گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلد هشتم
فصل سوم : ویژگی های قضا و قدر



3 / 1 آفریده بودن

3 / 2 نیکویی

فصل سوم : ویژگی های قضا و قدر3 / 1آفریده بودنامام صادق علیه السلام :قضا و قَدَر، دو آفریده از آفریدگان خدایند و خداوند، هر آنچه بخواهد، به آفریدگان می افزاید .

3 / 2نیکوییپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعا : او [خداوند]، ارجمند بسیار آمرزنده ، زیبا ثنا ، نیکو آزماینده، شنوای دعا، و نیکو حُکم کننده است .

امام زین العابدین علیه السلام از دعایش درباره حوادث ناگوار : خدایا! ستایش از آنِ توست به خاطر حُکم نیکویت ، و به خاطر گرفتاری ای که از من دور داشتی . پس، بهره مرا از رحمتت، آسایش زودگذر قرار مده ، تا این که به خاطر آنچه دوست دارم، بدبخت شوم و به خاطر آنچه نمی پسندم، دیگری سعادت یابد .


.



ص: 180

3 / 3الحِکمَهُالإمام علیّ علیه السلام مِن خُطبَتِهِ المَعروفَهِ بِ (خُطبَهِ الأَشباحِ) : قَدَّرَ ما خَلَقَ فَأَحکَمَ تَقدیرَهُ . (1)

عنه علیه السلام فی دُعائِهِ : سُبحانَکَ ما أعظَمَ شَأنَکَ ، وأعلی مَکانَکَ ، وأنطَقَ بِالصِّدقِ بُرهانَکَ ، وأنفَذَ أمرَکَ ، وأحسَنَ تَقدیرَکَ ، سَمَکتَ (2) السَّماءَ فَرَفَعتَها ، ومَهَّدتَ الأَرضَ فَفَرَشتَها ، وأخرَجتَ مِنها ماءً ثَجّاجا (3) ، ونَباتا رَجراجا (4) ، فَسَبَّحَکَ نَباتُها ، وجَرَت بِأَمرِک مِیاهُها ، وقاما عَلی مُستَقَرِّ المَشِیَّهِ کَما أمَرتَهُما . (5)

عنه علیه السلام فی عَظَمَهِ اللّهِ سُبحانَهُ : أمرُهُ قَضاءٌ وحِکمَهٌ ، ورِضاهُ أمانٌ ورَحمَهٌ ، یَقضی بِعِلمٍ ویَعفو بِحِلمٍ . (6)

عنه علیه السلام فی وَصفِ عِلمِ اللّهِ وقُدرَتِهِ : لَم یَؤُدهُ (7) خَلقُ مَا ابتَدَأَ ، ولا تَدبیرُ ما ذَرَأَ ، ولا وَقَفَ بِهِ عَجزٌ عَمّا خَلَقَ ، ولا وَلَجَت عَلَیهِ شُبهَهٌ فیما قَضی وقَدَّرَ، بَل قَضاء مُتقَنٌ ، وعِلمٌ مُحکَمٌ ، وأمرٌ مُبرَمٌ . (8)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 91 ، التوحید : ص 53 ح 13 کلاهما عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق عنه علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 282 .
2- .سَمَکَ البیت : أی رفعه (مفردات ألفاظ القرآن : ص 426 «سمک») .
3- .الثَّجُّ : الصَّبُّ الکثیر ، وخصّ بعضهم به صَبَّ الماء الکثیر (لسان العرب : ج2 ص 221 «ثجج») .
4- .کتیبه رَجراجَه : تموج من کثرتها (النهایه : ج 2 ص 198 «رجرج») .
5- .البلد الأمین : ص 94 ، العُدد القویّه : ص 272 من دون إسنادٍ إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 9 ص 141 ح 7 .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 160 .
7- .لا یَؤُودُهُ : لا یُکرثُهُ ولا یثقلُهُ ولا یشقُّ علیه (تاج العروس : ج 4 ص 339 «أود») .
8- .نهج البلاغه : الخطبه 65 ، الغارات : ج 1 ص 174 نحوه ، أعلام الدین : ص 65 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 309 ح 36 .


ص: 181



3 / 3 حکمت

3 / 3حکمتامام علی علیه السلام بخشی از خطبه اش که به «اشباح» معروف است : آنچه را آفرید، مقدّر ساخت (اندازه گرفت). پس، تقدیرِ آن را حکیمانه انجام داد .

امام علی علیه السلام در دعایش : [خدایا!] تو منزّهی . چه بزرگ است مقام تو ، و چه والاست منزلت تو ، و چه منطق درستی دارد برهان تو ، و چه نافذ است فرمان تو ، و چه نیکوست تقدیر تو ! آسمان را برافراشتی و بالا بردی ، و زمین را گستراندی و فرش نمودی ، و از آن، آب فوران و گیاه جُنبان بیرون آوردی . گیاهان آن، تو را تسبیح نمودند ، و آب های آن، به فرمان تو، جاری گشتند ، و چنان که فرمانشان دادی، بر خواستگاه تو ایستادند .

امام علی علیه السلام درباره عظمت خداوند سبحان : فرمانِ او حُکم همراه با حِکمت ، و خشنودی او امان همراه با رحمت است . از روی آگاهی حکم می کند و از روی بردباری، گذشت می نماید .

امام علی علیه السلام در توصیف علم و قدرت خداوند : آفرینش ابتداییِ آنچه خَلق کرد و تدبیر آنچه آفرید، بر او گران نیامد ، و ناتوانی ای به او راه نیافت که او را از آفریده اش باز دارد ، و در آنچه قضا و قَدَر نموده، شبهه ای بر او وارد نگشته است؛ بلکه قضای (حکم) او استوار ، علم او محکم ، و فرمان او حتمی است .


.



