گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلدششم
اشاره


ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

الفصل العشرون: الحمید ، المحمود ، الحامدالحمید و المحمود والحامد لغهً«الحمید» و«المحمود» و«الحامد» مشتقّه من مادّه «حمد» وهو یدلّ علی خلاف الذمّ . یقال: حمدت فلانا أَحمده ، ورجل محمود ومحمّد إِذا کثرت خصاله المحموده غیر المذمومه. (1) وحمدته علی شجاعته وإِحسانه حمدا: أَثنیتُ علیه. (2) و «الحمید» فعیل بمعنی مفعول «المحمود» أَو فاعل «الحامد». قال ابن الأَثیر : الحمد والشکر متقاربان ، والحمد أَعمّهما ، لأَنّک تحمد الإنسان علی صفاته الذاتیّه وعلی عطائه ولا تشکره علی صفاته. (3) قال الفیومیّ : الحمد غیر الشکر ؛ لأَنّه یستعمل لصفه فی الشخص وفیه معنی التعجّب ، یکون فیه معنی التعظیم للممدوح وخضوع المادح ... وأَمّا الشکر فلا یکون إِلاّ فی مقابله الصنیع ، فلا یقال: شکرته علی شجاعته. (4)

.

1- .أحْجَار الزَّیْت : موضع بالمدینه ، و هو موضع صلاه الاستسقاء (معجم البلدان : 1 / 109) .
2- .معجم مقاییس اللغه : ج 2 ص 100؛ النهایه : ج 1 ص 436 .
3- .المصباح المنیر : ص 149 .
4- .النهایه : ج 1 ص 437 .

ص: 9


فصل بیستم : حمید، محمود، حامد

واژه شناسی «حمید» ، «محمود» و «حامد»

فصل بیستم : حمید، محمود، حامدواژه شناسی «حمید» ، «محمود» و «حامد»صفت های «حمید (ستوده) » ، «محمود (ستوده) » و «حامد (ستایشگر ، ستاینده)» ، برگرفته از مادّه «حمد» اند که بر خلاف ذم و نکوهش ، دلالت دارد. گفته می شود : «حمدتُ فلانا أحمده؛ فلان را ستودم و می ستایم». و «رجل محمود و محمّد» را آن گاه می گویند که خوی های ستوده و نانکوهیده او بسیار باشد . «و حمدته علی شجاعته و إحسانه حمدا» ؛ یعنی بر او ثنا گفتم و «حمید» ، فعیل به معنای مفعولی (محمود) یا فاعلی (حامد) است. ابن اثیر می گوید : حمد و شکر ، نزدیک به هم هستند و حمد ، اعم از شکر است ؛ زیرا تو انسان را بر صفات ذاتی او و بر عطای او حمد می کنی و او را بر صفاتش شکر نمی کنی. فَیّومی می گوید : حمد ، غیر از شکر است؛ زیرا حمد ، برای صفت موجود در شخص به کار می رود و در آن ، معنای تعجّب نهفته است و ممکن است در آن ، معنای تعظیم برای ممدوح (مدح شده) و خضوع مادح (مدح کننده) باشد ... . و امّا شکر ، تنها در مقابل نیکوکاری است. پس گفته نمی شود : او را بر شجاعتش شکر گزاردم.

.


