گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلد هفتم
فصل هشتاد و ششم : وارث



واژه شناسی «وارث»

فصل هشتاد و ششم : وارثواژه شناسی «وارث»صفت «وارث (میراث بَر) » ، اسم فاعل از ریشه «ورث» است و کار بُرد این ریشه در باره چیزی است که برای گروهی باشد، وسپس به واسطه ارتباط نَسَبی یا سَبَبی، از آنِ دیگران شود . ممکن است به کار بردن نام «وارث» در مورد خدای متعال، به این جهت باشد که هر موجودی در این جهان، عمر محدودی دارد و تنها موجودی که ازلی و ابدی است، خداست و در نتیجه، او وارث همه چیز است. خدای سبحان، همیشه مالک حقیقی و مطلق همه چیز است؛ امّا نام «وارث» به اعتبار باقی بودن خدا بعد از نابودی موجودات، «به مالکیّت خدا» اشاره می کند. احتمال دیگر، این است که: چون کسی که چیزی به او به میراث می رسد، آن را بدون زحمت و سختی به دست آورده است و خداوند نیز بدون هیچ گونه زحمت و سختی، مالک همه موجودات است، پس می توان خداوند را «وارث» نامید .

.


ص: 320

الوارث فی القرآن والحدیثلقد نُسبت مشتقّات مادّه «ورث» إلی اللّه خمسَ عشرهَ مرّهً فی القرآن الکریم ، ووردت صفه الوارث ثلاث مرّات فیه (1) . کما جاء فی الآیات والأَحادیث أنّ اللّه سبحانه وارث جمیع الموجودات فی العالم ، وهذا یعود إِلی أنّ لکافّه المالکین للأَشیاء فی هذا العالم عمرا محدودا ، وأنّ کلّ شیء سیفنی الاّ اللّه جلّ شأنه ، فهو إِذا وارث الأَشیاء برمّتها ، وإن کانت کما قلنا فی توضیح صفه المالک الملکیّه الحقیقیّه والمطلقه للّه وحده ، وملکیّات الآخرین اعتباریّه وفی طول ملکیّه اللّه تعالی .

86 / 1وارِثُ کُلِّ شَیءٍالکتاب«وَ کَمْ أَهْلَکْنَا مِن قَرْیَهِ بَطِرَتْ مَعِیشَتَهَا فَتِلْکَ مَسَکِنُهُمْ لَمْ تُسْکَن مِّن بَعْدِهِمْ إِلاَّ قَلِیلاً وَ کُنَّا نَحْنُ الْوَ رِثِینَ» . (2)

«إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَیْهَا وَ إِلَیْنَا یُرْجَعُونَ» . (3)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الوَلِیِّ الحَمیدِ الحَکیمِ المَجیدِ، الفَعّالِ لِما یُریدُ، عَلاّمِ الغُیوبِ، وخالِقِ الخَلقِ، ومُنزِلِ القَطرِ، ومُدَبِّرِ أَمرِ الدُّنیا وَالآخِرَهِ، ووارِثِ السَّماواتِ وَالأَرضِ، الَّذی عَظُمَ شَأنُهُ فَلا شَیءَ مِثلُهُ، تَواضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِعَظَمَتِهِ، وذَلَّ کُلُّ شَیءٍ لِعِزَّتِهِ، وَاستَسلَمَ کُلُّ شَیءٍ لِقُدرَتِهِ، وَقَرّ کُلُّ شَیءٍ قَرارَهُ لِهَیبَتِهِ. (4)

.

1- .راجع : الحجر : 23 ، القصص : 58 ، الأنبیاء : 89 .
2- .القصص: 58 .
3- .مریم: 40 .
4- .کتاب من لایحضره الفقیه : ج 1 ص 427 ح 1263 .

ص: 321



وارث، در قرآن و حدیث

86 / 1 وارث همه چیز

وارث، در قرآن و حدیثدر قرآن کریم، برگرفته ها از ریشه «ورث» پانزده بار به خدا نسبت داده شده است و صفت «وارث» سه بار به کار رفته است . در آیات و احادیث، خدای سبحان، وارث همه موجودات جهان دانسته شده است. دلیل این مطلب، آن است که همه مالکانِ اشیا در این جهان، عمر محدودی دارند و همه چیزها جز خدا، نابود خواهند شد. از این رو، خدا وارث همه چیز است. البته همان طور که در توضیح صفت «مالک» گفته شد، مالکیّت حقیقی و مطلق، فقط از آنِ خداست و دارایی های دیگران، اعتباری و در طول دارا بودن خدای متعال است.