ص: 182

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ بَنی إسرائیلَ أتَوا موسی علیه السلام ، فَسَأَلوهُ أن یَسأَلَ اللّهَ عز و جل أن یُمطِرَ السَّماءَ عَلَیهِم إذا أرادوا ، ویَحبِسَها إذا أرادوا ، فَسَأَلَ اللّهَ عز و جل ذلِکَ لَهُم . فَقالَ اللّهُ عز و جل : ذلِکَ لَهُم یا موسی ، فَأَخبَرَهُم موسی فَحَرَثوا ولَم یَترُکوا شَیئا إلّا زَرَعوهُ ، ثُمَّ استَنزَلُوا المَطَرَ عَلی إرادَتِهِم ، وحَبَسوهُ عَلی إرادَتِهِم ، فَصارَت زُروعُهُم کَأَنَّهَا الجِبالُ وَالآجامُ (1) ، ثُمَّ حَصَدوا وداسوا وذَرّوا فَلَم یَجِدوا شَیئا ! فَضَجّوا إلی موسی علیه السلام وقالوا : إنَّما سَأَلناکَ أن تَسأَلَ اللّهَ أن یُمطِرَ السَّماءَ عَلَینا إذا أرَدنا فَأَجابَنا ، ثُمَّ صَیَّرَها عَلَینا ضَرَرا ! فَقالَ : یا رَبِّ إنَّ بَنی إسرائیلَ ضَجّوا مِمّا صَنَعتَ بِهِم ، فَقالَ : ومِمَّ ذاکَ یا موسی ؟ قالَ : سَأَلونی أن أسأَلَکَ أن تُمطِرَ السَّماءَ إذا أرادوا وتَحبِسَها إذا أرادوا فَأَجَبتَهُم ثُمَّ صَیَّرتَها عَلَیهِم ضَرَرا ! فَقالَ : یا موسی ، أنَا کُنتُ المُقَدِّرَ لِبَنی إسرائیلَ فَلَم یَرضَوا بِتَقدیری ، فَأَجَبتُهُم إلی إرادَتِهِم فَکانَ ما رَأَیتَ . (2)

3 / 4العَدلُالکافی عن أحمد بن محمّد بن خالد رفعه قال :أتی جَبرَئیلُ علیه السلام إلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقالَ لَهُ : إنَّ رَبَّکَ یَقولُ لَکَ : إذا أرَدتَ أن تَعبُدَنی یَوما ولَیلَهً حَقَّ عِبادَتی فَارفَع یَدَیکَ إلَیَّ وقُل : ... اللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ حَمدا أبَدا ، أنتَ حَسَنُ البَلاءِ ، جَلیلُ الثَّناءِ ، سابِغُ (3) النَّعماءِ ، عَدلُ القَضاءِ . (4)

.

1- .الاُجُمُ : الحِصْن والجمعُ آجام ، والأجَمَهُ : الشَّجر الکثیر الملتفُّ (تاج العروس : ج 16 ص 7 «أجم») .
2- .الکافی : ج 5 ص 262 ح 2 عن سدیر ، بحار الأنوار : ج 13 ص 340 ح 17 .
3- .سُبوغُ النِّعمه : تَمامُها وَسَعَتُها (النهایه : ج 2 ص 338 «سبغ») .
4- .الکافی : ج 2 ص 581 ح 16 .


ص: 183



3 / 4 دادگری

امام صادق علیه السلام :بنی اسرائیل نزد موسی علیه السلام آمدند و از او خواستند که از خداوند عز و جلدرخواست کند تا هر گاه آنان اراده کردند، آسمان را برایشان بباراند و هر گاه آنان اراده کردند، آن را از باریدنْ باز دارد . موسی علیه السلام نیز خواسته آنان را از خداوند عز و جلبرایشان درخواست نمود . خداوند عز و جل فرمود : «ای موسی! باشد [پذیرفتم]» . موسی علیه السلام آنان را باخبر کرد . پس به کشت همه دانه ها پرداختند و چیزی را فروگذار نکردند . سپس بر پایه اراده شان، بارش باران را درخواست نمودند و بر پایه اراده شان از آن جلوگیری کردند . در نتیجه ، کشتزارهایشان چنان پُربار شد که محصول آنها همانند کوه ها و نیزارها گردید . سپس درویدند و کوبیدند و باد دادند ؛ امّا چیزی به دست نیاوردند. پس، نزد موسی علیه السلام فریاد و ناله سر دادند و گفتند : ما از تو درخواست کردیم که از خدا بخواهی که هر گاه ما اراده کردیم، آسمان را بر ما بباراند. خدا خواسته ما را پذیرفت و سپس آن را بر ضرر ما گرداند! موسی علیه السلام گفت : پروردگارا! بنی اسرائیل، از کار تو به فریاد آمدند . خدا فرمود : «ای موسی! برای چه؟». گفت : از من درخواست کردند که از تو بخواهم هر گاه آنان اراده کردند، آسمان را ببارانی و هر گاه اراده کردند، آن را از بارش باز داری . تو هم پذیرفتی ؛ امّا آن را به ضررشان گرداندی! خدا فرمود : «ای موسی! من برای بنی اسرائیل، تقدیر کرده بودم؛ ولی آنان به مقدّرات من راضی نشدند . پس، خواسته شان را پذیرفتم و نتیجه اش این شد که دیدی» .

3 / 4دادگریالکافی به نقل از احمد بن محمّد بن خالد، در حدیثی که آن را به معصوم رسانده است : جبرئیل علیه السلام به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و گفت : پروردگار تو می فرماید : «هر گاه خواستی شب و روزی ، به شایستگی، مرا عبادت کنی، دستانت را به سوی من بلند کن و بگو : ... خدایا! ستایش جاوید، از آنِ توست . تو نیکو آزما ، زیبا ثنا ، گسترده نعمت ، و در حُکم، دادگری».


.



ص: 184

الإمام علیّ علیه السلام فی تَحمیدِ اللّهِ سُبحانَهُ : الَّذی عَظُمَ حِلمُهُ فَعَفا ، وعَدَلَ فی کُلِّ ما قَضی . (1)

عنه علیه السلام فِی الدُّعاءِ : جَمیلُ الثَّناءِ ، حَسَنُ البَلاءِ ، سَمیعُ الدُّعاءِ ، عَدلُ القَضاءِ ، یَخلُقُ کَیفَ یَشاءُ ، ویَفعَلُ ما یَشاءُ . (2)

عنه علیه السلام :لا یَجری [أیِ الحَقُّ ]لِأَحَدٍ إلّا جَری عَلَیهِ ، ولا یَجری عَلَیهِ إلّا جَری لَهُ ، ولَو کانَ لِأَحَدٍ أن یَجرِیَ ذلِکَ لَهُ ولا یَجرِیَ عَلَیهِ لَکانَ ذلِکَ للّهِِ عز و جل خالِصا دونَ خَلقِهِ ؛ لِقُدرَتِهِ عَلی عِبادِهِ ، ولِعَدلِهِ فی کُلِّ ما جَرَت عَلَیهِ ضُروبُ قَضائِهِ . (3)

الإمام زین العابدین علیه السلام فی دُعائِهِ : لا أمرَ لی مَعَ أمرِکَ ، ماضٍ فِیَّ حُکمُکَ ، عَدلٌ فِیَّ قَضاؤُکَ ، ولا قُوَّهَ لی عَلَی الخُروجِ مِن سُلطانِکَ . (4)

عنه علیه السلام فی دُعائِهِ : ... عَدلاً مِن قَضائِکَ لا تَجورُ فیهِ ، وإنصافا مِن حُکمِک لا تَحیفُ (5) عَلَیهِ . (6)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 191 .
2- .الدروع الواقیه : ص 178 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 189 ح 3 .
3- .الکافی : ج 8 ص 352 ح 550 عن جابر عن الإمام الباقر علیه السلام ، نهج البلاغه : الخطبه 216 وفیه «صروف» بدل «ضروب» ، بحار الأنوار : ج 27 ص 251 ح 14 .
4- .الصحیفه السجّادیّه : ص 90 الدعاء 21 .
5- .الحَیْفُ : الجورُ والظُلمُ (النهایه : ج 1 ص 469 «حیف») .
6- .الصحیفه السجّادیّه : ص 183 الدعاء 46 ، مصباح المتهجّد : ص 370 ح 500 ، المزار الکبیر : ص 459 .


