آلداوود
اشاره
آلداوود: خاندانداوود، فرزندان داوود، سلیمان
در قرآن، یک بار آلداوود آمده است: «اعمَلوا ءَالَ داوُودَ شُکراً/ ای خاندان داوود! شکرگزار باشید» . (سبأ/ 34، 13)
مقصود از آلداوود
مفسّران صحابی و تابعی، درباره این که آلداوود چه کس یا کسانی هستند، اظهار نظری نکردهاند؛ ولی نظر به اختلاف اهل لغت در معنای آل و سیاق برخی از آیات و قراین موجود در آنها، وجوهی را برای آلداوود برشمردهاند:
1. بنا به نقلی، داوود علیه السلام نماز را بر خانواده، فرزندان و زنانش تقسیم کرد و پس از آن، هر ساعتی از شبانه روز، یکی از آنان در محراب عبادت به نماز میایستاد. «1» براساس این نقل، منظور از آلداوود میتواند خانواده، فرزندان و همسران وی باشد.
2. از کلام زمخشری که مخاطب «اعمَلوا» را داوود و اهلش دانسته، «2» استفاده میشود که خود داوود نیز مشمول آلداوود بوده است. آلوسی نیز همین نظر را از بعضی نقل کرده است. «3»
3. برخی، آلداوود را فقط فرزندان داوود دانستهاند «4» آنان به نقل ابن اثیر 19 نفر بودند. «5» این نظر شاید از عهد عتیق متأثّر باشد که برای داوود، 19 پسر شمرده است. «6» (1). تفسیر ابنکثیر، ج 3، ص 536؛ بحارالانوار، ج 14، ص 71
(2). الکشاف، ج 3، ص 571
(3). روح المعانی، مج 12، ج 22، ص 175
(4). روحالبیان، ج 7، ص 276
(5). الکامل، ج 1، ص 228.
(6). کتاب مقدس: اوّل تواریخ، 3: 1- 9
4. بُرسُوی با استناد به سیاق آیات مربوط به سلیمان علیه السلام و یادآوری نعمتهای بزرگ و متنوّع خداوند به وی، آلداوود را سلیمانبنداوود و علّت جمع آمدن «اعمَلوا» را تعظیم و تکریم سلیمان دانسته است؛ «1» ولی علّامه طباطبایی، با همین استدلال، در کنار سلیمان، سایر آلداوود را نیز مخاطب آیه میداند. «2»
5. قول دیگر، آن دسته از امّت داوود را که شکرگزار خداوند بودند، آلداوود میداند. «3»
براساس روایتی در قصصالانبیاء از راوندی، امام صادق علیه السلام فقط به تعداد آلداوود اشاره کرده، بدون بیان نسبت آنها با داوود میگوید: آلداوود 80 مرد و 70 زن بودند که هیچگاه محراب عبادت از آنها خالی نبود. «4»
شکرگزاری آلداوود
کلمه «شکر» در آیه «اعمَلوا ءالَداوودَ شُکراً» میتواند حامل یکی از چند نقش نحوی، چون مفعولٌله، حال، مفعول مطلق و مفعولبه باشد؛ بنابر دو صورت نخست، به آلداوود امر شده تا عمل و عبادتهای خود را برای شکرگزاری خداوند انجام دهند. «5» مجاهد نیز در تفسیر آیه گفته است: به آلداوود گفتیم: برای شکر نعمتهایی که خداوند به شما داده، او را اطاعت کنید. «6» بنا به نقلی از ابنمسعود، آلداوود پس از این دستور، به نماز مشغول شدند و در شبانهروز، ساعتی نبود، مگر آنکه یکی از آنها به نوبت در محراب به نماز میایستاد. «7» روایت امام صادق نیز همین معنا را تأیید میکند. «8» در دو فرض بعدی، به (1). روح البیان، ج 7، ص 276
(2). المیزان، ج 16، ص 363
(3). روح البیان، ج 7، ص 276
(4). قصص الانبیاء، ص 211
(5). الکشاف، ج 3، ص 573
(6). مجمع البیان، ج 8، ص 600
(7). روح المعانی، مج 12، ج 22، ص 175
(8). قصص الانبیاء، صص 211
آلداوود به طور مستقیم دستور شکرگزاری داده شده است. کلام زهری در تفسیر آیه که به آلداوود گفته شد: «الحمد للَّه» بگویید، در همین جهت قابل توجیه است. «1» قرطبی، با استناد به روایتی که میگوید: سلیمان نان جو میخورد و برای خانوادهاش از آرد زِبر، نان تهیه میکرد و آردهای نرم و سفید را به فقیران میداد و میگفت: میترسم اگر سیر باشم، گرسنگان را فراموش کنم، معتقد است: این عمل سلیمان، شکر خداوند است که اندکی از آفریدگان به آن اقدام میکنند. «2» طبرسی نیز خطاب خداوند به آلداوود را فضیلتی برای آنها دانسته، میگوید: این نوع خطاب در آیه، اشاره دارد که خویشاوندی با پیامبران، در نزدیکی به خداوند و برخورداری از رضایت او تأثیر دارد. «3» مفسّران، علّت فرمان خداوند به شکرگزاری آلداوود را اعطای نعمتهای بزرگی دانستهاند که خداوند پیش از آن یاد کرده است. «4»
ذرّیّه داوود
خداوند در آیه 87 انعام/ 6 پس از ذکر نام شمار فراوانی از پیامبران از جمله داوود، به بعضی از ذرّیّه آنها نیز اشاره کرده، خبر میدهد که آنها برگزیده و به راه راست هدایت شدهاند: «وَ مِن ءَابآئِهِم وَ ذرّیَّتِهِم وَ إخونِهم وَاجتَبَینهُم وَ هَدَینهُم إلی صِرطٍ مُستقِیم» . برخی، برگزیدگی در این آیه را به نبوّت تفسیر کردهاند. «5» راغب میگوید:
برگزیدن بنده از جانب خدا، به معنای اختصاص دادن او به فیض الهی و سرازیر شدن نعمت به سوی او است که این، ویژه پیامبران و بعضی از صدّیقان و شهیدانی است که به آنها نزدیکاند. «6» خداوند در آیه 89 انعام/ 6 نیز خبر میدهد که به آنها کتاب، حکم و نبوت داده است: «أُولئِکَ الَّذِینَ ءَاتَینهُم الکِتبَ وَالحُکمَ وَالنُّبُوَّة» . «کتاب» در (1). قصصالانبیاء، ص 211
(2). تفسیر قرطبی، ج 14، ص 177
(3). تفسیر قرطبی، ج 14، ص 177
(4). مجمعالبیان، ج 8، ص 600
(5). التبیان، ج 8، ص 383؛ مجمعالبیان، ج 8، ص 600