ص: 10

الحمید والمحمود والحامد فی القرآن والحدیثمشتقّات مادّه «حمد» المنسوبه إِلی اللّه تعالی فی القرآن الکریم ستّون ، وورد اسم «الحمید» مع اسم «الغنیّ» عشر مرّات (1) ، ومع اسم «العزیز» ثلاث مرّات (2) ، ومع اسم «المجید» مرّه واحده (3) ، ومع اسم «الحکیم» مرّه واحدهً أَیضا (4) ، ومع اسم «الولی» مرّه واحده (5) ، وبلفظ «صراط الحمید» مرّه واحده أَیضا (6) . والظاهر من استعمالات القرآن والحدیث أَنّ الحمد والشکر ، کما قال ابن الأَثیر : «متقاربان والحمد أَعمهما» لأَنّ اللّه سبحانه وتعالی یُحمد علی صفاته الذاتیه وعلی عطائه ، ولا یُشکر علی صفاته . وفی الحدیث: «یا مَن هُوَ مَحمودٌ فی کُلِّ خِصالِهِ» (7) ، «یا أللّهُ المَحمودُ فی کُلِّ فِعالِهِ» (8) ، «الحَمدُ للّهِِ المَحمودِ بِنِعَمِهِ» (9) . قال السیّد فی ریاض السالکین: «الحمد هو الثناء علی ذی علم لکماله ذاتیّا کان کوجوب الوجود والاتّصاف بالکمالات والتنزّه عن النقائص ، أَو وصفیّا ککَون صفاته کامله واجبه ، أَو فعلیّا کَکون أَفعاله مشتمله علی الحکمه» (10) . وأَطلق اسم «الحامد» علی اللّه فی بعض الأَحادیث. ومتعلّق هذا الحمد إِمّا اللّه سبحانه أَو مخلوقاته ، وحمد اللّه فی کلّ حال یعنی الثناء الإلهیّ البحت ، وهو خارج عن معنی التعظیم والخضوع الذی یُبدیه الحامد للمحمود .

.

1- .البقره: 267 ، النساء: 131 ، إبراهیم: 8 ، الحج : 64 ، لقمان: 12 و 26 ، فاطر: 15 ، الحدید: 24 ، الممتحنه : 6 ، التغابن : 6 .
2- .إبراهیم : 1 ، سبأ : 6 ، البروج : 8 .
3- .هود : 73 .
4- .فصّلت : 42 .
5- .الشوری : 28 .
6- .الحجّ : 24 .
7- .راجع : ص 18 ح 4450 .
8- .راجع : ص 20 ح 4452 .
9- .راجع : ص 22 ح 4456 .
10- .ریاض السالکین : شرح الدعاء 33 .

ص: 11



حمید و محمود و حامد ، در قرآن و حدیث

حمید و محمود و حامد ، در قرآن و حدیثبرگرفته ها از مادّه «حمد» ، در قرآن کریم شصت بار به خدای متعال نسبت داده شده اند و نام «حمید» با نام «غنی» ، ده بار و با نام «عزیز» ، سه بار، با نام «مجید» ، یک بار ، با نام «حکیم» ، یک بار ، با نام «ولی» ، یک بار و با تعبیر «صراط الحمید (راه [خدای ]ستوده ) » نیز یک بار وارد شده است. از کاربردهای قرآن و حدیث ، چنین می نماید که حمد و شکر ، آن سان که ابن اثیر گفته ، نزدیک به هم هستند و حمد ، اعم از شکر است ؛ زیرا خداوند متعال بر صفات ذاتی و بر عطایش حمد می شود و بر صفاتش شکر گزارده نمی شود. و در حدیث است : «یا مَن هُوَ مَحمودٌ فی کُلِّ خِصالِه؛ ای آن که در همه خصلت هایش ستوده است»، «یا أللّهُ المَحمودُ فی کُلِّ فِعالِهِ ؛ ای خداوند ستوده در همه افعالش» و «الحَمدُ للّهِِ المَحمودِ بِنِعَمِهِ؛ ستایش ، از آنِ خداست که به نعمت هایش ستوده است». سیّد علی خان مدنی در ریاض السالکین می گوید : حمد ، ثنای صاحب علم به خاطر کمالش است، چه [ کمالِ] ذاتی مانند : وجوب وجود و اتّصاف به کمالات و عاری بودن از کاستی ها، چه وصفی ، مانند آن که صفاتش کامل و واجب است، و چه فعلی ، مانند آن که افعالش حکیمانه است . و نام «حامد» ، در برخی احادیث به خداوند اطلاق شده است و متعلَّق این حمد ، یا خدای سبحان است یا آفریدگان او، و حمد خدا در هر حال ، به معنای ثنای صرف الهی است و آن ، بیرون از معنای تعظیم و خضوعی است که ستاینده (حامد) برای ستوده (محمود) ، اظهار می کند.