ص: 185

امام علی علیه السلام در ستایش خداوند سبحان : کسی است که بردباری اش بزرگ است ، پس گذشت کرد ، و درباره هر چیزْ حکم کرد ، عدالت ورزید .

امام علی علیه السلام در دعا : [خداست] زیباثنا ، نیکو آزما ، شنوای دعا ، و در حُکم، دادگر . هر گونه که می خواهد، می آفریند و هر چه می خواهد، انجام می دهد .

امام علی علیه السلام :حق به نفع کسی اجرا نمی شود، جز این که علیه او [نیز] اجرا می گردد ، و علیه کسی اجرا نمی شود، جز این که به نفع او [نیز] اجرا می گردد . چنانچه قرار باشد حق به نفع کسی اجرا شود ، ولی علیه او اجرا نشود، این ویژگی فقط برای خداوند عز و جلاست، نه آفریدگانش ، به دلیل قدرتی که بر بندگانش دارد و به خاطر دادگری اش در هر جایی که انواع حکم او جریان دارد .

امام زین العابدین علیه السلام در دعایش : برای من در کنار فرمان تو، فرمانی نیست . حُکم تو، درباره من نافذ ، و داوری تو، درباره من دادگرانه است ، و برای من توان بیرون رفتن از سلطنت تو نیست .

امام زین العابدین علیه السلام در دعایش : ... به خاطر داوری دادگرانه ای که در آن ستم روا نمی داری و حُکم منصفانه ای که با وجود آن، ستم نمی ورزی.

.



ص: 186

الإمام الصادق علیه السلام :اللّهُمَّ إنّی حَلَلتُ بِساحَتِکَ لِمَعرِفَتی بِوَحدانِیَّتِکَ . . . فَأَسأَلُکَ ... أن تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تَقضِیَ لی حاجَتی ، وتُیَسِّرَ لی عَسیرَها ، وتَفتَحَ لی قُفلَها ، وتَکفِیَنی هَمَّها ، فَإِن فَعَلتَ فَلَکَ الحَمدُ ، وإن لَم تَفعَل فَلَکَ الحَمدُ ، غَیرَ جائِرٍ فی حُکمِکَ ، ولا مُتَّهَمٍ فی قَضائِکَ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام فِی الدّیوانِ المَنسوبِ إلَیهِ : قَضَی اللّهُ أمرا وجَفَّ القَلَموفیما قَضی رَبُّنا ما ظَلَم فَفِی الأَمرِ ما خانَ لَمّا قَضیوفِی الحُکمِ ما جارَ لَمّا حَکَم بَدا أوَّلاً خَلقَ أرزاقِنافَقَد کانَ أرواحُنا فِی العَدَم (2)

راجع : ص 178 (الفصل الثالث : خصائص القضاء والقدر) . دانش نامه عقاید اسلامی : ج 9 ص 130 ح 6291 و 6296 و ص 132 ح 6299 .

3 / 5الخِیَرَهُ لِلمُؤمِنِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :فی کُلِّ قَضاءِ اللّهِ عز و جل خِیَرَهٌ لِلمُؤمِنِ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :اِختِیارُ اللّهِ لِلعَبدِ ما یَسوؤُهُ ، خَیرٌ مِنِ اختِیارِهِ لِنَفسِهِ ما یَسُرُّهُ . (4)

.

1- .مصباح المتهجّد : ص 337 ح 444 ، البلد الأمین : ص 153 کلاهما عن أبان بن تغلب ، بحار الأنوار : ج 90 ص 43 ح 8 .
2- .الدیوان المنسوب إلی الإمام علیّ علیه السلام : ص 518 الرقم 392 .
3- .التوحید : ص 371 ح 11 ، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 141 ح 42 ، مختصر بصائر الدرجات : ص 138 کلّها عن الحسین بن خالد عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، تحف العقول : ص 293 ، المؤمن : ص 15 ح 1 کلاهما عن الإمام الباقر علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 71 ص 139 ح 25 .
4- .تنبیه الخواطر : ج 2 ص 118 .


ص: 187



3 / 5 خیر مؤمن

امام صادق علیه السلام :خدایا! بر بارگاه تو وارد شدم چون تو را به یگانگی می شناسم ... . پس، از تو می خواهم ... که بر محمّد و خاندان محمّد، درود فرستی و حاجتم را برآوری و دشواریِ آن را برایم آسان گردانی و قفل آن را برایم بگشایی و اندوه آن را از من برطرف کنی . اگر چنین کردی ، ستایش، از آنِ توست ، و اگر چنین نکردی، [باز هم ]ستایش، از آنِ توست . تو در حُکمت ستمگر ، و در داوری ات متّهم نیستی .

امام علی علیه السلام در دیوان منسوب او : خداوند، درباره کاری حکم کرد و قلم ، رقم زد و پروردگار ما درباره هر چه حکم کند، ستم روا نمی دارد. پس هر گاه درباره کاری حکم کند، خیانت نمی ورزد و هر گاه داوری کند، در داوری، ستم نمی نماید. آفریدن روزی های ما را آغاز کرد در حالی که ارواح ما در عدم بودند .

ر . ک : ص 179 (فصل سوم : ویژگی های قضا و قدر) . دانش نامه عقاید اسلامی : ج 9 ص 131 ح 6291 و 6296 و ص 133 ح 6299 .

3 / 5خیر مؤمنپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در همه قضاهای خداوند عز و جل برای مؤمن، خیر است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :این که خداوند برای بنده چیزی را که برای او ناخوشایند است، برگزیند بهتر است از این که بنده برای خودش چیزی را که مسرورش می سازد، برگزیند .


.



