گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلد پنجم
فصل دهم : توّاب



واژه شناسی «توّاب»

توّاب ، در قرآن و حدیث

فصل دهم : توّابواژه شناسی «توّاب»صفت «توّاب (توبه پذیر) » ، صیغه مبالغه از مادّه «تَوَبَ» است که دلالت بر بازگشت دارد. گفته می شود : «تاب من ذنبه ؛ از گناهش بازگشت». توبه، رجوع از گناه است. پس توّاب ، در صفات خداوند ، به معنای بسیار بازگردنده (توبه پذیر) است.

توّاب ، در قرآن و حدیثبرگرفته های مادّه «توب» ، 37 بار در قرآن کریم به خداوند نسبت داده شده است. مضمون «توبه پذیر مهربان» نُه بار و «همانا او توبه پذیر است» و «توبه پذیر فرزانه» ، هر کدام یک بار و «پذیرنده توبه» نیز سه بار به کار رفته است. احادیث نیز توبه (بازگشت) را برای انسان و خدا به کار برده اند و یک حدیث ، توبه خدا را به معنای پذیرفتن توبه انسان دانسته است : «توّاب ، همان پذیرنده توبه هاست» .

.


ص: 382

إجابه عن سؤالقد یثار سؤال حول توبه اللّه مفاده : إِذا نُسبت التوبه إِلی العبد المذنب جاءت بمعنی الرجوع من الذنب ، فما معناها إِذا نُسبت إِلی اللّه ، وقیل: «تاب اللّه علیه» و «هو التوّاب»؟ قیل فی الجواب : تاب اللّه علیه : غفر له وأَنقذه من المعاصی (1) ، أَو وفّقه للتوبه (2) ، أَو عاد علیه بالمغفره ، أَو یتوب علی عبده بفضله إِذا تاب إِلیه من ذنبه (3) . إِنّنا نعلم أَنّ المؤمنین والصالحین من عباد اللّه یحظون بعنایه خاصّه من لدنه تعالی ، لکنّ العبد إِذا اجترح سیّئهً فإنّ هذه العنایه تُسلَب منه ، فی حین إِذا تاب ورجع عن ارتکاب الذنب فإنّ اللّه سبحانه یعوذ إِلیه أَیضا، وعَودُاللّه إِلی التائب بمعنی قبوله توبته ، وعفوه عنه ، ومغفرته له ، وشموله بعنایاته الخاصّه مرّهً أُخری . قال العلاّمه الطباطبائی قدس سره فی تفسیر قوله تعالی: «فَتَلَقَّی ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ» : التلقی هو التلقن ، وهو أَخذ الکلام مع فهم وفقه وهذا التلقی کان هو الطریق المسهل لآدم علیه السلامتوبته . ومن ذلک یظهر أنَّ التوبه توبتان : توبه من اللّه تعالی وهی الرجوع إِلی العبد بالرَّحمه ، وتوبه من العبد وهی الرجوع إِلی اللّه بالاستغفار والانقلاع من المعصیه . وتوبه العبد محفوفه بتوبتین : من اللّه تعالی ، فإنّ العبد لا یستغنی عن ربِّه فی حال من الأَحوال ، فرجوعه عن المعصیه إِلیه یحتاج إِلی توفیقه تعالی وإِعانته ورحمته حتّی یتحقق منه التوبه ، ثُم تمس الحاجه إِلی قبوله تعالی وعنایته ورحمته ، فتوبه العبد إِذا قبلت کانت بین توبتین من اللّه ، کما یدلّ علیه قوله تعالی : «ثُمَّ تَابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُواْ» (4) . (5)

.

1- .المصباح المنیر : ص 78 .
2- .الغری : بظاهر الکوفه قرب قبر علیّ بن أبی طالب رضوان الله تعالی علیه (معجم البلدان : 4 / 196) .
3- .الحائر : قبر الحسین بن علیّ رضوان الله تعالی علیه (معجم البلدان : 2 / 208) .
4- .الصحاح : ج 1 ص 92 .
5- .لسان العرب : ج 1 ص 233 .

ص: 383



پاسخ به یک پرسش

پاسخ به یک پرسشگاه پرسشی درباره توبه خدا مطرح می شود که مفاد آن ، این است : هر گاه توبه ، به بنده گناهکار نسبت داده شود، به معنای بازگشت از گناه است. پس آن گاه که به خدا نسبت داده شود و گفته شود : «خداوند ، بر او بازگشت» و «اوست بسیار توبه کننده» به چه معناست؟ در پاسخ گفته شده است : «خدا بر او توبه کرد»، یعنی او را آمرزید و از گناهان رهایی بخشید یا به او توفیق توبه داد یا با آمرزش، بر او بازگشت، یا با بخشش خود، بر بنده اش باز می گردد، هنگامی که وی از گناهش به سوی خدا باز می گردد. ما می دانیم که مؤمنان و بندگان شایسته خدا، از عنایتی خاص از سوی او بهره مند هستند ؛ ولی هر گاه بنده مرتکب گناهی شود، این عنایت از او سلب می شود. حال اگر توبه کند و از ارتکاب گناه باز گردد، خدای سبحان نیز به سوی او باز می گردد. بازگشت خدا به سوی توبه کننده، به معنای پذیرش توبه او و گذشت از او و آمرزش او و در بر گرفتن دوباره او با عنایت های ویژه است. علاّمه طباطبایی قدس سره در تفسیر آیه «پس آدم، کلماتی را از پروردگارش فراگرفت، پس [خداوند ]توبه او را پذیرفت» گفته است : «تلقّی، همان فرا گرفتن است و آن، گرفتن سخن با فهم و دانستن آن است و این فراگیری، همان راه آسان کننده توبه برای آدم علیه السلاماست. از این جا روشن می شود که توبه، دو گونه است : توبه ای از خداوند والا، که همان بازگشت به سوی بنده با رحمت است ؛ و توبه ای از بنده، که همان بازگشت به سوی خدا با آمرزش خواستن و دل کَندن از گناه است. توبه بنده، پیچیده در دو توبه از خداست ؛ زیرا بنده در هیچ حالی از احوال، از خداوندگارش بی نیاز نیست. پس بازگشت او از گناه به سوی خدا، نیازمند توفیق خدای والا و یاری او و رحمت اوست تا توبه اش جامه عمل بپوشد. آن گاه، به پذیرفتن خدای والا و عنایت و رحمت او، حاجت می افتد. از این رو، توبه بنده، هر گاه پذیرفته شود، میان دو توبه از خداست، همان گونه که سخن خدای والا بر آن دلالت دارد : «پس بر ایشان بازگشت تا باز گردند» » .

.


ص: 384

10 / 1تَوّابٌ رَحیمٌالکتاب«وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ » . (1)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی قِصَّهِ آدَمَ علیه السلام : فَلَمّا أَقَرّا لِرَبِّهِما بِذَنبِهِما وأَنَّ الحُجَّهَ مِنَ اللّهِ لَهُما ، تَدارَکَتهُما رَحمَهُ الرَّحمنِ الرَّحیمِ فَتابَ عَلَیهِما رَبُّهُما إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحیمُ . قالَ اللّهُ : یا آدَمُ اهبِط أَنتَ وزَوجُکَ إِلَی الأَرضِ ، فَإِذا أَصلَحتُما أَصلَحتُکُما ، وإِن عَمِلتُما لی قَوَّیتُکُما ، وإِن تَعَرَّضتُما لِرِضایَ تَسارَعتُ إِلی رِضاکُما ، وإِن خِفتُما مِنّی آمَنتُکُما مِن سَخَطی . قالَ : فَبَکَیا عِندَ ذلِکَ وقالا : رَبَّنا فَأَعِنّا عَلی صَلاحِ أَنفُسِنا وعَلَی العَمَلِ بِما یُرضیکَ عَنّا. قالَ اللّهُ لَهُما : إِذا عَمِلتُما سوءا فَتوبا إِلَیَّ مِنُه أَتُب عَلَیکُما ، وأَنَا اللّهُ التَّوّابُ الرَّحیمُ. (2)

.

1- .الحُجرات : 12 .
2- .تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 36 ح 21 عن عطاء عن الإمام الباقر عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 11 ص 182 ح 36 .

ص: 385



10 / 1 توبه پذیرِ مهربان

10 / 1توبه پذیرِ مهربانقرآن«و از خدا پروا کنید ، که خداوند، توبه پذیر مهربان است» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در داستان آدم علیه السلام : پس آن گاه که آن دو (آدم و حوّا)، برای پروردگارشان به گناه خود اقرار کردند و به این که حجّت از خدا برای آنهاست، رحمتِ رحمتگر مهربان، آنها را دریافت. پس خداوندگارشان، بر آنها بازگشت که او توبه پذیرِ مهربان است. خدا فرمود : «ای آدم! تو با همسرت، به سوی زمین فرود آی. پس هر گاه صالح گشتید، من شما را به سامان می کنم و اگر برای من کار کنید، شما را نیرومند می کنم و اگر خشنودیِ مرا نشانه رفتید، به خشنودیِ شما می شتابم و اگر از من ترسیدید، شما را از ناخشنودی ام ایمن می سازم». در آن هنگام، [ آدم و حوّا] گریستند و گفتند : پروردگار ما ! ما را برای صلاح خودمان و بر عمل به آنچه تو را خشنود می سازد، یاری کن. خداوند به ایشان فرمود : «هر گاه بدی کردید، پس از آن به سوی من باز گردید تا بر شما باز گردم. منم خدای توبه پذیر مهربان».

.


ص: 386

عنه صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام لَمّا سَأَلَهُ عَنِ الکَلِماتِ فی قَولِهِ تَعالی : «فَتَلَقَّی ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَتٍ» (1) ما هِیَ ؟ : سُبحانَکَ لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ ، عَمِلتُ سوءا وظَلَمتُ نَفسی ، فَتُب عَلَیَّ إِنَّکَ أَنتَ التَّوّابُ الرَّحیمُ. (2)

الإمام الحسن علیه السلام :جاءَ نَفَرٌ مِنَ الیَهودِ إِلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَقالوا : .. . لِأَیِّ شَیءٍ أَمَرَ اللّهُ بِالوُقوفِ بِعَرَفاتٍ بَعدَ العَصرِ؟ قالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : إِنَّ العَصرَ هِیَ السَّاعَهُ الَّتی عَصی فیها آدَمُ رَبَّهُ ، فَفَرَضَ اللّهُ عز و جلعَلی أُمَّتِیَ الوُقوفَ وَالتَّضَرُّعَ وَالدُّعاءَ فی أَحَبِّ المَواضِعِ إِلَیهِ، وتَکَفَّلَ لَهُم بِالجَنَّهِ ، وَالسَّاعَهُ الَّتی یَنصَرِفُ فیهَا النّاسُ هِیَ السّاعَهُ الَّتی تَلَقّی فیها آدَمُ مِن رَبِّهِ کَلِماتٍ ، فَتابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحیمُ. ثُمَّ قالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : وَالَّذی بَعَثَنی بَالحَقِّ بَشیرا ونَذیرا ، إِنَّ للّهِِ بابا فِی السَّماءِ الدُّنیا یُقالُ لَهُ : بابُ الرَّحمَهِ ، وبابُ التَّوبَهِ ، وبابُ الحاجاتِ ، وبابُ التَّفَضُّلِ ، وبابُ الإِحسانِ ، وبابُ الجودِ ، وبابُ الکَرَمِ ، وبابُ العَفوِ ، ولا یَجتَمِعُ بِعَرَفاتٍ أَحَدٌ إِلاَّ اسَتأهَلَ مِنَ اللّهِ فی ذلِکَ الوَقتِ هذِهِ الخِصالَ. (3)

الإمام علیّ علیه السلام :إِلهی، الطّاعَهُ تَسُرُّکَ وَالمَعصِیَهُ لا تَضُرُّکَ ، فَهَب لی ما یَسُرُّکَ وَاغفِر لی ما لا یَضُرُّکَ ، وتُب عَلَیَّ إِنَّکَ أَنتَ التَّوّابُ الرَّحیمُ. (4)

.

