گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد اول
ابوعبیده جراح‌


اشاره

ابوعُبَیده جَرّاح: عامِر بن عبداللّه بن جراح‌بن هلال، از بنی‌حارث بن فهر «1» از اصحاب رسول‌خدا صلی الله علیه و آله
از زندگی پیش از اسلام او اطلاعی در دست نیست. فقط گفته‌اند: یکی از معدود افرادی بود که پیش از ظهور اسلام در مکّه، خواندن و نوشتن می‌دانست. «2» پس از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله او را از نخستین اسلام‌آورندگان برشمرده‌اند «3» که گویا اسلام وی، پیش از ورود حضرت به خانه ارقم بوده است. «4» نظر به آن‌چه درباره سن او هنگام مرگ گفته‌اند، «5» احتمالًا هنگام اسلام آوردن، حدود 30 سال داشته است. پس از اسلام، بر اثر فشار مشرکان، پیش از جعفربن‌ابی‌طالب به حبشه هجرت* کرد «6» و در هجرت دوم نیز با او همراه شد؛ «7» سپس به مکه بازگشت «8» و پس از آن، به مدینه هجرت کرد. پیامبر میان او و سعد* بن معاذ، «9» یا ابو* طلحه انصاری «10» و یا سالم*، مولای ابوحذیفه، «11» عقد برادری بست. وی با محمد بن مسلمه نیز برای برخورداری از میراث یک‌دیگر، برادر شد. «12» (1). السیروالمغازی، ص 226؛ المعجم الکبیر، ج 1، ص 154
(2). فتوح البلدان، ص 457
(3). السیرة النبویه، ج 1، ص 252
(4). المستدرک، ج 3، ص 299
(5). تاریخ ابن خیاط، ص 96
(6). السیر و المغازی، ص 176- 177
(7). السیرة النبویه، ج 1، ص 329؛ المستدرک، ج 3، ص 299
(8). السیرة النبویه، ج 1، ص 369
(9). همان، ج 2، ص 505؛ الاصابه، ج 3، ص 476
(10). المستدرک، ج 3، ص 300- 301
(11). انساب الاشراف، ج 1، ص 318
(12). همان، ص 319

ابوعبیده از آن‌رو که در جریان سقیفه بنی‌ساعده نقشی جدّی آفرید، «1» از سوی شیعه و سنی متفاوت شناسانده شده است. اهل‌سنت او را فردی با فضایل مسلمانی ذکر کرده‌اند؛ «2» امّا شیعیان، خبط و خطاهای بسیاری را در او نشان می‌دهند که از درجه مسلمانی او می‌کاهد. «3»
گفته‌اند که ابوعبیده، در همه جنگ‌های زمان پیامبر صلی الله علیه و آله حضور داشت «4» و در جنگ بدر*، یکی از 6 فرد تیره بنی* حارث‌بن‌فهر بود. «5» برخی نوشته‌اند که پدرش عبدالله در این جنگ، در پی ستیز با او بود؛ امّا او می‌گریخت و چون به طور جدّی قصد او کرد، پدرش را کشت. «6» مقدسی، داستان کشتن پدرش را به‌گونه دیگری نقل می‌کند و می‌نویسد: عبدالله، در حضور وی به پیامبر ناسزا گفت؛ ابوعبیده سر او را برید و نزد آن حضرت آورد و قصه‌اش را باز گفت؛ «7» امّا ابن‌حجر به نقل از واقدی، درگذشت پدرش را پیش از ظهور اسلام ذکر کرده است؛ «8» بنابراین، می‌توان این داستان را از ساخته‌های عصر فضیلت‌سازی برای صحابه به شمار آورد.
ابوعبیده در جنگ احُد* شرکت داشت و برخی او را از ثابت‌قدمان این جنگ شمرده‌اند «9» و گویا در همین جنگ، دو حلقه زره کلاه‌خود پیامبر صلی الله علیه و آله را که در گونه حضرت فرو رفته بود، با دندان بیرون کشید و بر اثر آن، دو دندان پیش او کنده شد؛ از این رو اثرم «10» یا اهتم «11» نام گرفت. واقدی به نقلی دیگر می‌گوید: آن‌کس‌که حلقه‌ها را از چهره پیامبر بیرون آورد، شخص دیگر به نام عقبةبن وهب بن کلده بود. «12» (1). تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 123؛ المعارف، ص 247؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 243
(2). صحیح‌البخاری، ج 4، ص 259؛ صحیح مسلم، ج 8، ص 263- 265
(3). قاموس الرجال، ج 5، ص 603- 605
(4). اسدالغابه، ج 3، ص 126
(5). المغازی، ج 1، ص 157
(6). المعجم الکبیر، ج 1، ص 155؛ حلیة الاولیاء، ج 1، ص 145
(7). البدء و التاریخ، ج 5، ص 87
(8). الاصابه، ج 3، ص 475
(9). المستدرک، ج 3، ص 299
(10). المغازی، ج 1، ص 247
(11)
(12) 11 و. المعارف، ص 248؛ الاستیعاب، ج 2، ص 342