(6). کشفالاسرار، ج 3، ص 415؛ التفسیر الکبیر، ج 13، ص 67
ا
این آیه، به کتابهای پیامبران گذشته «1» یا به علم کثیر «2» و «حکم» نیز به فهم «3» یا فهم کتاب و شناخت احکام آن، خِرد، «4» داوری میان مردم «5» یا حکمت «6» تفسیر شده است. علّامه طباطبایی، به قرینه آمدن حکم در کنار کتاب، آن را به معنای داوری دانسته است. در روایات متعدّدی از اهلبیت علیهم السلام از داوری آلداوود یاد شده است. براساس این روایات امام حسین، حضرت سجاد و امام صادق علیهم السلام میگویند: ما مانند آلداوود، قضاوت میکنیم. «7» امام صادق در روایتی خبر میدهد: هنگامی که امام مهدی ظهور کند، میان مردم مانند آلداوود داوری خواهد کرد. «8» در چگونگی داوری آلداوود روایت شده که از مردم گواه نمیخواستند. «9»
در احادیثی، از حکمت آلداوود نیز یاد شده است. امام صادق علیه السلام نیز از پدر بزگوارش نقل میکند که در حکمت آلداوود آمده: ای پسر آدم که به خداوند، عالِم، و به عظمتش عارفی! پیوسته باید از او بیمناک و به وعدهاش امیدوار باشی. چگونه است که قبر و تنهایی آن را یاد نمیکنی؟ «10»
منابع
الامالی، طوسی؛ بحارالانوار؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر روحالبیان؛ تفسیر القرآن العظیم، ابنکثیر؛ التفسیر الکبیر؛ جامعالبیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ روحالمعانی فیتفسیر القرآن العظیم؛ قصص الانبیاء، راوندی؛ الکافی؛ الکامل فی التاریخ؛ الکشاف؛ کشفالاسرار و عدةالابرار؛ مجمعالبیان فی تفسیر القرآن؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المیزان فی تفسیرالقرآن. (1). جامعالبیان، مج 5، ج 7، ص 343؛ الکشاف، ج 2، ص 43؛ مجمعالبیان، ج 4، ص 513
(2). التفسیر الکبیر، ج 13، ص 68
(3). تفسیر قرطبی، ج 7، ص 24
(4). جامعالبیان، مج 5، ج 7، ص 343
(5). مجمعالبیان، ج 4، ص 513؛ التفسیر الکبیر، ج 13، ص 68
(6). روحالبیان، ج 3، ص 62
(7). بحارالانوار، ج 25، ص 56- 57 و ج 52، ص 320
(8). همان، ج 52، ص 320
(9). الکافی، ج 1، ص 462
(10). الامالی، ص 203
آلعمران
اشاره
این واژه فقط یک باردرآیه 33 سومین سوره قرآن آمده؛ از این رو، این سوره به «آلعمران» موسوم شده است: «إِنَّ اللّهَ اصطَفی ءَادمَ و نُوحاً و ءَالَ إبرهیمَ وَ ءَالَ عمرنَ عَلَی العلَمین/ همانا خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آلعمران را بر جهانیان برگزید.»
(آلعمران/ 3، 33) لغویان و مفسّران، برای کلمه «آل» معانی گوناگونی چون خانواده، فرزندان، پیروان و شخص برشمردهاند.
مفسّران در این که عمران در این آیه نام چه کسی است، بر یک رأی نیستند. برخی او را عمران بن یصهربن قاهثبن لاوی بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم، پدر موسی علیه السلام و هارون، و بعضی، عمران بن ماثان پدر مریم میدانند که وی از نسل سلیمانبنداوود بن إیشا و همه از نسل یهودا ابن یعقوببن اسحاق بن ابراهیماند. البتّه عهد عتیق موسی و هارون را پسران عمرام بن قهات میداند. «1» گفته شده که بین این دو عمران، 1800 سال فاصله بوده است؛ «2» البتّه بیشتر مفسّران بر این باورند که وی به ادلّه ذیل پدر مریم است:
1. در ادامه سوره آلعمران سخن از پدر، مادر و فرزند مریم و نیز زکریا، متکفّل وی است؛ پس مقصود از عمران در این آیه نیز باید پدر مریم باشد و اگر منظور، پدر موسی باشد، با آیات این سوره تناسبی ندارد. «3»
2. آیاتِ پس از آیه 33 به چگونگی برگزیدن آلعمران پرداخته و تکرار نام عمران در آیات بعد، مانند تکرار اسم در دو جمله است که یکی بودن هر دو اسم را متبادر میسازد و (1). کتاب مقدس، خروج، 6: 18- 22
(2). التفسیر الکبیر، ج 8، ص 24
(3). المیزان، ج 3، ص 167
اگر مقصود از شخص دوم، غیر از شخص اوّل باشد، موجب به اشتباه افکندن شنونده میشود که از کلام حکیم به دور است. «1»
3. در مواردی، از پدر مریم با نام عمران یاد شده؛ ولی در هیچ جای از قرآن، از پدر موسی به عمران تعبیر نشده است. «2»
4. این آیه با آیه دیگری که درباره مریم و عیسی است، مطابقت شدید دارد: «وَ جَعَلنها وَ ابنَها ءَایَةً لِلعلَمین» . «3»
(انبیاء/ 21، 91) گفته شده مقصود از عمران در این آیه و آیات بعد، پدر موسی علیه السلام است، زیرا ممکن است عمران، پدر موسی نیز دختری به نام مریم داشته باشد، هم چنانکه در عهد عتیق نیز مریم خواهر موسی و هارون و هر سه از فرزندان عمرام به شمار آمده است. «4» این گفته پذیرفته نیست؛ زیرا آیات، از مریمی سخن میگوید که کفالت او را زکریا، پدر یحیی بر عهده داشته است و زکریا و یحیی هر دو در زمان عیسی میزیستهاند «5» و به شهادت قرآن، پیش از آن، کسی به نام یحیی نامیده نشده بود.
(مریم/ 19، 7) در ضمن، مقصود از آلعمران، نمیتواند هر دو عمران باشد؛ زیرا نام عمران پدر مریم، دو بار در قرآن آمده و از عمران پدر موسی نامی برده نشده است. از سوی دیگر، فاصله آنها حدود 1800 سال بوده که با این فاصله زمانی، بعید به نظر میرسد منظور هر دوی آنها باشد.
