گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلدششم
فصل چهلم : عادل



واژه شناسی «عادل»

فصل چهلم : عادلواژه شناسی «عادل»صفت «عادل (دادگر) » ، اسم فاعل از مادّه «عدل» است که دو معنای متضاد دارد : یکی برابری و دیگری کژی . نام گذاری خدا به «عادل» ، برگرفته از معنای نخست است و عدل ، در یک معنا ، حکم کردن به حق است . بنا بر این ، عدل ، رعایت حق و بخشیدن حق به صاحب آن است که در مقابل آن ، ظلم و جور ، به معنای تباه کردن حقوق و تجاوز به حقوق دیگران قرار گرفته است . عدل الهی ، در اصطلاح متکلّمان امامیه ، به معنای اعم به کار می رود که عبارت است از «تنزیه آفریدگار از انجام دادن کار قبیح و اخلال در واجب» و از این روی ، صفت عدل ، دلالت بر این دارد که افعال خدای سبحان ، نیکوست و او مرتکب قبیح نمی شود .

.


ص: 326

العادل فی القرآن والحدیثلقد ورد تنزیه اللّه عز و جل عن الظلم فی خمسه وثلاثین موضعا من القرآن الکریم ، بید أَنّه تبارک وتعالی لم یوصف باسم العادل فیه ، وإِنّما جاء فی إِحدی الآیات قوله تعالی: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الاْءِحْسَنِ» (1) ، وفی آیه أُخری: «وَتَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ صِدْقًا وَعَدْلاً» (2) . ومع أَنّه سبحانه وُصِف فی الأَحادیث باسم العادل أَحیانا ، لکنّ معظم الأَحادیث وصفته باسم «العدل» للدلاله علی المبالغه فی العدل . وقد جاء العدل الإلهیّ فی الأَحادیث إِلی جانب التَّوحید کأَساس للدِّین: «إِنَّ أَساسَ الدّینِ التَّوحیدُ وَالعَدلُ» (3) ، وبسبب أَهمیّه العدل الإلهیّ عَدَّ متکلّمو الإمامیّه العدل من أُصول الدین . لقد ورد فی الأَحادیث ، أَنّ اتهام اللّه بالمسؤولیه عن الأَعمال الّتی نرتکبها فنلامُ علیها حسب نظریه الجبر یتعارض مع عدله الإلهیّ ، إِذ فی الحقیقه بمعنی إِجبار الإنسان علی الذنب ومعاقبته بسبب ارتکابه المعاصی وانتهاکه لحقّه ؛ لأَنّ الفاعل الحقیقیّ فی هذه الفرضیّه هو اللّه جلّ وعلا لا الإنسان ، کذلک أنّ من حقّ الإنسان أَلاّ یُعاقَب علی عملٍ لم یرتکبه . جدیر بالذکر أنّ النصوص الّتی تدلّ علی العدل الإلهی والمباحث المتعلّقه بها تأَتی فی المجلّد السادس من الموسوعه وقد أغمضنا عن ذکرها هنا حذرا من التکرار .

.

1- .النحل : 90 .
2- .الأنعام : 115 .
3- .معانی الأخبار : ص 11 ح 2 ، التوحید : ص 96 ح 1 .

ص: 327



عادل ، در قرآن و حدیث

عادل ، در قرآن و حدیثدر قرآن کریم، تنزیه خدا از ظلم ، در 35 موضع وارد شده ؛ ولی خدای متعال ، در قرآن ، به نام «عادل» وصف نشده است. در یک آیه آمده : «خدا به دادگری و نیکی کردن ، فرمان می دهد» و در آیه ای دیگر آمده : «و سخن پروردگارت به راستی و داد تمام گشت» . هر چند در احادیث ، گاه خداوند با اسم «عادل» توصیف شده ، ولی بیشتر احادیث، خدا را به «عدل» ، توصیف کرده اند که بر مبالغه در عادل بودن، دلالت دارد . عدل الهی در احادیث، در کنار توحید ، به عنوان اساس دین توصیف شده است : «پایه دین ، یکتاپرستی و عدل است» و به سبب اهمّیت عدل الهی ، متکلّمان امامیه ، عدل را از اصول دین بر شمرده اند. در احادیث آمده است که قبول نظریه جبر و متوجّه کردن مسئولیت کارهای نکوهیده انسان به خدا ، با عدل الهی تعارض دارد ؛ زیرا در معنای این نظریه ، حقیقت ، مجبور کردن انسان به گناه از یک سو ، و کیفر دادن او به سبب انجام دادن همان گناهِ بی اختیار از سوی دیگر است و این ، تجاوز به حقّ او به شمار می آید ؛ چرا که در نظریه جبر، فاعل حقیقیْ خداست ، نه انسان . از این رو ، حقّ انسان است که برای عملی که مرتکب نشده، کیفر نشود. گفتنی است که متون دلالت کننده بر عدل الهی و بحث های مربوط به آن ، در جلد ششم این مجموعه خواهد آمد و در این جا برای پرهیز از تکرار ، از یادکرد آنها چشم پوشیدیم.

.


ص: 328

الفصل الحادی والأربعون: العالم، العَلیمالعالم والعلیم لغهً«العلیم» فعیل بمعنی فاعل من مادّه «علم» وهو فی الأَصل یدلّ علی أَثَرٍ بالشیء یتمیّز به عن غیره . (1) والعلم : نقیض الجهل ، وهو المعرفه ، والعلم : الیقین ، والعلیم مثل العالم ، هو الذی اتّصف بالعلم . (2)

العالم والعلیم فی القرآن والحدیثلقد ورد ذکر علم اللّه عز و جل ما یقرب من مئتین وخمسین مرّهً فی القرآن الکریم ، وقیل الکثیر عن علم اللّه فی الأَحادیث أَیضا ، وقد جاء فی القرآن والأَحادیث أَنّ خلق الموجودات فی العالم ونظمها وتماسکها ، وکذلک قدره اللّه المطلقه من علامات علم اللّه المطلق ودلالاته . لمّا کانت صفه العلم موجوده فی المخلوقات أَیضا ، فقد تکفّلت الأَحادیث عند توضیح العلم الإلهیّ بتبیان الفوارق بین علم اللّه وعلم المخلوقات ، ونفی وجود الشبه بینهما . وعلم اللّه سبحانه من صفاته الذاتیّه ، ومِن ثَمَّ فهو غیر حادث ولا مکتسَب ، ولا یتحقّق بالآلات والأَدوات . إِنّ علم اللّه مطلق لا یتناهی ، وللّه تعالی إِحاطه علمیّه بکلّ شیء ومنها الکلّیّات والجزئیّات ، وهو یعلم بالأَشیاء قبل وجودها ولا تفاوت بین علمه بها قبل وجودها وعلمه بها بعد وجودها . إِنّ للّه جلّ شأنه غیر العلم الذاتیّ علم آخر أَیضا یُدعی العلم الفعلیّ ، والمقصود من العلم الفعلیّ العلوم المثبّته فی اللوح ، یعطی الملائکه والأَنبیاء شیئا من هذا العلم ، ویدلّهم علی اللوح الذی سُجّلت فیه بعض العلوم والحوادث التی تقع فی المستقبل ، وهذا العلم علی عکس العلم الذاتیّ حادث ومحدود ویقبل البداء ، سنتحدّث عن هذا الموضوع أَکثر فی بحث البداء فی العدل الإلهیّ .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 4 ص 109 .
2- .المصباح المنیر : ص 427 .

ص: 329



فصل چهل و یکم : عالم، علیم

واژه شناسی «عالم» و «علیم»

عالم و علیم ، در قرآن و حدیث

فصل چهل و یکم : عالم، علیمواژه شناسی «عالم» و «علیم»صفت «علیم (دانا) » ، فعیل به معنای فاعل از مادّه «علم» است که در اصل ، بر نشانه یک شی ء که با آن از غیر خود متمایز می گردد دلالت می کند. عِلم ، نقیض «جهل» و به معنای «معرفت» است . علم ، یعنی یقین . و «علیم» مانند «عالم»، کسی است که متّصف به علم است.

عالم و علیم ، در قرآن و حدیثدر قرآن کریم ، از علم خدا نزدیک به 250 بار یاد شده و در احادیث نیز درباره علم خدا فراوان سخن گفته شده است. در قرآن و احادیث، آفرینش موجودات جهان و نظم و به هم پیوستگی آنها و نیز قدرت مطلق خدا ، از نشانه ها و دلایل علم مطلق خدا دانسته شده است. از آن جا که صفت «علم» در آفریده ها نیز وجود دارد، احادیث برای روشن نمودن معنای علم الهی ، به بیان تفاوت های علم خدا و علم آفریده ها پرداخته و همانند بودن آن دو را نفی کرده اند. علم الهی ، از صفات ذاتی خداست و در نتیجه، نوپدید ، اکتسابی و از طریق ابزارها و ادوات نیست. علم خدا ، مطلق و پایان ناپذیر است و خداوند به همه چیز از جمله کلّیات و جزئیات ، احاطه علمی دارد. او حتّی قبل از وجود اشیا ، به آنها علم دارد و تفاوتی میان علم او به اشیا پیش از موجود شدن و پس از موجود شدنشان، وجود ندارد. خداوند، غیر از «علم ذاتی » ، علم دیگری نیز دارد که «علم فعلی» نامیده می شود. مقصود از علم فعلی، علومی هستند که در لوحی ثبت شده اند و از همین علم است که خداوند به فرشتگان و پیامبران عطا می کند و لوحی را که برخی علوم و رخدادهای آینده در آن ثبت شده ، به آنان نشان می دهد. این علم، بر خلاف علم ذاتی ، نوپدید ، محدود و بَدا پذیر است. در بحث «بَداء» در عدل الهی ، به این مطلب ، بیشتر خواهیم پرداخت.

.


ص: 330

41 / 1صِفَهُ عِلمِهِ41 / 1 1عالِمٌ بِکُلِّ شَیءٍالکتاب«إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمُ » . 1

.


ص: 331



41 / 1 ویژگی دانایی او

41 / 1 1 به همه چیز ، داناست

41 / 1ویژگی دانایی او41 / 1 1به همه چیز ، داناستقرآن«خدا به همه چیز ، داناست» .

.


ص: 332

«إِنَّمَا إِلَهُکُمُ اللَّهُ الَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْ ءٍ عِلْمًا » . (1)

«قُلْ إِن تُخْفُواْ مَا فِی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَیَعْلَمُ مَا فِی السَّمَوَ تِ وَمَا فِی الْأَرْضِ» . (2)

«وَ إِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفَی » . (3)

«عَلِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهَدَهِ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ» . (4)

«إِنَّ اللَّهَ عَلِیمُ بِمَا یَفْعَلُونَ » . (5)

«اللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ کُلُّ أُنثَی وَ مَا تَغِیضُ الْأَرْحَامُ وَ مَا تَزْدَادُ وَ کُلُّ شَیْ ءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ * عَلِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهَدَهِ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ * سَوَاءٌ مِّنکُم مَّنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَن جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفِم بِالَّیْلِ وَ سَارِبُ بِالنَّهَارِ » . (6)

.

1- .طه : 98 وراجع : الأنعام: 80 والأعراف : 89 وغافر : 7 .
2- .آل عمران : 29 وراجع : المائده : 97 والحجّ : 70 والعنکبوت : 52 والحجرات : 16 ، 18 والمجادله : 7 والتغابن : 4 والإسراء : 55 .
3- .طه : 7 و راجع : یس : 76 والبقره : 33 ، 77 ، 235 ، 255 وآل عمران : 29 ، 119 ، 154 ، 167 والنساء : 63 والمائده : 7 ، 61 ، 99 والأنعام: 3 ، 59 والأنفال : 43 ، 70 والتوبه : 78 وهود : 5 ، 31 والنحل : 19 ، 23 وطه : 110 والأنبیاء : 28 ، 110 والحجّ : 76 والنور : 29 والفرقان : 6 والنمل : 25 ، 65 ، 74 والقصص : 69 ولقمان : 23 ، 34 والأحزاب : 51 وغافر : 19 ومحمّد: 26 والحجرات : 18 والحدید : 6 والتغابن : 4 والأعلی : 7 وفاطر : 38 والزمر : 7 والإسراء : 25 والعنکبوت : 10 والممتحنه : 1 والشوری : 24 والملک : 13 وإبراهیم : 38 وفصّلت : 47 والفتح : 18 .
4- .الرعد : 9 و راجع : المائده: 109 ، 116 والأنعام : 73 والتوبه : 94 ، 105 والمؤمنون : 92 والسجده : 6 وسبأ : 2 ، 3 ، 48 وفاطر : 38 والزمر : 46 والحشر : 22 والجمعه : 8 والتغابن : 18 والجنّ : 26، 28 والحدید: 4 .
5- .یونس : 36 و راجع : البقره : 187 ، 197 ، 215 ، 270 ، 273 ، 283 وآل عمران : 92 والنساء : 127 ویوسف : 19 ، 50 والنحل : 28 ، 91 والمؤمنون : 51 والنور : 28 ، 41 وفاطر : 8 والأنفال : 66 والمزّمّل : 20 والأنعام : 3 والرعد : 42 والعنکبوت : 45 والشوری : 25 ومحمّد : 30 والحجّ : 68 والشعراء : 188 والزمر : 70 .
6- .الرعد : 8 10 وراجع : یونس : 61 وسبأ : 2 .

