گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلد هفتم
فصل هفتاد و هفتم : مُقدِّر



واژه شناسی «مُقدِّر»

مُقدِّر ، در قرآن و حدیث

فصل هفتاد و هفتم : مُقدِّرواژه شناسی «مُقدِّر»صفت «مُقدِّر (اندازه گذارنده) » ، اسم فاعل از «قَدَّرَ، یُقَدِّرُ»، از ریشه «قدر» است که بر اندازه و حقیقت و نهایت چیز، دلالت می کند. بنا بر این ، مُقدِّر ، کسی است که مقدار و نهایت و اندازه چیزی را که اراده کرده، معیّن می کند.

مُقدِّر ، در قرآن و حدیثبرگرفته ها از مصدر «تقدیر» ، 23 بار در قرآن کریم درباره خدا به کار رفته است ، امّا صفت مُقدِّر ، در قرآن به کار نرفته است . در احادیث ، تقدیر ، یکی از مراحل آفرینش موجودات به شمار می آید که پس از مشیّت و اراده و قبل از قضاست : «چیزی موجود نمی شود ، مگر آن که خدا بخواهد و اراده کند و تقدیر کند و حکم کند» . در تفسیر تقدیر نیز سخنانی از این دست ، گفته شده است : «اندازه طول و عرض و بقا» ، «اندازه نهادن طول و عرض چیزی» و «قرار دادن اندازه های مهلت ها و روزی ها و بقا و نابودی» . این احادیث ، نشان می دهند که در نظام آفرینش ، همه چیز بر اساس اندازه گیری و تقدیر خاصّی از جهات مختلف ، چون طول و عرض و دوام و مهلت ها و روزی ها استوار است.

.


ص: 214

77 / 1صِفَهُ تَقدیرِهِالکتاب«وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیرًا » . (1)

«إِنَّا کُلَّ شَیْ ءٍ خَلَقْنَهُ بِقَدَرٍ » . (2)

«وَ کُلُّ شَیْ ءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ » . (3)

«إِنَّ اللَّهَ بَلِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ ءٍ قَدْرًا » (4)

«وَ إِن مِّن شَیْ ءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَ مَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ » . (5)

«نَحْنُ قَدَّرْنَا بَیْنَکُمُ الْمَوْتَ وَ مَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِینَ » . (6)

«وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَ لِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ» . (7)

«وَ مَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَی وَ لاَ تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ مَا یُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَلاَ یُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ فِی کِتَبٍ » . (8)

.

1- .الفرقان : 2 .
2- .القمر : 49 .
3- .الرعد : 8 .
4- .الطلاق : 3 .
5- .الحِجْر : 21 . راجع : الشوری : 27 ، الزخرف : 11 ، المرسلات : 22 .
6- .الواقعه : 60 .
7- .الأنعام : 96 ، راجع : یس : 38 ، فصّلت : 12 .
8- .فاطر : 11 .

ص: 215



77 / 1 توصیف اندازه نهادن خدا

77 / 1توصیف اندازه نهادن خداقرآن«و هر چیزی را آفرید، پس آن را اندازه نهاد، اندازه نهادنی» .

«هر چیزی را به اندازه آفریدیم» .

«و هر چیزی ، نزد او به اندازه است» .

«خداوند ، کار خود را به انجام رساننده است . به راستی که خدا برای هر چیزی ، اندازه ای نهاده است» .

«و هیچ چیزی نیست ، مگر آن که گنجینه های آن ، نزد ماست و آن را جز به اندازه معلوم ، فرو نمی فرستیم» .

«ما مرگ را میان شما مقدّر کردیم، و کسی بر ما پیشی نمی گیرد» .

«و خورشید و ماه را [ابزار] محاسبه کردن قرار داد . این است اندازه نهادنِ آن همیشه پیروزِ دانا» .

«و هیچ مادینه ای آبستن نمی شود و نمی زاید ، مگر به دانش او، و هیچ سال خورده ای ، عمر دراز نمی یابد و از عمرش کاسته نمی شود، مگر آن که در کتابی [ثبت ]است» .

.


ص: 216

راجع : الشوری : 27 ، الزخرف : 11 ، المرسلات : 22 .

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا مُنشِئَ کُلِّ شَیءٍ ومُقَدِّرَهُ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :یا مَن لَهُ التَّدبیرُ وإِلَیهِ التَّقدیرُ . (2)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله عن جبرئیل علیه السلام :سُبحانَ اللّهِ المَلِکِ الواحِدِ الحَمیدِ . . . قادِرٌ عَلی ما یَشاءُ ، مُقَدِّرُ المَقدورِ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :قَدَّرَ اللّهُ المَقادیرَ قَبلَ أَن یَخلُقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ بِخَمسینَ أَلفَ سَنَهٍ . (4)

الإمام زین العابدین علیه السلام :الحَمُدُ للّهِِ المَذکورِ بِکُلِّ لِسانٍ ، المَشکورِ عَلی کُلِّ إِحسانٍ ، المَعبودِ فی کُلِّ مَکانٍ ، مُدَبِّرِ الأُمورِ ، ومُقَدَّرِ الدُّهورِ . (5)

الإمام الصادق علیه السلام :وَضَعَ کُلَّ شَیءٍ مِن ذلِکَ مَوضِعَهُ عَلی صَوابٍ مِنَ التَّقدیرِ وحِکمَهٍ مِنَ التَّدبیرِ . (6)

.

1- .البلد الأمین : ص 410 ، المصباح للکفعمی : ص 347 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 396 .
2- .مهج الدعوات : ص 120 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 282 ح 4 .
3- .مهج الدعوات : ص 118 عن أنس ، بحار الأنوار : ج 95 ص 374 ح 25 .
4- .سنن الترمذی : ص 4 ح 458 ح 2156 عن عبد اللّه بن عمرو ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 574 ح 6590 عن أبی عبد الرحمن الحبلی ، کنز العمّال : ج 1 ص 108 ح 497 ؛ التوحید : ص 368 ح 7 ، مختصر بصائر الدرجات : ص 137 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 114 ح 43 .
5- .بحار الأنوار : ج 94 ص 153 ح 22 نقلاً عن کتاب أنیس العابدین .
6- .بحار الأنوار : ج 3 ص 60 عن المفضل بن عمر فی الخبر المشتهر بتوحید المفضل .

ص: 217

ر . ک : شورا: آیه 27، زخرف: آیه 11، مرسلات: آیه 22.

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله:ای آفریننده همه چیز و اندازه گذارنده آن!

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:ای کسی که تدبیر کردن ، از آنِ اوست و اندازه نهادن ، به او بر می گردد!

