گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلد هفتم
فصل هشتاد و چهارم : ناصر ، نصیر



واژه شناسی «ناصر» و «نصیر»

ناصر و نصیر ، در قرآن و حدیث

فصل هشتاد و چهارم : ناصر ، نصیرواژه شناسی «ناصر» و «نصیر»صفت «ناصر (یاری رسان) » ، اسم فاعل است و صفت «نصیر (یاور)» ، صیغه «فعیل» به معنای «فاعل»، و هر دو ، از ریشه «نصر» گرفته شده اند که بر انجام دادن خیر و خیر خواهی ، دلالت می کند. عبارت «نصرتُه علی عدوّه» یعنی: او را بر ضدّ دشمنش کمک و تقویت کردم و «نَصَر اللّه المسلمین» یعنی: خدا به مسلمانان [ در برابر دشمنشان ] پیروزی داد.

ناصر و نصیر ، در قرآن و حدیثدر قرآن کریم ، برگرفته ها از ریشه «نصر» ، در حدود 54 بار به خدای سبحان نسبت داده شده است و صفت «ناصر» ، یک بار در این سخن خدای متعال: «هُوَ خَیْرُ النَّصِرِینَ؛ او بهترینِ یاری رسان هاست» ، و صفت «نصیر» دو بار به صورت «نِعْمَ النَّصِیرُ ؛ نیکو یاوری است» و دو بار به صورت «کَفَی بِالِلَّهِ نَصِیرًا ؛ خدا، برای یاوری ، بسنده است» و نُه بار با مضمون این سخن خدا: «مَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِیٍّ وَ لاَنَصِیرٍ ؛ برای شما جز خدا ، سرپرست و یاوری نیست» ، و دو بار با مضمون این سخن خدا : «وَ اجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَنًا نَّصِیرًا ؛ و برای من از نزد خویش ، بُرهانی یاری رسان قرار بده» به کار رفته است. در آیات قرآن آمده است که خدا ، نیکو یاور و بهترینِ یاری رسان هاست ؛ بلکه یاری کردن ، در خدای سبحان ، منحصر شده است، همان طور که در این سخن خدا آمده است: «ویاری، جز از سوی خدای شکست ناپذیر فرزانه نیست» . دلیل این مطلب ، آن است که همه خیرات جهان ، از سوی خداست و معنای اصلی «نَصْر» هم ، به جا آوردن خیر است. البتّه باید توجّه داشت که یاری الهی ، دو نوع است : یکی یاری عام که همه موجودات جهان را فرا می گیرد ، و دیگری یاری خاص که ویژه مؤمنان و کسانی است که اهل فرمان برداری از خدا هستند و دین خدا را یاری می کنند. خدای سبحان می فرماید: «اگر خدا را یاری کنید ، او [نیز ]شما را یاری می کند و قدم هایتان را استوار می گرداند» .

.


ص: 298

84 / 1نِعمَ النَّصیرُ«وَقَتِلُوهُمْ حَتَّی لاَ تَکُونَ فِتْنَهٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ بَصِیرٌ * وَإِن تَوَلَّوْاْ فَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَوْلَاکُمْ نِعْمَ الْمَوْلَی وَنِعْمَ النَّصِیرُ» . (1)

«وَ جَهِدُواْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاکُمْ وَ مَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّهَ أَبِیکُمْ إِبْرَ هِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِن قَبْلُ وَ فِی هَذَا لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیدًا عَلَیْکُمْ وَ تَکُونُواْ شُهَدَاءَ عَلَی النَّاسِ فَأَقِیمُواْ الصَّلَوهَ وَ ءَاتُواْ الزَّکَوهَ وَ اعْتَصِمُواْ بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاکُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَی وَ نِعْمَ النَّصِیرُ » . (2)

.

1- .الأنفال: 39 و 40.
2- .الحجّ : 78 .

ص: 299



84 / 1 نیکو یاوری است

84 / 1نیکو یاوری است«و با آنان بجنگید تا آن گاه که آشوبی نماند و دین ، یکسره ، از آنِ خدا گردد. پس اگر باز ایستند ، بی گمان ، خدا به آنچه می کنند ، بیناست و اگر روی برگردانند ، بدانید که خدا بی گمان ، سرور شماست ؛ نیکو سرور و نیکو یاوری است !» .

«و در [راه] خدا ، چنان که سزاوار جهاد [در راه] اوست ، جهاد کنید. او شما را برگزید ، و بر شما در دین (آیین پدرتان ابراهیم) هیچ تنگنایی ننهاد. او پیش از این و در این (قرآن) ، شما را مسلمان نامید تا این پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم ، گواه باشید. پس ، نماز را بر پا دارید و زکات بدهید و به [ریسمانِ دین] خدا چنگ زنید. او سرور شماست . پس نیکو سرور و نیکو یاوری است» .

.


ص: 300

84 / 2کَفی بِهِ نَصیرا«أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَبِ یَشْتَرُونَ الضَّلَلَهَ وَیُرِیدُونَ أَن تَضِلُّواْ السَّبِیلَ * وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِکُمْ وَکَفَی بِاللَّهِ وَلِیًّا وَکَفَی بِاللَّهِ نَصِیرًا » . (1)

«وَکَذَ لِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِینَ وَ کَفَی بِرَبِّکَ هَادِیًا وَ نَصِیرًا» . (2)

84 / 3النَّصرُ مِنهُ«وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ» . (3)

«أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضِ وَ مَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِیٍّ وَ لاَ نَصِیرٍ» . (4)

راجع : الأحزاب: 17، النساء : 123، البقره: 120 ، التوبه: 74 و 116 ، العنکبوت: 22، الشوری: 31 .

