آل یعقوب
اشاره
آلیعقوب: فرزندان یعقوب، خاندان یعقوب، بنیاسرائیل، پیامبران بنیاسرائیل
این عنوان، دوبار در قرآن آمده است: «وکذلِکَ یَجتَبیکَ ربُّکَ و یُعَلّمُک مِن تَأویلِ الأحادیثِ و یُتِمَّ نِعمَتَه عَلیک و علی ءَالِ یَعقوبَ … / و پروردگار تو، این چنین یوسف را برمیگزیند و از تعبیر خوابها به تو میآموزد و نعمتش را بر تو و خاندان یعقوب تمام میکند» (یوسف/ 12، 6)، «یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِن ءَالِیَعقوبَ واجْعَلْهُ ربّ رضیّاً/ زکریا گفت:
خداوندا! پس از جانب خود، جانشینی به من ببخش که از من ارث بَرَد و از خاندان یعقوب نیز] ارث بَرَد و او را ای پروردگار من! پسندیده گردان» . (مریم/ 19، 6) در اینکه مقصود از یعقوب در آیه نخست، فرزند اسحاق است، اختلافی نیست؛ ولی درباره آلیعقوب از سوی مفسّران چند نظر بیان شده است: 1. عدّهای برآناند که آلیعقوب، برادران یوسفاند «1» و میبدی نام آنها را چنین نقل کرده است: روبین (روبیل) شمعون، لاوی، یهودا، بنیامین، دان، نفتولی یا نفثالی (نفتالی) اوشیر، (اشر) بشسوخور، کوذ، و زبولون. «2» طبرسی به جای سه نام آخر، ریالون، یشجر و حاد را آورده است. «3» با توجّه به این که در عهد عتیق نیز همین نامها با اندکی تغییر آمده است، «4» این احتمال که منابع اسلامی نیز به نقل از آن منبع ایننامها را بیان کرده باشند، تقویت میشود. 2. علّامه طباطبایی، افزون بر برادران یوسف، آن را شامل یعقوب و همسرش نیز دانسته است. «5»
3. به نظر برخی، آلیعقوب، به تمام خانواده یعقوب، شامل فرزندان و غیر فرزندانش گفته میشود. «6» براساس این نظر، آلیعقوب، یوسف را نیز در بر میگیرد. 4. الفرقان، با توجّه به (1). کشفالاسرار، ج 5، ص 8؛ مجمعالبیان، ج 5، ص 321؛ تفسیر قرطبی، ج 9، ص 86
(2)
(3) 2 و. مجمعالبیان، ج 5، ص 323
(4). کتاب مقدس، اوّل تواریخ 2: 1- 3
(5). المیزان، ج 11، ص 82
(6). الکشاف، ج 2، ص 445؛ روحالمعانی، مج 7، ج 12، ص 281
اینکه در آیه، آلیعقوب در کنار ابراهیم، اسحاق، یعقوب و یوسف قرار گرفته، اتمام نعمت را به رسالت تفسیر کرده، و نتیجه میگیرد که مقصود از آلیعقوب، پیامبران بنیاسرائیل از یوسف تا عیسی علیهما السلام هستند. «1» آلوسی نیز با بیان اینکه برخی، آلیعقوب را به شخص یعقوب و برخی دیگر به پیروان وی تفسیر کردهاند، این دو رأی را بعید میشمارد. «2»
برخلاف آیه 6 یوسف/ 12 که درباره یعقوب است، در آیه 6 مریم/ 19 دو نظر است.