آلعمران چه کسانیاند؟
چون مفسّران، در معنای آل و مقصود از عمران، وحدت نظر ندارند، در معنای آلعمران نیز بر یک نظر نیستند و احتمال دادهاند که منظور، یکی از اینها باشد:
1. عیسی و مریم که این قول مشهور است؛ «6» 2. موسی و هارون؛ 3. مؤمنان به عیسی، زیرا آل به معنای پیرو نیز آمده است؛ «7» 4. امام علی علیه السلام زیرا نام پدر حضرت در تورات، (1). روحالمعانی، مج 3، ج 3، ص 211
(2). المیزان، ج 3، ص 167
(3). المیزان، ج 3، ص 167
(4). کتاب مقدس، اول تواریخ، 5: 29
(5). تفسیر بیضاوی، ج 2، ص 30
(6). مجمعالبیان، ج 2، ص 735
(7). التفسیر الکبیر، ج 8، ص 24
عمران است؛ «1» 5. پیامبران و امامان معصومی که ازنسل عمران هستند؛ «2» زیرا آنان را در آیه، برگزیدگان خداوند دانسته و این وصف در همه خویشان ونزدیکان صادق نیست؛ «3» 6. شخص عمران، چنانکه در آیه 248 بقره/ 2 از شخص موسی و هارون، به آل تعبیر شده است. «4»
نسبت آلعمران و آلابراهیم
براساس مباحث گذشته، خواه عمران پدر مریم باشد یا پدر موسی و هارون، در هر صورت، جزو آلابراهیم است؛ «5» زیرا آل ابراهیم، چه از طریق اسماعیل یا از طریق اسحاق، شامل هر دو عمران و همه پیامبران و معصومان پس از ابراهیم نیز میشود؛ «6» چنانکه گروهی از مفسّران در تفسیر «ذُرّیَّةً بَعضُها مِن بَعض» (آلعمران/ 3، 34) گفتهاند:
همه پیامبران، از ذرّیّه آدم و بعد ذرّیّه نوح، سپس ذرّʙљǠابراهیم هستند. «7» برخی نیز گفتهاند:
«ذُرّیَّةً بَعضُها مِن بَعض» حال یا بدل از آلابراهیم و آلعمران است؛ یعنی آن دو، یک ذرّیّه هستند که بعضی (آلعمران) از بعضی دیگر (آلابراهیم) هستند. «8»
درباره این که چرا از آلعمران جداگانه نام برده شده با این که آلابراهیم آن را دربردارد، 3 احتمال وجود دارد: (1). روضالجنان، ج 4، ص 284
(2). مجمع البیان، ج 2، ص 735
(3). مجمع البیان، ج 2، ص 735
(4). همان، ص 734
(5). الکشاف، ج 1، ص 354
(6). الفرقان، ج 3- 4، ص 103
(7). الدرالمنثور، ج 2، ص 180
(8). تفسیر بیضاوی، ج 2، ص 29؛ التفسیرالکبیر، ج 8، ص 24
1. برای آگاه کردن مخاطب به این که عیسی هم بشری با کرامات بزرگ از ناحیه خداوند است و برای نبوّت برگزیده شده تا ادّعای مدّعیانِ الوهیّت او را باطل کند. «1»
2. برای آگاه کردن مخاطب به شرف و منزلت آلعمران. البتّه ذکر خاص پس از عام، لزوماً به معنای برتری بر دیگران نیست؛ زیرا خاتم انبیا، برترین پیامبران بوده و داخل در آلابراهیم است. «2»
3. چون قرآن، پس از این آیه، به تفصیل درباره دو فرد منسوب به عمران یعنی مریم و عیسی سخن گفته، نام آلعمران را جداگانه آورده است. «3»
چرا آلعمران برگزیده شدند؟
برخی مفسّران، از جمله «وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیم» در آیه 34 آلعمران/ 3 چنین استفاده کردهاند: خداوند کسانی را برمیگزیند که در قول و عمل ثبات داشته باشند و چون آلعمران دارای این ویژگی بودند، برگزیده شدند «4» . بعضی نیز گفتهاند: مقصود این است که خداوند از گفتار و نیّتهای قلبی آنان آگاه است و ملاکِ گزینش آلعمران از این جهت است که در گفتار، صادق و در نیّت، پاک و خالصاند؛ «5» به هر حال، گزینش آنها براساس ارزشها و شایستگیهای موجود در خود آنان بوده است؛ در غیر این صورت، انتخاب فردی در جایگاه نبی، ترجیح بدون دلیل است که از خداوند حکیم محال است. «6»
چرا قرآن به فضایل آلعمران پرداخته است؟
برخی گفتهاند: عقاید انحرافی یهود که میگفتند: ما فرزندان و دوستان خداییم و مسیحیان که میگفتند: مسیح پسر خدا است، موجب شد تا خداوند در ابتدای آیه، فضایل پیامبران را نقل، و در پایان با جمله «وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیم» دروغگویان در حقّ انبیا را تهدید کند. «7» بعضی نیز گفتهاند: یادآوری امتیازهای پیامبران گذشته، از جمله آلعمران، زمینهساز ایمان اهلکتاب به پیامبر خاتم است؛ «8» به ویژه که یادآور میشود: پیغمبر خاتم، (1). روحالمعانی، مج 3، ج 3، ص 211
(2). تفسیر بیضاوی، ج 2، ص 29
(3). الفرقان، ج 3- 4، ص 103
(4). تفسیر بیضاوی، ج 2، ص 29
(5). المیزان، ج 3، ص 168
(6). راهنما، ج 2، ص 400
(7). التفسیر الکبیر، ج 8، ص 25
(8). راهنما، ج 2، ص 401
از خاندان همان پیامبران پیشین است و امّتهای آنان همگی مأمورند به پیامبری که آیین آنها را تصدیق میکند، ایمان آورند. «1»
منابع
انوارالتنزیل و اسرارالتأویل، بیضاوی؛ تفسیر راهنما؛ الکتاب المقدس؛ التفسیرالکبیر؛ الدرالمنثور فیالتفسیر بالمأثور؛ روحالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ روضالجنان و روحالجنان؛ الکشاف؛ الفرقان فی تفسیرالقرآن؛ مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن؛ المیزان فی تفسیر القرآن. (1). روحالمعانی، مج 3، ج 3، ص 211
آل فرعون
اشاره
آلفرعون: قوم، پیروان و همکیشان فرعون «1» ترکیب «آلفرعون» 13 بار در قرآن آمده که در یک مورد از مأموریت موسی علیه السلام به سوی آنان و در موارد دیگر از کفر، تکذیب، شکنجهگری و در نهایت، عذاب آنان در دنیا، برزخ و آخرت سخن رفته است. با توجّه به گوناگونی معانی آل، مفسّران در گستره شمول آلفرعون بر یک رأی نیستند؛ ولی با توجّه به کارکرد این واژه، گویا مقصود، نزدیکان، پیروان و همفکران وی باشند؛ چنانکه قارون از بنیاسرائیل قوم موسی است (قصص/ 28، 76) و در ردیف فرعون، هامان و در حقیقت آلفرعون قرار گرفته (عنکبوت/ 29، 39؛ غافر/ 40، 24) و همسر فرعون، از آل او به شمار نرفته؛ بلکه مَثَل اهل ایمان معرّفی شده است. (تحریم/ 66، 11)
قرآن از کسانی که برگِرد فرعون، کارگزار و هم رأی وی بودهاند، با تعابیر قوم 27 بار، ملا 13 بار، رکن یک بار، جُند و جنود 6 بار یاد کرده که با آلفرعون، تقارب مفهومی و مصداقی دارند؛ به طور مثال، انطباق قوم فرعون بر آلفرعون، با کنار هم نهادن آیاتی نظیر «یَقدُمُ قَومَهُ یَومَالقِیمَة … » (هود/ 11، 98) و «و أَغرَقنا ءَالَ فِرعَون … » (بقره/ 2، 50) بهدست میآید؛ چنانکه قرآن، کشتار پسران بنیاسرائیل و ستم به آنان را گاهی به فرعون (قصص/ 28، 4)، گاهی به آلفرعون (بقره/ 2، 49) و گاه به قوم فرعون (اعراف/ 7، 127) نسبت داده و ارسال موسی را به سوی فرعون و قوم وی (نمل/ 27، 12) فرعون و ملأ (اعراف/ 7، 103) و آلفرعون (قمر/ 54، 41) دانسته است.