.


ص: 12

20 / 1الحَمیدُ المَجیدُالکتاب«قَالُواْ أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَکَتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَّجِیدٌ » . (1)

الحدیثالإمام الصادق علیه السلام :و أَمّا «حم » فَمَعناهُ : الحَمیدُ المَجیدُ. (2)

20 / 2الغَنِیُّ الحَمیدُ«وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ » . (3)

راجع : النساء: 131 ، إبراهیم: 8 ، الحجّ: 64 ، لقمان: 12 و 26، فاطر: 15، الحدید: 24، الممتحنه: 6، التغابن: 6.

20 / 3الحَکیمُ الحَمیدُ«لاَّ یَأْتِیهِ الْبَطِلُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لاَ مِنْ خَلْفِهِ تَنزِیلٌ مِّنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ » . (4)

.

1- .هود : 73 .
2- .معانی الأخبار : ص 22 ح 1 عن سفیان بن سعید الثوری ، بحار الأنوار : ج 92 ص 374 ح 1 .
3- .البقره : 267 .
4- .فصّلت : 42 .

ص: 13



20 / 1 ستوده بزرگوار

20 / 2 بی نیاز ستوده

20 / 3 فرزانه ستوده

20 / 1ستوده بزرگوار (1)قرآن«[فرشتگان] گفتند : آیا از کار خداوند به شگفت می آیی؟ ای اهل بیت [ابراهیم]! رحمت خدا و برکت های او بر شماست، که او ستوده بزرگوار است» .

حدیثامام صادق علیه السلام در تفسیر « حمّ » : (2) به معنای ستوده بزرگوار است.

20 / 2بی نیاز ستوده«و بدانید که خداوند ، بی نیازِ ستوده است» .

ر . ک : نساء: آیه 131، ابراهیم: آیه 8 ، حج: آیه 64، لقمان: آیه 12 و26، فاطر: 15، حدید: آیه 24، ممتحنه: آیه 6، تغابن: آیه 6.

20 / 3فرزانه ستوده«باطل به آن ( قرآن ) از پیشاپیش آن و از پشتِ سر آن نمی رسد. فرو فرستاده ای از جانب فرزانه ستوده است» .

.

1- .واژه «مجید» در ترجمه های معتبر کهن و نوین قرآن کریم ، مانند ترجمه های : ابو الفتوح رازی، میبدی، خرّمشاهی، مجتبوی و فولادوند ، به «بزرگوار» ترجمه شده است.
2- .منظور ، «حم» از حروف مقطّعه قرآن کریم است که در سرآغاز برخی از سوره ها آمده است .

ص: 14

20 / 4الوَلِیُّ الحَمیدُ«وَ هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُواْ وَ یَنشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ » . (1)

20 / 5العَزیزُ الحَمیدُ«کِتَبٌ أَنزَلْنَهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَی صِرَ طِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ » . (2)

راجع : سبأ : 6 ، البروج : 8 .

20 / 6أوَّلُ مَحمودٍالإمام علیّ علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ أَوَّلِ مَحمودٍ ، وآخِرِ مَعبودٍ ، وأَقرَبِ مَوجودٍ ، البَدیءِ بِلا مَعلومٍ لِأَزَلِیَّتِهِ ، ولا آخِرَ لِأَوَّلیَّتِهِ. (3)

20 / 7أحَقُّ مَحمودٍالإمام علیّ علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ أَحَقِّ مَحمودٍ بِالحَمدِ ، وأَولاهُ بِالمَجدِ. (4)

.

