گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران
جلد دوم
ارمیا علیه السلام‌


اشاره

ارمیا علیه السلام: از پیامبران بزرگ بنی‌اسرائیل در دوره سقوط اورشلیم به دست بُخْتُ نُصَّر
ارمیا ابن‌حلقیّا از پیامبران یهود در قرن 6- 7 قبل از میلاد بوده که در قرآن به‌طور صریح از او نامی به میان نیامده است؛ ولی منابع تاریخی و تفسیری و روایی در ذیل برخی آیات از او یاد کرده‌اند (بقره/ 2، 243، 246 و 259؛ اسراء/ 17، 4- 7؛ انبیاء/ 21، 11) که عمده این یادکردها درباره برخی حوادث سیاسی و اجتماعی یهود است. نام او در منابع اسلامی به‌گونه‌های متعدّدی گزارش شده است: ارمیا، ارمیاء، ارمیا، اورمیا و یرمیا. «1» واژه «یرمیا Jeremiah» در زبان عبری به معنای «رفعت یافته از سوی خدا، منصوب از سوی او، خدا تیر می‌افکند یا به زیر می‌اندازد» آمده است. «2»
ارمیا در عهد عتیق اهمّیّت ویژه‌ای داشته است و کتاب مستقلی به نام او در اسفار تورات* به چشم می‌خورد. او بنا به گزارش تورات در روستای عناتوت در نزدیکی اورشلیم (واقع در 6 کیلومتری شرق بیت‌المقدس* کنونی) از خانواده‌ای کهانت‌پیشه به دنیا آمد. سکونت خانواده او در منطقه‌ای موسوم به بنیامین*، «3» احتمالًا نشان‌دهنده انتساب وی به شاخه بنیامینی از بنی‌اسرائیل* است؛ گرچه ابن‌عساکر و ابن خلدون او را از سبط لاوی بن یعقوب دانسته‌اند. «4» برخی نیز احتمال داده‌اند او از نسل «ابیاتار شیلوی» کاهن عصر سلیمان است که به دستور وی به عناتوت تبعید شده بود. «5» (1)
. فتح‌الباری، ج 6، ص 309؛ تاریخ ابن‌خلدون، ج 2، ص 71؛ الدرالمنثور، ج 2، ص 29
(2). قاموس الکتاب المقدس، ص 40؛ دائرةالمعارف، بستانی، ج 3، ص 222
(3). کتاب مقدس، ارمیا، 1: 1- 3
(4). تاریخ دمشق، ج 8، ص 27؛ تاریخ ابن‌خلدون، ج 2، ص 116
(5). الکتاب المقدس، ص 1637

تاریخچه نبوّت ارمیا

ارمیا در دوره افول آشوریان و به قدرت رسیدن بابلیان و رقابت آن دو امپراتوری با حکومت مصر می‌زیسته است. دوره حیات او به دلیل هم زمانی با تبعید یهودیان به بابل، نقطه عطف مهمّی در تاریخ یهود* به شمار می‌رود.
تجزیه کشور یهودیّه به دو بخش شمالی و جنوبی و جنگ‌های پیاپی میان آن‌ها و رواج شرک و ستم و بت‌پرستی میان یهودیان و ضعف و بحران اقتصادی، همگی سبب زوال قدرت و انحطاط سیاسی و فرهنگی و اجتماعی آنان شده و رونق و اقتدار زمان سلیمان را از بین برده بود. در این دوره، شاهد ظهور پیامبران مصلحی هستیم که عمده آموزه‌های آنان صبغه‌ای اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی داشت. این پیامبران، در کنار پند مردم، به پیش‌گویی حوادث اسف‌بار آینده یهود به صورت عذاب خداوند پرداخته، بدین وسیله، آنان را از عواقب شوم کردارهایشان بیم می‌دادند. این پیامبران، در عین حال، پس از توبیخ مردم و ابلاغ انذار و عذاب زودرس الهی، آنان را به آینده‌ای روشن در عصر ظهورِ نجات دهنده‌ای بزرگ، مژده می‌دادند. اشعیای نبی سرسلسله این پیامبران به شمار می‌رود که احتمالًا ارمیای نبی نیز با توجّه به فاصله کم تاریخی میان آن دو از او متأثّر بوده است؛ گرچه از نگاه کلامی هر دو پیامبر از یک سرچشمه که همان وحی خداوندی است، اثر پذیرفته‌اند. اشعیا و ارمیا همواره از همگرایی با مصر در برابر حملات آشوریان و پس از آن‌ها بابلیان پرهیز داده و به نوعی، بی‌طرفی در نزاع‌های امپراتوری‌های بزرگ همسایه جهت محافظت از اورشلیم سفارش می‌کردند؛ «1» البتّه این رویکرد آن‌ها صبغه‌ای وحیانی و نه صرفاً سیاسی داشت.
ارمیا هم‌زمان با پادشاهی یوشیا به نبوّت می‌رسد «2» (628 ق. م.). یوشیا با دست یافتن به نسخه‌ای مفقود از شریعت موسی*، تصمیم می‌گیرد در یهودیّه به اصلاحات گسترده (1). تاریخ تمدن، ج 1، ص 350- 372
(2). کتاب مقدس، ارمیا، 1: 1