در تورات نیز از اطرافیان و کارگزاران فرعون و ستم آنها بر بنیاسرائیل و نیز از نزول (1). جامعالبیان، مج 1، ج 1، ص 385
عذاب و نابودی آنان در رود نیل سخن رفته است. «1»
توجّه قرآن به سرگذشت آلفرعون
نگاهی به آیات و سورههای قرآن، اهتمام فراوانِ قرآن به تبیین داستان آلفرعون از زوایای گوناگون را نشان میدهد. دراحوال دیگرپیامبران، محاجّهآنان با قومشان دیده میشود؛ مانند مناظره ابراهیم علیه السلام با قوم خود (انعام/ 6، 74- 82) و محاجه لوط علیه السلام (شعراء/ 26، 160- 175) یاگفتوگوی آنانباسران قومشان، چون نوح، هود، صالح و شعیب علیهم السلام (هود/ 11، 25- 95؛ اعراف/ 7، 59- 93) یا محاجّه ابراهیم با طاغوت زمان خود (بقره/ 2، 258) امّا در محاجّههای موسی و فرعون، حضور اطرافیان فرعون در کنار فرعون، موضوعیّت ویژه مییابد و از اعمال و سرنوشت آنان نیز در مواضع گوناگون سخن میرود. دلیل موضوعیّت یافتن سرگذشت آلفرعون در قرآن، شاید از این رو است که بسیاری از اصول و سنّتهایی که خداوند در سراسر قرآن، به صورت کلّی بیان فرموده، در داستان آل فرعون بهصورت عینی تبیین شده؛ چنانکه قرآن، آنان را عبرت آیندگان قرار داده است: «فَجَعَلنهُم سَلَفاً و مَثَلًا لِلأَخِرین» . (زخرف/ 43، 56) ابنعاشور، علّت تخصیص به ذکر آلفرعون در قرآن را سرنوشت نهایی آنان دانسته و گفته است:
فقط نابودی این امّت نزد اهلکتاب روشن است؛ برخلاف هلاکت عاد و ثمود که نزد عرب از شهرت بیشتری برخوردار بوده؛ از اینرو، سرگذشت آنان مورد توجّه قرآن قرار گرفته است. «2»
اخلاق و رفتار آلفرعون
اخلاق زشت و رفتار ناهنجار آلفرعون در قرآن گزارش، و زوایای آن به تفصیل تبیین شده است. و نقش اینگونه، رفتارها در انحطاط و سرانجامِ شوم این قوم، از علل اهتمام قرآن به بررسی و تبیین اعمال و سرنوشت آنان است. برخی از اوصاف فرعونیان که در (1). کتاب مقدس، خروج: 5- 14؛ قاموس کتاب، ص 649- 650
(2). التحریر و التنویر، ج 3، ص 175
اعلام قرآن، ج1، ص: 135
قرآن گزارش شده، بدین قرار است:
1. سوء ادب: این حالت در گفتوگوی آنان با پیامبرشان مشهود است: «و لَمّا وَقَعَ عَلَیهِمُ الرّجزُ قالوا یموسیَ ادعُ لَنا رَبَّکَ بِما عَهِدَ عِندَک و هنگامی که بر آلفرعون عذاب فرود آمد، گفتند: ای موسی! پروردگارت را به عهدی که نزد تو دارد برای ما بخوان.»
(اعراف/ 7، 134) این سخن به دلیل وصف خداوند به پروردگار موسی و نه پروردگار خودشان، آن هم در حالت خطر، حاکی از سوء ادب آنان است. «1»
2. انکار و عناد: «فَلَمّا جاءَتهُم ءَایتُنا مُبصِرَةً قالوا هذا سِحرٌ مُبینٌ* و جَحَدوا بِها و استَیقَنَتها أَنفُسهُم ظُلماً و عُلُوّاً فَانظُر کَیفَ کانَ عقِبَةُ المُفسِدین پس هنگامیکه آیات روشنگر ما به سوی آنان آمد، گفتند: این سحری آشکار است و با آنکه دلهایشان بدان یقین داشت، آن را از روی ستم و تکبّر انکار کردند؛ پس ببین که فرجام فسادگران چگونه بود.» (نمل/ 27، 13- 14) این گروه، به موقعیّت والای موسی و قدرتمندی خدای وی نیز معتقد بودند؛ با این حال، در لجاجت با وی کوتاهی نمیکردند. نیز اعراف/ 7، 134.