ابوعبیده در صلح حدیبیّه*، (ششم هجری) در شمار گواهان پیمان قرار داشت «1» و در همین سال، سریه‌ای را به ذی‌القصه رهبری «2» و در سال بعد، سریه خَبَط (سیف‌البحر) را بر ضدّ قبیله جهینه* در ساحل دریا، فرماندهی کرد. «3» پیامبر در سال هشتم که سپاه عمروعاص در مشارف شام به نیروی کمکی نیاز یافت، عده‌ای را به سرپرستی او به آن دیار فرستاد.
در این سپاه، ابوبکر و عمر نیز تحت فرمانش بودند. «4» در همین واقعه، میان او و عمروعاص* بر سر امامت نماز، اختلاف افتاد که با انصراف وی، قضیه خاتمه یافت. «5» او در فتح مکه*، فرمان‌دهی بخشی از سپاه را برعهده داشت. «6»
ابوعبیده در واقعه تبوک* حضور داشت و براساس برخی از روایات شیعیِ منقول از حذیفه و عمار، از کسانی بود که در بازگشت از آن جنگ، در ترور ناکام پیامبر صلی الله علیه و آله شرکت کرد. «7»
در این‌که آیا وی در جیش اسامه* که در واپسین روزهای حیات پیامبر سازمان‌دهی شد، حاضر بوده یا نه، اختلاف است. واقدی او را از پیوستگان به سپاه در جُرْف می‌داند؛ «8» امّا ابن ابی‌الحدید، وی را از کسانی می‌داند که فرمان رسول خدا را نادیده گرفته و از جیش اسامه تخلّف کرده است. «9» (1). المغازی، ج 2، ص 612
(2). همان، ص 552؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 126
(3). المغازی، ج 2، ص 774؛ الطبقات، ج 7، ص 269؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 209
(4). المغازی، ج 2، ص 770؛ السیرة النبویة، ج 4، ص 623
(5). السیرة النبویة، ج 4، ص 623- 624
(6). فتوح البلدان، ص 52؛ تاریخ طبری، ج 3، ص 159
(7). الخصال، ج 2، ص 499؛ بحار الانوار، ج 21، ص 222- 223؛ البرهان، ج 2، ص 819
(8). المغازی، ج 3، ص 1118
(9). شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 125

ابوعبیده، گذشته از فعالیت‌های رزمی، در چند برنامه تبلیغی نیز حضور داشت.
گفته‌اند که پیامبر او را پس از درخواست مُبلّغ از سوی اهالی نجران، به آن‌ها معرفی کرد «1» و چون اهالی‌نجران به شکایت از کارگزارشان نزد پیامبر آمده، از او خواستند تا کسی را برای برقراری عدالت به دیارشان بفرستد، حضرت، ابوعبیده را با وصف «قوی امین» به آن دیار فرستاد. «2»

