گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلدششم
فصل پنجاه و هشتم : کافی



واژه شناسی «کافی»

کافی، در قرآن و حدیث

فصل پنجاه و هشتم : کافیواژه شناسی «کافی»صفت «کافی (بسنده)»، اسم فاعل از مادّه «کفی» است که بر بسندگی ای دلالت دارد که نهایتی برایش قابل تصوّر نیست؛ یعنی نیاز به افزایش ندارد. «کفی الشی ء، یکفی، کفایهً فهو کاف»، هنگامی گفته می شود که با آن، بی نیازی از دیگری حاصل آید و «قد کفی کفایه»؛ یعنی: «فلان کار را به خوبی عهده دار شد ».

کافی، در قرآن و حدیثبرگرفته های مادّه «کفی» در قرآن کریم، 28 بار به خداوند نسبت داده شده است و صفت «کافی»، یک بار در گفتار خدا: «أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ ؛ آیا خدا بنده خود را بسنده نیست؟» ، یاد شده است. در آیات و روایات آمده که خدای متعال از همه چیز بسنده است و چیزی از او بسندگی نمی کند و جز او بسنده ای نیست و خدا در سرپرستی و یاری، بسنده است.

.


ص: 566

58 / 1الکافی لِلمُهِمّاتِالکتاب«أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ وَیُخَوِّ فُونَکَ بِالَّذِینَ مِن دُونِهِ وَ مَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَالَهُ مِنْ هَادٍ» . (1)

«إِنَّا کَفَیْنَکَ الْمُسْتَهْزِءِینَ» . (2)

الحدیثالمصباح للکفعمی فی الدعاء : اللّهُمَّ أَنتَ الکاشِفُ لِلمُلِمّاتِ ، وَالکافی لِلمُهِمّاتِ ، وَالمُفَرِّجُ لِلکُرُباتِ. (3)

58 / 2الکافی مِن کُلِّ شَیءٍالکتاب«وَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ وَکَفَی بِاللَّهِ وَکِیلاً» .

«وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَوَ تِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَکَفَی بِاللَّهِ وَکِیلاً» .

«وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِکُمْ وَکَفَی بِاللَّهِ وَلِیًّا وَکَفَی بِاللَّهِ نَصِیرًا » . (4)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :اللّهُمّ یا کافِیاً مِن کُلِّ شَیءٍ ولا یَکفی مِنهُ شَیءٌ ، یا رَبَّ کُلِّ شَیءٍ ، اِکفِنا کُلَّ شَیءٍ حَتّی لا یَضُرَّ مَعَ اسمِکَ شَیءٌ. (5)

.

1- .الزمر : 36 .
2- .الحجر : 95 .
3- .المصباح للکفعمی : ص 187 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 350 .
4- .. النساء : 81 ، 132 ، 45 .
5- .بحار الأنوار : ج 94 ص 311 عن الإمام الصادق علیه السلام .

ص: 567



58 / 1 بسنده در امور مهم

58 / 2 بسنده از همه چیز

58 / 1بسنده در امور مهمقرآن«آیا خدا، برای بنده خود، بسنده نیست، و تو را از کسانی جز او [خدا ]می ترسانند و هر که را خدا در گم راهی وا نهد، او را هیچ راهنمایی نیست» .

«ما در برابر مسخره کنندگان ، برای تو بسنده ایم» .

حدیثالمصباح ، کفعمی در دعا : خدایا! تویی از میان برنده مصیبت ها، بسنده برای امور مهم و برطرف کننده اندوه ها.

58 / 2بسنده از همه چیزقرآن«و به خدا توکّل کن، و خدا برای وکیل بودن، بسنده است» .

«و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ، از آنِ خداست و خدا برای وکیل بودن، بسنده است» .

«و خدا به دشمنانتان داناتر است. و خدا برای سرپرستی، بسنده است. و خدا برای یاوری بسنده است» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خدایا ، ای که بسنده از همه چیز است و چیزی از او بسنده نیست، ای پروردگارِ همه چیز [در برابر ]همه چیز! ما را بسنده باش تا با نام تو چیزی آسیب نرساند.

.


