گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلد نهم
فصل یکم : معیار شناخت خیر و شر



فصل یکم : معیار شناخت خیر و شرقرآن«بر شما کارزار ، واجب شده است، در حالی که برای شما ناگوار است. و بسا چیزی را خوش نمی دارید و آن برای شما خوب است، و بسا چیزی را دوست می دارید و آن برای شما بد است، و خدا می داند و شما نمی دانید» .

«و کسانی که به آنچه خدا از فضل خود عطایشان کرده، بخل می ورزند، هرگز تصوّر نکنند که آن ( بخل ) برای آنان خوب است؛ بلکه برایشان بد است. به زودی ، آنچه به آن بخل ورزیده اند، روز قیامت ، طوق گردنشان می شود. میراث آسمان ها و زمین ، از آنِ خداست و خدا به آنچه می کنید ، آگاه است» .

«و انسان، همان گونه که خیر را فرا می خواند، [ پیشامد ] بد را می خواند و انسان ، همواره شتاب زده است» .

«پس ، بنده ای از بندگان ما را یافتند که از جانب خود به او رحمتی عطا کرده و از نزد خود بدو دانشی آموخته بودیم . موسی به او گفت: «آیا از تو پیروی کنم ، به شرط این که از بینشی که آموخته شده ای ، به من یابد بدهی؟» . گفت: تو هرگز نمی توانی همپای من صبر کنی ، و چگونه می توانی بر چیزی که به شناخت آن احاطه نداری ، صبر کنی؟ گفت: «إن شاء اللّه ، مرا شکیبا خواهی یافت و در هیچ کاری ، تو را نافرمانی نخواهم کرد» . گفت: اگر مرا پیروی می کنی، از چیزی سؤال مکن، تا [ خود ] از آن با تو سخن آغاز کنم. پس ره سپار گردیدند، تا وقتی که سوار کشتی شدند . [ وی ] آن را سوراخ کرد. [ موسی ] گفت: «آیا کشتی را سوراخ کردی تا سرنشینانش را غرق کنی؟ واقعاً به کار ناروایی مبادرت ورزیدی!» . گفت: آیا نگفتم که تو هرگز نمی توانی همپای من صبر کنی؟ [ موسی ]گفت: «به سبب آنچه فراموش کردم، مرا مؤاخذه مکن و در کارم بر من سخت مگیر» . پس رفتند تا به نوجوانی برخوردند. [ بنده ما ]او را کُشت. [ موسی به او ]گفت: «آیا شخص بی گناهی را ، بدون این که کسی را به قتل رسانده باشد ، کُشتی؟ واقعاً کار ناپسندی مرتکب شدی!» . گفت: آیا به تو نگفتم که هرگز نمی توانی همپای من صبر کنی؟ [ موسی ] گفت: «اگر از این پس ، چیزی از تو پرسیدم، دیگر با من همراهی مکن [ و ] در نزد من قطعاً معذور خواهی بود» . پس رفتند تا به اهل قریه ای رسیدند. از مردم آن جا ، خوراکی خواستند و [آنها ] از مهمان نمودن آن دو ، خودداری کردند. پس در آن جا دیواری یافتند که می خواست فرو بریزد و [ بنده ما ]آن را استوار کرد. [ موسی ]گفت: «اگر می خواستی ، [ می توانستی ] برای آن مزدی بگیری» . گفت: این [ بار، وقت ] جدایی میان من و توست. به زودی ، تو را از تأویل آنچه نتوانستی بر آن صبر کنی ، آگاه خواهم ساخت : امّا کِشتی، از آنِ بینوایانی بود که در دریا کار می کردند . خواستم آن را معیوب کنم، که پیش روی آنان ، پادشاهی بود که هر کشتی [ درستی ] را به زور می گرفت. امّا نوجوان، پدر و مادرش [ هر دو ] مؤمن بودند . پس ترسیدیم که [ مبادا ]آن دو را به طغیان و کفر ، بکُشد. پس خواستیم که پروردگار آن دو ، آن دو را به پاک تر و مهربان تر از او عوض دهد. و امّا دیوار، از آنِ دو پسر [ بچّه ] یتیم در آن شهر بود و زیرِ آن، گنجی متعلّق به آن دو بود، و پدر آن دو ، [ مردی ]نیکوکار بود . پس ، پروردگار تو خواست که آن دو ، به حدّ رشد برسند و گنجینه خود را که رحمتی از جانب پروردگارت بود بیرون آورند. و من ، این [ کارها ]را خودسرانه انجام ندادم. این بود تأویل آنچه نتوانستی بر آن شکیبایی ورزی» .

.


ص: 202

الحدیثصحیح مسلم عن أنس :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : یُؤتی بِأَنعَمِ أهلِ الدُّنیا مِن أهلِ النّارِ یَومَ القِیامَهِ ، فَیُصبَغُ (1) فِی النّارِ صَبغَهً ، ثُمَّ یُقالُ : یَابنَ آدَمَ ، هَل رَأَیتَ خَیرا قَطُّ ؟ هَل مَرَّ بِکَ نَعیمٌ قَطُّ ؟ فَیَقولُ : لا وَاللّهِ یا رَبِّ ! ویُؤتی بِأَشَدِّ النّاسِ بُؤسا فِی الدُّنیا مِن أهلِ الجَنَّهِ ، فَیُصبَغُ صَبغَهً فِی الجَنَّهِ فَیُقالُ لَهُ : یَابنَ آدَمَ ، هَل رَأَیتَ بُؤسا قَطُّ ؟ هَل مَرَّ بِکَ شِدَّهٌ قَطُّ ؟ فَیَقولُ : لا وَاللّهِ یا رَبِّ ، ما مَرَّ بی بُؤسٌ قَطُّ ، ولا رَأَیتُ شِدَّهً قَطُّ . (2)

.

1- .یُصبَغُ : أی یُغمَس کما یُغمس الثوب فی الصبغ (النهایه : ج 3 ص 10 «صبغ») .
2- .صحیح مسلم : ج 4 ص 2162 ح 55 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 405 ح 13110 ، مسند أبی یعلی : ج 3 ص 418 ح 3508 ، المنتخب من مسند عبد بن حمید : ص 391 ح 1313 ، المصنف لابن أبی شیبه : ج 8 ص 139 ح 99 والثلاثه الأخیره نحوه ، کنز العمّال : ج 14 ص 538 ح 39513 .

ص: 203

حدیثصحیح مسلم به نقل از اَنَس بن مالک : پیامبر خدا فرمود : «روز قیامت ، مرفّه ترینِ مردم دنیا را که از جهنّمیان است ، می آورند و او را کاملاً در دوزخ فرو می برند . سپس به او گفته می شود: «ای فرزند آدم! آیا هرگز خیری دیده ای؟ آیا هرگز نعمتی به تو برخورده کرده است؟» . می گوید: نه به خدا ، ای پروردگار من! و بیچاره ترینِ مردم دنیا را که از بهشتیان است ، می آورند و در بهشت ، فرو می برند . سپس به او گفته می شود: «ای فرزند آدم! آیا هرگز رنجی دیده ای؟ آیا هرگز به تو سخت گذشته است؟» . می گوید: نه به خدا ، هرگز رنجی به من برخورد نکرده و هرگز سختی ندیده ام .

.


ص: 204

مسند ابن حنبل عن أبی سعید الخدری عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ موسی قالَ : أی رَبِّ ، عَبدُکَ المُؤمِنُ تُقَتِّرُ عَلَیهِ فِی الدُّنیا . قالَ : فَیُفتَحُ لَهُ بابُ الجَنَّهِ فَیَنظُرُ إلَیها ، قالَ : یا موسی هذا ما أعدَدتُ لَهُ . فَقالَ موسی : أی رَبِّ وعِزَّتِکَ وجَلالِکَ ، لَو کانَ أقطَعَ الیَدَینِ وَالرِّجلَینِ یُسحَبُ عَلی وَجهِهِ مُنذُ یَومَ خَلَقتَهُ إلی یَومِ القِیامَهِ ، وکانَ هذا مَصیرَهُ ، لَم یَرَ بُؤسا قَطُّ . قالَ : ثُمَّ قالَ موسی : أی رَبِّ عَبدُکَ الکافِرُ تُوَسِّعُ عَلَیهِ فِی الدُّنیا ، قالَ : فَیُفتَحُ لَهُ بابٌ مِنَ النّارِ . فَیُقالُ : یا موسی هذا ما أعدَدتُ لَهُ . فَقالَ موسی : أی رَبِّ ، وعِزَّتِکَ وجَلالِکَ ، لَو کانَت لَهُ الدُّنیا مُنذُ یَومَ خَلَقتَهُ إلی یَومِ القِیامَهِ وکانَ هذا مَصیرَهُ کَأَن لَن یَرَ خَیرا قَطُّ . (1)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ إذا أدخَلَ أهلَ الجَنَّهِ الجَنَّهَ ، وأهلَ النّارِ النّارَ ، قالَ : یا أهلَ الجَنَّهِ ، «کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ * قَالُواْ لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ» . قالَ : لَنِعمَ مَا اتَّجَرتُم فی یَومٍ أو بَعضِ یَومٍ ، رَحمَتی ورِضوانی وجَنَّتِی ، امکُثوا فیها خالِدینَ مُخَلَّدینَ . ثُمَّ یَقولُ : یا أهلَ النّارِ ، «کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ * قَالُواْ لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ» . فَیَقولُ : بِئسَ مَا اتَّجَرتُم فی یَومٍ أو بَعضِ یَومٍ ، ناری وسَخَطِی ، امکُثوا فیها خالِدینَ مُخَلَّدینَ . (2)

.

1- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 162 ح 11767 ، کنز العمّال : ج 6 ص 487 ح 16665 .
2- .تفسیر ابن کثیر : ج 5 ص 493 عن أیفع بن عبد الکلاعی ، کنز العمّال : ج 14 ص 485 ح 39363 .

ص: 205

مسند ابن حنبل به نقل از ابو سعید خُدری ، از پیامبر خدا : موسی گفت : پروردگارا! بر بنده مؤمن خود در دنیا سخت می گیری . پس ، درِ بهشت برای موسی گشوده شد و به آن نگریست . [خدا] فرمود : «ای موسی! این ، چیزی است که برای او مهیّا ساخته ام» . موسی گفت : پروردگارا! به عزّت و جلالت ، سوگند ، اگر او را [حتّی ]بی دست و پا آفریده بودی و تا روز رستاخیز بر صورت کشیده می شد ، ولی این (بهشت) سرنوشت او بود، چنان بود که هرگز رنجی ندیده است . سپس موسی گفت : پروردگارا! به بنده کافرت در دنیا فراوانی می دهی . پس برای موسی دری از جهنّم ، گشوده شد . و گفته شد : «ای موسی! این ، چیزی است که برای او مهیّا ساخته ام» . موسی گفت : پروردگارا! به عزّت و جلالت سوگند ، اگر تا روز رستاخیز ، همه دنیا برای او بود ، ولی این (جهنّم) سرنوشت او بود، چنان بود که هرگز خیری ندیده است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گاه خداوند ، بهشتیان را به بهشت و جهنّمیان را به جهنّم وارد کند ، می فرماید: «ای بهشتیان! «چند سال در زمین ماندید؟» » . می گویند : «یک روز ، یا مقداری از یک روز» . می فرماید: «در یک روز یا مقداری از یک روز ، چه داد و ستد خوبی کردید! رحمت من و خشنودی من و بهشت من [، ارزانیِ شما باد! ]همیشه و جاودانه در آن بمانید» . سپس می فرماید: «ای دوزخیان! «چند سال در زمین ماندید؟» » . می گویند : «یک روز ، یا مقداری از یک روز» . می فرماید: «در یک روز یا مقداری از یک روز، چه تجارت بدی کردید! آتش من و جهنم و ناخشنودی من [ ، سزای شماست]! در آن ، همیشه و جاودانه بمانید» .

.


ص: 206

عنه صلی الله علیه و آله :تَقولُ المَلائِکَهُ : یا رَبِّ عَبدُکَ المُؤمِنُ تَزوی عَنهُ الدُّنیا وتَعرِضُهُ لِلبَلاءِ وهُوَ مُؤمِنٌ بِکَ . فَیَقولُ : اِکشِفوا عَن ثَوابِهِ ، فَإِذا رَأَوا ثَوابَهُ ، تَقولُ المَلائِکَهُ : یا رَبِّ ما یَضُرُّهُ ما أصابَهُ فِی الدُّنیا ، وتَقولُ المَلائِکَهُ : یا رَبِّ عَبدُکَ الکافِرُ تَبسُطُ لَهُ فِی الدُّنیا وتَزوی عَنهُ البَلاءَ وقَد کَفَرَ بِکَ . فَیَقولُ : اِکشِفوا عَن عِقابِهِ فَإِذا رَأَوا عِقابَهُ ، قالوا : یا رَبِّ ما یَنفَعُهُ ما أصابَهُ فِی الدُّنیا . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :یُؤتی یَومَ القِیامَهِ بِأَنعَمِ أهلِ الدُّنیا مِنَ الکُفّارِ . فَیُقالُ : اِغمِسوهُ فِی النّارِ غَمسَهً ، فَیُغمَسُ فیها ، ثُمَّ یُقالُ لَهُ : أی فُلانُ ! هَل أصابَکَ نَعیمٌ قَطُّ ؟ فَیَقولُ : لا ، ما أصابَنی نَعیمٌ قَطُّ . ویُؤتی بِأَشَدِّ المُؤمِنینَ ضُرّا وبَلاءً، فَیُقالُ:اِغمِسوهُ غَمسَهً فِی الجَنَّهِ ،فَیُغمَسُ فیها غَمسَهً، فَیُقالُ لَهُ : أی فُلانُ ! هَل أصابَکَ ضُرٌّ قَطُّ أو بَلاءٌ ؟ فَیَقولُ : ما أصابَنی قَطُّ ضُرٌّ ولا بَلاءٌ . (2)

.

1- .حلیه الأولیاء : ج 4 ص 123 عن عبد اللّه بن عمرو بن العاص و ص 118 ، المصنف لابن أبی شیبه : ج 8 ص 232 ح 6 ، الزهد لهنّاد : ج 1 ص 238 ح 403 والثلاثه الأخیره عن خیثمه من دون إسنادٍ إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام ، کنز العمّال : ج 6 ص 488 ح 16667 .
2- .سنن ابن ماجه : ج 2 ص 1445 ح 4321 ، الزهد لابن المبارک : ص 220 ح 622 ، تفسیر ابن کثیر : ج 4 ص 197 کلّها عن أنس والأخیران من دون إسنادٍ إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام ؛ التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : ص 577 ح 339 کلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 67 ص 234 ح 49 .

ص: 207

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :فرشتگان می گویند : پروردگارا! دنیا را از بنده مؤمن خود ، باز می داری و او را در معرض بلا قرار می دهی ، در حالی که او به تو مؤمن است . می فرماید: «پرده از روی پاداش او بردارید» . فرشتگان ، وقتی پاداش او را دیدند، می گویند : پروردگارا! آنچه در دنیا بدو رسیده ، زیانی به او نمی رساند. فرشتگان می گویند : پروردگارا! برای بنده کافرت در دنیا فراوانی قرار می دهی و بلا را از او باز می داری ، در حالی که او به تو کافر است . می فرماید: «پرده از کیفرش بردارید» . [فرشتگان ،] وقتی کیفر او را دیدند، می گویند : پروردگارا! آنچه در دنیا بدو رسیده ، سودی برایش ندارد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :روز رستاخیز ، مرفّه ترین کافر دنیا را می آورند و گفته می شود: «او را در آتش دوزخ فرو ببرید» و او در آن فرو برده می شود . سپس به او گفته می شود: «ای فلانی! آیا هرگز به تو نعمتی رسیده است؟» . می گوید: نه ، هرگز به من نعمتی نرسیده است . آن گاه زیانبارترین و گرفتارترین مؤمن را می آورند . گفته می شود: «او را در بهشت ، فرو ببرید» و او در آن فرو برده می شود. آن گاه به او گفته می شود: «ای فلانی! آیا هرگز به تو زیان و بلایی رسیده است؟» . می گوید: نه، هرگز به من زیان و بلایی نرسیده است .

.


ص: 208

صحیح البخاری عن حذیفه بن الیمان :کانَ النّاسُ یَسأَلونَ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَنِ الخَیرِ ، وکُنتُ أسأَلُهُ عَنِ الشَّرِّ مَخافَهَ أن یُدرِکَنی . فَقُلتُ : یا رَسولَ اللّهِ ، إنّا کُنّا فی جاهِلِیَّهٍ وشَرٍّ ، فَجاءَنَا اللّهُ بِهذَا الخَیرِ فَهَل بَعدَ هذَا الخَیرِ مِن شَرٍّ ؟ قالَ : نَعَم . قُلتُ : وهَل بَعدَ ذلِکَ الشَّرِّ مِن خَیرٍ . قالَ : نَعَم ، وفیهِ دَخَنٌ . (1) قُلتُ : وما دَخَنُهُ ؟ قالَ : قَومٌ یَهدونَ بِغَیرِ هَدیی ، تَعرِفُ مِنهُم وتُنکِرُ . قُلتُ : فَهَل بَعدَ ذلِکَ الخَیرِ مِن شَرٍّ ؟ قالَ : نَعَم ، دُعاهٌ إلی أبوابِ جَهَنَّمَ ، مَن أجابَهُم إلَیها قَذَفوهُ فیها . قُلتُ : یا رَسولَ اللّهِ ، صِفهُم لَنا . فَقالَ : هُم مِن جِلدَتِنا ، ویَتَکَلَّمونَ بِأَلسِنَتِنا ، قُلتُ : فَما تَأمُرُنی إن أدرَکَنی ذلِکَ ؟ قالَ : تَلزَمُ جَماعَهَ المُسلِمینَ وإمامَهُم . قُلتُ : فَإِن لَم یَکُن لَهُم جَماعَهٌ ولا إمامٌ ؟ قالَ : فَاعتَزِل تِلکَ الفِرَقَ کُلَّها ، ولَو أن تَعَضَّ بِأَصلِ شَجَرَهٍ حَتّی یُدرِکَکَ المَوت وأنتَ عَلی ذلِکَ . (2)

.

1- .دَخَن : أی فساد واختلاف ، تشبیها بدُخان الحطب الرطب (النهایه : ج 2 ص 109 «دخن») .
2- .صحیح البخاری : ج 3 ص 1319 ح 3411 ، صحیح مسلم : ج 3 ص 1475 ح 51 و ص 1476 ح 52 ، السنن الکبری : ج 8 ص 271 ح 16617 کلاهما نحوه ، المستدرک علی الصحیحین : ج 1 ص 197 ح 386 ، کنز العمّال : ج 11 ص 223 ح 31305 .

ص: 209

صحیح البخاری به نقل از حذیفه بن یمان : مردم درباره خیر ، از پیامبر خدا می پرسیدند ؛ ولی من از ایشان از ترس این که شر مرا دریابد ، درباره شر می پرسیدم . گفتم : ای پیامبر خدا! ما در نادانی و شر بودیم که خداوند ، این خیر (اسلام) را برای ما آورد. آیا پس از این خیر، شرّی هست؟ فرمود: «آری» . گفتم : آیا پس این شر ، خیری هست؟ فرمود: «آری، و در آن ، بلوایی خواهد بود» . گفتم : بلوایش چیست؟ فرمود: «گروهی ، به راهی غیر از راه هدایت من می روند و تو ، معروف و مُنکَری از آنان می بینی». گفتم : آیا پس از آن خیر، شرّی خواهد بود؟ فرمود: «آری ؛ کسانی هستند که به سوی درهای جهنّم فرا می خوانند . هر کس آنان را اجابت کند، او را در آن می افکنند» . گفتم : ای پیامبر خدا! آنان را برای ما توصیف کن . فرمود: «آنان شبیه مایند و به زبان ما سخن می گویند» . گفتم : اگر آنان را دیدم ، چه کنم؟ فرمود: «همراه جماعت مسلمانان و امامشان باش» . گفتم : اگر جماعت و امامی نداشتند [ ، چه کنم]؟ فرمود: «از همه آن فرقه ها دوری کن ، هر چند [مجبور باشی از گرسنگی ، ]ریشه درخت به دندان بکشی ، تا این که مرگ ، تو را دریابد و تو در آن حال باشی» .

.