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به نقل از جبرئیل علیه السلام : پاک است خدایی که فرمان روایِ بی همتا و ستوده است... تواناست بر آنچه بخواهد و اندازه گذارنده مقدور است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:خداوند ، پنجاه هزار سال پیش از آفرینش آسمان ها و زمین ، اندازه ها را اندازه نهاده است.

امام زین العابدین علیه السلام:ستایش ، برای خدایی است که با همه زبان ها ذکر می شود، بر هر نیکی ای سپاس گزارده می شود، در همه جا پرستش می شود، تدبیرکننده کارهاست و اندازه گذارنده دوران هاست.

امام صادق علیه السلام:هر چیزی از آن [نعمت ها] را در جای خودش قرار داد، بر اساس تقدیر درست و فرزانگیِ تدبیر .

.


ص: 218

عنه علیه السلام :أَفعالُ العِبادِ مَخلوقَهٌ خَلقَ تَقدیرٍ لا خَلقَ تَکوینٍ ، وَاللّهُ خالِقُ کُلِّ شَیءٍ . (1)

التوحید عن حمدان بن سلیمان :کَتَبتُ إِلَی الرِّضا علیه السلام أَسأَلُهُ عَن أَفعالِ العِبادِ أَمَخلوقَهٌ أَم غَیرُ مَخلوقَهٍ ؟ فَکَتَبَ علیه السلام : أَفعالُ العِبادِ مُقَدَّرَهٌ فی عِلمِ اللّهِ عز و جل قَبلَ خَلقِ العِبادِ بِأَلفَی عامٍ . (2)

معانی الأخبار عن عبد السلام بن صالح الهرویّ :سَمِعتُ أَبَا الحَسَنِ عَلِیَّ بنَ موسَی الرِّضا علیه السلامیَقولُ : أَفعالُ العِبادِ مَخلوقَهٌ . فَقُلتُ لَهُ : یَا ابنَ رَسولِ اللّهِ ، ما مَعنی «مَخلوقَهٌ»؟ قالَ : مُقَدَّرَهٌ . (3)

الإمام الرضا علیه السلام :وَاعلَم أَنَّ الواحِدَ الَّذی هُوَ قائِمٌ بِغَیرِ تَقدیرٍ ولا تَحدیدٍ خَلَقَ خَلقا مُقَدَّرا بِتَحدیدٍ وتَقدیرٍ ، وکانَ الَّذی خَلَقَ خَلقَینِ اثنَینِ : التَّقدیرَ وَالمُقَدَّرَ ، فَلَیسَ فی کُلِّ واحِدٍ مِنهُما لَونٌ ولا ذَوقٌ ولا وَزنٌ ، فَجَعَلَ أَحَدَهُما یُدرَکُ بِالآخَرِ ، وجَعَلَهُما مُدرَکَینِ بِأَنفُسِهِما . (4)

المحاسن عن یونس بن عبد الرحمن عن الإمام الرضا علیه السلام :لا یَکونُ إِلاّ ما شاءَ اللّهُ وأَرادَ وقَدَّرَ وقَضی . قُلتُ : فَما مَعنی شاءَ؟ قالَ: اِبتِداءُ الفِعلِ . قُلتُ: فَما مَعنی أَرادَ؟ قالَ: الثُّبوتُ عَلَیهِ . قُلتُ: فَما مَعنی قَدَّرَ؟ قالَ: تَقدیرُ الشَّیءِ مِن طولِهِ وعَرضِهِ . قُلتُ: فَما مَعنی قَضی؟ قالَ: إِذا قَضاهُ أَمضاهُ ، فَذلِکَ الَّذی لا مَرَدَّ لَهُ . (5)

.

1- .الخصال : ص 608 ح 9 ، التوحید : ص 407 ح 5 کلاهما عن الأعمش وص 416 ح 15 عن أبی بصیر ولیس فیه ذیله ، عیون أخبار الرضا : ج 2 ص 125 ح 1 بزیاده «للّه » بعد «مخلوقه» ، صفات الشیعه : ص 129 ح 71 کلاهما عن الفضل بن شاذان عن الإمام الرضا علیه السلام ، تحف العقول: ص 421 عن الإمام الرضا علیه السلام ولیس فیهما ذیله، بحار الأنوار: ج 5 ص 30 ح 38.
2- .التوحید : ص 416 ح 16 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 136 ح 34 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 29 ح 35 .
3- .معانی الأخبار : ص 396 ح 52 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 315 ح 90 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 30 ح 37 .
4- .التوحید : ص 438 ح 1 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 176 ح 1 کلاهما عن الحسن بن محمّد النوفلی ، بحار الأنوار : ج 10 ص 316 ح 1 .
5- .المحاسن: ج 1 ص 380 ح 839 ، الکافی: ج 1 ص 150 ح 1 عن علیّ بن إبراهیم الهاشمی عن الإمام الکاظم علیه السلامولیس فیه «قلت : ما معنی أراد؟ قال : الثبوت علیه» ، بحار الأنوار: ج 5 ص 122 ح 68 وراجع الاُصول الستّه عشر: ص 163 .

ص: 219

امام صادق علیه السلام:کارهای بندگان ، [توسط خدا ]آفریده شده است؛ به آفرینشِ اندازه نهادن، نه آفرینشِ به وجود آوردن، و خدا آفریننده همه چیز است.

التوحید به نقل از حمدان بن سلیمان : به امام رضا علیه السلام نامه نوشتم و درباره کارهای بندگان پرسیدم که : آیا آفریده شده هستند یا آفریده شده نیستند؟ [امام علیه السلام در پاسخ] نوشت: «اندازه کارهای بندگان ، دو هزار سال پیش از آفرینش آنها، در علم خداوند عز و جلمشخص شد».

معانی الأخبار به نقل از عبد السلام بن صالح هِرَوی : از امام رضا علیه السلامشنیدم که می فرمود: «کارهای بندگان ، آفریده شده هستند» . پس به ایشان گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! معنای آفریده شدن [در این جا ]چیست؟ فرمود: «اندازه نهاده شده هستند» .

امام رضا علیه السلام:و بدان آن یگانه ای که بدون اندازه و نهایت ، استوار است، آفریده ای آفرید که با نهایت و اندازه ، تقدیر شده بود، و آنچه را آفرید، دو آفریده بود: تقدیر و تقدیر شده. پس در هیچ یک از این دو، رنگ و طعم و وزنی نبود. سپس ، یکی از آن دو را [به گونه ای] قرار داد که با دیگری درک شود و هر دو را معلوم به ذات قرار داد [که بدون نیاز به چیز دیگر ، قابل درک اند] .