ص: 333

«خدای شما ، تنها خداست که جز او خدایی نیست . او همه چیز را به دانش ، فرا گرفته است» .

«بگو : اگر آنچه را که در سینه هایتان است، پنهان نمایید و یا آشکارش کنید، خدا آن را می داند و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ، می داند» .

«و اگر گفتار را آشکار کنی، او راز و نهان تر [از آن] را می داند» .

«دانای نهان و پیدا، و بزرگ و بلندپایه است» .

«خدا به آنچه می کنند ، داناست» .

«خدا آنچه را که هر مادینه ای باردار است و آنچه را که رحم ها [از مدّت بارداری] می کاهند و آنچه را که می افزایند ، می داند و همه چیز نزد او به اندازه است. دانای نهان و پیدا، و بزرگ و بلندپایه است. کسی از شما که گفتار را پنهان می دارد و کسی که آن را آشکار می کند و پنهان شونده در شب و رونده در روز ، [برای او] یکسان اند».

.


ص: 334

«وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَهٍ إِلاَّ یَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّهٍ فِی ظُلُمَتِ الْأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَبٍ مُّبِینٍ » . (1)

«قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَ إِنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُّبِینٌ» . (2)

«اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَوَ تٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْمَا» . (3)

الحدیثالإمام الصادق علیه السلام لَمّا سُئِلَ عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفَی» : «السِّرَّ» ما کَتَمتَهُ فی نَفسِکَ ، «وَ أَخْفَی» ما خَطَرَ بِبالِکَ ثُمَّ أُنسیتَهُ . (4)

عنه علیه السلام لَمّا سُئِلَ عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «یَعْلَمُ خَائِنَهَ الْأَعْیُنِ» (5) : أَلَم تَرَ إِلی الرَّجُلِ یَنظُرُ إِلَی الشَّیءِ وکَأَنَّهُ لا یَنظُرُ إِلَیهِ؟ فَذلِکَ خائِنَهُ الأَعیُنِ . (6)

.

1- .الأنعام : 59 وراجع : البقره : 30 ، 33 ، 95 ، 140 ، 143 ، 158 ، 216 ، 220 ، 246 ، 255 وآل عمران : 7 ، 36، 63 ، 66 ، 115 ، 140 ، 142 ، 166 ، 167 والأنعام: 53 ، 58 ، 60 ، 117 ، 119 ، 124 والأنفال : 23 ، 60 والتوبه : 16 ، 42 ، 44 ، 47 ، 101 والفتح : 27 والحجر : 24 ، 97 والأحزاب : 18 ، 50 ، 51 ، 63 وق : 4 ، 16 ، 45 والنحل : 74 ، 101 ، 103 ، 125 والکهف : 12 ، 19 ، 21 ، 22 ، 26 وسبأ : 21 ومحمّد : 19 ، 31 والحاقّه : 49 وهود : 6 والمائده : 94 والأنبیاء : 4 والنور : 19 ، 63 والعنکبوت : 42 ویس : 16 ، 79 والمؤمنون : 96 والانشقاق : 23 والقلم : 7 والممتحنه : 10 والأحقاف : 8 ، 23 والجمعه : 7 والقصص : 37 ، 56 ، 85 ولقمان : 34 والنجم : 30 ، 32 والإسراء : 47 ، 54 ، 84 وإبراهیم : 9 والزخرف : 85 وفصّلت : 22 ، 47 والحدید : 25 والمنافقون : 1 والملک : 14 والأعراف : 187 والمدّثّر : 31 والنساء 25 ، 39 ، 45 ، 70 ، 147 ، 166 ویونس : 40 ویوسف : 77 ومریم : 70 وطه : 52 ، 104 .
2- .الملک: 27 و راجع : الأحقاف : 23 .
3- .الطلاق: 12 .
4- .معانی الأخبار : ص 143 ح 1 عن محمّد بن مسلم ، بحار الأنوار : ج 4 ص 79 ح 2 وراجع: تفسیر القمّی : ج 2 ص 59 .
5- .غافر : 19 .
6- .معانی الأخبار : ص 147 ح 1 عن عبد الرحمن بن مسلمه الجریری .

ص: 335

«و کلیدهای [گنجینه های] غیب ، نزد اوست . کسی جز او از آنها آگاه نیست و آنچه را در خشکی و دریاست، می داند و هیچ برگی فرو نمی افتد ، مگر آن که آن را می داند ، و نه دانه ای در تاریکی های زمین و نه تَری و نه خشکی [فرو نمی افتد] ، مگر آن که در نوشته ای آشکار است» .

«بگو : دانش ، تنها نزد خداست و من ، تنها هشدار دهنده ای آشکارم» .

«خدا کسی است که هفت آسمان و همانند آنها ، [ هفت ] زمین را آفرید . فرمان [خدا] ، در میان آنها فرود می آید تا بدانید که خدا بر همه چیز ، تواناست و خدا همه چیز را به دانش ، فرا گرفته است» .

حدیثامام صادق علیه السلام هنگامی که از آیه : «راز و پنهان تر [ از آن ] را می داند» از ایشان پرسش شد : «راز» ، چیزی است که آن را در دلت پنهان کرده ای و «پنهان تر» ، چیزی است که به دلت افتاده و سپس آن را از یادت برده اند.

امام صادق علیه السلام آن گاه که از آیه : «خیانتِ دیدگان را می داند» از ایشان پرسش شد : آیا ندیده ای که مرد به شی ء می نگرد و تو گویی به آن نمی نگرد؟ آن ، خیانت (خطای) دیدگان است.

.


ص: 336

جامع الأحادیث عن عبد اللّه بن منصور عن أبیه :سَأَلتُ مَولانا أَبَا الحَسَنِ موسَی بنَ جَعفَرٍ علیه السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفَی » قالَ : فَقالَ لی : سَأَلتُ أَبی ، قالَ : سَأَلتُ جَدّی علیه السلام ، قالَ : سَأَلتُ أَبی عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ علیهماالسلام ، قالَ : سَأَلتُ أَبی الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ علیه السلام ، قالَ : سَأَلتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آلهعَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفَی » قالَ : سَأَلتُ اللّهَ عز و جلفَأَوحی إِلَیَّ : إِنّی خَلَقتُ فی قَلبِ آدَمَ عِرقَینِ یَتَحَرَّکانِ بِشَیءٍ مِنَ الهَواءِ ، فَإن یَکُن فی طاعَتی کَتَبتُ لَهُ حَسناتٍ ، وإِن یَکُن فی مَعصِیَتی لَم أَکتُب عَلَیهِ شَیئا حَتّی یُواقِعَ الخَطیئَهَ ، فَاذکُرُوا اللّهَ عَلی ما أَعطاکُم أَیُّهَا المُؤمِنونَ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام فی دُعائِهِ المَعروفِ بِدُعاءِ کُمَیلٍ : اللّهُمَّ إِنّی أَسأَ لُکَ . . . بِعِلمِکَ الَّذی أَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ . (2)

عنه علیه السلام فِی الدُّعاءِ : کُلُّ سِرٍّ عِندَکَ عَلانِیهٌ . (3)

عنه علیه السلام أَیضا : کُلُّ غَیبٍ عِندَکَ شَهادَهٌ . (4)

عنه علیه السلام :العالِمُ بِما تُکِنُّ الصُّدورُ وما تَخونُ العُیونُ . (5)

عنه علیه السلام :خَرَقَ عِلمُهُ باطِنَ غَیبِ السُّتُراتِ ، وأَحاطَ بِغُموضِ عَقائِدِ السَّریراتِ . (6)

.

1- .جامع الأحادیث للقمّی : ص 264 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 250 ح 13 .
2- .مصباح المتهجّد : ص 844 ح 910 ، الإقبال : ج 3 ص 332 کلاهما عن کمیل بن زیاد ، البلد الأمین : ص 188 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 109 ، مصباح المتهجّد : ص 473 ح 569 من دون إسنادٍ إلی المعصوم ، غرر الحکم : ح 6891 وفیه «عند اللّه » بدل «عندک» ، بحار الأنوار : ج 4 ص 318 ح 43 .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 109 ، مصباح المتهجّد : ص 473 ح 569 من دون إسنادٍ إلی المعصوم ، البلد الأمین : ص 129 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 328 .
5- .نهج البلاغه : الخطبه 132 .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 108 ، غرر الحکم : ح 5053 .

ص: 337

جامع الأحادیث به نقل از عبد اللّه بن منصور ، از پدرش : از مولایمان ، موسی بن جعفر علیهماالسلام ، از این سخن خدای عز و جل : «راز و پنهان تر [ از آن ] را می داند» پرسیدم . به من فرمود : «از پدرم پرسیدم . فرمود : از جدّم (1) پرسیدم . فرمود : از پدرم علی بن الحسین پرسیدم . فرمود : از پدرم حسین بن علی پرسیدم . فرمود : از پیامبر صلی الله علیه و آلهاز سخن خدا عز و جل : «راز و پنهان تر را می داند» پرسیدم . فرمود : از خدا عز و جل پرسیدم . و به من وحی کرد که : من در قلب آدمی ، دو رگ آفریده ام که هوایی را [در بدن] به حرکت در می آورند . پس اگر [آدمی] در فرمان برداری من باشد ، برای او حسنه هایی می نویسم و اگر در نافرمانی من باشد، چیزی برای او نمی نویسم تا این که در گناه افتد . (2) پس ای مؤمنان خدا را به خاطر آنچه به شما ارزانی نموده ، یاد کنید».

امام علی علیه السلام در نیایش ایشان معروف به «دعای کمیل» : خداوندا ! من ... به دانشت که همه چیز را فرا گرفته است ، از تو درخواست می کنم .

امام علی علیه السلام در دعا : هر رازی ، پیش تو هویداست.

امام علی علیه السلام در دعا: هر ناپیدایی ، نزد تو پیداست.

امام علی علیه السلام :[ اوست ] دانا به آنچه سینه ها نهان می دارند و به آنچه دیده ها خیانت می ورزند.

امام علی علیه السلام :دانشِ او درون پرده های نهان را شکافته و به باورهای پیچیده و ناپیدا احاطه یافته است.

.

1- .ظاهرا باید به جای «جدّی (جدّم) » ، «أبی (پدرم) » باشد (ر. ک : مستدرک الوسائل : ج1 ص96) .
2- .ظاهرا مقصود حدیث ، آن است که خداوند ، حتّی از حرکت رگ ها نیز آگاه است .