ص: 210

الإمام الصادق علیه السلام :کانَ عَلی عَهدِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله رَجُلٌ یُقالُ لَهُ : ذُو النَّمِرَهِ 1 وکانَ مِن أقبَحِ النّاسِ وإنَّما سُمِّیَ ذُو النَّمِرَهِ مِن قُبحِهِ فَأَتَی النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، أخبِرنی ما فَرَضَ اللّهُ عَزَّ وجَلَّ عَلَیَّ ؟ فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : فَرَضَ اللّهُ عَلَیکَ سَبعَ عَشرَهَ رَکعَهً فِی الیَومِ وَاللَّیلَهِ وصَومَ شَهرِ رَمَضانَ إذا أدرَکتَهُ وَالحَجَّ إذَا استَطَعتَ إلَیهِ سَبیلاً وَالزَّکاهَ وفَسَّرَها لَهُ . فَقالَ : وَالَّذی بَعَثَکَ بِالحَقِّ نَبِیّا ما أزیدُ رَبّی عَلی ما فَرَضَ عَلَیَّ شَیئا . فَقالَ لَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : ولِمَ یا ذَا النَّمِرَهِ ؟ فَقالَ : کَما خَلَقَنی قَبیحا . قالَ : فَهَبَطَ جَبرَئیلُ علیه السلام عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، إنَّ رَبَّکَ یَأمُرُکَ أن تُبَلِّغَ ذَا النَّمِرَهِ عَنهُ السَّلامَ ، وتَقولَ لَهُ : یَقولُ لَکَ رَبُّکَ تَبارَکَ وتَعالی : أما تَرضی أن أحشُرَکَ عَلی جَمالِ جَبرَئیلَ علیه السلام یَومَ القِیامَهِ ؟ فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : یا ذَا النَّمِرَهِ هذا جَبرَئیلُ یَأمُرُنی أن اُبَلِّغَکَ السَّلامَ ویَقول لَکَ رَبُّکَ : أما تَرضی أن أحشُرَکَ عَلی جَمالِ جَبرَئیلَ ؟ فَقالَ ذُو النَّمِرَهِ : فَإِنّی قَد رَضیتُ یا رَبِّ فَوَعِزَّتِکَ لَأَزیدَنَّکَ حَتّی تَرضی . (1)

.

1- .الکافی: ج 8 ص 336 ح 531 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 140 ح 122 .

ص: 211

امام صادق علیه السلام :در زمان پیامبر خدا ، مردی بود که به او ذو النَّمِرَه (دارای لکه سیاه و سفید) (1) گفته می شد . او زشت ترینِ مردم بود و به همین جهت ، ذو النَّمِره نامیده شده بود. وی به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و گفت : ای پیامبر خدا! مرا از آنچه خداوند عز و جل بر من واجب نموده، آگاه کن . پیامبر خدا به او فرمود: «خداوند بر تو ، هفده رکعت نماز در شبانه روز و روزه ماه رمضان اگر آن ماه را درک کردی و حج هر گاه که توانش را داشتی و زکات را واجب نموده است» و آنها را برای او توضیح داد . گفت : سوگند به آن که به حق ، تو را به پیامبری برانگیخت ، من چیزی [از مستحبّات ]را به آنچه پروردگارم بر من واجب نموده، نمی افزایم» . پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: «ای ذو النَّمِره! چرا؟» . گفت : به خاطر آن که مرا زشت آفرید . آن گاه جبرئیل علیه السلام بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد و گفت : ای پیامبر خدا! پروردگارت به تو دستور می دهد که از جانب او به ذو النمره سلام برسانی و به او بگویی: پروردگارت تبارک و تعالی می فرماید: آیا خشنود نیستی که در روز رستاخیز، تو را به زیباییِ جبرئیل ، محشور نمایم؟ پیامبر خدا به او فرمود: «ای ذو النمره! این ، جبرئیل است که [از سوی خدا ]به من امر می کند به تو سلام برسانم ، و پروردگارت به تو می فرماید: آیا خشنود نیستی که تو را به زیباییِ جبرئیل ، محشور نمایم؟» . ذو النمره گفت : همانا من خشنود شدم . ای پروردگار من! سوگند به عزّتت ، [بر واجباتم ]افزون می کنم تا خشنود گردی .

.

1- .درباره وی اطلاعات زیادی در دست نیست ، بجز همین روایت امام صادق علیه السلام . گفته اند او مردی زشت رو بوده و درباره اش جبرئیل علیه السلام نازل شد و از وضع خوب او و زیبایی اش در قیامت ، خبر داد . در القاموس آمده است : نَمِره ، نقطه لک و رنگ است و انْمَر ، به دارنده یک لک سیاه و یک لک سفید گفته می شود .

ص: 212

الإمام علیّ علیه السلام :ما خَیرُ خَیرٍ (1) لا یُنال إلّا بِشَرٍّ ، ویُسرٍ لا یُنالُ إلّا بِعُسرٍ؟! (2)

عنه علیه السلام فی وَصِیَّتِهِ لِابنِهِ مُحَمَّدِ بنِ الحَنَفِیَّهِ رضی الله عنه : یا بُنَیَّ ، ... ما خَیرٌ بِخَیرٍ بَعدَهُ النّارُ ، وما شَرٌّ بِشَرٍّ بَعدَهُ الجَنَّهُ ، کُلُّ نَعیمٍ دونَ الجَنَّهِ مَحقورٌ ، وکُلُّ بَلاءٍ دونَ النّارِ عافِیَهٌ . (3)

عنه علیه السلام :لا تَعُدَّنَّ خَیرا ما أدرَکتَ بِهِ شَرّا . (4)

عنه علیه السلام :لا تَعُدَّنَّ شَرّا ما أدرَکتَ بِهِ خَیرا . (5)

عنه علیه السلام :شَرُّ العَمَلِ ما أفسَدتَ بِهِ مَعادَکَ . (6)

الإمام الصادق علیه السلام فی وَصِیَّتِهِ لِابنِ جُندَبٍ : یَابنَ جُندَبٍ ، الخَیرُ کُلُّهُ أمامَکَ ، وإنَّ الشَّرَّ کُلَّهُ أمامَکَ ، ولَن تَرَی الخَیرَ وَالشَّرَّ إلّا بَعدَ الآخِرَهِ ؛ لِأَنَّ اللّهَ جَلَّ وعَزَّ جَعَلَ الخَیرَ کُلَّهُ فِی الجَنَّهِ وَالشَّرَّ کُلَّهُ فِی النّارِ ، لِأَنَّهُمَا الباقِیانِ . (7)

الإمام علیّ علیه السلام :اِحذَروا عِبادَ اللّهِ المَوتَ وقُربَهُ ، وأعِدّوا لَهُ عُدَّتَهُ ، فَإِنَّهُ یَأتی بِأَمرٍ عَظیمٍ ، وخَطبٍ (8) جَلیلٍ ، بِخَیرٍ لا یَکونُ مَعَهُ شَرٌّ أبَدا ، أو شَرٍّ لا یَکونُ مَعَهُ خَیرٌ أبَدا . (9)

.

1- .فی غرر الحکم (طبعه طهران) ص 819 ح 219 : «فما خیرٌ خیرا» .
2- .نهج البلاغه : الکتاب 31 ، تحف العقول: ص 77، تنبیه الخواطر: ج 2 ص 105، غرر الحکم : ح 10371 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 214 ح 1؛ دستور معالم الحکم : ص 24 .
3- .کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 4 ص 392 ح 5834 ، نهج البلاغه : الحکمه 387 ، بحار الأنوار : ج 8 ص 199 ح203 ؛ دستور معالم الحکم : ص 24 لیس فیه ذیله من «کل نعیم ...» .
4- .. غرر الحکم : ح 10186 ، عیون الحکم و المواعظ : ص 520 ح 9458 .
5- .غرر الحکم : ح 10185 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 520 ح 9457 .
6- .غرر الحکم : ح 5695 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 293 ح 5217 .
7- .تحف العقول : ص 306 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 284 ح 1 .
8- .جَلَّ الخَطْبُ : أی عظم الأمر والشأن (النهایه : ج 2 ص 45 «خطب») .
9- .نهج البلاغه : الکتاب 27 ، الأمالی للمفید : ص 263 ح 3 ، الأمالی للطوسی : ص 27 ح 31 کلاهما عن أبی إسحاق الهمدانی ، تحف العقول : ص 178 کلّها نحوه ، تنبیه الخواطر : ج 1 ص 11 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 581 ح 726 .

ص: 213

امام علی علیه السلام :خیری که جز با شر به دست نیاید ، چه خیری است؟! و آسودگی ای که جز با سختی حاصل نشود ، چه آسودگی ای است؟

امام علی علیه السلام در سفارش به پسرش محمّد بن حنفیّه : ای پسرم! ... هیچ خیری که پس از آن ، جهنّم باشد، خیر نیست و هیچ شرّی که پس از آن ، بهشت باشد، شر نیست . هر نعمتی کمتر از بهشت ، کوچک است و هر بلایی کمتر از جهنّم، آسایش است .

امام علی علیه السلام :خیری را که با آن ، شر عایدت می شود ، خیر نشمار .

امام علی علیه السلام :چیزی که با آن خیر را در می یابی، شر مشمار.

امام علی علیه السلام :بدترین عمل، چیزی است که با آن ، آخرت و معادت را تباه کنی.

امام صادق علیه السلام در سفارش به ابن جُندَب : ای ابن جندب! همه خیر و همه شر ، در پیش روی تو اَند و هرگز خیر و شر را نخواهی دید ، جز پس از آخرت؛ زیرا خداوند عز و جل همه خیر را در بهشت و همه شر را در دوزخ قرار داده است؛ چرا که آن دو ، ماندگارند .

امام علی علیه السلام :بندگان خدا را از مرگ و نزدیکی آن بترسانید، و ساز و برگ آن را مهیّا کنید؛ چرا که مرگ با حادثه ای با شُکوه و پدیده ای بزرگ می آید : با خیری که هرگز شر به همراه ندارد، یا شرّی که هرگز خیر به همراه ندارد .

.


ص: 214

عنه علیه السلام :یوقَفُ العَبدُ بَینَ یَدَیِ اللّهِ ، فَیَقولُ : قیسوا بَینَ نِعَمی عَلَیهِ وبَینَ عَمَلِهِ ، فَتَستَغرِقُ (1) النِّعَمُ العَمَلَ ، فَیَقولونَ : قَدِ استَغرَقَتِ النِّعَمُ العَمَلَ . فَیَقولُ : هَبوا لَهُ نِعَمی وقیسوا بَینَ الخَیرِ وَالشَّرِّ مِنهُ ، فَإِنِ استَوَی العَمَلانِ أذهَبَ اللّهُ الشَّرَّ بِالخَیرِ وأدخَلَهُ الجَنَّهَ ، فَإِن کانَ لَهُ فَضلٌ أعطاهُ اللّهُ بِفَضلِهِ ، وإن کانَ عَلَیهِ فَضلٌ وهُوَ مِن أهلِ التَّقوی ، لَم یُشرِک بِاللّهِ تَعالی وَاتَّقَی الشِّرکَ بِهِ ، فَهُوَ مِن أهلِ المَغفِرَهِ ، یَغفِرُ اللّهُ لَهُ بِرَحمَتِهِ إن شاءَ ویَتَفَضَّلُ عَلَیهِ بِعَفوِهِ . (2)

الإمام الباقر علیه السلام :یا جابِرُ فَاحفَظ مَا استَرعاکَ اللّهُ جَلَّ وعَزَّ مِن دینِهِ وحِکمَتِهِ ، ولا تَسأَلَنَّ عَمّا لَکَ عِندَهُ إلّا ما لَهُ عِندَ نَفسِکَ ، فَإِن تَکُنِ الدُّنیا عَلی غَیرِ ما وَصَفتُ لَکَ (3) ، فَتَحَوَّل إلی دارِ المُستَعتَبِ، فَلَعَمری لَرُبَّ حَریصٍ عَلی أمرٍ قَد شَقِیَ بِهِ حینَ أتاهُ ، ولَرُبَّ کارِهٍ لِأَمرٍ قَد سَعِدَ بِهِ حینَ أتاهُ ، وذلِکَ قَولُ اللّهِ عز و جل : «وَلِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَیَمْحَقَ الْکَفِرِینَ» (4) . (5)

الزهد عن عطاء الخراسانی :مَرَّ نَبِیٌّ مِنَ الأَنبِیاءِ بِساحِلٍ ، فَإِذا هُوَ بِرَجُلٍ یَصطاد حیتانا ، فَقالَ : بِاسمِ اللّهِ ، وألقی شَبَکَتَهُ فَلَم یَخرُج فیها حوتٌ واحِدٌ ثُمَّ مَرَّ بِآخَرَ ، فَقالَ : بِاسمِ الشَّیطانِ ، فَخَرَجَ فیها مِنَ الحیتانِ حَتّی جَعَلَ الرَّجُلُ یَتَقاعَسُ مِن کَثرَتِها . فَقالَ : أی رَبِّ هذَا الَّذی دَعاکَ ولَم یُشرِک بِکَ شَیئا ابتَلَیتَهُ بِأَن لَم یَخرُج فی شَبَکَتِهِ شَیءٌ ، وهذَا الَّذی دَعا غَیرَکَ ابتَلَیتَهُ وخَرَجَ فی شَبَکَتِهِ ما جَعَلَ یَتَقاعَسُ تَقاعُسا مِن کَثرَتِها ، وقَد عَلِمتُ أنَّ کُلَّ ذلِکَ بِیَدِکَ فَأَنّی هذا ؟ قالَ : اِکشِفوا لِعَبدی عَن مَنزِلِهِما فَلَّما رَأی ما أعَدَّ اللّهُ لِهذا مِنَ الکَرامَهِ ، وما أعَدَّ اللّهُ لِهذا مِنَ الهَوانِ . قالَ : رَضیتُ یا رَبّی ! (6)

.

1- .فی المصدر : «فستغرق» وما أثبتناه من بحار الأنوار .
2- .الأمالی للطوسی : ص 212 ح 369 ، کنز الفوائد : ج 1 ص 223 ، عدّه الداعی : ص 136 ، أعلام الدین : ص 43 و ص 149 کلّها عن عطاء بن یسار ، بحار الأنوار : ج 7 ص 262 ح 14 .
3- .. إشاره إلی ما قال الإمام علیه السلام فی أوّل کلامه فی وصف الدنیا .
4- .آل عمران : 141 .
5- .الکافی : ج2 ص133 ح16، تنبیه الخواطر : ج2 ص194 کلاهما عن جابر ، بحار الأنوار : ج 73 ص36 ح17.
6- .الزهد لابن المبارک : ص 220 ح 621 .

ص: 215

امام علی علیه السلام :بنده در پیشگاه خداوند ، نگه داشته می شود و [خدا ]می فرماید: «میان نعمت های من بر او و عمل او ، مقایسه کنید» و [البتّه] نعمت ها بر عمل [او] ، غلبه دارند . آنان می گویند: نعمت ها بر عمل ، غلبه دارند . آن گاه می فرماید: «نعمت هایم را به او ببخشید و میان خیر و شرّ او ، مقایسه کنید» . اگر عمل خیر و شر برابر شدند، خداوند ، شر را به وسیله خیر ، از بین می برد و او را به بهشت ، وارد می کند و اگر برای او فضیلتی باشد، خداوند در مقابل آن، به وی تفضّل می نماید، و اگر شرّش بیشتر باشد ، و از پرهیزگاران بوده و به خدای متعال شرک نورزیده و از شرکْ پرهیز کرده باشد، از آمرزیده شدگان است. اگر خدا بخواهد ، او را با رحمتش می آمرزد و با بخشش خود ، بر او تفضّل می نماید .

امام باقر علیه السلام :... ای جابر! دین و حکمت خدا را که خداوند عز و جل از تو رعایت آن را خواسته است ، نگهداری کن، و از چیزی که تو در نزد او داری ، درخواست نکن ، مگر از چیزی که او در نزد تو دارد . اگر دنیا غیر از آنی بود که برای تو توصیف کردم (1) ، پس به سراغ خانه سختی ها (دنیا) برو [تا خود آن را ببینی] (2) . به جانم سوگند ، چه بسا کسی که به چیزی آزمند است و وقتی آن چیز به او داده می شود، بدبخت می گردد، و چه بسا کسی که چیزی را نمی پسندد و وقتی آن چیز به او داده می شود، نیک بخت می گردد و این ، [معنای] سخن خداوند عز و جلاست که : «و تا خدا کسانی را که ایمان آورده اند ، خالص گرداند و کافران را [ به تدریج ]نابود سازد» .

الزهد به نقل از عطاء خراسانی : یکی از پیامبران به ساحلی گذر کرد . دید مردی که ماهی صید می کرد ، «به نام خدا» گفت و تورش را انداخت و حتّی یک ماهی هم از آن ، بیرون نیامد . سپس به مرد دیگری گذر کرد که نام شیطان را بر زبان آورْد و ماهیان زیادی را از تورش بیرون آورد ، به طوری که آن مرد ، از بسیاریِ آنها بر خود بالید . [آن پیامبر] گفت : پروردگارا! این ، تو را خوانْد و چیزی را با تو شریک نساخت ؛ ولی تو او را این گونه مبتلا کردی که هیچ چیزی از تورش بیرون نیامد . آن دیگری ، غیر تو را خوانْد ؛ ولی تو او را به گونه ای مبتلا کردی که از بسیاریِ ماهیان ، بر خود بالید، در حالی که می دانم همه اینها به دست توست . این ، چگونه است؟ [خدا به فرشتگان] فرمود: «برای بنده ام ، پرده از مقام آن دو ، کنار بزنید» . وقتی [پرده را کنار زدند و] آن کرامتی را که خدا برای او (اوّلی) مهیّا ساخته بود و آن خواری ای را که برای آن دیگری مهیّا نموده بود ، دید ، گفت : پروردگارا! راضی شدم .

.

1- .. اشاره است به آن چه امام در آغاز کلام خود در وصف دنیا فرموده .
2- .این ترجمه مطابق معنای احتمالی ملّا صالح مازندرانی است .

ص: 216

. .


ص: 217

. .


ص: 218

الفصل الثّانی : حکمه المصائب2 / 1الاِبتِلاءُ وَالاِمتِحانُالکتاب«کُلُّ نَفْسٍ ذَالءِقَهُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَهً وَ إِلَیْنَا تُرْجَعُونَ» . (1)

«إِن یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَیَتَّخِذَ مِنکُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الظَّلِمِینَ * وَلِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَیَمْحَقَ الْکَفِرِینَ * أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّهَ وَلَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جَهَدُواْ مِنکُمْ وَیَعْلَمَ الصَّبِرِینَ» . (2)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ البَلاءَ لِلظّالِمِ أدَبٌ ، ولِلمُؤمِنِ امتِحانٌ ، ولِلأَنبِیاءِ دَرَجَهٌ ، ولِلأَولِیاءِ کَرامَهٌ . (3)

.

1- .الأنبیاء : 35 .
2- .آل عمران : 140 142 .
3- .جامع الأخبار : ص 310 ح 852 ، بحار الأنوار : ج 81 ص 198 ح 55 .

ص: 219

فصل دوم : حکمت گرفتاری ها

2 / 1 آزمایش و آزمون
فصل دوم : حکمت گرفتاری ها2 / 1آزمایش و آزمونقرآن«هر نفْسی ، چشنده مرگ است، و شما را از راه آزمایش به بد و نیک ، خواهیم آزمود و به سوی ما باز گردانیده می شوید» .

«اگر به شما آسیبی می رسد ، به آن قوم نیز آسیبی نظیر آن رسید ، و ما این روزها[ ی شکست و پیروزی ]را میان مردم ، به نوبت می گردانیم [ تا پند بگیرند ] و تا خداوند ، کسانی را که [ واقعاً ] ایمان آورده اند ، معلوم بدارد و از میان شما گواهانی بگیرد و خداوند ، ستمکاران را دوست نمی دارد و تا خدا کسانی را که ایمان آورده اند ، خالص گرداند و کافران را [ به تدریج ]نابود سازد. آیا پنداشتید که داخل بهشت می شوید، بی آن که خداوند ، جهادگران و شکیبایانِ شما را معلوم بدارد؟» .

حدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :بلا برای ستمگر ، [وسیله ]ادب، و برای مؤمن ، آزمون، و برای پیامبران ، درجه، و برای اولیا کرامت است .

.


ص: 220

الإمام علیّ علیه السلام :یُمتَحَنُ المُؤمِنُ بِالبَلاءِ ، کَما یُمتَحَنُ بِالنّارِ الخِلاصُ (1) . (2)

عنه علیه السلام :لا تَفرَح بِالغَناءِ وَالرَّخاءِ ، ولا تَغتَمَّ بِالفَقرِ وَالبَلاءِ ، فَإِنَّ الذَّهَبَ یُجَرَّبُ بِالنّارِ ، وَالمُؤمِنُ یُجَرَّبُ بِالبَلاءِ . (3)

الإمام الحسین عن الإمام علیّ علیهماالسلام :مَرِضَ فَعادَهُ إخوانُهُ فَقالوا : کَیفَ أصبَحتَ یا أمیرَ المُؤمِنینَ ؟ فَقالَ : بِشَرٍّ . فَقالوا : سُبحانَ اللّهِ ، هذا مِن کَلامِ مِثلِکَ ؟! فَقالَ علیه السلام : یَقولُ اللّهُ تَبارَکَ وتَعالی : «وَ نَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَهً وَ إِلَیْنَا تُرْجَعُونَ» (4) ، فَالخَیرُ الصِّحَّهُ وَالغِنی ، وَالشَّرُّ المَرَضُ وَالفَقرُ ابتِلاءً وَاختِبارا . (5)

إحیاء علوم الدین :قالَ لُقمانُ لِابنِهِ : یا بُنَیَّ إنَّ الذَّهَبَ یُجَرَّبُ بِالنّارِ ، وَالعَبدَ الصّالِحَ یُجَرَّبُ بِالبَلاءِ ، فَإِذا أحَبَّ اللّهُ قَوما ابتَلاهُم ، فَمَن رَضِیَ فَلَهُ الرِّضا ، ومَن سَخِطَ فَلَهُ السَّخَطُ . (6)

2 / 2التَّذَکُّرُ وَالاِتِّعاظُالکتاب«وَلَقَدْ أَخَذْنَا ءَالَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ وَنَقْصٍ مِّنَ الثَّمَرَ تِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ» . (7)

.