المحاسن به نقل از یونس بن عبد الرحمن : امام رضا علیه السلام فرمود : «هستی نمی یابد ، مگر آنچه خدا بخواهد و اراده کند و اندازه نهد و حکم کند» . گفتم: [ مشیّت و ] خواست ، یعنی چه؟ فرمود: «آغازگریِ فعل» . گفتم: اراده کرد ، یعنی چه؟ فرمود: «ثبات بر فعل» . (1) گفتم: اندازه نهاد ، یعنی چه؟ فرمود: «مشخص کردن اندازه طول و عرض آن چیز». گفتم: حکم کرد ، یعنی چه؟ فرمود: «آن گاه که به فعلی حکم کرد، آن فعل را به اجرا می گذارد. پس این فعل ، همان است که بازگشتی برای آن نیست».

.

1- .مقصود ، ثبات بر فعل در مرحله علم فعلی است ، نه عمل خارجی که در مرحله قضا و امضا مطرح می شود .

ص: 220

تفسیر القمّی عن یونس عن الإمام الرضا علیه السلام :لا یَکونُ إِلاّ ما شاءَ اللّهُ وأَرادَ وقَدَّرَ وقَضی ، أَتَدری مَا المَشِیئَهُ یا یونُسُ؟ قُلتُ: لا . قالَ : هُوَ الذِّکرُ الأَوَّلُ . أَتَدری مَا الإِرادَهُ؟ قُلتُ: لا . قالَ: العَزیمَهُ عَلی ما شاءَ اللّهُ . وتَدری مَا التَّقدیرُ؟ قُلتُ: لا . قالَ: هُوَ وَضعُ الحُدودِ مِنَ الآجالِ وَالأَرزاقِ وَالبَقاءِ وَالفَناءِ . وتَدری مَا القَضاءُ؟ قُلتُ: لا . قالَ: هُو إِقامَهُ العَینِ . (1)

.

1- .تفسیر القمّی: ج 1 ص 24 ، بحار الأنوار: ج 5 ص 117 ح 49 .

ص: 221

تفسیر القمّی به نقل از یونس بن عبدالرحمان : امام رضا علیه السلام فرمود : «هستی نمی یابد ، مگر آنچه خدا بخواهد و اراده کند و اندازه نهد و حکم کند . آیا می دانی که مشیّت (خواست) ، چیست؟ ای یونس!» . گفتم: خیر. فرمود: «آن ، یاد نخستین است. آیا می دانی که اراده چیست؟». گفتم: خیر. فرمود: «ثبات بر چیزی که خدا خواسته است. آیا می دانی که اندازه نهادن چیست؟» . گفتم: خیر. فرمود: «آن ، قرار دادن اندازه های نهایت زندگی ها و روزی ها و دوام و نابودی است. آیا می دانی که حکم کردن چیست؟» . گفتم: خیر. فرمود: «آن ، به پا داشتن عین [ ِ خارجی فعل ]است».

.


ص: 222

المحاسن عن محمّد بن إسحاق :قالَ أَبُوالحَسَنِ علیه السلاملِیونُسَ مَولی عَلِیِّ بنِ یَقطینٍ : یا یونُسُ ... لا یَکونُ إِلاّ ما شاءَ اللّهُ وأَرادَ وقَدَّرَ وقَضی ، ثُمَّ قالَ: أَتَدری مَا المَشیئَهُ؟ فَقالَ: لا . فَقالَ: هَمُّهُ بِالشَّیءِ . أَوَتَدری ما أَرادَ؟ قالَ: لا . قالَ: إِتمامُهُ عَلَی المَشیئَهِ. فَقالَ: أَوَتَدری ما قَدَّرَ؟ قالَ: لا . قالَ: هُوَ الهَندَسَهُ مِنَ الطّولِ وَالعَرضِ وَالبَقاءِ . ثُمَّ قالَ: إِنَّ اللّهَ إِذا شاءَ شَیئا أَرادَهُ ، وإِذا أَرادَهُ قَدَّرَهُ ، وإِذا قَدَّرَهُ قَضاهُ ، وإِذا قَضاهُ أَمضاهُ . (1)

77 / 2ما لا یُوصَفُ تَقدیرُهُ بِهِالإمام علیّ علیه السلام فی تَمجیدِ اللّهِ وتَعظیمِهِ : المُقَدِّرُ لِجَمیعِ الأُمورِ بِلا رَوِیَّهٍ ولا ضَمیرٍ . (2)

.

1- .المحاسن: ج 1 ص 380 ح 840 ، بحار الأنوار: ج 5 ص 122 ح 69 .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 213 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 319 ح 45 .

ص: 223



77 / 2 آنچه اندازه نهادن او بِدان توصیف نمی شود

المحاسن به نقل از محمّد بن اسحاق : امام کاظم علیه السلام به یونس [ بن عبد الرحمن ] ، دوست علی بن یقطین گفت: «ای یونس! ... هستی نمی یابد ، مگر آنچه خدا بخواهد و اراده کند و اندازه نهد و حکم کند. آیا در می یابی که خواست ، چیست؟» . گفت: خیر. پس فرمود: «آغاز توجّه او به چیز . آیا می دانی اراده کرد ، یعنی چه؟» . گفت: خیر. فرمود: «تمام کردنِ خواست. آیا می فهمی اندازه نهاد ، یعنی چه؟» . گفت: خیر. فرمود: «آن ، هندسه طول و عرض و دوام است. خدا ، آن گاه که چیزی را خواست، اراده اش کرد و آن گاه که اراده اش کرد، اندازه اش نهاد و آن گاه که اندازه اش نهاد ، بِدان حکم کرد و آن گاه که بِدان حکم کرد، آن را به اجرا گذاشت».

77 / 2آنچه اندازه نهادن او بِدان توصیف نمی شودامام علی علیه السلام در ارج نهادن خدا و بزرگداشت او : بدون اندیشیدن و آنچه در خاطره می گذرد، اندازه گذار همه امور است.

.


ص: 224

عنه علیه السلام :مُقَدِّرٌ لا بِحَرَکَهٍ . (1)

عنه علیه السلام :مُقَدِّرٌ لا بِجَولِ فِکرَهٍ . (2)

عنه علیه السلام :خَلَقَ الخَلقَ مِن غَیرِ رَوِیَّهٍ ؛ إِذ کانَتِ الرَّوِیّاتُ لا تَلیقُ إِلاّ بِذَوِی الضَّمائِرِ ، ولَیسَ بِذی ضَمیرٍ فی نَفسِهِ . (3)

راجع : ج 6 ص 42 (التقدیر) .

.