ص: 188

عنه صلی الله علیه و آله :عَجَبا لِلمُؤمِنِ لا یَقضِی اللّهُ عَلَیهِ قَضاءً إلّا کانَ خَیرا لَهُ ، سَرَّهُ أو ساءَهُ ، إنِ ابتَلاهُ کانَ کَفَّارَهً لِذَنبِهِ ، وإن أعطاهُ وأکرَمَهُ کانَ قَد حَباهُ (1) . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :عَجِبتُ لِلمُؤمِنِ ، إنَّ اللّهَ لَم یَقضِ قَضاءً إلّا کانَ خَیرا لَهُ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :عَجَبا لِأَمرِ المُؤمِنِ ، إنَّ أمرَهُ کُلَّهُ خَیرٌ ، ولَیسَ ذاکَ لِأَحَدٍ إلّا لِلمُؤمِنِ ، إن أصابَتهُ سَرّاءُ شَکَرَ فَکانَ خَیرا لَهُ ، وإن أصابَتهُ ضَرّاءُ صَبَرَ فَکانَ خَیرا لَهُ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :المُؤمِنُ کُلٌّ لَهُ فیهِ خَیرٌ ، ولَیسَ ذاکَ لِأَحَدٍ إلّا لِلمُؤمِنِ ، إن أصابَهُ سَرّاءُ فَشَکَرَ اللّهَ فَلَهُ أجرٌ ، وإن أصابَهُ ضَرّاءُ فَصَبَرَ فَلَهُ أجرٌ ، فَکُلُّ قَضاءِ اللّهِ لِلمُسلِمینَ خَیرٌ . (5)

المعجم الکبیر عن صهیب :صَلَّیتُ مَعَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله إحدی صَلاتَیِ العِشاءِ ، فَلَمَّا انصَرَفَ أقبَلَ إلَینا بِوَجهِهِ ضاحِکا فَقالَ : ألا تَسأَلُونِّی مِمَّ ضَحِکتُ ؟ قالوا : اللّهُ ورَسولُهُ أعلَمُ . قالَ : عَجِبتُ مِن قَضاءِ اللّهِ لِلعَبدِ المُسلِمِ ، إنَّ کُلَّ ما قَضَی اللّهُ لَهُ خَیرٌ ، ولَیسَ أحَد کُلُّ قَضاءِ اللّهِ لَهُ خَیرٌ ، إلَا العَبدُ المُسلِمُ . (6)

.

1- .حَبَاهُ : حَماهُ ومنعه (تاج العروس : ج 19 ص 302 «حبو») .
2- .تحف العقول : ص 48 ، مشکاه الأنوار : ص 520 ح 1752 عن الإمام الباقر علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، التمحیص : ص 58 ح 116 عن محمّد بن مسلم عن الإمام الباقر علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 71 ص 152 ح 54 .
3- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 234 ح 12161 ، مسند أبی یعلی : ج 4 ص 190 ح 4202 ، مسند الشهاب : ج 1 ص 348 ح 596 کلّها عن أنس ؛ الکافی : ج 2 ص 62 ح 8 عن ابن أبی یعفور عن الإمام الصادق علیه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 72 ص 331 ح 15 .
4- .صحیح مسلم : ج 4 ص 2295 ح 64 ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 505 ح 18961 ، صحیح ابن حبّان : ج 7 ص 155 ح 2896 نحوه ، المعجم الأوسط : ج 4 ص 153 ح 3849 کلّها عن صهیب ، کنز العمّال : ج 1 ص 145 ح 710 .
5- .السنن الکبری : ج 3 ص 526 ح 6554 ، المعجم الکبیر : ج 8 ص 40 ح 7316 نحوه وکلاهما عن صهیب ، کنز العمّال : ج 1 ص 158 ح 788 .
6- .المعجم الکبیر : ج 8 ص 40 ح 7317 ، المعجم الأوسط : ج 7 ص 242 ح 7390 ، حلیه الأولیاء : ج 1 ص 154 ، مسند البزّار : ج 6 ص 15 ح 2088 ، تاریخ واسط : ص 154 الرقم 138 .


ص: 189

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :شگفتا از مؤمن، که خداوند درباره او حکمی نمی کند، جز این که برایش خیر است، چه خشنودش نماید و چه ناراحتش سازد. اگر گرفتارش کند، پاک کننده گناهانش می گردد ، و اگر به او بدهد و عنایتی کند، به او کرم نموده است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از مؤمن در شگفتم که خداوند، درباره او حکمی نمی کند، جز این که برایش خیر است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :شگفتا [از حکم خداوند ]درباره کار مؤمن، که همه کارهای او خیر است و این، برای کسی جز مؤمن نیست. اگر ناز و نعمت نصیبش گردد ، سپاس می گزارد که برای او خیر است ، و اگر سختی گریبانگیرش شود، شکیبایی می ورزد، که پس [باز هم] برای او خیر است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در هر چیزی که برای مؤمن است، خیر است و این، برای کسی جز مؤمن نیست . اگر آسایش دامنگیرش شود، سپاس می گزارد که برای او پاداشی است ، و اگر سختی گریبانگیرش گردد، شکیب می ورزد، که [باز هم ]برای او پاداشی است . بنا بر این ، همه حکم های خداوند برای مسلمانان، خیر است .

المعجم الکبیر به نقل از صهیب : یکی از دو نماز مغرب و عشا را با پیامبر خدا به جا آوردم. وقتی از نماز فارغ شد، خندید و به ما رو کرد و فرمود: «آیا از من نمی پرسید که چرا خندیدم؟». گفتند: خدا و پیامبرش داناترند. فرمود: «از قضای خداوند برای بنده مسلمان در شگفتم! [زیرا] همه قضاهای خدای متعال برای او، خیرند، و کسی نیست که همه قضاهای خدا برایش خیر باشد، جز بنده مسلمان».

.



