گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلدششم
فصل سی ام : سُبّوح، قُدّوس



واژه شناسی «سبّوح» و «قدّوس»

سبّوح و قدّوس ، در قرآن و حدیث

فصل سی ام : سُبّوح، قُدّوسواژه شناسی «سبّوح» و «قدّوس»صفت «سُبّوح (بسیار پیراسته) » ، ساخت مبالغه است از مادّه «سبح» که گونه ای از عبادت است . و تسبیح ، یعنی تنزیه ؛ به معنای پیراستن و دور کردن از بدی ها . عرب می گوید : «سبحانَ مِن کذا» ؛ یعنی : چه قدر از آن چیز ، دور است. «سبحان اللّه » ، یعنی : «تنزیه ، از آنِ خداست» و «سبحان» به دلیل مصدر و مفعول مطلقْ بودن ، منصوب شده است. گویا گفته است : «بی گمان ، خدا را از هر بدی پاک می شمارم» . صفت «قدّوس (بسیار پاک) » نیز ، ساخت مبالغه است از مادّه «قدس» که بر پاکی دلالت دارد . پس قدّوس ، همان پاکیزه پیراسته از عیب ها و کاستی هاست.

سبّوح و قدّوس ، در قرآن و حدیثصفت «سبّوح» ، در قرآن کریم به کار نرفته است ؛ امّا برگرفته های مادّه «سبح» ، بیش از نود بار به کار رفته که از این میان ، 15 بار با تعبیر «سبحان» است. صفت «قدّوس» ، در قرآن کریم دو بار آمده و در هر دو ، با صفت «مَلِک» همراه شده است. صفت «سبّوح» همراه با «قدّوس» ، در احادیث بسیاری وارد شده است. برای نمونه ، روایت شده است که پیامبر خدا در سجود و رکوع خود می گفت : «بسیار پیراسته و پاک است پروردگار فرشتگان و روح» و امیر مؤمنان علی علیه السلاممی گفت : «بسیار پیراسته است، بسیار پاک است و برتر از آن است که از او همان چیزی سر بزند که از آفریدگان سر می زند» و وارد شده که ائمه علیهم السلاممی گفتند : «ای بسیار پاک ، ای نور پاکی، ای بسیار پیراسته ، ای منتهای پیراستگی!». در بحث واژه شناسی ، دیدیم که دو صفت «سبّوح» و «قدّوس» ، از نظر معنا، نزدیک به هم هستند. پس هر دو بر پیراستگی آفریدگار از کاستی ها و عیب ها دلالت دارند و در آیات و احادیث ، امور بسیاری آمده که پیراسته دانستن خداوند از آنها ، بایسته است (از جمله : انباز و فرزند و جسم داشتن ، و کار بیهوده کردن) و طبیعی است که پیراستگیِ خداوند ، به این موارد منحصر نمی گردد . پس لازم است که آفریدگار را از همه کاستی ها و عیب ها پیراسته بدانیم ، همان گونه که در حدیث آمده : «ای خدایِ بسیار پاک ، و ای پاکیزه از همه چیز !». امّا دلیل تأکید آیات قرآنی و احادیث بر مواردی از پیراستگی که در بالا یاد شد ، آن است که این موارد، بیشتر از موارد دیگر ، محلّ ابتلا هستند ؛ چرا که بسیاری از افراد، انباز یا فرزند را به خدای سبحان نسبت می دهند و برخی دیگر ، جسم داشتن و کار بیهوده را به خدا نسبت می دهند. خداوند ، بسی برتر و بالاتر از همه این امور است.

.


ص: 194

. .


ص: 195

. .


ص: 196

30 / 1المَلِکُ القُدّوسُالکتاب«هُوَ اللَّهُ الَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ» . (1)

الحدیثالإمام الصادق علیه السلام :إِنَّ عَلِیّا صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ وآلِهِ کانَ یَقولُ إِذا أَصبَحَ : سُبحانَ اللّهِ المَلِکِ القُدّوسِ ثَلاثا . (2)

عنه علیه السلام :إِنَّ للّهِِ عز و جل ثَلاثَ ساعاتٍ فِی اللَّیلِ وثَلاثَ ساعاتٍ فِی النَّهارِ یُمَجِّدُ فیهنَّ نَفسَهُ ... إِنّی أَنَا اللّهُ المَلِکُ القُدّوسُ السَّلامُ . (3)

الإمام الباقر علیه السلام :سُبحانَ رَبِّیَ المَلِکِ القُدّوسِ . (4)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :ما مِن صَباحٍ یُصبِحُ العِبادُ فیهِ إِلاّ ومُنادٍ یُنادی : سُبحانَ المَلِکِ القُدّوسِ . (5)

.

1- .الحشر : 23 .
2- .الکافی : ج 2 ص 527 ح 16 عن عبداللّه بن میمون ، عدّه الداعی : ص 251 من دون إسنادٍ إلی المعصوم ، بحار الأنوار : ج 86 ص 283 ح 46 وراجع: الدعوات : ص 92 .
3- .الکافی : ج 2 ص 515 ح 1 ، مصباح المتهجّد: ص 518 ح 602، بحار الأنوار: ج 86 ص 369 ح 2 وراجع: المحاسن: ج 1 ص 108 ح 95.
4- .کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 1 ص 494 ح 1422 ، الأمالی للصدوق : ص 475 ح 639 کلاهما عن زراره ، الاُصول الستّه عشر : ص 74 عن جابر ، مسند زید : ص 159 عن الإمام زین العابدین عن أبیه عن الإمام علیّ علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 87 ص 198 ح 6 .
5- .سنن الترمذی : ج 5 ص 563 ح 3569 ، المنتخب من مسند عبد بن حمید : ص 63 ح 98 وفیه «سبّحوا» بدل «سبحان» ، تاریخ دمشق : ج 14 ص 314 ح 3587 نحوه وکلّها عن الزبیر بن العوّام ، کنزالعمّال : ج 1 ص 459 ح 1985 .

ص: 197



30 / 1 فرمان روای بسیار پاک

30 / 1فرمان روای بسیار پاکقرآن«او خداوندی است که جز او خدایی نیست ؛ فرمان روای بسیار پاک است» .

حدیثامام صادق علیه السلام :همانا علی که درودهای خدا بر او و خاندانش باد چون به بامداد در می آمد، سه بار می گفت : «پاک و پیراسته است فرمان روای بسیار پاک» .

امام صادق علیه السلام :برای خدا سه ساعت در شب و سه ساعت در روز هست که در آن ساعات، خود را [ چنین ] به بزرگی می ستاید : «... منم خدای فرمان روای بسیار پاکِ سلام ».

امام باقر علیه السلام :پیراسته است پروردگارِ من ، فرمان روای بسیار پاک .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ بامدادی نیست که بندگان به آن در آیند ، مگر آن که بانگْ دهنده ای، بانگ برمی آورد : «پیراسته است فرمان روای بسیار پاک» .

.


ص: 198

عنه صلی الله علیه و آله :أَکثِر مِن أَن تَقولَ هذا ... : سُبحانَ اللّهِ رَبّی المَلِکِ القُدّوسِ ، رَبِّ المَلائِکَهِ وَالرّوحِ، خالِقِ السَّماواتِ وَالأَرضِ، ذِی العِزَّهِ وَالجَبَروتِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :قُل سُبحانَ اللّهِ المَلِکِ القُدّوسِ ، رَبِّ المَلائِکَهِ وَالرّوحِ ، جَلَّلتَ السَّماواتِ وَالأَرضَ بِالعِزَّهِ وَالجَبَروتِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله إِذا سَلَّمَ فِی الوَترِ قالَ : سُبحانَ المَلِکِ القُدّوسِ . (3)

30 / 2مَعنَی التَّسبیحِالکتاب«سُبْحَنَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ * إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ» . (4)

«سُبْحَنَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ» . (5)

الحدیثالمستدرک عن طلحه بن عبیداللّه :سَأَلتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَن تَفسیرِ سُبحانَ اللّهِ . قالَ : هُوَ تَنزیهُ اللّهِ عَن کُلِّ سوءٍ . (6)

.