ص: 568

الإمام زین العابدین علیه السلام :یا کافِیَ کُلِّ شَیءٍ ولا یَکفی مِنهُ شَیءٌ ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وعَلی آلِ مُحَمَّدٍ ، وَاکفِنی شَرَّ ما أَحذَرُ وشَرَّ ما لا أَحذَرُ. (1)

الإمام الصادق علیه السلام فِی الدُّعاءِ : اِکفِنی یا کافِیَ ما لا یَکفی سِواکَ ، فَإِنَّکَ الکافی لا کافِیَ سِواکَ. (2)

.

1- .مصباح المتهجّد : ص 697 ح 771 ، الإقبال : ج 2 ص 109 ، المزار الکبیر : ص 455 من دون إسنادٍ إلی المعصوم ، بحار الأنوار : ج 98 ص 233 و راجع: طبّ الأئمّه لابنی بسطام : ص 25 .
2- .مصباح المتهجّد : ص 779 ح 852 عن صفوان بن مهران الجمّال ، المزار للشهید الأوّل: ص 58 ، المزار الکبیر : ص 314 ح 15 کلاهما من دون إسنادٍ إلی المعصوم ، الدروع الواقیه : ص 105 ، الإقبال : ج 2 ص 86 کلاهما عن الإمام الحسین علیه السلامنحوه ، بحار الأنوار : ج 101 ص 298 ح 3 .

ص: 569

امام زین العابدین علیه السلام :ای بسنده همه چیز که چیزی از او بسنده نمی شود! بر محمّد و بر خاندان محمّد، درود فرست و مرا از گزند آنچه مراقبم و آنچه مراقب نیستم، بسنده باش.

امام صادق علیه السلام در دعا : مرا بسنده باش، ای بسنده آنچه جز او [برای آن ]بسنده نیست ؛ زیرا تنها تویی بسنده . بسنده ای جز تو نیست.

.


ص: 570

الفصل التاسع والخمسون: الکبیر ، المتکبِّرالکبیر والمتکبّر لغهًاشتقّ الکبیر والمتکبّر من مادّه «کبر» ، والکبر یدلّ علی خلاف الصغر ، والکبر والکبریاء بمعنی العظمه (1) . قال ابن الأَثیر : «فی أَسماء اللّه تعالی المتکبّر والکبیر ، أَی: العظیم ذو الکبریاء» (2) ، فالکبیر والعظیم متقاربان فی المعنی ، ومن هنا ذکر بعض اللغویّین صفه أُخری فی تفسیر کلّ من الصفتین (3) .

الکبیر والمتکبّر فی القرآن والحدیثاستعملت مشتقّات مادّه «کبر» فی شأن الباری سبحانه ثمان مرّات فی القرآن الکریم ، فقد وردت صفه «الکبیر» مقرونهً بصفه «العلی» خمس مرّات فی القرآن الکریم (4) ، وجاءت مرّهً واحدهً بهذه الصوره: «عَلِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهَدَهِ الْکَبِیرُالْمُتَعَالِ» (5) ، ومره بهذه الصوره «وَ لَهُ الْکِبْرِیَاءُ فِی السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضِ» (6) ووردت صفه «المتکبّر» مرّهً واحده مقرونهً بصفه «الجبّار» (7) ، وقد ذکرت الأَحادیث معنیین للکبیر والمتکبّر ، هما :

.

1- .الشعراء : 109 ، 127 ، 145 ، 164 ، 180 .
2- .معجم مقاییس اللغه: ج 5 ص 153 154 ؛ الصحاح : ج 2 ص 801 ؛ النهایه : ج 4 ص 140 .
3- .النهایه : ج 4 ص 139 .
4- .الحجّ : 62 ، لقمان : 30 ، سبأ : 23 ، غافر : 12 ، النساء : 34 .
5- .سبأ : 47 .
6- .الانعام : 90 .
7- .الرعد : 9 .

ص: 571



فصل پنجاه و نهم : کبیر، مُتکبِّر

واژه شناسی «کبیر» و «متکبّر»

کبیر و متکبّر، در قرآن و حدیث

اشاره

فصل پنجاه و نهم : کبیر، مُتکبِّرواژه شناسی «کبیر» و «متکبّر»دو صفت «کبیر (بزرگ)» و «متکبّر (یگانه بزرگ)»، از مادّه «کبر» برگرفته شده اند و کِبَر بر متضادّ صِغر (کوچکی) دلالت دارد و کِبْر و کِبریا به معنای عظمت (سترگی) است. ابن اثیر گفته است : در نام های خدای متعال، متکبّر و کبیر، یعنی سترگِ دارای بزرگی. پس کبیر و عظیم، معنایی نزدیک به هم دارند. از این رو، برخی واژه شناسان، در تفسیر هر یک از این دو صفت، صفت دیگر را ذکر کرده اند.