1- .الشوری : 28 .
2- .إبراهیم : 1 .
3- .مهج الدعوات : ص 144 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 231 ح 8 .
4- .بحار الأنوار : ج 32 ص 14 ح 6 نقلاً عن ابن میثم فی شرح المختار من خطب نهج البلاغه .

ص: 15



20 / 4 سرپرست ستوده

20 / 5 شکست ناپذیرِ ستوده

20 / 6 نخستین ستوده

20 / 7 سزاوارترین ستوده

20 / 4سرپرست ستوده«و اوست که باران را پس از آن که ناامید گشته اند، فرو می فرستد و رحمت خود را می گسترانَد ، و اوست سرپرست ستوده» .

20 / 5شکست ناپذیرِ ستوده«[این] کتابی است که آن را به سوی تو فرو فرستاده ایم تا مردم را به اذن خداوندگارشان ، از تاریکی ها به سوی روشنایی درآوری ؛ به سوی راه [خداوندِ] شکست ناپذیرِ ستوده» .

ر . ک : سبأ : آیه 6، بروج : آیه 8 .

20 / 6نخستین ستودهامام علی علیه السلام :ستایش ، از آنِ خداست که نخستین ستوده ، واپسین پرستیده و نزدیک ترین موجود است. آغازگری که دیرینگی او دانسته نیست و آغازِ او را پایانی نیست.

20 / 7سزاوارترین ستودهامام علی علیه السلام :ستایش ، از آنِ خداست که به ستایش ، سزاوارترین ستوده ، و به بزرگواری ، شایسته ترینِ آن است.

.


ص: 16

20 / 8المَحمودُ الحَمیدُرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی حَدیثِ المِعراجِ : فَالتَفَتُّ عَن یَمینِ العَرشِ فَوَجَدتُ عَلی ساقِ العَرشِ الأَیمَنِ مَکتوبا : لا إِلهَ إِلاّ أَنَا وَحدی لا شَریکَ لی ، مُحَمَّدٌ رَسولی ، أَیَّدتُهُ بِعَلِیٍّ . یا أَحمَدُ شَقَقتُ اسمَکَ مِنِ اسمی ، أَنَا اللّهُ المَحمودُ الحَمیدُ. (1)

20 / 9خُیرُ حامِدٍ و مَحمودٍرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی دُعاءِ الجَوشَنِ الکَبیرِ : یا خَیرَ ذاکِرٍ ومَذکورٍ ، یا خَیرَ شاکِرٍ ومَشکورٍ ، یا خَیرَ حامِدٍ ومَحمودٍ. (2)

عنه صلی الله علیه و آله أَیضا : اللّهُمَّ إِنّی أَسأَ لُکَ بِاسمِکَ یا أَحَدُ یا واحِدُ یا شاهِدُ یا ماجِدُ یا حامِدُ. (3)

20 / 10المَحمودُ لا یَزالُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :الحَمدُ للّهِِ الَّذی عَلا فی تَوَحُّدِهِ ، ودَنا فی تَفَرُّدِهِ .. . مَجیدا لَم یَزَل ، مَحمودا لا یَزالُ. (4)

.

1- .بحار الأنوار : ج 18 ص 314 ح 26 نقلاً عن کتاب المحتضر للحسن بن سلیمان و راجع: التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : ص 220 ح 102 .
2- .البلد الأمین : ص 410 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 396 .
3- .البلد الأمین : ص 405 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 388 .
4- .الاحتجاج : ج 1 ص 138 ح 32 عن علقمه بن محمّد الحضرمی عن الإمام الباقر علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 37 ص 204 ح 86 .

