گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلدششم
فصل بیست و یکم : حیّ



واژه شناسی و اصطلاح شناسی «حیّ»

حی ، در قرآن و حدیث

فصل بیست و یکم : حیّواژه شناسی و اصطلاح شناسی «حیّ»واژه «حیّ (زنده)» ، صفت مشبّهه از مادّه «حیی» است که دو معنای اصلی دارد : یکی خلافِ مرگ ، یعنی زندگی ، و دیگری آزرم داشتن که ضدّ بی شرمی است . حیّ ، برگرفته از معنای نخست است . فیلسوفان و متکلّمان ، در تفسیر حیات الهی اختلاف دارند؛ ولی آنان همگی ، دانش و توانایی را در تفسیر این صفت ، یاد کرده اند. برخی بر آن اند که معنای آن، «فعّال درّاک (کنشگر دریابنده ) » است و برخی دیگر بر این نظرند که حیات ، مبدأ دانش و توانایی است . برخی نیز گفته اند که «معنای حَی، آن است که محال نیست که دانای توانا باشد».

حی ، در قرآن و حدیثقرآن کریم ، صفت «حیّ» را همراه با صفت «قیّوم» در سه جا به خداوند عز و جل نسبت داده است و در یک جا با تعبیر «لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ ؛ او را خوابِ سبک و خواب گران نمی گیرد» ، و در سه جا با تعبیر «لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ ؛ خدایی جز او نیست» و در یک موضع با تعبیر «الَّذِی لاَ یَمُوتُ ؛ آن که نمی میرد» یاد کرده است و عبارت «یُحْییِ وَیُمِیتُ ؛ زنده می کند و می میراند» ، نُه بار و عبارت «نُحْییِ وَ نُمِیتُ ؛ زنده می کنیم و می میرانیم» دو بار تکرار شده و زنده کردن مردگان ، هفت بار به خداوند نسبت داده شده است و معنای بیرون آوردن زنده از مُرده و برعکس ، در چهار آیه و معنای زنده کردن زمین پس از مرگ آن ، نُه بار و معنای میراندن مردم و زنده کردن ایشان ، پنج بار در قرآن کریم به کار رفته است. احادیث منقول ، حیات الهی را بدون چگونگی دانسته اند . بر این پایه ، توصیف ذات و حقیقت آن، امکان ناپذیر است و توضیحاتی که در احادیث برای حیات الهی ذکر شده ، یا جنبه سلبی دارند و تفاوت حیات الهی و حیات آفریدگان را بیان می کنند ، و یا به آثار و لوازم حیات الهی اشاره دارند . از جمله این توضیحات به این موارد می توان اشاره کرد : حیات خدا به معنای مدّت دار بودن زندگی او و مهلت دار بودن آن نیست. حیات خداوند ، حادث نیست؛ بلکه دیرینه و جاودان است. خداوند ، سرچشمه حیات آفریدگان جاندار است.

.


ص: 26

. .


ص: 27

. .


ص: 28

21 / 1صِفَهُ حَیاتِهالکتاب«اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ» . (1)

«اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ » . (2)

«وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ » . (3)

«وَ تَوَکَّلْ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لاَ یَمُوتُ» . (4)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی دُعاءِ الجَوشَنِ الکَبیرِ : یا حَیّا قَبلَ کُلِّ حَیٍّ ، یا حَیّا بَعدَ کُلِّ حَیٍّ ، یا حَیُّ الَّذی لَیسَ کَمِثلِهِ حَیٌّ ، یا حَیُّ الَّذی لا یُشارِکُهُ حَیٌّ ، یا حَیُّ الَّذی لا یَحتاجُ إِلی حَیٍّ ، یا حَیُّ الَّذی یُمیتُ کُلَّ حَیٍّ ، یا حَیُّ الَّذی یَرزُقُ کُلَّ حَیٍّ ، یا حَیّا لَم یَرِثِ الحَیاهَ مِن حَیٍّ ، یا حَیُّ الَّذی یُحیِی المَوتی ، یا حَیُّ یا قَیّومُ لا تَأخُذُهُ سِنَهٌ ولا نَومٌ . (5)

الإمام زین العابدین علیه السلام فِی الدُّعاءِ : یا حَیُّ قَبلَ کُلِّ حَیٍّ ، یا حَیُّ بَعدَ کُلِّ حَیٍّ ، یا حَیُّ مَعَ کُلِّ حَیٍّ ، یا حَیُّ حینَ لا حَیّ ، یا حَیُّ یَبقی ویَفنی کُلُّ حَیٍّ ، یا حَیُّ لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ ، یا حَیُّ یا کَریمُ ، یا مُحیِی المَوتی . (6)

.

1- .البقره : 255 .
2- .آل عمران : 2 .
3- .طه : 111 .
4- .الفرقان : 58 .
5- .البلد الأمین : ص 408 ، المصباح للکفعمی : ص 344 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 393 .
6- .مهج الدعوات : ص 208 عن أبی حمزه الثمالی ، البلد الأمین : ص 60 عن محمّد بن الصلت القمّی عن الإمام المهدی علیه السلامنحوه ، بحار الأنوار : ج 95 ص 231 .

ص: 29



21 / 1 ویژگی حیات او

21 / 1ویژگی حیات اوقرآن«خداوند که جز او خدایی نیست ، زنده پاینده است؛ نه خوابی سبُک و نه خوابی گران ، او را فرا نمی گیرد» .

«خدا که جز او خدایی نیست؛ زنده پاینده است» .

«و چهره ها برای زنده پاینده، فروتنی و خواری می کنند» .

«و بر زنده ای توکّل کن که نمی میرد» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعای جوشن کبیر : ای زنده پیش از هر زنده، ای زنده پس از هر زنده، ای زنده ای که همانند او زنده ای نیست، ای زنده ای که زنده ای با او شریک نمی گردد، ای زنده ای که به زنده ای نیاز ندارد ، ای زنده ای که هر زنده ای را می میرانَد، ای زنده ای که هر زنده ای را روزی می رساند ، ای زنده ای که زندگی را از زنده ای ارث نبرده است، ای زنده ای که مردگان را زنده می کند ، ای زنده ، ای پاینده ای که خواب سبک و خواب گران ، او را فرا نمی گیرد!

امام زین العابدین صلی الله علیه و آله در دعا : ای زنده پیش از هر زنده، ای زنده پس از هر زنده، ای زنده با هر زنده، ای زنده ، هنگامی که هیچ زنده ای نبود، ای زنده ای که پایدار می مانَد ، در حالی که هر زنده ای نابود گردد ، ای زنده ای که خدایی جز او نیست، ای زنده، ای کریم، ای زنده کننده مردگان!

.


ص: 30

الإمام الباقر علیه السلام إِذ قیلَ لَهُ : أَخبِرنی عَن رَبِّکَ مَتی کانَ ؟ : وَیلَکَ ، إِنَّما یُقالُ لِشَیءٍ لَم یَکُن : مَتی کانَ ؟ إِنَّ رَبّی تَبارَکَ وتَعالی کانَ ولَم یَزَل حَیّا بِلا کَیفٍ . . . کانَ حَیّا بِلا حَیاهٍ حادِثَهٍ . (1)

عنه علیه السلام :إِنَّ اللّهَ نُورٌ لا ظُلمَهَ فیهِ ، وعِلمٌ لا جَهلَ فیهِ ، وحَیاهٌ لا موتَ فیهِ . (2)

الإمام الصادق علیه السلام :اللّهُ نُورٌ لا ظَلامَ فیهِ ، وحَیٌّ لا مَوتَ لَهُ . . . حَیُّ الذّاتِ . (3)

الإمام الکاظم علیه السلام :کانَ عز و جل إِلها حَیّا بِلا حَیاهٍ حادِثَهٍ . . . بَل حَیٌّ لِنَفسِهِ . (4)

عنه علیه السلام :إِنَّ اللّهَ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ کانَ حَیّا بِلا کَیفٍ ولا أَینٍ . (5)

21 / 2هُوَ حَیاهُ کُلِّ شَیءٍالإمام علیّ علیه السلام لَمّا سُئِلَ عَنِ اللّهِ : هُوَ حَیاهُ کُلِّ شَیءٍ ، ونُورُ کُلِّ شَیءٍ ، سُبحانَهُ وتَعالی عَمّا یَقولونَ عُلُوّا کَبیرا . . . وبِحَیاتِهِ حَیِیَت قُلوبُهُم ، وبِنورِهِ اهتَدَوا إِلی مَعرِفَتِهِ . (6)

.

1- .الکافی: ج1 ص88 ح3، التوحید: ص173 ح 2 نحوه وکلاهما عن أبیبصیر ، بحار الأنوار: ج3 ص326 ح23.
2- .التوحید : ص 138 ح 13 عن جابر الجعفی وص 137 ح 11 عن منصور الصیقل عن الإمام الصادق علیه السلاموص 138 ح 12 عن یونس بن عبد الرحمن عن الإمام الرضا علیه السلام وکلاهما مع تقدیم و تأخیر ، بحار الأنوار : ج 57 ص 86 ح 70 نقلاً عن ثواب الأعمال وراجع: جامع الأخبار : ص 39 ح 8 .
3- .التوحید : ص 140 ح 4 عن هارون بن عبد الملک .
4- .التوحید : ص 141 ح 6 عن عبد الأعلی ، بحار الأنوار : ج 4 ص 298 ح 27 .
5- .التوحید : ص 141 ح 6 عن عبد الأعلی وص 173 ح 2 عن أبی بصیر عن الإمام الباقر علیه السلام وفیه «لم یزل حیّا بلا کیف» ، الکافی : ج 8 ص 31 ح 5 عن أبی الهیثم بن التیّهان عن الإمام علیّ علیه السلام ولیس فیه «ولا أین» ، بحار الأنوار : ج 4 ص 298 ح 27 .
6- .الکافی : ج 1 ص 130 ح 1 .

ص: 31



21 / 2 او زندگی همه چیز است

امام باقر علیه السلام در پاسخ به این سؤال که به او گفته شد : خبر ده که خداوندگارت از کِی بوده است : وای بر تو! تنها به چیزی که نبوده ، گفته می شود که از کِی موجود شده است. همانا خداوندگارم که والا و بلند پایه است هست و همواره زنده است ، بدون چگونگی ... . زنده است ، بدون زندگی پدید آمده.

امام باقر علیه السلام :خداوند ، نوری است که تاریکی در او نیست، دانشی است که جهل در او نیست و زندگی ای است که مرگ در او نیست.

امام صادق علیه السلام :خداوند ، نوری است که هیچ تاریکی ای در او نیست و زنده ای است که مرگی برای او نیست ... . ذاتا زنده است.

امام کاظم علیه السلام :او خدایی زنده ، بدون زندگیِ نوپدید است ... ؛ بلکه در ذات خود ، زنده است.

امام کاظم علیه السلام :همانا خداوند که خدایی جز او نیست بدون چگونگی و بدون کجایی ، زنده است.

21 / 2او زندگی همه چیز استامام علی علیه السلام آن گاه که از ایشان درباره خداوند پرسیدند : او زندگی همه چیز و روشنایی همه چیز است. پاک است و از آنچه می گویند ، بسی برتر و بالاتر است ... . و به زندگی او دل هایشان (دل های حاملان عرش) زنده گشته است و با نور او به شناختش راه یافته اند.

.


ص: 32

الإمام زین العابدین علیه السلام فی مُناجاتِهِ : وأَنَّکَ أَقَمتَ بِقُدسِکَ حَیاهَ کُلِّ شَیءٍ ، وجَعَلتَهُ نَجاهً لِکُلِّ حَیٍّ . (1)

راجع : ج 7 ص 118 (الفصل التاسع والستون : المحیی ، الممیت) .

.

1- .بحار الأنوار : ج 94 ص 157 ح 22 نقلاً عن کتاب أنیس العابدین .

ص: 33

امام زین العابدین علیه السلام در مناجات با خدا : تو با پاکی خود ، زندگی همه چیز را بر پا کرده ای و آن را [مایه] رهایی برای هر زنده ای نهاده ای.

ر . ک : ج 7 ص 119 (فصل شصت و نهم : محیی ، ممیت).

.


ص: 34

الفصل الثانی والعشرون: الخالقالخالق لغهًإِنّ «الخالق» اسم فاعل من مادّه «خلق» ، والخلق فی الأَصل بمعنی التقدیر ، ویستعمل بمعنی إِیجاد الشیء علی أَساس التقدیر (1) .

الخالق فی القرآن والحدیثلقد جاء قوله تعالی : «خالق کلّ شیء» أَربع مرّات (2) فی القرآن الکریم ، وقوله : «أحسن الخالقین» مرّتین (3) ، و«إنّی خالق بشرا» مرّتین أیضا (4) ، و«الخلاّق العلیم» کذلک (5) ، و«هو اللّه الخالق البارئ المصوّر» مرّهً واحدهً (6) ، و «هل من خالق غیر اللّه یرزقکم» کذلک (7) . وفی الأَحادیث مباحث کثیره بشأن الخلقه ومبادئها وخصائصها الإیجابیّه والسلبیّه وما جاء فی هذه المجموعه قسم من مباحث الخلقه ، وستأَتی المباحث الباقیه فی موسوعه «میزان الحکمه» تحت عنوان «الخلقه» . لقد ذهبت الأَحادیث إِلی أَنّ العلم والتقدیر والمشیئه من مبادئ الخلقه الّتی تشیر إِلی المعنی الأَصلیِّ للخلقه لغویّا ، ومن أَهمّ خصائص الخلقه فی الأَحادیث نفی المثال والأُصول الأَزلیّه ، أَی: إِنّ اللّه سبحانه لم یوجد الأَشیاءَ فی العالم علی أَساس أَمثله أَزلیّه ، والفعل الإلهی غیر محکوم بالأَمثله والصور الأَزلیّه الثابته ، من جهه أُخری إِنّ اللّه تعالی لم یخلق العالم من مادّه وأَصل أَزلیّ وغیر مخلوق ، من هنا صوره العالم ومادّته کلتاهما حادثه وبدیعه . لقد جاء فی الآیات والأَحادیث الخلق من شیء أَحیانا بالنسبه إِلی اللّه سبحانه . کقوله مثلاً: «خَلَقَ الاْءِنسَنَ مِن صَلْصَلٍ کَالْفَخَّارِ» (8) .

.

1- .المصباح المنیر : ص 180 .
2- .الأنعام : 102 ، الرعد : 16 ، الزمر : 62 ، غافر : 62 .
3- .المؤمنون : 14 ، الصافات : 125 .
4- .الحجر : 28 ، ص : 71 .
5- .الحِجر : 87 ، یس : 81 .
6- .الحشر : 24 .
7- .فاطر : 3 .
8- .الرحمن : 14 .

ص: 35



فصل بیست و دوم : خالق

واژه شناسی «خالق»

خالق ، در قرآن و حدیث

اشاره

فصل بیست و دوم : خالقواژه شناسی «خالق»صفت «خالق (آفریدگار) » ، اسم فاعل از مادّه «خلق» است و خلق در اصل به معنای «اندازه کردن» است و به معنای «ایجاد شی ء بر پایه اندازه» به کار می رود.

خالق ، در قرآن و حدیثدر قرآن کریم ، تعبیر «خالقُ کُلِّ شَیْ ءٍ ؛ آفریدگار همه چیز» چهار بار و تعبیر: «أَحْسَنُ الْخَلِقِینَ ؛ بهترین آفرینندگان» ، دو بار و تعبیر «إِنِّی خَلِقُ بَشَرًا ؛ من آفریننده بشری هستم» دو بار و «الْخَلَّقُ الْعَلِیمُ ؛ بسیار آفریننده دانا» نیز دو بار و تعابیر: «هُوَ اللَّهُ الْخَلِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ ؛ اوست خداوند ، آفریدگار آفریننده صورتگر» و «هَلْ مِنْ خَلِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُم ؛ آیا آفریدگاری جز خدا به شما روزی می رساند؟» ، هر کدام یک بار به کار رفته است. در احادیث ، مباحث بسیاری در باب آفرینش و مبادی و ویژگی های ایجابی و سلبی آن ، آمده است ... . و آنچه در این مجموعه آمده ، بخشی از مباحث آفرینش است و مباحث باقی مانده در دانش نامه میزان الحکمه ، زیر عنوان «الخلقه (آفرینش)» خواهد آمد. احادیث بر آن اند که دانش و اندازه گیری و مشیّت (خواست) ، از مبادی خلقت است که به معنای اصلی لغوی خلقت ، اشاره دارند . از مهم ترین ویژگی های آفرینش در احادیث ، نفی الگو و مادّه ازلی است ؛ یعنی خداوند سبحان ، اشیای جهان را بر پایه نمونه های دیرینه ایجاد نکرده است و فعل الهی ، محکوم نمونه ها و صورت های دیرینه ثابت نیست. از سوی دیگر ، خداوند متعال ، جهان را از مادّه و ریشه ای دیرینه و نا آفریده، نیافریده است. از همین رو ، صورت و مادّه جهان ، هر دو حادث و نوپدیدند. در آیات و احادیث ، گاه آفرینش از یک چیز درباره خداوند سبحان به کار رفته است ؛ مانند این آیه : «انسان را از گِلی خشک ، چون سفال ، آفرید» .