کبیر و متکبّر، در قرآن و حدیثبر گرفته های مادّه «کبر»، هشت بار در قرآن کریم به خدا نسبت داده شده است. صفت «کبیر» در قرآن همراه با صفت «علیّ» پنج بار و یک بار به صورت: «عَلِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهَدَهِ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ ؛ دانای نهان و آشکار ، بزرگِ بلندْپایه» و یک بار نیز به صورت : «وَ لَهُ الْکِبْرِیَاءُ فِی السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضِ ؛ در آسمان ها و زمین ، بزرگی از آنِ اوست» به کار رفته است و صفت «متکبّر»، یک بار همراه با صفت «جبّار» آمده است. در احادیث ، دو معنا برای کبیر و متکبّر ذکر شده است :

.


ص: 572

1 . صفه الذاتالکبیر والمتکبّر بوصفهما صفتین ذاتیتین یدلاّن علی عظمه اللّه ، وفی الحدیث : «الکِبریاءُ رِداءُ اللّهِ عز و جل ، فَمَن یُنازِعُ اللّهَ رِداءَهُ یَغضَب عَلَیهِ» (1) . قال الزجّاج : «هذه الصفه لا تکون إِلاّ للّه خاصّه ، لأَنّ اللّه سبحانه وتعالی هو الذی له القدره والفضل الذی لیس لأَحد مثله ، وذلک الذی یستحقّ أَن یقال له: المتکبّر ، ولیس لأَحدٍ أَن یتکبّر ؛ لأَنّ النَّاس فی الحقوق سواء ، فلیس لأَحد ما لیس لغیره» (2) . وعندما یستعمل الکبر والتکبّر بشأن الإنسان فإنّه یعنی ادّعاء العظمه والاستعلاء مع العُجب بالنفس ، وذلک لا یلیق به ، ومن هنا فهو مذموم . قال الراغب : «الکبر الحاله التی یتخصّص بها الإنسان من إِعجابه بنفسه ، وذلک أَن یری الإنسانُ نفسه أَکبر من غیره ، وأَعظم التکبّر ، التکبّر علی اللّه بالامتناع من قبول الحقّ والإذعان له بالعباده» (3) . قال ابن الأَثیر فی تفسیر المتکبّر: «التاء فیه للمتفرّد والتخصّص لا تاء التعاطی والتکلّف» (4) . لذلک المتکبّر من باب تفعّل یدلّ علی التفرّد واختصاص الکبریاء باللّه . وقد جاء فی حدیث أَنّ الذات الإلهیّه هی أَکبر من أَن توصف : «اللّهُ أکبَرُ مِن أن یوصَفَ» (5) .

.

1- .راجع : ص 576 ح 5158 .
2- .تاج العروس : ج 7 ص 431 .
3- .مفردات ألفاظ القرآن : ص 697 .
4- .النهایه : ج 4 ص 140 .
5- .راجع : ج 5 ص 246 ح 4111 .

ص: 573



1 . صفت ذات

1 . صفت ذاتکبیر و متکبّر ، به عنوان صفت ذاتی، بر عظمت خدا دلالت می کنند. در حدیث آمده است : «بزرگی، ردایِ خداوند عز و جلاست. پس هر کس در جامه خدا با او بستیزد، [خدا] بر او خشم می گیرد». زجّاج می گوید : این صفت، تنها از آنِ خداست ؛ زیرا خدای پاک والاست که توانایی و بخششی دارد که کسی همانند آن را ندارد و او سزاوارِ آن است که به او گفته شود: متکبّر (بسیار بزرگ) و کسی را نمی سزد که [بر دیگری ]بزرگی ورزد؛ زیرا مردم در حقوق برابرند. پس کسی، چیزی که دیگری نداشته باشد، ندارد. هر گاه کبر و تکبّر درباره انسان به کار می رود، به معنای ادّعای بزرگی و برتری همراه با خودبینی است و این شایسته انسان نیست و از این رو، نکوهیده است. راغب می گوید : کبر، حالتی است که ویژه انسان است و از خودبینی او حاصل می آید و آن ، چنان است که انسان، خود را بزرگ تر از دیگری می بیند و بزرگ ترین تکبّر، تکبّر ورزیدن در برابر خداست، به معنای خودداری از پذیرش حق و اقرار به بندگی او . ابن اثیر، در تفسیر متکبّر گفته است : تاء (باب تفعّل) در آن، برای تفرّد و تخصّص است، نه تاء تعاطی و تکلّف. از این رو، متکبّر (از باب تفعّل) بر یگانگی و اختصاص بزرگی به خدا دلالت می کند. نیز در حدیثی آمده است که ذات خدا، بزرگ تر از آن است که وصف شود : «اللّه أکبرُ من أن یوصَف».

