گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران
جلد اول
ابوالأعور سُلَمی‌

اشاره

ابوالأعور سُلَمی: عمرو بن سفیان بن عبد شمس‌بن‌سعد، «1» از بنی‌سلیم، تیره ذکوان «2»
هم‌پیمان ابوسفیان و از دولت‌مردان معاویه
عمرو، در جاهلیّت زیست «3» و تا نبرد حنین در صف مشرکان، با مسلمانان جنگید و گویا پس از آن اسلام آورد. «4» جزئیات زندگی وی در تاریخ روشن نیست؛ بدین جهت در باب صحابی بودن او اختلاف است. برخی، وی را از صحابیان پیامبر صلی الله علیه و آله نمی‌دانند؛ بنابراین معتقدند که روایت او از پیامبر، مرسل است؛ «5» چنان‌که بخاری نیز در تاریخ کبیر، نام وی را در ردیف صحابه ذکر نکرده؛ «6» ولی برخی چون مسلم بن‌حجّاج او را صحابی شمرده‌اند. «7» شیخ صدوق از آن رو که وی را در ماجرای تبوک، از دست‌اندرکاران قتل پیامبر می‌داند، «8» صحابی می‌شمارد. شاید در صحابی شمردن او اشتباهی رخ داده باشد؛ زیرا در تاریخ دو نفر به ابوالاعور شهره بودند: یکی حارث بن‌ظالم انصاری خزرجی، از بنی‌عدی بن‌نجّار که در صحابی بودن وی اختلافی نیست و دیگری، عمروبن‌سفیان سلمی، «9» و شاید در این عرصه، اغراض سیاسی دخالت داشته تا بدین‌گونه بر شمار اصحاب رسول خدا در سپاه معاویه بیفزاید؛ «10» به هر حال، داوری در این باره آسان نیست. (1). الاستیعاب، ج 3، ص 261
(2). تاریخ دمشق، ج 46، ص 51؛ النسب، ص 255؛ المعارف، ص 467
(3). الاستیعاب، ج 3، ص 262
(4). الاصابه، ج 4، ص 530
(5). الاستیعاب، ج 3، ص 262
(6). التاریخ الکبیر، ج 6، ص 336
(7). تاریخ دمشق، ج 46، ص 55؛ اسدالغابه، ج 4، ص 220
(8). الخصال، ج 2، ص 499
(9). اسدالغابه، ج 1، ص 618
(10). الصحیح من سیرةالنبی، ج 9، ص 47.
اعلام قرآن، ج‌1، ص: 323
ابوالاعور، هم‌پیمان حرب‌بن‌امیه و پسرش ابوسفیان بن‌حرب «1» که در جنگ احد «2» و خندق «3» بر ضدّ پیامبر صلی الله علیه و آله شمشیر می‌زد بود. او خود نیز در جنگ احزاب، با گروهی از بنی‌سلیم به یاری قریش شتافت. «4» پس از آن، در زمان رسول خدا، سخنی از او نیست.
او در زمان ابوبکر در نبرد یرموک، فرماندهی گروهی را بر عهده داشت «5» و در زمان عمر، در فتح شام، یکی از ده فرمانده ابوعبیده در فِحل (محلّی در شام) بود «6» و در سال 13 هجری، با دیگر فرماندهان به طبریّه وارد شد، و مردم آن‌جا با او مصالحه کردند. «7» در سال 15 هجری جانشین عمروعاص در اردن شد تا عمرو، به جنگ رومیان در اجنادین برود. «8» در غزوه عموریه، (23 هجری) امیر لشکر شام بود. «9» ابوالاعور در زمان عثمان، در واپسین نبرد قبرس به سال 26 یا 27 هجری از طرف معاویه، در نقش فرمانده سپاه اسلام جنگید. «10» در واقعه اعتراض مصریان بر عثمان، حامل نامه وی به والی مصر مبنی بر سرکوبی معترضان «11» بود و هنگام درگذشت عثمان، کارگزاری معاویه را در (1). الاصابه، ج 4، ص 530