1- .الکافی : ج 1 ص 139 ح 4 عن الإمام الصادق علیه السلام ، التوحید : ص 308 ح 2 عن عبد اللّه بن یونس عن الإمام الصادق عنه علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 304 ح 34 .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 186 ، تحف العقول : ص 63 ، التوحید : ص 37 ح 2 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 151 ح 51 کلاهما عن محمّد بن یحیی بن عمر بن علی بن أبی طالب علیه السلاموالقاسم بن أیّوب العلوی عن الإمام الرضا علیه السلام ، الاحتجاج : ج 2 ص 362 ح 283 عن الإمام الرضا علیه السلام وفی کلّها «بحول» بدل «بجول» ، الأمالی للمفید : ص 255 ح 4 عن محمّد بن زید الطبری عن الإمام الرضا علیه السلام ، الأمالی للطوسی : ص 23 ح 28 عن محمّد بن یزید الطبری عن الإمام الرضا علیه السلاموفیهما «مقدّر لا بفکره» ، بحار الأنوار : ج 4 ص 229 ح 3 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 108 وراجع الخطبه 90 و 91 .

ص: 225

امام علی علیه السلام:[ خدا ] اندازه گذارنده است ، بدون حرکت .

امام علی علیه السلام:[ خدا ] اندازه گذارنده است ، نه با سیر اندیشه.

امام علی علیه السلام:[ خدا ] آفریدگان را بدون اندیشیدن آفرید؛ زیرا اندیشیدن ، کار کسی جز آنها که در وجودشان ، عضو اندیشه گر دارند ، نیست ، در حالی که او در وجودش ، عضو اندیشه گری ندارد .

ر . ک : ج 6 ص 43 (اندازه گرفتن) .

.


ص: 226

الفصل الثامن والسبعون: المنّانالمنّان لغهً«المنّان» صیغه مبالغه من مادّه «منن» ، وهو یدلّ علی اصطناع خیر . (1) المنّ : العطاء ، فالمنّان هو المنعم المعطی ، وکثیرا ما یرد المنّ فی کلام العرب بمعنی الإحسان إِلی من لا یستثیبه ولا یطلب الجزاء علیه (2) .

المنّان فی القرآن والحدیثلقد نُسبت مشتقّات مادّه «منن» إِلی اللّه تعالی فی القرآن الکریم اثنتی عشره مرّهً ، لکنّ صفه «المنّان» لم ترد فیه ، وقد حصر بعض الأَحادیث هذه الصفه باللّه وحده ، لأنّه المعطی ابتداءً وجمیع العطایا تعود إِلی اللّه فی نهایه المطاف ، وهو سبحانه المصدر النهائیّ لکافّه النعم ، والموجودات الأُخری وسائط لإیصال المنّ إِلی شتّی النَّاس . کما ذُکرت فی الأَحادیث أُمور متنوّعه بصفه المنّ ، منها : العلم ، والعقل ، والمُلک ، والعدل ، والنصره ، والنبوّه ، والشریعه والطاعات ، والإیمان ، والهدایه ، وولایه أَهل البیت والجنّه ، وهذه الأُمور فی الحقیقه نعم إِلهیّه ، لکنّ أغلب الترکیز من بین النعم الإلهیّه علی النعم المعنویّه وتأکیدها أَکثر من تأکید النعم المادّیّه .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 5 ص 267 .
2- .النهایه : ج 4 ص 365 .

ص: 227



فصل هفتاد و هشتم : مَنّان

واژه شناسی مَنّان

منّان ، در قرآن و حدیث

فصل هفتاد و هشتم : مَنّانواژه شناسی مَنّانواژه «منّان (گشاده دست / بسیار بخشنده) » ، صیغه مبالغه از ریشه «منن» است که بر نیکی کردن دلالت می کند. «مَنّ» ، یعنی بخشیدن . پس «مَنّان» ، نعمت دهنده و بخشنده است . در زبان عربی ، در بسیاری موارد ، «مَنّ» به معنای نیکی کردن به کسی است که نیکی کننده ، از او پاداش نمی جوید و در برابر نیکی ، عوض نمی خواهد.

منّان ، در قرآن و حدیثدر قرآن کریم ، برگرفته های ریشه «منن» ، دوازده بار به خدای متعال نسبت داده شده، امّا صفت «مَنّان» ، به کار نرفته است. برخی احادیث ، این صفت را به خدا اختصاص داده اند؛ زیرا بخشنده نخستین ، خداست و همه نعمت ها ، در نهایت به خدا باز می گردند و او سرچشمه نهاییِ همه نعمت هاست و دیگر موجودات ، واسطه های رسیدن بخشش به مردمان هستند. در احادیث ، امور گوناگونی به عنوان منّت ذکر شده اند؛ از جمله: دانش، عقل، فرمان روایی، عدالت، یاری، پیامبری، شریعت و طاعات، ایمان، راهیابی، ولایت اهل بیت علیهم السلام و بهشت . همه این امور ، در واقعْ نعمت های الهی هستند؛ امّا از میان نعمت های الهی، بیشتر بر نعمت های معنوی تأکید شده است تا نعمت های مادّی .

.


ص: 228

78 / 1لَهُ المَنُّ کُلُّهُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إِنَّ للّهِِ عز و جل تِسعَهً وتِسعینَ اسما مِئَهً إِلاّ واحِدا مَن أَحصاها دَخَلَ الجَنَّهَ وهِیَ : اللّهُ ، الإِلهُ ، الواحِدُ ، الأَحَدُ ، الصَّمَدُ ... المَنّانُ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ کُلُّهُ ، ولَکَ المَنُّ کُلُّهُ . (2)

الإمام علیّ علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الَّذی لا یَفِرُهُ (3) المَنعُ وَالجُمودُ ، ولا یُکدیهِ (4) الإِعطاءُ وَالجودُ ، إِذ کُلُّ مُعطٍ مُنتَقِصٌ سِواهُ ، وکُلُّ مانِعٍ مَذمومٌ ما خَلاهُ ، وهُوَ المَنّانُ بِفَوائِدِ النِّعَمِ ، وعَوائِدِ المَزیدِ وَالقِسَمِ . (5)

عنه علیه السلام :أَفضَلُ ما مَنَّ اللّهُ سُبحانَهُ بِهِ عَلی عِبادِهِ ، عِلمٌ وعَقلٌ ومُلکٌ وعَدلٌ. (6)

.

1- .الخصال : ص 593 ح 4 ، التوحید : ص 194 ح 8 ، عدّه الداعی : ص 299 کلّها عن سلیمان بن مهران عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 186 ح 1 .
2- .الکافی : ج 2 ص 581 ح 16 ، مهج الدعوات : ص 190 عن الإمام الحسین علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 95 ص 413 ح 41 .
3- .لا یَفِرُه المنع : أی لا یکثره (النهایه : ج 5 ص 210) .
4- .أکدی الرجُلُ : إذا قلّ خیره (الصحاح : ج 6 ص 2472) .
5- .نهج البلاغه : الخطبه 91 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 57 ص 106 ح 90 .
6- .غرر الحکم : ح 3205 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 122 ح 2771 .