84 / 4صِفَهُ نَصرِهِالکتاب«إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ فِی الْحَیَوهِ الدُّنْیَا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَدُ » . (5)

«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِن تَنصُرُواْ اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ» . (6)

«لِّیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِرَ طًا مُّسْتَقِیمًا * وَ یَنصُرَکَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِیزًا» . (7)

.

1- .النساء: 45 .
2- .الفرقان: 31 .
3- .آل عمران : 126 . راجع : الأنفال : 10 .
4- .البقره: 107 .
5- .غافر: 51 .
6- .محمّد: 7 . راجع : التوبه : 40 .
7- .الفتح: 2 و 3 . راجع : الحجّ: 39، الروم: 47، آل عمران: 13 و 160 .

ص: 301



84 / 2 او یاوری بسنده است

84 / 3 یاری از اوست

84 / 4 توصیف یاری او

84 / 2او یاوری بسنده است«آیا به کسانی که بهره ای از کتاب به آنان داده شد ، ننگریستی که گم راهی را می خرند و اراده می کنند که شما [نیز] راه را گم کنید؟ و خدا به دشمنان شما داناتر است ، و خدا سرپرستی بسنده است ، و خدا یاوری بسنده است» .

«و بدین سان ، برای هر پیامبری ، دشمنی از بدکاران قرار دادیم ، و پروردگار تو راهنما و یاوری بسنده است» .

84 / 3یاری از اوست«و یاری نیست ، مگر از نزد خدای شکست ناپذیر فرزانه» .

«آیا نمی دانی که فرمان رواییِ آسمان ها و زمین ، از آنِ خداست و برای شما جز خدا ، سرپرست و یاوری نیست؟» .

ر . ک : احزاب : آیه 17 ، نساء : آیه 123 ، بقره : آیه 120 ، توبه : آیه 74 و 116 ، عنکبوت : آیه 22 ، شورا : آیه 31 .

84 / 4توصیف یاری اوقرآن«بی گمان ، ما فرستادگان خود را و کسانی را که ایمان آورده اند ، در زندگانی دنیا و روزی که گواهان بر پا می ایستند ، یاری می کنیم» .

«ای کسانی که ایمان آورده اید ! اگر خدا را یاری کنید ، او [نیز] شما را یاری می کند و قدم هایتان را استوار می گرداند» .

«تا خدا گناه پیشین و پسین تو [در نظر مشرکان] را بیامرزد [و از ذهن ها پاک کند] و نعمت خود را بر تو تمام کند و تو را به راه راست راهنمایی کند ، و خدا تو را یاری می کند ، یاری کردنی پیروزمندانه» .

.


ص: 302

«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِن تُطِیعُواْ الَّذِینَ کَفَرُواْ یَرُدُّوکُمْ عَلَی أَعْقَبِکُمْ فَتَنقَلِبُواْ خَسِرِینَ * بَلِ اللَّهُ مَوْلَاکُمْ وَهُوَ خَیْرُ النَّصِرِینَ» . (1)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام مِن کَلامِهِ بَعدَ النَّهرَوانِ : أَیُّهَا النَّاسُ ، اِستَعِدّوا لِلمَسیرِ إِلی عَدُوٍّ فی جِهادِهِ القُربَهُ إِلَی اللّهِ ودَرَکُ الوَسیلَهِ عِندَهُ... فَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّهٍ ومِن رِباطِ الخَیلِ ، وتَوَکَّلوا عَلَی اللّهِ وکَفی بِاللّهِ وَکیلاً وکَفی بِاللّهِ نَصیرا (2) . (3)

الإمام الصادق علیه السلام مِن دُعائِهِ بَعدَ رُجوعِهِ مِن رَمیِ الجِمارِ : اللّهُمَّ بِکَ وَثِقتُ وعَلَیکَ تَوَکَّلتُ، فَنِعمَ الرَّبُّ ونِعمَ المَولی ونِعمَ النَّصیرُ. (4)

عنه علیه السلام :کانَ أَبی علیه السلام یَقولُ إِذا صَلَّی الغَداهَ: یا مَن هُوَ أَقرَبُ إِلَیَّ مِن حَبلِ الوَریدِ، یا مَن یَحولُ بَینَ المَرءِ وقَلبِهِ، یا مَن هُوَ بِالمَنظَرِ الأَعلی، یا مَن لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ وهُوَ السَّمیعُ العَلیمُ، یا أَجوَدَ مَن سُئِلَ، ویا أَوسَعَ مَن أَعطی، ویا خَیرَ مَدعُوٍّ، ویا أَفضَلَ مَرجُوٍّ، ویا أَسمَعَ السّامِعینَ، ویا أَبصَرَ النّاظِرینَ، ویا خَیرَ النّاصِرینَ، ویا أَسرَعَ الحاسِبینَ، ویا أَرحَمَ الرّاحِمینَ. (5)

.

1- .آل عمران : 149 و 150 .
2- .إشاره إلی الآیه 60 من سوره الأنفال، والآیه 3 من سوره الأحزاب، والآیه 45 من سوره النساء .
3- .تاریخ الطبری : ج 5 ص 90 عن زید بن وهب، أنساب الأشراف: ج 3 ص 153 ؛ الغارات: ج 2 ص 691 عن زید بن وهب .
4- .الکافی: ج 4 ص 479 ح 1، تهذیب الأحکام: ج 5 ص 198 ح 661 کلاهما عن معاویه بن عمّار، کتاب من لایحضره الفقیه : ج 2 ص 549 ح 3137 عن أبی بصیر ولیس فی صدره «إذا أتیت رحلک»، بحار الأنوار : ج 99 ص 275 ح 18 .
5- .کتاب من لایحضره الفقیه: ج 1 ص 336 ح 982 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 188 ح 50 .

