گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلد پنجم
فصل دوازدهم : جاعل



واژه شناسی «جاعل»

جاعل ، در قرآن و حدیث

فصل دوازدهم : جاعلواژه شناسی «جاعل»صفت «جاعل (سازنده ، گمارنده ، قرار دهنده) » ، در لغت ، اسم فاعل از مادّه «جعل» است و این مادّه ، در برگرفته های فعلیِ خود ، مانند : «جعل ، یجعل» ، هم لازم به کار می رود و هم متعدّیِ یک مفعولی و حتّی دو مفعولی . در کاربرد نخستین (لازم) ، به معنای «صار و طفق (دست به کارشد و آغاز کرد) » است ، مانند : «جعل زید یقول کذا ؛ زید ، آغاز به سخن کرد». کاربرد دوم (متعدّیِ یک مفعولی) ، به معنای «آفرید و ایجاد کرد و نهاد» است و کاربرد سوم ، به معنای : «ساخت و گرداند و گمان برد و نسبت داد».

جاعل ، در قرآن و حدیثبرگرفته های مادّه «جعل» ، 346 بار در قرآن کریم آمده است و در بیش از 280 مورد آن، به خدا نسبت داده شده است. موضوع جعلِ خدا در آن آیات و احادیث ، پدیده های متنوّعی مانند : روشنایی، تاریکی و خورشید و ماه و روز و شب و پیامبران و ... است. بیشتر کاربردهای جاعل یا دیگر برگرفته های جعل در قرآن و احادیث ، به صورت متعدّیِ دو مفعولی است و به معانی : «ساخت (صَنَع) » و «گرداند (صَیَّرَ) » است ؛ مانند آیه «زمین را برای شما بستر ساخت » . گاهی نیز (به صورت) متعدّی یک مفعولی و به معنای «آفرید و ایجاد کرد» ، به کار می رود ؛ مانند : « و تاریکی ها و روشنایی را آفرید » .

.


ص: 426

12 / 1جاعِلٌ فِی الأَرضِ خَلیفَهً«وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَئِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ» . (1)

12 / 2جاعِلُ اللَّیلِ وَالنَّهارِالکتاب«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَتِ وَالنُّورَ» . (2)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا بَدیعَ السَّماواتِ، یا جاعِلَ الظُّلُماتِ، یا راحِمَ العَبَراتِ. (3)

الإمام الصادق علیه السلام مِن دُعائِهِ بَعدَ رَکعَتَیِ الفَجرِ : سُبحانَ رَبِّ الصَّباحِ وفالِقِ الإِصباحِ، وجاعِلِ اللَّیلِ سَکَنا وَالشَّمسِ وَالقَمَرِ حُسبانا (4) . (5)

.

1- .البقره: 30 .
2- .الأنعام: 1 .
3- .المصباح للکفعمی: ص 337، البلد الأمین: ص 404، بحار الأنوار : ج 94 ص 387 .
4- .الحُسبان بالضمّ : الحِسَاب (النهایه: ج 1 ص 383).
5- .دعائم الإسلام: ج 1 ص 167، الإقبال: ج 2 ص 207، بحار الأنوار : ج 87 ص 355 ح 22 .

ص: 427



12 / 1 گمارنده جانشین در زمین

12 / 2 سازنده شب و روز

12 / 1گمارنده جانشین در زمین«و چون پروردگارت ، به فرشتگان گفت که : من در زمین ، جانشینی خواهم گماشت ، گفتند : «آیا در آن ، کسی را می گماری که در آن تباهی کند و خون ها بریزد و [ حالْ آن که ] ما به ستایشِ تو تسبیح می گوییم و تو را به پاکی می ستاییم؟!» [خداوند] گفت : «همانا من ، چیزی می دانم که شما نمی دانید » » .

12 / 2سازنده شب و روزقرآن«ستایش ، از آنِ خداست که آسمان ها و زمین را آفرید و تاریکی ها و روشنایی را بساخت» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای نوآورِ آسمان ها، ای سازنده تاریکی ها، ای رحمت آورِ اشک ها !

امام صادق علیه السلام در دعایش پس از دو رکعت فجر : پاک است پروردگار بامداد و شکافنده پگاه و سازنده شب برای آرامش ، و خورشید و ماه برای شمارش .

.


