گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلد هشتم
فصل ششم : نقش قضا و قدر در آفرینش



6 / 1 آفرینش گیتی و تقدیر

فصل ششم : نقش قضا و قدر در آفرینش6 / 1آفرینش گیتی و تقدیرقرآن«ماییم که هر چیزی را به اندازه آفریدیم» .

«و هر چیزی نزد او، اندازه ای دارد» .

«و هر چیزی را آفریده و بدان گونه که در خور آن بوده، اندازه گیری کرده است» .

«و فرمان خدا همواره به اندازه مقرّر [و متناسب با توانایی] است» .

«خدا فرمانش را به انجام رساننده است. به راستی، خدا برای هر چیزی، اندازه ای مقرّر کرده است» .

«و هیچ چیزی نیست، مگر آن که گنجینه های آن نزد ماست، و ما آن را جز به اندازه ای معیّن فرو نمی فرستیم» .


.



ص: 362

«سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی * الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّی * وَ الَّذِی قَدَّرَ فَهَدَی» . (1)

«وَ اللَّهُ یُقَدِّرُ الَّیْلَ وَ النَّهَارَ» . (2)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :الاُمورُ کُلُّها خَیرُها وشَرُّها مِنَ اللّهِ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :قَدَّرَ اللّهُ المَقادیرَ قَبلَ أن یَخلُقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ بِخَمسینَ ألفَ سَنَهٍ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ عز و جل قَدَّرَ المَقادیرَ ودَبَّرَ التَّدابیرَ قَبلَ أن یَخلُقَ آدَمَ بِأَلفَی عامٍ . (5)

الإمام علیّ علیه السلام فی تَحمیدِ اللّهِ سُبحانَهُ : أحمَدُهُ إلی نَفسِهِ کَمَا استَحمَدَ إلی خَلقِهِ ، وجَعَلَ لِکُلِّ شَیءٍ قَدرا ، ولِکُلِّ قَدرٍ أجَلاً ، ولِکُلِّ أجَلٍ کِتابا . (6)

عنه علیه السلام :بِتَقدیرِ أقسامِ اللّهِ لِلعِبادِ قامَ وَزنُ العالَمِ ، وتَمَّت هذِهَ الدُّنیا لِأَهلِها . (7)

الإمام الصادق علیه السلام فِی الدُّعاءِ : مَقادیرُ الاُمورِ کُلُّها إلَیکَ لا یَقضی فیها غَیرُکَ ، ولا یَتِمُّ مِنها شَیءٌ دونَکَ . (8)

.

1- .الأعلی : 1 3 .
2- .المزّمّل : 20 .
3- .المعجم الأوسط : ج 4 ص 45 ح 3573 عن ابن عبّاس ، الجامع الصغیر : ج 1 ص 477 ح 3087 .
4- .التوحید : ص 368 ح 7 ، مختصر بصائر الدرجات : ص 137 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 114 ح 43 ؛ سنن الترمذی : ج 4 ص 458 ح 2156 ، صحیح ابن حبّان : ج 14 ص 5 ح 6138 کلاهما عن عبد بن عمرو ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 574 ح 6590 عن أبی عبد الرحمن الحُبُلیّ ، کنز العمّال : ج 1 ص 108 ح 497 .
5- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 141 ح 39 ، التوحید : ص 376 ح 22 کلاهما عن أحمد بن عبد اللّه الجویباری عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، صحیفه الإمام الرضا علیه السلام : ص 151 ح 89 عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلامعنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 5 ص 93 ح 12 .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 183 ، غرر الحکم : ح 4778 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 223 ح 4345 وفیهما «جعل اللّه لکلّ شیءٍ قدرا ، ولکلّ قدر أجلاً» .
7- .غرر الحکم: ح4306، عیون الحکم والمواعظ: ص186 ح3800 وفیه «وتمهّدت الدنیا»بدل«وتمّت هذه الدنیا».
8- .تهذیب الأحکام : ج 3 ص 133 ح 290 ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 1 ص 513 ح 1481 و ص 523 ح 1487 کلّها عن أبی الصباح ، الإقبال : ج 2 ص 203 ، المزار الکبیر : ص 638 من دون إسنادٍ إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 91 ص 62 ح 2 .


ص: 363

«نام پروردگار والای خود را به پاکی بستای؛ آن که آفرید و هماهنگی بخشید، و آن که اندازه گیری کرد و راه نمود» .

«و خدا] ست که] شب و روز را اندازه گیری می کند».

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همه کارها، چه خیر و چه شر، از جانب خدا هستند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند، پنجاه هزار سال پیش از آفرینش آسمان ها و زمین، اندازه ها را مقرّر نمود.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند عز و جل دو هزار سال پیش از آفرینش آدم، اندازه ها را مقرّر نمود و تدبیرها را اندیشید.

امام علی علیه السلام در ستایش خداوند سبحان : او را به خاطر خودش می ستایم، چنان که از مردمْ خواسته که او را [در قبال نعمت هایش ]بستایند، و برای هر چیزی، قَدَری، و برای هر قَدَری، اَجَلی، و برای هر اَجَلی، وقتی معیّن قرار داده است.

امام علی علیه السلام :با تقدیرِ قسمت ها برای بندگان به وسیله خداوند، تعادل جهان، برقرار شده و این دنیا برای اهلش کامل گشته است.

امام صادق علیه السلام در دعا : اندازه های همه کارها به تو مربوط اند و غیر تو درباره آنها حکم نمی کند و هیچ کدام از آنها بدون تو کامل نمی گردد.

.



ص: 364

عنه علیه السلام فِی الدُّعاءِ : اللّهُمَّ ، بِیَدِکَ مَقادیرُ الدُّنیا وَالآخِرَهِ ، وبِیَدِکَ مَقادیرُ المَوتِ وَالحَیاهِ ، وبِیَدِکَ مَقادیرُ اللَّیلِ وَالنَّهارِ ، وبِیَدِکَ مَقادیرُ الخِذلانِ وَالنَّصرِ ، وبِیَدِکَ مَقادیرُ الغِنی وَالفَقرِ ، وبِیَدِکَ مَقادیرُ الخَیرِ وَالشَّرِّ . (1)

عنه علیه السلام فِی الدُّعاءِ : تَقَوَّیتَ فی سُلطانِکَ ، وغَلَبَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَضاؤُکَ ، ومَلَکَ کُلَّ شَیءٍ أمرُکَ . (2)

الإمام الکاظم علیه السلام :إنَّ الاُمورَ کُلَّها بِیَدِ اللّهِ عز و جل ، یُمضیها ویُقَدِّرُها بِقُدرَتِهِ فیها . (3)

6 / 2خِلقَهُ الإِنسانِ وَالتَّقدیرُالکتاب«وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَی وَ لَا تَضَعُ إِلَا بِعِلْمِهِ وَ مَا یُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَلَا یُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَا فِی کِتَبٍ» . (4)

«قُل لَّن یُصِیبَنَا إِلَا مَا کَتَبَ اللَّهُ لَنَا» . (5)

الحدیثالإمام الباقر والإمام الصادق علیهماالسلام فی قَولِهِ : «وَ کُلَّ إِنسَنٍ أَلْزَمْنَهُ طَئِرَهُ فِی عُنُقِهِ» (6) : قَدَرَهُ الَّذی قُدِّرَ عَلَیهِ . (7)

.

1- .مصباح المتهجّد : ص 333 ح 443 ، الکافی : ج 2 ص 546 ح 3 من دون إسنادٍ إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام ، تهذیب الأحکام : ج 2 ص 115 ح 432 ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 1 ص 326 ح 958 ولیس فیها ذیله ، الإقبال : ج 2 ص 121 عن سلمه بن الأکوع ، العدد القویّه : ص 324 کلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 90 ص 40 ح 7 .
2- .الإقبال : ج 2 ص 150 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 263 .
3- .قرب الإسناد : ص 306 ح 1201 ، بحار الأنوار : ج 48 ص 135 ح 7 .
4- .فاطر : 11 .
5- .التوبه : 51 .
6- .الإسراء : 13 . وطائره : عَملُه الّذی طار عنه من خیر أو شرّ (مفردات ألفاظ القرآن : ص 529 «طیر») .
7- .تفسیر العیّاشی : ج 2 ص 284 ح 32 عن زراره وحمران ومحمّد بن مسلم ، تفسیر القمّی : ج 2 ص 17 من دون إسنادٍ إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 95 ص 119 ح 55 .


ص: 365



6 / 2 آفرینش انسان و تقدیر

امام صادق علیه السلام در دعا : خداوندا! اندازه های دنیا و آخرت، مرگ و زندگی، شب و روز، شکست و پیروزی، توانگری و نیازمندی، و خیر و شر، به دست توست.

امام صادق علیه السلام در دعا : در پادشاهی ات نیرومندی، و حکم تو بر هر چیزی چیره است، و فرمان تو بر هر چیزی مسلّط است.

امام کاظم علیه السلام :همه کارها به دست خداوند عز و جلاست. آنها را با توانایی اش، تأیید و تقدیر می کند.

6 / 2آفرینش انسان و تقدیرقرآن«و هیچ مادینه ای بار نمی گیرد و بار نمی نهد، مگر به علم او. و هیچ سال خورده ای، عمر دراز نمی یابد و از عمرش کاسته نمی شود، مگر آن که در کتابی [مندرج] است» .

«بگو: جز آنچه خدا برای ما مقرّر داشته، هرگز به ما نمی رسد» .

حدیثامام باقر و امام صادق علیهماالسلام درباره این سخن خدا: «و کارنامه هر انسانی را به گردن او بسته ایم» : منظور، قَدَر اوست که برایش مقرّر شده است.


.