ص: 17



20 / 8 ستودنی ستوده

20 / 9 بهترین ستایشگر و ستوده

20 / 10 هماره ستوده

20 / 8ستودنی ستودهپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در حدیث معراج : به سمت راست عرش ، رو کردم و بر ساق راست عرش نوشته یافتم : «خدایی جز من نیست. یگانه ام . انبازی برایم نیست. محمّد ، فرستاده من است . او را با علی نیرومند ساختم. ای احمد! نام تو را از نام خود برگرفتم. منم خدای ستودنیِ ستوده».

20 / 9بهترین ستایشگر و ستودهپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعای «جوشن کبیر» : ای بهترین یاد کننده و یاد شده، ای بهترین سپاس گزار و سپاس داشته شده، ای بهترین ستاینده و ستوده!

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعای «جوشن کبیر» : خداوندا! من از تو درخواست می کنم به نامت ، ای یگانه ، ای یکتا ، ای شاهد ، ای بزرگوار ، ای ستایشگر!

20 / 10هماره ستودهپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ستایش ، از آنِ خداست؛ کسی که در یگانگی خود ، بلند پایه گشت و در یکتایی اش نزدیک شد ... همیشه بزرگوار است و هماره ستوده.

.


ص: 18

20 / 11المَحمودُ غَیرُ المَحدودِالإمام الصادق علیه السلام فِی الدُّعاءِ : بِاسمِ المَحمودِ غَیرِ المَحدودِ (1) ، المُستَحِقِّ لَهُ عَلَی السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ ، بِاسمِ المَذکورِ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاءِ. (2)

20 / 12المَحمودُ فی کُلِّ خِصالِهِالإمام الصادق علیه السلام :اللّهُمَّ إِن أَدخَلتَنِی الجَنَّهَ فَأَنتَ مَحمودٌ ، وإِن عَذَّبتَنی فَأَنتَ مَحمودٌ ، یا مَن هُوَ مَحمودٌ فی کُلِّ خِصالِهِ ، صَلِّ عَلی مُحَمِّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَافعَل بی ما تَشاءُ وأَنتَ مَحمودٌ. (3)

20 / 13المَحمودُ فی کُلِّ فِعالِهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إِنَّ آدَمَ لَمّا رَأَی النُّورَ ساطِعا مِن صُلبِهِ ؛ إِذ کانَ اللّهُ قَد نَقَلَ أَشباحَنا مِن ذُروَهِ العَرشِ إِلی ظَهرِهِ ، رَأَی النُّورَ ولَم یَتَبَیَّنِ الأَشباحُ ... فَقالَ : ما هذِهِ الأَشباحُ؟ فَقالَ اللّهُ تَعالی : یا آدَمُ ، هذِهِ أَشباحُ أَفضَلِ خَلائِقی وبَرِیّاتی : هذا مُحَمَّدٌ وأَنَا المَحمودُ الحَمیدُ فی أَفعالی ، شَقَقتُ لَهُ اسما مِنِ اسمی... . (4)

.

1- .فی المصدر : «غیر المحمود» ، و التصویب من بحار الأنوار .
2- .الإقبال : ج 1 ص 136 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 339 ح 1 .
3- .الإقبال : ج 1 ص 132 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 336 .
4- .التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : ص 219 ح 102 عن الإمام زین العابدین عن أبیه عن جدّه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 11 ص 150 ح 25 .

ص: 19



20 / 11 ستوده نامحدود

20 / 12 ستوده در همه ویژگی هایش

20 / 13 ستوده در همه کارهایش

20 / 11ستوده نامحدودامام صادق علیه السلام در دعا : به نام آن ستوده نامحدود که بر خوشی و ناخوشی ، سزاوار آن (ستایش) است . به نام آن یاد شده در سختی و آسایش.

20 / 12ستوده در همه ویژگی هایشامام صادق علیه السلام :خداوندا! اگر مرا به بهشت در آوری، پس ستوده ای و اگر مرا عذاب دهی، باز هم ستوده ای . ای آن که در همه ویژگی هایش ستوده است! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و برای من ، آنچه می خواهی ، انجام ده ، که تو ستوده ای .