مذهبی و فرهنگی و اجتماعی دست زند. «1» فعّالیّت چشمگیری از ارمیا در این دوره گزارش نشده، جز آن که برخی احتمال داده‌اند او نیز در جریان اصلاحات با پادشاه همکاری داشته است. «2» برخی نیز ارمیا را فرزند همان حلقیای کاهن دانسته‌اند که اسفار تورات را یافته و در اختیار یوشیا قرار داده است. «3» گفت و گوها و مناجات‌های ارمیا با خداوند در آغاز دوره رسالتش به این دوره مربوط می‌شود که در بخش‌های نخست سِفْر او گرد آمده است. جانشینان یوشیا با اعتماد به قدرت مصر در برابر خطر بُختُ* نُصَّر به‌سوی امپراتوری غربی گراییده و به شیوه کفرآمیز و ستم‌گرانه شاهان پیش از یوشیا بازگشتند. فعّالیّت عمده ارمیا در دوره این پادشاهان تا تخریب اورشلیم به دست بُختُ نُصَّر است. «4» او که اخلاق مردم را فاسد و زمامداران را ستمگر و بی‌سیاست و ملّت را در انحطاط مذهبی و ملّی و ضعف سیاسی می‌دید، در هر مکان، از خانه خدا تا کوچه و بازار و به هر وسیله و بیان ممکن به اندرز مردم پرداخته، از هجوم بُختُ نُصَّر و تخریب اورشلیم خبر می‌داد تا آن که تصوّر مزدوری بابل* و خیانت به میهن درباره او پدید آمده و از سوی کاهنان، امیران و پیامبران دروغین، مورد آزار فراوان قرار گرفت و تا مرز کشته شدن پیش رفت. «5» او پادشاه و بزرگان یهود و عموم مردم را به دلیل نقض احکام روز شنبه و پرستش رب النّوع خورشید و گناهان دیگر توبیخ می‌کرد.
پیامبران دروغین از روی فریب در برابر انذارهای او، مردم را به امیدهای نابجا مژده داده، نعمت و آسایش را برای یهودیان در آینده نزدیک پیش‌بینی می‌کردند؛ ازاین‌روی ارمیا، به پیامبر شرّ لقب یافته بود و مردم از او بیزاری جسته، نفرینش می‌کردند. «6» گریه و اندوه فراوان او بر قومش از وی پیامبری گریان و اندوهناک به نمایش (1). همان، دوم پادشاهان، 22- 23؛ دوم تواریخ، 34- 35
(2). قاموس الکتاب المقدس، ص 40- 41
(3). الله والانبیاء فی التوراه، ص 526
(4). دایرةالمعارف، بستانی، ج 3، ص 223- 226
(5). تاریخ تمدن، ج 1، ص 377
(6). دایرةالمعارف، بستانی، ج 3، ص 224