1- .مکارم الأخلاق : ج 2 ص 155 ح 2381 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 340 ح 1 .
2- .المعجم الکبیر : ج 2 ص 24 ح 1171 ، تاریخ دمشق : ج 43 ص 532 ح 9390 وفیهما «جلّلت» بدل «خالق» وکلاهما عن البراء بن عازب ، کنزالعمّال : ج 2 ص 125 ح 3443 .
3- .سنن أبی داوود : ج 2 ص 65 ح 1430 ، السنن الکبری للنسائی : ج 1 ص 447 ح 1429 وزاد فی آخره «ثلاث مرّات» ، السنن الکبری : ج 3 ص 60 ح 4870 کلّها عن اُبیّ بن کعب ، کنزالعمّال : ج 8 ص 72 ح 21937 .
4- .الصافّات : 159 و 160 .
5- .الصافّات : 180 .
6- .المستدرک علی الصحیحین : ج 1 ص 680 ح 1848 ، الدعاء للطبرانی : ص 498 ح 1751 ، کنزالعمّال : ج 1 ص 474 ح 2061 نقلاً عن الدیلمی .

ص: 199



30 / 2 معنای تسبیح

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :این [ذکر] را بسیار بگو : «... پیراسته است پروردگارم ، فرمان روای بسیار پاک، پروردگار فرشتگان و روح، آفریدگار آسمان ها و زمین ، دارای عزّت و چیرگی» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بگو : «پیراسته است خدایِ فرمان روای بسیار پاک، پروردگار فرشتگان و روح . آسمان ها و زمین را با عزّت و چیرگی ، پوشاندی» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پس از سلام نماز وَتْر : پیراسته است فرمان روای بسیار پاک .

30 / 2معنای تسبیحقرآن«خدا پیراسته است از آنچه [ دیگران ] وصف می کنند ، مگر بندگانِ برگزیده و پاک شده» .

«پیراسته است پروردگار تو، پروردگارِ عزّت ، از آنچه وصف می کنند» .

حدیثالمستدرک به نقل از طلحه بن عبید اللّه : از پیامبر خدا تفسیر «سبحان اللّه » را پرسیدم، فرمود : «مقصود ، پیراستنِ خدا از هر بدی است» .

.


ص: 200

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إِذا قالَ العَبدُ سُبحانَ اللّهِ ، فَقَد أَنِفَ 1 للّهِِ ، وحَقٌ عَلَی اللّهِ أَن یَنصُرَهُ . (1)

التوحید عن یزید بن الأَصمّ :سَأَلَ رَجُلٌ عُمَرَ بنَ الخَطّابِ ، فَقالَ : یا أَمیرَ المُؤمِنینَ ما تَفسیرُ : سُبحانَ اللّهِ؟ قالَ : إِنَّ فی هذَا الحائِطِ رَجُلاً کانَ إِذا سُئِلَ أَنبَأَ ، وإِذا سُکِتَ ابتَدَأَ . فَدَخَلَ الرَّجُلُ فَإِذا هُوَ عَلِیُّ بنُ أَبی طالِبٍ علیه السلام ، فَقَالَ : یا أَبَا الحَسَنِ ما تَفسیرُ سُبحانَ اللّهِ؟ قالَ هُوَ تَعظیمُ جَلالِ اللّهِ عز و جل ، وتَنزیهُهُ عَمّا قالَ فیهِ کُلُّ مُشرِکٍ ، فَإِذا قالَهَا العَبدُ صَلّی عَلَیهِ کُلُّ مَلَکٍ . (2)

الإمام الصادق علیه السلام لِهِشامِ بنِ الحَکَمِ وقَد سَأَلَهُ عَن تَفسیرِ سُبحانَ اللّهِ : أَنَفَهٌ للّهِِ ، أَما تَرَی الرَّجُلَ إِذا عَجِبَ مِنَ الشَّیءِ ، قالَ : سُبحانَ اللّهِ . (3)

الکافی عن هِشام الجوالیقیّ :سَأَلتُ أَبا عَبدِاللّهِ علیه السلامعَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «سُبحانَ اللّهِ» ما یَعنی بِهِ؟ قالَ : تَنزیهُهُ . (4)

.

1- .المحاسن : ج 1 ص 106 ح 90 عن محمّد بن مروان عن الإمام الباقر علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 93 ص 183 ح 19 .
2- .التوحید : ص 312 ح 1 ، معانی الأخبار : ص 9 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 40 ص 121 ح 10 .
3- .الکافی: ج 3 ص 329 ح 5 عن هشام بن الحکم، معانی الأخبار: ص 9 ح 1 عن هشام بن عبدالملک وفیه صدره إلی «أنفه للّه ».
4- .الکافی : ج 1 ص 118 ح 11 ، التوحید : ص 312 ح 3 ، معانی الأخبار : ص 9 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 177 ح 2 .

ص: 201

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گاه بنده بگوید : «سبحان اللّه » ، خدای را پیراسته است و بر خدا سزاوار است که او را یاری کند.

التوحید به نقل از یزید بن اصمّ : مردی از عمر بن خطاب پرسید : ای پیشوای مؤمنان! تفسیرِ «سبحان اللّه » چیست؟ گفت : در این بوستان ، مردی هست که هر گاه بپرسند، پاسخ می گوید و چون خاموش مانَنْد، [به سخن گفتن ]می آغازد. پس آن مرد ، داخل شد و ناگاه [دید که] او علی بن ابی طالب علیه السلاماست. گفت : ای ابو الحسن! تفسیر «سبحان اللّه » چیست؟ فرمود : «آن ، بزرگداشتِ شکوه خداوند عز و جل و پیراسته دانستن او از چیزی است که هر شرک ورزنده ای بگوید، و چون بنده آن را بگوید، هر فرشته ای بر او درود می فرستد».

امام صادق علیه السلام به هشام بن حکم که از وی تفسیر «سبحان اللّه » را پرسید : تنزیهی برای خداست . آیا نمی بینی که هر گاه کسی از چیزی به شگفت آید، می گوید : «سبحان اللّه ؛ پیراسته است خدا ».

الکافی به نقل از هشام جوالیقی : از امام صادق علیه السلام درباره گفتار خدا عز و جل «سبحان اللّه » پرسیدم که مراد خدا از آن چیست؟ فرمود : « پیراسته دانستن او » .

.


ص: 202

30 / 3مَعنَی التَّقدیسِالکتاب«هُوَ اللَّهُ الَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَمُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَنَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ» . (1)

«یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَوَ تِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ» . (2)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا قُدّوسُ ، الطّاهِرُ فَلا شَیءَ کَمِثلِهِ . (3)

الإمام الصادق علیه السلام :یا أللّهُ ، القُدّوسُ الطّاهِرُ مِن کُلِّ شَیءٍ فَلا شَیءَ یُعادِلُهُ . (4)

الإمام الکاظم علیه السلام فِی الدُّعاءِ : تَقَدَّستَ یا قُدُّوسُ عَنِ الظُّنونِ وَالحُدوسِ (5) ، وأَنتَ المَلِکُ القُدُّوسُ بارِئُ الأَجسامِ . (6)

إدریس علیه السلام :یا قُدّوسُ ، الطّاهِرُ مِن کُلِّ سوءٍ ولا شَیءَ یَعدِلُهُ . (7)

.