86 / 1وارث همه چیزقرآن«و چه بسیار شهرهایی را نابود کردیم که [مردم آنها] در زندگی خود، سرمستی کردند! پس، این خانه هایشان است که پس از آنان، جز اندکی، در آنها نشیمن نگرفتند و ما وارث [آنها ]بودیم» .

«بی گمان، ما زمین را و هر که را بر آن است، به ارث می بریم و به ما بازگردانده می شوند» .

حدیثامام علی علیه السلام:ستایش، برای خدایی است که سرپرست، ستوده، فرزانه، ارجمند، انجام دهنده هر چه اراده می کند، بسیار دانا به نهان ها، آفریدگار آفریدگان، فرو آور باران، تدبیر کننده کار دنیا و آخرت، و وارث آسمان ها و زمین است؛ کسی که مقامش سترگ است، پس چیزی مانند او نیست. هر چیزی در برابر سترگی اش فروتنی کرد، و هر چیزی در برابر شکست ناپذیری اش خوار شد، و هر چیزی در برابر توانایی اش تسلیم گشت، و هر چیزی به سبب ترس از او در جای خود نشست.

.


ص: 322

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الوَلِیِّ الحَمیدِ الحَکیمِ المَجیدِ الفَعّالِ لِما یُریدُ، عَلاّمِ الغُیوبِ وسَتّارِ العُیوبِ، خالِقِ الخَلقِ ومُنزِلِ القَطرِ ومُدَبِّرِ الأَمرِ، رَبِّ السَّماءِ وَالأَرضِ وَالدُّنیا وَالآخِرَهِ، وارِثِ العالَمینَ وخَیرِ الفاتِحینَ الَّذی مِن عِظَمِ شَأنِهِ أَنَّهُ لا شَیءَ مِثلُهُ، تواضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِعَظَمَتِهِ، وذَلَّ کُلُّ شَیءٍ لِعِزَّتِهِ، وَاستَسلَمَ کُلُّ شَیءٍ لِقُدرَتِهِ. (1)

الإمام زین العابدین علیه السلام :اللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ بَدیعَ السَّماواتِ وَالأَرضِ، ذَا الجَلالِ وَالإِکرامِ، رَبَّ الأَربابِ، وإِلهَ کُلِّ مَألوهٍ، وخالِقَ کُلِّ مَخلوقٍ، ووارِثَ کُلِّ شَیءٍ. (2)

الإمام الصادق علیه السلام فی ذِکرِ أَسماءِ اللّهِ جَلَّ وعَلا : هُوَ الرَّحمنُ الرَّحیمُ ... المُحیی المُمیتُ الباعِثُ الوارِثُ. (3)

86 / 2خَیرُ الوارِثینَالکتاب«وَ زَکَرِیَّا إِذْ نَادَی رَبَّهُ رَبِّ لاَ تَذَرْنِی فَرْدًا وَ أَنتَ خَیْرُ الْوَ رِثِینَ» . (4)

.

1- .مصباح المتهجّد : ص 380 ح 508 عن زید بن وهب، بحار الأنوار : ج 89 ص 237 ح 68 .
2- .الصحیفه السجّادیّه: ص 185 الدعاء 47، الإقبال: ج 2 ص 87 ولیس فیه «ربّ الأرباب» .
3- .الکافی: ج 1 ص 112 ح 1، التوحید: ص 191 ح 3 کلاهما عن إبراهیم بن عمر، بحار الأنوار : ج 4 ص 167 ح 8 .
4- .الأنبیاء: 89 .

ص: 323



86 / 2 بهترینِ وارثان

امام علی علیه السلام:ستایش، برای خدایی است که سرپرست، ستوده، فرزانه، ارجمند، انجام دهنده آنچه اراده می کند، بسیار دانای نهان ها، بسیار پوشاننده عیب ها، آفریدگار آفریدگان، فرو آور باران، تدبیر کننده کارها، پروردگار آسمان و زمین و دنیا و آخرت، وارث جهانیان، و بهترین گشایندگان است؛ آن که از سترگی مقامش، این است که چیزی مانند او نیست. هر چیزی در برابر سترگی اش فروتنی کرد، و هر چیزی در برابر شکست ناپذیری اش خوار شد، و هر چیزی در برابر توانایی اش تسلیم گشت.

