گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلد هفتم
فصل هفتاد و یکم : مُخزی



واژه شناسی «مُخْزی»

مُخزی ، در قرآن و حدیث

فصل هفتاد و یکم : مُخزیواژه شناسی «مُخْزی»صفت «مُخزی (خوار کننده) » ، اسم فاعل از «أخزی، یُخزی» و از ریشه «خزی» است که بر دور کردن ، دلالت می کند. «خَزِیَ، یَخزَی، خزیاً» یعنی : ذلیل و خوار شد و در بدبختی گرفتار آمد، و «أخزاه اللّه » ، یعنی خدا او را دور کرد و از او بیزار شد و او را خوار کرده، فرو کوفت . از همین ریشه است این سخن عرب: «خَزِی الرجل خزایهً، فهو خزیان؛ از زشتی عملش شرمنده شد» و این ، از آن روست که او وقتی آن کار زشت را کرد و خجالت کشید، دور شد و کناره گرفت.

مُخزی ، در قرآن و حدیثدر قرآن کریم ، برگرفته های از «خزی» ، نُه بار با صراحت و دوازده بار به اشاره به خدا نسبت داده شده است. صفت «مُخزی» نیز یک بار در این آیه آمده است: «وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِی الْکَفِرِینَ؛ و خدا ، خوار کننده کافران است » . گفتنی است که «خزی» ، در واقع ، بازتاب کردار ناشایسته افراد خطاکار درنظام تشریعی و یا تکوینی است که در دنیا و یا آخرت ، دامنگیر آنان می شود. از این رو، در قرآن واحادیث، ضمن توصیف خدا با صفت«مُخزی»، به علّت صدور فعل «خوار کردن» از ناحیه خدا نیز اشاره شده است ، مثل: «خوار کننده کافران» و «خوار کننده ستمکاران»، «خوارکننده بدکاران»، «خوارکننده ستیزه جویان». (1)

.

1- .یعنی : کفر و ستمگری و بدکاری و ستیزه جویی ، سبب خوار شدن این افراد به وسیله خداست.

ص: 148

71 / 1مُخزِی الکافِرینَ«بَرَاءَهٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عَهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ * فَسِیحُواْ فِی الأَْرْضِ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُواْ أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِی الْکَفِرِینَ» . (1)

71 / 2مُخزِی المکذِّبِین«کَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَیْثُ لاَ یَشْعُرُونَ * فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْیَ فِی الْحَیَوهِ الدُّنْیَا وَ لَعَذَابُ الاْخِرَهِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ» . (2)

71 / 3مُخزِی الْمُسْتَکْبِرین«فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَکْبَرُواْ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ قَالُواْ مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّهً أَوَ لَمْ یَرَوْاْ أَنَّ اللَّهَ الَّذِی خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّهً وَ کَانُواْ بِئایَتِنَا یَجْحَدُونَ * فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی أَیَّامٍ نَّحِسَاتٍ لِّنُذِیقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیَوهِ الدُّنْیَا وَ لَعَذَابُ الْأَخِرَهِ أَخْزَی وَ هُمْ لاَ یُنصَرُونَ» . (3)

.

1- .التوبه : 1 و 2 وراجع : المائده : 41 ، النحل : 27 .
2- .الزمر : 25 و 26 .
3- .فصّلت : 15 و 16 .

ص: 149



71 / 1 خوار کننده کافران

71 / 2 خوار کننده دروغ انگاران

71 / 3 خوار کننده بزرگی فروشان

71 / 1خوار کننده کافران« [این آیات ، اعلامِ] بیزاری است از جانب خدا و پیامبرش ، به کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بسته اید. پس [ای مشرکان! ]چهار ماه [دیگر] در زمین بگردید و بدانید که شما ، ناتوان کننده خدا نیستید ، و خدا خوار کننده کافران است» .

71 / 2خوار کننده دروغ انگاران«کسانی که پیش از آنان بودند ، دروغ انگاشتند . پس عذاب ، از جایی که نمی دانستند ، بر آنان آمد. سپس خدا خواری را در زندگی دنیا بدانها چشانید، و بی گمان ، عذاب آخرت اگر می دانستند بزرگ تر است» .

71 / 3خوار کننده بزرگی فروشان«امّا [قوم] عاد، در زمین ، به ناروا خود را بزرگ پنداشتند و گفتند: «نیرومندتر از ما کیست؟» . آیا ندیدند که خدایی که آنان را آفرید، از آنان نیرومندتراست؟وآنهاآیات ماراانکارمی کردند. پس بر آنان تندبادی سرد در روزهایی شوم فرستادیم تا در زندگی دنیا عذابِ خواری را به آنان بچشانیم ، و هر آینه عذاب آخرت، خوار کننده تر است و آنها یاری نمی شوند» .

.


ص: 150

71 / 4مُخزِی الْمُضِلّین«وَ مِنَ النَّاسِ مَن یُجَدِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لاَ هُدًی وَ لاَ کِتَبٍ مُّنِیرٍ * ثَانِیَ عِطْفِهِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَ نُذِیقُهُ یَوْمَ الْقِیَمَهِ عَذَابَ الْحَرِیقِ» . (1)

71 / 5مُخزِی الفاسِقینَالکتاب«مَا قَطَعْتُم مِّن لِّینَهٍ أَوْ تَرَکْتُمُوهَا قَائِمَهً عَلَی أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَ لِیُخْزِیَ الْفَسِقِینَ» . (2)

الحدیثالاحتجاج عن سعد بن عبداللّه القمّی فی أَسئِلَتِهِ لِلإِمامِ المَهدِیِّ علیه السلام: قُلتُ: أَخبِرنی عَنِ الفاحِشَهِ المُبَیَّنَهِ الَّتی إِذا فَعَلَتِ المَرأَهُ تِلکَ ، یَجوزُ لِبَعلِها أن یُخرِجَها مِن بَیتِهِ فی أَیّامٍ عِدَّتِها؟ فَقالَ علیه السلام : تِلکَ الفاحِشَهُ السَّحقُ ... فَیَجِبُ عَلَیهَا الرَّجمُ ، وَالرَّجمُ هُوَ الخِزیُ ، ومَن أَمَرَ اللّهُ تَعالی بِرَجمِها فَقَد أَخزاها ، لَیسَ لِأَحَدٍ أَن یُقَرِّبَها . (3)

.