1- .الحشر : 23 .
2- .الجمعه : 1 .
3- .جمال الاُسبوع : ص 222 عن وهب بن منبه والحسن البصری والإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 90 ص 58 ح 14 .
4- .الإقبال : ج 1 ص 103 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 375 ح 1 .
5- .الحدس : الظنّ والتخمین والتوهّم (القاموس المحیط : ج 2 ص 206) .
6- .مهج الدعوات : ص 74 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 219 ح 1 .
7- .مصباح المتهجّد : ص 602 ، مهج الدعوات : ص 366 عن الحسن البصری وفیه «فلا شیء یُعَازّه من خلقه» بدل «ولا شیءَ یعدله» ، بحار الأنوار : ج 95 ص 169 وفیه «فلا شیء یعادله من خلقه» .

ص: 203



30 / 3 معنای تقدیس

30 / 3معنای تقدیسقرآن«او خدایی است که خدایی جز او نیست ؛ فرمان روایِ بسیار پاک ، بی نقص ، ایمنی بخش ، نگاهبان، عزّتمند، چیره بسیار بزرگ . خدا از آنچه شرک می ورزند، پیراسته است» .

«آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، خداوندِ فرمان روای بسیار پاک شکستْ ناپذیرِ فرزانه را به پیراستگی می ستاید» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای بسیار پاکِ پاکیزه که چیزی مانند او نیست!

امام صادق علیه السلام :ای خدای بسیار پاک که پاکیزه از هر چیز ( کاستی) است و چیزی همتای او نیست!

امام کاظم علیه السلام در دعا : ای بسیار پاک ! از گمان ها و پندارها پیراسته ای ، و تویی فرمان روایِ بسیار پاکِ آفریننده اجسام.

ادریس علیه السلام :ای بسیار پاک که پاکیزه از هر بدی است و چیزی همسنگ او نیست!

.


ص: 204

30 / 4قُدّوسُ السَّماواتِ وَالأَرضِرسول اللّه صلی الله علیه و آله فِی الدُّعاءِ : یا قاضِیَ السَّماواتِ وَالأَرضِ یا أللّهُ ، یا قَیّومَ السَّماواتِ وَالأَرضِ یا أللّهُ ، یا قُدّوسَّ السَّماواتِ وَالأَرضِ یا أللّهُ ، یا مُؤمِنَ السَّماواتِ وَالأَرضِ یا أللّهُ . (1)

.

1- .البلد الأمین : ص 419 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 263 ح 1 .

ص: 205



30 / 4 بسیار پاکِ آسمان ها و زمین

30 / 4بسیار پاکِ آسمان ها و زمینپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعا : ای تمام کننده [ آفرینشِ ] آسمان ها و زمین، ای خدا! ای برپا دارنده آسمان ها و زمین، ای خدا! ای بسیار پاک آسمان ها و زمین، ای خدا! ای ایمنی بخش آسمان ها و زمین ، ای خدا!

.


ص: 206

الفصل الحادی والثلاثون: السّلامالسَّلام لغهًالسَّلام مشتقّ من «سلم». وهو یدلّ علی السِّلم والصحّه والعافیه والبراءه من العیب والنقص والمرض (1) ، و«السَّلام» إِمّا مصدر ثلاثیّ مجرّد ، قال ابن منظور : «السَّلام» فی الأَصل: «السلامه» (2) ، یقال: سَلِمَ یسلم سلاما وسلامهً ، ومن هنا قال أَهل العلم : اللّه جلّ ثناؤه هو السَّلام، لسلامته ممّا یلحق المخلوقین من العیب والنقص والفناء، (3) وإِمّا مصدر باب تفعیل: سلّم ، یسلّم تسلیما وسلاما ، وتأَویل «السَّلام» بهذا المعنی فی حقّ اللّه تعالی أَنّه ذو السَّلام الذی یملک السَّلام ، أَی : یخلص من المکروه . (4)

السَّلام فی القرآن والحدیثوردت مشتقّات مادّه «سلم» منسوبهً إِلی اللّه سبحانه أَربع مرّات فی القرآن الکریم ، ویمکن أَن یراد من السَّلام فی الآیه الشریفه : «هُوَ اللَّهُ الَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَمُ» (5) کلا المعنیین الواردین للسَّلام اللذین مرّا فی معناه اللغویّ . أَمّا فی الآیات الکریمه: «سَلَمٌ قَوْلاً مِّن رَّبٍّ رَّحِیمٍ» (6) و «قِیلَ یَنُوحُ اهْبِطْ بِسَلَمٍ مِّنَّا» (7) و «لَکِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ» (8) فالمعنی الثانی للسَّلام هو المقصود ، والمراد من هذه الآیات مصدریّه اللّه للسَّلام لا وصف الذات الإلهیّه بالسَّلام وخلوّها من العیب والنقص . وقد أَشارت الأَحادیث إِلی کلا المعنیین الواردین للسَّلام ، علی سبیل المثال: «اللَّهمّ أَنتَ السَّلامُ ومِنکَ السَّلامُ» 9 .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 3 ص 90 ؛ النهایه : ج 2 ص 293 ؛ الصحاح : ج 5 ص 1951 ؛ لسان العرب : ج 12 ص 289 .
2- .لسان العرب : ج 12 ص 291 .
3- .. معجم مقاییس اللغه : ج 3 ص 90 .
4- .الحشر : 23 .
5- .یس : 58 .
6- .هود : 48 .
7- .الأنفال : 43 .
8- .راجع : ص 210 ح 4700 .

ص: 207



فصل سی و یکم : سلام

واژه شناسی «سلام»

سلام ، در قرآن و حدیث

فصل سی و یکم : سلامواژه شناسی «سلام»واژه «سلام (سلامت / آرامش / آشتی) » ، بر گرفته از «سلم» است که بر مُسالمت و سلامت و آسایش و پیراسته بودن از عیب و کاستی و بیماری دلالت دارد. سلام ، یا مصدر ثلاثی مجرد است و یا مصدر باب تفعیل . به گفته ابن منظور ، سلام در اصل ، سلامت است . گفته می شود : «سَلِمَ، یسلم، سلاما و سلامهً» و از این جا اهل علم گفته اند : «خدا که ستایش او شکوهمند است سلام است؛ زیرا از هر عیب و کاستی و نابودی ای که به آفریدگان در می رسد، در سلامت است» . اگر مصدر باب تفعیل باشد ، از «سلّم ، یسلّم، تسلیما و سلاما» آمده و در حقّ خدای والا ، به معنای آن است که او سرچشمه سلام (آرامش) است ؛ یعنی از ناگواری می رهاند.

سلام ، در قرآن و حدیثبرگرفته ها از مادّه «سلم» ، در قرآن کریم چهار بار به خدا نسبت داده شده است و مراد از سلام در آیه شریف «او خدایی است که خدایی جز او نیست، فرمان روای بسیار پاک و سلام» ، هر یک از دو معنایی که در واژه شناسی گذشت، امکان دارد . اما در آیات شریفِ : « [بر بهشتیان] سلام است؛ سخنی از پروردگاری مهربان» و «گفته شد : ای نوح! با سلامی از ما ، فرود آی» و «امّا خدا سلام بخشید» ، معنای دوم سلام (سلامت) مقصود است و مراد از این آیات، اصل بودنِ خدا برای سلام (سلامت) است ، نه وصف ذات الهی به سلام و عاری بودن از عیب و نقص. احادیث ، به هر دو معنای وارد شده برای سلام اشاره کرده اند، برای نمونه : «خدایا ! تویی سلام و از توست سلام».

.


ص: 208

31 / 1القُدّوسُ السَّلامُ«هُوَ اللَّهُ الَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَمُ» . (1)

31 / 2مَعنَی السَّلامِتفسیر القمّی فی قَولِهِ عز و جل : «سَلَمٌ قَوْلاً مِّن رَّبٍّ رَّحِیمٍ» (2) : السَّلامُ مِنهُ تَعالی هُوَ الأَمانُ. (3)

.