ص: 338

عنه علیه السلام :عالِمُ السِّرِّ مِن ضَمائِرِ المُضمِرینَ، ونَجوَی المُتَخافِتینَ، وخَواطِرِ رَجمِ الظُّنونِ، وعُقَدِ عَزیماتِ الیَقینِ، ومَسارِقِ إِیماضِ (1) الجُفونِ، وما ضَمِنَتهُ أَکنانُ (2) القُلوبِ، وغَیاباتُ الغُیوبِ، وما أَصغَت لاِستِراقِهِ مَصائِخُ الأَسماعِ، ومَصائِفُ الذَّرِّ (3) ، ومَشاتِی الهَوامِّ، ورَجعِ الحَنینِ مِنَ المولَهاتِ (4) ، وهَمسِ الأَقدامِ، ومُنفَسَحِ الثَّمَرَهِ مِن وَلائجِ (5) غُلُفِ الأَکمامِ، ومُنقَمَعِ الوُحوشِ مِن غیرانِ (6) الجِبالِ وأَودِیَتِها، ومُختَبَاَالبَعوضِ بَینَ سوقِ الأَشجارِ وأَلحِیَتِها (7) ، ومَغرِزِ الأَوراقِ مِنَ الأَفنانِ، ومَحَطِّ الأَمشاجِ (8) مِن مَسارِبِ الأَصلابِ، وناشِئَهِ الغُیومِ ومُتَلاحِمِها، ودُرورِ قَطرِ السَّحابِ ومُتَراکِمِها، وما تَسفِی (9) الأَعاصیرُ بِذُیولِها، وتَعفُو الأَمطارُ بِسُیولِها، وعَومِ بَناتِ (10) الأَرضِ فی کُثبانِ الرِّمالِ، ومُسَتَقَرِّ ذَواتِ الأَجنِحَهِ بَذُری شَناخیبِ (11) الجِبالِ، وتَغریدِ ذَواتِ المَنطِقِ فی دَیاجیرِ الأَوکارِ، وما أَوعَبَتهُ الأَصدافُ وحَضَنَت عَلَیهِ أَمواجُ البِحارِ، وما غَشِیَتهُ سُدفَهُ (12) لَیلٍ أَو ذَرَّ عَلَیهِ شارِقُ نَهارٍ، ومَا اعتَقَبَت عَلَیهِ أَطباقُ الدَّیاجیرِ وسُبُحاتُ النّورِ، وأَثَرِ کُلِّ خَطوَهٍ، وحِسِّ کُلِّ حَرَکَهٍ، ورَجعِ کُلِّ کَلِمَهٍ، وتَحریکِ کُلِّ شَفَهٍ، ومُستَقَرِّ کُلِّ نَسَمَهٍ، ومِثقالِ کُلِّ ذَرَّهٍ، وهَماهِمِ (13) کُلِّ نَفسٍ هامَّهٍ، وما عَلَیها مِن ثَمَرِ شَجَرَهٍ، أَو ساقِطِ وَرَقَهٍ، أَو قَرارَهِ نُطفَهٍ، أَو نَقاعَهِ دَمٍ ومُضغَهٍ (14) ، أَو ناشِئَهِ خَلقٍ وسُلالَهٍ، لَم یَلحَقهُ فی ذلِکَ کُلفَهٌ، ولاَ اعتَرَضَتهُ فی حِفظِ مَا ابتَدَعَ مِن خَلقِهِ عارِضَهٌ، ولاَ اعتَوَرَتهُ فی تَنفیذِ الأُمورِ وتَدابیرِ المَخلوقینَ مَلالَهٌ ولا فَترَهٌ، بل نَفَذَهُم عِلمُهُ وأَحصاهُم عَدَدُهُ، ووَسِعَهُم عَدلُهُ، وغَمَرَهُم فَضلُهُ، مَعَ تَقصیرِهِم عَن کُنهِ ما هُوَ أَهلُهُ. (15)

.

1- .وَمَضَ إیماضا: لَمع لَمْعا خفیّا (النهایه: ج 5 ص 230).
2- .الکِنّ: السُّتره والجمع أکنان (الصحاح: ج 6 ص 2188).
3- .الذَّرّ : النمل الأحمر الصغیر، واحدها ذرّه (النهایه: ج 2 ص 157).
4- .الوَلَهُ : ذهاب العقل والتحیّر من شدّه الوجد (الصحاح: ج 6 ص 2256).
5- .. والولیجه: البطانه (المصباح المنیر: ص 671) .
6- .غِیران: جَمعُ غار، وهو الکهف (النهایه: ج 3 ص 395).
7- .اللِّحاءُ : قِشره العود والشجره (مجمع البحرین: ج 3 ص 1626).
8- .الأمشاج: ماء الرجل یختلط بماء المرأه (الصحاح: ج 1 ص 341).
9- .سَفَت الریحُ الترابَ: ذَرَته (لسان العرب: ج 14 ص 389).
10- .فی بحار الأنوار : «نبات» بدل «بنات» .
11- .الشَّنَاخِیبُ: رؤوس الجبال العالیه (النهایه: ج 2 ص 504).
12- .السُّدفَهُ: الظُلمه (القاموس المحیط: ج 3 ص 151).
13- .الهَمْهَمه: الکلام الخفیّ ، تردید الصوت فی الصدر (لسان العرب: ج 12 ص 622).
14- .المُضْغهُ : قطعه لحم حمراء فیها عروق خضر مشتبکه (مجمع البحرین: ج 3 ص 1702).
15- .نهج البلاغه : الخطبه 91 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار : ج 57 ص 113 ح 90 .

ص: 339

امام علی علیه السلام :[ خداوند ، ] به راز درونِ رازداران و نجوای رازگویان و ره یافته های گمان ها و گره تصمیم های یقینی و نگاه های دزدانه دیدگان و آنچه پوشش دل ها و نهان های ناپیدا ، در بر گرفته اند و آنچه سوراخ گوش ها برای دزدانه شنیدن آن ، گوش فرا داشته است و به اقامتگاه های تابستانی موران ریز و اقامتگاه های تابستانی حشرات گزنده و [در دلْ] گرداندن ناله مادرانِ فرزند از دست داده، و گام های بی صدا، و شکفتن گاه میوه از درون پوشش غنچه ها، و مخفیگاه های دَدان در پناهگاه ها و دره های کوه ها، و نهانگاه پشه در میان تنه ها و پوسته های درختان ، و رستنگاه برگ ها از شاخه ها و ریزشگاه نطفه ها در آبْ گذرهای پشت ها، و ابرهای نوخاسته و ابرهای به هم پیوسته و ریزش باران از ابر متراکم و آنچه گردبادها با کرانه های خود بر می انگیزند و باران ها با سیل های خود می زدایند ، و گردش گزندگان در توده های شن، و قرارگاه پرندگان در اوج قله های کوه ها و آوازخوانی [پرندگان ]سخنگو در تاریکی های آشیانه ها ، و آنچه صدف ها در بر گرفته اند و خیزاب های دریاها در آغوش کشیده اند و آنچه تاریکی شب ، آن را فرو پوشانده و [آفتاب ]تابان روز ، بر آن تابیده و آنچه را که لایه های تاریکی ها و مجاری نور ، بر آن پی در پی ، در آمده اند ، و نشان هر گام و صدای پنهان هر جنبش و بازگشت هر گفتار [در ذهن ]و حرکت دادن هر لب و قرارگاه هر انسان و وزن هر مور ریز، و همهمه های هر جان اندیشناک و آنچه بر روی آن (زمین) است از میوه درختی، یا برگ افتاده ای ، یا قرارگاه نطفه ای ، یا محلّ جمع شدن خونی یا تکه گوشتی یا آفرینش آفریده ای و نطفه ای ، داناست . و در [ آگاهی از ] اینها رنجی به او نرسید و در نگهداری آنچه از آفریده هایش نوآوری کرد، مانعی او را باز نداشت و در اجرای امور و تدبیرهای آفریدگان، خستگی و سستی ای او را فرا نگرفت؛ بلکه دانشِ او ، به آنها نفوذ کرد و شمارش او ، آنها را به شماره در آورد، و دادگری او ، آنها را فرا گرفت و بخشش او ، آنها را فرو پوشاند، به رغم کوتاهی ایشان از حقیقت آنچه او سزاوار آن است.

.


ص: 340

عنه علیه السلام :أَیُّهَا النّاسُ ، اتَّقُوا اللّهَ الَّذی إِن قُلتُم سَمِعَ ، وإِن أَضمَرتُم عَلِمَ . (1)

عنه علیه السلام :یَعلَمُ اللّهُ سُبحانَهُ ما فِی الأَرحامِ مِن ذَکَرٍ أَو أُنثی ، وقَبیحٍ أَو جَمیلٍ ، وسَخِیٍّ أَو بَخیلٍ ، وشَقِیٍّ أَو سَعیدٍ ، ومَن یَکونُ فِی النّارِ حَطَبا أَو فِی الجِنانِ لِلنَّبِیِّینَ مُرافِقا . (2)

عنه علیه السلام :یَعلَمُ عَجیجَ الوُحوشِ فِی الفَلَواتِ ، ومَعاصِیَ العِبادِ فِی الخَلَواتِ ، وَاختِلافَ النِّینانِ (3) فِی البِحارِ الغامِراتِ ، وتَلاطُمَ الماءِ بِالرِّیاحِ العاصِفاتِ . (4)

عنه علیه السلام :قَد عَلِمَ السَّرائِرَ ، وخَبَرَ الضَّمائِرَ ، لَهُ الإِحاطَهُ بِکُلِّ شَیءٍ . (5)

عنه علیه السلام :قَد أَحاطَ عِلمُ اللّهِ سُبحانَهُ بِالبَواطِنِ ، وأَحصَی الظَّواهِرَ . (6)

.

1- .نهج البلاغه : الحکمه 203 ، خصائص الأئمّه علیهم السلام : ص 115 ، روضه الواعظین : ص 479 ، غررالحکم : ص 2506 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 283 ح 6 .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 128 ، بحار الأنوار : ج 26 ص 103 ح 6 .
3- .النِّینان : جمع نون ؛ وهو الحوت (الصحاح : ج 6 ص 2210) .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 198 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 92 ح 44 .
5- .نهج البلاغه : الخطبه 86 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 319 ح 45 .
6- .غرر الحکم : ح 6677 .

ص: 341

امام علی علیه السلام :ای مردم! از خدایی پروا کنید که اگر سخن بگویید ، می شنود و اگر نهان بدارید ، می داند.

امام علی علیه السلام :خدای منزّه ، آنچه را در رحم هاست از نرینه یا مادینه ، و زشت یا زیبا ، و بخشنده یا تنگ چشم ، و شوربخت یا نیک بخت، و این که در آتش [جهنّم ، ]هیزمی خواهد گشت یا در بهشت ، همره پیامبران خواهد شد ، می داند .

امام علی علیه السلام :[ خداوند متعال ، ] غرّش ددان در بیابان ها، و گناهان بندگان در تنهایی ها ، و آمد و شد ماهیان در دریاهای لبریز، و تلاطم آب با تندبادها را می داند.

امام علی علیه السلام :[ خداوند متعال ، ] بی گمان ، نهان ها و خبر درون ها را دانست . فراگیری بر همه چیز، تنها او راست.

امام علی علیه السلام :دانشِ خدای منزّه ، اندرون ها را فرا گرفت و پدیدارها را به شمارش در آورد.

.


ص: 342

عنه علیه السلام :کُلُّ باطِنٍ عِندَ اللّهِ جَلَّت آلاؤُهُ ظاهِرٌ . (1)

عنه علیه السلام :إِنَّ اللّهَ سُبحانَهُ عِندَ إِضمارِ کُلِّ مُضمِرٍ ، وقَولِ کُلِّ قائِلٍ ، وعَمَلِ کُلِّ عامِلٍ . (2)

عنه علیه السلام :قَسَمَ أَرزاقَهُم ، وأَحصی آثارَهُم وأَعمالَهُم ، وعَدَدَ أَنفُسِهِم ، وخائِنَهَ أَعیُنِهِم ، وما تُخفی صُدورُهُم مِنَ الضَّمیرِ . (3)

عنه علیه السلام :عِلمُهُ بِما فِی السَّماواتِ العُلی کَعِلمِهِ بِما فِی الأَرَضِ السُّفلی وعِلمُهُ بِکُلِّ شَیءٍ ، لا تُحَیِّرُهُ الأَصواتُ ، ولا تَشغَلُهُ اللُّغاتُ . (4)

عنه علیه السلام :فَسُبحانَ مَن لا یَخفی عَلَیهِ سَوادُ غَسَقٍ داجٍ ، ولا لَیلٍ ساجٍ ، فی بِقاعِ الأَرضِینَ المُتَطَأطِئاتِ ، ولا فی یَفاعِ (5) السُّفعِ (6) المُتَجاوِراتِ ، وما یَتَجَلجَلُ بِهِ الرَّعدُ فی أُفُقِ السَّماء ، وما تَلاشَت عَنهُ بُروقُ الغَمامِ ، وما تَسقُطُ منِ وَرَقَهٍ تُزیلُها عَن مَسقَطِها عَواصِفُ الأَنواءِ وَانهِطالُ السَّماءِ! ویَعلَمُ مَسقَطَ القَطرَهِ ومَقَرَّها ، ومَسحَبَ الذَّرَّهِ ومَجَرَّها ، وما یَکفِی البَعوضَهَ مِن قوتِها ، وما تَحمِلُ الأُنثی فی بَطنِها . (7)

عنه علیه السلام :لا یَعزُبُ عَنهُ عَدَدُ قَطرِ الماءِ ، ولا نُجومِ السَّماءِ ، ولا سَوافِی الرِّیحِ فِی الهَواءِ ، ولا دَبیبُ النَّملِ عَلَی الصَّفا ، ولا مَقیلُ الذَّرِّ فِی اللَّیلَهِ الظَّلماءِ ، یَعلَمُ مَساقِطَ الأَوراقِ وخَفِیَّ طَرفِ الأَحداقِ . (8)

.

1- .غرر الحکم : ح 6890 .
2- .غرر الحکم : ح 3447 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 90 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 310 ح 38 .
4- .حلیه الأولیاء : ج 1 ص 73 عن النعمان بن سعد ، کنز العمّال : ج 1 ص 409 ح 1737 وراجع : بحار الأنوار : ج 102 ص 238 ح 5 .
5- .الیَفاع : المرتفع من کلّ شیء (النهایه : ج 5 ص 299) .
6- .السَّفَع : السواد المُشرب حُمرَه (لسان العرب : ج 8 ص 156) . والمراد من السُّفْع هنا : الجبال ؛ عبّر عنها بلونها فیما یظهر منها للناظر عن بُعد .
7- .نهج البلاغه : الخطبه 182 عن نوف البکالی ، بحار الأنوار : ج 77 ص 309 .
8- .نهج البلاغه : الخطبه 178 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 312 ح 39 .

