گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلد هفتم
بخش پنجم : شناخت صفت های سلبی



اشاره

بخش پنجم : شناخت صفت های سلبیفصل یکم : همانندفصل دوم : اندازهفصل سوم : جزءفصل چهارم : دگرگونیفصل پنجم : جسم و صورتفصل ششم : پدر و فرزندفصل هفتم : خواب سبک و خواب سنگینفصل هشتم : حرکت و سکون

.


ص: 428

الفصل الأوّل: المثل1 / 1لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌالکتاب«لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ » . (1)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :لَیسَ شَیءٌ إِلاّ ولَهُ شَیءٌ یَعدلِهُ ، إِلاَّ اللّهَ عز و جل ، فَإِنَّهُ لا یَعدِلُهُ شَیءٌ . (2)

الإمام علیّ علیه السلام :لا لَهُ مِثلٌ فَیُعرَفَ بِمِثلِهِ . (3)

عنه علیه السلام :الَّذی نَأی مِنَ الخَلقِ فَلا شَیءَ کَمِثلِهِ . (4)

.

1- .الشوری : 11 .
2- .ثواب الأعمال : ص 17 ح 6 عن جابر بن یزید الجعفی عن الإمام الباقر علیه السلام .
3- .الکافی : ج 1 ص 142 ح 7 ، التوحید : ص 33 ح 1 کلاهما عن الحارث الأعور ، بحار الأنوار : ج 4 ص 266 ح14 .
4- .الکافی : ج 1 ص 141 ح 7 ، التوحید : ص 32 ح 1 وفیه «بان» بدل «نأی» وکلاهما عن الحارث الأعور ، بحار الأنوار : ج 4 ص 266 ح 14 .

ص: 429



فصل یکم : همانند

1 / 1 چیزی همانند او نیست

فصل یکم : همانند1 / 1چیزی همانند او نیستقرآن«چیزی همانند او نیست، و اوست شنوا و بینا» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله:چیزی جز خدای عز و جل وجود ندارد، مگر آن که چیز دیگری همسنگ آن باشد؛ چرا که چیزی همسنگ خدا وجود ندارد.

امام علی علیه السلام:برای خدا همانندی وجود ندارد تا با آن، شناخته شود.

امام علی علیه السلام:از آفریدگان فاصله دارد. در نتیجه، چیزی همانند او نیست.

.


ص: 430

عنه علیه السلام :لا یَتَغَیَّرُ بِحالٍ ، ولا یَتَبَدَّلُ فِی الأَحوالِ ، ولا تُبلیهِ اللَّیالی وَالأَیّامُ ، ولا یُغَیِّرُهُ الضِّیاءُ وَالظَّلامُ ، ولا یُوصَفُ بِشَیءٍ مِنَ الأَجزاءِ ولا بِالجَوارِحِ وَالأَعضاءِ ، ولا بِعَرَضٍ مِنَ الأَعراضِ ، ولا بِالغَیرِیَّهِ وَالأَبعاضِ ، ولا یُقالُ : لَهُ حَدٌّ ولا نِهایَهٌ ، ولاَ انقِطاعٌ ولا غایَهٌ ، ولا أَنَّ الأَشیاءَ تَحویهِ فَتُقِلَّهُ أَو تُهوِیَهُ ، أَو أَنَّ شَیئا یَحمِلُهُ فَیُمیلَهُ أَو یُعَدِّلَهُ . (1)

عنه علیه السلام :اِتَّقُوا اللّهَ أَن تُمَثِّلوا بِالرَّبِّ الَّذی لا مِثلَ لَهُ ، أَو تُشَبِّهوهُ بِشَیءٍ مِن خَلقِهِ ، أَو تُلقوا عَلَیهِ الأَوهامَ ، أَو تُعمِلوا فیهِ الفِکرَ ، أَو تَضرِبوا لَهُ الأَمثالَ ، أَو تَنعَتوهُ بِنُعوتِ المَخلوقینَ ؛ فَإِنَّ لِمَن فَعَلَ ذلِکَ نارا . (2)

الإمام الحسین علیه السلام :أَیُّهَا النّاسُ ، اتَّقوا هؤُلاءِ المارِقَهَ ! الَّذین یُشَبِّهونَ اللّهَ بِأَنفُسِهِم ، یُضاهِئونَ قَولَ الَّذینَ کَفَروا مِن أَهلِ الکِتابِ ، بَل هُوَ اللّهُ لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ وهُوَ السَّمیعُ البَصیرُ ، لا تُدرِکُهُ الأَبصارُ وهُوَ یُدرِکُ الأَبصارَ ، وهُوَ اللَّطیفُ الخَبیرُ . اِستَخلَصَ الوَحدانِیَّهَ وَالجَبَروتَ ، وأَمضَی المَشیئَهَ والإِرادَهَ وَالقُدرَهَ وَالعِلمَ بِما هُوَ کائِنٌ ، لا مُنازِعَ لَهُ فی شَیءٍ مِن أَمرِهِ ، ولا کُفوَ لَهُ یُعادِلُهُ ، ولا ضِدَّ لَهُ یُنازِعُهُ ، ولا سَمِیَّ لَهُ یُشابِهُهُ ، ولا مِثلَ لَهُ یُشاکِلُهُ . (3)

الإمام الصادق علیه السلام لِمُحَمَّدِ بنِ مُسلِمٍ : یا مُحَمَّدُ ، إِنَّ النّاسَ لا یَزالُ بِهِمُ المَنطِقُ حَتّی یَتَکَلَّموا فِی اللّهِ ، فَإِذا سَمِعتُم ذلِکَ فَقولوا : لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ الواحِدُ الَّذی لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ . (4)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 186 ، الاحتجاج : ج 1 ص 477 ح 116 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 254 ح 8 .
2- .روضه الواعظین : ص 46 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 298 ح 25 .
3- .تحف العقول : ص 244 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 301 ح 29.
4- .الکافی : ج 1 ص 92 ح 3 ، التوحید : ص 456 ح 10 کلاهما عن محمّد بن مسلم ، المحاسن : ج 1 ص 371 ح 809 عن محمّد بن مسلم عن الإمام الباقر علیه السلامولیس فیه «الواحد الّذی لیس کمثله شیء» ، بحار الأنوار : ج 3 ص 264 ح 25 .

ص: 431

امام علی علیه السلام:در هیچ حالتی دگرگون نمی شود و در حالت های مختلف، دگرگون نمی شود. شب ها و روزها او را فرسوده نمی کند، و روشنی و تاریکی ، او را دگرگون نمی سازد. با اجزا و دست و پا و اندام و عَرَضی از عَرَض ها و غیر بودن (1) و بعض داشتن، نمی توان او را توصیف کرد، و نمی توان گفت : اندازه و سرانجام و پایان و نهایت دارد ، و نمی توان گفت چیزها او را فرا می گیرند و او را کم یا واژگون می سازند، یا این که چیزی او را حمل می کند و کَج یا راست، نگه می دارد.

امام علی علیه السلام:بپرهیزید از این که چیزی را همانند پروردگاری بدانید که همانندی ندارد، یا او را به آفریده اش تشبیه کنید، یا گمان ها و تصوّرات خود را بر او منطبق سازید، یا در ذاتش فکر کنید، یا برای او همانندهایی در نظر گیرید، یا او را با ویژگی های آفریدگان وصف کنید؛ چرا که هر کس چنین کند، گرفتار آتش جهنّم خواهد شد.

امام حسین علیه السلام:ای مردم! از این بی دینان که خدا را به خود تشبیه می کنند و با گفته کافران اهل کتاب هم آواز می شوند، بپرهیزید. [بدانید که ]او خداست و چیزی همانند او نیست، و او شنوا و بیناست. دیده ها او را در نمی یابند و او دیده ها را دریابد، و اوست ریزبینِ آگاه. یگانگی و بزرگی را ویژه خود ساخته، و خواست و اراده و توانایی و دانش به بودنی ها را به اجرا گذاشته است. هماوردی برای او در هیچ امری از امورش نیست و همتایی که با او برابری کند، برایش نیست و ضدّی که با او ستیزه کند، وجود ندارد و همنامی که به او مانَد، نیست، و همانندی که با او همسانی داشته باشد، وجود ندارد.

امام صادق علیه السلام: به محمّد بن مسلم : ای محمّد! مردم همیشه سخن می گویند تا آن که سخنشان به خدا برسد. پس هرگاه سخنشان را درباره خدا شنیدید، بگویید: خدایی جز اللّه که یکتاست و چیزی همانند او نیست ، وجود ندارد.

