گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلد نهم
فصل دهم : نقش انسان در قضا و قدر



10 / 1 نقش عمل در سرنوشت انسان

فصل دهم : نقش انسان در قضا و قدر10 / 1نقش عمل در سرنوشت انسانقرآن«در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمی دهد تا این که آنان حال خود را تغییر دهند» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همان گونه که هستید ، بر شما سرپرستی (حکومت) می شود .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند ، هر گاه برای قومی ، بدی اراده نماید ، کارشان را به ستمگرانِ خوش گذران (مُترِفینِ) آنها می سپارد .

الإرشاد :[علی علیه السلام ] به مردم کوفه نوشت : «به نام خداوند بخشنده مهربان . از بنده خدا ، علی امیر مؤمنان ، به مردم کوفه . درود بر شما ! همانا من خدایی را که جز او معبودی نیست ، در برابر شما می ستایم . امّا بعد ، خداوند ، داور دادگری است که حال (سرنوشت) قومی را تغییر نمی دهد تا این که خودشان وضعیّتشان را تغییر دهند ، و هر گاه خداوند ، بدیِ قومی را اراده نماید ، [اراده اش] برگشت پذیر نیست و آنان غیر از او فرمان روایی ندارند» .

.


ص: 84

الإمام علیّ علیه السلام فی صِفَهِ أهلِ الصَّبرِ وَالمُقاوَمَهِ مِنَ المُؤمِنینَ : لَم یَمُنُّوا عَلی اللّهِ بِالصَّبرِ ، وَلَم یَستَعظِموا بَذلَ أنفُسِهِم فی الحَقِّ ، حَتّی إذا وافَقَ وارِدُ القَضاءِ انقِطاعَ مُدَّهِ البَلاءِ ، حَمَلوا بَصائِرَهُم عَلی أسیافِهِم ، ودانوا لِرَبِّهِم بِأَمرِ واعِظِهِم . (1)

عنه علیه السلام مِن کَلامِهِ فِی استِبطاءِ مَن قَعَدَ عَن نُصرَتِهِ : ما أظُنُّ هؤُلاءِ القَومَ یَعنی أهلَ الشّامِ إلّا ظاهِرینَ عَلَیکُم ... أری اُمورَهُم قَد عَلَت ونیرانَکُم قَد خَبَت ، وأراهُم جادّینَ وأراکُم وانینَ (2) ، وأراهُم مُجتَمِعینَ وأراکُم مُتَفَرِّقینَ ، وأراهُم لِصاحِبِهِم مُطیعینَ وأراکُم لی عاصینَ . (3)

عنه علیه السلام :وَاللّهِ لَقَد خَشیتُ أن یُدالَ هؤُلاءِ القَومُ عَلَیکُم بِصَلاحِهِم فی أرضِهِم وفَسادِکُم فی أرضِکُم ، وبِأَدائِهِمُ الأَمانَهَ وخِیانَتِکُم ، وبِطَواعِیَتِهِم إمامَهُم ومَعصِیَتِکُم لَهُ ، وَاجتِماعِهِم عَلی باطِلِهِم وتَفَرُّقِکُم عَلی حَقِّکُم . (4)

عنه علیه السلام فی خُطبَتِهِ بَعدَ فَراغِهِ مِن أمرِ الخَوارِجِ : إنَّ اللّهَ قَد أحسَنَ نَصرَکُم ، فَتَوَجَّهوا مِن فَورِکُم هذا إلی عَدُوِّکُم مِن أهلِ الشّامِ ... «یَقَوْمِ ادْخُلُواْ الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَهَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَلَا تَرْتَدُّواْ عَلَی أَدْبَارِکُمْ فَتَنقَلِبُواْ خَسِرِینَ» (5) . (6)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 150 ، بحار الأنوار : ج 29 ص 616 ح 29 ؛ ینابیع المودّه : ج 3 ص 273 .
2- .ونَیتُم : أی قصّرتم وفترتم (النهایه : ج 5 ص 231 «ونا») .
3- .الإرشاد : ج 1 ص 274 ، الغارات : ج 2 ص 511 وفیه «الطائعین» بدل «مطیعین» ، بحار الأنوار : ج 34 ص 151 ح 963 ؛ الإمامه والسیاسه : ج 1 ص 172 نحوه .
4- .المعجم الکبیر : ج 3 ص 102 ح 2801 ، تاریخ دمشق : ج 14 ص 178 کلاهما عن المسیّب بن نجبه ، الإمامه والسیاسه : ج 1 ص 174 ؛ الغارات : ج 2 ص 488 عن المسیّب بن نجبه الفزاریّ وکلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 34 ص 57 .
5- .المائده : 21 .
6- .شرح نهج البلاغه : ج 2 ص 192 ؛ الغارات : ج 1 ص 24 نحوه ولیس فیه ذیله .

ص: 85

امام علی علیه السلام در توصیف مؤمنان اهل صبر و مقاومت : بر خداوند به خاطر صبر و مقاومتشان منّتی نگذاردند ، و جانبازی در راه حق را بزرگ نشمردند تا این که وقتی قضا [و قدر] ، موافق پایان یافتن زمان بلا شد، آگاهی و بینایی خویش را بر شمشیرهایشان حمل کردند (با بصیرت، شمشیر زدند) و به فرمان پند دهنده شان (پیامبر صلی الله علیه و آله ) ، به پروردگارشان گردن نهادند .

امام علی علیه السلام از سخنانش درباره کُندی کسانی که او را یاری نکردند : این قوم (أهل شام) را جز کسانی که بر شما پیروز می شوند ، نمی پندارم ... . آنها را می بینم که کارشان بالا گرفته ؛ ولی آتش شما خاموش گشته است . آنان را کوشا می بینیم شما را سُست . آنان را متّحد ، ولی شما را پراکنده می بینم . آنان را می بینم که از فرمانده شان فرمان می برند ؛ ولی شما از من نافرمانی می کنید .

امام علی علیه السلام :به خدا ، همانا می ترسم که [روزگار بچرخد و] این قوم [بر شما غلبه کنند و] به خاطر درستی شان در سرزمینشان و فساد شما در سرزمینتان و به جهت امانتداری شان و خیانتکاری شما ، و به جهت فرمانبری شان از رهبرشان و نافرمانی شما از رهبرتان ، و به خاطر همبستگی شان در [راه] باطلشان و پراکندگی شما در حقّتان، کار را به دست گیرند .

امام علی علیه السلام در خطبه اش پس از فراغت از غائله خوارج : همانا خداوند ، خوب یاری تان کرد . پس هم اینک به سوی دشمن شامی تان راهی شوید ... «ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر داشته است ، در آیید و به عقب باز نگردید که زیانکار خواهید شد» .

.