ص: 343

امام علی علیه السلام :هر نهانی در نزد خدا که نعمت های او شکوهمند است آشکار است.

امام علی علیه السلام :خدای منزّه ، در نزد پنهان سازیِ هر پنهان کننده و گفتارِ هر گوینده و کردارِ هر کُنِشگری است.

امام علی علیه السلام :[ خداوند متعال ، ] روزی هایشان را قسمت کرده و نشان ها و کارها و شماره جان ها و خیانتِ دیدگان و نهانی را که سینه هایشان پوشیده می دارد ، به شماره در آورده است.

امام علی علیه السلام :دانشِ او به آسمان های برین ، چون دانشِ او به زمین فرودین است و دانشِ او ، به همه چیز است . آواها او را سرگشته نمی سازند و زبان ها او را باز نمی دارند .

امام علی علیه السلام :منزّه است کسی که بر او نه سیاهیِ سر شب تار، پنهان می ماند و نه شب آرام در جایگاه های پست زمین و در بلندای کوه های هم جوار ، و نیز آنچه تندر در کرانه آسمان ، به آن می غرّد و آنچه درخشش های ابر ، با آن ، نابود می گردند ، و برگی که فرو می افتد؛ برگی که تندبادها[ ی بر آمده ] از افول ستاره (1) و بارش پیوسته آسمان ، آن را از ریزشگاه آن دور می کند. و او جای افتادن قطره و قرارگاه آن و محلّ بر زمین کشیدن مور ریز و کِششگاه آن و آنچه را از روزی که برای پشه بسنده است و آنچه را مادینه در شکم خود ، باردار است ، می داند .

امام علی علیه السلام :نه شمارِ قطره های آب و نه ستارگان آسمان و نه گردبادها در هوا و نه خزش مور بر تخته سنگ صاف و نه خوابگاه مورانِ ریز در شب تار ، از [چنگ] او در نمی رود. جای افتادن برگ ها و نگاه دزدانه دیده ها را می داند.

.

1- .مراد ، فرو افتادن ستاره از منازل ماه در مغرب مقارن با فجر ، و بر آمدن قرین آن از شرق است. اعراب ، بارش باران ، وزش باد ، و گرما و سرما را به فرو افتادن این ستاره نسبت می دادند (مختار الصحاح : ص 683) . برای دیدن شرح این عبارت (ر. ک : منهاج البراعه : ج 10 ص 313).

ص: 344

عنه علیه السلام :لا یَخفی عَلَیهِ مِن عِبادِهِ شُخوصُ لَحظَهٍ ، ولا کُرورُ لَفظَهٍ ، ولاَ ازدِلافُ رَبوَهٍ (1) ، ولا انبِساطُ خُطوَهٍ فی لَیلٍ داجٍ ولا غَسَقٍ ساجٍ . (2)

عنه علیه السلام :لَم یَعزُب عَنهُ خَفِیّاتُ غُیوبِ الهَواءِ ، ولا غَوامِضُ مَکنونِ ظُلَمِ الدُّجی ، ولا ما فِی السَّماواتِ العُلی إِلی الأَرَضینَ السُّفلی . (3)

الإمام زین العابدین علیه السلام فِی الدُّعاء : یا أللّهُ الَّذی لا یَخفی عَلَیهِ شَیءٌ فِی الأَرضِ ولا فِی السَّماءِ ، وکَیفَ یَخفی عَلَیکَ یا إِلهی ما أَنتَ خَلَقتَهُ ؟ وکَیفَ لا تُحصی ما أَنتَ صَنَعتَهُ ؟ أَو کَیفَ یَغیبُ عَنکَ ما أَنتَ تُدَبِّرُهُ ؟ أَو کَیفَ یَستَطیعُ أَن یَهرَبَ مِنکَ مَن لا حَیاهَ لَهُ إِلاّ بِرِزقِکَ ؟ أَو کَیفَ یَنجو مِنکَ مَن لا مَذهَبَ لَهُ فی غَیرِ مُلکِکَ . (4)

عنه علیه السلام مِن دُعائِهِ فی صَلاهِ اللَّیلِ : اللّهُمَّ وقَد أَشرَفَ عَلی خَفایا الأَعمالِ عِلمُکَ ، وَانکَشَفَ کُلُّ مَستورٍ دُونَ خُبرِکَ ، ولا تَنطَوی عَنکَ دَقائِقُ الأُمورِ ، ولا تَعزُبُ عَنکَ غَیِّباتُ السَّرائِرِ . (5)

الإمام الباقر علیه السلام فی حَدیثٍ طَویلٍ : فَإِذا عُرِضَت هذِهِ الأَعمالُ کُلُّها عَلَی اللّهِ تَعالی قالَ: أَنَا عَدلٌ لا أَجورُ... إِنّی أَنَا اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنَا، عالِمُ السِّرِّ وأَخفی، وأَنَا المُطَّلِعُ عَلی قُلُوبِ عِبادی، لا أَحیفُ (6) ولا أَظلِمُ، ولا أُلزِمُ أَحَدا إِلاّ ما عَرَفتُهُ مِنهُ قَبلَ أَن أَخلُقَهُ. (7)

.

1- .هی ما ارتفع من الأرض (النهایه : ج 2 ص 192) .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 163 .
3- .الکافی : ج 1 ص 135 ح 1 عن محمّد بن أبی عبد اللّه ومحمّد بن یحیی جمیعا رفعاه إلی الإمام الصادق علیه السلام ، التوحید : ص 42 ح 3 عن الحصین بن عبد الرحمن عن أبیه عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام وفیه «الهوی» بدل «الهواء» ، بحار الأنوار : ج 4 ص 270 ح 15 .
4- .الصحیفه السجّادیّه : ص 221 الدعاء 52 .
5- .الصحیفه السجّادیّه : ص 130 الدعاء 32 ، مصباح المتهجّد : ص 188 ح 272 ، الإقبال : ج 2 ص 153 عن الإمام الصادق علیه السلام .
6- .حَافَ: جَارَ وظَلَمَ (المصباح المنیر: ص 159).
7- .علل الشرائع: ص 609 ح 81 عن أبی إسحاق اللیثی ، بحار الأنوار: ج 5 ص 231 ح 6 .

ص: 345

امام علی علیه السلام :از [اعمال] بندگانش بر او پنهان نمی ماند ، نه نگاه های خیره ای و نه تکرار گفتاری و نه نزدیک شدن به بلندی ای و نه گشودن گامی در شبی تار و تاریکی آرام.

امام علی علیه السلام :نه نهان های ناپیدای هوا و نه پوشیدگی های پنهانِ تاریکی های شب و نه آنچه در آسمان های برین تا زمین های فرودین است، از [چنگ] او (خداوند) به در نمی روند .

امام زین العابدین علیه السلام از دعای ایشان : ای خدایی که چیزی ، نه در زمین و نه در آسمان ، بر او پنهان نیست و ای خدای من! چگونه چیزی که خود آفریده ای ، بر تو پنهان بماند؟! و چگونه آنچه را که خود ساخته ای ، به شماره در نیاوری؟! یا چگونه آنچه خود تدبیر می کنی ، از تو نهان گردد؟! یا چگونه آن که جز با روزیِ تو زندگی ندارد، می تواند از تو بگریزد؟! یا چگونه آن که راهی به غیر از فرمان روایی تو ندارد ، از تو رهایی یابد؟!

امام زین العابدین علیه السلام از دعای ایشان در نماز شب : خداوندا! بی گمان ، دانش تو بر کارهای نهان ، اِشراف یافت و هر پوشیده ای در پیشگاه آگاهی تو، پدیدار گشت. ریزه کاری های امور از تو پنهان نمی مانَند و نهان های ناپیدا از [چنگ ]تو به در نمی روند!

امام باقر علیه السلام در حدیثی بلند : پس آن گاه که همه این اعمال [ در روز رستاخیز ]بر خدای والا عرضه می شود ، می فرماید : «من دادگری هستم که ستم نمی کنم ... . من همان خدایی هستم که جز من ، خدایی نیست . دانا به راز و پنهان تر از رازم و منم مُشرف بر دل های بندگانم. ستم نمی ورزم و ظلم نمی کنم و کسی را جز به آنچه از او پیش از آفرینش او دانسته ام، ملزم نمی کنم».

.


ص: 346

الإمام الصادق علیه السلام فیما یُقالُ فی صَلاهِ العیدَینِ : اللّهُ أَکبَرُ أَوَّلُ کُلِّ شَیءٍ وآخِرُهُ، وبَدیعُ (1) کُلِّ شَیءٍ ومُنتَهاهُ، وعالِمُ کُلِّ شَیءٍ ومَعادُهُ (2) . (3)

عنه علیه السلام فی بَیانِ مَعنی تَسمِیَهِ اللّهِ بِالعَلیمِ : إِنَّما سُمِّیَ عَلیما ؛ لِأَنَّهُ لا یَجهَلُ شَیئا مِنَ الأَشیاءِ، لا تَخفی عَلَیهِ خافِیَهٌ فی الأَرضِ ولا فِی السَّماءِ ، عَلِمَ ما یَکونُ وما لا یَکونُ، وما لَو کانَ کَیفَ یَکونُ، ولَم نَصِف عَلیما بِمَعنی غَریزَهٍ یَعلَمُ بِها ، کَما أَنَّ لِلخَلقِ غَریزَهً یَعلَمونَ بِها ، فَهذا ما أَرادَ مِن قَولِهِ : عَلیمٌ ، فَعَزَّ مَن جَلَّ عَنِ الصِّفاتِ ، ومَن نَزَّهَ نَفسَهُ عَن أَفعالِ خَلقِهِ فَهذا هُوَ المَعنی ، ولَولا ذلِکَ ما فَصَلَ بَینَهُ وبَینَ خَلقِهِ فَسُبحانَهُ وتَقَدَّسَت أَسماؤُهُ . (4)

عنه علیه السلام :اللّهُمَّ إِنَّکَ تَعلَمُ ولا أَعلَمُ، وتَقدِرُ ولا أَقدِرُ، وتَقضی ولا أَقضی، وأَنتَ عَلاّمُ الغُیوبِ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ... . (5)

الإمام الکاظم علیه السلام فِی الدُّعاءِ : اللّهُمَّ ... أَنتَ ... عالِمٌ لا یَجهَلُ . (6)

.

1- .البَدیْعُ : هو الخالق المخترع لا عن مثال سابق (النهایه: ج 1 ص 106).
2- .المَعادُ : المَصِیرُ والمَرجِعُ (الصحاح : ج 2 ص 514).
3- .تهذیب الأحکام : ج 3 ص 133 ح 290 ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 1 ص 513 ح 1481 کلاهما عن أبی الصباح الکنانی ، الإقبال : ج 2 ص 202 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 61 ح 2 .
4- .بحار الأنوار : ج 3 ص 194 عن المفضل بن عمر فی الخبر المشتهر بتوحید المفضل .
5- .فتح الأبواب: ص 162 عن أحمد بن محمّد بن یحیی، بحار الأنوار: ج 91 ص 236 ح 1 .
6- .بحار الأنوار : ج 95 ص 445 ح 1 نقلاً عن الکتاب العتیق الغروی وراجع: ج 15 ص 29 ح 48 .

ص: 347

امام صادق علیه السلام در تکبیری که در نماز عید فطر و عید قربان گفته می شود : خدا بزرگ تر [ از وصف شدن ] است. آغازِ هر چیز و پایانِ آن است ، و نوآورِ همه چیز و فرجام آن است و دانا به همه چیز و بازگشتگاه آن است.

امام صادق علیه السلام در بیان وجه نام گذاری خدا به «دانا» : همانا [خدا] دانا نامیده شده است؛ زیرا او به چیزی از اشیا جهل ندارد. هیچ نهانی ، نه در زمین و نه در آسمان ، بر او پنهان نمی ماند. به آنچه [ در آینده ] خواهد بود و آنچه نخواهد بود، علم دارد، و نیز [ به این که ] اگر چیزی به وجود آید، چگونه است. و دانا[ یی ] را به معنای غریزه ای که به وسیله آن می داند آن سان که آفریده ها را غریزه ای است که با آن می دانند وصف نکردیم . مراد از سخن او : «داناست» ، این است . پس عزّتمند است کسی که از توصیفات ، برتر است و [ معنای «دانا» درباره ] کسی که خود را از کارهای آفریده هایش منزّه داشته، این است و اگر آن نبود ، میان او و آفریده هایش جدایی نبود. پس ، او منزّه است و نام های او پاک و پاکیزه اند.