20 / 13ستوده در همه کارهایشپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آدم علیه السلام آن گاه که نور را از صُلب خود ، تابان دید ، آن هنگام که خداوند ، اشباح ما را از اوج عرش به پشت او جابه جا کرد، نور را دید و اشباح [برای او ]روشن نشدند ... پس گفت : این اشباح چیست؟ خداوند متعال فرمود : «ای آدم! اینها اشباحِ برترین مخلوقات و آفریدگان من اند . این ، محمّد است و من ، ستودنیِ ستوده در کارهایم. برای او نامی از نام خود برگرفتم ... » .

.


ص: 20

الإمام الصادق علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی : «الم » : دَلَّ بِ«اللامِ» عَلی قَولِکَ المَلِکِ العَظیمِ القاهِرِ لِلخَلقِ أَجمَعینَ ، ودَلَّ بِ «المیمِ» عَلی أَنَّهُ المَجیدُ المَحمودُ فی کُلِّ أَفعالِهِ. (1)

إدریس علیه السلام :یا أللّهُ المَحمودُ فی کُلِّ فِعالِهِ. (2)

20 / 14المَحمودُ فی کُلِّ صُنعِهِالإمام علیّ علیه السلام :إِلهی ... أَنتَ الکَریمُ المَحمودُ فی کُلِّ ما تَصنَعُهُ. (3)

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الکَریمِ فی مُلکِهِ ، القاهِرِ لِمَن فیهِ ، القادِرِ عَلی أَمرِهِ ، المَحمودِ فی صُنعِهِ. (4)

20 / 15المَحمودُ بِکُلِّ لِسانٍرسول اللّه صلی الله علیه و آله فِی الدُّعاءِ : أَنتَ اللّهُ المَحمودُ بِکُلِّ لِسانٍ. (5)

.

1- .معانی الأخبار: ص 25 ح 4 عن محمّد بن زیاد و محمّد بن سیّار ، التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکریّ علیه السلام : ص 63 ح 33 کلاهما عن الإمام العسکری علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 92 ص 378 ح 10 .
2- .مصباح المتهجّد : ص 601 ح 693 ، الإقبال : ج 1 ص 181 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 222 ح 3 نقلاً عن الدروع الواقیه عن الإمام علیّ علیه السلام .
3- .البلد الأمین : ص 315 عن الإمام العسکری عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 94 ص 105 ح 14 .
4- .الدروع الواقیه : ص 182 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 191 ح 3 .
5- .مکارم الأخلاق : ج 2 ص 143 ح 2354 عن معاذ بن جبل ، بحار الأنوار : ج 95 ص 356 ح 11 .

ص: 21



20 / 14 ستوده در همه کارش

20 / 15 ستوده به هر زبانی

امام صادق علیه السلام درباره تفسیر آیه « الم » : با «لام» بر این سخنِ تو دلالت کرد که او مالک سترگ و چیره بر همه خلق است ، و با «میم» ، بر این دلالت کرد که او در همه کارهایش بزرگوارِ ستوده است.

ادریس علیه السلام :ای خدای ستوده در همه کارهایش!

20 / 14ستوده در همه کارشامام علی علیه السلام :ای خدای من! ... تویی کریم ستوده ، در همه آنچه می کنی.

امام علی علیه السلام :ستایش ، از آنِ خداست که در فرمان روایی خود ، کریم است، بر کسانی که در آن اند ، چیره است، بر امر خود تواناست، و در کار خود ، ستوده است.

20 / 15ستوده به هر زبانیپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعا : تویی خداوند ستوده به هر زبانی.

.