ص: 190

مسند ابن حنبل عن صهیب :بَینا رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله قاعِدٌ مَعَ أصحابِهِ إذ ضَحِکَ فَقالَ : ألا تَسأَلُونِّی مِمَّ أضحَکُ ؟ قالوا : یا رَسولَ اللّهِ ، ومِمَّ تَضحَکُ ؟ قالَ : عَجِبتُ لِأَمرِ المُؤمِنِ ، إنَّ أمرَهُ کُلَّهُ خَیرٌ ، إن أصابَهُ ما یُحِبُّ ، حَمِدَ اللّهَ وکانَ لَهُ خَیرٌ ، وإن أصابَهُ ما یَکرَهُ ، فَصَبَرَ کانَ لَهُ خَیرٌ ، ولَیسَ کلُّ أحَدٍ أمرُهُ کُلُّهُ لَهُ خَیرٌ ، إلَا المُؤمِنُ . (1)

التوحید عن عبد اللّه بن مسعود :بَینَما نَحنُ عِندَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله إذ تَبَسَّمَ ، فَقُلتُ لَهُ : ما لَکَ یا رَسولَ اللّهِ ؟ قالَ : عَجِبتُ مِنَ المُؤمِنِ وجَزَعِهِ مِنَ السُّقمِ (2) ، ولَو یَعلَمُ ما لَهُ فِی السُّقمِ مِنَ الثَّوابِ ، لَأَحَبَّ أن لا یَزالَ سَقیما حَتّی یَلقی رَبَّهُ عز و جل . (3)

الإمام زین العابدین علیه السلام :ضَحِکَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ذاتَ یَومٍ حَتّی بَدَت نَواجِذُهُ (4) ، ثُمَّ قالَ : ألا تَسأَلُونّی مِمَّ ضَحِکتُ ؟ قالوا : بَلی یا رَسولَ اللّهِ . قالَ : عَجِبتُ لِلمَرءِ المُسلِمِ ، أنَّهُ لَیسَ مِن قَضاءٍ یَقضیهِ اللّهُ عز و جل إلّا کانَ خَیرا لَهُ فی عاقِبَهِ أمرِهِ . (5)

.

1- .مسند ابن حنبل : ج 9 ص 241 ح 23985 ، سنن الدارمی : ج 2 ص 774 ح 2675 نحوه .
2- .السُّقْمُ : المرضُ (النهایه : ج 2 ص 380 «سقم») .
3- .التوحید : ص 400 ح 3 ، الأمالی للصدوق : ص 590 ح 817 ، بحار الأنوار : ج 81 ص 206 ح 12 ؛ شعب الإیمان : ج 7 ص 186 ح 9937 ، مسند الطیالسی : ص 46 ح 347 ، مسند البزّار : ج 5 ص 167 ح 1761 والثلاثه الأخیره نحوه ، کنز العمّال : ج 3 ص 307 ح 6687 .
4- .النواجذُ من الأسنان : الضواحک ، وهی الّتی تبدو عند الضحک (النهایه : ج 5 ص 20 «نجذ») .
5- .التوحید : ص 401 ح 5 ، الأمالی للصدوق : ص 640 ح 865 کلاهما عن سلیمان بن خالد عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، المؤمن : ص 27 ح 49 عن الإمام الصادق علیه السلام ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 86 عن سلیمان بن خالد عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 71 ص 141 ح 32 .


ص: 191

مسند ابن حنبل به نقل از صهیب : پیامبر خدا با یارانش نشسته بود که ناگهان خندید و فرمود : «آیا از من نمی پرسید که چرا خندیدم؟». گفتند : ای پیامبر خدا! چرا خندیدی؟ فرمود : «از کار مؤمن در شگفتم! [زیرا] همه کارهایش خیر است . اگر چیز مورد علاقه اش نصیبش گردد، خدا را می ستاید، که این برایش خیر است ، و اگر چیز ناخوشایندش گریبانگیرش شود، شکیبایی می ورزد، که [باز هم ]برایش خیر است . و چنین نیست که هر کسی همه کارهایش برایش خیر باشد، جز مؤمن» .

التوحید به نقل از عبداللّه بن مسعود : در محضر پیامبر خدا بودیم که ناگهان تبسّم نمود. گفتم: ای پیامبر خدا! چه شد؟ فرمود : «از مؤمن و ناله او از بیماری اش در شگفتم! [زیرا ]اگر می دانست که در بیماری، برایش چه قدر ثواب است ، هر آینه دوست داشت پیوسته بیمار باشد تا این که پروردگارش را ملاقات نماید» .

امام زین العابدین علیه السلام :روزی، پیامبر خدا چنان خندید که دندان هایش هویدا شد . آن گاه فرمود : «آیا از من نمی پرسید که چرا خندیدم ؟». گفتند : چرا ، ای پیامبر خدا! فرمود : «برای مسلمان در شگفتم! [زیرا] هیچ حُکمی از سوی خداوند عز و جلنیست، جز این که در سرانجام کارش برای او خیر است» .

.



ص: 192

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :المُؤمِنُ بِخَیرٍ عَلی کُلِّ حالٍ ، تُنزَعُ نَفسُهُ مِن بَینِ جَنبَیهِ وهُوَ یَحمَدُ اللّهَ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ العَبدَ المُؤمِنَ لَیَطلُبُ الإِمارَهَ وَالتِّجارَهَ ، حَتّی إذا أشرَفَ مِن ذلِکَ عَلی ما کانَ یَهوی ، بَعَثَ اللّهُ مَلَکا وقالَ لَهُ : عُق (2) عَبدی وصُدَّهُ عَن أمرٍ لَوِ استَمکَنَ مِنهُ أدخَلَهُ النّارَ . فَیُقبِلُ المَلَکُ فَیَصُدُّهُ بِلُطفِ اللّهِ فَیُصبِحُ وهُوَ یَقولُ : لَقَد دُهیتُ ومَن دَهانی فَعَلَ اللّهُ بِهِ . وقالَ: ما یَدری أنَّ اللّهَ النّاظِرُ لَهُ فی ذلِکَ ، ولَو ظَفِرَ بِهِ أدخَلَهُ النّارَ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :قالَ اللّهُ عز و جل : إنَّ مِن عِبادِیَ المُؤمِنینَ عِبادا لا یَصلُحُ لَهُم أمرُ دینِهِم إلّا بِالغِنی وَالسَّعَهِ وَالصِّحَّهِ فِی البَدَنِ ، فَأَبلوهُم (4) بِالغِنی وَالسَّعَهِ وصِحَّهِ البَدَنِ ، فَیَصلُحُ عَلَیهِم أمرُ دینِهِم . وإنَّ مِن عِبادِیَ المُؤمِنینَ لَعِبادا لا یَصلُحُ لَهُم أمرُ دینِهِم ، إلّا بِالفاقَهِ وَالمَسکَنَهِ وَالسُّقمِ فی أبدانِهِم ، فَأَبلوهُم بِالفاقَهِ وَالمَسکَنَهِ وَالسُّقمِ ، فَیَصلُحُ عَلَیهِم أمرُ دینِهِم . (5)