.


ص: 574

2 . صفه الفعلالکبیر والمتکبّر بوصفهما من صفات الفعل تعنیان خالق المخلوقات الکبیره . قال الإمام الصادق علیه السلام: «إِنَّما قُلنا: إِنَّهُ قَوِیٌّ ، لِلخَلقِ القَوِیِّ ، وکَذلِکَ قَولُنا: «العَظیمُ وَالکَبیرُ» (1) .

59 / 1صِفَهُ کِبرِیائِهِالکتاب«عَلِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهَدَهِ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ » . (2)

«وَ لَهُ الْکِبْرِیَاءُ فِی السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ » . (3)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ الجَلیلُ المُتَکَبِّرُ عَلی کُلِّ شَیءٍ ، فَالعَدلُ أَمرُهُ ، وَالصِّدقُ وَعدُهُ . (4)

.

1- .راجع : ص 578 ح 5159 .
2- .الرعد : 9 .
3- .الجاثیه : 37 .
4- .الدروع الواقیه : ص 255 ، الإقبال : ج 1 ص 182 من دعاء إدریس علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 97 ص 223 ح 3 .

ص: 575



2 . صفت فعل

59 / 1 ویژگی بزرگی او

2 . صفت فعلکبیر و متکبّر به عنوان صفت فعل، به معنای آفریدگارِ آفریده های بزرگ است. امام صادق علیه السلاممی فرماید : «همانا به دلیل آفرینش [آفریده های ]نیرومند، گفتیم که او (خدا) نیرومند است و گفتار ما سترگ و بزرگ نیز چنان است».

59 / 1ویژگی بزرگی اوقرآن«[خداوند،] دانایِ نهان و آشکار، و بزرگِ بلندمرتبه است» .

«و بزرگی در آسمان ها و زمین، [تنها] از آنِ اوست، و اوست عزّتمند فرزانه» .

حدیثامام علی علیه السلام :جز خدا، خدایی نیست؛ شکوهمند یگانه بزرگ بر فراز همه چیز، که دادگری ، کار او و راستی ، وعده اوست.

.


ص: 576

فاطمه علیهاالسلام :الحَمدُ للّهِِ المُتَکَبِّرِ فی سُلطانِهِ ، العَزیزِ فی مَکانِهِ ، المُتَجَبِّرِ فی مُلکِهِ . (1)

الإمام زین العابدین علیه السلام :أَنتَ اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ الأَحَدُ المُتَوَحِّدُ . . . الکَبیرُ المُتَکَبِّرُ . (2)

الإمام الباقر علیه السلام :الکِبرُ (3) رِداءُ اللّهِ ، وَالمُتَکَبِّرُ یُنازِعُ اللّهَ رِداءَهُ . (4)

الإمام الصادق علیه السلام فی ذِکرِ أَسماءِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی : هُوَ الرَّحمنُ الرَّحیمُ . . . العَزیزُ الجَبّارُ المُتَکَبِّرُ العَلِیُّ العَظیمُ . (5)

عنه علیه السلام فی تَمجیدِ اللّهِ تَبارَکَ وتَعالی : أَنتَ اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ . . . العَزیزُ الجَبّارُ المُتَکَبِّرُ . (6)

الزهد عن موسی بن علیّ عن أبیه :بَلَغَنی أَنَّ نوحا علیه السلام قالَ لاِبنِهِ سامٍ : . . . یا بُنَیَّ ، لا تَدخُلَنَّ القَبرَ وفی قَلبِکَ مِثقالُ ذَرَّهٍ مِنَ الکِبرِ ، فَإِنَّ الکِبرِیاءَ رِداءُ اللّهِ عز و جل فَمَن یُنازِعِ اللّهَ رَداءَهُ یغَضَب عَلَیهِ . (7)

.