(2). المغازی، ج 1، ص 266
(3). همان، ج 2، ص 443
(4). مجمع‌البیان، ج 8، ص 569
(5). تاریخ دمشق، ج 46، ص 56
(6). تاریخ طبری، ج 2، ص 357
(7). همان، ج 2، ص 360
(8). همان، ص 447
(9). الاصابه، ج 4، ص 53
(10). تاریخ دمشق، ج 46، ص 57
(11). تاریخ طبری، ج 2، ص 662- 663
اعلام قرآن، ج‌1، ص: 324
اردن برعهده داشت. «1»
نقش جدّی ابوالاعور در دستگاه امارت معاویه، به‌ویژه در نبرد صفیّن آشکار است.
گفته‌اند: وی محور جنگ صفیّن «2» بود و نخستین حمله، به فرماندهی او انجام شد، و در این واقعه، یاران علی علیه السلام به‌ویژه مالک اشتر را به هم‌دستی با قاتلان عثمان متّهم کرد. «3» وی از کسانی بود که بر ضدّ امام علی در قتل عثمان، به گواهی معاویه آمد و موجب گمراهی افرادی شد. «4» ابوالاعور در سپاه معاویه، فرماندهی اهل حِمْص را بر عهده داشت «5» و با 10000 سپاه بر شریعه فرات گمارده شد تا راه را بر سپاه علی علیه السلام ببندد. «6» در پی حیله‌گری سپاه معاویه، او نیز مصحفی بر سر داشت و عراقیان را به داوری آن فرا می‌خواند. در نهایت، به صورت گواه پیمان حکمیّت از طرف شامیان به میدان آمد «7» و با 4000 شامی، مراقبت از جان عمروعاص را بر عهده گرفت. «8» در نگارش پیمان‌نامه، با تقدیم نام علی علیه السلام سخت مخالفت کرد؛ «9» سپس در مقابله با محمدبن‌ابی‌بکر (والی امام علی علیه السلام در مصر) در منطقه مَسناة، پرچم فرماندهی سپاه شام را به دوش کشید؛ «10» بدین جهات، آورده‌اند که امام علی او را در نماز لعن می‌کرد. «11» ابوالاعور در مخالفت با امام حسن علیه السلام و تحقیر و شکستن او نیز کوشا بود، و امام در خاموش کردن وی، به حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره کرد که در آن عمروبن‌سفیان سلمی، لعن شد و در خطاب به معاویه گفت: آیا می‌دانی که پیامبر صلی الله علیه و آله فرماندهی (قائد) و راننده (سائق) احزاب را لعن کرد؟ یکی ازآن دو ابوسفیان و دیگری ابوالاعور بود. «12» فرجام کار او نیز روشن نیست. بر پایه روایتی ضعیف، وی درسال (1). همان، ص 693
(2). الاستیعاب، ج 3، ص 261
(3). تاریخ دمشق، ج 46، ص 58
(4). اسدالغابه، ج 2، ص 621
(5). الاخبارالطوال، ص 180
(6). همان، ص 168
(7). همان، ص 196
(8). همان، ص 197
(9). تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 189
(10). همان، ج 2، ص 194
(11). تاریخ دمشق، ج 46، ص 52
(12). همان، ص 60
اعلام قرآن، ج‌1، ص: 325
65 هجری بامروان‌بن‌حکم به مصر رفت «1» که البتّه پذیرش این سخن مشکل است.