1- .الخِلاصُ : ما أخلصته النار من الذهب وغیره (النهایه : ج 2 ص 62 «خلص») .
2- .غرر الحکم : ح 11023 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 550 ح 10151 .
3- .غرر الحکم : ح 10394 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 520 ح 9437 .
4- .الأنبیاء : 35 .
5- .الجعفریّات : ص 233 عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام ، الدعوات : ص 168 ح 469 ، مجمع البیان : ج 7 ص 74 کلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 81 ص 209 ح 25 .
6- .إحیاء علوم الدین : ج4 ص194 ؛ المحجّه البیضاء : ج 7 ص 234 .
7- .الأعراف : 130 .

ص: 221



2 / 2 یادآوری و پندپذیری
امام علی علیه السلام :مؤمن با بلا آزموده می شود ، همان گونه که خالص بودن [چیزی مانند طلا] ، با آتش ، آزمایش می گردد.

امام علی علیه السلام :به ثروت و آسایش، خوش حال مباش و به خاطر نیازمندی و بلا غمگین مشو ؛ چرا که طلا با آتش ، آزمایش می شود و مؤمن با بلا .

امام حسین علیه السلام :[پدرم] بیمار شد و برادرانش از ایشان عیادت کردند و گفتند : ای امیر مؤمنان! چگونه ای؟ فرمود: «[گرفتارِ] شر! گفتند : سبحان اللّه ! از همانند تو ، چنین سخنی؟! فرمود: «خداوند تبارک و تعالی می فرماید: «و به راستی ، شما را به «شر» و «خیر» ، خواهیم آزمود و به سوی ما باز گردانیده می شوید» . خیر ، همان سلامتی و بی نیازی است ، و شر ، بیماری و نیازمندی است برای ابتلاء و آزمودن .

إحیاء علوم الدین :لقمان به پسرش گفت: «ای پسرم! طلا با آتش، و بنده خوب با بلا آزمایش می شود . خداوند ، هر گاه گروهی را دوست بدارد، گرفتارشان می نماید . پس هر کس خشنود باشد ، خشنودی [خدا] برای اوست، و هر کس ناخشنود باشد ، خشم [خدا] برای اوست» .

2 / 2یادآوری و پندپذیریقرآن«و در حقیقت، ما فرعونیان را به خشک سالی و کمبود محصولات ، دچار کردیم ، باشد که عبرت گیرند» .

.


ص: 222

«وَ لَنُذِیقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَی دُونَ الْعَذَابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» . (1)

«ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» . (2)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :إذا رَأَیتَ اللّهَ سُبحانَهُ یُتابِعُ عَلَیکَ البَلاءَ فَقَد أیقَظَکَ . إذا رَأَیتَ اللّهَ سُبحانَهُ یُتابِعُ عَلَیکَ النِّعَمَ مَعَ المَعاصی فَهُوَ استِدراجٌ لَکَ . (3)

عنه علیه السلام :إنَّ اللّهَ یَبتَلی عِبادَهُ عِندَ الأَعمالِ السَّیِّئَهِ بِنَقصِ الثَّمَراتِ ، وحَبسِ البَرَکاتِ ، وإغلاقِ خَزائِنِ الخَیراتِ ، لِیَتوبَ تائِبٌ ، ویُقلِعَ مُقلِعٌ ، ویَتَذَکَّرَ مُتَذَکِّرٌ ، ویَزدَجِرَ مُزدَجِرٌ . (4)

عنه علیه السلام :مَن سَلَبَتهُ الحَوادِثُ مالَهُ ، أفادَتهُ الحَذَرَ . (5)

الإمام الصادق علیه السلام :ما مِن مُؤمِنٍ إلّا وهُوَ یُذَکَّرُ لِبَلاءٍ (6) یُصیبُهُ فی کُلِّ أربَعینَ یَوما أو بِشَیءٍ مِن مالِهِ ووُلدِهِ ، لِیَأجُرَهُ اللّهُ عَلَیهِ ، أو بِهَمٍّ لا یَدری مِن أینَ هُوَ ؟ (7)

عنه علیه السلام :إنَّ اللّهَ إذا أرادَ بِعَبدٍ خَیرا فَأَذنَبَ ذَنبا أتبَعَهُ بِنَقِمَهٍ ویُذَکِّرُهُ الاِستِغفارَ ، وإذا أراد بِعَبدٍ شَرّا فَأَذنَبَ ذَنبا أتبَعَهُ بِنِعمَهٍ لِیُنسِیَهُ الاِستِغفارَ ویَتمادی بِها ، وهُوَ قَولُ اللّهِ عز و جل : «سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ» (8) بِالنِّعَمِ عِندَ المَعاصی . (9)

.

1- .السجده : 21 .
2- .الروم : 41 .
3- .غرر الحکم : ح 4046 و 4047 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 135 ح 3069 و 3074 .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 143 ، أعلام الدین : ص 285 عن الإمام الصادق عنه علیهماالسلام ، التمحیص : ص 4 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 312 ح 3 .
5- .غرر الحکم : ح 9143 .
6- .فی المصدر : «البلاء» والصواب ما أثبتناه کما فی بحار الأنوار . وفی جامع الأخبار : «ببلاء» .
7- .التمحیص : ص 33 ح 16 عن معاویه بن عمّار ، جامع الأخبار : ص 312 ح 864 ، مشکاه الأنوار : ص 312 ح 864 کلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 67 ص 241 ح 28 وراجع المؤمن : ص 22 ح 27 .
8- .الأعراف : 182 .
9- .الکافی : ج2 ص452 ح1، علل الشرایع : ص561 ح1 ، تنبیه الخواطر : ج2 ص160 کلّها عن سفیان بن السمط ، مشکاه الأنوار : ص 579 ح 1926 ولیس فیه صدره إلی «ویذکره الاستغفار» ، بحار الأنوار : ج 5 ص 217 ح 9 .

ص: 223

«و قطعاً غیر از آن عذاب بزرگ تر ، از عذاب این دنیا [ نیز ] به آنان می چشانیم . امید که آنها [ به سوی خدا ]باز گردند» .

«به سبب آنچه دست های مردم فراهم آورده اند ، فساد ، در خشکی و دریا نمودار شده است، تا [ سزایِ ]بعضی از آنچه را کرده اند ، به آنان بچشاند . باشد که باز گردند» .

حدیثامام علی علیه السلام :هر گاه دیدی که خداوند سبحان پی در پی بر تو بلا می فرستد، در حقیقت، بیدارت می کند و هر گاه دیدی که خداوند سبحان همراه گناهان [تو] ، پی در پی بر تو نعمت می فرستد، آن برای تو نابودی تدریجی است .

امام علی علیه السلام :خداوند ، بندگانش را هنگام ارتکاب کارهای بد، به کمبود محصولات و باز داشت برکت ها و بسته شدن گنجینه های خیر ، گرفتار می سازد تا توبه کار ، توبه کند و جدا شونده [از گناه] ، جدا شود و پندپذیر، پند بپذیرد و بازداشته شده ، خودداری کند .

امام علی علیه السلام :رویدادها، دارایی هر کس را بربایند، احتیاط کردن را برای او به ارمغان می آورند .

امام صادق علیه السلام :هیچ مؤمنی نیست ، جز این که به خاطر بلایی که در هر چهل روز به خودش ، یا دارایی و فرزندانش می رسد ، متذکّر می گردد تا خداوند بر پایه آن ، به او پاداش دهد و یا به اندوهی متذکّر می گردد که نمی داند از کجاست .

امام صادق علیه السلام :هر گاه خداوند برای بنده ای خیری بخواهد، چون آن بنده مرتکب گناهی شود ، در پی آن ، عذابی می فرستد و او را به یاد استغفار (آمرزش خواهی) می اندازد . و هر گاه برای بنده ای شرّی بخواهد، چون بنده مرتکب گناهی شود ، در پی آن، نعمتی می فرستد تا استغفار را از یاد وی ببرد و نعمت را برایش تداوم می بخشد، و این ، معنای آن سخن خداوند عز و جلاست که : «به تدریج، از جایی که نمی دانند ، گریبانشان را خواهیم گرفت» ، [یعنی] با نعمت ها هنگام ارتکاب گناهان .

.


ص: 224

عنه علیه السلام :المُؤمِنُ لا یَمضی عَلَیهِ أربَعونَ لَیلَهً ، إلّا عَرَضَ لَهُ أمرٌ یَحزُنُهُ ، یُذَکَّرُ بِهِ . (1)

عنه علیه السلام للمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ : ... ثُمَّ هذِهِ الآفاتُ الَّتی ذَکَرناها مِنَ الوَباءِ وَالجَرادِ وما أشبَهَ ذلِکَ ما بالُها لا تَدومُ ... ویُلذَعُ (2) أحیانا بِهذِهِ الآفاتِ الیَسیرَهِ لِتَأدیبِ النّاسِ وتَقویمِهِم ، ثُمَّ لا تَدومُ هذِهِ الآفاتُ ، بَل تَکشِفُ عَنهُم عِندَ القُنوطِ مِنهُم ، فَتَکونُ وُقوعُها بِهِم مَوعِظَهً وکَشفُها عَنهُم رَحمَهً ... . فَإِذا عَضَّتهُ المَکارِهُ ووَجَدَ مَضَضَهَا اتَّعَظَ وأبصَرَ کَثیرا مِمّا کانَ جَهِلَهُ وغَفَلَ عَنهُ ، ورَجَعَ إلی کَثیرٍ مِمّا کانَ یَجِبُ عَلَیهِ ... إنَّ هذِهِ الآفاتِ وإن کانَت تَنالُ الصّالِحَ وَالطّالِحَ جَمیعاً ، فَإِنَّ اللّهَ جَعَلَ ذلِکَ صَلاحا لِلصِّنفَینِ کِلَیهِما : أمَّا الصّالِحونَ فَإِنَّ الَّذی یُصیبُهُم مِن هذا یَرُدُّهُم (3) نِعَمَ رَبِّهِم عِندَهُم فی سالِفِ أیّامِهِم فَیَحدوهُم ذلِکَ عَلَی الشُّکرِ وَالصَّبرِ ، وأمَّا الطّالِحونَ فَإِنَّ مِثلَ هذا إذا نالَهُم کَسَرَ شِرَّتَهُم ورَدَعَهُم عَنِ المَعاصی وَالفَواحِشِ ، وکَذلِکَ یَجعَلُ لِمَن سَلِمَ مِنهُم مِنَ الصِّنفَینِ صَلاحا فی ذلِکَ ، أمَّا الأَبرارُ فَإِنَّهُم یَغتَبِطونَ بِماهُم عَلَیهِ مِنَ البِرِّ وَالصَّلاحِ ویَزدادونَ فیهِ رَغبَهً وبَصیرَهً ، وأمَّا الفُجّارُ فَإِنَّهُم یَعرِفونَ رَأفَهَ (4) رَبِّهِم وتَطَوُّلَهُ عَلَیهِم بِالسَّلامَهِ مِن غَیرِ استِحقاقِهِم ، فَیَحُضُّهُم ذلِکَ عَلَی الرَّأفَهِ بِالنّاسِ وَالصَّفحِ عَمَّن أساءَ إلَیهِم . (5)

.

1- .الکافی : ج 2 ص 254 ح 11 ، المؤمن : ص 23 ح 30 ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 204 کلّها عن محمّد بن مسلم ، مشکاه الأنوار : ص 507 ح 1702 ، التمحیص : ص 44 ح 54 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 211 ح 14 .
2- .لَذَعَهُ : آذاهُ (المصباح المنیر : ص 552 «لذع») .
3- .کذا فی النسخ والظاهر : یذکّرهم (هامش المصدر) .
4- .وفی نسخه : رحمه ربّهم (هامش المصدر) .
5- .بحار الأنوار : ج 3 ص 138 و 139 نقلاً عن الخبر المشتهر بتوحید المفضّل .

ص: 225

امام صادق علیه السلام :بر مؤمن ، چهل شب نمی گذرد ، مگر این که یک حادثه برای او رخ می دهد که بِدان متذکّر می شود .

امام صادق علیه السلام به مُفَضَّل بن عمر : ... سپس این آفت ها که یاد کردیم (از قبیل وبا و [هجوم ]ملخ و همانند اینها) ، چگونه است که دوام ندارند ...؟! گاهی با این آفت های ناچیز ، آزار می رسد تا مردم ، تربیت شوند و مقاوم گردند . سپس این آفت ها باقی نمی مانند ؛ بلکه هنگام نومیدی، ابتلا به آنها نیز از آنان برداشته می شود تا معلوم گردد که گرفتاری به آفات، برای آنان پند و برداشته شدن آنها از آنان ، مهربانی بوده است... . پس هر گاه سختی ها دامنش را گرفتند و دردِ آنها را چشید، پند می گیرد و نسبت به بسیاری از چیزهایی که نمی دانست و غفلت داشت ، آگاه می گردد و به سوی بسیاری از چیزهایی که بر او واجب بوده اند ، باز می گردد... . هر چند این آفت ها ، هم به نیکوکاران و هم به بدکاران می رسند ، ولی خداوند ، آنها را برای هر دو گروه ، خوب قرار داده است . برای نیکوکاران ، خوب است ؛ چون هر چه آفت به آنان می رسد، آنان را نسبت به نعمت های پروردگارشان که در گذشته داشته اند ، متذکّر می کند و به سپاس گزاری و شکیبایی بر می انگیزد ، و برای بدکاران، خوب است؛ چون وقتی چنین آفتی به آنان برسد، شرارتشان را می شکند و از گناهان و زشتی ها بازشان می دارد. همچنین [خداوند] به سلامت رستن از آفت ها را برای هر دو گروه، خوب قرار داده است. برای نیکوکاران، خوب است؛ چون به نیکی و به سامان بودن خود، غبطه می خورند و تمایل و آگاهی شان آنان به آن (نیکی و به سامانی) بیشتر می گردد ، و برای بدکاران، خوب است؛ چون مهربانی و احسان پروردگارشان را در دادن سلامت به آنان ، بدون آن که شایسته اش باشند ، در می یابند و همین ، آنان را به مهربانی با مردم و گذشت از بدی دیگران به آنان، تشویق می نماید .

.


ص: 226

2 / 3جَزاءُ السَّیِّئاتِالکتاب«وَ مَا أَصَبَکُم مِّن مُّصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُواْ عَن کَثِیرٍ» . (1)

«أَوَ لَمَّا أَصَبَتْکُم مُّصِیبَهٌ قَدْ أَصَبْتُم مِّثْلَیْهَا قُلْتُمْ أَنَّی هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنفُسِکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ» . (2)

«وَ مَا کُنَّا مُهْلِکِی الْقُرَی إِلَا وَ أَهْلُهَا ظَلِمُونَ» . (3)

«أَلَمْ یَرَوْاْ کَمْ أَهْلَکْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ مَّکَّنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ مَا لَمْ نُمَکِّن لَّکُمْ وَأَرْسَلْنَا السَّمَاءَ عَلَیْهِم مِّدْرَارًا وَجَعَلْنَا الْأَنْهَرَ تَجْرِی مِن تَحْتِهِمْ فَأَهْلَکْنَهُم بِذُنُوبِهِمْ وَأَنشَأْنَا مِنم بَعْدِهِمْ قَرْنًا ءَاخَرِینَ» . (4)

«ثُمَّ بَدَّلْنَا مَکَانَ السَّیِّئَهِ الْحَسَنَهَ حَتَّی عَفَواْ وَّقَالُواْ قَدْ مَسَّ ءَابَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ فَأَخَذْنَهُم بَغْتَهً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ» . (5)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :المَصائِبُ وَالأَمراضُ وَالأَحزانُ فِی الدُّنیا جَزاءٌ . (6)

.

1- .الشوری : 30 .
2- .آل عمران : 165 .
3- .القصص : 59 .
4- .الأنعام : 6 .
5- .الأعراف : 95 .
6- .حلیه الأولیاء : ج 8 ص 119 ، تفسیر ابن کثیر : ج 2 ص 371 کلاهما عن أبی بکر ، کنز العمّال : ج 3 ص 296 ح 6629 .

ص: 227



2 / 3 کیفر بدی ها
2 / 3کیفر بدی هاقرآن«و هر [ گونه ] مصیبتی به شما برسد ، به سبب دستاورد خود شماست، و [ خدا ] از بسیاری [از آنها ]در می گذرد» .

«آیا چون به شما [ در نبرد اُحُد ] مصیبتی رسید - با آن که دو برابرش را [در نبرد بَدر ، به دشمنان خود ]رساندید گفتید : «این [ مصیبت ] از کجاست [ که به ما رسید]»؟! بگو: آن ، از خود شماست [ و ناشی از بی انضباطی خودتان ] . آری! خدا بر هر چیزی تواناست» .

«و ما شهرها را ، تا مردمشان ستمگر نبوده اند ، ویران کننده نبوده ایم» .

«آیا ندیده اند که پیش از آنان ، چه بسیار امّت هایی را هلاک کردیم که در زمین به آنان امکاناتی داده بودیم که برای شما آن امکانات را فراهم نکرده ایم و [ نیز باران های ]آسمان را پی در پی بر آنان فرو فرستادیم و رودبارها را از زیر [ شهرهای ] آنان روان ساختیم [و ]آن گاه ، ایشان را به [ سزای ] گناهانشان هلاک کردیم و پس از آنان ، نسل های دیگری پدید آوردیم؟» .

«آن گاه به جای بدی ( بلا ) ، نیکی ( نعمت ) قرار دادیم تا انبوه شدند و گفتند: «پدرانِ ما را [ هم مسلّما و به حکم طبیعت ، ] رنج و راحت می رسیده است» . پس ، در حالی که بی خبر بودند ، به ناگاه [ گریبان ] آنان را گرفتیم» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :گرفتاری ها و بیماری ها و اندوه های دنیا، کیفرند .

.


ص: 228

عنه صلی الله علیه و آله :مَا اختَلَجَ عِرقٌ ولا عَثَرَت قَدَمٌ إلّا بِما قَدَّمَت أیدیکُم ، وما یَعفُو اللّهُ عز و جل عَنهُ أکثَرُ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :أما إنَّهُ لَیسَ مِن عِرقٍ یُضرَبُ ولا نَکبَهٍ ولا صُداعٍ ولا مَرَضٍ إلّا بِذَنبٍ ، وذلِکَ قَولُ اللّهِ عز و جل فی کِتابِهِ : «وَ مَا أَصَبَکُم مِّن مُّصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُواْ عَن کَثِیرٍ» . قالَ : ثُمَّ قالَ : وما یَعفُو اللّهُ أکثَرُ مِمّا یُؤاخِذُ بِهِ . (2)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :لا یُصیبُ عَبدا نَکبَهٌ فَما فَوقَها أو دونَها إلّا بِذَنبٍ ، وما یَعفُو اللّهُ عَنهُ أکثَرُ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله فی قَولِهِ تَعالی : «وَ مَا أَصَبَکُم مِّن مُّصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُواْ عَن کَثِیرٍ» : ما مِن خَدشَهِ عودٍ ، ولَا اختِلاجِ عِرقٍ ولا نَکبَهِ حَجَرٍ ، ولا عَثرَهِ قَدَمٍ إلّا بِذَنبٍ ، وما یَعفُو اللّهُ أکثَرُ . (4)

الإمام علیّ علیه السلام فی قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَ مَا أَصَبَکُم مِّن مُّصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُواْ عَن کَثِیرٍ» : لَیسَ مِنِ التِواءِ عِرقٍ ، ولا نَکبَهِ حَجَرٍ ، ولا عَثرَهِ قَدَمٍ ، ولا خَدشِ عودٍ ، إلّا بِذَنبٍ ، ولَما یَعفُو اللّهُ أکثَرُ . (5)

.