.

1- .. یعنی: خدا اجزایی ندارد که بعضی از آنها غیر دیگری باشد (بحار الأنوار: ج 4 ص 258).

ص: 432

عنه علیه السلام :قَدِمَ وَفدٌ مِن أَهلِ فِلَسطینَ عَلَی الباقِرِ علیه السلام ، فَسَأَلوهُ عَن مَسائِلَ فَأَجابَهُم : . . . «وَ لَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدُ» فَیُعاوِنَهُ فی سُلطانِهِ . (1)

ربیع الأبرار :سَأَلَ أَعرابِیٌّ جَعفَرا الصّادِقَ علیه السلامعَنِ التَّوحیدِ ، فَتَناوَلَ بَیضَهً بَینَ یَدَیهِ فَوَضَعَها عَلی راحَتِهِ وقالَ : هذا حِصنٌ مملقٌ لا صَدعَ فیهِ ، ثُمَّ مِن وَرائِهِ غِرقِیءٌ (2) مُستَشِفٌّ ، ثُمَّ مِن وَرائِهِ دَمعَهٌ سائِلَهٌ ، ثُمَّ مِن وَرائِها ذَهَبٌ مائِعٌ ، ثُمَّ لا تَنفَکُّ الأَیّامُ وَاللَّیالی حَتّی تَنفَلِقَ عَن طاووسٍ مُلَمَّعٍ . فَأَیُّ شَیءٍ فِی العالَمِ إِلاّ وهُوَ دَلیلٌ عَلی أَنَّهُ لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ؟ (3)

الکافی عن حمزه بن محمّد :کَتَبتُ إِلی أَبِی الحَسَنِ علیه السلام أَسأَلُهُ عَنِ الجِسمِ وَالصّورَهِ ، فَکَتَبَ : سُبحانَ مَن لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ ! لا جِسمٌ ولا صورَهٌ . (4)

الإمام الرضا علیه السلام :لا یُدرَکُ بِحاسَّهٍ ، ولا یُقاسُ بِشَیءٍ . (5)

عنه علیه السلام لَمّا قالَ لَهُ بَعضُ الزَّنادِقَهِ : هَل یُقالُ للّهِِ : إِنَّهُ شَیءٌ ؟ : نَعَم ، وقَد سَمّی نَفسَهُ بِذلِکَ فی کِتابِهِ فَقالَ : «قُلْ أَیُّ شَیْ ءٍ أَکْبَرُ شَهَدَهً قُلِ اللَّهُ شَهِیدُ بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ» (6) فَهُوَ شَیءٌ لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ . (7)

.

1- .التوحید : ص 93 ح 6 عن وهب بن وهب القرشی .
2- .. ما أثبتناه هو الصحیح ، وما فی المصدر «عرقئ» ، وهو تصحیف غرقئ بالغین المعجمه وهو قشر البیضه الرقیق .
3- .ربیع الأبرار : ج 4 ص 450 .
4- .الکافی : ج 1 ص 104 ح 2 ، التوحید : ص 97 ح 3 و ص 102 ح 16 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 301 ح 34 وراجع التوحید : ص 98 ح 4 .
5- .الکافی : ج 1 ص 78 ح 3 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 131 ح 28 ، التوحید : ص 251 ح 3 ، الاحتجاج : ج 2 ص 354 ح 281 کلّها عن محمّد بن عبد اللّه الخراسانی ، بحار الأنوار : ج 3 ص 36 ح 12 .
6- .الأنعام : 19 .
7- .عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 134 ح 31 عن محمّد بن علیّ الخراسانی خادم الرضا علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 3 ص 259 ح 5 .

ص: 433

امام صادق علیه السلام:گروهی از مردم فلسطین به حضور امام باقر علیه السلامرسیدند و درباره مشکلاتی از او پرسش کردند. ایشان پاسخ داد و فرمود: «... «و کسی همتای او نیست» تا در فرمان روایی اش به او کمک کند.

ربیع الأبرار:عرب بادیه نشینی از امام صادق علیه السلامدرباره توحید پرسش کرد. امام علیه السلامتخمی برداشت و در کفِ دستش نهاد و [به پوست تخم اشاره کرده، ]فرمود: «این، قلعه صافی است که شکافی در آن نیست. پس از این پوست، لایه نازک شفّافی قرار دارد و پس از آن، چیزی همچون اشکِ ریزان وجود دارد و پس از آن، چیزی همچون طلایِ روان قرار دارد. پس از این، روزها و شب ها می گذرد تا این که شکافته می شود و از آن، طاووسی درخشان بیرون می آید. پس چه چیزی در جهان وجود دارد، مگر آن که دلیلِ این است که چیزی همانند خدا نیست؟

الکافی به نقل از حمزه بن محمّد : به امام ابو الحسن علیه السلام (1) نامه ای نوشتم و از او درباره جسم و صورت پرسیدم. ایشان در پاسخ نوشت: «پاک است آن که چیزی همانند او نیست؛ نه جسم است و نه صورت».

امام رضا علیه السلام:[خداوند] با هیچ یک از حواس، درک نمی شود و با چیزی سنجیده و مقایسه نمی شود.

امام رضا علیه السلام آن گاه که برخی ملحدان به او گفتند: آیا می توان در باره خدا گفت که: او شی ء ا ست؟ : بله. خدا در کتابش خود را شی ء نامیده و گفته: «بگو: کدام شی ء گواهی اش بزرگ تر است؟ بگو: خدا، میان من و شما گواه است» . پس خدا چیزی است که چیزی همانند او نیست .

.

1- .امام کاظم علیه السلام یا امام رضا علیه السلام .

ص: 434

التوحید عن محمّد بن عیسی بن عبید :قالَ لی أَبُوالحَسَنِ علیه السلام : ما تَقولُ إِذا قیلَ لَکَ : أَخبِرنی عَنِ اللّهِ عز و جل شَیءٌ هُوَ أَم لا ؟ قالَ : فَقُلتُ لَهُ : قَد أَثبَتَ اللّهُ عز و جلنَفسَهُ شَیئا حَیثُ یَقولُ : «قُلْ أَیُّ شَیْ ءٍ أَکْبَرُ شَهَدَهً قُلِ اللَّهُ شَهِیدُ بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ» فَأقولُ : إِنَّهُ شَیءٌ لا کَالأَشیاءِ ؛ إِذ فی نَفیِ الشَّیئِیَّهِ عَنهُ إِبطالُهُ ونَفیُهُ . قالَ لی : صَدَقتَ وأَصَبتَ . ثُمَّ قالَ لِیَ الرِّضا علیه السلام : لِلنّاسِ فِی التَّوحیدِ ثَلاثَهُ مَذاهِبَ : نَفیٌ ، وتَشبیهٌ ، وإِثباتٌ بِغَیرِ تَشبیهٍ ، فَمَذهَبُ النَّفیِ لا یَجوزُ ؛ ومَذهَبُ التَّشبیهِ لا یَجوزُ ؛ لِأَنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی لا یُشبِهُهُ شَیءٌ ، وَالسَّبیلُ فِی الطَّریقَهِ الثّالِثَهِ إِثباتٌ بِلا تَشبیهٍ . (1)

الإمام الجواد علیه السلام :رَبُّنا تَبارَکَ وتَعالی لا شِبهَ لَهُ ، ولا ضِدَّ ولا نِدَّ ولا کَیفَ ولا نِهایَهَ ولا تَبصارَ بَصَرٍ . (2)

عنه علیه السلام :قامَ رَجُلٌ إِلَی الرِّضا علیه السلام فَقالَ لَهُ : یَا ابنَ رَسولِ اللّهِ ، صِف لَنا رَبَّکَ ؛ فَإِنَّ مَن قِبَلَنا قَدِ اختَلَفوا عَلَینا . فَقالَ الرِّضا علیه السلام : إِنَّهُ مَن یَصِفُ رَبَّهُ بِالقیاسِ لا یَزالُ الدَّهرُ فِی الاِلتِباسِ ، مائِلاً عَنِ المِنهاجِ ، ظاعِنا فِی الاِعوِجاجِ ، ضالاًّ عَنِ السَّبیلِ ، قائِلاً غَیرَ الجَمیلِ ، أُعَرِّفُهُ بِما عَرَّفَ بِهِ نَفَسهُ مِن غَیرِ رُؤیَهٍ ، وأَصِفُهُ بِما وَصَفَ بِهِ نَفسَهُ مِن غَیرِ صورَهٍ ، لا یُدرَکُ بِالحَواسِّ ، ولا یُقاسُ بِالنّاسِ ، مَعروفٌ بِغَیرِ تَشبیهٍ ، ومُتدانٍ فی بُعدِهِ لا بِنَظیرٍ ، لا یُمَثَّلُ بِخَلیقَتِهِ . (3)

.