ابوالاعور در شأن نزول‌

1. در ذیل آیه یک احزاب/ 33 آورده‌اند «2» که ابوالاعور با تنی چند از مشرکان مکّه، پس از جنگ احد به مدینه آمده، بر عبدالله بن‌ابی وارد شد و پیامبر صلی الله علیه و آله به آنان امان داد تا خواسته خویش را با او در میان گذارند. آنان از پیامبر خواستند تا آن‌ها را با خدایانشان (لات، منات و عزّی) واگذاشته، برای آن بتان و پرستندگانش، منفعتی قائل شود؛ در مقابل، آنان نیز پیامبر را با خدایش وامی‌نهند. این سخن بر حضرت گران آمد و به اخراج آنان از مدینه فرمان داد و این آیه نازل شد: «یأیُّها النّبیُّ اتّقِ اللّهَ و لاتُطِعِ الکفرینَ و المُنفِقینَ إنّ اللّهَ کان عَلیماً حَکیماً ای پیامبر! از خدا بترس و از کافران و منافقان اطاعت مکن؛ زیرا خدا دانا و حکیم است» .
2. در ذیل آیه 48 احزاب/ 33: «و لاتُطِعِ الکفرینَ و المنفقینَ … » نیز این داستان ذکرشده و مقصود از کافران در آیه را ابوالاعور، عکرمه و ابوسفیان ذکر کرده‌اند که به دنبال مداهنه با پیامبر در دین بودند. «3»
3. قرطبی، «مِن أسفَلَ مِنکم» در آیه 10 احزاب/ 33 را که در جنگ خندق از مناطق فرودست، بر مسلمانان تاخته و حمله آوردند، گروهی از فرماندهان مشرک، از جمله ابوالاعور می‌داند «4» : «إذ جاءُوکم مِن فَوقِکم و مِن أسفَلَ مِنکم و إذ زاغَتِ الأبصرُ و بَلغَتِ القلوبُ الحَناجِرَ و تَظُنّونَ بِاللّهِ الظُّنونا آن گاه که از سمت بالا و پایین بر شما تاختند، و هنگامی که چشم‌ها خیره شد و دل‌ها به گلوگاه رسیده بود و به خدا، گمان‌های گوناگون می‌بردید.»
4. شیخ صدوق بر پایه روایتی، ابوالاعور را یکی از 14 مردی دانسته که دربازگشت از تبوک، در پی کشتن پیامبر صلی الله علیه و آله برآمدند؛ امّا به مقصود خویش نرسیدند. «5» آیه 74 توبه/ 9 در این باره فرود آمد: «یَحلِفونَ بِاللّهِ ما قالوا و لَقَد قالوا کلِمةَ الکُفرِ و کَفَروا بَعدَ إسلمِهِم و هَمّوا بما لم‌یَنالوا و ما نَقَموا إلّاأن أَغنل- هم اللّهُ و رسولُهُ من فضلِه فإن یَتوبوا یَکُ خَیراً لَّهم (1). همان، ج 46، ص 54
(2). اسباب‌النزول، ص 294؛ الکشاف، ج 3، ص 519؛ مجمع‌البیان، ج 8، ص 525- 526
(3). تفسرقرطبی، ج 14، ص 130
(4). همان، ص 95
(5). الخصال، ج 2، ص 499
اعلام قرآن، ج‌1، ص: 326
و إن یَتولَّوا یُعَذّبْهم اللّهُ عَذاباً ألیماً فِی‌الدّنیا و الأخِرةِ و ما لَهم فِی‌الأرضِ مِن ولیّ و لا نصیرٍ به خدا سوگند یاد می‌کنند که نگفته‌اند؛ ولی کلمه کفر را بر زبان رانده‌اند و پس از آن‌که اسلام آوردند، کافر شدند و قصد کاری را کردند؛ امّا بدان نرسیدند. انتقام‌گیری‌شان از آن رو است که خدا و پیامبرش آنان را از فضل خود بی‌نیاز کردند؛ پس اگر توبه کنند، خیرشان در آن است و اگر روی بگردانند، خدا در دنیا و آخرت به عذابی دردناک معذّبشان خواهد کرد و در روی زمین، دوست‌داری و مددکاری نخواهند داشت» ؛ البتّه چنان‌که اشاره شد، در کلام صدوق روشن نیست که مقصود از ابوالاعور کیست؟

منابع‌

الاخبار الطوال؛ اسباب النزول، واحدی؛ الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ اسدالغابة فی معرفة الصحابه؛ الاصابة فی تمییز الصحابه؛ تاریخ الامم و الملوک، طبری؛ التاریخ الکبیر؛ تاریخ مدینه دمشق؛ تاریخ الیعقوبی؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلی الله علیه و آله؛ کتاب الخصال؛ کتاب النسب؛ الکشاف؛ مجمع‌البیان فی تفسیرالقرآن؛ المعارف؛ المغازی.