1- .الحشر: 23 وراجع : یس : 58، یونس : 25 .
2- .یس : 58 .
3- .تفسیر القمّی: ج 2 ص 216، تفسیر نور الثقلین: ج 4 ص 390 ح 69 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 124 ح 21 .

ص: 209



31 / 1 بسیار پاک و سلام

31 / 2 معنای سلام

31 / 1بسیار پاک و سلام«او خدایی است که جز او خدایی نیست؛ فرمان روایِ بسیار پاک و سلام» .

31 / 2معنای سلامتفسیر القمّی در باره آیه «بر بهشتیان سلام است ؛ سخنی از پروردگاری مهربان» : سلام از خدای متعال ، همان امان است .

.


ص: 210

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إِنَّ السَّلامَ اسمٌ مِن أَسماءِ اللّهِ تَعالی ، وَضَعَهُ اللّهُ فِی الأَرضِ. (1)

الإمام الباقر علیه السلام :إِنَّ السَّلامَ اسمٌ مِن أَسماءِ اللّهِ عز و جل . (2)

31 / 3هُوَ السَّلامُ ومِنهُ السَّلامُ وإلَیهِ السَّلامُرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی ذِکرِ أَحوالِ أَهلِ الجَنَّهِ : قالوا : رَبَّنا أَنتَ السَّلامُ ومِنکَ السَّلامُ، ولَکَ یَحِقُّ الجَلالُ وَالإِکرامُ. فَقالَ: أَنَا السَّلامُ ومَعَی السَّلامُ، ولی یَحِقُّ الجَلالُ وَالإِکرامُ. فَمَرحَباً بِعِبادی... . (3)

فاطمه علیهاالسلام :إِنَّ اللّهَ هُوَ السَّلامُ، ومِنهُ السَّلامُ، وإِلَیهِ السَّلامُ . (4)

الإمام الصادق علیه السلام :اللّهُمَّ أَنتَ السَّلامُ ومِنکَ السَّلامُ. (5)

.

1- .الأدب المفرد : ص 293 ح 989 عن أنس، المعجم الکبیر: ج 10 ص 182 ح 10391 عن عبد اللّه ، المعجم الصغیر : ج 1 ص 75 عن أبی هریره بزیاده «تحیّهً لأهل دیننا ، وأمانا لأهل ذمّتنا» ، کنز العمّال: ج 9 ص 113 ح 25238 ؛ روضه الواعظین : ص 503 ، مشکاه الأنوار : ص 349 ح 1125 وفیهما «فأفشوه بینکم» بدل «وضعه ...»، بحار الأنوار : ج 76 ص 10 ح 39 .
2- .کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 1 ص 368 ح 1066 ، الأربعون حدیثا للشهید الأوّل : ص 51 عن زراره ، بحار الأنوار : ج 84 ص 306 ح 30 .
3- .سعد السعود: ص 110 عن أبی هبیره العماری من وِلد عمّار بن یاسر عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، شرح الأخبار: ج 3 ص 496 عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 68 ص 72 ح 131 وراجع: کنز العمّال: ج 2 ص 641 ح 4966 .
4- .الأمالی للطوسی : ص 175 ح 294 عن برید العجلی ، الخرائج والجرائح : ج 2 ص 530 ح 4 کلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار : ج 16 ص 1 ح 1 .
5- .الکافی: ج 2 ص 587 ح 23 عن ابن أبی یعفور، کتاب من لایحضره الفقیه: ج 1 ص 560 ح 1548 عن عبد الرحیم القصیر، مصباح المتهجّد: ص 274 ح 383، الاُصول الستّه عشر : ص 95 ، المزار الکبیر: ص 226 عن یوسف الکناسی ومعاویه بن عمّار، الدروع الواقیه: ص 154، بحار الأنوار: ج 87 ص 250 ح 57 .

ص: 211



31 / 3 اوست سلام و از اوست سلام و به سوی اوست سلام

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همانا سلام، نامی از نام های خدای والاست که آن را در زمین نهاده است.

امام باقر علیه السلام :سلام ، نامی از نام های خداوندِ عزّتمند شکوهمند است.

31 / 3اوست سلام و از اوست سلام و به سوی اوست سلامپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در یاد کرد احوال بهشتیان : می گویند : ای پروردگار ما! تویی سلام و از توست سلام و شکوه و ارجمندی ، تنها سزاوار توست. پس [خدا] می گوید : «منم سلام و با من است سلام . شکوه و ارجمندی ، تنها سزاوارِ من است. پس به بندگانم خوشامد می گویم ...» .

فاطمه علیهاالسلام :همانا خداست سلام و از اوست سلام و به سوی اوست سلام.

امام صادق علیه السلام :خداوندا! تویی سلام و از توست سلام.

.


ص: 212

الفصل الثانی والثلاثون: السّمیعالسَّمیع لغهً«السَّمیع» فعیل بمعنی فاعل من أَبنیه المبالغه ، مشتقّ من مادّه «سمع» وهو فی الأَصل إِیناس الشیء بالأُذن (1) ، والسَّمع مصدر سمع یسمع ، ویستعمل فی معنی أُذن. قال ابن الأَثیر : فی أَسماء اللّه تعالی «السَّمیع» وهو الذی لا یعزب عن إِدراکه مسموع وإِن خفی ، فهو یسمع بغیر جارحه (2) .

السَّمیع فی القرآن والحدیثلقد ذکر القرآن الکریم صفه «السمیع» مقرونهً بصفه «العلیم» اثنین وثلاثین مرّهً (3) ، وبصفه «البصیر» عشر مرّات (4) ، وبصفه «القریب» مرّهً واحدهً (5) ، وذکر «سمیع الدّعاء» مرّتین (6) ، وکَون اللّه سمیعا فی الآیات والأَحادیث شعبه من کَونه علیما وبمعنی کونه علیما بالمسموعات والأَصوات ، ولا یخفی علی اللّه کلام وصوت حتّی لو کان خفیهً ، وکَون اللّه سمیعا لیس کالمخلوقات المسبوقه بالجهل ، والمتحقّق سمعها بواسطه الأَداه والآله .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 3 ص 102 .
2- .النهایه : ج 2 ص 401 .
3- .علی سبیل المثال ، راجع : البقره : 127 ، 137 ، 181 وآل عمران : 34 ، 35 ، 121 والدخان : 6 .
4- .الإسراء : 1 ، الحجّ : 61 ، 75 ، لقمان : 28، غافر : 20 ، 56 ، الشوری : 11، المجادله : 1، النساء : 58 ، 134 .
5- .سبأ : 50 .
6- .آل عمران : 38 ، إبراهیم : 39 .

ص: 213



فصل سی و دوم : سمیع

واژه شناسی «سمیع»

سمیع ، در قرآن و حدیث

فصل سی و دوم : سمیعواژه شناسی «سمیع»صفت «سمیع (شنوا) » ، فعیل به معنای فاعل و از ساخت های مبالغه و برگرفته از مادّه «سمع» است که در اصل، شنیدن به وسیله گوش است. «سَمع» که مصدر «سَمِع یَسمَع» است ، در معنای گوش نیز به کار می رود. ابن اثیر می گوید : یکی از نام های خدای والا «سمیع» است ؛ یعنی او کسی است که هیچ شنیده ای هرچند که پنهان باشد از ادراک او به در نمی رود . و البته او بدون اندام می شنود.