ص: 366

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :کُلُّ شَیءٍ بِقَدَرٍ ، حَتَّی العَجزِ وَالکَیسِ (1) أوِ الکَیسِ وَالعَجزِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :خَلَقَ اللّهُ کُلَّ نَفسٍ وکَتَبَ حَیاتَها ورِزقَها ومَصائِبَها . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :خَلَقَ اللّهُ الخَلقَ فَکَتَبَ آجالَهُم وأعمالَهُم وأرزاقَهُم . (4)

عنه صلی الله علیه و آله فِی الشّاهِ المَسمومَهِ الَّتی أکَلَ مِنها : ما أصابَنی شَیءٌ مِنها إلّا وهُوَ مَکتوبٌ عَلَیَّ وآدَمُ فی طینَتِهِ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :یَدخُلُ المَلَکُ عَلَی النُّطفَهِ بَعدَما تَستَقِرُّ فِی الرَّحِمِ بِأَربَعینَ أو خَمسٍ وأربَعینَ لَیلَهً ، فَیَقولُ : یا رَبِّ أشَقِیٌّ أو سَعیدٌ فَیُکتَبانِ ، فَیَقولُ : أی رَبِّ أذَکَرٌ أو اُنثی ؟ فَیُکتَبانِ ، ویُکتَبُ عَمَلُهُ وأثَرُهُ ، وأجَلُهُ ورِزقُهُ . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :إذا أرادَ اللّهُ أن یَخلُقَ نَسَمَهً (7) ، قالَ مَلَکُ الأَرحامِ مُعرِضا : یا رَبِّ ، أذَکَرٌ أم اُنثی ؟ فَیَقضِی اللّهُ أمرَهُ . ثُمَّ یَقولُ : یا رَبِّ أشَقِیٌّ أم سَعیدٌ ؟ فَیَقضِی اللّهُ أمرَهُ . ثُمَّ یَکتُبُ بَینَ عَینَیهِ ما هُوَ لاقٍ حَتّی النَّکبَهَ (8) یُنکَبُها . (9)

.

1- .الکَیْسُ : العقلُ والفطنه والفِقه (تاج العروس : ج 8 ص 454 «کیس») .
2- .صحیح مسلم : ج 4 ص 2045 ح 18 ، الموطّأ : ج 2 ص 899 ح 4 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 444 ح 5900 ولیس فیه ذیله ، صحیح ابن حبّان : ج 14 ص 17 ح 6149 کلّها عن عبد اللّه بن عمر ، کنز العمّال : ج 1 ص 108 ح 499 .
3- .سنن الترمذی : ج 4 ص 451 ح 2143 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 144 ح 4198 کلاهما عن ابن مسعود و ج 3 ص 219 ح 8351 عن أبی هریره ، کنز العمّال : ج 10 ص 119 ح 28601 .
4- .تاریخ بغداد : ج 11 ص 211 الرقم 5916 عن أبی هریره ، کنز العمّال : ج 1 ص 107 ح 489 .
5- .سنن ابن ماجه : ج 2 ص 1174 ح 3546 ، مسند الشامیّین : ج 2 ص 367 ح 1507 کلاهما عن اُمّ سلمه ، کنز العمّال : ج 1 ص 109 ح 504 .
6- .صحیح مسلم : ج 4 ص 2037 ح 2 ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 458 ح 16142 نحوه ، السنن الکبری : ج 7 ص 692 ح 5423 کلّها عن حذیفه بن أسید ، کنز العمّال : ج 1 ص 111 ح 522 .
7- .النَسَمَهُ : أی ذات الرُّوح (النهایه : ج 5 ص 49 «نسم») .
8- .النَکْبَهُ : وهی ما یصیب الإنسان من الحوادث (النهایه : ج 5 ص 113 «نکب») .
9- .صحیح ابن حبّان : ج 14 ص 54 ح 6178 ، المصنف لعبد الرزّاق : ج 11 ص 112 ح 20066 ولیس فیه ذیله من «ثمّ یکتب ...» ، مسند أبی یعلی : ج 5 ص 303 ح 5748 کلّها عن ابن عمر ، کنز العمّال : ج 1 ص 120 ح 571 .


ص: 367

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر چیزی، در بند قَدَر است، حتّی ناتوانی و زیرکی .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند، همه جان ها را آفرید و زندگی و روزی و گرفتاری های آنها را مقرّر کرد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند، آفریده ها را آفرید. آن گاه اَجَل ها و عمل ها و روزی هایشان را مقرّر نمود.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره گوسفند مسمومی که از آن خورد : چیزی از آن نصیبم نشد، جز آنچه بر من مقرّر شده بود، در زمانی که هنوز آدم در میان گِل خود بود (هنوز آفریده نشده بود).

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :چهل، یا چهل و پنج شب پس از آن که نطفه در رحم قرار گرفت، فرشته وارد می شود و می گوید: «پروردگارا! آیا بدبخت است، یا خوش بخت؟» . آن گاه بدبخت و یا خوش بخت بودن او نوشته می شود. پس می گوید: «پروردگارا! آیا مرد است، یا زن؟» . آن گاه مرد یا زن بودنش نوشته می شود و اعمال و آثار و اَجَل و روزی اش معیّن می گردد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :وقتی خداوند اراده کند که جانداری را بیافریند، فرشته رحِم ها می گوید: «پروردگارا! آیا مرد است، یا زن؟» . آن گاه خداوند، وضعیّتش را مشخّص می کند. سپس می گوید: «پروردگارا! آیا بدبخت است، یا خوش بخت؟» . آن گاه خداوند، آن را معیّن می کند. سپس آینده او و حتّی حوادثی را که برایش رخ می دهند، بین دو چشمانش می نویسد .

.



ص: 368

عنه صلی الله علیه و آله :سَبَقَ العِلمُ وجَفَّ القَلَمُ ، ومَضَی القَدَرُ بِتَحقیقِ الکِتابِ وتَصدیقِ الرُّسُلِ ، وبِالسَّعادَهِ مِنَ اللّهِ عز و جل لِمَن آمَنَ وَاتَّقی ، وبِالشَّقاءِ لِمَن کَذَّبَ وکَفَرَ ، وبِوِلایَهِ اللّهِ المُؤمِنینَ وبَراءَتِهِ مِنَ المُشرِکینَ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام :قُسِّمَت اُمورُ النّاسِ إلی خَمسَهٍ وعِشرینَ قِسما : خَمسَهٌ بِالقَضاءِ وَالقَدَرِ ، وخَمسَهٌ بِالاِجتِهادِ ، وخَمسَهٌ بِالعادَهِ ، وخَمسَهٌ بِالجَوهَرِ ، وخَمسَهٌ بِالوِراثَهِ . فَأَمَّا الَّتی بِالقَضاءِ وَالقَدَرِ : فَالعُمُرُ وَالرِّزقُ وَالأَجَلُ وَالوَلَدُ وَالسُّلطانُ . وأمَّا الَّتی بِالاِجتِهادِ : فَالعِلمُ وَالکِتابَهُ وَالفُروسِیَّهُ وَالجَنَّهُ وَالنّارُ . وأمَّا الَّتی بِالعادَهِ : فَالأَکلُ وَالنَّومُ وَالمَشیُ وَالنِّکاحُ وَالتَّغَوُّطُ . وأمَّا الَّتی بِالجَوهَرِ : فَالمُروءَهُ وَالأَمانَهُ وَالسَّخاءُ وَالصِّدقُ وَالتَّواصُلُ . وأمَّا الَّتی بِالوِراثَهِ : فَالشِّکلُ وَالجِسمُ وَالهَیئَهُ وَالذِّهنُ وَالخُلُقُ . (2)

الکافی عن الحسن بن الجهم عن الإمام الرضا علیه السلام :قال أبو جعفر علیه السلام : ... إذا کَمَلَ أربَعَهُ أشهُرٍ بَعَثَ اللّهُ مَلَکَینِ خَلّاقَینِ ، فَیَقولانِ : یا رَبِّ ما تَخلُقُ ، ذَکَرا أو اُنثی ؟ فَیُؤمَرانِ . فَیَقولانِ : یا رَبِّ شَقِیّا أو سَعیدا ؟ فَیُؤمَرانِ . فَیَقولانِ : یا رَبِّ ما أجَلُهُ وما رِزقُهُ ؟ وکُلُّ شَیءٍ مِن حالِهِ وعَدَّدَ مِن ذلِکَ أشیاءَ ، ویَکتُبانِ المیثاقَ (3) بَینَ عَینَیهِ . (4)

.

1- .التوحید : ص 343 ح 13 عن معاذ بن جبل و ص 340 ح 10 عن عبد اللّه بن عمر ، تفسیر القمّی : ج 2 ص 210 عن السکونی عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلامعنه صلی الله علیه و آله و کلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 5 ص 94 ح 13 .
2- .المواعظ العددیّه : ص 265 .
3- .المِیثَاقُ : العَهْدُ (النهایه : ج 5 ص 151 «وثق») .
4- .الکافی : ج 6 ص 13 ح 3 و ص 16 ح 6 عن محمّد بن إسماعیل نحوه ، بحار الأنوار : ج 60 ص 344 ح 30 .


ص: 369

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دانش، پیشی گرفت و قلم خشکید و قَدَر به تحقّق (فرستادنِ) قرآن و تصدیق رسولان به، و به خوش بختی از جانب خداوند عز و جلبرای مؤمنان و پرهیزگاران، و به بدبختی برای دروغگویان و کافران، و به ولایت خدا بر مؤمنان و بیزاری او از مشرکان، تحقّق یافت.