ابوعبیده پس از پیامبر صلی الله علیه و آله‌

ابوعبیده در وقایع سیاسی- اجتماعیِ پس از پیامبر نقشی برجسته داشت. او یکی از سه تن سازنده جریان سقیفه «3» و کسی بود که به احتمال بسیار، پیش از درگذشت رسول خدا، برنامه‌هایی را در جلسات مخفی، برای خلافت طراحی کرده بود. «4» وی پس از تجمع انصار* در سقیفه، به اتفاق ابوبکر* و عمر* به آن‌جا رفت و برای خاموش کردن انصارِ مدعیِ امارت، به آنان گفت: شما نخستین یاری‌گر اسلام بودید؛ مبادا نخستین کسانی باشید که آن را دگرگون می‌کنند! «5» پس از فراهم شدن زمینه، وی یکی از دو نامزد خلافت از طرف ابوبکر بود که درباره‌اش گفت: من به یکی از دو دوستم ابوعبیده و عمر راضی‌ام «6» و برای توجیه پیشنهاد خود، سخنی را به پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت داد که: برای هر امتی امینی است و امین این امت ابوعبیده جراح است؛ «7» البته آن دو، پیشنهادِ ابوبکر را نپذیرفته، برای بیعت با او پیش آمدند. بنا به نقل یعقوبی، ابوعبیده نخستین کسی است که با ابوبکر بیعت کرد «8» و وقتی عده‌ای چون عباس حاضر به بیعت نشدند و به علی* علیه السلام پیوستند، در نظر خواهیِ ابوبکر، ابوعبیده تطمیع عباس را به وی پیش‌نهاد کرد تا بدین طریق از امیرالمؤمنین علیه السلام جدا شود. «9»
وی در اخذ بیعت اجباری از مردم و آرام کردن بحران پیش‌آمده نیز نقش آشکاری داشت «10» و برای توجیه عمل ابوبکر که خود را بر علی علیه السلام مقدم می‌دانست، صحتِ روایت (1). المستدرک، ج 3، ص 299
(2). المستدرک، ج 3، ص 297؛ کنزالعمال، ج 13، ص 215
(3). تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 123
(4). الکافی، ج 8، ص 179- 180؛ تاریخ العرب، ص 196
(5). تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 123
(6). المعارف، ص 247
(7). المعارف، ص 247
(8). تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 123
(9). همان، ص 124
(10). شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 284

مجعولی از پیامبر را که اجتماعِ نبوت و خلافت در بنی* هاشم سزا نیست، تأیید کرد «1» و در پی هموارسازی زمینه خلافت ابوبکر، با امام علی به گفت و گو نشست و عامل اساسی در روی‌گردانی مردم را از وی، جوانی علی و کینه عرب نسبت به او یاد کرد؛ امّا وعده داد که در آینده، همگی با او بیعت خواهند کرد. «2» عیاشی در تفسیر خود، نقش او را در مواجهه با علی علیه السلام به این نرمی نمی‌داند؛ بلکه وی را از کسانی می‌شمرد که در هجوم به در خانه فاطمه علیها السلام و اعمال فشار و ستم بر آن حضرت و نیز بیرون کشیدن علی علیه السلام از خانه جهت اخذ بیعت، نقش داشته است. «3»
تلاش‌های بسیارِ ابوعبیده برای تثبیت خلافت، وی را در دیدگان خلیفه، چنان بزرگ کرد که عزیزترین شخص در دستگاه خلافت به شمار آمد و حتی بر عُمَر نیز رجحان یافت. «4»
ابوعبیده گویا در گردآوری قرآن در زمان خلیفه اوّل نقش داشت. «5» وی در ابتدای خلافتِ ابوبکر، از طرف او به سرپرستی و اداره بیت‌المال منصوب «6» و در سال سیزدهم به شام اعزام شد و امارت آن‌جا را به اتفاق یزیدبن‌ابوسفیان، به عهده گرفت. «7» ابوبکر هنگام اعزام ابوعبیده به شام گفت: دوست دارم بدانی که چه ارج و جای‌گاهی نزد من داری! سوگند به آن که جانم در دست اوست، در روی زمین، مردی از مهاجران و غیر آن نیست که بتواند با تو و این (عمر) برابری کند! «8» (1). الاحتجاج، ج 1، ص 214؛ بحارالانوار، ج 27، ص 211
(2). الاحتجاج، ج 1، ص 183
(3). تفسیر عیاشی، ج 2، ص 66
(4). المستدرک، ج 3، ص 298
(5). سیر اعلام النبلاء، ج 1، ص 8
(6). تاریخ ابن خیاط، ص 82؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 351؛ سیر اعلام النبلاء، ج 1، ص 15
(7). المعجم الکبیر، ج 1، ص 156
(8). کنز العال، ج 13، ص 214