سمیع ، در قرآن و حدیثقرآن کریم ، صفت «سمیع» را همراه صفت «علیم» 32 بار ، و با صفت «بصیر» ده بار ، و با صفت «قریب» ، یک بار یاد کرده است. تعبیر «سمیع الدعاء» نیز دو بار ذکر شده است. سمیع بودن خدا در آیات و احادیث ، شاخه ای از علیم بودن او و به معنای آگاه بودنِ او از شنیده ها و آواهاست ؛ یعنی هیچ سخن و آوایی، هر چند پنهان ، بر خدا پوشیده نمی ماند. شنوا بودن خدا، مانند آفریدگان نیست که مسبوق به جهل باشد و از ره گذرِ ادات و ابزار ، تحقّق پیدا کند.

.


ص: 214

32 / 1مَن تَکَلَّمَ سَمِعَ نُطقَهُالکتاب«إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ » . (1)

«هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِی مِن لَّدُنکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ » . (2)

«إِنَّهُ سَمِیعٌ قَرِیبٌ » . (3)

«أَمْ یَحْسَبُونَ أَنَّا لاَ نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْوَاهُم بَلَی وَ رُسُلُنَا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُونَ» . (4)

الحدیثمسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن مسعود :کُنتُ مُستَتِرا بِأَستارِ الکَعبَهِ ، فَجاءَ ثَلاثَهُ نَفَرٍ ، کَثیرٌ شَحمُ بُطونِهِم ، قَلیلٌ فِقهُ قُلوبِهِم ، قُرَشِیٌّ وخَتَناهُ (5) ثَقَفِیّانِ ، أَو ثَقَفِیٌّ وخَتَناهُ قُرَشِیّانِ ، فَتَکَلَّموا بِکَلامٍ لَم أَفهَمهُ ، فَقالَ بَعضُهُم : أَتَرونَ أَنَّ اللّهَ عز و جلیَسمَعُ کَلامَنا هذا ؟ فَقالَ الآخَرانِ : إِنّا إِذا رَفَعنا أَصواتَنا سَمِعَهُ ، وإِذا لَم نَرفَع أَصواتَنا لَم یَسمَعهُ ! وقالَ الآخَرُ : إِن سَمِعَ مِنهُ شَیئا سَمِعَهُ کُلَّهُ ، قالَ : فَذَکَرتُ ذلِکَ لِلنَّبِیَّ صلی الله علیه و آله ، فَأَنزَلَ اللّهُ عز و جل : «وَ مَا کُنتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَن یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ سَمْعُکُمْ وَ لاَ أَبْصَرُکُمْ وَ لاَ جُلُودُکُمْ وَ لَکِن ظَنَنتُمْ أَنَّ اللَّهَ لاَ یَعْلَمُ کَثِیرًا مِّمَّا تَعْمَلُونَ * وَ ذَ لِکُمْ ظَنُّکُمُ الَّذِی ظَنَنتُم بِرَبِّکُمْ أَرْدَلکُمْ فَأَصْبَحْتُم مِّنَ الْخَسِرِینَ » (6) . (7)

.

1- .البقره : 181 ، الأنفال : 17 وراجع : البقره : 127 ، 137 ، 224 ، 227 ، 244 ، 256 والنساء : 148 وآل عمران : 34 ، 35 ، 121 ، والمائده : 76 والأنعام : 13 ، 115 والأعراف : 200 والأنفال : 17، 42 ، 53 ، 61 والتوبه : 98 ، 103 ویونس : 65 ویوسف : 34 والأنبیاء : 4 والنور : 21 ، 60 والشعراء : 220 والعنکبوت : 5 ، 60 وفصّلت : 36 والدخان : 6 .
2- .آل عمران : 38 وراجع : إبراهیم : 39 .
3- .سبأ : 50 .
4- .الزخرف : 80 .
5- .مثنّی خَتَن ؛ وهو زوج البنت (النهایه : ج 2 ص 10) .
6- .فصّلت : 22 و 23 .
7- .مسند ابن حنبل : ج 2 ص 113 ح 4047 وص 20 ح 3614 ، صحیح البخاری : ج 4 ص 1818 ح 4538 و4539 وج 6 ص 2735 ح 7083 ، صحیح مسلم : ج 4 ص 2141 ح 5 ، سنن الترمذی : ج 5 ص 375 ح 3248 کلّها نحوه ولیس فیها «فذکرت للنبیّ صلی الله علیه و آله» ، مسند أبی یعلی : ج 5 ص 101 ح 5182 .

ص: 215



32 / 1 هر که سخن بگوید ، خدا سخن او را می شنود

32 / 1هر که سخن بگوید ، خدا سخن او را می شنودقرآن«همانا خداوند ، شنوای داناست» .

«آن جا [بود] که زکریا پروردگار خود را خواند [و] گفت : پروردگار من ! از پیشگاه خود ، به من فرزندی پاکیزه ببخش . تویی شنوای دعا» .

«همانا او شنوای نزدیک است» .

«آیا می پندارند که ما رازِ ایشان و نجوایشان را نمی شنویم؟! چرا ، [ می شنویم ] و فرستادگان ما نزد آنها [اعمالشان را] می نویسند» .

حدیثمسند ابن حنبل به نقل از عبد اللّه بن مسعود : با پرده های کعبه پنهان شده بودم که سه نفر آمدند که پیه شکم هایشان فراوان ، [ ولی ] فهم دل هایشان اندک بود! یک قُرَشی و دو داماد ثَقَفیِ او یا یک ثقفی و دو داماد قرشیِ او، سخنی گفتند که نفهمیدم . پس یکی از ایشان گفت : آیا چنین می دانید که خداوند عز و جل این گفتار ما را می شنود؟ دو نفر دیگر گفتند : اگر ما آواهایمان را بلند کنیم ، آن را می شنود و اگر آواهایمان را بلند نکنیم ، آن را نمی شنود! و دیگری گفت : اگر چیزی از آن را بشنود، همه آن را شنیده است . آن [قضیه] را برای پیامبر صلی الله علیه و آله ذکر کردم. پس خدای عز و جل فرو فرستاد : « و پنهان می کردید از گوشتان و دیدگانتان و پوست هایتان تا مبادا بر ضدّ شما گواهی دهند ، و پنداشتید که خداوند ، بسیاری از آنچه را که می کنید ، نمی داند ، و البته این، پندار شماست که نسبت به پروردگارتان پنداشتید . شما را به هلاک افکنْد و از زیانکاران گشتید » .

.


ص: 216

الإمام علیّ علیه السلام :مَن تَکَلَّمَ سَمِعَ نُطقَهُ ، ومَن سَکَتَ عَلِمَ سِرَّهُ . (1)

راجع : ص 340 ح 4847 .

32 / 2صِفَهُ سَمعِهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا سامِعَ الأَصواتِ ، یا عالِمَ الخَفِیّاتِ، یا دافِعَ البَلِیّاتِ. (2)

عنه صلی الله علیه و آله :یا مَن یَعلَمُ مُرادَ المُریدینَ ، یا مَن یَعلَمُ ضَمیرَ الصَّامِتینَ ، یا مَن یَسمَعُ أَنینَ الواهِنینَ (3) ، یا مَن یَری بُکاءَ الخائِفینَ... یا دائِمَ البَقاءِ ، یا سامِعَ الدُّعاءِ ، یا واسِعَ العَطاءِ. (4)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 109 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 318 ح 43 .
2- .البلد الأمین : ص 402 ، المصباح للکفعمی : ص 334 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 384 .
3- .الوَهْنُ : الضَعْفُ (الصحاح : ج 6 ص 2215) .
4- .البلد الأمین : ص 407 ، المصباح للکفعمی : ص 343 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 392 .

ص: 217



32 / 2 ویژگی شنواییِ او

امام علی علیه السلام :هر که سخن بگوید ، [ خداوند ، ] سخن گفتنِ او را می شنود و هر که خاموش گردد، [ خداوند ، ] راز او را می داند.

ر . ک : ص 341 ح 4847 .

32 / 2ویژگی شنواییِ اوپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای شنونده آواها، ای دانای نهان ها، ای دور کننده گرفتاری ها!