ص: 86

الإمام الصادق علیه السلام :مَن یَموتُ بِالذُّنوبِ أکثَرُ مِمَّن یَموتُ بِالآجالِ ، ومَن یَعیشُ بِالإِحسانِ أکثَرُ مِمَّن یَعیشُ بِالأَعمارِ . (1)

10 / 2دَورُ الجِهادِ فی حُسنِ القَضاءِالإمام علیّ علیه السلام فی صِفَهِ أصحابِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله : فَلَمّا رَأَی اللّهُ صِدقَنا أنزَلَ بِعَدُوِّنَا الکَبتَ (2) وأنزَلَ عَلَینَا النَّصرَ ، حَتَّی استَقَرَّ الإِسلامُ مُلقِیا جِرانَهُ (3) ومُتَبَوِّئا أوطانَهُ . (4)

عنه علیه السلام مِن کَلامِهِ یَومَ صِفّینَ : لَقَد کانَ الرَّجُلُ مِنّا وَالآخَرُ مِن عَدُوِّنا یَتَصاوَلانِ تَصاوُلَ الفَحلَینِ ، یَتَخالَسانِ أنفُسَهُما أیُّهُما یَسقی صاحِبَهُ کَأسَ المَنونِ ، فَمَرَّهً لَنا مِن عَدُوِّنا ومَرَّهً لِعَدُوِّنا مِنّا ، فَلَمّا رَآنَا اللّهُ صُبُرا صُدُقا أنزَلَ اللّهُ بِعَدُوِّنَا الکَبتَ ، وأنزَلَ عَلَینَا النَّصرَ . (5)

نهج السعاده عن الإمام علیّ علیه السلام فِی الإِخبارِ عَمّا یَقَعُ بَعدَهُ : ألا وإنَّهُ لا یَزالُ البَلاءُ بِکُم مِن بَعدی حَتّی یَکونَ المُحِبُّ لی وَالمُتَّبِعُ أذَلَّ فی أهلِ زَمانِهِ مِن فَرخِ الأَمَهِ ! قالوا : ولِمَ ذلِکَ ؟ قالَ : ذلِکَ بِما کَسَبَت أیدیکُم ، بِرِضاکُم بِالدَّنِیَّهِ فِی الدّینِ ، فَلَو أنَّ أحَدَکُم إذا ظَهَرَ الجَورُ مِن أئِمَّهِ الجَورِ باعَ نَفسَهُ مِن رَبِّهِ وأخَذَ حَقَّهُ مِنَ الجِهادِ لَقامَ دینُ اللّهِ ... . (6)

.

1- .الأمالی للطوسی : ص 305 ح 611 عن الفضیل بن یسار عن أبیه و ص 701 ح 1498 وفیه «بالأعمال» بدل «بالأعمار» ، تنبیه الخواطر : ج2 ص 87 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 140 ح 6 .
2- .الکَبتُ : الصَّرفُ والإذلال (الصحاح : ج 1 ص 262 «کبت») .
3- .جِرانُ البعیر بالکسر : مقدّم عنقه ، من مذبحه إلی منحرهِ ، فإذا برک البعیر ومدّ عنقه علی الأرض ، قیل : ألقی جرانه بالأرض (مجمع البحرین : ج 1 ص 287 «جرن») .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 56 ، بحار الأنوار : ج 30 ص 328 .
5- .وقعه صفّین : ص 521 عن الشعبی ، الإرشاد : ج 1 ص 268 ، نهج السعاده : ج 2 ص 259 .
6- .نهج السعاده : ج 3 ص 298 ح 80 نقلاً عن تیسیر المطالب عن زاذان .

ص: 87



10 / 2 نقش جهاد در سرنوشت نیک

امام صادق علیه السلام :کسانی که به خاطر گناهان می میرند ، بیش از کسانی هستند که به خاطر اَجَل ها [یشان ]می میرند ، و کسانی که به سبب نیکوکاری زندگی می کنند ، بیش از کسانی هستند که به خاطر عمرها[ی طبیعی ]زندگی می کنند .

10 / 2نقش جهاد در سرنوشت نیکامام علی علیه السلام در وصف یاران پیامبر خدا : وقتی خداوند ، راستی ما را [در ایمان و فداکاری] دید ، بر دشمن ما خواری [و شکست] ، و برای ما یاری [و پیروزی ]فرو فرستاد ، تا این که اسلام ، همچون شتری که هنگام استراحت ، سینه و گردن خود را بر زمین می نهد ، استقرار یافت و در جایگاه خود قرار گرفت .

امام علی علیه السلام از سخنانش در روز صفّین : همانا مردی از ما و مردی از دشمن ما ، همانند دو حیوان نر با هم گلاویز می شدند و به جان یکدیگر می افتادند تا یکی از آن دو ، دیگری را از جام مرگ، سیراب می کرد . گاهی ما پیروز می شدیم و گاهی دشمن ، چیره می گشت . وقتی خداوند عز و جل شکیب ها و راستی های ما را دید ، دشمن ما را خواری [و شکست] ، و ما را یاری [و پیروزی] نصیب کرد .

نهج السعاده به نقل از امام علی علیه السلام در پیشگویی آنچه پس از وی رخ می داد : «هلا! پس از من ، بلا (گرفتاری و سختی) پیوسته دامنگیرتان خواهد بود ، به طوری که دوست و پیرو من ، در میان مردم روزگار خود ، از کنیززاده ، خوارتر می شود» . گفتند : چرا؟ فرمود : «این ، نتیجه عملکرد شماست ، به خاطر این که به پَستی در دین رضایت می دهید . اگر یکی از شما وقتی ستم ستمگران را دید ، جانش را به پروردگارش تقدیم بدارد و با جهاد ، حقّش را بستاند ، به یقین ، دین خدا پایدار می ماند ...» .

.


ص: 88

10 / 3دَورُ الأَعمالِ السَّیِّئَهِ فی سوءِ القَضاءِالإمام علیّ علیه السلام لَمّا خَرَجَ إلی صِفّینَ ومَرَّ بِخَرائِبِ المَدائِنِ : إنَّ هؤُلاءِ القَومَ کانوا وارِثینَ فَأَصبَحوا مَوروثینَ ، وإنَّ هؤُلاءِ القَومَ استَحَلُّوا الحُرُمَ فَحَلَّت بِهِمُ النِّقَمُ ، فَلا تَستَحِلُّوا الحُرُمَ فَتَحِلَّ بِکُمُ النِّقَمُ . (1)

الکافی عن أبی حمزه الثمالی :قالَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام فی خُطبَتِهِ : أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الذُّنوبِ الَّتی تُعَجِّلُ الفَناءَ . فَقامَ إلَیهِ عَبدُ اللّهِ بنُ الکَوّاءِ الیَشکُرِیُّ (2) فَقالَ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، أوَ تَکونُ ذُنوبٌ تُعَجِّلُ الفَناءَ ؟ فَقالَ : نَعَم وَیلَکَ ، قَطیعَهُ الرَّحِمِ ، إنَّ أهلَ البَیتِ لَیَجتَمِعونَ ویَتَواسَونَ وهُم فَجَرَهٌ فَیَرزُقُهُمُ اللّهُ ، وإنَّ أهلَ البَیتِ لَیَتَفَرَّقونَ ویَقطَعُ بَعضُهُم بَعضا فَیَحرِمُهُمُ اللّهُ وهُم أتقِیاءُ . (3)

الإمام الصادق علیه السلام :کانَ أبی علیه السلام یَقولُ : نَعوذُ بِاللّهِ مِنَ الذُّنوبِ الَّتی تُعَجِّلُ الفَناءَ وتُقَرِّبُ الآجالَ وتُخلِی الدِّیارَ ، وهِیَ قَطیعَهُ الرَّحِمِ وَالعُقوقُ وتَرکُ البِرِّ . (4)

.

1- .تاریخ بغداد : ج 1 ص 133 عن أبی بکر بن عیّاش ، کنز العمّال : ج 16 ص 205 ح 44228 وراجع المستدرک علی الصحیحین : ج 2 ص 488 ح 3680 و تهذیب الکمال : ج 12 ص 159 ح 2599 .
2- .وکان من رؤساء الخوارج .
3- .الکافی : ج 2 ص 347 ح 7 ، الدعوات : ص 61 ح 151 نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 137 ح 107 .
4- .الکافی : ج 2 ص 448 ح 2 عن إسحاق بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 87 ص 253 .