در این‌که ابوعبیده تا چه اندازه در گشودن سرزمین‌های شام نقش داشته، روایات، گوناگون است؛ «1» امّا هرچه بود، عمر نیز او را بر آن‌جا گمارد؛ «2» هرچند نمی‌توان فقط او را امیر آن دیار دانست. «3» ابوعبیده در سال 18 هجری در دیار شام به طاعون عمواس مبتلا شد و در 58 سالگی درگذشت و معاذ* بن‌جبل بر او نماز خواند. «4» از او کسی باقی نماند. «5» از عمر نقل شده که اگر ابوعبیده زنده بود، او را خلیفه قرار می‌دادم و با هیچ‌کس مشورت نمی‌کردم «6» و نیز آرزو می‌کرد که به اندازه گنجایش یک اتاق، افرادی چون او می‌داشت. «7»
اهل‌سنت در کتاب‌های خود برای ابوعبیده بابی گشوده و فضایلی را بدو نسبت داده و وی را یکی از عشره مبشّره و امین امت دانسته‌اند؛ «8» اما در نگاه شیعی، چنین فضایلی برای او ثابت نیست؛ چنان‌که در نفحات الازهار طرق روایت اخیر، از نظر تاریخی و رجالی بررسی و صحّت آن رد شده است. «9»
در حالات ابوعبیده آمده است که روزی می‌گریست. سبب آن را پرسیدند، گفت:
روزی پیامبر صلی الله علیه و آله برای ما از فتح‌های آینده می‌گفت تا سخن به فتح شام رسید و گفت:
ای ابوعبیده! چیزی تو را از خدا غافل نکند، پس بدان که سه خدمت‌گزار و سه مرکب کافی است … حال من به خانه‌ام می‌نگرم که از بردگان آکنده و به اصطبلم نگاه می‌کنم که پر از چارپایان است؛ بنابراین چگونه پس از این، رسول خدا را ملاقات کنم؛ در حالی‌که از ما عهد گرفته بود محبوب‌ترین و نزدیک‌ترینتان به من، کسی است که مرا به گونه‌ای ملاقات کند که در آن وضع از من جدا شده است؟ «10» (1). تاریخ طبری، ج 2، ص 355؛ البدء و التاریخ، ج 5، ص 87
(2). تاریخ طبری، ج 2، ص 355
(3). فتوح‌البلدان، ج 1، ص 128؛ المعجم‌الکبیر، ج 1، ص 156
(4). المستدرک، ج 3، ص 296؛ المعجم‌الکبیر، ج 1، ص 155
(5). السیر و المغازی، ص 226؛ جمهرة انساب العرب، ص 176
(6). کنزالعمال، ج 13، ص 216
(7). حلیة الاولیاء، ج 1، ص 146
(8). المستدرک، ج 3، ص 297- 298؛ جمهرةانساب العرب، ص 176؛ اسدالغابه، ج 3، ص 126
(9). نفحات‌الازهار، ج 11، ص 314
(10). مسند احمد، ج 1، ص 321؛ کنزالعمال، ج 13، ص 217- 218

ابوعبیده از راویان پیامبر صلی الله علیه و آله بود و افرادی چون جابر* بن‌عبدالله، سمرة بن‌جندب و دیگران از او روایت کرده‌اند. «1» نظر به حوادث سیاسی پس از پیامبر و نقش‌آفرینی ابوعبیده در شکل‌گیری خلافت، می‌توان به آن‌چه در باب فضایل او آمده، به دیده تردید نگریست؛ به ویژه که بیش‌ترین آن‌ها از زبان دو خلیفه نخست‌است.