.


ص: 36

راجع : ج 5 ص 336 (الفصل السابع : البدیءُ ، البدیعُ) .

22 / 1مَبادِئُ الخِلقَهِ22 / 1 1العِلمُالکتاب«أَلاَ یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ » . (1)

.

1- .الملک : 15 .

ص: 37



22 / 1 مبادی آفرینش

22 / 1 1 دانش

ر . ک : ج 5 ص 337 (فصل هفتم : بدی ء، بدیع).

22 / 1مبادی آفرینش22 / 1 1دانشقرآن«آیا آن که آفریده، علم ندارد ، حال آن که او ریزبینِ آگاه است؟» .

.


ص: 38

«بَدِیعُ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضِ أَنَّی یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَکُن لَّهُ صَحِبَهٌ وَخَلَقَ کُلَّ شَیْ ءٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ » . (1)

«إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْخَلَّقُ الْعَلِیمُ » . (2)

راجع : البقره : 29 ، المائده : 97 ، الروم : 54 ، یس : 79 و81 ، الزخرف : 9 .

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :. . . مُبتَدعِ الخَلائِقِ بِعِلمِهِ ، ومُنشِئِهِم بِحُکمِهِ ، بِلاَ اقتِداءٍ ولا تَعلیمٍ ولاَ احتِذاءٍ لِمِثالِ صانِعٍ حَکیمٍ ، ولا إِصابَهِ خَطَأٍ ولا حَضرَهِ مَلَأٍ . (3)

التوحید عن مروان بن مسلم :دَخَلَ ابنُ أَبِی العَوجاءِ عَلی أَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام فَقالَ : أَلَیسَ تَزعُمُ أَنَّ اللّهَ خالِقُ کُلِّ شَیءٍ ؟ فَقالَ أَبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : بَلی . فَقالَ : أنَا أَخلُقُ . فَقالَ علیه السلام لَهَ : کَیفَ تَخلُقُ ؟! فَقالَ : أُحدِثُ فِی المَوضِعِ ، ثُمَّ أَلبَثُ عَنهُ فَیَصیرُ دَوابَّ ، فَأَکونُ أَنَا الَّذی خَلَقتُها . فَقالَ أَبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : ألَیسَ خالِقُ الشَّیءِ یَعرِفُ کَم خَلقُهُ ؟ قالَ : بَلی . قالَ : فَتَعرِفُ الذَّکَرَ مِنها مِنَ الأُنثی ، وتَعرِفُ کَم عُمُرُها ؟ فَسَکَتَ . (4)

.

1- .الأنعام : 101 .
2- .الحِجْر : 86 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 191 .
4- .التوحید : ص 295 ح 5 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 50 ح 24 .

ص: 39

«نوآور آسمان ها و زمین است. چگونه او را فرزندی باشد، حال آن که برای او همسری نبوده و همه چیز را آفریده؟ و او به همه چیز داناست» .

«همانا خداوندگار تو ، همان بسیار آفریننده داناست» .

ر . ک : بقره : آیه 29 ، مائده : آیه 97 ، روم : آیه 54 ، یس : آیه 79 و81 ، زخرف : آیه 9.

حدیثامام علی علیه السلام :نوآور آفریدگان به دانش خود و نوپدید آورنده آنها به حکم (/ حکمت) خود است ، بدون الگو برداری [از کسی] و آموختن و تقلید کردن از نمونه سازنده فرزانه ای ، و بدون آزمون و خطایی ، و بدون حضور جماعتی [ برای مشاوره ] .

التوحید به نقل از مروان بن مسلم : ابن ابی العوجاء بر ابو عبد اللّه (امام صادق علیه السلام ) وارد شد و گفت : آیا گمان نمی کنی که خداوند ، آفریدگار همه چیز است؟ امام صادق علیه السلام فرمود : «آری». گفت : من [هم] می آفرینم. امام علیه السلام به او فرمود : «چگونه می آفرینی؟!» . گفت : در این جا قضای حاجت می کنم . پس از آن ، درنگ می کنم و جنبندگانی [ ظاهر ]می شوند که من ، آفریدگار آنها هستم. امام صادق علیه السلام فرمود : «آیا آفریدگار یک چیز، نمی داند که آفریده های او چند تا هستند» . گفت : چرا. فرمود : «پس تو نرینه آنها را از مادینه ، باز می شناسی و عمر آنها را می دانی؟» . پس ساکت شد.

.


ص: 40

الکافی عن محمّد بن مسلم :سَأَلتُ أَبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «أَعْطَی کُلَّ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَی » . (1) قالَ : لَیسَ شَیءٌ مِن خَلقِ اللّهِ إِلاّ وهُوَ یُعرَفُ مِن شَکلِهِ الذَّکَرُ مِنَ الأُنثی . قُلتُ : ما یَعنی «ثُمَّ هَدَی » . قالَ : هَداهُ لِلنِّکاحِ وَالسِّفاحِ مِن شَکلِهِ . (2)

رجال الکشّی عن أَبی جعفر الأَحول :قالَ ابنُ أَبِی العَوجاءِ مَرَّهً : أَلَیسَ مَن صَنَعَ شَیئا وأَحدَثَهُ حَتّی یُعلَمَ أَنَّهُ مِن صَنعَتِهِ فَهُوَ خالِقُهُ ؟ قُلتُ (3) : بَلی . [قالَ :] (4) فَأَجِّلنی شَهرا أَو شَهرَینِ ، ثُمَّ تَعالَ حَتّی أُرِیَکَ ، قالَ : فَحَجَجتُ فَدَخَلتُ عَلی أَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام ، فَقالَ : أما إِنَّهُ قَد هَیَّأ لَکَ شَأنَینِ (5) وهُوَ جاءٍ بهِ مَعَهُ بِعِدَّهٍ مِن أَصحابِهِ ، ثُمَّ یُخرِجُ لَکَ الشَّأنَینِ قَدِ امتَلآ دودا ، ویَقولُ لَکَ : هذا الدّودُ یَحدُثُ مِن فِعلی ، فَقُل لَهُ : إِن کانَ مِن صُنعِکَ وأَنتَ أَحدَثتَهُ فَمَیِّز ذُکورَهُ مِنَ الإِناثِ . فَقالَ : هذِهِ وَاللّهِ لَیسَت مِن أَبزارِکَ (6) ، هذِهِ الَّتی حَمَلَتهَا الإِبِلُ مِنَ الحجِازِ . (7)

.

1- .طه : 50 .
2- .الکافی : ج 5 ص 567 ح 49 .
3- .فی المصدر : «قالَ» ، والصحیح ما أثبتناه کما فی بحار الأنوار .
4- .ما بین المعقوفین سقط من المصدر وأثبتناه من بحار الأنوار .
5- .فی بحار الأنوار : «شاتین» .
6- .الأبزار : ما یطیبُ به الغذاء ، وکذا التَّوابِل . وفی المجاز : مثلی لا یخفی علیه أبازیرک ؛ أی زیاداتک فی القول . وبزّر فلانٌ کلامه : إذا توبَلَه (تاج العروس : ج 6 ص 77 و 78) .
7- .رجال الکشّی : ج 2 ص 430 ح 332 ، بحار الأنوار : ج 47 ص 406 ح 10 .

ص: 41

الکافی به نقل از محمّد بن مسلم : از امام صادق علیه السلام از سخن خداوند عز و جل «به هر چیزی آفرینش آن را عطا کرد . آن گاه ، رهنمون گشت» پرسیدم . فرمود : «چیزی از آفریدگان خدا نیست ، مگر آن که نرینه یا مادینه همگونه خود را می شناسد.» گفتم : [ جمله] «آن گاه رهنمون گشت» چه معنایی دارد؟ فرمود : «او را به نکاح و زنای با همگونه خود ، رهنمون گشت».

رجال الکشّی به نقل از ابو جعفر احول : ابن ابی العوجاء یک بار گفت : آیا کسی که چیزی را بسازد و آن را پدید آورد تا این که دانسته شود که آن ، از ساختِ اوست، آفریدگار آن نیست؟ گفتم : آری. [گفت :] یک یا دو ماه به من فرصت بده. سپس بیا تا [خالق بودنم را] به تو نشان دهم. گفت : حج گزاردم و بر امام صادق علیه السلاموارد شدم. فرمود : «او (ابن ابی العوجاء) دو جمجمه برای تو آماده کرده است و او همراه با شماری از یاران خود ، آن را با خود خواهد آورد. سپس ، آن دو جمجمه را برای تو بیرون خواهد آورد که پُر از کِرم شده اند و به تو خواهد گفت : این کِرم ها از کار من پدید آمده است . پس به او بگو : اگر از ساخت توست و تو آن را پدید آورده ای، نرینه های آن را از مادینگان جدا کن. پس [از ارائه پاسخ ، ] ابن ابی العوجاء گفت : به خدا سوگند ، این [پاسخ ، ]از گفته های خودت نیست . این را شتران از حجاز آورده اند (کنایه از آموختن از امام صادق علیه السلام ).

.


ص: 42

22 / 1 2القُدرَهُالکتاب«وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ » . (1)

راجع : البقره : 20 ، آل عمران : 29 و189 ، المائده : 120 ، النور : 45 ، الروم : 54 ، فاطر : 1 و44 ، التغابن : 1 ، الملک : 1 .

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :فَطَرَ الخَلائِقَ بِقدُرَتِهِ . (2)

راجع : ص 466 (الفصل الثانی والخمسون : القادِرُ ، القَدیرُ) .

22 / 1 3التَّقدیرُالکتاب«إِنَّا کُلَّ شَیْ ءٍ خَلَقْنَهُ بِقَدَرٍ » . (3)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :قَدَّرَ اللّهُ المَقادیرَ قَبلَ أَن یخَلُقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ بِخَمسینَ أَلفَ سَنَهٍ . (4)

.

1- .المائده : 17 .
2- .نهج البلاغه: الخطبه 1 و183 وفیه «خلق» بدل «فطر» ، الاحتجاج : ج 1 ص 473 ح 113 ، بحار الأنوار: ج 4 ص 247 ح 5.
3- .القمر : 49 وراجع: طه: 50 .
4- .سنن الترمذی : ج 4 ص 458 ح 2156 ، نوادر الاُصول : ج 2 ص 413 کلاهما عن عبد اللّه بن عمرو ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 574 ح 6590 عن أبی عبد الرحمن الحبلی ، کنز العمّال : ج 1 ص 129 ح 5610 نقلاً عن المعجم الکبیر عن ابن عمرو ؛ التوحید : ص 368 ح 7 ، مختصر بصائر الدرجات : ص 137 کلاهما عن عبد الرحمن العرزمی بإسناده رفعه عنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 5 ص 114 ح 43 .

ص: 43



22 / 1 2 توانایی

22 / 1 3 اندازه گرفتن

22 / 1 2تواناییقرآن«فرمان روایی آسمان ها و زمین و آنچه میان آنهاست، از آنِ خداست. آنچه بخواهد ، می آفریند ، و خداوند بر همه چیز تواناست» .

ر . ک : بقره : آیه 20 ، آل عمران : آیه 29 و 189 ، مائده : آیه 120 ، نور : آیه 45 ، روم : آیه 54 ، فاطر : آیه 1 و 44 ، تغابن : آیه 1 ، ملک : آیه 1 .

حدیثامام علی علیه السلام :آفریدگان را به توانایی خود ، پدید آورد.

ر . ک : ص 467 (فصل پنجاه و دوم : قادر، قدیر).

22 / 1 3اندازه گرفتنقرآن«ما همه چیز را به اندازه آفریده ایم» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند ، پنجاه هزار سال پیش از آن که آسمان ها و زمین را بیافریند، اندازه ها را نهاد.

.


ص: 44

عنه صلی الله علیه و آله :إِنَّ اللّهَ عز و جل قَدَّرَ المَقادیرَ ، ودَبَّرَ التَّدابیرَ قَبلَ أَن یَخلُقَ آدَمَ بِأَلفَی عامٍ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام :قَدَّرَ ما خَلَقَ فَأَحکَمَ تَقدیرَهُ . (2)

الإمام المهدیّ علیه السلام فِی الدُّعاء : إِنَّکَ الأَوَّلُ وَالآخِرُ وَالظّاهِرُ وَالباطِنُ ، لَم تَکُن مِن شَیءٍ ولَم تَبِن عَن شَیءٍ ، کُنتَ قَبلَ کُلِّ شَیءٍ وأَنتَ الکائِنُ بَعدَ کُلِّ شَیءٍ، وَالمُکَوِّنُ لِکُلِّ شَیءٍ، خَلَقتَ کُلَّ شَیءٍ بِتَقدیرٍ وأَنتَ السَّمیعُ البَصیرُ. (3)

راجع : ج 7 ص 212 (الفصل السابع والسبعون : المقدِّر) .

22 / 1 4المَشیئَهُالکتاب«اللَّهُ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ إِذَا قَضَی أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ » . (4)

«یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ مَا یَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ » . (5)

.

1- .التوحید : ص 376 ح 22 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 141 ح 39 کلاهما عن أحمد بن عبد اللّه الجویباری الشیبانی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام وج 2 ص 31 ح 44 ، صحیفه الإمام الرضا علیه السلام : ص 151 ح 89 کلاهما عن أحمد بن عامر الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 5 ص 93 ح 12 .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 91 ، التوحید : ص 53 ح 13 کلاهما عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 77 ص 319 ح 17 .
3- .مهج الدعوات : ص 338 عن محمّد بن علیّ العلوی الحسینی المصری .
4- .آل عمران : 47 .
5- .فاطر : 1 و راجع : المائده : 217 والنور : 45 والقصص : 68 والروم : 54 والزمر : 4 والشوری : 49 .

ص: 45



22 / 1 4 خواست

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همانا خداوند عز و جل دو هزار سال پیش از آن که آدم را بیافریند، اندازه ها را سنجید و تدبیرها را تدبیر کرد.

امام علی علیه السلام :آنچه را آفرید، سنجید و اندازه آن را استوار داشت.

امام مهدی علیه السلام در دعا : تویی اوّل و آخر ، و ظاهر و باطن، از چیزی به وجود نیامدی و از چیزی جدا نگشتی و پیش از همه چیز بودی . تویی که پس از همه چیز ، خواهی بود و سازنده همه چیزی . همه چیز را با اندازه ای آفریدی و تو شنوای بینایی.

ر . ک : ج 7 ص 213 (فصل هفتاد و هفتم : مُقَدِّر).

22 / 1 4خواستقرآن«خداوند ، هر چه را بخواهد، می آفریند . هر گاه بر کاری حکم کند، تنها به آن می گوید : «باش!»، پس [بی درنگ] به وجود می آید» .

«آنچه در آفرینش بخواهد، می افزاید. بی گمان، خدا بر همه کاری تواناست» .

.


