گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلدششم
فصل بیست و هشتم : رفیع، رافع



واژه شناسی «رفیع» و «رافع»

رفیع و رافع، در قرآن و حدیث

فصل بیست و هشتم : رفیع، رافعواژه شناسی «رفیع» و «رافع»صفت «رفیع» بر وزن فعیل، از ساخت های مبالغه و صفت «رافع (برکشنده / برافرازنده) » نیز اسم فاعل است. «رفع»، در لغت به معنای «مقابل فرو کشیدن و پایین آوردن» و نیز به معنای «نزدیک ساختن» و «پخش کردن چیزی و آشکار کردن آن» است. و رفیع، به معنای «شریف» و «بلندمرتبه» به کار می رود. ابن اثیر گفته است : در نام های خدای متعال، «رافع»، یعنی کسی که مؤمنان را با خوش بخت کردن و دوستانِ خود را با نزدیک ساختن [به خود] ، بالا می برد، و رفع، ضدّ پایین آوردن است.

رفیع و رافع، در قرآن و حدیثدر قرآن کریم، برگرفته های مادّه «رفع»، هجده بار به خداوند متعال نسبت داده شده است و نام های «رفیع» و «رافع»، هر کدام یک بار در آن به کار رفته است. قرآن کریم و احادیث، صفت رافع بودن را برای خدا، گاه نسبت به امور تکوینی (مانند: آسمان یا آسمان ها) مطرح کرده اند و گاهِ دیگر، نسبت به امور ارزشی و تشریعی (مانند: درجات یا اعمال).

.


ص: 180

28 / 1رَفیعُ الدَّرَجاتِ«رَفِیعُ الدَّرَجَتِ ذُو الْعَرْشِ یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَی مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِیُنذِرَ یَوْمَ التَّلاَقِ » . (1)

28 / 2رافِعُ الدَّرَجاتِالکتاب«یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ دَرَجَتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ » . (2)

«وَتِلْکَ حُجَّتُنَا ءَاتَیْنَهَا إِبْرَ هِیمَ عَلَی قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَتٍ مَّن نَّشَاءُ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ » . (3)

«وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلَئِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَتٍ لِّیَبْلُوَکُمْ فِی مَا ءَاتَاکُمْ إِنَّ رَبَّکَ سَرِیعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِیمُم » . (4)

.

1- .غافر : 15 .
2- .المجادله : 11 .
3- .الأنعام : 83 وراجع : یوسف : 76 والبقره : 253 .
4- .الأنعام : 165 وراجع : الزخرف : 32 والمجادله : 11 .

ص: 181



28 / 1 بالا برنده مرتبه ها

28 / 2 بر کشنده مرتبه ها

28 / 1بالا برنده مرتبه ها«بالا بَرَنده مرتبه ها و دارای عرش است. روح را از فرمان خود، بر هر کس از بندگانش که بخواهد، می افکند، تا روزِ به هم رسیدن (قیامت) را هشدار دهد» .

28 / 2بر کشنده مرتبه هاقرآن«[تا] خداوند، کسانی را از شما که ایمان آوردند و کسانی را که دانش داده شده اند، به پایه هایی بالا بَرَد ، و خدا به آنچه می کنید، آگاه است» .

«و آن، برهان ماست که آن را به ابراهیم، در برابر قوم او دادیم. هر که را بخواهیم، درجاتی بالا می بریم ، که خداوندگار تو فرازنه داناست» .

«و او کسی است که شما را جانشینانِ زمین گماشت و برخی از شما را بالای برخی [به ]درجاتی برکشید تا شما را در آنچه به شما داده ، بیازماید، که خداوندگارِ تو، تند کیفر است و او بی گمان، آمرزگار مهربان است» .

.


