گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلد هفتم
فصل شصت و ششم : مُتَوفّی، موُفی، مُوَفّی



واژه شناسی «مُتوفّی»، «مُوفی» و «مُوَفّی»

مُتوفّی و مُوفی و مُوفّی ، در قرآن و حدیث

فصل شصت و ششم : مُتَوفّی، موُفیُ، مُوَفّیواژه شناسی «مُتَوفّی»، «مُوفی» و «مُوَفّی»صفت «مُتوفّی (تمام گیرنده) » ، اسم فاعل از «توفّی، یتوفّی» و صفت «مُوفی (وفا کننده) » ، اسم فاعل از «أوفی، یُوفی» و صفت «مُوَفّی (تمام دهنده) » ، اسم فاعل از «وفّی، یوفّی» است. هر سه واژه ، از ریشه «وفی» برگرفته شده اند که بر کامل کردن و تمام کردن دلالت می کند. واژه «وفاء» ، به معنای تمام کردن پیمان و کامل کردن شرط، از همین ریشه است. وقتی گفته می شود: «توفّیتُ الشی ء و استوفیتُه» ، که تمام چیزی را برداشته باشی ، به گونه ای که چیزی از آن را رها نکرده باشی . از همین ریشه است که در مورد مُرده می گویند: «توفّاه اللّه ؛ خدا [روح] او را به تمامی گرفت» . دو جمله «أوفاه حقّه» و «وفّاه» به یک معناست؛ یعنی: حقّ او را به طور کامل به او داد.

مُتوفّی و مُوفی و مُوفّی ، در قرآن و حدیثمشتقّات ریشه «وفی» ، 22 بار در قرآن کریم آمده و به خدای متعال ، نسبت داده شده است، و صفت «مُتوفّی» یک بار و صفت «موفّی» یک بار به صورت جمع، به کار رفته است. در قرآن کریم ، تَوَفّیِ خدا در مورد نفس انسان ، هنگام مرگ و خواب ، و نیز در مورد عیسی بن مریم علیهماالسلام و رهایی او از دست مخالفان ، به کار رفته است. به نظر می رسد در همه این موارد ، منظور ، گرفتن و برداشتنِ مورد توفّی به صورت کامل و حفظ آن از آفات است. در قرآن کریم ، مُوفی بودن و مُوَفّی بودن خدا نسبت به پیمان، اعمال، پاداش ها، روزی ها و حساب ، آمده است. چنین می نماید که در همه این موارد ، مقصود ، بخشیدن موارد یاد شده به صورت کامل است. برای مثال ، وقتی قرآن کریم می گوید: « وَ أَوْفُواْ بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ؛ به پیمان من وفا کنید تا به پیمان شما وفا کنم» ، مقصود این است که اگر انسان ها به پیمان خود عمل کنند ، خدا نیز به طور کامل به پیمان خود عمل می کند و به وعده اش به طور کامل ، عمل خواهد کرد.

.


ص: 76

66 / 1موفِی العَهدِالکتاب«أَوْفُواْ بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَ إِیَّیَ فَارْهَبُونِ» . (1)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی دُعاءِ الجَوشَنِ الکَبیرِ : یا فارِجَ الهَمِّ ، یا کاشِفَ الغَمِّ ، یا غافِرَ الذَّنبِ، یا قابِلَ التَّوبِ، یا خالِقَ الخَلقِ، یا صادِقَ الوَعدِ، یا موفِیَ العَهدِ. (2)

.

1- .البقره : 40 .
2- .البلد الأمین : ص 404 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 386 .

ص: 77



66 / 1 وفا کننده به پیمان

66 / 1وفا کننده به پیمانقرآن«به پیمان من وفا کنید تا به پیمان شما وفا کنم ، و تنها از من بترسید» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دُعای جوشن کبیر : ای از بین برنده نگرانی و غصّه، ای دور کننده غم و اندوه، ای آمرزنده گناه، ای پذیرنده توبه، ای آفریننده آفریدگان، ای راست وعده، ای وفاکننده به پیمان!

.


ص: 78

عنه صلی الله علیه و آله فی دُعاءِ الجَوشَنِ الکَبیرِ : یا کافِیَ مَنِ استَکفاهُ ، یا هادِیَ مَنِ استَهداهُ ، یا کالِیَ (1) مَنِ استَکلاهُ ، یا راعِیَ مَنِ استَرعاهُ ، یا شافِیَ مَنِ استَشفاهُ، یا قاضِیَ مَنِ استَقضاهُ، یا مُغنِیَ مَنِ استَغناهُ، یا موفِیَ مَنِ استَوفاهُ (2) .

66 / 2یُوَفِّی الأَعمالَ«وَ إِنَّ کُلاًّ لَّمَّا لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّکَ أَعْمَلَهُمْ إِنَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ خَبِیرٌ» .

«مَن کَانَ یُرِیدُ الْحَیَوهَ الدُّنْیَا وَ زِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمَلَهُمْ فِیهَا وَ هُمْ فِیهَا لاَ یُبْخَسُونَ» . (3)

66 / 3یُوَفِّی الأُجورَ«وَأَمَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَاللَّهُ لاَ یُحِبُ الظَّلِمِینَ» . (4)

66 / 4یُوَفِّی الحِسابَ«وَ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَعْمَلُهُمْ کَسَرَابِ بِقِیعَهٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْئانُ مَاءً حَتَّی إِذَا جَاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئا وَ وَجَدَ اللَّهَ عِندَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَ اللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ» . (5)

.

1- .کَلَأَهُ اللّه ُ : أی حفظه وحرسه (الصحاح : ج 1 ص 69) .
2- .البلد الأمین : ص 407 ، شرح الأسماء الحسنی للسبزواری : ص 220 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 392 .
3- .. هود : 111 ، 15 .
4- .آل عمران : 57 .
5- .النور : 39 .

ص: 79



66 / 2 تمام دهنده پاداشِ اعمال

66 / 3 تمام دهنده پاداش ها

66 / 4 تمام دهنده حساب

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعای جوشن کبیر : ای کفایت کننده آن که از او کفایت خواهد، ای راهنمای کسی که از او راهنمایی خواهد، ای مراقبت کننده کسی که از او مراقبت خواهد، ای نگه دارنده کسی که از او نگهداری خواهد، ای شفابخش کسی که از او شفا خواهد، ای برآورنده خواسته کسی که از او خواسته ای دارد، ای بی نیاز کننده کسی که از او بی نیازی خواهد، ای وفا کننده به کسی که از او وفا خواهد!

66 / 2تمام دهنده پاداشِ اعمال«و بی گمان ، پروردگار تو [پاداشِ] کارهای همه آنان را تمام می دهد، که او به آنچه می کنند ، آگاه است» .

«هرکه زندگی دنیا و آرایش آن را بخواهد، در این دنیا [پاداش] کارهایشان را به آنها تمام می دهیم و به آنان ، در این دنیا کم داده نمی شود» .

66 / 3تمام دهنده پاداش ها«وامّا آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، پس [خدا] پاداششان را تمام می دهد ، و البته خدا ستمکاران را دوست نمی دارد» .

66 / 4تمام دهنده حساب«و کسانی که کافر شدند ، کارهایشان چون سرابی است در زمین هموار ، که تشنه آن را آب پندارد تا چون بدان جا رسد ، آن را چیزی نیابد و خدا را نزد آن یابد . پس خدا حساب او را تمام به او می دهد ، (1) و البته خدا ، زودْ حساب است» .

.

1- .این تعبیر ، کنایه از جزای مطابق عمل است .

ص: 80

66 / 5یوفِی الأَرزاقَرسول اللّه صلی الله علیه و آله :أَیُّهَا النَّاسُ ، إِنَّ اللّهَ موفی کُلِّ عَبدٍ ما کَتَبَ لَهُ مِنَ الرِّزقِ ، فَأَجمِلوا (1) فِی الطَّلَبِ ، خُذوا ما حَلَّ ودَعوا ما حَرَّمَ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إِنَّ اللّهَ عز و جل یوفی عَبدَهُ ما کَتَبَ لَهُ مِنَ الرِّزقِ ، فَأَجمِلوا فِی الطَّلَبِ ، خُذوا ما حَلَّ ودَعوا ما حَرَّمَ . (3)

66 / 6یَتَوَفَّی الأَنفُسَ«إِذْ قَالَ اللَّهُ یَعِیسَی إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَجَاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِلَی یَوْمِ الْقِیَمَهِ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فِیمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ» . (4)

«اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَی عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْرَی إِلَی أَجَلٍ مُّسَمًّی إِنَّ فِی ذَ لِکَ لاَیَتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» . (5)

«وَهُوَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُم بِالَّیْلِ وَیَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنَّهَارِ ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فِیهِ لِیُقْضَی أَجَلٌ مُّسَمًّی ثُمَّ إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ ثُمَّ یُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ» . (6)

.

1- .أجْمَلَ فی طلب الشیء : اِتّأَدَ واعتدل فلم یُفرِط (لسان العرب : ج 11 ص 127) .
2- .تهذیب الکمال : ج 19 ص 515 .
3- .مسند أبی یعلی : ج 6 ص 100 ح 6552 ، مسند الشهاب : ج 2 ص 212 ح 1209 ، الدرّ المنثور : ج 4 ص 479 نقلاً عن أبی الشیخ وکلّها عن أبی هریره .
4- .آل عمران : 55 .
5- .الزمر : 42 .
6- .الأنعام : 60 .

ص: 81



66 / 5 تمام دهنده روزی ها

66 / 6 تمام گیرنده جان ها

66 / 5تمام دهنده روزی هاپیامبر خدا صلی الله علیه و آله:ای مردم! خدا به هر بنده ای ، آن روزی ای را که برایش نوشته ، به تمام می دهد . پس در جستجو[ی روزی] ، میانه روی کنید . آنچه را حلال کرده ، بردارید و آنچه را حرام کرده ، رها کنید.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:خداوند عز و جل به بنده اش آن روزی ای را که برایش نوشته ، به تمام می دهد . پس در جستجوی [روزی] میانه روی کنید . آنچه را حلال کرده ، بردارید و آنچه را حرام کرده ، رها کنید.