1- .الحجّ : 8 و 9 .
2- .الحشر : 5 و راجع : التوبه : 53 ، هود : 66 ، البقره : 85 .
3- .الاحتجاج : ج 2 ص 527 ح 341 ، بحار الأنوار : ج 104 ص 185 ح 14 .

ص: 151



71 / 4 خوار کننده گم راه کنندگان

71 / 5 خوار کننده بدکاران

71 / 4خوار کننده گم راه کنندگان«و از مردم ، کسی هست که بی هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگری، درباره خدا ستیزه می کند، [و از خدا] روی می گرداند، تا [مردم را ]از راه خدا گم راه کند. برای او در دنیا خواری است و در روز رستاخیز ، عذاب آتش سوزان را به او می چشانیم» .

71 / 5خوار کننده بدکارانقرآن«[ در غزوه بنی نضیر ، ] هر درخت خرمایی را که بریدید، یا آن را که ایستاده بر پای خود وا گذاشتید، با اجازه خدا بود، و تا بدکاران را خوار کند» .

حدیثالاحتجاج به نقل از سعد بن عبد اللّه قمی ، در پرسشی از پرسش های او از امام مهدی علیه السلام: گفتم: مرا از آن کار بسیار زشتِ آشکار شده ای آگاه کن که اگر زنی آن را انجام دهد ، برای شوهرش رواست که او را در ایّام عدّه اش از منزل خود بیرون کند . امام علیه السلام فرمود: «آن کار پلید ، سَحق (1) است... . پس ، آن زن [که مرتکب سَحق شده است ، ]باید سنگسار شود، و این سنگسار شدن، خوار شدن است، و خدا کسی را که فرمان به سنگساری اش دهد ، خوار کرده است، و برای کسی روا نیست که او را به خود ، نزدیک سازد (عزیزش شمارد) » .

.

1- .نوعی لذّت جنسی بردن زنان از یکدیگر.

ص: 152

71 / 6مخزی الظالمین«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَجِدَ اللَّهِ أَن یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعَی فِی خَرَابِهَا أُوْلَئِِکَ مَا کَانَ لَهُمْ أَن یَدْخُلُوهَا إِلاَّ خَائِفِینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الاْخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ» . (1)

«رَبَّنَا إِنَّکَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَمَا لِلظَّلِمِینَ مِنْ أَنصَارٍ» . (2)

71 / 7مخزی المحاربین«إِنَّمَا جَزَ ؤُاْ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُواْ أَوْ یُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَفٍ أَوْ یُنفَوْاْ مِنَ الْأَرْضِ ذَ لِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الاْخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ» . (3)

71 / 8لا یُخزِی النَّبِیَّ وَالَّذینَ آمَنوا«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ تُوبُواْ إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَّصُوحًا عَسَی رَبُّکُمْ أَن یُکَفِّرَ عَنکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَرُ یَوْمَ لاَ یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُ نُورُهُمْ یَسْعَی بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمَنِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَ اغْفِرْ لَنَا إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ» . (4)

.

1- .البقره : 114 .
2- .آل عمران : 192 .
3- .المائده : 33 .
4- .التحریم : 8 .

ص: 153



71 / 6 خوارکننده بیدادگران

71 / 7 خوارکننده ستیزه جویان

71 / 8 پیامبر را و کسانی را که ایمان آورده اند ، خوار نمی کند

71 / 6خوارکننده بیدادگران«و کیست بیدادگرتر از آن کس که نگذارد در مساجد خدا، نام وی برده شود و در ویرانی آنها بکوشد؟ آنان، حق ندارندجز ترسان و لرزان در آن [ مسجدها ]درآیند. در این دنیا ایشان را خواری ، و در آخرت، عذابی بزرگ است» .

«پروردگارا! هر که را تو در آتش درآوری، یقینا رسوایش کردی، و برای بیدادگران، یاورانی نیست» .

71 / 7خوارکننده ستیزه جویان«سزای کسانی که با خدا و پیامبر او می ستیزند و در زمین به فساد می کوشند، جز این نیست که کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلافِ جهت یکدیگر، بُریده شود یا از آن سرزمین، تبعید گردند. این، رسواییِ آنان در دنیاست و در آخرت ، عذابی بزرگ خواهند داشت» .

71 / 8پیامبر را و کسانی را که ایمان آورده اند ، خوار نمی کند«ای کسانی که ایمان آورده اید! به سوی خدا باز گردید، بازگشتی از روی صدق و اخلاص . امید است پروردگارتان بدی هایتان را از شما بزداید و شما را به بهشت هایی که از زیر آنها جوی ها روان اند ، در آورد، در روزی که خدا، پیامبر را و کسانی را که با او ایمان آورده اند ، خوار نمی کند. نورشان ، پیشاپیش آنان و از سوی راستشان می شتابد، و می گویند: ای پروردگار ما! روشنایی ما را برایمان کامل ساز و ما را بیامرز، که تو بر هر چیزی توانایی» .

.


ص: 154

الفصل الثانی والسبعون: المدبّرالمُدبِّر لغهً«المدبّر» اسم فاعل من دبّر ، یدبّر من مادّه «دبر» وهو آخر الشیء وخلفه خلاف قبله ، والتدبیر : أَن یدبّر الإنسان أَمرَه ، وذلک أَنّه ینظر إِلی ما تصیر عاقبته وآخره ، وهو دبره (1) .