ص: 428

12 / 3جاعِلُ الظِّلِّ وَالحَرورِالکتاب«وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّمَّا خَلَقَ ظِلَلاً وَ جَعَلَ لَکُم مِّنَ الْجِبَالِ أَکْنَنًا وَ جَعَلَ لَکُمْ سَرَ بِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ وَ سَرَ بِیلَ تَقِیکُم بَأْسَکُمْ کَذَ لِکَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْلِمُونَ» . (1)

الحدیثالإمام العسکری علیه السلام مِن دُعائِهِ فِی الصَّباحِ : ... یا شافِیَ الصُّدورِ، یا جاعِلَ الظِّلِّ وَالحَرورِ (2) ، یا عالِما بِذاتِ الصُّدورِ. (3)

12 / 4جاعِلُ البَرَکاتِالإمام علیّ علیه السلام فِی الدُّعاءِ : یا قاضِیَ الحاجاتِ، یا مُنجِحَ الطَّلِباتِ، یا جاعِلَ البَرَکاتِ. (4)

12 / 5جاعِلُ کُلِّ شَیءٍالإمام الصادق علیه السلام فی أَدعِیَهِ العَشرِ الأَواخِرِ مِن شَهرِ رَمَضانَ : یا رَبَّ لَیلَهِ القَدرِ وجاعِلَها خَیرا مِن أَلفِ شَهرٍ... یا فالِقَ (5) الإِصباحِ ویا جاعِلَ اللَّیلِ سَکَنا وَالشَّمسِ وَالقَمَرِ حُسبانا... یا جاعِلَ اللَّیلِ لِباسا وَالنَّهارِ مَعاشا وَالأَرضِ مِهادا وَالجِبالِ أَوتادا... یا جاعِلَ اللَّیلِ وَالنَّهارِ آیَتَینِ، یا مَن مَحا آیَهَ اللَّیلِ وجَعَلَ آیَهَ النَّهارِ مُبصِرَهً لِنَبتَغِیَ فَضلاً مِن رَبِّنا ورِضوانا.... أَسأَ لُکَ أَن تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وأَن تَجعَلَ اسمی فِی السُّعَداءِ. (6)

.

1- .النحل : 81 .
2- .الحَرُورْ: حَرُّ الشمس (لسان العرب : ج 4 ص 177) .
3- .المصباح للکفعمی: ص 113، البلد الأمین : ص 60، مصباح المتهجّد: ص 228 ح 337، بحار الأنوار : ج 86 ص 175 ح 45 .
4- .البلد الأمین : ص 361 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 335 ح 72 .
5- .الفَلْق : الشَّقّ. وفَلَق الصبح: ضوؤه وإنارتُه (النهایه: ج 3 ص 471) .
6- .کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 2 ص 162 و 163 ح 2032 عن محمّد بن أبی عمیر، الکافی: ج 4 ص 161 ح 2 و ص 162 ح 4 ، تهذیب الأحکام : ج 3 ص 102 ح 263 کلاهما عن أیّوب یقطین أو غیره عنهم علیهم السلام .

ص: 429



12 / 3 سازنده سایه و بادِ گرم

12 / 4 سازنده برکت ها

12 / 5 سازنده همه چیز

12 / 3سازنده سایه و بادِ گرمقرآن«و خداوند ، برای شما از آنچه آفرید، سایه هایی ساخت و برای شما پناهگاه هایی از کوه ها ساخت و برای شما جامه هایی ساخت که شما را از گرما نگه می دارد و تن پوش هایی (1) که شما را از گزند یکدیگر نگه می دارد. آن سان ، نعمت خود را بر شما تمام می گرداند ، باشد که شما سرِ تسلیم فرود آورید» .

حدیثامام عسکری علیه السلام در دعای بامدادی اش : ... ای شفا بخش سینه ها، ای سازنده سایه و بادِ گرم، ای دانای راز سینه ها!

12 / 4سازنده برکت هاامام علی علیه السلام در دعا : ای بر آورنده نیازها ، ای بر آورنده خواهش ها، ای سازنده برکت ها!

12 / 5سازنده همه چیزامام صادق علیه السلام در دعاهای واپسین دهه ماه رمضان : ای پروردگار شب قدر و قرار دهنده آنْ بهتر از هزار ماه ، ... ای شکافنده بامداد، ای قرار دهنده شبْ [ مایه ]آرامش ، وخورشید و ماه [ وسیله ]شمارش... ! ای آن که شب را پوشش قرارداد و روز را برای زندگی و زمین را بستر و کوه ها را میخ ها ساخت ، ای آن که شب و روز را دو نشانه ساخت ، ای آن که نشانه شب را از بین برد و نشانه روز را روشن ساخت تا بخشش و خشنودی ای از خداوندگارمان بجوییم ... از تو درخواست می کنم که بر محمّد ، و خاندان محمّد ، درود فرستی و نامم را در نیک بختان بنهی .

