گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلدششم
فصل سی و سوم : شافع و شفیع



واژه شناسی «شفیع» و «شافع»

فصل سی و سوم : شافع و شفیعواژه شناسی «شفیع» و «شافع»صفت «شفیع (شفاعتگر) » ، مبالغه در «شافع» و برگرفته از «شفع» است که بر همراهیِ دو چیز دلالت دارد . شَفْع ، خلاف وَتْر (فرد) ، از همین ریشه و به معنای زوج است. شفاعت ، در مورد درخواست گذشت از گناهان و بزه ها به کار می رود و شافع یعنی : درخواست کننده برای کس دیگری که برای رسیدن به خواسته اش ، به او شفاعت می برد . گفته می شود : «فلانی را نزد فلانی شفیعِ خود ساختم و او شفاعتم را پذیرفت» . نام درخواست کننده، شفیع است و وجه اطلاق شفیع به درخواست کننده ، آن است که درخواست کننده ، همراه شخص می گردد تا او به خواسته اش برسد . خدای متعال نیز شفیع انسان است ؛ بلکه در حقیقت ، جز او شفیعی وجود ندارد؛ زیرا انسان جز با توفیق خدا و تقدیر و قضای او ، به خواسته خود نمی رسد . وجه دیگر در اطلاق شفیع بر خدای متعال ، آن است که «نام» خدا شفیع است؛ زیرا نام ها، واسطه های رسیدن فیض خدا به خلق اویند .

.


ص: 230

الشَّافع والشَّفیع فی القرآن والحدیثلقد استُعملت المشتقّات المختلفه لمادّه «شفع» فی القرآن الکریم إِحدی وثلاثین مرّهً ، واستُعمل اسم «الشَّفیع» ثلاث مرّات (1) ، وقد انحصرت الشَّفاعه بالأَصاله فی اللّه وحده ، کما نطق القرآن والأَحادیث ، أَمّا شفاعه الآخرین فهی ممکنه بإذن اللّه سبحانه .

33 / 1لَهُ الشَّفاعَهُ جَمیعا«أَمِ اتَّخَذُواْ مِن دُونِ اللَّهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَ لَوْ کَانُواْ لاَ یَمْلِکُونَ شَیْئا وَ لاَ یَعْقِلُونَ* قُلْ لِّلَّهِ الشَّفَعَهُ جَمِیعًا لَّهُ مُلْکُ السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» . (2)

33 / 2لا شَفیعَ غَیرُهُالکتاب«اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ مَا لَکُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِیٍّ وَ لاَ شَفِیعٍ أَفَلاَ تَتَذَکَّرُونَ» . (3)

«وَذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ دِینَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَوهُ الدُّنْیَا وَذَکِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسُ بِمَا کَسَبَتْ لَیْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ وَلِیٌّ وَلاَ شَفِیعٌ» . (4)

.

1- .الأنعام : 51 ، 70 ، السجده : 4.
2- .الزمر: 43 و 44 .
3- .السجده: 4 .
4- .الأنعام : 70 .

ص: 231



شافع و شفیع ، در قرآن و حدیث

33 / 1 شفاعت ، یکسره از آنِ اوست

33 / 2 شفاعتگری جز او نیست

شافع و شفیع ، در قرآن و حدیثبرگرفته های گوناگون مادّه «شفع» در قرآن کریم، 31 بار به کار رفته و نام «شفیع» ، سه بار به کار رفته است . آن سان که از قرآن و حدیث دانسته می شود ، شفاعت، در اصل منحصر به خداست ؛ امّا شفاعت دیگران ، با اذن خدای سبحان ، امکان پذیر است.

33 / 1شفاعت ، یکسره از آنِ اوست«یا جز خدا، شفاعتگرانی برگرفته اند؟ بگو : آیا اگر چه [ آن شفاعتگران ] مالک چیزی نباشند و در نیابند؟ بگو : شفاعت ، یکسره از آنِ خداست، فرمان روایی آسمان ها و زمین ، از آنِ اوست، آن گاه به سوی او باز گردانده می شوید» .