66 / 6تمام گیرنده جان ها«[ یاد کن ] هنگامی [ را ] که خدا گفت : «ای عیسی! من تو را بر می گیرم و به سوی خویش بالا می برم ، و تو را از [ آلایش ] کسانی که کفر ورزیده اند ، پاک می گردانم ، و تا روز رستاخیز ، کسانی را که از تو پیروی کرده اند ، فرادست کسانی که کافر شده اند ، قرار خواهم داد . آن گاه ، فرجام شما به سوی من است . پس در آنچه بر سرِ آن اختلاف می کردید ، میان شما داوری خواهم کرد» » .

«خداست که جان ها را هنگام مرگشان می گیرد و نیز آن [ روحی ] را که در خواب است و نمرده است. پس آن [ روحی ]را که بر آن حکم مرگ کرده ، نگاه می دارد و آن [روح ]دیگر را [که در خواب است] ، تا سرآمدی معیّن ، باز می فرستد. هر آینه ، در این [امر] ، برای مردمی که می اندیشند . نشانه هاست» .

«و اوست که [روح ] شما را به شب بر می گیرد و آنچه در روز مرتکب آن شدید ، می داند . پس شما را در روز بر می انگیزد تا سرآمدی نامبرده فرا رسد . سپس ، بازگشت شما به سوی اوست . پس از آن ، شما را از آنچه می کردید ، آگاه می کند» .

.


ص: 82

الفصل السابع والستون: المجیبالمجیب لغهً«المجیب» اسم فاعل من أَجاب ، یُجیب من مادّه «جوب» وهو مراجعه الکلام (1) . یقال: أَجاب عن سؤاله (2) . ولا یُسمّی جوابا إِلاّ بعد طلب (3) . المجیب ، هو الذی یقابل الدعاء والسؤال بالقبول والعطاء (4) .

المجیب فی القرآن والحدیثلقد وردت مشتقّات مادّه «جوب» أربع عشره مرّهً بالنسبه إلی اللّه تعالی فی القرآن الکریم؛ وجاءت صفه «المجیب» مرّهً واحدهً فی الآیه الکریمه : «إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُّجِیبٌ» (5) . وقد استعمل القرآن والأحادیث صفه «المجیب» والأفعال المتعلّقه به فی الدعاء والطلب ، واللّه یُجیب الداعین والمحتاجین والمضطرّین والتوّابین ویقضی حوائجهم .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 1 ص 491 .
2- .الصحاح : ج 1 ص 104 .
3- .المصباح المنیر : ص 113 .
4- .النهایه : ج 1 ص 310 .
5- .هود : 61 .

ص: 83



فصل شصت و هفتم : مُجیب

واژه شناسی «مُجیب»

مجیب ، در قرآن و حدیث

فصل شصت و هفتم : مُجیبواژه شناسی «مُجیب»صفت «مُجیب (اجابت کننده / پاسخ دهنده) » ، اسم فاعل از «أجابَ، یُجیبُ» و از ریشه «جوب» به معنای «باز گرداندن سخن» است. گفته می شود: «جواب پرسش او را داد»؛ امّا سخن ، «جواب» نامیده نمی شود ، مگر این که پس از پرسش و درخواست باشد. مُجیب، کسی است که در برابر دعا و درخواست، قبول و بخشش می کند.

مجیب ، در قرآن و حدیثدر قرآن کریم ، برگرفته از ریشه «جوب» ، چهارده بار در مورد خدای متعال به کار رفته است و صفت «مُجیب» ، یک بار در این آیه کریم آمده است : «إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُّجِیبٌ؛ پروردگار من ، نزدیک و پاسخ دهنده است» . در قرآن و احادیث ، صفت «مجیب» و افعال هم ریشه آن ، در مورد دعا و درخواست به کار رفته است ، و خداوند است که به دعاکنندگان و نیازمندان و درماندگان و توبه کنندگان ، پاسخ مثبت می دهد و نیازهایشان را برآورده می سازد.

.


ص: 84

67 / 1مُجیبُ الدَّعَواتِالکتاب«إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُّجِیبٌ» . (1)

«وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» . (2)

«وَ قَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ» . (3)

«إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلَئِِکَهِ مُرْدِفِینَ» . (4)

«فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» . (5)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا مَن هُوَ لِمَن دَعاهُ مُجیبٌ. (6)

.

1- .هود : 61 .
2- .البقره : 186 .
3- .غافر : 60 .
4- .الأنفال : 9 .
5- .یوسف : 34 .
6- .البلد الأمین : ص 410 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 396 .

ص: 85



67 / 1 اجابت کننده دعاها

67 / 1اجابت کننده دعاهاقرآن«پروردگار من ، نزدیک و اجابت کننده است» .

«و چون بندگانم درباره من از تو پرسیدند ، [بگو:] «همانا من نزدیکم؛ دعای دعاکننده را، آن گاه که مرا بخواند، اجابت می کنم» . پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند؛ باشد که راه یابند» .

«و پروردگارتان گفت: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم . کسانی که از پرستش من سرپیچی می کنند ، خوار به دوزخ وارد خواهند شد» .

«آن گاه که از پروردگارتان فریادرسی می خواستید، شما را [ چنین ] اجابت کرد که: من ، شما را با هزار فرشته که از پیِ یکدیگر درمی آیند ، یاری کننده ام» .

«پس ، پروردگارش او را اجابت کرد و نیرنگشان را از او بگردانید . اوست شنوای دانا» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله:ای کسی که به فردی که او را می خواند ، پاسخ دهنده ای!

.


ص: 86

الإمام علیّ علیه السلام :اللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ رَفیعَ الدَّرَجاتِ ، مُجیبَ الدَّعواتِ ، مُنزِلَ البَرَکاتِ ، مِن فَوقِ سَبعِ سَماواتٍ ، مُعطِیَ السُّؤالاتِ ، ومُبَدِّلَ السَّیِّئاتِ بِالحَسَناتِ ، وجاعِلَ الحَسَناتِ دَرَجاتٍ . (1)

عنه علیه السلام :لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ المُجیبُ لِمَن ناداهُ بِأَخفَضِ صَوتِهِ ، السَّمیعُ لِمَن ناجاهُ لِأَغمَضِ سِرِّهِ . (2)

الإمام الصادق علیه السلام :اللّهُمَّ إِنّی أَسأَ لُکَ . . . یا مَن عَلی کُلِّ شَیءٍ رَقیبٌ ، وعَلی کُلِّ شَیءٍ حَسیبٌ ، ومِن کُلِّ عَبدٍ قَریبٌ ، ولِکُلِّ دَعوَهٍ مُستَجیبٌ . (3)

67 / 2مُجیبُ المُضطَرّینَالکتاب«أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ» . (4)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله مِن دُعائِهِ لَیلَهَ الأَحزابِ : یا صَریخَ المَکروبینَ (5) ، ویا مُجیبَ المُضطَرّینَ ، ویا کاشِفَ الکَربِ العَظیمِ . (6)

.

1- .فلاح السائل : ص 311 ح 211 ، جمال الاُسبوع : ص 283 عن عبداللّه بن عطا عن الإمام الباقر علیه السلامنحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 64 ح 3 .
2- .البلد الأمین : ص 93 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 139 ح 7 .
3- .مهج الدعوات : ص 223 عن الربیع ، بحار الأنوار : ج 94 ص 273 ح 1 .
4- .النمل : 62 .
5- .الکَرْبُ : الحُزن والغَمّ الذی یأخذ بالنفس (لسان العرب : ج 1 ص 711) .
6- .تفسیر القمّی : ج 2 ص 186 ، بحار الأنوار : ج 20 ص 230 ح 3 .

ص: 87



67 / 2 اجابت کننده درماندگان

امام علی علیه السلام:خدایا! ستایش برای توست که بالا برنده مقام ها، پاسخ دهنده دعاها، فرو آورنده برکت ها از فراز هفت آسمان، بخشنده درخواست ها، تبدیل کننده بدی ها به خوبی ها، ترفیع دهنده درجه[بنده در بهشت به واسطه ]خوبی هایی .

امام علی علیه السلام:خدایی جز اللّه نیست؛ آن پاسخ دهنده به کسی که با ضعیف ترین صدایش او را می خواند؛ آن شنوا برای کسی که پوشیده ترین رازش را با او نجوا می کند.

امام صادق علیه السلام:خدایا! ای کسی که بر هر چیز ، نگاهبانی و بر هر چیز ، شمارشگری و به هر بنده ای ، نزدیکی و به هر درخواستی ، پاسخ دهنده ای! من از تو می خواهم... .

67 / 2اجابت کننده درماندگانقرآن«یا کیست آن که درمانده را چون او را بخواند اجابت می کند و بدی را برطرف می سازد؟» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعایش در شب جنگ احزاب : ای فریادرس اندوهگینان، و ای پاسخ دهنده درماندگان، و ای برطرف کننده اندوه بزرگ!

.


ص: 88

عنه صلی الله علیه و آله :یا مُجیبَ مَن لا مُجیبَ لَهُ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام :هُوَ اللّهُ أَسرَعُ الحاسِبینَ وأَجوَدُ المُفضِلینَ ، المُستَجیبُ دَعوَهَ المُضطَرّینَ وَالطَّالِبینَ إِلی وَجهِهِ الکَریمِ . (2)

الإمام الباقر علیه السلام :کانَ دُعاءُ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله لَیلَهَ الأَحزابِ : یا صَریخَ المَکروبینَ ویا مُجیبَ دَعوَهِ المُضطَرّینَ . (3)

67 / 3مُجیبُ التَّوّابینَالإمام علیّ علیه السلام :یا غِیاثَ المُستَغیثینَ أَغِثنی ، یا مُعینَ المُؤمِنینَ أَعِنّی ، یا مُجیبَ التَّوّابینَ تُب عَلَیَّ ، إِنَّکَ أَنتَ التَّوّابُ الرَّحیمُ . (4)

67 / 4مُجیبٌ ما أَسمَعَهُالإمام زین العابدین علیه السلام :سُبحانَهُ مِن خالِقٍ ما أَصنَعَهُ ، ورازِقٍ ما أَوسَعَهُ ، وقَریبٍ ما أَرفَعَهُ ، ومُجیبٍ ما أَسمَعَهُ ، وعَزیزٍ ما أَمنَعَهُ (5) . (6)

.