ص: 46

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :فَإِذا قالَ المُؤَذِّنُ «اللّهُ أَکبَرُ» فَإِنَّهُ یَقولُ : اللّهُ الَّذی لَهُ الخَلقُ وَالأَمرُ ، وبِمَشیئَتِهِ کانَ الخَلقُ ، ومِنهُ کانَ کُلُّ شَیءٍ لِلخَلقِ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :خَلَقَ اللّهُ المَشیئَهَ بِنَفسِها ، ثُمَّ خَلَقَ الأَشیاءَ بِالمَشیئَهِ . (2)

22 / 1 5جَوامِعُ مَبادِئِ الخِلقَهِالإمام الصادق علیه السلام :لا یَکونُ شَیءٌ فِی الأَرضِ ولا فِی السَّماءِ إِلاّ بِهذِهِ الخِصالِ السَّبعِ : بِمَشیئَهٍ وإِرادَهٍ وقَدَرٍ وقَضاءٍ وإِذنٍ وکتِابٍ وأَجَلٍ ؛ فَمَن زَعَمَ أَنَّهُ یَقدِرُ عَلی نَقضِ واحِدَهٍ فَقَد کَفَرَ . (3)

الإمام الکاظم علیه السلام :لا یَکونُ شَیءٌ فِی السَّماواتِ ولا فِی الأَرضِ إِلاّ بِسَبعٍ : بِقَضاءٍ وقَدَرٍ وإِرادَهٍ ومَشیئَهٍ وکِتابٍ وأَجَلٍ وإِذنٍ ؛ فَمَن زَعَمَ غَیرَ هذا فَقَد کَذِبَ عَلَی اللّهِ أَو رَدَّ عَلَی اللّهِ عز و جل . (4)

الکافی عن علیّ بن إبراهیم الهاشمی :سَمِعتُ أَبَا الحَسَنِ موسَی بنَ جَعفَرٍ علیهماالسلام یَقولُ : لا یَکونُ شَیءٌ إِلاّ ما شاءَ اللّهُ وأَرادَ وقَدَّرَ وقَضی . قُلتُ : ما مَعنی شاءَ ؟ قالَ : اِبتِداءُ الفِعلِ . قلُتُ : ما مَعنی قَدَّرَ ؟ قالَ : تَقدیرُ الشَّیءِ مِن طولِهِ وعَرضِهِ. قُلتُ: ما مَعنی قَضی؟ قالَ: إِذا قَضی أَمضاهُ، فَذلِکَ الَّذی لا مَرَدَّ لَهُ. (5)

.

1- .التوحید : ص 238 ح 1 ، معانی الأخبار : ص 38 ح 1 کلاهما عن أبی یزید بن الحسن عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 84 ص 131 ح 24 .
2- .الکافی : ج 1 ص 110 ح 4 ، التوحید : ص 148 ح 19 کلاهما عن عمر بن اُذینه ، بحار الأنوار : ج 4 ص 145 ح 19 و20 .
3- .الکافی : ج 1 ص 149 ح 1 ، المحاسن : ج 1 ص 379 ح 838 کلاهما عن حریز بن عبد اللّه وعبد اللّه بن مسکان .
4- .الکافی : ج 1 ص 149 ح 2 ، الخصال : ص 359 ح 46 کلاهما عن زکریّا بن عمران .
5- .الکافی : ج 1 ص 150 ح 1 ، المحاسن : ج 1 ص 380 ح 839 عن یونس بن عبد الرحمن عن الإمام الرضا علیه السلامنحوه ، بحار الأنوار : ج 5 ص 122 ح 68 .

ص: 47



22 / 1 5 مبادی فراگیر آفرینش

حدیثامام علی علیه السلام :پس هر گاه اذان گو بگوید «اللّه اکبر»، او می گوید : خداوند، کسی است که آفرینش و فرمان ، از آنِ اوست و آفرینش به خواست اوست و هرچه برای آفریدگان است ، از اوست.

امام صادق علیه السلام :خداوند ، مشیّت (خواست) را به خود آن آفرید و آن گاه ، اشیا را با مشیّت ، خلق نمود .

22 / 1 5مبادی فراگیر آفرینشامام صادق علیه السلام :چیزی در زمین و در آسمان پدید نمی آید ، مگر با این ویژگی های هفتگانه : با خواست ، اراده ، قدر ، قضا ، اذن ، کتاب (نوشته) و اجل (هنگام معیّن) . پس هر که پندارد که بر شکستن یکی [ از آنها ] تواناست، بی گمان ، کافر شده است .

امام کاظم علیه السلام :چیزی در آسمان ها و در زمین پدید نمی آید ، مگر با هفت [چیز] : با قضا ، و قدر ، اراده ، مشیّت ، کتاب (نوشته) و اجل (هنگام معیّن) و اذن . پس هر که جز این گمان ببرد، حتما بر خداوند ، دروغ بسته یا (1) ] حکمی را [بر خداوند عز و جل رد کرده است.

الکافی به نقل از علی بن ابراهیم هاشمی : از ابو الحسن موسی بن جعفر علیهماالسلام شنیدم که فرمود : «چیزی پدید نمی آید، مگر آن که خداوند بخواهد ، اراده کند ، تقدیر نماید و قضا براند» . گفتم : «بخواهد» به چه معناست ؟ فرمود : «آغاز فعل». گفتم : «تقدیر نماید» به چه معناست؟ فرمود : «اندازه گیری شی ء از درازا و پهنای آن» . گفتم : معنای «قضا براند» چیست؟ فرمود : «هر گاه ]درباره چیزی] قضا براند، آن را محقّق سازد و آن، همان است که بازگشت ناپذیر است» .

.

1- .تردید از راوی است (مرآه العقول : ج 2 ص 151) .

ص: 48

22 / 2خَصائِصُ الخِلقَهِ22 / 2 1الحَقُّالکتاب«وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَیَوْمَ یَقُولُ کُن فَیَکُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْکُ یَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ عَلِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَدَهِ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ » . (1)

.

1- .الأنعام : 73 وراجع: إبراهیم : 19 والنحل : 3 والعنکبوت : 44 والروم : 8 والدخّان : 38 ، 39 ویونس : 5 والزمر : 5 والتغابن : 3 والحِجْر : 85 وآل عمران : 191 والأنبیاء : 16 وص : 27 والأحقاف : 3 .

ص: 49



22 / 2 ویژگی های آفرینش

اشاره

22 / 2 1 حق

22 / 2ویژگی های آفرینش22 / 2 1حققرآن«و او کسی است که آسمان ها و زمین را به حق آفرید و روزی که بگوید : «باش!» ، پس موجود می گردد. سخن او حقّ است و روزی که در صور دمیده شود، فرمان روایی ، تنها از آنِ اوست. دانای نهان و آشکار است ، و اوست فرزانه آگاه» .

.


ص: 50

22 / 2 2الحُسنُالکتاب«الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ خَلَقَهُ» . (1)

«فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَلِقِینَ » . (2)

«أَتَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَلِقِینَ » . (3)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی قَولِهِ تَعالی : «أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ خَلَقَهُ» : أَما إِنَّ اِستَ القِرَدَهِ لَیسَت بِحَسَنهٍ ولکِنَّهُ أَحکَمَ خَلقَها . (4)

مسند ابن حنبل عن الشرید :أَبصَرَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آلهرَجُلاً یَجُرُّ إِزارَهُ ، فَأَسرَعَ إِلَیهِ أَو هَروَلَ فَقالَ : اِرفَع إِزارَکَ وَاتَّقِ اللّهَ . قالَ : إِنّی أَحنَفُ تَصطَکُّ رُکبَتایَ . فَقالَ : اِرفَع إِزارَک ؛ فَإِنّ کُلَّ خَلقِ اللّهِ عز و جلحَسَنٌ . (5)

مسند ابن حنبل عن القاسم بن عبد الرحمن عن عمرو الأَنصاری ، قالَ :بَینا هُوَ یَمشی قَد أَسبَلَ إِزارَهُ إِذ لَحِقَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وقَد أَخَذَ بِناصِیَهِ نَفَسِهِ وهُوَ یَقولُ : اللّهُمَّ عَبدُکَ ابنُ عَبدِکَ ابنُ أُمَتِکَ . قالَ عَمرٌو : فَقُلتُ یا رَسولَ اللّهِ ، إِنّی رَجُلٌ حَمشُ السّاقَینِ . (6) فَقالَ : یا عَمرُو ، إِنَّ اللّهَ عز و جل قَد أَحسَنَ کُلَّ شَیءٍ خَلَقَهُ . (7)

.

1- .السجده : 7 .
2- .المؤمنون : 14 .
3- .الصافّات : 125 .
4- .الدرّ المنثور : ج 6 ص 539 نقلاً عن ابن أبی حاتم ، تفسیر الطبری: ج 11 الجزء 21 ص 94 کلاهما عن ابن عبّاس .
5- .مسندابن حنبل : ج 7 ص 121 ح 19492 و 19489، المعجم الکبیر : ج 7 ص 316 ح 7241 نحوه ؛ نثرالدرّ : ج 1 ص 245 نحوه .
6- .حَمشُ الساقَین: أی دقیقهما (القاموس المحیط : ج 3 ص 130) .
7- .مسند ابن حنبل : ج 6 ص 234 ح 17797 ، المعجم الکبیر : ج 8 ص 233 ح 7909 عن أبی أُمامه نحوه .

ص: 51



22 / 2 2 نیکویی

اشاره

22 / 2 2نیکوییقرآن«آن که هر چه آفرید ، نیکو گرداند» .

«پس برتر و بالاتر است خدا ، بهترینِ آفرینندگان» .

«آیا [بت] بعل را می خوانید و بهترین آفرینندگان را فرو می گذارید ؟» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره آیه «هر آنچه آفرید ، نیکو گردانْد» : هان! سرین بوزینگان ، زیبا نیست ؛ ولی [خداوند ]آفرینش آن را استوار ساخته است.

مسند ابن حنبل به نقل از شرید : پیامبر خدا ، مردی را دید که اِزار خود را [ بر زمین ]می کشید. پس به سوی او شتافت و فرمود : «اِزارت را بالا ببر و از خدا پروا کن». گفت : من ، کج پایم. زانوانم به هم می خورد. فرمود : «اِزارت را برکش؛ زیرا همه آفرینش خداوند عز و جل نیکوست».

مسند ابن حنبل به نقل از قاسم بن عبد الرحمان ، از عمرو انصاری : هنگامی که او (عمرو) راه می رفت و ازار خود را فرو هشته بود، ناگاه پیامبر خدا به او رسید ، در حالی که پیشانی خود را گرفته بود و می گفت : «خداوندا! بنده تو ، پسر بنده تو ، پسر کنیز توست» . عمرو می گوید : گفتم : ای پیامبر خدا! من مردی باریک ساقم . فرمود : «ای عمرو! همانا خداوند عز و جل هر چه آفریده، نیکو ساخته است».

.


ص: 52

جامع الأخبار :رُوِیَ أَنَّ نوحا علیه السلام مَرَّ عَلی کَلبٍ کَریهِ المَنظَرِ ، فَقالَ نوحٌ : ما أَقبَحَ هذَا الکَلبَ ! فَجَثَا الکَلبُ ، وقالَ بِلِسانٍ طَلقٍ ذَلقٍ (1) : إِن کُنتَ لا تَرضی بِخَلقِ اللّهِ فَحَوِّلنی یا نَبِیَّ اللّهِ! فَتَحَیَّرَ نوحٌ علیه السلام وأَقبَلَ یَلومُ نَفسَهُ بِذلِکَ ، وناحَ عَلی نَفسِهِ أَربَعینَ سَنَهً ،حَتّی ناداهُ اللّه تَعالی : إِلی مَتی تَنوحُ یا نوحُ ، فَقَد تُبتُ عَلَیکَ . (2)

.

1- .لسان طَلْق ذَلْق : أی فصیح بلیغ (لسان العرب : ج 10 ص 110) .
2- .جامع الأخبار : ص 248 ح 638 .

ص: 53

جامع الأخبار :روایت شده است که نوح علیه السلام بر سگی زشتْ روی گذر کرد و گفت : «این سگ ، چه بدْ ریخت است!» . سگ بر زانو نشست و با زبانی گویا و رسا گفت : ای پیامبر خدا! اگر از آفرینش خدا ناخشنودی، مرا دگرگون کن. نوح علیه السلام سرگشته شد و بدان سبب ، به سرزنش خود پرداخت و چهل سال بر خویشتن مویه کرد تا این که خداوند متعال ، او را آواز داد : «ای نوح! تا چند مویه کنی؟ بر تو بازگشتم [ و توبه ات را پذیرفتم ]».

.


ص: 54



تحلیلی در باب نیکویی آفرینش

تحلیلی در باب نیکویی آفرینشحُسن ، ضد قُبح است. راغب درباره معنای «حُسن» می گوید : حُسن (نیکویی) ، عبارت است از هر دل انگیزِ خواستنی ، و آن، سه گونه است : پسندیده از دیدگاه عقل ، پسندیده از نظر هوس ، و پسندیده از نظر احساس . این تقسیم ، بر پایه قوای ادراک کننده در انسان که حُسن را در می یابند، استوار است؛ لیکن حقیقت حُسن ، عبارت است از : تناسب اجزای هر چیز با یکدیگر و هماهنگی کلّ اجزا با هدف و غایتی که خارج از ذات آن است. بنا بر این ، به عنوان نمونه ، حُسن چهره ، یعنی تناسب اجزای آن و حُسن دادگری ، یعنی هماهنگی دادگری با هدف جامعه متمدّن که در آن ، هر حقداری به حقّ خود برسد . همین طور ، بررسی دقیق گونه های آفریدگان از جنبه نظم و تناسب اجزای آن و در بر گرفتن ترکیب و تجهیز کامل (بنا بر آنچه نیاز دارد) ، پژوهنده را مطمئن می سازد که هر یک از این آفریده ها ، بر بهترین وجهی که تصوّر آن امکان پذیر

.


ص: 55

است، آفریده شده است : «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَلِقِینَ ؛ (1) پس برتر و بالاتر است خداوند، آن بهترینِ آفرینندگان» . امکان دارد چیزی را بیابیم که در سنجش با چیز دیگر ، در دیده ما زیبا نیاید؛ امّا آن ، در واقعْ برای خود و در چارچوب سامانه آفرینش زیباست که از پیامبر صلی الله علیه و آلهروایت شده که به مناسبت سخن گفتن درباره آیه «الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ خَلَقَهُ ؛ (2) آن که هر چه آفرید، نیکو ساخت» ، فرمود : أما إنَّ إستَ القِرَدَهِ لَیسَت بِحَسَنَهٍ ولکِنَّهُ أحکَمَ خَلقَها. (3) هان! سرین بوزینگان زیبا نیست؛ ولی [خداوند ]آفرینش آن را استوار ساخته است. این معنا با مفهوم لغوی واژه «أحسَن» نیز هماهنگ است. فَیّومی می گوید : «أحسنتُ الشی ء ؛ یعنی : آن را شناختم و به نیکویی انجام دادم». بر این اساس ، جمله «ما یُحسن» در گفتار امام علی علیه السلام : «قیمه کُلِّ امرِئً ما یُحسِنُهُ» به «ما یعلم ؛ آنچه می داند» ، تفسیر شده است . خلیل بن احمد فراهیدی می گوید : تشویق کننده ترین سخن در تحصیل دانش ، سخن علی بن ابی طالب علیه السلاماست که فرمود : «قیمه کل امری ء ما یحسن ؛ ارزش هر انسان ، چیزی است که نیک می داند» .

.

1- .مؤمنون : آیه 14 . نیز ، ر . ک : المیزان فی تفسیر القرآن : ذیل آیه .
2- .سجده : آیه 7 .
3- .ر . ک : ص 50 ح 4484 .

ص: 56

22 / 2 3التَّجَدُّدُالکتابالخالق«یَسْئلُهُ مَن فِی السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ » . (1)

«وَ السَّمَاءَ بَنَیْنَهَا بِأَیْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ » . (2)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی قَولِهِ تِعالی : «کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ » : مِن شَأنِهِ أَن یَغفِرَ ذَنبا ، ویُفَرِّجَ کَربا ، ویَرفَعَ قَوما ویَخفِضَ آخَرینَ . (3)

تفسیر القمّی :قَوُلُهُ تَعالی : «یَسْئلُهُ مَن فِی السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ » قالَ : یُحیی ویُمیتُ ، ویَرزُقُ ویَزیدُ ویَنقُصُ . (4)

22 / 2 4الحُدوثُالکتاب«بَدِیعُ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضِ أَنَّی یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَکُن لَّهُ صَحِبَهٌ وَخَلَقَ کُلَّ شَیْ ءٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ * ذَ لِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ خَلِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ» . (5)

.

1- .الرحمن : 29 .
2- .الذاریات : 47 .
3- .سنن ابن ماجه : ج 1 ص 73 ح 202 ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 278 ح 3140 ، الفردوس : ج 3 ص 261 ح 4775 ، الفرج بعد الشدّه : ج 1 ص 26 نحوه وکلّها عن أبی الدرداء ؛ الأمالی للطوسی : ص 521 ح 1151 عن المجاشعی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلامعنه صلی الله علیه و آله ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 176 وفیهما «یضع» بدل «یخفض» .
4- .تفسیر القمّی : ج 2 ص 345 .
5- .الأنعام : 101 و102 .

