گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلد نهم
فصل نهم : نقش قضا و قدر در خوش بختی و بدبختی



9 / 1 خوش بخت ، در رحم مادرش خوش بخت است و همچنین بدبخت

فصل نهم : نقش قضا و قدر در خوش بختی و بدبختی9 / 1خوش بخت ، در رحم مادرش خوش بخت است و همچنین بدبختقرآن«و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خوش بخت ، کسی است که در رَحِم مادرش خوش بخت گشته است و بدبخت ، کسی است که در رَحِم مادرش بدبخت شده است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :وقتی نطفه در رَحِم قرار گرفت و چهل روز از آن سپری شد... ، فرشته رَحِم می آید و استخوان و گوشت و خون و مو و پوست و گوش و چشم آن (جنین) را شکل می دهد و می گوید : «پروردگارا! آیا مرد است ، یا زن؟ پروردگارا! آیا بدبخت است ، یا خوش بخت؟» . آن گاه خداوند عز و جل آنچه را بخواهد ، حکم می کند و همان نوشته می شود . سپس می گوید : «پروردگارا! روزیِ او چیست؟» . آن گاه خدا آنچه را بخواهد ، حکم می کند . پس نوشته می شود و سپس در یک صفحه پیچیده می شود و تا روز رستاخیز ، گشوده نمی شود .

.


ص: 60

عنه صلی الله علیه و آله :فَرَغَ اللّهُ إلی کُلِّ عَبدٍ مِن خَمسٍ : مِن أجَلِهِ ورِزقِهِ وأثَرِهِ وشَقِیٌّ أم سَعیدٌ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام فی تَفسیرِ عِلمِ الغَیبِ : یَعلَمُ اللّهُ سُبحانَهُ ما فِی الأَرحامِ مِن ذَکَرٍ أو اُنثی ، وقَبیحٍ أو جَمیلٍ ، وسَخِیٍّ أو بَخیلٍ ، وشَقِیٍّ أو سَعیدٍ ، ومَن یَکونُ فِی النّارِ حَطَبا أو فِی الجِنانِ لِلنَّبِیّینَ مُرافِقا . (2)

عنه علیه السلام :اللّهُمَّ داحِیَ المَدحُوّاتِ (3) ، وداعِمَ المَسموکاتِ ، وجابِلَ القُلوبِ عَلی فِطرَتِها ، شَقِیِّها وسَعیدِها ... . (4)

الإمام زین العابدین علیه السلام فی دُعائِهِ : لَیتَ شِعری أَ لِلشَقاءِ وَلَدَتنی اُمّی أم لِلعَناءِ رَبَّتنی؟ فَلَیتَها لَم تَلُدنی وَلَم تَرَبَّنی وَلَیتَنی عَلِمتُ أمِن أهلِ السَّعادَهِ جَعَلتَنی ؟ وبِقُربِکَ وجِوارِکَ خَصَصتَنی ؟ فَتَقِرَّ بِذلِکَ عَینی وتَطمَئِنَّ لَهُ نَفسی . (5)

عنه علیه السلام فی دُعائِهِ : مَن کانَ مِن أهلِ السَّعادَهِ خَتَمتَ لَهُ بِها ، ومَن کانَ مِن أهلِ الشَّقاوَهِ خَذَلتَهُ لَها . (6)

.

1- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 169 ح 21782 ، السنّه لابن أبی عاصم : ص 134 ح 307 وفیه «مضجعه» بدل «أثره» ، تاریخ دمشق : ج 16 ص 290 ح 3931 بزیاده «ومضجعه» بعد «أثره» وکلّها عن أبی الدرداء ، کنز العمّال : ج 1 ص 107 ح 492 .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 128 ، بحار الأنوار : ج 32 ص 250 ح 197 ؛ ینابیع المودّه : ج 3 ص 435 .
3- .داحی المدحوّات : الدّحُو : البَسطُ ، والمدحوّات : الأرضون (النهایه : ج 2 ص 106 «دحا») .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 72 ، الغارات : ج 1 ص 159 عن أبی سلام الکندی ، فلاح السائل : ص 443 ح 303 عن فاطمه علیهاالسلاموفیهما «بارئ» بدل «داعم» ، بحار الأنوار : ج 77 ص 297 ح 5 .
5- .بحار الأنوار : ج 94 ص 143 .
6- .الصحیفه السجّادیّه : ص 182 الدعاء 46 ، المزار الکبیر : ص 459 ، مصباح المتهجّد : ص 370 ح 500 ، جمال الاُسبوع : ص 263 ؛ شرح نهج البلاغه : ج 6 ص 179 .

ص: 61

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند برای هر بنده ای ، پنج چیز را از پیش تعیین کرده است : اَجَلش را، روزی اش را، عملش را و بدبختی یا خوش بختی او را .

امام علی علیه السلام در تفسیر علم غیب : خداوند سبحان ، آنچه را در رَحِم هاست (اعم از : مرد و زن ، زشت و زیبا ، سخاوتمند و بخیل ، بدبخت و خوش بخت ، و آن که هیزم آتش جهنّم است و یا در بهشت همراه پیامبران است)، می داند .

امام علی علیه السلام :خدایا! ای گستراننده زمین و برپادارنده آسمان ها و پدید آورنده دل ها (چه بدبخت آنها و چه خوش بخت آنها) بر پایه فطرتشان ... !

امام زین العابدین علیه السلام در دعایش : ای کاش می دانستم که مادرم مرا برای بدبختی به دنیا آورد یا برای رنج ، بزرگم کرد ! ای کاش مرا نمی زایید و بزرگم نمی کرد ! ای کاش می دانستم که آیا مرا از خوش بختان قرار دادی و مرا به قُرب و همجواری ات ویژه ساختی ، تا بِدان ، چشمم روشن شود و جانم آرام گیرد !

امام زین العابدین علیه السلام در دعایش : هر که از خوش بختان بود ، سعادت را سرانجام او قرار دادی و هر که از بدبختان بود ، به خاطر بدبختی ، او را خوار ساختی .

.


ص: 62

الإمام الباقر علیه السلام :إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی لَمّا خَلَقَ الخَلقَ مِن طینٍ أفاضَ بِها کَإِفاضَهِ القِداحِ (1) ، فَأَخرَجَ المُسلِمَ فَجَعَلَهُ سَعیدا ، وجَعَلَ الکافِرَ شَقِیّا . (2)

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ اللّهَ خَلَقَ السَّعادَهَ وَالشَّقاءَ قَبلَ أن یَخلُقَ خَلقهُ ، فَمَن خَلَقَهُ اللّهُ سَعیدا لَم یُبغِضهُ أبَدا ، وإن عَمِلَ شَرّا أبغَضَ عَمَلَهُ ولَم یُبغِضهُ ، وإن کانَ شَقِیّا لَم یُحِبَّهُ أبَدا ، وإن عَمِلَ صالِحا أحَبَّ عَمَلَهُ وأبغَضَهُ لِما یَصیرُ إلَیهِ ، فَإِذا أحَبَّ اللّهُ شَیئا لَم یُبغِضهُ أبَدا ، وإذا أبغَضَ شَیئا لَم یُحِبَّهُ أبَدا (3) . (4)

عنه علیه السلام :یُسلَکُ بِالسَّعیدِ فی طَریقِ الأَشقِیاءِ حَتّی یَقولَ النّاسُ : ما أشبَهَهُ بِهِم ، بَل هُوَ مِنهُم ثُمَّ یَتَدارَکُهُ السَّعادَهُ ، وقَد یُسلَکُ بِالشَّقِیِّ طَریقَ السُّعَداءِ حَتّی یَقولَ النّاسُ : ما أشبَهَهُ بِهِم بَل هُوَ مِنهُم ثُمَّ یَتَدارَکُهُ الشَّقاءُ ، إنَّ مَن کَتَبَهُ اللّهُ سَعیدا وإن لَم یَبقَ مِنَ الدُّنیا إلّا فُواقَ (5) ناقَهٍ خَتَمَ لَهُ بِالسَّعادَهِ . (6)

.

