گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلدششم
فصل پنجاه و پنجم : قریب



واژه شناسی «قریب»

قریب، در قرآن و حدیث

فصل پنجاه و پنجم : قریبواژه شناسی «قریب»صفت «قریب (نزدیک)»، فعیل به معنای فاعل، برگرفته از مادّه «قرب (نزدیکی)» است که بر متضادّ «بعید (دور)» دلالت دارد.

قریب، در قرآن و حدیثبرگرفته های مادّه «قرب»، پنج بار در قرآن کریم به خداوند، نسبت داده شده است. صفت «قریب» با صفت «مُجیب»، یک بار و با صفت «سمیع»، یک بار و به تنهایی نیز یک بار به کار رفته است و هر یک از یاری خدا و رحمت خدا نیز یک بار «قریب» شمرده شده اند . قرآن و احادیث، بر نزدیک بودن خدا به موجودات جهان، بویژه انسان، تأکید کرده اند. حتّی خدای سبحان درباره انسان می فرماید : «و ما از رگ گردن به او نزدیک تریم» . احادیث، قریب بودن خدا با قریب بودن دیگر موجودات را متفاوت دانسته اند و لوازم نزدیک بودن آفریده ها نسبت به همدیگر را از خداوند، نفی کرده اند. بر این پایه، در حالی که نزدیک بودن آفریده ها نسبت به هم با دور بودن و یا بالاتر بودن یکی از دیگری سازگار نیست، و نیز لازمه نزدیک بودن آفریده ها به هم، چسبیدن و در هم آمیختن است، نزدیکی خدا در عین دوری او بوده، همراه با بالاتر بودن و بی چسبیدن و در هم آمیختن و نزدیک شدن به آنهاست. نکته مهم درباره صفت قریب، آن است که نزدیکی، دو گونه است : 1 . گونه تکوینی . از این جهت، نزدیک بودن خدا نسبت به موجودات مختلف، متفاوت نیست و خدا به یک اندازه به آنها نزدیک است. در احادیث آمده است : «نسبتش به همه چیز، یکسان است. پس چیزی به او نزدیک تر از چیز دیگری نیست». 2 . گونه تشریعی معنوی . از این جهت، او به مؤمنان نزدیک تر است تا ملحدان، و بندگان به اندازه ایمان و اعمال صالح، به خدای متعال، نزدیک می گردند.

.


ص: 532

55 / 1قَریبٌ فی بُعدِهِالإمام علیّ علیه السلام فی صِفَهِ اللّهِ جَلَّ و عَلا : قَریبٌ فی بُعدِهِ ، بَعیدٌ فی قُربِهِ . (1)

الکافیعن أبی الحسن (2) علیه السلام : نَأی فی قُربِهِ وقَرُبَ فی نَأیِهِ ؛ فَهُوَ فی نَأیِهِ قَریبٌ ، وفی قُربِهِ بَعیدٌ . (3)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 85 ح 2 ، التوحید : ص 285 ح 2 ، المحاسن : ج 1 ص 373 ح 818 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 270 ح 8 .
2- .لم یُعلَم أنّ أبا الحسن علیه السلام هنا هل هو الإمام الرضا أو الإمام الکاظم أو الإمام الهادی علیهم السلام ، وذلک لاختلاف الرجالیّین فی الفتح بن یزید الجرجانی وهل انّه من أصحاب الإمامین الکاظم والرضا علیهماالسلام ، أو أنّه من أصحاب الإمامین الرضا والهادی علیهماالسلام (لمزید من الإطّلاع راجع : تنقیح المقال : ج 2 ص 2 من أبواب الفاء) .
3- .الکافی: ج 1 ص 138 ح 3 ، کشف الغمّه: ج 3 ص 176 ، التوحید: ص 61 ح 18 نحوه وکلّها عن الفتح بن یزید الجرجانی ، بحار الأنوار: ج 4 ص 290 ح 21 .

ص: 533



55 / 1 در دوری خود، نزدیک است

55 / 1در دوری خود، نزدیک استامام علی علیه السلام در وصف خداوند عز و جل : نزدیک است در [عین ]دوری خود ، و دور است در نزدیکی خود.

الکافی به نقل از ابو الحسن (1) علیه السلام : در نزدیکی خود، دور شد و در دوری خود، نزدیک شد. پس او در دوری خود، نزدیک و در نزدیکی خود، دور است.

.

1- .معلوم نیست که منظور از ابوالحسن علیه السلام در این جا امام رضا یا امام کاظم یا امام هادی علیهم السلام است ؛ زیرا رجال شناسان درباره فتح بن یزید جرجانی (راوی حدیث) اختلاف دارند که از اصحاب امام کاظم و امام رضا علیهماالسلامبوده یا از اصحاب امام رضا و امام هادی علیهماالسلام . (برای آگاهی بیشتر، ر .ک : تنقیح المقال : ج2 ص2) .

ص: 534

55 / 2قَریبٌ فی عُلُوِّهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله فِی الدُّعاءِ : یا عالی ؛ القَریبُ فی عُلُوِّهِ وَارتِفاعِهِ ودَوامِهِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله أَیضاً : یا قَریبُ ؛ المُجیبُ المُتَدانی دونَ کُلِّ شَیءٍ ، یا عالی ؛ الشّامِخُ فِی السَّماءِ فَوقَ کُلِّ شَیءٍ عُلُوُّهُ وَارتِفاعُهُ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :یا مَن هُوَ فی عُلُوِّهِ قَریبٌ ، یا مَن هُوَ فی قُربِهِ لَطیفٌ . (3)

الإمام علیّ علیه السلام :لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ المُتَعالِی القَریبُ فی عُلُوِّ ارتِفاعِهِ دُنُوُّهُ . (4)

الإمام زین العابدین علیه السلام :کانَ الحَسَنُ بنُ عَلِیِّ بنِ أَبی طالِبٍ علیهماالسلامیُصَلّی ، فَمَّرَ بَینَ یَدَیهِ رَجُلٌ فَنَهاهُ بَعضُ جُلَسائِهِ ، فَلَمَّا انصَرَفَ مِن صَلاتِهِ ، قالَ لَهُ : لِمَ نَهَیتَ الرَّجُلَ؟ قالَ : یَا ابنَ رَسولِ اللّهِ حَظَرَ (5) فیما بَینَکَ وبَینَ المِحرابِ . فَقالَ : وَیحَکَ ، إِنَّ اللّهَ عز و جل أَقرَبُ إِلَیَّ مِن أَن یَحظُرَ فیما بَینی وبَینهُ أَحَدٌ . (6)

.

1- .جمال الاُسبوع : ص 221 عن وهب بن منبه والحسن البصری والإمام الصادق علیه السلام ، مصباح المتهجّد : ص 602 ح 693 ، الإقبال : ج 1 ص 181 کلاهما فی دعاء إدریس علیه السلامنحوه ، بحار الأنوار : ج 90 ص 58 ح 14 .
2- .جمال الاُسبوع : ص 222 عن وهب بن منبه والحسن البصری والإمام الصادق علیه السلام ، مصباح المتهجّد : ص 602 ح 693 ، الإقبال : ج 1 ص 182 کلاهما فی دعاء إدریس علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 90 ص 58 ح 14 .
3- .البلد الأمین : ص 405 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 388 .
4- .بحار الأنوار : ج 97 ص 223 ح 3 نقلاً عن الدروع الواقیه .
5- .کل من حظر بینک و بین شیء فقد حظره علیک، وکل شیء حجز بین شیئین فهو حجاز وحِظار (ترتیب العین : ص 186) .
6- .التوحید : ص 184 ح 22 عن منیف مولی الإمام الصادق عنه عن أبیه علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 83 ص 298 ح 5 .

