ابوفکیهه ازدی
اشاره
ابوفُکَیهه ازْدی: ابوفکیهه، افلَح، «1» (یسار «2» ، نبت «3» ) ازدی یمنی «4» وی از اهالی عینالتمر (شهری نزدیک انبار و در غرب کوفه) و از موالی بنیعبدالدّار «5» و برده صفوان* بنامیه «6» بود. وی مسیحی «7» و به قولی یهودی «8» و عجمی بود «9» که در مکّه به آهنگری و شمشیرسازی اشتغال داشت. «10» ابوفکیهه همزمان با بلال اسلام آورد و از نخستین مسلمانان به شمار میرفت. «11»
مسلمانی او خشم صاحبش، صفوانبنامیه و بنی* عبدالدار را برانگیخت و در پی آن، همانند دیگر مسلمانان، تحت آزار و شکنجه قرار گرفت؛ امّا او هم چنان بر عقیده خود پایدار ماند. شگنجهگر او امیّة* بنخلف بود. او بتی را در برابرش گرفت و گفت: آیا این خدای تو نیست؟ ابوفکیهه پاسخ داد: خدای من کسی است که من، تو و این بت را آفریده است. امیه با شنیدن این سخن، سخت برآشفت و گلوی ابوفکیهه را فشرد. در این هنگام ابیّ* بنخلف به برادرش امیه گفت: بر آزارش بیفزا تا محمّد با جادوی خود او را خلاص کند. «12» وی پس از مدتها شکنجه و آزار، به دست ابوبکر* خریداری و آزاد شد؛ (1). انسابالاشراف، ج 1، ص 220؛ اسدالغابه، ج 1، ص 264
(2). انسابالاشراف، ج 1، ص 220؛ الروضالانف، ج 3، ص 392
(3). تفسیر قرطبی، ج 10، ص 117
(4). الروضالانف، ج 3، ص 392
(5). الطبقات، ج 4، ص 92
(6). البدایة و النهایه، ج 3، ص 84
(7). مجمعالبیان، ج 6، ص 595
(8). روحالمعانی، مج 8، ج 14، ص 344
(9). تفسیر قمی، ج 1، ص 422
(10). مجمعالبیان، ج 6، ص 595
(11). انسابالاشراف، ج 1، ص 220؛ اسدالغابه، ج 1، ص 264
(12). انسابالاشراف، ج 1، ص 220؛ اسدالغابه، ج 1، ص 264
امّا آزارش همچنان ادامه یافت تا در هجرت* دوم مسلمانان به حبشه، با آنان همراه شد. «1»
ابوفکیهه در شأن نزول
برخی مفسران، نام ابوفکیهه را در ذیل 4 آیه قرآنی آوردهاند:
1. آیه 103 نحل/ 16: «و لَقَد نَعلَمُ انَّهُم یَقولونَ انَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذی یُلحدونَ الَیهِ اعجَمیّ و هذا لِسانٌ عَرَبیٌّ مُبین و ما میدانیم که آنان میگویند: جز این نیست که بشری به او میآموزد. زبانِ آن کس که این نسبت را به او میدهند، گنگ و نارسا است؛ در حالی که این قرآن به زبان عربیِ روشن است.» طبق برخی اقوال، منظور از اعجمی، ابوفکیهه است. قریش بر این عقیده بود که پیامبر صلی الله علیه و آله از علوم وی بهره برده است؛ «2» افزون بر پاسخ صریح قرآن* ابوفکیهه نیز پندار آنان را باطل شمرده، گفت: این پیامبر است که اسلام را به ما میآموزد. «3»
2. آیه 4 فرقان/ 25: «وقالَ الَّذینَ کَفَروا ان هذا الّا افکٌ افتَرهُ واعانَهُ عَلَیهِ قَومٌ ءاخَرُونَ فَقَد جاءو ظُلمًا وزورا و کسانی که کافر شدند، گفتند: این قرآن جز دروغی که محمد بافته نیست و گروهی دیگر او را بر ایِ انجام آن یاری کردهاند. به راستی که ستم و دروغی ناروا آوردهاند.» آلوسی در روایتی آورده است که قریش بر این باور بود که ابوفکیهه، عدّاس و حبر که همگی اهل کتاب بودند، به پیامبر صلی الله علیه و آله در آوردن و ساختن قرآن یاری رسانده، تاریخ امّتهای پیشین را به وی آموختهاند؛ سپس حضرت با عبارتهای خود آموزههای آنان را] نقل کرده است. آیه پیشین، آن را ستم و دروغی ناروا شمرد. «4»
3. نقل است که گروهی از تازه مسلمانان، از جمله ابوفکیهه گاه بر اثر شکنجههای فراوان، بیهوش شده، بی اختیار سخنان کفرآمیز میگفتند؛ «5» از این رو آیه 110 نحل/ 16 (1). الطبقات، ج 4، ص 92
(2). تفسیر قمی، ج 1، ص 422
(3). روحالمعانی، مج 8، ج 14، ص 344
(4). همان، مج 10، ج 18، ص 344
(5). الدر المنثور، ج 5، ص 171
ا
درباره آنان فرو فرستاده شد: «ثُمَّ انَّ رَبَّکَ لِلَّذینَ هاجَروا مِن بَعدِ ما فُتِنوا ثُمَّ جهَدوا و صَبَروا انَّ رَبَّکَ مِن بَعدِها لَغَفورٌ رَحیم امّا پروردگار تو نسبت به کسانی که پس از فریب خوردن (به ایمان بازگشتند) و هجرت و جهاد و پایداری کردند، آمرزنده و مهربان است» .
4. ابن اسحاق آیات 52- 54 انعام/ 6 را درباره جمعی از مسلمانان مستمند از جمله ابوفکیهه میداند که گرد پیامبر مینشستند و بزرگان قریش، همنشینی چنین افرادی را با حضرت استهزا* میکردند. خداوند در نکوهش قریش و بزرگداشت مسلمانان، چنین فرمود: «و لاتَطرُدِ الَّذینَ یَدعونَ رَبَّهُم بِالغَدوةِ و العَشیِّ … / و کسانی را که صبح و شام پروردگارشان را میخوانند و جز به ذات پاک او نظری ندارند، از خود دور مکن. نه چیزی از حساب آنها بر تو است و نه چیزی از حساب تو بر آنان تا ایشان را برانی و از ستمکاران باشی و این چنین بعضی از آنان را با بعض دیگر/ توانگران را با فقیران آزمودیم تا بگویند: آیا اینان هستند که خداوند از میان ما برگزیده و بر آنها منّت گذارده و نعمت ایمان بخشیده است؟ آیا خداوند، شاکران را بهتر نمیشناسد؟ هر گاه کسانی که به آیات ما ایمان دارند، نزد تو آیند، به آنان بگو: سلام* بر شما! پروردگارتان رحمت را بر خود فرض کرده است. هرکس از شما کار بدی از روی نادانی انجام دهد؛ سپس توبه و اصلاح و جبران کند، مشمول رحمت خدا میشود؛ چرا که او آمرزنده مهربان است» .
منابع
اسدالغابة فی معرفة الصحابه؛ انساب الاشراف؛ البدایة و النهایه؛ تفسیر القمی؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روحالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ الروض الانف؛ الطبقات الکبری؛ مجمعالبیان فیتفسیر القرآن.
ابوقی