ابوعبیده در شأن نزول‌

با توجه به جای‌گاه ابوعبیده در تاریخ اسلام و نقش‌آفرینی‌های وی در جریان خلافت ابوبکر و عمر، در کتاب‌های تفسیری، نگاه شیعه و سنی درباره او هم‌گون نیست.
1. درذیل آیه 172 آل‌عمران/ 3 از ابن‌عباس آمده است «2» : پس از جنگ احد، وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله خواست با سپاهی از مسلمانان به تعقیب مشرکان برود، عده‌ای با وجود خستگی و آثار ناشی از شکست و نیز ترس و وحشت، به آن حضرت پاسخ مثبت دادند و خداوند در وصف آنان فرمود: «الَّذینَ استَجابوا لِلَّهِ و الرَّسولِ مِن بَعدِ ما اصابَهُمُ القَرحُ لِلَّذینَ احسَنوا مِنهُم واتَّقوا اجرٌ عَظیم» . خداوند در این آیه، به آنان که دعوت خدا و پیامبر را اجابت کرده و پرهیزکار و نیکوکار بوده‌اند، وعده پاداش بزرگ داده است. در ضمنِ روایت پیشین، نام ابوعبیده نیز آمده است.
2. سیوطی به نقل از ابن‌عباس، بخشی از آیه 29 فتح/ 48: « … سیماهُم فی وُجوهِهِم مِن اثَرِالسُّجودِ» را اشاره به چند تن، از جمله ابوعبیده می‌داند؛ «3» امّا نظر به دیگر مصادیقی که سیوطی در ذیل این آیه بیان می‌کند، آشکارا به دست می‌آید که ذکر این مصادیق از باب فضیلت‌سازی است.
3. آیه 22 مجادله/ 58: «لا تَجِدُ قَومًا یُؤمِنونَ بِاللَّهِ والیَومِ الأخِرِ یوادّونَ مَن حادَّ اللَّهَ ورَسولَهُ ولَو کانوا ءاباءَهُم او ابناءَهُم او اخونَهُم قومی را نَیابی که به خداوند و روز بازپسین ایمان داشته باشند و با کسانی که با خداوند و پیامبر او مخالفت می‌ورزند، دوستی کنند؛ هر چند پدرانشان یا فرزندانشان یا خاندانشان باشند.» ابن‌شوذب بر آن است که این آیه درباره ابوعبیده نازل شده که پدرش را در جنگ بدر به ناچار کشت؛ «4» البته با توجه به آن‌چه از واقدی منقول‌است که پدر ابوعبیده پیش از ظهور اسلام از دنیا رفته بود، «5» پذیرش سخن ابن‌شوذب ناموجّه می‌نماید.
4. ماوردی در ذیل آیه 9 انسان/ 76، به نقلی چنین آورده است: این آیه به کسانی (1). سیراعلام النبلاء، ج 1، ص 6؛ تهذیب‌التهذیب، ج 5، ص 66
(2). الدر المنثور، ج 2، ص 385
(3). همان، ج 7، ص 544
(4). المعجم الکبیر، ج 1، ص 155؛ تفسیرابن‌کثیر، ج 4، ص 352؛ الدرالمنثور، ج 8، ص 86
(5). تاریخ دمشق، ج 25، ص 447؛ تهذیب التهذیب، ج 5، ص 67

اشاره دارد که سرپرستی اسرای بدر را برعهده گرفتند و ابوعبیده نیز از آنان بود: «1» «إِنَّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللَّهِ لا نُریدُ مِنکُم جَزاءً و لا شُکورا ما فقط برای خشنودی خداوند شما را اطعام می‌کنیم؛ از شما نه پاداشی می‌خواهیم و نه سپاسی» ؛ امّا با توجه به قبل آیه و سیاق مجموعه آیات، و نیز آن‌چه مفسران شیعه و سنی گفته‌اند، شأن نزول آن، نذر امام علی و فاطمه علیهما السلام و ایثارگری‌های آنان است؛ «2» بنابراین هیچ ارتباطی به سرپرستی اسیران جنگ بدر ندارد.
5. قتاده از حسن بصری نقل می‌کند که آیه 90 مائده/ 5، پس از آن نازل شد که جمعی از جمله ابوعبیده جراح، در خانه سعد* بن‌ابی‌وقاص گرد آمدند و پس از صرف غذا، با شراب پذیرایی شدند و چون خبر به پیامبر صلی الله علیه و آله رسید، این آیه نازل شد: «یایُّهَا الَّذینَ ءامَنوا انَّمَا الخَمرُ … رِجسٌ مِن عَمَلِ الشَّیطنِ فَاجتَنِبوُه» و بدین‌گونه از نوشیدن شراب* نهی شدند. «3»
6. نقل است که آیه 51 قلم/ 68 در شأن ابوعبیده و دوستانش نازل شده است؛ آن‌گاه که پس از نصب علی علیه السلام به امامت و خلافت در غدیر* خم، به یک‌دیگر می‌گویند: چشمان پیامبر را ببین که هم‌چون چشمان دیوانگان می‌چرخد «4» : «و ان یَکادُ الَّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ بابصرِهِم لَمّا سَمِعُوا الذّکرَ و یَقولونَ انَّهُ لَمجنون» ؛ هرچند با توجّه به نزول آیه که پیش از هجرت بوده و نیز سیاق آن، این نقل را نمی‌توان پذیرفت.
7. آیه 74 توبه/ 9: «یَحلِفونَ بِاللَّهِ ما قالوا و لَقد قالوا کَلِمَةَ الکُفرِ و کَفَروا بَعدَ اسلمِهِم و هَمّوا بِما لَم‌یَنالوا … اینان به خدا سوگند یاد می‌کنند که نگفته‌اند؛ ولی به راستی سخن کفرآمیز را گفته‌اند، و پس از اسلام‌آوردنشان کافر شده و آهنگِ کاری را کرده‌اند که به آن دست نیافتند … » به نقل از حذیفه و عمار، آیه درباره عده‌ای، از جمله ابوعبیده نازل شده که بر آن بودند پیامبر صلی الله علیه و آله را به گونه‌ای از پای درآورند. «5»
8. از امام باقر و امام کاظم علیهما السلام نیز در ذیل آیه 108 نساء/ 4: «اذ یُبَیّتونَ ما لایَرضی (1). تفسیر ماوردی، ج 6، ص 167
(2). تفسیر قمی، ج 2، ص 422؛ کشف‌الاسرار، ج 10، ص 320؛ الکشاف، ج 4، ص 670
(3). البرهان، ج 2، ص 360
(4). الکافی، ج 4، ص 566- 567؛ بحارالانوار، ج 37، ص 172
(5). بحارالانوار، ج 21، ص 222- 223؛ البرهان، ج 2، ص 819