ص: 535



55 / 2 در والایی خود ، نزدیک است

55 / 2در والایی خود ، نزدیک استپیامبر خدا علیه السلام در دعا : ای والا ؛ نزدیک در [عین] والایی، بلندپایگی و پایداری خود!

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعا : ای نزدیک؛ اجابتگرِ نزدیک، نزدیک تر از همه چیز، ای بلندپایه، والا در آسمان که والایی و بلند پایگی او بالاتر از همه چیز است!

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای آن که در والایی خود، نزدیک است؛ ای آن که در نزدیکی خود، لطیف است!

امام علی علیه السلام :خدایی نیست، جز خدای بلندپایه نزدیک، که نزدیکی او، در [عین ]والاییِ بلند پایگی اوست.

امام زین العابدین علیه السلام :حسن بن علی علیهماالسلام نماز می گزارد که مردی از پیش روی او گذشت. یکی از همنشینان ایشان، آن مرد را [ از آن کار ]باز داشت. امام علیه السلامهنگامی که نمازش را به پایان برد، به او فرمود : «چرا آن مرد را باز داشتی؟». گفت : ای پسر پیامبر خدا! میان تو و محراب، مانع شد. فرمود : «وای بر تو! خداوند عز و جل به من، نزدیک تر از آن است که میان من و او، کسی مانع شود».

.


ص: 536

55 / 3قَریبٌ إلی مَن دَعاهُالکتاب«وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» . (1)

«وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِینَ» . (2)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ الشّاکِرُ لِلمطیعِ لَهُ ، المُملی لِلمُشرِکِ بِهِ ، القَریبُ مِمَّن دَعاهُ عَلی حالِ بُعدِهِ ، وَالبَرُّ الرَّحیمُ بِمَن لَجَأَ إِلی ظِلِّهِ وَاعتَصَمَ بِحَبلِهِ .

الإمام زین العابدین علیه السلام مِن دُعائِهِ لِوُلدِهِ علیهم السلام : وأَعِذنا مِن عَذابِ السَّعیرِ ، وأَعطِ جَمیعَ المُسلِمینَ وَالمُسلِماتِ وَالمُؤمِنینَ وَالمُؤمِناتِ مِثلَ الَّذی سَأَلتُکَ لِنَفسی ولِوُلدی فی عاجِلِ الدُّنیا وآجِلِ الآخِرَهِ ، إِنَّکَ قَریبٌ مُجیبٌ سَمیعٌ عَلیمٌ عَفُوٌّ غَفورٌ رَؤوفٌ رَحیمٌ «ءَاتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَفِی الاْخِرَهِ حَسَنَهً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (3) . (4)

.

1- .البقره : 186 وراجع : هود: 61 .
2- .الأعراف : 56 .
3- .البقره : 201 .
4- .الصحیفه السجّادیه : ص 107 الدعاء 25 .

ص: 537



55 / 3 به کسی که او را بخواند، نزدیک است

55 / 3به کسی که او را بخواند، نزدیک استقرآن«و هر گاه بندگان من از تو درباره من بپرسند، [بگو :] من نزدیکم. خواندن دعا کننده را، آن گاه که مرا بخواند، پاسخ می دهم. پس باید [دعوت] مرا اجابت کنند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند» .

«و او را با بیم و امید بخوانید، که رحمت خدا ، به نیکوکاران، نزدیک است» .

حدیثامام علی علیه السلام :خدایی جز اللّه نیست؛ سپاس گزارِ کسی که از او فرمان ببرد ، مهلت دهنده به کسی که به او شرک بورزد ، نزدیک به کسی که او را در حال دوری اش [ از خدا ]بخواند، و نیکی کننده مهربان به کسی که به او پناه آورَد و به رشته او چنگ زند.

امام زین العابدین علیه السلام از دعای ایشان برای فرزندانش : و ما را از آتش شعله ور، پناه ده و به همه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن، مانند آنچه برای خود و برای فرزندانم درباره دنیای زودگذر و آخرت دیرپا از تو خواستم، عطا کن که تو نزدیک، اجابتگر، شنوا، دانا، بخشاینده، آمرزگار، مهرورز و مهربانی. «به ما در دنیا، نیکی و در آخرت، نیکی عطا کن و ما را از عذاب آتش، نگاه دار» .

.


ص: 538

55 / 4قَریبٌ إلی مَن حاوَلَ قُربَهُالإمام زین العابدین علیه السلام مِن دُعائِهِ لِوَداعِ شَهرِ رَمَضانَ : أَنتَ المَلیءُ بِما رُغِبَ فیهِ إِلَیکَ ، الجَوادُ بِما سُئِلتَ مِن فَضلِکَ ، القَریبُ إِلی مَن حاوَلَ قُربَکَ . (1)

55 / 5أَقرَبُ مِن کُلِّ قَریبٍالکتاب«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاْءِنسَنَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ» . (2)

«فَلَوْلاَ إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ * وَ أَنتُمْ حِینَئِذٍ تَنظُرُونَ * وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنکُمْ وَ لَکِن لاَّ تُبْصِرُونَ» . (3)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ أَوَّلِ مَحمودٍ وآخِرِ مَعبودٍ وأَقرَبِ مَوجودٍ ، البَدیءِ بِلا مَعلومٍ لِأَزَلِیَّتِهِ ، ولا آخِرَ لِأَوَّلِیَّتِهِ ، وَالکائِنِ قَبلَ الکَونِ بَغَیرِ کِیانٍ . (4)

عنه علیه السلام فِی الدُّعاءِ : یا مَن هُوَ أَقرَبُ إِلَیَّ مِن حَبلِ الوَریدِ ، یا فَعّالاً لِما یُریدُ . (5)

.

1- .الصحیفه السّجادیّه : ص 175 الدعاء 45 ، المزار الکبیر : ص 623 ، الإقبال : ج 1 ص 425 ، مصباح المتهجّد : ص 644 ح 717 من دون إسناد إلی المعصوم ، بحار الأنوار : ج 98 ص 174 ح 1 .
2- .ق : 16 .
3- .الواقعه : 83 85 .
4- .مهج الدعوات : ص 144 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 231 ح 8 .
5- .الکافی : ج 2 ص 484 ح 2 ، مکارم الأخلاق : ج 2 ص 16 ح 2029 کلاهما عن محمّد بن مسلم عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 100 ص 445 ح 22 .

ص: 539



55 / 4 نزدیک است به کسی که نزدیکیِ او را بجوید

55 / 5 نزدیک تر از هر نزدیک

55 / 4نزدیک است به کسی که نزدیکیِ او را بجویدامام زین العابدین علیه السلام از دعای ایشان در وداع ماه رمضان : تویی بی نیازِ توانا (1) بر آنچه به خاطر آن به تو رغبت شود؛ بخشنده آنچه از بخششت خواسته شده و نزدیک به کسی که نزدیکیِ تو را جُسته است.

55 / 5نزدیک تر از هر نزدیکقرآن«و بی گمان، انسان را آفریده ایم و آنچه را نفس او به آن وسوسه می کند، می دانیم، و ما از رگ گردن به او نزدیک تریم» .

«پس چرا [محتضر را باز نمی گردانید] آن گاه که [جانش] به گلوگاه رسد؟ و شما در آن هنگام می نگرید و ما به او از شما نزدیک تریم؛ ولی شما درنمی یابید» .

حدیثامام علی علیه السلام :ستایش، خدا راست؛ نخستین ستوده و واپسین پرستیده و نزدیک ترین موجود ؛ آغازگری که آغاز او دانسته نیست، و اوّل بودن او را پایانی نیست، و باشنده پیش از هستی است ، بدون هستی [گرفتن از کسی].