1- .القِدْحُ : هو السهم الّذی کانوا یستقسمون به (النهایه : ج 4 ص 20 «قدح») . فإنّهم کانوا یخلطونها ویقرعون بها بعدما یکتبون علیها أسماءهم ، وفی التشبیه إشاره لطیفه إلی اشتباه خیر بنی آدم بشرّهم إلی أن یمیز اللّه الخبیث من الطیّب (مرآه العقول : ج 21 ص 26) .
2- .الکافی : ج 6 ص 15 ح 5 عن أبی حمزه ، بحار الأنوار : ج 60 ص 363 ح 57 .
3- .بیان : خلق السعاده والشقاوه فقدّرهما بتقدیر التکالیف الموجبه لهما ، أو أن یکتب فی الألواح السماویّه کونه من أهل الجنّه ، أو من أهل النّار . موافقا لعِلمه سبحانه ، التابع لما یختارونه بعد وجودهم وتکلیفهم بإرادتهم واختیارهم والمراد بالخلق ثانیا الإیجاد فی الخارج (مرآه العقول : ج 2 ص 166) .
4- .الکافی : ج 1 ص 152 ح 1 ، التوحید : ص 357 ح 5 نحوه ، المحاسن : ج 1 ص 435 ح 1009 وفیه «یصیّره» بدل «یصیر» وکلّها عن منصور بن حازم ، بحار الأنوار : ج 5 ص 157 ح 11 .
5- .فَوَاقُ ناقه : وهو ما بین الحَلبَتین من الراحه (النهایه : ج 3 ص 479 «فوق») .
6- .الکافی : ج 1 ص 154 ح 3 ، التوحید : ص 357 ح 4 وفیه «علمه» بدل «کتبه» ، المحاسن : ج 1 ص 437 ح 1013 نحوه وکلّها عن علیّ بن حنظله ، بحار الأنوار : ج 5 ص 159 ح 15 .

ص: 63

امام باقر علیه السلام :وقتی خداوند تبارک و تعالی مردم را از گِل آفرید ، مانند تیر قرعه (1) آن ها را انداخت . آن گاه مسلمان را بیرون آورد و او را خوش بخت قرار داد ، و کافر را بدبخت قرار داد .

امام صادق علیه السلام :خداوند ، پیش از آن که بندگانش را بیافریند ، خوش بختی و بدبختی را آفرید . خداوند ، هر که را خوش بخت آفریده ، هرگز دشمنش نمی دارد و اگر او کار بدی انجام دهد ، کارش را دشمن می دارد ، نه خودش را . و چنانچه [بنده اش] بدبخت باشد ، هرگز او را دوست نمی دارد و اگر او کار خوبی انجام دهد ، کارش را دوست می دارد ؛ ولی خودش را به خاطر سرانجامش دشمن می دارد . پس هر گاه خداوند عز و جلچیزی را دوست بدارد ، هرگز دشمنش نمی دارد و هر گاه چیزی را دشمن بدارد ، هرگز دوستش نمی دارد . (2)

امام صادق علیه السلام :[گاهی] خوش بخت را در طریق بدبختان می برند . به گونه ای که مردم می گویند : «او چه قدر شبیه آنان و بلکه از خود آنان است!» و سپس خوش بختی ، او را در می یابد ، و گاهی بدبخت را در راه خوش بختان می برند ، به گونه ای که مردم می گویند : «او چه قدر شبیه آنان و بلکه از خود آنان است!» و سپس بدبختی ، او را در می یابد . همانا خداوند ، برای هر که خوش بختی تقدیر کند ، هر چند از عمر دنیا جز به اندازه فاصله دو دوشیدنِ شتر باقی نمانده باشد، خوش بختی را فرجام او قرار خواهد داد .

.

1- .واژه «سهم» که در متن عربیِ حدیث آمده است، به تیرچه هایی گفته می شد که نام افراد را بر آنها می نوشتند و آنها را در داخل کیسه ای می ریختند و با آن قرعه می زدند . در این تشبیه ، اشاره ای ظریف است به مُشتبه بودن (معلوم نبودنِ) خوب و بدِ انسان ها ، تا این که خداوند ، پلید را از پاک ، مشخّص کند .
2- .توضیح ، این که خوش بختی و بدبختی را آفرید و آن دو را با مقدّر کردن تکالیفی که موجب آن دو می شوند ، فراهم آورد ، یا بر اساس آنچه مردمان ، پس از به وجود آمدن و مکلّف شدن ، با اراده و خواست خودشان انتخاب می کنند ، در لوح های آسمانی می نویسد که او بهشتی است و یا جهنّمی ، و مراد از آفرینش دوم ، به وجود آوردن در عالم هستی است (مرآه العقول : ج 2 ص 166) .

ص: 64

9 / 2مَعنی سَعادَهِ المَولودِ وشَقاوَتِهِ قَبلَ وِلادَتِهِالتوحید عن محمّد بن أبی عمیر :سَأَلتُ أبَا الحَسَنِ موسَی بنَ جَعفَرٍ علیه السلام عَن مَعنی قَولِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله : «الشَّقِیُّ مَن شَقِیَ فی بَطنِ اُمِّهِ ، وَالسَّعیدُ مَن سَعِدَ فی بَطنِ اُمِّهِ» ، فَقالَ : الشَّقِیُّ مَن عَلِمَ اللّهُ وهُوَ فی بَطنِ اُمِّهِ أنَّهُ سَیَعمَلُ أعمالَ الأَشقِیاءِ ، وَالسَّعیدُ مَن عَلِمَ اللّهُ وهُوَ فی بَطنِ اُمِّهِ أنَّهُ سَیَعمَلُ أعمالَ السُّعَداءِ . قُلتُ لَهُ : فَما مَعنی قَولِهِ صلی الله علیه و آله : اِعمَلوا فَکُلٌّ مُیَسَّرٌ لِما خُلِقَ لَهُ . فَقال : إنَّ اللّهَ عز و جل خَلَقَ الجِنَّ وَالإِنسَ لِیَعبُدوهُ ولَم یَخلُقهُم لِیَعصوهُ ، وذلِکَ قَولُهُ عز و جل : «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْاءِنسَ إِلَا لِیَعْبُدُونِ» (1) فَیَسَّرَ کُلّاً لِما خُلِقَ لَهُ ، فَالوَیلُ (2) لِمَنِ استَحَبَّ العَمی عَلَی الهُدی . (3)