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای آن که خواسته خواهندگان را می داند، ای آن که نهانِ خاموشان را می داند، ای آن که ناله ناتوانان را می شنود، ای آن که گریه بیمناکان را می بیند ... . ای همیشه پایدار، ای شنونده نیایش، ای گسترده بخشش!

.


ص: 218

الإمام علیّ علیه السلام :کانَ . . . سَمیعا إِذ لا مَسموعَ . (1)

عنه علیه السلام :کُلُّ سَمیعٍ غَیرُهُ یَصَمُّ عَن لَطیفِ الأَصواتِ ، ویُصِمُّهُ کَبیرُها ، ویَذهَبُ عَنهُ ما بَعُد مِنها . (2)

الإمام زین العابدین علیه السلام :اللّهُمَّ أَنتَ المَلِکُ الَّذی لا یُملَکُ، وَالواحِدُ الَّذی لا شَریکَ لَکَ ، یا سامِعَ السِّرِّ وَالنَّجوی . (3)

عنه علیه السلام فِی الدُّعاءِ : یا مَوضِعَ کُلِّ شَکوی ، ویا سامِعَ کُلِّ نَجوی ، وشاهِدَ کُلِّ مَلاًَ، وعالِمَ کُلِّ خَفِیَّهٍ. (4)

الإمام الباقر علیه السلام :إِنَّهُ سَمیعٌ بَصیرٌ ، یَسمَعُ بِما یُبصِرُ ویُبصِرُ بِما یَسمَعُ . (5)

الإمام الصادق علیه السلام :إِنَّما سُمِّیَ سَمیعا ؛ لِأَنَّهُ «مَا یَکُونُ مِن نَّجْوَی ثَلَثَهٍ إِلاَّ هُوَ رَابِعُهُمْ وَ لاَ خَمْسَهٍ إِلاَّ هُوَ سَادِسُهُمْ وَ لاَ أَدْنَی مِن ذَ لِکَ وَ لاَ أَکْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ مَا کَانُواْ» (6) ، یَسمَعُ النَّجوی ، ودَبیبَ النَّملِ عَلَی الصَّفا ، وخَفَقانَ الطَّیرِ فِی الهَواءِ ، لا تَخفی عَلَیهِ خافِیَهٌ ولا شَیءٌ مِمّا أَدرَکَتهُ الأَسماعُ وَالأَبصارُ ، وما لا تُدرِکُهُ الأَسماعُ وَالأَبصارُ ، ما جَلَّ مِن ذلِکَ وما دَقَّ ، وما صَغُرَ وما کَبُرَ ، ولم نَقُل سَمیعا بَصیرا کَالسَّمعِ المَعقولِ مِنَ الخَلقِ . (7)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 139 ح 4 عن الإمام الصادق علیه السلام ، التوحید : ص 309 ح 2 عن عبد اللّه بن یونس عن الإمام الصادق عنه علیهماالسلام .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 65 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 309 ح 37 .
3- .النَجْوُ : السِّرّ بین اثنین ، والاسم : النجوی (لسان العرب : ج 15 ص 308) .
4- .الکافی : ج 2 ص 560 ح 15 عن ابن أبی حمزه ، مصباح المتهجّد : ص 672 ح 734 ، المزار الکبیر : ص 443 کلاهما عن أبی حمزه عن الإمام الصادق علیه السلام ، کشف الغمّه : ج 2 ص 180 عن أبی حمزه الثمالی عن الإمام الباقر علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 91 ص 374 ح 31 .
5- .الکافی : ج 1 ص 108 ح 1 ، التوحید : ص 144 ح 9 کلاهما عن محمّد بن مسلم ، بحار الأنوار : ج 4 ص 69 ح 14 .
6- .المجادله : 7 .
7- .بحار الأنوار : ج 3 ص 194 عن المفضّل بن عمر فی الخبر المشتهر بتوحید المفضل .

ص: 219

امام علی علیه السلام :[ خداوند متعال ، ] آن هنگام که هیچ شنیده ای نبود ... شنوا بود.

امام علی علیه السلام :هر شنوایی غیر از او ، از [ شنیدنِ ]آواهای نازک [ و آرام ]، ناشنواست و آواهای بزرگ [ و بلند ] ، او را کَر می کند و آواهای دور ، از چنگ او در می رود.

امام زین العابدین علیه السلام :خداوندا! تو آن فرمان روایی هستی که زیر فرمان در نمی آید و یگانه ای هستی که تو را انبازی نیست ، ای شنونده راز و نجوا!

امام زین العابدین علیه السلام در دعا : ای جایگاه هر شِکوه و ای شنونده هر نجوا و گواه هر گروه و دانای هر نهان !

امام باقر علیه السلام :بی گمان ، او شنوای بیناست. با همان که می بیند ، می شنود و با همان که می شنود، می بیند.

امام صادق علیه السلام :[خداوند] شنوا نامیده شده است ؛ زیرا «هیچ رازگوییِ سه نفری نیست ، جز آن که او چهارمین ایشان است و هیچ [ نجوای ] پنج نفری نیست، مگر آن که او ششمین ایشان است . کمتر از آن و بیشتر از آن هم [ نجوایی ]نیست ، مگر آن که او با ایشان است، هر کجا که باشند» . رازگویی و خزش مور بر صخره صاف، و تپش [ قلب ]پرندگان در هوا را می شنود. نه هیچ نهانی بر او پوشیده می ماند و نه چیزی از آنچه گوش ها و دیدگان در می یابند و نه آنچه گوش ها و دیدگان درنمی یابند. از ریز و درشت تا خرد و کلانِ آن ، [همه را در می یابد] و شنوای بینا، مانند شنوایی که از آفریدگان فهمیده می شود، قائل نشدیم.

.


ص: 220

عنه علیه السلام :لَم یَزَلِ اللّهُ عز و جل رَبَّنا . . . وَالسَّمعُ ذاتُهُ ولا مَسموعَ وَفَلَمّا أَحدَثَ الأَشیاءَ وکانَ المَعلومُ وَقَعَ العِلمُ مِنهُ علی المَعلومِ وَالسَّمعُ عَلَی المَسموعِ . (1)

عنه علیه السلام فِی الدُّعاءِ : یا عَلِیُّ یا عَظیمُ ، یا رَحمانُ یا رَحیمُ ، یا سامِعَ الدَّعَواتِ ، یا مُعطِیَ الخَیراتِ ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وأَهلِ بَیتِ مُحَمَّدٍ . (2)

الإمام الکاظم علیه السلام فِی الدُّعاءِ : اللّهُمَّ ... أَنتَ ... سَمیعٌ لا یَشُکُّ . (3)

عنه علیه السلام فِی الدُّعاءِ : یا سابِقَ کُلِّ فَوتٍ ، یا سامِعا لِکُلِّ صَوتٍ قَوِیٍّ أَو خَفِیٍّ، یا مُحیِیَ النُّفوسِ بَعدَ المَوتِ ، لا تَغشاکَ الظُّلُماتُ الحِندِسِیَّهُ (4) ، ولا تَشابَهُ عَلَیکَ اللُّغاتُ المُختَلِفَهُ، ولا یَشغَلُکَ شَیءٌ عَن شَیءٍ، یا مَن لا تَشغَلُهُ دَعوَهُ داعٍ دَعاهُ مِنَ الأَرضِ عَن دَعوَهِ داعٍ دَعاهُ مِنَ السَّماءِ ، یا مَن لَهُ عِندَ کُلِّ شَیءٍ مِن خَلقِهِ سَمعٌ سامِعٌ وَبَصرٌ نافِذٌ. (5)