ص: 182

«وَ رَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ » . (1)

«إِذْ قَالَ اللَّهُ یَعِیسَی إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَجَاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِلَی یَوْمِ الْقِیَمَهِ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فِیمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ » . (2)

«وَ اذْکُرْ فِی الْکِتَبِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَّبِیًّا * وَ رَفَعْنَهُ مَکَانًا عَلِیًّا » . (3)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :أَشهَدُ أَن لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ .. . وأَشهَدُ أَنَّهُ الفَعّالُ لِما یُریدُ ، وَالقادِرُ عَلی کُلِّ شَیءٍ ، وَالصّانِعُ لِما یُریدُ ، وَالقاهِرُ مَن یَشاءُ ، وَالرّافِعُ مَن یَشاءُ ، مالِکُ المُلکِ. (4)

عنه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ إِنّی أَسأَ لُکَ ولا أَسأَلُ غَیرَکَ ، وأَرغَبُ إِلیکَ ولا أَرغَبُ إِلی غَیرِکَ ، أَسأَ لُکَ یا أَمانَ الخائِفینَ ، وجارَ المُستَجیرینَ ، أَنتَ الفَتّاحُ ذُو الخَیراتِ ، مُقیلُ العَثَراتِ ، ماحِی السَّیِّئاتِ ، وکاتِبُ الحَسَناتِ ، ورافِعُ الدَّرَجاتِ. (5)

الإمام علیّ علیه السلام :اللّهُ الدّافِعُ النّافِعُ ، اللّهُ الرّافِعُ الواضِعُ ... اللّهُ القائِمُ الدّائِمُ ، اللّهُ الرَّفیعُ الرّافِعُ. (6)

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الخافِضِ الرّافِعِ ، الضّارِّ النّافِعِ ، الجَوادِ الواسِعِ. (7)

الإمام الکاظم علیه السلام فی وَصِیَّتِهِ لِهِشامٍ : اِعلَم أَنَّ اللّهَ لَم یَرفَعِ المُتَواضِعینَ بِقَدرِ تَواضُعِهِم ، ولکِن رَفَعَهُم بِقَدرِ عَظَمَتِهِ ومَجدِهِ. (8)

.

1- .الشرح : 4 .
2- .آل عمران : 55 وراجع : النساء : 158 .
3- .مریم : 56 و 57 .
4- .الإقبال : ج 1 ص 362 ، البلد الأمین : ص 199 نحوه ، بحار الأنوار : ج 98 ص 154 ح 4 .
5- .مهج الدعوات : ص 136 عن اُویس القرنی عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 95 ص 392 ح 31 .
6- .الدروع الواقیه: ص216 ، العدد القویّه : ص165 من دون إسنادٍ إلی المعصوم، بحار الأنوار: ج97 ص209 ح3 .
7- .الکافی : ج 8 ص 170 ح 193 عن جابر عن الإمام الباقر علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 77 ص 347 ح 30 .
8- .تحف العقول : ص 399 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 155 ح 30 .

ص: 183

«و یاد تو را برایت برکشیدیم» .

«آن گاه که خدا گفت : ای عیسی! من تمام گیرنده [روح] توام، و بالا بَرَنده تو به سوی خود و پاک کننده تو از کسانی که کفر ورزیدند، و تا روز رستاخیز، کسانی را که از تو پیروی کردند، بالاتر از کسانی می نهم که کافر شدند. آن گاه، بازگشت شما به سوی من است. پس میان شما، در آنچه در آن اختلاف می کردید، داوری می کنم» .

«و در [ این] کتاب، ادریس را یاد کن. او بسیار راست کردارْ پیامبری بود و او را به جایگاهی بلند برکشیدیم» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :گواهی می دهم که خدایی جز اللّه نیست ... و گواهی می دهم که بسیار انجام دهنده هر چیزی است که اراده کند و توانا بر همه چیز است و سازنده چیزی است که اراده می کند و چیره بر کسی است که بخواهد و بالا برنده هر کسی است که بخواهد و فرمان روایِ جهان است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوندا ! من از تو درخواست می کنم و از جز تو، درخواست نمی کنم و به سوی تو می گرایم و به سوی جز تو نمی گرایم. از تو درخواست می کنم، ای امانِ بیمناکان و پناهِ پناهجویان! تویی گشاینده و دارای نیکی ها، درگذرنده از لغزش ها، از میان برنده بدی ها و نگارنده نیکی ها و بالا برنده پایه ها.