الإمام علیّ علیه السلام :کُنّا فی جِنازَهٍ فی بَقیعِ الغَرقَدِ (4) ، فَأَتانَا النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَقَعَدَ وقَعَدنا حَولَهُ ومَعَهُ مِخصَرَهٌ (5) فَنَکَّسَ فَجَعَلَ یَنکُتُ بِمِخصَرَتِهِ ، ثُمَّ قالَ : ما مِنکُم مِن أحَدٍ ما مِن نَفسٍ مَنفوسَهٍ إلّا کُتِبَ مَکانُها مِنَ الجَنَّهِ وَالنّارِ ، وإلّا قَد کُتِبَ شَقِیَّهً أو سَعیدَهً . فَقالَ رَجُلٌ : یا رَسولَ اللّهِ ، أفَلا نَتَّکِلُ عَلی کِتابِنا ونَدَعُ العَمَلَ ، فَمَن کانَ مِنّا مِن أهلِ السَّعادَهِ فَسَیَصیرُ إلی عَمَلِ أهلِ السَّعادَهِ ، وأمّا مَن کانَ مِنّا مِن أهلِ الشَّقاوَهِ فَسَیَصیرُ إلی عَمَلِ أهلِ الشَّقاوَهِ . قالَ : أمّا أهلُ السَّعادَهِ فَیُیَسَّرونَ لِعَمَلِ السَّعادَهِ ، وأمّا أهلُ الشَّقاوَهِ فَیُیَسَّرونَ لِعَمَلِ الشَّقاوَهِ ، ثُمَّ قَرَأَ : «فَأَمَّا مَنْ أَعْطَی وَ اتَّقَی * وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَی * فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَی» (6) . (7)

.

1- .الذاریات : 56 .
2- .الوَیلُ : کلمه عذاب ، وقیل : وادٍ فی جهنّم لو اُرسِلت فیه الجبال لماعت من حرّه (الصحاح : ج 5 ص 1846 «ویل») .
3- .التوحید : ص 356 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 157 ح 10 .
4- .بقیع الغرقد : موضع بظاهر المدینه فیه قبور أهلها (النهایه : ج 1 ص 146 «بقع») .
5- .المخصَرَهُ : ما یختصره الإنسان بیده فیمسکه من عصا أو عُکّازه أو مِقرعه أو قضیب ، وقد یتّکئ علیه (النهایه : ج 2 ص 36 «خصر») .
6- .اللّیل : 5 7 .
7- .صحیح البخاری : ج 1 ص 458 ح 1296 ، صحیح مسلم : ج 4 ص 2039 ح 6 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 273 ح 1067 ، مسند أبی یعلی : ج 1 ص 290 ح 578 کلّها عن أبی عبد الرحمن والثلاثه الأخیره نحوه .

ص: 65



9 / 2 معنای خوش بختی و بدبختی نوزاد ، پیش از تولّد

9 / 2معنای خوش بختی و بدبختی نوزاد ، پیش از تولّدنقش قضا و قدر در خوش بختی و بدبختیالتوحید به نقل از محمّد بن ابی عمیر : از امام کاظم علیه السلام درباره معنای این سخن پیامبر خدا که : «بدبخت ، کسی است که در رَحِم مادرش بدبخت گشته است و خوش بخت ، کسی است که در رَحِم مادرش خوش بخت شده است» پرسیدم . فرمود : «بدبخت ، کسی است که خدا در حالی که او در رَحِم مادرش است ، می داند که او کارهای بدبختان را خواهد کرد ، و خوش بخت ، کسی است که خدا در حالی که او در رَحِم مادرش است ، می داند که او کارهای خوش بختان را خواهد کرد» . به ایشان گفتم : پس معنای این سخن پیامبر خدا که : «عمل کنید ، که هر کس برای آنچه آفریده شده موفّق است» ، چیست؟ فرمود : «خداوند عز و جل جن و انس را آفرید تا او را بپرستند و آنان را نیافرید که نافرمانی اش کنند ، و این [به دلیل ]سخن خداوند عز و جل است که : «و جن و انس را نیافریدم ، جز برای آن که مرا بپرستند» . این چنین [خداوند ، راه رسیدن] هر کس را به فلسفه آفرینش خود ، هموار ساخته است . پس ، وای بر کسی که گم راهی را بر هدایت ترجیح دهد !

امام علی علیه السلام :در بقیع غَرقَد (1) کنار جنازه ای بودیم که پیامبر صلی الله علیه و آله ، در حالی که چوب دستی ای همراه داشت ، پیش ما آمد و نشست و ما نیز اطراف او نشستیم . [پیامبر صلی الله علیه و آله ]چوب دستی اش را سر و ته کرد و شروع به زمین زدن آن نمود و سپس فرمود : «هیچ یک از شما نیست (/ هیچ مولودی نیست) ، مگر این که مکان او در بهشت و جهنّم ، مقرّر شده است و بدبختی و خوش بختی او ، از پیش ، معیّن شده است» . مردی گفت : ای پیامبر خدا! [ بدین ترتیب ]آیا نباید به آنچه درباره ما تقدیر شده ، تکیه کنیم و عمل را رها نماییم؟! از میان ما ، آن که سعادتمند است ، به سمت عمل سعادتمندان خواهد رفت و از میان ما ، آن که بدبخت است ، به سمت عمل بدبختان خواهد رفت . فرمود : «سعادتمندان ، به عمل سعادت آمیز ، موفق می شوند و بدبختان ، به عمل بدبختانه» . آن گاه [این آیه را] قرائت فرمود : «امّا آن که [ حقّ خدا را ]داد و پروا داشت و [پاداش ]نیکوتر را تصدیق کرد، به زودی، راه آسانی را پیش پای او خواهیم گذاشت و امّا آن که بخل ورزید و خود را بی نیاز دید و [پاداش] نیکوتر را به دروغ گرفت، به زودی، راه دشواری را به او هموار خواهیم نمود» .

.

1- .قبرستان بقیع معروف در مدینه ، این گورستان بدان جهت «بقیع غرقد» نامیده شده که درخت غرقد در آن بوده است .