مِن القَولِ» نقل شده که این آیه در شأن چند تن از جمله ابوعبیده است که در مجالس خود سخنانی برخلاف رضایت خدا بر زبان می‌آوردند. «1» کلینی از امام صادق علیه السلام نقل می‌کند که آیات 79- 80 زخرف/ 43: «ام ابرَموا امرًا فَانّا مُبرِمون* ام یَحسَبونَ انّا لا نَسمَعُ سِرَّهُم ونَجوهُم» در شأن همه آنان نازل شده که در نشستی پنهانی بر آن شدند تا پس از پیامبر صلی الله علیه و آله نگذارند خلافت در بنی‌هاشم باشد، «2» و در این معاهده، ابوعبیده نقش کاتب را داشته است. «3» خداوند در این آیات سخن از توطئه آنان به میان آورده، می‌فرماید: آنان می‌پندارند ما اسرار پنهانشان را نمی‌دانیم. در همین روایت، آیات 25- 26 محمد/ 47 نیز بر این افراد تطبیق شده «4» که پس از روشن شدن راه هدایت، به گذشته جاهلی خویش بازگشته، مرتد شدند. آیه 7 مجادله/ 58 را نیز درباره ابوعبیده و جلسه مخفیانه پیش گفته دانسته‌اند «5» : «ما یَکونُ مِن نَجوی ثَلثَةٍ … » .

منابع‌

الاحتجاج؛ الاستیعاب فی‌معرفةالاصحاب؛ اسدالغابة فی معرفة الصحابه؛ الاصابة فی معرفةالصحابه؛ انساب الاشراف؛ بحارالانوار؛ البدء و التاریخ؛ البرهان فی تفسیرالقرآن؛ تاریخ الامم والملوک، طبری؛ تاریخ خلیفةبن‌خیاط؛ تاریخ‌العرب؛ تاریخ مدینه دمشق؛ تاریخ‌الیعقوبی؛ تفسیر العیاشی؛ تفسیرالقرآن العظیم، ابن کثیر؛ تفسیر القمی؛ تهذیب التهذیب؛ جمهرة انساب‌العرب؛ حلیة الأولیاء و طبقات الاصفیاء؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ سیر اعلام‌النبلاء؛ السیر والمغازی؛ السیرةالنبویه، ابن‌هشام؛ شرح نهج‌البلاغه، ابن‌ابی‌الحدید؛ صحیح البخاری؛ صحیح مسلم با شرح سنوسی؛ الطبقات‌الکبری؛ فتوح البلدان؛ قاموس‌الرجال؛ الکافی؛ کتاب الخصال؛ الکشاف؛ کشف‌الاسرار و عدةالابرار؛ کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال؛ المستدرک علی الصحیحین؛ مسند احمدبن حنبل؛ المعارف؛ المعجم الکبیر؛ المغازی؛ نفحات الازهار فی خلاصة عبقات؛ النکت والعیون، ماوردی. (1). تفسیر عیاشی، ج 1، ص 275
(2). الکافی، ج 8، ص 179- 180، بحارالانوار، ج 24، ص 325
(3). الکافی، ج 1، ص 421؛ البرهان، ج 4، ص 884
(4). ال