ص: 57



22 / 2 3 نو به نو شدن

22 / 2 3نو به نو شدنقرآن«هر که در آسمان ها و زمین است ، از او درخواست می کند . هر روز ، او در کاری است» .

«و آسمان را با نیرویی بنیاد نهادیم ، و بی گمان ، ما گستراننده ایم» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در تفسیر آیه «هر روز ، او در کاری است» : از کار اوست که گناهی را بیامرزد و از اندوهی رهایی بخشد و گروهی را برکِشد و گروهی دیگر را فرو آورد.

تفسیر القمی درباره گفتار خدای متعال : «آن که در آسمان ها و زمین است ، از او درخواست می کند. هر روز ، او در کاری است» : [علی بن ابراهیم قمی ]می گوید : [یعنی : ]زنده می کند و می میرانَد و روزی می رساند و می افزاید و می کاهد.

22 / 2 4نو پدید آوریقرآن«نوآور آسمان ها و زمین است. چگونه او را فرزندی باشد ، حال آن که برای او همسری نبوده است و همه چیز را آفریده و او به همه چیز داناست . آن خداست که پروردگارِ شماست. خدایی جز او نیست. آفریننده همه چیز است» .

.


ص: 58

«قُلِ اللَّهُ خَلِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ هُوَ الْوَ حِدُ الْقَهَّرُ » . (1)

«ذَ لِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خَلِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ » . (2)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :الکائِنُ قَبلَ کُلِّ شَیءٍ ، وَالمُکَوِّنُ لِکُلِّ شَیءٍ ، وَالکائِنُ بَعدَ فَناءِ کُلِّ شَیءٍ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله فِی الدُّعاءِ : أَنتَ اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ ، کُنتَ إِذ لَم تَکُن سَماءٌ مَبنِیَّهٌ ، ولا أَرضٌ مَدحِیَّهٌ (4) ، ولا شَمسٌ مُضیئَهٌ ، ولا لَیلٌ مُظلِمٌ ، ولا نَهارٌ مُضیءٌ ، ولا بَحرٌ لُجّیٌّ (5) ، ولا جَبَلٌ راسٍ ، ولا نَجمٌ سارٍ ، ولا قَمَرٌ مُنیرٌ ، ولا ریحٌ تَهُبُّ ، ولا سَحابٌ یَسکُبُ ، ولا بَرقٌ یَلمَعُ ، ولا رَعدٌ یُسَبِّحُ ، ولا روحٌ تَنَفَّسُ ، ولا طائِرٌ یَطیرُ ، ولا نارٌ تَتَوَقَّدُ ، ولا ماءٌ یَطَّرِدُ (6) ، کُنتَ قَبلَ کُلِّ شَیءٍ ، وکَوَّنتَ کُلَّ شَیءٍ ، وقَدَرتَ عَلی کُلِّ شَیءٍ ، وَابتَدَعتَ کُلَّ شَیءٍ . (7)

الإمام علیّ علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الَّذی لا یَموتُ ولا تَنَقضی عَجائِبُهُ ؛ لِأَ نَّهُ کُلَّ یَومٍ فی شَأنٍ منِ إِحداثِ بَدیعٍ لَم یَکُن . (8)

.

1- .الرعد : 16 .
2- .غافر : 62 .
3- .مهج الدعوات : ص 113 ، بحار الأنوار : ج 57 ص 37 ح 11 .
4- .مَدحِیّه : من الدَّحْو ؛ البَسط . یقالَ دَحا یَدحُو : أی بَسَطَ ووسَّع (النهایه : ج 2 ص 106) .
5- .بحرٌ لُجِّیٌّ : أی عظیم ، نسبه إلی اللُّجَّه ؛ وهی مُعظم البحر (مجمع البحرین : ج 3 ص 1622) .
6- .الأنهار تَطَّرِدُ : أی تجری (مجمع البحرین : ج 2 ص 1098) .
7- .مهج الدعوات : ص 158 عن الحرث بن عمیر عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام .
8- .الکافی : ج 1 ص 141 ح 7 ، التوحید : ص 31 ح 1 کلاهما عن الحارث الأعور ، بحار الأنوار : ج 57 ص 167 ح 107 .

ص: 59



22 / 2 4 نو پدید آوری

«بگو : خدا ، آفریننده همه چیز است ، و اوست یگانه چیره» .

«آن خداست که پروردگارِ شماست. آفریننده همه چیز است. خدایی جز او نیست. پس چگونه [از پرستش او] باز گردانده می شوید؟» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :[خداوند] باشنده پیش از همه چیز، هستی بخش همه چیز و باشنده پس از نابودی همه چیز است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعا : تو خدایی هستی که خدایی جز تو نیست؛ بودی آن هنگام که نه آسمانی ساخته شده بود، نه زمینی گسترده بود ، نه آفتابی روشنایی بخش ، نه شبی تار ، نه روزی روشن ، نه دریایی ژرف ( / پهناور) ، نه کوهی استوار ، نه ستاره ای شبگرد ، نه ماهی فروزان؛ نه بادی که بوزد ، نه ابری که [باران] ، بریزد ، نه آذرخشی که بدرخشد ، نه تندری که [تو را] به پاکی بستاید ، نه نسیمی که دَم زند ، نه پرنده ای که پرواز کند ، نه آتشی که بر افروخته شود ، نه آبی که روان گردد. پیش از همه چیز بودی و همه چیز را هستی بخشیدی و بر هر چیزی توانا گشتی و همه چیز را نوآوری کردی.

امام علی علیه السلام :ستایش ، از آنِ خدایی است که نمی میرد و شگفتی های او پایان نمی پذیرد؛ زیرا او هر روز ، در کار پدید آوردن [چیز] تازه ای است که نبوده است.

.


ص: 60

الإمام الحسن علیه السلام :خَلَقَ الخَلقَ ، فَکانَ بَدیئا بَدیعاً اِبتَدَأَ مَا ابتَدَعَ . (1)

الإمام الباقر علیه السلام :کانَ اللّهُ عز و جل ولا شَیءَ غَیرُهُ . (2)

عنه علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی : «بَدِیعُ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضِ» : أَی مُبدِعُهُما ومُنشِئُهُما بِعِلمِهِ ، ابتِداءً لا مِن شَیءٍ ولا عَلی مِثالٍ سَبَقَ . (3)

الإمام الصادق علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الَّذی کانَ إِذ لَم یَکُن شَیءٌ غَیرُهُ . (4)

عنه علیه السلام :إِنَّ اللّهَ خِلوٌ مِن خَلقِهِ ، وخَلقُهُ خِلوٌ مِنهُ ، وکُلُّ ما وَقَعَ عَلَیهِ اسمُ شَیءٍ ما خَلا اللّهَ فَهُوَ مَخلوقٌ ، وَاللّهُ خالِقُ کُلِّ شَیءٍ ، تَبارَکَ الَّذی لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ وهُوَ السَّمیعُ البَصیرُ . (5)

.

1- .التوحید : ص 46 ح 5 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 289 ح 20 .
2- .الکافی : ج 1 ص 107 ح 2 عن محمّد بن مسلم وج 8 ص 94 ح 67 عن محمّد بن عطیّه نحوه ، التوحید : ص 145 ح 12 عن محمّد بن مسلم وص 67 ح 20 عن جابر الجعفی نحوه .
3- .مجمع البیان : ج 4 ص 531 .
4- .التوحید : ص 75 ح 29 وص 60 ح 17 نحوه وکلاهما عن عبد اللّه بن جریر العبدی ، بحار الأنوار : ج 3 ص 300 ح 31 .
5- .الکافی : ج 1 ص 83 ح 4 عن زراره وح 5 عن خیثمه عن الإمام الباقر ولیس فیه «تبارک الذی لیس کمثله ...» وص 82 ح 3 عن الإمام الباقر علیه السلام وفیه صدره إلی «ما خلا اللّه » ، التوحید : ص 105 ح 3 عن زراره ولیس فیه «وهو السمیع البصیر» وح 4 عن خیثمه عن الإمام الباقر علیه السلام ولیس فیه «تبارک الذی لیس کمثله ...» وح 5 عن الإمام الباقر علیه السلام وفیه صدره إلی «ما خلا اللّه » .

ص: 61

امام حسن علیه السلام :آفریدگان را آفرید و آغازگرِ نوآور بود. آنچه نوآوری کرد، آغازگری نمود.

امام باقر علیه السلام :خداوند عز و جل بود و هیچ چیز جز او نبود.

امام باقر علیه السلام درباره آیه «نوآور آسمان ها و زمین» : یعنی نوآور آنها و پدید آورنده آنها به دانش خود، به آغازگری بود ، نه از چیزی ، و نه طبق نمونه ای که پیش تر بوده باشد.

امام صادق علیه السلام :ستایش ، از آنِ خدایی است که آن هنگام که چیزی جز او نبود، بود.

امام صادق علیه السلام :همانا خداوند ، تهی از آفریدگان است و آفریدگانش از او تهی هستند، و هر آنچه جز خدا نام شی ء بر آن واقع شود، آفریده است ، و خداوند ، آفریننده همه چیز است. برتر و بالاتر است آن که همانند او چیزی نیست ، و اوست شنوای بینا.

.


ص: 62

الإمام الکاظم علیه السلام :خالِقٌ إِذ لا مَخلوقَ ، ورَبٌّ إِذ لا مَربوبَ . (1)

عنه علیه السلام :کُلُّ شَیءٍ سِواهُ مَخلوقٌ . (2)

عنه علیه السلام :هُوَ القَدیمُ وما سِواهُ مَخلوقٌ مُحدَثٌ . (3)

الإمام الجواد علیه السلام :یا ذَا الَّذی کانَ قَبلَ کُلِّ شَیءٍ ، ثُمَّ خَلَقَ کُلَّ شَیءٍ ، ثُمَّ یَبقی ویَفنی کُلُّ شَیءٍ . (4)

الإمام الهادی علیه السلام :إِنَّ الجِسمَ مُحدَثٌ وَاللّهُ مُحدِثُهُ ومُجَسِّمُهُ . (5)

راجع : ص 82 (اصول أزلیّه) و492 (الفصل الرابع والخمسون : القدیم ، الأزلیّ) و 508 (کان اللّه ولم یکن معه شیء) .

22 / 2 5الخَلقُ الدَّفعِیُّالکتاب«وَ إِذَا قَضَی أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ » . (6)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 141 ح 6 عن فتح بن عبد اللّه مولی بنی هاشم ، التوحید : ص 57 ح 14 عن فتح بن یزید الجرجانی عن الإمام الرضا علیه السلاموص 67 ح 20 عن جابر الجعفی عن الإمام الباقر علیه السلام وص 38 ح 2 عن محمّد بن یحیی والقاسم بن أیّوب العلوی عن الإمام الرضا علیه السلام وکلاهما نحوه ، کشف الغمّه : ج 3 ص 209 ، الثاقب فی المناقب : ص 567 ح 507 کلاهما عن أبی هاشم عن الإمام العسکری علیه السلاموراجع: عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 152 ح 51 .
2- .الکافی : ج 1 ص 106 ح 7 ، الاحتجاج : ج 2 ص 325 ح 262 ، التوحید : ص 100 ح 8 کلّها عن الحسن بن عبد الرحمن الحمّانی وص 224 ح 4 ، الأمالی للصدوق : ص 639 ح 864 کلاهما عن محمّد بن عیسی بن عبید الیقطینی عن الإمام الهادی علیه السلامنحوه ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 436 عن أبی هاشم عن الإمام العسکری علیه السلاموفیه «اللّه خالق کلّ شیء وما سواه مخلوق» .
3- .التوحید: ص76 ح32 عن محمّد بن أبیعمیر، بحار الأنوار: ج 57 ص80 ح 54 وراجع: کمال الدین: ص610 .
4- .المقنعه : ص 320 ، التوحید : ص 47 ح 11 کلاهما عن علیّ بن مهزیار .
5- .التوحید : ص 104 ح 20 ، الأمالی للصدوق : ص 352 ح 425 کلاهما عن الصقر بن دلف ، بحار الأنوار : ج 3 ص 291 ح 10 .
6- .البقره : 117 ، آل عمران : 47 ، مریم : 35 ، غافر : 68 .

ص: 63



22 / 2 5 آفرینش دفعی

امام کاظم علیه السلام :آفریننده است، آن گاه که آفریده ای نبود و پروردگار است، آن گاه که بنده ای نبود.

امام کاظم علیه السلام :هر چیزی جز او ، آفریده است.

امام کاظم علیه السلام :اوست دیرینه و آنچه جز اوست ، آفریده نو پدید است.

امام جواد علیه السلام :ای آن که پیش از همه چیز بود، سپس همه چیز را آفرید، آن گاه پایدار می مانَد و همه چیز ، نابود می گردد!

امام هادی علیه السلام :همانا جسم ، نو پدید است و خداوند ، پدید آورنده آن و تجسّم دهنده به آن است.

ر . ک : ص 83 (موادّ ازلی) و 493 (فصل پنجاه و چهارم : قدیم) و 509 (خدا بود و چیزی با او نبود) .

22 / 2 5آفرینش دفعیقرآن«و چون بر کاری حکم کند، تنها به آن گوید «باش!»، پس [بی درنگ] به وجود می آید» .

.


ص: 64

«إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئا أَن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ » . (1)

«إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَیْ ءٍ إِذَا أَرَدْنَهُ أَن نَّقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ » . (2)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :فَأَمَّا القُدرَهُ فَقَولُهُ تَعالی : «إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَیْ ءٍ إِذَا أَرَدْنَهُ أَن نَّقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ » فَهذِهِ القُدرَهُ التّامَّهُ الَّتی لا یَحتاجُ صاحِبُها إِلی مُباشَرَهِ الأَشیاءِ، بَل یَختَرِعُها کَما یَشاءُ سُبحانَهُ ، ولا یَحتاجُ إِلَی التَّرَوّی فی خَلقِ الشَّیءِ ، بَل إِذا أَرادَهُ صارَ عَلی ما یُریدُهُ مِن تَمامِ الحِکمَهِ ، وَاستَقامَ التَّدبیرُ لَهُ بِکَلِمَهٍ واحِدَهٍ ، وقُدرَهٍ قاهِرَهٍ بانَ بِها مِن خَلقِهِ . (3)

الإمام الرضا علیه السلام :إِنَّما أَمُرهُ کَلَمحِ البَصَرِ أَو هُوَ أَقرَبُ ، إِذا شاءَ شَیئا فَإِنَّما یَقولُ لَهُ : «کُن» ، فَیَکونُ بِمَشیئَتِهِ وإِرادَتِهِ ، ولَیسَ شَیءٌ مِن خَلقِهِ أَقرَبَ إِلَیهِ مِن شَیءٍ ، ولا شَیءٌ مِنهُ هُوَ أَبعَدَ مِنهُ مِن شَیءٍ . (4)

راجع : ص 74 (الرّویّه) و76 (الإحتیال) و80 (النّصب) و 88 (جوامع ما لم یکن فی مبادِئ الخلقه) .

22 / 2 6الخَلقُ التَّدریجِیُّالکتاب«إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَوَ تِ وَالأَْرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی الَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَ تِ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَْمْرُ تَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَلَمِینَ » . (5)

.

1- .یس : 82 .
2- .النحل : 40 .
3- .بحار الأنوار : ج 93 ص 42 نقلاً عن النعمانی فی کتابه فی تفسیر القرآن .
4- .التوحید : ص 440 ح 1 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 177 ح 1 ، الاحتجاج : ج 2 ص 421 ح 307 کلّها عن الحسن بن محمّد النوفلی .
5- .الأعراف : 54 .

ص: 65



22 / 2 6 آفرینش تدریجی

«کار او جز این نیست که هر گاه [آفرینش] چیزی را بخواهد ، به آن گوید «باش!» ، پس [بی درنگ] به وجود می آید» .

«سخن ما به چیزی هر گاه آن را بخواهیم تنها آن است که بدان بگوییم : «باش!»، پس [بی درنگ ]موجود می گردد» .