المُدبِّر فی القرآن والحدیثنسب القرآن الکریم التدبیر إِلی اللّه سبحانه بشکل فعلیّ أَربع مرّات : «یَدَبِّرُ الْأَمْرَ» (2) . لکنّ صفه «المدبّر» لم ترد فیه . وجاء فی القرآن والأَحادیث أَنّ تدبیر السَّماوات والأرض والدنیا والآخره ، وبعامّه کلّ شیء باللّه تعالی ، ویدلّ هذا الموضوع علی أَنّ اللّه سبحانه یلاحظ مصلحه کلّ شیء وعاقبته فی خلقه وإِدارته .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 2 ص 324 . راجع : المصباح المنیر : ص 189 .
2- .یونس : 3 ، 31 ، الرعد : 2 ، السجده : 5 .

ص: 155

فصل هفتاد و دوم : مدبّر

واژه شناسی «مُدبّر»

مُدبّر ، در قرآن و حدیث

فصل هفتاد و دوم : مدبّرواژه شناسی «مُدبّر»صفت «مُدبّر (تدبیرکننده) » ، اسم فاعل از «دَبَّرَ ، یُدَبِّر» است. ریشه «دبر» ، به معنای انتهای چیزی و پشت آن است، در مقابلِ جلوی آن . تدبیر هم ، یعنی این که انسان ، کارش را ساماندهی و مدیریت کند، به این صورت که به فرجام و انتهای آن کار، یعنی آثاری که پشت سرِ آن کار رخ می دهد ، توجّه کند.

مُدبّر ، در قرآن و حدیثتدبیر ، در قرآن کریم به صورت فعلی: «یُدبّر الأمر؛ کار را تدبیر می کند» ، چهار بار به خدا نسبت داده شده است؛ امّا صفت «مُدبّر» ، در قرآن نیامده است. در قرآن و احادیث، تدبیر آسمان ها و زمین و دنیا و آخرت، و به طور کلّی همه چیز، با خداست. این مطلب ، بیانگر آن است که خداوند ، مصلحت و عاقبتِ همه چیز را در آفرینش و اداره آنها رعایت کرده است.

.


ص: 156

72 / 1مُدَبِّرُ خَلقِ السَّماواتِ وَالأَرضِالکتاب«یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ» . (1)

«إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ یَدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِن شَفِیعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَ لِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلاَ تَذَکَّرُونَ» . (2)

راجع : الرعد: 2 ، یونس : 32 .

الحدیثالإمام زین العابدین علیه السلام :أَنتَ الَّذی قَدَّرتَ کُلَّ شَیءٍ تَقدیرا ، ویَسَّرتَ کُلَّ شَیءٍ تَیسیرا ، ودَبَّرتَ ما دونَکَ تَدبیرا . (3)

الإمام الصادق علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ بارِئِ خَلقِ المَخلوقینَ بِعِلمِهِ ، ومُصَوِّرِ أَجسادِ العِبادِ بِقُدرَتِهِ ، ومُخالِفِ صُوَرِ مَن خَلَقَ مِن خَلقِهِ ، ونافِخِ الأَرواحِ فی خَلقِهِ بِعِلمِهِ ، ومُعَلِّمِ مَن خَلَقَ مِن عِبادِهِ اسمَهُ ، ومُدَبِّرِ خَلقِ السَّماواتِ وَالأَرضِ بِعَظَمَتِهِ ، الَّذی وَسِعَ کُلَّ شَیءٍ خَلقُ کُرسِیِّهِ ، وعَلا بِعَظَمَتِهِ فَوقَ الأَعلَینَ . (4)

الإمام الرضا علیه السلام فی صِفَهِ اللّهِ جَلَّ وعَلا : إِنَّهُ مُدَبِّرٌ لِکُلِّ ما بَرَأَ . (5)

.

1- .السجده : 5 .
2- .یونس : 3 .
3- .الصحیفه السجّادیّه: ص 186 الدعاء 47 .
4- .الإقبال: ج 2 ص 123 عن سلمه بن الأکوع ، بحار الأنوار: ج 98 ص 243 .
5- .الکافی: ج 1 ص 122 ح 2 ، التوحید: ص 189 ح 2 ، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 149 ح 50 وفیه «ما یری» بدل «ما برأ» وکلاهما عن الحسین بن خالد ، بحار الأنوار: ج 4 ص 178 ح 5 .

ص: 157



72 / 1 تدبیرکننده آفرینش آسمان ها و زمین

72 / 1تدبیرکننده آفرینش آسمان ها و زمینقرآن«کار را از آسمان تا زمین ، تدبیر می کند» .

«پروردگار شما ، خدایی است که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید، پس از آن ، بر عرش استیلا یافت. کار را تدبیر می کند. شفاعت کننده ای نیست ، مگر پس از اذن او. این است خدا، پروردگارتان . پس او را بپرستید. آیا متذکّر نمی شوید؟!» .

ر . ک : رعد : آیه 2 ، یونس : آیه 32 .

حدیثامام زین العابدین علیه السلام:تو کسی هستی که هر چیزی را به اندازه ای تقدیر کردی و هر چیزی را به آسانی ، رو به راه کردی و غیرِ خودت را به اداره کردنی [ ویژه ]، تدبیر کردی.

امام صادق علیه السلام:ستایش ، برای خدایی است که با دانش خود ، آغاز کننده آفرینش آفریدگان است ، و با توانایی اش صورتگر بدن های بندگان است ، و با دانش خود ، جان ها را در آفریده ها دمیده است ، و آموزگارِ نام خود به بندگانی است که آنان را آفرید و با سترگی اش ، تدبیرکننده آفرینش آسمان ها و زمین است؛ او که آفرینش کرسی اش ، همه چیز را فراگرفته است و با سترگی اش ، بر فراز بالاترین ها برتری یافته است.