ص: 229



78 / 1 همه بخشش ها از آنِ اوست

78 / 1همه بخشش ها از آنِ اوستپیامبر خدا صلی الله علیه و آله:خدا ، نَوَد و نُه نام دارد ، یکی کمتر از صد . هر کس آنها را بر شمارد ، وارد بهشت می شود و این نام ها عبارت اند از: اللّه ، خدا، یگانه، بی همتا، صمد... گشاده دست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:خدایا! همه ستایش ها ، برای توست و همه گشاده دستی ها ، از آنِ توست.

امام علی علیه السلام:ستایش ، برای خدایی است که نابخشیدن و بخل ورزیدن ، [ چیزی ]بر او نمی افزاید و بخشش و بی عوض بخشیدن ، از او نمی کاهد؛ زیرا هر بخشنده ای جز او ، [با بخشش ]دچار کاستی می شود و هر کس ، جز او ، اگر بخشش نکند ، نکوهش می شود و اوست بسیار بخشنده نعمت های مفید و سودها و قسمت های فراوان.

امام علی علیه السلام:برترین چیزی که خدای پاک ، با آن بر بندگانش گشاده دستی کرده، دانشِ همراه با خرد[ ورزی ] ، و فرمان رواییِ همراه با دادگری است.

.


ص: 230

الإمام الصادق علیه السلام فِی الدُّعاءِ عِندَ زِیارَهِ الحُسَینِ علیه السلام : اللّهُمَّ اجعَلنا مِمَن یَنصُرُهُ وتَنتَصِرُ بِهِ ، وتَمُنُّ عَلَیهِ بِنَصرِکَ لِدینِکَ فِی الدُّنیا وَالآخِرَهِ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام :الحَنّانُ الَّذی یُقبِلُ عَلی مَن أَعرَضَ عَنهُ ، وَالمَنّانُ الَّذی یَبدَأُ بِالنَّوالِ قَبلَ السُّؤالِ . (2)

الإمام زین العابدین علیه السلام فِی الدُّعاءِ : إِنَّکَ المَنّانُ بِجَسیمِ المِنَنِ ، الوَهّابُ لِعَظیمِ النِّعَمِ ، القابِلُ یَسیرَ الحَمدِ ، الشّاکِرُ قَلیلَ الشُّکرِ ، المُحسِنُ المُجمِلُ ذُو الطَّولِ (3) ، لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ ، إِلَیکَ المَصیرُ . (4)

عنه علیه السلام فِی الدُّعاءِ : إِنَّکَ المُتَفَضِّلُ بِالإِحسانِ ، المُتَطَوِّلُ بِالاِمتِنانِ ، الوَهّابُ الکَریمُ ، ذُوالجَلالِ وَالإِکرامِ . (5)

عنه علیه السلام فیالدُّعاءِ : یا مَن تَحَمَّدَ إِلی عِبادِهِ بِالإِحسانِ وَالفَضلِ وغَمَرَهُم بِالمَنِّ وَالطَّولِ . (6)

الإمام الصادق علیه السلام :یاذَا المَنِّ لا مَنَّ عَلَیکَ ، یا ذَا الطَّولِ لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ . (7)

.

1- .الکافی : ج 4 ص 573 ح 1 ، کامل الزیارات : ص 371 ح 619 کلاهما عن یونس الکناسی ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 2 ص 591 ح 3197 من دون إسنادٍ إلی المعصوم ، بحار الأنوار : ج 101 ص 266 .
2- .تاریخ بغداد : ج 11 ص 32 الرقم 5704 عن سفیان بن یزید بن أکینه بن عبداللّه ، البدایه والنهایه : ج 12 ص 37 ؛ الرواشح السماویّه : ص 159 عن اکینه .
3- .الطَّوْلُ : الفضل والعلوّ علی الأعداء (النهایه : ج 3 ص 145) .
4- .الصحیفه السجّادیّه : ص142 الدعاء 36 .
5- .الصحیفه السجّادیّه : ص 66 الدعاء 15 ، المصباح للکفعمی : ص 198 ، الدعوات : ص 175 ح 490 ولیس فیه ذیله .
6- .الصحیفه السجّادیّه : ص 174 الدعاء 45 ، مصباح المتهجّد : ص 643 ، الإقبال : ج 1 ص 424 وفیهما «وعاملهم» بدل «وغمرهم» ، المزار للمشهدی : ص 622 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 174 ح 1 .
7- .تهذیب الأحکام : ج 3 ص 72 ح 232 عن ذریح بن محمّد المحاربی ، الإقبال : ج 1 ص 92 ، المقنعه : ص 173 ، مصباح المتهجّد : ص 357 ح 475 کلاهما من دون إسنادٍ إلی المعصوم ، بحار الأنوار : ج 90 ص 7 .

ص: 231

امام صادق علیه السلام در دعای هنگام زیارت امام حسین علیه السلام : خدایا! ما را از کسانی قرار ده که او را یاری می کنند و انتقامش را به وسیله آنان می گیری، و با یاریِ دینت ، در دنیا و آخرت بر آنان منّت می گذاری.

امام علی علیه السلام:دلسوزی که به کسی که به او پشت کرده، رو می آورد و گشاده دستی که پیش از درخواست، به بخششْ آغاز می کند.

امام زین العابدین علیه السلام در دعا : تویی بسیار بخشنده بخشش های بزرگ، بسیار بخشنده بی مزد نعمت های سترگ، پذیرنده سپاسِ اندک، سپاس گزارِ سپاس کم ، خوبی کننده و نیکی کننده، دارای برتری و فزون بخشی . خدایی جز تو نیست . بازگشت ، به سوی توست.

امام زین العابدین علیه السلام در دعا : تویی که بیش از استحقاق ، نیکی ارزانی می داری ؛ با گشاده دستی ، فزون بخش هستی ؛ بسیار بخشنده بی مزدی و بزرگوار ؛ دارای شکوهی و بزرگواری .

امام زین العابدین علیه السلام در دعا : ای کسی که با نیکی و فزون بخشی ، [خود را ]نزد بندگانش سزاوار ستایش ساخته و ایشان را غرق در گشاده دستی و بخشش [ خود ]کرده است.

امام صادق علیه السلام:ای دارای بخششِ بسیار! منّتی بر تو نیست . ای دارای نعمتِ بسیار! خدایی جز تو نیست.

.