1- .الأمالی للطوسی : ص 570 ح 1180 عن علیّ بن جعفر عن أخیه الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 70 ، أعلام الدین : ص 208 کلاهما عن أبی ذرّ ، بحار الأنوار : ج 73 ص 363 ح 94 ؛ تاریخ دمشق : ج 24 ص 190 ح 5213 عن شقیق بن البراء .
2- .الکافی : ج 2 ص 269 ح 3 عن هشام بن سالم ، مکارم الأخلاق : ج 2 ص 169 ح 2416 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 315 ح 3 .
3- .سنن الترمذی : ج 5 ص 378 ح 3252 ، مشکاه المصابیح : ج 1 ص 493 ح 1558 ، تهذیب الکمال : ج 4 ص 283 الرقم 779 کلّها عن أبی موسی ، کنز العمّال : ج 3 ص 332 ح 6807 .
4- .الزهد لهنّاد : ج 1 ص 249 ح 431 ، تاریخ دمشق : ج 54 ص 58 ح 11351 کلاهما عن الحسن ، شعب الإیمان : ج 7 ص 153 ح 9815 ، تفسیر الطبری : ج 4 الجزء 5 ص 175 و ج 13 الجزء 25 ص 32 ، تفسیر ابن کثیر : ج 2 ص 318 کلّها عن قتاده نحوه ، کنز العمّال : ج 3 ص 341 ح 6849 .
5- .الکافی : ج 2 ص 445 ح 6 عن مسمع بن عبد الملک عن الإمام الصادق علیه السلام ، الجعفریّات : ص 179 عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلاموفیه «المؤمن» بدل «التواء» .

ص: 229

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :رگی نمی لرزد (رنجی نمی رسد) و گامی نمی لغزد، جز به خاطر آنچه از پیش فرستاده اید است و البتّه آنچه خداوند عز و جل از آن درمی گذرد ، بیشتر است .

امام صادق علیه السلام :هان! هیچ رگی نمی زند (رنجی پیدا نمی شود) و پایی آسیب نمی بیند و سردرد و بیماری ای پیش نمی آید، جز به خاطر گناهی، و این [معنای این ]سخن خداوند عز و جل در کتابش است: «و هر [ گونه ]مصیبتی به شما برسد ، به سبب دستاورد خود شماست، و [ خدا ]از بسیاری در می گذرد» . و آنچه خدا از آن می گذرد ، بیشتر از آنی است که بِدان بازخواست می نماید .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ بنده ای به بدبختی و بالاتر و پایین تر از آن نمی رسد ، جز به خاطر گناهی، و البتّه آنچه خدا از آن می گذرد، بیشتر است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره این سخن خدای متعال : «و هر [ گونه ] مصیبتی به شما برسد ، به سبب دستاورد خود شماست، و [ خدا ]از بسیاری در می گذرد» : هیچ خراشی از برخورد چوبکی و لرزش رگی و آسیب دیدن پایی و لغزش قدمی رخ نمی دهد ، جز به خاطر گناهی، و آنچه خدا می بخشد، بیشتر است .

امام علی علیه السلام درباره این سخن خداوند عز و جل : «و هر [ گونه ]مصیبتی به شما برسد ، به سبب دستاورد خود شماست، و [ خدا ] از بسیاری در می گذرد» : هیچ پیچش [و فشردگی ]رگی و آسیب دیدن پایی و لغزش قدمی و خراشی از برخورد چوبکی رخ نمی دهد ، جز به خاطر گناهی، و همانا آنچه خدا می بخشد، بیشتر است .

.


ص: 230

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :ما تَکونُ مِن عِلَّهٍ إلّا مِن ذَنبٍ ، وما یَعفُو اللّهُ عز و جل عَنهُ أکثَرُ . (1)

الأمالی للمفید عن عبد اللّه بن محمد عن عقیل :سَمِعتُ عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ زَینَ العابِدینَ علیه السلام یَقولُ : «مَا اختَلَجَ عِرقٌ ولا صُدِعَ مُؤمِنٌ إلّا بِذَنبِهِ ، وما یَعفُو اللّهُ عَنهُ أکثَرُ» . وکانَ إذا رَأَی المَریضَ قَد بَرِئَ قالَ : «لِیَهنِئکَ الطُّهرُ مِنَ الذُّنوبِ ، فَاستَأنِفِ العَمَلَ» . (2)

مسند أبی یعلی عن أبی سُخیله عن الإمام علیّ علیه السلام :ألا اُخبِرُکُم بِأَفضَلِ آیَهٍ فی کِتابِ اللّهِ حَدَّثَنی بِها رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ؟ قالَ : «مَا أَصَبَکُم مِّن مُّصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُواْ عَن کَثِیرٍ» . قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : سَاُفَسِّرُها لَکَ یا عَلِیُّ ، ما أصابَکُم فِی الدُّنیا مِن بَلاءٍ أو مَرَضٍ أو عُقوبَهٍ ، فَاللّهُ أکرَمُ مِن أن یُثَنِّیَ عَلَیکُمُ العُقوبَهَ فِی الآخِرَهِ ، وما عَفا عَنهُ فِی الدُّنیا فَاللّهُ أحلَمُ مِن أن یَعودَ بَعدَ عَفوِهِ . (3)

بحارالأنوار عن المفضّل بن عمر فی حَدیثٍ عَنِ الإِمامِ الصّادِقِ علیه السلام یَذکُرُ فیهِ حِکمَهَ إنباتِ الشَّعرِ فی وَجهِ الرَّجُلِ دونَ المَرأَهِ : فَقُلتُ : یا مَولایَ ، فَقَد رَأَیتُ مَن یَبقی عَلی حالَتِهِ ولا یَنبُتُ الشَّعرُ فی وَجهِهِ وإن بَلَغَ حالَ الکِبَرِ ؟ فَقالَ : ذلِکَ بِما قَدَّمت أیدیهِم وإنَّ اللّهَ لَیسَ بِظَلّامٍ لِلعَبیدِ . (4)

.

1- .مکارم الأخلاق : ج 2 ص 179 ح 2462 ، الکافی : ج 2 ص 269 ح 4 عن الفضیل بن یسار عن الإمام الباقر علیه السلام وفیه «نکبه» بدل «علّه» ، الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا علیه السلام : ص 340 عن العالم علیه السلام وکلاهما نحوه .
2- .الأمالی للمفید : ص 35 ح 1 ، الأمالی للطوسی : ص 63 ح 1300 ، بحار الأنوار : ج 81 ص 186 ح 41 .
3- .مسند أبی یعلی : ج 1 ص 240 ح 449 و ص 300 ح 604 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 185 ح 649 نحوه ، المستدرک علی الصحیحین : ج 4 ص 429 ح 8166 ولیس فیه من «قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله » إلی «أو مرض أو عقوبه»، کنز العمّال : ج2 ص497 ح4591؛ الدعوات : ص 167 ح 465 ، بحار الأنوار : ج 81 ص 188 ح 45.
4- .بحار الأنوار : ج 3 ص 63 نقلاً عن الخبر المشتهر بتوحید المفضّل .

ص: 231

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ بیماری ای نیست ، جز به خاطر گناهی ، و آنچه خداوند عز و جلاز آن می گذرد، بیشتر است .

الأمالی ، مفید به نقل از عبد اللّه بن محمّد ، از عقیل : از امام زین العابدین علیه السلام شنیدم که می فرمود : «هیچ برگی نمی لرزد و مؤمنی درد نمی کشد ، جز به خاطر گناه او ، و آنچه خدا از آن در می گذرد ، بیشتر است» . نیز هر گاه می دید که بیماری بهبود یافته، می فرمود: «پاکی از گناهان ، مبارکت باد! پس ، عمل [خوب] را از سر بگیر» .

مسند أبی یعلی به نقل از ابو سُخیله :امام علی علیه السلام فرمود: آیا شما را از برترین آیه کتاب خدا که پیامبر خدا درباره آن برایم سخن گفته است ، آگاه نکنم؟ «هر مصیبتی به شما برسد، به سبب دستاورد خود شماست ، و خدا از بسیاری در می گذرد» . پیامبر خدا فرمود: «ای علی! اکنون ، آن را برای تو تفسیر می کنم . آنچه از بلا یا بیماری یا کیفر در دنیا به شما می رسد، خداوند ، برتر از آن است که کیفرش را در آخرت بر شما تکرار نماید، و آنچه خدا در دنیا بخشیده، او بردبارتر از آن است که از بخشش خویش برگردد» .

بحار الأنوار به نقل از مفضّل بن عمر ، در حدیثی که امام صادق علیه السلام در آن ، حکمت روییدن مو در چهره مرد و نروییدن آن در چهره زن را بیان فرموده است : گفتم : ای سَرور من! کسی را دیدم که به حالت خود باقی مانده است و هر چند به حال پیری رسیده ، مو در صورتش نمی روید . فرمود: «این به خاطر آن چیزهایی است که از پیش فرستاده اند و البتّه خدا نسبت به بندگان ، ستمکار نیست» .

.


ص: 232

2 / 4التَّطهیرُ مِنَ الذُّنوبِ لِلمُؤمِنینَرسول اللّه صلی الله علیه و آله :المُؤمِنُ یُکَفَّرُ ذُنوبُهُ بِسَبَبِ الإِیذاءِ وَالمَصائِبِ . (1)

الدرّ المنثور عن أبی إدریس الخولانی :سَأَلتُ عُبادَهَ بنَ الصّامِتِ ، عَن قَولِ اللّهِ : «وَ لَنُذِیقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَی دُونَ الْعَذَابِ الْأَکْبَرِ» (2) فَقالَ : سَأَلتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَنها ، فَقالَ : هِیَ المَصائِبُ وَالأَسقامُ وَالأَنصابُ ، عَذابٌ لِلمُسرِفِ فِی الدُّنیا دونَ عَذابِ الآخِرَهِ . قُلتُ : یا رَسولَ اللّهِ ، فَما هِیَ لَنا ؟ قالَ : زَکاهٌ وطَهورٌ . (3)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ المُؤمِنَ إذا أصابَهُ السُّقمُ ثُمَّ أعفاهُ اللّهُ مِنهُ کانَ کَفّارَهً لِما مَضی مِن ذُنوبِهِ ، ومَوعِظَهً لَهُ فیما یَستَقبِلُ ، وإنَّ المُنافِقَ إذا مَرِضَ ثُمَّ اُعفِیَ کانَ کَالبَعیرِ عَقَلَهُ (4) أهلُهُ ثُمَّ أرسَلوهُ ، فَلَم یَدرِ لِمَ عَقَلوهُ ولَم یَدرِ لِمَ أرسَلوهُ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :مَنِ ابتَلاهُ اللّهُ بِبَلاءٍ فی جَسَدِهِ فَهُوَ لَهُ حِطَّهٌ (6) . (7)

.

1- .جامع الأخبار (طبعه مؤسّسه الأعلمی للمطبوعات) : ص 124 .
2- .السجده : 21 .
3- .الدرّ المنثور : ج 6 ص 554 نقلاً عن ابن مردویه .
4- .عَقَلتُ البَعیر : هو أن تَثنی وظیفه مع ذراعه فتشدّها جمیعا فی وسط الذراع (الصحاح : ج 5 ص 1771 «عقل») .
5- .سنن أبی داوود : ج 3 ص 182 ح 3089 عن عامر الرام أخی الخضر ، کنز العمّال : ج 3 ص 307 ح 6686 .
6- .حِطَّه : أی تَحطُّ عنه خطایاه وذنوبه ، حَطّ الشیء : إذا أنزله وألقاه (النهایه : ج 1 ص 402 «حطط») .
7- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 414 ح 1690 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 297 ح 5153 ، السنن الکبری : ج 9 ص 289 ح 8567 ، شعب الإیمان : ج 3 ص 289 ح 3572 ، مسند أبی یعلی : ج 1 ص 402 ح 875 ، مسند الطیالسی : ص 31 ، تاریخ دمشق : ج 32 ص 222 نحوه وکلّها عن أبی عبیده بن الجرّاح ، کنز العمّال : ج 15 ص 902 ح 43553 .

ص: 233



2 / 4 پاکی مؤمنان از گناهان
2 / 4پاکی مؤمنان از گناهانپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :با آزار دیدن و گرفتاری ها، از گناهان مؤمن چشم پوشی می شود .

الدرّ المنثور به نقل از ابو ادریس خولانی : از عُباده بن صامت درباره این سخن خداوند پرسیدم: «و قطعاً غیر از آن عذاب بزرگ تر ، از عذاب این دنیا [ نیز ]به آنان می چشانیم» . گفت: من از پیامبر خدا درباره این آیه پرسیدم . فرمود: «گرفتاری ها و بیماری ها و رنج ها، برای اسرافکار ، عذابی در دنیا هستند ، غیر از عذاب آخرت» . گفتم : ای پیامبر خدا! این بلاها در زندگی ما چه نقشی دارند؟ فرمود: «پاکی و پاکیزگی [از گناه]» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گاه مؤمنْ بیمار شد و سپس خدا او را عافیت بخشید، آن ، کفّاره گناهان گذشته اش و عبرت برای آینده اش خواهد بود ؛ ولی هر گاه منافقْ مریض شد و سپس عافیت یافت، به شتری می ماند که صاحبش او را بسته و سپس رهایش کرده است ، که نمی داند چرا او را بستند و چرا رهایش کردند .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند ، هر کسی را به بلایی در جسمش گرفتار سازد، همان ، گناهان او را می ریزد .

.


ص: 234

عنه صلی الله علیه و آله :إذا رَأَیتُمُ الرَّجُلَ ألَمَّ اللّهُ بِهِ الفَقرَ وَالمَرَضَ ، فَإِنَّ اللّهَ تَعالی یُریدُ أن یُصافِیَهُ . (1)

صحیح مسلم عن أبی هریره :لَمّا نَزَلَت «مَن یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ» (2) بَلَغَت مِنَ المُسلِمینَ مَبلَغا شَدیدا ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : قَارِبوا وسَدِّدوا فَفی کُلِّ ما یُصابُ بِهِ المُسلِمُ کَفّارَهٌ حَتَّی النَّکبَهِ یُنکَبُها ، أوِ الشَّوکَهِ یُشاکُها . (3)

صحیح البخاری عن عبد اللّه بن مسعود :دَخَلتُ عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله وهُوَ یوعَکُ (4) وَعکا شَدیدا فَمَسِستُهُ بِیَدی . فَقُلتُ : یا رَسولَ اللّهِ ، إنَّکَ لَتوعَکُ وَعکا شَدیدا . فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : أجَل . إنّی اُوعَکُ کَما یوعَکُ رَجُلانِ مِنکُم . فَقُلتُ : ذلِکَ ، أنَّ لَکَ أجرَینِ ؟ فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : أجَل . ثُمَّ قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : ما مِن مُسلِمٍ یُصیبُهُ أذیً ؛ مَرَضٌ فَما سِواهُ ، إلّا حَطَّ اللّهُ لَهُ سَیِّئاتِهِ ، کَما تَحُطُّ الشَّجَرَهُ وَرَقَها . (5)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ عز و جل یَقولُ : إنّی إذَا ابتَلَیتُ عَبدا مِن عِبادی مُؤمِنا فَحَمِدَنی عَلی مَا ابتَلَیتُهُ ، فَإِنَّهُ یَقومُ مِن مَضجَعِهِ ذلِکَ کَیَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ مِنَ الخَطایا . ویَقولُ الرَّبُّ عز و جل : أنَا قَیَّدتُ عَبدی وَابتَلَیتُهُ ، وأجرُوا لَهُ کَما کُنتُم تُجرُونَ لَهُ وهُوَ صَحیحٌ . (6)

.

1- .الفردوس : ج 1 ص 261 ح 1015 عن الإمام علیّ علیه السلام ، کنز العمّال : ج 6 ص 472 ح 16602 .
2- .النساء : 123 .
3- .صحیح مسلم : ج 4 ص 1993 ح 52 ، سنن الترمذی : ج 5 ص 247 ح 3038 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 49 ح 7390 ولیس فیه ذیله ، السنن الکبری : ج 3 ص 522 ح 6535 وکلّها نحوه ، کنز العمّال : ج 3 ص 330 ح 6797 .
4- .الوَعکُ : هو الحُمّی ، وقیل : ألمها (النهایه : ج 5 ص 207 «وعک») .
5- .صحیح البخاری : ج 5 ص 2143 ح 5336 و ص 2145 ح 5343 ، صحیح مسلم : ج 4 ص 1991 ح 45 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 21 ح 3618 ، صحیح ابن حبّان : ج 7 ص 199 ح 2937 ، سنن الدارمی : ج 2 ص 772 ح 2669 وکلّها نحوه ، کنز العمّال : ج 3 ص 317 ح 6735 .
6- .مسند ابن حنبل : ج 6 ص 77 ح 17118 ، المعجم الکبیر : ج 7 ص 280 ح 7136 ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 74 ح 4709 ، حلیه الأولیاء : ج 9 ص 309 ، مسند الشامیّین : ج 2 ص 154 ح 1097 والثلاثه الأخیره نحوه وکلّها عن شدّاد بن أوس ، کنز العمّال : ج 3 ص 305 ح 6669 .

ص: 235

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گاه کسی را دیدید که خداوند به ناداری و بیماری گرفتارش ساخته، [بدانید که] خدای متعال می خواهد او را پاک نماید.

صحیح مسلم به نقل از ابو هریره : وقتی [این آیه] نازل شد: «هر کس بدی کند، در برابر آن ، کیفر می بیند» ، به مسلمانان ، گرفتاری های سختی رسید . پیامبر خدا فرمود: «به همدیگر ، نزدیک شوید و محکم باشید ، که در هر آنچه مسلمان بِدان گرفتار شود ، کفّاره ای است ، حتّی در سنگی که به پائین می خورد، یا خاری که به تنش فرو می رود» .

صحیح البخاری به نقل از عبد اللّه بن مسعود : حضور پیامبر خدا رسیدم ، در حالی که درد و تب شدیدی داشت . ایشان را با دستم لمس کردم و گفتم : ای پیامبر خدا! تب شدیدی داری! پیامبر خدا فرمود: «آری. تب من ، برابر تب دو مرد از شماست» . گفتم : یعنی برای تو ، دو پاداش است؟ پیامبر خدا فرمود: «آری» و سپس فرمود: «به هیچ مسلمانی ، آزار و بیماری و از این دستْ چیزها نمی رسد، جز این که خداوند [به خاطر آنها] بدی های او را می ریزد ، چنان که درخت ، برگ هایش را می ریزد» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند عز و جل می فرماید: «هر گاه من یکی از بندگان مؤمنم را گرفتار ساختم و به خاطر آن گرفتاری، ستایشم نمود ، بی گمان از بسترش همانند روزی که از مادر متولّد شده ، بدون گناهان بر می خیزد» و پروردگار عز و جلمی فرماید: «من بنده ام را گرفتار نمودم و مبتلا ساختم . شما ، اجر او را همانند زمان سلامتش به او بدهید» .

.


ص: 236

عنه صلی الله علیه و آله :ما یُصیبُ المُؤمِنَ مِن وَصَبٍ (1) ، ولا نَصَبٍ (2) ، ولا سَقَمٍ ، ولا حَزَنٍ ؛ حَتَّی الهَمِّ یُهَمُّهُ ، إلّا کُفِّرَ بِهِ مِن سَیِّئاتِهِ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :ما یُصیبُ المُسلِمَ ، مِن نَصَبٍ ولا وَصَبٍ ، ولا هَمًّ ولا حَزَنٍ ولا أذیً ولا غَمًّ ، حَتَّی الشَّوکَهِ یُشاکُها ، إلّا کَفَّرَ اللّهُ بِها مِن خَطایاهُ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ لَیَبتَلی عَبدَهُ بِالبَلاءِ وَالهَمِّ ، حَتّی یَترُکَهُ مِن ذَنبِهِ کَالفِضَّهِ المُصَفّاهِ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ الصُّداعَ وَالمَلیلَهَ (6) لا تَزالُ بِالمُؤمِنِ ، وإنَّ ذَنبَهُ مِثلُ اُحُدٍ ، فَما تَدَعُهُ وعَلَیهِ مِن ذلِکَ مِثقالُ حَبَّهٍ مِن خَردَلٍ . (7)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن أصابَ فِی الدُّنیا ذَنبا فَعوقِبَ بِهِ ، فَاللّهُ أعدَلُ مِن أن یُثَنِّیَ عُقوبَتَهُ عَلی عَبدِهِ ، ومَن أذنَبَ ذَنبا فِی الدُّنیا فَسَتَرَهُ اللّهُ عَلَیهِ ، فَاللّهُ أکرَمُ مِن أن یَعودَ فی شَیءٍ قَد عَفا عَنهُ . (8)

.