ص: 66

سنن الترمذی عن عمر بن الخطّاب :لَمّا نَزَلَت هذِهِ الآیَهُ : «فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَ سَعِیدٌ» (1) سَأَلتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَقُلتُ : یا نَبِیَّ اللّهِ فَعلی ما نَعمَلُ ؟ عَلی شَیءٍ قَد فُرِغَ مِنهُ أو عَلی شَیءٍ لَم یُفرَغ مِنهُ ؟ قالَ : بَل عَلی شَیءٍ قَد فُرِغَ مِنهُ وجَرَت بِهِ الأَقلامُ یا عُمَرُ ، ولکِن کُلٌّ مُیَسَّرٌ لِما خُلِقَ لَهُ . (2)

المعجم الکبیر عن ابن عبّاس فی قَولِهِ : «فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَ سَعِیدٌ» : إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله کانَ یَحرِصُ أن یُؤمِنَ جَمیعُ النّاسِ ویُتابِعوهُ عَلَی الهُدی ، فَأَخبَرَهُ اللّهُ أنَّهُ لا یُؤمِنُ إلّا مَن سَبَقَ لَهُ مِنَ السَّعادَهِ فِی الذِّکرِ الأَوَّلِ ، ولا یَضِلُّ إلّا مَن سَبَقَ لَهُ مِنَ الشَّقاءِ فِی الذِّکرِ الأَوَّلِ ، ثُمَّ قالَ عز و جل لِنَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله : «لَعَلَّکَ بَخِعٌ نَّفْسَکَ أَلَا یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ» (3) یَقولُ : «إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِم مِّنَ السَّمَاءِ ءَایَهً فَظَلَّتْ أَعْنَقُهُم لَهَا خَضِعِینَ» (4) . (5)

.

1- .هود : 105 .
2- .سنن الترمذی : ج 5 ص 289 ح 3111 ، کنز العمّال : ج 1 ص 339 ح 1546 .
3- .الشعراء : 3 .
4- .الشعراء : 4 .
5- .المعجم الکبیر : ج 12 ص 197 ح 13025 ، تفسیر الطبری : ج 7 الجزء 11 ص 173 ، تفسیر ابن کثیر : ج 1 ص 62 کلاهما نحوه وکلّها عن ابن عبّاس .

ص: 67

سنن الترمذی به نقل از عمر بن خطّاب : وقتی این آیه نازل شد : «پس، بعضی از آنان تیره بخت اند و [ برخی ] نیک بخت» ، از پیامبر خدا پرسیدم و گفتم : ای پیامبر خدا! بر چه اساسی عمل کنیم : بر اساس آنچه که [خدا] از تقدیر آن فراغت یافته است ، یا بر آنچه هنوز از تقدیرش فارغ نشده است ؟ فرمود : «ای عمر! بلکه بر چیزی که مقدّر شده و قلم ها آن را نوشته اند ؛ لیکن هر کس به آنچه برای آن آفریده شده ، موفق می شود» .

المعجم الکبیر به نقل از ابن عبّاس ، درباره این سخن خدا : «پس ، بعضی از آنان تیره بخت اند و [ برخی ]نیک بخت» : همانا پیامبر خدا آرزو داشت تا همه مردم ایمان بیاورند و در راه هدایت ، از او پیروی نمایند . خداوند ، او را آگاه ساخت که جز کسی که در کتاب نخست (لوح محفوظ) پیشینه خوش بختی دارد ، ایمان نمی آورد و جز کسی که در کتاب نخست ، پیشینه بدبختی دارد ، گم راه نمی گردد . سپس به پیامبرش صلی الله علیه و آله فرمود : «شاید تو از این که [ مشرکان ]ایمان نمی آورند، جان خود را تباه سازی» . [نیز ]می فرماید : «اگر بخواهیم، معجزه ای از آسمان بر آنان فرود می آوریم تا گردن هایشان در برابر آن، خاضع گردد» .

.


ص: 68

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی یَنقُلُ العَبدَ مِنَ الشَّقاءِ إلَی السَّعادَهِ ولا یَنقُلُهُ مِنَ السَّعادَهِ إلَی الشَّقاءِ . (1)

عنه علیه السلام لَمّا سُئِلَ : فَمَا السَّعادَهُ ومَا الشَّقاوَهُ ؟ : السَّعادَهُ سَبَبُ خَیرٍ تَمَسَّکَ بِهِ السَّعیدُ فَیَجُرُّهُ إلَی النَّجاهِ ، وَالشَّقاوَهُ سَبَبُ خِذلانٍ تَمَسَّکَ بِهِ الشَّقِیُّ فَیَجُرُّهُ إلَی الهَلَکَهِ ، وکُلٌّ بِعِلمِ اللّهِ (2) . (3)

الکافی عن أبی بصیر :کُنتُ بَینَ یَدَی أبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام جالِسا وقَد سَأَلَهُ سائِلٌ فَقالَ : جُعِلتُ فِداکَ یَابنَ رَسولِ اللّهِ ، مِن أینَ لَحِقَ الشَّقاءُ أهلَ المَعصِیَهِ حَتّی حَکَمَ اللّهُ لَهُم فی عِلمِهِ بِالعَذابِ عَلی عَمَلِهِم ؟ فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : أیُّهَا السّائِلُ ، حُکمُ اللّهِ عز و جل لا یَقومُ لَهُ أحَدٌ مِن خَلقِهِ بِحَقِّهِ ، فَلَمّا حَکَمَ بِذلِکَ وَهَبَ لِأَهلِ مَحَبَّتِهِ القُوَّهَ عَلی مَعرِفَتِهِ ، ووَضَعَ عَنهُم ثِقَلَ العَمَلِ بِحَقیقَهِ ما هُم أهلُهُ ، ووَهَبَ لِأَهلِ المَعصِیَهِ القُوَّهَ عَلی مَعصِیَتِهِم لِسَبقِ عِلمِهِ فیهِم ، ومَنَعَهُم إطاقَهَ القَبولِ مِنهُ ، فَوافَقوا ما سَبَقَ لَهُم فی عِلمِهِ ولَم یَقدِروا أن یَأتوا حالاً تُنجیهِم مِن عَذابِهِ ؛ لِأَنَّ عِلمَهُ أولی بِحَقیقَهِ التَّصدیقِ ، وهُوَ مَعنی شاءَ ما شاءَ وهُوَ سِرُّهُ . (4)

.

1- .التوحید : ص 358 ح 6 عن هشام بن سالم ، بحار الأنوار : ج 5 ص 158 ح 12 .
2- .إشاره إلی بطلان مزعمه أنّ السعاده والشقاوه ذاتیّتان والعبد مجبول علیهما ولیستا فی حیطته ومقدرته ، وأنّ السعاده سبب خیر تمسّک به العبد باختیاره وإرادته فیجرّه إلی النجاه والسعاده ، والشقاوه سبب خذلان تمسّک به باختیاره وإرادته فیجرّه إلی الشقاوه والهلکه ، واللّه تعالی عالم بأنّ العبد أیّهما یختار ویرید (بحار الأنوار : ج 10 ص 184) .
3- .الاحتجاج : ج 2 ص 243 ، بحار الأنوار : ج 10 ص 184 .
4- .الکافی : ج 1 ص 153 ح 2 ، التوحید : ص 354 ح 1 نحوه ، بحار الأنوار : ج 5 ص 156 ح 8 .

ص: 69

امام صادق علیه السلام :همانا خداوند تبارک و تعالی بنده را از بدبختی به سوی خوش بختی می برد ؛ ولی او را از خوش بختی به سوی بدبختی نمی برد .