امام علی علیه السلام :کارهای مردم به بیست و پنج قسمت، تقسیم گردیده است: پنج قسمت آن به قضا و قدر، پنج قسمت آن به تلاش، پنج قسمت آن به عادت، پنج قسمت آن به ذات، و پنج قسمت آن به وراثت مربوط است. آنچه به قضا و قَدَر مربوط است، عمر، روزی، اَجَل، فرزند و پادشاهی است. آنچه به تلاش مربوط است، دانش، نویسندگی، سوارکاری و بهشت و دوزخ است. آنچه به عادت مربوط است، خوردن، خوابیدن، راه رفتن، ازدواج و دفع مدفوع است. آنچه به ذات مربوط است، مردانگی، امانتداری، جود، راستی و معاشرت است. و آنچه به وراثت مربوط است، شکل، تن، اندام، هوش و اخلاق است.

الکافی درباره آفرینش انسان در رحِم : امام باقر علیه السلام فرمود: « . . . هر گاه چهار ماه از [استقرار نطفه در رحم ]گذشت، خداوند، دو فرشته سازنده را می فرستد. آن دو می گویند: پروردگارا! چه می آفرینی؟ مرد یا زن؟ . آن گاه دستور می گیرند. سپس می گویند: پروردگارا! بدبخت است، یا خوش بخت؟ . آن گاه دستور می گیرند. سپس می گویند: پروردگارا! اَجَل و روزی اش چگونه است؟ . و هر چیزی همین وضعیّت را دارد» . [امام علیه السلام ]از این گونه موارد چیزهایی را شمرد. و [از جمله،] این را که: «[فرشتگان،] پیمان را میان دو چشمش می نویسند».

.



ص: 370

الإمام الباقر علیه السلام :إنَّ اللّهَ عز و جل إذا أرادَ أن یَخلُقَ النُّطفَهَ الَّتی مِمّا أخَذَ عَلَیهَا المیثاقَ فی صُلبِ آدَمَ أو ما یَبدو لَهُ فیهِ ویَجعَلَها فِی الرَّحِمِ ، حَرَّکَ الرَّجُلَ لِلجِماعِ ... ثُمَّ یوحِی اللّهُ إلَی المَلَکَینِ : اُکتُبا عَلَیهِ قَضائی وقَدَری ونافِذَ أمری ، وَاشتَرِطا لِیَ البَداءَ فیما تَکتُبانِ . فَیَقولانِ : یا رَبِّ ما نَکتُبُ ؟ فَیوحِی اللّهُ إلَیهِما أنِ ارفَعا رُؤوسَکُما إلی رَأسِ اُمِّهِ ، فَیَرفَعانِ رُؤوسَهُما فَإِذَا اللَّوحُ (1) یَقرَعُ جَبهَهَ اُمِّهِ ، فَیَنظُرانِ فیهِ فَیَجِدانِ فِی اللَّوحِ صورَتَهُ وزینَتَهُ وأجَلَهُ ومیثاقَهُ شَقیّا أو سَعیدا وجَمیعَ شَأنِهِ . قالَ : فَیُملی أحَدُهُما عَلی صاحِبِهِ ، فَیَکتُبانِ جَمیعَ ما فِی اللَّوحِ ، ویَشتَرِطانِ البَداءَ فیما یَکتُبانِ . (2)

الإمام الرضا علیه السلام :ثَمانِیَهُ أشیاءَ لا تَکونُ إلّا بِقَضاءِ اللّهِ وقَدَرِهِ : النَّومُ ، وَالیَقَظَهُ ، وَالقُوَّهُ ، وَالضَّعفُ ، وَالصِّحَّهُ ، وَالمَرَضُ ، وَالمَوتُ ، وَالحَیاهُ . (3)

راجع : موسوعه العقائد الإسلامیّه : ج 6 ص 127 (کلام فیما یظهر منه نفی القضاء الموقوف) .

.

1- .اللَّوْحُ : وهو المعبّر عنه بالکتاب (مفردات ألفاظ القرآن : ص 750 «لوح») .
2- .الکافی : ج 6 ص 13 ح 4 عن زراره ، بحار الأنوار : ج 60 ص 344 ح 31 .
3- .الدعوات : ص 169 ح 470 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 95 ح 17 .


ص: 371

امام باقر علیه السلام :هنگامی که خداوند عز و جل اراده می کند که نطفه را از آنچه در صُلب آدم علیه السلام بر آن پیمان گرفته، یا از آنچه برای او در آن بَدا می شود، بیافریند و نطفه را در رحم قرار دهد، مرد را برای آمیزش بر می انگیزاند... . سپس خداوند به آن دو فرشته وحی می کند: «قضا و قَدَر و نفوذ فرمانم را درباره او بنویسید و در آنچه می نویسید، بَدا را برای من شرط کنید». آن دو می گویند : پروردگارا! چه بنویسیم؟ خداوند به آن دو وحی می کند: «سرتان را به سوی سر مادرش بالا ببرید» . آن دو، سرشان را بالا می برند و ناگهان می بینند که لوحی، پیشانی مادرش را می کوبد. وقتی در آن می نگرند، صورت و زینت و اَجَل و پیمان و بدبخت یا خوش بخت بودن و همه صفت های او را در لوح می یابند. آن گاه یکی از دو فرشته به همراهش اِملا می کند. آن گاه همه محتوای لوح را می نویسند و در آنچه می نویسند، بَدا را برای خدا شرط می کنند.

امام رضا علیه السلام :هشت چیزند که جز به قضا و قدرِ خداوند، اتّفاق نمی افتند: خواب و بیداری، توانایی و ناتوانی، سلامت و بیماری، و مرگ و زندگی.

ر . ک : ص 208 (توضیحی درباره احادیثی که به ظاهر ، قضای غیر حتمی را نفی می کنند) .

.



ص: 372

6 / 3مَوقِعُ القَضاءِ وَالقَدَرِ فِی الخِلقَهِالإمام الصادق علیه السلام :إنَّ اللّهَ إذا أرادَ شَیئا قَدَّرَهُ ، فَإِذا قَدَّرَهُ قَضاهُ ، فَإِذا قَضاهُ أمضاهُ . (1)

عنه علیه السلام :لا یَکونُ شَیءٌ فِی الأَرضِ ولا فِی السَّماءِ إلّا بِهذِهِ الخِصالِ السَّبعِ : بِمَشیئَهٍ ، وإرادَهٍ ، وقَدَرٍ ، وقَضاءٍ ، وإذنٍ ، وکِتابٍ ، وأجَلٍ ، فَمَن زَعَمَ أنَّهُ یَقدِرُ عَلی نَقضِ واحِدَهٍ مِنهُنَّ فَقَد کَفَرَ . (2)

الإمام الکاظم علیه السلام :لا یَکونُ شَیءٌ فِی السَّماواتِ ولا فِی الأَرضِ إلّا بِسَبعٍ : بِقَضاءٍ ، وقَدَرٍ ، وإرادَهٍ ، ومَشیئَهٍ ، وکِتابٍ ، وأجَلٍ ، وإذنٍ ، فَمَن زَعَمَ غَیرَ هذا فَقَد کَذَبَ عَلَی اللّهِ ، أو رَدَّ عَلَی اللّهِ عز و جل . (3)

الکافی عن معلّی بن محمّد :سُئِلَ العالِمُ علیه السلام : کَیفَ عِلمُ اللّهِ ؟ قالَ : عَلِمَ ، وشاءَ ، وأرادَ ، وقَدَّرَ ، وقَضی وأمضی ، فَأَمضی ما قَضی ، وقَضی ما قَدَّرَ ، وقَدَّرَ ما أرادَ ، فَبِعِلمِهِ کانَتِ المَشیئَهُ ، وبِمَشیئَتِهِ کانَتِ الإِرادَهُ ، وبِإِرادَتِهِ کانَ التَّقدیرُ ، وبِتَقدیرِهِ کانَ القَضاءُ ، وبِقَضائِهِ کانَ الإِمضاءُ ، وَالعِلمُ مُتَقَدِّمٌ عَلَی المَشیئَهِ ، وَالمَشیئَهُ ثانِیَهٌ ، وَالإِرادَهُ ثالِثَهٌ ، وَالتَّقدیرُ واقِعٌ عَلَی القَضاءِ بِالإِمضاءِ . (4)

.

1- .المحاسن : ج 1 ص 379 ح 837 عن هشام بن سالم ، بحار الأنوار : ج 5 ص 121 ح 64 .
2- .الکافی : ج 1 ص 149 ح 1 ، المحاسن : ج 1 ص 379 ح 838 کلاهما عن حریز بن عبد اللّه وعبد اللّه بن مسکان ، بحار الأنوار : ج 5 ص 121 ح 65 .
3- .الکافی : ج 1 ص 149 ح 2 ، الخصال : ص 359 ح 46 کلاهما عن زکریا بن عمران ، بحار الأنوار : ج 5 ص 88 ح 7 .
4- .الکافی : ج 1 ص 148 ح 16 ، التوحید : ص 334 ح 9 وفیه «وأبدی» بدل «وأمضی» ، بحار الأنوار : ج 5 ص 102 ح 27 .


ص: 373



6 / 3 جایگاه قضا و قدر در آفرینش

6 / 3جایگاه قضا و قدر در آفرینشامام صادق علیه السلام :هر گاه خداوند چیزی را اراده کند، تقدیرش می نماید و وقتی تقدیرش نمود، به آن حکم می کند و وقتی حکم نمود، آن را حتمی می سازد.

امام صادق علیه السلام :هیچ چیزی در زمین و آسمان، جز با این هفت ویژگی نیست: مشیّت، اراده، قَدَر، قضا، اجازه، کتاب و اَجَل. پس، هر کس گمان کند که می تواند یکی از آنها را نقض نماید، قطعا کافر شده است.

امام کاظم علیه السلام :هیچ چیزی در آسمان ها و زمین، جز با هفت ویژگی نیست: قضا، قَدَر، اراده، مشیّت، کتاب، اَجَل و اجازه. پس، هر کس به غیر این، باور داشته باشد، به یقین، به خدا دروغ بسته و یا خداوند عز و جل را انکار نموده است.