امام علی علیه السلام :خداست دفع کننده و سود رساننده. خداست بالا برنده و فرود آورنده ... . خداست استوار جاودانه. خداست بسیار بالابرنده برکشنده.

امام علی علیه السلام :ستایش، از آنِ خدای پایین آورنده و بالا برنده، زیان رسان و سود بخش، بخشنده و فراگیر است.

امام کاظم علیه السلام در سفارش خود به هشام : بدان که خداوند، فروتنان را به اندازه فروتنی شان بالا نبرده است ؛ بلکه ایشان را به اندازه سترگی و ارجمندیِ خود برکشیده است.

.


ص: 184

28 / 3رافِعُ السَّماواتِالکتاب«اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَوَ تِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُّسَمًّی یُدَبِّرُ الْأَمْرَ یُفَصِّلُ الْأَیَتِ لَعَلَّکُم بِلِقَاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ » . (1)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمینَ .. . رافِعِ السَّماءِ بِغَیرِ عَمَدٍ ، ومُجرِی السَّحابِ بِغَیرِ صَفَدٍ (2) ، قاهِرِ الخَلقِ بِغَیرِ عَدَدٍ. (3)

.

1- .الرعد : 2 و راجع : الرحمن : 7 والنازعات : 28 .
2- .الصَفد : الشَّدّ ، و صَفَدَه : شدّه و قیّده (لسان العرب : ج 3 ص 256) .
3- .مهج الدعوات : ص 144 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 232 ح 8 .

ص: 185



28 / 3 برافرازنده آسمان ها

28 / 3برافرازنده آسمان هاقرآن«خدا ، کسی است که آسمان ها را بدون ستون هایی که آنها را ببینید ، برافراشت. آن گاه، بر عرشْ استیلا یافت و خورشید و ماه را رام گرداند که همگی برای مدّتی معیّن، روان اند. [ خداوند ، ] کار [آفرینش ]را تدبیر می کند و نشانه ها را تبیین می کند. باشد که شما به دیدار خداوندگارتان یقین کنید» .

حدیثامام علی علیه السلام :ستایش، از آنِ خدا، پروردگار جهانیان است ... بر افرازنده آسمانْ بدون ستون، و روان کننده ابرْ بدون بند ، چیره بر خلقْ بدون شمارش .

.


ص: 186

الفصل التاسع والعشرون: الرّقیبالرَّقیب لغهً«الرَّقیب» فعیل بمعنی فاعل من «رقب» وهو یدلّ علی انتصاب لمراعاه شیء ، من ذلک «الرَّقیب» وهو الحافظ (1) . قال ابن الأَثیر : فی أَسماء اللّه تعالی «الرَّقیب» وهو الحافظ الذی لا یغیب عنه شیء (2) .

الرَّقیب فی القرآن والحدیثلقد ورد اسم «الرَّقیب» فی القرآن الکریم منسوبا إِلی اللّه تعالی ثلاث مرّات (3) ، ووصفت بعض الآیات والأَحادیث اللّه تعالی بأنّه رقیب علی جمیع الموجودات ومنها الإنسان ، کقوله سبحانه: «وَ کَانَ اللَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ رَّقِیبًا» (4) ، لکنّ بعض الأَحادیث یذهب إِلی أَنّ رقابه اللّه تجری علی من یطلب الحفظ من اللّه سبحانه ، مثل: «یا مَن هُوَ بِمَنِ استَحفَظَهُ رَقیبٌ» (5) ، وعلی هذا، فالرقابه علی قسمین : الأوّل : العام الشامل لجمیع الموجودات والثانی: محافظه خاصه .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 2 ص 427 ؛ المصباح المنیر : ص 234 ؛ الصحاح : ج 1 ص 137 .
2- .النهایه : ج 2 ص 248 .
3- .المائده: 117 ، النساء : 1 ، الأحزاب : 52 .
4- .الأحزاب: 52 .
5- .البلد الأمین : ص 410 .