امام علی علیه السلام در دعا : ای آن که او به من از رگ گردن، نزدیک تر است. ای بسیار کنشگر در هر آنچه خواهد.

.

1- .مَلی ء که در اصل عربی حدیث آمده است را به «بی نیازِ توانا» ترجمه کرده ایم (ر . ک : المصباح المنیر: ص 580 ، ریاض السالکین: ج 6 ص 156).

ص: 540

55 / 6ما لا یُوصَفُ قُربُهُ بِهِالإمام علیّ علیه السلامقَریبٌ مِنَ الأَشیاءِ غَیرَ مُلابِسٍ (1) ، بَعیدٌ مِنها غَیرَ مُبایِنٍ . (2)

عنه علیه السلام :المُتَعالی عَنِ الخَلقِ بِلا تَباعُدٍ مِنهُم ، القَریبُ مِنهُم بِلا مُلامَسَهٍ مِنهُ لَهُم . (3)

عنه علیه السلام :لَم یَقرُب مِنَ الأَشیاءِ بِالتِصاقٍ ، ولَم یَبعُد عَنها بِافتِراقٍ . (4)

عنه علیه السلام :سَبَقَ فِی العُلُوِّ فَلا شَیءَ أَعلی مِنهُ ، وقَرُبَ فِی الدُّنُوِّ فَلا شَیءَ أَقرَبُ مِنهُ ، فَلاَ استِعلاؤُهُ باعَدَهُ عَن شَیءٍ مِن خَلقِهِ ، ولا قُربُهُ ساواهُم فِی المَکانِ بِهِ . (5)

الإمام الحسین علیه السلام :قَریبٌ غَیرُ مُلتَصِقٍ ، وبَعیدٌ غَیرُ مُتَقَصٍّ . (6)

الإمام الصادق علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی: «الرَّحْمَنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی» (7) : اِستَوی فی کُلِّ شَیءٍ، فَلَیسَ شَیءٌ أَقرَبَ إِلَیهِ مِن شَیءٍ ، لَم یَبعُد مِنهُ بَعیدٌ ، ولَم یَقرُب مِنهُ قَریبٌ ، اِستَوی فی کُلِّ شَیءٍ . (8)

.

1- .لابَسْت الأمر: خالطته (الصحاح : ج 3 ص 974) . وفی بحار الأنوار : «ملامس» بدل «ملابس» .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 179 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 52 ح 29 .
3- .التوحید: ص 33 ح 1 ، الکافی: ج 1 ص 142 ح 7 نحوه وکلاهما عن الحارث الأعور ، بحار الأنوار: ج 4 ص 266 ح 14 .
4- .نهج البلاغه: الخطبه 163 ، بحار الأنوار: ج 4 ص 306 ح 35 .
5- .نهج البلاغه: الخطبه 49 ، شرح الأخبار: ج 2 ص 312 ح 640 عن جعفر بن سلیمان ، بحار الأنوار: ج 4 ص 308 ح 36 .
6- .التوحید: ص 80 ح 35 ؛ روضه الواعظین: ص 43 وفیه «منفصل» بدل «متقصّ» وکلاهما عن عکرمه ، تفسیر العیّاشی: ج 2 ص 337 ح 64 عن یزید بن رویان نحوه ، التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: ص 51 ح 24 عن الإمام الرضا علیه السلاموفیه «ملتزق» بدل «ملتصق» ، تاریخ دمشق: ج 14 ص 184 عن عکرمه وفیه «منتقص» بدل «متقصٍّ» .
7- .طه: 5 .
8- .الکافی: ج 1 ص 128 ح 8 ، التوحید: ص 315 ح 2 وفیه «من کلّ شیء» بدل «فی کلّ شیء» فی کلا الموضعین وکلاهما عن عبدالرحمن بن الحجّاج ، بحار الأنوار: ج 3 ص 337 ح 47 وراجع: الکافی: ج 1 ص 128 ح 7 وص 127 ح 6 وتفسیر القمّی: ج 2 ص 59 ومعانی الأخبار: ص 29 ح 1 .

ص: 541



55 / 6 آنچه نزدیک بودن خدا ، از طریق آن ، توصیف نمی شود

55 / 6آنچه نزدیک بودن خدا ، از طریق آن ، توصیف نمی شودامام علی علیه السلام :نزدیک است به اشیا، امّا نه در آمیزنده [با آنها] ؛ دور است از آنها، امّا نه جدا شونده.

امام علی علیه السلام :[ خداوند،] برتر و بالاتر از آفریده هاست، بی دوری از ایشان ؛ نزدیک است به آنها، بی لمس کردن آنها توسّط او.

امام علی علیه السلام :با چسبیدن، به چیزها نزدیک نشد و با جدا شدن، از آنها دور نیست.

امام علی علیه السلام :در بلند پایگی پیشی گرفته است. پس چیزی بلندپایه تر از او نیست و در نزدیکی، [آن سان ]نزدیک شده که چیزی نزدیک تر از او نیست. پس نه بلند پایگی اش، او را از چیزی از آفریده هایش دور داشته است و نه نزدیکی اش آنها را در جایگاه، با او برابر ساخته است.

امام حسین علیه السلام :نزدیک است، امّا نه چسبیده [به اشیا] و دور است، امّا نه با فاصله.

امام صادق علیه السلام درباره سخن خدای متعال: «رحمتگری که بر عرش، استوا یافت» : نسبتش به همه چیز، یکسان است. پس چیزی به او نزدیک تر از چیزی نیست. هیچ دوری، از او دور نشده و نزدیکی به او نزدیک نشده است. نسبتش به همه چیز، یکسان است.

.


ص: 542

الإمام الرضا علیه السلام :مُبایِنٌ لا بِمَسافَهٍ ، قَریبٌ لا بِمُداناهٍ . (1)

عنه علیه السلام فی صِفَهِ اللّهِ جَلَّ و عَلا : قَریبٌ غَیرُ مُلتَزِقٍ وبَعیدٌ غَیرُ مُتَقَصٍّ . (2)

55 / 7الرَّاحِلُ إلَیهِ قَریبُ المَسافَهِالإمام زین العابدین علیه السلام فِی الدُّعاءِ : وَأَعلَمُ أَنَّکَ لِلرّاجی بِمَوضِعِ إِجابَهٍ . . . وَأَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیکَ قَریبُ المَسافَهِ . (3)

ربیع الأبرار :قالَ موسی علیه السلام: یا رَبِّ أَینَ أَجِدُکَ ؟ قالَ: یا موسی ، إِذا قَصَدتَ إِلَیَّ فَقَد وَصَلتَ . (4)

راجع : المحبّه فی الکتاب والسنّه : القسم الثانی / الفصل الثانی / العزم .

.

1- .عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 151 ح 51 ، التوحید: ص 37 ح 2 کلاهما عن محمّد بن یحیی بن عمر بن علیّ بن أبی طالب علیه السلاموالقاسم بن أیّوب العلوی وص 308 ح 2 عن عبد اللّه بن یونس عن الإمام الصادق عن الإمام علیّ علیهماالسلام ، الأمالی للمفید: ص 255 ح 4 عن محمّد بن زید الطبری ، الأمالی للطوسی: ص 23 ح 28 عن محمّد بن یزید الطبری ، الاحتجاج: ج 2 ص 362 ح 283 ، بحار الأنوار: ج 4 ص 229 ح 3 .
2- .التوحید : ص 47 ح 9 عن محمّد بن زیاد ومحمّد بن سیّار عن الإمام العسکری عن آبائه علیهم السلام ، التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکریّ : ص 50 ح 24 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 297 ح 23 .
3- .مصباح المتهجّد : ص 583 ح 691 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 83 ح 2 .
4- .ربیع الأبرار: ج 2 ص 63 .