1- .البلد الأمین : ص 407 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 391 .
2- .الدروع الواقیه : ص 216 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 209 ح 3 .
3- .الکافی : ج 2 ص 561 ح 17 عن محمّد بن مسلم و ج8 ص 278 ح 420 عن الإمام الصادق علیه السلام و ج 4 ص 561 ح 3 ، تهذیب الأحکام : ج 6 ص 18 ح 39 ، کامل الزیارات : ص 64 ح 48 والثلاثه الأخیره عن عقبه بن خالد عن الإمام الصادق علیه السلام ، الدروع الواقیه : ص 244 عن الإمام علیّ علیه السلام وکلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 100 ص 214 ح 4 .
4- .الدروع الواقیه : ص 253 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 222 ح 3 .
5- .المَنْعَهُ : أی قُوَّه تمنع من یریدهم بسوء وقد تفتح النون (لسان العرب : ج 8 ص 343) .
6- .بحار الأنوار : ج 94 ص 154 ح 22 نقلاً عن أنیس العابدین .

ص: 89



67 / 3 پذیرنده توبه کنندگان

67 / 4 اجابت کننده ای که چه شنواست!

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:ای پاسخ دهنده به کسی که پاسخ دهنده ای ندارد!

امام علی علیه السلام:اوست اللّه ؛ آن که سریع ترینِ حسابرسان و بخشنده ترینِ بخشندگان است ؛ آن که پاسخ دهنده به درخواستِ درماندگان و درخواست کنندگانِ جلوه کریم اوست .

امام باقر علیه السلام:دعای پیامبر صلی الله علیه و آله در شب جنگ احزاب ، چنین بود: «ای فریادرس اندوهگینان و ای پاسخ دهنده به درخواست درماندگان!» .

67 / 3پذیرنده توبه کنندگانامام علی علیه السلام:ای فریادرس فریادخواهان! به دادَم برس، ای یاریگر مؤمنان! دستم را بگیر، ای پاسخ دهنده توبه کنندگان! توبه ام را بپذیر، که تنها تویی توبه پذیر مهربان.

67 / 4اجابت کننده ای که چه شنواست!امام زین العابدین علیه السلام:پاک است آفریدگار ، که چه سازنده است! و روزی رسان است ، که چه گشاینده است! و نزدیک است ، که چه والاست! و پاسخ دهنده است ، که چه شنواست! و شکست ناپذیر است ، که چه تسخیر ناشدنی است!

.


ص: 90

67 / 5مُجیبٌ لا یَسأَمُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ إِنَّکَ حَیٌّ لا تَموتُ ، وصادِقٌ لا تَکذِبُ ، وقاهِرٌ لا تُقهَرُ ، وبَدیءٌ لاتَنفَدُ ، وقَریبٌ لا تَبعُدُ ، وقادِرٌ لا تُضادُّ ، وغافِرٌ لا تَظلِمُ ، وصَمَدٌ لا تَطعَمُ ، وقَیّومٌ لاتَنامُ ، ومُجیبٌ لا تَسأَمُ ، وجَبّارٌ لا تُعانُ . (1)

.

1- .مهج الدعوات : ص 174 عن سلمان عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 95 ص 389 ح 29 .

ص: 91



67 / 5 اجابت کننده ای که خسته نمی شود

67 / 5اجابت کننده ای که خسته نمی شودپیامبر خدا صلی الله علیه و آله:خدایا! تویی زنده ای که نمی میری، و راستگویی که دروغ نمی گویی، و غالبی که مغلوب نمی شوی، و آغازگری که تمام نمی شوی، و نزدیکی که دور نمی شوی، و توانایی که با او مخالفت نمی شود، و آمرزنده ای که ستم نمی کنی، و بی نیازی که تغذیه نمی کنی ، و پاینده ای که نمی خوابی ، و اجابت کننده ای که خسته نمی شوی، و چیره ای که یاری نمی شوی .

.


ص: 92

الفصل الثامن والستون: المحیطالمحیط لغهً«المحیط» اسم فاعل من أَحاط ، یُحیط ، من مادّه «حوط» وهو الشیء یُطیف بالشیء. الحوط : شیء مستدیر تعلّقه المرأَه علی جبینها ، من فضّه (1) . الحائط : الجدار ؛ لأَنّه یحوط مافیه (2) . أَحاط القوم بالبلد إِحاطهً: استداروا بجوانبه (3) ، ثمّ یستعمل فی الحفظ والصیانه . قال ابن الأَثیر : حاطه ، یحوطه حوطا وحیاطهً : إِذا حفظه وصانه وذبّ عنه وتوفّر علی مصالحه (4) . والمناسبه بین الإطافه والاستداره وبین الحفظ والصیانه واضحه؛ کأنّ الحافظ بإطافته واستدراته بالشیء یحفظه من الآفات و الأَخطار . أَحطتُ به علما ، أَی : أَحدق علمی به من جمیع جهاته وعرفته (5) ، ولم یفته شیء منها 6 .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 2 ص 120 .
2- .لسان العرب : ج 7 ص 279 .
3- .المصباح المنیر : ص 156 .
4- .النهایه : ج 1 ص 461 .
5- .أساس البلاغه : ص 99 .

ص: 93



فصل شصت و هشتم : مُحیط

واژه شناسی «مُحیط»

فصل شصت و هشتم : مُحیطواژه شناسی «مُحیط»صفت «مُحیط (فراگیرنده) » ، اسم فاعل از «أحاطَ ، یُحیطُ» و از ریشه «حوط» به معنای «حلقه زدن چیزی بر چیز دیگر» است. حوُط ، چیز گردی از نقره است که زن بر پیشانی خود می بندد. حائط ، به معنای دیوار است؛ چون دیوار ، اشیای درون خود را فرا می گیرد. جمله «أحاط القوم بالبلد إحاطهً» ، به این معناست که : «مردم از همه طرف به دور شهر ، حلقه زدند». از سوی دیگر، حَوَطَ ، در نگهداری و مراقبت نیز به کار می رود. ابن اثیر گفته است: حاطه، یحوطه ، حوطاً و حیاطهً ، وقتی به کار می رود که کسی چیزی را نگهداری و مراقبت ، و از آن دفاع کند و همه توجّه خود را معطوف بر مصالح (منافع) آن نماید . و مناسبت میان حلقه زدن و دور چیزی چرخیدن، و نگهداری و مراقبت، روشن است. گویا نگهداری کننده از چیزی ، با حلقه زدن و دور آن چیز چرخیدن ، آن را از آسیب ها و خطرها حفظ می کند. جمله «أَحطتُ به علماً» ، بدین معناست که دانش من ، آن را از هر سو فرا گرفته (بدان احاطه یافته) است و به آن آگاهی دارم و چیزی از آن ، از دست نرفته است.

.


ص: 94

المحیط فی القرآن والحدیثلقد وردت مشتقّات مادّه «حوط» منسوبهً إِلی اللّه سبحانه فی القرآن الکریم ثلاث عشره مرّهً ، فقد جاءت صفه «المحیط» ثلاث مرّات فی قوله: «بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ» (1) ، ومرّتین بقوله: «بِکُلِّ شَیْ ءٍ مُّحِیطُ» (2) ، ومرّه واحده بلفظ «بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِیطٌ» (3) ، ومرّه واحده أَیضا بلفظ «وَ اللَّهُ مُحِیطُ بِالْکَفِرِینَ» (4) ، ومرّه واحده بلفظ «مِن وَرَائِهِم مُّحِیطُ » (5) ، وقد وصف القرآن والأَحادیث اللّه بأنّه محیط بکلّ شیء بما فی ذلک النَّاس ، وهذه الإحاطه من حیث العلم والقدره ، کما فی قوله تعالی «وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْمَا » (6) لا بالذات ، لأَنّ الأَماکن محدوده تحویها حدود أَربعه ، فإذا کان بالذات لزمها الحوایه. (7)

.

1- .آل عمران : 120 ؛ النساء : 108 ؛ الأنفال : 47 .
2- .فصّلت : 54 ؛ النساء : 126 .
3- .هود: 92 .
4- .البقره : 19 .
5- .البروج : 20 .
6- .الطلاق : 12 .
7- .راجع : ص 148 ح 5260 .

ص: 95



محیط ، در قرآن و حدیث

محیط ، در قرآن و حدیثبرگرفته ها از ریشه «حوط» ، سیزده بار در قرآن کریم به خداوند نسبت داده شده است. صفت «مُحیط» سه بار به صورت «بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ ؛ به آنچه می کنند ، فراگیرنده است» دو بار به صورت «بِکُلِّ شَیْ ءٍ مُحِیطُ ؛ همه چیز را فراگیرنده است» ، یک بار به صورت «بِمَا تَعْمَلُونَ مُّحِیطٌ ؛ به آنچه می کنید ، فراگیرنده است» ، یک بار به صورت «واللّهُ مُحِیطُ بِالْکَفِرِینَ ؛ و خدا فراگیرنده کافران است» ، و یک بار به صورت «مِن وَرَائِهِم مُّحِیطُ ؛ از هر سو ، آنان را فراگیرنده است» به کار رفته است. در قرآن و احادیث ، خداوند ، محیط بر هر چیزی از جمله انسان ها دانسته شده است و این احاطه، از جهت علم و قدرت اوست چنان که در آیه : «وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْمَا ؛ و خداوند به همه چیز ، احاطه علمی دارد » آمده است نه با ذاتش (1) ؛ چون مکان ها محدودند و جهت های چهارگانه آنها را در برگرفته اند و اگر [احاطه خدا] با ذاتش بود ، ذات خدا الزاما دارای جهت های چهارگانه می شد [؛ یعنی خدا، بالا و پایین و چپ و راست پیدا می کرد ] .

.

1- .به این معنا که ذات خدا در اشیا حلول کند .