ص: 187



فصل بیست و نهم : رقیب

واژه شناسی «رقیب»

رقیب، در قرآن و حدیث

فصل بیست و نهم : رقیبواژه شناسی «رقیب»صفت «رقیب» (نگاهبان / مراقب)»، به معنای فاعل و از مادّه «رقب» است که بر گماشته شدن برای نگهداریِ چیزی دلالت دارد. پس رقیب، به معنای «نگهبان» است. ابن اثیر گفته است : یکی از نام های خدای متعال، «رقیب» است ؛ یعنی نگهبانی که چیزی از او پنهان نمی ماند.

رقیب، در قرآن و حدیثدر قرآن کریم، نام «رقیب»، سه بار به خدای متعال نسبت داده شده است و برخی از آیات و احادیث، خدای والا را چنین وصف کرده اند که او نگاهبان همه موجودات و از جمله، انسان است، مانند گفتار خدای سبحان : «و خدا بر هر چیزی نگاهبان است» . ولی از برخی احادیث بر می آید که رقیب بودن خدا، برای کسی جاری است که از خدای سبحان، خواستار نگهداری باشد، مانند : «ای کسی که بر هر که از او حفظ بخواهد، نگهبان است». بنا بر این، نگاهبانیِ خداوند متعال، دوگونه است : یکی نگاهبانیِ عام که شامل همه موجودات می شود، و دیگری نگاهبانی خاص که عنایتی ویژه است و تنها مؤمنان و کسانی را فرا می گیرد که از خدا، یاری و نگهداری بخواهند.

.


ص: 188

29 / 1الرَّقیبُ عَلی کُلِّ شَیءٍالکتاب«وَ کَانَ اللَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ رَّقِیبًا » . (1)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ أَنتَ اللّهُ وأَنتَ الرَّحمنُ .. . ذُو القُوَّهِ المَتینُ ، الرَّقیبُ الحَفیظُ ذُو الجَلالِ وَالإِکرامِ العَظیمُ العَلیمُ. (2)

الإمام علیّ علیه السلام :اللّهُمَّ. .. لا یَعزُبُ عَنکَ شَیءٌ ، ولا یَفوتُکُ شَیءٌ ، وإِلَیکَ مَرَدُّ کُلِّ شَیءٍ ، وأَنتَ الرَّقیبُ عَلی کُلِّ شَیءٍ. (3)

29 / 2الرَّقیبُ عَلَی الإِنسانِالکتاب«یَأَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَ حِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِیرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا » . (4)

.

1- .الأحزاب : 52 .
2- .مهج الدعوات : ص 122 عن أنس بن اُویس عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 95 ص 376 ح 26 .
3- .بحار الأنوار : ج 90 ص 184 ح 23 نقلاً عن البلد الأمین ، و راجع: جمال الاُسبوع : ص 67 و بحار الأنوار : ج 94 ص 174 ح 2 و ج 97 ص 297 .
4- .النساء : 1 .

ص: 189



29 / 1 نگاهبانِ همه چیز

29 / 2 مراقب انسان

29 / 1نگاهبانِ همه چیزقرآن«و خدا بر هر چیزی نگاهبان است» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوندا! تو خدایی و تو رحمتگری ... نیرومندِ استوار، مراقب، نگهبان، دارای شکوه و بزرگواری، سترگ و دانایی.