33 / 2شفاعتگری جز او نیستقرآن«خدا کسی است که آسمان ها و زمین و آنچه را میان آن دو است ، در شش روز آفرید، پس بر عرش استیلا یافت. برای شما ، جز او هیچ سرپرست و شفاعتگری نیست. آیا به یاد نمی آورید؟!» .

«کسانی را که دین خود را به بازی و سرگرمی گرفتند، و زندگیِ دنیا ایشان را فریفت، فرو گذار و با آن [قرآن] یاد آوری کن . مبادا شخصی به آنچه به دست آورده، تسلیم [هلاکت] گردد که برای او در برابر خدا یاور و شفاعتگری نیست» .

.


ص: 232

«وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِینَ یَخَافُونَ أَن یُحْشَرُواْ إِلَی رَبِّهِمْ لَیْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِیٌّ وَلاَ شَفِیعٌ لَّعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ» . (1)

الحدیثالإمام الصادق علیه السلام :یا مَن لا یَعلَمُ کَیفَ هُوَ وحَیثُ هُوَ وقُدرَتَهُ إِلاّ هُوَ ، یا مَن سَدَّ الهَواءَ بِالسَّماءِ ، وکَبَسَ الأَرضَ عَلَی الماءِ ، وَاختارَ لِنَفسِهِ أَحسَنَ الأَسماءِ، یا مَن سَمّی نَفسَهُ بِالاِسمِ الَّذی بِهِ تُقضی حاجَهُ کُلِّ طالِبٍ یَدعوهُ بِهِ، وأَسأَ لُکَ بِذلِکَ الاِسمِ فَلا شَفیعَ أَقوی لی مِنهُ، وبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ أَن تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وأَن تَقضِیَ لی حَوائِجی. (2)

33 / 3خَیرُ شَفیعٍالإمام العسکری علیه السلام :اللّهُمَّ وقَد قَصَدتُ إِلَیکَ بِرَغبَتی، وقَرَعَت بابَ فَضلِکَ یَدُ مَسأَلَتی، وناجاکَ بِخُشوعِ الاِستِکانَهِ (3) قَلبی، ووَجَدَکَ خَیرَ شَفیعٍ لی إِلَیکَ. (4)

.

1- .الأنعام : 51 .
2- .مصباح المتهجّد : ص 303 ح 414 عن إبراهیم بن عمر الصنعانی، جمال الاُسبوع : ص 175 عن المفضّل بن عمر ، الإقبال : ج 3 ص 167 من دون إسناد إلی المعصوم وکلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 91 ص 184 ح 9 .
3- .اسْتَکَانَ : خَضَعَ (النهایه: ج 2 ص 385).
4- .مهج الدعوات : ص 86 ، مصباح المتهجّد : ص 157 ح 250 من دون إسنادٍ إلیه علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 85 ص 229 ح 1 .

ص: 233



33 / 3 بهترین شفاعتگر

«و با آن (قرآن) کسانی را که بیم دارند به سوی پروردگارشان گرد آورده شوند، هشدار ده. برای ایشان ، جز خدا ، سرپرست و شفاعتگری نیست. باشد که ایشان پروا کنند» .

حدیثامام صادق علیه السلام :ای آن که چگونگیِ او و کجاییِ او ، و تواناییِ او را [ کسی ]جز او نمی داند! ای آن که هوا را با آسمان بست و زمین را بر آب فرو برد و بهترین نام ها را برای خود برگزید! ای آن که خود را به نامی نامید که با آن ، حاجت هر جوینده ای که او را با آن بخواند، بر آورده می شود! و به همان نام ، از تو درخواست می کنم ؛ چرا که مرا شفاعتگری نیرومندتر از آن نیست، و نیز به حقّ محمّد و خاندان محمّد [ درخواست می کنم ]که بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرستی و نیازهایم را برایم برآورده کنی.

33 / 3بهترین شفاعتگرامام عسکری علیه السلام :خداوندا ! با میل خود ، به سوی تو روی آوردم و دست خواهشم ، دروازه بخشش تو را کوبید و دلم با افتادگیِ بیچارگی ، با تو راز و نیاز کرد و خودِ تو را برای من ، بهترین شفاعتگر به سویت یافت.