گذاشته است: «کاش که سر من آب بود و چشمانم چشمه اشک، تا روز و شب بر کشتگان دختر قوم خود می‌گریستم» . «1»
در این میان، حمله نخست بُختُ نُصَّر و اسارت بزرگان یهود به همراه پادشاهان یهویاقیم نیز در اصلاح مردم، حاکمان و کاهنان بی تأثیر بود تا آن که مدّتی بعد در اثر استقلال خواهی صدقیا، پادشاه دست‌نشانده بابل و بی‌توجّهی او به اندرزهای ارمیا، بُختُ نُصَّر بار دیگر به اورشلیم حمله برده، شهر را به آتش کشید، و هیکل سلیمان را تخریب کرد و انبوهی از یهودیان را به اسیری به بابل برد. «2» (7- 586 ق. م.) ارمیا به فرمان او از زندان کاخ صدقیا نجات یافت و با او به نیکی رفتار شد. «3» اندکی بعد، مردم باقی‌مانده در اورشلیم با کشتن جدلیا، شاه دست‌نشانده بُختُ نُصَّر بار دیگر بر بابل شوریده، به رغم مخالفت ارمیا او را به اجبار با خود به مصر بردند. «4» سرنوشت او از این دوره به بعد در هاله‌ای از ابهام است. برخی او را در مصر مدفون می‌دانند و برخی دیگر از مرگ او در بابل خبر می‌دهند. پاره‌ای گزارش‌ها نیز از سنگسار شدن وی به دست یهودیان مهاجر به مصر حکایت دارد. برخی از مسیحیان نیز به استناد عبارتی از رساله عبرانیان در عهد جدید، «5» به شهادت آن پیامبر اعتقاد دارند؛ در مقابل، عدّه‌ای دیگر او را هم‌چنان زنده پنداشته، بازگشت او را به این جهان از بهشت برین باور دارند. «6»

پیام نبوی ارمیا

رسالت ارمیا، پیام انتقام خدا از ملّتی گنه‌کار است. سخن خداوند در دوره غضب او بر بنی‌اسرائیل بر وی نازل می‌شود تا چونان آتشی بر آنان شعله افکند. این رسالت سنگین و آن مردم نافرمان از هر سو بر او فشار می‌آورد؛ بدین سبب سفر او از مناجات‌های سوزناک و پرتلاطم با خداوند سرشار است. «7» او مردی تنها میان مردمی نادان بود که او را به درستی درنیافته بودند و به وی افترا می‌بستند و ستم می‌کردند و او جز خدا پناه دیگری نداشت؛ ازاین‌روی در کتاب وی به احساس شدید مسؤولیّت در برابر خداوند و گوهر پیوند انسان با خدا برمی‌خوریم. پیام او، پیام معنویّت و عرفان است؛ عهد خدا را به مردم (1). کتاب مقدس، ارمیا، 8: 23؛ تاریخ تمدن، ج 1، ص 377
(2). کتاب مقدس، دوم پادشاهان، 24- 25؛ دوم تواریخ، 36
(3). همان، ارمیا، 39: 11- 14
(4). همان، 43: 2- 5
(5). همان، عبرانیان، 11: 37
(6). دایرةالمعارف، بستانی، ج 3، ص 226- 227
(7). کتاب مقدس، دوم ارمیا، 1- 5: 1- 20

یادآور می‌شود و بلای قریب‌الوقوع را از روی عصیان و طغیان ملّت می‌شمرد، نه آن که حادثه‌ای تصادفی باشد. او از نگاه سطحی و ظاهری به دین و آیین و بسنده کردن به اصلاحات ظاهری پرهیز داده، به امتداد اصلاح و بازسازی دینی تا اعماق درون دعوت می‌کند؛ چرا که خدا فقط به قلب آدمیان می‌نگرد و فقط روزه انسانی پاک و قربانی دلی وارسته را می‌پذیرد؛ پس دل‌ها را از شهوت گناهان تن بشویید و او را خدمتی شایسته کنید. ارمیا، جریان دین و مذهب را از سطح قومی و قبیله‌ای به رابطه‌ای معنوی میان همه انسان‌ها با خدای خویش، تعالی می‌بخشد؛ پس چه بسا هیکل خداوند از میان رفته، خراب شود و ملّت خدا کشته و اسیر شوند و مملکت خدا سقوط کند؛ امّا باز بندگی انسان و دیانت او در برابر خدای خویش در هر حال محفوظ است. تصوّر نادرست امّت برگزیده خدا در این رویکرد از هم فرو می‌پاشد. ملّت خدا هر ملّتی است که حریم او را پاس دارند.
آن‌چه او می‌خواهد، اورشلیم مستقل و مقتدر نیست؛ بلکه مردمی امین و خداخواه است؛ پس هر انسانی از هر نژاد و خون و رنگ و جنسیّتی با خدای خود رابطه‌ای ویژه دارد. این نوع نگاه، زمینه ساز پیدایش عهد جدید است که دل‌های آدمیان در آن، واسطه میان خدا و انسان قرار می‌گیرد؛ ازاین‌رو مسیحیان او را مژده رسان ظهور عهد جدید به دست عیسی می‌دانند. «1» پیامبران پس از ارمیا، مانند حزقیال و اشعیای دوم «2» و به ویژه زکریا نیز رویکرد نبوی او را دنبال کرده‌اند تا آن جا که برخی مسیحیان، روح ارمیا را در زکریا* جاری شمرده‌اند. «3»