ص: 96

68 / 1مُحیطٌ بِکُلِّ شَیءٍالکتاب«أَلاَ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْ ءٍ مُّحِیطُ» . (1)

«وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَوَ تِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ ءٍ مُّحِیطًا» . (2)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :حَدَّ الأَشیاءَ کُلَّها عِندَ خَلقِهِ إِبانَهً (3) لَها مِن شِبهِهِ وإِبانَهً لَهُ مِن شِبهِها ، لَم یَحلُل فیها فَیُقالَ : هُوَ فیها کائِنٌ ، ولَم یَن ءَ عَنها فَیُقالَ : هُوَ مِنها بائِنٌ (4) ، ولَم یَخلُ مِنها فَیُقالَ لَهُ : أَینَ ، لکِنَّهُ سُبحانَهُ أَحاطَ بِها عِلمُهُ وأَتقَنَها صُنعُهُ وأَحصاها حِفظُهُ ، لَم یَعزُب (5) عَنهُ خَفِیّاتُ غُیوبِ الهَواءِ ولا غَوامِضُ مَکنونِ ظُلَمِ الدُّجی ولا ما فِی السَّماواتِ العُلی إِلَی الأَرَضینَ السُّفلی ، لِکُلِّ شَیءٍ مِنها حافِظٌ ورَقیبٌ ، وکُلُّ شَیءٍ مِنها بِشَیءٍ مُحیطٌ ، وَالمُحیطُ بِما أَحاطَ مِنهَا الواحِدُ الأَحَدُ الصَّمَدُ . (6)

عنه علیه السلام فی خُطبَهٍ لَهُ یَذکُرُ فیها خَلقَ اللّهِ عز و جلالعالَمَ : أَحالَ الأَشیاءَ لأَوقاتِها ، ولَأَمَ (7) بَینَ مُختَلِفاتِها ، وغَرَّزَ غَرائِزَها (8) ، وأَلزَمَها أَشباحَها ، عالِما بِها قَبلَ ابتِدائِها ، مُحیطا بِحُدودِها وَانتِهائِها ، عارِفا بِقَرائِنِها وأَحنائِها (9) . (10)

.

1- .فصّلت : 54 .
2- .النساء : 126 .
3- .أبَنْتُه : أی أوضحته (الصحاح : ج 5 ص 2083) .
4- .البَیْنُ : البُعد (النهایه : ج 1 ص 175) .
5- .عَزبَ : غَابَ وبَعُدَ (لسان العرب : ج 1 ص 597) .
6- .الکافی : ج 1 ص 135 ح 1 عن محمّد بن أبی عبداللّه ومحمّد بن یحیی جمیعا رفعاه عن الإمام الصادق علیه السلام ، التوحید : ص 42 ح 3 عن الحصین بن عبدالرحمن عن أبیه عن الإمام الصادق عن جدّه علیهماالسلام ، الغارات : ج 1 ص 172 عن إبراهیم بن إسماعیل الیشکری ، بحار الأنوار : ج 4 ص 269 ح 15 .
7- .لَأَمَ وَلاَءَمَ بین الشیئین : إذا جمع بینهما ووافق (النهایه : ج 4 ص 220) .
8- .الغریزه : الطبیعه والقریحه والجمع : غرائز ، وغرّزها فی الخلق بالتخفیف والتشدید أی رکّبها فیهم (مجمع البحرین : ج 2 ص 1313) .
9- .الحِنْوُ : واحد الأحناء ، وهی الجوانب (الصحاح : ج 6 ص 2321) .
10- .نهج البلاغه : الخطبه 1 ، الاحتجاج : ج 1 ص 474 ح 113 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 301 ح 7 .

ص: 97



68 / 1 فراگیرنده هر چیز است

68 / 1فراگیرنده هر چیز استقرآن«آگاه باش که او همه چیز را [به علم و قدرت خود ،] فراگیرنده است» .

«و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ، از آنِ خداست، و خدا همه چیز را فراگیرنده است» .

حدیثامام علی علیه السلام:[ خداوند ، ] همه چیز را هنگام آفرینش ، محدود (معیّن) ساخته تا از همانندی آنها به خود و از همانندی خود به آنها جدا شود . در اشیا حلول نکرده تا گفته شود: «او در اشیاست» ، و از اشیا دور نشده تا گفته شود: «او از اشیا فاصله دارد»، و از اشیا کنار نکشیده تا گفته شود : «کجاست؟»؛ بلکه آگاهی خدای پاک ، اشیا را فرا گرفته و سازندگی او ، اشیا را استوار ساخته و نگهداری (مراقبت) او اشیا را شماره کرده است . امور پنهانِ اسرار جَو ، و امور پیچیده و پوشیده تاریک های شب ، و آنچه در آسمان های برین تا زمین های فرودین وجود دارد ، از او پوشیده نیست؛ برای هر چیزی از آنها، نگاهبان و مراقبی است و هر چیزی از آنها چیزی را فراگیرنده است، و موجودی که فراگیرنده های اشیا را فراگرفته است ، یگانه بی همتای بی نیاز است.

امام علی علیه السلام در خطبه ای که آفرینش جهان به وسلیه خداوند عز و جل را ذکر می کند : به اشیا در زمان معیّنشان پرداخت، و میان امور گوناگون ، سازواری داد، و طبیعت اشیا را در درونشان نهاد ، و آنها را با حالت بدون تعیّنشان ، همراه ساخت [و با پذیرش این طبیعت ها، اشیا تعیّن یافتند]، در حالی که پیش از آغاز پیدایش آفریدگان ، به آنها آگاه بود و اندازه ها و نهایت آنها را فراگیرنده بود و پیوستگی ها و کرانه های آنها را می شناخت .

.


ص: 98

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الَّذی لا مِن شَیءٍ کانَ ، ولا مِن شَیءٍ کَوَّنَ ما قَد کانَ ... مُستَشهِدٌ بِکُلِّیَّهِ الأَجناسِ عَلی رُبوبِیَّتِهِ ، وبِعَجزِها عَلی قُدرَتِهِ ، وبِفُطورِها (1) عَلی قِدمَتِهِ ، وبِزَوالِها عَلی بَقائِهِ ، فَلا لَها مَحیصٌ عَن إِدراکِهِ إِیّاها ، ولا خُروجٌ مِن إِحاطَتِهِ بِها ، ولاَ احتِجابٌ عَن إِحصائِهِ لَها ، ولاَ امتِناعٌ مِن قُدرَتِهِ عَلَیها . (2)

الإمام زین العابدین علیه السلام :اللّهُمَّ إِنّی أَسأَ لُکَ . . . بِالاِسمِ الأَعظَمِ الأَعظَمِ الأَعظَمِ ، المُحیطِ بِمَلَکوتِ السَّماواتِ وَالأَرضِ . (3)

الإمام الصادق علیه السلام :سُبحانَ مَن هُوَ عالِمٌ لا یَسهو (4) ، سُبحانَ مَن هُوَ مُحیطٌ بِخَلقِهِ لا یَغیبُ ، سُبحانَ مَن هُوَ مُحتَجِبٌ لا یُری . (5)

عنه علیه السلام لَمّا سُئِلَ : مَا الفَرقُ بَینَ أَن تَرفَعوا أَیدِیَکُم إِلَی السَّماءِ وبَینَ أَن تَخفِضوها نَحوَ الأَرضِ؟ : ذلِکَ فی عِلمِهِ وإِحاطَتِهِ وقُدرَتِهِ سَواءٌ ، ولکِنَّهُ عز و جل أَمَرَ أَولیاءَهُ وعِبادَهُ بِرَفعِ أَیدیهِم إِلَی السَّماءِ نَحوَ العَرشِ ؛ لِأَنَّهُ جَعَلَهُ مَعدِنَ الرِّزقِ ، فَثَبَّتنا ما ثَبَّتَهُ القُرآنُ . (6)

.

1- .الفَطْرُ : الابتداء والاختراع (النهایه : ج 3 ص 457) .
2- .التوحید : ص 69 و ص 71 ح 26 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 122 ح 15 کلاهما عن الهیثم بن عبداللّه الرمّانی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 222 ح 2 .
3- .مهج الدعوات : ص 200 عن أبان بن تغلب عن الإمام الصادق علیه السلام ، الإقبال : ج 1 ص 329 عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 98 ص 133 ح 3 وج 95 ص 166 ح 21 .
4- .السَّهو : الغفله (الصحاح : ج 6 ص 2386) .
5- .الدعوات : ص 93 ح 228 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 206 ح 3 .
6- .التوحید : ص 248 ح 1 ، الاحتجاج : ج 2 ص 199 ح 213 کلاهما عن هشام بن الحکم ، بحار الأنوار : ج 10 ص 199 ح 3 .

ص: 99

امام علی علیه السلام:ستایش ، برای خدایی است که از چیزی به وجود نیامده، و آنچه را موجود است ، از چیزی به وجود نیاورده است... . [ او ]همه گروه های موجودات را بر پروردگار بودنش، ناتوانی آنها را بر توانایی اش، آغازْ داشتنِ آنها را بر بی آغازی اش، و نابودی آنها را بر پایداری اش، گواه گرفته است . پس موجودات ، گریزی از ادراک شدنشان به وسیله خدا ندارند ، و از فراگیری خدا بر خویش گریزی ندارند ، و نمی توانند از حسابگری خدا پوشیده باشند و مانع چیرگی خدا بر خویش شوند.

امام زین العابدین علیه السلام:خدایا! از تو می خواهم... به بزرگ ترین و بزرگ ترین و بزرگ ترین نامت ، که ملکوت آسمان ها و زمین را فراگرفته است... .

امام صادق علیه السلام:پاک است خدایی که داناست و غفلت نمی کند ، پاک است خدایی که فراگیرنده آفریدگان است، بدون غیبت ، پاک است خدایی که پوشیده است و دیده نمی شود!

امام صادق علیه السلام در پاسخ به این سؤال که : چه فرقی است میان این که [ هنگام دعا ]دست های خود را به سوی آسمانْ بلند کنید ، یا به سمت زمین ، پایین بیاورید؟ : این دو حالت در دانش و احاطه و توانایی خدا فرقی نمی کند؛ امّا خداوند عز و جل به دوستان و بندگان خود ، دستور داده که دستانشان را به سمت آسمان به سوی عرش ، دراز کنند؛ چون آسمان را معدن روزی قرار داده است . پس ما همان مطلب را که قرآن مقرّر کرده، مقرّر کرده ایم.

.