الإمام الرضا علیه السلام :اللّهُمَّ إِنّی أَسأَ لُکَ ، یا سامِعَ کُلِّ صَوتٍ ، ویا بارِئَ (6) النُّفوسِ بَعدَ المَوتِ ، ویا مَن لا تَغشاهُ الظُّلُماتُ ، ولا تَتَشابَهُ عَلَیهِ الأَصواتُ ، ولا تُغَلِّطُهُ الحاجاتُ. (7)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 107 ح 1 ، التوحید : ص 139 ح 1 کلاهما عن أبی بصیر ، بحار الأنوار : ج 57 ص 161 ح 96 .
2- .الکافی : ج 3 ص 327 ح 20 ، عدّه الداعی : ص 257 کلاهما عن یونس بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 67 ص 223 ح 30 .
3- .بحار الأنوار : ج 95 ص 445 ح 1 نقلاً عن الکتاب العتیق الغروی .
4- .حِنْدِس : أی شدید الظلمه (النهایه : ج 1 ص 450) .
5- .کشف الغمّه : ج 3 ص 29 عن مولی لأبی عبد اللّه علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 48 ص 30 ح 2 .
6- .البارئ : الخالق والمقدّر لِما یوجده (مجمع البحرین : ج 1 ص 129) .
7- .تهذیب الأحکام : ج 3 ص 86 ح 243 عن ابن المغیره ، مصباح المتهجّد : ص 561 ح 659 ، الإقبال : ج 1 ص 324 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 130 ح 3 .

ص: 221

امام صادق علیه السلام :خدا عز و جل هماره پروردگار ماست ... و شنوایی ، ذات اوست ، [ حتّی ]هنگامی که هیچ شنیده ای نبود ... . پس آن گاه که اشیا را پدید آورْد و دانسته ای به وجود آمد، دانش بر دانسته واقع شد ... و شنوایی بر شنیده.

امام صادق علیه السلام در دعا : ای بلند پایه ، ای سترگ، ای رحمتگر ، ای مهربان، ای شنونده دعاها، ای بخشنده نیکی ها! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست.

امام کاظم علیه السلام در دعا : خداوندا! ... تو ... شنوایی هستی که تردید نمی کند.

امام کاظم علیه السلام در دعا : ای پیش گیرنده بر هر از دست شدگی، (1) ای شنونده هر آوای نیرومند (بلند) یا نهان، ای زنده کننده جان ها پس از مرگ! تاریکی های بسیار تار ، تو را فرو نمی پوشاند و زبان های گوناگون ، بر تو مشتبه نمی گردد و چیزی تو را از چیزی باز نمی دارد، ای آن که دعای دعا کننده ای که او را از زمین می خوانَد ، از دعای دعا گویی که او را از آسمان فرا می خواند، باز نمی دارد، ای آن که او را نزد هر چیزی از آفریدگانش، شنوایی ای شنونده و بینشی نافذ است!

امام رضا علیه السلام :خداوندا! من از تو درخواست می کنم، ای شنونده هر آوا ، و ای آفریننده جان ها پس از مرگ ، و ای آن که تاریکی ها او را فرو نمی پوشانند و آواها بر او مشتبه نمی گردد و نیازها او را به خطا در نمی افکنند.

.

1- .یعنی : هیچ چیز ، از دسترس او بیرون نمی رود.

ص: 222

عنه علیه السلام :سُمِّیَ رَبُّنا سَمیعا لا بِخَرتٍ (1) فیهِ یَسمَعُ بِهِ الصَّوتَ ولا یُبصِرُ بِهِ ، کَما إِنَّ خَرْتَنَا الَّذی بِهِ نَسمَعُ لا نَقوی بِهِ عَلَی البَصَرِ ، ولکِنَّهُ أَخبَرَ أَنَّهُ لا یَخفی عَلَیهِ شَیءٌ مِنَ الأَصواتِ ، لَیسَ عَلی حَدِّ ما سُمّینا نَحنُ ، فَقَد جَمَعَنا الاِسمُ بِالسَّمعِ وَاختَلَفَ المَعنی . (2)

عنه علیه السلام لَمّا سَأَلَهُ رَجُلٌ : أَخبِرنی عَن قَولِکُم : إِنَّهُ لَطیفٌ وسَمیعٌ ... : قُلنا : إِنَّهُ سَمیعٌ لا یَخفی عَلَیهِ أَصواتُ خَلقِهِ ما بَینَ العَرشِ إِلَی الثَّری مِنَ الذَّرَّهِ إِلی أَکبَرَ مِنها فی بَرِّها وبَحرِها ، ولا یَشتَبِهُ عَلَیهِ لُغاتُها ، فَقُلنا عِندَ ذلِکَ : إِنَّهُ سَمیعٌ لا بِأُذُنٍ . (3)

عنه علیه السلام :إِنَّهُ یَسمَعُ بِما یُبصِرُ ویَری بِما یَسمَعُ ، بَصیرٌ لا بِعَینٍ مِثلِ عَینِ المَخلوقینَ ، وسَمیعٌ لا بِمثلِ سَمعِ السّامِعینَ . . . ولَمّا لَم یَشتَبِه عَلَیهِ ضُروبُ اللُّغاتِ ، ولَم یَشغَلهُ سَمعٌ عَن سَمعٍ ، قُلنا : سَمیعٌ لا مِثلُ سَمعِ السّامِعینَ . (4)

الإمام الجواد علیه السلام لَمّا سُئِلَ : کَیفَ سُمِّیَ رَبُّنا سَمیعا ؟ : لِأَنَّهُ لا یَخفی عَلَیهِ ما یُدرَکُ بِالأَسماعِ ، ولَم نَصِفهُ بِالسَّمعِ المَعقولِ فِی الرَّأَسِ . (5)

.

1- .الخَرْت : ثقب الإبره والفأس والاُذن ونحوها ، والجمع خُروت وأخرات (الصحاح : ج 1 ص 248) .
2- .الکافی : ج 1 ص 121 ح 2 ، التوحید : ص 188 ح 2 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 147 ح 50 کلاهما عن الحسین بن خالد نحوه .
3- .عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 133 ح 28 ، التوحید : ص 252 ح 3 ، الاحتجاج : ج 2 ص 356 ح 281 کلّها عن محمّد بن عبد اللّه الخراسانی ، بحار الأنوار : ج 4 ص 176 ح 4 .
4- .التوحید : ص 65 ح 18 عن الفتح بن یزید الجرجانی ، بحار الأنوار : ج 4 ص 293 ح 21 .
5- .الکافی : ج 1 ص 117 ح 7 ، التوحید : ص 194 ح 7 ، الاحتجاج : ج 2 ص 468 ح 321 کلّها عن أبی هاشم الجعفری ، بحار الأنوار : ج 4 ص 154 ح 1 .

ص: 223

امام رضا علیه السلام :پروردگار ما شنوا نامیده شده ، نه به [ داشتنِ ] روزنه ای در او که بدان آوا را بشنود ، امّا بدان نبیند ؛ مانند روزنه ما که با آن می شنویم ، امّا از دیدن با آن ناتوانیم ؛ ولی او خبر داده که چیزی از آواها بر او پنهان نمی ماند ؛ امّا نه آن گونه که ما [شنوا] نامیده شده ایم . پس [ ما و خدا ]در نامِ شنوایی ، اشتراک داریم ؛ ولی در معنا متفاوتیم .

امام رضا علیه السلام در پاسخ مردی که به وی گفت : درباره این سخنتان که «او لطیف و شنواست» ، برایم بگو : گفتیم که او شنوایی است که آواهای آفریدگانش ، از میانه عرش تا خاک ، از مورچه ریز تا بزرگ تر از آن ، در خشکی و دریا ، بر او پوشیده نمی مانَد و زبان های آنها بر او مشتبه نمی گردد . پس در آن هنگام ، گفتیم که او شنواست ، نه با گوش.