3. خودپسندی: «فَإِذا جاءَتهُم الحَسَنةُ قالوا لَنا هذِهِ و إِن تُصِبهُم سَیّئَةٌ یَطَّیَّروا بِموسی و مَن مَعَه … » (اعراف/ 7، 131) اگر فراوانی و نعمت به آنان میرسید، آن را حقّ خود دانسته، نه اینکه از جانب خدا بدانند و میگفتند: فراوانی نعمت که هماره در بلاد ما بوده، حقّ ما است و آن را از جانب خدا نمیدانستند تا سپاس آن را به جای آورند «2» و هرگاه به ایشان عذابهایی مانند خشکسالی نازل میشد، موسی و قوم وی رابه بد یُمنی متّهم میکردند. «3» خداوند در پاسخ آنان میفرماید: «أَلَا إِنَّما طئِرُهُم عِندَاللّهِ ولکِنَّ أَکثَرَهم لَا یَعلَمون» . (اعراف/ 7، 131) خدا است که شومی و برکت میآورد و اگر میاندیشیدند، خیر یا ایمنی از شر را پیش از وقوع آن میطلبیدند «4» و در مییافتند امر شومی که به آنان خواهد رسید، همان عِقابی است که بدان وعده داده شدهاند و خداوند آن را در روز قیامت و نه در دنیا بر سر آنان خواهد آورد. «5» (1). الفرقان، ج 8- 9، ص 266
(2). مجمعالبیان، ج 4، ص 719
(3). کشفالاسرار، ج 3، ص 710
(4)
(5) 4 و. مجمعالبیان، ج 4، ص 719
4. کاخسازی و خوشنشینی: از آیه 137 اعراف/ 7 برمیآید که آلفرعون دارای قصرها و بناهای برافراشتهای بودند که خداوند آنها را ویران کرد «1» : «و دَمَّرنا ماکانَ یَصنَعُ فِرعَونُ و قَومُهُ و مَا کَانوا یَعرِشون» .
5. اختناق و مبارزه با توحید: «و قالَ رَجلٌ مُؤمِنٌ مِن ءَالِفِرعَونَ یَکُتُم إِیمنَهُ أَتَقتُلونَ رَجُلًا أَن یَقولَ رَبّیَ اللَّه و مردی مؤمن از آلفرعون که ایمان خود را نهان میداشت، گفت: آیا مردی را میکُشید به این گناه که میگوید: پروردگار من خدا است؟» (غافر/ 40، 28) کتمان ایمان مؤمن آلفرعون و عزم آلفرعون به قتل موسی، از سختگیری فرعونیان درباره عقاید توحیدی دیگران حکایت دارد. «2»
6. بتپرستی: فرعونیان رها شدن خدایان دروغین را یکی از آثار تبلیغ موسی علیه السلام برمیشمرند و فرعون را به برخورد جدّی با موسی علیه السلام تحریک میکنند: «و قالَ المَلَأُ مِن قَومِ فِرعَونَ أَتَذَرُ موسی و قَومَهُ لِیُفسِدوا فِیالأَرضِ و یَذَرَکَ و ءَالِهَتَک.»
(اعراف/ 7، 127)
7. استضعاف و استکبار: «و أَورَثنَا القَومَ الَّذینَ کانوا یُستَضعَفونَ مَشرِقَ الأَرضِ و مَغرِبَها و پس از نابودی آلفرعون به آن گروهی که پیوسته تضعیف میشدند، بخشهای باختری و خاوری سرزمین فلسطین را میراث دادیم.» (اعراف/ 7، 137) به گفته برخی، فرعون، بنیاسرائیل را میآزرد و مملوک خویش میکرد و آنان را به گروههایی تقسیم و هر گروه را به کاری برای خود چون بنّایی، زراعت و صناعت وا میداشت و افراد ناتوان را به پرداخت جزیه ملزم میکرد. «3»
قرآن در آیه دیگر گروهی از آلفرعون را مستکبرانی معرّفی کرده که در آتش دوزخاند و توانایی برداشتن عذاب از ضعیفان پیرو خود را ندارند: «و إِذ یَتَحاجُّونَ فِی النَّارِ فَیَقولُ الضُّعَفؤُا لِلَّذینَ استَکبَروا إِنَّا کُنّا لَکُم تَبَعاً فَهَل أَنتُم مُغنونَ عَنّا نَصیبَاً مِنَ النّارِ* قالَ الَّذینَ (1). مجمعالبیان، ج 4، ص 719
(2). فرهنگ قرآن، ج 1، ص 245
(3). جامعالبیان، مج 1، ج 1، ص 387
استَکبَروا إِنّا کُلٌّ فیها إِنَّ اللّهَ قَد حَکمَ بَینَ العِباد» . (غافر/ 40، 47- 48)
8. شکنجه و نسلکشی: «و إِذ نَجَّینکُم مِن ءَالِ فِرعَونَ یَسومونَکُم سوءَالعَذابِ یُذبّحونَ أَبناءَکُم و یَستَحیونَ نِساءَکُم و فِی ذلِکُم بَلَاءٌ مِن رَبّکُم عَظیم و یاد کنید آنگاه که شما را از چنگ فرعونیان رهانیدیم؛ همانهایی که شما را سخت شکنجه میکردند؛ پسران شما را سر میبریدند، و زنان شما را زنده میگذاشتند و در آن امر و بلا] و آزمایش بزرگی از جانب پروردگارتان بود.» (بقره/ 2، 49) آیات 141 اعراف/ 7 و 6 ابراهیم/ 14 نیز به همین مطلب اشاره دارد. فخررازی درباره زیانهای ذبح پسران و زنده نگهداشتن دختران بنیاسرائیل، به مواردی مانند کمی مردان، انقطاع نسل، عذاب روحی مادران و بهرهگیری جنسی از زنهای آنان که نهایت ذلّت یک قوم است، «1» اشاره میکند.
9. پیمانشکنی: آلفرعون هرگاه گرفتار عذاب میشدند، با موسی پیمان میبستند که ایمان آورند و بنیاسرائیل را رها سازند و چون عذاب از آنان برداشته میشد، پیمان میشکستند: «و لَمّا وَقَعَ عَلَیهِمُ الرّجزُ قالوا یموسیَ ادعُ لَنا رَبّکَ بِما عَهِدَ عِندَکَ لَئِن کَشَفتَ عَنّا الرّجزَ لَنُؤمِنَنَّ لَکَ و لَنُرسِلَنَّ مَعَکَ بَنِیإِسرءِیلَ* فَلَمّا کَشَفنا عَنهُمُ الرّجزَ إِلی أَجَلٍ هُم بلِغوه إِذا هُم یَنکُثون.» (اعراف/ 7، 134- 135) و آیه 50 زخرف/ 43 نیز از پیمانشکنی آنان خبر میدهد: «فَلَمّا کَشَفنا عَنهُمالْعَذابَ إِذاهُم یَنکُثون» . فعل مضارع در آیات پیشین، به تکرار و استمرار پیمانشکنیهای آنان اشاره دارد.
10. تهمت: از دیگر رفتار فرعونیان متّهم ساختن موسی به انواع تهمتها است:
الف. تهمت سحر: «و قالوا یأَیُّهَ السَّاحِرُ ادعُ لَنا رَبَّکَ بِما عَهِدَ عِندَکَ إِنَّنا لَمُهتَدون.»