.


ص: 234

33 / 4لا شَفیعَ إِلاّ بِإِذنِهِالکتاب«مَا مِن شَفِیعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلاَ تَذَکَّرُونَ» . (1)

«مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ» . (2)

«یَوْمَئِذٍ لاَّ تَنفَعُ الشَّفَعَهُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلاً» . (3)

«وَ کَم مِّن مَّلَکٍ فِی السَّمَوَ تِ لاَ تُغْنِی شَفَعَتُهُمْ شَیْئا إِلاَّ مِن بَعْدِ أَن یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن یَشَاءُ وَ یَرْضَی» . (4)

«وَ لاَ تَنفَعُ الشَّفَعَهُ عِندَهُ إِلاَّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ» . (5)

الحدیثالإمام الصادق علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی: «وَ لاَ تَنفَعُ الشَّفَعَهُ عِندَهُ إِلاَّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ» : لا یَشفَعُ أَحَدٌ مِن أَنبِیاءِ اللّهِ ورُسُلِهِ یَومَ القِیامَهِ حَتّی یَأَذَنَ اللّهُ لَهُ ، إِلاّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آلهفَإِنَّ اللّهَ قَد أَذِنَ لَهُ فِی الشَّفاعَهِ مِن قَبلِ یَومِ القِیامَهِ ، وَالشَّفاعَهُ لَهُ ولِلأَئِمَّهِ مِن وُلدِهِ ، ثُمَّ بَعدَ ذلِکَ لِلأَنبِیاءِ علیهم السلام . (6)

.

1- .یونس: 3 .
2- .البقره: 255 .
3- .طه: 109 .
4- .النجم: 26 .
5- .سبأ: 23 .
6- .تفسیر القمّی: ج 2 ص 201 عن ابن سنان ، تأویل الآیات الظاهره: ج 2 ص 476 ح 8 ، بحار الأنوار: ج 8 ص 38 ح 16 .

ص: 235



33 / 4 شفاعتگری نیست ، مگر به اذن او

33 / 4شفاعتگری نیست ، مگر به اذن اوقرآن«هیچ شفاعتگری نیست، مگر پس از اذن او . آن است خدا، پروردگارتان ، پس او را بپرستید . آیا یادآور نمی شوید؟» .

«کیست که نزد او، جز به اذن او، شفاعت کند؟!» .

«در آن روز (رستاخیز) ، شفاعتْ سودی نبخشد ، مگر [ شفاعتِ ] کسی که [خدای] رحمتگر ، به او اذن داده باشد و سخن او را پسندیده باشد » .

«و چه بسیار فرشته[ هایی ] در آسمان ها که شفاعتشان از چیزی بی نیاز نمی کند ، مگر پس از آن که خدا برای هر که بخواهد ، اذن دهد و بپسندد» .

«و شفاعت نزد او سودی نبخشد ، مگر برای کسی که [ خداوندْ خود ]به او اذن دهد» .

حدیثامام صادق علیه السلام درباره آیه «و شفاعت ، نزد او سودی نمی بخشد ، مگر برای کسی که [ خداوند ، خود ] به او اذن دهد» : هیچ یک از پیامبران خدا و فرستادگان او ، در روز رستاخیز ، شفاعت نمی کند ، تا این که خدا به او اذن دهد ؛ مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله که خداوند ، به او پیش از روز رستاخیز ، اذن شفاعت داده است و شفاعت ، از آنِ اوست و از آنِ امامان از فرزندان او، آن گاه پس از آن برای [ دیگر ]پیامبران علیهم السلام.

.


ص: 236

الفصل الرابع والثلاثون: الشافیالشَّافی لغهًالشَّافی : اسم فاعل من ماده «شفی» وهو یدلّ علی الإشراف علی الشیء؛ یقال : أَشفی علی الشیء ، إِذا أَشرف علیه ، وسُمّی الشَّفاء شفاءً لغلبته للمرض وإِشفائه علیه (1) ... شفی اللّه المریض ، یشفیه ، شفاءً : عافاه (2) .