1- .البقره : 37 .
2- .تحف العقول : ص 11 .
3- .الأمالی للصدوق : ج 254 و ص 260 ح 279 عن الحسن بن عبد اللّه عن أبیه ، الاختصاص : ص 33 عن الحسین بن عبد اللّه عن أبیه عن جدّه عن الإمام الصادق عن أبیه عن الإمام الحسین علیهم السلام ، روضه الواعظین : ص 393 و فیه ذیله من : «فرض اللّه .. .» ، بحار الأنوار : ج 99 ص 249 ح 1 .
4- .المزار الکبیر : ص 150 ، المزار للشهید الأوّل : ص 271 کلاهما عن میثم ، الأمالی للصدوق : ص 439 ح 578 عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصّادق علیه السلام ، روضه الواعظین : ص 361 عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 100 ص 450 ح 26 .

ص: 387

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام در پاسخ به این سؤال که : مقصود از «کلمات» در آیه «پس آدم، کلماتی را از پروردگارش فرا گرفت» چیست؟ : منزّهی تو. خدایی جز تو نیست. بدی کردم و بر خویشتن ستم نمودم. پس بر من باز گرد که تو بی گمان، توبه پذیرِ مهربانی .

امام حسن علیه السلام :گروهی از یهود، نزد پیامبر خدا آمدند و گفتند : ... برای چه چیز ، خداوند، [به حج گزار ]دستور داد که پس از عصر [روزِ عرفه] ، در عرفات بماند ؟ پیامبر خدا فرمود : «عصر، همان ساعتی است که آدم علیه السلام در آن ، پروردگارش را نافرمانی کرد. از این روی، خداوند عز و جل بر امّت من ایستادن و زاری کردن و نیایش در محبوب ترین مکان ها نزد او را واجب کرد و بهشت را برای ایشان تضمین کرد و ساعتی که در آن، مردم [ از عرفات ]روانه می شوند، همان ساعتی است که در آن آدم ، کلماتی از خداوندگارش فرا گرفت، پس بر او بازگشت که او همان توبه پذیر مهربان است». سپس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «سوگند به آن که مرا به حقْ مژده رسان و بیم دهنده برانگیخت، خدا را در آسمان پایین دری است که به آن، درِ رحمت و درِ توبه و درِ نیازها و درِ لطف و درِ نیکویی و درِ بخشش و درِ کَرَم و درِ گذشت گفته می شود. کسی در عرفات گرد نمی آید، جز آن که از جانب خدا، در آن وقت به [بهره گیری از ]این ویژگی ها سزاوار می گردد».

امام علی علیه السلام :خدای من! طاعت، تو را شادمان می سازد و گناه، تو را زیان نمی رساند. پس چیزی را که شادمانت می کند، به من عطا کن و چیزی را که به تو زیان نمی رساند، بر من بیامرز و به من باز گرد که تو بی گمان، توبه پذیر مهربان هستی.

.


ص: 388

الإمام زین العابدین علیه السلام :اللّهُمَّ فَکَما أَمَرتَ بِالتَّوبَهِ وضَمِنتَ القَبولَ ، وحَثَثتَ عَلَی الدُّعاءِ ووَعَدتَ الإِجابَهَ ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاقبَل تَوبَتی ، ولا تُرجِعنی مَرجِعَ الخَیبَهِ مِن رَحمَتِکَ ، إِنَّکَ أَنتَ التَّوّابُ عَلَی المُذنِبینَ ، وَالرَّحیمُ لِلخاطِئینَ المُنیبینَ (1) . (2)

الکافی عن کثیر بن کلثمه عن أَحدهما علیهماالسلام فی قَولِ اللّهِ عز و جل : «فَتَلَقَّی ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَتٍ» : قالَ .. . لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ سُبحانَکَ اللّهُمَّ وبِحَمدِکَ ، عَمِلتُ سوءا وظَلَمتُ نَفسی فَتُب عَلَیَّ إِنَّکَ أَنتَ التَّوّابُ الرَّحیمُ. (3)

الإمام الصادق علیه السلام لَمّا سُئِلَ عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَ إِذِ ابْتَلَی إِبْرَ هِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَتٍ فَأَتَمَّهُنَّ » (4) ما هذِهِ الکَلِماتُ : هِیَ الکَلِماتُ الَّتی تَلقّاها آدَمُ مِن رَبِّهِ فَتابَ عَلَیهِ ، وهُوَ أَنَّهُ قالَ : «یا رَبِّ ، أَسأَ لُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وعَلِیٍّ وفاطِمَهَ وَالحَسَنِ وَالحُسَینِ إِلاّ تُبتَ عَلَیَّ» ، فَتابَ اللّهُ عَلَیهِ ، إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحیمُ. (5)

عنه علیه السلام فِی الدُّعاءِ : لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ سُبحانَکَ إِنّی عَمِلتُ سوءا وظَلَمتُ نَفسی فَاغفِر لی وَارحَمنی وتُب عَلَیَّ إِنَّکَ أَنتَ التَّوّابُ الرَّحیمُ. (6)

.

1- .مُنِیْبا إلیه: أیْ راجِعا إلیه بالتوبه (مجمع البحرین : ج 3 ص 1844) .
2- .الصحیفه السجّادیّه : ص 128 الدعاء 31 .
3- .الکافی : ج 8 ص 304 ح 472 .
4- .. البقره : 124 .
5- .الخصال : ص 305 ح 84 ، کمال الدین : ص 358 ح 57 ، معانی الأخبار : ص 126 ح 1 ، مجمع البیان : ج 1 ص 378 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 1 ص 283 کلّها عن المفضّل بن عمر، بحار الأنوار: ج 24 ص 177 ح 8 و راجع: کنز العمّال: ج 2 ص 359 ح 4237 .
6- .الکافی : ج 2 ص 529 ح 20 عن أبی بصیر ، مصباح المتهجّد : ص 131 ح 214 نحوه من دون إسناد إلی المعصوم ، بحار الأنوار : ج 87 ص 234 ح 46 .

ص: 389

امام زین العابدین علیه السلام :خداوندا، پس آن گونه که به بازگشت، دستور دادی و پذیرش [توبه کننده ]را ضامن شدی و به نیایشْ تشویق کردی و وعده اجابت دادی، بر محمّد و خاندان او درود فرست و بازگشتم را بپذیر و مرا به بازگشتْ گاهِ ناکامی از رحمت خود، بر مگردان ؛ که تو بر گناهکاران، بسیار توبه پذیر و بر خطا کارانِ باز آینده، مهربان هستی.

الکافی به نقل از کثیر پسر کلثمه از امام باقر یا امام صادق علیهماالسلام ، درباره آیه «پس آدم، کلماتی را از پروردگارش فرا گرفت» : [ آدم] گفت: «... خدایی جز تو نیست. پاک و منزّهی تو خداوندا و من به ستایش تو می پردازم. بدی کردم و بر خویشتن ستم کردم. پس بر من باز گرد که تو، توبه پذیرِ مهربان هستی».

امام صادق علیه السلام در پاسخ به سؤالی درباره سخن خدای والا: «و هنگامی که ابراهیم را پروردگارش به کلماتی آزمود و آنها را به انجام رسانید» که این کلمات چیست؟ : مقصود، همان کلماتی است که آدم علیه السلام از پروردگارش فرا گرفت و پروردگارش بر او بازگشت و آن، این است که گفت: «ای پروردگار من! از تو درخواست می کنم به حقّ محمّد و علی و فاطمه و حسن و حسین، که بر من باز گردی». پس خداوند، بر او بازگشت که او همان توبه پذیر مهربان است.

امام صادق علیه السلام در نیایش : خدایی جز تو نیست. تو پاک و منزّهی. من بدی کردم و بر خویشتن ستم کردم. پس مرا بیامرز و بر من رحمت آور و بر من باز گرد (توبه مرا بپذیر). بی گمان، تو توبه پذیرِ مهربان هستی.

.


ص: 390

الإمام الکاظم علیه السلام فی وَصِیَّتِهِ لِهشامٍ : اِعلَم : أَنَّ اللّهَ .. . لَم یَفرِجِ المَحزونینَ (1) بِقَدرِ حُزنِهِم ، ولکِن بِقَدرِ رَأَفَتِهِ ورَحمَتِهِ ، فَما ظَنُّکَ بِالرَّؤوفِ الرَّحیمِ الَّذی یَتَوَدَّدُ إِلی مَن یُؤذیهِ بِأَولِیائِهِ ، فَکَیفَ بِمَن یُؤذی فیهِ! وما ظَنُّکَ بِالتَّوّابِ الرَّحیمِ الَّذی یَتوبُ عَلی مَن یُعادیهِ ، فَکَیفَ بِمَن یَتَرَضّاهُ ویَختارُ عَداوَهَ الخَلقِ فیهِ! (2)

الإمام العسکریّ علیه السلام فِی التَّفسیرِ المَنسوبِ إِلَیهِ : قالَ اللّهُ تَعالی : «فَتَلَقَّی ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَتٍ» یَقولُها فَقالَها «فَتَابَ» اللّهُ «عَلَیْهِ» بِها «إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ » التَّوّابُ القابِلُ لِلتَّوباتِ ، الرَّحیمُ بِالتّائِبینَ. (3)

10 / 2تَوّابٌ حَکیمٌ«وَ أَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَکِیمٌ » . (4)

10 / 3قابِلُ التَّوبِ«غَافِرِ الذَّ منبِ وَ قَابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقَابِ ذِی الطَّوْلِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ » . (5)

«وَ هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِبَادِهِ وَ یَعْفُواْ عَنِ السَّیِّئاتِ وَ یَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ » . (6)

.

1- .فی بعض النسخ : «لم یُفرِح المحزونین» (هامش المصدر) .
2- .تحف العقول : ص 399 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 155 ح 30 .
3- .التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : ص 224 ح 105 ، بحار الأنوار : ج 11 ص 191 ح 47 .
4- .النور : 10 .
5- .غافر : 3 .
6- .الشوری : 25 .

ص: 391



10 / 2 توبه پذیر فرزانه

10 / 3 پذیرنده بازگشت

امام کاظم علیه السلام در سفارش خود به هشام : بدان که خداوند ... اندوه اندوهناکان را به اندازه اندوهشان برطرف نمی کند ؛ ولی به اندازه مهرورزی و رحمت خود [برطرف می کند] . پس چه گمان داری به مهرورزِ مهربانی که به آن کس که او را با [آزردنِ ]دوستانش برنجاند نیز، دوستی می ورزد؟ حالْ چه رسد به آن کس که در راه او آزار ببیند! و چه گمان داری به توبه پذیر مهربانی که بر آن که با او دشمنی بورزد نیز، باز می گردد؟ حالْ چه رسد به آن کس که در خشنودیِ او بکوشد و دشمنیِ مردم را در راه او بر گزیند!

امام عسکری علیه السلام در تفسیر منسوب به ایشان : خداوند والا فرمود : «پس آدم ، از پروردگار خود کلماتی را فرا گرفت» که آنها را بگوید، پس آنها را بگفت، «پس بازگشت» خداوند «بر او» به سبب آنها «[ زیرا] که اوست توبه پذیر مهربان» ؛ بازگردنده و پذیرنده بازگشت ها، و مهربان به توبه کاران.