.

1- .این تعبیر ، در قرآن کریم ، ترجمه استاد محمّد مهدی فولادوند به کار رفته است.

ص: 430

کمال الدین عن عبد العظیم بن عبد اللّه الحسنی :دَخَلتُ عَلی سَیِّدی عَلِیِّ بنِ مُحَمَّدٍ علیهماالسلام ، فَلَمّا بَصُرَ بی ، قالَ لی: مَرحَبا بِکَ یا أَبَا القاسِمِ ، أَنتَ وَلِیُّنا حَقّا. قالَ: فَقُلتُ لَهُ: یَا ابنَ رَسولِ اللّهِ، إِنّی أُریدُ أَن أَعرِضَ عَلَیکَ دِینی، فَإِن کانَ مَرضِیّا ثَبَتُّ عَلَیهِ حَتّی أَلقَی اللّهَ عز و جل . فَقالَ: هاتِ یا أَبَا القاسِمِ . فَقُلتُ: إِنّی أَقولُ: إِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی واحِدٌ لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ، خارِجٌ عَنِ الحَدَّینِ؛ حَدِّ الإِبطالِ وحَدِّ التَّشبیهِ، وإِنَّهُ لَیسَ بِجِسمٍ ولا صورَهٍ، ولا عَرَضٍ ولا جَوهَرٍ، بَل هُوَ مُجَسِّمُ الأَجسامِ، ومُصَوِّرُ الصُّوَرِ، وخالِقُ الأَعراضِ وَالجَواهِرِ، ورَبُّ کُلِّ شَیءٍ ومالِکُهُ وجاعِلُهُ ومُحدِثُهُ... . فَقالَ عَلِیُّ بنُ مُحَمَّدٍ علیهماالسلام : یا أَبَا القاسِمِ ، هذا وَاللّهِ دینُ اللّهِ الَّذِی ارتَضاهُ لِعِبادِهِ، فَاثبُت عَلَیهِ، ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالقَولِ الثَّابِتِ فِی الحَیاهِ الدُّنیا وفِی الآخِرَهِ. (1)

.

1- .کمال الدین: ص 379 ح 1، التوحید: ص 81 ح 37، الأمالی للصدوق: ص 419 ح 557، بحار الأنوار : ج 69 ص 1 ح 1.

ص: 431

کمال الدین به نقل از عبد العظیم حسنی پسر عبد اللّه : بر سرورم امام هادی علیه السلاموارد شدم. چون مرا دید ، به من فرمود : «خوش آمدی ، ای ابو القاسم! تو به راستی ، دوست مایی» . به ایشان گفتم : ای پسر پیامبر خدا! من می خواهم دینم را بر تو عرضه کنم که اگر پسندیده است ، تا دیدار خداوند عز و جلبر آن استوار بمانم. فرمود : «ای ابو القاسم! [ باورهای دینی ات را ]بیاور». گفتم : من می گویم که خداوند والا و بلندمرتبه، یگانه است که چیزی همانند او نیست. از دو حدّ تعطیل و تشبیه ، بیرون است و او نه جسم است و نه صورت ، و نه عرض است و نه جوهر؛ بلکه اوست جسم بخشِ اجسام و صورتگر صورت ها و آفریدگار اعراض و جواهر، و پروردگار هر چیز و مالک آن و سازنده آن و پدید آورنده آن ... . امام هادی علیه السلام فرمود : «ای ابو القاسم! به خدا سوگند ، این همان دین خداست که آن را برای بندگانش پسندیده است. پس بر آن ، استوار بمان . خداوند ، تو را در زندگیِ دنیا و در آخرت ، بر سخن [ و عقیده ] استوار ، ثابت بدارد» .

.


ص: 432

الفصل الثالث عَشَر: الحافظ ، الحفیظالحافظ والحفیظ لغهًالحافظ فی اللغه اسم فاعل ، والحفیظ فعیل بمعنی فاعل ، کلاهما من مادّه «حفظ» ، وهو یدلّ علی مراعاه الشیء ومنعه من الضیاع والتلف (1) . قال ابن منظور : الحفیظ من صفات اللّه عز و جل: لا یعزب عن حفظه الأَشیاء کلّها مثقال ذرّه فی السَّماوات والأَرض ، وقد حفظ علی خلقه وعباده ما یعملون من خیرٍ أَو شرّ ، وقد حفظ السَّماوات والأَرض بقدرته ولا یؤودُه حفظهما وهو العلیّ العظیم. و قال : الحفظ نقیض النسیان (2) ، وهو أَیضا منع الشیء من الضیاع فی العلم والذکر .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 2 ص 87 ، المصباح المنیر : ص 142 .
2- .لسان العرب : ج 7 ص 441 .