امام صادق علیه السلام وقتی از خوش بختی و بدبختی ، مورد پرسش قرار گرفت : خوش بختی ، وسیله خیر است که سعادتمند بِدان چنگ می زند ، تا این که او را به رستگاری می برد ، و بدبختی ، سبب نابودی است که بدبخت بِدان چنگ می زند ، تا این که او را به نابودی می کشاند ، و همه اینها با علم خداست . (1)

الکافی به نقل از ابو بصیر : در حضور امام صادق علیه السلام نشسته بودم که پرسشگری از ایشان پرسید : فدایت شوم ، ای فرزند پیامبر خدا! از کجا بدبختی به اهل گناه رسید که خداوند در علم خود ، به خاطر عمل آنان ، برایشان کیفر نوشت ؟ امام صادق علیه السلام فرمود : «ای پرسشگر! کسی از آفریدگان [از پیش خود ]نمی توانست به ادای حقّ خدای متعال در قبال حکمش به پا خیزد . پس وقتی حکم به ادای حقّ خویش فرمود ، به دوستدارانش نیرو می بخشد و از آنان سنگینی بار عمل کردن به حقیقت آنچه را سزاوار آن اند ، بر می دارد . [نیز ]به خاطر دانش پیشین خویش درباره گناهکاران ، برای ارتکاب گناه ، به آنان نیرو می بخشد و تاب [و روحیه ی ]پذیرش [حکم الهی] را از آنان دریج می نماید [با این که توان و لوازم تکلیف را بدانان می بخشد ]پس آنان مطابق همان می کنند که در علم او گذشت و تاب [روحیه ی] پدید آوردن وضعیتی را نیافتند که آنان را از کیفر خدا برهاند ؛ زیرا دانش او ، شایسته تر و برای تصدیق است ، [بی آن که جبری متوجّه بندگان نماید] و این است معنای : خواست آنچه را که خواست ؛ و این راز اوست» .

.

1- .اشاره به بطلان پنداری است که در آن ، بدبختی و خوش بختی، امری ذاتی تلقّی می شوند که بندگان بر آنها سرشته شده اند و در حیطه و قدرت خداوند نیستند ، در حالی که سعادت ، وسیله خوبی است که بنده با اختیار و خواست خود ، آن را انتخاب می کند و او را به نجات و سعادت می رساند و شقاوت ، وسیله درماندگی است که بنده با خواست و اراده خود ، آن را انتخاب می کند و آن ، وی را به نابودی و شوربختی می اندازد . خداوندِ والا می داند که بنده کدام یک از آن دو را بر می گزیند .

ص: 70

الإمام الصادق علیه السلام فی دُعائِهِ : یا ذَا المَنِّ لا مَنَّ عَلَیکَ ، یا ذَا الطَّولِ (1) لا إلهَ إلّا أنتَ ، ظَهرَ اللّاجینَ ومَأمَنَ الخائِفینَ ، وجارَ المُستَجیرینَ ، إن کانَ عِندَکَ فی اُمِّ الکِتابِ أنّی شَقِیٌّ أو مَحرومٌ أو مُقَتَّرٌ عَلَیَّ رِزقی ، فَامحُ مِن اُمِّ الکِتابِ شَقائی وحِرمانی وإقتارَ رِزقی ، وَاکتُبنی عِندَکَ سَعیدا مُوَفَّقا لِلخَیرِ ، مُوَسَّعا عَلَیَّ رِزقُکَ ، فَإِنَّکَ قُلتَ فی کِتابِکَ المُنزَلِ عَلی نَبِیِّکَ المُرسَلِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وآلِهِ : «یَمْحُواْ اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْکِتَبِ» (2) . (3)

التوحید عن عبد اللّه بن سلام :سَأَلتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَقُلتُ : أخبِرنی أیُعَذِّبُ اللّهُ عز و جل خَلقا بِلا حُجَّهٍ ؟ فَقالَ صلی الله علیه و آله : مَعاذَ اللّهِ . قُلتُ : فَأَولادُ المُشرِکینَ فِی الجَنَّهِ أم فِی النّارِ ؟ فَقالَ صلی الله علیه و آله : اللّهُ تَبارَکَ وتَعالی أولی بِهِم ، إنَّهُ إذا کانَ یَومُ القِیامَهِ وجَمَعَ اللّهُ عز و جل الخَلائِقَ لِفَصلِ القَضاءِ یَأتی بِأَولادِ المُشرِکینَ ، فَیَقولُ لَهُم : عَبیدی وإمائی مَن رَبُّکُم وما دینُکُم وما أعمالُکُم ؟ قالَ : فَیَقولونَ : اللّهُمَّ رَبَّنا أنتَ خَلَقتَنا ولَم نَخلُق شَیئا ، وأنتَ أمَتَّنا ولَم نُمِت شَیئا ، ولَم تَجعَل لَنا ألسِنَهً نَنطِقُ بها ولا أسماعا نَسمَعُ بِها ولا کِتابا نَقرَؤُهُ ولا رَسولاً فَنَتَّبِعَهُ ، ولا عِلمَ لَنا إلّا ما عَلَّمتَنا . قالَ : فَیَقولُ لَهُم عز و جل : عَبیدی وإمائی إن أمَرتُکُم بِأَمرٍ أتَفعَلوهُ ؟ فَیَقولونَ : السَّمعُ وَالطّاعَهُ لَکَ یا رَبَّنا . قالَ : فَیَأمُرُ اللّهُ عز و جل نارا یُقالُ لَهَا الفَلَقُ أشَدُّ شَیءٍ فی جَهَنَّمَ عَذابا ، فَتَخرُجُ مِن مَکانِها سَوداءَ مُظلِمَهً بِالسَّلاسِلِ وَالأَغلالِ ، فَیَأمُرُهَا اللّهُ عز و جل أن تَنفُخَ فی وُجوهِ الخَلائِقِ نَفخَهً ، فَتَنفُخُ ، فَمِن شِدَّهِ نَفخَتِها تَنقَطِعُ السَّماءُ وتَنطَمِسُ النُّجومُ وتَجمُدُ البِحارُ وتَزولُ الجِبالُ وتُظلِمُ الأَبصارُ وتَضَعُ الحَوامِلُ حَملَها ، ویَشیبُ الوِلدانُ مِن هَولِها یَومَ القِیامَهِ ، ثُمَّ یَأمُرُ اللّهُ تَبارَکَ وتَعالی أطفالَ المُشرِکینَ أن یُلقوا أنفُسَهُم فی تِلکَ النّارِ ، فَمَن سَبَقَ لَهُ فی عِلمِ اللّهِ عز و جل أن یَکونَ سَعیدا ألقی نَفسَهُ فیها ، فَکانَت عَلَیهِ بَردا وسَلاما کَما کانَت عَلی إبراهیمَ علیه السلام ، ومَن سَبَقَ لَهُ فی عِلمِ اللّهِ عز و جل أن یَکونَ شَقِیّا امتَنَعَ فَلَم یُلقِ نَفسَهُ فِی النّارِ ، فَیَأمُرُ اللّهُ تَبارَکَ وتَعالی النّارَ فَتَلتَقِطُهُ لِتَرکِهِ أمرَ اللّهِ وَ امتِناعِهِ مِنَ الدُّخولِ فیها ، فَیَکونُ تَبَعا لِابائِهِ فی جَهَنَّمَ وذلِکَ قَولُهُ عز و جل : «فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَ سَعِیدٌ * فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُواْ فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَ شَهِیقٌ * خَلِدِینَ فِیهَا مَادَامَتِ السَّمَوَ تُ وَ الْأَرْضُ إِلَا مَا شَاءَ رَبُّکَ إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِّمَا یُرِیدُ * وَ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُواْ فَفِی الْجَنَّهِ خَلِدِینَ فِیهَا مَادَامَتِ السَّمَوَ تُ وَ الْأَرْضُ إِلَا مَا شَاءَ رَبُّکَ عَطَاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ» (4) . (5)

.