10 / 2توبه پذیر فرزانه«و خداوند، توبه پذیر فرزانه است» .

10 / 3پذیرنده بازگشت«آمرزنده گناه و پذیرنده بازگشت، [ و] سختْ کیفرِ بخششگر که خدایی جز او نیست. بازگشت، تنها به سوی اوست» .

«و اوست که بازگشت را از بندگانش می پذیرد و از بدی ها در می گذرد و آنچه را که می کنید، می داند» .

.


ص: 392

10 / 4تَوّابٌ عَلی أَهلِ السَّماواتِ وَالأَرضِرسول اللّه صلی الله علیه و آله فِی الدُّعاءِ : یا مَن هُوَ غافِرٌ لِأَهلِ السَّماواتِ وَالأَرضِ یا أللّهُ ، یا مَن هُوَ تَوّابٌ عَلی أَهلِ السَّماواتِ وَالأَرضِ یا أللّهُ. (1)

10 / 5تَوّابٌ عَلی مَن تابَ إلَیهِالإمام علیّ علیه السلام :لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ المُقبِلُ عَلی مَن أَعرَضَ عَن ذِکرِهِ ، التَّوّابُ عَلی مَن تابَ إِلَیهِ مِن عَظیمِ ذَنبِهِ. (2)

.

1- .بحار الأنوار : ج 93 ص 265 ح 1 نقلاً عن البلد الأمین .
2- .البلد الأمین : ص 96 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 146 ح 9 .

ص: 393



10 / 4 توبه پذیر اهل آسمان ها و زمین

10 / 5 پذیرای توبه آن که به سویش باز گردد

10 / 4توبه پذیر اهل آسمان ها و زمینپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در نیایش : ای آن که او آمرزنده اهل آسمان ها و زمین است، خدایا! ای آن که او توبه پذیر اهل آسمان ها و زمین است، خدایا!

10 / 5پذیرای توبه آن که به سویش باز گرددامام علی علیه السلام :خدایی جز خدا نیست که رویْ آورنده است به آن که از یاد او رخ برتابد ؛ بسیار پذیرای توبه کسی است که از گناهان بزرگ خویش، به سوی او بازگردد .

.


ص: 394

الفصل الحادی عَشَر: الجابر ، الجبّارالجابر والجبّار لغهً«الجابر» اسم فاعل من «جَبَرَ ، یَجْبُرُ» من مادّه «جبر» وهو جنس من العظمه والعلوّ والاستقامه (1) ، والجبر أَن تغنی الرجل من فقر ، أَو تصلح عظمه من کسر (2) . یقال: جبرتُ العظم جبرا : أَصلحته ، وجبرتُ الیتیم: أَعطیتُه (3) . قال الراغب : أَصل الجبر: إِصلاح الشیء بضرب من القهر... وقد یقال الجبر تارهً فی الإصلاح المجرّد... وتارهً فی القهر المجرّد (4) . «الجبّار» صیغه مبالغه من «أَجبَرَ ، یُجبِرُ» من مادّه «جبر». یقال: أَجبرت فلانا علی الأَمر ، ولا یکون ذلک إِلاّ بالقهر وجنس من التعظّم علیه (5) . قال ابن الأَثیر : فی أَسماء اللّه تعالی: «الجبّار» ومعناه الذی یقهر العباد علی ما أَراد من أَمرٍ ونهی 6 .

.

1- .شرح نهج البلاغه : 10 / 13 .
2- .معجم مقاییس اللغه : ج 1 ص 501 .
3- .الصحاح : ج 2 ص 607 .
4- .المصباح المنیر : ص 89 .
5- .مفردات ألفاظ القرآن : ص 183 .

ص: 395



فصل یازدهم : جابر، جبّار

واژه شناسی «جابر» و «جبّار»

فصل یازدهم : جابر، جبّارواژه شناسی «جابر» و «جبّار»صفت «جابر (به سامان کننده)»، اسم فاعل از «جَبَر، یَجْبُرُ» از مادّه «جبر» است که آن هم گونه ای از سترگی و بلندْ پایگی و ایستادگی است و جبر، آن است که انسان از نیازی، بی نیاز گردد. گفته می شود : «جبرتُ العظم جبرا ؛ آن را به سامان کردم» و «وجبرتُ الیتیم ؛ به او عطا کردم». راغب می گوید : معنای اصلی جبر، به سامان کردن یک چیز با گونه ای از چیرگی است ... و گاه جبر، درباره به سامان کردنِ عاری [از قهر] ... و گاه درباره قهر تنها به کار می رود. صفت «جبّار (چیره)» نیز ساخت مبالغه از «أَجْبَرَ، یُجْبِرُ» از مادّه «جبر» است. گفته می شود : «أجبرت فلانا علی الأمر ؛ فلانی را بر آن کار مجبور کردم» و این، جز با چیرگی و گونه ای از بزرگ گیری خود در برابر او، شدنی نیست. ابن اثیر گفته است : در نام های خداوند والا «جبّار» هست و معنای آن، کسی است که بندگان را بر هر امر و نهی که بخواهد، وا می دارد.

.


ص: 396

الجابر والجبّار فی القرآن والحدیثورد اسم «الجبّار» فی صدد اللّه مرّهً واحدهً فی القرآن الکریم (1) ، ولم یرد فیه اسم «الجابر» ، وذکر القرآن الکریم صفه «الجبّاریّه» لغیر اللّه تعالی تسع مرّات ، وذمّها فی ثمان منها ، کقوله علی سبیل المثال : «وَ خَابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ» (2) ، وقوله: «کَذَ لِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلَی کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ» (3) . وقد عدّت الأَحادیث هذه الصفه من صفات اللّه المختصّه به : «أنتَ جَبّارُ مَن فِی السَّماواتِ وجَبّارُ مَن فِی الأَرضِ ، لا جَبّارَ فیهِما غَیرُکَ» . (4) والدلیل علی حصر هذه الصفه به سبحانه هو أَنّ العظمه المطلقه والقهر والغلبه علی العالم هی لخالق العالم ومالکه وحدَه ، ولیس لمخلوق مثل هذه الصفه ، و من هنا لو جعل أَحد نفسه مکان اللّه ، وحکّم إِرادته ، لا إِراده اللّه ، علی الآخرین ، وتعامل معهم بمنطق القوّه والجور ، فعمله مصداق الظلم ، والذمّ یلحقه . قال الراغب فی هذا المجال: الجبّار فی صفه الإنسان یقال لمن یجبر نقیصته بادّعاء منزلهٍ من التعالی لا یستحقّها ، وهذا لا یقال إِلاّ علی طریق الذمّ 5 ، وذکرت الأَحادیث المأَثوره معطیات ومزایا عدیده لصفه «الجبّار» و «الجابر» ، ومن معطیات صفه «الجبّار» ومزایاها: الغلبه ، ونفی الضدّ والندّ والوزیر ، وممّا یتعلّق بجابریّه اللّه تعالی: الفقر ، والمسکنه ، والمرض .

.

1- .الحشر : 23 .
2- .إبراهیم : 15 .
3- .راجع : ص 400 ح 4324.
4- .مفردات ألفاظ القرآن : ص 184 .

ص: 397



جابر و جبّار، در قرآن و حدیث

جابر و جبّار، در قرآن و حدیثنام «جبّار»، در قرآن کریم یک بار درباره خدا به کار رفته و نام «جابر»، در آن نیامده است. قرآن کریم ویژگی «جبّاریت» برای غیر خداوند والا را نُه بار ذکر کرده و در هشت مورد، آن را نکوهیده است. برای مثال، این دو آیه : «و هر گردنْ فرازِ بسیارْ رویْ بر تابنده [از حق] ، ناکام گشت» و «آن سان خداوند ، بر هر دل [انسانِ] بزرگیْ فروشِ گردنْ فراز، مُهر می زند» . احادیث، این صفت را از صفات ویژه خدا برشمرده اند: «تو چیره اهل آسمان ها و چیره اهل زمین هستی. در آنها هیچ چیره ای جز تو نیست» . و دلیل حصر این صفت به خدای سبحان، آن است که سترگیِ مطلق و قهر و غلبه بر جهان، تنها از آنِ آفریدگار جهان و مالک آن است و برای هیچ آفریده ای، مانند این صفت نیست. از این جاست که اگر کسی خود را در جایگاه خداوند قرار دهد و اراده خود و نه اراده خدا را بر دیگران حاکم سازد و با ایشان با منطق زور و ستم رفتار کند، کار وی ، مصداق ظلم است و سزاوار نکوهش . راغب در این زمینه گفته است : جبّار در وصف انسان، به کسی گفته می شود که کاستیِ خود را با ادّعای منزلتی از بلندْ پایگی که شایسته آن نیست، جبران کند. در احادیث، آثار و ویژگی های متعدّدی برای صفت «جبّار» و «جابر» یاد شده است. از جمله آثار و ویژگی های صفت «جبّار» : غلبه، نفی ضدّ، همانند، و وزیر است و از جمله اموری که «جابریت» خداوند والا به آنها تعلّق گرفته، ناداری، بینوایی و بیماری است.

.


ص: 398

11 / 1العَزیزُ الجَبّارُالکتاب«هُوَ اللَّهُ الَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَمُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ» . (1)

الحدیثالإمام زین العابدین علیه السلام :اِعتَصَمتُ بِاللّهِ الَّذی مَنِ اعتَصَمَ بِهِ نَجا مِن کُلِّ خَوفٍ ، وتَوَکَّلتُ عَلَی اللّهِ العَزیزِ الجَبّارِ. (2)

11 / 2جَبّارُ کُلِّ مَخلوقٍالإمام علیّ علیه السلام فِی الدُّعاءِ : أَنتَ إِلهُ کُلِّ شَیءٍ وخالِقُهُ ، وجَبّارُ کُلِّ مَخلوقٍ ورازِقُهُ. (3)

عنه علیه السلام :لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ العَزیزُ المَنیعُ الغالِبُ فی أَمرِهِ فَلا شَیءَ یُعادِلُهُ ، لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ الحَمیدُ الفَعّالُ ذُو المَنِّ عَلی جَمیعِ خَلقِهِ ، لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ ذُو البَطشِ الشَّدیدِ الَّذی لا یُطاقُ انتِقامُهُ ، لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ العالی فِی ارتِفاعِ مَکانِهِ فَوقَ کُلِّ شَیءٍ قُوَّتُهُ ، لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ الجَبّارُ المُذِلُّ کُلَّ شَیءٍ بِقَهرِ عِزِّهِ وسُلطانِهِ ، لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ نورُ کُلِّ شَیءٍ وهُداهُ ، لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ القُدّوسُ الظّاهِرُ عَلی کُلِّ شَیءٍ فَلا شَیءَ یُعادِلُهُ. (4)

.

1- .الحشر : 23 .
2- .مهج الدعوات : ص 206 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 328 .
3- .البلد الأمین : ص 136 ، العُدد القویّه : ص 311 ، جمال الاُسبوع : ص 82 کلاهما من دون إسنادٍ إلی المعصوم ، بحار الأنوار : ج 90 ص 207 ح 35 .
4- .الدروع الواقیه : ص 255 ، مصباح المتهجّد : ص 602 ح 693 عن إدریس علیه السلام نحوه ، العدد القویّه : ص 368 من دون إسنادٍ إلی المعصوم ، بحار الأنوار : ج 97 ص 223 .

ص: 399



11 / 1 شکست ناپذیر چیره

11 / 2 چیره بر هر آفریده

11 / 1شکست ناپذیر چیرهقرآن«او خدایی است که خدایی جز او نیست که فرمان روای بسیار پاک، آشتی جو، ایمنی بخش، نگهبان ، همیشه پیروز و چیره است» .