ص: 89



10 / 3 نقش کارهای زشت در سرنوشت بد

10 / 3نقش کارهای زشت در سرنوشت بدامام علی علیه السلام وقتی به مقصد صِفّین بیرون رفت و از ویرانه های مدائن گذشت : همانا این قوم ، [خود ، روزگاری] ارث بر بودند و سپس ارث گذار شدند ! این قوم ، حرام ها را حلال شمردند تا این که بلاها بر آنها روا گشت . پس ، شما حرام ها را حلال نشمارید ، که عذاب ها بر شما [نیز] روا می گردند .

الکافی به نقل از ابو حمزه ثمالی : امیر مؤمنان در خطبه اش فرمود : «از گناهانی که نابودی را سرعت می بخشند ، به خدا پناه می برم» . عبد اللّه بن کوّای یَشکُری (از بزرگان خوارج) برخاست و گفت : ای امیر مؤمنان! مگر گناهانی هستند که نابودی را سرعت ببخشند؟ فرمود : «آری ، وای برتو! بریدن پیوند خویشاوندی . همانا [گاهی] خانواده گرد هم می آیند و به همدیگر یاری می رسانند ، در حالی که گناهکارند ؛ ولی خداوند ، روزی شان می دهد ، و [گاهی] خانواده از هم پراکنده می شوند و از همدیگر می بُرند و خدا آنان را محروم می کند ، در حالی که پرهیزگارند» .

امام صادق علیه السلام :همواره پدرم علیه السلام می فرمود : «از گناهانی که نابودی را سرعت می بخشند و اَجَل ها را نزدیک می گردانند و سرزمین ها را [از ساکنانش ]تهی می کنند ، به خدا پناه می بریم ، و آنها عبارت اند از : قطع رَحِم ، بدرفتاری با پدر و مادر ، و ترک نیکی» .

.


ص: 90

الکافی عن حذیفه بن منصور عن الإمام الصادق علیه السلام :اِتَّقُوا الحالِقَهَ فَإِنَّها تُمیتُ الرِّجالَ ، قُلتُ : ومَا الحالِقَهُ ؟ قالَ : قَطیعَهُ الرَّحِمِ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :کَما أنَّ بادِئَ النِّعَمِ مِنَ اللّهِ عز و جل وقَد نَحَلَکُموهُ ، فَکَذلِکَ الشَّرُّ مِن أنفُسِکُم وإن جَری بِهِ قَدَرُهُ . (2)

عنه علیه السلام :إنَّ هذَا الأَمرَ لایَدَّعیهِ غَیرُ صاحِبِهِ إلّا تَبَّرَ (3) اللّهُ عُمُرَهُ . (4)

.

1- .الکافی : ج 2 ص 346 ح 2 ، مشکاه الأنوار : ص 287 ح 864 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 133 ح 102 .
2- .التوحید : ص 368 ح 6 عن زراره ، تفسیر کنز الدقائق : ج 3 ص 481 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 114 ح 42 .
3- .تَبَّرَهُ : أی کسرَه وأهلکَهُ (النهایه : ج 1 ص 179 «تبر») .
4- .الکافی : ج 1 ص 373 ح 5 ، ثواب الأعمال : ص 255 ح 4 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 1 ص 258 وفیه «بتر» بدل «تبّر» وکلّها عن الولید بن صبیح ، بحار الأنوار : ج 25 ص 112 ح 9 .

ص: 91

الکافی به نقل از حذیفه بن منصور : امام صادق علیه السلام فرمود : «از حالِقه بپرهیزید ؛ چرا که مردان را می کُشد» . گفتم : حالقه چیست؟ فرمود : «قطع رَحِم» .

امام صادق علیه السلام :چنان که آغاز نعمت ها از جانب خداوند عز و جلاست و آنها را به شما بخشید ، همین طور شر از جانب خودتان است ، هر چند به تقدیر الهی است .

امام صادق علیه السلام :این کار (امامت) را کسی جز صاحبش ادّعا نمی کند ، مگر این که خداوند ، عمرش را کوتاه می کند .

.


ص: 92

الفصل الحادی عَشَرَ : الإیمان بالقضاء والقدر11 / 1مَعنَی الإِیمانِ بِالقَدَرِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :لَو کانَ لَکَ جَبَلُ اُحُدٍ ذَهَبا أنفَقتَهُ فی سَبیلِ اللّهِ ما قَبِلَهُ اللّهُ مِنکَ حَتّی تُؤمِنَ بِالقَدَرِ ، وتَعلَمَ أنّ ما أصابَکَ لَم یَکُن لِیُخطِئَکَ وأنَّ ما أخطَأَکَ لَم یَکُن لِیُصیبَکَ ، وأنَّکَ إن مِتَّ عَلی غَیرِ هذا دَخَلتَ النّارَ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یُؤمِنُ عَبدٌ حَتّی یُؤمِنَ بِالقَدَرِ خَیرِهِ وشَرِّهِ ، حَتّی یَعلَمَ أنَّ ما أصابَهُ لَم یَکُن لِیُخطِئَهُ ، وأنَّ ما أخطَأَهُ لَم یَکُن لِیُصیبَهُ . (2)

الإمام علیّ علیه السلام :إنَّ أحَدَکُم لَن یَخلُصَ الإیمانُ إلی قَلبِهِ ، حَتّی یَستَیقِنَ یَقینا غَیرَ ظَنٍّ أنَّ ما أصابَهُ لَم یَکُن لِیُخطِئَهُ وما أخطَأَهُ لَم یَکُن لِیُصیبَهُ ، ویُقِرَّ بِالقَدَرِ کُلِّهِ . (3)

.

1- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 145 ح 21667 ، سنن أبی داوود : ج 4 ص 225 ح 4699 ، السنن الکبری : ج 10 ص 344 ح 20874 کلاهما نحوه ، تاریخ دمشق : ج 31 ص 404 ح 6562 کلّها عن زید بن ثابت .
2- .سنن الترمذی : ج 4 ص 451 ح 2144 عن جابر بن عبد اللّه ، المعجم الأوسط : ج 2 ص 271 ح 1955 عن شعیب عن أبیه وفیه «لن یؤمن» بدل «لا یؤمن» ، کنز العمّال : ج 1 ص 115 ح 541 ؛ التوحید : ص 380 ح 27 عن شعیب عن أبیه وفیه صدره .
3- .کنز العمّال : ج 1 ص 344 ح 1557 نقلاً عن اللالکائی .

ص: 93



فصل یازدهم : ایمان به قضا و قدر

11 / 1 معنای ایمان به قَدَر

فصل یازدهم : ایمان به قضا و قدر11 / 1معنای ایمان به قَدَرپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اگر برای تو کوهی از طلا باشد و آن را در راه خدا انفاق کنی ، خداوند ، آن را از تو نمی پذیرد ، تا این که به قَدَر ، ایمان بیاوری و بدانی که آنچه به تو رسیده ، نباید از تو به خطا می رفته [و باید به تو می رسیده] و آنچه از تو به خطا رفته ، نباید به تو می رسیده است . تو اگر با غیر این اندیشه بمیری ، به جهنّم درمی آیی .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بنده، ایمان ندارد ، تا این که به خیر و شرّ قَدَر ، ایمان بیاورد و بداند که آنچه بدو رسیده ، ممکن نبوده به او نرسد و آنچه به او نرسیده، ممکن نبوده به او برسد .

امام علی علیه السلام :هیچ یک از شما ایمان خالص در دلش جای نمی گیرد ، تا این که یقین کامل کند که آنچه بدو رسیده ، ممکن نبوده به او نرسد و آنچه به او نرسیده، ممکن نبوده به او برسد ، و [تا این که ]به همه قَدَر (خیر و شرّ آن) ، اعتراف کند .

.