ارمیا در عهد عتیق‌

در دوره ارمیا، پیامبران دروغین بسیاری نیز حضور داشتند و این سبب می‌شد تا مردم در ادّعای او با دیده تردید بنگرند؛ امّا سرانجام متألّهان یهود در بازگشت از تبعید بابل تصمیم گرفتند او را از پیامبران الهی برشمرده و افزون بر سخنانش، تاریخ زندگی او را نیز (1). قاموس‌الکتاب المقدس، ص 53- 54؛ تاریخ تمدن، ج 1، ص 369- 379
(2). تاریخ تمدن، ج 1، ص 378- 379
(3). دایرةالمعارف، بستانی، ج 3، ص 227

در تورات به صورت پیامبری الهی درج کنند. «1» کتاب ارمیا یک بار به وسیله شاگردش باروک، تدوین یافته، در بیت ایل در حضور مردم بر همگان خوانده شد؛ ولی پادشاه یهویاقیم از آن سخنان ناخشنود شد و آن صحیفه را پاره پاره کرد؛ آن گاه او با همیاری باروک به نگارش دوباره آن پرداخت. «2»
سِفْر او شامل موضوعات ذیل است: مناجات‌های دوره آغاز رسالت، گفت و گوها و منازعاتش با کاهنان و بزرگان و پیامبران دروغین، درد دل و شکایت به خدا از سختی بار رسالت، اندرزها و پندهای اخلاقی و پیام‌های معنوی، بیم دهی از نزول عذاب الهی و سقوط اورشلیم، توبیخ و انتقاد شدید از مردم گنه‌کار اورشلیم و فساد اخلاقی یهود و دعوتشان به توبه، دعوت به گوهر معنوی و اخلاقی دین در انجام مناسک و آداب مذهبی، دعوت به توحید و انتقاد از آیین‌های شرک آلود اقوام همسایه، گریه واندوه بر سرانجام شوم اورشلیم، نامه‌ای به تبعیدیان بابل جهت تقویت روحیّه آن‌ها و سفارش ایشان به حفظ دین در آن محیط، برخی گزارش‌های مهمّ تاریخی از آن دوره، خبر از افول و نابودی همه اقوام و تمدّن‌های بزرگ، خبر از آینده‌ای روشن در پایان حوادث اسف بار جهان.
افزون بر سِفر ارمیا، سِفر مراثی نیز در ترجمه یونانی، معروف به سبعین به او نسبت داده شده و مرثیه پنجم آن به دعای ارمیا نام گذاری شده است. این سِفْر گرچه از دیرباز میان متألّهان یهودی و مسیحی به ارمیا منسوب بوده، وجود برخی سخنان ناسازگار با دیدگاه‌های ارمیا سبب تردید برخی معاصران در این انتساب شده است. نامه دیگری نیز از ارمیا خطاب به اسیران یهودی بابل در پایان سفر باروک ثبت شده که صحّت آن نیز مورد تردید است و از مجموعه اپوکریفایی عهد عتیق به‌شمار می‌رود. بخش‌هایی از سِفر مزامیر «3» به اضافه برخی متون اپوکریفایی دیگر نیز به ارمیا نسبت داده می‌شود. «4» دیدگاه عهد عتیق درباره ارمیا از نگاهی کلّی متأثّر از رویکرد کلامی یهود به خداوند با طبیعتی شبه بشری و پدیده نبوّت به مثابه واقعیّتی عادی و محسوس و شخصیّت پیامبران (1). الکتاب المقدس، ص 1636- 1637
(2). کتاب مقدس، ارمیا، 36: 1- 32
(3). دایرةالمعارف، بستانی، ج 3، ص 227
(4). قاموس الکتاب المقدس، ص 55- 56؛ کتاب مقدس، مراثی ارمیا، 1- 5
اعلام قرآن، ج‌2، ص: 64
به صورت انسان‌هایی معمول با همه واکنش‌ها و افت و خیزهای بشری است که به‌طور طبیعی، واکنش انتقادی متألّهان مسلمان را در پی داشته است. «1»