ص: 543



55 / 7 ره سپار به سوی او راهش کوتاه است

امام رضا علیه السلام :جداست، نه به مسافت؛ نزدیک است، نه با نزدیک آمدن.

امام رضا علیه السلام در وصف خداوند عز و جل : نزدیک است، نه آن که چسبیده باشد و دور است، نه آن که فاصله داشته باشد.

55 / 7ره سپار به سوی او راهش کوتاه استامام زین العابدین علیه السلام در دعا : و می دانم که تو برای [ شخص ] امیدوار ، در جایگاه اجابتی ... و ره سپار به سوی تو، نزدیکْ مسافت است.

ربیع الأبرار :موسی علیه السلام گفت : ای پروردگار من! تو را کجا بیابم؟ فرمود : «ای موسی! هر گاه آهنگ من نمودی، هر آینه رسیده ای».

ر . ک : دوستی در قرآن و حدیث : قسم دوم / فصل دوم / عزم .

.


ص: 544

الفصل السادس والخمسون: القویالقویّ لغهً«القویّ» فعیل بمعنی فاعل من مادّه «قوی» وهو یدلّ علی شدّهٍ وخلافِ ضعفٍ؛ فالقویّ خلاف الضعیف (1) .

القویّ فی القرآن والحدیثوُصف اللّه سبحانه بمشتقّات مادّه «قوی» فی القرآن الکریم ثلاثه عشر مرّه، ورد فی ثلاث منها أَنّ القوّه للّه (2) ، وفی سبع منها ذکرت صفه «القویّ» مع صفه «العزیز» (3) ، وجاءت هذه الصفه مع عباره «شدید العقاب» مرّتین (4) . ووردت عباره «شدید القوی» مره واحده . (5) وقد استُعملت صفه «القوی» فی القرآن والأَحادیث کصفهٍ ذاتیّه ، وصفه فعلیّه ، وقوّه اللّه سبحانه کصفه ذاتیّه تعنی عدم ضعفه ، وجمله: «قَوِیٌّ لا تَضعُفُ» (6) تشیر إِلی هذا المعنی. وقوّته تعالی کصفه فعلیّه تعنی خلقه الموجودات العظیمه القویّه ، وإِلیها تُشیر جمله: «إِنَّما قُلنا: إِنَّهُ قَوِیٌّ لِلخَلقِ القَوِیِّ» (7) .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 5 ص 36 .
2- .البقره : 165 ، الکهف : 39 ، الذاریات : 58 .
3- .هود: 66 ، الحجّ : 40 ، 79 ، الأحزاب : 25 ، الشوری : 19 ، الحدید : 25 ، المجادله : 21 .
4- .الأنفال : 52 ، غافر : 22 .
5- .النجم : 5 .
6- .راجع : ص 550 ح 5127 .
7- .راجع : ص 546 ح 5124 .

ص: 545



فصل پنجاه و ششم : قوی

واژه شناسی «قوی»

قوی، در قرآن و حدیث

فصل پنجاه و ششم : قویواژه شناسی «قوی»صفت «قوی (نیرومند)»، فعیل به معنای فاعل از مادّه «قوی» است که بر شدّتْ دلالت دارد و متضادّ «ضعف» است. پس قوی، خلافِ «ضعیف» است.

قوی، در قرآن و حدیثدر قرآن کریم، خدای سبحان با برگرفته های مادّه قوی، سیزده بار وصف شده است. در سه بارِ آنها آمده که نیرو از آنِ خداست. در هفت مورد، صفت «قوی» با صفت «عزیز» به کار رفته است. این صفت ، دوبار همراه با عبارت «شدید العقاب؛ سخت کیفر» و یک بار نیز در تعبیر «شدید القوی؛ پُر نیرو» یاد شده است. در قرآن و احادیث، صفت «قوی» به عنوان صفت ذاتی و صفت فعلی به کار رفته است. قوی بودن خدا به عنوان صفت ذاتی، به معنای ضعیف نبودن اوست و جمله «قویّ لا تضعف؛ نیرومندی هستی که ناتوان نمی شوی»، به این معنا اشاره دارد. و نیرومندی خدای متعال ، به عنوان صفت فعلی ، به معنای آفریدن موجودات سترگِ نیرومند است و جمله «انّما قلنا : إنّه قویّ للخلق القوی؛ گفتیم او نیرومند است، به دلیل آفریدن [موجودات ]نیرومند»، به این معنا اشاره می کند.

.


ص: 546

56 / 1مَعنی قُوَّتِهِالإمام الصادق علیه السلام :إِنَّما سُمِّیَ رَبُّنا جَلَّ جَلالُهُ قَوِیّا لِلخَلقِ العَظیمِ القَوِیِّ الَّذی خَلَقَ ، مِثلِ الأَرضِ وما عَلَیها ، مِن جِبالِها وبِحارِها ورِمالِها وأَشجارِها وما عَلَیها ، مِنَ الخَلقِ المُتَحَرِّکِ مِنَ الإِنسِ ومِنَ الحَیَوانِ ، وتَصریفِ الرِّیاحِ وَالسَّحابِ المُسَخَّرِ المُثَقَّلِ بِالماءِ الکَثیرِ ، وَالشَّمسِ وَالقَمَرِ وعِظَمِهِما وعِظَمِ نورِهِما ، الَّذی لا تُدرِکُهُ الأَبصارُ بُلوغاً ولا مُنتَهیً ، وَالنُّجومِ الجارِیَهِ ودَوَرانِ الفَلَکِ وغِلَظِ السَّماءِ ، وعِظَمِ الخَلقِ العَظیمِ ، وَالسَّماءِ المُسَقَّفَهِ فَوقَنا راکِدَهً فِی الهَواءِ ، وما دونَها مِنَ الأَرضِ المَبسوطَهِ ، وما عَلَیها مِنَ الخَلقِ الثَّقیلِ ، وهِیَ راکِدَهٌ لا تَتَحَرَّکُ ، غَیرَ أَنَّهُ رُبَّما حَرَّکَ فیها ناحیهً ، وَالنّاحِیَهُ الأُخری ثابِتَهٌ ، ورُبَّما خَسَفَ مِنها ناحِیَهً وَالنّاحِیَهُ الأُخری قائِمَهٌ، یُرینا قُدرَتَهُ ویَدُلُّنا بِفِعلِهِ عَلی مَعرِفَتِهِ . فَلِهذا سُمِّیَ قَوِیّا ، لا لِقَوَّهِ البَطشِ المَعروفَهِ مِنَ الخَلقِ ، ولَو کانَت قُوَّتُهُ تُشبِهُ قُوَّهَ الخَلقِ لَوَقَعَ عَلَیهِ التَّشبیهُ ، وکانَ مُحتَمِلاً لِلزِّیادَهِ ، ومَا احتَمَلَ الزِّیادَهَ کانَ ناقِصا ، وما کانَ ناقِصا لَم یَکُن تامّا ، وما لَم یَکُن تامّا کانَ عاجِزا ضَعیفا ، وَاللّهُ عز و جل لا یُشَبَّهُ بِشَیءٍ ، وإِنَّما قُلنا : إِنَّهُ قَوِیٌّ لِلخَلقِ القَوِیِّ . (1)

.

1- .بحار الأنوار : ج 3 ص 193 عن المفضّل بن عمر فی الخبر المشتهر بتوحید المفضل .