حدیثامام زین العابدین علیه السلام :پناه آوردم به خداوندی که هر که بدو پناه آورَد ، رهایی می یابد و بر خداوند همیشه پیروز و چیره، توکّل کردم.

11 / 2چیره بر هر آفریدهامام علی علیه السلام در دعا : تو خدای همه چیز و آفریدگارِ آن هستی و چیره بر هر آفریده (سامان بخشِ هر آفریده) و روزی رسان آنی.

امام علی علیه السلام :خدایی نیست ، جز خداوند همیشه پیروز و دستْ نایافتنی و غالب در امر خود، که هیچ چیز با او برابری نمی کند. خدایی نیست ، جز خداوند ستوده کُنشگرِ عطا بخش بر همه آفریدگان. خدایی نیست جز خداوندِ بسیار سختگیر که سخت کیفریِ او را کسی بر نمی تابد. خدایی جز خداوند نیست که در بلندیِ جایگاهش والاست. تواناییِ او، بالاتر از همه چیز است. خدایی نیست جز خداوند چیره که ذلیل کننده همه چیز با قهرِ عزّتمندی و تسلّطش است. خدایی جز خداوند نیست که نور همه چیز و [مایه ]راهنماییِ آن است. خدایی نیست ، جز خداوند بسیار پاک که بر همه چیز ظاهر است، پس هیچ چیز با او برابری نمی کند.

.


ص: 400

11 / 3جَبّارُ السَّماواتِ وَالأَرَضینَرسول اللّه صلی الله علیه و آله فِی الدُّعاءِ : یا جَبّارَ السَّماواتِ وجَبّارَ الأَرَضینَ ، ویا مَن لَهُ مَلَکوتُ (1) السَّماواتِ ومَلَکوتُ الأَرَضینَ. (2)

عنه صلی الله علیه و آله مِن دُعاءٍ عَلَّمَه إِیّاهُ جَبرَئیلُ علیه السلام : أَنتَ جَبّارُ مَن فِی السَّماواتِ وجَبّارُ مَن فِی الأَرضِ ، لا جَبّارَ فیهِما غَیرُکَ. (3)

11 / 4جَبّارُ الدُّنیارسول اللّه صلی الله علیه و آله مِن دُعائِهِ فی شَهرِ رَمَضانَ : یا رَحمانَ الدُّنیا وَالآخِرَهِ ورَحیمَهُما ، وجَبّارَ الدُّنیا ، ویا مَلِکَ المُلوکِ. (4)

.

1- .. مَلَکُوت اللّه : سُلطانُه وعَظَمتُه (لسان العرب : ج 10 ص 492) .
2- .الإقبال : ج 1 ص 286 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 36 .
3- .الإقبال : ج 1 ص 239 عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق علیه السلام ، مصباح المتهجّد : ص 227 ح 336 عن الإمام المهدی علیه السلام ، جمال الاُسبوع : ص 88 و ص 126 کلاهما من دون إسنادٍ إلی المعصوم ، بحار الأنوار : ج 86 ص 171 ؛ تاریخ دمشق : ج 47 ص 391 عن وَهْب بن مُنَبّه عن عیسی علیه السلام .
4- .البلد الأمین : ص 195 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 75 .

ص: 401



11 / 3 چیره آسمان ها و زمین ها

11 / 4 چیره دنیا

11 / 3چیره آسمان ها و زمین هاپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعا : ای چیره آسمان ها و چیره زمین ها، و ای آن که ملکوت (سلطه / سترگی) آسمان ها و ملکوت زمین ها از آنِ اوست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از دعایی که جبرئیل علیه السلام آن را به وی آموخت : تو چیره اهل آسمان ها و چیره اهل زمین هستی. هیچ چیره ای جز تو در آنها نیست.

11 / 4چیره دنیاپیامبر خدا صلی الله علیه و آله از دعای ایشان در ماه رمضان : ای رحمتگر دنیا و آخرت و مهربانِ آن دو و چیره دنیا ، و ای فرمان روای فرمان روایان!

.


ص: 402

11 / 5صِفَهُ جَبَروتِهِالکافی عن أحمد بن محمّد بن خالد رفعه قال :أَتی جَبَرئیلُ علیه السلام إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آلهفَقالَ لَهُ : إِنَّ رَبَّکَ یَقولُ لَکَ : إِذا أَرَدتَ أَن تَعبُدَنی یَوما ولَیلَهً حَقَّ عِبادَتی فَارفَع یَدَیکَ إِلَیَّ وقُل : .. . اللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ کُلُّهُ ، ولَکَ المَنُّ کُلُّهُ ، ولَکَ الفَخرُ کُلُّهُ ، ولَکَ البَهاءُ کُلُّهُ ، ولَکَ النّورُ کُلُّهُ ، ولَکَ العِزَّهُ کُلُّها ، ولَکَ الجَبَروتُ کُلُّها ، ولَکَ العَظَمَهُ کُلُّها. (1)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :تَوَکَّلتُ عَلَی الجَبّارِ الَّذی لا یَقهَرُهُ أَحَدٌ. (2)

عنه صلی الله علیه و آله :سُبحانَهُ مِن کَبیرٍ ما أَجبَرَهُ ، وسُبحانَهُ مِن جَبّارٍ ما أَدیَنَهُ ، وسُبحانَهُ مِن دَیّانٍ ما أَقضاهُ . (3)

الإمام علیّ علیه السلام فِی الدُّعاءِ : هُوَ اللّهُ الجَبّارُ المُتَکَبِّرُ فی دَیمومَتِهِ فَلا شَیءَ یُعادِلُهُ . (4)

عنه علیه السلام:اللّهُ أَکبَرُ ، المُحتَجِبُ بِالمَلَکوتِ وَالعِزَّهِ ، المُتَوَحِّدُ بِالجَبَروتِ وَالقُدَرهِ، المُتَرَدّی (5) بِالکِبرِیاءِ وَالعَظَمَهِ ، وَاللّهُ أَکبَرُ ، المُتَقَدِّسُ بِدَوامِ السُّلطانِ. (6)

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الَّذی تَرَدّی بِالحَمدِ ، وتَعَطَّفَ (7) بِالفَخرِ ، وتَکَبَّرَ بِالمَهابَهِ ، وَاستَشعَرَ بِالجَبَروتِ ، وَاحتَجَبَ بِشُعاعِ نورِهِ عَن نَواظِرِ خَلقِهِ. (8)

.

1- .الکافی : ج 2 ص 581 ح 16 وراجع: الدروع الواقیه : ص 157 .
2- .الإقبال : ج 1 ص 409 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 67 .
3- .مهج الدعوات : ص 110 عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 95 ص 368 ح 22 .
4- .الدروع الواقیه : ص 216 و ص 127 عن یونس بن ظبیان عن الإمام الصادق علیه السلامولیس فیه «المتکبّر» ، العُدد القویّه : ص 165 من دون إسنادٍ إلی المعصوم ، بحار الأنوار : ج 97 ص 209 و ج 97 ص 249 .
5- .. تَرَدّی وارتدی : بمعنی ، أی لبس الرداء (الصحاح : ج 6 ص 2355) .
6- .البلد الأمین : ص 93 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 140 ح 7 .
7- .تعطّف : أی تردّی ، والعِطاف والمعطف : الرداء (النهایه : ج 3 ص 257) .
8- .الدروع الواقیه : ص 182 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 191 ح 3 .

ص: 403



11 / 5 ویژگی جبروت خدا

11 / 5ویژگی جبروت خداالکافی به نقل از احمد بن محمّد بن خالد، که سند حدیث را به معصوم رسانده است : جبرئیل علیه السلامنزد پیامبر صلی الله علیه و آلهآمد و به وی گفت : خداوندگارت به تو می گوید : «اگر روزی و شبی خواستی مرا آن گونه که شایسته است، پرستش کنی، دستانت را به سوی من بالا بیاور و بگو : ... خداوندا! ستایش، سراسر از آنِ توست و همه لطف، از آنِ توست و همه سر بلندی، از آنِ توست و همه شکوه، از آنِ توست و همه نور، برای توست و همه عزّت ، از آنِ توست و همه چیرگی (جَبَروت)، از آنِ توست و همه سترگی، همه برای توست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :توکّل کردم بر چیره ای که کسی بر او غلبه نمی کند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :منزّه است بزرگی که چه چیره است ، منزّه است چیره ای که چه حاکم است ، و منزّه است حاکمی که چه داور است!

امام علی علیه السلام در دعا : اوست خدایی که در پایندگیِ خود، چیره و بسیار بزرگ است و چیزی با او همسنگ نیست.

امام علی علیه السلام :خداوند، بزرگ تر است [ از آن که وصف شود] . در سرا پرده ملکوت و عزّت، نهان است. در چیرگی و توانایی، یگانه است. جامه بزرگی و سترگی بر تن دارد ، و خدا بزرگ تر است [ از آن که وصف شود ] و با پایندگیِ سلطه، منزّه است.

امام علی علیه السلام :ستایش، از آنِ خدایی است که ردای ستایشْ پوشیده ، جامه سر بلندی بر تن دارد. بشکوهِ بزرگ است ، چیرگی در بر دارد و با پرتو نورش، از دیدگان آفریدگان ، پوشیده است.

.


ص: 404

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ .. . المُهَیمِنِ بِقُدرَتِهِ ، وَالمُتَعالی فَوقَ کُلِّ شَیءٍ بِجَبَروتِهِ. (1)

عنه علیه السلام مِن خُطبَهٍ لَهُ فی عَجیبِ صَنعَهِ الکَونِ : وکانَ مِنِ اقتِدارِ جَبَروتِهِ ، وبَدیعِ لَطائِفِ صَنعَتِهِ ، أَن جَعَلَ مِن ماءِ البَحرِ الزّاخِرِ (2) المُتَراکِمِ المُتَقاصِفِ (3) ، یَبَسا جامِدا ، ثُمَّ فَطَرَ مِنهُ أَطباقا ، فَفَتَقَها سَبعَ سَماواتٍ بَعدَ ارتِتاقِها (4) . (5)

الإمام الحسین علیه السلام مِن دُعائِهِ یَومَ عاشوراءَ : اللّهُمَّ مُتَعالِیَ المَکانِ ، عَظیمَ الجَبَروتِ ... (6)