امام رضا علیه السلام در توصیف خدای با شکوه بلندْ مرتبه : به درستی که او تدبیرکننده همه چیزهایی است که آفریده است .

.


ص: 158

72 / 2مُدَبِّرُ أمرِ الدُّنیا وَالآخِرَهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا دَیّانَ (1) العِبادِ ، ومُدَبِّرَ أُمورِهِم بِتَقدیرِ أَرزاقِهِم . (2)

الإمام علیّ علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الوَلِیِّ الحَمیدِ ، الحَکیمِ المَجیدِ ، الفَعّالِ لِما یُریدُ ، عَلاّمِ الغُیوبِ ، وخالِقِ الخَلقِ ، ومُنزِلِ القَطرِ ، مُدَبِّرِ أَمرِ الدُّنیا وَالآخِرَهِ . (3)

72 / 3لا یُجاوَزُ المَحتومُ مِن تَدبیرِهِالإمام زین العابدین علیه السلام :اللّهُمَّ ... لا یُغالَبُ أَمرُکَ ، ولا یُجاوَزُ المَحتومُ مِن تَدبیرِکَ ، کَیفَ شِئتَ وأَنّی شِئتَ . (4)

عنه علیه السلام :اللّهُمَّ ... أَصبَحنا فی قَبضَتِکَ ، یَحوینا مُلکُکَ وسُلطانُکَ ، وتَضُمُّنا مَشیئَتُکَ ، ونَتَصَرَّفُ عَن أَمرِکَ ، ونَتَقَلَّبُ فی تَدبیرِکَ . (5)

.

1- .الدَّیّانُ : الحَکَمُ القاضی (لسان العرب: ج 13 ص 166) .
2- .البلد الأمین : ص 509 عن الإمام الباقر عن الإمام علی علیهماالسلام ، الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا علیه السلام : ص 154 عن الإمام علی علیه السلام ، بحار الأنوار: ج 95 ص 314 ح 1 .
3- .کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 1 ص 427 ح 1263 ، مصباح المتهجّد : ص 380 ح 508 عن زید بن وهب نحوه ، بحار الأنوار : ج 89 ص 237 ح 68.
4- .الصحیفه السجّادیه: ص 205 الدعاء 48 ، مصباح المتهجّد: ص 373 ح 501 ، المزار الکبیر: ص 470 ، بحار الأنوار: ج 26 ص 9 ح 2 نقلاً عن کتاب عتیق جمعه بعض محدّثی أصحابنا .
5- .الصحیفه السجّادیّه: ص 40 الدعاء 6 ، العدد القویّه: ص 362 ، بحار الأنوار: ج 97 ص 307 .

ص: 159



72 / 2 تدبیرکننده کار دنیا و آخرت

72 / 3 ناگزیری از تدبیر حتمی او

72 / 2تدبیرکننده کار دنیا و آخرتپیامبر خدا صلی الله علیه و آله:ای حاکم و حسابگر و جزا دهنده بندگان، و کسی که با اندازه نهادنِ روزی های بندگان، کارهای آنها را تدبیر می کنی!

امام علی علیه السلام:ستایش ، برای خدایی است که سرپرست، ستوده، فرزانه، ارجمند، کننده هرچه خواهد، بسیار داننده نهان ها، آفریدگارِ آفریدگان، فروآورنده باران، و تدبیرکننده کار دنیا و آخرت است.

72 / 3ناگزیری از تدبیر حتمی اوامام زین العابدین علیه السلام:خدایا ! ... فرمان تو مغلوب نمی گردد و از تدبیر حتمیِ تو، هر گونه خواسته باشی و هر جا که خواسته باشی، نمی توان گذشت.

امام زین العابدین علیه السلام:خدایا ! ... در دست قدرت تو صبح کردیم، فرمان روایی و سلطنت تو ، ما را فرا گرفته است، و خواست تو ، ما را در برگرفته، و به فرمان تو عمل می کنیم و در تدبیر تو دگرگون می شویم.

.


ص: 160

72 / 4ما لا یَکونُ فی تَدبیرِهِالإمام الرضا علیه السلام فی صِفَهِ اللّهِ : مُدَبِّرٌ لا بِحَرکَهٍ . (1)

راجع : ج 5 ص 92 (التوحید فی التدبیر) .

.

1- .التوحید: ص 37 ح 2 ، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 151 ح 51 کلاهما عن محمّد بن یحیی بن عمر بن علیّ بن أبی طالب علیه السلاموالقاسم بن أیّوب العلوی ، الأمالی للمفید: ص 255 ح 4 عن محمّد بن زید الطبری ، الأمالی للطوسی: ص 23 ح 28 عن محمّد بن یزید الطبری ، تحف العقول : ص 63 عن الإمام علی علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 97 ص 136 ح 4 .

ص: 161



72 / 4 آنچه در تدبیر خدا نیست

72 / 4آنچه در تدبیر خدا نیستامام رضا علیه السلام در توصیف خدا : تدبیر کننده است، [امّا] نه با حرکت و جنبش.

ر . ک : ج 5 ص 93 (توحید در تدبیر)

.


ص: 162

الفصل الثالث والسبعون: المریدالمُرید لغهًإِنّ «المرید» اسم فاعل من أَراد ، یرید من مادّه «رود» وهو یدلّ علی مجیء وذهاب من انطلاق فی جههٍ واحدهٍ ، یقال : بعثنا رائدا یرود الکلأ ، أَی : ینظر ویطلب (1) ، وفی هذا الضوء الإراده بمعنی الطلب ، یسبقها العلم والاطّلاع ودراسه الموضوع وإِمکان الإرادات المتنوّعه .

