گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلدششم
فصل چهل و هفتم : غافر، غَفور، غفّار



واژه شناسی «غافر»، «غفور» و «غفّار»

غافر ، غفور و غفّار، در قرآن و حدیث

فصل چهل و هفتم : غافر، غَفور، غفّارواژه شناسی «غافر»، «غفور» و «غفّار»صفت «غافر (آمرزنده)»، اسم فاعل است و صفت های «غفور (آمرزگار / بسیار آمرزنده)» و «غفّار (آمرزگار / بسیار آمرزنده)» نیز دو ساخت مبالغه به معنای «غافر» و همگی برگرفته از مادّه «غفر» هستند که بر «پوشاندن» و «در پسِ پرده افکندن» دلالت دارد.

غافر ، غفور و غفّار، در قرآن و حدیثبرگرفته های مادّه «غفر»، نزدیک به 234 بار در قرآن کریم به کار رفته اند. از این میان ، صفت «غفور» ، نَوَد و یک بار و صفت «غفّار» ، پنج بار و صفت «غافر» هم دو بار آمده است. این صفات ، در موارد مختلف، از جمله با صفات «رحیم» و «حلیم» و «عفوّ» و «ربّ» و «عزیز» و «شکور» به کار رفته اند . در قرآن و احادیث ، آمرزش الهی ، در مورد گناهان مردم به کار رفته است. بنا بر این و با توجّه به معنای لغوی مادّه «غفر»، می توان گفت : غافر ، غفور و غفّار به معنای پوشاننده گناهان بندگان و در گذرنده از خطاها و گناهان ایشان است.

.


ص: 424

47 / 1غَفّارُ الذُّنوبِالکتاب«وَإِنِّی لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَلِحًا ثُمَّ اهْتَدَی» . (1)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :أَسأَ لُکَ بِاسمِکَ الغافِرِ، یا غَفّارَ الذُّنوبِ یا أللّهُ. (2)

عنه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ إِنّی أَسأَ لُکَ بِاسمِکَ یا أللّهُ، یا رَحمانُ یا رَحیمُ یا کَریمُ... یا غافِرَ الخَطیئاتِ، یا مُعطِیَ المَسأَلاتِ، یا قابِلَ التَّوباتِ، یا سامِعَ الأَصواتِ. (3)

عنه صلی الله علیه و آله:رَجَبٌ شَهرُ الاِستِغفارِ لِأُمَّتی ، أَکثِروا فیهِ الاِستِغفارَ ، فَإِنَّهُ غَفورٌ رَحیمٌ. (4)

.

1- .طه : 82 وراجع : البقره: 173 ، 182 ، 192 ، 199 ، 218 ، 225 ، 226 ، 235 ، 284 وآل عمران: 31 ، 89 ، 129 ، 155 والنساء: 23 ، 96 ، 100 ، 106 ، 110 ، 129 ، 152 والمائده: 3 ، 18 ، 34 ، 39 ، 40 ، 74 ، 98 ، 101 والأنعام: 54 ، 145 ، 165 والأعراف: 153 ، 167 والأنفال: 69 ، 70 والتوبه: 5 ، 27 ، 91 ، 99 ، 102 ویونس: 107 وهود : 41 ویوسف: 53 ، 98 وإبراهیم: 36 والحِجر: 49 والنحل: 18 ، 110 ، 115 والإسراء: 25 ، 44 والکهف: 58 والنور: 25، 22 ، 33 ، 62 والفرقان: 6 ، 70 والنمل: 11 والقصص: 16 والأحزاب: 5 ، 24 ، 50 ، 59 ، 73 وسبأ: 2 ، 15 وفاطر: 28، 30، 41 والزمر: 53 وفصّلت: 32 ، 43 والشوری: 5 ، 23 والفتح: 14 والحجرات: 5 ، 14 والحدید: 28 والمجادله: 12، الممتحنه: 7 ، 12 والتغابن: 14 والتحریم: 1 والملک: 2 ونوح : 10 والمزمّل: 20 والمدّثر: 56 والبروج: 14.
2- .البلد الأمین : ص 418، بحار الأنوار : ج 93 ص 262 ح 1 .
3- .البلد الأمین : ص 402، بحار الأنوار : ج 94 ص 384 .
4- .النوادر للأشعری : ص 17 ح 2 عن إسماعیل بن أبی زیاد عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 97 ص 38 ح 24 .

ص: 425



47 / 1 آمرزگار گناهان

47 / 1آمرزگار گناهانقرآن«و البتّه من ، آمرزگارم برای کسی که باز گشت و ایمان آورد و کار نیکو کرد و آن گاه، هدایت پذیرفت» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از تو درخواست می کنم به نام آمرزنده ات، ای آمرزگار گناهان، ای خدا!

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خدایا! من از تو درخواست می کنم به نامت، ای خدا، ای رحمتگر، ای مهربان، ای کریم ، ... ای آمرزنده خطاها، ای بخشنده درخواست ها، ای پذیرنده بازگشت ها، ای شنونده آواها!

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :رجب ، برای امّت من، ماه آمرزشْ خواستن است. در آن، بسیار آمرزش بخواهید که او آمرزگار مهربان است.

.