ص: 433



فصل سیزدهم : حافظ ، حفیظ

واژه شناسی «حافظ» و «حفیظ»

فصل سیزدهم : حافظ ، حفیظواژه شناسی «حافظ» و «حفیظ»صفت «حافظ» ، در لغت ، اسم فاعل و «حفیظ (نگاهبان ، نگهدار) » ، فعیل به معنای فاعل و هر دو از مادّه «حفظ» است که بر نگهداری و باز داشتن چیزی از گم شدن و تلف شدن دلالت دارند . ابن منظور می گوید : حفیظ ، از صفات خداوند عز و جلاست که در نگهداری همه اشیا، هم وزن ذرّه ای در آسمان ها و زمین ، از حفظ او به در نمی رود و هر خوبی و بدی ای که آفریدگان و بندگانش می کنند ، نگاه داشته و آسمان ها و زمین را با نیروی خود ، نگاه داشته و نگاهداریِ آنها، بر او گران نیست که بلندمرتبه سترگ است. همچنین می گوید: «حفظ» در برابر فراموشی به کار می رود و آن نیز باز داشتن چیزی از گم شدن در علم و یاد کرد است.

.


ص: 434

الحافظ والحفیظ فی القرآن والحدیثورد اسم «الحافظ» و«الحفیظ» خمس مرّات فی القرآن الکریم (1) ، وقد ذکرت الآیات والأَحادیث خصائص متنوّعه للحافظ والحفیظ کاسمین من أَسماء اللّه تعالی ، أَهمّها اثنتان هما: 1 . ذهبت بعض الأَحادیث إِلی أَنّ صفه الحافظ هی للّه وحدَه: «لا حافظ إِلاّ أَنت» (2) . وفی تبریر هذا الأَمر نقطتان جدیرتان بالاهتمام : الأُولی: إِنّ حدوث المخلوقات وبقاءها یتحقّقان باللّه سبحانه ، ولو لم یتعلّق فیضه وإِرادته بالکائنات لحظه واحده ، لفنیت ، بناءً علی ذلک فالحافظ الحقیقیّ والمطلق لجمیع الموجودات هو اللّه وحده ، والثانیه : إِذا وُجد کمال الحفظ فی الموجودات فهو کغیره من الکمالات یترشّح من اللّه تعالی ویعود إِلیه . 2 . إِنّ صفه الحافظ للّه تعالی فی الآیات والأَحادیث تأَتی تارهً بمعنی الحفظ من الفناء فی الخارج : «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضَ وَلاَ یَؤدُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ» (3) . وتارهً أَخری بمعنی حفظ الشیء فی العلم: «سُبحانَ مَن هُوَ حافِظٌ لا یَنسی» (4) . وکما جاء فی المعنی اللغویّ فإنّ الحفظ فی الأَصل یعنی «مراعاه الشیء ومنعه من الضیاع والتلف» ، ویلاحظ هذا الحفظ أَحیانا وجودیّا وخارجیّا ، وأَحیانا معرفیّا وعلمیّا ، وهما ملحوظان فی اللغه ، وفی الآیات والأَحادیث علی حدّ سواء .

.

1- .یوسف : 64 ، هود : 57 ، سبأ : 21 ، الشوری : 6 ، الحجر : 9 .
2- .راجع : ص 476 ح 4383 .
3- .البقره : 255 .
4- .راجع : ص 440 ح 4389 .

ص: 435



حافظ و حفیظ ، در قرآن و حدیث

حافظ و حفیظ ، در قرآن و حدیثلفظ «حافظ» و «حفیظ» ، هر یک، پنج بار در قرآن کریم به کار رفته و آیات و احادیث، ویژگی های متنوّعی را برای حافظ و حفیظ به عنوان دو نام از نام های خدای متعال، ذکر کرده اند که مهم ترینِ آنها دو نکته است : 1 . برخی احادیث، صفت حافظ (بودن) را منحصر در خدا دانسته اند : «هیچ نگاهبانی جز تو نیست». در توجیه این امر، دو نکته در خور توجّه است: نخست آن که پیدایش و بقای آفریده ها، از خداوند سبحان تحقّق می یابد و اگر فیض و اراده او لحظه ای به موجودات تعلّق نگیرد، نابود می شوند. بر این پایه، نگاهدار حقیقی و مطلق تمام موجودات، فقط خداست. دوم آن که هر گاه صفت کمالیِ حافظ بودن، در موجودات یافت شود، این کمال، مانند دیگر کمالات، از سوی خداست و به او باز می گردد. 2 . در آیات و احادیث، صفت حافظ برای خداوند والا، گاه به معنای حفظ از نابودی در خارج است: «کرسی او، آسمان ها و زمین را در بر گرفته و نگهداری آنها، بر او گران نمی آید ، و اوست بلند پایه سترگ» . و گاه به معنای حفظ چیزی در علم است : «پاک است آن که نگاهبانی است که از یاد نمی برد». همچنان که در معنای واژگانی آمد، حفظ ، در اصل به معنای «نگهداری چیزی و باز داشتن آن از گم شدن و تلف شدن» است و این نگهداری ، گاه وجودی و خارجی است و گاه ذهنی و علمی، و این دو، در لغت و در آیات و احادیث، یکسان لحاظ شده اند.