ابوایّوب انصاری‌

اشاره

ابوایّوب انصاری: خالدبن زیدبن کُلَیب خزرجی‌ازتیره بنی‌مالک «1» و میزبان پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه
او از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و شیعیان امام علی علیه السلام به شمار می‌رود. نسب او به بنی‌نجار از تیره‌های قبیله خزرج می‌رسد. مادرش از نوادگان امرؤالقیس شاعر و یکی از همسرانش دختر «زیدبن‌ثابت» بود. از گذشته پیش از اسلام ابوایوب، اطلاعی در دست نیست. وی جزو 70 نفری بود که از یثرب به مکّه آمد و در بیعت «عقبه دوم» با پیامبر پیمان بست تا از حضرت در برابر دشمنانش حمایت کند. «2» آن چه مایه افتخار جاودانه او و احترام مسلمانان به وی شده، میزبانی از رسول خدا در نخستین سال هجرت است که با وجود درخواست‌های فراوانِ دیگر مسلمانان، نصیب او شد. «3»
ابوایّوب که خود را مصداق آیه «انفِروا خِفافاً و ثِقالًا در راه خدا با دشمنان او بجنگید؛ خواه بر شما آسان باشد خواه دشوار» (توبه/ 9، 41) می‌دانست. در همه جنگ‌های مسلمانان- به جز یک مورد که به سبب جوان بودن فرمانده سپاه (یزیدبن‌معاویه) از جنگ کناره گرفت- شرکت کرد؛ «4» البتّه جزئیات دقیق شرکت او در همه این جنگ‌ها در منابع تاریخی ذکر نشده است. نام او در غزوه‌های بدر، احد و خندق دیده می‌شود. «5» پس از شکست مسلمانان در غزوه «احد» که عبداللّه‌بن‌أُبیّ، رئیس منافقان مدینه، مسلمانان را شماتت می‌کرد، ابوایّوب پیشاپیش کسانی بود که به کمک عبادةبن‌صامت، او را از منبر پایین آورده، از جای‌گاهش بیرون راندند. در واقعه‌ای که (1). تاریخ طبری، ج 2، ص 447
(2). الطبقات، ج 3، ص 369
(3). تاریخ طبری، ج 2، ص 8
(4)
(5) 4 و. الطبقات، ج 3، ص 369
اعلام قرآن، ج‌1، ص: 328
منافقان در مسجد مدینه به تمسخر مسلمانان پرداخته بودند، ابوایّوب نخستین صحابی پیامبر صلی الله علیه و آله بود که به فرمان حضرت گردن نهاد و به سراغ بعضی از منافقان هم قبیله‌اش رفته، آن‌ها را از مسجد بیرون انداخت که پس از او، اصحاب دیگر نیز با دیگر منافقان چنین کردند. «1»
سخنان ابوایوب در حمایت از خلافت امام علی علیه السلام پس از رحلت پیامبر در جمع انصار و مهاجران در «سقیفه‌بنی‌ساعده» موجب شد تا ابوبکر برای رها کردن خلافت تصمیم بگیرد. «2» ابوایّوب به این نیز بسنده نکرد و با گروهی از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله تصمیم گرفتند تا ابوبکر را از منبر رسول خدا به زیر آورند؛ امّا چون پس از مشورت با امام علی متوجّه شدند که حضرت، مأمور به صبر و سکوت است، از تصمیم خود منصرف شدند. «3» از چگونگی حضور او در جنگ‌های ردّه در عهد خلافت ابوبکر (سال‌های 11- 13 ق.)
اطلاعی در دست نیست. احتمالًا بعضی از روایات که از عدم خروج او از مدینه پس‌از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله تا خلافت‌امام علی علیه السلام خبر می‌دهد، مربوط به این دوره باشد. «4»
ابوایّوب، در عهد خلافت عمر (13- 23 ق.) در بخشی از فتوحات شام شرکت داشت. «5» وی، در سال 35 قمری که خانه عثمان به محاصره مخالفانش در آمد، به امر امام علی چند روزی امامت جماعت مدینه را به عهده گرفت. «6» پس از قتل عثمان و طرح مسأله جانشینی او، ابوایّوب مانند دیگر هواداران امام علی، با این استدلال که امر خلافت دچار فساد شده و باید اصلاح شود، از امام خواست تا خلافت را بپذیرد. «7» او گواهی داد که حدیث غدیر را درباره امام علی از پیامبر شنیده است. «8» با آغاز نبرد «جمل» فرمانده 1000 نفر از سوارانِ سپاه امام بود «9» و در «صفیّن» از خود رشادتی نشان داد که امام را به (1). المغازی، ج 1، ص 318