امام علی علیه السلام :خداوندا ! ... چیزی از [فرا چنگ] تو به در نمی رود و چیزی از تو فوت نمی گردد و بازگشت همه چیز ، به سوی توست و تویی نگاهبان بر همه چیز.

29 / 2مراقب انسانقرآن«ای مردم! از خداوندگارتان پروا کنید که شما را از یک شخص (آدم) آفرید، و همسرِ او را از همو آفرید و از آن دو ، مردانی بسیار و زنانی [فراوان] بپراکنْد و درباره خویشاوندان ، از خدایی که به [ حقّ ] او [از یکدیگر ]درخواست می کنید، پروا کنید ؛ چرا که بی گمان ، خدا مراقب شماست» .

.


ص: 190

«مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِی بِهِ أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمْ وَکُنتُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا مَّادُمْتُ فِیهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی کُنتَ أَنتَ الرَّقِیبَ عَلَیْهِمْ وَأَنتَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ شَهِیدٌ » . (1)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا مَن هُوَ بِمَنِ استَحفَظَهُ رَقیبٌ ، یا مَن هُوَ بِمَن رَجاهُ کَریمٌ. (2)

الإمام علیّ علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الوارِثِ الوَکیلِ ، الشَّهیدِ الرَّقیبِ المُجیبِ ، المُحیطِ الحَفیظِ الرَّقیبِ. (3)

عنه علیه السلام فی الدُّعاءِ : فَأَسأَ لُکَ بِالقُدرَهِ الَّتی قَدَّرتَها ... أَن تَهَبَ لی فی هذِهِ اللَّیلَهِ ... کُلَّ سَیِّئَهٍ أَمَرتَ بِإِثباتِهَا الکِرامَ الکاتِبینَ الَّذینَ وَکَّلتَهُم بِحِفظِ ما یَکُونُ مِنّی وجَعَلتَهُم شُهودا عَلَیَّ مَعَ جَوارِحی ، وکُنتَ أَنتَ الرَّقیبَ عَلَیَّ مِن وَرائِهِم. (4)

.

1- .المائده : 117 .
2- .البلد الأمین : ص 410 ، المصباح للکفعمی : ص 348 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 396 .
3- .بحار الأنوار : ج 97 ص 188 ح 3 نقلاً عن الدروع الواقیه .
4- .مصباح المتهجّد: ص 848 ، الإقبال: ج 3 ص 336 ، مصباح الزائر: ص 322 کلّها عن کمیل بن زیاد ، المصباح للکفعمی: ص 742 .

ص: 191

«[عیسی علیه السلام گفت :] به ایشان نگفتم ، جز آن چیزی را که مرا بدان فرمان دادی ، که خداوند ، پروردگار من و پروردگار خودتان را پرستش کنید و تا هنگامی که در میانشان بودم، بر ایشان گواه بودم. پس آن گاه که [روحم را ]تمام گرفتی، تو خود ، بر ایشان نگاهبان بودی ، و تو بر همه چیز گواهی» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای آن که او نگاهبان هر کسی است که از او نگهداری بخواهد، ای آن که او کریم است نسبت به هر کس که به او امید بندد !

امام علی علیه السلام :ستایش ، از آنِ خدایی است که میراث دار ، وکیل، گواه، مراقب، اجابتگر ، فراگیرنده، نگاهبان و مراقب است.

امام علی علیه السلام در دعا : [ خداوندا ! ] به توانایی ای که آن را مقدّر کرده ای ، از تو درخواست می کنم که در این شب ، برایم ببخشی ... هر گناهی را که [فرشتگان ]گرامیِ نویسنده را به ثبت کردن آن، فرمان داده ای؛ همان کسانی که آنان را همراه اندام هایم ، به نگهداری اعمالی که از من پدید می آید ، گواهانی بر من نهادی و تو خود ، پیشاپیشِ آنها بر من نگاهبان بودی.

.