1- .التوحید : ص 107 ح 8 ، تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 356 ح 11 عن هشام المشرقی نحوه ، بحار الأنوار : ج 3 ص 262 ح 19 .
2- .الکافی : ج 1 ص 117 ح 7 ، التوحید : ص 194 ح 7 وفیه «ولا أقطار» بدل «ولا تبصار بصر» وکلاهما عن أبی هاشم الجعفری .
3- .التوحید : ص 47 ح 9 عن محمّد بن زیاد ومحمّد بن سیّار عن الإمام العسکری عن أبیه علیهماالسلام ، التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : ص 50 ح 24 وفیه «طاغیا» بدل «ظاعنا» ، بحار الأنوار : ج 3 ص 297 ح 23 .

ص: 435

التوحید به نقل از محمّد بن عیسی بن عبید : امام رضا علیه السلام به من فرمود: «اگر از تو بپرسند که آیا خدا شی ء است یا نه، چه پاسخ می دهی؟». به او گفتم: خدا، خودش را شی ء دانسته، آن جا که می گوید: «بگو: کدام شی ء، گواهی اش بزرگ تر است؟ بگو: خدا میان من و شما گواه است» . من هم می گویم: خدا شی ء است، امّا نه همچون اشیای دیگر؛ زیرا اگر او را شی ء ندانیم، او را انکار و رد کرده ایم. امام علیه السلام به من فرمود: «راست گفتی و به حق رسیدی». آن گاه امام رضا علیه السلام به من فرمود: «مردم در بحث توحید، سه اعتقاد دارند: نفی، تشبیه و اثبات بدون تشبیه. اعتقاد نفی، درست نیست و اعتقاد تشبیه، درست نیست؛ زیرا چیزی همانند خدای والا و متعال وجود ندارد، و راه درست، اعتقاد سوم، یعنی اثبات [خدا] بدون تشبیه [او به دیگر موجودات ]است».

امام جواد علیه السلام:پروردگار والا و بلند مرتبه ما، همانند، مخالف، همتا، چگونگی، سرانجام و درکِ چشم ندارد.

امام جواد علیه السلام:مردی پیشِ روی امام رضا علیه السلام ایستاد و به او گفت: ای فرزند پیامبر خدا! پروردگارت را برای ما توصیف کن که کسانی که در نزد ما هستند با ما در این باره، اختلاف دارند. امام رضا علیه السلام فرمود: «هر کس پروردگارش را با قیاس [و مقایسه او با آفریدگان] وصف کند، همیشه در اشتباه می مانَد و از راه روشن، منحرف است، و کژ روی کرده ، و از راه درست، گم راه است، و سخن نازیبنده می گوید. خدا را به همان صورت که خود شناسانده، بدون این که قابل مشاهده باشد، معرّفی می کنم و او را با همان بیان که خود توصیف کرده، بدون این که صورت و شکل قابل تصوّری داشته باشد، می ستایم. او با حواس، درک نمی شود و با مردم، قیاس نمی شود. او بدون تشبیه شناخته می شود. در عین حال که دور است، نزدیک است و بی آن که همانندی داشته باشد، به آفریدگانش تشبیه نمی شود».

.


ص: 436

1 / 2ما عَرَفَ اللّهَ مَن شَبَّهَهُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :قالَ اللّهُ جَلَّ جَلالُهُ : . . . ما عَرَفَنی مَن شَبَّهَنی بِخَلقی . (1)

الإمام علیّ علیه السلام :مَن وَحَّدَ اللّهَ سُبحانَهُ لَم یُشَبِّههُ بِالخَلقِ . (2)

عنه علیه السلام فی تَنزیهِ اللّهِ سُبحانَهُ : وأَشهَدُ أَنَّ مَن ساواکَ بِشَیءٍ مِن خَلقِکَ فَقَد عَدَل بِکَ ، وَالعادِلُ بِکَ کافِرٌ بِما تَنَزَّلَت بِهِ مُحکَماتُ آیاتِکَ ، ونَطَقَت عَنهُ شَواهِدُ حُجَجِ بَیِّناتِکَ. (3)

عنه علیه السلام أَیضا : فَأَشهَدُ أَنَّ مَن شَبَّهَکَ بِتَبایُنِ أَعضاءِ خَلقِکَ وتَلاحُمِ حِقاقِ مَفاصِلِهِم المُحتَجِبَهِ لِتَدبیرِ حِکمَتِکَ لَم یَعقِد غَیبَ ضَمیرِهِ عَلی مَعرِفَتِکَ ، ولَم یُباشِر قَلبَهُ الیَقینُ بِأَنَّهُ لا نِدَّ لَکَ ، وکَأَنَّهُ لَم یَسمَع تَبَرُّؤَ التّابِعینَ مِنَ المَتبوعینَ إِذ یَقولونَ : «تَاللَّهِ إِن کُنَّا لَفِی ضَلَلٍ مُّبِینٍ * إِذْ نُسَوِّیکُم بِرَبِّ الْعَلَمِینَ » (4) . (5)

.

1- .التوحید : ص 68 ح 23 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 116 ح 4 ، الأمالی للصدوق : ص 55 ح 10 ، مشکاه الأنوار : ص 39 ح 5 کلّها عن الریّان بن الصلت عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، الاحتجاج : ج 2 ص 383 ح 288 عن الإمام الرضا علیه السلامعنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 2 ص 297 ح 17 .
2- .غرر الحکم : ح 8648 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 91 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام وراجع التوحید : ص 54 ح 13 وبحار الأنوار : ج 4 ص 277 .
4- .الشعراء : 97 و 98 .
5- .نهج البلاغه : الخطبه 91 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 77 ص 318 ح 17 .

ص: 437



1 / 2 آن که خدا را تشبیه کند، او را نشناخته است

1 / 2آن که خدا را تشبیه کند، او را نشناخته استپیامبر خدا صلی الله علیه و آله:خدای متعال فرمود: «... هرکه مرا به آفریده ام همانند کند، مرا نشناخته است».

امام علی علیه السلام:آن که خدای پاک را یگانه بداند، او را به آفریده همانند نمی کند.

امام علی علیه السلام در تنزیه خدای پاک : گواهی می دهم که هرکس تو را با چیزی از آفریده هایت برابر نَهَد، برای تو شریک قرار داده است و مشرک به تو، کافر است بدانچه آیت های محکم تو نازل کرد، و گواهی حجّت های روشن تو بدان گویاست.

امام علی علیه السلام در تنزیه خدای پاک : گواهی می دهم که هرکس تو را به آفریده ات که اندام هایش جدا از هم است و مفصل های کوچکش به هم پیوسته است و به واسطه تدبیر حکیمانه ات پوشیده است، همانند کند، درون پنهان او به شناخت تو استوار نگشته است و دلش در این که تو همتایی نداری، با یقین همراه نشده است، و گویا بیزاری پیروان از پیروی شدگان (یعنی بت ها، در روز قیامت) را نشنیده است که می گویند: «به خدا سوگند که بی شک، ما در گم راهی آشکاری بودیم، آن گاه که شما را با پروردگار جهانیان برابر می داشتیم».

.