ارمیا در منابع اسلامی‌

منابع تاریخی و تفسیری اسلامی از آن جا که نام ارمیا در قرآن به صراحت نیامده و حوادث زندگی او به تفصیل مورد توجّه قرار نگرفته، از گزارش‌های تورات و باورهای یهودیان و مسیحیان درباره این پیامبر، تأثیر بسیاری پذیرفته‌اند. در این میان، نقش «وهب‌بن منبه» در ورود بخش گسترده‌ای از اسرائیلیات درباره این شخصیّت بنی‌اسرائیل نیز حائز اهمیت است. در عین حال، انعکاس دیدگاه یهودی و مسیحی درباره این پیامبر در منابع اسلامی به‌طور دقیق صورت نپذیرفته و در نتیجه، ابهام‌ها و تعارض‌های بسیاری درباره این پیامبر پدید آورده است. «2» برخی او را همان عزیر* پیامبر دانسته‌اند که پس از مرگی 100 ساله دوباره زنده شد «3» و عدّه‌ای دیگر تحت تأثیر وهب بن منبه، او را همان خضر* نبی معرّفی کرده «4» و از پیامبران پس از موسی شمرده‌اند که در آیه 87 بقره/ 2 از آن‌ها یاد شده است «5» : «و لَقَد ءاتَینا موسَی الکِتبَ و قَفَّینا مِن بَعدِهِ بِالرُّسُلِ» . در همین جهت، برخی دیگر از تفاسیر، ذیل داستان ملاقات موسی با مردی حکیم در آیه 65 کهف/ 18، از ارمیا یاد کرده‌اند «6» و در روایاتی دیگر از او در جایگاه پیامبر دوره پس از شهادت یحیی* بن زکریا نام برده شده است. «7» مفسّران بر اساس این مجموعه روایات متعارض، داستان‌های متعدّدی از قرآن را بر او حمل کرده‌اند. در مقابل، برخی دیگر از مفسّران به این قبیل روایات با دیده تردید نگریسته «8» و دسته‌ای از آن‌ها را تضعیف سندی و محتوایی کرده و به (1). الهدی الی دین‌المصطفی، ج 1، ص 154
(2). 79. p، VIV، maLsI foaidepoL cycnE. 1
(3). تفسیر عبدالرزاق، ج 1، ص 358؛ جامع البیان، مج 3، ج 3، ص 41؛ مجمع البیان، ج 2، ص 639
(4). جامع‌البیان، مج 3، ج 3، ص 41؛ مجمع‌البیان، ج 2، ص 639؛ تفسیر قرطبی، ج 3، ص 188
(5). تاریخ دمشق، ج 8، ص 33؛ الدرالمنثور، ج 1، ص 86
(6). زاد المسیر، ج 5، ص 167
(7). تاریخ دمشق، ج 64، ص 210؛ البدایة والنهایه، ج 2، ص 26
(8). المیزان، ج 2، ص 378