ص: 426

عنه صلی الله علیه و آله :إِنَّ اللّهَ یَقولُ: أَنَا جَلیسُ مَن جالَسَنی، ومُطیعُ مَن أَطاعَنی، وغافِرُ مَنِ استَغفَرَنی. (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إِنَّ اللّهَ غافِرٌ إِلاّ مَن شَرَدَ عَلَی اللّهِ شِرادَ البَعیرِ (2) عَلی أَهلِهِ. (3)

الإمام زین العابدین علیه السلام :اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِهِ، وَهب لی ما یَجِبُ عَلَیَّ لَکَ، وعافِنی مِمّا أَستَوجِبُهُ مِنکَ، وأَجِرنی (4) مِمّا یَخافُهُ أَهلُ الإِساءَهِ، فَإِنَّکَ مَلیءٌ بِالعَفوِ، مَرجُوٌّ لِلمَغفِرَهِ، مَعروفٌ بِالتَّجاوُزِ ، لَیسَ لِحاجَتی مَطلَبٌ سِواکَ، ولا لِذَنبی غافِرٌ غَیرَکَ. (5)

الکافی عن محمّد بن مسلم عن الإمام الباقر علیه السلام، قالَ:یا مُحَمَّدَ بنَ مُسلِمٍ ، ذُنوبُ المُؤمِنِ إِذا تابَ مِنها مَغفورَهٌ لَهُ، فَلیَعمَلِ المُؤمِنُ لِما یَستَأنِفُ بَعدَ التَّوبَهِ وَالمَغفِرَهِ، أَما وَاللّهِ إِنَّها لَیسَت إِلاّ لِأَهلِ الإِیمانِ. قُلتُ: فَإِن عادَ بَعدَ التَّوبَهِ وَالاِستِغفارِ مِنَ الذُّنوبِ وعادَ فِی التَّوبَهِ؟! فَقالَ: یا مُحَمَّدَ بنَ مُسلِمٍ ، أَتَرَی العَبدَ المُؤمِنَ یَندَمُ عَلی ذَنبِهِ ویَستَغفِرُ مِنُه ویَتوبُ ثُمَّ لا یَقبَلُ اللّهُ تَوبَتَهُ؟ قُلتُ: فَإِنَّهُ فَعَلَ ذلِکَ مِرارا، یُذنِبُ ثُمَّ یَتوبُ ویَستَغفِرُ اللّهَ. فَقالَ: کُلَّما عادَ المُؤمِنُ بِالاِستِغفارِ وَالتَّوبَهِ عادَ اللّهُ عَلَیهِ بِالمَغفِرَهِ، وإِنَّ اللّهَ غَفورٌ رَحیمٌ یَقبَلُ التَّوبَهَ ویَعفو عَنِ السَّیِّئاتِ، فَإِیّاکَ أَن تُقَنِّطَ المُؤمِنینَ مِن رَحمَهِ اللّهِ. (6)

.

1- .الإقبال: ج 3 ص 174، بحار الأنوار : ج 98 ص 377 ح 1 .
2- .شَرَد علی اللّه : أی خرج عن طاعته. یقال : شَرَدَ البعیر ؛ إذا نفر وذهب فی الأرض (النهایه: ج 2 ص 457) .
3- .کنز العمّال : ج 16 ص 12 ح 43717 نقلاً عن مسند ابن حنبل : ج 8 ص 288 ح 22289 والمستدرک علی الصحیحین : ج 1 ص 123 ح 184 وفیهما «کُلّکم یدخل الجنّه» بدل «إنّ اللّه غافر» .
4- .تُجیرُهُ : تُؤمّنه (النهایه: ج 1 ص 313) .
5- .الصحیفه السجّادیّه: ص 55 الدعاء 12 .
6- .الکافی: ج 2 ص 434 ح 6، بحار الأنوار : ج 6 ص 40 ح 71 .

ص: 427

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند می فرماید : «من، همنشین کسی هستم که با من همنشین شود، و فرمانبر کسی هستم که از من فرمان بَرد، و آمرزنده کسی هستم که از من، آمرزش بخواهد».

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند، آمرزنده است، مگر کسی را که از خدا بگریزد، همچون گریختن شتر از مالک خود.

امام زین العابدین صلی الله علیه و آله :بار خدایا! بر محمّد و خاندان او درود فرست و آنچه را که [ از حقوق ]برای تو بر من واجب است، بر من ببخش و مرا از آنچه [ از کیفر ]سزاوار آنم، سلامت بدار و مرا از آنچه بدکاران از آن می هراسند، پناه ده ؛ زیرا تو بر بخشایش، توانا و توانگری، (1) برای آمرزش، مورد امیدی، و به گذشت، شناخته شده ای. برای نیازم، جز تو جایگاه نیاز آوردنی نیست و برای گناهم، جز تو آمرزنده ای نیست.