ص: 438

الإمام الصادق علیه السلام :مَن شَبَّهَ اللّهَ بِخَلقِهِ فَهُوَ مُشرِکٌ ، إِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی لا یُشبِهُ شَیئا ، ولا یُشبِهُهُ شَیءٌ ، وکُلُّ ما وَقَعَ فِی الوَهمِ فَهُوَ بِخِلافِهِ . (1)

الإمام الرضا علیه السلام فی تَمجیدِ اللّهِ جَلَّ وعَلا : إِلهی بَدَت قُدرَتُکَ ولَم تَبدُ هَیئَهً ، فَجَهِلوکَ وقَدَّروکَ وَالتَّقدیُر عَلی غَیرِ ما بِهِ وَصَفوکَ ، وإِنّی بَریءٌ یا إِلهی مِنَ الَّذین بِالتَّشبیهِ طَلَبوکَ ، لَیسَ کَمِثلِکَ شَیءٌ ، إِلهی ولَن یُدرِکوکَ ، وظاهِرٌ ما بِهِم مِن نِعمَتِکَ دَلیلُهُم عَلَیکَ لَو عَرَفوکَ ، وفی خَلقِکَ یا إِلهی مَندوحَهٌ أَن یَتَناولَوکَ بَل سَوَّوکَ بِخَلقِکَ ، فَمِن ثَمَّ لَم یَعرِفوکَ ، وَاتَّخَذوا بَعضَ آیاتِک رَبّا فَبِذلِکَ وَصَفوکَ ، تَعالَیتَ رَبّی عَمّا بِهِ المُشَبِّهونَ نَعَتوکَ . (2)

1 / 3تَوضیحُ ما یوهِمُ التَّشبیهَالتوحید عن محمّد ابن الحنفیّه :حَدَّثَنی أَمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام أنَّ رسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آلهیَومَ القِیامَهِ آخِذٌ بِحُجزَهِ اللّهِ ، ونَحنُ آخِذونَ بِحُجزَهِ نَبِیِّنا ، وشیعَتُنا آخِذونَ بِحُجزَتِنا ؛ قُلتُ : یا أَمیرَ المُؤمِنینَ ، ومَا الحُجزَهُ ؟ قالَ : اللّهُ أَعظَمُ مِن أن یُوصَفَ بالحُجزَهِ أَو غَیرِ ذلِکَ ، ولکِن رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آلهآخِذٌ بِأَمرِ اللّهِ ، ونَحنُ آلُ مُحَمَّدٍ آخِذونَ بِأَمرِ نَبِیِّنا وشیعَتُنا آخِذونَ بِأَمرِنا . (3)

.

1- .التوحید : ص 80 ح 36 عن المفضّل بن عمر ، الإرشاد : ج 2 ص 204 ولیس فیه صدره ، بحار الأنوار : ج 3 ص 299 ح 30 .
2- .التوحید : ص 125 ح 2 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 117 ح 5 وفیه «واهیه» بدل «هیئه» ، الأمالی للصدوق : ص 707 ح 970 عن أبی هاشم الجعفری ، الإرشاد : ج 2 ص 152 عن الإمام زین العابدین علیه السلام ، بشاره المصطفی : ص 207 عن مسهر ، روضه الواعظین : ص 44 والثلاثه الأخیره نحوه ، بحار الأنوار : ج 94 ص 181 ح 9 .
3- .التوحید : ص 165 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 24 ح 1 وراجع التوحید : ص 165 و166 ح 2 و 3 .

ص: 439



1 / 3 توضیح آنچه گمان تشبیه می آورد

امام صادق علیه السلام:هرکه خدا را همانند آفریده اش بداند، مشرک است. خدای والا و متعال، همانند چیزی نیست و چیزی همانند او نیست، و هرچه در گمان پیدا شود، خدا غیر از آن است.

امام رضا علیه السلام در ستایش خدای متعال : خدایا! توانایی ات آشکار است و چگونگی و شکلی از تو و قدرت تو آشکار نیست. آفریدگان، تو را نشناختند و برای تو اندازه مشخّص کردند، در حالی که مشخّص کردن اندازه برای تو برخلاف توصیفی است که از تو می کنند [و می گویند تو آفریدگار و پروردگار بی همتایی]، و من از کسانی که با همانند سازی در پیِ شناخت تواند، بیزارم. چیزی همانند تو نیست و آنان [با روش همانندسازی ]هیچ گاه به تو نمی رسند و اگر می خواستند تو را بشناسند، نعمت های آشکار تو برای آنها می توانست دلیل و راهنمای آنها به سوی تو باشد و در [ مطالعه ] آفریدگانت، میدان وسیعی بود که می توانستند به تو برسند؛ امّا آنان [این کار را نکردند و] تو را با آفریده ات یکسان دانستند و در نتیجه، تو را نشناختند و برخی نشانه هایت را پروردگار دانستند و با آن، تو را وصف کردند. ای پروردگار من! از آنچه تشبیه کنندگان با آن تو را توصیف می کنند، والاتری.

1 / 3توضیح آنچه گمان تشبیه می آوردالتوحید به نقل از محمّد بن حنفیه : امیر مؤمنان به من فرمود: «در روز قیامت، پیامبر خدا، دامان خدا را می گیرد و ما، دامان پیامبرمان را می گیریم و پیروان ما، دامان ما را می گیرند». گفتم: ای امیر مؤمنان! مقصود از دامان چیست؟ فرمود: «خدا، بزرگ تر از آن است که با دامان و جز آن، وصف شود؛ بلکه پیامبر خدا، امر (1) خدا را می گیرد و ما خاندان محمّد، امر پیامبرمان را می گیریم و پیروان ما، امر ما را می گیرند».

.

1- .مقصود از امر یا اوامر خدا، معارف و احکام اسلام است .

ص: 440

الإمام الباقر علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی : «یَإِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ» (1) : الیَدُ فی کَلامِ العَرَبِ القُوَّهُ وَالنِّعمَهُ ؛ قالَ : «وَ اذْکُرْ عَبْدَنَا دَاوُدَ ذَا الْأَیْدِ» (2) وقالَ : «وَ السَّمَاءَ بَنَیْنَهَا بِأَیْیْدٍ» (3) أَی بِقُوَّهٍ ، وقالَ : «وَ أَیَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ» (4) أَی قَوّاهُم ، ویُقالُ: لِفُلانٍ عِندی أَیادی کثیرهٌ أی فَواضِلُ وإحسانٌ ، وَلَهُ عِندی یَدٌ بَیضاءُ ؛ أَی نِعمَهٌ . (5)

عنه علیه السلام فی قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی» (6) : روحٌ اختارَهُ اللّهُ وَاصطَفاهُ وخَلَقَهُ وأَضافَهُ إِلی نَفسِهِ ، وفَضَّلَهُ عَلی جَمیعِ الأَرواحِ ، فَأَمَرَ فَنُفِخَ مِنهُ فی آدَمَ . (7)

الإمام الصادق علیه السلام فی قَولِ اللّهِ عز و جل : «الرَّحْمَنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی» (8) : اِستَوی مِن کُلِّ شَیءٍ ، فَلَیسَ شَیءٌ أَقرَبَ إِلَیهِ مِن شَیءٍ . (9)

التوحید عن محمّد بن علیّ الحلبیّ عن الإمام الصادق علیه السلام فی قَولِهِ عز و جل : «یَوْمَ یُکْشَفُ عَن سَاقٍ» (10) قالَ : تَبارَکَ الجَبّارُ ، ثُمَّ أَشارَ إِلی ساقِهِ فَکَشَفَ عَنَها الإِزارَ . (11) قالَ : «وَ یُدْعَوْنَ إِلَی السُّجُودِ فَلاَ یَسْتَطِیعُونَ» (12) ، قالَ : أُفحِمَ القَومُ ، ودخَلَتهُمُ الهَیبَهُ ، وشَخَصَتِ الأَبصارُ ، وبَلَغَتِ القُلوبُ الحَناجِرَ ، خاشِعَهً أَبصارُهمُ ، تَرهَقُهُم ذِلَّهٌ ، وقَد کانوا یُدعَونَ إِلَی السُّجودِ وهُم سالِمونَ . 13

.

1- .ص : 75 .
2- .ص : 17 .
3- .الذاریات : 47 .
4- .المجادله : 22 .
5- .التوحید : ص 153 ح 1 ، معانی الأخبار : ص 16 ح 8 نحوه وکلاهما عن محمّد بن مسلم ، بحار الأنوار : ج 4 ص 4 ح 5 وراجع عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 120 ح 13 .
6- .الحِجر : 29 ، ص : 72 .
7- .التوحید : ص 170 ح 1 ، معانی الأخبار : ص 16 ص 11 کلاهما عن محمّد بن مسلم ، بحار الأنوار : ج 4 ص 11 ح 2 وراجع التوحید : ص 171 و172 .
8- .طه : 5 .
9- .معانی الأخبار : ص 29 ح 1 عن مقاتل بن سلیمان ، بحار الأنوار : ج 3 ص 336 ح 46 نقلاً عن تفسیر القمّی .
10- .القلم : 42 .
11- .قالَ الصدوق رحمه الله : قوله علیه السلام : « تبارک الجبّار وأشار إلی ساقه فکشف عنها الإزار » یعنی به : تبارک الجبّار أن یوصف بالساق الّذی هذا صفته .
12- .التوحید : ص 154 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 7 ح 15 وراجع التوحید : ص 154 ح 1 و ص 155 ح 3 .