الشَّافی فی القرآن والحدیثتستعمل کلمه الشفاء فی القرآن والحدیث بمعنی علاج الأَمراض الجسمیه تارهً ، مثل : «وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ» (3) وتاره بمعنی علاج الأَمراض الروحیه والعقلیه ، مثل : «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَاءٌ» (4) ویراد باللّه تعالی «الشَّافی» کلا المعنیین ، بل کما ورد فی الحدیث : «لا شافی إِلاّ اللّه » . من البدیهی أَن الشَّافی هو اللّه سبحانه ، وانحصار هذه الصفه به تعالی لا یعنی نفی الأَسباب فی نظام الخلق ، بل القرآن الکریم وسیله لعلاج الأَمراض الروحیه والعقلیه ، أَمّا الدعاء والدواء فوسیله لعلاج الأَمراض الجسمیه ، وفی کلا الأَمرین مسبب الأَسباب هو اللّه تعالی .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 3 ص 199 .
2- .المصباح المنیر : ص 319 .
3- .الشعراء : 80 .
4- .الإسراء : 82 .

ص: 237



فصل سی و چهارم : شافی

واژه شناسی «شافی»

شافی ، در قرآن و حدیث

فصل سی و چهارم : شافیواژه شناسی «شافی»صفت «شافی (بهبودبخش / شفابخش) » ، اسم فاعل از مادّه «شفی» است که دلالت بر اِشراف بر یک چیز دارد . گفته می شود : «أشفی علی الشی ء» ، آن گاه که بر آن اشراف یابد . و شفا (بهبود) نیز از آن رو شفا نامیده شده که درمان ، بر بیماری غلبه می کند و بر آن اشراف می یابد . «خداوند ، مریض را شفا داد» ، یعنی : او را عافیت داد.

شافی ، در قرآن و حدیثدر قرآن و حدیث، واژه شفا ، گاه به معنای درمان بیماری های جسمی به کار می رود، مانند : «و هر گاه بیمار شوم، او مرا بهبود می بخشد» و گاه به معنای درمان بیماری های روحی و عقلی ، مانند : «و از قرآن، آنچه [مایه] شفاست، فرو می فرستیم» . از نام «شافی» درباره خدای متعال ، هر دو معنا اراده می شود ؛ بلکه آن سان که در حدیث وارد شده : «هیچ بهبودبخشی جز خدا نیست». بدیهی است که شفابخش ، خداست و انحصار این صفت به او ، به معنای نفی اسباب در نظام آفرینش نیست ؛ بلکه قرآن کریم ، وسیله ای برای درمان بیماری های روحی و عقلی (1) است، و دعا و دارو، وسیله ای برای درمان بیماری های جسمی هستند و در هر دو مورد ، سبب سازِ سبب ها خدای متعال است.

.

1- .البته چنان که در شماری از احادیث آمده درمان برخی از بیماری های جسمی نیز به وسیله قرآن امکان پذیر است .

ص: 238

34 / 1شافِی الصُّدورِالکتاب«یَأَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُم مَّوْعِظَهٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَشِفَاءٌ لِّمَا فِی الصُّدُورِ وَ هُدًی وَ رَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ» . (1)

«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَ لاَ یَزِیدُ الظَّلِمِینَ إِلاَّ خَسَارًا» . (2)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله فِی الدُّعاءِ : أَسأ لُکَ یا قاضِیَ الأُمورِ ، ویا شافِیَ الصُّدورِ .. . . (3)

الإمام العسکریّ علیه السلام فِی الدُّعاءِ : یا باعِثَ مَن فِی القُبورِ ، یا شافِیَ الصُّدورِ . (4)

.

1- .یونس : 57.
2- .الاسراء : 82 وراجع : فصّلت : 44 .
3- .سنن الترمذی : ج 5 ص 483 ح 3419 ، صحیح ابن خزیمه : ج 2 ص 166 ح 1119 ، المعجم الکبیر : ج 10 ص 283 ح 10668 ، تاریخ دمشق : ج 17 ص 159 کلّها عن ابن عبّاس ، کنزالعمّال : ج 2 ص 171 ح 3608؛ عوالی اللآلی : ج 1 ص 193 ح 283 عن ابن عبّاس .
4- .المصباح للکفعمی : ص 113 ، العُدد القویّه : ص 206 من دون إسنادٍ إلی المعصوم ، بحار الأنوار : ج 86 ص 175 ح 45 نقلاً عن مصباح المتهجّد .