امام زین العابدین علیه السلام:خدایا! ستایش، برای تو ست، ای نو آور آسمان ها و زمین، ای دارای شُکوه و بزرگواری، ای پروردگار پرورش دهندگان، ای معبود هر بنده ، ای آفریدگار هر آفریده، و ای وارث هر چیز!

امام صادق علیه السلام در یادکرد از نام های خدا : او رحمتگر، مهربان،... زنده کننده، میراننده، برانگیزاننده و وارث است.

86 / 2بهترینِ وارثانقرآن«و زکریّا را [یاد کن] آن گاه که پروردگارش را خوانْد: ای پروردگار من! مرا تنها مگذار، و تو بهترینِ وارثانی» .

.


ص: 324

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام فی دُعاءِ یَومِ المُباهَلَهِ : یا باعِثُ ابعَثنی شَهیدا صِدِّیقا رَضِیّا عَزیزا حَمیدا مُغتَبِطا مَسرورا مَشکورا مَحبورا، یا وارِثُ تَرِثُ الأَرضَ ومَن عَلَیها وَالسَّماواتِ وسُکّانَها وجَمیعَ ما خَلَقتَ، فَوَرِّثنی حِلما وعِلما إِنَّکَ خَیرُ الوارِثینَ. (1)

.

1- .الإقبال: ج 2 ص 363 .

ص: 325

حدیثامام علی علیه السلام در دعای روز مُباهله (1) : ای برانگیزاننده! مرا گواه ، بسیار راستگو، بسیار خشنود، شکست ناپذیر، ستوده، مورد غبطه دیگران، شادمان، مورد سپاس، و مسرور برانگیزان. ای وارثی که زمین و هر که بر آن است، و آسمان ها و ساکنان آن و همه آنچه را که آفریدی، به ارث می بری! مرا بردباری و دانش ببخش. تویی بهترینِ وارثان.

.

1- .یعنی: روز 24 ذی حجّه، که در آن روز قرار بود پیامبر و اهل بیتش علیهم السلام با مسیحیان، مباهله کنند و هر دو گروه بر دروغگویان، لعنت بفرستند ، که مسیحیان با دیدن چهره معنوی پیامبر و اهل بیتش علیهم السلامحاضر به مباهله نشدند .

ص: 326

الفصل السابع والثمانون: الواسع، الموسعالواسع والموسع لغهًإنّ «الواسع والموسع» اسما فاعل من مادّه «وسع» التی تدلّ علی خلاف الضیق والعُسر، والوُسع: الغِنی والجده والطلاقه والقوّه، وسع اللّه علیه رزقه:بسطه وکثّره (1) .

الواسع والموسع فی القرآن والحدیثلقد أُسندت مشتقّات مادّه «وسع» إلی اللّه تعالی سبع عشره مرّهً فی القرآن الکریم ، ووردت صفه «الواسع» فیه سبع مرّات مع صفه «العلیم» (2) ، ومرّه واحده مع صفه «الحکیم» (3) ، ومرّه واحده بشکل «وَ سِعُ الْمَغْفِرَهِ» (4) . ووردت صفه الموسع فیه مره واحده وهی قوله تعالی : «وَ السَّمَاءَ بَنَیْنَهَا بِأَیْیْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ» (5) . إنّنا نلاحظ هذه الصفه فی الآیات والأَحادیث بالنسبه إلی شیء من الأَشیاء حینا مثل «وَ سِعُ الْمَغْفِرَهِ» ، و «وَسِعَ کُلَّ شَیْ ءٍ عِلْمًا» ، و «وَسِعَت رَحمَتُهُ کُلَّ شَیءٍ» ، حینئذٍ تدلّ علی سعه المضاف إلیه وامتداده وعدم ضیقه ، مثلاً تدلّ فی الموارد المذکوره علی أنّ علم اللّه لا یتناهی ، وعلی سعه مغفرته ورحمته جلّ شأنه . وحینا آخر ، یرد اسم الواسع غیر مضاف إِلی شیء ، مثل «الجواد الواسع» ، عندئذٍ یتیسّر لنا أن نفسّر الواسع بمعنی الشیء الفاقد للضیق والنقص من کلّ جههٍ ، وبمعنی الغنیّ المطلق ، ویمکن أن نفسّر سعه اللّه من کلّ جههٍ مثل الرحمه ، والمغفره ، والعلم ، والقدره ، ویمکن أن تکون «ال» للعهد ، ومثلاً نعتبر الواسع فی المورد المذکور بمعنی السعه فی الجود .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 6 ص 109 ، الصحاح : ج 3 ص 1298؛ المصباح المنیر : ص 660 ح 659 .
2- .البقره : 115 ، 247 ، 261 ، 268 ، آل عمران : 73 ، المائده: 54 ، النور : 32 .
3- .النساء : 130 .
4- .النجم : 32 .
5- .الذّاریات : 47 .