ص: 100

عنه علیه السلام لَمّا سُئِلَ عَنِ التّکبیرِ فِی العیدَینِ : تَقولُ : اللّهُ أَکبَرُ أَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ حِفظُکَ ، وقَهَرَ کُلَّ شَیءٍ عِزُّکَ . (1)

الإمام الرضا علیه السلام :أَنتَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ ، وبِکُلِّ شَیءٍ مُحیطٌ ، وبِعِبادِکَ خَبیرٌ بَصیرٌ . (2)

الإمام الجواد علیه السلام :أَسأَ لُکَ بِالعَینِ الَّتی لا تَنامُ ، وبِالحَیاهِ الَّتی لا تَموتُ ، وبِنورِ وَجهِکَ الَّذی لا یَطفَأُ ، وبِالاِسمِ الأَکبَرِ الأَکبَرِ الأَکبَرِ ، وبِالاِسمِ الأَعظَمِ الأَعظَمِ الأَعظَمِ الَّذی هُوَ مُحیطٌ بِمَلَکوتِ السَّماواتِ وَالأَرضِ . (3)

الإمام الهادی علیه السلام لَمّا قیلَ لَهُ : رُوِیَ لَنا أَنَّ اللّهَ فی مَوضِعٍ دونَ مَوضِعٍ : اِعلَم أَنَّهُ إِذا کانَ فِی السَّماءِ الدُّنیا فَهُوَ کَما هُوَ عَلَی العَرشِ ، وَالأَشیاءُ کُلُّها لَهُ سَواءٌ عِلما وقُدرَهً ومُلکا وإِحاطَهً . (4)

.

1- .تهذیب الأحکام : ج 3 ص 133 ح 22 ، من لا یحضره الفقیه : ج 1 ص 513 ح 1481 وص 523 ح 1487 کلّها عن أبی الصباح الکنانی ، الإقبال : ج 2 ص 203 وفیه «علمک» بدل «حفظک» ، بحار الأنوار : ج 91 ص 62 ح 2 .
2- .المصباح للکفعمی : ص 527 ، البلد الأمین : ص 521 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 120 ح 17 .
3- .مهج الدعوات : ص 56 ، الأمان : ص 78 کلاهما عن یاسر الخادم ، بحار الأنوار : ج 94 ص 358 ح 2 .
4- .الکافی : ج 1 ص 126 ح 4 عن محمّد بن عیسی ، التوحید : ص 133 ح 15 عن أبی جعفر عن الإمام الصادق علیه السلامنحوه ، بحار الأنوار : ج 3 ص 323 ح 20 .

ص: 101

امام صادق علیه السلام در پاسخ به سؤال از «اللّه أکبر» گفتن در عیدهای فطر و قربان : می گویی: «اللّه أکبر (خدا بزرگ تر است ) » . نگهداریِ (مراقبتِ) تو ، هر چیزی را فرا گرفته است، و عزّت تو بر همه چیز ، چیره گشته است» .

امام رضا علیه السلام:تو بر همه چیز توانایی، و همه چیز را فراگیرنده ای، و به بندگانت آگاه و بینایی.

امام جواد علیه السلام:از تو می خواهم، به چشمی که نمی خوابد، و به زندگی ای که نمی میرد، و به نور تجلّی ات که خاموش نمی شود، و به بزرگ ترین ، بزرگ ترین و بزرگ ترین نامت ، و به سترگ ترین ، سترگ ترین ، و سترگ ترین نامت که ملکوت آسمان ها و زمین را فراگیرنده است... .

امام هادی علیه السلام آن گاه که به ایشان گفته شد: برای ما روایت شده که خدا در جایی هست و در جایی نیست : بدان که خداوند ، چون در آسمان دنیا هست ، همان سان بر عرش نیز هست و همه اشیا به یک اندازه در دانایی و توانایی و فرمان روایی و احاطه او قرار دارند .

.


ص: 102

68 / 2مُحیطٌ بِالنَّاسِالکتاب«وَ إِذْ قُلْنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَ مَا جَعَلْنَا الرُّءْیَا الَّتِی أَرَیْنَکَ إِلاَّ فِتْنَهً لِّلنَّاسِ وَ الشَّجَرَهَ الْمَلْعُونَهَ فِی الْقُرْءَانِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَمَا یَزِیدُهُمْ إِلاَّ طُغْیَنًا کَبِیرًا» . (1)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام لَمّا قالَ لَهُ یَهودِیٌّ : فَأَخبِرنی عَنِ اللّهِ عز و جل أَینَ هُوَ؟ : هُوَ هاهُنا وهاهُنا وفَوقُ وتَحتُ ومُحیطٌ بِنا ومَعَنا ، وهُوَ قَولُهُ : «مَا یَکُونُ مِن نَّجْوَی ثَلَثَهٍ إِلاَّ هُوَ رَابِعُهُمْ» (2) . (3)

عنه علیه السلام :أَمّا قَولُهُ : «لاَّ تُدْرِکُهُ الْأَبْصَرُ وَهُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصَرَ» (4) فَهُوَ کَما قالَ ؛ «لاَّ تُدْرِکُهُ الْأَبْصَرُ» یَعنی لا تُحیطُ بِهِ الأَوهامُ ، «وَهُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصَرَ» یَعنی یُحیطُ بِها «وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ» . (5)

عنه علیه السلام :قَد أَحاطَ عِلمُ اللّهِ سُبحانَهُ بِالبَواطِنِ وأَحصی الظَّواهِرَ . (6)

عنه علیه السلام :خَرَقَ عِلمُهُ باطِنَ غَیبِ السُّتُراتِ ، وأَحاطَ بِغُموضِ عَقائِدِ السَّریراتِ . (7)

.

1- .الإسراء : 60 .
2- .المجادله : 7 .
3- .الکافی : ج 1 ص 130 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 58 ص 10 ح 8 .
4- .الأنعام : 103 .
5- .التوحید : ص 262 ح 5 عن أبی معمّر السعدانی ، بحار الأنوار : ج 93 ص 134 ح 2 .
6- .غرر الحکم : ح 6677 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 368 ح 6199 .
7- .نهج البلاغه : الخطبه 108 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 242 ح 4609 .

ص: 103



68 / 2 فراگیرنده مردم است

68 / 2فراگیرنده مردم استقرآن«و هنگامی [ را یاد کن ] که به تو گفتیم: «همانا پروردگارت بر مردم ، احاطه دارد» . و خوابی که به تو نمودیم و درخت نفرین شده در قرآن را جز برای آزمایش مردم قرار ندادیم، و ما آنان را بیم می دهیم؛ ولی آنان را جز سرکشی ای بزرگ نمی افزاید» .

حدیثامام علی علیه السلام چون یک یهودی به ایشان گفت: از خداوند عز و جل آگاهم کن که کجاست؟ : او ، این جا و آن جا و بالا و پایین است و ما را فرا گرفته و همراه ماست، و این ، همان سخن خداست که : «راز گفتنِ هیچ سه تنی نیست ، مگر آن که او چهارمینِ آنان است» .

امام علی علیه السلام:امّا سخن خدا: «دیده ها او را در نمی یابند و او دیده ها را درمی یابد» ، حقیقت ، همان است که خدا گفته است . «دیده ها او را درنمی یابند» ، یعنی اندیشه ها او را فرا نمی گیرند . «و او دیده ها را درمی یابد» ، یعنی خدا چشم ها را فرا می گیرد، «و اوست ریزبینِ آگاه» .

امام علی علیه السلام:دانش خدای پاک ، درون اشیا را فرا گرفته و پدیدارها را برشمرده است.

امام علی علیه السلام:دانش او ، درونِ پرده های نهان را شکافت و پیچیدگی باورهای پنهان را فرا گرفت.

.


ص: 104

الإمام الکاظم علیه السلام :اللّهُمَّ إِنّی وفُلانُ بن فُلانٍ عَبدانِ مِنَ عَبیدِکَ ، نَواصینا (1) بِیَدِکَ ، تَعلَمُ مُستَقَرَّنا ومُستَودَعَنا ، ومُنقَلَبَنا ومَثوانا ، وسِرَّنا وعَلانِیَتَنا ، تَطَّلِعُ عَلی نِیّاتِنا وتُحیطُ بِضَمائِرِنا ، عِلمُکَ بِما نُبدیهِ کَعِلمِکَ بِما نُخفیهِ . (2)

68 / 3مُحیطٌ بِالکافِرینَ«أَوْ کَصَیِّبٍ مِّنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصَبِعَهُمْ فِی ءَاذَانِهِم مِّنَ الصَّوَ عِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِیطُ بِالْکَفِرِینَ» . (3)

«بَلِ الَّذِینَ کَفَرُواْ فِی تَکْذِیبٍ * وَ اللَّهُ مِن وَرَائِهِم مُّحِیطُ » . (4)

68 / 4مُحیطٌ بکلِّ شیءٍ عِلماالکتاب«اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَوَ تٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْمَا» . (5)

«ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا * حَتَّی إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَی قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا * کَذَ لِکَ وَ قَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَیْهِ خُبْرًا» . (6)

.

1- .النَاصِیَهُ : مَنْبَتُ الشَعْر فی مقدّم الرأس (لسان العرب : ج 15 ص 327) .
2- .مهج الدعوات : ص 75 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 220 ح 1 .
3- .البقره : 19 .
4- .البروج : 19 و 20 .
5- .الطلاق : 12 .
6- .الکهف : 89 91 .

ص: 105



68 / 3 فراگیرنده کافران است

68 / 4 دانش خدا هر چیزی را فراگیرنده است

امام کاظم علیه السلام:خدایا! من و فلانی فرزند فلانی ، دو بنده از بندگان توییم . پیشانی (زمام) ما در دست توست . قرارگاه و ودیعتگاه (اصلاب و ارحام) ما و بازگشتگاه و اقامتگاه ما و راز آلودی و هویداییِ ما را می دانی و بر نیتّ های ما آگاهی و اندرون ما را فراگرفته ای، و دانش تو به آنچه آشکار می کنیم ، همچون دانش توست به آنچه پنهان می کنیم.