حدیثامام علی علیه السلام :و امّا [دلیل] توانایی [خدا]، این سخن خدای متعال است : «سخن ما به چیزی هر گاه آن را بخواهیم تنها آن است که بدان گوییم باش «پس!» ، [بی درنگ ]موجود می گردد» . پس این توانایی کامل است که دارنده آن به دست یازیدن به اشیا نیاز ندارد ؛ بلکه [خدای ]سبحان آن گونه که بخواهد ، اختراع می کند و در آفرینش شی ء نیازمند اندیشیدن نیست ؛ بلکه هر گاه آن را بخواهد ، همان اراده کاملاً حکیمانه اش می شود و تدبیر برای او با یک گفتار و توانایی چیره ای که بدان از آفریده های خود جداست، استوار می گردد.

امام رضا علیه السلام :همانا کار او ، چون چشم بر هم زدن یا کمتر از آن است. هر گاه چیزی را بخواهد، تنها به آن می گوید : «باش!» ، پس با خواست و اراده او به وجود می آید. از آفریده هایش چیزی از چیزی [دیگر به او ]نزدیک تر نیست و چیزی از آنها دورتر از چیزی [نسبت به او] نیست (همه اشیا از نظر نزدیکی و دوری برای او یکسان اند).

ر . ک : ص 75 (اندیشه) و 77 (چاره اندیشی) و 81 (رنج بردن) و89 (کلیّاتی درباره آنچه در آغاز آفرینش نبوده است).

22 / 2 6آفرینش تدریجیقرآن«همانا پروردگارِ شما ، کسی است که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید، آن گاه بر عرش استیلا یافت. روز را به شب فرو می پوشاند ، در حالی که با شتاب ، جویای آن است و خورشید و ماه و ستارگان را رام شده به فرمان خود [آفرید]. هان! آفرینش و فرمان ، از آنِ اوست. برتر و والاتر است خدا، پروردگارِ جهانیان» .

.


ص: 66

راجع : یونس : 3 ، هود : 7 ، الفرقان : 59 ، السجده : 4 ، ق : 38 ، الحدید : 4 .

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :ولَو شاءَ أَن یَخلُقَها فی أَقَلَّ مِن لَمحِ البَصَرِ لَخَلَقَ ، ولکِنَّهُ جَعَلَ الأَناهَ وَالمُداراهَ مِثالاً لِأُمَنائِهِ ، وإِیجابا لِلحُجُّهِ عَلی خَلقِهِ . (1)

الإمام الرضا علیه السلام :خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ فی سِتَّهِ أَیّامٍ ، وهُوَ مُستَولٍ عَلی عَرشِهِ ، وکانَ قادِرا عَلی أَن یَخلُقَها فی طَرفَه عَینٍ ، ولکِنَّهُ عز و جلخَلَقَها فی سِتَّهِ أَیّامٍ لِیُظهِرَ لِلمَلائِکَهِ ما یَخلُقُهُ مِنها شَیئا بَعدَ شَیءٍ ، وتَستَدِلَّ بِحُدوثِ ما یُحدَثُ عَلَی اللّهِ تَعالی ذِکرُهُ مَرَّهً بَعدَ مَرَّهٍ . (2)

22 / 3ما لا یُوصَفُ بِهِ خالِقِیَّتُهُ22 / 3 1الحاجَهُالإمام علیّ علیه السلام فی تَنزیهِ اللّهِ سُبحانَهُ : لَم تَخلُقِ الخَلقَ لِوَحشَهٍ ، ولاَ استَعمَلتَهُم لِمَنفَعَهٍ . (3)

.

1- .الاحتجاج : ج 1 ص 601 ح 137 ، بحار الأنوار : ج 57 ص 6 .
2- .التوحید : ص 320 ح 2 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 134 ح 33 ، الاحتجاج : ج 2 ص 393 ح 302 کلّها عن أبی الصلت الهروی ، بحار الأنوار : ج 57 ص 75 ح 50 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 109 ، غرر الحکم : ح 7554 نحوه ، بحار الأنوار : ج 4 ص 318 ح 43 .

ص: 67



22 / 3 آنچه آفریدگاری خدا به آن وصف نمی گردد

اشاره

22 / 3 1 نیاز

ر . ک : یونس : آیه 3 ، هود : آیه 7 ، فرقان : آیه 59 ، سجده : آیه 4 ، ق : آیه 38 ، حدید : آیه 4.

حدیثامام علی علیه السلام :و اگر می خواست آنها را در کمتر از یک چشم به هم زدنی بیافریند، می آفرید ؛ ولی او درنگ و مدارا را الگویی برای امانت داران خود و موجب برهان بر آفریده های خود نهاد.

امام رضا علیه السلام :آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید ، و او بر عرش خود ، استیلا دارد و توانا بود که آنها را در یک چشم بر هم نهادن بیافریند ؛ ولی او آنها را در شش روز آفرید تا آنچه از آن به گونه تدریجی می آفرید ، برای فرشتگان پدیدار کند، و تا [فرشتگان] با پیدایش آنچه نو به نو پدید می آید ، بر خداوند که یاد او والاست ، پی در پی نشان جویند.

22 / 3آنچه آفریدگاری خدا به آن وصف نمی گردد22 / 3 1نیازامام علی علیه السلام در تنزیه خدای سبحان : آفریدگان را برای [رفع] دل تنگی تنهایی نیافریده ای، و آنها را برای [جلب] سودی به کار نگرفته ای .

.


ص: 68

عنه علیه السلام :لَم یُکَوِّنها لِتَشدیدِ سُلطانٍ ، ولا خَوفٍ مِن زَوالٍ ولا نُقصانٍ ، ولاَ استِعانَهٍ عَلی ضِدٍّ مُناوٍ ، ولا نِدٍّ مُکاثِرٍ ، ولا شَریکٍ مُکابِرٍ . (1)

فاطمه علیهاالسلام :کَوَّنَها [ أَی الأَشیاءَ ] بِقُدرَتِهِ ، وذَرَأَها بِمَشِیئَتِهِ مِن غَیرِ حاجَهٍ منهُ إِلی تَکویِنها . (2)

عنها علیهاالسلام :اِبتَدَعَ الأَشیاءَ لا مِن شَیءٍ کانَ قَبلَها . . . مِن غَیر حاجَهٍ منهُ إِلی تَکوینِها ، ولا فائِدَهٍ لَهُ فی تَصویرِها ، إِلاّ تَثبیتا لِحِکمَتِهِ ، وتَنبیها عَلی طاعَتِهِ ، وإِظهارا لَقُدرَتِهِ ، تَعَبُّدا لِبَرِیَّتِهِ ، وإِعزازا لِدَعوَتِهِ . (3)

الإمام زین العابدین علیه السلام فی دُعائِهِ فی طَلَبِ العَفوِ : أَستَوهِبُکَ یا إِلهی نَفسِیَ الَّتی لَم تَخلُقها لِتَمتَنِعَ بِها مِن سُوءٍ ، أَو لتَطَرَّقَ بها إِلی نَفعٍ . (4)

الإمام الصادق علیه السلام :هُوَ الخالِقُ لِلأَشیاءِ لا لِحاجَهٍ . (5)

الإمام الرضا علیه السلام :فَلَو کانَ خَلَقَ ما خَلَقَ لِحاجَهٍ مِنهُ لجازَ لِقائلٍ أَن یَقولَ : یَتَحَوَّلُ إِلی ما خَلَقَ لِحاجَتِهِ إِلی ذلِکَ ، ولکِنَّهُ عز و جل لَم یَخلُق شَیئا لِحاجَتِهِ ، ولَم یَزَل ثابِتا لا فی شَیءٍ ولا عَلی شَیءٍ ، إِلاّ أَنَّ الخَلقَ یُمسِکُ بَعضُهُ بَعضا ویَدخُلُ بَعضُهُ فی بَعض ویَخرجُ مِنهُ ، وَاللّهُ تَقَدَّسَ بِقدرَتِهِ یُمسِکُ ذلِکَ کُلَّهُ ، ولَیسَ یَدخُلُ فی شَیءٍ ولا یَخرُجُ مِنهُ ولا یَؤودُهُ حِفظُهُ ولا یَعجِزُ عَن إِمساکِهِ ، ولا یَعرِفُ أَحَدٌ مِنَ الخَلقِ کَیفَ ذلِکَ إِلاّ اللّهُ عز و جل ، ومَن أَطلَعَهُ عَلَیهِ مِن رُسُلِهِ وِأَهلِ سِرِّهِ وَالمُستَحفِظینَ لِأَمرِهِ وخُزّانِهِ القائِمینَ بِشَریعَتِهِ . (6)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 135 ح 1 عن محمّد بن أبی عبد اللّه ومحمّد بن یحیی جمیعا رفعاه إلی الإمام الصادق علیه السلام ، نهج البلاغه : الخطبه 186 ، التوحید : ص 43 ح 3 عن الحصین بن عبد الرحمن عن أبیه عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام ، الاحتجاج : ج 1 ص 479 ح 116 کلّها نحوه .
2- .الاحتجاج : ج 1 ص 255 ح 49 عن عبد اللّه بن الحسن بإسناده عن آبائه علیهم السلام .
3- .الاحتجاج : ج 1 ص 255 ح 49 عن عبد اللّه بن الحسن بإسناده عن آبائه علیهم السلام .
4- .الصحیفه السجّادیّه : ص 150 الدعاء 39 .
5- .الکافی : ج 1 ص 145 ح 6 عن حمزه بن بزیع ، معانی الأخبار : ص 20 ح 2 ، التوحید : ص 169 ح 2 کلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام وراجع: التوحید : ص 248 ح 1 و فلاح السائل : ص 353 ح 238 .
6- .التوحید : ص 439 ح 1 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 177 ح 1 ، الاحتجاج : ج 2 ص 421 ح 307 کلّها عن الحسن بن محمّد النوفلی .

ص: 69

امام علی علیه السلام :آنها (آفریده ها) را نه برای تقویت سلطه ای پدید آورده ، نه از بیم نابودی ، نه کاستی ، نه برای یاری جستن علیه هماوردی دشمنی کننده ، نه همانندی فزون خواه ، و نه انبازی ستیزه جو.

فاطمه علیهاالسلام :آنها (اشیا) را به توانایی خود ، پدید آورد و آنها را به خواست خود ، آفرید ، بدون آن که او را به پدید آوردن آنها نیازی باشد.

فاطمه علیهاالسلام :اشیا را نوآوری کرد ، نه از چیزی که پیش از آنها بوده باشد ، ... بدون آن که او را به پدید آوردن آنها نیازی باشد و بدون آن که در صورتگری آنها برای او سودی باشد ، مگر برای استوار گرداندن حکمت خود و یادآوری بر طاعت خود و پدیدار ساختن توانایی خود، [و ]به بندگی گرفتن آفریدگان خود و نیرومند کردن فراخوان خود.

امام زین العابدین علیه السلام از دعای ایشان در طلب عفو : ای خدای من! از تو می خواهم جانم را ببخشی که آن را نیافریدی تا بدان ، از گزندی جلوگیری کنی یا بدان به سودی برسی.

امام صادق علیه السلام :اوست آفریننده اشیا ، نه برای نیازی.

امام رضا علیه السلام :پس اگر آنچه را که آفرید ، برای نیاز خود آفریده بوده ، برای گوینده ای روا بود که بگوید : « [خدا] به آنچه آفریده ، دگرگون می شود» ، به دلیل نیازی که بدان دارد ؛ ولی او چیزی را برای نیاز خود نیافریده است. همواره پا برجاست ، نه در چیزی و نه بر روی چیزی ؛ امّا آفریدگان ، برخی ، برخی دیگر را نگاه می دارد و پاره ای در پاره ای داخل می گردد و [یا ]از آن بیرون می شود . و خداوند عز و جل پاک، با توانایی خود، همه آنها را نگه می دارد و در چیزی در نمی آید و از آن بیرون نمی شود و حفظ آن، بر او گران نیست و از نگهداری آن ، ناتوان نمی گردد و هیچ یک از آفریدگان ، چگونگیِ آن را نمی داند، مگر خدای عز و جل و آن که از فرستادگان و اهل رازش است و نیز محافظان امر و گنجینه داران برپا کننده آیینش که آنها را بر آن ، آگاه ساخته است.

.


ص: 70

التوحید عن الحسن بن محمّد النوفلی فی ذِکرِ مَجلِسِ الرِّضا علیه السلام مَعَ أَصحابِ المَقالاتِ : فَقالَ عِمرانُ الصّابِئُ : أَخبِرنی عَنِ الکائِنِ الأَوَّلِ وعَمّا خَلَقَ ؟ قالَ علیه السلام : سَأَلتَ فَافهَم ، أَمَّا الواحِدُ فَلَم یَزَل واحِدا کائِنا لا شَیءَ مَعَهُ ، بِلا حُدودٍ ولا أَعراضٍ ولا یَزالُ کذلِکَ ، ثُمَّ خَلَقَ خَلقا مُبتَدِعا مُختَلِفا بِأَعراضٍ وحُدودٍ مُختَلِفَهٍ ، لا فی شَیءٍ أَقامَهُ ، ولا فی شَیءٍ حَدَّهُ ، ولا عَلی شیءٍ حَذاهُ ، ولا مَثَّلَهُ لَهُ ، فَجَعَلَ مِن بَعدِ ذلِکَ الخَلقِ صَفوَهً وغَیرَ صَفوهٍ ، وَاختِلافا وَائتِلافا وأَلوانا وذَوقا وطَعما لا لِحاجَهٍ کانَت مِنُه إِلی ذلِکَ ، ولا لِفَضلِ مَنزِلَهٍ لَم یَبلُغها إِلاّ بِهِ ، ولا رَأَی لِنَفسِهِ فیما خَلَقَ زِیادَهً ولا نُقصانا ، تَعقِلُ هذا یا عِمرانُ ؟ قالَ : نَعَم ، وَاللّهِ یا سَیِّدی . قالَ علیه السلام : وَاعلَم یا عِمرانُ ، أَنَّهُ لَو کانَ خَلَقَ ما خَلَقَ لِحاجَهٍ لَم یَخلُق إِلاّ مَن یَستَعینُ بِه عَلی حاجَتِهِ ، ولَکانَ یَنبَغی أَن یَخلُقَ أَضعافَ ما خَلَقَ ؛ لِأنَّ الأَعوانَ کُلَّما کَثُروا کانَ صاحِبُهُم أَقوی ، وَالحاجَهُ یا عِمرانُ لا یَسَعُها ؛ لِأَنَّهُ لَم یُحدِث مِنَ الخَلقِ شَیئا إِلاّ حَدَثَت فیهِ حاجَهٌ أُخری . ولذلِکَ أَقولُ : لَم یَخلُقِ الخَلقَ لِحاجَهٍ ، ولکِن نَقَلَ بِالخَلقِ الحَوائِجَ بَعضِهِم إِلی بَعضٍ ، وفَضَّلَ بَعضَهُم عَلی بَعضٍ بِلا حاجَهٍ مِنهُ إِلی مَن فَضَّلَ ، ولا نِقمَهٍ مِنهُ عَلی مَن أَذَلَّ ، فَلِهذا خَلَقَ . (1)

.

1- .التوحید : ص 430 ح 1 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 169 ح 1 کلاهما عن الحسن بن محمّد النوفلی ، بحار الأنوار : ج 57 ص 47 ح 27 وراجع: الاحتجاج : ج 2 ص 420 ح 307 .