ص: 303

«ای کسانی که ایمان آورده اید ! اگر از کسانی که کافر شدند ، فرمان برید ، شما را به گذشته تان [در جاهلیّت ]باز می گردانند ، پس زیانکار می گردید. بلکه خدا سرور شماست و او بهترینِ یاری رسان هاست» .

حدیثامام علی علیه السلام در سخنش پس از [ورود به] نهروان : ای مردم ! برای عزیمت به سوی دشمن و جهاد با او که نزدیکی به خداست و مایه دستیابی به وسیله [ ی نجاتی ]که نزد اوست آماده شوید ... . پس برای [جنگیدن با] آنها تا می توانید نیرو و اسبان بسته [و زین کرده] آماده سازید و بر خدا توکّل کنید ، و خدا وکیل و یاوری بسنده است.

امام صادق علیه السلام از دعایش پس از بازگشت از پرتاب سنگ به جَمَره ها[ی سه گانه در مِنا ]: خدایا ! به تو اعتماد کردم و بر تو توکّل نمودم ، که تو ، چه نیکو پروردگار و چه نیکو سرور و چه نیکو یاوری هستی!

امام صادق علیه السلام:پدرم ، چون نماز صبح می خواند، می گفت: «ای کسی که به من از رگ گردن نزدیک تری ! ای کسی که میان آدمی و دلش جدایی می اندازی ! ای که در والاترین چشم اندازی ! ای کسی که چیزی همانند او نیست و شنوا و داناست ! ای بی عوضْ بخشنده ترین کسی که از او درخواست می شود، و ای گشایشگرترین کسی که می بخشد، و ای بهترین کسی که از او درخواست می شود، و ای برترین کسی که به او امید بسته می شود، و ای شنواترینِ شنوایان، و ای بیناترینِ بینایان، و ای بهترینِ یاوران، و ای باسرعت ترین حسابگران، و ای مهربان ترینِ مهربانان !».

.


ص: 304

الفصل الخامس والثمانون: النّورالنُّور لغهً«النور» فی اللغه بمعنی الضوء والضیاء ، وهو خلاف الظلمه (1) ، والنُّور هو الظاهر الذی به کلّ ظهور ، فالظاهر فی نفسه ، المُظهِر لغیره یسمّی نورا (2) .

النُّور فی القرآن والحدیثلقد وصف القرآن الکریم ، اللّه سبحانه بأنّه نور ، وذلک فی قوله : «اللَّهُ نُورُ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضِ» (3) ، وأُضیف النُّور إِلی اللّه تعالی فی خمس آیات بشکل نور اللّه (4) ، ونسبت آیات عدیده ، جَعْل النُّور ، وإِنزال النُّور ، وإِخراج النَّاس من الظلمات إِلی النُّور ، إِلی اللّه (5) . لقد نُسب النُّور إِلی اللّه فی القرآن الکریم بأَشکال متنوّعه کما أُشیر إِلی ذلک ، فوُصِف اللّه بالنُّور تارهً ، وعُدَّ النُّورُ من مخلوقات اللّه تارهً أُخری ، وقد فسّر المرحوم الشیخ الصدوق رحمه اللهالنُّور فی الآیه ، التی وصفت اللّه سبحانه بالنُّور ، أَنّه المنیر ، فقال : النُّور معناه المنیر ، ومنه قوله عز و جل : «اللَّهُ نُورُ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضِ» (6) أَی : منیر لهم وآمرهم وهادیهم ، فهم یهتدون به فی مصالحهم ، کما یهتدون فی النُّور والضیاء ، وهذا توسّع (7) . وفی الحدیث المنقول عن الإمام الرضا علیه السلام : «هُوَ نورٌ ، بِمَعنی أَنَّهُ هادٍ لِخَلقِهِ مِن أَهلِ السَّماءِ وأهلِ الأَرضِ» (8) . إِنّ إِطلاق اسم النُّور علی اللّه سبحانه لا یعنی النُّور الحسّیّ ؛ لأَنّ اللّه جلّ شأنه لیس بجسمٍ ، بل کما أَنّ النُّور ظاهر بذاته ومُظهر الأَشیاء الأُخری ومُنیرها فکذلک اللّه تعالی لیس فیه ظُلمهٌ ، وهو مُظهر الأَشیاء الأُخری ومُنیرها . یمکن أَن نقدّم احتمالین فی تفسیر ظاهریّه اللّه الذاتیّه ، الأَوّل : إِنّ المراد من فقدان الظُلمه فی الذات الإلهیّه هو أَنّ اللّه فاقد کلّ نقصٍ ، کما فی الدّعاء : «یا مَوصوفا بِغَیرِ کُنهٍ... وموجِدَ کُلِّ مَوجودٍ ، ومُحصِیَ کُلِّ مَعدودٍ وفاقِدَ کُلِّ مَفقودٍ» 9 . والثانی هو نفس ما قلناه فی کلامنا حول اسم «الظاهر» . إِنّ ثمّه احتمالین أَیضا یتسنّی عرضهما فی تفسیر إِظهار اللّه الأَشیاءَ الأُخری ، الأَوّل : إِنّ اللّه سبحانه هو أَصل الموجودات الأُخری ومصدرها ، والآخر : إِنّه تعالی هادی الأَشیاء الأُخری ، وهذه الهدایه یمکن أَن تکون بالمعنی التکوینیّ والتشریعیّ علی حدٍّ سواء ، والحدیث المأثور عن الإمام الرضا علیه السلام یشیر إِلی الاحتمال الثانی .

.