الکافی به نقل از مُعلَّی بن محمّد : از امام کاظم علیه السلام [ یا امامی دیگر پس از او ]پرسیده شد: دانش خدا، چگونه است؟ فرمود: «می داند، می خواهد، اراده می کند، تقدیر می نماید، حکم می کند و قطعی می نماید. پس، آنچه را حکم می کند، قطعی می نماید و آنچه را تقدیر می کند، حکم می نماید و آنچه را اراده می کند، تقدیر می نماید. پس، مشیّت او بر اساس دانش او، و اراده اش بر اساس مشیّت او، و تقدیرش بر اساس اراده او، و حکمش بر اساس تقدیر او، و تأییدش بر اساس حکم اوست. دانش بر مشیّت، مقدّم است و مشیّت، [در مرحله] دوم است و اراده [در مرحله ]سوم است و تقدیر بر اساس حکمِ قطعی شده است».


.



ص: 374

المحاسن عن محمّد بن إسحاق :قالَ أبُو الحَسَنِ علیه السلام لِیونُسَ مَولی عَلِیِّ بنِ یَقطینٍ : یا یونُسُ لا تَتَکَلَّم بِالقَدَرِ . قالَ : إنّی لا أتَکَلَّمُ بِالقَدَرِ ، ولکِنّی أقولُ : لا یَکونُ إلّا ما أرادَ اللّهُ وشاءَ وقَضی وقَدَّرَ . فَقالَ : لَیسَ هکَذا أقولُ ، ولکِنّی أقولُ : لا یَکونُ إلّا ما شاءَ اللّهُ وأرادَ وقَدَّرَ وقَضی . ثُمَّ قالَ : أتَدری مَا المَشیئَهُ ؟ فَقالَ : لا . فَقالَ : هَمُّهُ بِالشَّیءِ . أوَ تَدری ما أرادَ ؟ قالَ : لا . قالَ : إتمامُهُ عَلَی المَشیئَهِ . فَقالَ : أوَ تَدری ما قَدَّرَ ؟ قالَ : لا . قالَ : هُوَ الهَندَسَهُ مِنَ الطّولِ وَالعَرضِ وَالبَقاءِ . ثُمَّ قالَ : إنَّ اللّهَ إذا شاءَ شَیئا أرادَهُ ، وإذا أرادَهُ قَدَّرَهُ ، وإذا قَدَّرَهُ قَضاهُ ، وإذا قَضاهُ أمضاهُ . (1)

المحاسن عن یونس بن عبد الرحمن عن الإمام الرضا علیه السلام ، قال :قُلتُ : لا یَکونُ إلّا ما شاءَ اللّهُ وأرادَ وقضی ؟ فَقالَ : لا یَکونُ إلّا ما شاءَ اللّهُ وأرادَ وقَدَّرَ وقَضی . قُلتُ : فَما مَعنی شاءَ ؟ قالَ : اِبتِداءُ الفِعلِ . قُلتُ : فَما مَعنی أرادَ ؟ قالَ : الثُّبوتُ عَلَیهِ . قُلتُ : فَما مَعنی قَدَّرَ ؟ قالَ : تَقدیرُ الشَّیءِ مِن طولِهِ وعَرضِهِ . قُلتُ : فَما مَعنی قَضی ؟ قالَ : إذا قَضاهُ أمضاهُ ، فَذلِکَ الَّذی لا مَرَدَّ لَهُ . (2)

.

1- .المحاسن : ج 1 ص 380 ح 840 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 122 ح 69 .
2- .المحاسن : ج 1 ص 380 ح 839 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 122 ح 68 .


ص: 375

المحاسن به نقل از محمّد بن اسحاق : امام ابو الحسن علیه السلام (1) به یونس، غلامِ علی بن یقطین، فرمود: «ای یونس! درباره قَدَر، سخن نگو». گفت: من درباره قَدَر، سخن نمی گویم؛ ولی می گویم: هیچ چیز جز آنچه خداوند، اراده کرده و خواسته و حکم و تقدیر نموده، تحقّق پیدا نمی کند. [امام علیه السلام ] فرمود: «من چنین نمی گویم. من می گویم: هیچ چیز جز آنچه خداوند عز و جل، خواسته و اراده کرده و تقدیر و حکم نموده، تحقّق پیدا نمی کند». سپس فرمود: «آیا می دانی مشیّت (خواست خدا) چیست؟». گفت: نه. فرمود: «اهتمام خداوند به چیزی است. آیا می دانی اراده چیست؟» . گفت: نه. فرمود: «کامل نمودن چیزی بر پایه مشیّت است». فرمود: «آیا می دانی تقدیر چیست؟» . گفت: نه. فرمود: «اندازه گیری از جهت طول و عرض و ماندگاری است». سپس فرمود: «همانا خداوند، هر گاه چیزی را بخواهد، اراده اش می کند و هر گاه اراده اش کرد، اندازه گیری اش می نماید و هر گاه اندازه گیری اش کرد، به آن حکم می کند و هر گاه حکم داد، حتمی اش می کند».

المحاسن به نقل از یونس بن عبد الرحمان : [به امام رضا علیه السلام ] گفتم: [آیا درست است که بگویم ]هیچ چیزی نیست، جز آنچه خدا بخواهد و اراده کند و حکم نماید؟ فرمود: «هیچ چیزی نیست، جز آنچه خدا بخواهد و اراده کند و تقدیر نماید و حکم کند». گفتم: «خدا خواست» چه معنایی دارد؟ فرمود: [نقطه] آغاز کار . گفتم: «خدا اراده کند» به چه معنا است؟ فرمود: ماندن بر آنچه مورد مشیّت بود [ : عدم ظهور بداء] . گفتم: «خدا تقدیر کند» چه معنایی دارد؟ فرمود: «اندازه گیری چیزی از جهت طول و عرض». گفتم: معنای قضا چیست؟ فرمود: «هر گاه به آن حکم کند، تنفیذش می نماید و این، همان چیزی است که برای آن، برگشتی نیست».

.

1- .در اینجا، مقصود، از «ابو الحسن» ، می تواند امام کاظم علیه السلام یا امام رضا علیه السلام باشد .


ص: 376

تفسیر القمّی عن یونس عن الإمام الرضا علیه السلام ، قال :... أقولُ : لا یَکونُ إلّا ما شاءَ اللّهُ وقضی وقَدَّرَ ، فَقالَ علیه السلام : لَیسَ هکَذا یا یونُسُ ، ولکِن لا یَکونُ إلّا ما شاءَ اللّهُ وأرادَ وقَدَّرَ وقَضی . أتَدری مَا المَشیئَهُ یا یونُسُ ؟ قُلتُ : لا ، قالَ : هُوَ الذِّکرُ الأَوَّلُ . أتَدری مَا الإِرادَهُ ؟ قُلتُ : لا ، قالَ : العَزیمَهُ عَلَی ما شاءَ اللّهُ . وتَدری مَا التَّقدیرُ ؟ قُلتُ : لا ، قالَ : هُوَ وَضعُ الحُدودِ مِنَ الآجالِ وَالأَرزاقِ وَالبَقاءِ وَالفَناءِ . وتَدری مَا القَضاءُ ؟ قُلتُ : لا ، قالَ : هُوَ إقامَهُ العَینِ ، ولا یَکونُ إلّا ما شاءَ اللّهُ فِی (1) الذِّکرِ الأَوَّلِ . (2)

راجع : ص 144 (الفصل الأوّل : معنی القضاء والقدر) .

.

1- .. فی المصدر : «عنی» بدل «فی» ، والتصویب من بحار الأنوار .
2- .تفسیر القمّی : ج 1 ص 24 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 117 ح 49 .


ص: 377

تفسیر القمّی به نقل از یونس : ... [به امام رضا علیه السلام گفتم: من] می گویم: هیچ چیزی نیست، جز آنچه خدا بخواهد و حکم نماید و تقدیر کند. [امام علیه السلام ] فرمود: «ای یونس! این چنین نیست؛ لیکن هیچ چیزی نیست، جز آنچه خدا بخواهد و اراده کند و تقدیر نماید و حکم کند. ای یونس! آیا می دانی مشیّت چیست؟». گفتم: نه. فرمود: «آن، تصوّر نخستین است. آیا می دانی اراده چیست؟» . گفتم: نه . فرمود: «تصمیم به آنچه خدا می خواهد. و آیا می دانی تقدیر چیست؟» . گفتم: نه. فرمود: «آن، تعیین حدود است درباره اَجَل ها و روزی ها و پایداری و نابودی. و آیا می دانی حکم چیست؟». گفتم: نه. فرمود: «آن، عینیّت دادن به خواسته است. و هیچ چیزی نیست، جز آنچه خدا در تصوّر نخستین خواسته است» .

ر . ک : ص 145 (فصل یکم : معنای قضا و قدر) .

.



ص: 378

الفصل السّابِعُ : دور القضاء والقدر فی المصائب والشّرور7 / 1تَقدیرُ الخَیرِ وَالشَّرِّالکتاب« وَإِن تُصِبْهُمْ حَسَنَهٌ یَقُولُواْ هَذِهِ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَهٌ یَقُولُواْ هَذِهِ مِنْ عِندِکَ قُلْ کُلٌّ مِّنْ عِندِ اللَّهِ فَمَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ حَدِیثًا » . (1)

« مَآ أَصَابَ مِن مُّصِیبَهٍ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی أَنفُسِکُمْ إِلَا فِی کِتَبٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَ لِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ » . (2)

« مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَهٍ إِلَا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ مَن یُؤْمِن بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ » . (3)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :سَیُفتَحُ عَلی اُمَّتی بابٌ مِنَ القَدَرِ فی آخِرِ الزَّمانِ لا یَسُدُّهُ شَیءٌ ، یَکفیکُم مِنهُ أن تَلقَوهُ بِهذِهِ الآیَهِ : «مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَهٍ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی أَنفُسِکُمْ» الآیَهَ . (4)

.