(زخرف/ 43، 49) ملأ فرعون گفتند: موسی جادوگر است: «قالَ المَلَأ مِن قَومِ فِرعَونَ إِنَّ هذا لَسحِرٌ عَلیم.» (اعراف/ 7، 109) ب. تهمت به فسادگری: سران قوم فرعون، موسی علیه السلام را به افساد در زمین متّهم کردند: «و قالَ المَلَأُ مِن قَومِ فِرعَونَ أتَذَرُ موسی و قَومَهُ لِیُفسِدوا فِیالأَرض.» (اعراف/ 7، 127) در همین جهت میگفتند که موسی قصد دارد مردم را از سرزمینشان بیرون کند: «یُریدُ أَن یُخرِجَکُم مِن أَرضِکُم.» (اعراف/ 7، 110) ج. شگون بد زدن: هنگامیکه آلفرعون بر اثر رفتارشان دچار خشکسالی شدند، به (1). التفسیر الکبیر، ج 1، ص 68
موسی و پیروانش شگون بد زدند: «فَإِذا جاءَتهُمُ الحَسنَةُ قالوا لَنا هذِهِ و إِن تُصِبهُم سَیّئَةٌ یَطَّیَّروا بِموسی و مَن مَعَه.» (اعراف/ 7، 131)
11. استهزا و تکذیب: هنگامی که موسی علیه السلام با معجزهها نزد فرعونیان آمد، آنها با تمسخر میخندیدند: «فَلَمّا جاءَهُم بِایتِنا إِذا هُم مِنها یَضحَکون» (زخرف/ 43، 47)، «و قالوا مَهما تَأتِنا بِهِ مِن ءَایَةٍ لِتَسحَرَنا بِها فَما نَحنُ لَکَ بِمُؤمِنین و گفتند هر آیهای که بیاوری تا ما را بدان افسون کنی، ما به تو ایمان آورنده نیستیم.» (اعراف/ 7، 132) این سخن، برای نا امید ساختن موسی از ایمان آنان است. کاربرد لفظ «آیه» و نیز تصریح به این نکته که غرض موسی از آوردن نشانه، سحر کردن آنان است نیز استهزای موسی است. «1» نیز زخرف/ 43، 49؛ اعراف/ 7، 109.
12. دعوت به آتش: آل فرعون از پیشوایان دعوتکننده به آتشاند: «و جَعَلنهُم أَئِمَّةً یَدعونَ إِلَیالنّار» (قصص/ 28، 41) و بسیاری از ضعیفان قوم فرعون، پیروی از چنین پیشوایانی را موجب عذاب خود میدانند. (غافر/ 40، 47- 48)
سیره و منش آلفرعون
قرآن، سه بار از دأب آلفرعون و پیشینیان آنان سخن گفته است. واژه دأب در اصل، استمرار و اصرار در کاری تا حدّ خستگی است؛ سپس معنای آن به شأن، امر و عادت منتقل شده است. «2» افزون بر اوصاف و اخلاقی که از آلفرعون گذشت، چند رفتار زشت دیگر برای آنان عادتی شده بود که ذکر آن عادتها و فرجام شوم ایشان، درس عبرتی برای کافران و نیز تسکینی برای رسولاکرم صلی الله علیه و آله است. آیات مربوط به دأب آلفرعون، در سورههای آلعمران و انفال آمده و نزول آنها با اوایل تشکیل حکومت اسلامی و وقوع جنگ بدر مقارن است که مسلمانان در ضعف بودند و دشمنان آنان شوکت ظاهری داشتند.
در سوره آلعمران، پس از اشاره به عِدّه و عُدّه کافران، سخن از دأب آلفرعون (1). المیزان، ج 8، ص 227
(2). جامعالبیان، مج 3، ج 3، ص 259
رفته است: «إِنَّ الَّذینَ کَفَروا لَن تُغنِیَعَنهُم أَمولُهُم و لَاأَولدُهُم مِنَاللّهِ شَیئاً و أُولئِکَ هُم وَقودُ النَّارِ* کَدَأبِ ءَالِفِرعونَ والَّذینَ مِن قَبلِهِم کَذّبوا بَایتِنا فأَخَذهُمُاللّهُ بِذُنوبِهِم واللّهُ شَدیدُ العِقاب» . (آلعمران/ 3، 10- 11) پس از این دو آیه میفرماید: «قُل لِلَّذینَ کَفروا سَتُغلَبونَ و تُحشَرونَ إِلی جَهَنّم به کافران بگو به زودی مغلوب و به سوی دوزخ محشور میشوید» . (آلعمران/ 3، 12) در سوره انفال نیز در دو آیه نزدیک به هم، از دأب آلفرعون سخن رفته است. (انفال/ 8، 52 و 54) لفظ «ذنوبهم» در آیه 11 آلعمران/ 3 که بهصورت اسم ظاهر (به جای ضمیر) و جمع آمده، نشان میدهد که آل فرعون مرتکب گناهان دیگری نیز شدهاند؛ در غیر این صورت میفرمود: «فأخذهم اللّه به» یا «فأخذهم اللّه بذنبهم» . «1»
تأثیر سرانِ آلفرعون بر تصمیمگیریهای فرعون
هنگامیکه موسی برای انجام مأموریت خود، نزدفرعون میآید، بیدرنگ سخنسران قوم فرعون را با یکدیگر نقل میکند (اعراف/ 7، 109) بیآن که از فرعون سخنی به میان آید. گویا آنان در مجلسی مشورتی بودهاند تا پس از مشاوره، آنچه راتشخیص میدهند، به فرعون باز گویند. آنچه آنان تشخیص دادند، مهلت موسی و هارون، و گردآوردن ساحران از شهرهای دور و نزدیک بود. «2» (اعراف/ 7، 109- 112) قرآندر جایی دیگر، از مشورت فرعون با سران قوم خود درباره موسی سخن میگوید (شعراء/ 26، 34- 35) و هنگام طرح توطئه کشتن موسی نیز سخن از سرانی است که به این نتیجه رسیدهاند:
«و جاءَ رَجُلٌ مِن أَقصَا المَدینَةِ یَسعی قالَ یموسی إِنَّ المَلَأ یَأتَمِرونَ بِکَ لِیَقتُلوک» .