امام صادق علیه السلام :خدایا! تو می دانی و من نمی دانم و تو می توانی و من نمی توانم و تو حکم می کنی و من حکم نمی کنم و تو بسیار دانا به نهان هایی . بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست... .

امام کاظم علیه السلام در دعا : خداوندا! ... تو ... دانایی هستی که دچار جهل (نادانی) نمی شود.

.


ص: 348

الإمام الرضا علیه السلام فِی الدُّعاء : سُبحانَ مَن خَلَقَ الخَلقَ بِقُدرَتِهِ ، وأَتقَنَ ما خَلَقَ بِحِکمَتِهِ ، ووَضَعَ کُلَّ شَیءٍ مِنهُ مَوضِعَهُ بِعِلمِهِ ، سُبحانَ مَن یَعلَمُ خائِنَهَ الأَعیُنِ وما تُخفِی الصُّدورُ ، ولَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ وهُوَ السَّمیعُ البَصیرُ . (1)

الإمام الهادی علیه السلام :الأَشیاءُ کُلُّها لَهُ سَواءٌ عِلما وقُدرَهً ومُلکا وإِحاطَهً . (2)

عنه علیه السلام فِی الدُّعاءِ : ومَعرِفَتُکَ بِما نُبطِنُهُ کَمَعرِفَتِکَ بِما نُظهِرُهُ ، ولا یَنطَوی عَنکَ شَیءٌ مِن أُمورِنا . (3)

راجع : ص 364 ح 4905 .

41 / 1 2عالِمٌ إذ لا مَعلومَالإمام علیّ علیه السلام :عالِمٌ إِذ لا مَعلومَ . (4)

عنه علیه السلام :کانَ رَبّا إِذ لا مَربوبَ ، وإِلها إِذ لا مَألوهَ ، وعالِما إِذ لا مَعلومَ . (5)

عنه علیه السلام :أَحالَ الأَشیاءَ لِأَوقاتِها . . . عالِما بِها قَبلَ ابتِدائِها . (6)

.

1- .التوحید : ص 137 ح 10 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 118 ح 9 کلاهما عن الفضل بن شاذان، بحار الأنوار : ج 4 ص 85 ح 20 .
2- .الکافی: ج 1 ص 126 ح 4 عن محمّد بن عیسی، التوحید: ص 133 ح 15 عن الإمام الصادق علیه السلام، بحارالأنوار: ج 3 ص 323 ح 20.
3- .مهج الدعوات : ص 320 عن أبی روح النسابی وزرافه حاجب المتوکّل .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 152 ، الکافی : ج 1 ص 141 ح 6 عن فتح بن عبد اللّه مولی بنی هاشم عن الإمام الکاظم علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 57 ص 166 ح 106 .
5- .الکافی : ج 1 ص 139 ح 4 عن الإمام الصادق علیه السلام ، التوحید : ص 309 ح 2 عن عبد اللّه بن یونس عن الإمام الصادق عنه علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 57 ص 43 ح 17 .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 1 ، الاحتجاج : ج 1 ص 474 ح 113 ، بحار الأنوار : ج 57 ص 177 ح 136 .

ص: 349



41 / 1 2 دانا بود ، آن گاه که دانسته ای نبود

امام رضا علیه السلام در دعا : منزّه است آن که آفریده ها را به قدرتِ خود آفرید و آنچه آفرید ، به حکمت خود، استوار داشت و به دانش خود ، هر چیزی از آن را در جایگاه خود نهاد. منزّه است کسی که خیانتِ دیده ها و آنچه را که سینه ها پنهان می کنند ، می داند و چیزی همانند او نیست و اوست شنوا و بینا.

امام هادی علیه السلام :همه اشیا در دانش و توانایی و فرمان روایی و فراگیری[اش به آنها] ، برای او یکسان اند .

امام هادی علیه السلام در دعا : شناخت تو به آنچه پنهان می کنیم ، چون شناخت تو به چیزی است که آشکار می کنیم، و چیزی از امور ما از تو پنهان نمی مانَد.

ر . ک : ص 365 ح 4905 .

41 / 1 2دانا بود ، آن گاه که دانسته ای نبودامام علی علیه السلام :[ خداوند عز و جل ] آن گاه که دانسته ای [ هم ]نبود، دانا بود.

امام علی علیه السلام :[ خداوند عز و جل ] آن گاه که بنده ای نبود، خداوندگار، و آن گاه که پرستنده ای نبود، پرستیده ، و آن گاه که دانسته ای نبود، دانا بود.

امام علی علیه السلام :[ خداوند عز و جل ] چیزها را به زمان های خود وا گذاشته ... ، در حالی که به آنها پیش از آغازگری شان داناست.

.


ص: 350

عنه علیه السلام :أَحاطَ بِالأَشیاءِ عِلما قَبلَ کَونِها ، فَلَم یَزدَد بِکَونِها عِلما ، عِلمُهُ بِها قَبلَ أَن یُکَوِّنَها کَعِلمِهِ بَعدَ تَکوینِها . (1)

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الواحِدِ بِغَیرِ تَشبیهٍ، العالِمِ بِغَیرِ تَکوینٍ، الباقی بِغَیرِ کُلفَهٍ، الخالِقِ بِغَیرِ مَنصَبَهٍ (2) . (3)

جامع بیان العلم عن النزّال بن سبره :قیلَ لِعَلِیٍّ علیه السلام : یا أَمیرَ المُؤمِنینَ ، إِنَّ هاهُنا قَوما یَقولونَ : إِنَّ اللّهَ لا یَعلَمُ ما یکونُ حَتّی یَکونَ . فَقالَ : ثَکَلَتهُم أُمَّهاتُهُم ! مِن أَینَ قالوا ذلِکَ ؟ قیلَ : یَتَأَوَّلونَ القُرآنَ فی قَولِهِ عز و جل : «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّی نَعْلَمَ الْمُجَهِدِینَ مِنکُمْ وَالصَّبِرِینَ وَ نَبْلُوَاْ أَخْبَارَکُمْ » (4) . فَقالَ عَلِیٌّ علیه السلام : مَن لَم یَعلَم هَلَکَ ، ثُمَّ صَعِدَ المِنبَرَ فَحَمِدَ اللّهَ وأَثنی عَلَیهِ . ثُمَّ قالَ : أَیُّهَا النّاسُ ! تَعَلَّمُوا العِلمَ وَاعمَلوا بِهِ ، ومَن أَشکَلَ عَلَیهِ شَیءٌ مِن کِتابِ اللّهِ فَلیَسأَلنی عَنهُ . إِنَّهُ بَلَغَنی أَنَّ قَوما یَقولونَ : إِنَّ اللّهَ لا یَعلمُ ما یَکونُ حَتّی یَکونَ لِقَولِهِ عز و جل : «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّی نَعْلَمَ الْمُجَهِدِینَ مِنکُمْ» الآیَه ، وإِنَّما قَولُهُ عز و جل : «حَتَّی نَعْلَمَ» یَقولُ : حَتّی نَری مَن کُتِبَ عَلَیهِ الجِهادُ وَالصَّبرُ إِن جاهَدَ وصَبَرَ عَلی ما نابَهُ وأَتاهُ مِمّا قَضَیتُ عَلَیهِ . (5)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 135 ح 1 عن محمّد بن أبی عبد اللّه ومحمّد بن یحیی جمیعا رفعاه إلی الإمام الصادق علیه السلام ، التوحید : ص 43 ح 3 عن الحصین بن عبد الرحمن عن أبیه عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 270 ح 15 وراجع: الغارات : ج 1 ص 174 .
2- .المنْصَبَه: الکَدُّ والجُهْدُ (القاموس المحیط: ج 1 ص 132).
3- .الدروع الواقیه: ص 187، بحار الأنوار: ج 97 ص 194 ح 3.
4- .محمّد : 31 .
5- .جامع بیان العلم : ج 1 ص 115 ، کنز العمّال : ج 2 ص 503 ح 4602 .

ص: 351

امام علی علیه السلام :اشیا را پیش از بودِ آنها، در علم خود داشت . پس با بودن آنها ، دانش او افزون نشد . دانش او به آنها پیش از آن که به آنها هستی ببخشد ، چون دانش او پس از هستی بخشیدن به آنهاست.

امام علی علیه السلام :ستایش ، از آنِ خدای یگانه است ، بی همسان انگاری؛ دانای [ بی نیاز ]به هستی بخشی، پایدار بی رنج و سختی، آفریدگار بی خستگی.

جامع بیان العلم به نقل از نزّال بن سبره : به علی علیه السلام گفته شد : ای امیر مؤمنان! در این جا گروهی هستند که می گویند : خداوند ، آنچه را که به وجود خواهد آمد ، نمی داند تا این که به وجود آید . فرمود : «مادرانشان به سوگشان بنشینند! از کجا آن را گفته اند؟» . گفته شد : آیه : «و بی گمان، شما را می آزماییم تا جهادگران شما و شکیبایان را معلوم داریم و خبرهایتان را بیازماییم» را [ این گونه ]تأویل می کنند. علی علیه السلامفرمود : «هر که ندانست، هلاک شد». پس بر منبر فراز آمد و خدا را ستود و او را ثنا گفت . سپس فرمود : «ای مردم! دانش را فرا گیرید و به آن عمل کنید و هر کس چیزی از کتاب خدا بر او دشوار آمده، درباره آن از من بپرسد. به من رسیده که گروهی می گویند : خدا آنچه را که به وجود خواهد آمد، نمی داند تا این که به وجود آید، به دلیل سخن او : «و بی گمان، شما را می آزماییم تا جهادگران شما را معلوم داریم ...» . سخن خداوند عز و جل : «تا معلوم داریم» ، می گوید : تا کسی را که جهاد و شکیبایی بر او تکلیف شده، اگر جهاد کرد و بر تقدیری که برای او رقم زده ام و به او در رسیده و بر او فرود آمده، شکیبایی نمود، بشناسیم».

.


ص: 352

الإمام الباقر علیه السلام :ما زالَ اللّهُ عالِما تَبارَکَ وتَعالی ذِکرُهُ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :لَم یَزَلِ اللّهُ عز و جل رَبَّنا وَالعِلمُ ذاتُهُ ولا مَعلومَ . . . فَلَمّا أَحدَثَ الأَشیاءَ وکانَ المَعلومُ وَقَعَ العِلمُ مِنهُ عَلَی المَعلومِ . (2)

الکافی عن منصور بن حازم :سَأَلتُ أَبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام : أَرَأَیتَ ما کانَ وما هُوَ کائِنٌ إِلی یَومِ القِیامَهِ ، أَلَیسَ فی عِلمِ اللّهِ ؟ قالَ : بَلی ، قَبلَ أَن یَخلُقَ الخَلقَ . (3)

التوحید عن عبد اللّه بن مسکان :سَأَلتُ أَبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام عَنِ اللّهِ تَبارَکَ وتَعالی : أَکانَ یَعلَمُ المَکانَ قَبلَ أَن یَخلُقَ المَکانَ ، أَم عَلِمَهُ عِندَما خَلَقَهُ وبَعدَما خَلَقَهُ ؟ فَقالَ : تَعالَی اللّهُ ، بَل لَم یَزَل عالِما بِالمَکانِ قَبلَ تَکوینِهِ کَعِلمِهِ بِهِ بَعدَ ما کَوَّنَهُ ، وکَذلِکَ عِلمُهُ بِجَمیعِ الأَشیاءِ کَعِلمِهِ بِالمَکانِ . (4)

الإمام الصادق علیه السلام لَمّا سُئِلَ عَن قَولِ اللّهِ : «أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّهَ وَلَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جَهَدُواْ مِنکُمْ» (5) : إِنَّ اللّهَ هُوَ أَعلَمُ بِما هُوَ مُکَوِّنُهُ قَبلَ أَن یُکَوِّنَهُ وَهُم ذَرٌّ ، وعَلِمَ مَن یُجاهِدُ مِمَّن لا یُجاهِدُ ، کَما عَلِمَ أَنَّهُ یُمیتُ خَلقَهُ قَبلَ أَن یُمیتَهُم ، ولَم یُرِهِم مَوتَهُم وهُم أَحیاءٌ . (6)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 108 ح 6 عن فضیل بن سکره وح 5 عن جعفر بن محمّد بن حمزه عن المعصوم علیه السلام وفیه «لم یزل اللّه » ، التوحید : ص 145 ح 11 عن فضیل بن سکره ، بحار الأنوار : ج 4 ص 87 ح 24 .
2- .الکافی : ج 1 ص 107 ح 1 ، التوحید : ص 139 ح 1 کلاهما عن أبی بصیر ، بحار الأنوار : ج 4 ص 68 ح 11 وراجع: الأمالی للطوسی : ص 168 ح 282 .
3- .الکافی : ج 1 ص 148 ح 11 ، التوحید : ص 334 ح 8 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 89 ح 29 وراجع: المحاسن : ج 1 ص 379 ح 835 .
4- .التوحید : ص 137 ح 9 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 85 ح 20 .
5- .آل عمران : 142 .
6- .تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 199 ح 147 ، مختصر بصائر الدرجات : ص 169 کلاهما عن داوود الرقّی ، بحار الأنوار : ج 4 ص 90 ح 35 .