68 / 3فراگیرنده کافران است«یا چون [ کسانی که در معرض ] ابر باران زای آسمان که در آن ، تاریکی هایی و تندر و آذرخشی است [ قرار گرفته اند ]؛ از بیم مرگ [بر آمده] از صاعقه ها، انگشتان خود را در گوش هایشان می کنند، و خدا فراگیرنده کافران است» .

«بلکه آنها که کافر شدند ، در دروغ انگاری اند ، و خدا از هر سو ، آنان را فراگیرنده است» .

68 / 4دانش خدا هر چیزی را فراگیرنده استقرآن«خدا ، همان است که هفت آسمان ، و از زمین ، همانند آن را آفرید. فرمان [او ، ]در میان آنها فرو می آید تا بدانید که خدا بر هر چیزی تواناست و دانش خدا همه چیز را فرا گرفته است» .

«سپس [ ذو القرنین ] وسیله ای [دیگر] را پی گرفت ، تا چون به گاه برآمدن خورشید رسید، آن را یافت که بر قومی طلوع می کند که برای آنان در برابر آن ، پوششی قرار نداده بودیم. چنین بود، و ما قطعا به آنچه نزد او بود ، احاطه داشتیم» .

.


ص: 106

«إِلاَّ مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا * لِّیَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُواْ رِسَلَتِ رَبِّهِمْ وَ أَحَاطَ بِمَا لَدَیْهِمْ وَ أَحْصَی کُلَّ شَیْ ءٍ عَدَدَا» . (1)

«إِن تَمْسَسْکُمْ حَسَنَهٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْکُمْ سَیِّئَهٌ یَفْرَحُواْ بِهَا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَ یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئا إِنَّ اللَّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ» . (2)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :الحَمدُ للّهِِ الَّذی عَلا فی تَوَحُّدِهِ ، ودَنا فی تَفَرُّدِهِ ، وجَلَّ فی سُلطانِهِ ، وعَظُمَ فی أَرکانِهِ ، وأَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلما وهُوَ فی مَکانِهِ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :أَشهَدُ أَنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ ، وأَنَّ اللّهَ قَد أَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلما ، وأَحصی کُلَّ شَیءٍ عَدَدا ، وأَحاطَ بِالبَرِیَّهِ خُبرا . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ إِنّی أَسأَ لُکَ بِرَحمَتِکَ الَّتی وَسِعَت کُلَّ شَیءٍ ، وبِعِزَّتِکَ الَّتی قَهَرَت کُلَّ شَیءٍ ، وبِعِزَّتِکَ (5) الَّتی ذَلَّ لَها کُلُّ شَیءٍ ، وبِقُوَّتِکَ الَّتی لا یَقومُ لَها شَیءٌ، وبِسُلطانِکَ الَّذی عَلا کُلَّ شَیءٍ ، وبِعِلمِکَ الَّذی أَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ . (6)

.

1- .الجنّ : 27 و 28 .
2- .آل عمران : 120 ، راجع : النساء : 108 ، الأنفال : 47 ، هود : 92 .
3- .الاحتجاج : ج 1 ص 138 ح 32 عن علقمه بن محمّد الحضرمی عن الإمام الباقر علیه السلام ، التحصین لابن طاووس : ص 578 عن زید بن أرقم ، بحار الأنوار : ج 37 ص 204 ح 86 .
4- .بحار الأنوار : ج 94 ص 223 ح 19 عن أبی دجانه الأنصاری .
5- .فی بحار الأنوار نقلاً عن المصدر : «وبعظمتک» بدل «وبعزّتک» .
6- .مهج الدعوات : ص 215 عن وهب بن إسماعیل عن الإمام الباقر عن أبیه عن جدّه علیهم السلام ، الکافی : ج 4 ص 72 ح 3 ، تهذیب الأحکام : ج 3 ص 106 ح 266 کلاهما عن علیّ بن رئاب عن الإمام الکاظم علیه السلاموص 95 ح 29 عن سعد بن سعد عن الإمام الرضا علیه السلام ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 2 ص 102 ح 1848 ، الإقبال : ج 1 ص 115 کلاهما عن الإمام الکاظم علیه السلاموکلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 326 ح 69 .

ص: 107

« [و کسی را بر غیب خود ، آگاه نمی کند ،] مگر آن فرستاده ای را که از او خشنود باشد ، که برای او از پیش رو و از پشت سرش ، نگاهبانانی گسیل می دارد تا معلوم بدارد که رسالت های پروردگارشان را رسانده اند، و البته [خدا ]آنچه را نزد آنان است ، فرا گرفته است و عدد هر چیزی را شماره کرده است» .

«اگر نیکی ای به شما برسد، آنان را ناخشنود می کند، و اگر بدی ای به شما برسد، بدان شاد می شوند، و اگر شکیبایی و پرهیزگاری کنید، نیرنگشان هیچ زیانی به شما نمی رساند، که خدا به آنچه می کنند، فراگیرنده است» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله:ستایش ، خدایی راست که در یگانگی اش بلندمرتبه، و در یکتایی اش نزدیک، و در سلطنتش شکوهمند، و در ارکانش بزرگ است، و دانش او همه چیز را فراگرفته و او در جایگاه خویش است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:گواهی می دهم که خدا بر هر چیزی تواناست ، و این که دانش خدا هر چیزی را فرا گرفته است، و عدد هر چیز را شمار کرده است، و آگاهی اش آفریدگان را فراگرفته است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:خدایا! از تو می خواهم به رحمتت که هر چیزی را فراگرفته است، و به عزّتت که بر هر چیزی چیره است، و به عزّتت که هر چیزی در برابرش خوار است، و به نیرومندی ات که چیزی با آن برابری نمی کند ، و به سلطنتت که بر هر چیزی برتری دارد، و به دانشت که هر چیزی را فرا گرفته است... .

.


ص: 108

الإمام علیّ علیه السلام :تَعالَی اللّهُ العَلِیُّ الأَعلی ، عالِمُ کُلِّ خَفِیَّهٍ ، وشاهِدُ کُلِّ نَجوی، لا کَمُشاهَدَهِ شَیءٍ مِنَ الأَشیاءِ ، عَلاَ (1) السَّماواتِ العُلی إِلَی الأَرَضینَ السُّفلی ، وأَحاطَ بِجَمیعِ الأَشیاءِ عِلما ، فَعَلاَ الَّذی دَنا ودَنَا الَّذی عَلا . (2)

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ بِما حَمِدَهُ بِهِ کُرسِیُّهُ (3) وکُلُّ شَیءٍ أَحاطَ بِهِ عِلمُهُ ، وسُبحانَ اللّهِ بِما سَبَّحَهُ بِهِ کُرسِیُّهُ وکُلُّ شَیءٍ أَحاطَ بِهِ عِلمُهُ ، ولا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ بِما هَلَّلَهُ بِهِ کُرسِیُّهُ وکُلُّ شَیءٍ أَحاطَ بِهِ عِلمُهُ ، وَاللّهُ أَکبَرُ بِما کَبَّرَهُ بِهِ کُرسِیُّهُ وکُلُّ شَیءٍ أَحاطَ بِهِ عِلمُهُ . (4)

عنه علیه السلام :کُلُّ عالِمٍ فَمِن بَعدِ جَهلٍ تَعَلَّمَ ، وَاللّهُ لَم یَجهَل ولَم یَتَعَلَّم ، أَحاطَ بِالأَشیاءِ عِلما قَبلَ کَونِها فَلَم یَزدَد بِکَونِها عِلما ، عِلمُهُ بِها قَبلَ أَن یُکَوِّنَها کَعِلمِهِ بَعدَ تَکوینِها . (5)

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ . . . الجَلیلِ ثَناؤُهُ ، الصّادِقَهِ أَسماؤُهُ ، المُحیطِ بِالغُیوبِ وما یَخطُرُ عَلَی القُلوبِ . (6)

الإمام الصادق علیه السلام :اللّهُمَّ أَنتَ اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ . . . أَحَطتَ کُلَّ شَیءٍ بِعِلمِکَ ، وأَحصَیتَ کُلَّ شَیءٍ عَدَدا . (7)

.

1- .فی بحار الأنوار : «ملأ» بدل «علا» .
2- .الغارات : ج 1 ص 176 عن إبراهیم بن إسماعیل الیشکری ، بحار الأنوار : ج 4 ص 273 .
3- .الکُرْسِیّ : هو العلم ، وقیل : کُرْسِیّهُ مُلکه ، وقیل : الفُلک المحیط بالأفلاک (مفردات ألفاظ القرآن : ص 706)
4- .الدروع الواقیه : ص 217 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 210 ح 3 .
5- .الکافی : ج 1 ص 135 ح 1 عن محمّد بن أبی عبداللّه ومحمّد بن یحیی جمیعا رفعاه إلی الإمام الصادق علیه السلام ، التوحید : ص 43 ح 3 عن الحصین بن عبدالرحمن عن أبیه عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام ، الغارات : ج 1 ص 174 عن إبراهیم بن إسماعیل الیشکری ، بحار الأنوار : ج 4 ص 270 ح 15 .
6- .الکافی : ج 8 ص 170 ح 193 عن جابر عن الإمام الباقر علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 77 ص 347 ح 30 .
7- .الإقبال : ج 2 ص 149 ، مصباح المتهجد : ص 491 من دون اسناد إلی المعصوم ، بحار الأنوار : ج 98 ص 262 .

ص: 109

امام علی علیه السلام:والاست خدای بلندمرتبه برتر ، دانا به هر پنهان ، و گواه بر هر راز و نیاز، نه همچون دیدن چیزی از چیزها، والایی یافته بر آسمان های برین تا زمین های فرودین، و دانش او همه اشیا را فراگرفته است . پس ، آن که نزدیک شده ، والا گشته و آن که والا شده ، نزدیک گشته است .

امام علی علیه السلام:ستایش ، برای خداست همچون پاک دانستن کرسی او (1) و هر آنچه که دانش او فراگرفته است، و پاک است خدا ، همچون پاک دانستن کرسی او، و هر آنچه که دانش او فراگرفته است، و خدایی غیر از اللّه نیست ، همچون تهلیلِ ( « لا إله إلاّ اللّه » گفتنِ ) کرسی خدا و هر آنچه که دانش او فراگرفته است، و خدا بزرگ تر است ، همچون بزرگ شمرده شدنش از جانب کُرسی اش و هر آنچه دانش او فرا گرفته است.