1- .الطَّول : الفضل (النهایه : ج 3 ص 145 «طول») .
2- .الرعد : 39 .
3- .تهذیب الأحکام : ج 3 ص 72 ح 232 عن ذریح بن محمّد المحاربی ، المقنعه : ص 173 ، مصباح المتهجّد : ص 544 کلاهما من دون إسنادٍ إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام ، الإقبال : ج 1 ص 92 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 7 .
4- .هود : 105 108 .
5- .التوحید : ص 390 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 291 ح 7 .

ص: 71

امام صادق علیه السلام در دعایش : ای صاحب منّت! که بر تو منّتی نیست . ای صاحب فضل! معبودی جز تو نیست . [ای ]پشتیبان پناهندگان و پناهگاه ترسندگان و پناه دهنده پناهجویان ! اگر من در اُمّ الکتاب (لوح محفوظ) ، نزد تو، بدبخت یا محرومم و یا روزی ام را بر من تنگ گرفته ای ، بدبختی و محرومیّت و تنگی روزی ام را از اُمّ الکتاب ، محو کن و مرا نزد خود ، خوش بخت و موفّق به نیکی و دارای روزیِ فراوان ، مقرّر فرما ؛ چرا که تو در کتاب نازل شده بر پیامبر فرستاده ات که درود تو بر او و خاندانش باد فرمودی : «خدا آنچه را بخواهد ، محو یا اثبات می کند، و اصل کتاب ، نزد اوست» .

التوحید به نقل از عبد اللّه بن سلام : از پیامبر خدا پرسیدم و گفتم : مرا آگاه ساز که آیا خداوند عز و جل بی دلیل، مردمی را کیفر می دهد؟ فرمود : «پناه بر خدا! [چنین نیست]» . گفتم : پس فرزندان مشرکان ، آیا در بهشت اند ، یا دوزخ ؟ فرمود : «خداوند تبارک و تعالی [ نسبت به مهربانی] به آنان سزاوارتر است . هر گاه روز رستاخیز شد و خداوند عز و جلمردمان را برای داوری گرد آورد ، فرزندان مشرکان را می آورد و به آنان می فرماید : بندگان و کنیزان من! پروردگار شما کیست؟ و آیین و اعمال شما چیست؟ می گویند : خدایا! پروردگار ما! تو ما را آفریدی و ما چیزی را نیافریده ایم ، و تو ما را میراندی و ما چیزی را نمیرانده ایم ، و برای ما زبانی که بِدان سخن بگوییم و گوشی که بِدان بشنویم و کتابی که آن را قرائت کنیم و فرستاده ای که از او پیروی نماییم ، قرار ندادی و البتّه ما، جز آنچه تو به ما آموخته ای ، دانشی نداریم . خداوند عز و جل به آنان می فرماید : بندگان و کنیزان من! آیا اگر شما را به کاری فرمان دهم ، آن را انجام می دهید؟ می گویند : گوش به فرمان توییم ، ای پروردگار ما! آن گاه خداوند عز و جل به آتشی که به آن ، فَلَق گفته می شود و سخت ترین کیفر در جهنّم است ، فرمان می دهد و آن از جایگاه خود به صورت سیاه و تاریک همراه با غل ها و زنجیرها بیرون می آید . خداوند عز و جل به آن دستور می دهد که در چهره مردمان ، دمی بدمد . آن هم می دمد و از شدّت دم آن ، آسمان ، پاره می گردد و ستارگان ، ناپدید می شوند و دریاها منجمد و کوه ها محو و دیدگان ، کور می گردند و زنان باردار [ اگر این صحنه را مشاهده کنند، از شدّت ترس] ، وضع حمل می نمایند و نوزادان از ترس آن در روز رستاخیز ، پیر می گردند . سپس خداوند تبارک و تعالی کودکان مشرکان را فرمان می دهد که خودشان را در این آتش بیفکنند . هر که در دانش خداوند عز و جلپیشینه نیک بختی داشته باشد ، خود را در آن می افکند ؛ ولی آن آتش برای او سرد و سلامت می شود ، همچنان که برای ابراهیم علیه السلام شد ، و هر که در دانش خداوند عز و جلپیشینه تیره بختی داشته باشد ، خودداری می کند و خود را در آن آتش نمی افکند . آن گاه خداوند تبارک و تعالی به آتش فرمان می دهد و آتش ، او را به خاطر این که فرمان خدا را ترک کرده و از وارد شدن در آن خودداری نموده است ، می بلعد . پس به دنبال پدرانش ، در جهنّم خواهد بود و این ، [معنای ]سخن خداوند عز و جلاست که : «آن گاه بعضی از آنان تیره بخت اند و [ برخی ] نیک بخت : کسانی که تیره بخت شده اند، در آتش، فریاد و ناله ای دارند [و] تا آسمان ها و زمین برجایند ، در آن ، ماندگار خواهند بود، مگر آن که پروردگارت چیزی [دیگر] بخواهد، که پروردگار تو ، همان می کند که بخواهد. و کسانی که نیک بخت شده اند، تا آسمان ها و زمین برجایند ، در بهشت ، جاودان خواهند بود ، مگر آن که پروردگارت چیزی [دیگر ]بخواهد ، که [این ، ] بخششی است که بریدنی نیست» » .

.


ص: 72

. .


ص: 73

. .


ص: 74

الکافی عن سهل بن زیاد عن غیر واحد رفعوه :إنَّهُ سُئِلَ عَنِ الأَطفالِ فَقالَ علیه السلام : إذا کانَ یَومُ القِیامَهِ جَمَعَهُمُ اللّهُ وأجَّجَ لَهُم نارا وأمَرَهُم أن یَطرَحوا أنفُسَهُم فیها ، فَمَن کانَ فی عِلمِ اللّهِ عز و جل أنَّهُ سَعیدٌ رَمی بِنَفسِهِ وکانَت عَلَیهِ بَردا وسَلاما ، ومَن کانَ فی عِلمِهِ أنَّهُ شَقِیٌّ امتَنَعَ فَیَأمُرُ اللّهُ بِهِم إلَی النّارِ ، فَیَقولونَ : یا رَبَّنا ، تَأمُرُ بِنا إلَی النّارِ ولَم تُجرِ عَلَینَا القَلمَ ؟ فَیَقولُ الجَبّارُ : قَد أمَرتُکُم مُشافَهَهً فَلَم تُطیعونی ، فَکَیفَ ولَو أرسَلتُ رُسُلی بِالغَیبِ إلَیکُم . (1)