ص: 327



فصل هشتاد و هفتم : واسع، موسِع

واژه شناسی «واسع» و «موسِع»

واسع و موسع، در قرآن و حدیث

فصل هشتاد و هفتم : واسع، موسِعواژه شناسی «واسع» و «موسِع»دوصفت «واسع (گسترده / گشایشگر)» و «موُسِع ( گستراننده / دارا)»، اسم فاعل از ریشه «وسع» اند که بر متضادّ تنگی و سختی دلالت می کند، و «وُسع» به معنای بی نیازی و فایده و گشایش و نیرومندی است. عبارت «وَسَّع اللّه علیه رزقه»، یعنی: خدا روزیِ او را گستراند و زیاد کرد.

واسع و موسع، در قرآن و حدیثدر قرآن کریم، برگرفته ها از ریشه «وسع»، هفده بار به خدای متعال نسبت داده شده است و صفت «واسع»، هفت بار همراه با صفت «علیم (دانا)»، یک بار همراه با صفت «حکیم (فرزانه)»، و یک بار به صورت «وَ سِعُ الْمَغْفِرَهِ ؛ (گسترده آمرزش)» به کار رفته است. صفت «موسع» نیز یک بار در این آیه به کار رفته است: «وَ السَّمَاءَ بَنَیْنَهَا بِأَیْیْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ؛ و آسمان را با توانمندی، بنیاد نهادیم و ماییم گشایشگران » . در آیات و احادیث، صفت «واسع»، گاه به چیزی نسبت داده شده است، مثل: «وَ سِعُ الْمَغْفِرَهِ؛ گسترده آمرزش است» ، «وَسِعَ کُلَّ شَیْ ءٍ عِلْمًا ؛ دانش او هر چیزی را فراگرفته است» ، «وسعت رحمته کلّ شی ء؛ رحمت او هر چیزی را فرا گرفته است». در این صورت، واسع بودن، بر وسعت و گستردگی و تنگ نبودن مضافٌ الیه (موضوع وسعت) دلالت می کند. مثلاً در موارد مذکور، بر نامحدود بودن دانش خدا و گستردگی آمرزش و رحمت او دلالت می کند. و گاه صفت «واسع» بدون اضافه شدن به چیزی به کار می رود، مثل: «الجواد الواسع». در این مورد، «واسع» را می توان به معنای کسی که از هر جهتْ فاقد تنگی و نقص است، و به معنای بی نیاز مطلق در نظر گرفت و می توان آن را به معنای گشایشگری خدا از هر جهت (از جمله: رحمت، آمرزش، دانش وتوانایی) تفسیر کرد، و می توان الف و لامِ «الواسع» را به معنای عهد گرفت و در مورد یاد شده، «الجواد الواسع» را به معنای گشایشگری در بخششِ بدون عوض دانست.

.


ص: 328

87 / 1واسِعٌ عَلیمٌ«إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ وَ سِعٌ عَلِیمٌ» . (1)

«وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَ سِعٌ عَلِیمٌ» . (2)

87 / 2واسِعٌ حَکیمٌ«وَلَن تَسْتَطِیعُواْ أَن تَعْدِلُواْ بَیْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلاَ تَمِیلُواْ کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوهَا کَالْمُعَلَّقَهِ وَإِن تُصْلِحُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ غَفُورًا رَّحِیمًا * وَإِن یَتَفَرَّقَا یُغْنِ اللَّهُ کُلاًّ مِّن سَعَتِهِ وَکَانَ اللَّهُ وَ سِعًا حَکِیمًا» . (3)

.