1- .. النساء : 78 .
2- .. الحدید : 22 .
3- .. التغابن : 11 .
4- .الفردوس : ج 2 ص 322 ح 3466 عن سلیم بن حفص ، کنز العمّال : ج 1 ص 129 ح 609 .


ص: 379



فصل هفتم : نقش قضا و قدر در پیدایش مصایب و شرور

7 / 1 تقدیر خیر و شر

فصل هفتم : نقش قضا و قدر در پیدایش مصایب و شرور7 / 1تقدیر خیر و شرقرآن«و اگر [پیشامد] خوبی به آنان برسد، می گویند: «این، از جانب خداست» و چون صدمه ای به ایشان برسد، می گویند: «این، از طرف توست». بگو: «همه، از جانب خدایند». این قوم را چه شده است که نمی خواهند سخنی را [به درستی] دریابند؟» .

«هیچ مصیبتی، نه در زمین و نه در وجود شما روی نمی دهد ، مگر آن که پیش از این که زمین را پدید آوریم، در کتابی است. این [کار] بر خدا آسان است» .

«هیچ مصیبتی جز به اذن خدا، نمی رسد، و کسی که به خدا بگرود، دل او را هدایت می کند و خدا به هر چیزی داناست» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در آخر الزمان ، دری از قَدَر به روی امّت من گشوده می شود که هیچ چیز نمی تواند آن را ببندد . برای شما کافی است که با این آیه با آن ، روبرو شوید : «هیچ مصیبتی ، نه در زمین و نه در نفس های شما [به شما ]نمی رسد مگر پیش از این که آن را پدید آوریم ، در کتابی هست . این [کار] بر خدا آسان است» .


.



ص: 380

عنه صلی الله علیه و آله :صِنفانِ مِن اُمَّتی لا سَهمَ لَهُم فِی الإِسلامِ : المُرجِئَهُ وَالقَدَرِیَّهُ . قیلَ : ومَا المُرجِئَهُ ؟ قالَ : الَّذینَ یَقولونَ : الإِیمانُ قَولٌ بِلا عَمَلٍ . قیلَ : فَمَا القَدَرِیَّهُ ؟ قالَ : الَّذینَ یَقولونَ : لَم یُقَدَّرِ الشَّرُّ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن زَعَمَ أنَّ اللّهَ تَعالی یَأمُرُ بِالسّوءِ وَالفَحشاءِ فَقَد کَذَبَ عَلَی اللّهِ ، ومَن زَعَمَ أنَّ الخَیرَ وَالشَّرَّ بِغَیرِ مَشیئَهِ اللّهِ فَقَد أخرَجَ اللّهَ مِن سُلطانِهِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ افتَرَضَ عَلَیکُم فَرائِضَ فَلا تُضَیِّعوها ، وحَدَّ لَکُم حُدودا فَلا تَعتَدوها ، ونَهاکُم عَن أشیاءَ فَلا تَنتَهِکوها ، وسَکَتَ عَن أشیاءَ مِن غَیرِ نِسیانٍ فَلا تَکَلَّفوها رَحمَهً مِن رَبِّکُم فَاقبَلوها ، الاُمورُ کُلُّها بِیَدِ اللّهِ مِن عِندِ اللّهِ مَصدَرُها ، وإلَیهِ مَرجِعُها ، لَیسَ لِلعِبادِ فیها تَفویضٌ ولا مَشیئَهٌ . (3)

المعجم الکبیر عن رافع بن خدیج :أَنَّهُ سَمِعَ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقولُ : یَکونُ قَومٌ مِن اُمَّتی یَکفُرونَ بِاللّهِ وبِالقُرآنِ وهُم لا یَشعُرونَ ، کَما کَفَرَتِ الیَهودُ وَالنَّصاری . قالَ : قُلتُ : جُعِلتُ فِداکَ یا رَسولَ اللّهِ ، وکَیفَ ذاکَ ؟ قالَ : یُقِرّونَ بِبَعضِ القَدَرِ ویَکفُرونَ بِبَعضِهِ ، قالَ : قُلتُ : ثُمَّ ما یَقولونَ ؟ قالَ : یَقولونَ الخَیرُ مِنَ اللّهِ وَالشَّرُّ مِن إبلیسَ ، فَیُقرؤونَ (4) عَلی ذلِکَ کِتابَ اللّه ویَکفُرونَ بِالقُرآنِ بَعدَ الإِیمانِ وَالمَعرِفَهِ ، فَما یَلقی اُمَّتی مِنهُم مِنَ العَداوَهِ وَالبَغضاءِ وَالجِدالِ ، اُولئِکَ زَنادِقَهُ هذِهِ الاُمَّهِ فی زَمانِهِم . (5)

.

1- .کنز العمّال : ج 1 ص 136 ح 642 نقلاً عن البیهقی عن ابن عبّاس ، سنن الترمذی : ج 4 ص 454 ح 2149 ، المعجم الکبیر : ج 11 ص 209 ح 11682 کلاهما عن ابن عبّاس ولیس فیهما ذیله من «قیل وما المرجئه» ؛ الخصال : ص 72 ح 110 عن ابن عمر ، ثواب الأعمال : ص 252 ح 3 عن داوود بن سلیمان عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلامعنه صلی الله علیه و آله ولیس فیهما ذیله من «قیل وما المرجئه» ، بحار الأنوار : ج 5 ص 7 ح 7 .
2- .الکافی : ج 1 ص 158 ح 6 ، التوحید : ص 359 ح 2 کلاهما عن حفص بن قرط عن الإمام الصادق علیه السلام ، تفسیر العیّاشی : ج 2 ص 11 ح 14 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 5 ص 51 ح 85 .
3- .المعجم الأوسط : ج 8 ص 381 ح 8938 ، سنن الدارمی : ج 4 ص 298 ، کنز العمّال : ج 1 ص 381 ح 1656 نقلاً عن ابن النجار نحوه وکلّها عن أبی الدرداء .
4- .. فی المصدر : «فیقرون» ، وما فی المتن أثبتناه من کنزالعمّال .
5- .المعجم الکبیر : ج 4 ص 245 ح 4270 ، تفسیر القرطبی : ج 7 ص 141 نحوه ، کنز العمّال : ج 1 ص 360 ح 1596 .


ص: 381

کنز العمّال:پیامبر خدا فرمود: «برای دو گروه از امّت من، در اسلام، سهمی نیست: مُرجئه و قَدَریّه». گفته شد: مرجئه کیان اند؟ فرمود: «آنان که می گویند: ایمان، گفتار بدون رفتار است». گفته شد: قَدَریّه کیان اند؟ فرمود: «آنان که می گویند: شر، تقدیر نشده است».

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کسی که می گوید : خداوند به بدی و فحشا دستور می دهد، بر خداوند، دروغ می بندد و کسی که می گوید: خیر و شر، بدون مشیّتِ خداوند به وجود می آیند، خداوند را از فرمان روایی اش بیرون برده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همانا خداوند، واجباتی را بر شما تکلیف نموده است. آن ها را ضایع نکنید. حدودی را برای شما تعیین نموده است ، پس از آنها تجاوز نکنید . شما را از چیزهایی باز داشته است. آنها را هتک نکنید. و بی آن که فراموش کند ، درباره چیزهایی سکوت کرده است ، آنها را بر خود تحمیل نکنید . که [چنین چیزی ]رحمتی از جانب پروردگارتان است و آنها را [همین گونه ]بپذیرید. همه کارها به دست خداست؛ آغاز آنها از پیشگاه خدا و پایان آنها به سوی اوست [و ]برای بندگان درباره آنها، نه واگذاری صورت گرفته و نه خواستی [دیگر]؟

المعجم الکبیر به نقل از رافع بن خدیج : از پیامبر خدا شنید[م] که می فرمود: «همان طور که یهود و نصارا کفر ورزیدند، گروهی از امّت من هم به خدا و قرآن کفر می ورزند، در حالی که خودشان نمی فهمند». گفتم: ای پیامبر خدا! فدایت گردم! چگونه؟ فرمود: «به بخشی از قَدَر اعتراف دارند؛ ولی به بخشی از آن کافرند» . گفتم: سپس چه می گویند؟ فرمود: «می گویند: خیر، از جانب خدا و شر، از جانب ابلیس است. و کتاب خدا را هم بر این اساس قرائت می کنند و به قرآن، پس از ایمان و شناخت، کفر می ورزند. امّت من، چه دشمنی و کینه و کشمکشی از آنان می بیند! آنان، زندیقان امّت من در زمان خودشان هستند».

.



ص: 382

الإمام الحسن علیه السلام :مَن لَم یُؤمِن بِالقَدَرِ خَیرِهِ وشَرِّهِ أنَّ اللّهَ یَعلَمُهُ فَقَد کَفَرَ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :الخَیرُ وَالشَّرُّ کُلُّهُ مِنَ اللّهِ . (2)

المحاسن عن أبی بصیر :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام عَن شَیءٍ مِنَ الاِستِطاعَهِ . فَقالَ : یا أبا مُحَمَّدٍ ، الخَیرُ وَالشَّرُّ حُلوُهُ ومُرُّهُ وصَغیرُهُ وکَبیرُهُ مِنَ اللّهِ . (3)

الإمام الرضا علیه السلام لِسُلَیمانَ المَروَزِیِّ : یا سُلَیمانُ ، لَیلَهُ القَدرِ یُقَدِّرُ اللّهُ عز و جل فیها ما یَکونُ مِنَ السَّنَهِ إلَی السَّنَهِ ، مِن حَیاهٍ أو مَوتٍ أو خَیرٍ أو شَرٍّ أو رِزقٍ . (4)

راجع : العنوان الآتی (خلقه الخیر والشرّ) . و دانش نامه عقاید اسلامی : ج 9 ص 94 (وجوب الإیمان بالقدر) . و ص 96 (تحریم التکذیب بالقدر) .