کتاب سلیم بن قیس عن سلیم :قُلتُ لِابنِ عَبّاسٍ : أخبِرنی بِأَعظَمِ ما سَمِعتُم مِن عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام ما هُوَ ؟ قالَ سُلَیمٌ : فَأَتانی بِشَیءٍ قَد کُنتُ سَمِعتُهُ أنَا مِن عَلِیٍّ علیه السلام . قالَ علیه السلام : دَعانی رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وفی یَدِهِ کِتابٌ فَقالَ : یا عَلِیُّ دونَکَ هذَا الکِتابَ ، فَقُلتُ : یا نَبِیَّ اللّهِ وما هذَا الکِتابُ ؟ قالَ : کِتابٌ کَتَبَهُ اللّهُ ، فیهِ تَسمِیَهُ أهلِ السَّعادَهِ وأهلِ الشَّقاوَهِ مِن اُمَّتی إلی یَومِ القِیامَهِ ، أمَرَنی رَبّی أن أدفَعَهُ إلَیکَ . (2)

.

1- .الکافی : ج 3 ص 248 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 291 ح 8 .
2- .کتاب سلیم بن قیس : ج 2 ص 804 ح 33 ، بحار الأنوار : ج 40 ص 187 ح 72 .

ص: 75

الکافی به نقل از سهل بن زیاد ، از چند نفر ، در حدیثی که سند آن را به معصوم رسانده اند : او درباره کودکان ، مورد پرسش قرار گرفت . فرمود : «وقتی روز رستاخیز شد ، خداوند ، آنان را گرد می آورد و آتشی را برای آنان شعله ور می نماید و به آنان دستور می دهد که خود را در آن بیفکنند . آن که در دانش خداوند عز و جل نیک بخت است ، خود را در آتش می اندازد ، در حالی که آتش برای او سرد و سلامت است ، و آن که در دانش خدا تیره بخت است ، خودداری می ورزد و خداوند ، فرمان می دهد که آنان را به سوی آتش دوزخ بَرند . آنان می گویند : ای پروردگار ما! فرمان می دهی که ما را به سوی آتشْ بَرند ، در حالی که بر ما قلم [تیره بختی] نرانده ای؟ [خداوندِ] جبّار می فرماید : «من شما را رو در رو فرمان دادم و مرا اطاعت نکردید . چه می کردید اگر فرستاده ای را از غیب برایتان می فرستادم؟» .

کتاب سلیم بن قیس به نقل از سلیم :به ابن عبّاس گفتم : مرا آگاه ساز که بزرگ ترین چیزی که از علی بن ابی طالب علیه السلام شنیده اید ، چیست. او چیزی را برایم گفت که خودم آن را از علی علیه السلام شنیده بودم . فرمود [ه بود] : «پیامبر خدا مرا در حالی که در دستش کتابی بود ، خواست و فرمود : ای علی! این کتاب را بگیر . گفتم : ای پیامبر خدا! این ، چه کتابی است ؟ فرمود : کتابی است که خدا نوشته است . در آن ، نام نیک بختان و تیره بختان امّت من تا روز رستاخیز ، هست . پروردگارم به من فرمان داد که آن را به تو بدهم » .

.


ص: 76

. .


ص: 77



پژوهشی پیرامون حدیث «خوش بخت در رحم مادرش خوش بخت است»

اشاره

پژوهشی پیرامون حدیث «خوش بخت در رحم مادرش خوش بخت است»از ظاهر این حدیث ، چنین برداشت می شود که خوش بختی و بدبختی ، مادرزادی اند و سعادت و شقاوت انسان ها ، پیش از آن که متولّد شوند ، مشخّص است . به سخن دیگر ، هر کسی در شکم مادرْ سعادتمند باشد ، زندگی او پس از تولّد نیز توأم با خوش بختی است و اگر در شکم مادرْ بدبخت رقم خورده باشد، پس از تولّد نیز بدبخت خواهد بود. بنا بر این برداشت ، این سؤال ، مطرح می شود که : آیا این حدیث ، بر مجبور بودن انسان ها در پیمودن راه سعادت و شقاوت ، دلالت ندارد؟ پیش از پاسخگویی به این سؤال ، توجّه به این نکته ضروری است که اعتقاد به جبر چنان که پیش از این به تفصیل توضیح دادیم به معنای انکار علم حضوری انسان به اختیار و آزادی خویش و نیز به معنای انتساب ظلم و فعل قبیح به خداوند متعال است و در صورت جبری بودن افعال انسان ، دین و شریعت و ارزش های اخلاقی بی معنا خواهند بود . بر اساس این نکته مسلّم و تردیدناپذیر، قضا و قدر الهی و از جمله تقدیر خوش بختی و بدبختی انسان ، حتما باید به گونه ای تفسیر شود که به مجبور بودن انسان در انتخاب راه زندگی نینجامد .

.


ص: 78



1 . خداوند ، قبل از تولّد انسان ها ، به خوش بختی و بدبختی آنها علم دارد

با عنایت به این نکته، می توان گفت که این حدیث ، به یکی از معانی زیر ، اشاره دارد :

1 . خداوند ، قبل از تولّد انسان ها ، به خوش بختی و بدبختی آنها علم داردخداوند متعال ، سرنوشت همه انسان ها را قبل از تولّد آنها می داند ؛ امّا روشن است که علم ازلی خداوند ، علّت صدور افعال انسان نیست . به سخن دیگر ، خداوند متعال می داند که هر انسانی با اراده و انتخاب خود ، چه راهی را در زندگی انتخاب می کند . با این فرض ، انسان در انتخاب راه خوب یا بد ، مجبور نیست . این تفسیر از حدیث ، عینا از امام کاظم علیه السلام روایت شده است : الشَّقیُّ مَن عَلِمَ اللّهُ وَهُوَ فی بَطنِ أُمِّهِ أَنَّهُ سَیَعمَلُ أَعمالَ الأَشقیاءِ ، وَالسَّعیدُ مَن عَلِمَ اللّهُ وَهُوَ فی بَطنِ أُمِّهِ أَنَّهُ سَیَعمَلُ أَعمالَ السُّعداء . (1) بدبخت ، کسی است که خداوند از همان زمانی که او در رحم مادرش است ، می داند که او کارهای بدبختان را خواهد کرد ؛ و خوش بخت ، کسی است که خداوند از همان زمانی که او در رحم مادرش است ، می داند که او کارهای خوش بختان را خواهد کرد . به بیان روشن تر ، اگر معنای حدیث مورد بحث ، این بود که خداوند متعال عدّه ای از مردم را فطرتا خوش بخت و مؤمن و عدّه ای دیگر را فطرتا بدبخت و کافر آفریده است ، انسان ها در پیمودن راه سعادت و شقاوت ، مجبور بودند ، حالْ آن که چنین نیست و آفریدگار جهان ، هیچ کس را بدبخت و کافر نیافریده و همه را فطرتا موحّد آفریده است ، چنان که در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است :

.