الکافی به نقل از محمّد بن مسلم : امام باقر علیه السلام فرمود : «ای محمّد بن مسلم! گناهان مؤمن، هر گاه از آنها باز گردد، برای او آمرزیده است. پس مؤمن باید برای آنچه پس از بازگشت و آمرزش، از سر می گیرد، کار کند. هان! به خدا سوگند، این تنها برای اهل ایمان است». گفتم : اگر چه پس از بازگشت و آمرزش خواهی از گناهان ، [به گناه] باز گردد و باز توبه کند؟! فرمود : «ای محمّد بن مسلم! آیا می پنداری که بنده مؤمن، از گناهش پشیمان می شود و از آن ، آمرزش می خواهد و باز می گردد ؛ امّا خدا بازگشتِ او را نمی پذیرد؟!». گفتم : زیرا او این کار را بارها انجام داده است. هر بار ، گناه می کند و سپس باز می گردد و از خدا، آمرزش می خواهد. فرمود : «هر گاه مؤمن به آمرزش خواهی و توبه [به درگاه خدا] باز گردد، خدا با آمرزش خود به او باز می گردد ، و خدا آمرزگارِ مهربان است، توبه را می پذیرد و از گناهان در می گذرد . پس مبادا مؤمنان را از رحمت خدا ناامید کنی».

.

1- .«مَلی ء» که در متن عربی حدیث آمده ، به معنای : مقتدرِ غنی (توانای توانگر) است (ر.ک : ریاض السالکین: ج 2 ص 515).

ص: 428

الإمام الصادق علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الغَفورِ الغَفّارِ، الوَدودِ التَّوّابِ الوَهّابِ، الکَبیرِ السَّمیعِ البَصیرِ. (1)

47 / 2یَغفِرُ الذُّنوبَ جَمیعاالکتاب«قُلْ یَعِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُواْ عَلَی أَنفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» . (2)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إِنَّ اللّهَ غافِرُ کُلِّ ذَنبٍ، إِلاّ رَجُلاً اغتَصَبَ امرَأَهً مَهرَها، أو أَجیرا أُجرَتَهُ، أَو رَجُلاً باعَ حُرّا. (3)

47 / 3یَغفِرُ الذُّنوبَ قَبلَ الإِستِغفارِالکتاب«إِن تَجْتَنِبُواْ کَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَنُدْخِلْکُم مُّدْخَلاً کَرِیمًا» . (4)

.

1- .الدروع الواقیه: ص 175، بحار الأنوار : ج 97 ص 138 ح 4 وراجع: العُدد القویّه: ص 104 ح 4 .
2- .الزمر : 53 .
3- .دعائم الإسلام: ج 2 ص 220 ح 821 عن الإمام الصادق علیه السلام، عیون أخبار الرضا: ج 2 ص 33 ح 60 عن داوود بن سلیمان الفرّاء عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آلهنحوه، بحار الأنوار : ج 72 ص 219 ح 1 .
4- .النساء : 31 .

ص: 429



47 / 2 همه گناهان را می آمرزد

47 / 3 گناهان را پیش از آمرزش خواهی می آمرزد

امام صادق علیه السلام :ستایش، از آنِ خدای آمرزگار بسیار آمرزنده ، و دوستدارِ بسیار توبه پذیر، و بخشایشگر بزرگ و شنوای بیناست.

47 / 2همه گناهان را می آمرزدقرآن«بگو : ای بندگان من که بر خود [با گناه ، ] زیاده روی کرده اید! از رحمت خدا نا امید مشوید. خداوند، همه گناهان را می آمرزد؛ زیرا اوست آمرزگار مهربان» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند ، آمرزنده هر گناهی است، مگر مردی که مَهر زنی ، یا دست مزد مزدبگیری را به ستم، نگه دارد، یا مردی که [ انسان ]آزادی را [به بردگی ]بفروشد.

47 / 3گناهان را پیش از آمرزش خواهی می آمرزدقرآن«اگر از گناهان بزرگی که از آنها باز داشته شده اید ، دوری گزینید ، بدی های شما را برای شما می پوشانیم و شما را به جایگاهی گرامی در می آوریم» .

.


ص: 430

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :أَوحَی اللّهُ إِلی داوودَ علیه السلام: ما مِن عَبدٍ یَعتَصِمُ بی دونَ خَلقی أَعرِفُ ذلِکَ مِن نِیَّتِهِ فَتَکیدُهُ السَّماواتُ بِمَن فیها إِلاّ جَعَلتُ لَهُ مِن بَینِ ذلِکَ مَخرَجا، وما مِن عَبدٍ یَعتَصِمُ بِمَخلوقٍ دونی أَعرِفُ ذلِکَ مِن نِیَّتِهِ إِلاّ قَطَعتُ أَسبابَ السَّماواتِ بَینَ یَدَیهِ وأَرسَختُ الهَوی مِن تَحتِ قَدَمیهِ، وما مِن عَبدٍ یُطیعُنی إِلاّ وأَنَا مُعطیهِ قَبلَ أَن یَسأَلَنی، وغافِرٌ لَهُ قَبلَ أَن یَستَغفِرَنی. (1)

.

1- .الفردوس : ج 1 ص 140 ح 496 عن کعب بن مالک ، کنز العمّال : ج 3 ص 101 ح 5690 .