ص: 441

امام باقر علیه السلام در مورد این سخن خدای متعال: «ای ابلیس! تو را چه باز داشت از سجده کردن در برابر آنچه با دو دستم آفریدم؟» : دست، در سخن عرب، به معنای نیرو و نعمت است. خدا فرمود: «و بنده ما داوود نیرومند را یاد کن» و فرمود: «و آسمان را با نیرو برافراشتیم» ، یعنی با نیرو، و فرمود: «و ایشان را به روحی از نزد خویش، نیرومند گردانیده است» ، یعنی آنان را نیرومند گردانیده است، و گفته می شود: فلانی نزد من، دستان زیادی دارد، یعنی فزون بخشی ها و نیکی دارد و [گفته می شود: ]فلانی نزد من، دست تابانی دارد، یعنی نعمت دارد.

امام باقر علیه السلام در مورد سخن خدای بزرگ: «از روح خویش در او دمیدم» : روحی است که خدا آن را انتخاب کرده و برگزیده و آفریده و به خودش نسبت داده است و آن را بر همه روح ها برتری بخشیده است. پس از آن، فرمان داده تا از آن در آدم علیه السلام دمیده شود.

امام صادق علیه السلام در مورد سخن خدای عز و جل: «خدای رحمتگر بر عرش استوا یافته است» : خدا نسبت به همه چیز، مساوی است [و بر همه چیز به یکسان استیلا دارد]. در نتیجه، چیزی نسبت به چیز دیگر به خدا نزدیک تر نیست.

التوحید از محمّد بن علی حلبی و او از امام صادق علیه السلامچنین نقل می کند در مورد این سخن خدای بزرگ که: «روزی که دامن از ساق برگرفته شود» (1) ] امام علیه السلام [فرمود: «خدای چیره، والاتر از این است». پس به ساقش اشاره کرد و دامن از آن برگرفت. (2) خداوند فرمود: «و آنان به سجود خوانده می شوند، ولی نمی توانند» . امام علیه السلامفرمود: «مردم (اهل جهنّم) مبهوت می شوند و زبانشان بند می آید، و بیم و ترس در آنان پدید می آید و چشم ها خیره می شود، ارواح به حنجره ها می رسند ]و مردم در آستانه تهی کردن قالب، قرار می گیرند]، چشم هایشان ترسان می گردد، خواری آنها را فرا می گیرد و در حالت سلامت، به سجود خوانده می شوند.

.

1- .کنایه از دشواری کار در روز قیامت است.
2- .یعنی: خدا والاتر از این نوع ساق است که من به آن اشاره کردم .

ص: 442

التوحید عن سلیمان بن مهران :سَأَلتُ أَبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَالْأَرْضُ جَمِیعًا قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیَمَهِ» (1) . فَقالَ : یَعنی مَلَکَهُ لا یَملِکُها مَعَهُ أَحَدٌ ، وَالقَبضُ مِنَ اللّهِ تَبارَکَ وتَعالی فی مَوضِعٍ آخَرَ المَنعُ ، وَالبَسطُ مِنهُ الإِعطاءُ وَالتَّوسیعُ ، کَما قالَ عز و جل : «وَاللَّهُ یَقْبِضُ وَیَبْسُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ » (2) یَعنی یُعطی ویُوسِّعُ ویَمنَعُ ویُضَیِّقُ ، والقَبضُ مِنهُ عز و جل فی وَجهٍ آخَرَ الأَخذُ ، وَالأَخذُ فی وَجهِ القَبولِ منهُ ، کَما قالَ : «وَ یأْخُذُ الصَّدَقَتِ» (3) أَی یَقبَلُها مِن أَهلِها ویُثیبُ عَلَیها . قُلتُ : فَقَولُهُ عز و جل «وَ السَّمَوَ تُ مَطْوِیَّتُ بِیَمِینِهِ» (4) ؟ قالَ : الیَمینُ الیَدُ ، وَالیدُ القُدرَهُ وَالقُوَّهُ ، یَقولُ عز و جل : «وَ السَّمَوَ تُ مَطْوِیَّتُ» بِقُدرَتِهِ وقُوَّتِهِ «سُبْحَنَهُ وَ تَعَلَی عَمَّا یُشْرِکُونَ» . (5)

کفایه الأثر عن یونس بن ظبیان :دَخَلتُ عَلَی الصّادِقِ علیه السلام فَقُلتُ : یَا ابنَ رَسولِ اللّهِ ، إِنّی دَخَلتُ عَلی مالِکٍ وأَصحابِهِ فَسَمِعتُ بَعضَهُم یَقولُ : إِنَّ اللّهَ لَهُ وجَهٌ کَالوُجوهِ ، وبَعضُهُم یَقولُ : لَهُ یَدانِ ، وَاحتَجّوا لِذلِکَ بِقَولِ (6) اللّهِ تَعالی : «بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ» (7) وبَعضُهُم یَقولُ : هُوَ کَالشّابِّ مِن أَبناءِ ثَلاثینَ سَنَهً ، فَما عِندَکَ فی هذا یَا ابنَ رَسولِ اللّهِ ؟ قالَ : فَکانَ مُتَّکِئاً فَاستَوی جالِسا ، وقالَ : اللّهُمَّ عَفوَکَ عَفوَکَ ! ثُمَّ قالَ : یا یونُسُ ، مَن زَعَمَ أَنَّ للّهِ وَجها کَالوُجوهِ فَقَد أَشرَکَ ، ومَن زَعَمَ أَنَّ للّهِ جَوارِحَ (8) کَجَوارِحِ المَخلوقینَ فَهُوَ کافِرٌ بِاللّهِ ، فَلا تَقبَلوا شَهادَتُهُ ولا تَأَکُلوا ذَبیحَتَهُ ، تَعالَی اللّهُ عَمّا یَصِفُهُ المُشَبِّهونَ بِصِفَهِ المَخلوقینَ ، فَوَجهُ اللّهِ أَنبِیاؤُهُ ، وقَولُهُ : «خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ» فَالیَدُ القُدرَهُ کَقَولِهِ : «وَأَیَّدَکُم بِنَصْرِهِ» (9) . فَمَن زَعَمَ أَنَّ اللّهَ فی شَیءٍ أَو عَلی شَیءٍ ، أَو تَحَوَّلَ مِن شَیءٍ إِلی شَیءٍ ، أَو یَخلو مِنهُ شَیءٌ أَو یُشغَلُ بِهِ شَیءٌ ، فَقَد وَصَفَهُ بِصِفَهِ المَخلوقینَ ، وَاللّهُ خالِقُ کُلِّ شَیءٍ لا یُقاسُ بِالقِیاسِ ولا یُشَبَّهُ بِالنّاسِ ، لا یَخلو مِنهُ مَکانٌ ، ولا یَشغَلُ بِهِ مَکانٌ ، قَریبٌ فی بُعدِهِ ، بَعیدٌ فی قُربِهِ ، ذلِکَ اللّهُ رَبُّنا لا إِلهَ غَیرُهُ ، فَمَن أَرادَ اللّهَ وأَحَبَّهُ بِهذِهِ الصِّفَهِ فَهُوَ مِنَ المُوَحِّدینَ ، ومَن أَحَبَّهُ بِغَیرِ هذِهِ الصِّفَهِ فَاللّهُ مِنهُ بَریءٌ ونَحنُ مِنهُ بُرَآءُ . 10

.

1- .الزمر : 67 .
2- .البقره : 245 .
3- .التوبه : 104 .
4- .التوحید : ص 161 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 2 ح 3 .
5- .فی المصدر : «ذلِکَ قول» ، والتصحیح من البحار .
6- .. ص : 75 .
7- .فی المصدر : «جوارحا» .
8- .الأنفال : 26 .
9- .کفایه الأثر : ص 255 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 287 ح 2 .

ص: 443

التوحید به نقل از سلیمان بن مهران : از امام صادق علیه السلام درباره این سخن خدای بزرگ «و روز رستاخیز، زمین، یکسره در قبضه [قدرت ]اوست» پرسیدم. امام علیه السلام پاسخ داد: «یعنی خداوند، مالک و فرمان روای زمین بوده است و کسی مالکیت و فرمان روایی ندارد، و قبض خدای والا و بلند مرتبه، در جای دیگر به معنای تنگ گرفتن است و بسط خدا، بخشش و گشایش است، همان طور که خدای بزرگ فرمود: «و خداوند ، تنگ می گیرد و بخشش و گشایش می کند و به سوی او باز گردانده می شوید» . یعنی، خدا می بخشد و می گشاید و باز می دارد و تنگ می کند، و قبض خداوند عز و جل از جهت دیگر گرفتن است و مقصود از گرفتن، پذیرفتن خداست، همان طور که خداوند فرمود: «و صدقه ها را می پذیرد» ، یعنی از اهل صدقه دادن می پذیرد و به خاطر آن، پاداش می دهد. گفتم: معنای این سخن خدای بزرگ که: «و آسمان ها به دست راستِ (یمینِ) او پیچیده می شوند» ، چیست؟ فرمود: «مقصود از یمین، دست است و مقصود از دست، توانایی و نیروست. خدای بزرگ می فرماید: «آسمان ها پیچیده می شوند» با توانایی و نیروی خداوند. «پاک است او و برتر است از آنچه با او شریک می گیرند» .