عنه علیه السلام مِن کَلامِهِ فِی التَّوحیدِ : لا تُدرِکُهُ الأَبصارُ وهُوَ یُدرِکُ الأَبصارَ وهُوَ اللَّطیفُ الخَبیرُ ، استَخلَصَ الوَحدانِیَّهَ وَالجَبَروتَ .. . لا یَخطُرُ عَلَی القُلوبِ مَبلَغُ جَبَروتِهِ ؛ لِأَنَّهُ لَیسَ لَهُ فِی الأَشیاءِ عَدیلٌ ، ولا تُدرِکُهُ العُلَماءُ بِأَلبابِها ، ولا أَهلُ التَّفکیرِ بِتَفکیرِهِم ، إِلاّ بِالتَّحقیقِ ، إِیقانا بِالغَیبِ ؛ لِأَنَّهُ لا یُوصَفُ بِشَیءٍ مِن صِفاتِ المَخلوقینَ ، وهُوَ الواحِدُ الصَّمَدُ ، ما تُصُوِّرَ فِی الأَوهامِ فَهُوَ خِلافُهُ . لَیسَ بِرَبٍّ مَن طُرِحَ تَحتَ البَلاغِ ، ومَعبودٍ مَن وُجِدَ فی هَواءٍ أَو غَیرِ هَواءٍ. هُوَ فِی الأَشیاءِ کائِنٌ لا کَینونَهَ مَحظورٍ بِها عَلَیهِ ، ومِنَ الأَشیاءِ بائِنٌ لا بَینونَهَ غائِبٍ عَنها . لَیسَ بِقادِرٍ مَن قارَنَهُ ضِدٌّ ، أَو ساواهُ نِدٌّ . (7) لَیسَ عَنِ الدَّهرِ قِدَمُهُ ، ولا بِالنّاحِیَهِ أَمَمُهُ (8) ، احتَجَبَ عَنِ العُقولِ کَمَا احتَجَبَ عَنِ الأَبصارِ ، وعَمَّن فِی السَّماءِ احتِجابُهُ کَمَن فِی الأَرضِ ، قُربُهُ کَرامَتُهُ ، وبُعدُهُ إِهانَتُهُ ، لا تُحِلُّه فی ، ولا تُوَقِّتُهُ إِذ ، ولا تُؤامِرُهُ إِن . عُلُوُّهُ مِن غَیرِ تَوَقُّلٍ (9) ، ومَجیئُهُ مِن غَیرِ تَنَقُّلٍ ، یوجِدُ المَفقودَ ، ویَفقِدُ المَوجودَ ، ولا تَجتَمِعُ لِغَیرِهِ الصِّفَتانِ فی وَقتٍ. یُصیبُ الفِکرُ مِنهُ الإیمانَ بِهِ مَوجودا ووُجودُ الإیمانِ لا وُجودُ صِفَهٍ ، بِهِ توصَفُ الصِّفاتُ لا بِها یوصَفُ ، وبِهِ تُعرَفُ المَعارِفُ لا بِها یُعرَفُ . فَذلِکَ اللّهُ لا سَمِیَّ لَهُ سُبحانَهُ ، لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ وهُوَ السَّمیعُ البَصیرُ. (10)

.

1- .الکافی : ج 8 ص 173 ح 194 عن محمّد بن النعمان عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 77 ص 350 ح 31 .
2- .زَخَر البحر : طما و تملّأ (القاموس المحیط : ج 2 ص 38) .
3- .قَصَفت العود : مثل کسرته وزنا و معنی (المصباح المنیر : ص 506) . کأنّ أمواجَه فی تزاحمها یقصف بعضها بعضا ؛ أی یکسر .
4- .الرَّتْقُ : ضدّ الفَتق ، ارتتق : أی التأم (الصحاح : ج 4 ص 1480) .
5- .نهج البلاغه : الخطبه 211 ، بحار الأنوار : ج 57 ص 38 ح 15 .
6- .مصباح المتهجّد : ص 827 ح 887 ، تهذیب الأحکام : ج 3 ص 78 ، الإقبال : ج 1 ص 315 ، المقنعه : ص 182 و الثلاثه الأخیره من دون إسناد إلی المعصوم و فیها «أنت متعالی الشأن» بدل «متعالی المکان» ، المزار الکبیر : ص 399 ح 2 عن ابن عیّاش ، بحار الأنوار : ج 101 ص 348 .
7- .النِدُّ : المثل و النظیر (الصحاح : ج 2 ص 543) .
8- .أمَمتُه وأمّمته بمعنی واحد ؛ أی توخیّتُه وقصدتُه (لسان العرب : ج 12 ص 23) .
9- .تَوقّل فی الجبل : صعّد فیه (المعجم الوسیط : ج 2 ص 1052) .
10- .تحف العقول : ص 244 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 301 ح 29 .

ص: 405

امام علی علیه السلام :ستایش، از آنِ خداست ... که با تواناییِ خود، نگهبان است و با چیرگیِ خود، بالاتر از همه چیز است.

امام علی علیه السلام در سخنرانی ای در باب آفرینش شگفت هستی : و از اقتدارِ چیرگیِ خدا و ریزه کاری های نوپرداز آفرینش او، آن است که از آبِ دریای لبریزِ تو بر توی شکننده، [ زمین ]خشک و سختی آفرید. پس، از آن، لایه هایی پدید آورد. آن گاه، آنها را پس از چسبیده بودن، به هفت آسمانْ باز کرد.

امام حسین علیه السلام در دعایش در روز عاشورا : خداوندا ، ای والا جایگاه، سترگْ چیرگی...!

امام حسین علیه السلام از سخنش درباره توحید : اندیشه ها او را در نمی یابند و او اندیشه ها را در می یابد و اوست باریک بینِ آگاه . یگانگی و چیرگی را ویژه خود ساخت ... اندازه چیرگیِ او ، بر دل ها نمی گذرد ؛ زیرا برای او در میان اشیا ، همسنگی نیست ... و دانشمندان با خردهای خود و اندیشمندان با اندیشه خود ، او را در نمی یابند، مگر که از روی یقین به غیب ، [ او را ]تصدیق کنند ؛ زیرا او به چیزی از اوصاف آفریدگان وصف نمی گردد و اوست یگانه بی نیاز. هر آنچه در پندارها به تصوّر درآید، او جز آن است. پروردگار نیست آن کس که در تیررس [ اندیشه ها ]قرار گیرد (1) و معبود نیست آن کس که در هوا یا غیر هوا یافت شود. او در اشیا هست ، نه بودنی که درونِ آنها باشد و اشیا او را چون حصاری در برگرفته باشند. (2) از اشیا جداست ، نه جدایِ ناپیدا از آنها. توانا نیست آن کس که رقیبی ، همراهش شود یا همانندی ، با او برابر گردد. دیرینگیِ او ، زمانی نیست (3) و روی آوردن وی ، با سمت و سو نیست. از خِردها پنهان است ، آن سان که از دیدگان ، پنهان است و پنهانیِ او از آسمانیان ، چون پنهانیِ او از زمینیان است. نزدیکیِ او [ به آفریدگان ] ، اکرام است و دوری او ، خوار کردن است. «در» ، او را فرا نمی گیرد و «هنگام» ، برای او وقت نمی گذارد و «اگر» ، با او رایزنی نمی کند . بلندمرتبگیِ او ، نه به بالا رفتن است و آمدن وی ، نه به جابه جایی. نابوده را به وجود می آورد و به وجود آمده را از بین می برد و برای غیر او در یک هنگام ، [ این ] دو وصف ، گرد نمی آید. اندیشه را تنها این رسد که به وجودش ایمان بیاورد و باوری بیابد، نه آن که به شناخت [ کنهِ ]وجود صفتی برسد. (4) اوصاف ، با او وصف می شوند نه آن که او با اوصافْ وصف گردد و شناخت ها با او شناخته می شوند نه آن که او با شناخت ها شناخته شود . پس اوست خدایی که برای او هم نامی نیست منزّه است ، چیزی مانند او نیست و اوست شنوای بینا.

.

1- .علاّمه مجلسی درباره اصل عربی این عبارت از حدیث ، گفته است : «شاید معنای تحت البلاغ ، این است که او محتاج باشد که امور به او برسد ، یا این که در زیرِ جامه ای به اندازه نیازش باشد که جامه بر او احاطه داشته باشد» . وی همچنین احتمال تصحیف واژه «البلاغ» را نیز مطرح کرده است (بحار الأنوار : ج 4 ص 302) . ترجمه نگارنده ، با عنایت به برخی سخنان امیر مؤمنان در نهج البلاغه انجام گرفته است : «الحمد للّه الذی لا یبلغ مدحته القائلون» (خطبه 1)؛ «فتبارک اللّه الذی لا یبلغه بُعد الهمم» (خطبه 94).
2- .این که فرمود : «محظور بها علیه» ، یعنی داخل در اشیا باشد ، به گونه ای که اشیا محیط بر او باشند ، مانند حظیره که با نی و چوب پوشانده می شود (بحار الأنوار، همان جا) .
3- .«ولیس عن الدهر قِدَمه» ، یعنی قدمتش ، زمانی نیست تا همواره با زمان همراه باشد (بحار الأنوار، همان جا)؛ «اَمَم» ، به معنای قصد است ؛ یعنی عزمش به گونه ای نیست که تنها به یک سو متوجّه شود و در همان سو باشد ؛ بلکه به هر سو رو کنید ، وجه اللّه ، در همان سوست (بحار الانوار، همان جا) .
4- .یعنی اندیشه ، به او نمی رسد ، مگر این که به وجود او ایمان بیاورد و صفت ایمان را در خود داشته باشد و به آن متّصف شود ، نه این که به ذات صفتی و یا صفت زایدی در او برسد .

ص: 406

الإمام زین العابدین علیه السلام یُمَجِّدُ اللّهُ جَلَّ وعَلا : اِنهَدَّتِ المُلوکُ لِهَیبَتِهِ ، وعَلا أَهلَ السُّلطانِ بِسُلطانِهِ ورُبوبِیَّتِهِ ، وأَبادَ الجَبابِرَهَ بِقَهرِهِ ، وأَذَلَّ العُظَماءَ بِعِزِّهِ ، وأَسَّسَ الأُمورَ بِقُدرَتِهِ ، وبَنَی المَعالِیَ بِسُؤدَدِهِ (1) ، وتَمَجَّدَ بِفَخرِهِ ، وفَخَرَ بِعِزِّهِ ، وعَزَّ بِجَبَرُوتِهِ. (2)

عنه علیه السلام فِی الدٌّعاءِ : یا مَن حازَ کُلَّ شَیءٍ مَلَکوتا ، وقَهَرَ کُلَّ شَیءٍ جَبَروتا ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ . (3)

.

1- .السُّودَدُ : المجدُ و الشرف (المصباح المنیر : ص 294) .
2- .مصباح المتهجّد : ص 690 ح 771 ، الإقبال : ج 2 ص 103 ، المزار للمفید : ص 155 ، المزار الکبیر : ص 447 کلاهما من دون إسناد إلی المعصوم ، بحار الأنوار : ج 98 ص 229 .
3- .الخرائج و الجرائح : ج 1 ص 266 ح 9 ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 142 و لیس فیه ذیله و کلاهما عن حمّاد بن حبیب الکوفی ، بحار الأنوار : ج 87 ص 231 ح 43 .

ص: 407

امام زین العابدین علیه السلام در تمجید خداوند عز و جل : پادشاهان ، از ترس او درهم شکستند و[او] با سلطه و ربوبیّت خود، از اهل سلطه فراتر رفته وگردن فرازان را با چیرگیِ خود، نابود ساخته وبزرگان را با عزّت خود، خوار کرده وامور را با تواناییِ خود، بنیاد گذاشته وارجمندی را با سروریِ خود، پی ریزی کرده است وبه فخر خود، بزرگی یافته و به عزّت خود ، مباهات کرده و با چیرگیِ خود ، عزیز گشته است.

امام زین العابدین علیه السلام در دعا : ای آن که مالکیتِ همه چیز را از آنِ خود کرده ای و همه چیز را از نظر چیرگی ، مقهور ساخته ای! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست.

.