امام علی علیه السلام:هر دانایی ، از پسِ نادانی ، دانش می آموزد؛ امّا خدا ، هیچ گاه نادان نبوده و هیچ گاه دانشی نیاموخته است . دانش او ، اشیا را پیش از به وجود آمدنشان، فراگرفته است . پس با به وجود آمدن آنها دانش خدا افزایش نیافته است . دانش او به اشیا پیش از آفریدن آنها ، همچون دانش او پس از آفریدن آنهاست .

امام علی علیه السلام:ستایش ، از آنِ خداست... که ثنای او باشُکوه است، نام هایش راست است، و امور پنهان و آنچه را به دل ها خطور می کند، فراگیرنده است.

امام صادق علیه السلام:خدایا! تویی اللّه ، که خدایی جز تو نیست... . با دانشت ، همه چیز را فراگرفته ای و عدد هر چیزی را شماره کرده ای.

.

1- .مقصود از «کرسی» ، دانش است و گفته شده که مقصود ، فرمان روایی خداست و در قول دیگر ، سپهرِ محیط بر دیگر سپهرهاست (مفردات الفاظ قرآن : ص 706) .

ص: 110

الإمام الکاظم علیه السلام:إِنَّ اللّهَ قَد أَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلما وأَحصی کُلَ شَیءٍ عَدَدا. (1)

الإمام المهدیّ علیه السلام فی قُنوتِهِ : یا مَن أَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلما ، یا مَن أَحصی کُلَّ شَیءٍ عَدَدا . (2)

المزار الکبیر فِی الدُّعاءِ بِمَسجِدِ قُبا : . . . لا لَکَ حالٌ سَبَقَ حالاً فَتَکونَ أَوَّلاً قَبلَ أَن تَکونَ آخِرا ، وتَکونَ ظاهِرا قَبلَ أَن تَکونَ باطِنا ، أَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلمُکَ ، وأَحصی کُلَّ شَیءٍ غَیبُکَ . (3)

68 / 5مُحیطٌ بکلِّ شیءٍ قُدرَهًالکتاب«وَ أُخْرَی لَمْ تَقْدِرُواْ عَلَیْهَا قَدْ أَحَاطَ اللَّهُ بِهَا وَ کَانَ اللَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرًا» . (4)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ بِما وارَتِ (5) الحُجُبُ مِن جَلالِکَ وجَمالِکَ ، وبِما أَطافَ بِهِ العَرشُ مِن بَهاءِ کَمالِکَ ، وبِمَعاقِدِ العِزِّ مِن عَرشِکَ ، وبِما تُحیطُ بِهِ قُدرَتُکَ مِن مَلَکوتِ سُلطانِکَ ... (6)

.

1- .الکافی : ج 2 ص 562 ح 19 عن الحسین ، الدروع الواقیه : ص 82 عن الإمام الصادق علیه السلام وص 173 عن الإمام علیّ علیه السلام ، جمال الاُسبوع : ص 186 عن الحسن بن القاسم العبّاسی ، البلد الأمین : ص 102 عن الإمام الباقر علیه السلام ، طبّ الأئمّه لابنی بسطام : ص 41 عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 90 ص 155 ح 11 .
2- .مهج الدعوات : ص 92 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 234 ح 1 .
3- .المزار الکبیر : ص 100 من دون إسناد إلی المعصوم ، بحار الأنوار : ج 100 ص 223 ح 20 .
4- .الفتح : 21 .
5- .وارَیتُ الشَّیء : أخْفَیتُه ، وتواری هو : استتر (الصحاح : ج 6 ص 2523) .
6- .مهج الدعوات: ص 354، مصباح المتهجّد: ص 836 ح 898 عن أبییحیی عن الإمام الصادق علیه السلام، بحارالأنوار: ج 94 ص 372 ح 1.

ص: 111



68 / 5 توانایی خدا فراگیرنده همه چیز است

امام کاظم علیه السلام:دانش خدا ، هر چیزی را فرا گرفته است و عدد هر چیزی را شماره کرده است.

امام مهدی علیه السلام در قنوتش : ای کسی که دانشت ، هر چیزی را فرا گرفته است ، ای کسی که عدد هر چیزی را شماره کرده ای!

المزار الکبیر در دعایی که در مسجد قُبا خوانده می شود : برای تو حالتی نیست که بر حالتی دیگر پیشی گرفته باشد تا پیش از آن که آخر شوی ، نخستین گردی، و پیش از آن که باطن شوی ، ظاهر گردی . دانش تو هر چیزی را فرا گرفته است و آگاهی تو از غیب ، هر چیزی را شماره کرده است.

68 / 5توانایی خدا فراگیرنده همه چیز استقرآن«و [ نیز غنایم و فتوحات]دیگری [ نصیبتان می کند ] که شما توانایی آن را ندارید ؛ ولی [ قدرت ] خدا به آن احاطه دارد ، و خدا بر همه چیز ، تواناست» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله:خدایا! به آنچه پوشش ها از شُکوه و زیبایی تو پنهان کرده اند ، و به آنچه از درخشش کمال تو که عرش را احاطه کرده است ، و به جایگاه عزّتمند عرشت، و به آنچه توانایی تو از ملکوت سلطنتت فرا گرفته است ... .

.


ص: 112

الإمام الصادق علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی : «مَا یَکُونُ مِن نَّجْوَی ثَلَثَهٍ إِلاَّ هُوَ رَابِعُهُمْ وَ لاَ خَمْسَهٍ إِلاَّ هُوَ سَادِسُهُمْ» (1) : هُوَ واحِدٌ وأَحَدِیُّ الذَّاتِ ، بائِنٌ مِن خَلقِهِ وبِذاکَ وَصَفَ نَفسَهُ ، وهُوَ بِکُلِّ شَیءٍ مُحیطٌ بِالإِشرافِ وَالإِحاطَهِ وَالقُدرَهِ «لاَ یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّهٍ فِی السَّمَوَ تِ وَ لاَ فِی الْأَرْضِ وَ لاَ أَصْغَرُ مِن ذَ لِکَ وَ لاَ أَکْبَرُ» (2) بِالإِحاطَهِ وَالعِلمِ لا بِالذَّاتِ ، لِأَنَّ الأَماکِنَ مَحدودَهٌ تَحویها حُدودٌ أَربَعَهٌ ، فَإذا کانَ بِالذَّاتِ لَزِمَهَا الحَوایَهُ . (3)

68 / 6مُحیطٌ غَیرَ مُحاطٍرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی حِرزٍ لَهُ : أَعوذُ بِاللّهِ المُحیطِ بِکُلِّ شَیءٍ ولا یُحیطُ بِهِ شَیءٌ ، وهُوَ بِکُلِّ شَیءٍ مُحیطٌ . (4)

الإمام علیّ علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الَّذی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ . . . لا تُدرِکُهُ حَدَقُ (5) النّاظِرینَ ، ولا یُحیطُ بِسَمعِهِ سَمعُ السّامِعینَ . (6)

الإمام زین العابدین علیه السلام فی قُنوتِهِ : ثَنَتِ الأَلبابُ (7) عَن کُنهِکَ (8) أَعِنَّتَها (9) ، فَأَنتَ المُدرِکُ غَیرَ المُدرَکِ ، وَالمُحیطُ غَیرَ المُحاطِ . (10)

.

1- .المجادله : 7 .
2- .سبأ : 3 .
3- .الکافی : ج 1 ص 127 ح 5 ، التوحید : ص 131 ح 13 کلاهما عن ابن اُذینه ، بحار الأنوار : ج 3 ص 322 ح 19 .
4- .مهج الدعوات : ص 16 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 215 ح 14 .
5- .حَدَقُ : جمع حَدَقه وهی العین (النهایه : ج 1 ص 354) .
6- .الکافی : ج 8 ص 31 ح 5 عن أبی الهیثم بن التیّهان ، بحار الأنوار : ج 28 ص 240 ح 27 .
7- .اللُّبّ : القَلْبُ والعَقْل (القاموس المحیط : ج 1 ص 127) .
8- .کُنْهُ الأمر : حقیقته (النهایه : ج 4 ص 206) .
9- .العِنَان : اللّجام؛ وهو السیر الذی تُمسک به الدابّه ، والجمع : أعِنّه (لسان العرب : ج 13 ص 291) .
10- .مهج الدعوات : ص 71 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 216 ح 1 .

ص: 113



68 / 6 فراگیرنده فراناگرفته است

امام صادق علیه السلام در تفسیر این سخن خدای متعال: «راز گفتنِ هیچ سه تنی نیست ، مگر آن که او چهارمین آنان است، و نه هیچ پنج تنی ، مگر آن که او ششمین آنان است» : او یکتا و یگانه حقیقت است، از آفریده اش جداست و خود را چنین معرّفی کرده است، و او هر چیزی را به نظارت و احاطه و توانایی، فراگرفته است . «در آسمان ها و در زمین ، همسنگ ذرّه ای ، از او دور (نهان) نیست و نه خُردتر از آن و نه بزرگ تر» ، [ البتّه ]به احاطه و دانش ، نه با ذات؛ چون مکان ها محدودند و جهت های چهارگانه آنها را در برگرفته است . پس اگر [ ِ احاطه خدا ]با ذات [خدا] می بود، دربرگیرندگی [ِ جهت های چهارگانه ]بر ذات او لازم می آمد.

68 / 6فراگیرنده فراناگرفته استپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در حِرزش (1) : به خدایی پناه می برم که هر چیزی را فرا گرفته و چیزی او را فرا نگرفته است و او همه چیز را فراگیرنده است.

امام علی علیه السلام:ستایش ، برای خدایی است که خدایی جز او نیست... . دیده نگرندگان ، او را در نمی یابد، و گوش شنوندگان ، شنواییِ او را فرا نمی گیرد.

امام زین العابدین علیه السلام در قنوتش : خِردها لگام خود را از [اندیشیدن در ]ذات تو باز گردانده اند . پس ، تویی درک کننده ای که درک نمی شوی و فراگیرنده ای که فراگرفته نمی شوی.

.

1- .حِرز : دعا یا ذکر یا هر چه برای دفع چشم زخم و بلا به کار می رود.