ص: 547



56 / 1 معنای نیرومندی او

56 / 1معنای نیرومندی اوامام صادق علیه السلام :پروردگار ما که بزرگ است شکوه او نیرومند نامیده شده است، به دلیل آفرینش سترگِ نیرومندش که مانند زمین را و آنچه را روی آن است، اعم از کوه ها و دریاها و شن ها و درختان ، آفریده است و آنچه از آفریده های جنبنده که بر روی آن است، اعم از انسان و حیوان، و گرداندن بادها و ابر رام شده سنگین بار از آب فراوان و خورشید و ماه و سترگی آن دو و بزرگیِ فروغ آن دو که دیدگان به آن نمی رسند و پایان آن را در نمی یابند و ستارگان روان و گردش فلک و ستبری آسمان و سترگی آفریده های سترگ و آسمان بر افراشته بر فراز ما که در هوا جای گرفته و زمین گسترده ای که زیر آن است و آنچه از آفریده های گران بر آن است، و [ این که] آن [زمین ]ساکن است، حرکت نمی کند، جز آن که بسا [خداوند ]ناحیه ای از آن را به حرکت در می آورد و ناحیه دیگر ثابت است (زمین لرزه) و چه بسا ناحیه ای از آن را فرو می برد و ناحیه دیگر پا برجاست (رانش زمین). [خدا با این کارها ]توانایی خود را به ما می نمایانَد و با کار خود به شناخت خود، رهنمون می گردد. از این رو، نیرومند نامیده شده است، نه آن گونه که از آفریده ها می شناسیم و [با دست ]سخت و محکم می گیرند و اگر نیرومندی او به نیرومندی آفریده ها می مانست، همانندی بر او واقع می شد و [خدا ]تاب افزونی می داشت و آن که تاب افزونی داشته باشد، ناقص است و آنچه ناقص باشد، تام نیست و آنچه تام نباشد، عاجز و ناتوان است و خداوند متعال به چیزی همانند نمی گردد و تنها به دلیل آفرینش [ آفریده های ]نیرومند، گفتیم که او نیرومند است .

.


ص: 548

الإمام الجواد علیه السلام :سَمَّینا رَبَّنا قَوِیّا ، لا بِقُوَّهِ البَطشِ المَعروفِ مِنَ المَخلوقِ ، ولَو کانَت قُوَّتُهُ قُوَّهَ البَطشِ المَعروفِ مِنَ المَخلوقِ لَوَقَعَ التَّشبیهُ ولاَحتَمَلَ الزِّیادَهَ ، ومَا احتَمَلَ الزِّیادَهَ احتَمَلَ النُّقصانَ ، وما کانَ ناقِصا کانَ غَیرَ قَدیمٍ ، وما کانَ غَیرَ قَدیمٍ کانَ عاجِزا . (1)

56 / 2خَصائِصُ قُوَّتِهِالکتاب«أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمِیعًا» . (2)

«لاَ قُوَّهَ إِلاَّ بِاللَّهِ» . (3)

«هُوَ الْقَوِیُّ الْعَزِیزُ » . (4)

«ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِینُ » . (5)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :الحَمدُ للّهِِ الَّذی . . . لَهُ الإِحاطِهُ بِکُلِّ شَیءٍ ، وَالغَلَبَهُ عَلی کُلِّ شَیءٍ ، وَالقُوَّهُ فی کُلِّ شَیءٍ . (6)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 117 ح 7 ، التوحید : ص 194 ص 7 ، الاحتجاج : ج 2 ص 468 ح 321 کلّها عن أبی هاشم الجعفری ، بحار الأنوار : ج 4 ص 154 ح 1 .
2- .البقره : 165 .
3- .الکهف : 39 .
4- .هود : 66 وراجع : الحج : 40 ، 74 والأحزاب : 25 والشوری : 19 والحدید : 25 والمجادله : 21 .
5- .الذاریات : 58 .
6- .الاحتجاج : ج 1 ص 138 و 139 ح 32 عن علقمه بن محمّد الحضرمی عن الإمام الباقر علیه السلام ، روضه الواعظین : ص103، نهج البلاغه: الخطبه86 وفیه «الغلبه لکلّ شیء، والقوّه علی کلّ شیء»، بحارالأنوار: ج4 ص319ح45.

ص: 549



56 / 2 ویژگی های نیرومندی او

امام جواد علیه السلام :پروردگارمان را نیرومند نامیدیم، نه به نیروی سخت گرفتن[ِ دست ]که از آفریده شناخته شده است و اگر نیروی او، نیروی سخت گرفتنِ شناخته شده از آفریده بود، همانندی برایش واقع می شد و تاب افزونی می داشت و آنچه تاب افزونی داشته باشد، تاب کاستی [هم ]دارد و آنچه ناقص باشد، نادیرینه است و آنچه نادیرینه است، ناتوان است.

56 / 2ویژگی های نیرومندی اوقرآن«... که نیرومندی، یکسره از آنِ خداست» .

«هیچ نیرویی جز از جانب خدا نیست» .

«اوست نیرومند پیروزمندِ شکست ناپذیر» .

«[ خداوند متعال ] نیرومندِ استوار است» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ستایش، خدای راست که ... احاطه به همه اشیا و چیرگی بر همه چیز و نیرومندی در همه چیز، از آنِ اوست.

.


ص: 550

عنه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ إِنَّکَ حَیٌّ لا تَموتُ .. . وقَوِیٌّ لا تَضعُفُ ، وحَلیمٌ لا تَعجَلُ. (1)

عنه صلی الله علیه و آله :یا أَشرَفَ مِن کُلِّ شَریفٍ ، یا أَرفَعَ مِن کُلِّ رَفیعٍ ، یا أَقوی مِن کُلِّ قَوِیٍّ. (2)

الإمام علیّ علیه السلام :اللّهُمَّ إِنّی أَسأَ لُکَ . . . بِقُوَّتِکَ الَّتی قَهَرتَ بِها کُلَّ شَیءٍ ، وخَضَعَ لَها کُلُّ شَیءٍ ، وذَلَّ لَها کُلُّ شَیءٍ . (3)

عنه علیه السلام مِن کَلامِهِ عِندَ تِلاوَتِهِ : «یَأَیُّهَا الاْءِنسَنُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ» (4) : فَتَعالی مِن قَوِیٍّ ما أَکرَمَهُ ! وتَواضَعتَ مِن ضَعیفٍ ما أَجرَأَکَ عَلی مَعصِیَتِهِ! (5)

عنه علیه السلام :کُلُّ شَیءٍ خاشِعٌ لَهُ ، وکُلُّ شَیءٍ قائِمٌ بِهِ ، غِنی کُلِّ فَقیرٍ ، وعِزُّ کُلِّ ذَلیلٍ ، وقُوَّهُ کُلِّ ضَعیفٍ . (6)

عنه علیه السلام :کُلُّ قَویٍّ غَیرُهُ ضَعیفٌ . (7)

عنه علیه السلام فی بَیانِ مَعنی قَولِ المُؤَذِّنِ «اللّهُ أَکبَرُ» : لِقَولِهِ «اللّهُ أَکبَرُ» مَعانٍ کَثیرَهٌ .. . الثّالِثُ : «اللّهُ أَکبَرُ» أَیِ القادِرُ عَلی کُلِّ شَیءٍ ، یَقدِرُ عَلی ما یَشاءُ ، القَوِیُّ لِقُدرَتِهِ المُقتَدِرُ عَلی خَلقِهِ ، القَوِیُّ لِذاتِهِ ، وقُدرَتُهُ قائِمَهٌ عَلَی الأَشیاءِ کُلِّها ، إِذا قَضی أَمرا فَإِنَّما یَقولُ لَهُ کُن فَیَکونُ. (8)

.