1- .آل عمران: 73 . راجع : البقره : 247 و 261 و 268، المائده: 54، النور: 32 .
2- .البقره: 115 .
3- .النساء: 129 ، 130 .

ص: 329



87 / 1 گشایشگر دانا

87 / 2 گشایشگر فرزانه

87 / 1گشایشگر دانا«بی گمان، فزون بخشی به دست خداست. به هرکه بخواهد،می دهد، وخداگشایشگرداناست» .

«مشرق و مغرب، از آنِ خداست. پس به هر سو که روی آورید، همان جا روی خداست. بی گمان، خدا ، گشایشگر داناست» .

87 / 2گشایشگر فرزانه«و هرگز نمی توانید میان زنان به عدالت رفتار کنید، هرچند [به آن] آزمند باشید. پس، [از یکی] یکسره رو مگردانید که او را چون آویخته (سرگردان) وا گذارید، و اگر سازش نمایید و پرهیزگاری کنید، بی گمان، خدا آمرزنده و مهربان است. و اگر از یکدیگر جدا شوند، خدا هر دو را از گشایش خود، بی نیاز می کند ، و خدا گشایشگر و فرزانه است» .

.


ص: 330

87 / 3واسِعُ المَغفِرَهِ«الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَئِِرَ الاْءِثْمِ وَالْفَوَ حِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ وَ سِعُ الْمَغْفِرَهِ هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنشَأَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنتُمْ أَجِنَّهٌ فِی بُطُونِ أُمَّهَتِکُمْ فَلاَ تُزَکُّواْ أَنفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَی» . (1)

87 / 4وَسِعَ کُلَّ شَیءٍ عِلما«إِنَّمَا إِلَهُکُمُ اللَّهُ الَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْ ءٍ عِلْمًا» . (2)

87 / 5ذو رَحمَهٍ واسِعَهٍالکتاب«فَإِن کَذَّبُوکَ فَقُل رَّبُّکُمْ ذُو رَحْمَهٍ وَ سِعَهٍ وَلاَ یُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ» . (3)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الخافِضِ الرّافِعِ، الضّارِّ النّافِعِ، الجَوادِ الواسِعِ، الجَلیلِ ثَناؤُهُ، الصّادِقَهِ أَسماؤُهُ، المُحیطِ بِالغُیوبِ. (4)

الإمام الصادق علیه السلام :اللّهُمَّ إِنَّکَ بِحاجَتی عالِمٌ غَیرُ مُعَلَّمٍ، وأَنتَ لَها واسِعٌ غَیرُ مُتَکَلِّفٍ، وأَنتَ الَّذی لا یُحفیکَ سائِلٌ ، ولا یَنقُصُکَ نائِلٌ ، ولا یَبلُغُ مِدحَتَکَ قَولُ قائِلٍ، أَنتَ کَما تَقولُ ، وفَوقَ ما نَقولُ. (5)

.

1- .النجم : 32 .
2- .طه : 98 . راجع : الأعراف : 89 ، الأنعام : 80 .
3- .الأنعام: 147 .
4- .الکافی: ج 8 ص 170 ح 193 عن جابر عن الإمام الباقر علیه السلام، بحار الأنوار : ج 77 ص 347 ح 30 .
5- .الکافی: ج 2 ص 594 ح 33 عن أبی بصیر، مصباح المتهجّد: ص 278 ح 383، جمال الاُسبوع: ص 144، بحار الأنوار : ج 89 ص 303 ح 10 .

ص: 331



87 / 3 گسترده آمرزش

87 / 4 دانش او هر چیزی را فرا گرفته

87 / 5 دارای رحمتی گسترده

87 / 3گسترده آمرزش«آنان که از گناهان بزرگ و زشتی ها ، ونه از گناهان خُرد، دوری می کنند، پروردگار تو [نسبت به آنها] گسترده آمرزش است. او به شما داناتر است، آن گاه که شما را از زمین، نو پدید آورد و آن گاه که جنین هایی در شکم های مادرانتان بودید. پس، خود را پاک مشمارید . او به کسی که پرهیزگاری کرده، داناتر است» .