1- .المصباح المنیر : ص 629؛ الصحاح : ج 2 ص 838؛ معجم مقاییس اللغه : ج 5 ص 368 .
2- .النهایه : ج 5 ص 124 .
3- .النور : 35 .
4- .النور : 35 ، التوبه : 32 ، الزمر : 69 ، الصفّ : 8 .
5- .انظر علی سبیل المثال : الأنعام : 1 ، التغابن : 8 ، البقره : 257 .
6- .التوحید : ص 213. راجع : مفردات ألفاظ القرآن : ص 828 .
7- .راجع : ص 310 ح 5443 .
8- .راجع : ج 6 ص 256 ح 4752 .

ص: 305



فصل هشتاد و پنجم : نور

واژه شناسی «نور»

نور ، در قرآن و حدیث

فصل هشتاد و پنجم : نورواژه شناسی «نور»واژه «نور» ، مصدر است و در لغت ، به معنای روشنایی و درخشندگی و متضادّ «ظلمت (تاریکی) » است . «نور» ، یعنی چیزی که روشن است و هر چیز روشنی ، به واسطه آن روشن می شود. پس چیزی که خودش روشن است و غیر خودش را روشن می کند، «نور» نامیده می شود.

نور ، در قرآن و حدیثقرآن کریم ، خدای سبحان را در آیه «خدا ، نور آسمان ها و زمین است» با «نور» توصیف کرده است. در پنج آیه ، نور به «خدا» اضافه شده و به صورت «نُورُ اللَّهِ» به کار رفته است. نیز در آیات متعدّدی، قرار دادن نور، فرو فرستادن نور، وبیرون آوردن مردم از تاریکی ها به سوی نور ، به خدا نسبت داده شده است. همان طور که اشاره شد ، در قرآن کریم ، «نور» به صورت های مختلف به خدا نسبت داده شده است. گاه خدا با «نور» توصیف شده و گاه نور، آفریده خدا شمرده شده است. شیخ صدوق رحمه الله نور را در آیه ای که در آن ، خدای سبحان با نور توصیف شده، به معنای «منیر (روشن کننده) » تفسیر کرده ، می گوید : «معنای نور، روشن کننده است، و از همین معناست سخن خدا که : «خداوند، نور آسمان ها و زمین است» ، یعنی روشن کننده آنها و فرمان دهنده آنها و راهنمای آنهاست . پس آنها با [کمک] خدا در نیازمندی ها و منافعشان راه رامی یابند، همان طور که در روشنایی و درخشندگی ، راه را پیدا می کنند، و این [استعمال ، ]توسّع (گسترش دادن معنای ظاهری نور به معانی دیگر به جهت مشابهت و از باب مجاز) است. در حدیثی که از امام رضا علیه السلامنقل شده ، آمده است : او نور است، به این معنا که راهنمای آفریده های خود از آسمانیان و زمینیان است ». در به کار بردن صفت «نور» در مورد خدای سبحان، نور حسّی مقصود نیست (زیرا خدا جسم نیست) ؛ بلکه همان طور که نور ، خودش روشن است و روشن کننده دیگر چیزهاست، خدای متعال نیز خودش روشن است (تاریکی در او نیست) و آشکار کننده و روشن کننده چیزهای دیگر است. در تفسیر «روشن بودن ذات خدا» ، دو احتمال می توان داد: اوّل . مقصود از نبودن تاریکی در ذات الهی ، این است که خدا پیراسته از هر گونه کاستی است، همان طور که در دعا آمده است: «ای توصیف شده ، نه از راه توصیف ذات ... و هستی بخش هر موجود، و شمارنده هر شمارش شده، و پیراسته از هر چیزی که از دست رفته است !». دوم . روشن بودن ذات خدا ، همان است که در سخنمان در باره صفت «ظاهر» گفته شد ؛ یعنی ذات خدا از طریق ارائه آثار و نشانه های تدبیر خدا در جهان بر خرد ، روشن و اثبات می شود . در تفسیر این که «خدا ، روشن کننده چیزهای دیگر است» نیز دو احتمال وجود دارد : اوّل . خدا ، اصل و آفریننده دیگر موجودات است. دوم . خدا ، هدایتگر چیزهای دیگر است. این هدایت می تواند به معنای هدایت تکوینی و تشریعی باشد. حدیث نقل شده از امام رضا علیه السلام به احتمال دوم اشاره دارد.

.


ص: 306

. .


ص: 307

. .


ص: 308

85 / 1أَقسامُ النُّورِ فِی القُرآنِالإمام علیّ علیه السلام لَمّا سُئِلَ عَن أَقسامِ النُّورِ فِی القُرآنِ : النُّورُ القُرآنُ، وَالنُّورُ اسمٌ مِن أَسماءِ اللّهِ تَعالی، وَالنُّورُ النّورِیَّهُ، وَالنُّورُ القَمَرُ، وَالنُّورُ ضَوءُ المُؤمِنِ وهُوَ المُوالاهُ الَّتی یَلبَسُ بِها نورا یَومَ القِیامَهِ، وَالنُّورُ فی مَواضِعَ مِنَ التَّوراهِ وَالإِنجیلِ وَالقُرآنِ حُجَّهُ اللّهِ عز و جلعَلی عِبادِهِ، وهُوَالمَعصومُ. (1)

85 / 2نورُ کُلِّ شَیءٍالکتاب«اللَّهُ نُورُ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضِ» . (2)