(2). الاحتجاج، ج 1، ص 199
(3). همان، ص 186- 187
(4). المقفی، ج 3، ص 726
(5). تاریخ طبری، ج 2، ص 588
(6). همان، ص 694
(7). الجمل، ص 128
(8). اسدالغابه، ج 6، ص 126
(9). مروج‌الذهب، ج 2، ص 396
اعلام قرآن، ج‌1، ص: 329
شگفتی واداشت. «1» در نهروان، فرمانده گروهی از سپاه امام و مأمور گفت‌وگو با خوارج بود تا پرچم امان را در دست گرفته، ایشان را به صلح فراخواند. «2»
ابوایّوب، در پاسخ به این پرسش که چگونه با اهل قبله به جدال برخاسته‌ای، گفت: این خواسته پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بود تا همراه امام علی علیه السلام با «ناکثین» ، «قاسطین» و «مارقین» بجنگم. «3» در سال 38 قمری، به فرمان امام علی علیه السلام امیر مدینه شد «4» و امارتش تا سال 40 قمری ادامه یافت. در این سال، به دنبال حمله «بُسربن‌ارطاة» فرمانده سپاه معاویه به مدینه، ناگزیر به ترک شهر شد و به کوفه آمد. «5» از سخنان او در تحریک و تشویق مردم به حمایت از امام علی علیه السلام چند روز پیش از شهادت حضرت، چنین به نظر می‌آید که تا پایان حیات امام در کوفه باقی مانده است. «6» از زندگی ابوایوب پس از شهادت امام علی جز روایاتی درباره حضور او در نبردهای سالانه مشهور به صایفه (تابستانی) بر ضدّ رومیان، آگاهی چندانی در دست نیست. «7» ابوایّوب را باید در زمره راویان احادیث نبوی نیز برشمرد. کسانی چون ابن‌عبّاس، بُراء بن عازب، سعید بن مسیّب، عروةبن زبیرو دیگران ازاو حدیث نقل کرده‌اند. «8» وی ذوقی شاعرانه داشت که از خلال اشعارش در نبرد صفّین آشکار می‌شود. «9» ابوایّوب یکی از 5 انصاری است که در عهد رسول‌خدا صلی الله علیه و آله به گردآوری (1). الفتوح، ج 3، ص 34- 35
(2). الکامل، ج 3، ص 345
(3). البدایة و النهایه، ج 7، ص 244؛ المعیار و الموازنه، ص 37
(4). انساب‌الاشراف، ج 2، ص 382
(5). تاریخ طبری، ج 3، ص 153
(6). الامالی، ص 146- 148
(7). الطبقات، ج 3، ص 369
(8). اسدالغابه، ج 2، ص 122
(9). وقعة صفین، ص 368
اعلام قرآن، ج‌1، ص: 330
قرآن پرداختند. «1» در عهد خلیفه دوم، معلّم قرآن شناخته شد «2» و در سال‌های پایانی عمرش هنگام محاصره قسطنطنیه، چون شنید واژه «تهلکه» در آیه 195 بقره/ 2: « … وَ لاتُلقوا بِأیدیکُم إلَی التَّهلُکَةِ» به اشتباه بر عمل سرباز مسلمانی که به سوی دشمن حمله می‌کند تطبیق می‌شود، به تفسیر درست آیه پرداخت و هلاکت مورد اشاره در آیه را به کسانی مربوط دانست که در برابر زندگی و ثروت دنیا، از پیامبر صلی الله علیه و آله و خدا دست می‌کشیدند. «3»
ابوایّوب سرانجام هنگام محاصره دیوار شهر قسطنطنیه در سال 49 یا 52 قمری درگذشت و بنابر وصیّتش، در پایانی‌ترین نقطه خاک دشمن که سپاه اسلام به آن‌جا می‌رسیدند، مدفون شد. «4» بر پایه روایتی دیگر، ابوایّوب روایتی را از پیامبر نقل کرد که در آن، از مدفون شدن مردی‌صالح در کنار دیوارهای قسطنطنیه خبر داده شده بود و ابوایّوب می‌خواست همان نیک مرد باشد. «5» گویا مزار وی مورد احترام مسیحیان و مسلمانان بوده است. «6» با توجّه به سابقه روشن ابوایوب انصاری در دفاع از امام علی علیه السلام عالمان شیعه حضور او را در سپاهی به فرماندهی یزیدبن‌معاویه، یا به انگیزه تقویت اسلام در برابر کافران «7» و یا به دلیل اجازه امام معصوم به او دانسته‌اند. «8»