ص: 408

الإمام الصادق علیه السلام :یا مَن قامَت بِجَبَروتِهِ الأَرضُ وَالسَّماواتُ. (1)

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ .. . مُعَلِّمِ مَن خَلَقَ مِن عِبادِهِ اسمَهُ ، ومُدَبِّرِ خَلقِ السَّماواتِ وَالأَرضِ بَعَظَمَتِهِ ، الَّذی وَسِعَ کُلَّ شَیءٍ خَلقُ کُرسِیِّهِ ، وعَلا بِعَظَمَتِهِ فَوقَ الأَعلَینَ ، وقَهَرَ المُلوکَ بِجَبَروتِهِ ، الجَبّارِ الأَعلَی المَعبودِ فی سُلطانِهِ. (2)

عنه علیه السلام :یا مَلِکاً فی عَظَمَتِهِ ، یا جَبّاراً فی قُوَّتِهِ ، یا لَطیفاً فی قُدرَتِهِ. (3)

الإمام الکاظم علیه السلام :اللّهُمَّ إِنّی أَسأَ لُکَ .. . بِجَبَروتِکَ الَّتی غَلَبَت کُلَّ شَیءٍ. (4)

عنه علیه السلام :لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ ؛ خَلَوتَ فِی المَلَکوتِ ، وَاستَتَرتَ بِالجَبَروتِ ، وحارَت أَبصارُ مَلائِکَتِکَ المُقَرَّبینَ، وذَهَلَت (5) عُقولُهُم فی فِکرِ عَظَمَتِکَ. (6)

الإمام الرضا علیه السلام :یا مَن تَفَرَّدَ بِالمُلکِ فَلا نِدَّ لَهُ فی مَلَکوتِ سُلطانِهِ ، وتَوَحَّدَ بِالکِبرِیاءِ فَلا ضِدَّ لَهُ فی جَبَروتِ شَأنِهِ. (7)

الإمام الهادی علیه السلام :إِلهی .. . شَمَختَ فِی العُلُوِّ بِعِزِّ الکِبرِ ، وَارتَفَعتَ مِن وَراءِ کُلِّ غَورَهٍ (8) ونِهایَهٍ بِجَبَروتِ الفَخرِ. (9)

.

1- .مهج الدعوات : ص 246 عن صفوان بن مهران الجمّال ، بحار الأنوار : ج 94 ص 295 .
2- .الإقبال : ج 2 ص 123 عن سلمه بن الأکوع ، بحار الأنوار : ج 98 ص 243 .
3- .الإقبال : ج 2 ص 152 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 264 .
4- .الإقبال : ج 1 ص 115 ، المقنعه : ص 321 عن علیّ بن رئاب ، بحار الأنوار : ج 97 ص 341 ح 2 .
5- .ذَهَلْتُ عن الشیء : نسیته و غفلت عنه (الصحاح : ج 4 ص 1702) .
6- .بحار الأنوار : ج 95 ص 446 ح 1 نقلاً عن الکتاب العتیق الغروی .
7- .عیون أخبار الرضا : ج 2 ص 173 ح 1 عن عبد السلام بن صالح الهروی ، المجتنی : ص 86 ، بحار الأنوار : ج 49 ص 82 ح 2 .
8- .غَوْرُ کُلِّ شیء : قعره (لسان العرب : ج 5 ص 33) .
9- .التوحید : ص 66 ح 19 عن سهل بن زیاد ، بحار الأنوار : ج 94 ص 179 ح 3 .

ص: 409

امام صادق علیه السلام :ای آن که زمین و آسمان ها به چیرگیِ او برپا گشته اند !

امام صادق علیه السلام :ستایش ، از آنِ خداست ... آموزگار نام خود به هر بنده ای که آفرید، و تدبیر کننده آفرینش آسمان ها و زمین با سترگیِ خود ؛ آن که آفرینشِ کرسی او ، همه چیز را فرا گرفته و با سترگیِ خود ، از بلندْ پایگان فراتر رفته و پادشاهان را به چیرگیِ خود ، مقهور ساخته است؛ [ همان ] چیره بلند پایه ترین که در [ عرصه ]سلطه خود ، معبود است.

امام صادق علیه السلام :ای فرمان روا در سترگیِ خود، ای چیره در نیرومندیِ خود ، ای لطیف در تواناییِ خود!

امام کاظم علیه السلام :خداوندا! من از تو درخواست می کنم ... به چیرگی ات که بر همه چیز غلبه یافته است.

امام کاظم علیه السلام :خدایی جز تو نیست که در ملکوتْ خلوت گزیده ای و با چیرگی پنهان گشته ای. در اندیشه سترگیِ تو ، اندیشه های فرشتگان مقرّبت ، سرگشته شده و خردهایشان ، در شگفت مانده است.

امام رضا علیه السلام :ای آن که در فرمان روایی ، یکتا گشته و در ملکوت سلطنتش ، همانندی ندارد و به بزرگی ، یگانه گشته و در چیرگیِ کار خود ، هماوردی ندارد!

امام هادی علیه السلام :ای خدای من! ... با عزّتِ بزرگی ، در بلندمرتبگی فراز یافته ای و با چیرگیِ فخر ، از پسِ هر ژرفا و فرجامی برآمده ای.

.


ص: 410

الإمام العسکریّ علیه السلام لِمَن تَوَهَّمَ أَنَّهُ عز و جل لا یَعلَمُ بِالشَّیءِ حَتّی یَکونَ : تَعالَی الجَبّارُ العالِمُ بِالأَشیاءِ قَبلَ کَونِها. (1)

بحار الأنوار عن صحف إدریس علیه السلام :عَجَبا لِمَن غَنِیَ عَنِ اللّهِ ، وفی مَوضِعِ کُلِّ قَدَمٍ ومَطرَفِ عَینٍ ومَلمَسِ یَدٍ دَلالَهٌ ساطِعَهٌ وحُجَّهٌ صادِعَهٌ عَلی أَنَّهُ تَبارَکَ واحِدٌ لا یُشارَکُ ، وجَبّارٌ لا یُقاوَمُ ، وعالِمٌ لا یَجهَلُ. (2)

إدریس علیه السلام :یا جَبّارُ المُذَلِّلُ کُلَّ شَیءٍ بِقَهرِ عَزیزِ سُلطانِهِ ، یا نُورَ کُلِّ شَیءٍ ، أَنتَ الَّذی فَلَقَ الظُّلُماتِ نورُهُ ، یا قُدّوسُ الطّاهِرُ مِن کُلِّ سوءٍ ولا شَیءَ یَعدِلُهُ. (3)

11 / 6صِفَهُ تَجَبُّرِهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا أللّهُ یا أللّهُ یا أللّهُ ، أَنتَ اللّهُ الَّذی لا إِلهَ غَیرُکَ .. . تَکَرَّمتَ عَن أَن یَکونَ لَکَ شَبیهٌ ، وتَجَبَّرتَ عَن أَن یَکونَ لَکَ ضِدٌّ ، فَأَنتَ اللّهُ المَحمودُ بِکُلِّ لِسانٍ. (4)

عنه صلی الله علیه و آله فِی الدُّعاءِ : اللّهُمَّ إِنّی أَسأَ لُکَ یا مَنِ احتَجَبَ بِشُعاعِ نورِهِ عَن نَواظِرِ خَلقِهِ، یا مَن تَسَربَلَ بِالجَلالِ وَالعَظَمَهِ، وَاشتَهَرَ بِالتَّجَبُّرِ فی قُدسِهِ. (5)

.

1- .الغیبه للطوسی : ص 431 ح 421 ، الخرائج و الجرائح : ج 2 ص 688 ح 10 ، کشف الغمّه : ج 3 ص 209 و فیه «الحاکم العالم» ، الثاقب فی المناقب : ص 567 ح 507 کلّها عن محمّد بن صالح الأرمنی ، بحار الأنوار : ج 4 ص 115 .
2- .بحار الأنوار : ج 95 ص 456 نقلاً عن ابن متّویه .
3- .مصباح المتهجّد : ص 602 ح 693 ، الإقبال : ج 1 ص 181 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 98 .
4- .مکارم الأخلاق : ج 2 ص 143 ح 2354 عن معاذ بن جبل ، بحار الأنوار : ج 95 ص 356 ح 11 .
5- .مهج الدعوات : ص 102 عن محمّد بن علیّ بن أبی طالب علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 94 ص 403 ح 5 .
11 / 6 ویژگیِ چیرگی او

امام عسکری علیه السلام خطاب به کسی که پنداشت خداوند عز و جل پیش از موجود شدن شی ء ، بدان علم ندارد : [ از این پندار ]برتر و بالاتر است چیره دانا به اشیا پیش از بود آنها.

بحار الأنوار به نقل از صحف ادریس علیه السلام : شگفتا از کسی که از خداوند ، بی نیازی ورزید ، حال آن که در هر قدمگاه و چشم اندازی و هر جایگاهِ لمس دستی، دلالتی روشن و برهانی آشکار کننده است بر این که او برتر و بالاتر است، یگانه ای است که شریک نمی پذیرد و چیره ای است که [ در برابر او ] ایستادگی نمی شود و دانایی است که جهل [ به او راه ] ندارد.

ادریس علیه السلام :ای چیره رام کننده هر چیزی با قهرِ سلطنتِ عزیز خود ، ای نور همه چیز! تویی آن که نور او تاریکی ها را شکافت. ای بسیارْ پاکِ پاکیزه از هر بدی که هیچ چیز با او همسنگ نیست!

11 / 6ویژگیِ چیرگی اوپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای خدا ، ای خدا ، ای خدا ! تو خدایی هستی که خدایی جز تو نیست ... بزرگوارتر از آنی که برای تو همانندی باشد و چیره تر و بزرگ تر از آنی که برای تو هماوردی باشد. پس تویی خداوندِ ستوده به هر زبان.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعا : خداوندا! من از تو درخواست می کنم ، ای آن که با پرتو فروغ خود ، از دیدگان آفریدگانش پنهان گشته است ، ای آن که جامه شکوه و سترگی بر تن کرده و در پاکیِ خود ، به چیرگی نام بُردار گشته است!

.


ص: 412

عنه صلی الله علیه و آله أَیضا : لا إِلهَ غَیرُکَ ، تَعالَیتَ أن یَکونَ لَکَ وَلَدٌ أو شَریکٌ ، وتَجَبَّرتَ أَن یَکونَ لَکَ نِدٌّ ، لا إِله إِلاّ أَنتَ وَحدَکَ لا شَریکَ لَکَ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام :تَعالَیتَ وتَجَبَّرتَ عَنِ اتِّخاذِ وَزیرٍ ، وتَعَزَّزتَ مِن مُؤامَرَهِ شَریکٍ. (2)

فاطمه علیهاالسلام :الحَمدُ للّهِِ المُتَکَبِّرِ فی سُلطانِهِ ، العَزیزِ فی مَکانِهِ ، المُتَجَبِّرِ فی مُلکِهِ. (3)

الإمام الباقر علیه السلام :اللّهُمَّ رَبَّ الضِّیاءِ وَالعَظَمَهِ ، وَالنَّورِ وَالکِبرِیاءِ وَالسُّلطانِ، تَجَبَّرتَ بِعَظَمَهِ بَهائِکَ ... . (4)

الإمام الصادق علیه السلام مِن دُعائِهِ عِندَ حُضورِ شَهرِ رَمَضانَ : أَیقَنتُ أَنَّکَ أَنتَ أَرحَمُ الرّاحِمینَ فی مَوضِعِ العَفوِ وَ الرَّحمَهِ ، وأَشَدُّ المُعاقِبینَ فی مَوضِعِ النَّکالِ (5) وَالنَّقِمَهِ، وأَعظَمُ المُتَجَبِّرینَ فیمَوضِعِ الکِبرِیاءِ وَالعَظَمَهِ. (6)

عنه علیه السلام فی دُعاءِ السُّجودِ : یا أللّهُ یا أللّهُ ، أَنتَ الَّذی لا إِلهَ غَیرُکَ ، تَعالَیتَ عَن أَن یَکونَ لَکَ وَلَدٌ ، وتَعَظَّمتَ أَن یَکونَ لَکَ نِدٌّ. یا نورَ النُّورِ ، تَکَرَّمتَ عَن أَن یَکونَ لَکَ شَبیهٌ ، وتَجَبَّرتَ أَن یَکونَ لَکَ ضِدٌّ أَو شَریکٌ . (7)

.