الحدیثالکافی عن أحمد بن محمّد البرقی رفعه :سَأَلَ الجاثَلیقُ (3) أَمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلامفَقالَ: ... أَخبِرنی عَن قَولِهِ : «وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِِذٍ ثَمَنِیَهٌ» (4) فَکَیفَ قالَ ذلِکَ وقُلتَ: إِنَّهُ یَحمِلُ العَرشَ وَالسَّماواتِ وَالأَرضَ!؟ فَقالَ أَمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام: إِنَّ العَرشَ خَلَقَهُ اللّهُ تَعالی مِن أَنوارٍ أَربَعَهٍ: نورٌ أَحمَرُ ، مِنهُ احمَرَّتِ الحُمرَهُ، ونورٌ أَخضَرُ مِنهُ اخضَرَّتِ الخُضرَهُ، ونورٌ أَصفَرُ مِنهُ اصفَرَّتِ الصُّفرَهُ، ونورٌ أَبیَضُ مِنهُ ابیَضَّ البَیاضُ، وهُوَ العِلمُ الَّذی حَمَّلَهُ اللّهُ الحَمَلَهَ وذلِکَ نورٌ مِن عَظَمَتِهِ، فَبِعَظَمَتِهِ ونورِهِ أَبصَرَ قُلوبُ المُؤمِنینَ، وبِعَظَمَتِهِ ونورِهِ عاداهُ الجاهِلونَ، وبِعَظَمَتِهِ ونورِهِ ابتَغی مَن فِی السَّماواتِ وَالأَرضِ مِن جَمیعِ خَلائِقِهِ إِلَیهِ الوَسیلَهَ، بِالأَعمالِ المُختَلِفَهِ وَالأَدیانِ المُشتَبِهَهِ. فَکُلُّ مَحمولٍ یَحمِلُهُ اللّهُ بِنورِهِ وعَظَمَتِهِ وقُدرَتِهِ لا یَستَطیعُ لِنَفسِهِ ضَرّا ولا نَفعا ولا مَوتا ولا حَیاهً ولا نُشورا، فَکُلُّ شَیءٍ مَحمولٌ وَاللّهُ تَبارَکَ وتَعالَی المُمسِکُ لَهُما أَن تَزولا وَالمُحیطُ بِهِما مِن شَیءٍ، وهُوَ حَیاهُ کُلِّ شَیءٍ ونورُ کُلِّ شَیءٍ، سُبحانَهُ وتَعالی عَمّا یَقولونَ عُلُوّا کَبیرا. (5)

.

1- .بحار الأنوار : ج 93 ص 20 نقلاً عن رساله النعمانی .
2- .النور: 35 .
3- .الجَاثَلیْقُ : هو رئیس النصاری فی بلاد الإسلام ، ولغتهم السریانیّه (مجمع البحرین : ج 1 ص 270) .
4- .الحاقّه: 17 .
5- .الکافی: ج 1 ص 129 ح 1، إرشاد القلوب : ص 308 عن سلمان الفارسی، بحار الأنوار : ج 30 ص 70 ح 1 .

ص: 309



85 / 1 اقسام نور در قرآن

85 / 2 نور همه چیز

85 / 1اقسام نور در قرآنامام علی علیه السلام آن گاه که از اقسام نور در قرآن از ایشان پرسش شد : نور ، قرآن است، و نور ، نامی از نام های خدای متعال است، و نور ، روشنایی است، و نور ، ماه است، و نور ، درخشش مؤمن است که همان موالات [و دوستی با دوستان خدا ، یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت او و دوستان آنها] است که در روز رستاخیز با آن ، لباس نور می پوشد [و می درخشد] و نور ، در جاهایی از تورات و انجیل و قرآن ، حجّت خداوند عز و جلبر بندگانش است، که همان معصوم است .

85 / 2نور همه چیزقرآن«خداوند، نور آسمان ها و زمین است» .

حدیثالکافی به نقل از احمد بن محمّد برقی ، در حدیثی که سند آن را به معصوم علیه السلاممی رساند : جاثلیق (1) از امیر مؤمنان پرسید و گفت: ... مرا از [معنای ]این آیه : «و عرش پروردگارت را در آن روز ، هشت نفر بر فراز سرشان حمل می کنند» آگاه کن که چگونه خدا این مطلب را فرموده است ، در حالی که تو [در ابتدای گفتگویمان] گفتی : «خدا ، عرش و آسمان ها و زمین را حمل می کند» ؟ پس امیر مؤمنان فرمود: «خدای متعال ، عرش را از نورهای چهارگانه آفرید: نور سرخی که سرخی از آن سرخ شد، و نور سبزی که سبزی از آن سبز شد، و نور زردی که زردی از آن زرد شد، و نور سفیدی که سفیدی از آن سفید شد . و آن [عرش ، ]دانشی است که خدا حاملان [ عرش ] را بِدان ، [ توانِ ]حمل داده است، و آن ، نوری است از سترگی خدا . پس با سترگی اش و نورش ، دل های مؤمنانْ بینا شد، و با سترگی اش و نورش ، نادانان با خدا دشمنی کردند، و با سترگی اش و نورش ، همه آفریدگانش که در آسمان ها و زمین اند ، با کارهای مختلف و عقاید گنگ و مبهم، وسیله ای [برای نزدیکی] به او می جویند. پس هر حمل شده ای را [به وسیله هر کس که باشد ،] خدا با نورش و سترگی اش و توانایی اش حمل می کند و آن چیز برای خودش ، توانایی آسیب و سود و مرگ و زندگی و زنده شدن را ندارد . پس ، هر چیزی حمل شده است و خدای متعال، آسمان ها و زمین و آنچه را که فراگیرنده آنهاست ، از افتادن نگه می دارد، و او زندگی هر چیز، و روشنایی هر چیز است . او از آنچه [به خطا درباره او ]می گویند، پاک و بسی پیراسته است.

.

1- .واژه ای سریانی که به عنوان لقب برای رئیس مسیحیان در مناطق اسلامی به کار می رفته است.