ص: 94

11 / 2وُجوبُ الإِیمانِ بِالقَدَرِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :الإِیمانُ بِالقَدَرِ نِظامُ التَّوحیدِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ القَدَرَ نِظامُ التَّوحیدِ ، فَمَن وَحَّدَ اللّهَ وآمَنَ بِالقَدَرِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَهِ الوُثقی . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یُؤمِنُ أحَدُکُم حَتّی یُؤمِنَ بِالقَدَرِ خَیرِهِ وشَرِّهِ وحُلوِهِ ومُرِّهِ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یُؤمِنُ عَبدٌ حَتّی یُؤمِنَ بِأَربَعَهٍ : حَتّی یَشهَدَ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ ، وأنّی رَسولُ اللّهِ بَعَثَنی بِالحَقِّ ، وحَتّی یُؤمِنَ بِالبَعثِ بَعدَ المَوتِ ، وحَتّی یُؤمِنَ بِالقَدَرِ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله وقَد سُئِلَ عَنِ الإِیمانِ : أن تُؤمِنَ بِاللّهِ ومَلائِکَتِهِ وکُتُبِهِ ورُسُلِهِ وَالیَومِ الآخِرِ ، وَالقَدَرِ خَیرِهِ وشَرِّهِ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :لایَجِدُ حَلاوَهَ الإِیمانِ حَتّی یُؤمِنَ بِالقَدَرِ خَیرِهِ وشَرِّهِ حُلوِهِ ومُرِّهِ . (6)

.

1- .الفردوس : ج 1 ص 114 ح 385 عن أبی هریره ، سیر أعلام النبلاء : ج 5 ص 343 من دون إسنادٍ إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام ، کنز العمّال : ج 1 ص 106 ح 480 .
2- .المعجم الأوسط : ج 4 ص 46 ح 3573 عن ابن عبّاس ، کنز العمّال : ج 1 ص 107 ح 488 .
3- .التوحید : ص 380 ح 27 عن عمرو بن شعیب عن أبیه عن جدّه ؛ تاریخ دمشق : ج 5 ص 250 ح 1273 عن أنس وفیه «عبد» بدل «أحدکم» ، کنز العمّال : ج 1 ص 351 ح 1571 .
4- .الخصال : ص 198 ح 8 عن ربعیِّ بن خراش عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 5 ص 87 ح 2 ؛ مسند ابن حنبل : ج 1 ص 210 ح 758 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 1 ص 87 ح 90 ، صحیح ابن حبّان : ج 1 ص 404 ح 178 ولیس فیه «وحده لا شریک له» وکلّها عن ربعیّ بن حراش عن الإمام علیّ علیه السلام ، کنز العمّال : ج 1 ص 116 ح 542 .
5- .سنن الترمذی : ج 5 ص 7 ح 2610 ، سنن النسائی : ج 8 ص 98 کلاهما عن عمر بن الخطّاب ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 160 ح 17509 عن عامر أو أبی عامر أو أبی مالک نحوه وراجع بحار الأنوار : ج 60 ص 242 نقلاً عن بعض الکتب القدیمه عن ابن عبّاس .
6- .کنز العمّال : ج 1 ص 126 ح 595 نقلاً عن ابن النجّار عن أنس .

ص: 95



11 / 2 واجب بودن ایمان به قَدَر

11 / 2واجب بودن ایمان به قَدَرپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ایمان به قَدَر ، شیرازه یکتاپرستی است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همانا قَدَر ، شیرازه یکتاپرستی است . هر که خدا را یگانه بداند و به قَدَر ایمان آورد ، در حقیقت ، به ریسمان محکم ، چنگ زده است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ یک از شما ایمان ندارد ، مگر این که به خیر و شر و شیرینی و تلخی قَدَر ، ایمان بیاورد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ بنده ای ایمان ندارد ، مگر این که به چهار چیز ایمان آورد : گواهی دهد که معبودی جز خدای یگانه نیست و شریکی ندارد ، و [گواهی دهد که ]من فرستاده خدایم و به حق ، مبعوثم نموده است ، و به رستاخیزِ پس از مرگ ایمان آورد ، و به قَدَر ، ایمان آورد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وقتی درباره ایمان ، مورد پرسش قرار گرفت : این است که به خدا و فرشتگانش و کتاب هایش و فرستادگانش و روز آخرت و خیر و شرّ قَدَر ، ایمان بیاورد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کسی شیرینی ایمان را نمی چشد ، مگر این که به خیر و شر و شیرینی و تلخی قَدَر ، ایمان بیاورد .

.


ص: 96

عنه صلی الله علیه و آله :ما بَلَغَ عَبدٌ حَقیقَهَ الإِیمانِ حَتّی یَعلَمَ أنَّ ما أصابَهُ لَم یَکُن لِیُخطِئَهُ ، وما أخطَأَهُ لَم یَکُن لِیُصیبَهُ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یَتَّقِی اللّهَ عَبدٌ حَقَّ تُقاتِهِ ، حَتّی یَعلَمَ أنَّ ما أصابَهُ لَم یَکُن لِیُخطِئَهُ ، وما أخطَأَهُ لَم یَکُن لِیُصیبَهُ . (2)

الإمام الصادق علیه السلام حینَما ذُکِرَ عِندَهُ القَدَرُ وکَلامُ الاِستِطاعَهِ : هذا کَلامٌ خَبیثٌ ، أنَا عَلی دینِ آبائی لا أرجِعُ عَنهُ ، القَدَرُ حُلوُهُ ومُرُّهُ مِنَ اللّهِ ، وَالخَیرُ وَالشَّرُّ کُلُّهُ مِنَ اللّهِ . (3)

11 / 3تَحریمُ التَّکذیبِ بِالقَدَرِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَن لَم یُؤمِن بِالقَدَرِ خَیرِهِ وشَرِّهِ فَأَنَا مِنهُ بَریءٌ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن کَذَّبَ بِالقَدَرِ ، فَقَد کَفَرَ بِما جِئتُ بِهِ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :قالَ رَبُّ العِزَّهِ جَلَّ جَلالُهُ : مَن آمَنَ بی ولَم یُؤمِن بِالقَدَرِ خَیرِهِ وشَرِّهِ فَلیَلتَمِس رَبّا غَیری . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :یَکونُ فی آخِرِ الزَّمانِ قَومٌ یُکَذِّبونَ بِالقَدَرِ ، ألا اُولئِکَ مَجوسُ هذِهِ الاُمَّهِ ، فَإِن مَرِضوا فَلا تَعودوا (7) ، وإن ماتوا فَلا تَشهَدوهُم . (8)

.

1- .مسند ابن حنبل : ج 10 ص 417 ح 27560 ، مسند الشامیّین : ج 3 ص 261 ح 2214 ، مسند الشهاب : ج 2 ص 64 ح 890 ، السنّه لابن أبی عاصم : ص 110 ح 246 کلّها عن أبی الدرداء ، کنز العمّال : ج 1 ص 25 ح 12 ، الکافی : ج 2 ص 58 ح 7 عن صفوان الجمّال وح 4 عن زراره وکلاهما عن الإمام الصادق عن الإمام علیّ علیهماالسلام ، تحف العقول : ص 207 عن الإمام علیّ علیه السلام والثلاثه الأخیره نحوه .
2- .تاریخ بغداد : ج 12 ص 291 الرقم 6735 عن أنس .
3- .المحاسن : ج 1 ص 441 ح 1021 عن داوود بن سلیمان الحمّار ، بحار الأنوار : ج 5 ص 161 ح 21 .
4- .مسند أبی یعلی : ج 6 ص 45 ح 6373 عن أبی هریره ، کنز العمّال : ج 1 ص 107 ح 485 .
5- .کنز العمّال : ج 1 ص 106 ح 484 نقلاً عن ابن عدیّ عن ابن عمر .
6- .الفردوس : ج 3 ص 187 ح 4514 عن حذیفه بن الیمان ، کنز العمّال : ج 1 ص 129 ح 607 نقلاً عن الشیرازی فی الألقاب عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله .
7- .فی المصدر : «فلا یعودوا» ، وما فی المتن أثبتناه من السنّه لابن أبی عاصم .
8- .المعجم الأوسط : ج 5 ص 276 ح 5303 عن ابن عمر ، السنّه لابن أبی عاصم : ص 150 ح 340 عن عمر بن الخطّاب ، کنز العمّال : ج 1 ص 138 ح 653 .