سدّی، او را فرزند اسحاق دانسته؛ «3» ولی کلبی، وی را فرزند ماثان (ماتان) و برادر عمران (پدر مریم) شمرده است؛ «4» البتّه در عهد عتیق برادران عَمرام (پدر مریم) چنین ذکر شده است: «یصهار، صبرون و عزیئیل» ؛ «5» بنابراین، با قول مذکور سازگاری ندارد. طبرسی، همین نظر را ترجیح داده؛ «6» ولی میبدی، نظر نخست را به بیشتر مفسّران منسوب کرده است. «7» کلبی، فرزندان ماثان را سران و پادشاهان بنیاسرائیل دانسته که زکریا علیه السلام سرآمد دانشمندان آنان بود. «8» طبق رأی نخست، آلیعقوب، همه نژاد یعقوب «9» و طبق رأی دوم، خویشاوندان مادری یحیی هستند «10» که به نظر المیزان، زکریا از خداوند خواست تا فرزندش از وی و همسرش ارث بَرَد. «11» برپایه نقل دیگری در کشّاف، یعقوب بنماثان، (1). الفرقان، ج 12- 13، ص 28
(2). روح المعانی، مج 7، ج 12، ص 282
(3)
(4) 3 و. مجمع البیان، ج 6، ص 776
(5). کتاب مقدس، اوّل تواریخ 6: 2- 3
(6). مجمعالبیان، ج 6، ص 776
(7). کشفالاسرار، ج 6، ص 9
(8). التفسیر الکبیر، ج 21، ص 185
(9). کشف الاسرار، ج 6، ص 9؛ الفرقان، ج 15- 16، ص 260
(10). تفسیر قرطبی، ج 11، ص 56
(11). المیزان، ج 14، ص 9
برادر زکریا بوده است. «1»
واژههای مرتبط با آلیعقوب
واژههای بنیاسرائیل و اسباط که به ترتیب 41 و دو بار در قرآن بهکار رفته، از واژگان نزدیک و حتّی براساس برخی آرا، مساوی با آلیعقوب است؛ زیرا در عهد عتیق نیز لقب یعقوب بناسحاق، «اسرائیل» است. «2» (ظ بنیاسرائیل)
قرآن از بنییعقوب و ذرّیّه یعقوب نیز سخن گفته که با بعضی از نظرها در معنای آلیعقوب یکسان است: «و وَصّی بِها إبرهیمُ بَنیهِ وَ یَعقُوبُ یبَنِیَّ إنَّ اللّهَ اصطَفی لَکُمُ الدّینَ فَلاتَمُوتُنَّ إلّاوَ أنتم مُسلِمُون* أم کُنتُم شُهَداءَ إذ حَضَرَ یَعقُوبَ الموتُ إذ قال لِبَنِیهِ ما تَعبُدُونَ مِن بَعدِی قالُوا نَعبُد إلهَکَ … / و ابراهیم و یعقوب، پسران خود را به همان آیین سفارش کردند و هر دو در وصیّتشان چنین گفتند: ] ای پسران من! خداوند، برای شما این دین را برگزید؛ پس البته نباید جز مسلمان بمیرید. آیا زمانیکه یعقوب را مرگ فرا رسید، حاضر بودید هنگامی که به پسران خود گفت: پس از من، چه را خواهید پرستید؟
گفتند: معبود تو و معبود پدرانتابراهیم و اسماعیل» (بقره/ 2، 132- 133)، «أُولئِکَ الَّذینَ أنعمَ اللّهُ عَلَیهِم مِن النَّبیّینَ مِن ذُرّیَّةِ ءادَمَ وَ مِمَّن حَملنا مَعَ نُوحٍ وَ مِن ذُرّیّةِ إبرهیمَ وَ إسرءِیلَ/ آنان، کسانی از پیامبران بودند که خداوند بر ایشان نعمت ارزانی داشت. از فرزندان آدم بودند و از کسانی که همراه نوح بر کشتی سوار کردیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیل.» (مریم/ 19، 58) بُرسُوی، در ذیل آیه 87 انعام/ 6 «وَ مِن ءابائِهم وَ ذُرّیَّتِهم وَ إخونِهم وَاجتَبَینهم و هَدینهم إلی صِرطٍ مُستقیمٍ/ و از پدران و فرزندان و برادرانشان برخی را بر جهانیان برتری دادیم و آنان را برگزیدیم و به راه راست راهنمایی کردیم» فرزندان یعقوب و برادران یوسف را از برجستهترین مصادیق ذرّیّه و برادران برگزیده پیامبران یاد کرده است. «3»
فضایل آلیعقوب
1. اتمام نعمت بر آل یعقوب: براساس آیه 6 یوسف/ 12 یعقوب به یوسف خبر داد که خداوند نعمتش را بر او و آلیعقوب تمام خواهد کرد: «و یُتِمُّ نِعمتَه عَلیکَ و علی ءالِیَعقوبَ» . (یوسف/ 12، 6) مفسّران، درباره اتمام نعمت، یک نظر ندارند. به نظر برخی، اتمام نعمت خداوند این بود که یوسف را از پیامبران، و برادرانش را پایدار بر اسلام، و (1). الکشاف، ج 3، ص 5
(2). کتاب مقدس، پیدایش 32: 28- 29؛ قاموس کتاب مقدس، ص 53
(3). روحالبیان، ج 3، ص 62