.


ص: 436

13 / 1عَلی کُلِّ شَیءٍ حَفیظٌ«فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقَدْ أَبْلَغْتُکُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ وَ یَسْتَخْلِفُ رَبِّی قَوْمًا غَیْرَکُمْ وَ لاَ تَضُرُّونَهُ شَیْئا إِنَّ رَبِّی عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ حَفِیظٌ » . (1)

13 / 2خَیرٌ حافِظا«قَالَ هَلْ ءَامَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلاَّ کَمَا أَمِنتُکُمْ عَلَی أَخِیهِ مِن قَبْلُ فَاللَّهُ خَیْرٌ حَفِظًا وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّ حِمِینَ » . (2)

13 / 3لا حافِظَ إلاّ هُوَرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی الدُّعاءِ : اِرحَم ذُلّی وتَضَرُّعی ، وفَقری وفاقَتی ، فَما لی رَجاءٌ غَیرُک ، ولا أَمَلٌ سِواکَ ، ولا حافِظٌ إِلاّ أَنتَ. (3)

13 / 4صِفَهُ حِفظِهِالکتاب«اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَوَ تِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْ ءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضَ وَلاَ یَؤدُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ » . (4)

.

1- .هود : 57 .
2- .یوسف : 64 .
3- .مهج الدعوات : ص 100 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 218 ح 17 .
4- .البقره : 255 .

ص: 437



13 / 1 بر همه چیز نگاهبان است

13 / 2 بهترین نگاهبان

13 / 3 نگاهبانی جز او نیست

13 / 4 ویژگی نگاهبانی او

13 / 1بر همه چیز نگاهبان است«پس اگر [ از پذیرفتن دعوتم ] روی بگردانید، آنچه را که به آن فرستاده شده ام، به شما رساندم و پروردگارم، گروهی دیگر را جایگزین شما می کند و هیچ به او زیان نمی رسانید. همانا پروردگارم، بر همه چیز ، نگاهبان است» .

13 / 2بهترین نگاهبان«[یعقوب] گفت : آیا شما را بر او امین گردانم، آن گونه که بر برادرش امین گرداندم؟! پس خداوند، بهترین نگاهبان است و اوست مهربان ترینِ مهربانان» .

13 / 3نگاهبانی جز او نیستپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعا : بر خواری و لابه و نیازمندی و تهی دستیِ من، رحمت آور که مرا جز تو امیدی نیست و جز تو آرزویی ندارم و نگهبانی جز تو ندارم.

13 / 4ویژگی نگاهبانی اوقرآن«خداوند که خدایی جز او نیست زنده پاینده است. نه چُرتی او را در می گیرد و نه خوابی . آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست. کیست که نزد او جز به اذن او شفاعت کند؟! آنچه را پیشاپیشِ آنها و آنچه را پشت سرشان است، می داند و [ آنها] به چیزی از دانش او جز به آنچه خواهد احاطه نمی یابند. کرسی او، آسمان ها و زمین را فرا گرفته و نگهداریِ آنها بر او گران نمی آید ، و اوست بلند پایه سترگ» .

.


ص: 438

«وَ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِیَاءَ اللَّهُ حَفِیظٌ عَلَیْهِمْ وَ مَا أَنتَ عَلَیْهِم بِوَکِیلٍ » . (1)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا حافِظَ مَنِ استَحفَظَهُ. (2)

عنه صلی الله علیه و آله :یا حافِظا لا یَغفُلُ. (3)

عنه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ إِنَّکَ حَیٌّ لا تَموتُ ... وسَمیعٌ لا تَذهَلُ ، وجَوادٌ لا تَبخَلُ ، وحافِظٌ لا تَغفُلُ ، وقائِمٌ لا تَسهو ، ودائِمٌ لا تَفنی ، ومُحتَجِبٌ لا تُری ، وباقٍ لا تَبلی ، وواحِدٌ لا تُشَبَّهُ ، ومُقتَدِرٌ لا تُنازَعُ. (4)