ابوایوب در شأن نزول‌

1. مضمون آیات 12 و 16 نور/ 24: «لولا إذ سَمِعتُمُوهُ ظَنّ المُؤمِنونَ و المُؤمِنتُ بَأنفُسِهِم خَیراً و قالوا هذا إفکٌ مُّبینٌ* وَ لَولا إذ سَمِعتُمُوهُ قُلتُم ما یَکونُ لَنا أن نَّتَکَلّمَ بِهذا سُبحنَک هذا بُهتنٌ عَظِیمٌ» به ماجرای «افک» مربوط است که درباره یکی از همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شده و در آن‌ها، مؤمنانی که چنین بهتان و افترایی را نپذیرفتند، ستایش شده‌اند. برخی مفسّران، این دو آیه را درباره واکنشی می‌دانند که ابوایّوب هنگام شنیدن ماجرای افک از خود نشان داد و آن را انکار کرد. «9»
2. آیه 61 نور/ 24: « … وَلاعَلی أنفُسِکم‌أن تَأکُلوا مِن بُیوتِکم … أو ما مَلَکتُم مَفاتِحَه أو صَدیقِکم … بر شما حرجی نیست اگر از خانه خود یا خانه‌ای که کلید آن در دست شما است یا خانه دوستتان چیزی بخورید.» بر اساس روایتی، ابوایّوب در غیاب یکی از (1)
(2) 10 و. التاریخ الصغیر، ج 1، ص 66
(3). جامع‌البیان، مج 2، ج 2، ص 279
(4). الطبقات، ج 3، ص 370؛ الاصابه، ج 2، ص 201
(5). العقدالفرید، ج 4، ص 337
(6). الطبقات، ج 3، ص 370
(7). اختیار معرفة الرجال، ص 38
(8). معجم رجال الحدیث، ج 7، ص 24
(9). جامع‌البیان، مج 10، ج 18، ص 128
اعلام قرآن، ج‌1، ص: 331
صحابه که در جنگ شرکت کرده بود، سرپرست خانواده‌اش شد و چون به خانه‌اش پاگذاشت، از طعام او خورد؛ سپس نگران شد و در پی این قضیه، آیه 61 فرود آمد. «1»
گذشته از این که موضوع به ابوایّوب اختصاص نداشته و درباره دیگران نیز گفته شده، «2» این روایت با نقل منابع تاریخی درباره حضور او در همه جنگ‌های زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله منافات دارد، مگر این که احتمال دهیم مقصود از همه جنگ‌ها، غالب آن‌ها بوده یا این که مراد از جنگ‌ها صرفاً «غزوه‌ها» بوده است و این مورد خاص را از سریّه‌ها به شمار آوریم.
3. آیه 5 انفال/ 8: «کَما أَخرَجَکَ رَبُّکَ مِن بَیتِکَ بِالحَقّ وَ إنَّ فَریقاً مِنَ المُؤمِنین لَکرِهونَ آن‌چنان بود که پروردگارت تو را از خانه‌ات به حق بیرون آورد؛ حال آن که گروهی از مؤمنان ناخشنود بودند.» براساس روایتی که ابوایّوب نقل کرده، خود و انصار را از مؤمنانی دانسته که با شنیدن خبر ورود سپاهیان مشرک مکّه در منطقه بدر، اعلام کردند که توان جنگیدن با آن‌ها را نداشته، از این رویارویی کراهت دارند. «3»

منابع‌

الاحتجاج؛ اختیار معرفة الرجال؛ اسدالغابة فی معرفة الصحابه؛ الاصابة فی تمییز الصحابه؛ الامالی، مفید؛ انساب الاشراف؛ البدایة و النهایه؛ تاریخ الامم و الملوک، طبری؛ التاریخ الصغیر؛ جامع‌البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجمل و النصر لسید العترة فی حرب البصره؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ الطبقات الکبری؛ العقدالفرید؛ کتاب الفتوح؛ الکامل فی التاریخ؛ مروج الذهب و معادن الجوهر؛ معجم رجال الحدیث؛ المعیار و الموازنه؛ المغازی؛ المقفی الکبیر؛ وقعة صفین. (1). الاصابه، ج 2، ص 201
(2)