ص: 232

عنه علیه السلام :اللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ ولَکَ المَجدُ ... ولَکَ الاِمتِنانُ ، ولَکَ التَّسبیحُ . (1)

عنه علیه السلام :ما مِن قَبضٍ ولا بَسطٍ إِلاّ وللّهِِ فیهِ المَنُّ والاِبتِلاءُ . (2)

الإمام الکاظم علیه السلام :إِذا مَنَّ اللّهُ عَلَی العَبدِ المُؤمِنِ ، جَمَعَ اللّهُ لَهُ الرَّغبَهَ وَالقُدرَهَ وَالإِذنَ ، فَهُناکَ تَجِبُ السَّعادَهُ . (3)

78 / 2یَمُنُّ بِالنُّبُوَّهِالکتاب«قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ وَ لَکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلَی مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ مَا کَانَ لَنَا أَن نَّأْتِیَکُم بِسُلْطَنٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» . (4)

«بِئْسَمَا اشْتَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ أَن یَکْفُرُواْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ بَغْیًا أَن یُنَزِّلَ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ عَلَی مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَاءُو بِغَضَبٍ عَلَی غَضَبٍ وَ لِلْکَفِرِینَ عَذَابٌ مُّهِینٌ» . (5)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی بَیانِ قَولِهِ تَعالی : «لَوْلاَ نُزِّلَ هَذَا الْقُرْءَانُ عَلَی رَجُلٍ مِّنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظِیمٍ * أَهُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ» (6) : ... ولَیسَ قِسمَهُ رَحمَهِ اللّهِ إِلَیکَ ، بَلِ اللّهُ هُوَ القاسِمُ لِلرَّحَماتِ ، وَالفاعِلُ لِما یَشاءُ ... وإِنَّما مُعامَلَتُهُ بِالعَدلِ ، فَلا یُؤثِرُ أَحَدا لِأَفضَلِ مَراتِبِ الدّینِ وخَلالِهِ إِلاّ الأَفضَلَ فی طاعَتِهِ، وَالأَجَدَّ فی خِدمَتِهِ ، وکَذلِکَ لا یُؤَخِّرُ فی مَراتِبِ الدّینِ وخَلالِهِ إِلاّ أَشَدَّهُم تَباطُؤا عَن طاعَتِهِ . وإِذا کانَ هذا صِفَتُهُ لَم یَنظُر إِلی مالٍ ولا إِلی حالٍ بَل هذَا المَالُ وَالحالُ مِن تَفَضُّلِهِ ، ولَیسَ لِأَحَدٍ مِن عِبادِهِ عَلَیهِ ضَربَهُ لازبٍ (7) ، فَلا یُقالُ له : إِذا تَفَضَّلتَ بِالمالِ عَلی عَبدٍ فَلا بُدَّ مِن أَن تَتَفَضَّلَ عَلَیهِ بِالنُّبُوَّهِ أَیضا ؛ لِأَنَّهُ لَیسَ لِأَحَدٍ إِکراهُهُ عَلی خِلافِ مُرادِهِ ، ولا إِلزامُهُ تَفَضُّلاً ؛ لِأَنَّهُ تَفَضَّلَ قَبلَهُ بِنِعَمِهِ . (8)

.

1- .الإقبال : ج 3 ص 243 ، مصباح المتهجّد : ص 807 ح 872 من دون إسنادٍ إلی المعصوم ، بحار الأنوار : ج 98 ص 400 ح 1 .
2- .التوحید : ص 354 ح 1 عن هشام بن سالم ، بحار الأنوار : ج 5 ص 216 ح 4 .
3- .الفقه المنسوب للإمام الرضا علیه السلام : ص 373 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 413 ح 27 وراجع الکافی : ج 4 ص 26 ح 3 وکتاب من لایحضره الفقیه : ج 2 ص 56 ح 1686 .
4- .إبراهیم : 11 .
5- .البقره : 90 .
6- .الزخرف : 31 و 32 .
7- .اللازب : الثابت ، تقول : صار الشیء ضربه لازب . وهو أفصح من لازم (الصحاح : ج 1 ص 219) .
8- .الاحتجاج : ج 1 ص 55 ح 22 ، التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام :ص 506 ح 314 کلاهما عن الإمام العسکری عن أبیه علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 9 ص 273 ح 2 .

ص: 233



78 / 2 با پیامبریْ منّت می گذارد

امام صادق علیه السلام:بار خدایا! ستایش و ارجمندی ، برای توست... و گشاده دستی و پاکی ، از آنِ توست.

امام صادق علیه السلام:هیچ تنگنا و فراخی نیست ، مگر این که خدا را در آن ، گشاده دستی و آزمایش است.

امام کاظم علیه السلام:آن گاه که خدا بر بنده مؤمن ، گشاده دستی کند، میل و توانایی و اجازه [ ی انجام دادن عمل صالح ] را برای او فراهم می آورد. این جاست که خوش بختی [ برای او ] مقرّر می گردد.

78 / 2با پیامبریْ منّت می گذاردقرآن«فرستادگانش به آنها گفتند: ما جز بشری همچون شما نیستیم ، ولی خدا بر هر کس از بندگانش که بخواهد ، منّت می نهد و ما را نرسد که جز به اذن خدا ، برای شما حجّتی آوریم، و مؤمنان باید بر خدا توکّل کنند» .

«خود را به بد چیزی فروختند که بدانچه خدا فرستاده ، از روی ستم ، کافر شوند که چرا خدا از فضل خود بر هر کس از بندگانش که بخواهد ، [وحی ]فرو فرستد . پس سزاوار خشمِ افزون بر خشم [ الهی ] شدند ، و کافران را عذابی خفّت آور است» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در تفسیر این سخن خداوند متعال : «چرا این قرآن ، بر مردی بزرگ از این دو شهر (مکّه و طائف) فرو فرستاده نشد؟ آیا آنها رحمت پروردگارت را تقسیم می کنند؟» : ... و تقسیم رحمت خدا ، به تو واگذار نشده؛ بلکه خداست تقسیم کننده رحمت ها ، و کننده آنچه خواهد... . و رفتار خدا ، بر اساس عدل است . پس کسی را به برترین مراتب دین و ویژگی های (/ شکوه) آن بر نمی گزیند ، مگر آن که در فرمانبری از خدا ، برترین باشد و در خدمت گزاری ، بیشترین کوشش را به جا آورَد . همین طور ، [کسی را ]در مراتب دین و ویژگی های آن ، پایین نمی بَرَد ، مگر کُندترین آنها را در فرمان برداری از خدا. و خدایی با این خصوصیت، به مال و حال [مادّی] توجّه نمی کند؛ بلکه این مال و حال ، از فزون بخشیِ خداست و برای هیچ یک از بندگان خدا ، لازم و ذاتی نیست . پس به خدا گفته نمی شود: چون مال را به بنده ای فزون بخشی کردی، پس باید پیامبری را نیز به او فزون بخشی کنی؛ زیرا کسی را نرسد که خدا را بر خلاف اراده اش و یا به بخشندگیِ بیش از استحقاق ، مجبور کند؛ زیرا او پیش از این ، نعمت هایش را بیش از استحقاقْ بخشیده است.

.