ص: 431

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند به داوود علیه السلام وحی کرد : «هر بنده ای که به من، نه به آفریده هایم، پناه آورد و آن را از نیّت او بشناسم، آن گاه آسمان ها با هر کسی که در آنهاست، بر او نیرنگ کنند، از میان آن برای او گشایش می نهم ؛ و هر بنده ای که به جای من به آفریده ای پناه آورد و آن را از نیّت او باز شناسم ، راه های آسمان ها را بر او می گُسَلم و هوا را در زیر گام هایش سخت می کنم [ تا نتواند گام از گام بردارد] ؛ و هر بنده ای که از من فرمان ببَرد، من عطا کننده به او هستم ، پیش از آن که بخواهد، و آمرزنده او هستم ، پیش از آن که از من آمرزش بخواهد».

.


ص: 432

الفصل الثامن والأربعون: الغنیّالغنیّ لغهً«الغنیّ» فعیل بمعنی فاعل من «غنی» وهو یدلّ علی الکفایه (1) ، فغناه سبحانه بمعنی عدم حاجته مطلقا .

الغنیّ فی القرآن والحدیثلقد ذکر القرآن الکریم صفه «الغنیّ» مقرونهً بصفه «الحمید» عشر مرّات (2) ، ومرّه واحده مع کلّ من «الحلیم» (3) و «ذو الرحمه» (4) و «الکریم» (5) ، وذکر «غنیّ عن العالمین» مرّتین (6) ، کما ذکر کلاًّ من «غَنِیٌّ عَنکُمْ» (7) و «سُبْحَنَهُ هُوَ الْغَنِیُّ» (8) و «اللَّهُ الْغَنِیُّ وَ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ» (9) مرّه واحده ، کما أَکّدت الأَحادیث الغنی المطلق للّه واستغناءه عن جمیع المخلوقات واحتیاج المخلوقات إِلیه وانحصار الغِنی المطلق به سبحانه وتعالی .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 4 ص 397 .
2- .الحجّ : 64 ، لقمان : 26 ، 12 ، فاطر : 15 ، الحدید : 24 ؛ الممتحنه : 6 ، البقره : 267 ، التغابن : 6 ، إبراهیم : 8 ، النساء : 131 .
3- .البقره : 263 .
4- .الأنعام : 133 .
5- .النمل : 40 .
6- .آل عمران : 97 ، العنکبوت : 6 .
7- .الزمر : 7 .
8- .یونس : 68 .
9- .محمّد : 38 .

ص: 433



فصل چهل و هشتم : غَنی

واژه شناسی «غنی»

غنی، در قرآن و حدیث

فصل چهل و هشتم : غَنیواژه شناسی «غنی»صفت «غَنی (بی نیاز)» ، فعیل به معنای فاعل از مادّه «غنی» است که بر بسندگی دلالت دارد. پس غنای خدای سبحان، به معنای بی نیازی مطلق اوست.

غنی، در قرآن و حدیثقرآن کریم، صفت «غنی» را در کنار صفت «حمید»، ده بار و با هر یک از صفات «حلیم»، «ذو الرحمه» و «کریم»، یک بار یاد کرده است و تعبیر : «غَنِیٌّ عَنِ الْعَلَمِینَ ؛ بی نیاز از جهانیان است» ، دوبار و هر یک از تعابیر : «غَنِیٌّ عَنکُمْ ؛ از شما بی نیاز است» و «سُبْحَنَهُ هُوَ الْغَنِیُّ ؛ او منزّه است، اوست بی نیاز» و «اللَّهُ الْغَنِیُّ وَ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ ؛ خدا بی نیاز است و شما نیازمندانید» ، یک بار ذکر شده است. احادیث نیز بر بی نیازی مطلق خدا و بی نیازی او از همه آفریدگان و نیازمندی آفریده ها به او و انحصار بی نیازی مطلق در او تأکید کرده اند.

.


ص: 434

48 / 1غَنِیٌّ عَمّا سِواهُالکتاب«إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعَلَمِینَ » . (1)

«وَ قَالَ مُوسَی إِن تَکْفُرُواْ أَنتُمْ وَ مَن فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ» . (2)

راجع : غافر : 7 .

الحدیثالإمام الصادق علیه السلام فیما عَلَّمَهُ أَحَدَ أَصحابِهِ فِی الاِحتِجاجِ عَلَی ابنِ أَبِی العَوجاءِ : ویَقولُ لَکَ : أَلَیسَ تَزعُمُ أَنَّهُ غَنِیٌّ ؟ فَقُل : بَلی . فَیَقولُ : أَیَکونُ الغَنِیُّ عِندَکَ مِنَ المَعقولِ فی وَقتٍ مِنَ الأَوقاتِ لَیسَ عِندَهُ ذَهَبٌ ولا فِضَّهٌ ؟ فَقُل لَهُ : نَعَم . فَإِنَّهُ سَیَقولُ لَکَ : کَیفَ یَکونُ هذا غَنِیّا ؟ فَقُل لَهُ : إِن کانَ الغِنی عِندَک أَن یَکونَ الغَنِیُّ غَنِیّا مِن فِضَّتِهِ وذَهَبِهِ وتِجارَتِهِ فَهذا کُلُّهُ مِمّا یَتَعامَلُ النّاسُ بِهِ ، فَأَیُّ القِیاسِ أَکثَرُ وأَولی بِأن یُقالَ غَنِیٌّ مَن أَحدَثَ الغِنی فَأَغنی بِهِ النّاسَ قَبلَ أَن یَکونَ شَیءٌ وهُوَ وَحدَهُ ؟ أَو مَن أَفادَ مالاً مِن هِبَهٍ أَو صَدَقَهٍ أَو تِجارَهٍ ؟! (3)

.