ص: 239



34 / 1 شفابخش بیماریِ دل ها

34 / 1شفابخش بیماریِ دل هاقرآن«ای مردم! برای شما اندرزی از پروردگارتان و درمانی برای آنچه [از بیماری] در سینه ها (دل ها) است و رهنمون و رحمتی برای مؤمنان آمده است» .

«و از قرآن ، آنچه [ مایه ] شفا و رحمت برای مؤمنان است، فرود می آوریم و ستمکاران را جز زیان نمی افزاید» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعا : از تو درخواست می کنم ، ای تمام کننده کارها ، و ای شفابخش سینه ها ...!

امام عسکری علیه السلام در دعا : ای بر انگیزنده کسانی که در گورها هستند، ای شفابخش سینه ها!

.


ص: 240

34 / 2شافِی السُّقمِالکتاب«وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ» . (1)

«یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَ نُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِّلنَّاسِ» . (2)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی دُعاءِ الفَرَجِ : یا سابِغَ النِّعَمِ ، یا کاشِفَ الأَلَمِ ، یا شافِیَ السُّقمِ . (3)

34 / 3شافی کُلِّ بَلویالفصول المهمّه عن أَبی حمزه الثُّمالیّ :کانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام یَقولُ لِأَولادِهِ : یا بَنِیَّ ، إِذا أَصابَتکُم مُصیبَهٌ مِن مَصائِبِ الدُّنیا ، أَو نَزَلَ بِکُم فاقَهٌ أَو أَمرٌ فادِحٌ ... فَلیَقُل : یا مَوضِعَ کُلِّ شَکوی ، یا سامِعَ کُلِّ نَجوی ، یا شافِیَ کُلِّ بَلوی .. . . (4)

34 / 4لا شافِیَ إلاّ هُوَالإمام علیّ علیه السلام :کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله إِذا دَخَلَ عَلی مَریضٍ قال : أَذهِبِ البَأسَ رَبَّ البَأَسِ (5) ، وَاشفِ أَنتَ الشّافی لا شافِیَ إِلاّ أَنتَ . (6)

.

1- .الشعراء : 80 .
2- .النحل : 69 .
3- .مهج الدعوات : ص 120 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 281 ح 4 .
4- .الفصول المهمّه : ص 203 ، کشف الغمّه : ج 2 ص 180 عن أبی حمزه الثمالی عن الإمام الباقر علیه السلام و ص 208 وفیهما «بلاء» بدل «بلوی» ، بحار الأنوار : ج 91 ص 374 ح 31 .
5- .فی بحار الأنوار : «الناس» بدل «البأس» .
6- .الأمالی للطوسی : ص 638 ح 1315 عن الحارث ، مکارم الأخلاق : ج 2 ص 245 ح 593 وفی صدره «وروی أنّه صلی الله علیه و آلهکان یقول ...» نحوه ، بحار الأنوار : ج 95 ص 30 ح 14؛ مسند أبی یعلی : ج 4 ص 74 ح 3861 ، المعجم الأوسط : ج 6 ص 150 ح 6053 کلاهما عن أنس عنه صلی الله علیه و آله ، المصنف لابن أبی شیبه : ج 7 ص 77 ح 4 عن الحارث عنه صلی الله علیه و آلهوفیه «ربّ الناس» بدل «رب البأَس» ، کنزالعمّال : ج 9 ص 209 ح 25697 .

ص: 241



34 / 2 شفابخش بیماری

34 / 3 شفابخش هر بلا

34 / 4 شفابخشی جز او نیست

34 / 2شفابخش بیماریقرآن«و هر گاه بیمار شوم، او مرا بهبود می بخشد» .

«از شکم های آنها (زنبوران عسل) ، شربتی به رنگ های گوناگون در می آید که در آن ، درمانی برای مردم است» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعای فرج : ای فراوان کننده نعمت ها، ای از میان بَرنده درد، ای شفابخش بیماری ها!