1- .الوَصَبُ : دوام الوجع ولزومه (النهایه : ج 5 ص 190 «وصب») .
2- .النَّصَبُ : التَّعَبُ (النهایه : ج 5 ص 62 «نصب) .
3- .صحیح مسلم : ج 4 ص 1993 ح 52 عن أبی سعید الخدری وأبی هریره ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 10 ح 11007 و ص 122 ح 11584 ، مسند الشهاب : ج 2 ص 33 ح 825 ، تاریخ بغداد : ج 14 ص 35 کلّها عن أبی سعید الخدری نحوه .
4- .صحیح البخاری : ج 5 ص 2137 ح 5318 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 168 ح 8033 ، الأدب المفرد : ص 150 ح 492 ، صحیح ابن حبّان : ج 7 ص 166 ح 2905 ، مسند أبی یعلی : ج 2 ص 79 ح1232 کلّها عن أبی سعید الخدری وأبی هریره ، کنز العمّال : ج 3 ص 330 ح 6799 .
5- .شُعب الإیمان : ج 7 ص 182 ح 9927 عن ابن عمر .
6- .المَلیلَهُ : حراره الحُمّی ووهجها ، وقیل : هی الُحمّی الّتی تکون فی العظام (النهایه : ج 4 ص 362 «ملل») .
7- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 170 ح 21787 ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 271 ح 3119 نحوه وکلاهما عن أبی الدرداء ، کنز العمّال : ج 3 ص 322 ح 6756 .
8- .سنن ابن ماجه : ج 2 ص 868 ح 2604 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 213 ح 775 ، مسند الشهاب : ج 1 ص 303 ح 503 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 2 ص 483 ح 3664 ، السنن الکبری : ج 8 ص570 ح 17593 کلّها عن أبی جُحیفه عن الإمام علیّ علیه السلام ، کنز العمّال : ج 5 ص 307 ح 12965 .

ص: 237

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :به مؤمن ، درد طولانی و رنج و بیماری و اندوهی نمی رسد و حتّی اندیشناک چیزی نمی شود، مگر این که به خاطر آن، از بدی های او چشم پوشی می شود .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :به مسلمان، رنج و درد طولانی و غم و اندوه و آزار و غصّه ای نمی رسد، حتّی خاری به تنش فرو نمی رود ، مگر این که خداوند به خاطر آنها، گناهان او را پاک می کند .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همانا خداوند ، بنده اش را به بلا و اندوه گرفتار می سازد تا او را همانند نقره خالص ، از گناهش بیرون آورد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همانا درد و داغی تب (تب استخوان) ، پیوسته با مؤمن اند و گناه او ، همچون [کوه] اُحُد است . اگر حتّی هموزن دانه ای خردل، گناه [نبخشیده ]داشته باشد ، [آنها ]او را رها نمی کنند .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس در دنیا گناهی مرتکب شود و کیفر آن را ببیند، خداوند ، دادگرتر از آن است که کیفرش را درباره [آن ]بنده اش تکرار کند ؛ و هر کس در دنیا گناهی مرتکب شود و خداوند آن را بپوشاند، خداوند ، گرامی تر از آن است که به چیزی باز گردد که از آن ، گذشته است .

.


ص: 238

صحیح ابن حبّان عن عائشه :إنَّ رَجُلاً تَلا هذِهِ الآیَهَ : «مَن یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ» فَقالَ : إنّا لَنُجزی بِکُلِّ ما عَمِلنا ؟! هَلَکنا إذا ! فَبَلَغَ ذلِکَ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَقالَ : نَعَم ، یُجزی بِهِ فِی الدُّنیا مِن مُصیبَهٍ فی جَسَدِهِ مِمّا یُؤذیهِ . (1)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :شَکی نَبِیٌّ مِنَ الأَنبِیاءِ إلی رَبِّهِ عز و جل فَقالَ : یا رَبِّ یَکونُ العَبدُ مِن عَبیدِکَ یُؤمِنُ بِکَ ویَعمَلُ بِطاعَتِکَ ، فَتَزوی (2) عَنهُ الدُّنیا ، وتَعرِضُ لَهُ البَلاءَ ، ویَکونُ العَبدُ مِن عَبیدِکَ یَکفُرُ بِکَ ویَعمَلُ بِمَعاصیکَ ، فَتَزوی عَنهُ البَلاءَ وتَعرِضُ لَهُ الدُّنیا . فَأَوحَی اللّهُ عز و جل إلَیهِ ؛ أنَّ البِلادَ وَالعِبادَ لی ، وأنَّهُ لَیسَ مِن شَیءٍ إلّا یُسَبِّحُنی ویُهَلِّلُنی ویُکَبِّرُنی ، وأمّا عَبدِیَ المُؤمِنُ فَلَهُ سَیِّئاتٌ فَأَزوی عَنهُ الدُّنیا ، وأعرِضُ لَهُ البَلاءَ حَتّی یَأتِیَنی فَأَجزِیَهُ بِحَسَناتِهِ ، وأمّا عَبدِیَ الکافِرُ فَلَهُ حَسَناتٌ فَأَزوی عَنهُ البَلاءَ ، وأعرِضُ لَهُ الدُّنیا حَتّی یَأتِیَنی فَأَجزِیَهُ بِسَیِّئاتِهِ . (3)

الموطّأ عن یحیی بن سعید :إنَّ رَجُلاً جاءَهُ المَوتُ فی زَمانِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَقالَ رَجُلٌ : هَنیئا لَهُ ، ماتَ ولَم یُبتَلَ بِمَرَضٍ! فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : وَیحَکَ ، وما یُدریکَ لَو أنَّ اللّهَ ابتَلاهُ بِمَرَضٍ یُکَفِّرُ بِهِ مِن سَیِّئاتِهِ . (4)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :ما یَزالُ البَلاءُ بِالمُؤمِنِ وَالمُؤمِنَهِ فی نَفسِهِ ووَلَدِهِ ومالِهِ ، حَتّی یَلقَی اللّه وما عَلَیهِ خَطیئَهٌ . (5)

.

1- .صحیح ابن حبّان : ج 7 ص 186 ح 2923 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 334 ح 24422 ، مسند أبی یعلی : ج 4 ص 355 ح 4656 کلاهما نحوه.
2- .زَویتَ عنّی : أی صَرَفته عنّی (النهایه : ج 2 ص 320 «زوی») .
3- .المعجم الکبیر : ج 12 ص 117 ح 12735 ، حلیه الأولیاء : ج 8 ص 123 کلاهما عن ابن عبّاس ، کنز العمّال : ج 3 ص 755 ح 8662 .
4- .الموطّأ : ج 2 ص 942 ح 8 .
5- .سنن الترمذی : ج 4 ص 602 ح 2399 ، الأدب المفرد : ص 151 ح 494 وفیه «جسده وأهله» بدل «نفسه وولده» ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 134 ح 7864 ، صحیح ابن حبّان : ج 7 ص 176 ح 2924 وفیهما «جسده» بدل «نفسه» وکلّها عن أبی هریره ، کنز العمّال : ج 3 ص 326 ح 6777 ؛ مسکّن الفؤاد : ص 31 ، جامع الأخبار : ص 310 ح 856 عن أبی هریره وفیه «جسده» بدل «نفسه» .

ص: 239

صحیح ابن حبّان به نقل از عایشه : مردی این آیه را تلاوت کرد: «هر کس بدی کند، در برابر آن ، کیفر می بیند» و گفت: آیا ما در برابر هر کاری که انجام داده ایم ، مجازات می شویم؟ در این صورت که هلاک شده ایم! این سخن به پیامبر خدا رسید . فرمود: «آری ؛ [به همین خاطر ،] در دنیا، با گزندی که به بدنش می رسد و او را آزار می دهد، کیفر می شود» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :یکی از پیامبران به پروردگارش شِکوه نمود و گفت: پروردگارا! بنده ای از بندگانت به تو ایمان می آورد و طبق فرمان تو عمل می کند و تو، دنیا را از او باز می داری و او را در معرض بلا قرار می دهی. بنده ای از بندگانت نیز به تو کفر می ورزد و تو را نافرمانی می کند و تو، بلا را از او باز می داری و دنیا را به او عرضه می کنی! خداوند عز و جل به او وحی فرمود: «سرزمین ها و بندگان، از آنِ من اند، و هیچ چیزی نیست، جز این که مرا تسبیح و تهلیل و تکبیر می گوید. اما بنده مؤمنم، گناهانی دارد و من دنیا را از او باز می دارم و او را در معرض بلا قرار می دهم تا این که [روز قیامت،] نزد من بیاید و پاداش نیکی هایش را بدهم. و اما بنده کافرم نیز ، نیکی هایی دارد و من بلا را از او باز می دارم و دنیا را بدو عرضه می کنم تا نزد من بیاید و کیفر گناهانش را بدهم».

الموطّأ به نقل از یحیی بن سعید : مردی در زمان پیامبر خدا مُرد. کسی درباره او گفت: گوارایش باد! او مُرد، در حالی که به مرضی مبتلا نشد. آن گاه پیامبر خدا فرمود: «وای بر تو! تو چه می دانی؟ چنانچه خداوند عز و جل او را به مرضی مبتلا می کرد، گناهانش را با آن، پاک می نمود».

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بلا، پیوسته برای مرد یا زن مؤمن و [نیز ]فرزند و دارایی او هست تا خداوند را در حالی دیدار نماید که گناهی ندارد.

.


ص: 240

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّما مَثَلُ العَبدِ المُؤمِنِ حینَ یُصیبُهُ الوَعکُ أوِ الحُمّی ، کَمَثَلِ حَدیدَهٍ تُدخَلُ النّارَ فَیَذهَبُ خَبَثُها ویَبقی طیبُها . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :ما مِن مُصیبَهٍ تُصیبُ المُسلِمَ إلّا کَفَّرَ اللّهُ بِها عَنهُ ، حَتَّی الشَّوکَهِ یُشاکُها . (2)

الإمام الحسین علیه السلام :عادَ أمیرُ المُؤمِنینَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام سَلمانَ الفارِسِیَّ فَقالَ : یا أبا عَبدِ اللّهِ ، کَیفَ أصبَحتَ مِن عِلَّتِکَ ؟ فَقالَ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، أحمَدُ اللّهَ کَثیرا ، وأشکو إلَیکَ کَثرَهَ الضَّجَرِ . قالَ : فَلا تَضجَر یا أبا عَبدِ اللّهِ ، فَما مِن أحَدٍ مِن شیعَتِنا یُصیبُهُ وَجَعٌ إلّا بِذَنبٍ قَد سَبَقَ مِنهُ ، وذلِکَ الوَجَعُ تَطهیرٌ لَهُ . قالَ سَلمانُ : فَإِن کانَ الأَمرُ عَلی ما ذَکَرتَ وهُوَ کَما ذَکَرتَ فَلَیسَ لَنا فی شَیءٍ مِن ذلِکَ أجرٌ خَلَا التَّطهیرَ! قالَ عَلِیٌّ علیه السلام : یا سَلمانُ ، إنَّ لَکُمُ الأَجرَ بِالصَّبرِ عَلَیهِ وَالتَّضَرُّعِ إلَی اللّهِ عَزَّ اسمُهُ ، وَالدُّعاءِ لَهُ، بِهِما یُکتَبُ لَکُمُ الحَسَناتُ ویُرفَع لَکُمُ الدَّرَجاتُ ، وأمَّا الوَجَعُ فَهُوَ خاصَّه تَطهیرٌ وکَفّارَهٌ . (3)

.

1- .المستدرک علی الصحیحین : ج 1 ص 499 ح 1288 و ص 145 ح 246 وفیه «الرعد» بدل «الوعک» ، السنن الکبری : ج 3 ص 524 ح 6544 ، تاریخ دمشق : ج 34 ص 185 ح 6970 کلّها عن عبد الرحمن بن أزهر ، کنز العمّال : ج 3 ص 320 ح 6748 .
2- .صحیح البخاری : ج 5 ص 2137 ح 5317 ، صحیح مسلم : ج 4 ص 1992 ح 49 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 374 ح 24627 ، السنن الکبری : ج 3 ص 523 ح 6537 کلّها عن عائشه ، کنز العمّال : ج 3 ص 329 ح 6794 .
3- .طبّ الأئمّه لابنی بسطام : ص 15 عن محمّد بن سنان عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 81 ص 185 ح 39 .

ص: 241

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همانا مَثَل بنده مؤمن، زمانی که درد یا تب به او می رسد، همانند آهن است که در آتش، داخل می شود تا ناخالصی اش زدوده شود و خالص گردد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هیچ مصیبتی به مسلمان نمی رسد، جز این که خداوند به خاطر آن، از او در می گذرد، حتّی خاری که در تنش فرو می رود.

امام حسین علیه السلام :امیر مؤمنان، علی بن ابی طالب علیه السلام ، از سلمان فارسی عیادت کرد و فرمود: «ای ابو عبد اللّه ! با بیماری ات چه طوری؟». گفت: ای امیر مؤمنان! خدا را بسیار می ستایم و از شدّت ناراحتی، به تو شِکوه می کنم. فرمود: «ای ابو عبد اللّه ! ناراحت نباش. به هیچ یک از شیعیان ما دردی نمی رسد، جز به خاطر گناهی که در گذشته از او سر زده است و این درد، برای او پاک کننده است». سلمان گفت: اگر چنین است که فرمودی و البتّه چنین است که فرمودی ، ما از بابت آن، جز پاکی [از گناه] ، پاداش دیگری نداریم. علی علیه السلام فرمود: «ای سلمان! همانا به خاطر صبر بر آن و زاری به سوی خداوندِ گرامی نام و دعا در درگاه او، پاداش دارید. به خاطر آن دو (صبر و دعا) ، پاداش های نیک برای شما نوشته می شود و درجاتتان بالا می رود؛ امّا درد، به خودی خود، پاک کردن [از گناه] است و کفّاره محسوب می شود».

.


ص: 242

الإمام علیّ علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الَّذی جَعَلَ تَمحیصَ ذُنوبِ شیعَتِنا فِی الدُّنیا بِمِحَنِهِم ، لِتَسلَمَ لَهُم (1) طاعاتُهُم ویَستَحِقّوا عَلَیها ثَوابَها . (2)

الإمام الصادق علیه السلام :للّهِِ فِی السَّرّاءِ نِعمَهُ التَّفَضُّلِ ، وفِی الضَّرّاءِ نِعمَهُ التَّطَهُّرِ . (3)

عنه علیه السلام :إنَّ المُؤمِنَ لَیُهَوَّلُ عَلَیهِ فی نَومِهِ فَیُغفَرُ لَهُ ذُنوبُهُ ، وإنَّهُ لَیُمتَهَنُ فی بَدَنِهِ فَیُغفَرُ لَهُ ذُنوبُهُ . (4)

کنز الفوائد عن یونس بن یعقوب :سَمِعتُ الصّادِقَ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ علیه السلام یَقولُ : مَلعونٌ مَلعونٌ کُلُّ بَدَنٍ لا یُصابُ فی کُلِّ أربَعینَ یَوما ، فَقُلتُ : مَلعونٌ ؟! قالَ : مَلعونٌ ، فَلَمّا رَأی عِظَمَ ذلِکَ عَلَیَّ قالَ : یا یونُسُ ، إنَّ مِنَ البَلِیَّهِ الخَدشَهَ ، وَاللَّطمَهَ ، وَالعَثرَهَ ، وَالنَّکبَهَ (5) ، وَالقَفزَهَ (6) ، وَانقِطاعَ الشِّسعِ وأشباهَ ذلِکَ . یا یونُسُ إنَّ المُؤمِنَ أکرَمُ عَلَی اللّهِ تَعالی مِن أن یَمُرَّ عَلَیهِ أربَعونَ یَوما لا یُمَحَّصُ فیها مِن ذُنوبِهِ ، ولَو بِغَمًّ یُصیبُهُ لا یَدری ما وَجهُهُ ، وإنَّ أحَدَکُم لَیَضَعُ الدَّراهِمَ بَینَ یَدَیهِ فَیَراها فَیَجِدُها ناقِصَهً فَیَغتَمُّ بِذلِکَ ، فَیَجِدُها سَواءً فَیَکونُ ذلِکَ حَطّا لِبَعضِ ذُنوبِهِ . (7)

.

1- .فی بحار الأنوار : «بها» بدل «لهم».
2- .التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : ص 23 ، بحار الأنوار : ج 67 ص 232 ح 48 .
3- .تحف العقول : ص 361 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 243 ح 44 .
4- .الکافی : ج 2 ص 445 ح 4 ، الأمالی للصدوق : ص 589 ح 815 کلاهما عن أبان بن تغلب ، بحار الأنوار : ج 81 ص 177 ح 6 .
5- .نَکَبَتِ الحِجارَهُ رِجلَهُ: لَثَمَتْها وأدْمَتها (المعجم الوسیط : ج 2 ص 950 «نکب»).
6- .فی المصدر : «الفقر» وهو تصحیف ظاهر والتصویب من نسخه بحار الأنوار .
7- .کنز الفوائد : ج 1 ص 149 ، التمحیص : ص 31 ح 7 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 354 ح 21 .

ص: 243

امام علی علیه السلام :ستایش، از آنِ خدایی است که پاکی گناهان شیعیان ما را در دنیا، در گرفتاری هایشان قرار داد تا عبادت هایشان سالم بماند و سزاوار دریافت پاداش آنها گردند.

امام صادق علیه السلام :نعمتِ خداوند در هنگامه آسایش ، احسان [او] و در هنگامه سختی، پاک کردن [گناهان] است .

امام صادق علیه السلام :مؤمن که در خواب می ترسد، گناهانش آمرزیده می شوند، و [نیز ]رنجی که در بدنش پیدا می شود ، گناهانش آمرزیده می گردند.

کنز الفوائد به نقل از یونس بن یعقوب : از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: «ملعون است، ملعون است بدنی که در طول چهل روز، گزندی بِدان نرسد». گفتم: ملعون است؟ فرمود: «ملعون است» و وقتی دید که این سخن بر من گران آمده، فرمود: «ای یونس! از جمله بلاها، خراش برداشتن، آسیب دیدن، لغزیدن، به سنگ خوردنِ پا ، [از ترسْ ]جَستن، پاره شدن بند کفش و نظایر اینهاست. ای یونس! مؤمن در نزد خداوند، گرامی تر از آن است که چهل روز بر او بگذرد، ولی از گناهانش پاک نگردد، هر چند با اندوهی که به او می رسد و دلیل آن را هم نمی داند. همانا یکی از شما دِرهم هایی را در دستانش می گیرد و نگاه می کند و می بیند که کم شده و به خاطر آن ، غمگین می شود. آن گاه می بیند که [کم نشده و ]درست است. همین، مایه ریزش بعضی از گناهان او می گردد».

.


ص: 244

الإمام الباقر علیه السلام :لَمّا نَزَلَت هذِهِ الآیَهُ «مَن یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ» قالَ بَعضُ أصحابِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله : ما أشَدَّها مِن آیَهٍ . فَقالَ لَهُم رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : أما تُبتَلَونَ فی أموالِکُم وأنفُسِکُم وذَرارِیِّکُم ؟ قالوا : بَلی . قالَ : هذا مِمّا یَکُتبُ اللّهُ لَکُم بِهِ الحَسَناتِ ویَمحو بِهِ السَّیِّئاتِ . (1)

عنه علیه السلام :إنَّ اللّهَ عز و جل إذا کانَ مِن أمرِهِ أن یُکرِمَ عَبدا ولَهُ ذَنبٌ ابتَلاهُ بِالسُّقمِ ، فَإِن لَم یَفعَل ذلِکَ لَهُ ابتَلاهُ بِالحاجَهِ ، فَإِن لَم یَفعَل بِهِ ذلِکَ شَدَّدَ عَلَیهِ المَوتَ لِیُکافِیَهُ بِذلِکَ الذَّنبِ . قالَ : وإذا کانَ مِن أمرِهِ أن یُهینَ عَبدا ولَهُ عِندَهُ حَسَنَهٌ صَحَّحَ بَدَنَهُ ، فَإِن لَم یَفعَل بِهِ ذلِکَ وَسَّعَ عَلَیهِ فی رِزقِهِ ، فَإِن هُوَ لَم یَفعَل ذلِکَ بِهِ هَوَّنَ عَلَیهِ المَوتَ لِیُکافِیَهُ بِتِلکَ الحَسَنَهِ . (2)

تفسیر القمّی عن الأصبغ بن نباته عن الإمام علیّ علیه السلام ، قال :سَمِعتُهُ یَقولُ : إنّی اُحَدِّثُکُم بِحَدیثٍ یَنبَغی لِکُلِّ مُسلِمٍ أن یَعِیَهُ . ثُمَّ أقبَلَ عَلَینا فَقالَ : ما عاقَبَ اللّهُ عَبدا مُؤمِنا فی هذِهِ الدُّنیا إلّا کانَ اللّهُ أحلَمَ وأمجَدَ وأجوَدَ مِن أن یَعودَ فی عِقابِهِ یَومَ القِیامَهِ ، وما سَتَرَ اللّهُ عَلی عَبدٍ مُؤمِنٍ فی هذِهِ الدُّنیا وعَفا عَنهُ إلّا کانَ اللّهُ أمجَدَ وأجوَدَ وأکرَمَ مِن أن یَعودَ فی عُقوبَتِهِ یَومَ القِیامَهِ . ثُمَّ قالَ علیه السلام : وقَد یَبتَلِی اللّهُ المُؤمِنَ بِالبَلِیَّهِ فی بَدَنِهِ أو مالِهِ أو وَلَدِهِ أو أهلِهِ ، ثُمَّ تَلا هذِهِ الآیَهَ : «وَ مَا أَصَبَکُم مِّن مُّصِیبَهٍ ...» . (3)

.