عنه صلی الله علیه و آله عن جبرئیل علیه السلام :قالَ اللّهُ تَبارَکَ وتَعالی : مَن أهانَ وَلِیّا لی فَقَد بارَزَنی بِالمُحارَبَهِ ، وما تَرَدَّدتُ فی شَیءٍ أنَا فاعِلُهُ ، مِثلِ ما تَرَدَّدتُ فی قَبضِ نَفس المُؤمِنِ ، یَکرَهُ المَوتَ وأکرَهُ مَساءَتَهُ ، ولابُدَّ لَهُ مِنهُ . وما تَقَرَّبَ إلَیَّ عَبدی بِمِثلِ أداءِ مَا افتَرَضتُ عَلَیهِ ، ولا یَزالُ عَبدی یَتَنَفَّلُ (6) لی حَتّی اُحِبَّهُ ، ومَتی أحبَبتُهُ کُنتُ لَهُ سَمعا وبَصَرا ویَدا ومُؤَیِّدا ، إن دَعانی أجَبتُهُ ، وإن سَأَلَنی أعطَیتُهُ . وإنَّ مِن عِبادِیَ المُؤمِنینَ لَمَن یُریدُ البابَ مِنَ العِبادَهِ فَأَکُفُّهُ عَنهُ ، لِئَلّا یَدخُلَهُ عُجبٌ فَیُفسِدَهُ ذلِکَ ، وإنَّ مِن عِبادِیَ المُؤمِنینَ لَمَن لا یَصلُحُ إیمانُهُ إلّا بِالفَقرِ ولَو أغنَیتُهُ لَأَفسَدَهُ ذلِکَ ، وإنَّ مِن عِبادِیَ المُؤمِنینَ لَمَن لا یَصلُحُ إیمانُهُ إلّا بِالغَناءِ ولَو أفقَرتُهُ لَأَفسَدَهُ ذلِکَ ، وإنَّ مِن عِبادِیَ المُؤمِنینَ لَمَن لا یَصلُحُ إیمانُهُ إلّا بِالسُّقمِ ولَو صَحَّحتُ جِسمَهُ لَأَفسَدَهُ ذلِکَ ، وإنَّ مِن عِبادِیَ المُؤمِنینَ لَمَن لا یَصلُحُ إیمانُهُ إلّا بِالصِّحَّهِ ولَو أسقَمتُهُ لَأَفسَدَهُ ذلِکَ ، إنّی اُدَبِّرُ عِبادی لِعِلمی بِقُلوبِهِم ، فَإِنّی عَلیمٌ خَبیرٌ . (7)

.

1- .سنن النسائی : ج 4 ص 12 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 636 ح 2704 ولیس فیه «علی کلِّ حال» ، المنتخب من مسند عبد بن حمید : ص 204 ح 593 کلّها عن ابن عبّاس ، کنز العمّال : ج 1 ص 142 ح 682 .
2- .عاقَهُ عن الشیء عَوقاً وعَیقاً : مَنَعَهُ منه وشَغَلَهُ وعنه (المعجم الوسیط : ج 2 ص 637 و 640 «عوق و عیق») .
3- .التمحیص : ص 56 ح 113 عن جابر عن الإمام الباقر علیه السلام ، مشکاه الأنوار : ص 514 ح 1723 عن الإمام الباقر عن أبیه علیهماالسلامعنه صلی الله علیه و آله نحوه ، بحار الأنوار : ج 67 ص 243 ح 81 .
4- .الابتلاء : الاختبار والامتحان ، ویکون فی الخیر والشرِّ معا ، ومنه قوله تعالی : «وَ نَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ» (النهایه : ج 1 ص 155 «بلا») .
5- .الکافی : ج 2 ص 60 ح 4 ، التمحیص : ص 57 ح 115 کلاهما عن أبی عبیده الحذّاء عن الإمام الباقر علیه السلام ، المؤمن : ص 24 ح 37 عن الإمام الصادق علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، مشکاه الأنوار : ص 538 ح 1805 عن الإمام الباقر علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 72 ص 327 ح 12 .
6- .النّافِلَهُ : ما تفعله ممّا لم یجب علیک ، ومنهُ نافله الصلاه (تاج العروس : ج 15 ص 747 «نفل») .
7- .التوحید : ص 399 ح 1 ، علل الشرایع : ص 12 ح 7 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 283 ح 3 ؛ نوادر الاُصول : ج 1 ص 429 ، تاریخ دمشق : ج 7 ص 96 ح 1883 کلّها عن أنس نحوه ، کنز العمّال : ج 1 ص 230 ح 1160 .


ص: 193

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن در هر حال، همراه خیر است . او در حالی که جان از تنش کنده می شود ، خدا را می ستاید .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همانا بنده مؤمن، در تکاپوی ریاسَت و تجارت می افتد، تا این که در شُرف رسیدن به خواسته های خود قرار می گیرد. خداوند، فرشته ای را می فرستد و به او می گوید : «بنده ام را از کاری که اگر به آن دست یابد، او را به جهنّم می افکند، باز دار و جلوی او را بگیر». آن گاه، فرشته می رود و او را به لطف خداوند، [از آن کار ]باز می دارد . اینجا است که می گوید : در حقّ من خدعه [و خیانت] شده است ؛ هر که به من نیرنگ زده ، خداوند با او همان کند . و فرمود : نمی داند که خداوند برایش بدان گونه نظر داشت . و چنانچه آن را به چنگ می آورد ، داخل جهنّمش می کرد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند عز و جل فرمود : «همانا برخی از بندگان مؤمن من، بندگانی هستند که کار دینشان جز با ثروت و رفاه و سلامت بدن، سامان نمی گیرد. بدین خاطر، آنان را با [دادنِ ]ثروت و رفاه و سلامتی می آزمایم. این چنین است که دینشان درست می شود . و برخی از بندگان مؤمن من، بندگانی هستند که کار دینشان، جز به فقر و تنگ دستی و بیماری، سامان نمی گیرد. بدین خاطر، آنان را با فقر و تنگ دستی و بیماری می آزمایم. این چنین است که دینشان سامان می یابد» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به نقل از جبرئیل : خداوند تبارک وتعالی فرمود : «هر کس دوست مرا خوار کند ، همانا ، با من به جنگ برخاسته است ، و در چیزی که من انجام دهنده آن باشم، تردید نمی کنم ، همانند گرفتن جان مؤمن که در آن تردید می کنم . او مرگ را نمی پسندد و من بدیِ او را نمی پسندم ؛ ولی برای او از آن چاره ای نیست (مرگ او حتمی است) . و بنده من، به مانند ادای فریضه ای که بر عهده اش گذاشته ام، به من نزدیک نمی گردد . بنده من، پیوسته نافله انجام می دهد تا او را دوست بدارم ، و هر گاه او را دوست داشتم ، من برای او گوش و چشم و دست و تأیید کننده ام . اگر مرا بخواند، اجابتش می کنم و اگر از من چیزی بخواهد، عطایش می نمایم . برخی از بندگان مؤمن من، کسانی اند که می خواهند از راه عبادت، به درگاه من وارد شوند؛ ولی من مانع می شوم ، به خاطر این که خودپسندی در آنان به وجود نیاید تا فاسدشان کند . برخی از بندگان مؤمن من، کسانی اند که ایمانشان جز با فقر، درست نمی شود، که اگر بی نیازشان کنم، هر آینه فاسدشان می کند . برخی از بندگان مؤمن من، کسانی اند که ایمانشان جز با ثروتمندی درست نمی شود که اگر نیازمندشان کنم، فاسدشان می کند . برخی از بندگان مؤمن من، کسانی اند که ایمانشان جز به بیماری، سامان نمی گیرد، که اگر جسمشان را سالم کنم، فاسدشان می کند . و برخی از بندگان مؤمن من، کسانی اند که ایمانشان جز با تن درستی، سامان نمی گیرد که اگر بیمارشان کنم، فاسدشان می کند . همانا من، بندگانم را از روی آگاهی ام به دل هایشان اداره می نمایم ؛ چرا که من دانای آگاهم» .