ص: 192

الفصل الثلاثون: السّبّوح ، القدّوسالسُّبّوحُ وَالقُدّوسُ لغهً«السُّبّوح» صیغه المبالغه من ماده «سبح» وهو جنس من العباده ، والتَّسبیح : التنزیه ، والتنزیه : التبعید ، والعرب تقول : سبحان من کذا ، أَی ما أَبعده . سبحانَ اللّه : التنزیه للّه ، نُصب علی المصدر کأنّه قال : أُبرِّئُ اللّه من السوء براءهً (1) . «القُدّوس» صیغه المبالغه من ماده «قدس» وهو یدلّ علی الطُّهر (2) ، والقدّوس هو الطاهر المنزّه عن العیوب والنقائص .

السُّبّوح والقُدّوس فی القرآن والحدیثلم ترد صفه «السُّبوح» فی القرآن الکریم ، أَما مشتقات ماده «سبح» فقد وردت أَکثر من تسعین مره ، وکان من بینها (15) مرّه بلفظ «سبحان» ، و جاءت صفه «القُدوس» فی القرآن الکریم مرتین وفی کلتیهما اقترنت بصفه «الملک». (3) ووردت صفه «السُّبوح» مقترنه بِ «القُدوس» فی أَحادیث متعدده ، وعلی سبیل المثال روی عن الرسول الأَکرم صلی الله علیه و آله أَنّه کان یقول فی سجوده وفی رکوعه: «سُبّوحا قُدّوسا رَبَّ المَلائِکَهِ وَالرّوحِ». (4) وروی عن أَمیر المؤمنین علی علیه السلام أَنه کان یقول: «سُبّوحا قُدّوسا تَعالی أَن یَجرِیَ مِنهُ ما یَجری مِنَ المَخلوقینَ». (5) وورد عن الأَئمّه الأَطهار علیهم السلام أنَّهم کانوا یقولون: «یا قُدّوسُ یا نورَ القُدسِ ، یا سُبّوحُ یا مُنتَهَی التَّسبیحِ» (6) . وقد رأَینا فی البحث اللغوی أَن هاتین الصفتین «السُّبوح والقُدوس» متقاربتان من حیث المعنی ، فکلاهما یدلان علی تنزیه الخالق جلّ و علا من النقائص والعیوب ، وقد جاء فی الآیات والأَحادیث الکثیر من الموارد المهمّه التی یجب تنزیه الخالق منها ، ومن جملتها: الشریک ، والولد ، والتجسیم ، وفعل العبث ، ومن الطبیعی أَن التنزیه لا ینحصر بهذه الموارد ، فیجب تنزیه الخالق من کل النواقص والعیوب ، وکما جاء فی الحدیث: «یا أللّهُ ، القُدّوس الطّاهِر مِن کُلِّ شَیءٍ» (7) . أَما سبب تأَکید الآیات القرآنیه والأَحادیث الشریفه علی موارد التنزیه المذکوره أَعلاه ، فهو لکون تلک الموارد موضع ابتلاء أَکثر من غیرها ، فکثیر من الأَفراد ینسبون الشریک أَو الولد للّه سبحانه ، وآخرون ینسبونه تعالی إِلی التجسیم وفعل العبث ، تعالی اللّه عن ذلک علوّا کبیرا .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 3 ص 125 ، المصباح المنیر : ص 262 ، الصحاح : ج 1 ص 372 .
2- .معجم مقاییس اللغه : ج 5 ص 63 ، الصحاح : ج 3 ص 960 ، لسان العرب : ج 6 ص 168 .
3- .الحشر : 23 ، الجمعه : 1 .
4- .کنز العمّال : ج 8 ص 227 ح 22672 .
5- .التوحید : ص 265 .
6- .الکافی : ج 4 ص 164 وراجع: الکافی : ج 1 ص 442 و ج 2 ص 528 و ص 538 ، بصائر الدرجات : ص 150 .
7- .راجع : ص 202 ح 4691 .