عنه صلی الله علیه و آله :أَثبِت فی قَضائِکَ وقَدَرِکَ البَرَکَهَ فی نَفسی وأَهلی ومالی فی لَوحِ الحِفظِ المَحفوظِ بِحِفظِکَ ، یا حَفیظُ الحافِظُ حِفظُهُ احفَظنی بِالحِفظِ الَّذی جَعَلتَ مَن حَفِظتَهُ بِهِ مَحفوظا. (5)

الإمام الباقر علیه السلام :قالَ إِبراهیمُ علیه السلام [لِذِی القَرنَینِ ] : بِمَ قَطَعتَ الدَّهرَ؟ قالَ : بِإِحدی عَشرَهَ کَلِمَهً (6) ، وهِیَ : سُبحانَ مَن هُوَ باقٍ لا یَفنی ، سُبحانَ مَن هُوَ عالِمٌ لا یَنسی ، سُبحانَ مَن هُوَ حافِظٌ لا یَسقُطُ ... . (7)

.

1- .الشوری : 6 .
2- .البلد الأمین : ص 404 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 388 .
3- .البلد الأمین : ص 411 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 397 .
4- .مهج الدعوات : ص 174 عن سلمان الفارسی عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 95 ص 389 ح 29 .
5- .البلد الأمین : ص 511 عن الإمام الباقر عن الإمام علیّ علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 95 ص 318 ح 1 .
6- .فی المصدر : «بأحد عشر» ، و التصویب من بحار الأنوار .
7- .قصص الأنبیاء : ص 122 ح 124 ، بحار الأنوار : ج 12 ص 195 ح 20 .

ص: 439

«و کسانی که جز خدا، دوستانی (خدایانی) بر گرفتند، خداوند، نگهبان [ اعمال] آنهاست و تو بر ایشان وکیل نیستی» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :[ خداوندا ! ] ای نگهبانِ آن که از او نگهبانی خواهد!

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :[ خداوندا ! ] ای نگهبانی که غفلت نمی کنی!

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوندا! تو زنده ای هستی که نمی میری ... و شنوایی که فراموش نمی کنی و بخشنده ای که بخل نمی ورزی و نگهبانی که غفلت نمی کنی، و استواری که از یاد نمی بری و جاودانی که فنا نمی پذپری و پنهانی که دیده نمی شوی و پایداری که نابود نمی شوی و یگانه ای که [ به چیزی] همانندت نمی توان کرد و پُرتوانی که با تو نمی توان ستیز کرد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :[ خداوندا!] در قضا و قَدَرت، برکت را برای خودم و خانواده ام و دارایی ام در لوح محفوظی که خود نگاهداری اش می کنی، ثبت کن. ای نگاهبان و ای کسی که حفظ تو، نگهدار است! مرا با آن نگهداریِ خود، نگاه بدار که هر که را با آن حفظ کردی، محفوظ ساختی.

امام باقر علیه السلام :ابراهیم علیه السلام [به ذو القرنین] فرمود : «زمان را با چه در نوردیدی؟». گفت : با یازده کلمه و آنها عبارت اند از : پاک است آن پایدار فنا ناپذیر، پاک است آن دانایی که فراموش نمی کند ، پاک است آن نگاهداری که فرو نمی اندازد ... .

.


ص: 440

الإمام الصادق علیه السلام :سُبحانَ مَن هُوَ عَظیمٌ لا یُرامُ (1) ، سُبحانَ مَن هُوَ قائِمٌ لا یَلهو ، سُبحانَ مَن هُوَ حافِظٌ لا یَنسی. (2)

الإمام الرضا علیه السلام :اللّهُمَّ اضرِب عَلَیَّ سُرادِقاتِ (3) حِفظِکَ الَّذی لا یَهتِکُهُ الرِّیاحُ ، ولا تَخرِقُهُ الرَّماحُ ، وَاکفِنی شَرَّ ما أَخافُهُ بِروحِ قُدسِکَ الَّذی مَن أَلقَیتَهُ عَلَیهِ کانَ مَستورا عَن عُیونِ النّاظِرینَ ، وکَبیرا فی صُدورِ الخَلائِقِ أَجمَعینَ. (4)

عنه علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی : «وَلاَ یَؤدُهُ حِفْظُهُمَا» : أَی لا یَثقُلُ عَلَیهِ حِفظُ ما فِی السَّماواتِ وما فِی الأَرضِ. (5)

.