ص: 97



11 / 3 تحریم تکذیب تقدیر

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ بنده ای به حقیقت ایمان نمی رسد ، مگر این که بداند آنچه به او رسیده ، ممکن نبوده به او نرسد و آنچه به او نرسیده ، ممکن نبوده به او برسد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ بنده ای به شایستگی ، از خدا پروا نمی کند ، مگر این که بداند آنچه به او رسیده ، ممکن نبوده به او نرسد و آنچه به او نرسیده ، ممکن نبوده به او برسد .

امام صادق علیه السلام هنگامی که از قَدَر و عقیده معتقدان به توانمندی مطلق، سخن به میان آمد : این ، کلام پلیدی است . من بر دین پدرانم هستم و از آن ، باز نمی گردم . شیرینی و تلخی قَدَر ، از جانب خداست و همه خیر و شر ، از جانب خداست .

11 / 3تحریم تکذیب تقدیرپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که به خیر و شرّ قَدَر ایمان نیاورد ، من از او بیزارم .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که قَدَر را تکذیب نماید ، در حقیقت به آنچه من آورده ام ، کفر ورزیده است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :پروردگار عزّت عز و جل فرمود : «هر که به من ایمان آورد ، ولی به خیر و شرّ قَدَر ، ایمان نیاورد ، باید در پی پروردگاری غیر از من باشد» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در آخر الزمان ، قومی خواهند بود که قَدَر را تکذیب می کنند . هان! آنان ، مجوس این امّت اند . اگر بیمار شدند ، عیادتشان نکنید و اگر مُردند ، بر [جنازه ]آنان حاضر نشوید .

.


ص: 98

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ مَجوسَ هذِهِ الاُمَّهِ المُکَذِّبونَ بِأَقدارِ اللّهِ ، إن مَرِضوا فَلا تَعودوهُم ، وإن ماتوا فَلا تَشهَدوهُم ، وإن لَقیتُموهُم فَلا تُسَلِّموا عَلَیهِم . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :ثَلاثَهٌ لا یُقبَلُ مِنهُم یَومَ القِیامَهِ صَرفٌ ولا عَدلٌ (2) : عاقٌّ ، ومَنّانٌ (3) ، ومُکَذِّبٌ بِقَدَرٍ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :أربَعَهٌ لا یَنظُرُ اللّهُ إلَیهِم یَومَ القِیامَهِ : عاقٌّ ، ومَنّانٌ ، ومُکَذِّبٌ بِالقَدَرِ ، ومُدمِنُ خَمرٍ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :سِتَّهٌ لَعَنَهُمُ اللّهُ وکُلُّ نَبِیٍّ مُجابٍ : الزّائِدُ فی کِتابِ اللّهِ ، وَالمُکَذِّبُ بِقَدَرِ اللّهِ ، وَالتّارِکُ لِسُنَّتی ، وَالمُستَحِلُّ مِن عِترَتی ما حَرَّمَ اللّهُ ، وَالمُتَسَلِّطُ بِالجَبَروتِ لِیُذِلَّ مَن أعَزَّهُ اللّهُ ویُعِزَّ مَن أذَلَّهُ اللّهُ ، وَالمُستَأثِرُ بِفَیءِ المُسلِمینَ المُستَحِلُّ لَهُ . (6)

.

1- .سنن ابن ماجه : ج 1 ص 35 ح 92 ، المعجم الأوسط : ج 4 ص 368 ح 4455 ، السنّه لابن أبی عاصم : ص 144 ح 328 وفیه «فلا تصلوا» بدل «فلا تشهدوا» وکلّها عن جابر بن عبداللّه ، کنز العمّال : ج 1 ص 118 ح 555 .
2- .. أی لا یقبل منهم فرض ولا نفل . وقیل الصرف التوبه والعدل الفداء وفی الحدیث: فقیل یا رسول اللّه ما العدل؟ قال: الفدیه. قال: فقیل: فما الصرف یا رسول اللّه ؟ قال: التوبه (بحار الأنوار : ج 27 ص 66 ). وقیل : الصرف ، الحیله والعدل، النصره .
3- .المَنّان : الّذی لا یُعطی شیئا إلّا مَنَّهُ واعتدّ به علی من أعطاه (النهایه : ج 4 ص 366 «منن») .
4- .المعجم الکبیر : ج 8 ص 119 ح 7547 ، تاریخ دمشق : ج 45 ص 395 ح 9919 و ج 60 ص 264 ح 12460 ولیس فیهما «یوم القیامه» وکلّها عن أبی اُمامه ، کنز العمّال : ج 16 ص 32 ح 43812 .
5- .الخصال : ص 203 ح 18 عن أبی اُمامه ، بحار الأنوار : ج 5 ص 87 ح 3 ؛ المعجم الکبیر : ج 8 ص 241 ح7938 عن أبی اُمامه ، کنز العمّال : ج 16 ص 67 ح 43967 .
6- .الخصال : ص 338 ح 41 عن عبد اللّه بن میمون عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه علیهم السلام ، المحاسن : ج 1 ص 74 ح 33 عن عبد المؤمن الأنصاری عن الإمام الصادق علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله وفیه «سبعه» بدل «ستّه» بزیاده «والمحرّم ما أحلّ اللّه » فی آخره ، المناقب للکوفی : ج 2 ص 172 ح 650 عن سلمان وکلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 5 ص 88 ح 4 ؛ سنن الترمذی : ج 4 ص 457 ح 2154 ، صحیح ابن حبّان : ج 13 ص 60 ح 5749 ، المعجم الکبیر : ج 3 ص 127 ح 2883 کلّها عن عائشه نحوه ، کنز العمّال : ج 16 ص 85 ح 44024 .

ص: 99

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همانا مجوس این امّت ، قَدَرهای خدای متعال را تکذیب می کنند . اگر بیمار شدند ، عیادتشان نکنید و اگر مُردند ، بر [جنازه] آنان حاضر نشوید و اگر به آنان برخوردید ، سلامشان ندهید .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سه کس اند که روز رستاخیز ، هیچ عمل واجب یا مستحبی از آنان (1) پذیرفته نمی شود : بدرفتار با پدر و مادر ، منّت گذار ، و تکذیب کننده قَدَر .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :چهار کس اند که خداوند در روز رستاخیز ، به آنان نگاه نمی کند : بدرفتار با پدر و مادر ، منّت گذار ، تکذیب کننده قَدَر ، و می گسار .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :شش کس اند که خداوند و هر پیامبرِ اجابت شده ای ، آنها را نفرین کرده اند : افزاینده به کتاب خدا ، تکذیب کننده قَدَر ، ترک کننده سنّت من ، حلال شمارنده چیزی که خدا آن را درباره خاندانم حرام نموده ، زورگویی که کسی را که خدا عزیزش کرده ، خوار می کند و کسی را که خدا ذلیلش کرده ، عزیز می گرداند و کسی که فَیْ ء (2) را به انحصار خود درآورد و آن را بر خویشتن روا بشمارد .

.