امام رضا علیه السلام :او می شنود با آنچه می بیند و می بیند با آنچه می شنود. بیناست ، نه با دیده ای همانند دیده آفریدگان، و شنواست نه به مانند شنواییِ شنوندگان ... و از آن جا که گونه های زبان ها بر او مشتبه نگشت و شنیدنیْ او را از شنیدن [ چیز دیگر ] باز نداشت، گفتیم : شنواست ، نه مانند شنواییِ شنوندگان.

امام جواد علیه السلام آن گاه که پرسیدند : پروردگار ما چگونه شنوا نامیده شده است؟ : زیرا آنچه با گوش ها دریافت می شود، بر او پنهان نمی ماند؛ و او را به گوشی که در سر می یابیم، وصف نکردیم.

.


ص: 224

32 / 3ما لا یُوصَفُ سَمعُهُ بِهِالإمام علیّ علیه السلام :السَّمیعُ لا بِأَداهٍ . (1)

عنه علیه السلام :سَمیعٌ لا بِآلَهٍ . (2)

عنه علیه السلام :السَّمیعُ لا بِتَفریقِ آلَهٍ . (3)

عنه علیه السلام :سَمیعٌ لِلأَصواتِ المُختَلِفَهِ ، بِلا جَوارِحَ لَه مُؤتَلِفَهٍ . (4)

الإمام الصادق علیه السلام لَمّا قیلَ لَهُ : أَتَقولُ إِنَّهُ سَمیعٌ بَصیرٌ ؟ : هُوَ سَمیعٌ بَصیرٌ ، سَمیعٌ بِغَیرِ جارِحَهٍ ، وبَصیرٌ بِغَیرِ آلَهٍ ، بَل یَسمَعُ بِنَفسِهِ ویُبصِرُ بِنَفسِهِ ، ولَیسَ قَولی : إِنَّهُ سَمیعٌ بِنَفسِهِ أَنَّهُ شَیءٌ وَالنَّفسُ شَیءٌ آخَرُ ، ولکِنّی أَرَدتُ عِبارَهً عَن نَفسی إِذ کُنتُ مَسؤولاً ، وإِفهاما لَکَ إِذ کُنتَ سائِلاً . فَأَقولُ : یَسمَعُ بِکُلِّهِ لا أَنَّ کُلَّهُ لَهُ بَعضٌ ؛ لِأَنَّ الکُلَّ لَنا (لَهُ) بَعضٌ ، ولکِن أَرَدتُ إِفهامَکَ ، وَالتَّعبیرَ عَن نَفسی ولَیسَ مَرجِعی فی ذلِکَ کُلِّهِ إِلاّ أَنَّهُ السَّمیعُ البَصیرُ العالِمُ الخبَیرُ ، بِلاَ اختِلافِ الذّاتِ ولا اختِلافِ مَعنیً . (5)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 152 ، التوحید : ص 56 ح 14 عن فتح بن یزید الجرجانی عن الإمام الرضا علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 285 ح 17 .
2- .الکافی : ج 1 ص 139 ح 4 عن الإمام الصادق علیه السلام ، التوحید : ص 308 ح 2 عن عبد اللّه بن یونس عن الإمام الصادق عنه علیهماالسلام ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 151 ح 51 عن محمّد بن یحیی بن عمر والقاسم بن أیّوب العلوی عن الإمام الرضا علیه السلام ، الأمالی للمفید : ص 255 ح 4 عن محمّد بن زید الطبری عن الإمام الرضا علیه السلام ، الأمالی للطوسی : ص 23 ح 28 عن محمّد بن یزید الطبری عن الإمام الرضا علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 229 ح 3 .
3- .الکافی : ج 1 ص 140 ح 5 عن إسماعیل بن قتیبه عن الإمام الصادق علیه السلام وراجع: بحار الأنوار : ج 4 ص 285 ح 17 .
4- .حلیه الأولیاء : ج 1 ص 73 عن النعمان بن سعد ، کنز العمّال : ج 1 ص 409 ح 1737 .
5- .الکافی : ج 1 ص 108 ح 2 وص 83 ح 6 ، التوحید : ص 245 ح 1 وص 144 ح 10 کلّها عن هشام بن الحکم نحوه ، بحار الأنوار : ج 4 ص 69 ح 15 .

ص: 225



32 / 3 آنچه شنوایی او ، به آن ، وصف نمی شود

32 / 3آنچه شنوایی او ، به آن ، وصف نمی شودامام علی علیه السلام :[ خداوند ، ] همان شنوا نه با ابزار.

امام علی علیه السلام :[ خداوند ، ] شنواست ؛ امّا نه با ابزار.

امام علی علیه السلام :[ خداوند ، ] شنواست ؛ امّا نه با پراکندن ابزار.

امام علی علیه السلام :[ خداوند ، ] شنوای آواهای گوناگون است ، بی آن که اندام های سازواری برای او باشد.

امام صادق علیه السلام در پاسخ به این سؤال که : آیا می گویی او شنوای بیناست؟ : او شنوای بیناست. شنواست ، بی اندامی ، و بیناست ، بی ابزاری ؛ بلکه با ذات خود می شنود و با ذات خود می بیند و [ این ] سخنم که او با ذات خود می شنود، بدان معنا نیست که او چیزی است و ذاتْ چیز دیگری ؛ ولی چون از من سؤال شده، [از این سخن] بیان [مقصود] درونیِ خود و فهماندن به تو را چون پرسیدی اراده کردم. پس می گویم : به کلّیت [و تمام ذاتِ ]خود می شنود ، نه این که کلّیتِ او بعض داشته باشد ؛ زیرا کلّیتِ ما دارای بعض است ، ولی من فهماندن به تو و بیان [اعتقاد ]درونیِ خود را اراده کردم و بازگشت [سخن ]من در تمامی آنها ، جز این نیست که اوست شنوای بینای دانای آگاه، بی اختلاف ذات و بی اختلاف معنا. (1)

.

1- .یعنی : تعدّد صفات الهی، موجب تعدّد جهات و حیثیات ذات الهی نمی شود و همه به یک حقیقت که همه این صفات را با هم دارد اشاره می کنند. م.

ص: 226

. .


ص: 227

. .


ص: 228

الفصل الثالث والثلاثون: الشّافع ، الشّفیعالشَّافع والشَّفیع لغهً«الشَّفیع» مبالغه فی «الشَّافع» ، مشتقّ من «شفع» وهو یدلّ علی مقارنه الشیئین ، ومن ذلک الشَّفع خلاف الوتر ، وهو الزوج (1) ، والشَّفاعه تستعمل فی مورد السؤال فی التجاوز عن الذنوب والجرائم (2) ، والشَّافع : الطالب لغیره یتشفّع به إِلی المطلوب ، یقال : تشفّعتُ بفلان إِلی فلان فشفّعنی فیه ، واسم الطالب : شفیع (3) . إِنّ وجه إِطلاق الشَّفیع للطالب أَنّ الطالب ینضمّ إِلی الشخص لوصوله إِلی المطلوب ، واللّه تعالی شفیع للإنسان ، بل لا شفیع فی الحقیقه غیره تعالی ؛ لإنّ الإنسان لایصل إِلی مطلوبه إِلاّ بتوفیق اللّه وتقدیره وقضائه (4) ، وهناک وجه آخر لإطلاق الشفیع علی اللّه تعالی انّ اسم اللّه تعالی شفیع ؛ لأَنّ الأَسماء وسائط بین اللّه وبین خلقه فی إِیصال الفیض إِلیهم 5 .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 3 ص 201 ، المصباح المنیر : ص 317 ، لسان العرب : ج 8 ح 183 .
2- .النهایه : ج 2 ص 485 .
3- .لسان العرب : ج 8 ص 184 .
4- .راجع : المیزان : ج 16 ص 245 .