المرید فی القرآن والحدیثلقد نسب القرآن الکریم مشتقّات «إِراده» إِلی اللّه سبحانه زُهاء إِحدی وأَربعین مرّهً (2) ، لکنّ صفه «المرید» لم تُذکَر فیها ، وقد ذهبت الأَحادیث إِلی أَنّ الإراده مرحله من مراحل الفعل الإلهیّ المسبوق بالعلم ، وفی الآن ذاته أَکّدت أَنّ الإراده الإلهیّه هی غیر إِراده الإنسان التی لها أُصولها الخاصّه بها ، ومن أَهمّ النقاط التی رکّزت علیها الأَحادیث هی أَنّ الإراده لیست کالعلم الذی هو صفه ذاتیّه ، بل هی من صفات الفعل ، وحادثه . لقد قسّمت الأَحادیثُ الإرادهَ الإلهیّهَ قسمین هما : إِراده حتمیّه ؛ وإِراده غیر حتمیّه فالإراده الحتمیّه هی الإراده التی لا تقبل النقض ولا مناص من تحقّقها ، أَمّا الإراده غیر الحتمیّه فهی الإراده التی تقبل البداء والتغییر ، وسنتوفّر علی دراسه هذا الموضوع فی مبحث «البداء» الذی هو من المباحث المتعلّقه بالعدل الإلهیّ .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 2 ص 477 .
2- .انظر علی سبیل المثال : الرعد : 11 ، الأحزاب : 17 ، البقره : 185 ، هود : 107 ، الحجّ : 14 ، الأحزاب : 33 .

ص: 163



فصل هفتاد و سوم : مُرید

واژه شناسی «مرید»

مرید ، در قرآن و حدیث

فصل هفتاد و سوم : مُریدواژه شناسی «مرید»صفت «مرید (اراده کننده) » ، اسم فاعل از «أراد، یُریدُ»، از ریشه «رَوَدَ» است که بر آمد و رفت یا روانه شدن در یک جهت ، دلالت می کند . «بعثنا رائداً یرود الکلأ» ، یعنی : راهنمایی فرستادیم تا در پیِ چراگاه برود (دقّت و جستجو کند) . بر این اساس، اراده ، یعنی جستجو و خواستن، و پیشْ فرض آن، علم و آگاهی و بررسی موضوع و امکان خواست های گوناگون است .

مرید ، در قرآن و حدیثقرآن کریم ، برگرفته های اراده را 41 بار به خدا نسبت داده است؛ امّا صفت «مرید» ، در قرآن ذکر نشده است. احادیث ، اراده را یکی از مراحل فعل الهی که مسبوق به علم است ، مطرح می کنند. در عین حال، بر این نکته تأکید دارند که اراده الهی ، همچون اراده انسان نیست که مبادی خاصّ خود را دارد . از مهم ترین نکاتی که احادیث بر آن تأکید می کنند ، این است که اراده ، صفتی ذاتی همچون علم نیست ؛ بلکه از صفات فعلی خدا و حادث است. در احادیث ، اراده الهی به دو قِسم حتمی و غیر حتمی ، تقسیم شده است. اراده حتمی، تخلّف ناپذیر است و حتماً واقع خواهد شد؛ امّا در اراده غیر حتمی ، امکان تغییر وجود دارد. این مطلب را در بحث «بَداء» که از مباحث مربوط به عدل الهی است ، بررسی خواهیم کرد.

.


ص: 164

73 / 1صِفَهُ إرادَتِهِالکافی عن معلّی بن محمّد :سُئِلَ العالِمُ علیه السلام : کَیفَ عِلمُ اللّهِ ؟ قالَ : عَلِمَ وشاءَ وأَرادَ وقَدَّرَ وقَضی وأَمضی ؛ فَأَمضی ما قَضی ، وقَضی ما قَدَّرَ ، وقَدَّرَ ما أَرادَ ، فَبِعِلمِهِ کانَتِ المَشیئَهُ ، وبِمَشیئَتِهِ کانَت الإِرادَهُ ، وبِإِرادَتِهِ کانَ التَّقدیرُ ، وبِتَقدیرِهِ کانَ القَضاءُ ، وبِقَضائِهِ کانَ الإِمضاءُ ، وَالعِلمُ مُتَقَدِّمٌ عَلَی المَشیئَهِ ، وَالمَشیئَهُ ثانِیَهٌ ، وَالإِرادَهُ ثالِثَهٌ ، وَالتَّقدیرُ واقِعٌ إِلَی القَضاءِ بِالإِمضاءِ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام لَمّا سُئِلَ :لَم یَزَلِ اللّهُ مُریدا ؟ قالَ : إِنَّ المُریدَ لا یَکونُ إِلاّ لِمُرادٍ مَعَهُ ، لَم یَزَلِ اللّهُ عالِما قادِرا ثُمَّ أَرادَ . (2)

الإمام الرضا علیه السلام :المَشِیئَهُ وَالإِرادَهُ مِن صِفات الأَفعالِ ؛ فَمَن زَعَمَ أَنَّ اللّهَ تَعالی لَم یَزَل مُریدا شائِیا فَلَیسَ بِمُوَحِّدٍ . (3)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 148 ح 16 ، التوحید : ص 334 ح 9 ، مختصر بصائر الدرجات : ص 142 وفیهما «وقضی وأبدی» بدل «وقضی وأمضی» .
2- .الکافی : ج 1 ص 109 ح 1 ، التوحید : ص 146 ح 15 ، مختصر بصائر الدرجات : ص 140 کلّها عن عاصم بن حمید ، بحار الأنوار : ج 4 ص 144 ح 16 .
3- .التوحید : ص 338 ح 5 ، مختصر بصائر الدرجات : ص 143 کلاهما عن سلیمان بن جعفر الجعفری ، بحار الأنوار : ج 4 ص 145 ح 18 .