1- .تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 277 ح 278 ، تفسیر نور الثقلین : ج 1 ص 553 ح 576 کلاهما عن محمّد بن مسلم .
2- .الکافی : ج 2 ص 444 ح 1 ، التمحیص : ص 38 ح 35 کلاهما عن حمران بن أعین ، مشکاه الأنوار : ص 274 ح 820 ، المؤمن : ص 18 ح 11 ، أعلام الدین : ص 433 کلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 81 ص 198 ح 54 .
3- .تفسیر القمّی : ج2 ص276 ، تحف العقول : ص213 وفیه «عفوه» بدل «عقوبته» ، بحارالأنوار : ج81 ص179 ح25 .

ص: 245

امام باقر علیه السلام :وقتی این آیه نازل شد: «هر کس بدی کند، در برابر آن، کیفر می بیند» ، بعضی از اصحاب پیامبر خدا گفتند: آیه ای از این، سخت تر نیست. پیامبر خدا به آنان فرمود: «آیا در کارِ دارایی هایتان و خودتان و فرزندانتان گرفتار نشده اید؟». گفتند: چرا. فرمود: «خدا به خاطر همان، برای شما نیکی ها می نویسد و با آن، گناهان را محو می کند».

امام باقر علیه السلام :خداوند عز و جل هر گاه بخواهد بنده ای را که گناهی کرده است، اکرام نماید، او را به بیماری مبتلا می کند، و اگر چنین نکند، او را به نیازمندی مبتلا می سازد، و اگر چنین نکند، مرگ را بر او سخت می گیرد تا بدین وسیله، آن گناه را جبران نماید. خداوند، هر گاه بخواهد بر بنده نیکوکارش آسان بگیرد، بدنش را سالم می گرداند، و اگر چنین نکند، روزیِ او را فراوان می کند، و اگر چنین نکند، مرگ را بر او آسان می گیرد تا بدین وسیله، نیکی را جبران نماید.

تفسیر القمّی به نقل از اصبغ بن نباته : از او (امام علی علیه السلام ) شنیدم که می فرمود: «من به شما سخنی می گویم که شایسته است هر مسلمانی، آن را به خاطر بسپارد». سپس رو به ما کرد و فرمود: «خداوند در این دنیا بنده مؤمنی را کیفر نمی دهد، جز این که بردبارتر و بزرگ تر و بخشنده تر از آن است که در روز رستاخیز، او را دوباره کیفر نماید و [نیز] خداوند در این دنیا، [گناه ]بنده مؤمنی را نمی پوشاند و از آن در نمی گذرد، جز این که بزرگ تر و نیکوتر و گرامی تر از آن است که در روز رستاخیز، او را دوباره کیفر دهد». سپس فرمود: «گاهی خداوند، مؤمن را به گرفتاریِ بدنی یا مالی یا گرفتاری ای در فرزند یا خانواده اش مبتلا می سازد» و سپس این آیه را تلاوت فرمود: «و هر [ گونه ]مصیبتی به شما برسد، دستاورد خود شماست و البته [خداوند] از بسیاری در می گذرد» .

.


ص: 246

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إذا کَثُرَت ذُنوبُ العَبدِ ولَم یَکُن لَهُ ما یُکَفِّرُها مِنَ العَمَلِ ، ابتَلاهُ اللّهُ عز و جل بِالحُزنِ لِیُکَفِّرَها عَنهُ . (1)

2 / 5التَّکامُلُ لِلأَنبِیاءِ وَالأَولِیاءِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ البَلاءَ ... لِلأَنبِیاءِ دَرَجَهٌ ، ولِلأَولِیاءِ کَرامَهٌ . (2)

الإمام الصادق علیه السلام :سُئِلَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَن أشَدُّ النّاسِ بَلاءً فِی الدُّنیا ؟ فَقالَ : النَّبِیّونَ ثُمَّ الأَمثَلُ فَالأَمثَلُ ، ویُبتَلَی المُؤمِنُ بَعدُ عَلی قَدرِ إیمانِهِ وحُسنِ أعمالِهِ ، فَمَن صَحَّ إیمانُهُ وحَسُنَ عَمَلُهُ اشتَدَّ بَلاؤُهُ ، ومَن سَخُفَ إیمانُهُ وضَعُفَ عَمَلُهُ قَلَّ بَلاؤُهُ . (3)

الإمام الباقر علیه السلام :إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی إذا أحَبَّ عَبدا غَتَّهُ (4) بِالبَلاءِ غَتّا . (5)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ أشَدُّ حِمیَهً لِلمُؤمِنِ مِنَ الدُّنیا مِنَ المَریضِ أهلَهُ مِنَ الطَّعامِ ، وَاللّهُ عز و جل أشَدُّ تَعاهُدا لِلمُؤمِنِ بِالبَلاءِ مِنَ الوالِدِ لِوَلَدِهِ بِالخَیرِ . (6)

.

1- .مسند ابن حنبل : ج 9 ص 500 ح 25291 ، تاریخ بغداد : ج 6 ص 88 الرقم 3122 نحوه ، تاریخ أصبهان : ج 2 ص 159 الرقم 1350 کلّها عن عائشه ، کنز العمّال : ج 3 ص 328 ح 6787 ؛ الکافی : ج 2 ص 444 ح 2 ، الأمالی للمفید : ص 24 ح 7 کلاهما عن الحکم بن عتیبه عن الإمام الصادق علیه السلام نحوه ، مشکاه الأنوار : ص 489 ح 1631 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 157 ح 3 .
2- .جامع الأخبار : ص 310 ح 852 ، بحار الأنوار : ج 67 ص 235 ح 54 .
3- .الکافی : ج 2 ص 252 ح 2 ، مسکّن الفؤاد : ص 113 کلاهما عن عبد الرحمن بن الحجّاج ، علل الشرایع : ص 44 ح 1 وفیه «إنّ فی کتاب علیّ علیه السلام » بدل «سئل رسول اللّه صلی الله علیه و آله » ، تحف العقول : ص 39 من دون إسنادٍ إلی الإمام الصادق علیه السلام وکلاهما نحوه ، مشکاه الأنوار : ص 506 ح 1698 ، بحار الأنوار : ج 67 ص 207 ح 6 .
4- .الغَتُّ : الغَطّ (النهایه : ج 3 ص 342 «غتت») .
5- .الکافی : ج 2 ص 253 ح 7 عن حمّاد عن أبیه و ح 6 ، مسکّن الفؤاد : ص 113 کلاهما عن الحسین بن علوان عن الإمام الصادق علیه السلام ، المؤمن : ص 25 ح 40 عن أبی حمزه عن الإمام الصادق علیه السلام وفیه «غثّه بالبلاء غثّا» بدل «غتّه بالبلاء غتّا» ، عدّه الداعی : ص 240 عن أبی الصباح عن الإمام الصادق علیه السلام ، مشکاه الأنوار : ص 513 ح 1720 ، التمحیص : ص 34 ح 25 عن سدیر ، بحار الأنوار : ج 67 ص 208 ح 10 .
6- .المعجم الکبیر : ج 3 ص 163 ح 3004 ، حلیه الأولیاء : ج 1 ص 277 ، شعب الإیمان : ج 7 ص 322 ح 10452 ، تاریخ دمشق : ج 12 ص 288 ح 2959 کلاهما نحوه وکلّها عن حذیفه ، کنز العمّال : ج 3 ص 200 ح 6164 ؛ تنبیه الخواطر : ج 1 ص 86 عن حذیفه نحوه .

ص: 247



2 / 5 تکاملِ انبیا و اولیا
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گاه گناهان بنده بسیار شدند و او دارای عملی نبود که آنها را پاک کند، خداوند عز و جل او را به اندوه، گرفتار می سازد تا گناهان او را پاک گرداند.

2 / 5تکاملِ انبیا و اولیاپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بلا ... برای پیامبران، درجه و برای دوستان خدا، کرامت است.

امام صادق علیه السلام :از پیامبر خدا پرسیدند: گرفتارترینْ مردم در دنیا کیان اند؟ فرمود: «پیامبران، سپس برترین های پس از آنان و [سپس ]برترین های پس از آنها . مؤمن به اندازه ایمان و نیکی عمل هایش، گرفتار می گردد. پس هر کس ایمانش کامل و عملش نیکو باشد، گرفتاری اش بیشتر، و هر کس ایمانش ناقص و عملش اندک باشد، گرفتاری اش کمتر خواهد بود».

امام باقر علیه السلام :خداوند تبارک و تعالی هر گاه بنده ای را دوست بدارد، او را در بلا فرو می برد.

.


ص: 248

عنه صلی الله علیه و آله :ما ضُرِبَ مِن مُؤمِنٍ عِرقٌ إلّا حَطَّ اللّهُ عَنهُ بِهِ خَطیئَهً ، وکَتَبَ لَهُ بِهِ حَسَنَهً ، ورَفَعَ لَهُ بِهِ دَرَجَهً . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ الرَّجُلَ لَتَکونُ لَهُ دَرَجَهٌ رفیعَهٌ مِنَ الجَنَّهِ لا یَنالُها إلّا بِشَیءٍ مِنَ البَلایا تُصیبُهُ ، حَتّی یَنزِلَ بِهِ المَوتُ وما بَلَغَ تِلکَ الدَّرَجَهَ ، فَیُشَدَّدُ عَلَیها حَتّی یَبلُغَها . (2)

عُدّه الداعی :عَنِ النَّبِیّ صلی الله علیه و آله : إنَّ فِی الجَنَّهِ مَنازِلَ لا یَنالُهَا العِبادُ بِأَعمالِهِم ، لَیسَ لَها عِلاقَهٌ مِن فَوقِها ولا عِمادٌ مِن تَحتِها . قیلَ : یا رَسولَ اللّهِ ، مَن أهلُها ؟ فَقالَ صلی الله علیه و آله : هُم أهلُ البَلایا وَالهُمومِ . (3)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ تَعالی لَیَکتُبُ لِلعَبدِ الدَّرَجَهَ العُلیا (4) فِی الجَنَّهِ ، فَلا یَبلُغُها عَمَلُهُ ، فَلا یَزالُ یُتَعَهَّدُ بِالبَلاءِ حَتّی یَبلُغَها . (5)

مسند ابن حنبل عن عبد الرحمن بن شیبه :إنَّ عائِشَهَ أخبَرَتهُ أنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله طَرَقَهُ وَجَعٌ ، فَجَعَلَ یَشتَکی ویَتَقَلَّبُ عَلی فِراشِهِ . فَقالَت عائِشَهُ : لَو صَنَعَ هذا بَعضُنا لَوَجَدتَ (6) عَلَیهِ. فَقالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : إنَّ الصّالِحینَ یُشَدَّدُ عَلَیهِم ، وإنَّهُ لا یُصیبُ مُؤمنا نَکبَهٌ مِن شَوکَهٍ فَما فَوقَ ذلِکَ إلّا حُطَّت بِهِ عَنهُ خَطیئَهٌ ، ورُفِعَ بِها دَرَجَهٌ . (7)

.

1- .المستدرک علی الصحیحین : ج 1 ص 498 ح 1284 ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 57 ح 2460 ، شعب الإیمان : ج 7 ص 165 ح 9860 ، فتح الباری : ج 10 ص 105 ، الفردوس : ج 4 ص 64 ح 6201 کلّها عن عائشه ، کنز العمّال : ج 3 ص 306 ح 6675 .
2- .مسند زید : ص 410 عن الإمام زین العابدین عن آبائه علیهم السلام ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 220 نحوه ، بحار الأنوار : ج 82 ص 167 ح 3 .
3- .عدّه الداعی : ص 240 ، أعلام الدین : ص 277 ، بحار الأنوار : ج 81 ص 194 ح 50 .
4- .. فی المصدر : «درجه العلیا» ، والصواب ما أثبتناه کما فی مشکاه الأنوار .
5- .روضه الواعظین : ص 463 ، مشکاه الأنوار : ص 517 ح 1738 و لیس فیه «للعبد» وفیه «عبده» بدل «عمله» .
6- .وَجَدَ علیه : غَضِبَ (تاج العروس : ج 5 ص 294 «وجد») .
7- .مسند ابن حنبل : ج 9 ص 505 ح 25319 ، صحیح ابن حبّان : ج 7 ص 182 ح 2919 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 1 ص 496 ح 1278 ، شُعب الإیمان : ج 7 ص 253 ح 10210 ، مسند الشامیّین : ج 4 ص 92 ح 2820 ، کنز العمّال : ج 3 ص 330 ح 6795 .

ص: 249

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بیش از آنچه خانواده بیمار ، او را از غذاها [ ی زیانبار ]پرهیز می دهند ، خداوند متعال ، مؤمن را از [آلودگی] به دنیا پرهیز می دهد . همچنین نوازش خداوند عز و جل ، به مؤمن با گرفتار کردن، از نوازش پدر به فرزندش با خیر است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :رگی از مؤمن نمی زند ، جز این که خداوند در برابر آن، گناهی را از او می ریزد و برایش ثوابی می نویسد و او را درجه ای بالا می برد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :انسان [، گاه] ، درجه عالی ای در بهشت دارد که جز در سایه برخی از گرفتاری هایی که به او می رسد، بِدان نایل نمی شود. چنانچه مرگ او فرا رسد و او به آن درجه نرسیده باشد، مرگ، چنان بر او سخت گرفته می شود تا به آن درجه دست یابد.

عُدّه الداعی :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «در بهشت، جایگاه هایی هست که بندگان با عمل هایشان بِدانها نمی رسند. آن جایگاه ها، آویزی [نگه دارنده] از بالا و پایه ای از پایین ندارند». گفته شد: ای پیامبر خدا! صاحبان آن منازل، کیان اند؟ فرمود: «آنان، گرفتاران و اندوهناکان اند».

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خدای متعال برای بنده در بهشت درجه ای بلند مقرّر کرده که عمل او به آن نمی رسد. پس پیوسته گرفتار بلا می شود تا بِدان برسد.

مسند ابن حنبل به نقل از عبد الرحمان بن شیبه : عایشه [به من] خبر داد که دردمندی، درِ خانه پیامبر خدا را کوبید و شروع کرد به شِکوه کردن و به خود پیچیدن. عایشه [به پیامبر صلی الله علیه و آله ] گفت: اگر بعضی از ما این کار را می کرد، بر او خشم می گرفتی. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «بر نیکوکاران، سخت گرفته می شود و به مؤمن، هیچ آسیبی (از رفتن خار در تنش گرفته تا بالاتر از آن) نمی رسد، جز این که با آن، گناهی از او ریخته می شود و با آن، یک درجه بالا می رود».

.


ص: 250

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ الرَّجُلَ تَکونُ لَهُ المَنزِلَهُ عِندَ اللّهِ فَما یَبلُغُها بِعَمَلٍ ، فَلا یَزالُ یَبتَلیهِ بِما یَکرَهُ حَتّی یُبَلِّغَهُ ذلِکَ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ العَبدَ إذا سَبَقَت لَهُ مِنَ اللّهِ مَنزِلَهٌ لَم یَبلُغها بِعَمَلِهِ ابتَلاهُ اللّهُ فی جَسَدِهِ ، أو فی مالِهِ ، أو فی وَلَدِهِ ، ثُمَّ صَبَّرَهُ عَلی ذلِکَ حَتّی یُبَلِّغَهُ المَنزِلَهَ الَّتی سَبَقَت لَهُ مِنَ اللّهِ تَعالی . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :ما مِن مُؤمِنٍ یُصیبُهُ صُداعٌ فی رَأسِهِ أو شَوکَهٌ فَتُؤذیهِ أو ما سِوی ذلِکَ مِنَ الأَذی ، إلّا رَفَعَهُ اللّهُ بِها یَومَ القِیامَهِ دَرَجَهً ، أو کَفَّرَ عَنهُ بِها خَطیئَهً . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :لا تَکونُ مُؤمِنا حَتّی تَعُدَّ البَلاءَ نِعمَهً وَالرَّخاءَ مِحنَهً ؛ لِأَنَّ بَلاءَ الدُّنیا نِعمَهٌ فِی ¨ الآخِرَهِ ، ورَخاءَ الدُّنیا مِحنَهٌ فِی الآخِرَهِ . (4)

.

1- .المستدرک علی الصحیحین : ج 1 ص 495 ح 1274 ، صحیح ابن حبّان : ج 7 ص 169 ح 2908 ، مسند أبی یعلی : ج 5 ص 403 ح 6069 نحوه وکلّها عن أبی هریره ؛ کنز العمّال : ج 3 ص 327 ح 6786 ؛ الدعوات : ج 172 ص 483 نحوه ، بحار الأنوار : ج 81 ص 174 ح 11 .
2- .سنن أبی داوود : ج 3 ص 183 ح 3090 عن مهدی السلمی عن أبیه ، السنن الکبری : ج 3 ص 524 ح 6545 عن إبراهیم السلمی عن أبیه عن جدّه ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 315 ح 22401 ، مسند أبی یعلی : ج 1 ص430 ح 919 ، الطبقات الکبری : ج 7 ص 477 والثلاثه الأخیره عن خالد السلمی عن أبیه نحوه ، کنز العمّال : ج 3 ص 307 ح 6683 ؛ مشکاه الأنوار : ص 227 ح 632 عن الإمام الصادق علیه السلام نحوه .
3- .مسند الشامیّین : ج 2 ص 221 ح 1223 ، حلیه الأولیاء : ج 6 ص 85 ، تاریخ دمشق : ج 11 ص 472 ح 2874 کلّها عن أبی سعید الخدری ، کنز العمّال : ج 3 ص 339 ح 6838 .
4- .جامع الأخبار : ص 313 ح 872 ، بحار الأنوار : ج 60 ص 237 ح 54 .

ص: 251

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مرد در نزد خداوند، جایگاهی دارد که با هیچ عملی بِدان نمی رسد. پس [خداوند] پیوسته وی را با چیزی که نمی پسندد، گرفتار می سازد تا او را به آن جایگاه برساند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :وقتی از جانب خداوند، برای بنده جایگاهی از پیش تعیین شده است که با عملش بِدان نمی رسد، خداوند، او را در تن یا دارایی یا فرزندش گرفتار می کند. سپس او را بر آن، شکیبا می سازد تا وی را به آن جایگاهی که پیشاپیش برایش مقرّر داشته، برساند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :به هیچ مؤمنی، دردی در سر، یا خاری در تن که او را بیازارد، یا غیر از این اذیّت ها نمی رسد، مگر این که در روز رستاخیز، خداوند، مقام او را درجه ای بالا می برد، یا با آن، گناهی را از او پاک می کند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن [راستین] نخواهی بود ، مگر این که گرفتاری را نعمت، و آسایش را رنج بشماری؛ زیرا گرفتاری دنیا در آخرت، نعمت است، و آسایش دنیا در آخرت، رنج است.

.


ص: 252

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ عز و جل إذا أرادَ بِقَومٍ خَیرا ابتَلاهُم . (1)

الطبقات الکبری عن أبی فاطمه :کُنتُ مَعَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله جالِسا ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَن أحَبَّ أن یَصِحَّ ولا یَسقُمَ ؟ قُلنا : نَحنُ یا رَسولَ اللّهِ ، قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَهْ ! وعَرَفناها فی وَجهِهِ . فَقالَ : أتُحِبّونَ أن تَکونوا کَالحَمیرِ الصَّیّالَهِ ؟ (2) قالَ : قالوا : یا رَسولَ اللّهِ ، لا . قال : ألا تُحِبّونَ أن تَکونوا أصحابَ بَلاءٍ وأصحابَ کَفّاراتٍ ؟ قالوا : بَلی یا رَسولَ اللّهِ . قالَ : فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : فَوَاللّهِ إنَّ اللّهَ لَیَبتَلِی المُؤمِنَ وما یَبتَلیهِ إلّا لِکَرامَتِهِ عَلَیهِ ، وإنَّ لَهُ عِندَهُ مَنزِلَهً ما یَبلُغُها بِشَیءٍ مِن عَمَلِهِ دونَ أن یَنزِلَ بِهِ مِنَ البَلاءِ ما یَبلُغُ بِهِ تِلکَ المَنزِلَهَ . (3)

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ فِی الجَنَّهِ مَنزِلَهً لا یَبلُغُها عَبدٌ إلّا بِالاِبتِلاءِ فی جَسَدِهِ (4) . (5)

.