1- .مهج الدعوات : ص 174 عن سلمان عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 95 ص 389 ح 29 .
2- .البلد الأمین : ص 406 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 390 .
3- .مصباح المتهجّد : ص 844 ح 910 ، الإقبال : ج 3 ص 331 کلاهما عن کمیل بن زیاد ، البلد الأمین : ص 188 .
4- .الانفطار : 6 .
5- .نهج البلاغه : الخطبه 223 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 192 ح 59 .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 109 .
7- .نهج البلاغه : الخطبه 65 ، غرر الحکم : ح 6884 وفیه «غیر اللّه سبحانه» .
8- .التوحید : ص 238 ح 1 ، معانی الأخبار : ص 38 ح 1 کلاهما عن یزید بن الحسن عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 84 ص 131 ح 24 .

ص: 551

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خدایا! تو آن زنده ای که نمی میری ... و آن نیرومندی که ناتوان نمی شوی و آن بردباری که شتاب نمی کنی.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای شریف تر از هر شریف، ای بلندپایه تر از هر بلندپایه، ای نیرومندتر از هر نیرومند!

امام علی علیه السلام :خدایا! من از تو درخواست می کنم ... به نیرویت که با آن، همه چیز را مقهور ساختی و همه چیز به آن، گردن نهاد و همه چیز در برابر آن، رام شد.

امام علی علیه السلام از گفتار ایشان هنگام تلاوتِ: «ای انسان! چه چیزْ تو را نسبت به پروردگار کریمت فریفته است؟» : پس بلندپایه گشت نیرومندی که بس کریم است! و فرومایه شدی ای [ انسانِ] ناتوانی که بر نافرمانی او بسی گستاخی!

امام علی علیه السلام :همه چیز برای او فروتن است و همه چیز به او استوار است. [ مایه ]بی نیازیِ هر نیازمند، عزّت هر ذلیل و نیرومندیِ هر ناتوان است.

امام علی علیه السلام :هر نیرومندی جز او ناتوان است.

امام علی علیه السلام در بیان معنای گفتار اذان گو : «اللّه اکبر» : سخن او که «خدا، بزرگ تر است»، معانی بسیار دارد : ... سوم ، «خدا بزرگ تر است»، یعنی بر همه چیز تواناست و بر هر چه بخواهد، توان دارد. نیرومند به دلیل توانایی اش و بسیار توانا بر آفریدگانش، نیرومند به ذات خود. توانایی او بر همه اشیا استوار است. هر گاه به چیزی حکم کند، تنها می گوید : «باش!»، پس به وجود می آید.

.


ص: 552

عنه علیه السلام :اِعتَصَمتُ بِاللّهِ الَّذی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ ، الَّذی هُوَ فی عُلُوِّهِ دانٍ ، وفی دُنُوِّهِ عالٍ ، وفی سُلطانِهِ قَوِیٌّ. (1)

الإمام الحسن علیه السلام فِی الدُّعاءِ : یا شَدیدَ القُوی ، یا شَدیدَ المِحالِ (2) . (3)

الکافی عن أبی بصیر :جاءَ رَجُلٌ إِلی أَبی جَعفَرٍ علیه السلام فَقالَ لَهُ : أخبِرنی عَن رَبِّکَ مَتی کانَ؟ فَقالَ : وَیلَکَ! إِنَّما یُقالُ لِشَیءٍ لَم یَکُن مَتی کانَ ، إِنَّ رَبّی تَبارَکَ وتَعالی کانَ ولَم یَزَل حَیّا بِلا کَیفٍ ، ولَم یَکُن لَهُ کانَ ولا کانَ لِکَونِهِ کَونَ کَیفٍ ولا کانَ لَهُ أَینٌ ولا کانَ فی شَیءٍ ولا کانَ عَلی شَیءٍ ، ولاَ ابتَدَعَ لِمَکانِهِ مَکانا ولا قَوِیَ بَعدَ ما کَوَّنَ الأَشیاءَ ، ولا کانَ ضَعیفا قَبلَ أَن یُکَوِّنَ شَیئا ، ولا کانَ مُستَوحِشا قَبلَ أَن یَبتَدِعَ شَیئا ، ولا یُشبِهُ شَیئا مَذکورا. (4)

الإمام الصادق علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الحَلیمِ الرَّشیدِ ، القَوِیِّ الشَّدیدِ ، المُبدِیَ المُعیدِ ، الفَعّالِ لِما یُریدُ. (5)

الإمام الکاظم علیه السلام :کُلُّ قَویٍّ ضَعیفٌ عِندَ قُوَّهِ اللّهِ . (6)

.

1- .مهج الدعوات : ص 168 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 393 ح 32 و راجع: جمال الاُسبوع : ص 179 و الدعوات : ص 94 ح 228 .
2- .المِحَالُ : العُقوبه و النَّکال (مجمع البحرین : ج 3 ص 1676) .
3- .المجتنی : ص 81 .
4- .الکافی : ج 1 ص 88 ح 3 ، التوحید : ص 173 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 326 ح 23 .
5- .الإقبال : ج 2 ص 123 عن سلمه بن الأکوع ، بحار الأنوار : ج 98 ص 243 ح 3 .
6- .مهج الدعوات : ص 41 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 55 ح 60 نقلاً عن الکتاب العتیق الغروی عن الإمام علیّ علیه السلام .

ص: 553

امام علی علیه السلام :پناه آوردم به خدایی که جز او خدایی نیست؛ آن که در والایی خود، نزدیک است و در نزدیکی خود، والا و در سلطه خود، نیرومند.

امام حسن علیه السلام در دعا : ای بسیار نیرومند، ای سختْ کیفر.

الکافی به نقل از ابو بصیر : مردی خدمت امام باقر علیه السلام آمد و به ایشان گفت : مرا از پروردگارت آگاه کن که از کِی بوده است؟ فرمود : «وای بر تو! تنها درباره چیزی که نبوده، گفته می شود : از کِی بوده است؟ پروردگار من که والا و بلندپایه است همواره زنده است، بی چگونگی، و برای او «بود» نیست و هستی اش چگونگی ندارد و او را مکان نیست و در چیزی نبوده و بر روی چیزی نیست و جایگاهی برای جای خود، نوآوری نکرده و پس از آن که اشیا را پدید آورد، نیرومند نشد، و پیش از آن که چیزی پدید آورد، ناتوان نبود و پیش از آن که چیزی نو آوری کند، دل تنگ نبود و به شی ء یاد شده ای [در زبان یا ذهن ]نمی مانْد».

امام صادق علیه السلام :ستایش، از آنِ خداست؛ بردبارِ نیرومندِ توانمند، راهنمای راه راست ، آغازگر باز گرداننده و بسیار کنشگر در آنچه خواهد.

امام کاظم علیه السلام :هر نیرومندی، در برابر نیرومندی خدا، ناتوان است.

.


ص: 554

الفصل السابع والخمسون: الکاشفالکاشف لغهً«الکاشف» اسم فاعل من مادّه «کشف» وهو یدلّ علی سَرْوِ الشیء عن الشیء ، کالثوب یُسرَی عن البدن (1) . قال الخلیل : الکشف: رفعک الشیء عمّا یواریه ویغطّیه ، کرفع الغطاء عن الشیء (2) .