اسراییلی بودن آن‌ها تصریح داشته‌اند. «1»
داستان ارمیا با روایتی از حسن بصری آغاز می‌شود که درباره زهد و پارسایی او است. وی در این روایت، فرزند پادشاهی معرّفی شده که به رغم اصرار پدر، از ازدواج پرهیز می‌کرده و به کناره‌گیری از مردم تمایل داشته است تا آن که سرانجام وحی الهی بر او نازل شد. «2» ادامه داستان از زبان وهب است که تشابه بسیاری با گزارش سفر ارمیا دارد.
خداوند از انتخاب وی به نبوّت پیش از تولّدش و رسالت بزرگ او یاد می‌کند و برای ارشاد و هدایت پادشاه و عموم بنی‌اسرائیل به سویشان روانه‌اش می‌سازد. ارمیا از ناتوانی خویش در انجام این مسؤولیّت بزرگ به خدا شکوه می‌برد و از او یاری می‌خواهد.
خداوند از قدرت بی‌نهایت خویش و اراده بی‌تغییر خود و حمایت مدامش از ارمیا و همراهی‌اش با او در انجام این مسؤولیّت یاد می‌کند و پس از گناهان و فساد اقشار گوناگون بنی‌اسرائیل از پادشاهان، کاهنان، عابدان و … سخن گفته، سرانجام از عذاب سخت خویش با فرستادن پادشاهی ستمگر برای تخریب اورشلیم خبر می‌دهد. ارمیا با شنیدن این پیام، فریاد می‌کشد و پیراهن پاره می‌کند و خاکستر بر سر می‌فکند و به سان روایت توراتی، به بدبختی خویش نفرین می‌فرستد. خداوند بر حال وی تأسف خورده، به او دلداری می‌دهد که عذاب خود را پیش از رضایت ارمیا بر آنان فرو نفرستد تا آن که مدّتی بعد بر گناهان و طغیان بنی‌اسرائیل افزوده، و بُخت نُصَّر به‌سوی اورشلیم روانه می‌شود. در همین هنگام، فرشته‌ای در لباس آدمی نزد ارمیا آمده، از او درباره خانواده ناسپاس خویش که پاسخ همه محبّت‌هایش را به دشمنی داده‌اند، شکایت می‌برد. ارمیا پس از دو بار سفارش به مدارا و نرمی، بار سوم که از فساد و آلودگی اخلاقی آن خانواده باخبر می‌شود، خشم آن شخص را از روی حق و عدل می‌شمرد و بر آنان نفرین فرستاده، عذاب خداوند را برایشان می‌خواهد. در همین آن، صاعقه‌ای بر بیت المقدس فرود می‌آید و آن را به آتش می‌کشد و خداوند ارمیا را از حقیقت ماجرا آگاه می‌سازد. در این هنگام، ارمیا (1). تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 27- 28؛ قصص‌الانبیاء، ابن‌کثیر، ص 421؛ اسرائیلیات والموضوعات، ص 234- 237
(2). تاریخ دمشق، ج 8، ص 34

میان پرندگان آسمان به پرواز آمده؛ سپس دیگر حوادث هجوم بُختُ نُصَّر رخ می‌دهد. «1» در روایتی دیگر از کعب، تفصیل بیش‌تری از ماجرای سخنان ارمیا با خدا و ابلاغ پیامش به مردم و زندانی شدن وی داده شده است که شباهت بسیاری با گزارش‌های سِفْر ارمیا دارد؛ سپس در روایتی دیگر از وهب به آزادی ارمیا از زندان پادشاه یهود به دست بُختُ نُصَّر اشاره، «2» و جریان هجرت یهودیان به مصر نیز در برخی منابع نقل شده است. «3» در برخی روایات نیز از ملاقات ارمیا با دانیال در زندان بُختُ نُصَّر در بابل به شیوه‌ای اعجازگونه یاد شده است. «4» برخی نیز ارمیا را جزو اسیران یهود در بابل دانسته‌اند. «5» ماجرای گفت و گوی خدا با ارمیا و ابلاغ پیام عذاب الهی بر بنی‌اسرائیل و ملاقات وی با بُختُ نُصَّر در منابع شیعی نیز به نقل از امام صادق علیه السلام حکایت شده است که با گزارش تورات تقارب بسیاری دارد، جز آن که در پایان، از ماجرای منسوب به عزیر یاد شده است. ادامه داستان ارمیا به چند ماجرای قرآنی ارتباط دارد:
1. ارمیا و مرگ صد ساله: بنا به برخی روایات سنّی «6» و شیعه، «7» ارمیا پس از خراب‌شدن بیت‌المقدّس یا هنگام بازگشت از مصر، با مقداری آب وغذا به‌راه می‌افتد و در گوشه‌ای بیرون شهر با نگاه به خرابه‌های آن از خود می‌پرسد: چگونه خداوند این شهر «8» یا این جمع مردگان را پس از مرگ و نابودی دوباره برپا می‌دارد: «او کالَّذی مَرَّ عَلی قَریَةٍ و هِیَ خاوِیَةٌ عَلی عُروشِها قالَ انّی یُحیی هذِهِ اللَّهُ بَعدَ مَوتِها» (بقره/ 2، 259)، آن‌گاه خداوند او را 100 سال می‌میراند؛ سپس دوباره در دوره بازگشت بنی‌اسرائیل از تبعید بابل و آبادی مجدّد اورشلیم به حیات باز می‌گرداند: «فَاماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَم (1). تاریخ طبری، ج 1، ص 321؛ تاریخ دمشق، ج 8، ص 34- 41؛ قصص‌الانبیاء، ابن‌کثیر، ص 432- 436
(2). قصص‌الانبیاء، ابن کثیر، ص 436- 438
(3). قصص‌الانبیاء، راوندی، ص 225؛ تاریخ طبری، ج 1، ص 316
(4). الفرج بعد الشده، ج 1، ص 18؛ تاریخ دمشق، ج 8، ص 32
(5). البدء والتاریخ، ج 30، ص 115
(6). المعارف، ص 48؛ تفسیر قرطبی، ج 3، ص 188؛ الدرالمنثور، ج 2، ص 29
(7). تفسیر قمی، ج 1، ص 117؛ تفسیر عیاشی، ج 1، ص 140- 141؛ وسائل‌الشیعه، ج 16، ص 142- 143
(8). تاریخ طبری، ج 1، ص 317