(قصص/ 28، 20)
گروههای همسو با آلفرعون
کسانی نیز هرچند از آلفرعون نبودهاند، به آنان در سرکشی و انکار یاری میرساندند. (1). راهنما، ج 2، ص 341
(2). المیزان، ج 8، ص 214
یک گروه، ساحرانی بودند که در حسّاسترین لحظهها، متوجّه خطای خود شده، به خدا ایمان آوردند. (اعراف/ 7، 120- 121؛ طه/ 20، 70؛ شعراء/ 26، 46- 47) گروه دیگر، بزرگان بنیاسرائیل بودند: «فَما ءَامَنَ لِموسی إِلَّا ذُرّیَّةٌ مِن قَومِه عَلی خَوفٍ مِن فِرعَونَ و مَلَإِیهِم أَن یَفتِنَهُم سرانجام کسی به موسی ایمان نیاورد، مگر فرزندانی از قوم وی در حالی که بیم داشتند فرعون و سران آنان، ایشان را بیازارند» . (یونس/ 10، 83) به گفته علّامه طباطبایی، ضمیر در «قومه» به موسی باز میگردد و مقصود از ذرّیّه، قوم موسی و نیز بعضی از ضعفای بنیاسرائیل در برابر بزرگان این قوم است؛ هرچند بنیاسرائیل، همگی در بند قبطیان بودهاند، عادت صاحبان قدرت و ثروت در این گونه موارد، حفظ موقعیّت اجتماعی خود و تقرّب به جبّاران است. بزرگان بنیاسرائیل نیز از اظهار ایمان به موسی ناتوان بودهاند.
داستان بنیاسرائیل در قرآن بهترین گواه برای نشان دادن عدم ایمان شمار بسیاری از مخالفان موسی «1» و پیامبران پس از او در میان بنیاسرائیل است؛ چنانکه قارون نیز با ستم بر قوم موسی و همراهی با آلفرعون، وصف شده است: «إِنَّ قرونَ کانَ مِن قَومِ موسی فَبَغی عَلَیهِم» . (قصص/ 28، 76)
مؤمن آلفرعون
قرآن در برابر تبیین استکبار و فساد آل فرعون، از مؤمن آلفرعون یاد و سخنان حکمتآمیز وی را به تفصیل بیان میکند. (غافر/ 40، 28- 34 و 38- 44) برخلاف نظر برخی مفسّران، این شخص از قبطیان بوده است، نه از بنیاسرائیل؛ «2» چنان که به آل فرعون، با «یاقوم» خطاب میکند و آنان را دارای ملک و حکومت میداند: «یقَومِ لَکُمُالمُلکُ الیومَ ظهِرینَ فِیالأَرضِ فَمَن یَنصُرُنا مِن بَأسِ اللّهِ إِن جاءَنا ای قوم من! امروز فرمانروایی از آن شما است و] بر این سرزمین چیرهاید و لی چه کسی ما را از بلای خدا- اگر به ما برسد- حمایت خواهد کرد؟» (غافر/ 40، 29) با توجّه به اینکه بنیاسرائیل در آن زمان (1). المیزان، ج 10، ص 112
(2). مجمعالبیان، ج 8، ص 811
از ملک برخوردار نبودهاند، گوینده این سخن (مؤمن آلفرعون) نمیتواند از قوم بنیاسرائیل باشد. قرآن نیز وی را به صراحت «رَجلٌ مُؤمِنٌ مِن ءَالِفِرعَون» (غافر/ 40، 28) خوانده است.
نفرین موسی بر فرعونیان
استمرار تبهکاری آلفرعون، موسی علیه السلام را واداشت که برای آنان آرزوی نابودی کند.
حضرت موسی نخست، بنیاسرائیل را امیدوار به نابودی فرعونیان و جانشینی آنان کرد:
«عَسی رَبُّکُم أَن یُهلِکَ عَدُوّکُم و یَستَخلِفَکُم فِیالأَرضِ فَیَنظُرَ کَیفَ تَعملَون» (اعراف/ 7، 129) و پس از ناامیدی از هدایت آنان، نفرینشان کرد: «1» «و قالَ موسی رَبَّنا إِنَّکَ ءَاتَیتَ فِرعَونَ و مَلَأهُ زینَةً و أَمولًا فِیالحَیوةِالدُّنیا رَبَّنا لِیُضِلّوا عَن سَبیلِکَ رَبَّنا اطمِس عَلی أَمولِهِم و اشدُد عَلی قُلوبِهِم فَلَا یُؤمِنوا حَتّی یَرَوُاالعَذابَ الأَلیم و موسی گفت: پروردگارا! تو به فرعون و سران قوم وی در زندگی دنیا، زیور و اموال دادهای. پروردگارا! تا پیروان خود را از راه تو گمراه کنند. پروردگارا! اموالشان را نابود و آنان را سختدل گردان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند» . (یونس/ 10، 88) تکرار «رَبَّنا» در این آیه، بیانگر شدّت نفرین موسی علیه السلام در حقّ آنان است. نفرین موسی و برادرش هارون که دعای وی را آمین میگفت، «2» در حقّ فرعونیان مستجاب شد. (یونس/ 10، 89) خداوند، موسی علیه السلام را به بیرون بردن شبانه بنیاسرائیل از مصر فرمان داد. فرعون و لشکریانش بامدادان به تعقیب آنان پرداختند و این، مقدّمه نابودی آنان بود. «3»
عذاب آلفرعون
الف. عذاب در دنیا: اعراف/ 7، 130؛ زخرف/ 43، 48 «فَأَرسَلنا عَلَیهِمُالطُّوفانَ والجَرادَ و القُمَّلَ و الضَّفادِعَ والدَّم/ پس بر آنان، طوفان و ملخ و کنه ریز و قورباغهها و (1). کشفالاسرار، ج 3، ص 712
(2). مجمعالبیان، ج 5، ص 196
(3). همان، ص 198
خون را به صورت نشانههایی آشکار] فرستادیم.» (اعراف/ 7، 133) درباره مقصود آیه از طوفان، اقوال متعدّدی، از جمله باران، سیل شدید، «1» مرگ «2» و طاعون نقل شده است.