1- .برای صرف و عدل (که در متن عربی حدیث آمده است) معانی گوناگونی ذکر شده است ، گفته شده : صرف ، به معنای واجب و عدل به معنای مستحب است ، و نیز گفته شده : صرف به معنای توبه و عدل به معنای فدیه دادن است . در حدیث است که از پیامبر سؤال شد : عدل چیست؟ فرمود : فدیه دادن . و سؤال شد : صرف چیست؟ فرمود : توبه . نیز گفته شده : صرف ، چاره اندیشی و عدل یاری کردن است .
2- .فی ء ، بر چیزهایی اطلاق می شود که می توان به مسالمت از کفار گرفت و نیز زمین هایی را که ساکنان آنها به موجب عهدنامه ای تسلیم شده باشند ، در بر می گیرد .

ص: 100

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اُمَّتی لا تَزالُ مُستَمکِنَهً مِن دینِها ما لَم یُکَذِّبوا بِالقَدَرِ ، فَإِذا کَذَّبوا بِالقَدَرِ فَعِندَ ذلِکَ هَلاکُهُم . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :ما هَلَکَت اُمَّهٌ قَطُّ حَتّی تُشرِکَ بِاللّهِ ، وما أشرَکَت اُمَّهٌ بِاللّهِ حَتّی یَکونَ أوَّلُ شِرکِهَا التَّکذیبَ بِالقَدَرِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :ما هَلَکَت اُمَّهٌ قَطُّ إلّا بِالشِّرکِ بِاللّهِ عز و جل ، وما أشرَکَت اُمَّهٌ حَتّی یَکونَ بُدُوُّ شِرکِهَا التَّکذیبَ بِالقَدَرِ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :أخافُ عَلی اُمَّتی مِن بَعدی خَصلَتَینِ : تَکذیبا بِالقَدَرِ ، وتَصدیقا بِالنُّجومِ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :ثَلاثٌ أخافُ عَلی اُمَّتی : الاِستِسقاءُ بِالأَنواءِ (5) ، وحَیفُ (6) السُّلطانِ ، وتَکذیبٌ بِالقَدَرِ . (7)

الإمام علیّ علیه السلام :لَیسَ مِنّا مَن لَم یُؤمِن بِالقَدَرِ خَیرِهِ وشَرِّهِ . (8)

.

1- .مسند الشامیّین : ج 1 ص 399 ح 692 عن أبی موسی الأشعری ، کنز العمّال : ج 1 ص 126 ح 596 .
2- .المعجم الصغیر : ج 2 ص 104 ، مسند الشامیّین : ج 2 ص 328 ح 1431 ، السنّه لابن أبی عاصم : ص 141 ح 322 ، تاریخ دمشق : ج 45 ص 394 ح 9918 والثلاثه الأخیره نحوه وکلّها عن عبد اللّه بن عمر .
3- .تاریخ دمشق : ج 45 ص 394 ح 9917 عن عبد اللّه بن عمرو بن العاص ، کنز العمّال : ج 1 ص 139 ح 661 .
4- .تاریخ دمشق : ج 23 ص 207 عن أنس ، کنز العمّال : ج 1 ص 119 ح 567 ؛ بحار الأنوار : ج 58 ص 277 ح 75 .
5- .النَّوءُ : سقوط نجم من المنازل فی المغرب مع الفجر وطلوع رقیبه من المشرق یقابله من ساعته فی کلّ لیله إلی ثلاثه عشر یوما ... وکانت العرب تضیف الأمطار والریاح والحرّ والبر إلی الساقط منها (الصحاح : ج 1 ص 79 «نوأ») .
6- .الحَیفُ : الجور والظلم (النهایه : ج 1 ص 469 «حیف») .
7- .مسند ابن حنبل: ج7 ص411 ح20875، المعجم الکبیر : ج2ص208ح1853، مسند أبی یعلی:ج13 ص 455 ح 7462 کلّها عن جابر بن سمره ، کنز العمّال : ج 16 ص 27 ح 43786 ؛ بحار الأنوار : ج58 ص330 ح26.
8- .السنن الکبری : ج 10 ص 345 ح 20877 عن الشعبی ، کنز العمّال : ج 1 ص 343 ح 1554 .

ص: 101

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همواره امّت من در دینشان استوارند ، مادام که قَدَر را تکذیب نکنند . پس هر گاه قَدَر را تکذیب کردند، آن گاه زمان نابودی آنهاست .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هرگز امّتی نابود نشد ، مگر این که به خدا شرک ورزید ، و هیچ امّتی به خدا شرک نورزید ، مگر این که آغاز شرکشان تکذیب قَدَر بود .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هرگز امّتی نابود نشد ، مگر با شرک ورزیدن به خداوند عز و جل ، و امّتی شرک نورزید ، مگر این که آغاز شرکشان تکذیب قَدَر بود .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :پس از خودم بر امّتم از دو چیز ، هراسانم : تکذیب قَدَر و تصدیق [پیشگویی با] ستارگان .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از سه چیز بر امّتم هراسانم : طلب باران با نَوء ، (1) ستمگری پادشاه ، و تکذیب قَدَر .

امام علی علیه السلام :کسی که به خیر و شرّ قَدَر ایمان ندارد ، از ما نیست .

.

1- .نوء ، به اُفول یک ستاره در مغرب و طلوع همزمان ستاره رقیب آن در مشرق در سیزده شب اوّل هر ماه ، گفته می شود... . اعراب ، بارش باران ، وزش بادها و پیدایش گرما و سرما را به چنین رخدادی نسبت می دادند .

ص: 102

الإمام الحسن علیه السلام :مَن لَم یُؤمِن بِالقَدَرِ خَیرِهِ وشَرِّهِ ، فَقَد فَجَر . (1)

الإمام الباقر علیه السلام :یُحشَرُ المُکَذِّبونَ بِقَدَرِ اللّهِ مِن قُبورِهِم قَد مُسِخوا قِرَدَهً وخَنازیرَ . (2)

11 / 4ما لا یُنافِی الإِیمانَ بِالقَدَرِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :الدَّواءُ مِنَ القَدَرِ ، وقَد یَنفَعُ بِإِذنِ اللّهِ . (3)

الإمام الباقر علیه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وقیلَ لَهُ : یا رَسولَ اللّهِ رُقیً (4) یُستَشفی بِها ، هَل تَرُدُّ مِن قَدَرِ اللّهِ ؟ فَقالَ : إنَّها مِن قَدَرِ اللّهِ . (5)

سنن الترمذی عن أبی خزامه عن أبیه :سَأَلتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَقُلتُ : یا رَسولَ اللّهِ ، أرَأَیتَ رُقیً نَستَرقیها ودَواءً نَتَداوَی بِهِ وتُقاهً نَتَّقیها ، هَل تَرُدُّ مِن قَدَرِ اللّهِ شَیئا ؟ قالَ : هِیَ مِن قَدَرِ اللّهِ . (6)

التوحید عن الأصبغ بن نباته :إنَّ أمیرَ المُؤمِنینَ عَدَلَ مِن عِندِ حائِطٍ مائِلٍ إلی حائِطٍ آخَرَ ، فَقیلَ لَهُ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ أتَفِرُّ مِن قَضاءِ اللّهِ ؟ فَقالَ : أفِرُّ مِن قَضاءِ اللّهِ إلی قَدَرِ اللّهِ عز و جل . (7)

.