1- .البلد الأمین : ص 422 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 267 .
2- .البلد الأمین : ص 127 ، جمال الاُسبوع : ص 72 من دون إسناد إلی المعصوم ، بحار الأنوار : ج 90 ص 193 ح 29 .
3- .فلاح السائل : ص 421 ح 290 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 103 ح 8 .
4- .مصباح المتهجّد : ص 514 ح 594 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 345 .
5- .النَّکَال : العقوبه التی تنکل الناس عن فعل ما جُعلت له جزاء (النهایه : ج 5 ص 117) .
6- .الإقبال : ج 1 ص 133 ، تهذیب الأحکام : ج 3 ص 108 ، مصباح المتهجّد : ص 577 ح 690 کلاهما من دون إسناد إلی المعصوم ، بحار الأنوار : ج 97 ص 337 .
7- .بحار الأنوار : ج 86 ص 221 ح 41 نقلاً عن الکتاب العتیق .

ص: 413

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعا : خدایی جز تو نیست . برتر و بالاتر از آنی که تو را فرزندی یا انبازی باشد و چیره تری از آن که برایت همانندی باشد. خدایی جز تو نیست . یگانه ای ، بی هیچ انبازی.

امام علی علیه السلام :برتر و بزرگ تر از برگرفتن وزیری ، و عزیزتر از انباز گرفتن برای رایزنی هستی.

فاطمه علیهاالسلام :ستایش ، از آنِ خداست که در سلطنت خود بسیار بزرگ است . در جایگاهِ خود ، پیروزمند شکست ناپذیر است و در فرمان روایی خود ، چیره.

امام باقر علیه السلام :خداوندا ، ای پروردگار روشنایی و سترگی و فروغ و بزرگی و سلطه، که با سترگیِ زیبایی خود ، چیره گشته ای !

امام صادق علیه السلام از دعای وی هنگام آغاز ماه رمضان : یقین دانستم که تو در جایگاه گذشت و رحمت ، مهربان ترینِ مهربانان هستی و در جایگاه کیفر و عذاب، سختگیرترینِ کیفر دهندگانی و در جایگاه بزرگی و سترگی ، سترگ ترینِ بزرگانی .

امام صادق علیه السلام در دعای سجود : ای خدا ، ای خدا ! تویی آن که جز تو خدایی نیست . برتر و بالاتری از این که فرزندی داشته باشی و سترگ تر از آنی که همتایی داشته باشی. ای نورِ نور! بزرگوارتر از آنی که همانندی داشته باشی و نیرومندتر از آنی که هماورد یا انبازی داشته باشی.

.


ص: 414

11 / 7جَبّارُ الجَبابِرَهِالإمام الهادی علیه السلام :تَبارَکَ إِلهُ إِبراهیمَ وإِسماعیلَ وإِسحاقَ ویَعقوبَ ، رَبُّ الأَربابِ ، ومالِکُ المُلوکِ ، وجَبّارُ الجَبابِرَهِ ، ومَلِکُ الدُّنیا وَالآخِرَهِ. (1)

11 / 8جَبّارٌ لا یُعانُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ إِنَّکَ .. . جَبّارٌ لا تُعانُ. (2)

11 / 9جَبّارٌ لا یَظلِمُالإمام الکاظم علیه السلام:سُبحانَکَ اللّهُمَّ وبِحَمدِکَ... قَیّومٌ لا یَنامُ، وجَبّارٌ لا یَظلِمُ. (3)

11 / 10جَبّارٌ حَلیمٌرسول اللّه صلی الله علیه و آله فِی احتِجاجِهِ عَلی أَبی جَهلٍ : أما عَلِمتَ قِصَّهَ إِبراهیمَ الخَلیلِ علیه السلاملَمّا رُفِعَ فِی المَلَکوتِ ، وذلِکَ قَولُ رَبّی «وَکَذَ لِکَ نُرِی إِبْرَ هِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ » (4) ، قَوَّی اللّهُ بَصَرَهُ لَمّا رَفَعَهُ دونَ السَّماءِ حَتّی أَبصَرَ الأَرضَ ومَن عَلَیها ظاهِرینَ ومُستَتِرینَ ، فَرَأَی رَجُلاً وَامرَأَهً عَلی فاحِشَهٍ فَدَعا عَلَیهِما بِالهَلاکِ فَهَلَکا ، ثُمَّ رَأی آخَرَینِ فَدَعا عَلَیهِما بِالهَلاکِ فَهَلَکا ، ثُمَّ رَأَی آخَرَینِ فَهَمَّ بِالدُّعاءِ عَلَیهِما بِالهَلاکِ ، فَأَوحَی اللّهُ إِلَیهِ: یا إِبراهیمُ ، أُکفُف دَعوَتَکَ عَن عِبادی وإِمائی ؛ فَإِنّی أَنَا الغَفورُ الرَّحیمُ الجَبّارُ الحَلیمُ ، لا تَضُرُّنی ذُنوبُ عِبادی ، کَما لا تَنفَعُنی طاعَتُهُم .. . یا إِبراهیمُ ، فَخَلِّ بَینی وبَینَ عِبادی فَإِنّیأَرحَمُ بِهِم مِنکَ ، وخَلِّ بَینی وبَینَ عِبادی، فَإِنّی أَنَا الجَبّارُ الحَلیمُ العَلاّمُ الحَکیمُ ، أُدَبِّرُهُم بِعِلمی وأُنفِذُ فیهم قَضائی وقَدَری. (5)

.

1- .مهج الدعوات : ص 359 ، جمال الاُسبوع : ص 184 عن الحسن بن القاسم العبّاسی عن الإمام الکاظم علیه السلام ، مصباح المتهجّد : ص 306 ح 417 من دون إسناد إلی المعصوم و کلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 94 ص 377 .
2- .مهج الدعوات : ص 174 عن سلمان الفارسی عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 95 ص 389 ح 29 .
3- .بحار الأنوار : ج 95 ص 445 ح 1 نقلاً عن الکتاب العتیق الغروی .
4- .الأنعام : 75 .
5- .الاحتجاج : ج 1 ص 65 عن یوسف بن محمّد بن زیاد و علیّ بن محمّد بن سیّار عن الإمام العسکری عن أبیه علیهماالسلام ، التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : ص 512 ، بحار الأنوار : ج 12 ص 60 ح 5 .

ص: 415



11 / 7 چیره گردن فرازان

11 / 8 چیره ای که یاری نمی شود

11 / 9 چیره ای که ستم نمی کند

11 / 10 چیره بردبار

11 / 7چیره گردن فرازانامام هادی علیه السلام :برتر و بالاتر است خدای ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب ؛ پروردگار پروردگاران و فرمان روایِ فرمان روایان و چیره چیرگان و فرمان روای دنیا و آخرت .

11 / 8چیره ای که یاری نمی شودپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوندا! به درستی که تو ... چنان چیره ای که یاری نمی شوی .

11 / 9چیره ای که ستم نمی کندامام کاظم علیه السلام :خداوندا! تو را به پاکی می ستایم و به ستایش تو می پردازم ... . [ تویی ]پاینده ای که نمی خوابد و چیره ای که ستم نمی کند.

11 / 10چیره بردبارپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در احتجاج با ابو جهل : آیا داستان خلیل را ندانسته ای آن گاه که به ملکوت ، بالا برده شد؟ همان سخن خداوندگارم «و آن سان ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نشان می دهیم و برای آن که از اهل یقین گردد» . خداوند ، آن گاه که او را تا آسمان بالا برد ، دیده او را چنان نیرومند ساخت که زمین و هر کسِ آشکار و پنهان را بر روی آن دید. پس مرد و زنی را بر کاری زشت دید و آن دو را نفرین کرد و هلاک گشتند. پس دو نفر دیگر را دید و برای آنان نفرین به هلاک کرد، پس هلاک شدند. پس دو نفر دیگر را دید و آهنگ نفرین به هلاکت آنها کرد که خداوند به او وحی فرمود : «ای ابراهیم! نفرینت را از بندگان و کنیزکان من بازدار؛ زیرا منم آمرزنده مهربان چیره بردبار . گناهان بندگانم ، مرا زیانی نمی رساند ، همان سان که اطاعت ایشان مرا سودی نبخشد... . ای ابراهیم! مرا با بندگانم تنها بگذار که من به ایشان از تو مهربان ترم . مرا با بندگانم تنها بگذار که منم چیره بردبار، بسیار دانای فرزانه، به دانش خودْ ایشان را تدبیر می کنم و قضا و قدر خود را در میانشان اجرا می کنم ».

.


ص: 416

الإمام علیّ علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ العَزیزِ الجَبّارِ ، الحَلیمِ الغَفّارِ ، الواحِدِ القَهّارِ ، الکَبیرِ المُتَعالِی. (1)

11 / 11ذَلَّ مَن تَجَبَّرَ غَیرَهُالإمام علیّ علیه السلام فی تَعظیمِ اللّهِ جَلَّ وعَلا : ذَلَّ مَن تَجَبَّرَ غَیرَهُ ، وصَغُرَ مَن تَکَبَّرَ دونَهُ ، وتَواضَعَتِ الأَشیاءُ لِعَظَمَتِهِ. (2)

عنه علیه السلام فی ذَمِّ إِبلیسَ : فَعَدُوُّ اللّهِ إِمامُ المُتَعَصِّبینَ ، وسَلَفُ المُستَکبِرینَ ، الَّذی وَضَعَ أَساسَ العَصَبِیَّهِ، و نازَعَ اللّهَ رِداءَ الجَبَرِیَّهِ (3) ، وَادَّرَعَ لِباسَ التَّعَزُّزِ. (4)

.

1- .الکافی : ج 5 ص 370 ح 2 عن جابر عن الإمام الباقر علیه السلام ، مصباح المتهجّد : ص 135 ح 220 عن الإمام زین العابدین علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 87 ص 241 ح 50 .
2- .الکافی: ج1 ص142 ح7، التوحید: ص33 ح1 کلاهما عن الحارث الأعور، بحار الأنوار: ج 4 ص266 ح 14 .
3- .الجَبَرُوت : فَعَلوت من الجبر و القَهْر ، یقال : جَبّارٌ بَیِّن الجَبَرُوّه و الجبریّه و الجَبَروت (النهایه : ج 1 ص 236) .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 192 ، بحار الأنوار : ج 14 ص 465 ح 37 .

ص: 417



11 / 11 جز او هر که بزرگی کرد ، خوار شد

امام علی علیه السلام :ستایش ، از آنِ خداست ؛ پیروزمند شکست ناپذیرِ چیره ، بردبار آمرزگار ، یگانه چیره ، بزرگِ بلند پایه .

11 / 11جز او هر که بزرگی کرد ، خوار شدامام علی علیه السلام در بزرگداشت خداوند عز و جل : جز او ، هر کس بزرگی فروخت ، خوار شد و (همه) چیزها در برابر عظمتش سرخم کرده اند غیر از او هر کس بزرگی نمود ، خُرد گشت .

امام علی علیه السلام در نکوهش ابلیس : پس دشمن خدا ، پیشوای تعصّب ورزان و پیشْ کسوتِ بزرگی فروشان است که بنیاد تعصّب را بر نهاد و در چیرگی ، با خداوند ستیزه کرد و جامه عزّت بر تن پوشید .

.