ص: 310

الإمام علیّ علیه السلام :یا سابِغَ (1) النِّعَمِ، یا دافِعَ النِّقَمِ، یا نورَ المُستَوحِشینَ فِی الظُّلَمِ، یا عالِما لا یُعَلَّمُ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَافعَل بی ما أَنتَ أَهلُهُ. (2)

الإمام الصادق علیه السلام: فی دُعاءٍ عَلَّمَهُ مُعاوِیَهَ بنَ عَمّارٍ : اللّهُمَّ إِنّی أَسأَ لُکَ بِاسمِکَ العَظیمِ الأَعظَمِ الأَجَلِّ الأَکرَمِ، المَخزونِ المَکنونِ (3) ، النّورِ الحَقِّ البُرهانِ المُبینِ، الَّذی هُوَ نورٌ مَعَ نورٍ، ونورٌ مِن نورٍ، ونورٌ فی نورٍ، ونورٌ عَلی نورٍ، ونورٌ فَوقَ کُلِّ نورٍ، ونورٌ یُضیءُ بِهِ کُلُّ ظُلمَهٍ. (4)

الإمام الرضا علیه السلام لَمّا قالَ لَهُ عِمرانُ الصَّابِئ : فَأَیُّ شَیءٍ هُوَ؟ : هُوَ نورٌ، بِمَعنی أَنَّهُ هادٍ لِخَلقِهِ مِن أَهلِ السَّماءِ وأَهلِ الأَرضِ، ولَیسَ لَکَ عَلَیَّ أَکثَرُ مِن تَوحیدی إِیّاهُ. (5)

.

1- .أسْبَغَ اللّه ُ علیه النعمه: أی أتمّها (الصحاح: ج 4 ص 1321) .
2- .مصباح المتهجّد: ص 850 ح 910، الإقبال: ج 3 ص 337 کلاهما عن کمیل بن زیاد .
3- .المَکْنُونُ: المَصُون المستور عن الخلق (مجمع البحرین: ج 3 ص 1599) .
4- .الکافی: ج 2 ص 582 ح 17 وراجع الإقبال : ج 3 ص 203 و بحار الأنوار : ج 98 ص 385 .
5- .التوحید : ص 433 ح 1 عن الحسن بن محمّد النوفلی، بحار الأنوار : ج 10 ص 312 ح 1 .

ص: 311

امام علی علیه السلام:ای کامل کننده نعمت ها، ای برطرف کننده سختی ها، ای روشنایی تنهایانِ غمگین در تاریکی ها، ای دانایی که نیاموختی! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و با من همان کن که تو را سزَد.

امام صادق: در دعایی که به معاویه بن عمّار آموزش داد : خدایا ! به حقّ نامت که سترگ و سترگ ترین و باشکوه ترین و کریم ترین است، و نگهداری شده و پنهان، و نور حق، و برهان روشن است همان که روشنایی با روشنایی، و روشنایی از روشنایی، و روشنایی در روشنایی، و روشنایی بر روشنایی، و روشنایی ای بالاتر از هر روشنایی است، و روشنایی ای است که با آن ، هر تاریکی ای روشن می شود ، از تو می خواهم .

امام رضا علیه السلام در پاسخ به سؤال عمران صابی که به ایشان گفت: خدا چه چیزی است؟ : او نور است ، به این معنا که راهنمای آفریدگان آسمانی و زمینی خویش است، و تو را بر من ، بیش از یگانه دانستن خدا ، چیزی نیست . (1)

.

1- .یعنی : تو حقّ نداری که فراتر از یگانگی خداوند ، درباره ذات او بپرسی ؛ چراکه آگاهی از ذات خداوند ، ممکن نیست .

ص: 312

الکافی عن العبّاس بن هلال :سَأَلتُ الرِّضا علیه السلام عَن قَولِ اللّهِ: «اللَّهُ نُورُ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضِ» فَقالَ: هادٍ لِأَهلِ السَّماءِ، وهادٍ لِأَهلِ الأَرضِ. وفی رَوایَهِ البَرقِیِّ : هَدی مَن فِی السَّماءِ وهَدی مَن فِی الأَرضِ. (1)

85 / 3نورٌ لا ظَلام فیهِالإمام الباقر علیه السلام :إِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی کانَ ولا شَیءَ غَیرُهُ نورا لا ظَلامَ فیهِ، وصادِقا لا کَذِبَ فیهِ، وعالِما لا جَهلَ فیهِ، وحَیّا لا مَوتَ فیهِ، وکَذلِکَ هُوَ الیَومُ، وکَذلِکَ لا یَزالُ أَبَدا. (2)

الإمام الصادق علیه السلام :إِنَّ اللّهَ عِلمٌ لا جَهلَ فیهِ، حَیاهٌ لا مَوتَ فیهِ، نورٌ لا ظُلمَهَ فیهِ. (3)

85 / 4نورُ النّورِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :بِاسمِ اللّهِ النُّورِ، بِاسمِ اللّهِ نورِ النُّورِ، بِاسمِ اللّهِ نورٌ عَلی نورٍ، بِاسمِ اللّهِ الَّذی هُوَ مُدَبِّرُ الأُمورِ، بِاسمِ اللّهِ الَّذی خَلَقَ النّورَ مِنَ النّورِ، الحَمدُ للّهِِ الَّذی خَلَقَ النّورَ مِنَ النّورِ، وأَنزَلَ النُّورَ عَلَی الطّورِ (4) ، فی کِتابٍ مَسطورٍ، فی رِقٍّ (5) مَنشورٍ، بِقَدَرٍ مَقدورٍ، عَلی نَبِیٍّ مَحبورٍ. (6)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 115 ح 4 ، التوحید : ص 155 ح 1 ، معانی الأخبار : ص 15 ح 6 ، الاحتجاج : ج 2 ص 487 ح 327 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 15 ح 1 .
2- .التوحید: ص 141 ح 5، المحاسن: ج 1 ص 377 ح 829 کلاهما عن جابر، بحار الأنوار : ج 4 ص 69 ح 13 .
3- .التوحید: ص 137 ح 11 عن منصور الصیقل، بحار الأنوار : ج 4 ص 84 ح 16 .
4- .الطُّوْرُ : هو جبل کلّم اللّه تعالی علیه موسی علیه السلام فی الأرض المقدّسه (مجمع البحرین: ج 2 ص 1119) .
5- .الرقّ بالفتح والکسر : جلد یکتب فیه (المصباح المنیر: ص 235) .
6- .مهج الدعوات: ص 19، دلائل الإمامه: ص 108 ح 35، الدعوات: ص 208 ح 564، الخرائج والجرائح: ج 2 ص 534 ح 9 والثلاثه الأخیره نحوه وکلّها عن سلمان عن فاطمه علیهاالسلام، بحار الأنوار : ج 86 ص 323 ح 68 .