1- .إرشاد القلوب : ص 163 ، تحف العقول : ص 231 نحوه ، الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا علیه السلام : ص 408 عن الإمام الحسین علیه السلام ، العدد القویّه : ص 34 ح 25 وفیها «کفر» بدل «فجر» ، بحار الأنوار : ج 5 ص 123 ح 71 .
2- .ثواب الأعمال : ص 253 ح 4 ، مختصر بصائر الدرجات : ص 135 ، جامع الأخبار : ص 460 ح 1292 کلّها عن أبی حمزه ، بحار الأنوار : ج 5 ص 118 ح 53 .
3- .المعجم الکبیر : ج 12 ص 131 ح 12784 عن ابن عبّاس ، کنز العمّال : ج 10 ص 5 ح 28081 .
4- .الرُّقیهُ : العُوذه الّتی یُرقی بها صاحب الآفه کالحُمّی والصرع وغیر ذلک من الآفات (النهایه : ج 2 ص 254 «رقی») .
5- .قرب الإسناد : ص 95 ح 320 عن الحسین بن علوان عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 5 ص 87 ح 1 .
6- .سنن الترمذی : ج 4 ص 399 ح 2065 ، سنن ابن ماجه : ج 2 ص 1137 ح 3437 ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 272 ح 15472 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 1 ص 86 ح 87 ، المعجم الکبیر : ج 3 ص 192 ح 3090 ، اُسد الغابه : ج 6 ص 85 الرقم 5849 کلّها نحوه ، کنز العمّال : ج 10 ص 104 ح 28529 .
7- .التوحید : ص 369 ح 8 ، الاعتقادات للصدوق : ص 35 ، مختصر بصائر الدرجات : ص 136 ، عوالی اللآلی : ج 4 ص 111 ح 169 نحوه ، بحار الأنوار : ج 5 ص 97 ح 24 .

ص: 103



11 / 4 آنچه با ایمان به تقدیر ، منافات ندارد

امام حسن علیه السلام :کسی که به خیر و شرّ قَدَر ایمان ندارد ، فاسق است .

امام باقر علیه السلام :تکذیب کنندگان قَدَر خدا ، در حالی از قبرهایشان برانگیخته می شوند که به صورت بوزینه ها و خوک ها مسخ شده اند .

11 / 4آنچه با ایمان به تقدیر ، منافات نداردپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :درمان ، بخشی از تقدیر است و به اذن خدا سود می بخشد .

امام باقر علیه السلام :به پیامبر خدا گفته شد : ای پیامبر خدا! رُقْیه ای (1) که با آن طلب شفا می شود ، آیا قَدَر خدا را باز می گرداند؟ فرمود : «آن ، جزو قَدَر خداست» .

سنن الترمذی به نقل از ابو خزامه ، از پدرش : از پیامبر خدا پرسیدم و گفتم : ای پیامبر خدا! آیا رُقیه هایی که آن را با خود همراه می کنیم و دوایی که بِدان مداوا می کنیم و حِرزی که خودمان را با آن حفاظت می کنیم ، آیا چیزی از قَدَر خدا را باز می گردانند؟ فرمود : «آن ، جزو قَدَر خداست» .

التوحید به نقل از اصبغ بن نباته : امیر مؤمنان از کنار دیوار کجی برخاست و به کنار دیوار دیگری رفت . به او گفته شد : ای امیر مؤمنان! آیا از قضای خدا فرار می کنی؟ فرمود : «از قضای خداوند به قَدَر خداوند ، فرار می کنم» .

.

1- .رُقیه ، دعایی است که بر پوست و یا کاغذی می نویسند و با بیمار و یا شخص گرفتار و ... همراه می کنند تا او از شرّ آن بیماری یا گرفتاری ، در امان بماند .

ص: 104

التوحید عن علیّ بن سالم عن الإمام الصادق علیه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ الرُّقی أتَدفَعُ مِنَ القَدَرِ شَیئا ؟ فَقالَ : هِیَ مِنَ القَدَرِ . (1)

11 / 5ما یوهِمُ تَنافِیَ الإِیمانِ بِالقَدَرِ وَالتَّدبیرِالإمام علیّ علیه السلام :رُبَّ حَیاهٍ سَبَبُهَا التَّعَرُّضُ لِلمَوتِ ، ورُبَّ میتَهٍ سَبَبُهَا طَلَبُ الحَیاهِ . (2)

الکافی عن زید الشحّام عن الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ أمیرَ المُؤمِنینَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ جَلَسَ إلی حائِطٍ مائِلٍ یَقضی بَینَ النّاسِ ، فَقالَ بَعضُهُم : لا تَقعُد تَحتَ هذَا الحائِطِ فَإِنَّهُ مُعوِرٌ . فَقالَ أمیرُ المُؤمِنینَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ : حَرَسَ امرَءاً أجَلُهُ . فَلَمّا قامَ سَقَطَ الحائِطُ . قالَ : وکانَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام مِمّا یَفعَلُ هذا وأشباهَهُ ، وهذَا الیَقینُ . (3)

الکافی عن سعید بن قیس الهمدانی :نَظَرتُ یَوما فِی الحَربِ إلی رَجُلٍ عَلَیهِ ثَوبانِ ، فَحَرَّکتُ فَرَسی فَإِذا هُوَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام فَقُلتُ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ فی مِثلِ هذَا المَوضِعِ ؟ فَقالَ : نَعَم یا سَعیدَ بنَ قَیسٍ ، إنَّهُ لَیسَ مِن عَبدٍ إلّا ولَهُ مِنَ اللّهِ حافِظٌ وواقِیَهٌ ، مَعَهُ مَلَکانِ یَحفَظانِهِ مِن أن یَسقُطَ مِن رَأسِ جَبَلٍ أو یَقَعَ فی بِئرٍ ، فَإِذا نَزَل القَضاءُ خَلَّیا بَینَهُ وبَینَ کُلِّ شَیءٍ . (4)

.

1- .التوحید : ص 382 ح 29 ، الاعتقادات للصدوق : ص 35 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 97 ح 24 .
2- .نثر الدرّ : ج 1 ص 287 .
3- .الکافی : ج 2 ص 58 ح 5 ، حلیه الأبرار : ج 2 ص 61 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 41 ص 6 ح 6 .
4- .الکافی : ج 2 ص 59 ح 8 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 297 عن قیس بن سعید الهمدانی ، حلیه الأبرار : ج 2 ص 61 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 105 ح 31 وراجع تفسیر العیّاشی : ج 2 ص 205 ح 16 .

ص: 105



11 / 5 آنچه مایه توهّم ناسازگاری بین تدبیر و ایمان به تقدیر است

التوحید به نقل از علی بن سالم : از امام صادق علیه السلام درباره رُقْیه پرسیدم که : آیا چیزی از قَدَر را دفع می کند ؟ فرمود : «آن ، جزو قَدَر است» .

11 / 5آنچه مایه توهّم ناسازگاری بین تدبیر و ایمان به تقدیر استامام علی علیه السلام :چه بسا زندگی ای که سبب آن ، در کام مرگ رفتن است ، و چه بسا مرگی که سبب آن ، در پی زندگی بودن است !

الکافی به نقل از زید شحّام ، از امام صادق علیه السلام : امیر مؤمنان که درود خدا بر او باد نزد دیوار کجی نشسته بود و میان مردم ، داوری می کرد . کسی از آنان به امیر مؤمنان گفت : کنار این دیوار منشین ، که کج است . امیر مؤمنان که درود خدا بر او باد فرمود : «اَجَل ، از انسان ، پاسداری می کند» و وقتی برخاست ، دیوار فرو ریخت . امیر مؤمنان، همواره این کار و شبیه آن را انجام می داد و این ، همان یقین است .