1- .العنکبوت : 6 و راجع آل عمران : 97 .
2- .إبراهیم : 8 .
3- .رجال الکشّی : ج 2 ص 432 ح 332 عن أبی جعفر الأحول ، بحار الأنوار : ج 47 ص 406 ح 10 .

ص: 435



48 / 1 بی نیاز از جهانیان

48 / 1بی نیاز از جهانیانقرآن«بی گمان، خدا از جهانیان، بی نیاز است» .

«موسی گفت : اگر شما و همه کسانی که در زمین اند ، کفر بورزید ، [زیانی به خدا نمی رساند ؛ چرا که ]بی گمان، خدا بی نیاز ستوده است» .

ر . ک : غافر: آیه 7 .

حدیثامام صادق علیه السلام در آنچه به یکی از یاران خود برای احتجاج در برابر ابن ابی العوجاء آموخت : [ ابن ابی العوجاء ]به تو می گوید : آیا نمی پنداری که او (خدا) بی نیاز است؟ بگو : آری. پس به تو خواهد گفت : آیا نزد تو عاقلانه است که بی نیاز، گاهی از اوقات، زر و سیمی نداشته باشد؟ به او بگو : آری. آن گاه او به تو خواهد گفت : چگونه این، بی نیاز باشد؟ به او باز گو : اگر بی نیازی ، در نزد تو آن است که بی نیاز، با سیم و زر و بازرگانیِ خود، بی نیاز باشد، اینها همه ، چیزهایی است که مردم با آنها، داد و ستد می کنند. پس کدام قیاس ، [ برتر و ]بیشتر و سزاوارتر است : این که گفته شود : بی نیاز است آن که بی نیازی را پدید آورده و مردم را با آن، بی نیاز ساخته ، پیش از آن که چیزی بوده باشد و او یکتا بود ؛ یا کسی که دارایی ای را از بخششی یا صدقه ای یا بازرگانی ای فرا چنگ آورده است؟!

.


ص: 436

الإمام الرضا علیه السلام :لَم یَخلُقِ اللّهُ العَرشَ لِحاجَهٍ بِهِ إِلَیهِ ؛ لِأَنَّهُ غَنِیٌّ عَنِ العَرشِ وعَن جَمیعِ ما خَلَقَ . (1)

48 / 2استِمرارُ غِناهُرسول اللّه صلی الله علیه و آله مِن دُعاءٍ عَلَّمَهُ عَلِیّا علیه السلام : اللُّهُمَّ إِنَّکَ . . . غَنِیٌّ لا تَفتَقِرُ . (2)

الإمام الکاظم علیه السلام :غَنِیٌّ لا یَحتاجُ . (3)

عنه علیه السلام :الغَنِیُّ الَّذی لا یَفتَقِرُ . (4)

.

1- .التوحید : ص 320 ح 2 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 135 ح 33 ، الاحتجاج : ج 2 ص 393 ح 302 کلّها عن أبی الصلت الهروی ، بحار الأنوار : ج 10 ص 342 ح 4 .
2- .مهج الدعوات : ص 174 عن سلمان الفارسی عن الإمام علیّ علیه السلام ، المصباح للکفعمی : ص 348 ، البلد الأمین : ص 411 وفیهما «یا غنیّا لا یفتقر» ، بحار الأنوار : ج 95 ص 390 ح 29 .
3- .بحار الأنوار : ج 95 ص 445 ح 1 نقلاً عن الکتاب العتیق الغروی .
4- .التوحید : ص 76 ح 32 ، روضه الواعظین : ص 44 کلاهما عن محمّد بن أبی عمیر ، معانی الأخبار : ص 307 ح 1 عن سفیان الثوری عن الإمام الصادق عن آبائه عن الإمام علیّ علیهم السلام ، الدروع الواقیه : ص 200 عن الإمام علیّ علیه السلاموفیهما «سبحان من هو غنیّ لا یفتقر» ، بحار الأنوار : ج 4 ص 296 ح 23 .

ص: 437



48 / 2 همیشگی بودنِ بی نیازی او

امام رضا علیه السلام :[ خداوند عز و جل ] عرش را برای نیازمندی اش به آن نیافریده است؛ زیرا او از عرش و از همه آنچه آفریده، بی نیاز است.

48 / 2همیشگی بودنِ بی نیازی اوپیامبر خدا صلی الله علیه و آله از دعایی که آن را به علی علیه السلامآموخت : بار خدایا! تو ... بی نیازی هستی که نیازمند نمی گردد.

امام کاظم علیه السلام :[خداوند] عز و جل بی نیازی است که نیاز نمی یابد.

امام کاظم علیه السلام :[خداوند] عز و جل بی نیازی است که نیازمند نمی شود.

.