ص: 313



85 / 3 نوری که تاریکی ای در آن نیست

85 / 4 روشناییِ روشنایی

الکافی به نقل از عبّاس بن هلال : از امام رضا علیه السلام درباره این سخن خدا پرسیدم: «خداوند نور آسمان ها و زمین است» . پس فرمود: «راهنمای اهل آسمان، و راهنمای اهل زمین است» . ودر روایت بَرْقی [از امام رضا علیه السلامچنین آمده است]: «[خدا] کسی را که درآسمان است، راهنمایی کرده و [ نیز ] کسی را که در زمین است ، راهنمایی کرده است» .

85 / 3نوری که تاریکی ای در آن نیستامام باقر علیه السلام:خدای متعال بود و چیزی جز او نبود، و نوری بود که تاریکی ای در آن نبود، راستگویی بود که دروغی در او نبود، دانایی بود که نادانی ای در او نبود، زنده ای بود که مرگی در آن نبود، و او امروز نیز چنین است، و همیشه چنین خواهد بود.

امام صادق علیه السلام:خدا ، دانشی است که نادانی در او نیست، زندگی ای است که مرگی در او نیست، نوری است که تاریکی ای در آن نیست.

85 / 4روشناییِ روشناییپیامبر خدا صلی الله علیه و آله:به نام خدا که نور است، به نام خدایی که روشناییِ روشنایی است، به نام خدایی که روشنایی در روشنایی است، به نام خدایی که تدبیر کننده کارهاست، به نام خدایی که روشنایی را از روشنایی آفرید. ستایش، برای خدایی است که روشنایی را از روشنایی آفرید، و روشنایی را بر کوه طور فرود آورد، در کتابی نوشته شده، در برگه ای گشوده، به اندازه ای معیّن، بر پیامبری شادمان.

.


ص: 314

عنه صلی الله علیه و آله فِی الدُّعاءِ : یا شاهِدَ کُلِّ نَجوی، یا رَبّاهُ یا سَیِّداهُ، أَنتَ النّورُ فَوقَ النّورِ، ونورُ النّورِ، فَیا نورَ النّورِ أَسأَ لُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وآلِهِ أَن تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِهِ. (1)

عنه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ إِنّی أَسأَ لُکَ بِاسمِکَ... یا نورَ النّورِ، یا مُنَوِّرَ النّورِ، یا خالِقَ النّورِ، یا مُدَبِّرَ النّورِ، یا مُقَدِّرَ النّورِ، یا نورَ کُلِّ نورٍ، یا نورا قَبلَ کُلِّ نورٍ، یا نورا بَعدَ کُلِّ نورٍ، یا نورا فَوقَ کُلِّ نورٍ، یا نورا لَیسَ کَمِثلِهِ نورٌ. (2)

عنه صلی الله علیه و آله فِی الدُّعاءِ : أَسأَ لُکَ بِاسمِکَ البُرهانِ المُنیرِ الَّذی سَکَنَ لَهُ الضِّیاءُ وَالنّورُ یا أللّهُ . (3)

الإمام الصادق علیه السلام :یا أللّهُ یا أللّهُ، أَنتَ المَرهوبُ مِنکَ جَمیعُ خَلقِکَ، یا نورَ النّورِ فَلا یُدرِکُکَ نورٌ کَنورِکَ، یا أَللّهُ یا أَللّهُ أَنتَ الرَّفیعُ فَوقَ عَرشِکَ مِن فَوقِ سَماواتِکَ، فَلا یَصِفُ عَظَمَتَکَ أَحَدٌ مِن خَلقِکَ، یا نورَ النّورِ أَنتَ الَّذی قَدِ استَنارَ بِنورِکَ أَهلُ سَماواتِکَ، وَاستَضاءَ بِنورِکَ أَهلُ أَرضِکَ... یا نورَ النّورِ کُلُّ نورٍ خامِدٌ لِنورِکَ. (4)

الإمام الجواد علیه السلام فی حِرزِهِ المَعروفِ : أَسأَ لُکَ یا نورَ النَّهارِ، ویا نورَ اللَّیلِ، ویا نورَ السَّماءِ وَالأَرضِ، ونورَ النّورِ، ونورا یُضیءُ بَینَ کُلِّ نورٍ... . (5)

.

1- .البلد الأمین : ص 196، الإقبال: ج 1 ص 258 نحوه، بحار الأنوار : ج 98 ص 75 ح 2 .
2- .البلد الأمین : ص 406، بحار الأنوار : ج 94 ص 390 .
3- .البلد الأمین : ص 412 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 254 ح 1 .
4- .بحار الأنوار : ج 86 ص 221 ح 41 نقلاً عن الکتاب العتیق وراجع مکارم الأخلاق: ج 2 ص 143 ح 2354 .
5- .مهج الدعوات : ص 57، الأمان : ص 79 کلاهما عن یاسر الخادم، بحار الأنوار : ج 94 ص 359 ح 2 .