.



ص: 194

الإمام زین العابدین علیه السلام فی دُعائِهِ : عَفوُکَ تَفَضُّلٌ ، وعُقوبَتُکَ عَدلٌ ، وقَضاؤُکَ خِیَرَهٌ . (1)

الإمام الباقر علیه السلام :ما اُبالی أصبَحتُ فَقیرا أو مَریضا أو غَنِیّا ؛ لِأَنَّ اللّهَ عز و جل یَقولُ : لا أفعَلُ بِالمُؤمِنِ إلّا ما هُوَ خَیرٌ لَهُ . (2)

.

1- .الصحیفه السجّادیّه : ص 171 الدعاء 45 ، مصباح المتهجّد : ص 642 ح 718 ، المزار الکبیر : ص 619 ، الإقبال : ج 1 ص 422 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 173 ح 1 .
2- .التمحیص : ص 57 ح 114 عن سعید بن الحسن ، بحار الأنوار : ج 71 ص 151 ح 52 .


ص: 195

امام زین العابدین علیه السلام در دعایش : گذشت تو کریمانه ، و کیفر تو دادگرانه ، و داوری (قضای) تو بهترین است .

امام باقر صلی الله علیه و آله :برای من مهم نیست که نیازمند یا بیمار یا ثروتمند گردم ؛ زیرا خداوند عز و جلمی فرماید : «برای مؤمن، جز آنچه خیر او در آن است، انجام نمی دهم» .

.



ص: 196

الإمام الصادق علیه السلام :ما قَضَی اللّهُ لِمُؤمِنٍ قَضاءً فَرَضِیَ بِهِ ، إلّا جَعَلَ اللّهُ لَهُ الخِیَرَهَ فیما یَقضی . (1)

عنه علیه السلام :قالَ اللّهُ عز و جل : عَبدِیَ المُؤمِنُ لا أصرِفُهُ فی شَیءٍ إلّا جَعَلتُهُ خَیرا لَهُ ، فَلیَرضَ بِقَضائی ، وَلیَصبِر عَلی بَلائی ، وَلیَشکُر نَعمائی ، أکتُبهُ یا مُحَمَّدُ مِنَ الصِّدّیقینَ عِندی . (2)

عنه علیه السلام :إنَّ المُؤمِنَ لَو أصبَحَ لَهُ ما بَینَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ ، کانَ ذلِکَ خَیرا لَهُ ، ولَو أصبَحَ مُقَطَّعا أعضاؤُهُ ، کانَ ذلِکَ خَیرا لَهُ . (3)

عنه علیه السلام :ما سَدَّ اللّهُ عز و جل عَلی مُؤمِنٍ بابَ رِزقٍ ، إلّا فَتَحَ اللّهُ لَهُ ما هُوَ خَیرٌ مِنهُ . (4)

عنه علیه السلام :إنَّ فیما أوحَی اللّهُ عز و جل إلی موسَی بنِ عِمرانَ علیه السلام : یا موسَی بنَ عِمرانَ ، ما خَلَقتُ خَلقا أحَبَّ إلَیَّ مِن عَبدِیَ المُؤمِنِ ، فَإِنّی إنَّما أبتَلیهِ لِما هُوَ خَیرٌ لَهُ ، واُعافیهِ لِما هُوَ خَیرٌ لَهُ ، وأزوی (5) عَنهُ ما هُوَ شَرٌّ لَهُ لِما هُوَ خَیرٌ لَهُ ، وأنَا أعلَمُ بِما یَصلُحُ عَلَیهِ عَبدی ، فَلیَصبِر عَلی بَلائی ، وَلیَشکُر نَعمائی ، وَلیَرضَ بِقَضائی ، أکتُبهُ فِی الصِّدّیقینَ عِندی ، إذا عَمِلَ بِرِضائی وأطاعَ أمری . (6)

.

1- .التمحیص : ص 59 ح 123 عن أبی خلیفه ، مشکاه الأنوار : ص 73 ح 135 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 152 ح 58 .
2- .الکافی : ج 2 ص 61 ح 6 عن عمرو بن نهیک بیّاع الهروی ، المؤمن : ص 27 ح 48 ، مسکّن الفؤاد : ص 82 ، بحار الأنوار : ج 72 ص 330 ح 13 .
3- .الکافی : ج 2 ص 246 ح 5 عن فضیل بن یسار ، بحار الأنوار : ج 67 ص 151 ح 11 .
4- .کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 3 ص 166 ح 3611 ، التمحیص : ص 50 ح 86 کلاهما عن جمیل بن درّاج ، بحار الأنوار : ج 72 ص 52 ح 77 .
5- .زَوَیْتَ عنّی : أی صَرَفْتَهُ عنّی وقبضته (النهایه : ج 2 ص 320 «زوی») .
6- .الکافی : ج 2 ص 61 ح 7 ، الأمالی للمفید : ص 93 ح 2 نحوه ، التوحید : ص 405 ح 13 ، الأمالی للطوسی : ص 238 ح 421 ولیس فیهما «وأزوی عنه ما هو شرّ له لما هو خیر له» وکلّها عن داوود بن فرقد ، المؤمن : ص 17 ح 9 ، بحار الأنوار : ج 67 ص 235 ح 52 .


ص: 197

امام صادق علیه السلام :خداوند، حکمی ننمود که خشنودی مؤمن را در پی داشته باشد، جز این که خیر او را در آن قرار داد .