ص: 438

الإمام الرضا علیه السلام :إِنَّ مَحضَ الإِسلامِ شَهادَهُ أَن لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ إِلها واحِدا أَحَدا ... غَنِیّا لا یَحتاجُ ، عَدلاً لا یَجورُ . (1)

48 / 3فَقیرٌ ما سِواهُالکتاب«یَأَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ» . (2)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :کُلُّ شَیءٍ خاشِعٌ لَهُ ، وکُلُّ شَیءٍ قائِمٌ بِهِ ، غِنی کُلِّ فَقیرٍ ، وعِزُّ کُلِّ ذَلیلٍ . (3)

الإمام زین العابدین علیه السلام مِن دُعائِهِ فی طَلَبِ الحَوائِجِ : یا مَن یُستَغنی بِهِ ولا یُستَغنی عَنهُ ، ویا مَن یُرغَبُ إِلَیهِ ولا یُرغَبُ عَنهُ ، ویا مَن لا تُفنی خَزائِنَهُ المَسائِلُ ، ویا مَن لا تُبَدِّلُ حِکمَتَهُ الوَسائِلُ ، ویا مَن لا تَنقَطِعُ عَنهُ حَوائِجُ المُحتاجینَ ، ویا مَن لا یُعَنّیهِ دُعاءُ الدّاعینَ ، تَمَدَّحتَ بِالغَناءِ عَن خَلقِکَ وأَنتَ أَهلُ الغِنی عَنهُم ، ونَسَبتَهُم إِلَی الفَقرِ وهُم أَهلُ الفَقرِ إِلَیکَ . (4)

.

1- .عیون أخبار الرضا : ج 2 ص 121 ح 1 عن الفضل بن شاذان ، تحف العقول : ص 416 ، بحار الأنوار : ج 10 ص 352 ح 1 .
2- .فاطر : 15 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 109 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 317 ح 43 .
4- .الصحیفه السجّادیّه : ص 57 الدعاء 13 .

ص: 439



48 / 3 غیر او، نیازمند است

امام رضا علیه السلام :همانا اسلام ناب، گواهی دادن به این است که جز خدا، خدایی نیست، یگانه است، و انبازی ندارد؛ خدای یگانه یکتا ... و بی نیازی که نیازمند نمی گردد و دادگری که ستم نمی کند.

48 / 3غیر او، نیازمند استقرآن«هان، ای مردم! شمایید نیازمندان به خدا، و خداست همان بی نیازِ ستوده» .

حدیثامام علی علیه السلام :همه چیز برای او فروتن است و همه چیز به او استوار. بی نیازیِ هر نیازمند و عزّت هر ذلیل است.

امام زین العابدین علیه السلام از دعای ایشان در درخواست نیازها [ از خدا] : ای کسی که با او بی نیاز می گردند و از او بی نیاز نمی گردند! ای کسی که او را می خواهند و از او رو برنمی تابند! ای کسی که درخواست ها، گنجینه های او را نابود نمی سازند! ای کسی که وسیله ها حکمت او را دگرگون نمی سازند! (1) ای کسی که نیازهای نیازمندان، از او باز نمی ایستد! ای کسی که نیایش نیایشگران، او را درمانده نمی کند! به بی نیازی از آفریدگانت ستوده ای و تو سزاوار بی نیازی از ایشانی و ایشان را به نیازمندی وصف کردی و آنها سزاوار نیازمندی به تو اَند!

.

1- .یعنی : خداوند، همواره بر طبق حکمت عمل می کند و وسایل، ممکن است باعث شوند خداوند، تقدیری را عوض و تقدیر دیگری را جایگزین کند ؛ امّا تقدیر دوم نیز همچون تقدیر نخست، منطبق بر حکمت است .

ص: 440

الفصل التاسع والأربعون: الفاطرالفاطر لغهً«الفاطر» اسم فاعل من مادّه «فطر» وهو یدلّ علی فتح شیء وإِبرازه (1) ، ولهذا یستعمل فی الشقّ والخلق والإیجاد الابتدائیّ . قال ابن عبّاس : ما کنت أَدری ما «فَاطِرِ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضِ» (2) حتّی أَتانی أَعرابیّان یختصمان فی بئر ، فقال أَحدهما: أَنا فطرتها ، أَی: أَنا ابتدأَتُ حفرها (3) . واللّه تعالی فاطر الأَشیاء ؛ لأَنّ ابتداء الأَشیاء وخلقتها بإرادته تعالی .

الفاطر فی القرآن والحدیثذُکرت صفه «الفاطر» فی القرآن الکریم ستّ مرّات (4) . واللّه تعالی فی الأَحادیث فاطر السَّماوات والأَرض وما فیها ، وفاطر أَصناف البرایا ، ومبدأُ فاطریّته سبحانه قدرته وحکمته .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 4 ص 510 .
2- .الأنعام : 14 .
3- .لسان العرب : ج 5 ص 56 .
4- .الأنعام : 14 ، یوسف : 101 ، إبراهیم : 10 ، فاطر : 1 ، الزمر : 46 ، الشوری : 11 .