ص: 22

20 / 16المَحمودُ بِنِعمَتِهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :الحَمدُ للّهِِ المَحمودِ بِنِعمَتِهِ ، المَعبودِ بِقُدرَتِهِ ، المُطاعِ بِسُلطانِهِ ... . (1)

الإمام علیّ علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ أَهلِ الحَمدِ ووَلِیِّهِ ، ومُنتَهَی الحَمدِ ومَحَلِّهِ ... المَحمودِ بِامتِنانِهِ وبِإِحسانِهِ. (2)

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الأَحَدِ المَحمودِ الَّذی تَوَحَّدَ بِمُلکِهِ ، وعَلا بِقُدرَتِهِ ، أَحمَدُهُ عَلی ما عَرَّفَ مِن سَبیلِهِ ، و ألهَمَ مِن طاعَتِهِ ، وعَلَّمَ مِن مَکنونِ حِکمَتِهِ ، فَإِنَّهُ مَحمودٌ بِکُلِّ ما یولی ، مَشکورٌ بِکُلِّ ما یُبلی. (3)

الإمام الصادق علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الَّذی. .. هُوَ أَهلٌ لِکُلِّ حَمدٍ .. . المَحمودُ لِبَذلِ نَوائِلِهِ. (4)

الإمام الکاظم علیه السلام :أَنتَ الصَّمَدُ ... المَعبودُ بِالعُبودِیَّهِ ، وَالمَحمودُ بِالنِّعَمِ. (5)

.

1- .مکارم الأخلاق : ج 1 ص 451 ح 1545 عن الإمام زین العابدین علیه السلام ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 3 ص 350 عن أنس و عن الإمام الرضا علیه السلام ، روضه الواعظین : ص 164 ، بحار الأنوار : ج 103 ص 267 ح 13 نقلاً عن جواهر المطالب ؛ ذخائر العقبی : ص 70 ، المناقب للخوارزمی : ص 336 ح 357 کلاهما عن أنس ، الصواعق المحرقه : ص 162 عن الحسن بن شاذان و قد ذکر صدر الخطبه فقط .
2- .الکافی : ج 8 ص 173 ح 194 عن محمّد بن النعمان أو غیره عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 77 ص 350 ح 31 .
3- .مختصر بصائر الدرجات : ص 195 ، بحار الأنوار : ج 53 ص 78 ح 86 .
4- .الإقبال : ج 2 ص 123 عن سلمه بن الأکوع ، بحار الأنوار : ج 98 ص 242 .
5- .بحار الأنوار : ج 95 ص 445 ح 1 نقلاً عن الکتاب العتیق الغروی .

ص: 23



20 / 16 ستوده به نعمتش

20 / 16ستوده به نعمتشپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ستایش ، از آنِ خداست که به نعمت خود ، ستوده است، به توانایی خود پرستیده است و به سلطه اش فرمان رواست ... .

امام علی علیه السلام :ستایش ، از آنِ خداست که سزاوار ستایش و ولیّ آن ، و فرجام ستایش و جایگاه آن است ... و به نعمت دادن و نیکی کردنش ستوده است.

امام علی علیه السلام :ستایش ، از آنِ خداوند یگانه ستوده است؛ آن که در فرمان روایی خود ، یگانه گشت و به توانایی اش بلندمرتبه . او را می ستایم بر آنچه از راه خود [ به من ]شناسانْد و از طاعت خود ، الهام کرد و از حکمت پوشیده خود آموخت؛ زیرا او به همه آنچه [ از سرِ لطف] روا می دارد ، ستوده است و به هر آنچه می آزماید، درخور سپاس است.

امام صادق علیه السلام :ستایش ، از آنِ خداوندی است ... که سزاوار هر ستایشی است ... و به خاطر عطاهای بی دریغش ستوده است .

امام کاظم علیه السلام :[خداوندا !] تویی بی نیازِ ... پرستیده به پرستش و ستوده به نعمت ها.

.