1- .لا یُرَامُ : أی لا یمکن لأحد أن یقصده أو یقصد من لجأ إلیه بسوء (بحار الأنوار : ج 86 ص 114) .
2- .الدعوات : ج 92 ص 228 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 206 ح 3 .
3- .السُّرادِقُ : کلّ ما أحاط بشیء ، أو الحائط المشتمل علی شیء ، و الجمع : سُرادِقات (لسان العرب : ج 10 ص 157) .
4- .مهج الدعوات : ص 303 عن الفضل بن الربیع و ص 294 عن الإمام الکاظم علیه السلامنحوه ، بحار الأنوار : ج 94 ص 353 ح 5 .
5- .تفسیر القمّی : ج 1 ص 84 عن الحسین بن خالد ، بحار الأنوار : ج 92 ص 263 ح 6 .

ص: 441

امام صادق علیه السلام :پاک است آن سترگی که قصد سوئی به او نمی شود. پاک است آن استواری که به چیزی سرگرم نمی شود. پاک است آن کس که نگهبانی است که فراموش نمی کند.

امام رضا علیه السلام :خداوندا! سرا پرده های حفظت را که بادها آن را نمی درند و نیزه ها آن را نمی شکافند، بر من بیاویز و مرا از آسیب آنچه از آن می ترسم، با روح قدست بسنده باش که بر هر که آن را افکندی، از دیدگان نظاره گران پوشیده گشت و در دل های همه آفریدگان، بزرگ شد.

امام رضا علیه السلام درباره آیه «و نگهداریِ آنها، بر او گران نمی آید» : یعنی نگهداریِ آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، بر او گران نمی آید.

.


ص: 442

الفصل الرابع عَشَر: الحافی، الحفیّالحافی والحفی لغهً«الحافی» فی اللغه اسم فاعل و«الحفیّ» فعیل بمعنی فاعل من مادّه «حفی» وهو ثلاثه أُصول : المنع ، استقصاء السؤال ، والحفاء خلاف الانتعال. ومن الأَصل الثانی قولهم: حفیت إِلیه فی الوصیّه: بالغت وتحفّیت به: بالغت فی إِکرامه . والحفی : المتقصی فی السؤال . حفیت بفلان وتحفّیت ، إِذا عُنیتَ به . والحفی : العالم بالشیء (1) . حَفِیَ فلان بفلان : إِذا برّهُ وأَلطفهُ . الحفی : اللطیف. حفی فلان بفلان : إِذا قام فی حاجته وأَحسن مثواه . التحفّی : الکلام واللقاء الحسن (2) .

الحافی والحفیّ فی القرآن والحدیثورد اسم «الحفیّ» للّه سبحانه مرّهً واحدهً فی القرآن الکریم : «إِنَّهُ کَانَ بِی حَفِیًّا» (3) . والحفیّ والحافی فی هذه الآیه والأَحادیث بمعنی المبالغ فی البرّ والسؤال والمراقبه والعنایه بأَحوال عباده ، وهی مأخوذه من الأَصل الثانی لمادّه «حفی» .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 2 ص 83 .
2- .لسان العرب : ج 14 ص 187 .
3- .مریم : 47

فصل چهاردهم : حافی، حَفی

واژه شناسی «حافی» و «حَفی»

حافی و حفیّ ، در قرآن و حدیث

فصل چهاردهم : حافی، حَفیواژه شناسی «حافی» و «حَفی»صفت «حافی (عنایتگر) » در لغت، اسم فاعل و «حفیّ» ، فعیل به معنای فاعل از مادّه «حفی» است که در اصلْ سه معنا دارد : باز داشتن، نیک پرسیدن و بررسیدن ، و «حفاء»، یعنی پا برهنگی ، در برابر کفش داشتن. از اصل دوم، این گفتار است که : «حفیتُ إلیه فی الوصیه » ، یعنی در سفارش به او، تأکید کردم و «تحفّیتُ به» ، یعنی در گرامیداشت او مبالغه کردم. «حفی»، یعنی کسی که در پرسش، موشکافی کند. «حفیتَ بفلان و تحفّیت»، یعنی به او عنایت کردی و «حفیّ» ، یعنی دانا به چیزی . «حَفِیَ فلانٌ بفلانٍ»، یعنی کسی به دیگری نیکی کرد و لطف ورزید. «حفیّ»، یعنی لطف کننده. «فلانٌ حَفِیٌّ بفلان»، یعنی به حاجت وی می پردازد و در حقّ وی نیکی می کند. «تحفّی»، یعنی گفتار و دیدار نیکو.