کفایه الأثر به نقل از یونس بن ظبیان : خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! بر مالک [بن انس ]و یارانش وارد شدم و از برخی از آنها شنیدم که می گفتند: خداوند، صورتی همچون صورت ها دارد، و برخی از آنها می گفتند: خداوند، دو دست دارد و به این سخن خدای متعال استدلال می کردند که: «[ای ابلیس! تو را چه بازداشت از سجده کردن در برابر آنچه ]با دو دستم [آفریدم؟]. آیا خود را بزرگ دیدی [یا از برتری جویان بودی]؟» ، و برخی از آنها می گفتند: خداوند، همچون جوانی سی ساله است. ای فرزند پیامبر خدا! سخن تو در این باره چیست؟ امام علیه السلام تکیه داده بود [؛ امّا وقتی این سخنان را شنید]، راست نشست و گفت: «خدایا! ببخشا، ببخشا!» . پس از این فرمود: «ای یونس! آن که گمان کند خدا، صورتی همچون صورت ها دارد، برای خدا شریک قرار داده است و هرکه گمان کند خدا اندام هایی همچون اندام های آفریدگان دارد، منکر خداست. پس گواهی او را نپذیرید و از کُشتار او نخورید. (1) خدا ، برتر از توصیف تشبیه کنندگان با صفت آفریدگان است. وجه خدا، پیامبران او هستند (2) و در سخن او که «... با دو دستم آفریدم. آیا خود را بزرگ دیدی؟ ...» ، مقصود از دست، توانایی است، همچون این سخن خدا: «و شما را به یاری خود، توانا گردانید» . پس هرکس گمان کند که خدا در چیزی است یا بر روی چیزی است یا از چیزی به چیز دیگر دگرگون می شود، یا چیزی از او تهی است یا چیزی او را سرگرم می کند، او را با ویژگیِ آفریدگان وصف کرده است، در حالی که خدا، آفریدگار همه چیز است و با مقایسه سنجیده نمی گردد و به مردم، تشبیه نمی شود . مکانی از او تهی نیست و مکانی او را مشغول و گرفتار نمی کند . در عین حال که دور است، نزدیک است و در عین حال که نزدیک است، دور است. این است خدا، پروردگار ما که خدایی جز او نیست. پس هر که خدا را با این صفت اراده کند و دوست بدارد، از یگانه پرستان است و هرکه با غیر این صفت، خدا را دوست بدارد، خدا از او بیزار است و ما نیز از او بیزاریم.

.

1- .چراکه یکی از شرایط ذبح کننده، مسلمان بودن است و کسی که خدا را همچون انسان بداند ، مسلمان نیست .
2- .چون وسیله توجّه به خدا هستند .

ص: 444

التوحید عن هشام بن الحکم :إنّ رَجُلاً سَألَ أَبا عبدِ اللّهِ علیه السلام عَن اللّهِ تَبارَکَ وتَعالی لَهُ رِضا وسَخَطٌ ؟ فَقالَ : نَعَم ، ولَیسَ ذلِکَ عَلی ما یوجَدُ مِن المَخلوقینَ ، وذلِکَ أَنَّ الرِّضا وَالغَضَبَ دِخالٌ یَدخُلُ عَلَیهِ ، فَیَنقُلُهُ مِن حالٍ إِلی حالِ ، مُعتَمَلٌ ، مُرَکَّبٌ ، لِلأَشیاءِ فیهِ مَدخَلٌ وخالِقُنا لا مَدخَلَ لِلأَشیاءِ فیهِ ، واحِدٌ ، أَحَدِیُّ الذَّاتِ ، وأَحَدَیُّ المَعنی ، فَرِضاهُ ثَوابُهُ ، وسَخَطُهُ عِقابُهُ ، مِن غَیرِ شَیءٍ یَتَداخَلُهُ فَیُهیجُهُ ویَنقُلُهُ مِن حالٍ إِلی حالٍ ؛ فَإِنَّ ذلِکَ صِفَهُ المَخلوقینَ العاجِزینَ المُحتاجینَ ، وهُوَ تَبارَکَ وتَعالی القَوِیُّ العَزیزُ الَّذی لا حاجَهَ بِهِ إِلی شَیءٍ مِمّا خَلَقَ ، وخَلقُهُ جَمیعا مُحتاجونَ إِلَیهِ، إِنَّما خَلَقَ الأَشیاءَ مِن غَیرِ حاجَهٍ ولا سَبَبٍ اختِراعا وَابتِداعا . (1)

.

1- .التوحید : ص 169 ح 3 ، معانی الأخبار : ص 20 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 66 ح 7 وراجع الکافی : ج 1 ص 110 ح 6 .

ص: 445

التوحید به نقل از هشام بن حکم :مردی از امام صادق علیه السلام در مورد خدای متعال پرسید و گفت: آیا خدا، خشنودی و ناخشنودی دارد؟ فرمود: «بله، امّا نه مثل آنچه در آفریدگان یافت می شود، به این معنا که خشنودی و خشم چیزی است که در او (آفریده) وارد می شود (حالتی در او پدید می آید) و او را از حالتی به حالت دیگر در می آورد، و او متأثّر است و مرکّب از اجزاست و چیزها در او محلّ ورود خواهند داشت، در حالی که در آفریدگار ما، محلّ ورودی برای چیزها نیست. او یکتاست و ذات و حقیقتش یگانه [و بسیط ]است. پس خشنودی خدا، پاداش اوست، و ناخشنودی او کیفر اوست، بدون این که چیزی در او وارد شود و او را برانگیزد و از حالتی به حالت دیگر درآورد؛ چرا که اینها ویژگی های آفریدگانِ ناتوان و نیازمند است و خدای متعال، نیرومند و پیروزمند شکست ناپذیری است که نیازی به هیچ آفریده ای ندارد؛ بلکه همه آفریده ها به او نیازمندند و او چیزها را بدون این که نیازی [به آنها داشته باشد] و وسیله ای داشته باشد، بدون سابقه و نوآورانه آفرید.

.


ص: 446

التوحید عن محمّد بن عماره :سَأَلتُ الصّادِقَ جَعفَرَ بنَ مُحَمّدٍ علیهماالسلام ؛ فَقُلتُ لَهُ : یَا ابنَ رَسولِ اللّهِ أَخبِرنی عَنِ اللّهِ عز و جل هَل لَهُ رِضا وسَخَطٌ؟ فَقالَ : نَعَم ، ولَیسَ ذلِکَ عَلی ما یوجَدُ مِنَ المَخلوقینَ ، ولکِن غَضَبُ اللّهِ عِقابُهُ ، ورِضاهُ ثَوابُهُ . (1)

الإمام الرضا علیه السلام لَمّا سُئِلَ عَن قَولِ اللّه عز و جل : «نَسُواْ اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ» (2) : إِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی لا یَنسی ولا یَسهو ، وإِنَّما یَنسی ویَسهُو المَخلوقُ المُحدَث ، أَلا تَسمَعُهُ عز و جلیَقولُ : «وَمَا کَانَ رَبُّکَ نَسِیًّا » (3) وإِنَّما یُجازی مَن نَسیَهُ ونَسِیَ لِقاءَ یَومِهِ بِأَن یُنسِیَهُم أَنفُسَهُم ، کَما قالَ عز و جل : «وَ لاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ نَسُواْ اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِِکَ هُمُ الْفَسِقُونَ » (4) وقَولُهُ عز و جل : «فَالْیَوْمَ نَنسَاهُمْ کَمَا نَسُواْ لِقَاءَ یَوْمِهِمْ هَذَا» (5) أَی نَترُکُهُم کَما تَرَکُوا الاِستِعدادَ لِلِقاءِ یَومِهِم هذا . (6)

.