ص: 441



فصل چهل و نهم : فاطر

واژه شناسی «فاطر»

فاطر، در قرآن و حدیث

فصل چهل و نهم : فاطرواژه شناسی «فاطر»صفت «فاطر (پدید آورنده)»، اسم فاعل از مادّه «فطر» است و بر گشودن شی ء و آشکار کردن آن، دلالت دارد و از این رو، در مورد شکافتن و آفریدن و ایجاد ابتدایی به کار می رود. ابن عبّاس گفته است : معنای «پدید آورنده آسمان ها و زمین» را نمی دانستم تا این که دو بادیه نشین، نزد من آمدند که درباره چاهی ستیزه می کردند. یکی از آن دو گفت : «أنا فَطَرتُها»، یعنی: «من، کَندن آن را آغاز کردم» و خدای متعال، فاطر اشیاست؛ زیرا آغازگری اشیا و آفرینش آنها با اراده اوست.

فاطر، در قرآن و حدیثصفت «فاطر» در قرآن کریم، شش بار یاد شده و در احادیث، خدای والا ، پدید آورنده آسمان ها و زمین و موجودات میان آنها و پدید آورنده گونه های آفریده ها دانسته شده است. ریشه فاطر بودنِ خدای پاک، توانایی و فرزانگی اوست.

.


ص: 442

49 / 1فاطِرُ الأشیاءِالکتاب«قُلْ أَغَیْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِیًّا فَاطِرِ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ یُطْعِمُ وَلاَ یُطْعَمُ قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ» . (1)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَالأَرضِ عالِمَ الغَیبِ وَالشَّهادَهِ الرَّحمنَ الرَّحیمَ . (2)

الإمام علیّ علیه السلام من خُطبَهٍ لَهُ : بَدایا خَلائِقَ أَحکَمَ صُنعَها، وفَطَرَها عَلی ما أَرادَ وَابتَدَعَها . (3)

الإمام زین العابدین علیه السلام فِی الدُّعاءِ : یا مالِکَ خَزائِنِ الأَقواتِ ، وفاطِرَ أَصنافِ البَرِیّاتِ ، وخالِقَ سَبعِ طَرائِقَ مَسلوکاتٍ مِن فَوقِ سَبعِ أَرَضِینَ مُذَلَّلاتٍ، العالی فی وَقارِ العِزِّ وَالمَنَعَهِ . (4)

.

1- .الأنعام : 14 وراجع : الأنعام : 79 ویوسف : 101 وإبراهیم : 10 وفاطر : 1 والزمر : 46 والشوری : 11 والأنبیاء : 56 .
2- .الکافی : ج 7 ص 2 ح 1 ، تهذیب الأحکام : ج 9 ص 174 ح 711 ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 4 ص 188 ح 5431 کلّها عن سلیمان ابن جعفر عن الإمام الصادق علیه السلام ، مصباح المتهجّد: ص 15 ح 15 ، عیون أخبار الرضا : ج 2 ص 184 ح 6 عن عبدالسلام ابن صالح الهروی عن الإمام الرضا علیه السلام ، مهج الدعوات : ص 151 عن ابن عبّاس کلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 95 ص 251 ح 32 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 91 ، التوحید : ص 54 ح 13 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 57 ص 108 ح 90 .
4- .بحار الأنوار : ج 94 ص 158 ح 22 نقلاً عن کتاب أنیس العابدین .

ص: 443



49 / 1 پدید آورنده اشیا

49 / 1پدید آورنده اشیاقرآن«بگو : آیا جز خدا را که پدید آورنده آسمان ها و زمین است به سرپرستی بگیرم؟! و او می خورانَد و خورانده نمی شود. بگو : من فرمان یافته ام که نخستین کسی باشم که [به دستور خدا] گردن می نهد و [به من گفته شده که : ] هرگز از شرک ورزان مباش» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خدایا! ای پدید آورنده آسمان ها و زمین، دانای نهان و آشکار، رحمتگرِ مهربان!

امام علی علیه السلام در سخنرانی خود : آفریده های نوپدیدی که ساختِ آنها را استوار داشته و آنها را بر پایه آنچه خواسته، پدید آورده و آنها را نوآوری کرده است.

امام زین العابدین علیه السلام در دعا : ای مالک گنجینه های خوراک ها و پدید آورنده گونه های آفریده ها، و آفریننده هفت راه پیموده شده بر فراز هفت زمینِ رام گشته! (1) ای بلندپایه در سترگیِ عزّتمندی و دستْ نایافتگی!

.

1- .یا : «هفت راه پیموده شده رام گشته بر فراز هفت زمین»، بنا بر آن که در متن عربی حدیث ، «مذلَّلات»، صفت برای «سبع طرائق» باشد.

ص: 444

49 / 2فاطِرُ الأَلوانِ وَالأَقدارِالإمام علیّ علیه السلام فِی الدُّعاءِ : أَنتَ الرَّؤوفُ الَّذی مَلَکتَ الخَلائِقَ کُلَّهُم ، وفَطَرتَهُم أَجناسا مُختَلِفاتِ الأَلوانِ وَالأَقدارِ عَلی مَشِیئَتِکَ . (1)