ص: 315

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعا : ای گواه هر راز و نیاز ! ای پروردگار ، ای آقا ! تو روشنایی ای بر فراز روشنایی هستی. و روشناییِ روشنایی هستی . پس ، ای روشناییِ روشنایی ! به حقّ محمّد و خاندان او ، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان او درود بفرستی.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:خدایا ! به واسطه نامت ... ای روشناییِ روشنایی، ای روشن کننده روشنایی، ای آفریدگار روشنایی، ای تدبیر کننده روشنایی، ای اندازه گذار روشنایی، ای روشناییِ هر روشنایی، ای روشنایی پیش از هر روشنایی، ای روشنایی پس از هر روشنایی، ای روشنایی بالاتر از هر روشنایی، ای روشنایی ای که هیچ روشنایی همانند او نیست ، از تو می خواهم .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعا : به واسطه نام روشنِ روشن کننده ات که درخشندگی و روشنایی برای آن آرام گرفت ای خدا از تو می خواهم .

امام صادق علیه السلام:ای خدا، ای خدا ! همه آفریدگانت از تو بیمناک اند . ای روشناییِ روشنایی ! پس نوری همچون نور تو به تو نمی رسد . ای خدا، ای خدا ! تو بر فراز عرشت از بالای آسمان هایت، والایی . پس ، کسی از آفریدگانت ، سترگیِ تو را نمی تواند وصف کند . ای روشناییِ روشنایی ! تویی که با روشنایی ات اهل آسمان هایت روشن شده اند، و با روشنایی ات اهل زمینت درخشندگی یافته اند... . ای روشناییِ روشنایی ! هر روشنایی ای در مقابل روشنایی تو ، خاموش است.

امام جواد علیه السلام در حِرز معروفش : ای روشنایی روز، ای روشنایی شب، ای روشنایی آسمان و زمین، و روشناییِ روشنایی، و روشنایی ای که در میان همه روشنایی ها می درخشی ... ، از تو می خواهم .

.


ص: 316

85 / 5مَثَلُ نورِهِالکتاب«اللَّهُ نُورُ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَوهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَهٍ مُّبَرَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لاَّ شَرْقِیَّهٍ وَ لاَ غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِی ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَی نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَلَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ». (1)

الحدیثالإمام الصادق علیه السلام لَمّا سُئِلَ عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «اللَّهُ نُورُ السَّمَوَ تِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَوهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ» : هُوَ مَثَلٌ ضَرَبَهُ اللّهُ لَنا ؛ فَالنَّبِیُّ صلی الله علیه و آلهوَالأَئِمَّهُ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِم أَجمَعینَ مِن دَلالاتِ اللّهِ وآیاتِهِ الَّتی یُهتَدی بِها إِلَی التَّوحیدِ ومَصالِحِ الدّینِ وشَرائِعِ الإِسلامِ وَالفرائِضِ وَالسُّنَنِ، ولا قُوَّهَ إِلاّ بِاللّهِ العَلِیِّ العَظیمِ. (2)

.

1- .النور: 35 .
2- .التوحید: ص 157 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 17 ح 4 وراجع التوحید : ص 157 ح 3 .

ص: 317



85 / 5 مَثَلِ روشنایی او

85 / 5مَثَلِ روشنایی اوقرآن«خدا ، نور آسمان ها و زمین است. مَثَل نور او ، همچون چراغدانی است که در آن ، چراغی باشد، و آن چراغ در آبگینه ای . آن آبگینه ، گویی ستاره ای است تابان که [آن چراغ ]از [روغن ]درخت پُر برکت زیتونی که نه خاوری است و نه باختری برافروخته می شود، که روغنش نزدیک است بدرخشد، هر چند آتشی به آن نرسد . نوری است بر فراز نوری . خدا هر که را بخواهد ، به نور خودْ راه می نماید، و خدا برای مردم ، مَثَل ها می زند، و خدا بر همه چیز داناست» .

حدیثامام صادق علیه السلام آن گاه که از این سخن خدای عز و جلپرسیده شد: «خداوند، نور آسمان ها و زمین است. مَثَل نور او ، همچون چراغدانی است که در آن ، چراغی باشد» : آن ، مَثَلی است که خدا برای ما زده است . پس پیامبر صلی الله علیه و آلهو امامان که درودهای خدا بر همه آنان باد از دلیل ها و نشانه های خدا هستند که [ مردم ]به وسیله آنها به یگانگی خدا و مصلحت های دین و فرمان های اسلام و واجبات و مستحبّات ، هدایت می شوند ، و نیرویی نیست ، مگر از جانب خدای بلندپایه سترگ .

.


ص: 318

الفصل السادس والثمانون: الوارثالوارث لغهًإنّ «الوارث» اسم فاعل من «ورث» ، وهو أن یکون الشیء لقوم ، ثمّ یصیر إِلی آخرین بنَسبٍ أَو سبب (1) . ولعلّ إِطلاق اسم «الوارث» علی اللّه تعالی یعود إلی أنّ لکلّ موجود فی هذا العالم عمرا محدودا ، والموجود الأَزلیّ الأَبدیّ هو اللّه وحده ، فهو بالنتیجه وارث کلّ شیء . أَجل ، إِنّه سبحانه المالک الحقیقیّ المطلق لکلّ شیء دائما وأَبدا ، أَمّا اسم الوارث فإنّه یشیر إِلی مالکیّه اللّه باعتبار بقائه عَزَّ اسمه بعد فناء الأَشیاء (2) . والاحتمال الآخر هو أَنّه لمّا کان وارث الشیء هو من یملکه بلا تعبٍ ولا عناء ، وکان اللّه مالکا لجمیع الموجودات بلا تعبٍ ولا عناء ، فإنّه سبحانه یُسمّی الوارث .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 6 ص 105 .
2- .راجع : لسان العرب : ج 2 ص 199 .

ص: 319