1- .التوحید : ص 170 ح 4 ، الأمالی للصدوق : ص 353 ح 429 ، روضه الواعظین : ص 44 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 63 ح 3 .
2- .التوبه : 67 .
3- .مریم : 64 .
4- .الحشر : 19 .
5- .الأعراف : 51 .
6- .التوحید : ص 160 ح 1 ، معانی الأخبار : ص 14 ح 5 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 125 ح 18 کلّها عن عبد العزیز بن مسلم ، الاحتجاج : ج 2 ص 391 ح 300 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 63 ح 4 .

ص: 447

التوحید به نقل از محمّد بن عماره : از امام صادق علیه السلام پرسیدم و گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! درباره خدا آگاهم کن که آیا او خشنودی و ناخشنودی دارد؟ فرمود: «بله؛ امّا نه مثل آنچه در آفریدگان یافت می شود، بلکه خشم خدا کیفر اوست ، و خشنودی خدا، پاداش اوست».

امام رضا علیه السلام آن گاه که از معنای این سخن خدای بزرگ پرسش شد: «خدا را فراموش کردند. پس خدا نیز آنان را به فراموشی سپرد» : خدای متعال، فراموش نمی کند و اشتباه نمی کند؛ بلکه آفریده و پدید آمده، فراموش و اشتباه می کند. آیا نشنیده ای که خداوند عز و جلمی فرماید: «و پروردگار تو فراموشکار نیست» ؟ در واقع، خدا کسی را که او و دیدار روز رستاخیزش را فراموش کرده است، کیفر می دهد و کیفر او این است که خدا، خودشان را فراموششان ساخت، همان طور که فرمود: «و مانند کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند و خدا، خودشان را فراموششان ساخت. اینان اند نافرمان ها» . و این سخن خدا: «پس امروز، آنها را از یاد می بریم، به سزای آن که آنها دیدار امروزشان را از یاد بردند» ، به این معناست که خدا، آنها را رها می کند، همان طور که آنها آماده شدن برای دیدار امروزشان را رها کردند.

.


ص: 448

التوحید عن الحسین بن خالد :قُلتُ لِلرِّضا علیه السلام : یَا ابنَ رَسولِ اللّهِ ، إِنَّ النّاسَ یَروونَ أَنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله قالَ : إِنَّ اللّهَ خَلَقَ آدَمَ عَلی صورَتِهِ . فَقالَ : قاتَلَهُمُ اللّهُ ، لَقَد حَذَفوا أَوَّلَ الحَدیثِ ، إِنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله مرَّ بِرَجُلَینِ یَتَسابّانِ ، فَسَمِعَ أَحَدَهُما یَقولُ لِصاحِبِهِ : قَبَّحَ اللّهَ وَجهَکَ ووَجهَ مَن یُشبِهُکَ ! فَقالَ صلی الله علیه و آله : یا عَبدَ اللّهِ ، لا تَقُل هذا لِأَخیکَ ؛ فَإِنَّ اللّهَ عز و جل خَلَقَ آدَمَ عَلَی صورَتِهِ . (1)

التوحید عن عبد اللّه بن قیس عن الإمام الرِّضا علیه السلام :سَمِعتُهُ یَقولُ : «بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ» (2) فَقُلتُ لَهُ : لَهُ یَدانِ هکَذا ؟ وأَشَرتُ بِیَدی إِلی یَدِهِ . فَقالَ : لا ، لَو کانَ هکَذا لَکانَ مَخلوقا . (3)

معانی الأخبار عن محمّد بن عیسی بن عبید :سَأَلتُ أَبَا الحَسَنِ عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ العَسکَرِیَّ علیهماالسلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَالْأَرْضُ جَمِیعًا قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیَمَهِ وَ السَّمَوَ تُ مَطْوِیَّتُ بِیَمِینِهِ» ، فَقالَ : ذلِکَ تَعییرُ اللّهِ تَبارَکَ وتَعالی لِمنَ شَبَّهَهُ بِخَلقِهِ ، أَلا تَری أَنَّهُ قالَ : «وَ مَا قَدَرُواْ اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِیعًا قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیَمَهِ وَ السَّمَوَ تُ مَطْوِیَّتُ بِیَمِینِهِ» کَما قالَ عز و جل «وَ مَا قَدَرُواْ اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالَواْ مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلَی بَشَرٍ مِّن شَیْ ءٍ» (4) ثُمَّ نَزَّهَ عز و جلنَفَسَهُ عَنِ القَبضَهِ وَالیَمینِ ، فَقالَ : «سُبْحَنَهُ وَ تَعَلَی عَمَّا یُشْرِکُونَ » . (5)

.

1- .التوحید : ص 153 ح 11 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 119 ح 12 ، الاحتجاج : ج 2 ص 385 ح 292 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 11 ح 1 .
2- .المائده : 64 .
3- .التوحید : ص 168 ح 2 ، معانی الأخبار : ص 18 ح 16 عن المشرقی ، تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 330 ح 145 عن هشام بن المشرقی نحوه ، بحار الأنوار : ج 4 ص 4 ح 6 .
4- .الأنعام : 91 .
5- .معانی الأخبار : ص 14 ح 4 ، التوحید : ص 161 ح 1 نحوه ، بحار الأنوار : ج 4 ص 1 ح 2 .

ص: 449

التوحید به نقل از حسین بن خالد : به امام رضا علیه السلام گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! مردم از پیامبر خدا روایت می کنند که فرمود: «خداوند، آدم را به صورت خود آفرید». امام علیه السلام فرمود: «خدا مرگشان بدهد که ابتدای حدیث را حذف کرده اند! پیامبر خدا ، بر دو مردی که به هم دشنام می دادند، گذشت و شنید که یکی به همراهش می گوید: خدا، چهره تو را و آن را که شبیه توست، زشت کند! پس ایشان فرمود: «ای بنده خدا! این سخن را به برادرت نگو ؛ چرا که خدا ، آدم علیه السلام را به صورت او آفریده است».

التوحید به نقل از عبد اللّه بن قیس : از امام رضا علیه السلام شنیدم که فرمود: «بلکه دو دست او گشوده است» . پس به امام علیه السلام گفتم: آیا خدا ، دستانی این چنین دارد؟ و با دستم به دست امام اشاره کردم . امام علیه السلامفرمود: «خیر. اگر این چنین بود، خدا آفریده می شد».

معانی الأخبار به نقل از محمّد بن عیسی بن عبید : از امام عسکری علیه السلامدر مورد این سخن خدای بزرگ: «و روز رستاخیز، زمین، یکسره در قبضه [قدرت ]اوست و آسمان ها به دست راست او پیچیده می شوند» پرسیدم. امام علیه السلام فرمود: «این جمله، بیانگر توبیخ خدای متعال، نسبت به کسی است که او را به آفریده اش همانند می سازد. آیا نمی بینی که خدا می فرماید: «و خدا را چنان که شایسته اوست، نشناختند، و روز رستاخیز، زمین، یکسره در قبضه [قدرت ]اوست و آسمان ها به دست راست او پیچیده می شوند» ، همان طور که خدای بزرگ فرمود: «و خدا را چنان که شایسته اوست، نشناختند، آن گاه که گفتند: خدا، بر هیچ آدمی هیچ چیز فرو نفرستاد» ، آن گاه، خدا خودش را از [داشتن] قبضه و دست راست پیراسته کرد و فرمود: «پاک است او، و برتر است از آنچه با او شریک می گیرند» .

.


ص: 450

الإمام المهدی علیه السلام فی تَوقیعِهِ لِمُحَمَّدِ بنِ عُثمانَ العَمرِیِّ : إِنَّ اللّهَ تَعالی هُوَ الَّذی خَلَقَ الأَجسامَ ، وقَسَّمَ الأَرزاقَ ؛ لِأنَّهُ لَیسَ بِجِسمٍ ولا حالٍّ فی جِسمٍ ، لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ وهُوَ السَّمیعُ العَلیمُ ، وأَمَّا الأَئِمَّهُ علیهم السلام فَإِنَّهُم یَسأَلونَ اللّهَ تَعالی فَیَخلُقُ ، ویَسأَلونَهُ فَیَرزُقُ ، إِیجابا لِمَسأَلَتِهِم ، وإِعظاما لِحَقِّهِم . (1)

راجع: ج 4 ص 494 (الفصل الثامن : آفاق معرفه اللّه )، ج 5 ص 8 (القسم الثانی : التعرّف علی توحید اللّه و 262 (الفصل الثانی : الأحد ، الواحد) .