7 / 2خِلقَهُ الخَیرِ وَالشَّرِّالإمام الباقر علیه السلام :إنَّ اللّهَ یَقولُ : أنَا اللّهُ لا إلهَ إلّا أنَا ، خالِقُ الخَیرِ وَالشَّرِّ ، وهُما خَلقانِ مِن خَلقی . (5)

.

1- .تحف العقول : ص 231 ، کنز الفوائد : ج 1 ص 366 ، العدد القویّه : ص 34 کلّها عن الحسن بن أبی الحسن البصری ، الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا علیه السلام : ص 408 عن العالم علیه السلام عن الحسن بن أبی الحسن البصری عن الإمام الحسین علیه السلام ولیس فیها «أنّ اللّه یعلمه» ، بحار الأنوار : ج 5 ص 123 ح 71 .
2- .المحاسن : ج 1 ص 442 ح 1021 عن داوود بن سلیمان الحمّار ، بحار الأنوار : ج 5 ص 161 ح 21 .
3- .المحاسن : ج 1 ص 442 ح 1022 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 161 ح 22 .
4- .التوحید : ص 444 ح 1 عن الحسن بن محمّد النوفلی ، بحار الأنوار : ج 10 ص 331 .
5- .المحاسن : ج 1 ص 441 ح 1020 عن أبی عبیده الحذّاء و ح 1019 عن محمّد بن مسلم نحوه ، الکافی : ج 1 ص 154 ح 3 عن عبد المؤمن الأنصاری عن الإمام الصادق علیه السلام ولیس فیهما ذیله ، بحار الأنوار : ج 5 ص 160 ح 20 .


ص: 383



7 / 2 آفرینش خیر و شر

امام حسن علیه السلام :هر کس به قَدَر ، [ یعنی] خیر آن و شرّ آن و این که خداوندْ آن را می داند، ایمان نداشته باشد، قطعا کفر ورزیده است.

امام صادق علیه السلام :همه خیر و شرها از جانب خداوندند.

المحاسن به نقل از ابو بصیر : از امام صادق علیه السلام درباره توانایی پرسیدم. فرمود: «ای ابو محمّد! همه خیر و شرها، شیرین و تلخ و کوچک و بزرگ، از جانب خداوندند» .

امام رضا علیه السلام خطاب به سلیمان مَروَزیّ : ای سلیمان! خداوند عز و جل در شب قدر، آنچه را از این سال تا سال دیگر رخ می دهد (اعم از: زندگی و مرگ، خیر و شر، یا روزی)، تقدیر می نماید.

ر . ک : عنوان بعدی (آفرینش خیر و شر) . دانش نامه عقاید اسلامی : ج 9 ص 95 (واجب بودن ایمان به قدر) . و ص 97 (تحریم تکذیب تقدیر) .

7 / 2آفرینش خیر و شرامام باقر علیه السلام :خداوند می فرماید: «من خدایم و معبودی جز من نیست و آفریننده خیر و شرّم و آن دو، از آفریدگان من اند».


.



ص: 384

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ مِمّا أوحَی اللّهُ إلی موسی علیه السلام وأنزَلَ عَلَیهِ فِی التَّوراهِ : أنّی أنَا اللّهُ لا إلهَ إلّا أنَا ، خَلَقتُ الخَلقَ وخَلَقتُ الخَیرَ وأجرَیتُهُ عَلی یَدَی مَن اُحِبُّ ، فَطوبی لِمَن أجرَیتُهُ عَلی یَدَیهِ . وأنَا اللّهُ لا إلهَ إلّا أنَا ، خَلَقتُ الخَلقَ وخَلَقتُ الشَّرَّ 1 وأجرَیتُهُ عَلی یَدَی مَن اُریدُهُ ، فَوَیلٌ لِمَن أجرَیتُهُ عَلی یَدَیهِ . (1)

عنه علیه السلام :أنتَ اللّهُ (الَّذی) لا إلهَ إلّا أنتَ ، خالِقُ الخَیرِ وَالشَّرِّ ، أنتَ اللّهُ لا إلهَ إلّا أنتَ خالِق الجَنَّهِ وَالنّارِ . (2)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 154 ح 1 ، المحاسن : ج 1 ص 440 ح 1018 کلاهما عن معاویه بن وهب ، بحار الأنوار : ج 5 ص 160 ح 18 .
2- .الکافی : ج 2 ص 516 ح 2 عن عبد اللّه بن أعین و ص 515 ح 1 نحوه ، ثواب الأعمال : ص 29 ح 1 عن زراره ابن أعین ، تهذیب الأحکام : ج 3 ص 80 ح 234 ، مصباح المتهجّد : ص 554 ح 647 کلاهما من دون إسنادٍ إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام ، أعلام الدین : ص 361 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 220 ح 2 .


ص: 385

امام صادق علیه السلام :از جمله چیزهایی که خداوند عز و جل به موسی وحی فرمود و در تورات بر او نازل کرد[ ،این است]: «همانا من خدایم و معبودی جز من نیست. مردم را آفریدم و خیر را آفریدم و آن را بوسیله کسی که دوست دارم، جاری می سازم . پس خوشا به حال کسی که آن را به وسیله او نجات دهم! من خدایم و معبودی جز من نیست. مردم را آفریدم و شر را آفریدم 1 و آن را به وسیله کسی که می خواهم ، انجام می دهم . پس وای به حال کسی که آن را بر دستان او انجام دهم!» .

امام صادق علیه السلام :تو خدایی و معبودی جز تو نیست و آفریننده خیر و شرّی . تو خدایی و معبودی جز تو نیست و آفریننده بهشت و دوزخی .

.



ص: 386

الإمام علیّ علیه السلام فی بَیانِ مُناظَرَهِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله مَعَ أهلِ الأَدیانِ : ثُمَّ أقبَلَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَلَی الثَّنَوِیَّهِ الَّذینَ قالوا : النّورُ وَالظُّلمَهُ هُمَا المُدَبِّرانِ ، فَقالَ : وأنتُم فَمَا الَّذی دَعاکُم إلی ما قُلتُموهُ مِن هذا ؟ فَقالوا : لِأَنّا قَد وَجَدنَا العالَمَ صِنفَینِ : خَیرا وشَرّا ، ووَجَدنَا الخَیرَ ضِدّا لِلشَّرِّ ، فَأَنکَرنا أن یَکونَ فاعِلٌ واحِدٌ یَفعَلُ الشَّیءَ وضِدَّهُ ، بَل لِکُلِّ واحِدٍ مِنهُما فاعِلٌ ، ألا تَری أنَّ الثَّلجَ مُحالٌ أن یَسخُنَ ، کَما أنَّ النّارَ مُحالٌ أن تَبرُدَ ، فَأَثبَتنا لِذلِکَ صانِعَینِ قَدیمَینِ : ظُلمَهً ونورا . فَقالَ لَهُم رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : أفَلَستُم قَد وَجَدتُم سَوادا وبَیاضا ، وحُمرَهً وصُفرَهً ، وخُضرَهً وزُرقَهً ؟ وکُلُّ واحِدَهٍ ضِدٌّ لِسائِرِها لِاستِحالَهِ اجتِماعِ اثنَینِ مِنها فی مَحَلٍّ واحِدٍ ، کَما کانَ الحَرُّ وَالبَردُ ضِدَّینِ لِاستِحالَهِ اجتِماعِهِما فی مَحَلٍّ واحِدٍ ، قالوا : نَعَم . قالَ : فَهَلّا أثبَتُّم بِعَدَدِ کُلِّ لَونٍ صانِعا قَدیما لِیَکونَ فاعِلُ کُلِّ ضِدٍّ مِن هذِهِ الأَلوانِ غَیرَ فاعِلِ الضِّدِّ الآخَرِ ، قالَ : فَسَکَتوا . ثُمَّ قالَ : کَیفَ اختَلَطَ النّورُ وَالظُّلمَهُ ، وهذا مِن طَبعِهِ الصُّعودُ ، وهذِهِ مِن طَبعِهَا النُّزولُ ؟ أرَأَیتُم لَو أنَّ رَجُلاً أخَذَ شَرقا یَمشی إلَیهِ وَالآخَرَ غَربا أکانَ یَجوزُ عِندَکُم أن یَلتَقِیا ما داما سائِرَینِ عَلی وُجوهِهِما ؟ قالوا : لا . قالَ : فَوَجَبَ ألّا یَختَلِطَ النّورُ وَالظُّلمَهُ لِذَهابِ کُلِّ واحِدٍ مِنهُما فی غَیرِ جِهَهِ الآخَرِ ، فَکَیفَ حَدَثَ هذَا العالَمُ مِنِ امتِزاجِ ما هُوَ مُحالٌ أن یَمتَزِجَ ؟ بَل هُما مُدَبَّرانِ جَمیعا مَخلوقانِ ، فَقالوا : سَنَنظُرُ فی اُمورِنا . (1)

.

1- .الاحتجاج : ج 1 ص 38 عن الإمام العسکری عن الإمام الصادق علیه السلام عن آبائه علیهم السلام ، التفسیر المنسوب الی الإمام العسکری علیه السلام : ص 537 ح 323 ، بحار الأنوار : ج 9 ص 263 ح 1 .