ص: 418

عنه علیه السلام :إِیّاکَ ومُساماهَ (1) اللّهِ فی عَظَمَتِهِ ، وَالتَّشَبُّهَ بِهِ فی جَبَروتِهِ ، فَإِنَّ اللّهَ یُذِلُّ کُلَّ جَبّارٍ ، ویُهینُ کُلَّ مُختالٍ. (2)

11 / 12جابِرُ کُلِّ کَسیرٍرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا صانِعَ کُلِّ مَصنوعٌ ، ویا جابِرَ کُلِّ کَسیرٍ. (3)

عنه صلی الله علیه و آله مِن دُعائِهِ فِی الاِستِسقاءِ : اللّهُمَّ اسقِنا غَیثا مُغیثا سَریعا مُمرِعا (4) عَریضا واسِعا غَزیرا ، تَرُدُّ بِهِ النَّهیضَ (5) ، وتَجبُرُ بِهِ المَریضَ. (6)

الإمام علیّ علیه السلام :أَسأَ لُکَ فَأَجِدُکَ فِی المَواطِنِ کُلِّها لی جابِرا، وفِی الأُمورِ ناظِرا. (7)

عنه علیه السلام :اللّهُمَّ .. . وبی فاقَهٌ إِلَیکَ لا یَجبُرُ مَسکَنَتَها إِلاّ فَضلُکَ ، ولا یَنعَشُ مِن خَلَّتِها (8) لاّ مَنُّکَ وجودُکَ. (9)

.

1- .سامَاهُ : فَاخَرَه و باراه (القاموس المحیط : ج 4 ص 344) .
2- .نهج البلاغه : الکتاب 53 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 601 ح 744 .
3- .الإقبال : ج 1 ص 258 ، جمال الاُسبوع : ص 178 عن الإمام الصادق علیه السلام ، المزار للشهید الأوّل : ص 251 ، المزار الکبیر : ص 176 کلاهما من دون إسنادٍ إلی المعصوم ، بحار الأنوار : ج 98 ص 22 ؛ تفسیر القرطبی : ج 9 ص 144 و فیه «نزل جبرئیل علیه السلامعلی یوسف علیه السلام و هو فی الجُبّ فقال له : قل .. . الحدیث» .
4- .مَرُعَ الوادی : أی أکلأَ ، فهو مُمرِع (الصحاح : ج 3 ص 1284) .
5- .قال المجلسی قدس سره : النَّهِیض : هو النبات المستوی ، یقال : نَهَض النبتُ ؛ إذا استوی ، و المعنی : ترُدّ النَّهیض الذی یبس أو بقی علی حاله لا ینمو لفقدان الماء إلی النموّ و الخضره و النضاره . أو المراد بالنهیض : ما أشرف علی النهوض و لا طاقه له علیه (بحار الأنوار : ج 91 ص 317) .
6- .النوادر للراوندی : ص 163 ح 244 عن الإمام علیّ علیه السلام ، الصحیفه السجّادیّه : ص 79 الدعاء 19 عن الإمام زین العابدین علیه السلام و فیه «مریعا» بدل «سریعا» و «المهیض» بدل «المریض» ، بحار الأنوار : ج 91 ص 316 ح 4 .
7- .مهج الدعوات : ص 139 عن عبد اللّه بن عبّاس و عبد اللّه بن جعفر ، بحار الأنوار : ج 95 ص 242 ح 31 .
8- .الخَلّه : الفقر و الحاجه (المصباح المنیر : ص 180) .
9- .نهج البلاغه : الخطبه 91 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 57 ص 114 .

ص: 419



11 / 12 به سامان کننده هر شکسته

امام علی علیه السلام :بپرهیز از آن که با خداوند ، در سترگی او برتری بجویی و [خود ]را در چیرگی بدو همانند سازی ؛ چرا که خداوند ، هر گردن فرازی را خوار می کند و هر خودپسندی را زبون می سازد.

11 / 12به سامان کننده هر شکستهپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای سازنده هر ساخته و ای به سامان کننده هر شکسته!

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعای طلب باران : خداوندا! بارانِ فراوان دستگیر تند و ثمر بخش و دامنه دار و گسترده و انبوهی بر ما بباران که بدان ، گیاهِ برآمده را به زندگی بر گردانی و بیمار را به سامان کنی.

امام علی علیه السلام :[خداوندا!] تو را می جویم و تو را در همه جا برای خود ، به سامان کننده و مراقب امور می یابم.

امام علی علیه السلام :خداوندا! ... مرا به تو نیازی است که بی نواییِ آن را جز بخشش تو ، به سامان نمی کند و از تنگ دستیِ آن ، جز احسان و گشاده دستیِ تو ، رهایی نمی بخشد.

.


ص: 420

الإمام زین العابدین علیه السلام :یا غَنِیَّ الأَغنِیاءِ ، ها نَحنُ عِبادُکَ بَینَ یَدَیکَ ، وأَنَا أَفقَرُ الفُقَراءِ إِلَیکَ ، فَاجبُر فاقَتَنا (1) بِوُسعِکَ. (2)

عنه علیه السلام فی مُناجاهِ التّائِبینَ : فَوَعِزَّتِکَ ما أَجِدُ لِذُنوبی سِواکَ غافِرا ، ولا أَری لِکَسری غَیرَکَ جابِرا. (3)

عنه علیه السلام فی مُناجاهِ المُعتَصِمینَ : یا کَنزَ المُفتَقِرینَ، ویا جابِرَ المُنکَسِرینَ. (4)

عنه علیه السلام :کَم مِن ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقتَ ، وعَدَمٍ جَبَرتَ. (5)

عنه علیه السلام :اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاجبُر بِالقُرآنِ خَلَّتَنا مِن عَدَمِ الإِملاقِ (6) . (7)

الإمام الصادق علیه السلام :یا حاضِرُ یا جابِرُ یا حافِظُ. (8)

عنه علیه السلام :اللّهُمَّ اغفِر لی وَارحَمنی وَاجبُرنی. (9)

.

1- .الفَاقَهُ : الحاجه و الفقر (النهایه : ج 3 ص 480) .
2- .الصحیفه السجّادیّه : ص 49 الدعاء 10 .
3- .بحار الأنوار : ج 94 ص 142 .
4- .بحار الأنوار : ج 94 ص 152 .
5- .الصحیفه السجّادیّه : ص 213 الدعاء 49 ، مهج الدعوات : ص 163 عن الإمام علیّ علیه السلام و زاد فیه «و إملاقٍ ضرّر بی» بعد «و عدم» ، بحار الأنوار : ج 95 ص 261 ح 33 .
6- .أملَقَ إملاقا : افتقر و احتاج (المصباح المنیر : ص 579) .
7- .الصحیفه السجّادیّه : ص 160 الدعاء 42 ، مصباح المتهجّد : ص 521 ح 603 ، الإقبال : ج 1 ص 452 .
8- .الإقبال : ج 3 ص 246 ، مصباح المتهجّد : ص 810 ح 872 من دون إسناد إلی المعصوم ، بحار الأنوار : ج 98 ص 402 .
9- .تهذیب الأحکام : ج 2 ص 79 ح 295 عن الحلبی ، مصباح المتهجّد : ص 38 ح 46 ، المقنع : ص 94 کلاهما من دون إسناد إلی المعصوم ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 163 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 137 .

ص: 421

امام زین العابدین علیه السلام :ای بی نیازِ بی نیازان! اینک ما بندگانت ، در آستان تو هستیم و من نیازمندترینِ نیازمندان به تو هستم . پس با گشایشگری ات ، تهی دستیِ ما را به سامان کن .

امام زین العابدین علیه السلام در مناجاتِ توبه گران : پس سوگند به عزّتت که برای گناهانم ، آمرزنده ای جز تو نمی یابم و برای شکستِ خود ، به سامان کننده ای جز تو نمی بینم .

امام زین العابدین علیه السلام در مناجات پناه جویان : ای گنجینه نیازمندان و ای به سامان کننده در هم شکستگان!

امام زین العابدین علیه السلام :چه بسیار گمان نیکو که عملی ساختی ، و نبودنی که به سامان کردی .

امام زین العابدین علیه السلام :خداوندا ! بر محمّد و خاندان او درود فرست و با قرآن ، تهی دستیِ ما را از نداریِ بینوایی ، به سامان کن.

امام صادق علیه السلام :ای حاضر، ای به سامان کننده، ای نگاهبان!

امام صادق علیه السلام :خداوندا! مرا بیامرز و بر من رحمت آور و مرا به سامان کن .

.


ص: 422

11 / 13جابِرُ العَظمِ الکَسیرِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا رازِقَ الطِّفلِ الصَّغیرِ ، یا جابِرَ العَظمِ الکَسیرِ. (1)

الإمام الکاظم علیه السلام :تَهدِی السَّبیلَ ، وتَجبُرُ الکَسیرَ . (2)

.

1- .مهج الدعوات : ص 120 ، مصباح المتهجّد : ص 228 ح 337 ، العُدد القویّه : ص 206 ، الإقبال : ج 3 ص 40 کلّها من دون إسناد إلی المعصوم، جمال الاُسبوع: ص 184 عن الحسن بن القاسم العبّاسی عن الإمام الکاظم علیه السلام وفیه «الجنین والطفل»، تفسیر العیّاشی : ج 2 ص 198 ح 88 عن إسحاق بن یسار عن الإمام الصادق علیه السلامنحوه ، بحار الأنوار : ج 95 ص 281 ح 4 .
2- .بحار الأنوار: ج 95 ص 446 نقلاً عن الکتاب العتیق الغروی .

ص: 423



11 / 13 سامان دهنده استخوانِ شکسته

11 / 13سامان دهنده استخوانِ شکستهپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای روزی رسان کودک خردسال، ای سامان دهنده استخوانِ شکسته.

امام کاظم علیه السلام :[خداوندا !] به راه [ راست ] رهنمون می گردی و شکسته را سامان می دهی.

.


ص: 424

الفصل الثانی عَشَر: الجاعلالجاعل لغهًالجاعل فی اللغه اسم فاعل من مادّه «جعل» ، وتستعمل هذه المادّه فی مشتقّاتها الفعلیّه ، مثل جَعَلَ : یَجْعَلُ لازما ، ومتعدیّا إِلی مفعول به واحد ، ومتعدیا إِلی مفعولین ، والأَوّل بمعنی : صار وطفق ، مثل: «جعل زیدٌ یقول کذا» . والثانی بمعنی : خَلَقَ ، وأَوجَدَ ، ووَضَعَ . والثالث بمعنی : صَنَعَ ، وصَیَّرَ ، وظنّ ، ونَسَبَ . (1)

الجاعل فی القرآن والحدیثاستعملت مشتقّات مادّه «جعل» فی القرآن الکریم ثلاثمئه وست وأربعین مرّه ، واُسندت إلی اللّه فی أکثر من مئتین وثمانین منها، ومتعلّق جعل اللّه فی تلک الآیات والأَحادیث أَشیاء متنوّعه، مثل: النُّور، والظلمه، والشمس ، والقمر ، والنهار ، واللَّیل، والأَنبیاء إلخ ، ومعظم استعمالات جاعل أَو المشتقات الأُخری لجعل فی القرآن والأَحادیث التعدّیّ إِلی مفعولین ومعانیها: صَنَعَ وصیّر ، مثل قوله تعالی: «جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَ شًا» (2) أَی : صنع وصیّر لکم الأَرض فراشا . ویستعمل أَیضا متعدّیا إِلی مفعول به واحد أَحیانا بمعنی خلق وأَوجد کقوله تعالی: «وَجَعَلَ الظُّلُمَتِ وَالنُّورَ» (3) .

.

1- .أساس البلاغه : ص 60 ؛ لسان العرب : ج 7 ص 110 ؛ المصباح المنیر : ص 102 ؛ معجم مقاییس اللغه : ج 1 ص 460 ؛ مفردات ألفاظ القرآن : ص 196 .
2- .البقره : 22 .
3- .الأنعام : 1 .