ص: 165



73 / 1 ویژگی اراده خدا

73 / 1ویژگی اراده خداالکافی به نقل از معلّی بن محمّد : از امام کاظم علیه السلام پرسیده شد: علم خدا چگونه است؟ فرمود: «دانست و خواست و اراده کرد (1) و اندازه نهاد و حکم کرد و به اجرا گذاشت. پس به اجرا گذاشت آنچه را حکم کرد، و حکم کرد آنچه را اندازه نهاد ، و اندازه نهاد آنچه را اراده کرد . پس به علمش، خواستْ موجود شد و به خواستش، اراده پدید آمد و به اراده اش، تقدیرْ هستی یافت و به تقدیرش، حکمْ تحقّق پیدا کرد و با حکمش، به اجرا گذاشتن به وجود آمد و علم ، بر خواستْ پیشی گرفته است و خواست ، در رتبه دوم است و اراده ، در رتبه سوم، و تقدیر به حکم ، با امضا به اجرا می رسد».

امام صادق علیه السلام در پاسخ به این سؤال که : آیا خدا همیشه مرید بوده است؟ : اراده کننده وجود ندارد ، مگر برای اراده شده ای همراه با آن، خدا همیشه عالم و قادر بوده و پس از آن ، اراده کرده است .

امام رضا علیه السلام:خواستن و اراده ، از صفات افعال اند . پس هر کس که گمان کند خدای والا همیشه اراده کننده و خواهنده بوده است، موحّد نیست.

.

1- .تفاوت خواستن (مشیّت) و اراده ، در احادیث 5377 و 5378 و 5379 خواهد آمد .

ص: 166

الإمام الصادق علیه السلام :إِنَّ الإِرادَهَ مِنَ العِبادِ الضَّمیرُ وما یَبدو بَعدَ ذلِکَ مِنَ الفِعلِ ، وأَمّا مِنَ اللّهِ عز و جلفَالإِرادَهُ لِلفِعلِ إِحداثُهُ ، إِنَّما یَقولُ لَهُ : کُن فَیَکونُ بِلا تَعَبٍ ولا کَیفٍ . (1)

الکافی عن صفوان بن یحیی :قُلتُ لِأَبِی الحَسَنِ علیه السلام : أَخبِرنی عَنِ الإِرادَهِ مِنَ اللّهِ ومِنَ الخَلقِ ؟ قالَ : فَقالَ : الإِرادَهُ مِنَ الخَلقِ الضَّمیرُ وما یَبدو لَهُم بَعدَ ذلِکَ مِنَ الفِعلِ ، وأَمّا مِنَ اللّهِ تَعالی فَإِرادَتُهُ إِحداثُهُ لا غَیرُ ؛ ذلِکَ لِأَنَّهُ لا یُرَوّی ولا یَهُمُّ ولا یَتَفَکَّرُ ، وهذِهِ الصِّفاتُ مَنفِیَّهٌ عَنهُ وهِیَ صِفاتُ الخَلقِ ، فَإِرادَهُ اللّهِ الفِعلُ لا غَیرُ ذلِکَ ، یَقولُ لَهُ : کُن فَیَکونُ ، بِلا لَفظٍ ولا نُطقٍ بِلِسانٍ ولا هِمَّهٍ ولا تَفَکُّرٍ ولا کَیفَ لِذلِکَ ، کَما أَنَّهُ لا کَیفَ لَهُ . (2)

الإمام الصادق علیه السلام :لَمّا صَعِدَ موسی علیه السلام إِلَی الطّورِ فَناجی رَبَّهُ عز و جل قالَ : یا رَبِّ ، أَرِنی خَزائِنَکَ . فَقالَ : یا موسی ، إِنَّما خَزائِنی إِذا أَرَدتُ شَیئا أَن أَقولَ لَهُ : «کُن» فَیَکونُ . (3)

الإمام زین العابدین علیه السلام مِن دُعائِهِ یَومَ عَرَفَهَ : أَنتَ الَّذی أَرَدتَ فَکانَ حَتما ما أَردَتَ ، وقَضَیتَ فَکانَ عَدلاً ما قَضَیتَ ، وحَکَمتَ فَکانَ نَصَفا ما حَکَمتَ . (4)

.

1- .بحار الأنوار : ج 3 ص 196 عن المفضّل بن عمر فی الخبر المشتهر بتوحید المفضل .
2- .الکافی : ج 1 ص 109 ح 3 ، التوحید : ص 147 ح 17 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 119 ح 11 ، مختصر بصائر الدرجات : ص 140 کلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 4 ص 137 ح 4 .
3- .معانی الأخبار : ص 402 ح 65 ، التوحید : ص 133 ح 17 ، الأمالی للصدوق : ص 601 ح 833 ، قصص الأنبیاء : ص 165 ح 190 کلّها عن مقاتل بن سلیمان ، بحار الأنوار : ج 4 ص 135 ح 1 .
4- .الصحیفه السجّادیّه : ص 186 الدعاء 47 .

ص: 167

امام صادق علیه السلام:اراده بندگان ، عبارت است از همان چیزی که در درون می گذرد و آن افعالی که پس از آن ، ظاهر می شوند، و امّا در مورد خداوند عز و جل، اراده کار، ایجاد آن است. همانا به آن فعل می گوید: «باش!» ، پس بدون دشواری و چگونگی، به وجود می آید .

الکافی به نقل از صفوان بن یحیی : به امام رضا علیه السلام گفتم: از اراده خدا و آفریدگان ، آگاهم کن. امام علیه السلام فرمود: «اراده آفریدگان ، همان چیزی است که در درون می گذرد و آن افعالی که پس از آن برایشان آشکار می گردد. و امّا در مورد خدای والا، اراده او ایجاد کردنِ اوست ، نه جز این؛ چرا که خدا ، تأمّل و کوشش و اندیشه نمی کند و این ویژگی ها ، از او برکنار است. اینها ویژگی های آفریدگان است. پس اراده خدا ، فعل است ، نه جز آن . به آن [ چه بخواهد ، ] می گوید: «باش!» ، پس به وجود می آید، بدون تلفّظ و سخن گفتن با زبان و آهنگ کردن و تفکّر، و برای اراده خدا چگونگی وجود ندارد، همان طور که ذات خدا چگونگی ندارد.