1- .فلاح السائل : ص 421 ح 290 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 103 ح 8 .
2- .الصحیفه السجّادیّه : ص 185 الدعاء 47 .
3- .الکِبْرُ : العَظَمَهُ (النهایه : ج 4 ص 140) .
4- .الکافی : ج 2 ص 309 ح 4 عن معمّر بن عمر بن عطاء ، تحف العقول : ص 292 نحوه ، بحار الأنوار : ج 73 ص 214 ح 4 .
5- .الکافی : ج 1 ص 112 ح 1 ، التوحید : ص 191 ح 3 کلاهما عن إبراهیم بن عمر .
6- .الکافی : ج 2 ص 516 ح 2 ، المحاسن : ج 1 ص 108 ح 95 کلاهما عن عبداللّه بن أعین ، ثواب الأعمال : ص 28 ح 1 عن زراره ابن أعین ، بحار الأنوار : ج 86 ص 371 ح 3 .
7- .الزهد لابن حنبل : ص 67 ، الدرّ المنثور : ج 5 ص 88 .

ص: 577

حضرت فاطمه علیهاالسلام :ستایش، از آنِ خداست؛ یگانه بزرگ در سلطه خود ، پیروزمند شکست ناپذیر در جایگاه خود، بسیار چیره در فرمان رواییِ خود.

امام زین العابدین علیه السلام :تو خدایی. جز تو خدایی نیست؛ یکتای یگانه ... بزرگِ یگانه بزرگ.

امام باقر علیه السلام :بزرگی، ردای خداست (1) و بزرگی فروش، با خدا، بر سرِ ردای او می ستیزد.

امام صادق علیه السلام در یاد کرد نام های خدای والا و بلندپایه : اوست رحمتگرِ مهربان ... عزّتمندِ چیره یگانه بزرگِ بلندپایه سترگ.

امام صادق علیه السلام در بزرگداشت خدای والا و بلندپایه : تویی خدا. جز تو خدایی نیست ... عزّتمندِ چیره یگانه بزرگ.

الزهد ، ابن حنبل به نقل از موسی بن علی ، از پدرش : به من رسیده که نوح علیه السلامبه پسرش سام گفت : «... پسرم! مبادا به گور در آیی و در دلت هم وزن ذرّه ای کبر باشد؛ زیرا بزرگی، ردای خداوند عز و جل است . پس هر کس با خدا در ردای او بستیزد، [ خداوند] بر او خشم گیرد».

.

1- .ردا، جامه ای است که روی همه لباس ها پوشیده می شود و در این جا ، کنایه از لازمه جدا ناشدنی است ؛ یعنی بزرگی، همواره با خدا و ذاتیِ اوست و از او جداشدنی نیست .

ص: 578

59 / 2ما لا یُوصَفُ کِبرِیاؤُهُ بِهِالإمام الصادق علیه السلام :وَاللّهُ عز و جل لا یُشَبَّهُ بِشَیءٍ ، وإِنَّما قُلنا : إِنَّهُ قَوِیٌّ لِلخَلقِ القَوِیِّ ، وکَذلِکَ قَولُنا : العَظیمُ وَالکَبیرُ ، ولا یُشَبَّهُ بِهذِهِ الأَسماءِ اللّهُ تَبارَکَ وتَعالی . (1)

راجع : ج 5 ص 164 (معنی اللّه أکبر) .

.

1- .بحار الأنوار : ج 3 ص 194 عن المفضل بن عمر فی الخبر المشتهر بتوحید المفضل .

ص: 579



59 / 2 آنچه بزرگی او، به آن، وصف نمی گردد

59 / 2آنچه بزرگی او، به آن، وصف نمی گرددامام صادق علیه السلام :خداوند عز و جل به چیزی همسان انگاشته نمی شود، و گفتیم : «او نیرومند است» ، به دلیل آفرینش [موجودات ]نیرومند و از همین قبیل است تعابیر ما : «سترگ» و «بزرگ»، و خداوند عز و جلبه این نام ها همانند نمی گردد.

ر . ک : ج 5 ص 165 (معنای اللّه اکبر).