لَبِثتَ قالَ لَبِثتُ یَومًا او بَعضَ یَومٍ … » (بقره/ 2، 259). در روایتی از وهب بن منبه پس از نقل ماجرای مذکور، برای ارمیا حیاتی طولانی قائل شده و او را هم‌چنان زنده شمرده‌اند. «1»
صرف نظر از روایات درباره شخصیّت قرآنی ارمیا، میان مفسّران اختلاف نظر پدید آمده است. ازابن عباس، قتاده و برخی دیگر از مفسّران نخستین «2» و هم‌چنین در روایاتی از امام علی علیه السلام «3» و امام صادق علیه السلام «4» نقل شده که آیات مورد بحث، درباره عزیر هستند. فیض کاشانی برای حلّ تعارض روایات، احتمال داده که ماجرای مذکور به‌طور جداگانه درباره هر یک از عزیر و ارمیا اتّفاق افتاده است. «5» برخی نیز با استناد به سیاق آیات که درباره منکران رستاخیز است، آیه مزبور را مربوط به انسانی کافر و نه پیامبری مؤمن شمرده‌اند. «6»
2. ارمیا و فساد بنی‌اسرائیل: ماجرای حمله بُختُ نُصَّر در روایات اسلامی، به‌طور معمول ذیل آیه 4- 7 اسراء/ 17 نقل می‌شود: «و قَضَینا الی بَنی‌اسرءیلَ فِی الکِتبِ لَتُفسِدُنَّ فِی الارضِ مَرَّتَینِ … * فَاذا جاءَ وَعدُ اولهُما بَعَثنا عَلَیکُم عِبادًا لَنا اولی بَأسٍ شَدیدٍ … * … فَاذا جاءَ وَعدُ الأخِرَةِ لِیَسوءوا وُجوهَکُم … » .
در این آیات، از دو دوره افساد بنی‌اسرائیل و دوبار انتقام الهی از آنان یاد شده است.
برخی، دوره نخست افساد را به زندانی ساختن ارمیا و کشتن زکریا مربوط دانسته «7» و عدّه‌ای دیگر، دوره دوم را مربوط به حبس و شکنجه ارمیا شمرده‌اند. «8» از سوی دیگر، در برخی روایات، از ماجرای حمله بُختُ نُصَّر پس از قتل یحیی‌بن زکریا خبر داده شده و آن حادثه را انتقام خداوند از قاتلان و رضایت‌دهندگان به مرگ یحیی علیه السلام شمرده‌اند. «9»
هارون‌بن خارجه در روایتی از امام صادق علیه السلام به این ماجرا اشاره کرده و هم‌چنین داستانی افسانه‌وار درباره ملاقات ارمیا با بُختُ نُصَّر در کودکی و گرفتن امان نامه‌ای از او نقل کرده است که اعتبار و صحّت آن روایت را مورد سؤال قرار می‌دهد. «10» این روایات ناسازگار با واقعیّات تاریخی سبب شده تا برخی مورّخان اسلامی از قبیل طبری و ابن‌اثیر آن‌ها را (1). جامع‌البیان، مج 3، ج 3، ص 49؛ مج 9، ج 15، ص 50- 52؛ تاریخ طبری، ج 1، ص 324
(2). معانی القرآن، ج 1، ص 277- 278؛ مجمع البیان، ج 2، ص 639؛ تفسیر قرطبی، ج 3، ص 187
(3). تفسیر عیاشی، ج 1، ص 141؛ مجمع‌البیان، ج 2، ص 639؛ تفسیر ابن کثیر، ج 1، ص 322
(4). التبیان، ج 2، ص 320؛ روضةالواعظین، ص 14؛ بحارالانوار، ج 7، ص 34
(5). الصافی، ج 1، ص 292؛ کنزالدقائق، ج 2، ص 426
(6). زادالمسیر، ج 1، ص 292؛ تفسیر بیضاوی، ج 1، ص 219؛ کنزالدقائق، ج 2، ص 426
(7). الکشاف، ج 2، ص 649؛ جوامع الجامع، ج 1، ص 744؛ غریب القرآن، ص 277
(8). المعارف، ص 47
(9). بحارالانوار، ج 14، ص 356
(10). تفسیر قمی، ج 1، ص 113- 115؛ بحار الانوار، ج 14، ص 356- 357