ص: 114

التوحید عن یعقوب السرّاج :قُلتُ لِأَبی عَبدِاللّهِ علیه السلام : إِنَّ بَعضَ أَصحابِنا یَزعُمُ أَنَّ للّهِِ صورَهً مِثلَ صورَهِ الإِنسانِ ، وقالَ آخَرُ : إِنَّهُ فی صورَهِ أَمرَدَ (1) جَعدٍ (2) قَطَطٍ (3) ، فَخَرَّ أَبو عَبدِاللّهِ ساجِدا ، ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ . فَقالَ : سُبحانَ اللّهِ الَّذی لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ ولا تُدرِکُهُ الأَبصارُ ولا یُحیطُ بِهِ عِلمٌ ، لَم یَلِد لِأَنَّ الوَلَدَ یُشبِهُ أَباهُ ، ولَم یولَد فَیُشبِهَ مَن کانَ قَبلَهُ ، ولَم یَکُن لَهُ مِن خَلقِهِ کُفُوا أَحَدٌ ، تَعالی عَن صِفَهِ مَن سِواهُ عُلُوّا کَبیرا . (4)

الکافی عن علیّ بن أبی حمزه :قُلتُ لِأَبی عَبدِاللّهِ علیه السلام : سَمِعتُ هِشامَ بنَ الحَکَمِ یَروی عَنکُم : إِنَّ اللّهَ جِسمٌ ، صَمَدِیٌّ نورِیٌّ ، مَعرِفَتُهُ ضَرورَهٌ ، یَمُنُّ بِها عَلی مَن یَشاءُ مِن خَلقِهِ . فَقالَ علیه السلام : سُبحانَ مَن لا یَعلَمُ أَحَدٌ کَیفَ هُوَ إِلاّ هُوَ ، لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ وهُوَالسَّمیعُ البَصیرُ ، لا یُحَدُّ ولا یُحَسُّ ولا یُجَسُّ (5) ولا تُدرِکُهُ الأَبصارُ ولاَ الحَواسُّ ولا یُحیطُ بِهِ شَیءٌ ، ولا جِسمٌ ولا صورَهٌ ولا تَخطیطٌ ولا تَحدیدٌ . (6)

الإمام الکاظم علیه السلام :إِنَّ اللّهَ تَعالی واحِدٌ أَحَدٌ صَمَدٌ لَم یَلِد فَیورَثَ ولَم یُولَد فَیُشارَکَ ، ولَم یَتَّخِذ صاحِبَهً ولا وَلَدا . . . ولا تَقَعُ عَلَیهِ الأَوهامُ ولا تُحیطُ بِهِ الأَقطارُ ، ولا یَحویهِ مَکانٌ ولا تُدرِکُهُ الأَبصارُ ، وهُوَ یُدرِکُ الأَبصارَ وهُوَ اللَّطیفُ الخَبیرُ . (7)

.

1- .الأَمْرَدُ : الشابُّ طَرّ شارِبُه ولم تنبت لحیته (القاموس المحیط : ج 1 ص 337) .
2- .جَعُدَ الشَعْرُ : إذا کان فیه التواء وتقبّض فهو جَعِد خلاف المسترسل (المصباح المنیر : ص 102) .
3- .القَطَطُ : الشدید الجُعوده ، وقیل : الحَسنُ الجُعوده (النهایه : ج 4 ص 81) .
4- .التوحید : ص 103 ح 19 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 304 ح 42 .
5- .الجَسُّ : المَسُّ بالید ، وموضعه المجَسَّه (القاموس المحیط : ج 2 ص 204) .
6- .الکافی : ج 1 ص 104 ح 1 ، التوحید : ص 98 ح 4 ، کنز الفوائد : ج 2 ص 41 نحوه ، بحار الأنوار : ج 3 ص 290 ح 5 .
7- .التوحید : ص 76 ح32 ، روضه الواعظین : ص 44 کلاهما عن محمّد بن أبی عمیر ، بحارالأنوار : ج 4 ص 296 ح 23 .

ص: 115

التوحید به نقل از یعقوب سرّاج : به امام صادق علیه السلام گفتم: برخی یاران ما گمان می کنند که برای خدا صورتی همچون صورت انسان است و برخی دیگر گفته اند: او در چهره جوانی ، بی ریش و دارای موی فرفریِ زیباست . امام صادق علیه السلام به سجده افتاد . سپس سرش را بالا آورد و گفت: «پاک است خدایی که چیزی همانند او نیست و دیده ها او را در نمی یابند و دانشی او را فرا نمی گیرد . نزاده است؛ چرا که فرزند ، شبیه پدرش می شود، و زاده نشده است تا همانند کسی گردد که پیش از او بوده است ، و از آفریدگان ، او را هیچ همتایی نیست . از ویژگی های غیر خود ، بسی والاتر است».

الکافی به نقل از علی بن ابی حمزه : به امام صادق علیه السلام گفتم: شنیدم که هِشام بن حَکَم ، از شما نقل می کند که: خدا جسمی است ربّانی و نورانی . شناخت او ضروری است و به هر یک از آفریدگانش که بخواهد ، بخشش می کند. پس امام علیه السلام فرمود: «پاک است خدایی که جز او ، کسی نمی داند که او چگونه است . چیزی همانند او نیست و اوست شنوا و بینا . محدود و محسوس و ملموس نمی شود و دیده ها و حواس ، او را در نمی یابند و چیزی او را فرا نمی گیرد، و نه جسم است و نه صورت و نه [ قابل ]مرزبندی و نه محدودسازی» .

امام کاظم علیه السلام:خدای متعال ، یگانه و یکتا و بی نیاز است، نزاده است تا از او ارث برند، و زاده نشده است تا دیگری با او شریک گردد، و همسر و فرزندی بر نگزیده است... . اندیشه ها به او راه نمی یابند و کرانه ها او را فرا نمی گیرند و مکانی او را در بر نمی گیرد و دیده ها او را در نمی یابند و او دیده ها را در می یابد ، و اوست ریزبین آگاه .

.


ص: 116

الإمام الرضا علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ فاطِرِ الأَشیاءِ إِنشاءً . . . لا تَضبِطُهُ العُقولُ ولا تَبلُغُهُ الأَوهامُ ، ولا تُدرِکُهُ الأَبصارُ ولا یُحیطُ بِهِ مِقدارٌ . (1)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 105 ح 3 ، التوحید : ص 98 ح 5 ، علل الشرائع : ص 9 ح 3 کلّها عن محمّد بن زید ، بحار الأنوار : ج 4 ص 263 ح 11 .

ص: 117

امام رضا علیه السلام:ستایش ، برای خدایی است که نوپدید آورنده اشیاست... . خِردها بر او دست نمی یابند و اندیشه ها به او نمی رسند و دیده ها او را در نمی یابند و اندازه، او را فرا نمی گیرد.

.


ص: 118

الفصل التاسع والستون: المحیی ، الممیتالمحیی و الممیت لغهً«المحیی» اسم فاعل من أَحیا ، یُحیی، من مادّه «حیّ» وهو یدلّ علی خلاف الموت (1) . «الممیت» اسم فاعل من أَمات ، یُمیت ، من مادّه «موت» وهو یدلّ علی ذهاب القوّه من الشیء. منه الموت خلاف الحیاه (2) . فالمحیی والممیت هو الذی أَعطی الحیاه والموت .

المحیی والممیت فی القرآن والحدیثوردت صفه «المحیی» فی القرآن الکریم مرّتین ، ولفظها «لَمُحْیِ الْمَوْتَی» (3) ، ونُسبت صفه الإحیاء إِلی اللّه بشکل فعلیّ سبعا وأَربعین مرّهً ، ولم ترد صفه «الممیت» فی القرآن الکریم، أَمّا صفه الإماته فقد نُسبت إِلی اللّه سبحانه بشکل فعلیّ عشرین مرّهً. وقد تکرّرت عباره «یُحیی ویُمیت» فی القرآن الکریم تسع مرّات (4) ، وجاء مضمون جمله «یُحیی اللّه الموتی» سبع مرّات (5) ، ومعنی «إِخراج الحیّ من المیّت» وبالعکس فی أَربع آیات (6) ، ومعنی «إِحیاء الأَرض بعد موتها» تسع مرّات (7) . لقد ذکر القرآن الکریم والأَحادیث أَنّ اللّه تعالی مصدر الحیاه والموت ، لکنّ الحیاه والموت وردا بمعنیین ظاهریّ ومعنویّ ، والقصد من الحیاه والموت الظاهریّین حیاه الأَرض والنبات والحیوان والإنسان وموتها ، ومن آثار هذه الحیاه التغذّی ، والنموّ ، والإدراک ، والقدره ، ومن آثار الموت الظاهریّ انعدام آثار الحیاه الظاهریّه. أَمّا الحیاه والموت المعنویّان فهما حیاه القلوب وموتها إِذ إِنّ مصدر الحیاه المعنویّه الحکمه والفضائل الأَخلاقیّه وعنایه اللّه ومصدر الموت المعنویّ اتّباع الأَهواء ، والمعاصی ، والجهل . إِنّ اللّه جلّ شأنه منشئ الحیاه والموت الظاهریّین ، وکذلک منشئ الحیاه المعنویّه. أَمّا مصدر الموت المعنویّ فالإنسان نفسه وإِرادته للسوء .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 2 ص 122 .
2- .معجم مقاییس اللغه : ج 5 ص 283 .
3- .الروم : 50 ؛ فصّلت : 39 .
4- .البقره: 258 ؛ آل عمران : 156 ، الأعراف: 158 ، التوبه : 116 ، یونس : 56 ، المؤمنون : 80 ، غافر : 68 ، الدخان : 8 ، الحدید : 2 .
5- .الروم : 50 ؛ فصّلت : 39 ، الحجّ : 6 ، الشوری : 9 ، الأحقاف : 33 ، القیامه : 40 ، یس : 12 .
6- .آل عمران : 27 ، الأنعام : 95 ، یونس : 31 ، الروم : 19 .
7- .البقره : 164 ، النحل : 65 ، العنکبوت : 63 ، الجاثیه : 5 ، فاطر : 9 ، الروم : 19 ، 24 ، 50 ، الحدید : 17 .

ص: 119