ص: 353

امام باقر علیه السلام :خداوند که والا و یاد او بلند پایه است هماره داناست.

امام صادق علیه السلام :خداوند عز و جل هماره خداوندگارِ ماست و دانش ، ذاتیِ اوست [حتّی هنگامی که] هیچ دانسته ای نبود ... . پس آن گاه که اشیا را پدید آورد و دانسته، وجود یافت، دانش از او بر دانسته واقع شد.

الکافی به نقل از منصور بن حازم : از امام صادق علیه السلام پرسیدم : آیا چنین می بینی که آنچه هست و آنچه تا روز رستاخیز خواهد بود، در دانش خدا نیست؟ فرمود : «چرا ؛ [ در دانش خدا بوده است ، ] پیش از آن که آفریده ها را بیافریند».

التوحید به نقل از عبد اللّه بن مسکان : از امام صادق علیه السلام از خداوند والا و بلند پایه پرسیدم که : آیا به مکان، پیش از آن که مکان را بیافریند، دانا بود ، یا هنگامی که آن را آفرید و پس از آن که آفرید، دانست؟ فرمود : «خدا، برتر و بالاتر است ؛ بلکه هماره به مکان، پیش از ایجاد آن دانا بود، همچون دانش او به آن پس از آن که آن را ایجاد کرد، و بدین سان، دانش او به همه اشیا، چون دانش او به مکان است».

امام صادق علیه السلام هنگامی که از ایشان از سخن خداوند : «آیا پنداشتید که به بهشت در می آیید و خدا، کسانی از شما را که جهاد کردند، معلوم نمی سازد؟» پرسش شد : خداوند، خود به آنچه او پدید آورنده آن است، پیش از آن که آن را پدید آورد، و [آن گاه که ]ایشان ذره هایی بودند، داناتر است و آن کس را که جهاد ورزد، از آن که جهاد نکند، باز می شناسد، همان گونه که او دانست که آفریده هایش را می میرانَد، پیش از آن که ایشان را بمیرانَد و مرگشان را به ایشان در حالی که زنده بودند نشان نداد.

.


ص: 354

عنه علیه السلام فی قَولِ اللّهِ عز و جل : «عَلِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَدَهِ» : الغَیبُ ما لَم یَکُن ، وَالشَّهادَهُ ما قَد کانَ . (1)

الإمام الرضا علیه السلام لَمّا سُئِلَ : أَیَعلَمُ اللّهُ الشَّیءَ الَّذی لَم یَکُن أَن لَو کانَ کَیفَ کانَ یَکونُ ؟ : إِنَّ اللّهَ تَعالی هُوَ العالِمُ بِالأَشیاءِ قَبلَ کَونِ الأَشیاءِ ، قالَ عز و جل : «إِنَّا کُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ » (2) وقالَ لِأَهلِ النّارِ : «وَلَوْ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَکَذِبُونَ » (3) فَقَد عَلِمَ عز و جل أَنَّهُ لَو رَدّوهُم لَعادوا لِما نُهوا عَنهُ ، وقالَ لِلمَلائِکَهِ لَمّا قالَت : «أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ » (4) فَلَم یَزَلِ اللّهُ عز و جل عِلمُهُ سابِقا لِلأَشیاءِ قَدیما قَبلَ أَن یَخلُقَها، فَتَبارَکَ اللّهُ رَبُّنا وتَعالی عُلُوّا کَبیرا، خَلَقَ الأَشیاءَ وعِلمُهُ بِها سابِقٌ لَها کَما شاءَ، کَذلِکَ رَبُّنا لَم یَزَل عالِما سَمیعا بَصیرا. (5)

41 / 1 3لا فَرقَ فی عِلمِهِ بَینَ الماضی والمُستَقبَلِالإمام علیّ علیه السلام :عِلمُهُ بِالأَمواتِ الماضینَ کَعِلمِهِ بِالأَحیاءِ الباقینَ ، وعِلمُهُ بِما فِی السَّماواتِ العُلی کَعِلمِهِ بِما فِی الأَرَضینَ السُّفلی . (6)

.

1- .معانی الأخبار : ص 146 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 79 ح 3 .
2- .الجاثیه : 29 .
3- .الأنعام : 28 .
4- .البقره : 30 .
5- .عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 118 ح 8 ، التوحید : ص 136 ح 8 کلاهما عن الحسین بن بشّار ، بحار الأنوار : ج 4 ص 78 ح 1 .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 163 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 307 ح 35 .

ص: 355



41 / 1 3 دانش او به گذشته ، همچون دانش او به آینده است

امام صادق علیه السلام درباره سخن خداوند عز و جل : «دانای غیب و شهادت» : غیب، آن چیزی است که نیست و شهادت، آن چیزی است که هست.

امام رضا علیه السلام در پاسخ به این سؤال که : آیا خدا می داند چیزی که پدید نیامده، اگر پدید آید، چگونه خواهد بود؟ : بی گمان، خدای متعال، دانا به اشیا ، پیش از بودن اشیاست. خداوند عز و جلفرمود : «ما آنچه را که می کردید، [ از لوح محفوظ ]رونویسی (1) می کردیم» و به اهل آتش فرمود : «و اگر [به دنیا ]باز گردانده شوند، البتّه به آنچه از آن باز داشته شده اند، بر خواهند گشت و ایشان ، بی گمان ، دروغ زن هستند» . [خدای ] عز و جلمی دانست که اگر ایشان را باز گرداند، حتما به آنچه از آن باز داشته شده اند، بر خواهند گشت. و به فرشتگان، آن گاه که گفتند : «آیا در آن (زمین) کسی را می گماری که در آن، فساد کند و خون ها بریزد، در حالی که ما با ستایش تو، تسبیح می گوییم و تو را تقدیس می کنیم؟» ، فرمود : «من ، چیزی می دانم که شما نمی دانید». پس دانش خداوند عز و جل هماره پیشی گیرنده بر اشیا، و دیرینه پیش از آفرینش آنهاست. پس خدا ، خداوندگار ما، برتر و والا و بسی بلندپایه است. اشیا را آفرید و دانش او به آنها ، پیشی گیرنده به آنهاست آن گونه که خواست. و این سان ، خداوندگار ما، هماره دانا، شنوا و بیناست.

41 / 1 3دانش او به گذشته، همچون دانش او به آینده استامام علی علیه السلام :دانش او به مردگانِ درگذشته، چون دانش او به زنده های پایدار (باقی مانده) است و دانش او به آنچه در آسمان های برین است، چون دانش اوست به آنچه در زمین های فرودین است.

.

1- .استنساخ، به معنای نگارش نوشته ای از روی نوشته ای دیگر است (لسان العرب : ج 3 ص 61). بر این پایه، با توجّه به استدلال امام علیه السلام به آیه، چنین می نماید که رونویسی، از روی نوشتاری پیشین (لوح محفوظ) انجام می شود. م .

ص: 356

الإمام الباقر علیه السلام :کانَ اللّهُ عز و جل ولا شَیءَ غَیرُهُ ، ولَم یَزَل عالِما بِما یَکونُ ، فَعِلمُهُ بِهِ قَبلَ کَونِهِ کَعِلمِهِ بِهِ بَعدَ کَونِهِ . (1)

التوحید عن ابن مسکان:سَأَلتُ أَبا عَبدِ اللّهِ علیه السلامعَنِ اللّهِ تَبارَکَ وتَعالی ، أَکانَ یَعلَمُ المَکانَ قَبلَ أَن یَخلُقَ المَکانَ، أَم عَلِمَهُ عِندَما خَلَقَهُ وبَعدَما خَلَقَهُ؟ فَقالَ: تَعالَی اللّهُ ، بَل لَم یَزَل عالِما بِالمَکانِ قَبلَ تَکوینِهِ کَعِلمِهِ بِهِ بَعدَما کَوَّنَهُ، وکَذلِکَ عِلمُهُ بِجَمیعِ الأَشیاءِ کَعِلمِهِ بِالمَکانِ. (2)

الإمام الرضا علیه السلام :لَم یَزَلِ اللّهُ عالِما بِالأَشیاءِ قَبلَ أَن یَخلُقَ الأَشیاءَ کَعِلمِهِ بِالأَشیاءِ بَعدَما خَلَقَ الأَشیاءَ . (3)

41 / 1 4عِلمُهُ بِلا تَعلیمٍرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی تَمجیدِ اللّهِ جَلَّ وعَلا : سُبحانَکَ الَّذی لا إِلهَ غَیرُهُ . . . عالِمُ کُلِّ شَیءٍ بِغَیرِ مُعَلِّمٍ . (4)

الإمام علیّ علیه السلام :العالِمُ بِلاَ اکتِسابٍ ولاَ ازدِیادٍ ولا عِلمٍ مُستَفادٍ . . . لَیسَ إِدراکُهُ بِالإِبصارِ ، ولا عِلمُهُ بِالإِخبارِ . (5)

.

1- .الکافی: ج1 ص107 ح2، التوحید : ص145 ح12 کلاهما عن محمّد بن مسلم، بحارالأنوار: ج 4 ص86 ح23.
2- .التوحید: ص 137 ح 9، بحار الأنوار: ج 4 ص 85 ح 20 .
3- .الکافی: ج1 ص107 ح4 ، التوحید : ص145 ح13 کلاهما عن أیّوب بن نوح ، بحار الأنوار: ج4 ص88 ح25.
4- .العظمه : ص 53 ح 110 عن اُسامه بن زید ، کنز العمّال : ج 10 ص 370 ح 29849 .
5- .نهج البلاغه : الخطبه 213 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 319 ح 45 .

ص: 357



41 / 1 4 دانش او ، بدون آموختن است

امام باقر علیه السلام :خداوند عز و جل بود و جز او چیزی نبود و هماره به آنچه به وجود خواهد آمد ، داناست و دانش او به آن ، پیش از بودن آن، چون دانش او به آن ، پس از بودن آن است.

التوحید به نقل از ابن مسکان : از امام صادق علیه السلام درباره خداوند والا و بلند پایه پرسیدم : آیا به مکان ، پیش از آن که مکان را بیافریند، داناست، یا هنگامی که آن را آفرید و پس از آن که آفرید، دانست؟ فرمود : «خداوند ، برتر و بالاتر است ؛ بلکه هماره به مکان، پیش از ایجاد آن دانا بود، همچون دانش او به آن ، پس از آن که آن را ایجاد کرد . و این سان ، دانش او به همه اشیا، چون دانش او به مکان است».

امام رضا علیه السلام :خداوند ، هماره به اشیا داناست، پیش از آن که اشیا را بیافریند، همچون دانش او به اشیا، پس از آن که اشیا را آفرید.

41 / 1 4دانش او ، بدون آموختن استپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در بزرگداشت خدای شکوهمندِ والا : منزّهی تو؛ کسی که جز او خدایی نیست ... دانای به هر چیز ، بدون آموزگار.

امام علی علیه السلام :داناست ، بدون به دست آوردن و بدون افزون گشتن و بدون دانش بهره گرفته شده [ از دیگری ] ... . ادراک او با دیدن و دانش او با آگاه کردن نیست .

.