حافی و حفیّ ، در قرآن و حدیثنام «حفیّ»، یک بار در قرآن کریم برای خداوند سبحان به کار رفته است : «او به من عنایتگر است» . حفی و حافی در این آیه و در احادیث، به معنای مبالغه کننده در نیکی و پرسش و مراقبت و عنایت به احوال بندگان است و برگرفته از اصل معنایی دوم مادّه «حفی» است.

.


ص: 444

الکتاب«إِنَّهُ کَانَ بِی حَفِیًّا» . (1)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :سَیِّدی أَنتَ بِحاجَتی عَلیمٌ ، فَکُن بِها حَفِیّا فَإِنَّکَ بِها عالِمٌ غَیرُ مُعَلَّمٍ ، وأَنتَ بِها واسِعٌ غَیرُ مُتَکَلِّفٍ. (2)

الإمام علیّ علیه السلام :لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ الخالِقُ الکافِی الباقِی الحافی . (3)

الإمام الحسین علیه السلام :إِلهی کَیفَ تَکِلُنی وقَد تَوَکَّلتَ لی ، وکَیفَ أُضامُ وأَنتَ النّاصِرُ لی ، أَم کَیفَ أَخیبُ وأَنتَ الحَفِیُّ بی. (4)

الإمام زین العابدین علیه السلام :اللّهُمَّ قَد تَعلَمُ ما یُصلِحُنی مِن أَمرِ دُنیایَ وآخِرَتی ، فَکُن بِحَوائِجی حَفِیّا. (5)

.

1- .مریم : 47 .
2- .البلد الأمین : ص 421 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 267 ح 1 .
3- .بحار الأنوار : ج 97 ص 209 ح 3 نقلاً عن الدروع الواقیه .
4- .بحار الأنوار : ج 98 ص 225 نقلاً عن الإقبال .
5- .الصحیفه السجّادیّه : ص 95 الدعاء 22 .

ص: 445

قرآن«همانا او به من عنایتگر است» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سرورم! تو به حاجت من بسیار دانایی، پس بدان عنایتگر باش ؛ زیرا تو به آن دانایی، بی آن که به تو آموخته باشند و آن را گشایش دهنده ای، بی آن که زحمتی بر تو باشد.

امام علی علیه السلام :خدایی نیست ، جز خدای آفریدگارِ بسنده پایدارِ عنایتگر.

امام حسین علیه السلام :خدای من! چگونه مرا به دیگران وا می گذاری، حالْ آن که تو کار مرا به عهده گرفته ای؟! و چگونه بر من ستم رود، حالْ آن که تو یاری رسان من هستی؟! یا چگونه ناکام گردم، حالْ آن که تو به من عنایتگری؟!

امام زین العابدین علیه السلام :خداوندا! بی گمان آنچه از کار دنیا و آخرت من، مرا به سامان می رسانَد، می دانی، پس به نیازهایم عنایتگر باش.

.


ص: 446

الفصل الخامس عَشَر: الحاکمالحاکِم لغهً«الحاکم» فی اللغه اسم فاعل من مادّه «حکم» وهو المنع (1) . ویُطلق علی من یبتّ فی نزاعات النّاس ، ویؤخذ بکلامه (2) ، وحکم الحاکم فی الحقیقه مانع الظلم والنزاع .

الحاکم فی القرآن والحدیثلقد ورد تعبیر «خیر الحاکمین» فی القرآن الکریم ثلاث مرّات ، وتعبیر «أَحکم الحاکمین» مرّتین ، موصوفا بهما اللّه تعالی ، وقد نُسبت المشتقّات الأُخری لمادّه «حکم» إِلی اللّه عَزَّ اسمه سبعا وثلاثین مرّهً . إِنّ حکم اللّه ینقسم فی أَحد التقاسیم إِلی قسمین : تشریعیّ ، وتکوینیّ ، فالحکم التشریعیّ عباره عن أَوامر اللّه سبحانه ونواهیه التی بلّغها الأَنبیاء والأَئمّه المعصومون علیهم السلام للنَّاس فی قالب الأَحکام التکلیفیّه الخمسه . أَمّا حکمه التکوینیّ تعالی فهو عباره عن الإراده والقضاء والقدر الإلهیّ الجاری فی العالم . إِنّ حقّ التشریع والأَمر والنهی لخالق النَّاس ومالکهم ویجب أَن تعود أَحکام الآخرین إِلی الحکم الإلهیّ وتکون مطابقه لشریعه اللّه ، وقد نسبت الأَحادیث إِلی حکم اللّه خصائص ، مثل : العداله ، والإنصاف ، والخیر ، والحُسن .

.