ص: 387

امام علی علیه السلام در بیان مناظره پیامبر صلی الله علیه و آله با پیروان ادیان : سپس پیامبر خدا به ثنویه که می گفتند: نور و ظلمت، تدبیر کننده اند ، رو کرد و فرمود: «چه چیزی شما را وا داشت که این سخن را بگویید؟» . گفتند: از آن جا که ما جهان را دو بخش یافتیم: خیر و شر، و خیر را ضدّ شر یافتیم. آن گاه قبول نکردیم که یک فاعل، یک کار و ضدّ آن را [با هم] انجام دهد؛ بلکه برای هر یک از آن دو، فاعلی [جداگانه] لازم است . آیا نمی بینی که محال است برف، گرم کند، چنان که محال است آتش، سرد نماید؟ آن گاه بود که دو آفریننده قدیمی را اثبات نمودیم: ظلمت و نور. پیامبر خدا به آنان فرمود: «آیا شما سیاهی و سفیدی، سرخی و زردی، و سبزی و آبی را نیافتید، در حالی که هر یک از آنها با دیگری به خاطر محال بودن اجتماع دو رنگ از آنها در یک چیز، ضدّند، چنان که گرمی و سردی به خاطر محال بودن اجتماع آن دو در یک چیز، ضدّ هم اند؟ گفتند: چرا. فرمود: «پس چرا برای هر رنگی، آفریننده ای قدیمْ را اثبات نکردید تا فاعل هر یکی از این رنگ ها، غیر از فاعل دیگری باشد؟». پس ساکت شدند. سپس فرمود: «چگونه نور و ظلمت با هم ترکیب می شوند، در حالی که از سرشت نور، بالا رفتن، و از سرشت ظلمت، فرود آمدن است؟ آیا شما مردی را دیده اید که به شرق می رود و دیگری را که به غرب می رود؟ آیا نزد شما ممکن است که این دو مرد، مادامی که در جهتِ خود می روند، به همدیگر برسند؟» . گفتند: نه. فرمود: «پس، لازم است که نور و ظلمت با هم ترکیب نشوند، به این جهت که هر یک از آن دو، در جهت خلاف دیگری است . پس چگونه است که این جهان از ترکیب دو چیزی که ترکیبشان محال است، به وجود آمده باشد؟ بلکه آن دو، تدبیرشده و آفریده شده اند». گفتند: در عقیده هایمان تجدید نظر می کنیم .

.



ص: 388

الإمام الصادق علیه السلام :إذا أصبَحتَ فَقُل : اللّهُمَّ إنّی أعوذُ بِکَ مِن شَرِّ ما خَلَقتَ وذَرَأتَ وبَرَأتَ فی بِلادِکَ وعِبادِکَ ، اللّهُمَّ إنّی أسأَلُکَ بِجَلالِکَ وجَمالِکَ وحِلمِکَ وکَرَمِکَ کَذا وکَذا . (1)

راجع : ص 378 (تقدیر الخیر والشرّ) ، و دانش نامه عقاید اسلامی : ج 9 ص 94 (وجوب الایمان بالقدر) ، و ص 96 (تحریم التکذیب بالقدر) .

7 / 3خَلْقُ الخَیرِ قَبلَ الشَّرِّرسول اللّه صلی الله علیه و آله :قالَ اللّهُ عز و جل : یا آدَمُ أنَا اللّهُ الکَریمُ ، خَلَقتُ الخَیرَ قَبلَ الشَّرِّ . (2)

الإمام الباقر علیه السلام :إنَّ اللّهَ عز و جل ... خَلَقَ الرَّحمَهَ قَبلَ الغَضَبِ ، وخَلَقَ الخَیرَ قَبلَ الشَّرِّ ، وخَلَقَ الأَرضَ قَبلَ السَّماءِ ، وخَلَقَ الحَیاهَ قَبلَ المَوتِ ، وخَلَقَ الشَّمسَ قَبلَ القَمَرِ ، وخَلَقَ النّورَ قَبلَ الظُّلمَهِ . (3)

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ اللّهَ خَلَقَ الخَیرَ یَومَ الأَحَدِ ، وما کانَ لِیَخلُقَ الشَّرَّ قَبلَ الخَیرِ . (4)

7 / 4الخَیرُ بِتَوفیقِ اللّهِ وَالشَّرُّ بِخِذلانِهِالإمام علیّ علیه السلام لَمّا سُئِلَ عَنِ القَضاءِ وَالقَدَرِ : لا تَقولوا : وَکَلَهُمُ اللّهُ إلی أنفُسِهِم فَتُوَهِّنوهُ ، ولا تَقولوا : أجبَرَهُم عَلَی المَعاصی فَتُظَلِّموهُ ، ولکِن قولوا : الخَیرُ بِتَوفیقِ اللّهِ وَالشَّرُّ بِخِذلانِ اللّهِ ، وکُلٌّ سابِقٌ فی عِلمِ اللّهِ . (5)

.

1- .الکافی : ج 2 ص 527 ح 15 عن عیسی بن عبد اللّه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 292 ذیل ح 53 .
2- .تفسیر العیّاشی : ج1 ص35 ح21 عن عطاء عن الإمام الباقر عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار: ج11 ص182 ح36.
3- .الکافی : ج 8 ص 145 ح 116 عن سلام بن المستنیر ، بحار الأنوار : ج 57 ص 98 ح 83 .
4- .الکافی : ج 8 ص 145 ح 117 ، تفسیر العیّاشی : ج 2 ص 140 ح 4 کلاهما عن عبد اللّه بن سنان ، بحار الأنوار : ج 57 ص 59 ح 30 .
5- .الاحتجاج : ج 1 ص 493 ح 122 ، عوالی اللآلی : ج 4 ص 109 ح 164 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 95 ح 16 .


ص: 389



7 / 3 آفرینش خیر، پیش از شر

7 / 4 خیر، به توفیق خدا و شر، به فرو گذاشتن اوست

امام صادق علیه السلام :وقتی صبح کردی، بگو: «خدایا! از شرّ آنچه آفریدی و در سرزمین ها و میان بندگانت پراکندی و ساختی، به تو پناه می برم. خدایا! به جلال و جمال و بردباری و کَرَمت، از تو چنین و چنان می خواهم».

ر . ک : ص 379 (تقدیر خیر و شر) . دانش نامه عقاید اسلامی : ج 9 ص 95 (واجب بودن ایمان به قدر) . و ص 97 (تحریم تکذیب تقدیر) .

7 / 3آفرینش خیر، پیش از شرپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند عز و جل فرمود: «ای آدم! منِ خدایِ بزرگوار، خیر را پیش از شر آفریدم».

امام باقر علیه السلام :همانا خداوند عز و جل ... رحمت را پیش از خشم، و خیر را پیش از شر، و زمین را پیش از آسمان، و زندگی را پیش از مرگ، و خورشید را پیش از ماه، و نور را پیش از ظلمت آفرید.

امام صادق علیه السلام :همانا خداوند، خیر را روز یکشنبه آفرید و چنین نبود که شر را پیش از خیر بیافریند.

7 / 4خیر، به توفیق خدا و شر، به فرو گذاشتن اوستامام علی علیه السلام وقتی درباره قضا و قدر، مورد پرسش قرار گرفت : نگویید: خدا آنان را به خودشان وا گذاشته است تا [بدین گفته] او را سبک شمرید، و نگویید: آنان را به گناهان وا داشته است تا [بِدان] به او ستم نمایید؛ لیکن بگویید: خیر، به توفیق خدا و شر به نبودِ آن بستگی دارد، و همه در گذشته در دانش خدا بوده اند.


.



ص: 390

7 / 5الخَیرُ مِنَ اللّهِ وَالشَّرُّ لَیسَ إلَیهِالکتاب« مَّا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَکَ مِن سَیِّئَهٍ فَمِن نَّفْسِکَ وَأَرْسَلْنَکَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَکَفَی بِاللَّهِ شَهِیدًا » . (1)

الحدیثالإمام الصادق علیه السلام :اللّهُمَّ أنتَ المَلِکُ الحَقُّ لا إلهَ إلّا أنتَ ... الخَیرُ فی یَدَیکَ وَالشَّرُّ لَیسَ إلَیکَ . (2)

عنه علیه السلام :مَن زَعَمَ أنَّ اللّهَ یَأمُرُ بِالفَحشاءِ فَقَد کَذَبَ عَلَی اللّهِ ، ومَن زَعَمَ أنَّ الخَیرَ وَالشَّرَّ إلَیهِ فَقَد کَذَبَ عَلَی اللّهِ . (3)

الاحتجاج :مِن سُؤالِ الزِّندیقِ الَّذی سَأَلَ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام عَن مَسائِلَ کَثیرَهٍ أن قالَ : ... فَالعَمَلُ الصّالِحُ مِنَ العَبدِ هُوَ فِعلُهُ ، وَالعَمَلُ الشَّرُّ مِنَ العَبدِ هُوَ فِعلُهُ ؟ قالَ علیه السلام : العَمَلُ الصّالِحُ مِنَ العَبدِ بِفِعلِهِ وَاللّهُ بِهِ أمَرَهُ ، وَالعَمَلُ الشَّرُّ مِنَ العَبدِ بِفِعلِه وَاللّهُ عَنهُ نَهاهُ . قالَ : ألَیسَ فَعَلَهُ بِالآلَهِ الَّتی رَکَّبَها فیهِ ؟ قالَ علیه السلام : نَعَم ، ولکِن بِالآلَهِ الَّتی عَمِلَ بِهَا الخَیرَ قَدَرَ عَلَی الشَّرِّ الَّذی نَهاهُ عَنهُ . قالَ : فَإِلَی العَبدِ مِنَ الأَمرِ شَیءٌ ؟ قالَ علیه السلام : ما نَهاهُ اللّهُ عَن شَیءٍ إلّا وقَد عَلِمَ أنَّهُ یُطیقُ تَرکَهُ ، ولا أمَرَهُ بِشَیءٍ إلّا وقَد عَلِمَ أنَّهُ یَستَطیعُ فِعلَهُ ؛ لِأَنَّهُ لَیسَ مِن صِفَتِهِ الجَورُ وَالعَبَثُ وَالظُّلمُ وتَکلیفُ العِبادِ ما لا یُطیقونَ . (4)

.