ص: 358

عنه علیه السلام :کُلُّ عالِمٍ غَیرُهُ مُتَعَلِّمٌ . (1)

عنه علیه السلام :کُلُّ عالِمٍ فَمِن بَعدِ جَهلٍ تَعَلَّمَ ، وَاللّهُ لَم یَجهَل ولَم یَتَعَلَّم . (2)

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ العَلِیِّ عَن شَبَهِ المَخلوقینَ، الغالِبِ لِمَقالِ الواصِفینَ... لَیسَ إِدراکُهُ بِالإِبصارِ، ولا عِلمُهُ بِالإِخبارِ. (3)

الإمام الصادق علیه السلام :العالِمُ کُلَّ شَیءٍ بِغَیرِ تَعلیمٍ . (4)

الإمام العسکری علیه السلام فِی الدُّعاءِ : لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ خالِقُ ما یُری وما لا یُری، العالِمُ بِکُلِّ شَیءٍ بِغَیرِ تَعلیمٍ، أَسأَ لُکَ بِآلائِکَ ونَعمائِکَ (5) ، بِأَنَّکَ اللّهُ الرَّبُّ الواحِدُ. (6)

41 / 1 5عِلمُهُ لَیسَ بِأَداهٍالإمام علیّ علیه السلام :عَلِمَها [أَیِ الأَشیاءَ] لا بِأَداهٍ لا یَکونُ العِلمُ إِلاّ بِها ، ولَیسَ بَینَهُ وبَینَ مَعلومِهِ عِلمُ غَیرِهِ بِهِ کانَ عالِما بِمَعلومِهِ . (7)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 65 ، غرر الحکم : ح 6887 وفیه «غیر اللّه » ، بحار الأنوار : ج 4 ص 308 ح 37 .
2- .الکافی : ج 1 ص 135 ح 1 عن محمّد بن أبی عبد اللّه ومحمّد بن یحیی جمیعا رفعاه إلی الإمام الصادق علیه السلام ، التوحید : ص 43 ح 3 عن الحصین بن عبدالرحمن عن أبیه عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام ، الغارات : ج 1 ص 174 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 270 ح 15 .
3- .نهج البلاغه: الخطبه 213، بحار الأنوار: ج 4 ص 319 ح 45.
4- .التوحید : ص 46 ح 8 عن أبی بصیر ، الکافی : ج 3 ص 261 ح 38 عن یزید الکناسی عن الإمام الباقر علیه السلام وفیه «تعلّم» بدل «العالم» ، کامل الزیارات : ص 386 ح 633 ، مصباح المتهجّد : ص 834 ح 895 عن أبی یحیی عن الإمام الباقر والصادق علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 3 ص 285 ح 4 .
5- .الآلاءُ: النِّعَمُ الظاهره، والنَّعْماءُ : النِّعمُ الباطنه (مجمع البحرین: ج 1 ص 66) .
6- .جمال الاُسبوع: ص 180، بحار الأنوار: ج 91 ص 190 ح 11 .
7- .الکافی: ج8 ص18 ح4، التوحید: ص73 ح27، الأمالی للصدوق: ص399 ح 515 ولیس فیهما «به کان عالما بمعلومه» وکلّها عن جابر بن یزید عن الإمام الباقر علیه السلام ، تحف العقول : ص 92 وراجع: کنز الفوائد : ج 1 ص 75 .

ص: 359



41 / 1 5 دانش او با ابزار نیست

امام علی علیه السلام :هر دانایی جز او ، فرا گیرنده است.

امام علی علیه السلام :هر دانایی، پس از ندانستن ، فرا گرفته است و خدا ، دچار جهل نشده و فرا نگرفته است.

امام علی علیه السلام :ستایش ، از آنِ خدایی است که والاتر از همسانی با آفریده هاست؛ چیره بر گفتار وصف کنندگان ... . ادراک او با دیدن و دانش او با آگاه کردن نیست .

امام صادق علیه السلام :دانای همه چیز ، بی آموزش دادن [ِ دیگری].

امام عسکری علیه السلام در دعا : جز تو خدایی نیست؛ آفریدگارِ آنچه دیده می شود و آنچه دیده نمی شود، دانا به همه چیز ، بی آموزش دادن [ِ دیگری] . از تو درخواست می کنم به موهبت ها و نعمت هایت ( / به نعمت های آشکار و نهانت) ، به این که تو خدایِ پروردگارِ یگانه ای.

41 / 1 5دانش او با ابزار نیستامام علی علیه السلام :آنها (اشیا) را دانست ، نه با ابزاری که دانستن ، جز با آن نیست ، و میان او و دانسته اش، دانشی غیر از او که به وسیله آن به دانسته اش دانا باشد، نیست.

.


ص: 360

الإمام الرضا علیه السلام :إِنَّما سُمِّیَ اللّهُ تَعالی بِالعِلمِ (1) بِغَیرِ عِلمٍ حادِثٍ عَلِمَ بِهِ الأَشیاءَ ، استَعان بِهِ عَلی حِفظِ ما یَستَقبِلُ مِن أَمرِهِ ، وَالرَّوِیَّهِ فیما یَخلُقُ مِن خَلقِهِ ، ویُفسِدُ ما مَضی مِمّا أَفنی مِن خَلقِهِ مِمّا لَو لَم یَحضُرهُ ذلِکَ العِلمُ ویَغیبُهُ کانَ جاهِلاً ضَعیفا ، کَما أَنّا لَو رَأَینا عُلَماءَ الخَلقِ إِنَّما سُمّوا بِالعِلمِ لِعِلمٍ حادِثٍ إِذ کانوا فیهِ جَهَلَهً ، ورُبَّما فارَقَهُمُ العِلمُ بِالأَشیاءِ فَعادوا إِلَی الجَهلِ . (2)

41 / 1 6لَهُ عِلمٌ عامٌّ وعِلمٌ خاصٌّالإمام الباقر علیه السلام لِحُمرانَ بنِ أَعیَنَ فی قَولِهِ تَعالی : «عَلِمُ الْغَیْبِ فَلاَ یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ» (3) : أَمّا قَولُهُ : «عَلِمُ الْغَیْبِ» فَإِنَّ اللّهَ عز و جلعالِمٌ بِما غابَ عَن خَلقِهِ فیما یُقَدِّرُ مِن شَیءٍ، ویَقضیهِ فی عِلمِهِ قَبلَ أَن یَخلُقَهُ وقَبلَ أَن یُفضِیَهُ إِلَی المَلائِکَهِ ، فَذلِکَ یا حُمرانُ ، عِلمٌ مَوقوفٌ عِندَهُ إِلَیهِ فیهِ المَشیئَهُ فَیَقضیهِ إِذا أَرادَ، ویَبدو لَهُ فیهِ فَلا یُمضیهِ؛ فَأَمَّا العِلمُ الَّذی یُقَدِّرُهُ اللّهُ عز و جلفَیَقضیهِ ویُمضیهِ، فَهُوَ العِلمُ الَّذِی انتَهی إِلی رَسولِ اللّهِ ثُمَّ إِلَینا. (4)

عنه علیه السلام :العِلمُ عِلمانِ : فَعِلمٌ عِندَ اللّهِ مَخزونٌ لَم یُطلِع عَلَیهِ أَحَدا مِن خَلقِهِ ، وعِلمٌ عَلَّمَهُ مَلائِکَتَهُ ورُسُلَهُ ، فَما عَلَّمَهُ مَلائِکَتَهُ ورُسُلَهُ فَإنَّهُ سَیَکونُ ، لا یُکَذِّبُ نَفسَهُ ولا مَلائِکَتَهُ ولا رُسُلَهُ ، وعِلمٌ عِندَهُ مَخزونٌ یُقَدِّمُ مِنهُ ما یَشاءُ ، ویُؤَخِّرُ مِنهُ ما یَشاءُ ، ویُثبِتُ ما یَشاءُ . (5)

.

1- .فی التوحید و عیون أخبار الرضا : «بالعالم» .
2- .الکافی : ج 1 ص 121 ح 2 ، التوحید : ص 188 ح 2 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 146 ح 50 کلاهما عن الحسین بن خالد نحوه وراجع: الاحتجاج : ج 2 ص 357 ح 282 .
3- .الجنّ: 26 و 27.
4- .الکافی: ج 1 ص 256 ح 2، بصائر الدرجات: ص 113 ح 1 کلاهما عن سدیر الصیرفیّ، بحار الأنوار: ج 4 ص 110 ح 29 .
5- .الکافی : ج 1 ص 147 ح 6 عن الفضیل بن یسار ، التوحید : ص 444 ح 1 عن الحسن بن محمّد النوفلی عن الإمام الرضا عن الإمام علیّ علیهماالسلامنحوه ، المحاسن : ج 1 ص 378 ح 833 ، تفسیر العیّاشی : ج 2 ص 217 ح 67 وکلاهما عن الفضیل بن یسار ، بحار الأنوار : ج 4 ص 113 ح 36 .

ص: 361



41 / 1 6 برای او دانشی فراگیر و دانشی ویژه است

امام رضا علیه السلام :خدای متعال ، دانا نامیده شده است ، بدون دانش نوپدیدی که به وسیله آن ، به اشیا علم یافته باشد و [ یا ] از آن بر نگهداری آنچه از امرش رو خواهد آورد و [ یا در ] اندیشیدن به آنچه از آفریده هایش که می آفریند ، یاری جسته باشد و [ یا] آنچه از آفریده هایش را که در گذشته نابود گردانْد ، [ به وسیله آن ، ]نابوده کرده باشد ؛ چرا که اگر آن علم ، نزد او حاضر نباشد و از او نهان گردد، نادانِ ناتوان خواهد بود، همچنان که هر گاه انسان های دانشمند را دیده ایم که دانشمند نامیده شده اند، به سببِ دانشی نوپدید بوده است که در آن ( / پیش از آن) ، نادان بودند و چه بسا علم به اشیا ، از ایشان جدا شود و به نادانی بازگردند.

41 / 1 6برای او دانشی فراگیر و دانشی ویژه استامام باقر علیه السلام به حمران بن اعین ، درباره سخن خدای متعال : «دانای نهان (غیب) است که کسی را بر نهانش آگاه نمی سازد ، مگر آن کس از فرستادگانش را که بپسندد» : امّا سخن او «دانای نهان» ، خداوند عز و جلداناست به هر چیزی که مقدّر می کند و از آفریدگانش نهان است و به آن در دانش خود ، حکم می کند، پیش از آن که آن را بیافریند و پیش از آن که به فرشتگان برساند. پس آن ای حمران دانشی موقوف (باز داشته شده) ، نزد اوست . در آن مشیّت با اوست (به خواست او تغییر پذیر است). هر گاه بخواهد ، به آن حکم می کند و [یا] برای او در آن ، بَداء می شود و آن را نمی گذرانَد؛ و امّا دانشی که خدا عز و جل آن را تقدیر می کند و بر آن حکم می راند و آن را می گذراند، دانشی است که به پیامبر خدا و سپس به ما رسیده است.

امام باقر علیه السلام :دانش، دو دانش است : دانشی نزد خدا نهان است که کسی از آفریده هایش را از آن آگاه نساخته است، و دانشی که آن را به فرشتگان و فرستادگانش آموخته است . پس آنچه به فرشتگان و فرستادگانش آموخته است ، [واقع ]خواهد شد و خویشتن ، فرشتگان و فرستادگانش را تکذیب نمی کند و دانشی اندوخته نزد اوست . از آن ، آنچه بخواهد ، مقدّم می دارد و از آن ، آنچه بخواهد ، به تأخیر می اندازد و هر چه را بخواهد ، اثبات می کند.

.


ص: 362

عنه علیه السلام :إِنَّ للّهِِ تَعالی عِلما خاصّا وعِلما عامّا ؛ فَأَمَّا العِلمُ الخاصُّ فَالعِلمُ الَّذی لَم یُطلِع عَلَیهِ مَلائِکَتَهُ المُقَرَّبینَ وأَنبِیاءَهُ المُرسَلینَ ، وأَمّا عِلمُهُ العامُّ فَإِنَّهُ عِلمُهُ الَّذی أَطلَعَ عَلَیهِ مَلائِکَتَهُ المُقَرَّبینَ وأَنبِیاءَهُ المُرسَلینَ ، وقَد وَقَعَ إِلَینا مِن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :إِنَّ للّهِِ عِلمَینِ : عِلما أَظهَرَ عَلَیهِ مَلائِکَتَهُ ورُسُلَهُ وأَنبِیاءَهُ فَذلِکَ قَد عَلِمناهُ ، وعِلما اِستَأثَرَ بِهِ ، فَإذا بَدا لَهُ فی شَیءٍ مِنهُ أَعلَمَنا ذلِکَ ، وعَرَضَ عَلَی الأَئِمَّهِ الَّذینَ کانوا قَبلَنا . (2)

عنه علیه السلام :إِنَّ للّهِِ عِلمَینِ : عِلمٌ مَکنونٌ مَخزونٌ لا یَعلَمُهُ إِلاّ هُوَ ؛ مِن ذلِکَ یَکونُ البَداءُ ، وعِلمٌ عَلَّمَهُ مَلائِکَتَهُ ورُسُلَهُ وأَنبِیاءَهُ ؛ فَنَحنُ نَعلَمُهُ . (3)

41 / 2ما لا یُوصَفُ عِلمُهُ بِهِالإمام علیّ علیه السلام :وحارَ فی مَلَکوتِهِ عَمیقاتُ مَذاهِبِ التَّفکیرِ ، وَانقَطَعَ دونَ الرُّسوخِ فی عِلمِهِ جَوامِعُ التَّفسیرِ ، وحالَ دونَ غَیبِهِ المَکنونِ حُجُبٌ مِنَ الغُیوبِ ، تاهَت فی أَدنی أَدانیها طامِحاتُ العُقولِ فی لَطیفاتِ الأُمورِ . (4)

.