87 / 4دانش او هر چیزی را فرا گرفته«خدای شما تنها اللّه است که خدایی جز او نیست. دانش او، هر چیزی را فرا گرفته است» .

87 / 5دارای رحمتی گستردهقرآن«پس اگر تو را دروغگو شمردند، بگو: پروردگارتان دارای رحمتی گسترده است و کیفر سخت او، از گروه بدکاران بازگردانده نمی شود» .

حدیثامام علی علیه السلام:ستایش، برای خدایی است که فرو آورنده و بالا برنده، زیان و سود رساننده، و بی عوض بخشنده و گشایشگر است؛ او که ستایش کردنش شکوهمند، نام هایش راست، و فراگیرنده نهان هاست.

امام صادق علیه السلام:خدایا! تو به نیازم دانای نیاموخته ای، و تو نسبت به نیازم گشایشگرِ رنج نادیده ای، و تو کسی هستی که درخواست، چیزی بر کننده تو نمی افزاید، و کسی که [به خواسته اش ]رسیده، از تو نمی کاهد، و سخن گوینده به ستایش تو نمی رسد. تو همان گونه ای که می گویی، و والاتر از آنچه ما می گوییم.

.


ص: 332

عنه علیه السلام :اللّهُمَّ أَیِّدنی مِنکَ بِنَصرٍ لا یَنفَکُّ، وعَزیمَهِ صِدقٍ لا تَختَلُّ، وجَلِّلنی بِنورِکَ، وَاجعَلنی مُتَدَرِّعا بِدِرعِکَ الحَصینَهِ الواقِیَهِ، وَاکلَأنی بِکِلاءَتِکَ (1) الکافِیَهِ، إِنَّکَ واسِعٌ لِما تَشاءُ، ووَلِیٌّ لِمَن لَکَ تَوالی ، وناصِرٌ لِمَن إِلَیکَ آوی، وعَونُ مَن بِکَ استَعدی. (2)

.

1- .الکِلاَءَه: الحِفْظُ والحِرَاسه (النهایه: ج 4 ص 194).
2- .مهج الدعوات: ص 73، بحار الأنوار : ج 85 ص 218 ح 1 .

ص: 333

امام صادق علیه السلام:خدایا! مرا با آن یاری از سوی خودت که [از من] جدا نمی شود، و با عزم استواری که از بین نمی رود، تأییدم کن، و مرا با روشنایی ات شُکوه بخش، و مرا با زره نگه دارنده و حفظ کننده ات ، محفوظ بدار ، و مرا با مراقبتِ بَسَنده ات حفظ کن، که تویی گشایشگرِ هر چه بخواهی و سرپرست کسی که تو را به سرپرستی برگزیند، و پشتیبان کسی که به تو پناه آورد و یاری کننده کسی که از او یاری بخواهد.

.


ص: 334

الفصل الثامن والثمانون: الودودالودود لغهً«الودود» فعول بمعنی فاعل من مادّه «ودّ» وهو یدلّ علی المحبّه ویُستعمل فی التمنّی . یقال : وَدِدتُه ، أی : أَحببتُه . ویُقال : وَدِدْتُ أنّ ذاک کان ، إذا تمنّیتَه . «الودّ» یدلّ علی المحبّه و«الوداده» تدلّ علی التمنّی (1) . قال ابن الأَثیر : فی أَسماء اللّه تعالی «الودود» هو فعول بمعنی مفعول . أی : محبوب فی قلوب أَولیائه ، أو هو فعول بمعنی فاعل ، أی : إنّه یحبّ عباده الصالحین ، بمعنی أنّه یرضی عنهم (2) .

الودود فی القرآن والحدیثلقد وردت صفه «الودود» فی القرآن الکریم مرّهً واحدهً مع صفه «الرحیم» (3) ومرّه واحده مع صفه «الغفور» (4) . أَمّا صفه «الودود» فی الآیات والأَحادیث ففعول بمعنی فاعل لا مفعول ، وتدلّ علی محبّه اللّه لعباده ، وممّا یؤیّد هذا المطلب أَنّ الصفه المذکوره وردت مع صفات مثل «الغفور» و «الرَّحیم» بمعناها الفاعلیّ .

.

1- .معجم مقاییس اللغه : ج 6 ص 75 .
2- .النهایه : ج 5 ص 165 .
3- .هود : 90 .
4- .البروج : 14 .

ص: 335