ص: 71

التوحید به نقل از حسن بن محمّد نوفلی ، در یاد کرد نشست امام رضا علیه السلام با صاحبان گفتارها [و عقیده ها] : پس عمران صابی گفت : مرا از باشنده اوّل و از آنچه آفریده است، آگاه کن . فرمود : «پرسیدی ، پس دریاب. امّا [خدای ]یگانه ، همواره یگانه باشنده بود و هیچ چیز با او نبود ، بدون حدود و اَعراض ، و همیشه چنان است . سپس ، آفریدگانی آفرید ، در حالی که نوآور بود ؛ آفریدگانی گوناگون با اَعراض و حدودی گوناگون. نه در چیزی آنها را برپا داشت، نه آنها را در چیزی محدود ساخت، نه آنها را بر طبق چیزی الگو برداری کرد و نه [کسی] برای او نمونه ای ساخته بود و پس از آن ، آفرینش [موجودات ]برگزیده و نابرگزیده و گوناگونی و هماهنگی و رنگ ها و چشایی و مزه قرار داد، نه برای نیازی که بدان داشته باشد و نه برای [دستیابی به] برتری پایگاهی که تنها با آن [آفرینش ]به آن برسد ، و در آنچه آفرید، برای وجود خود ، افزایش و کاهشی ندید. ای عمران! این را در می یابی؟» . گفت : آری . به خدا سوگند ، سَرورَم! فرمود : «و بدان ای عمران! اگر آفرینش آنچه آفرید ، برای نیازی بود، تنها کسانی را می آفرید که از آنها بر [ رفع ] نیاز خود ، مدد می جوید و شایسته بود چند برابر آنچه آفریده، بیافریند ؛ زیرا یاوران هر چه بیشتر گردند، همراهشان نیرومندتر می گردد و ای عمران! نیاز ، آن را در بر نمی گیرد؛ زیرا چیزی از آفریدگان را پدید نمی آورَد، مگر آن که در آن ، نیازی دیگر پدید می آید. و برای آن می گویم : آفریدگان را برای نیازی نیافریده ؛ ولی [ بر آوردن ] نیازها را [از ]برخی آفریدگان به برخی دیگر منتقل کرده (آفریده ها را نیازمند یکدیگر آفریده) و پاره ای از آنها را بر پاره ای دیگر ، برتری داده است ، بدون این که به آن که برتری بخشیده، نیازی داشته باشد و بی آن که [این کار] کیفر و ناخشنودی او بر کسی باشد که او را فرودست ساخته و برای همین آفریده است.

.


ص: 72

مصباح الزائر عنهم علیهم السلام: اللّهُمَّ یا ذَا القُدرَهِ الَّتی صَدَرَ عَنهَا العالَمُ مُکَوَّنا مَبروءا عَلَیها ، مَفطورا تَحتَ ظِلِّ العَظَمَهِ ، فَنَطَقَت شَواهِدُ صُنعِکَ فیهِ بِأَنَّکَ أَنتَ اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ ، مُکَوِّنُهُ وبارِئُهُ وفاطِرُهُ ، ابتَدَعتَهُ لا مِن شَیءٍ ، ولا عَلی شَیءٍ ، ولا فی شَیءٍ ، ولا لِوَحشَهٍ دَخَلَت عَلَیکَ إِذ لا غَیرُکَ ، ولا حاجَهٍ بَدَت لَکَ فی تَکوینِهِ ، ولاَ استِعانَهٍ مِنکَ عَلَی الخَلقِ بَعدَهُ ، بَل أَنشَأتَهُ لِیَکونَ دَلیلاً عَلَیکَ ، بِأَنَّکَ بائِنٌ مِنَ الصُّنعِ ، فَلا یُطیقُ المُنصِفُ لِعَقلِهِ إِنکارَکَ ، وَالمَوسومُ بِصِحَّهِ المَعرِفَهِ جُحُودَکَ . (1)

علل الشرائع عن عبد اللّه بن سلام :فی صُحُفِ موسَی بنِ عِمرانَ علیه السلام : یا عِبادی ، إِنّی لَم أَخلُق لِأَستَکثِرَ بِهِم مِن قِلَّهٍ ، ولا لاِنَسَ بِهِم من وَحشَهٍ ، ولا لِأَستَعینَ بِهِم عَلی شَیءٍ عَجَزتُ عَنهُ ، ولا لِجَرِّ مَنفَعَهٍ ولا لِدَفعِ مَضَرَّهٍ ، ولَو أَنَّ جَمیعَ خَلقی مِن أَهلِ السَّماواتِ وَالأَرضِ اجتَمَعوا عَلی طاعَتی وعِبادَتی لا یَفتُرونَ عَن ذلِکَ لَیلاً ولا نَهارا ما زادَ ذلِکَ فی مُلکی شَیئا ، سُبحانی وتَعالَیتُ عَن ذلِکَ . (2)

22 / 3 2العَبَثُالکتاب«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لاَ تُرْجَعُونَ » . (3)

.

1- .مصباح الزائر : ص 465 ، بحار الأنوار : ج 102 ص 167 نقلاً عن المزار الکبیر .
2- .علل الشرائع : ص 13 ح 9 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 313 ح 4 .
3- .المؤمنون : 115 .

ص: 73



22 / 3 2 بیهودگی

مصباح الزائر از معصوم علیه السلام : خداوندا! ای توانایی که از توانایی اش جهان ، به صورت موجودِ آفریده بر پایه آن [ توانایی ] سر زده است و زیر سایه سترگی پدیده آمده است . پس گواهان صنع تو در آن ، بدین گویا گشته اند که: تو خدایی . جز تو خدایی نیست . هستی بخش آن و آفریننده آن و پدید آورنده آنی . آن را نو آوردی ، نه از چیزی ، نه بر پایه چیزی ، نه در چیزی ، نه به سبب دل تنگیِ تنهایی که بر تو وارد شده باشد ، آن هنگام که جز تویی نبوده است، و نه به سبب نیازی که در پدید آوردن آن ، برای تو آشکار شد ، و نه برای یاری جستن از آفریدگان پس از آفرینش آنها؛ بلکه آن را پدید آوردی تا نشانه ای بر تو باشد به این که تو از آفرینش ، جدایی . پس آن که در خِرد خود انصاف دارد، تو را نمی تواند نفی کند و آن که به درستی شناختْ معروف است ، تو را نمی تواند انکار کند .

علل الشرائع به نقل از عبد اللّه بن سلاّم : در صُحُف (نوشته های وحیانیِ) موسی بن عمران علیه السلاماست : ای بندگان من! من نیافریده ام که به وسیله ایشان ، از کمی به فراوانی در آیم و نه برای آن که با ایشان از تنهایی انس گیرم و نه برای آن که از ایشان ، بر چیزی که از [انجام] دادن آن ناتوان گشته ام، یاری بجویم، و نه برای کشاندن سودی و یا راندن زیانی. و اگر تمام آفریدگانم از اهل آسمان ها و زمین ، بر طاعت و بندگی من گِرد آیند و در شب و روز ، از آن سستی نورزند، باز در فرمان روایی من ، چیزی افزون نمی کند. منزّهم من و از آن ، برترم.

22 / 3 2بیهودگیقرآن«آیا پنداشته اید که شما را بیهوده آفریده ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی شوید؟» .

.


ص: 74

«مَا خَلَقْنَا السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُّسَمًّی وَ الَّذِینَ کَفَرُواْ عَمَّا أُنذِرُواْ مُعْرِضُونَ » . (1)

«وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا بَطِلاً ذَ لِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُواْ فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنَ النَّارِ » . (2)

«وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا لَعِبِینَ » . (3)

راجع : آل عمران : 191 ، الأنعام : 73 ، الزمر : 5 ، الروم : 8 ، العنکبوت : 44 ، الحِجر : 85 ، الدخان : 39 ، الجاثیه : 22 ، التغابن : 3 ، ص : 27 .

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :ما خَلَقَ اللّهُ سُبحانَهُ أَمرأً عَبَثا فَیَلهُوَ . (4)

الإمام الصادق علیه السلام لَمّا سُئِلَ : لِمَ خَلَقَ اللّهُ الخَلقَ ؟ : إِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی لَم یَخلُق خَلقَهُ عَبَثا ولَم یَترُکهُم سُدیً ، بَل خَلَقَهُم لاِءظهارِ قُدرَتِهِ ، ولِیُکَلِّفَهُم طاعَتَهُ ، فَیَستَوجِبوا بِذلِکَ رِضوانَهُ ، وما خَلَقَهُم لِیَجلِبَ مِنهُم مَنفَعَهً ، ولا لِیَدفَعَ بِهِم مَضَرَّهً ، بَل خَلَقَهُم لِیَنفَعَهُم ویوصِلَهُم إِلی نَعیمِ الأَبَدِ . (5)

22 / 3 3الرَّوِیَّهُالإمام علیّ علیه السلام :خَلَقَ الخَلقَ مِن غَیرِ رَوِیَّهٍ ؛ إِذ کانَتِ الرَّوِیّاتُ لا تَلیقُ إِلاّ بِذَوِی الضَّمائِرِ ، ولَیسَ بِذی ضَمیرٍ فی نَفسِهِ . (6)

.

1- .الأحقاف : 3 .
2- .ص : 27 .
3- .الدخان : 38 .
4- .غرر الحکم : ح 9606 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 5 ح 55 نقلاً عن مطالب السؤول نحوه .
5- .علل الشرائع : ص 9 ح 2 عن محمّد بن عماره ، بحار الأنوار : ج 5 ص 313 ح 2 .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 108 و90 و91 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلاموکلاهما نحوه .

ص: 75



22 / 3 3 اندیشه

«آسمان ها و زمین و آنچه را میان آن دو است ، جز به حق و [با] مدّتی معیّن نیافریدیم ، و کسانی که کفر ورزیدند ، از آنچه بیم داده شدند، روی گردان اند» .

«و آسمان و زمین و آنچه را میان آن دو است ، به باطل نیافریدیم. آن ، پندار کسانی است که کافر گشتند. پس وای بر کسانی که کافر شدند از آتش [جهنّم]!» .

«و آسمان ها و زمین و آنچه را میان آن دو است ، به بازی نیافریدیم» .

ر . ک : آل عمران : آیه 191 ، انعام : آیه 73 ، زمر : آیه 5 ، روم : آیه 8 ، عنکبوت : آیه 44 ، حجر : آیه 85 ، دخان : آیه 39 ، جاثیه : آیه 22 ، تغابن : آیه 3 ، ص : آیه 27.

حدیثامام علی علیه السلام :خداوند سبحان ، کاری را بیهوده نیافریده تا خود را سرگرم کند.

امام صادق علیه السلام آن گاه که از ایشان پرسیده شد : خداوند ، برای چه آفریدگان را آفریده است؟ : همانا خداوند والا و بلندمرتبه، آفریدگان خود را بیهوده نیافریده و آنان را پوچ ، فرو نگذاشته است ؛ بلکه ایشان را برای پدیدار ساختن توانایی خود و برای این که ایشان را به طاعت خود مکلّف کند ، آفریده است ، تا بدان ، سزاوار خشنودی او گردند ، و ایشان را برای آن که از ایشان ، سودی فرا چنگ آورد ، و برای آن که با ایشان زیانی را براند ، نیافریده است ؛ بلکه ایشان را آفریده تا به آنها سود دهد و به خوشی جاویدان برساند.

22 / 3 3اندیشهامام علی علیه السلام :آفریدگان را بدون اندیشه آفرید ؛ زیرا اندیشه تنها شایسته دارندگان درون است و [خدا] در ذات خود ، درون ندارد.

.


ص: 76

عنه علیه السلام :أَنشَأَ الخَلقَ إِنشاءً ، وَابْتَدَأَهُ ابتِداءً ، بِلا رَوِیَّهٍ أَجالَها ، ولا تَجرِبَهٍ استَفادَها . (1)

22 / 3 4الاِحتِیالُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :خَلَقَ ما خَلَقَ بِلا مَعونَهٍ مِن أَحَدٍ ، ولا تَکَلُّفٍ ولاَ احتِیالٍ . (2)

الإمام علیّ علیه السلام :لَم یَذرَاَالخَلقَ بِاحتِیالٍ . (3)

22 / 3 5المِثالُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :اِبتَدَأَ مَا ابتَدَعَ ، وأَنشَأَ ما خَلَقَ عَلی غَیرِ مِثالٍ کانَ سَبَقَ . (4)

الإمام علیّ علیه السلام :اِبتَدَعَ ما خَلَقَ بِلا مِثالٍ سَبَقَ . (5)

عنه علیه السلام :خَلَقَ الخَلقَ عَلی غَیرِ تَمثیلٍ ، ولا مَشورَهِ مُشیرٍ ، ولا مَعونَهِ مُعینٍ ، فَتَمَّ خَلقُهُ بِأَمرِهِ ، وأَذعَنَ لِطاعَتِهِ فَأَجابَ . (6)

.

1- .نهج البلاغه: الخطبه 1 ، الاحتجاج: ج 1 ص 474 ح 113 ، بحار الأنوار: ج 4 ص 248 ح 5 .
2- .الاحتجاج : ج 1 ص 140 ح 32 عن علقمه بن محمّد الحضرمی عن الإمام الباقر علیه السلام ، روضه الواعظین : ص 103 عن الإمام الباقر علیه السلامعنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 37 ص 205 ح 86 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 195 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 315 ح 15 .
4- .التوحید : ص 44 ح 4 عن إسحاق بن غالب عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 287 ح 19 وراجع: کفایه الأثر : ص 161 .
5- .الکافی : ج 1 ص 135 ح 1 عن محمّد بن أبی عبد اللّه ومحمّد بن یحیی جمیعا رفعاه إلی الإمام الصادق علیه السلام ، التوحید : ص 43 ح 3 عن الحصین بن عبد الرحمن عن أبیه عن الإمام الصادق عنه علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 270 ح 15 .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 155 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 317 ح 42 وراجع: الاحتجاج : ج 1 ص 140 ح 32 .

ص: 77



22 / 3 4 چاره اندیشی

22 / 3 5 نمونه

امام علی علیه السلام :قطعا آفریدگان را پدید آورد و [آفرینش] آنها را آغازگری کرد، بی آن که اندیشه ای بگرداند و بدون تجربه ای که از آن بهره جوید.

22 / 3 4چاره اندیشیپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :و آنچه را آفرید ، بدون یاری گرفتن از کسی و به سختی افتادن و چاره اندیشی آفرید.

امام علی علیه السلام :آفریدگان را با چاره اندیشی نیافرید.

22 / 3 5نمونهپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آنچه را نوآورد ، خود آغاز کرد و آنچه آفرید ، بی نمونه ای پیشین ، پدید آورد.

امام علی علیه السلام :آنچه آفرید، بدون نمونه ای پیشین، نوآوری کرد.

امام علی علیه السلام :آفریدگان را آفرید، نه با الگو برداری [از دیگری] و نه با رایزنی مشورت دهنده ای و نه یاریِ یاوری. پس خلقتش به فرمان او تمام گشت و به طاعت او گردن نهاد و پاسخ داد.

.


ص: 78

عنه علیه السلام :الَّذِی ابتَدَعَ الخَلقَ عَلی غَیرِ مِثالٍ امتَثَلَهُ ، ولا مِقدارٍ احتَذی عَلَیهِ مِن خالِقٍ مَعبودٍ کانَ قَبلَهُ . (1)

فاطمه علیهاالسلام :وأَنشَأَها [ أَی الأَشیاءَ ] بِلاَ احتِذاءِ أَمثِلَهٍ اِمتَثَلَها . (2)

الإمام زین العابدین علیه السلام مِن دُعائِهِ یَومَ عَرَفَهَ : أَنتَ اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ ، الَّذی أَنشَأتَ الأَشیاءَ مِن غَیرِ سِنخٍ ، وصَوَّرتَ ما صَوَّرتَ مِن غَیرِ مِثالٍ ، وَابتَدَعتَ المُبتَدَعاتِ بِلاَ احتِذاءٍ . (3)

الإمام الباقر علیه السلام لَمّا سُئِلَ عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «بَدِیعُ السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضِ» : إِنَّ اللّهَ عز و جلابتَدَعَ الأَشیاءَ کُلَّها بِعِلمِهِ عَلی غَیرِ مِثالٍ کانَ قَبلَهُ ، فَابتَدَعَ السَّماواتِ وَالأَرَضینَ ولَم یَکُن قَبلَهُنَّ سَماواتٌ ولا أَرَضونَ . (4)

22 / 3 6الجارِحَهُالإمام علیّ علیه السلام :صانِعٌ لا بِجارِحَهٍ . (5)

راجع : ج 7 ص 28 ح 5182 .

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 91 ، التوحید : ص 50 ح 13 ولیس فیه لفظ «خالق» وکلاهما عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 275 ح 16 .
2- .الاحتجاج: ج 1 ص 255 ح 49 عن عبداللّه بن الحسن بإسناده عن آبائه علیهم السلام .
3- .الصحیفه السجّادیّه: ص 186 الدعاء 47 .
4- .الکافی : ج 1 ص 256 ح 2 ، تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 373 ح 77 ، بصائر الدرجات : ص 113 ح 1 کلّها عن سدیر الصیرفی .
5- .نهج البلاغه : الخطبه 179 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 52 ح 29 .

ص: 79



22 / 3 6 اندام

امام علی علیه السلام :آن که آفریدگان را نوآوری کرد، نه بر پایه نمونه ای که از آن، نمونه برداری کرده باشد و نه اندازه ای که آن را از آفریننده پرستیده ای که پیش از او بوده، تقلید کرده باشد.