34 / 3شفابخش هر بلاالفصول المهمّه به نقل از ابو حمزه ثُمالی : علی بن حسین (امام زین العابدین) علیه السلامبه فرزندانش می فرمود : «ای فرزندان من! هر گاه مصیبتی از مصیبت های دنیا به شما رسید ، یا نیازی یا امری گران بار بر [ یکی از ] شما فرود آمد ، ... پس بگوید : ای جایگاهِ [ بردنِ ]هر شِکوا ، ای شنونده هر راز و نجوا ، ای شفابخش هر بلا!... » .

34 / 4شفابخشی جز او نیستامام علی علیه السلام :پیامبر خدا ، هر گاه بر بیماری وارد می شد، می گفت : «ای پروردگار سختی! سختی را ببَر و بهبود ده. تویی بهبودبخش. هیچ شفابخشی جز تو نیست».

.


ص: 242

عنه علیه السلام فی تَفسیرِ الأَذانِ : فِی المَرَّهِ الثّانِیَهِ : «أَشهَدُ أَن لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ» مَعناهُ : أَشهَدُ أَن لا هادِیَ إِلاَّ اللّهُ ... ولا کافِیَ ولا شافِیَ ، ولا مُقَدِّمَ ولا مُؤَخِّرَ إِلاَّ اللّهُ . (1)

34 / 5شافِی مَنِ استَشفاهُرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی دُعاءِ الجَوشَنِ الکَبیرِ : یا شافِیَ مَنِ استَشفاهُ . (2)

.

1- .التوحید : ص 239 ح 1 ، معانی الأخبار : ص 39 ح 1 کلاهما عن یزید بن الحسین عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام ، فلاح السائل : ص 264 ح 156 عن زید بن الحسن عن الإمام الکاظم عن آبائه عنه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 84 ص 132 ح 24 .
2- .المصباح للکفعمی : ص 342 ح 60 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 392 .

ص: 243



34 / 5 شفابخشِ هر که از او شفا بخواهد

امام علی علیه السلام در تفسیر اذان : معنای «گواهی می دهم که خدایی جز اللّه نیست» ، در بار دوم ، آن است که گواهی می دهم که راهنمایی جز اللّه نیست ... و هیچ بسنده و شفابخش و به پیشْ اندازنده و به تأخیرْ اندازنده ای جز اللّه نیست.

34 / 5شفابخشِ هر که از او شفا بخواهدپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعای جوشن کبیر : ای شفابخشِ آن که از او شفا خواهد!

.


ص: 244

الفصل الخامس والثلاثون: الشّاکر ، الشّکورالشَّاکر والشَّکور لغهً«الشَّکور» مبالغه فی «الشَّاکر» والشُّکر : الثناء علی المحسن بما أَولاکَه من المعروف (1) ، ویکون الشکر بالقول والعمل (2) ، والشُّکر مثل الحمد إِلاّ أَنّ الحمد أَعمّ منه ، فإنّک تحمد الإنسان علی صفاته الجمیله ، وعلی معروفه ، ولا تشکره إِلاّ علی معروفه دون صفاته . (3)

الشَّاکر والشَّکور فی القرآن والحدیثلقد وردت هاتان الصفتان منسوبتین إِلی اللّه ستّ مرّات فی القرآن الکریم ، ثلاثا مع صفه «الغفور» (4) ، واثنتان مع صفه «العلیم» (5) ، ومرّه واحده مع صفه «الحلیم» (6) . لقد ورد فی الأَحادیث أَنّ اللّه تعالی هو الشَّاکر لمن شکره وللمطیع له ، وشکر اللّه سبحانه قبول طاعه العبد وازدیاد النعم .

.

1- .الصحاح : ج 2 ص 702؛ معجم مقاییس اللغه : ج 3 ص 207 .
2- .المصباح المنیر : ص 320 .
3- .النهایه : ج 2 ص 493 .
4- .فاطر : 30 ، 34 ، الشوری : 23 .
5- .البقره 158 ، النساء : 147 .
6- .التغابن : 17 .