ص: 24

الفصل الحادی والعشرون: الحیّالحیّ لغهً واصطلاحاالحیّ صفه مشبهه من مادّه «حیی». وهو أَصلان: أَحدهما: خلاف الموت ، والآخر الاستحیاء الذی [ هو] ضدّ الوقاحه (1) . و«الحی» مشتقّ من المعنی الأَوّل ، ویختلف الفلاسفه والمتکلّمون فی تفسیر الحیاه الإلهیّه ، لکنّهم جمیعا ذکروا العلم والقدره فی تفسیر هذه الصفه ، وذهب البعض إِلی أَنّ معناه «الفعّال الدرّاک» (2) . ورأَی بعض آخر أَنّ الحیاه هی مبدأ العلم والقدره (3) . وبینهم من قال: «معناه هو أَنّه لا یستحیل أَن یکون عالما قادرا» (4) .

الحیّ فی القرآن والحدیثنسب القرآن الکریم صفه «الحیّ» مقرونهً بصفه «القیّوم» إِلی اللّه عز و جل فی ثلاثه مواضع (5) ، وبقوله : «لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ» فی موضع واحد (6) ، وبقوله: «لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ» فی ثلاثه مواضع (7) ، وبقوله: «الَّذِی لاَ یَمُوتُ» فی موضع واحد (8) ، وقد تکرّرت عباره «یُحْیِ وَیُمِیتُ» تسع مرّات (9) وعباره «نُحْییِ وَنُمِیتُ» مرّتین (10) . وقد نُسب إحیاء الموتی إلی اللّه سبع مرّات (11) ، ومعنی إِخراج الحیّ من المیّت وبالعکس فی أَربع آیات (12) ، ومعنی إِحیاء الأَرض بعد موتها تسع مرّات (13) ، ومعنی إِماته النَّاس وإِحیائهم خمس مرّات (14) فی القرآن الکریم. لقد عدّت الأَحادیث المأثوره الحیاه الإلهیّه بلا کیفیّه ، وعلی هذا الأَساس لا یمکن وصف ذاتها وحقیقتها ، والتوضیحات المذکوره للحیاه الإلهیّه فی الأَحادیث إِمّا لها جانب سلبیّ ، وتبیّن التفاوت بین الحیاه الإلهیّه وحیاه المخلوقات ، وإِمّا تشیر إِلی آثار الحیاه الإلهیّه ولوازمها ، ومن هذه التوضیحات یمکن الإشاره إِلی الموارد الآتیه: حیاه اللّه لیست بمعنی أَنّها ذات مدّهٍ ولها أَجلٌ معیّن ، حیاته غیر حادثه بل أَزلیّه أَبدیّه؛ اللّه هو المصدر لحیاه المخلوقات الحیّه .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 2 ص 122 .
2- .علم الیقین للفیض الکاشانیّ : ص 137 .
3- .الأسفار الأربعه للملاّ صدرا : ج 6 ص 418 .
4- .تلخیص المحصّل للطوسیّ : ص 281 ؛ کشف المراد للعلاّمه الحلّیّ : ص 401 .
5- .البقره : 255 ، آل عمران : 2 ، طه : 111 .
6- .القَیْرَوان : مدینه عظیمه فی شمال إفریقیه (راجع معجم البلدان : 4 / 420) . و هی الیوم من مُدن تونس .
7- .التَّارُّ : الممتَلئ البدن (النهایه : 1 / 186) .
8- .البقره : 255 .
9- .البقره : 255 ، آل عمران : 2 ، غافر : 65 .
10- .الفرقان : 58 .
11- .البقره : 258 ، آل عمران : 156 ، الاعراف : 158 ، التوبه : 116 ، یونس : 56 ، المؤمنون : 80 ، غافر : 68 ، الدخان : 8 ، الحدید : 2 .
12- .الحجر : 23 ، ق : 43 .
13- .البقره : 73 و 260 ، الحج : 6 ، یس : 12 ، الشوری : 9 ، الأحقاف : 33 ، القیامه : 40 .
14- .آل عمران : 27 ، الأنعام : 95 ، یونس : 31 ، الروم : 19 .