ص: 234

78 / 3یَمُّنُ عَلَی المُؤمِنینَ بِالإِیمانِالکتاب«یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُواْ قُل لاَّ تَمُنُّواْ عَلَیَّ إِسْلَمَکُم بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلاْءِیمَنِ إِن کُنتُمْ صَدِقِینَ» . (1)

«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ ءَایَتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَبَ وَالْحِکْمَهَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَلٍ مُّبِینٍ» . (2)

«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُواْ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَی إِلَیْکُمُ السَّلَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَوهِ الدُّنْیَا فَعِندَ اللَّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَهٌ کَذَ لِکَ کُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُواْ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا» . (3)

.

1- .الحجرات : 17 .
2- .آل عمران : 164 .
3- .النساء : 94 .

ص: 235



78 / 3 با ایمان ، بر مؤمنان ، منّت می نهد

78 / 3با ایمان ، بر مؤمنان ، منّت می نهدقرآن«بر تو منّت می نهند که اسلام آورده اند. بگو: به اسلامِ خود ، بر من منّت منهید؛ بلکه خدا بر شما منّت نهاده که شما را به ایمان ، راه نموده است ، اگر راستگویید» .

«بی گمان، خدا بر مؤمنان سترگْ بخشی کرد که در میانشان پیام آوری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنان می خواند و پاکشان می سازد و کتاب و حکمت را به آنها می آموزد، و به یقین ، پیش از آن در گم راهیِ آشکاری بودند» .

«ای کسانی که ایمان آورده اید! چون در راه خدا بیرون روید ، بررسی کنید و به کسی که به شما سلام کرد، مگویید تو مؤمن نیستی، [که با این کار ، ]کالای دنیا را می جویید . پس نزد خدا غنیمت های بسیار است. شما پیش از این ، چنین بودید . پس خدا بر شما سترگْ بخشی کرد . پس بررسی کنید که خدا به آنچه می کنید ، آگاه است» .

.


ص: 236

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :الحَمدُ للّهِِ الَّذی یُطعِمُ ولا یَطعَمُ ، مَنَّ عَلَینا فَهَدانا ، وأَطعَمَنا وسَقانا . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن مَنَّ اللّهُ عَلَیهِ بِمَعرِفَهِ أَهلِ بَیتی ووِلایَتِهِم فَقَد جَمَعَ اللّهُ لَهُ الخَیرَ کُلَّهُ . (2)

الإمام الصادق علیه السلام :أَبشِروا بِأَعظَمِ المِنَنِ عَلَیکُم؛ قَولِ اللّهِ : «وَکُنتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَهٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا» (3) ، فَالإِنقاذُ مِن اللّهِ هِبَهٌ ، وَاللّهُ لا یَرجِعُ مِن هِبَتِهِ . (4)

78 / 4یَمُنُّ عَلَی المُستَضعَفینَ بِوَراثَهِ الأَرضِ«وَ نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَ رِثِینَ» . (5)

78 / 5یَمُنُّ بِالطَّاعاتِالإمام الباقر علیه السلام :إِنَّ فِی التَّوراهِ مَکتوبا : ... یا موسی ، ولِیَ المِنَّهُ عَلَیکَ فی طاعَتِکَ لی ، ولِیَ الحُجَّهُ عَلَیکَ فی مَعصِیَتِکَ لی . (6)

.

1- .السنن الکبری للنسائی : ج 6 ص 82 ح 10133 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 1 ص 731 ح 2003 ، صحیح ابن حبّان : ج 12 ص 23 ح 5219 ، الشکر لابن أبی الدنیا : ج 20 ص 15 کلّها عن أبی هریره ، کنزالعمّال : ج 15 ص 257 ح 40850 وراجع تفسیر الطبری : ج 9 الجزء 15 ص 20 .
2- .الأمالی للصدوق : ص 561 ح 751 عن أبی قدامه الفدّانی ، بحار الأنوار : ج 27 ص 88 ح 36 .
3- .آل عمران : 103 .
4- .تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 194 ح 125 عن علیّ بن محمّد بن میثم ، بحار الأنوار : ج 24 ص 54 ح 12 .
5- .القصص : 5 .
6- .التوحید : ص 406 ح 2 ، الأمالی للصدوق : ص 385 ح 494 ، قصص الأنبیاء : ص 164 ح 186 کلّها عن حبیب السجستانی ، روضه الواعظین : ص 461 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 328 ح 5 .

ص: 237



78 / 4 به ارث بردن زمین را به ناتوان شدگان ، گشاده دستی می کند

78 / 5 طاعت ها را گشاده دستی می کند

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله:ستایش ، برای خدایی است که غذا می دهد و غذا نمی خورد، به ما بخششی سترگ داده ، پس به ما راه نموده است، و به ما غذا داده و سیرابمان کرده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:کسی که خدا به او شناخت اهل بیتِ من و ولایت آنان را سترگْ بخشی کرده باشد، به درستی که همه خوبی ها را برای او فراهم کرده است.

امام صادق علیه السلام:شما را مژده باد به سترگ ترین گشاده دستیِ خدا بر شما؛ که سخن خداست: «و بر لبه پرتگاهی از آتش بودید . پس شما را از آن رهانید» . پس ، رهانیدن خدا ، موهبت است و خدا از موهبتش باز نمی گردد.

78 / 4به ارث بردن زمین را به ناتوان شدگان ، گشاده دستی می کند«و اراده کردیم که بر کسانی که در زمین ، ناتوان کرده شده اند ، گشاده دستی کنیم و آنان را پیشوایان گردانیم و آنان را وارثان سازیم» .

78 / 5طاعت ها را گشاده دستی می کندامام باقر علیه السلام:در تورات نوشته شده است : «... ای موسی! مراست گشاده دستی بر تو در فرمان برداری ات از من، و مراست حجّت و دلیل بر تو در نافرمانی ات از من».

.


ص: 238

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :ما مِن یَومٍ ولا لَیلَهٍ ولا ساعَهٍ إِلاّ للّهِِ تَعالی فیهِ صَدَقَهٌ یَمُنُّ بِها عَلی مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ، وما مَنّ اللّهُ عز و جل عَلی عَبدٍ بِمِثلِ أَن یُلهِمَهُ ذِکْرَهُ. (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إِنَّ اللّهَ عز و جل مَنَّ عَلی قَومٍ فَأَلهَمَهُمُ الخَیرَ وأَدخَلَهُم فی رَحمَتِهِ ، وَابتَلی قَوما فَخَذَلَهُم وذَمَّهُم عَلی أَفعالِهِم ولَم یَستَطیعوا غَیرَمَا ابتَلاهُم بِهِ ، فَعَذَّبَهُم وقَد عَدَلَ فیهِم . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إِذا کانَ یَومُ الفِطرِ ، وَقَفَتِ المَلائِکَهُ عَلی أَبوابِ الطُّرُقِ فَنادَوا : أُغدوا یا مَعشَرَ المُسلِمینَ إِلی رَبٍّ کَریمٍ ، یَمُنُّ بِالخَیرِ ثُمَّ یُثیبُ عَلَیهِ الجَزیلَ . (3)

78 / 6یَمُنُّ بِالجَنَّهِالکتاب«قَالُواْ إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فِی أَهْلِنَا مُشْفِقِینَ * فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا وَ وَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ» . (4)

.