طبری میگوید: سخن درست نزد من با توجّه به آنچه از ابنعبّاس، با استناد به آیه «فَطافَ عَلَیها طائِفٌ مِن رَبّک … » (قلم/ 68، 19) نقل شده، این است: طوفان امری است که آنان را از سوی خدا محاصره کرد و میتواند باران شدید یا مرگ پیاپی و سریع باشد. وی در نهایت شواهدی را نقل میکند که منظور از طوفان، باران شدید است. «3» ملخ نیز محصول آنان را میخورْد. «4» کنه ریز، خون آنان را میمکید «5» و قورباغه در بستر و ظروف و جامههای آنان آشیانه کرده بود. «6» نزول خون بر آنان نیز سبب آلودگی آنان شد «7» و نیز گفته شده که اگر کسی از آل فرعون، مشتی آب برای نوشیدنی برمیگرفت، آب را در دستان خود خون تازه مییافت؛ بیآنکه چنین مشکلی برای بنیاسرائیل پیش آید. «8» تعبیر «ءَایتٍ مُفَصَّلت» در اعراف/ 7، 133، اشاره به تفکیک نشانههای مزبور و عدم نزول آنها به صورت همزمان است. «9»
نزول پی در پی این امور، الهی بودن و اتّفاقی نبودن آنها را به بنیاسرائیل میرساند تا آنها را تصادف نپندارند؛ بلکه هشدارهایی جدّی از سوی خدای تعالی بشمارند و با دست برداشتن از لجاجت و انکار، برای آن چه انتظارش میکشیدند، چاره واقعی بیندیشند؛ «10» امّا آنان با نزول هر یک از عذابهای پنجگانه پیشین، از موسی میخواستند که دست به دعا بردارد تا عذاب از آنان برطرف شود و چون عذاب از آنان برداشته میشد، اعمال تباه خود را از سر میگرفتند. (اعراف/ 7، 134) «11» (1). مجمعالبیان، ج 4، ص 719
(2). جامعالبیان، مج 6، ج 9، ص 41
(3). همان، ص 44- 45
(4)
(5) 4 و. الفرقان، ج 8- 9، ص 263
(6). تفسیر ماوردی، ج 2، ص 252
(7). فرهنگ قرآن، ج 1، ص 246
(8). تفسیر ماوردی، ج 2، ص 252- 253
(9). همان، ص 253
(10)
(11) 10 و. المیزان، ج 8، ص 227
خداوند بر شدّت عذاب آلفرعون بارها تأکید کرده است: «فَأَخذَهُم أَخذَةً رابِیَة» .
(حاقه/ 69، 10) «فَأَخَذنهم أَخذَ عَزیزٍ مُقتَدِر» . (قمر/ 54، 42) فخررازی دلیل کاربرد واژه اخذ در این آیه را همانندی آلفرعون با سرکشان میداند. «1» «فَأَخَذنهُ و جُنودَهُ فَنَبَذنهُم فِی الیَمّ پس او و سپاهیانش را فرو گرفتیم و آنان را در دریاافکندیم.»
(قصص/ 28، 40) نیز ذاریات/ 51، 40 و طه/ 20، 78 که به گفته علّامه طباطبایی، در این دو کلام، اشارهای گویا به عظمت و قدرت الهی در مجازات آل فرعون نهفته شده. «2» در آیه «فَصَبَّ عَلَیهِم رَبُّکَ سوطَ عَذابٍ» (فجر/ 89، 13) نواختن تازیانه عذاب، کنایه از عذاب پیاپی و شدید، و تنوینِ عذاب، مفید معنای تفخیم وخارج از وصف بودن آن است. «3»
ب. عذاب در برزخ: به جز قوم نوح که به عذاب برزخی آنها اشاره کوتاه شده، (نوح/ 71، 25) یگانه گروهی که در قرآن به صراحت از فعلیّت عذاب برزخی آنان سخن به میان آمده، آلفرعون است: «و حَاقَ بَالِ فِرعونَ سوءُالعَذابِ* النّارُ یُعرَضونَ عَلَیها غُدُوّاً و عَشِیّاً و فرعونیان را عذاب سخت فرو گرفت. اکنون صبح و شام بر آتش عرضه میشوند» . در همین آیه، بیدرنگ به عذاب آخرتی آنان جدا ازعذاب برزخی، اشاره شده است. (غافر/ 40، 45- 46) «سوء العذاب» در آیه پیشین، یادآور «سوءالعذاب» در «و إِذ نَجَّینکُم مِن ءَالِفِرعونَ یَسومونَکُم سوءَالعَذابِ … » (بقره/ 2، 49) است. بنابر روایتی از امامصادق علیه السلام آیه 46 غافر/ 40، به برزخمربوط است؛ زیرا در آخرت، صبح و شامی وجود ندارد. «4»
ج. عذاب در آخرت: «و یَومَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدخِلوا ءَالَ فِرعونَ أَشَدَّ العَذاب وروزی که رستاخیز برپا شود، فریاد رسد که فرعونیان را در سختترین انواع عذاب درآورید» (غافر/ 40، 46) همچنین آنان از پیشوایان دعوت کننده به سوی آتش به شمار میآیند: «و جَعلنهم أَئِمّةً یَدعونَ إِلَیالنَّار.» (قصص/ 28، 41)
آیات 47- 48 غافر/ 40 از محاجّه فرعونیان در جهنّم خبر میدهد. خداوند در این (1). التفسیرالکبیر، ج 24، ص 254
(2). المیزان، ج 16، ص 38 و ج 14، ص 184
(3). همان، ج 20، ص 281
(4). مجمعالبیان، ج 8، ص 818
دنیا غیر از عذاب غرق شدن در دریا، لعنت خود را هم در پی آن قرار داد؛ بلکه لعنت در پی لعنترا نصیب آنان کرد: «و أَتبَعنهُم فِیهذِهِ الدُّنیا لَعنَةً و یَومَالقِیمَةِ هُم مِنَالمَقبوحین» . (قصص/ 28، 42)
علّامه طباطبایی در توضیح مقبوح بودن آلفرعون میگوید: روز قیامت، یاریِ هیچ یاری کنندهای به آنان نمیرسد و حالتی را خواهند یافت که نفوس از آنان مشمئز خواهد گردید، و کسی نزدیک آنان نخواهد شد. «1»
بنیاسرائیل، وارثان آلفرعون
خداوند سرانجام آلفرعون را از باغها و چشمهسارها بیرون راند و گنجینهها و جایگاههای نیکو و پر از نعمت را از آنان ستاند و بنیاسرائیل را وارث آن جایگاههای نیکو و پرنعمت کرد: «2» «فَأَخرَجنهُم مِن جَنتٍ و عُیونٍ* وَ کُنوزٍ و مَقامٍ کَریمٍ* کَذلِکَ و أَورَثنها بَنِیإِسرءِیل» (شعراء/ 26، 57- 59) و خدا، آنان را عبرت و موعظهای برای آیندگان قرار داد: «فَجَعلنهُم سَلَفاً و مَثَلًا لِلأَخِرین.» زخرف/ 43، 56)
منابع
تفسیر التحریروالتنویر؛ تفسیر راهنما؛ التفسیرالکبیر؛ جامعالبیان عن تأویل آی القرآن؛ الفرقان فی تفسیر القرآن؛ فرهنگ قرآن؛ قاموس کتاب مقدس؛ کتاب مقدس؛ کشفالاسرار و عدةالابرار؛ مجمعالبیان فی تفسیر القرآن؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ النکت والعیون، ماوردی. (1). المیزان، ج 16، ص 39
(2). مج