نبوّت را در خاندان برادران قرار داد «1» یا خداوند، آلیعقوب را در دنیا از پیامبران و پادشاهان قرار داده و به تنبُّه آلیعقوب اشاره شده است و در آخرت، به درجات بالای بهشت خواهد رساند «2» یا خداوند، آنچه را موجب سعادت آلیعقوب میشود، به آنان داده است. به یوسف، حکومت، نبوّت و حکمت عطا کرد و او را از مخلصان قرار داد و برای آلیعقوب، یافتن یوسف و آمدن یعقوب به همراه خانوادهاش از بادیه به مصر، و زندگی در کنار هم را فراهم ساخت. «3»
فخررازی، با استناد به دو دلیل، مقصود از اتمام نعمت را نبوّت دانسته است:
الف. نعمت، در حقّ بشر جز با منصب نبوت تمام نمیشود؛ چون دیگر نعمتهای الهی، در مقایسه با نبوّت کوچک و ناچیزاند. ب. خداوند، در ادامه آیه میگوید: «همان گونه که پیشتر بر پدران تو، ابراهیم و اسحاق تمام کرد» و نعمت کاملی که ابراهیم و اسحاق به واسطه آن بر دیگر انسانها برتری داده شدند، نبوّت است. وی، در ادامه نتیجه میگیرد که همه فرزندان یعقوب، پیامبر بودهاند. فخر رازی یازده ستاره در خواب یوسف را به یازده انسان دارای فضل و کمال تأویل میکند و آن را دلیل دیگری بر پیامبری فرزندانیعقوب میداند؛ ولی آلوسی، این استدلال را رد کرده، میگوید: خواب یوسف فقط بر این دلالت میکند که آنها سرانجام هادی مردم شدند و این، مستلزم پیامبر بودن آنها نیست. «4» وی در پاسخ به این اشکال که برادران یوسف به دلیل گناهکار بودن نمیتوانند پیامبر باشند، میگوید: به نظر اشاعره، عصمت از گناه پیش از نبوّت شرط پیامبر شدن نیست. «5» برخی از مفسّران، نعمت اصلی را نبوّت، و اتمام آن بر آلیعقوب را تداوم نبوّت در نسل وی دانستهاند؛ به این معنا که خداوند، کسان بسیاری از نسل او را به مقام نبوّت برانگیخته است. «6»
2. خداپرستی یا تسلیم: از آیه 133 بقره/ 2 که خبر میدهد: «یعقوب، هنگام مرگ به (1). مجمعالبیان، ج 5، ص 321
(2). الکشاف، ج 2، ص 445
(3). المیزان، ج 11، ص 82
(4). روحالمعانی، مج 7، ج 12، ص 281
(5). التفسیر الکبیر، ج 18، ص 90
(6). الفرقان، ج 12- 13، ص 25 و 28
پسرانش گفت: بعد از من، چه را خواهید پرستید؟ گفتند: معبود تو و معبود پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را که معبودی یگانه است، میپرستیم و در برابر او تسلیم هستیم» ، به دست میآید که فرزندان یعقوب، پس از وی نیز بر دین حنیف ابراهیم و در برابر فرمانهای الهی تسلیم بودند؛ یعنی نه مانند مردم بت میپرستیدند و نه چنانکه یهودیان مدینه ادّعا میکردند، یهودی بودند. «1» بر پایه آیات 87- 89 انعام/ 6 نیز آلیعقوب که قابل تطبیق بر ذرّیّه یعقوب و برادران یوسف است، از جمله برگزیدگانی هستند که خداوند آنها را هدایت و به آنان کتاب، حکمت، مقام داوری میان مردم و پیامبری را عطا کرده است. «2»
محنت و گرفتاری آلیعقوب
از امامصادق علیه السلام نقل شده که یوسف هنگام مرگ، آلیعقوب را که تعداد آنها 80 نفر بودند، دور خود جمع کرد و گفت: طولی نخواهد کشید که «قبطیان» بر شما مسلّط شوند و شما را زیر شکنجه سخت قرار دهند تاوقتی که خداوند شما را به وسیلهمردی از فرزندان لاویبنیعقوب که نامش موسی بن عمران است، برهاند. «3» در عهد عتیق نیز آمده است:
یوسف هنگام مرگ به برادران خود گفت: من بهزودی میمیرم؛ ولی بدون شک، خداوند شما را از مصر به کنعان سرزمینی که وعده آن را به نسل ابراهیم و اسحاق و یعقوب داده است، خواهد برد. «4»
منابع
تفسیر روحالبیان؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر نورالثقلین؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ روحالمعانی فی تفسیرالقرآن العظیم؛ الفرقان فی تفسیرالقرآن؛ قاموس کتاب مقدس؛ کتاب مقدس؛ الکشاف؛ کشفالاسرار و عدةالابرار؛ مجمعالبیان فی تفسیر القرآن؛ المیزان فی تفسیرالقرآن. (1). مجمعالبیان، ج 1، ص 400
(2). همان، ج 4، ص 513
(3). نورالثقلین، ج 1، ص 79
(4). کتاب م