الکاشف فی القرآن والحدیثنُسبت مشتقّات مادّه «کشف» إِلی اللّه تعالی فی القرآن الکریم سبع عشره مرّهً ، ووردت صفه «الکاشف» مرّتین بلفظ «وَإِن یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلاَ کَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ» (3) ، ومرّهً واحدهً بلفظ «إِنَّا کَاشِفُواْ الْعَذَابِ» (4) . وتتعلّق کاشفیّه اللّه فی الآیات والأَحادیث بأُمور مثل: الضرّ ، والألم ، والغمّ ، والکرب ، والبلاء ، وعذاب الخزی ، وغطاء الغفله ، وبصوره عامّه کلّ شیء یطلق علیه السوء .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 5 ص 181 .
2- .ترتیب کتاب العین : ص 710 .
3- .الأنعام : 17 ، یونس : 107 .
4- .الدخان : 15 .

ص: 555



فصل پنجاه و هفتم : کاشف

واژه شناسی «کاشف»

کاشف، در قرآن و حدیث

فصل پنجاه و هفتم : کاشفواژه شناسی «کاشف»صفت «کاشف (کنار زننده / از میان برنده / برطرف کننده / باز دارنده)»، اسم فاعل از مادّه «کشف» است که بر جدا کردن و برکَندن چیزی از چیزی دلالت دارد؛ مانند برکَندن لباس از بدن. فَراهیدی گفته است : کشف، یعنی برداشتن یک چیز از [روی] چیزی که آن را پنهان می کند و می پوشاند؛ مانند برداشتن پوشش از یک چیز.

کاشف، در قرآن و حدیثبر گرفته های مادّه «کشف»، هفده بار در قرآن کریم به خدا نسبت داده شده اند . و صفت «کاشف»، دو بار به این صورت آمده است : «وَإِن یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلاَ کَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ ؛ و اگر خدا به تو گزندی رساند، جز او آن را هیچ از میان برنده ای نیست » و یک بار با تعبیر: «إِنَّا کَاشِفُواْ الْعَذَابِ ؛ ما از میان برنده عذاب هستیم» . در آیات و احادیث، کاشف بودن خدا ، به اموری مانند گزند، درد و غم و اندوه و بلا و عذاب رسوایی و پرده غفلت و به طور کلّی، هر چیزی که بدی به آن اطلاق شود، تعلّق گرفته است.

.


ص: 556

57 / 1کاشِفُ الضُّرِّالکتاب«وَإِن یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلاَ کَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ فَهُوَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ » . (1)

راجع : یونس : 12 و 107 ، النحل : 54 ، الأنبیاء : 84 ، المؤمنون : 75 .

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ إِنّی أَسأَ لُکَ بِاسمِکَ .. . یا غافِرَ الخَطایا ، یا کاشِفَ البَلایا ، یا مُنتَهَی الرَّجایا. (2)

عنه صلی الله علیه و آله :یا صَریخَ المَکروبینَ (3) ، ویا مُجیبَ دَعوَهِ المُضطَرّینَ ، ویا کاشِفَ غَمِّی ، اکشِف عَنّی غَمّی وهَمّی وکَربی. (4)

الإمام علیّ علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الَّذی عَلا بِحَولِهِ ، ودَنا بِطَولِهِ (5) ، مانِحِ کُلِّ غَنیمَهٍ وفَضلٍ ، وکاشِفِ کُلِّ عَظیمَهٍ وأَزلٍ (6) . (7)

.

1- .الأنعام : 17 .
2- .البلد الأمین : ص 403 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 385 .
3- .الکُرْبَهُ : الغَمُّ الذی یَأخُذُ بالنفْس (الصحاح : ج 1 ص 211) .
4- .الکافی : ج 2 ص 561 ح 17 عن محمّد بن مسلم عن الإمام الباقر علیه السلام .
5- .الطَّوْلُ : الفَضْلُ و العُلوّ علی الأعداء (النهایه : ج 3 ص 145) .
6- .الأزْلُ : الضِّیْقُ و الشِّدَّهُ (القاموس المحیط : ج 3 ص 328) .
7- .نهج البلاغه : الخطبه 83 .

ص: 557



57 / 1 از میان برنده گزند

57 / 1از میان برنده گزندقرآن«و اگر خدا به تو گزندی رسانَد، آن را جز او از میان برنده ای نیست و اگر نیکی ای به تو رساند، او به همه چیز تواناست» .

ر . ک : یونس: آیه 12 و 107 ، نحل: آیه 54 ، انبیاء: آیه 84 ، مؤمنون: آیه 75.

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خدایا! من از تو درخواست می کنم به نامت ... ای آمرزنده خطاها، ای بازدارنده بلاها، ای پایان امیدها!

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای دادرس اندوهگینان، ای اجابتگر درخواست بیچارگان و ای باز برنده اندوه من! دل تنگی و نگرانی و اندوه مرا باز بر.

امام علی علیه السلام :ستایش، خدا راست که با توان خود، بلندپایه شد و با بخشش خود، نزدیک؛ ارزانی کننده هر بهره و فزونی است و باز برنده هر بلای سخت و تنگنا.

.


ص: 558

عنه علیه السلام :اللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ مُنزِّلَ الآیاتِ ، مُجیبَ الدَّعَواتِ ، کاشِفَ الحَوباتِ (1) ، النَّفّاحَ (2) بِالخَیراتِ ، مالِکَ المَحیا وَالمَماتِ. (3)

الإمام زین العابدین علیه السلام :یا مُجیبَ المُضطَرِّ ، یا کاشِفَ الضُّرِّ ، یا عَظیمَ البِرِّ ، یا عَلیما بِما فِی السِّرِّ ، یا جَمیلَ السِّترِ ، استَشفَعتُ بِجودِکَ وکَرَمِکَ إِلَیکَ ، وتَوَسَّلتُ بِحَنانِکَ وتَرَحُّمِکَ لَدَیکَ ، فَاستَجِب دُعائی. (4)

الإمام الصادق علیه السلام :یا فارِجَ الهَمِّ ویا کاشِفَ الغَمِّ ، یا رَحمانَ الدُّنیا وَالآخِرَهِ ورَحیمَهُما ، فَرِّج هَمّی وَاکشِف غَمّی. (5)

عنه علیه السلام :اللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ مُنَزِّلَ الآیاتِ ، مُجیبَ الدَّعَواتِ ، کاشِفَ الکُرُباتِ ، مُنَزِّلَ الخَیراتِ ، مَلِکَ المَحیا وَالمَماتِ. (6)

المصباح للکفعمی فی الدعاء : اللّهُمَّ أَنتَ الکاشِفُ لِلمُلِمّاتِ (7) ، وَالکافی لِلمُهِمّاتِ ، وَالمُفَرِّجُ لِلکُرُباتِ ، وَالسّامِعُ لِلأَصواتِ ، وَالمُخرِجُ مِنَ الظُّلُماتِ ، وَالمُجیبُ لِلدَّعَواتِ. (8)

.

1- .الحَوْبَهُ : الحُزْنُ ، و قیل : الحاجه (مجمع البحرین : ج 1 ص 470) .
2- .. نَفَحَهُ بشیء : أی أعطاه (الصحاح : ج 1 ص 412) .
3- .الدروع الواقیه : ص 180 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 190 ح 3 .
4- .بحار الأنوار : ج 94 ص 142 نقلاً عن بعض کتب الأصحاب .
5- .الکافی : ج 2 ص 557 ح 6 عن إسماعیل بن جابر ، مکارم الأخلاق : ج 2 ص 116 ح 2322 عن الإمام الرضا علیه السلام ، مصباح المتهجّد : ص 66 ح 101 عن معاویه بن عمّار و کلاهما نحوه و راجع: الأمالی للطوسی : ص 511 ح 1118 و المستدرک علی الصحیحین : ج 1 ص 696 ح 1898 .
6- .الدروع الواقیه : ص 90 ، الإقبال : ج 2 ص 149 نحوه ، بحار الأنوار : ج 97 ص 141 ح 4 .
7- .المُلِمّهُ : النَازِلَهُ من نَوازِلِ الدُنیا (الصحاح : ج 5 ص 2032) .
8- .المصباح للکفعمی : ص 187 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 350 .