فاطمه علیهاالسلام :و [ خداوند متعالْ ] آنها (اشیا) را پدید آورد، بدون تقلید کردن از نمونه هایی که از آنها الگو پذیرفته باشد.

امام زین العابدین علیه السلام از دعای ایشان در روز عرفه : تو خدایی . خدایی جز تو نیست ؛ کسی که اشیا را نه از ریشه ای پدید آورده ای و آنچه صورتگری کردی ، از روی نمونه ای صورتگری نکردی، و نو پدیده ها را بدون تقلید نوآوری کردی.

امام باقر علیه السلام در پاسخ پرسشی درباره سخن خداوند عز و جل : «نوآور آسمان ها و زمین» : همانا خداوند عز و جل همه اشیا را به دانش خود، نوآوری کرد، بی نمونه ای که پیش از او بوده باشد . پس آسمان ها و زمین ها را نوآوری کرد ، در حالی که پیش از آنها آسمان ها و زمین هایی نبود.

22 / 3 6اندامامام علی علیه السلام :سازنده است ؛ امّا نه با اندام.

ر . ک : ج 7 ص 29 ح 5182 .

.


ص: 80

22 / 3 7النَّصَبُالکتاب«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ وَ مَا مَسَّنَا مِن لُّغُوبٍ » . (1)

«إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ * الَّذِی أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَهِ مِن فَضْلِهِ لاَ یَمَسُّنَا فِیهَا نَصَبٌ وَ لاَ یَمَسُّنَا فِیهَا لُغُوبٌ» . (2)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :الحَمدُ لِلّهِ المَعروفِ مِن غَیرِ رُؤیَهٍ ، وَالخالِقِ مِن غَیرِ مَنصَبهٍ ، خَلَقَ الخَلائِقَ بِقُدرَتِهِ . (3)

عنه علیه السلام :الحَمدُ لِلّهِ ... الخالِقِ لا بِمَعنی حَرَکَهٍ ونَصَبٍ . (4)

عنه علیه السلام :لا یَؤودُهُ خَلقُ ما ابتَدَأَ . (5)

عنه علیه السلام :اِبتَدَعَ ما خَلَقَ ، بِلا مِثالٍ سَبَقَ ولا تَعَبٍ ولا نَصَبٍ . (6)

.

1- .ق : 38 .
2- .فاطر : 34 و35 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 183 .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 152 .
5- .الکافی : ج 1 ص 135 ح 1 عن محمّد بن أبی عبد اللّه ومحمّد بن یحیی جمیعا رفعاه إلی الإمام الصادق علیه السلام ، نهج البلاغه : الخطبه 65 ، التوحید : ص 43 ح 3 عن الحصین بن عبد الرحمن عن أبیه عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 309 ح 37 .
6- .الکافی: ج 1 ص 134 ح 1 عن محمّد بن أبی عبداللّه ومحمّد بن یحیی جمیعا رفعاه إلی الإمام الصادق علیه السلام ، التوحید: ص 43 ح 3 عن الحصین بن عبدالرحمن عن أبیه عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 57 ص 164 ح 103 وراجع: التوحید: ص 63 ح 18 .

ص: 81



22 / 3 7 رنج بردن

22 / 3 7رنج بردنقرآن«و قطعا آسمان ها و زمین و آنچه را میان آن دو است ، در شش روز آفریدیم و هیچ واماندگی ای به ما نرسید» .

«همانا خداوندگار ما ، آمرزگار بسیار سپاس گزار است ؛ همان که ما را از بخشش خود به سرای اقامت در آورد . در آن رنجی به ما نمی رسد و در آن واماندگی ای ما را فرا نمی گیرد» . (1)

حدیثامام علی علیه السلام :ستایش ، از آنِ خداست که بدون دیدن ، شناخته شده و بی رنج بردن ، آفریدگار است. آفریدگان را به توانایی خود آفرید.

امام علی علیه السلام :ستایش ، از آنِ خداست ... . آفریننده است ؛ امّا نه به معنای جنبش و رنج بردن.

امام علی علیه السلام :آفرینش آنچه آغازگری کرده ، بر او گران نیست.

امام علی علیه السلام :آنچه را آفرید، نوآوری کرد ، بدون داشتن نمونه ای از پیش و بدون زحمت و رنج.

.

1- .این آیه که به عنوان شاهد مثال آمده است ، درباره نرسیدن رنج و واماندگی به بهشتیان است و به نبود رنج و وا ماندگی در امر آفرینش الهی ارتباط ندارد. م.

ص: 82

22 / 3 8التَّغییرُالإمام الرضا علیه السلام لِمَن قالَ لَهُ : یا سَیِّدی أَلا تُخبِرُنی عَنِ الخالِقِ إِذا کانَ واحِدا لا شَیءَ غَیرُهُ ولا شَیءَ مَعَهُ ، أَلَیسَ قَد تَغَیَّرَ بِخَلقِهِ الخَلقَ ؟ قال : لَم یَتَغَیَّر عز و جل بِخَلقِ الخَلقِ ، ولکِنَّ الخَلقَ یَتَغَیَّرُ بِتَغییرِهِ . (1)

22 / 3 9أُصولٌ أَزَلِیَّهٌالإمام علیّ علیه السلام :لَم یَخلُقِ الأَشیاءَ مِن أُصولٍ أَزَلِیَّهٍ ولا مِن أَوائِلَ أَبَدِیَّهٍ ، بَل خَلَقَ ما خَلَقَ ، فَأَقامَ حَدَّهُ ، وصَوَّرَ ما صَوَّرَ فَاَسَنَ صورَتَهُ . (2)

عنه علیه السلام :لَم یَزَل رَبُّنا مُقتَدِرا عَلی ما یَشاءُ ، مُحیطا بِکُلِّ الأَشیاءِ، ثُمَّ کَوَّنَ ما أَرادَ بِلا فِکرَهٍ حادِثَهٍ أَصابَ ، ولا شُبهَهٍ دَخَلَت عَلَیهِ فیما أَرادَ ، وإِنَّهُ عز و جل خَلَقَ نورا اِبتَدَعَهُ مِن غَیرِ شَیءٍ ، ثُمَّ خَلَقَ مِنهُ ظُلمَهً ، وکانَ قَدیرا أَن یَخلُقَ الظُّلمَهَ لا مِن شَیءٍ کَما خَلَقَ النُّورَ مِن غَیرِ شَیءٍ . (3)

عنه علیه السلام :الحَمدُ لِلّهِ الواحِدِ الأَحَدِ الصَّمَدِ المُتَفَرِّدِ ، الَّذی لا مِن شَیءٍ کانَ ، ولا مِن شَیءٍ خَلَقَ ما کانَ . . . وکُلُّ صانِعِ شَیءٍ فَمِن شَیءٍ صَنَعَ ، وَاللّهُ لا مِن شَیءٍ صَنَعَ ما خَلَقَ . (4)

.

1- .التوحید : ص 433 ح 1 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 171 ح 1 کلاهما عن الحسن بن محمّد النوفلی ، بحار الأنوار : ج 10 ص 312 ح 1 .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 163 ، التوحید : ص 79 ح 34 عن أبی المعتمر مسلم بن أوس نحوه ، بحار الأنوار : ج 4 ص 295 ح 22 ؛ کنز العمّال : ج 1 ص 409 ح 1737 نقلاً عن حلیه الأولیاء عن النعمان بن سعد نحوه .
3- .تنبیه الخواطر : ج 2 ص 5 عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 40 ص 195 ح 80 .
4- .الکافی : ج 1 ص 134 ح 1 عن محمّد بن أبی عبد اللّه ومحمّد بن یحیی رفعاه إلی الإمام الصادق علیه السلام ، التوحید : ص 41 ح 3 عن الحصین بن عبد الرحمن عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 57 ص 164 ح 103 وراجع: التوحید : ص 63 ح 18 .

ص: 83



22 / 3 8 دگرگونی

22 / 3 9 موادّ ازلی

22 / 3 8دگرگونیامام رضا علیه السلام به کسی که به ایشان گفت : سرورم! آیا مرا از آفریدگار ، آگاه نمی کنی؟ اگر یگانه است و چیزی جز او نیست و چیزی با او نیست، آیا با آفرینش آفریدگان ، دگرگون نگشته است؟ : او با آفرینش آفریدگان، دگرگون نشده است ؛ ولی آفریدگان با دگرگون سازی او، دگرگون می شوند.

22 / 3 9موادّ ازلیامام علی علیه السلام :اشیا را از مواد دیرین و سرآغازهای جاوید نیافرید ؛ بلکه همه آنچه آفرید ، خود آفرید . پس اندازه آن را به پا داشت، و صورتگری کرد، آنچه را که صورتگری کرد و صورت آن را نیکو ساخت.

امام علی علیه السلام :خداوندگار ما ، همواره بر آنچه بخواهد ، بسیار تواناست و به همه چیز احاطه دارد. سپس ، آنچه را خواست ، ایجاد کرد ، بدون آن که به اندیشه ای نو پدید رسیده باشد ، و در آنچه اراده کرده، شبهه ای بر او درنمی آید و او نوری آفرید و نو آورد ، بدون آن که آن را از چیزی بگیرد . آن گاه از آن، تاریکی ای آفرید و توانا بود که تاریکی را از چیزی نیافریند ، آن گونه که نور را از چیزی نیافرید .

امام علی علیه السلام :ستایش ، از آنِ خداوند یگانه یکتایِ صمدِ بی همتاست ؛ کسی که نه خود از چیزی است و نه آنچه را هست ، از چیزی آفریده است ... . و هر سازنده چیزی، از چیزی می سازد و خداوند ، آنچه را آفریده، از چیزی نساخته است.

.


ص: 84

الإمام الباقر علیه السلام :إِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی لَم یَزَل عالِما قَدیما ، خَلَقَ الأَشیاءَ لا مِن شَیءٍ ، ومَن زَعَمَ أَنَّ اللّهَ تَعالی خَلَقَ الأَشیاءَ مِن شَیءٍ فَقَد کَفَرَ ؛ لِأَنَّهُ لَو کانَ ذلِکَ الشَّیءُ الَّذی خَلَقَ مِنهُ الأَشیاءَ قَدیما مَعَهُ فی أَزَلِیَّتِهِ وهُوِیَّتِهِ کانَ ذلِکَ الشَّیءُ أَزَلِیّا ، بَل خَلَقَ اللّهُ تَعالی الأَشیاءَ کُلَّها لا مِن شَیءٍ . (1)

عنه علیه السلام حینَ سُئِلَ عَنِ الشَّیءِ خَلَقَهُ مِن شَیءٍ أَو مِن لا شَیءٍ؟ : خَلَقَ الشَّیءَ لا مِن شَیءٍ کانَ قَبلَهُ ، ولَو خَلَقَ الشَّیءَ مِن شَیءٍ إِذا لَم یَکُن لَهُ انقِطاعٌ أَبَدا ، ولَم یَزَلِ اللّهُ إِذا ومَعَهُ شَیءٌ ، ولکِن کانَ اللّهُ ولا شَیءَ مَعَهُ . (2)

الإمام الصادق علیه السلام :لا یُکَوِّنُ الشَّیءَ لا مِن شَیءٍ إِلاَّ اللّهُ ، ولا یَنقُلُ الشَّیءَ مِن جَوهَرِیَّتِهِ إِلی جَوهَرٍ آخَرَ إِلاَّ اللّهُ ، ولا یَنقُلُ الشَّیءَ مِنَ الوُجودِ إِلَی العَدَمِ إِلاَّ اللّهُ . (3)

فاطمه علیهاالسلام :اِبتَدَعَ الأَشیاءَ لا مِن شَیءٍ کانَ قَبلَها . (4)

الاحتجاج فی ذِکرِ حِوارِ الإمامِ الصّادِقِ علیه السلام مع زِندیقٍ : قالَ الزِّندیقُ : مِن أَیِّ شَیءٍ خَلَقَ اللّهُ الأَشیاءَ؟ قالَ علیه السلام : مِن لا شَیءٍ . فَقالَ : کَیفَ یَجیءُ مِن لا شَیءٍ شَیءٌ ؟ قالَ علیه السلام : إِنَّ الأَشیاءَ لا تَخلو أَن تَکون خُلِقَت مِن شَیءٍ أَو مِن غَیرِ شَیءٍ ، فَإن کانَت خُلِقَت مِن شَیءٍ کانَ مَعَهُ ؛ فَإِنَّ ذلِکَ الشَّیءَ قَدیمٌ ، وَالقَدیمُ لا یَکونُ حَدیثا ولا یَفنی ولا یَتَغَیَّرُ ، ولا یَخلو ذلِکَ الشَّیءُ مِن أَن یَکونَ جَوهَرا واحِدا ولَونا واحِدا ؛ فَمِن أَینَ جاءَت هذِهِ الأَلوانُ المُختَلِفَهُ ، وَالجَواهِرُ الکَثیرَهُ الموَجودَهُ فی هذَا العالَمِ مِن ضُروبٍ شَتّی ؟ ومِن أَینَ جاءَ المَوتُ إِن کانَ الشَّیءُ الَّذی أُنشِئَت مِنهُ الأَشیاءُ حَیّا ؟ ومِن أَینَ جاءَت الحَیاهُ إِن کانَ ذلِکَ الشَّیءُ مَیِّتا ؟ ولا یَجوزُ أَن یکَونَ مِن حَیٍّ ومَیِّتٍ قَدیمَینِ لَم یَزالا ؛ لِأَنَّ الحَیَّ لا یَجیءُ مِنهُ مَیِّتٌ وهُوَ لَم یَزَل حَیّا ، ولا یجَوزُ أَیضا أن یَکونَ المَیِّتُ قَدیما لَم یَزَل بِما هُوَ بِهِ مِنَ المَوتِ ؛ لِأَنَّ المَیِّتَ لا قُدرَهَ لَهُ ولا بقَاءَ . قالَ : فَمِن أَینَ قالوا : إِنَّ الأَشیاءَ أَزَلِیَّهٌ ؟ قالَ : هذِهِ مَقالَهُ قوَمٍ جَحَدوا مُدَبِّرَ الأَشیاءِ ، فَکَذَّبُوا الرُّسُلَ ومَقالَتَهُم ، وَالأَنبِیاءَ وما أَنبَؤوا عَنهُ وسَمَّوا کُتُبَهُم أَساطیرَ ، ووَضَعُوا لِأَنفُسِهِم دینا بِآرائِهِم وَاستِحسانِهِم . (5)

.

1- .علل الشرائع : ص 607 ح 81 عن أبی إسحاق اللیثی ، بحار الأنوار : ج 5 ص 230 ح 6 .
2- .التوحید : ص 67 ح 20 عن جابر الجعفی ، بحار الأنوار : ج 57 ص 67 ح 44 وراجع: الکافی : ج 8 ص 94 ح 67 .
3- .التوحید : ص 68 ح 22 عن عبد اللّه بن سنان ، بحار الأنوار : ج 4 ص 148 ح 2 .
4- .الاحتجاج : ج 1 ص 255 ح 49 عن عبد اللّه بن الحسن بإسناده عن آبائه علیهم السلام .
5- .الاحتجاج : ج 2 ص 215 ح 223 .

ص: 85

امام باقر علیه السلام :همانا خداوند والای بلندمرتبه ، هماره دانای دیرینه است . اشیا را از چیزی نیافرید و هر که بپندارد که خداوند متعال ، اشیا را از چیزی آفرید، حتما کفر ورزیده است؛ زیرا اگر آن چیزی که اشیا را از آن آفریده ، به دیرینگی ازلیت و هویت او باشد، آن چیز ، ازلی خواهد بود؛ بلکه خداوند متعال ، همه اشیا را از هیچ آفریده است .

امام باقر علیه السلام در پاسخ به این سؤال که خداوند ، هستی را از چیزی آفریده یا از نیستی؟ : هستی را آفرید، نه از چیزی که پیش از آن بوده باشد، و اگر آن را از چیزی می آفرید، در این صورت ، هیچ گاه در جایی بُریده نمی شد [ و آن چیز هم باید از چیز دیگری خلق می شد و تسلسل لازم می آمد ] و در آن حال ، چیزی همواره با خدا می بود ، در حالی که [ می دانیم ]خداوند بود و هیچ چیز با او نبود.