1- .التوحید : ص 138 ح 14 عن ابن سنان عن الإمام الصادق علیه السلام ، بصائر الدرجات : ص 111 ح 12 عن حنّان الکندی عن أبیه ، بحار الأنوار : ج 4 ص 85 ح 19 .
2- .الاختصاص : ص 313 ، بصائر الدرجات : ص 394 ح 10 وفیه «علمنا ذلِکَ» بدل «أعلمنا ذلِکَ» وکلاهما عن سماعه بن مهران ، بحار الأنوار : ج 26 ص 93 ح 23 .
3- .الکافی : ج 1 ص 147 ح 8 ، بصائر الدرجات : ص 109 ح 2 کلاهما عن أبی بصیر ، بحار الأنوار : ج 4 ص 109 ح 27 .
4- .الکافی : ج 1 ص 134 ح 1 عن محمّد بن أبی عبد اللّه ومحمّد بن یحیی جمیعاً رفعاه إلی الإمام الصادق علیه السلام ، التوحید : ص 42 ح 3 عن الحصین بن عبدالرحمن عن أبیه عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 269 ح 15 .

ص: 363



41 / 2 آنچه دانش او بدان وصف نمی گردد

امام باقر علیه السلام :خداوند متعال را دانشی ویژه و دانشی فرا گیر است. امّا دانش ویژه ، دانشی است که فرشتگان مقرّب و پیامبران مرسلِ خود را از آن آگاه نگردانده است ؛ و امّا دانش فراگیر او، آن دانش اوست که فرشتگان مقرّب و انبیای مُرسل خود را از آن آگاه کرده و از پیامبر خدا به ما رسیده است.

امام صادق علیه السلام :برای خدا دو دانش است : دانشی که فرشتگان و فرستادگان و پیامبران خود را بر آن آگاه کرده و البتّه ما هم آن را می دانیم ؛ و دانشی که آن را ویژه خود ساخته است . پس هر گاه در چیزی از آن برای او بداء شود، ما را از آن آگاه می کند و بر امامان پیش تر از ما، عرضه می کند.

امام صادق علیه السلام :برای خدا دو دانش است : دانش نهانِ اندوخته که جز او آن را نمی داند و بَداء ، از جمله آن است ؛ (1) و دانشی که آن را به فرشتگان و فرستادگان و پیامبران خود آموخته است و در نتیجه ، ما هم آن را می دانیم.

41 / 2آنچه دانش او بدان وصف نمی گرددامام علی علیه السلام :راه های ژرف اندیشه در ملکوت او سرگشته شد و تفسیرهای فراگیر ، پیش از راه یافتن در دانش او ، باز ایستاد و در برابر غیب پوشیده او پرده هایی از نهان ها، چنان مانع شد که خِردهای بلند پرواز در امور باریک در نزدیک ترین نزدیک های آنها سرگردان شد.

.

1- .یا : «بَداء (در کتاب محو و اثبات) به سبب آن حاصل می گردد» (مرآه العقول : ج 2 ص 140) .

ص: 364

الإمام الصادق علیه السلام :اللّهُ نورٌ لا ظَلامَ فیهِ، وحَیٌّ لا مَوتَ لَهُ، وعالِمٌ لا جَهلَ فیهِ، وصَمَدٌ لا مَدخلَ فیهِ، رَبُّنا نورِیُّ الذّاتِ، حَیُّ الذّاتِ، عالِمُ الذّاتِ، صَمَدِیُّ الذّاتِ. (1)

الإمام الکاظم علیه السلام :عِلمُ اللّهِ لا یوصَفُ مِنهُ بِأَینٍ ، ولا یوصَفُ العِلمُ مِنَ اللّهِ بِکَیفٍ، ولایَفرُدُ العِلمُ مِنَ اللّهِ، ولا یُبانُ اللّهُ مِنهُ، ولَیسَ بَینَ اللّهِ وبَینَ عِلمِهِ حَدٌّ. (2)

الإمام الرضا علیه السلام :إِنَّما سُمِّیَ اللّهُ تَعالی بِالعِلمِ بِغَیرِ عِلمٍ حادِثٍ عَلِمَ بِهِ الأَشیاءَ، استَعانَ بِهِ عَلی حِفظِ ما یَستَقبِلُ مِن أَمرِهِ، وَالرَّوِیَّهِ فیما یَخلُقُ مِن خَلقِهِ، ویُفسِدُ ما مَضی مِمّا أَفنی مِن خَلقِهِ، مِمّا لَو لَم یَحضُرهُ ذلِکَ العِلمُ ویَغیبُهُ کانَ جاهِلاً ضَعیفا ، کَما إِنّا لَو رَأَینا عُلَماءَ الخَلقِ إِنَّما سُمّوا بِالعِلمِ لِعِلمٍ حادِثٍ، إِذ کانوا فیهِ جَهَلَهً ورُبَّما فارَقَهُمُ العِلمُ بِالأَشیاءِ فَعادوا إِلَی الجَهلِ، وإِنَّما سُمِّیَ اللّهُ عالِما ؛ لِأَنَّهُ لا یَجهَلُ شَیئا، فَقَد جَمَعَ الخالِقَ وَالمَخلوقَ اسمُ العالِمِ وَاختَلَفَ المَعنی عَلی ما رَأَیتَ. (3)

الکافی عن الکاهلی :کَتَبتُ إِلی أَبِی الحَسَنِ علیه السلامفی دُعاءٍ : الحَمدُ للّهِِ مُنتَهی عِلمِهِ ، فَکَتَبَ إِلَیَّ : لا تَقولَنَّ مُنتَهی عِلمِهِ ، فَلَیسَ لِعِلمِهِ مُنتَهی ، ولکِن قُل : مُنتَهی رِضاهُ . (4)

.

1- .التوحید: ص 140 ح 4 عن هارون بن عبد الملک، بحار الأنوار: ج 4 ص 68 ح 12.
2- .التوحید : ص 138 ح 16 عن عبد الأعلی ، بحار الأنوار : ج 4 ص 86 ح 22 .
3- .الکافی: ج 1 ص 121 ح 2، التوحید: ص 188 ح 2، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 146 ح 50 کلاهما عن الحسین بن خالد، بحار الأنوار : ج 4 ص 177 ح 5 .
4- .الکافی : ج 1 ص 107 ح 3 ، التوحید : ص 134 ح 2 وح 1 عن أبی علیّ القصّاب عن الإمام الصادق علیه السلام ولیس فیه ذیله ، تحف العقول : ص 408 ، بحار الأنوار : ج 10 ص 246 ح 5 وراجع: الاُصول الستّه عشر : ص 125 .

ص: 365

امام صادق علیه السلام :خداوند ، نوری است که هیچ تاریکی ای در او نیست و زنده ای است که هیچ مرگی برای او نیست و دانایی است که هیچ جهلی در او نیست و صمدی است که راه در آمدن در او نیست. خداوندگار ما، روشنْ ذات، زنده ذات، ذاتا دانا و ذاتا صمد است.

امام کاظم علیه السلام :دانش خدا، به کجایی وصف نمی گردد و دانش خدا به چگونگی موصوف نمی شود و دانش از خدا کناره نمی گیرد و خدا از آن جدا نمی شود و میان خدا و دانش او ، مرزی نیست (دانش او ، چیزی زاید بر ذات نیست).

امام رضا علیه السلام :خداوند متعال ، دانا نامیده شده است، بی دانشِ نوپدیدی که به وسیله آن ، به اشیا علم یافته باشد و [ یا ] از آن بر نگهداری آنچه از امرش رو خواهد آورد و [ یا در ] اندیشیدن به آنچه از آفریده هایش که می آفریند، یاری جسته باشد و [ یا به وسیله آن ] ، آنچه را در گذشته از آفریده هایش نابود گرداند، تباه کرده باشد ؛ چرا که اگر آن علم نزد او حاضر نباشد و از او نهان گردد، نادانِ ناتوان خواهد بود، همچنان که ما هر گاه انسان های دانشمند را دیده ایم که دانشمند نامیده شده اند ، به سبب دانشی نوپدید بوده است که در آن ( / پیش از آن) نادان بودند و چه بسا علم به اشیا ، از ایشان کناره گیرد و به نادانی باز گردند و خدا دانا نامیده شده است ؛ زیرا او به چیزی جهل ندارد . پس آفریدگار و آفریده، در نام «دانا» اشتراک دارند و معنا بر پایه آنچه دیدی متفاوت است.

الکافی به نقل از کاهلی : به امام کاظم علیه السلام در دعایی نوشتم : ستایش ، از آنِ خداست به [ اندازه ] نهایتِ دانش او . پس برایم نگاشت : «هرگز مگو : نهایتِ دانش او ؛ چرا که دانش او نهایتی ندارد ؛ ولی بگو : نهایتِ خشنودی او» .

.


ص: 366

41 / 3دَلیلُ عِلمِهِالکتاب«أَلاَ یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ » . (1)

«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاْءِنسَنَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ » . (2)

الحدیثالإمام الصادق علیه السلام فِی الدَّلیلِ عَلی حِکمَهِ اللّهِ وعِلمِهِ وقُدرَتِهِ : اِتِّصالُ الخَلقِ بِعضِهِ بِبَعضِ ، وإِنَّ ذلِکَ مِن مُدَبِّرٍ حَکیمٍ عالِمٍ قَدیرٍ . (3)

راجع : ص 92 (الفصل الثالث والعشرون : الخبیر) و 36 (العلم) ، ج 4 ص 190 (الباب الأوّل : جوامع آیات معرفه اللّه فی الخلقه) .

.

1- .الملک : 15 .
2- .ق : 16 .
3- .بحار الأنوار : ج 3 ص 189 عن المفضّل بن عمر فی الخبر المشتهر بتوحید المفضل .

ص: 367



41 / 3 نشانه دانش او

41 / 3نشانه دانش اوقرآن«آیا کسی که آفرید، [به کسانی که آفرید ، ] علم ندارد، حال آن که اوست ریزبین آگاه» .

«و بی گمان ، انسان را آفریده ایم و آنچه را که نفس او به آن وسوسه می کند، می دانیم ، و ما از رگ گردن به او نزدیک تریم» .

حدیثامام صادق علیه السلام در [بیان] نشانه های فرزانگی خدا و دانش و توانایی او : به هم پیوستگی آفریده ها، و این که آن از تدبیر کننده فرزانه دانای توانایی است.

ر . ک : ص 93 (فصل بیست و سوم : خبیر) و 37 (دانش)، ج 4 ص 191 (باب یکم : نشانه های گوناگون خدا در خلقت) .

.


ص: 368

الفصل الثانی والأربعون: العزیزالعزیز لغهً«العزیز» فعیل بمعنی فاعل من مادّه «عَزَّ» وهو یدلّ علی شدّه وقوّه وما ضاهاهما من غلبه وقهر (1) ، وفی أَسماء اللّه تعالی «العزیز» هو الغالب القویّ الذی لا یُغلَب (2) .

العزیز فی القرآن والحدیثلقد وردت صفه «العزیز» إِلی جانب صفه «الحکیم» سبع وأَربعین مرّهً فی القرآن الکریم (3) ، وإِلی جانب صفه «الرَّحیم» ثلاث عشره مرّهً (4) ، ومع صفه «العلیم» ستّ مرّات (5) ، ومع صفه «القویّ» سبع مرّات (6) ، ومع صفه «ذو انتقام» أَربع مرّات (7) ، ومع صفه «الغفّار» ثلاث مرّات (8) ، ومع صفه «الحمید» کذلک (9) ، ومع صفه «الغفور» مرّتین (10) ، ومع کلّ من «الوهّاب» (11) ، و«المقتدر» (12) مرّه واحدهً ، ووردت مرّهً واحدهً بهذه الصوره: «الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَمُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ» (13) . وقد ذهبت الآیات والأَحادیث إِلی أَنّ العزّه للّه جمیعا ، والعزّه المطلقه منحصره فیه وحدَه ؛ لأَنّ کلّ عزیز غیره ذلیل .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 4 ص 38 ، المصباح المنیر : ص 407 .
2- .النهایه : ج 3 ص 228 .
3- .راجع مثلاً: البقره: 129 ، 209 ، 220 ، 228 و آل عمران: 6 ، 18 ، 62 وغافر: 8 والجاثیه: 2 .
4- .الشعراء: 9 ، 68 ، 104 ، 122 ، 140 ، 159 ، 175 ، 191 ، 217 ، الروم : 5 ، السجده : 6 ، یس : 5 ، الدخان : 42 .
5- .الأنعام : 96 ، النمل: 78 ، یس : 38 ، غافر : 2 ، فصّلت : 12 ، الزخرف : 9 .
6- .هود: 66 ، الحجّ: 40 ، 74 ، الحدید: 25 ، المجادله: 21 ، الأحزاب: 25 ، الشوری: 19 .
7- .آل عمران: 4 ، المائده : 95 ، إبراهیم: 47 ، الزمر: 37.
8- .ص: 66 ، الزمر : 5 ، غافر: 42 .
9- .سبأ : 6 ، البروج : 8 ، إبراهیم : 1 .
10- .الملک: 2 ، فاطر : 28 .
11- .ص: 9 .
12- .القمر : 42 .
13- .الحشر : 23 وراجع أیضا : الصافات : 180 والمنافقون : 8 والنساء : 139 .