امام صادق علیه السلام:آن گاه که موسی علیه السلام بالای کوه طور رفت و با پروردگارش راز و نیاز کرد ، گفت: پروردگارا! گنجینه ها و اندوخته هایت را به من نشان ده. پس خدا فرمود: «ای موسی! خزائن من ، تنها این است که وقتی چیزی را اراده کنم ، به آن می گویم: باش! پس به وجود می آید».

امام زین العابدین علیه السلام در دعای روز عرفه : تویی که اراده کردی ، پس اراده ات حتمی است ، و حکم کردی، پس حُکمت عادلانه است ، و داوری کردی، پس داوری ات منصفانه است .

.


ص: 168

راجع : ج 5 ص 54 (الفرق بین صفات ذاته وصفات فعله).

73 / 2ما لا تُوصَفُ إرادَتُهُ بِهِالإمام علیّ علیه السلام :شاءَ الأَشیاءَ لا بِهِمَّهٍ . . . مُریدٌ لا بِهَمامَهٍ (1) . (2)

عنه علیه السلام :مُریدٌ لا بِهِمَّهٍ ، صانِعٌ لا بِجارِحَهٍ . (3)

الإمام الصادق علیه السلام :ولا لاِءِرادَتِهِ فَصلٌ . (4)

الإمام الکاظم علیه السلام :إِنَّما تَکونُ الأَشیاءُ بِإِرادَتِهِ ومَشیئَتِهِ مِن غَیرِ کَلامٍ ، ولا تَرَدُّدٍ فی نَفسٍ ، ولا نُطقٍ بِلِسانٍ . (5)

الإمام علیّ علیه السلام :یَقولُ ولا یَلفِظُ . . . ویُریدُ ولا یُضمِرُ . (6)

.

1- .لابهمامه : أی عزم و اهتمام وتردّد (بحار الأنوار : ج 4 ص 237) .
2- .الکافی : ج 1 ص 138 ح 4 عن الإمام الصادق علیه السلام ، التوحید : ص 308 ح 2 عن عبد اللّه بن یونس عن الإمام الصادق عنه علیه السلام وص 37 ح 2 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 151 ح 51 کلاهما عن محمّد بن یحیی بن عمر بن علیّ بن أبی طالب علیه السلاموالقاسم بن أیّوب العلوی عن الإمام الرضا علیه السلام ، الاحتجاج : ج 2 ص 362 ح 283 عن الإمام الرضا علیه السلاموالثلاثه الأخیره مع تقدیم و تأخیر ، بحار الأنوار : ج 4 ص 229 ح 3 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 179 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 53 ح 29 .
4- .الکافی : ج 1 ص 91 ح 2 ، التوحید : ص 58 ح 15 کلاهما عن حمّاد بن عمرو النصیبی ، بحار الأنوار : ج 4 ص 286 ح 18 .
5- .الکافی : ج 1 ص 106 ح 7 ، التوحید : ص 100 ح 8 ، الاحتجاج : ج 2 ص 325 ح 262 کلّها عن الحسن بن عبد الرحمن الحمّانی ، بحار الأنوار : ج 3 ص 295 ح 19 .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 186 ، الاحتجاج : ج 1 ص 477 ح 116 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 254 ح 8 .

ص: 169



73 / 2 آنچه اراده خدا با آن ، توصیف نمی شود

ر . ک : ج 5 ص 55 (تفاوت میان صفات ذات و صفات فعل) .

73 / 2آنچه اراده خدا با آن ، توصیف نمی شودامام علی علیه السلام:چیزها را خواست، نه با آهنگ... اراده کننده است، نه با دودلی.

امام علی علیه السلام:اراده کننده است، نه با آهنگ؛ سازنده است، نه با اندام.

امام صادق علیه السلام:برای اراده او ، جدایی [بین اراده و عمل] نیست.

امام کاظم علیه السلام:همانا چیزها با اراده و خواست او، بدون گفتاری، و بدون دودلی ای در نفس، و بدون سخن گفتنی با زبان، موجود می شوند.

امام علی علیه السلام:[ خداوند ] می گوید و [با زبان ، ] تلفّظ نمی کند... اراده می کند و در خاطر نمی گذراند.

.


ص: 170

الإمام الرضا علیه السلام :مُریدٌ لا بِعَزیمَهٍ ، شاءَ لا بِهِمَّهٍ . (1)

73 / 3أَقسامُ مَشِیئَتهِ وإرادَتِهِالإمام علیّ علیه السلام :إِنَّ للّهِِ مَشیئَتَینِ : مَشیئَهَ حَتمٍ ، ومَشیئَهَ عَزمٍ ، وکَذلِکَ إِنَّ للّهِِ إِرادَتَینِ : إِرادَهَ عَزمٍ ، وإِرادَهَ حَتمٍ لا تُخطِئُ ، وإِرادَهَ عَزمٍ تُخطِئُ وتُصیبُ (2) ، ولَهُ مِشیئَتانِ : مَشیئَهٌ یَشاءُ ، ومَشیئَهٌ لا یَشاءُ ، یَنهی وهُوَ ما یَشاءُ ، ویَأمُرُ وهُوَ لا یَشاءُ . (3)

الإمام الصادق علیه السلام :شاءَ وأَرادَ ولَم یُحِبَّ ولم یَرضَ ؛ شاءَ ألاّ یَکونَ شَیءٌ إِلاّ بِعِلمِهِ وأَرادَ مِثلَ ذلِکَ ولَم یُحِبَّ أَن یُقالَ : ثالِثُ ثَلاثَهٍ ولَم یَرضَ لِعِبادِهِ الکُفرَ . (4)

الإمام الرضا علیه السلام :إِنَ للّهِِ إِرادَتَینِ ومَشیئَتَینِ ؛ إِرادَهَ حَتمٍ وإِرادَهَ عَزمٍ ، یَنهی وهُوَ یَشاءُ ، ویَأمُرُ وهُوَ لا یَشاءُ ، أَوَما رَأَیتَ أنَّهُ نَهی آدَمَ وزَوجَتَهُ أن یَأکُلا مِنَ الشَّجَرَهِ وشاءَ ذلِکَ ؛ ولَو لَم یَشَأ أَن یَأکُلا لَما غَلَبَت مَشیئَتُهُما مَشیئَهَ اللّهِ تَعالی ، وأَمَرَ إِبراهیمَ أَن یَذبَحَ إِسحاقَ (5) ولَم یَشَأ أَن یَذبَحَهُ ، ولَو شاءَ لَما غَلَبَت مَشیئَهُ إِبراهیمَ مَشیئَهَ اللّهِ تَعالی . (6)

.