امام صادق علیه السلام :تنها خداست که شی ء را از هیچ پدید می آورد (1) و تنها خداست که شی ء را از گوهر آن به گوهری دیگر جابه جا می کند و تنها خداست که شی ء را از هستی به نیستی می برد.

فاطمه علیهاالسلام :اشیا را نوآوری کرد ، نه از چیزی که پیش از آن بوده باشد.

الاحتجاج در یاد کرد گفتگوی امام صادق علیه السلام با یک زِندیق (2) : زندیق گفت : خداوند ، اشیا را از چه چیزی آفریده است؟ فرمود : «از نیستی» . گفت : چگونه از نیستی، چیزی [پدید] می آید. فرمود : «اشیا از دو حال ، تهی نیستند : یا از چیزی آفریده شده اند یا از نیستی . پس اگر از چیزی که با او بوده ، آفریده شده، آن چیز ، دیرینه است، و دیرینه ، نو پدید نیست و نابود نمی گردد و دگرگونی نمی پذیرد . ناگزیر آن چیز، یک گوهر و به یک رنگ خواهد بود. پس این رنگ های گوناگون و گوهرهای بسیار ، از گونه های پراکنده (گوناگون) موجود در این جهان ، از کجا آمده است؟ و اگر چیزی که این جهان از آن پدید آمده ، زنده است، پس مرگ از کجا آمده است؟ و اگر آن چیز ، مُرده است، زندگی از کجا آمده است؟ و روا نیست که [پیدایش موجودات] از زنده و مرده ای دیرینه باشد که همواره بوده اند ؛ زیرا از زنده، مرده ای نمی آید و آن ، همواره زنده است، و نیز روا نیست که مُرده، به سبب مرگی که گریبانگیر اوست، دیرینه همیشگی باشد؛ زیرا مُرده را توانایی و پایداری نیست». گفت : پس از کجا گفته اند که اشیا ، ازلی هستند؟ فرمود : «این ، گفتار گروهی است که تدبیر کننده اشیا را انکار کردند و فرستادگان و گفتار ایشان را و پیام آوران و پیامی را که از آن خبر داده اند ، دروغ خواندند و کتاب های ایشان را افسانه نامیدند و با اندیشه ها و صلاح دید خود ، برای خود ، دینی تراشیدند».

.

1- .یعنی : غیر خدا ، هر چیزی بسازد ، از مادّه اوّلیه درست می کند .
2- .زندیق : معتقد به دیرینگی جهان یا منکر خدا و معاد یا دوگانه پرست .

ص: 86

الإمام الرضا علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ فاطِرِ الأَشیاءِ إِنشاءً ، ومُبتَدِعِها ابتِداعا بِقُدرَتِهِ وحِکمَتِهِ ، لا مِن شَیءٍ فَیَبطُلَ الاِختِراعُ ، ولا لِعِلَّهٍ فَلا یَصِحَّ الاِبتِداعُ . (1)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 105 ح 3 ، التوحید : ص 98 ح 5 ، علل الشرائع : ص 9 ح 3 وفیهما «ابتداءً» بدل «ابتداعا» وکلّها عن محمّد بن زید ، بحار الأنوار : ج 4 ص 263 ح 11 .

ص: 87

امام رضا علیه السلام :ستایش ، از آنِ خداست که قطعا پدید آورنده اشیاست و بی گمان ، با توانایی و فرزانگی خود ، نوآور آنهاست، نه از چیزی تا اختراع (پدید آوری) باطل گردد ، و نه از مادّه ای که نوآوری درست نباشد.

.


ص: 88

أبو الحسن علیه السلام :إِنَّ کُلَّ صانِعِ شَیءٍ فَمِن شَیءٍ صَنَعَ ، وَاللّهُ الخالِقُ اللَّطیفُ الجَلیلُ خَلَقَ وصَنَعَ لا مِن شَیءٍ . (1)

راجع : ص 56 (الحدوث)، ج 5 ص 278 (معنی أوّلیه اللّه وآخِریّته) و508 (کان اللّه ولم یکن معه شیء) .

22 / 3 10جَوامِعُ مالَم یَکُن فی مَبادِئِ الخِلقَهِالإمام علیّ علیه السلام :سبُحانَ الَّذی لا یَؤُودُهُ خَلقُ مَا ابتَدَأَ ، ولا تَدبیرُ ما بَرَأَ ، ولا مِن عَجزٍ ولا مِن فَترَهٍ بِما خَلَقَ اکتَفی ، عَلِمَ ما خَلَقَ وخَلَقَ ما عَلِمَ ، لا بِالتَّفکیرِ فی عِلمٍ حادِثٍ أَصابَ ما خَلَقَ ، ولا شُبهَهٍ دَخَلَت عَلَیهِ فیما لَم یَخلُق ، لکِن قَضاءٌ مُبرَمٌ وعِلمٌ مُحکَمٌ وأَمرٌ مُتقَن . (2)

عنه علیه السلام :إِنَّما صَدَرَتِ الأُمورُ عَن مَشیئَتِهِ ، المُنشِئُ أَصنافَ الأَشیاءِ بِلا رَوِیَّهِ فِکرٍ آلَ إِلَیها ، ولا قَریحَهِ غَریزَهٍ أَضمَرَ عَلَیها ، ولا تَجرِبَهٍ أَفادَها مِن حَوادِثِ الدُّهورِ ، ولا شَریکٍ أَعانَهُ عَلَی ابتِداعِ عَجائِبِ الأُمورِ ، فَتَمَّ خَلقُهُ بِأَمرِهِ ، وأَذعَنَ لِطاعَتِهِ ، وأَجابَ إِلی دَعوَتِهِ ، لَم یَعتَرِض دونَهُ رَیثُ المُبطِیَ، ولا أَناهُ المُتَلَکِّیَ، فَأَقامَ مِنَ الأَشیاءِ أَوَدَها ، ونَهَجَ حُدودَها ، ولاءَمَ بِقُدرَتِهِ بَینَ مُتضادِّها ، ووَصَلَ أَسبابَ قَرائِنِها ، وفَرَّقَها أَجناسا مُختَلِفاتٍ فِی الحُدودِ وَالأَقدارِ ، وَالغَرائِزِ وَالهَیئاتِ ، بَدایا خَلائِقَ أَحکَمَ صُنعَها ، وفَطَرَها عَلی ما أَرادَ وَابتَدَعَها ! (3)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 119 ح 1 ، التوحید : ص 186 ح 1 وص 63 ح 18 نحوه وکلّها عن الفتح بن یزید الجرجانی ، بحار الأنوار : ج 4 ص 291 ح 21 .
2- .الکافی: ج 1 ص 135 ح 1 عن محمّد بن أبی عبد اللّه ومحمّد بن یحیی جمیعا رفعاه إلی الإمام الصادق علیه السلام، التوحید: ص 43 ح 3 عن عبد الرحمن عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 270 ح 15 وراجع نهج البلاغه : الخطبه 65 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 91 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 276 ح 16 عن التوحید نحوه .

ص: 89



22 / 3 10 کلیّاتی درباره آنچه در آغاز آفرینش نبوده است

امام رضا علیه السلام :همانا هر سازنده چیزی، از چیزی ساخت و خداوند، آفریدگار لطیفِ شکوهمند ، [ جهان هستی را ]از هیچ آفرید و ساخت.

ر . ک : ص 59 (نو پدید آوری) و ج 5 ص 279 (معنای اوّل و آخر بودن خداوند) و 509 (خدا بود و چیزی با او نبود) .

22 / 3 10کلیّاتی درباره آنچه در آغاز آفرینش نبوده استامام علی علیه السلام :منزّه است آن که آفرینش آنچه آغازگری کرد، و تدبیرِ آنچه آفرید، بر او گران نمی آید ، و از سرِ ناتوانی و سستی به آنچه آفرید، بسنده ننمود ؛ دانست چه می آفریند ، و آفرید آنچه می دانست . نه با اندیشیدن در دانشی نو پدید ، به آنچه آفرید ، رسید و نه در آنچه نیافرید ، شبهه ای، بر او درآمد؛ بلکه [ آنچه آفرید بر اساس ]حکمی قطعی و دانشی محکم و فرمانی استوار است.

امام علی علیه السلام :کارها از خواستِ او برآمده است ؛ پدید آورنده گونه های اشیا ، بی تدبّر اندیشه ای که به آن باز گردد [ و از آن سود برد ] ، و بدون قریحه غریزی که آن را [ در درون ] نهفته باشد و بدون تجربه ای که در آن از رخدادهای روزگاران ، بهره برده باشد، و بدون انبازی که او را بر نوآوری امور شگفت ، یاری کرده باشد . پس آفرینش او به فرمان او تمام گشت و بر طاعت او گردن نهاد و فراخوان او را پاسخ گفت و در برابر آن [تحقّق فرمان او] کُندیِ کُند کننده و درنگِ درنگ کننده، مانع نشد. پس کژی اشیا را درست کرد و حدود آنها را روشن نمود و با توانایی خود ، میان اشیای ناسازگار، سازواری داد و رشته های هم بستگی آنها را متّصل کرد و آنها را در گونه هایی گوناگون ، در حدود و اندازه ها و سرشت ها و شکل ها، جدا ساخت ؛ آفریده هایی نو پدید که ساختِ آنها را استوار داشت و آنها را بر طبق آنچه اراده کرد ، آفرید و نوآوری کرد.

.


ص: 90

عنه علیه السلام :أَنشَأَ الخَلقَ إِنشاءً ، وَابتَدَأَهُ ابِتداءً ، بِلا رَوِیَّهٍ أَجالَها ، ولا تَجرِبَهٍ اِستَفادَها ، ولا حَرَکَهٍ أَحدَثَها ، ولا هَمامَهِ نَفسٍ اِضطَرَبَ فیها . (1)

الإمام زین العابدین علیه السلام مِن دُعائِهِ یَومَ عَرَفَهَ : أَنتَ اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ ، الَّذی أَنشَأتَ الأَشیاءَ مِن غَیرِ سِنخٍ ، وصَوَّرتَ ما صَوَّرتَ مِن غَیرِ مِثالٍ ، وَابتَدَعتَ المُبتَدَعاتِ بِلاَ احتِذاءٍ ، أَنتَ الَّذی قَدَّرتَ کُلَّ شَیءٍ تَقدیرا ، ویَسَّرتَ کُلَّ شَیءٍ تَیسیرا ، ودَبَّرتَ ما دونَکَ تَدبیرا ، وأَنتَ الَّذی لَم یُعِنکَ عَلی خَلقِکَ شَریکٌ ، ولَم یُؤازِرکَ فی أَمرِکَ وَزیرٌ ، ولَم یَکُن لَکَ مُشاهِدٌ ولا نَظیرٌ . (2)

الإمام الرضا علیه السلام :لَهُ مَعنَی الرُّبوبِیَّهِ إِذ لا مَربوبَ ، وحَقیقَهُ الإِلهِیَّهِ إِذ لا مَألوهَ ، ومَعنَی العالِمِ ولا مَعلومَ ، ومَعنَی الخالِقِ ولا مَخلوقَ ، وتَأویلُ السَّمعِ ولا مَسموعَ ، لَیسَ مُنذُ خَلَقَ استَحَقَّ مَعنَی الخالِقِ ، ولا بِإِحداثِهِ البَرایا استَفادَ مَعنَی البارِئِیَّهِ ، کَیفَ ولا تُغَیِّبُهُ مُذ ، ولا تُدنیهِ قَد ، ولا تَحجُبُهُ لَعَلَّ ، ولا تُوَقِّتُهُ مَتی ، ولا تَشمُلُهُ حینَ ، ولا تُقارِنُهُ مَعَ ، إِنَّما تَحُدُّ الأَدَواتُ أَنفُسَها ، وتُشیرُ الآلَهُ إِلی نَظائِرِها . (3)

راجع : ص 440 (الفصل التاسع والأربعون : الفاطر) و446 (الفصل الخمسون : الفاعل، الفعّال) ، ج 5 ص 84 (التوحید فی الخالقیه) .

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 1 ، الاحتجاج : ج 1 ص 474 ح 113 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 248 ح 5 .
2- .الصحیفه السجّادیّه : ص 186 الدعاء 47 .
3- .التوحید : ص 38 ح 2 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 152 ح 51 کلاهما عن محمّد بن یحیی والقاسم بن أیّوب العلوی ، الاحتجاج : ج 2 ص 363 ح 283 وراجع: الأمالی للمفید : ص 256 والأمالی للطوسی : ص 23 ح 28 وتحف العقول : ص 65 و بحار الأنوار : ج 57 ص 285 .

ص: 91

امام علی علیه السلام :بی گمان ، آفریدگان را پدید آورد و آنها را آغازگری کرد ؛ بی چرخش اندیشه ای و بدون تجربه ای که از آن بهره برده باشد، و بدون جنبشی که پدیدش آورده باشد، و بی دودلی نفس که در آن ، پریشان شده باشد.

امام زین العابدین علیه السلام از دعای ایشان در روز عرفه : تو خدایی . خدایی جز تو نیست ؛ کسی که اشیا را نه از ریشه ای پدید آورده ای و آنچه نگارگری کردی، از نمونه ای، نگارگری نکردی، و نو پدیده ها را بدون تقلید ، نوآوری کردی. تو کسی هستی که بی گمان ، همه چیز را اندازه نهادی و همه چیز را آسان نمودی، و ما سوایِ خود را تدبیر کردی و تو کسی هستی که بر آفرینشت ، انبازی تو را یاری نکرد و وزیری تو را در کارت پشتیبانی ننمود ، و برای تو مشاهده گر و همتایی نیست.

امام رضا علیه السلام :معنای خداوندگاری ، از آنِ اوست، [حتّی] هنگامی که بنده ای نبود، و حقیقتِ خدایی [از آنِ اوست ، حتّی] هنگامی که پرستنده ای نبود ، و معنای دانا از آنِ او بود ، هنگامی که دانسته ای نبود و معنای آفریدگار از آنِ او بود ، هنگامی که آفریده ای نبود و حقیقتِ شنوایی از آنِ او بود ، هنگامی که شنیده ای نبود. نه از آن هنگام که آفرید ، سزاوار معنای آفریدگار شد ، و نه با پدید آوردن آفریدگان، معنای آفرینندگی را به دست آورد . چگونه [چنین باشد] ، حال آن که «زمان» ، او را غایب نمی کند و [قید] «یقیناً» ، او را نزدیک نمی سازد و «شاید» ، او را پوشیده نمی دارد و «کِی» برای او وقت گذاری نمی کند و «هنگامِ» ، او را در بر نمی گیرد و «با» همراهش نمی گردد؟ جز این نیست که ابزارها خود را تعریف می کنند و هر ابزاری به همانندهای خود ، اشاره دارد.

ر . ک : ص 441 (فصل چهل و نهم : فاطر) و 447 (فصل پنجاهم : فاعل، فعال) ، ج 5 ص 85 (توحید در آفرینش) .

.


ص: 92

الفصل الثالث والعشرون: الخبیرالخبیر لغهًالخبیر فی اللغه فعیل بمعنی فاعل من مادّه «خبر» وهو یدلّ علی علم ، فالخبیر بمعنی «علیم» (1) ، وقد ذهب ابن الأَثیر إِلی أَنّه العالم بما کان وبما یکون وعارف بحقیقه الشیء. (2) وفی ضوء ذلک یُلاحظ فی اسم «الخبیر» عنایه مطلقه .

الخبیر فی القرآن والحدیثلقد ذکر القرآن الکریم صفه «الخبیر» إِلی جانب صفه «اللطیف» خمس مرّات ، وإِلی جانب صفه «الحکیم» أَربع مرّات ، ومع صفه «العلیم» أَربع مرّات أَیضا ، وقد بیّن القرآن الکریم کون اللّه جلّ وعلا خبیرا بالإنسان وبأعماله وذنوبه فی ثلاثین موضعا ، وأَمّا صفه «الخبیر» من دون أَن تقرن بصفه أُخری فقد جاءت فی مورد واحد فقط فی الآیه الرابعه عشره من سوره فاطر . لقد وردت صفه «الخبیر» فی الأَحادیث بمعنی «الَّذی لا یَعزُبُ عَنهُ شَیءٌ ولا یَفوتُهُ» ، و «الَّذی یَعلَمُ السِّرَّ وأَخفی» ممّا یدلّ علی العلم المطلق العمیق .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 2 ص 239 ، المصباح المنیر : ص 162 .
2- .النهایه : ج 2 ص 6 .