1- .مسند الشهاب : ج 2 ص 170 ح 1120 ، مسند أبی یعلی : ج 4 ص 192 ح 4207 ؛ جامع الأخبار : ص 310 ح 855 کلّها عن أنس ، بحار الأنوار : ج 67 ص 236 ح 54 .
2- .اُصاوِلُ : أسطو وأقهر ، والصوله : الحملهُ والوثبه (النهایه : ج 3 ص 61 «صول») .
3- .الطبقات الکبری : ج 7 ص 508 ، المعجم الکبیر : ج 22 ص 323 ح 813 ، التاریخ الکبیر : ج 7 ص 267 الرقم 1129 ، تاریخ دمشق : ج 67 ص 127 ح 13518 وفیهما «الضالّه» بدل «الصیّاله» ، شرح نهج البلاغه : ج 18 ص 317 عن أنس وکلّها نحوه ، کنز العمّال : ج 3 ص 314 ح 6721 ؛ مشکاه الأنوار : ص 518 ح 1744 نحوه .
4- .قال المجلسی رحمه الله : یدلّ علی أنّ بعض درجات الجنّه یمکن البلوغ إلیها بالعمل والسعی ، وبعضها لا یمکن الوصول إلیها إلّا بالابتلاء فی الجسد ، فیمنّ اللّه تعالی علی من أحبّ من عباده بالإبتلاء لیصلوا إلیها .
5- .الکافی : ج 2 ص 255 ح 14 عن فضیل بن عثمان ، مشکاه الأنوار : ص 64 ح 89 و ص 508 ح 1705 ، جامع الأخبار : ص 312 ح 866 ، بحار الأنوار : ج 67 ص 212 ح 16 .

ص: 253

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند عز و جل هر گاه برای گروهی خیری بخواهد، گرفتارشان می سازد.

الطبقات الکبری به نقل از ابو فاطمه : همراه پیامبر خدا نشسته بودم که فرمود: «کیست که دوست دارد سالم باشد و بیمار نشود؟». گفتیم: ای پیامبر خدا! ما. پیامبر خدا فرمود: «خاموش!» و اثر ناراحتی را در چهره او فهمیدیم. آن گاه فرمود: «آیا دوست دارید مانند الاغِ قوی باشید [که هیچ گاه بیمار نمی شود]؟». گفتند: ای پیامبر خدا! نه. فرمود: «آیا دوست دارید که اهل بلا و کفّاره باشید؟». گفتند: ای پیامبر خدا! آری. آنگاه پیامبر خدا فرمود: «همانا خداوند، مؤمن را گرفتار می سازد و جز از سرِ بزرگواری اش در حقّ او، گرفتارش نمی کند. مؤمن در نزد خداوند، جایگاهی دارد که با هیچ عملی بِدان نمی رسد، مگر این که بر او بلایی نازل شود تا با آن، به آن جایگاه، دست یابد».

امام صادق علیه السلام :در بهشت، جایگاهی است که بنده بِدان نمی رسد، مگر با گرفتاری در جسمش.

.


ص: 254

عنه علیه السلام :إنَّهُ لَیَکونُ لِلعَبدِ مَنزِلَهٌ عِندَ اللّهِ فَما یَنالُها إلّا بِإِحدی خَصلَتَینِ : إمّا بِذَهابِ مالِهِ ، أو بِبَلِیَّهٍ فی جَسَدِهِ . (1)

الکافی عن علیّ بن رئاب :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَ مَا أَصَبَکُم مِّن مُّصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ» أرَأَیتَ ما أصابَ عَلِیّا وأهلَ بَیتِهِ علیهم السلام مِن بَعدِهِ هُوَ بِما کَسَبَت أیدیهِم ، وهُم أهلُ بَیتِ طَهارَهٍ مَعصومونَ ؟ فَقالَ : إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله کانَ یَتوبُ إلَی اللّهِ ویَستَغفِرُهُ فی کُلِّ یَومٍ ولَیلَهٍ مِئَهَ مَرَّهٍ مِن غَیرِ ذَنبٍ ، إنَّ اللّهَ یَخُصُّ أولِیاءَهُ بِالمَصائِبِ لِیَأجُرَهُم عَلَیها مِن غَیرِ ذَنبٍ . (2)

الکافی عن ابن بکیر :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام فی قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَ مَا أَصَبَکُم مِّن مُّصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ» فَقالَ هُوَ : «وَ یَعْفُواْ عَن کَثِیرٍ» قالَ : قُلتُ : لَیسَ هذا أرَدتُ ، أرَأَیتَ ما أصابَ عَلِیّا وأشباهَهُ مِن أهلِ بَیتِهِ علیهم السلام مِن ذلِکَ ؟ فَقالَ : إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله کانَ یَتوبُ إلَی اللّهِ فی کُلِّ یَومٍ سَبعینَ مَرَّهً مِن غَیرِ ذَنبٍ . (3)

الإمام الصادق علیه السلام :لَمّا اُدخِلَ رَأسُ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام عَلی یَزیدَ لَعَنَهُ اللّهُ ، واُدخِلَ عَلَیهِ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ وبَناتُ أمیرِ المُؤمِنینَ علیهم السلام وکانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام مُقَیَّدا مَغلولاً ، فَقالَ یَزیدُ : یا عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ ، الحَمدُ للّهِِ الَّذی قَتَلَ أباکَ . فَقالَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام : لَعَنَ اللّهُ مَن قَتَلَ أبی ، قالَ : فَغَضِبَ یَزیدُوأمَرَ بِضَربِ عُنُقِهِ علیه السلام . فَقالَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام : فَإِذا قَتَلتَنی فَبَناتُ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله مَن یَرُدُّهُم إلی مَنازِلِهِم ولَیسَ لَهُم مَحرَمٌ غَیری ؟ فَقالَ : أنتَ تَرُدُّهُم إلی مَنازِلِهِم ، ثُمَّ دَعا بِمِبرَدٍ (4) فَأَقبَلَ یَبرُدُ الجامِعَهَ مِن عُنُقِهِ بِیَدِهِ ، ثُمَّ قالَ لَهُ : یا عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ ، أتَدری مَا الَّذی اُریدُ بِذلِکَ ؟ قالَ : بَلی ، تُریدُ ألّا یَکونَ لِأَحَدٍ عَلَیَّ مِنَّهٌ غَیرُکَ . فَقالَ یَزیدُ : هذا وَاللّهِ ما أرَدتُ أفعَلُهُ ، ثُمَّ قالَ یَزیدُ : یا عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ «وَ مَا أَصَبَکُم مِّن مُّصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ» . فَقالَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام : کَلّا ، ما هذِهِ فینا نَزَلَت ، إنَّما نَزَلَت فینا : «مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَهٍ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی أَنفُسِکُمْ إِلَا فِی کِتَبٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَ لِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ * لِّکَیْلَا تَأْسَوْاْ عَلَی مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُواْ بِمَا ءَاتَلکُمْ» (5) فَنَحنُ الَّذین لا نَأسی عَلی ما فاتَنا ولا نَفرَحُ بِما آتانا مِنها . (6)

.

1- .الکافی : ج 2 ص 257 ح 23 عن سلیمان بن خالد ، المؤمن : ص 28 ح 50 ، مشکاه الأنوار : ص 507 ح 1703 ، جامع الأخبار : ص 312 ح 865 ، بحار الأنوار : ج 67 ص 216 ح 23 .
2- .الکافی : ج 2 ص 450 ح 2 ، معانی الأخبار : ص 384 ح 15 ، تفسیر القمّی : ج 2 ص 277 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 276 ح 4 .
3- .الکافی : ج 2 ص 449 ح 1 ، قرب الإسناد : ص 168 ح 618 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 275 ح 2 .
4- .المِبرَدُ : ما بُرِدَ به ، وهو السُّوهانُ بالفارسیه (لسان العرب : ج 3 ص 87 «برد») .
5- .الحدید : 22 و 23 .
6- .تفسیر القمّی : ج 2 ص 352 ، الکافی : ج 2 ص 450 ح 3 نحوه ، بحار الأنوار : ج 81 ص 180 ح 27 .

ص: 255

امام صادق علیه السلام :بنده در نزد خداوند، جایگاهی دارد که بِدان دست نمی یابد، جز با یکی از این دو چیز: از دست رفتن دارایی، یا گرفتاری بدنی.

الکافی به نقل از علی بن رئاب : از امام صادق علیه السلام درباره این سخن خداوند عز و جل : «و هر [ گونه ]مصیبتی به شما برسد، دستاورد خود شماست» پرسیدم که: درباره آنچه به علی و اهل بیت او علیهم السلامپس از او رسید، چه نظر داری؟ آیا آن هم به خاطر دستاورد خودشان بود، در حالی که آنان اهل بیت طهارت و معصوم بودند؟ فرمود: «همانا پیامبر خدا بدون انجام دادن گناهی، هر روز و شب، صد مرتبه به درگاه خداوند، توبه می کرد و آمرزش می طلبید. خداوند، برای اولیایش، بدون هیچ گناهی] از جانب ایشان]، مصیبت هایی اختصاص داده تا بر پایه آنها پاداششان دهد».

الکافی به نقل از ابن بُکیر : از امام صادق علیه السلام درباره این سخن خداوند عز و جل پرسیدم: «و هر [ گونه ]مصیبتی به شما برسد، به سبب دستاورد خود شماست» . [امام علیه السلام برای برطرف کردن نگرانی من ]فرمود: « «و [ خدا ]از بسیاری در می گذرد» » . گفتم: منظورم، این نبود. درباره آنچه به علی علیه السلام و همانند او از اهل بیتش علیهم السلامرسید، چه نظر داری [و آیا مطابق این سخن خدا، مصیبت های رسیده به آنان نیز به سبب دستاورد و گناهان آنان است]؟ فرمود: «پیامبر خدا بدون هیچ گناهی، هر روز، هفتاد مرتبه به درگاه خداوند، توبه می کرد».

امام صادق علیه السلام :زمانی که سرِ [مبارک] حسین بن علی علیهماالسلام را برای یزید که لعنت خدا بر او باد آوردند و علی بن الحسین (امام زین العابدین علیه السلام ) و دختران امیر مؤمنان بر او وارد شدند در حالی که علی بن الحسین علیهماالسلام، دست بسته و زنجیر به گردن بود ، یزید گفت: ای علی بن الحسین! ستایش، از آنِ خدایی است که پدرت را کُشت. علی بن الحسین علیهماالسلام فرمود: «لعنت خدا بر کسی که پدر مرا به قتل رساند!». یزید، خشمگین شد و دستور داد او را گردن بزنند. آن گاه، علی بن الحسین علیهماالسلامفرمود: «اگر مرا بکشی، دختران پیامبر خدا را چه کسی به منازلشان برگرداند، در حالی که مَحرمی غیر از من ندارند؟» . [یزید] گفت: تو آنان را به منازلشان باز می گردانی. سپس سوهانی خواست و پیش آمد تا غل و زنجیر را با دست خودش از گردن او ببُرد. سپس به او گفت: ای علی بن الحسین! آیا می دانی از این کار، چه قصدی دارم؟ فرمود: «آری. می خواهی کسی غیر از تو بر من منّتی نداشته باشد». یزید گفت: به خدا، قصدم همین است. و سپس گفت: ای علی بن الحسین! «و هر [ گونه ]مصیبتی به شما برسد، دستاورد خود شماست» . علی بن الحسین علیهماالسلام فرمود: «هرگز! این آیه درباره ما نازل نشده است . همانا درباره ما این آیه نازل شده است: «هیچ مصیبتی در زمین و جان های شما [ به شما ]نمی رسد، مگر آن که پیش از آن که آن را پدید آوریم، در کتابی هست. این [ کار ]بر خدا آسان است. تا بر آنچه از دست شما رفته، اندوهگین نشوید و به [ سبب ]آنچه به شما داده است، شادمانی نکنید، و خدا هیچ خودپسند فخرفروشی را دوست ندارد» . پس ماییم که به سبب آنچه بر ما گذشته، اندوهگین نمی شویم و به سبب آنچه به ما عطا فرموده، شادمان نمی گردیم».

.


ص: 256

مقاتل الطالبّیین :دَعا یَزیدُ لَعَنَهُ اللّهُ بِعَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام ، فَقالَ : مَا اسمُکَ ؟ فَقالَ : عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ . قالَ : أوَ لَم یَقتُلِ اللّهُ عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ ؟ قالَ : قَد کانَ لی أخٌ أکبَرُ مِنّی یُسَمّی عَلِیّا ، فَقَتَلتُموهُ . قالَ : بَلِ اللّهُ قَتَلَهُ . قالَ عَلِیٌّ : «اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا» . (1) قالَ لَهُ یَزیدُ : «وَ مَا أَصَبَکُم مِّن مُّصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ» . (2) فَقالَ عَلِیٌّ : «مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَهٍ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی أَنفُسِکُمْ إِلَا فِی کِتَبٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَ لِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ * لِّکَیْلَا تَأْسَوْاْ عَلَی مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُواْ بِمَا ءَاتَلکُمْ وَ اللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ» . (3)

.

1- .الزمر : 42 .
2- .الشوری : 30 .
3- .مقاتل الطالبیّین : ص 119 وراجع : الإرشاد : ج 2 ص 116 ومثیر الأحزان : ص 91 وبحار الأنوار : ج 45 ص 117 ح 1 .

ص: 257

مقاتل الطالبیّین :یزید که لعنت خدا بر او باد علی بن الحسین را خواست و گفت: نامت چیست؟ فرمود: «علی بن الحسین». گفت: آیا خداوند، علی بن الحسین را نکشته است؟ فرمود: «برادر بزرگتری به نام علی داشتم که او را کشتید». گفت: بلکه خدا او را کشت. علی [بن الحسین]فرمود: « «خدا روح مردم را به هنگام مرگشان، به تمامی باز می ستاند» » . یزید گفت: «و هر [ گونه ]مصیبتی به شما برسد، به سبب دستاورد خود شماست» . علی [بن الحسین] فرمود: « «هیچ مصیبتی، در زمین و جان های شما [ به شما ]نمی رسد، مگر آن که پیش از آن که آن را پدید آوریم، در کتابی هست. این [ کار ]بر خدا آسان است. تا بر آنچه از دست شما رفته، اندوهگین نشوید و به [ سبب ]آنچه به شما داده است، شادمانی نکنید، و خدا هیچ خودپسند فخرفروشی را دوست ندارد» ».

.


ص: 258

الإمام الحسن علیه السلام :سَمِعتُ جَدّی رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقولُ : إنَّ فِی الجَنَّهِ شَجَرَهً یُقالُ لَها شَجَرَهُ البَلوی ، یُؤتی بِأَهلِ البَلاءِ یَومَ القِیامَهِ ، فَلا یُرفَعُ لَهُم دیوانٌ (1) ولا یُنصَبُ لَهُم میزانٌ ، یُصَبُّ عَلَیهِمُ الأَجرُ صَبّا ، وقَرَأَ : «إِنَّمَا یُوَفَّی الصَّبِرُونَ أَجْرَهُم بِغَیْرِ حِسَابٍ» (2) . (3)

مصباح الشریعه فیما نَسَبَهُ إلَی الإِمامِ الصّادِقِ علیه السلام : ... اِعلَم أنَّ بَلایاهُ مَحشُوَّهٌ بِکَراماتِهِ الأَبَدِیَّهِ ، ومِحَنَهُ مورِثَهٌ رِضاهُ وقُربَهُ ولَو بَعدَ حینٍ . (4)

الإمام الصادق علیه السلام :البَلاءُ زَینُ المُؤمِنِ ، وکَرامَهٌ لِمَن عَقَلَ ؛ لِأَنَّ فی مُباشَرَتِهِ وَالصَّبرِ عَلَیهِ وَالثَّباتِ عِندَهُ تَصحیحَ نِسبَهِ الإِیمانِ . قالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : نَحنُ مَعاشِرَ الأَنبِیاءِ أشَدُّ بَلاءً ، وَالمُؤمِنُ الأَمثَلُ فَالأَمثَلُ ، ومَن ذاقَ طَعمَ البَلاءِ تَحتَ سِترِ حِفظِ اللّهِ لَهُ تَلَذَّذَ بِهِ أکثَرَ مِن تَلَذُّذِهِ بِالنِّعمَهِ ، ویَشتاقُ إلَیهِ إذا فَقَدَهُ ؛ لِأَنَّ تَحتَ نیرانِ البَلاءِ وَالمِحنَهِ أنوارَ النِّعمَهِ ، وتَحتَ أنوارِ النِّعمَهِ نیرانَ البَلاءِ وَالمِحنَهِ ، وقَد یَنجو مِنهُ کَثیرٌ ، ویَهلِکُ فِی النِّعمَهِ کَثیرٌ . وما أثنَی اللّهُ تَعالی عَلی عَبدٍ مِن عِبادِهِ مِن لَدُن آدَمَ علیه السلام إلی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله إلّا بَعدَ ابتِلائِهِ ووَفاءِ حَقِّ العُبودِیَّهِ فیهِ ، فَکَراماتُ اللّهِ تَعالی فِی الحَقیقَهِ نِهایاتٌ ، بِدایاتُها البَلاءُ ، وبِدایاتٌ نِهایاتُهَا البَلاءُ . ومَن خَرَجَ مِن شَبَکَهِ البَلوی جُعِلَ سِراجَ المُؤمِنینَ ومُؤنِسَ المُقَرَّبینَ ، ودَلیلَ القاصِدینَ. (5)

.

1- .الدِیوان : هو الدفتر الّذی یکتب فیه أسماء الجیش وأهل العطاء (النهایه : ج 2 ص 150 «دیوان») .
2- .الزمر : 10 .
3- .المعجم الکبیر : ج 3 ص 93 ح 2760 ، تاریخ أصبهان : ج 1 ص 70 ، الدعاء للطبرانی : ص 347 ح 1138 کلّها عن الأصبغ بن نباته ، کنز العمّال : ج 3 ص 336 ح 6824 ؛ مسکّن الفؤاد : ص 48 ، بحار الأنوار : ج 82 ص 137 ح 22 .
4- .مصباح الشریعه : ص 403 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 200 ح 27 .
5- .مسکّن الفؤاد : ص 58 ، مصباح الشریعه : ص 486 نحوه ، بحار الأنوار : ج 67 ص 231 ح 47 .

ص: 259

امام حسن علیه السلام :از جدّم، پیامبر خدا، شنیدم که می فرمود: «در بهشت، درختی است که به آن، درخت بلا گفته می شود. روز رستاخیز، گرفتاران را می آورند و برای آنان حساب و کتاب و محکمه ای دایر نمی شود [و] بر آنان، پاداش، فراوان ریخته می شود، و این آیه را قرائت فرمود: «بی تردید، شکیبایان، پاداش خود را بی حساب [ و ]به تمام، خواهند یافت» ».

مصباح الشریعه در آنچه به امام صادق علیه السلام نسبت داده است : ... بدان که بلاهای خداوند، با کرامت های همیشگی او همراه اند و سختی های او، خشنودی و نزدیکی او را در پی دارند، هر چند پس از روزگاری باشد.

امام صادق علیه السلام :بلا، زینت مؤمن و [مایه ]کرامت خردمند است؛ زیرا در همراهی با آن و شکیبایی بر آن و پایداری در برابر آن، کامل شدن ایمان است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «سخت ترین بلاها، از آنِ ما گروه پیامبران است، و مؤمن به نسبت درجه ایمانش، پس از ماست. هر کس مزه بلا را در زیر پوشش حفاظت خدا بچشد، بیشتر از لذّت نعمت، از آن، لذّت می برد و هر گاه آن را از دست بدهد، مشتاق آن می شود؛ زیرا زیر آتش بلا و سختی، نورهای نعمت است و زیر نورهای نعمت، آتش بلا و سختی است. بسیاری، از آن، نجات می یابند و بسیاری در نعمت، نابود می گردند». خدای متعال، هیچ بنده ای را از زمان آدم علیه السلام تا زمان محمّد صلی الله علیه و آله ، جز پس از گرفتار شدن وی و وفا نمودنش به حقّ بندگی، نستوده است. پس در حقیقت، کرامت های خدای متعال، پایان هایی هستند که آغاز آنها گرفتاری است و نیز آغازهایی هستند که پایان آنها، گرفتاری است. هر کس از دام بلا [پیروزمندانه] بیرون بیاید، چراغ مؤمنان و همدم مقرّبان و راهنمای سالکان، قرار داده می شود.

.


ص: 260

عنه علیه السلام :مَنِ ابتُلِیَ مِنَ المُؤمِنینَ بِبَلاءٍ فَصَبَرَ عَلَیهِ ، کانَ لَهُ مِثلُ أجرِ ألفِ شَهیدٍ . (1)

الکافی عن أحمد بن الحسن المیثمیّ عن رجل عَنِ الإمام الصادق علیه السلام :مَن مَرِضَ لَیلَهً فَقَبِلَها بِقَبولِها ، کَتَبَ اللّهُ عز و جل لَهُ عِبادَهَ سِتّینَ سَنَهً . قُلتُ : ما مَعنی قَبولِها ؟ قالَ : لا یَشکو ما أصابَهُ فیها إلی أحَدٍ . (2)

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ اللّهَ لَیَتَعاهَدُ عَبدَهُ المُؤمِنَ بِالبَلاءِ ، کَما یَتَعاهَدُ الغائِبُ أهلَهُ بِالطُّرَفِ ، وإنَّهُ لَیَحمیهِ الدُّنیا ، کَما یَحمِی الطَّبیبُ المَریضَ . (3)

.