ص: 559

امام علی علیه السلام :خدایا! ستایش تو راست، [ ای] فرو فرستنده نشانه ها، پاسخگوی درخواست ها، باز برنده اندوه ها، عطا بخش نیکی ها، مالک زندگی و مرگ.

امام زین العابدین علیه السلام :ای اجابتگر درمانده، ای از میان برنده گزند، ای سترگْ نیکی، ای دانای آنچه نهان است، ای زیبا پوشش! بخشش و کَرَمت را به سوی تو شفیع آورده ام و به مهر و مهربانی ات در پیشگاه تو توسّل جُسته ام. پس دعایم را اجابت کن.

امام صادق علیه السلام :ای برطرف کننده نگرانی و ای باز برنده اندوه، ای رحمتگر دنیا و آخرت و مهربانِ آن دو! نگرانی ام را برطرف کن و اندوهم را باز ببر.

امام صادق علیه السلام :خدایا! ستایش تو راست، [ ای] فرو فرستنده نشانه ها، پاسخگوی درخواست ها، باز برنده اندوه ها، فرو آورنده نیکی ها، و فرمان روای زندگانی و مرگ.

المصباح ، کفعمی در دعا : خدایا! تویی از میان برنده مصیبت ها و بسنده برای کارهای مهم و برطرف کننده نگرانی ها و شنونده آواها و بیرون برنده از تاریکی ها و پاسخگوی درخواست ها!

.


ص: 560

57 / 2کاشِفُ السّوءِالکتاب«أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَءِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِیلاً مَّا تَذَکَّرُونَ » . (1)

«بَلْ إِیَّاهُ تَدْعُونَ فَیَکْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَیْهِ إِن شَاءَ وَتَنسَوْنَ مَا تُشْرِکُونَ » . (2)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ .. . أَدعوکَ یا مُجیبَ دَعَوهِ المُضطَرِّ ، ویا کاشِفَ السّوءِ عَنِ المَکروبِ ، ویا جاعِلَ اللَّیلِ سَکَنا ، ویا مَن لا یَموتُ ، اغفِر لِمَن یَموتُ ، قَدَّرتَ وخَلَقتَ وسَوَّیتَ ، فَلَکَ الحَمدُ. (3)

57 / 3کاشِفُ عَذابِ الخِزیِ«فَلَوْلاَ کَانَتْ قَرْیَهٌ ءَامَنَتْ فَنَفَعَهَا إِیمَنُهَا إِلاَّ قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا ءَامَنُواْ کَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیَوهِ الدُّنْیَا وَ مَتَّعْنَهُمْ إِلَی حِینٍ » . (4)

«وَلَمَّا وَقَعَ عَلَیْهِمُ الرِّجْزُ قَالُواْ یَمُوسَی ادْعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَ لَئِن کَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَکَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَکَ بَنِی إِسْرَ ءِیلَ * فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلَی أَجَلٍ هُم بَلِغُوهُ إِذَا هُمْ یَنکُثُونَ» . (5)

.

1- .النمل : 62 .
2- .الأنعام : 41 .
3- .الإقبال : ج 1 ص 269 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 28 .
4- .یونس : 98 وراجع : الزخرف : 50 والدخان : 12 ، 15 .
5- .الأعراف : 134 و 135 .

ص: 561



57 / 2 از میان برنده بدی

57 / 3 برطرف کننده عذاب رسوایی

57 / 2از میان برنده بدیقرآن«یا کسی [بهتر است] که بیچاره را آن گاه که او را بخواند پاسخ می گوید و بدی را از میان می برد؟ و چه کسی شما را جانشینان [خویش] در زمین می گمارد؟ آیا با خدا، خدایی هست؟ اندکی یادآور می شوید» .

«بلکه تنها او را می خوانید. پس اگر بخواهد، آنچه را که برای آن [او را ]می خوانید، از میان می بَرَد و آنچه را که [برای خدا ]انباز می شمارید، فراموش می کنید» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خدایا! ... تو را می خوانم ای پاسخگوی درخواست بیچاره، ای از میان برنده ناخوشیِ اندوهگین، ای مایه آرامشْ قرار دهنده شب، و ای آن که نمی میرد! بیامرز هر که را که می میرد. اندازه نهادی و آفریدی و [ آفرینش را ]کامل ساختی. پس ستایش، تو راست.

57 / 3برطرف کننده عذاب رسوایی«پس چرا دهکده ای نبود که ایمان آورد و ایمان آن، به آن سود رسانَد، مگر قوم یونس؟ هنگامی که ایمان آوردند، عذاب رسوایی را در زندگانی دنیا از ایشان برطرف کردیم و ایشان را تا مدّتی بهره مند ساختیم» .

«و چون عذاب بر ایشان واقع شد، گفتند : ای موسی! پروردگارت را به آنچه نزد تو سپرده، برای ما بخوان که اگر عذاب را از ما برطرف ساختی، بی گمان، به تو ایمان خواهیم آورد و بنی اسرائیل را با تو گسیل خواهیم داشت. پس چون عذاب را از ایشان تا مدّتی که ایشان، آن را به سر خواهند آورد، برطرف ساختیم ، ایشان [پیمان خود را ]می شکنند» .

.


ص: 562

57 / 4کاشِفُ غِطاءِ الغَفلَهِ«وَ جَاءَتْ سَکْرَهُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَ لِکَ مَا کُنتَ مِنْهُ تَحِیدُ * وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ ذَ لِکَ یَوْمُ الْوَعِیدِ * وَ جَاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَ شَهِیدٌ * لَّقَدْ کُنتَ فِی غَفْلَهٍ مِّنْ هَذَا فَکَشَفْنَا عَنکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ » . (1)

راجع : ج 2 ص 542 (الغفله) .

.

1- .ق : 19 22 .

ص: 563



57 / 4 کنار زننده پرده غفلت

57 / 4کنار زننده پرده غفلت«و سر گشتگی (سختی) مرگ، به درستی آمد. این، همان چیزی است که از آن می گریختی. و در صور، دمیده شد. این ، همان روزِ [تحقّقِ ]تهدید است. و هر شخصی می آید، در حالی که با او پیش بَرنده و گواهی دهنده ای هست. به راستی، از این [روز] ، در غفلت بودی و پرده ات را از تو کنار زدیم . پس دیده ات امروز ، تیزبین است» .

ر . ک : ج 2 ص 543 (غفلت).

.


ص: 564

الفصل الثامن والخمسون: الکافیالکافی لغهً«الکافی» اسم فاعل من مادّه «کفی» وهو یدلّ علی الحَسْب الذی لا مستزاد فیه . کفی الشیء ، یکفی ، کفایه ، فهو کافٍ: إِذا حصل به الاستغناء عن غیره ، وقد کفی کفایهً إِذا قام بالأَمر (1) .

الکافی فی القرآن والحدیثنُسبت مشتقّات مادّه «کفی» إِلی اللّه تعالی فی القرآن الکریم ثمانی وعشرین مرّهً ، وذُکرت صفه الکافی فی قوله : «أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ» (2) . وقد جاء فی الآیات والأَحادیث أَنّ اللّه تعالی کافٍ من کلّ شیء ولا یکفی منه شیء ، ولا کافی سواه ، وکفی باللّه ولیّا ونصیرا .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 5 ص 188 ، المصباح المنیر : ص 537 .
2- .راجع : القسم التاسع .