1- .الآحاد والمثانی : ج 2 ص 231 ح 987 ، تفسیر القرطبی : ج 9 ص 347 کلاهما عن أبی ذرّ ، کنزالعمّال : ج 7 ص 808 ح 21510 .
2- .الفردوس : ج 1 ص 161 ح 595 عن أبی هریره ، کنزالعمّال : ج 1 ص 114 ح 532 .
3- .المعجم الکبیر : ج 1 ص 226 ح 617 ، اُسد الغابه : ج 1 ص 322 الرقم 305 وفیه «العید» بدل «الفطر» ، الإصابه : ج 1 ص 307 الرقم 362 کلّها عن أوس الأنصاری ، کنزالعمّال : ج 8 ص 483 ح 23740 .
4- .الطور : 26 و 27 .

ص: 239



78 / 6 بهشت را گشاده دستی می کند

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:هیچ روز و شب و ساعتی نیست ، مگر آن که در آن ، خدای متعال را صدقه ای است که با آن بر آن بنده اش که می خواهد ، گشاده دستی می کند و هیچ گشاده دستیِ خدای عز و جل بر بنده ای ، مثل الهامِ یاد خود بر او نیست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:خدای عز و جل به گروهی گشاده دستی کرد . پس خیر را به آنها الهام کرد و آنان را در رحمتش وارد کرد؛ و گروهی را گرفتار کرد، پس یاری شان را ترک کرد و به خاطر کارهایشان ، آنان را نکوهش کرد و نتوانستند به [ حالت دیگری ] جز آن حالتی که گرفتار شده بودند ، درآیند . پس آنها را عذاب داد، در حالی که با آنان به عدالت رفتار کرد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:چون روز فطر شود، فرشتگان بر درهای راه ها[ ی خیر و سعادت و بهشت ]می ایستند و [مردم را ]فرا می خوانند: «ای جماعت مسلمانان! روانه شوید به سوی پروردگار بزرگواری که خیر را گشاده دستی می کند ، سپس در مقابل آن ، پاداش بزرگ می دهد».

78 / 6بهشت را گشاده دستی می کندقرآن«[ بهشتیان ] می گویند : ما پیش تر در میان کسان خود ، بیمناک بودیم. پس خدا بر ما گشاده دستی کرد و ما را از عذاب سوزان ، نگاه داشت» .

.


ص: 240

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ إِنّی أَسأَ لُکَ بِنِعمَتِکَ السّابِغَهِ عَلَیَّ ، وبَلائِکَ الحَسَنِ الَّذی أَبلَیتَنی بِهِ ، وفَضلِکَ الَّذی أَفضَلتَ عَلَیَّ ، أَن تُدخِلَنِی الجَنَّهَ بِمَنِّکَ وفَضلِکَ ورَحمَتِکَ . (1)

.

1- .الفردوس : ج 1 ص 455 ح 1849 عن عبداللّه بن مسعود ، المعجم الکبیر : ج 9 ص 186 ح 8917 عن عبداللّه من دون إسنادٍ إلی المعصوم ، کنزالعمّال : ج 2 ص 207 ح 3784 .

ص: 241

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله:خدایا! من از تو می خواهم به نعمت فراگیرنده ات بر من و آزمایش نیکویت که مرا به آن گرفتار کردی و فزون بخشی ات که بیش از استحقاقْ بر من بخشیدی، که مرا با گشاده دستی و فزون بخشی و رحمتت ، وارد بهشت کنی.

.


ص: 242

الفصل التاسع والسبعون: المنتقمالمُنتقِم لغهً«المنتقم» اسم فاعل من انتقم ، ینتقم ، من مادّه «نقم» ، وهو یدلّ علی إِنکار شیء وعَیبه ، نقمتُ علیه ، أَنقم : أَنکرتُ علیه فعله وعِبتهُ وکرهته أَشدّ الکراهه لسوء فعله ، والنقمه من العذاب والانتقام ، کأنّه أَنکر علیه فعاقبه (1) . قال ابن الأَثیر : فی أَسماء اللّه تعالی «المنتقم» هو المبالغ فی العقوبه لمن یشاء (2) .

المنتقم فی القرآن والحدیثلقد نُسبت مشتقّات مادّه «نقم» إِلی اللّه تعالی ثلاث عشره مرّهً فی القرآن الکریم . ووردت عباره «عزیز ذوانتقام» فی اللّه عز و جل أَربع مرّات (3) ، وصفه «منتقمون» ثلاث مرّات (4) . إِنّ انتقام اللّه فی هذه الآیات یشمل الکفّار ، والمکذّبین ، والمجرمین ، والعاصین ، وبالنظر إِلی المعنی اللغویّ لمادّه «نقم» و«انتقام» فإنّ ملاحظتین جدیرتان بالاهتمام : الأُولی : لا یَصدُق الانتقام إِلاّ إِذا کان الجُرم المرتکب کبیرا ، ومن ثمّ تکون عقوبته ثقیلهً أَیضا ، لذا جاء فی الحدیث : «المُنتَقِمُ مِمَّن عَصاهُ بِأَلیمِ العَذابِ» (5) والثانیه : إِنّ الانتقام لا یعنی العقوبه والعذاب فحسب ، بل هما مع الإنکار ؛ لأنَّ کراهه اللّه سبحانه بمعنی إنکاره ، وهاتان الملاحظتان تبیّنان التفاوت بین صفه المنتقم والصفات المماثله کالمعذّب ، والمخزی ، والمهلک . إِنّ النقطه الأَخیره هی انّه استبان من المباحث المذکوره أَنّ الانتقام الإلهیّ یعنی العقوبه علی الجرم الکبیر مصحوبهً بالإنکار ، وهذا المعنی یتحققّ علی أَساس العدل الإلهیّ ، من هنا یتباین انتقام اللّه والانتقام المألوف بین النَّاس الذی یجری تشفّیّا للقلب وقد یرافقه الظلم والعدوان عادهً .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 5 ص 464؛ المصباح المنیر : ص 623 .
2- .النهایه : ج 5 ص 110 .
3- .آل عمران : 4 ، المائده : 95 ، إبراهیم : 47 ، الزمر : 37 .
4- .السجده : 22 ، الزخرف : 41 ، الدخان : 16 .
5- .راجع : ص 248 ح 5404 .