امام صادق علیه السلام :خداوند عز و جل فرمود : «بنده مؤمنم را در چیزی نمی افکنم، جز این که آن را برایش خیر قرار می دهم . پس باید به حکم من خشنود ، بر بلای من شکیبا ، و برای نعمت های من، سپاس گزار باشد . ای محمّد! او را جزو راستانِ نزد من بنویس» .

امام صادق علیه السلام :اگر ما بینِ مشرق و مغربْ از آنِ مؤمن گردد ، برای او خیر است ، و اگر اعضای بدنش قطعه قطعه شوند ، [باز هم ]برای او خیر است .

امام صادق علیه السلام :خداوند عز و جل هیچ دری از روزی را بر مؤمن نمی بندد، جز این که بهتر از آن را برای او می گشاید .

امام صادق علیه السلام :در آنچه خداوند عز و جل به موسی بن عمران علیه السلام وحی فرمود [، آمده] : «ای موسی بن عمران! آفریده ای که نزد من محبوب تر از بنده مؤمنم باشد، نیافریدم ؛ چرا که او را به چیزی که برایش خیر است، گرفتار ساختم و او را با چیزی که برایش خیر است، آسایش بخشیدم و او را از چیزی که برایش بد بود، به خاطر چیزی که برایش خیر بود ، باز داشتم، و من به چیزی که بنده من بدان سر و سامان می گیرد، داناترم . پس باید بر بلای من شکیبا ، برای نعمت های من سپاس گزار ، و به حکم من خشنود باشد . او را جزو راستانِ نزد من بنویس ، هنگامی که مطابق خشنودی من رفتار کرد وفرمان مرا پیروی نمود» .

.



ص: 198

عنه علیه السلام :عَجِبتُ لِلمَرءِ المُسلِمِ لا یَقضِی اللّهُ عز و جل لَهُ قَضاءً إلّا کانَ خَیرا لَهُ ، وإن قُرِّضَ بِالمَقاریضِ کانَ خَیرا لَهُ ، وإن مَلَکَ مَشارِقَ الأَرضِ ومَغارِبَها کانَ خَیرا لَهُ . (1)

الإمام الکاظم علیه السلام :المُؤمِنُ بِعُرضِ (2) کُلِّ خَیرٍ ، لَو قُطِّعَ أنمَلَهً أنمَلَهً (3) ، کانَ خَیرا لَهُ ، ولَو وُلِّیَ شَرقَها وغَربَها ، کانَ خَیرا لَهُ . (4)

حلیه الأولیاء عن خزیمه بن محمّد العابد :مَرَّ نَبِیٌّ مِنَ الأَنبِیاءِ بِرَجُلٍ قَد نَبَذَهُ أهلُهُ مِنَ البَلاءِ ، فَقالَ : یا رَبِّ ، هذا عَبدُکَ لَو نَقَلتَهُ مِن حالِهِ . فَأَوحَی اللّهُ تَعالی إلَیهِ : أن سَلهُ أیُحِبُّ أن أنقُلَهُ؟ قالَ : یا هذا ، ما تُحِبُّ أن یَنقُلَکَ مِن حالِکَ هذِهِ إلی غَیرِها؟ فَقالَ الرَّجُلُ : أتَخَیَّرُ عَلَی اللّهِ؟ ذلِکَ إلَیهِ . (5)

.

1- .الکافی : ج 2 ص 62 ح 8 عن ابن أبی یعفور ، عدَّه الداعی : ص 31 ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 184 بزیاده «لحمه» بعد «قُرِّض» ، إرشاد القلوب : ج 1 ص 153 وفیه «المؤمن» بدل «المسلم» ، بحار الأنوار : ج 72 ص 331 ح 15 .
2- .العُرضُ بالضَمِّ : الجانبُ والناحیهُ من کلِّ شیء (النهایه : ج 3 ص 210 «عرض») .
3- .الأَنْمَلَهُ بالفتح : واحدهُ الأنامل ؛ وهی رؤوس الأصابع (الصحاح : ج 5 ص 1836 «نمل») .
4- .التمحیص : ص 55 ح 109 ، بحار الأنوار : ج 67 ص 242 ح 79 .
5- .حلیه الأولیاء : ج 10 ص 131 ح 481 ، الرضا عن اللّه بقضائه لابن أبی الدنیا : ص 36 ح 26 .


ص: 199

امام صادق علیه السلام :از مرد مسلمان در شگفتم! خداوند عز و جل برای او حکمی نمی کند، جز این که برایش خیر است : اگر با قیچی ها بریده شود ، برایش خیر است ، و اگر پادشاه مشرق و مغرب شود، [باز هم ]برایش خیر است .

امام کاظم علیه السلام :مؤمن، در معرض هر خیری است . اگر به اندازه سر انگشتانْ قطعه قطعه شود، برایش خیر است ، و اگر فرمانده شرق و غرب زمین شود، [باز هم ]برایش خیر است .

حلیه الأولیاء به نقل از خزیمه بن محمّد عابد : یکی از پیامبران به مردی بر خورد که خاندانش او را از روی گرفتاری، طرد کرده بودند . گفت : پروردگارا! این، بنده توست. ای کاش او را از این حال در می آوردی ! خدای متعال به او وحی فرمود : «از او بپرس که آیا دوست دارد که از این حال درآید؟». گفت : ای مرد! آیا دوست نداری از این حال درآیی؟ مرد گفت : آیا من بعد از انتخاب خدا انتخاب کنم ؟ این به خدا مربوط است .

.



ص: 200

الفصل الرّابِعُ : أصناف القضاء والقدر وأحکامهما4 / 1القَضاءُ المَوقوفُ وَالمَحتومُالکتاب«یَمْحُواْ اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْکِتَبِ» . (1)

«وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَهٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُ کَیْفَ یَشَاءُ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ طُغْیَنًا وَکُفْرًا وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَ وَهَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَمَهِ کُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ» . (2)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :... أمرُ اللّهِ یَجری إلی قَضائِهِ ، وقَضاؤُهُ یَجری إلی قَدَرِهِ ، ولِکُلِّ قَضاءٍ قَدَرٌ ولِکُلِّ قَدَرٍ أجَلٌ ، ولِکُلِّ أجَلٍ کِتابٌ «یَمْحُواْ اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْکِتَبِ» . (3)

.

1- .الرعد : 39 .
2- .. المائده : 64 .
3- .تاریخ دمشق : ج52 ص 445 ح11114 ، المناقب للخوارزمی : ص336 ح357 ، ذخائر العقبی : ص 70؛ کشف الغمّه : ج 1 ص 349 کلّها عن أنس ، بحار الأنوار : ج 43 ص 119 ح 29 .


ص: 201