1- .الأمالی للمفید : ص 255 ح 4 عن محمّد بن زید الطبری ، الأمالی للطوسی : ص 23 ح 28 عن محمّد بن یزید الطبری .
2- .العباره فی بحار الأنوار هکذا : « ... إراده حتم وإراده عزم ؛ إراده حتم لا تخطئ ، وإراده عزم تخطئ وتصیب» .
3- .الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا علیه السلام : ص 410 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 124 ح 73 .
4- .الکافی : ج 1 ص 151 ح 5 ، التوحید : ص 339 ح 9 وص 343 ح 12 وفیه «لا یکون فی ملکه شیء» وکلّها عن فضیل بن یسار ، معانی الأخبار : ص 170 ح 1 عن أبی بصیر نحوه ، الاعتقادات : ص 30 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 89 ح 10 . راجع : البداء / مبدأ الاعتقاد بالبداء .
5- .کذا فی روایه الکافی ، وفی التوحید «إسماعیل علیه السلام» .
6- .الکافی : ج 1 ص 151 ح 4 ، التوحید : ص 64 ح 18 کلاهما عن الفتح بن یزید الجرجانی ، بحار الأنوار : ج 5 ص 101 ح 26 .

ص: 171



73 / 3 اقسام خواست و اراده خدا

امام رضا علیه السلام:[ خداوند ] اراده کننده است، نه با عزمِ جزم؛ خواهنده است، نه با آهنگ کردن .

73 / 3اقسام خواست و اراده خداامام علی علیه السلام:خدا ، دو گونه خواست دارد: خواست حتمی، و خواست عزمی؛ و همچنین ، خدا دو گونه اراده دارد: اراده عزمی، و اراده حتمی که تخلّف نمی پذیرد، و اراده عزمی که [گاه ]تخلّف می پذیرد، و [گاه] واقع می شود؛ و دو گونه خواست دارد: خواستی که می خواهد، و خواستی که نمی خواهد . نهی می کند، در حالی که می خواهد، و فرمان می دهد، در حالی که نمی خواهد [به خواست تکوینی].

امام صادق علیه السلام:[خدا] خواست و اراده کرد، و دوست نداشت و نپسندید. خواست که چیزی موجود نشود ، مگر با علمش، و مثل همین را اراده کرد، در حالی که دوست نمی داشت که گفته شود: [خدا ]سومینِ سه (اُقنوم: روح القدس، پدر ، پسر) است ، و کفر را برای بندگانش نپسندید.

امام رضا علیه السلام:خدا ، دو گونه اراده و خواست دارد : اراده حتمی و اراده عزمی . نهی می کند، در حالی که می خواهد، و فرمان می دهد، در حالی که نمی خواهد. آیا ندیدی که آدم علیه السلام و همسرش را از این که از [میوه ]درخت بخورند، نهی کرد، در حالی که این عمل را خواست؛ و اگر خوردنِ آن دو را نخواسته بود، هرگز خواست آن دو ، بر خواست خدای متعال چیره نمی شد؛ و ابراهیم علیه السلام را به ذبح اسحاق (1) فرمان داد، در حالی که ذبح او را نخواسته بود، و اگر خواسته بود ، هرگز خواست ابراهیم علیه السلامبر خواست خدا چیره نمی شد؟!

.

1- .طبق نظر یهودیان و مسیحیان ، ذبح اسحاق علیه السلام از ابراهیم علیه السلام خواسته شده بود؛ امّا بر طبق قرآن و احادیث اسلامی ، ذبح اسماعیل علیه السلام ، مورد خواست بوده است. در کتاب التوحید نیز به جای اسحاق، اسماعیل آمده است.

ص: 172

الفصل الرابع والسبعون: المستعانالمستعان لغهً«المستعان» اسم مفعول من استعان ، یستعین ، من مادّه «عون» ، والعَون : الظهیر علی الأَمر (1) ، والمستعان هو من یُعتمَد علیه ویُطلَب منه العون .

المستعان فی القرآن والحدیثنُسبت صفه «المستعان» إِلی اللّه سبحانه مرّتین فی القرآن الکریم (2) ، و وردت الاستعانه باللّه بشکلٍ فعلی أَیضا مرّتین (3) . لقد جاء فی القرآن والحدیث أَنّ اللّه تعالی هو المستعان علی الأُمور کلّها وعلی کلّ حال ، بل الاستعانه کلّها منه وترجع إِلیه ؛ لأَنّ الحول والقوّه والعون کلّها للّه تعالی ، ولهذا السبب یلزم علی عباد اللّه أَن یستعینوا باللّه وحده ، کما جاء فی سوره الحمد قوله سبحانه: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» (4) ، علما أَنّ هذا الموضوع لا ینافی الاستعانه بالآخرین علی شرط أَن نعتقد أَنّ کلّ استعانه ترجع إِلی اللّه فی آخر الأَمر ، ولولا عون اللّه ، ما نفعت إِعانات غیره .

.

1- .المصباح المنیر : ص 438 .
2- .یوسف : 18 ؛ الأنبیاء : 112 .
3- .الفاتحه : 5 ؛ الأعراف : 128 .
4- .الفاتحه : 5 .