الکافی به نقل از سعید بن قیس هَمْدانی : روزی در جنگ ، نگاهم به مردی افتاد که تنها دو قطعه لباس بر تن داشت . اسبم را حرکت دادم . دیدم امیر مؤمنان است . گفتم : ای امیر مؤمنان! حتّی این جا هم [بدون زِره]؟ فرمود : «آری ، ای سعید بن قیس! هیچ بنده ای نیست ، مگر این که از جانب خدا ، پاسدار و نگه دارنده ای دارد و دو فرشته همراه اویند که او را از سقوط از بالای کوه یا افتادن در چاه ، حفظ می کنند . پس وقتی قضا فرود آمد ، میان او و هر چیز دیگر را خالی می کنند» .

.


ص: 106

الإمام علیّ علیه السلام :إنَّ مَعَ کُلِّ إنسانٍ مَلَکَینِ یَحفَظانِهِ ، فَإِذا جاءَ القَدَرُ خَلَّیا بَینَهُ وبَینَهُ . (1)

.

1- .نهج البلاغه : الحکمه 201 ، خصائص الأئمّه علیهم السلام : ص 114 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 152 ح 3341 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 14 ح 8 ؛ الطبقات الکبری : ج 3 ص 34 ، تفسیر الطبری : ج 8 الجزء 13 ص 119 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 154 کلّها عن أبی مجلز بزیاده «ممّا لم یقدر» بعد «یحفظانه» ، کنز العمّال : ج 1 ص 348 ح 1566 .

ص: 107

امام علی علیه السلام :همانا با هر انسانی ، دو فرشته ای است که مراقبتش می کنند و وقتی قَدَر آمد ، میان او و قَدَر را خالی می کنند .

.


ص: 108

. .


ص: 109



توضیحی درباره آنچه به ظاهر بر تعارض تقدیر و تدبیر ، دلالت دارد

توضیحی درباره آنچه به ظاهر بر تعارض تقدیر و تدبیر ، دلالت دارددر نگاهِ ابتدایی به احادیث این باب، به نظر می رسد که ایمان به تقدیر ، با برنامه ریزی و تدبیر برای زندگی ، منافات دارد ؛ امّا با تأمّل ، روشن می شود که این تنافی و تعارض ، ظاهری است . در حدیث اول آمده است : رُبَّ حَیاهٍ سَبَبُهَا التَّعَرُّضُ لِلمَوتِ ، ورُبَّ میتَهٍ سَبَبُهَا طَلَبُ الحَیاهِ . (1) چه بسا زندگی ای که سبب آن ، در کام مرگ رفتن است ! و چه بسا مرگی که سبب آن ، در پی زندگی رفتن است ! این سخن ، در مقام بیان این واقعیّت است که تدبیر، همیشه سودمند نیست ؛ بلکه گاه ، خلاف چیزی که تدبیر شده ، روی می دهد . بنا بر این ، مؤمن ، ضمن داشتن تدبیر و تلاش ، نباید تمام اعتماد خود را به اسباب ظاهری ، اختصاص دهد ؛ بلکه در کنار تدبیر ، باید با استمداد از خداوند متعال و توکّل به او، آینده خود را تضمین کند . در واقع ، این حدیث می گوید : توکّل ، متمّم و مکمّل تدبیر است و بدون آن ، چه بسا تدبیر ، نتیجه نداشته باشد و یا خلاف آنچه تدبیر شده ، نتیجه دهد . در حدیث دوم این باب (2) نیز آمده که امام علی علیه السلام در کنار دیواری که کج شده

.

1- .ر . ک : ص 104 ح 6244 .
2- .ر . ک : ص 104 ح 6245 .

ص: 110

بود و احتمال می رفت فرو بریزد ، نشسته بود و قضاوت می کرد . هنگامی که به او گفتند از آن جا بلند شود، با این استدلال که اَجَل ، از انسانْ پاسداری می کند ، به سخن آنان اعتنا نکرد و به کار خود ادامه داد و دیوار ، پس از برخاستن ایشان فرو ریخت . در کنار این حدیث ، حدیث دیگری (1) روایت شده که امام علی علیه السلام در حادثه ای مشابه، این گونه عمل نکرد ؛ بلکه از کنار دیواری که احتمال فرو ریختن آن بود ، بلند شد و هنگامی که به اعتراض ، به او گفته شد : «ای امیر مؤمنان! آیا از قضای خدا می گریزی؟» ، فرمود : «از قضای خدا به قَدَر خدا می گریزم» ؛ یعنی : هم صدمه دیدن کسی که در زیر دیوارِ کج می نشیند ، قضای الهی است و هم مصدوم نشدن کسی که از آن می گریزد ، تقدیر اوست ؛ ولی هیچ یک قضای حتمی نیست و انسان ، موظّف است برای حفظ جان خود ، از یک قضا بگریزد و به قضایی دیگر پناه ببرد . بنا بر این ، بر فرض صحّت حدیث مخالفِ این حدیث، باید گفت که امام علیه السلام در آن حادثه خاص (همانند آنچه در حدیث سوم این باب (2) آمده که امام علیه السلام در میدان جنگ ، بدون زره و تنها با لباس معمولی حضور یافت) ، به دلیل آن که می دانسته مشکلی برای او پیش نخواهد آمد، برای حفظ جان خود ، اقدام نکرده است . در مورد حدیث چهارم (3) نیز که بر این مطلب دلالت دارد که بر هر انسانی ، دو فرشته مأمور حفاظت از جان او هستند تا تقدیر الهی فرا رسد ، ظاهرا مقصود از «تقدیر» در آن ، «تقدیرِ حتمی» است که با آن، هیچ تلاش و تدبیری سودمند

.

1- .ر . ک : ص 102 ح 6242 .
2- .ر . ک : ص 104 ح 6246 .
3- .. ر . ک : ص 106 ح 6247 .

ص: 111

نیست، نه «تقدیر موقوف (معلّق)» که بَداپذیر است و انسان می تواند با تدبیر و توکّل و دعا، سرنوشت خود را تغییر دهد . البتّه از آن جا که انسان از مقدّرات قطعی و غیر قطعی خود آگاهی ندارد ، همیشه باید با تلاش و تدبیر در کنار استمداد از خداوند متعال ، از مشکلات احتمالی زندگی پیشگیری کند و سرنوشت بهتری را برای خود رقم زند .

.


ص: 112

الفصل الثّانی عَشَرَ : الرِّضا بالقضاء والقدر12 / 1الحَثُّ عَلَی الرِّضا بِالقَضاءِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :مِن سَعادَهِ ابنِ آدَمَ رِضاهُ بِما قَضَی اللّهُ لَهُ ، ومِن شَقاوَهِ ابنِ آدَمَ تَرکُهُ استِخارَهَ اللّهِ ، ومِن شَقاوَهِ ابنِ آدَمَ سَخَطُهُ بِما قَضَی اللّهُ لَهُ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :مِن سَعادَهِ ابنِ آدَمَ رِضاهُ بِما قَسَمَ اللّهُ لَهُ . (2)

معانی الأخبار عن أحمد بن أبی عبد اللّه عن أبیه رفعه :جاءَ جَبرَئیلُ علیه السلام إلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی أرسَلَنی إلَیکَ بِهَدِیَّهٍ لَم یُعطِها أحَدا قَبلَکَ . قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : قُلتُ : وما هِیَ ؟ قالَ : الصَّبرُ وأحسَنُ مِنهُ . قُلتُ : وما هُوَ ؟ قالَ : الرِّضا . (3)

.

1- .سنن الترمذی : ج 4 ص 455 ح 2151 عن سعد ، کنز العمّال : ج 7 ص 814 ح 21533 .
2- .نثر الدرّ : ج 1 ص 168 .
3- .معانی الأخبار : ص 260 ح 1 ، عدّه الداعی : ص 84 ، مشکاه الأنوار : ص 422 ح 1419 کلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 69 ص 373 ح 19 .

ص: 113