1- .ر . ک : ص 64 ح 6183 .

ص: 79



2 . خوش بختی برای مؤمن و بدبختی برای کافر ، تقدیر شده است

إنَّ اللّهَ خَلَقَ خَلقَهُ جَمیعا مُسلِمینَ ، أَمَرَهُم وَنَهاهُم ، وَالکُفرُ اسمٌ یَلحَقُ الفِعلَ حینَ یَفعَلُهُ العَبدُ ، وَلَم یَخلُقِ اللّهُ العَبدَ حینَ خَلَقَهُ کافِرا، إِنَّهُ إِنَّما کَفَرَ مِن بَعدِ أَن بَلَغَ وَقتا لَزِمَتهُ الحُجَّهُ مِنَ اللّهِ ، فَعَرَضَ عَلَیهِ الحَقَّ فَجَحَدَهُ ، فَبِإِنکارِهِ الحَقَّ صارَ کافِرا . (1) خداوند ، آفریده های خود را آفرید و به آنها دستور داد و نهیشان کرد . و کفر، آن زمانی که کافرْ کفر را انجام می دهد ، به کافر می پیوندد . خداوند ، وقتی بنده را آفرید ، او را کافر نیافرید . همانا بنده ، زمانی کافر گشت که حجّت از سوی خدا به او رسید و بر او عرضه شد ؛ ولی او آن را انکار نمود . پس به خاطر انکار کردن حق، کافر گردید .

2 . خوش بختی برای مؤمن و بدبختی برای کافر ، تقدیر شده استمعنای دیگری که برای حدیث می توان نمود ، این است که خداوند متعال برای فرزندانی که می داند در آینده راه درست زندگی را انتخاب می کنند و ایمان می آورند ، در شکم مادرهایشان خوش بختی مقدّر کرده و برای فرزندانی که می داند در آینده راه نادرست را انتخاب می کنند و کفر می ورزند ، در شکم مادرهایشان بدبختی مقدّر نموده است ، چنان که در حدیثی ، از پیامبر خدا آمده است که : سَبَقَ العِلمُ وَجَفَّ القَلَمُ ، وَمَضی القَدَرُ بِتَحقیقِ الکِتابِ وَتَصدیقِ الرُّسُلِ ، وَبِالسَّعادَهِ مِنَ اللّهِ عز و جل لِمَن آمَنَ وَاتَّقی، وَبِالشَّقاءِ لِمَن کَذَّبَ وَکَفَرَ ، وَبِوَلایَهِ اللّهِ المُؤمِنینَ ، وَبَراءَتَهُ مِنَ المُشرِکینَ. (2) علم ، پیشی گرفت و قلم ، رقم زد و قَدَر ، قطعی شد برای به حقیقت پیوستن کتاب [آسمانی] و تصدیق پیامبران و برای سعادتمندی هر مؤمن و تقواپیشه ای از جانب خدا و برای بدبختی هر تکذیب کننده و کافر و نیز برای

.

1- .ر . ک : ص 24 ح 6117 .
2- .ر . ک : ص 370 ح 6719 .

ص: 80



3 . انتخاب انسان در عالم ذَر ، در خوش بختی و بدبختی او مؤثّر است

جمع بندی

ولایت خداوند بر مؤمنان و برائتش از مشرکان . بنا بر این ، سعادت و شقاوت ، گرچه به وسیله خداوند عز و جل تقدیر می شوند، امّا بر اساس ایمان و تقوا ، و کفر وانکار که عمل اختیاری انسان اند برای انسان ، رقم می خورند .

3 . انتخاب انسان در عالم ذَر ، در خوش بختی و بدبختی او مؤثّر استسومین معنای ارائه شده برای حدیث مورد بحث، آن است که بر أساس شماری از احادیث، انتخاب انسان در عالَم ذر که پیش از عالم کنونی بوده در تکوین سرشت او مؤثّر بوده است ، بدین معنا که افرادی که در آن عالم ، راه درست را انتخاب کرده اند ، سرشتشان در این جهان نیز تمایل به انتخاب راه درست دارد که موجب خوش بختی آنها می شود و کسانی که راه نادرست را انتخاب کرده اند ، طبعا مایل به کارهای ناشایست هستند که موجب بدبختی آنها می شود ، هر چند آنها که تمایل به بدی دارند ، می توانند راه درست را انتخاب کنند و آنها که تمایل به نیکی دارند ، می توانند راه نادرست را انتخاب نمایند و در هر دو صورت ، اجباری در کار نیست .

جمع بندیبه نظر می رسد که معنای حدیث مورد بحث ، همان معنای نخست است که در کلام امام کاظم علیه السلام آمده است و معنای دوم نیز به همان معنا باز می گردد ؛ امّا معنای سوم ، علاوه بر این که مبتنی بر اعتقاد به عالَم ذر است و خودِ این مسئله ، نیاز به بررسی دارد ، انطباق آن با حدیث «خوش بخت ، در شکم مادرش خوش بخت است ...» مشکل است . گفتنی است که سایر احادیثی که در باب گذشته آمده اند ، هر چند به معنای

.


ص: 81

حدیث مورد بحث اشاره ندارند ، ولی در تفسیر و تبیین آن می توانند مورد بهره برداری قرار گیرند .

.


ص: 82

الفصل العاشِرُ : دور الإنسان فی القضاء والقدر10 / 1دَورُ العَمَلِ فی مَصیرِ الإِنسانِالکتاب«إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ» . (1)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :کَما تَکونونَ یُوَلّی أو یُؤَمَّرُ (2) عَلَیکُم . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :إذا أرادَ اللّهُ بِقَومٍ سوءا جَعَلَ أمرَهُم إلی مُترَفیهِم . (4)

الإرشاد :کَتَبَ [عَلِیٌّ] علیه السلام بِالفَتحِ إلی أهلِ الکوفَهِ [بَعدَ حَربِ الجَمَلِ] : بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ : مِن عَبدِ اللّهِ عَلِیٍّ أمیرِ المُؤمِنینَ إلی أهلِ الکوفَهِ : سَلامٌ عَلَیکُم فَإِنّی أحمَدُ إلَیکُمُ اللّهَ الَّذی لا إلهَ إلّا هُوَ ، أمّا بَعدُ : فَإِنَّ اللّهَ حَکَمٌ عَدلٌ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّی یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم ، وإذا أرادَ اللّهُ بِقَومٍ سوءا فَلا مَرَدَّ لَهُ وما لَهُم مِن دونِهِ مِن والٍ . (5)

.

1- .الرعد : 11 .
2- .. الظاهر أنّ التردید من الراوی .
3- .مسند الشهاب : ج 1 ص 337 ح 577 ، الفردوس : ج 3 ص 305 ح 4918 کلاهما عن أبی بکره ، کنز العمّال : ج 6 ص 89 ح 14972 .
4- .کنز العمّال : ج 6 ص 89 ح 14973 نقلاً عن الفردوس عن الإمام علیّ علیه السلام .
5- .الإرشاد : ج 1 ص 258 ، الجمل : ص 213 ، بحار الأنوار : ج 32 ص 318 .

ص: 83