49 / 3فَطَرَها بِقُدرَتِهِ وحِکمَتِهِالإمام علیّ علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الَّذی لا یَبلُغُ مِدحَتَهُ القائِلونَ . ولا یُحصی نَعماءَهُ العادّونَ ، ولا یُؤَدّی حَقَّهُ المُجتَهِدونَ ، الَّذی لا یُدرِکُهُ بُعدُ الهِمَمِ ولا یَنالُهُ غَوصُ الفِطَنِ (2) . الَّذی لَیسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحدودٌ ، ولا نَعتٌ مَوجودٌ، ولا وَقتٌ مَعدودٌ ولا أَجَلٌ مَمدودٌ . فَطَرَ الخَلائِقَ بِقُدرَتِهِ . (3)

الإمام الرضا علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ فاطِرِ الأَشیاءِ إِنشاءً ، ومُبتَدِعِها ابتِداعا بِقُدرَتِهِ وحِکمَتِهِ ، لا مِن شَیءٍ فَیَبطلَ الاِختِراعُ ، ولا لِعِلَّهٍ فَلا یَصِحَّ الاِبتِداعُ . (4)

راجع : ص 34 (الفصل الثانی والعشرون : الخالق) و 446 (الفصل الخمسون : الفاعل ، الفعّال) .

.

1- .البلد الأمین : ص 127 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 193 ح 29 .
2- .الفِطْنَهُ : کالفِهْم وضِدّ الغباوه (لسان العرب : ج 13 ص 323) .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 1 ، الاحتجاج : ج 1 ص 473 ح 113 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 247 ح 5 .
4- .الکافی : ج 1 ص 105 ح 3 ، التوحید : ص 98 ح 5 ، علل الشرائع : ص 9 ح 3 وفیهما «ابتداءً» بدل «ابتداعا» وکلّها عن محمّدبن زید ، بحار الأنوار : ج 57 ص 161 ح 95 .

ص: 445



49 / 2 پدید آورنده رنگ ها و اندازه ها

49 / 3 پدیده ها را با توانایی و فرزانگیِ خود، پدید آورد

49 / 2پدید آورنده رنگ ها و اندازه هاامام علی علیه السلام در دعا : تویی مهرورزی که همه آفریده ها را مالک گشتی و آنها را بر پایه خواست خود، در گونه های ناهمگون در رنگ و اندازه، پدید آوردی.

49 / 3پدیده ها را با توانایی و فرزانگیِ خود، پدید آوردامام علی علیه السلام :ستایش، خدای راست که گویندگان، به مدح او دست نمی یابند و شمارشگران، نعمت های او را شمارش نمی توانند کرد و کوششگران، حقّ او را نمی پردازند؛ کسی که بلندی همّت ها او را در نمی یابد و ژرفکاویِ اندیشه ها [در دریای معرفت] به او نمی رسد؛ کسی که صفت او را نه اندازه معیّنی است، نه وصفی موجود، نه وقتی شمرده شده و نه مدّتی کشیده شده . آفریده ها را با توانایی خود، پدید آورد.

امام رضا علیه السلام :ستایش، از آنِ خداست که بی گمان، پدید آورنده اشیا و نوآور آنهاست، با توانایی و فرزانگی خود؛ نه از چیزی ، تا اختراعْ باطل گردد، و نه از مادّه ای ، تا نوآوری درست نیاید.

ر . ک : ص 35 (فصل بیست و دوم : خالق) و 447 (فصل پنجاهم : فاعل، فعّال).

.


ص: 446

الفصل الخمسون: الفاعل ، الفعّالالفاعل والفعّال لغهًفعّال مبالغه فی فاعل، من مادّه «فعل» وهو یدلّ علی إِحداث شیءٍ من عمل وغیره (1) ، والفعل: التأثیر من جهه مؤثّر (2) .

الفاعل والفعّال فی القرآن والحدیثلقد استُعملت مشتقّات مادّه «فعل» فی القرآن ثمانیه عشر مرّهً بشأن اللّه ، فقد وردت صفه «الفعّال» مرّتین (3) ، وصفه «الفاعل» علی هیئه الجمع ثلاث مرّات (4) ، وقد وصفت الآیات القرآنیّه والأَحادیث اللّهَ أَنّه فاعل وفعّال لما یرید ، ففاعلیّته تعالی فاعلیّه بالإراده ، من جهه أُخری ، إِنّ فاعلیّه اللّه لیست کفاعلیّه الإنسان التی تتحقّق بالأَدوات والآلات والمباشره . کما رأَینا فی البحث اللغویّ إِنّ الفاعلیّه تدلّ علی إِحداث شیء من الأَشیاء وعلی التأثیر ، لذلک یتبیّن أَنّ إِثبات صفه الفاعل والفعّال للّه یدلّ علی إِحداث العالم والتأثیر فیه بواسطته ، ویمکن أَن نعدّ هذه الرؤیه فی مقابل رؤیه أُخری کرؤیه «ارسطو » الذی لم یعتقد بفعل اللّه ومشیئته فی العالم (5) ، ولمّا کانت فاعلیّه اللّه من نوع الخالقیّه فإنّ معظم المباحث التی تتّصل بفاعلیّه اللّه ذُکر فی الحدیث عن صفه الخالقیّه .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 4 ص 511 .
2- .مفردات ألفاظ القرآن : ص 640 .
3- .هود : 107 ، البروج : 16 .
4- .الأنبیاء : 17، 79 ، 104 .
5- .راجع : ما بعد الطبیعه لأرسطو ، کتاب لاندا ، الفصل 12 .