1- .. النساء : 79 .
2- .الکافی : ج 3 ص 310 ح 7 ، تهذیب الأحکام : ج 2 ص 67 ح 244 کلاهما عن الحلبی ، المصباح للکفعمی : ص 23 ، البلد الأمین : ص7 کلاهما من دون إسنادٍ إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 84 ص 366 .
3- .الکافی : ج 1 ص 156 ح 2 ، المحاسن : ج 1 ص 442 ح 1023 ، تفسیر العیّاشی : ج 2 ص 12 ح 17 کلها عن أبی بصیر ، بحار الأنوار : ج 5 ص 161 ح 23 .
4- .الاحتجاج : ج 2 ص 223 ، بحار الأنوار : ج 10 ص 170 ح 2 .


ص: 391



7 / 5 خیر از جانب خداست؛ ولی شر به او منسوب نیست

7 / 5خیر از جانب خداست؛ ولی شر به او منسوب نیستقرآن«هر چه از خوبی به تو می رسد، از جانب خداست و آنچه از بدی به تو می رسد، از خود توست، و تو را به پیامبری برای مردم فرستادیم و گواه بودن خدا، بس است» .

حدیثامام صادق علیه السلام :خدایا! تو پادشاه حقّی و معبودی جز تو نیست... . خیر در دستان توست؛ ولی شر به تو منسوب نیست.

امام صادق علیه السلام :هر که گمان کند که خداوند به بدی فرمان می دهد، به یقین بر خدا دروغ بسته است، و هر که گمان کند که خیر و شر [هر دو] به او منسوب اند، به یقین، [باز هم] بر خدا دروغ بسته است.

الاحتجاج :از جمله پرسش های زِندیقی که درباره مسائل بسیاری از امام صادق علیه السلام پرسید، این است که گفت:... پس عمل نیک بنده، فعل اوست و عمل بد بنده [نیز ]فعل اوست؟ [امام علیه السلام ] فرمود: «عمل نیک بنده، فعل اوست و خداوند، او را بِدان امر کرده، و عمل بد بنده [نیز ]فعل اوست؛ ولی خداوند، او را از آن نهی کرده است». گفت: آیا آن فعل را با وسیله ای (عضوی) که [خدا] در اختیارش قرار داده، انجام نداده است؟ [امام علیه السلام ] فرمود: «بله؛ لیکن با همان وسیله ای (عضوی) که با آن، عمل خیر را انجام می دهد، بر عمل بدی [هم ]که خدا او را از آن نهی کرده، توانا شده است». گفت: پس، بنده در انجام دادن کار، آزاد است؟ [امام علیه السلام ] فرمود: «خداوند از چیزی نهی نکرد، جز این که می داند بنده توان ترک آن را دارد و به چیزی امر نکرد، جز این که می داند بنده توان انجام دادن آن را دارد؛ زیرا جور و سرگرمی و ستم و تکلیف کردن بندگان به آنچه توانش را ندارند، از صفات خداوند نیستند».


.



ص: 392

. .



ص: 393

. .



ص: 394

. .



ص: 395



سخنی درباره نقش قضا و قدر در پیدایش مصایب و شرور

1 . خیر و شر ، مخلوق و مقدّر خدایند

سخنی درباره نقش قضا و قدر در پیدایش مصایب و شرورآیات و احادیث این فصل ، به چند نکته بسیار مهم در شناخت مبدأ خیر و شر در نظام آفرینش و نقش قضا و قدر در پیدایش مصائب (گرفتاری ها) و شُرور (بدی ها و ناگواری ها) اشاره دارند . این نکات ، عبارت اند از :

1 . خیر و شر ، مخلوق و مقدّر خدایندخیر و شر ، مخلوق و مقدّر خدایند ، بدین معنا که پدیده ها (اعم از حوادث طبیعی و غیر طبیعی) ، همه در محدوده خلق و تقدیر خداوند هستند و اگر خداوند متعال نخواهد ، هیچ پدیده ای، چه خیر و چه شرّ ، تحقّق نمی یابد . حتّی کارهایی که انسان به اراده و اختیار خود انجام می دهد ، از این قانون کلّی ، مستثنا نیستند ، هر چند خداوند متعال ، در وضع قوانین و احکام ، از کارهای زشت ، نهی کرده است . این آیه شریف ، به همین معنا اشاره دارد : «بگو : همه[ی پیشامدهای خوب و بد] ، از جانب خدایند» . (1) اعتقاد به این حقیقت ، «توحید اَفعالی» نامیده می شود . بر این اساس، ثنویّه که آفریدگارِ شُرور را غیر از آفریدگار خیرات می دانند


.

1- .نساء : آیه 78 .


ص: 396



2 . آفرینش و تقدیر شر ، تَبَعی است

مشرک، و قَدَریّه که شُرور را خارج از محدوده تقدیر الهی می دانند کافر شمرده شده اند .

2 . آفرینش و تقدیر شر ، تَبَعی استاحادیثِ تقدیم آفرینش خیر بر شر (1) بیانگر این مطلب اند که هر چند شر ، آفریدگاری جدا از آفریدگار خیر ندارد و آفریدگار هر دو ، همان ذات پاک خداوند است ، ولی خلقت شر و تقدیر آن ، اصالت ندارد ؛ بلکه به تَبَع خیر است . از این رو پس از خیر و به دنبال آن ، آفریده شده است . به سخن دیگر، هدف آفریدگار از آفرینش ، چیزی جز خیر نیست ؛ لیکن آفرینش خیر در جهان مادّه ، ناگزیر ، برخی از شُرور را به دنبال دارد . برای نمونه ، آفرینش زمین، خیر است ؛ ولی زمین ، ویژگی هایی دارد که گاهی زلزله پدید می آید . بنا بر این ، زلزله هم مانند خود زمین ، پدیده ای الهی است ؛ امّا هدف اصلی و اوّلیِ آفریدگار، آفریدن زلزله نبوده و این پدیده پس از آفرینش زمین و به تَبَع آن ، تحقّق یافته است . (2) البتّه همین زلزله ، حکمت های فراوانی همچون : آزمایش، به یاد آوردن خدا و تکامل انسان ها دارد . نمونه دیگر : آفرینش انسان ، خیر است ؛ امّا وی برای رسیدن به هدف آفرینش خود که همانا رسیدن به مقام خلافت الهی است باید دارای اراده و آزادی باشد . از آن سو، موجود بااراده و آزاد ، می تواند از آزادی خود ، سوء استفاده کند، شر (بدی) ایجاد نماید و جامعه را به فساد بکشاند . (3) در این جا نیز


.

1- .ر . ک : ص 389 (آفرینش خیر ، پیش از شر) .
2- .در مبحث شرور طبیعی توضیح خواهیم داد که بخشی از آنها ناشی از کارهای زشت انسان اند .
3- .آیه 30 سوره بقره «أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا و وَ یَسْفِکُ الدِّمَآءَ ؛ [ فرشتگان گفتند] : آیا در آن (زمین) ، کسی را می گماری که فساد می انگیزد و خون ها می ریزد؟» ، به همین معنا اشاره دارد .


ص: 397



3 . انسان در پیدایش ناگواری ها نقش دارد

هدف آفرینش، آفریدن شر و فساد نبوده است ؛ بلکه شر و فساد ، پس از آفرینش موجودِ آزادی به نام انسان و به تبع آن ، تحقّق می یابند.

3 . انسان در پیدایش ناگواری ها نقش داردسومین نکته قابل توجّه در تبیین رابطه «قضا و قدر» و «شُرور» ، نقش انسان در پیدایش شُرور است . تقدیر الهی در مورد شُروری که به دست انسان پدید می آیند، خِذلان (به معنای: واگذار شدن انسان به خویش) است . انسان ، گاهی استحقاق «توفیق» می یابد و گاهی استحقاق «خذلان»، و آن گاه که استحقاق خذلان یافت، خداوند ، او را به خود ، وا می گذارد . در این جاست که انسان ، بدون این که مجبور باشد ، به اراده خودش شر می آفریند . بر این اساس ، آنچه خیر از انسان سر می زند ، به توفیق خداوند و منسوب به خداست و آنچه شر از انسان سر می زند ، به خودِ او منسوب است ؛ چرا که او بر خلاف خواست تشریعی خداوند و به اراده خود، آن را انجام داده است ، چنان که در دعا می خوانیم : «خیر در دستان توست و شر به تو منسوب نیست» . این موضوع در فصل آینده ، بیشتر توضیح داده خواهد شد .


.



ص: 398

الفصل الثّامن : دور القضاء والقدر فی أفعال الإنسان8 / 1تَقدیرُ الأَفعالِالکتاب«وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ وَ مَا تَعْمَلُونَ» . (1)

«وَ مَا تَشَاءُونَ إِلَا أَن یَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا» . (2)

«وَ مَا تَشَاءُونَ إِلَا أَن یَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَلَمِینَ» . (3)

الحدیثالإمام الصادق علیه السلام :أفعالُ العِبادِ مَخلوقَهٌ خَلقَ تَقدیرٍ لا خَلقَ تَکوینٍ ، وَاللّهُ خالِقُ کُلِّ شَیءٍ ، ولا یَقولُ بِالجَبرِ ولا بِالتَّفویضِ . (4)

.

1- .الصافّات : 96 .
2- .الإنسان : 30 .
3- .التکویر : 29 .
4- .الخصال : ص 608 ح 9 ، التوحید : ص 407 ح 5 وفیه «نقول» بدل «یقول» وکلاهما عن الأعمش ، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 125 ح 1 عن الفضل بن شاذان عن الإمام الرضا علیه السلام ، تحف العقول : ص 421 عن الإمام الرضا علیه السلام و ص 445 عن الفضیل بن یسار عن الإمام الرضا علیه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 10 ص 356 ح 1 .


ص: 399