تعلیقالحشویّه من أَهل السنّه یقولون بالتشبیه و یعتقدون أنّ اللّه سبحانه شبیه بمخلوقاته . حکی الأَشعریّ عَن محمّد بن عیسی أَنّه حکی عَن مضر وأَحمس وأَحمد الهجیمی : أَنّهم أَجازوا علی ربّهم الملامسه والمصافحه ، وأَنّ المسلمین المخلصین یعانقونه فی الدنیا والآخره إِذا بلغوا فی الریاضه والاجتهاد إِلی حدّ الإخلاص والاتّحاد المحض . وحکی الکعبی عَن بعضهم : أَنّه کان یجوّز الرؤیه فی دار الدنیا وأَن یزور ویزورهم . وحُکی عَن داوود الجواری أَنّه قالَ : اعفونی عَن الفرج واللحیه واسألونی عمّا وراء ذلِکَ . وقالَ : إِنّ معبوده جسم ولحم ودم ، وله جوارح وأَعضاء من ید ورجل ورأَس ولسان وعینین وأُذنین ، ومع ذلِکَ جسم لا کالأَجسام ، ولحم لا کاللحوم ، ودم لا کالدماء ، وکذلِکَ سائر الصفات وهو لا یشبه شیئا من المخلوقات ولا یشبهه شیء . وحُکی عنه أَنّه قالَ : هو أَجوف من أَعلاه إِلی صدره ، مصمت ما سوی ذلِکَ ، وأَنّ له وفره سوداء ، وله شعرٌ قَطَط . (2) وأَمّا ما ورد فی التنزیل من الاستواء والوجه والیدین والجنب والمجیء والإتیان والفوقیّه وغیر ذلِکَ فأجروها علی ظواهرها . أَعنی ما یفهم عند الإطلاق علی الأَجسام . (3) والأَشعری أَیضا ینسب إِلی اللّه صفات مخلوقاته وأنّ له رجلاً ویدا و عینا ، ولکنّه یضیف إِلیها قید «بلا کیف» . (4) وفی مقابل هذه الأَقوال یعتقد الإمامیّه أَنّ اللّه لا یشبه مخلوقاته فی أَیّ صفه من الصفات. وعلی هذا الأَساس فإنّهم یتعاملون مع الآیات والأَحادیث التی یستفاد من ظاهرها التشبیه ، بالرجوع إِلی أَسالیب البیان فی اللغه العربیّه ، وإِلی أَحادیث أَهل البیت علیهم السلام فی تفسیرها بمعناها الحقیقی . نشیر علی سبیل المثال إِلی أَنّ الید تُستخدم فی اللغه العربیّه بمعنی القدره ، وأَهل البیت علیهم السلامیفسّرون «ید اللّه » بمعنی استطاعته وقدرته .

.

1- .الغیبه للطوسی : ص 294 ح 248 عن محمّد بن علیّ بن الحسین بن موسی بن بابویه أو أبی الحسن علیّ بن أحمد الدلاّل القمّی ، الاحتجاج : ج 2 ص 546 ح 345 وفیه «البصیر» بدل «العلیم» ، بحار الأنوار : ج 25 ص 329 ح 4 .
2- .القَطَط : الشدید الجعوده ، وقیل : الحَسَن الجعوده (النهایه : ج 4 ص 81) .
3- .الملل والنحل للشهرستانی : ج 1 ص 105 .
4- .الإبانه للأشعری : ص 18 .

ص: 451

امام مهدی علیه السلام در دست نوشته اش به محمّد بن عثمان عَمری : خدای متعال، همان است که جسم ها را آفرید و روزی ها را تقسیم کرد؛ زیرا خدا، نه جسم است و نه در جسم وارد شده است، چیزی همانند او نیست، و او شنوا و داناست؛ امّا امامان علیه السلام این گونه اند که از خدای متعال، چیزی را می خواهند و خدا، آن را می آفریند، و از خدا می خواهند و او روزی می دهد، به خاطر این که به خواستِ آنها پاسخ دهد و مقام آنان را ارج بگزارد.

ر . ک : ج 4 ص 495 (آفاق معرفت خدا)، ج 5 ص 9 (بخش دوم : آشنایی با یگانگی خدا) و 263 (فصل دوم : احد، واحد) .

یاداشتحَشویّه، که گروهی از اهل سنّت اند، به تشبیه اعتقاد دارند و بر آن اند که خدای پاک، همانند آفریدگانش است. اشعری، از محمّد بن عیسی، از مُضَر و اَحمس و احمد هجیمی گزارش می کند که آنان، لمس کردن خدا و دست دادن با خدا را ممکن می دانند و برآن اند که مسلمانان خالص، در دنیا و آخرت، آن گاه که در ریاضت و تلاش به درجه اخلاص و یگانگی کامل با خدا رسیده اند، خدا را در آغوش می گیرند. کعبی از یکی از حشویه نقل می کند که وی، دیدن خدا و دیدار با او و دیدار او با آنها را در دنیا ممکن می داند. از داوود جواری نقل شده است که گفت: مرا معاف بدارید از این که برای خدا، فرج و محاسن در نظر بگیرم؛ امّا درباره غیر از این دو ، از من پرسش کنید. نیز گفته است که خدای مورد پرستش او، جسم و گوشت و خون است و دارای اندام ها و اعضایی چون دست و پا و سر و زبان و دو چشم و دو گوش است و با وجود این، خدا جسمی است نه همچون اجسام دیگر؛ گوشتی است نه همچون گوشت های دیگر؛ خونی است نه همچون خون های دیگر، و همین طور است دیگر صفات خدا، و خدا، همانند هیچ یک از آفریدگان نیست و چیزی همانند او نیست. و از او نقل شده که گفت: خدا، از بالا تا سینه، توخالی است و مابقی او به هم فشرده و محکم است و گیسوی مشکی و موی فِرفِری دارد. و صفاتی همچون استوا، صورت، دو دست، جنب، آمدن، رسیدن، بالا بودن و جز آن را که در قرآن آمده است، باید بر طبق ظواهرشان تفسیر کرد؛ یعنی به همان معنایی که در مورد اجسام به کار می رود. اشعری نیز ویژگی های آفریدگان خدا را به او نسبت می دهد و بر آن است که خدا، پا و دست و چشم دارد؛ امّا او به این صفات، قید «بدون چگونگی» را اضافه کرده است. در برابر این نظریات، امامیه برآن اند که خدا در هیچ یک از صفاتش همانند آفریدگانش نیست. بر این اساس، آنها با مراجعه به شیوه های سخن در زبان عربی و احادیث اهل بیت علیهم السلام، آیات و احادیثی را که ظاهرشان تشبیه است، به معنای درست و حقیقی تفسیر می کنند. برای مثال، دست در زبان عربی به معنای توانایی به کار می رود و اهل بیت علیهم السلام«دست خدا» را به معنای نیرو و توانایی خدا تفسیر می کنند.

.


ص: 452

. .


ص: 453

. .


ص: 454

. .


ص: 455

. .


ص: 456

الفصل الثانی: الحدّالإمام علیّ علیه السلام :لَیسَ لَهُ حَدٌّ یَنتَهی إِلی حَدِّهِ . (1)

عنه علیه السلام :وحَدَّ الأَشیاءَ کُلَّها عِندَ خَلقِهِ ، إِبانَهً لَها مِن شَبَهِهِ ، وإِبانَهً لَهُ مِن شَبَهِها . (2)

عنه علیه السلام :حَدَّ الأَشیاءَ عِندَ خَلقِهِ لَها إِبانَهً لَهُ مِن شَبَهِها ، لا تُقَدِّرُهُ الأَوهامُ بِالحُدودِ وَالحَرَکاتِ ، ولا بِالجَوارِحِ وَالأَدَواتِ . . . تَعالَی اللّهُ عَمّا یَنحَلُهُ المُحَدِّدونَ مِن صِفاتِ الأَقدارِ ، ونِهایاتِ الأَقطارِ ، وتَأَثُّلِ (3) المَساکِنِ ، وتَمَکُّنِ الأَماکِنِ ، فَالحَدُّ لِخَلقِهِ مَضروبٌ ، وإِلی غَیرِهِ مَنسوبٌ . (4)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 142 ح 7 ، التوحید : ص 33 ح 1 کلاهما عن الحارث الأعور ، بحار الأنوار : ج 4 ص 266 ح 14 .
2- .الکافی : ج 1 ص 135 ح 1 عن محمّد بن أبی عبد اللّه ومحمّد بن یحیی جمیعا رفعاه إلی الإمام الصادق علیه السلام ، التوحید : ص 42 ح 3 عن الحصین بن عبد الرحمن عن أبیه عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 269 ح 15 .
3- .تأثَّل : تأصَّل (القاموس المحیط : ج 3 ص 327) .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 163 .

ص: 457