1- .الکافی : ج 2 ص 92 ح 17 ، مسکّن الفؤاد : ص 51 ، التمحیص : ص 59 ح 125 وفیه «شیعتنا» بدل «المؤمنین» وکلّها عن أبی حمزه الثمالی ، المؤمن : ص 16 ح 8 عن الإمام الکاظم علیه السلام نحوه ، مشکاه الأنوار : ص 64 ح 88 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 78 ح 14 .
2- .الکافی : ج 3 ص 115 ح 4 ، ثواب الأعمال : ص 229 ح 1 عن أبی عبد الرحمن ، مکارم الأخلاق : ج 2 ص 170 ح 2421 کلاهما نحوه ، مشکاه الأنوار : ص 488 ح 1629 ، بحار الأنوار : ج 81 ص 205 ح 11 .
3- .الکافی : ج 2 ص 259 ح 28 عن الحلبی و ص 255 ح 17 ، المؤمن : ص 21 ح 21 کلاهما عن حمران عن الإمام الباقر علیه السلام ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 204 عن الإمام الباقر علیه السلام وفیها «الرجل أهله بالهدیّه» بدل «الغائب أهله بالطرف» ، تحف العقول : ص 300 عن الإمام الباقر علیه السلام وفیه «بالهدیّه» بدل «بالطرف» ، التمحیص : ص 31 ح 5 عن أبی عبیده الحذّاء عن الإمام الباقر علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 67 ص 221 ح 28 .

ص: 261

امام صادق علیه السلام :هر مؤمنی که به بلایی گرفتار آید و بر آن شکیبایی ورزد، ثواب هزار شهید دارد.

الکافی به نقل از احمد بن حسن میثمی، از مردی : امام صادق علیه السلام فرمود: «هر کس یک شب بیمار شود و آن را به راستی بپذیرد، خداوند عز و جل عبادت شصت سال را برای او می نویسد». گفتم: معنای پذیرفتن آن چیست؟ فرمود: «[این که] از آنچه در آن شب به او رسیده، به کسی شِکوه نکند».

امام صادق علیه السلام :همانا خداوند، بنده مؤمنش را با بلا مورد توجّه قرار می دهد، چنان که شخص غایب، خانواده اش را با چیزهایی خوشایند، مورد توجّه قرار می دهد، و همانا او را از دنیا بر حذر می دارد، چنان که پزشک، بیمار را به پرهیز وا می دارد.

.


ص: 262

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ تَعالی یَتَعَهَّدُ عَبدَهُ المُؤمِنَ فی نَفسِهِ ومالِهِ بِالبَلاءِ ، کَما تَتَعَهَّدُ الوالِدَهُ وَلَدَها بِاللَّبَنِ ، وإنَّهُ لَیَحمی عَبدَهُ المُؤمِنَ مِنَ الدُّنیا ، کَما یَحمِی الطَّبیبُ المَریضَ مِنَ الطَّعامِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ لَیُغَذّی عَبدَهُ المُؤمِنَ بِالبَلاءِ ، کَما تُغَذِّی الوالِدَهُ وَلَدَها بِاللَّبَنِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ یَتَعاهَدُ وَلِیَّهُ بِالبَلاءِ ، کَما یَتَعاهَدُ المَریضَ أهلُهُ بِالدَّواءِ ، وإنَّ اللّهَ لَیَحمی عَبدَهُ الدُّنیا کَما یُحمَی المَریضُ الطَّعامَ . (3)

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی لَیَتَعاهَدُ المُؤمِنَ بِالبَلاءِ ، ما یَمُنُّ عَلَیهِ أن یَقومَ لَیلَهً إلّا تَعاهَدَهُ إمّا بِمَرَضٍ فی جَسَدِهِ ، أو بِمُصیبَهٍ فی أهلٍ أو مالٍ ، أو مُصیبَهٍ مِن مَصائِبِ الدُّنیا ؛ لِیَأجُرَهُ عَلَیها . (4)

2 / 6ما یوجِبُ مِحَنَ المُستَضعَفینَالکتاب«إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَالءِفَهً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَ یَسْتَحْیِ نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ» . (5)

«وَمَا لَکُمْ لَا تُقَتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَ نِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنک نَصِیرًا» . (6)

.

1- .إرشاد القلوب : ص 26 .
2- .أعلام الدین : ص 277 ، بحار الأنوار : ج 81 ص 195 ح 52 .
3- .جامع الأخبار : ص 310 ح 854 ، بحار الأنوار : ج 67 ص 236 ح 54 .
4- .جامع الأخبار : ص 311 ح 863 ، مشکاه الأنوار : ص 507 ح 1700 ، المؤمن : ص 22 ح 26 نحوه ، بحار الأنوار : ج 67 ص 236 ح 54 .
5- .القصص : 4 .
6- .النساء : 75 .

ص: 263



2 / 6 عوامل گرفتاری های مستضعفان
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خدای متعال، بنده مؤمنش را در جان و مال، با بلا مورد توجّه قرار می دهد، چنان که مادر، فرزندش را با شیر دادن مراقبت می کند، و بنده مؤمنش را از دنیا بر حذر می دارد، چنان که پزشک، بیمار را به پرهیز از غذا وا می دارد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همانا خداوند، بنده مؤمنش را با بلا تغذیه می کند، چنان که مادر، فرزندش را با شیر، تغذیه می نماید.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند، دوست خود را با بلا مورد توجّه قرار می دهد، چنان که خانواده بیمار از او با دارو مراقبت می کنند، و خداوند، بنده اش را از دنیا بر حذر می دارد، چنان که بیمار از غذا پرهیز داده می شود.

امام صادق علیه السلام :همانا خداوند تبارک و تعالی مؤمن را با بلا می نوازد و این گونه بر او منّت می نهد که هر شبی از خواب بر می خیزد، او را با بیماری ای در بدنش یا گزندی در خانواده و دارایی[اش] و یا مصیبتی از مصیبت های دنیا، می نوازد تا به خاطر اینها، به او پاداش دهد.

2 / 6عوامل گرفتاری های مستضعفانقرآن«فرعون در سرزمین [ مصر ]سر بر افراشت و مردمِ آن را طبقه طبقه ساخت. طبقه ای از آنان را زبون می داشت: پسرانشان را سر می برید و زنانشان را [ برای بهره کشی ، ]زنده بر جای می گذاشت. وی از فسادکاران بود» .

«و چرا شما در راه خدا و [در راه نجاتِ ]مردان و زنان و کودکان مستضعف نمی جنگید؛ همانان که می گویند: «پروردگارا! ما را از این شهری که مردمش ستم پیشه اند، بیرون ببر و از جانب خود برای ما سرپرستی قرار بده و از نزد خویش، یاوری برای ما تعیین فرما»؟» .

.


ص: 264

«وَاتَّقُواْ فِتْنَهً لَا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکُمْ خَاصَّهً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ» . (1)

«فَانطَلَقَا حَتَّی إِذَا لَقِیَا غُلَمًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَکِیَّهَم بِغَیْرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَیْئا نُّکْرًا * قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّکَ إِنَّکَ لَن تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْرًا» . (2)

«وَ أَمَّا الْغُلَمُ فَکَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَیْنِ فَخَشِینَا أَن یُرْهِقَهُمَا طُغْیَنًا وَ کُفْرًا * فَأَرَدْنَا أَن یُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَیْرًا مِّنْهُ زَکَوهً وَ أَقْرَبَ رُحْمًا» . (3)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إذا لَم یَأمُروا بِالمَعروفِ ولَم یَنهَوا عَن المُنکَرِ ، ولَم یَتَّبِعُوا الأَخیارَ مِن أهلِ بَیتی ، سَلَّطَ اللّهُ عَلَیهِم شِرارَهُم ، فَیَدعو خِیارُهُم فَلا یُستَجابُ لَهُم . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :لا یَزالُ النّاسُ بِخَیرٍ ما أمَروا بِالمَعروفِ ونَهَوا عَنِ المُنکَرِ وتَعاوَنوا عَلَی البِرِّ والتَّقوی ، فَإِذا لَم یَفعَلوا ذلِکَ نُزِعَت مِنهُمُ البَرَکاتُ ، وسُلِّطَ بَعضُهُم عَلی بَعضٍ ، ولَم یَکُن لَهُم ناصِرٌ فِی الأَرضِ ولا فِی السَّماءِ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ الأَحبارَ مِنَ الیَهودِ وَالرُّهبانَ مِنَ النَّصاری لَمّا تَرَکُوا الأَمرَ بِالمَعروفِ وَالنَّهیَ عَنِ المُنکَرِ ، لَعَنَهُمُ اللّهُ عَلی لِسانِ أنبِیائِهِم ثُمَّ عُمُّوا بِالبَلاءِ . (6)

.

1- .الأنفال : 25 .
2- .الکهف : 74 و 75 .
3- .الکهف : 80 و 81 .
4- .الکافی : ج 2 ص 374 ح 2 عن أبی حمزه عن الإمام الباقر علیه السلام ، علل الشرایع : ص 584 ح 26 ، ثواب الأعمال : ص 301 ح 1 ، الأمالی للصدوق : ص 254 ح 2 والثلاثه الأخیره عن أبی حمزه عن الإمام الباقر علیه السلام عن کتاب علیّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، تحف العقول : ص 51 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 72 ح 5 .
5- .تهذیب الأحکام : ج 6 ص 181 ح 373 ، المقنعه : ص 808 ، مشکاه الأنوار : ص 105 ح 239 ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 126 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 94 ح 95 .
6- .الترغیب والترهیب : ج 3 ص 231 ح 22 نقلاً عن الأصفهانی عن ابن عمر .

ص: 265

«و از فتنه ای که تنها به ستمکاران شما نمی رسد، بترسید و بدانید که خدا سخت کیفر است» .

«پس [بنده ما و موسی] رفتند تا به نوجوانی برخوردند. [ بنده ما ]او را کُشت. [ موسی به او ]گفت: «آیا شخص بی گناهی را بدون این که کسی را به قتل رسانده باشد، کُشتی؟ واقعاً کار ناپسندی مرتکب شدی». گفت: آیا به تو نگفتم که هرگز نمی توانی همپای من، صبر کنی؟» .

«و امّا نوجوان، پدر و مادرش [ هر دو ]مؤمن بودند. پس ترسیدیم [ که مبادا ]آن دو را به طغیان و کفر بکِشد. پس خواستیم که پروردگارشان، آن دو را به پاک تر و مهربان تر از او عوض دهد» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :[ مردم] هر گاه امر به معروف و نهی از منکر نکنند و از برگزیدگان اهل بیتِ من پیروی ننمایند، خداوند، بدترینشان را بر آنها مسلّط خواهد کرد. در این هنگام، نیکانشان دعا می کنند؛ ولی اجابت نمی شوند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :پیوسته مردم در خیرند، مادام که امر به معروف و نهی از منکر کنند و همدیگر را بر نیکی و پرهیزگاری یاری رسانند. پس هر گاه چنین نکنند، برکت ها از ایشان رخت بر می بندد، و بعضی بر دیگری مسلّط می شوند و در زمین و آسمان، یاری رسانی نخواهند داشت.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :وقتی علمای یهود و راهبان نصارا، امر به معروف و نهی از منکر را رها کردند، خداوند، آنان را بر زبان پیامبرانشان نفرین نمود. سپس به بلای عمومی، گرفتار شدند.

.


ص: 266

الترغیب والترهیب عن أنس عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله :لا تَزالُ «لا إلهَ إلَا اللّهُ» تَنفَعُ مَن قالَها ، وتَرُدُّ عَنهُمُ العَذابَ وَالنَّقِمَهَ ، ما لَم یَستَخِفّوا بِحَقِّها . قالوا : یا رَسولَ اللّهِ ، ومَا الاِستِخفافُ بِحَقِّها ؟ قالَ : یَظهَرُ العَمَلُ بِمَعاصِی اللّهِ ، فَلا یُنکَرُ ، ولا یُغَیَّرُ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام : مِن وَصِیَّتِهِ لِلحَسَنَینِ علیهماالسلام بَعدَ أن ضَرَبَهُ ابنُ مُلجَمٍ : لا تَترُکُوا الأَمرَ بِالمَعروفِ وَالنَّهیَ عَنِ المُنکَرِ فَیُوَلّی عَلَیکُم شِرارُکُم ثُمَّ تَدعونَ فَلا یُستَجابُ لَکُم . (2)

قصص الأنبیاء عن ابن عبّاس :قالَ عُزَیرٌ : یا رَبِّ إنّی نَظَرتُ فی جَمیعِ اُمورِکَ وأحکامِها فَعَرَفتُ عَدلَکَ بِعَقلی وبَقِیَ بابٌ لَم أعرِفهُ إنَّکَ تَسخَطُ عَلی أهلِ البَلِیَّهِ فَتَعُمُّهُم بِعَذابِکَ وفیهِمُ الأَطفالُ فَأَمَرَهُ اللّهُ تَعالی أن یَخرُجَ إلَی البَرِّیَّهِ وکانَ الحَرُّ شَدیدا فَرَأی شَجَرَهً فَاستَظَلَّ بِها ونامَ فَجاءَت نَملَهٌ فَقَرَصَتهُ فَدَلَکَ الأَرضَ بِرِجلِهِ فَقَتَلَ مِنَ النَّملِ کَثیرا فَعَرَفَ أنَّهُ مَثَلٌ ضُرِبَ فَقیلَ لَهُ : یا عُزَیرُ إنَّ القَومَ إذَا استَحَقّوا عَذابی قَدَّرتُ نُزولَهُ عِندَ انقِضاءِ آجالِ الأَطفالِ فَماتَ اُولئِکَ بِآجالِهِم وهَلَکَ هؤُلاءِ بِعَذابی (3) . (4)

.

1- .الترغیب والترهیب : ج 3 ص 231 ح 23 نقلاً عن الأصفهانی .
2- .نهج البلاغه : الکتاب 47 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 90 ح 75 .
3- .قال العلامه المجلسی : لعلّه تعالی إنّما أراه قصّه النمل لبیان أنّ الحکمه قد تقتضی تعمیم البلیّه والانتقام لرعایه المصالح العامّه ، وحاصل الجواب : إنّ اللّه تعالی کما أنّه یمیت الأطفال متفرّقا ؛ إمّا لمصلحتهم أو لمصلحه آبائهم أو لمصلحه النظام الکلّی ، کذلک قد یقدّر موتهم جمیعا فی وقت واحد لبعض تلک المصالح ، ولیس ذلک علی جهه الغضب علیهم بل هی رحمه لهم ؛ لعلمه تعالی بأنّهم یصیرون بعد بلوغهم کفّارا ، أو یعوّضهم فی الآخره ویمیتهم لردع سائر الخلق عن الاجتراء علی مساخط اللّه ، أو غیر ذلک ، مع أنّه لیس یجب علی اللّه تعالی إبقاء الخلق أبدا ، فکلّ مصلحه تقتضی موتهم فی کبرهم یمکن جریانها فی موتهم عند صغرهم ، واللّه تعالی یعلم (بحار الأنوار : ج 5 ص 286) .
4- .قصص الأنبیاء : ص 240 ح 281 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 286 ح 8 .

ص: 267

الترغیب و الترهیب به نقل از انس : پیامبر خدا فرمود: «همواره [ذکر] لا إله إلّا اللّه ، به گوینده آن، سود می رساند و از او عذاب و رنج را بر می گرداند، مادام که حقّ آن را سبُک نشمارد». گفتند: ای پیامبر خدا! سبک شمردن حقّ آن به چیست؟ فرمود: « [این که] نافرمانی از خدا [و ارتکاب گناهان ،] آشکار گردد؛ ولی انکار نشود و اصلاح نگردد».

امام علی علیه السلام از سفارشش به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، پس از این که ابن ملجم به او ضربت زد : امر به معروف و نهی از منکر را رها نکنید، وگرنه بدترینِ شما بر شما حکمرانی خواهد کرد. آن گاه دعا می کنید؛ ولی اجابت نمی شود .

قصص الأنبیاء به نقل از ابن عبّاس : عُزَیر [پیامبر] گفت: پروردگارا! من به همه کارهای تو و حُکم های آنها نگریستم و دادگری تو را با خرد خود دریافتم؛ ولی یک باب باقی ماند که آن را ندانستم: تو بر گرفتاران، خشم می گیری و عذابت را بر آنان همه گیر می نمایی، در حالی که کودکان در میان آنها هستند. خدای متعال به او دستور داد که به بیابان برود، در حالی که هوا به شدّت گرم بود. [عُزَیر ،] درختی را دید و به زیر سایه آن رفت و خوابید. آن گاه مورچه ای آمد و او را نیش زد. او دو پایش را به زمین کشید و مورچه های بسیاری را کشت. این جا بود که فهمید کار او، مثالی است که [برایش ]زده شده است. پس به او گفته شد: «ای عُزَیر! هر گاه قومی سزاوار عذاب من شدند، زمان نازل شدن آن را هنگام فرا رسیدنِ اَجَل های کودکان قرار می دهم. آن گاه آنان به اَجَل هایشان می میرند و اینان به عذاب من هلاک می شوند». (1)

.

1- .علّامه مجلسی رحمه الله می گوید: چه بسا خداوند، ماجرای مورچه را به عُزَیر نشان داد تا حکمت همه گیر بودن بلا و انتقام را در برخی موارد که به خاطر مصالح عمومی انجام می گیرد بیان کند. حاصل جواب، این است که: چنان که خداوند، اطفال را تک تک به جهت مصالح خود آنان، یا پدرانشان و یا نظام عالَم می میراند، همان گونه و برای همان مصالح، گاهی مرگ دسته جمعی و همزمان را برایشان مقرّر می کند و این، نه به خاطر خشم خدا بر آنان، بلکه به خاطر رحمتش به آنهاست؛ چرا که خداوند می داند که آنها اگر بمانند و به بزرگ سالی برسند، کافر می شوند، یا این که در آخرت، به آنان عوض خواهد داد و یا آنان را می میراند تا مردمان را از کارهایی که خشم خداوند را بر می انگیزاند، باز دارد و یا غیر این جهات. به علاوه، بر خداوند، لازم نیست که برای همیشه بنده اش را نگه بدارد و این امکان، وجود دارد که همان مصلحتی که مرگ آنان را در بزرگ سالی رقم می زند، در خردسالی هم رقم بزند و خداوند، به آن دانا است (بحار الأنوار : ج 5 ص 286) .

ص: 268


رَضُ عُقوبَهٍ ومَرَضٌ جُعِلَ عِلَّهً لِلفَناءِ ، وأنتَ تَزعُمُ أنَّ ذلِکَ مِن أغذِیَهٍ رَدِیَّهٍ وأشرِبَهٍ وَبِیَّهٍ أو مِن عِلَّهٍ کانَت بِاُمِّهِ ... . (1)

.

1- .الاحتجاج : ج 2 ص 225 ح 223 ، بحار الأنوار : ج 10 ص 171 ح 2 .

ص: 269

الاحتجاج :از جمله پرسش های زندیقی در شمار پرسش های بسیاری که از امام صادق علیه السلام پرسید، گفت: ... چرا کودک، سزاوار گرفتار شدن به دردها و بیماری ها می گردد، بی آن که گناهی مرتکب شده و جرمی از او سر زده باشد؟ فرمود: «بیماری، انواع گوناگون دارد: بیماری آزمون، بیماری کیفر، و بیماری ای که برای نابودی، قرار داده شده است، در حالی که تو گمان می کنی همه آنها ناشی از تغذیه نادرست و آشامیدنی آلوده به وبا و یا ناشی از بیماری ای است که مادرش داشته است...» .

.


ص: 270

الفصل الثّالِثُ : عوامل الشّرور3 / 1الجَهلُالکتاب«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لَا یَعْقِلُونَ» . (1)

«وَ قَالُواْ لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَبِ السَّعِیرِ» . (2)

«وَ یَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ لَا یَعْقِلُونَ» . (3)

«تَحْسَبُهُمْ جَمِیعًا وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّی ذَ لِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَعْقِلُونَ» . (4)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :الجَهلُ أصلُ کُلِّ شَرٍّ . (5)

عنه علیه السلام :بِالجَهلِ یُستَثارُ کُلُّ شَرٍّ . (6)

.

1- .الأنفال : 22 .
2- .الملک : 10 .
3- .یونس : 100 .
4- .الحشر : 14 .
5- .غرر الحکم : ح 819 .
6- .غرر الحکم : ح 4321 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 189 ح 3902 .

ص: 271



الاحتجاج :مِن سُؤالِ الزِّندیقِ الَّذی سَأَلَ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام عَن مَسائِلَ کَثیرَهٍ أن قالَ : . . . فَبِمَا استَحَقَّ الطِّفلُ الصَّغیرُ ما یُصیبُهُ مِنَ الأَوجاعِ وَالأَمراضِ بِلا ذَنبٍ عَمِلَهُ ولا جُرمٍ سَلَفَ مِنهُ ؟ قالَ : إنَّ المَرَضَ عَلی وُجوهٍ شَتّی : مَرَضُ بَلوی ومَ