نقد کنند «1» و برخی مفسّران نیز برای جداساختن حوادث گوناگون تاریخی، به تبیین و تمییز دو دوره افساد بنی‌اسرائیل و دو بلای خداوند بر آن‌ها بپردازند. «2» علّامه مجلسی با توجّه به تعارض روایات در منابع شیعی، بدون در نظر گرفتن گزارش‌های تاریخی و احتمالًا تحت تأثیر ثعلبی در عرائس به این احتمال دامن زده است که بخت نُصَّر، عمری دراز داشته و در دو دوره بلند مدّت به اورشلیم حمله کرده است. «3» در همین جهت نیز از دو بخت نُصَّر یاد شده که یکی در عهد ارمیا و دیگری در عهد یحیی بوده است. «4»
3. ارمیا و معجزه احیای مردگان: برخی منابع کلامی شیعه در اثبات عقیده رجعت، به ماجرای زنده شدن هزاران نفر از بنی‌اسرائیل پس از مرگ ناگهانی استدلال و ارمیا را پیامبر آنان معرّفی کرده‌اند. شیخ صدوق از این ماجرا چنین حکایت می‌کند: آنان که از بیماری طاعون رنج می‌بردند، برای رهایی از آن، همگی از شهر خارج شده، به ساحل دریا پناه می‌برند؛ آن‌گاه فرمان مرگ از سوی خداوند بر آنان فرود می‌آید؛ سپس ارمیا با گذر از جمع مردگان به خداوند روی کرده و از او حیاتی دوباره را برای آنان خواستار می‌شود و بدین ترتیب، همگی به حیات باز می‌گردند «5» : «الَم تَرَ الَی الَّذینَ خَرَجوا مِن دِیرِهِم و هُم الوفٌ حَذَرَ المَوتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ موتوا ثُمَّ احیهُم» . (بقره/ 2، 243) در منابع دیگر، نام این پیامبر، حزقیل یاد شده است. «6»
4. ارمیا و جالوت: در روایتی از هارون بن خارجه از امام باقر علیه السلام نقل شده که ارمیا همان پیامبر دوره جالوت* بوده که مردم از او تعیین پادشاهی را درخواست کرده بودند تا به رهبری او به مبارزه با جالوت برآیند. او نیز طالوت* را به فرمان خداوند برای این امر برمی‌گزیند «7» : «الَم تَرَ الَی المَلَإِ مِن بَنی‌اسرءیلَ مِن بَعدِ موسی اذ قالوا لِنَبِیّ لَهُمُ ابعَث لَنا مَلِکًا نُقتِل فی سَبیلِ اللَّهِ … * و قالَ لَهُم نَبِیُّهُم انَّ اللَّهَ قَد بَعَثَ لَکُم طالوتَ مَلِکًا» . (1)
. تاریخ طبری، ج 1، ص 347؛ الکامل، ج 1، ص 198- 206
(2). المعارف، ص 47؛ تفسیر قرطبی، ج 10، ص 141؛ مجمع البیان، ج 6، ص 614
(3). بحارالانوار، ج 14، ص 355
(4). اثبات‌الوصیه، ص 86- 87
(5). الاعتقادات، ص 60- 61؛ بحارالانوار، ج 53، ص 128
(6). مجمع‌البیان، ج 2، ص 604؛ تفسیر عیاشی، ج 1، ص 131؛ البرهان، ج 1، ص 503
(7). تفسیر قمی، ج 1، ص 108؛ الصافی، ج 1، ص 274؛ بحارالانوار، ج 13، ص 439

(بقره/ 2، 246- 247) نام این پیامبر در روایات دیگر که شهرت بیش‌تری دارند، اشموئیل یاد شده است. «1»
5. ارمیا و عذاب خدا بر اهل حجاز: قرطبی، ذیل آیه 11 انبیاء/ 21 «و کَم قَصَمنا مِن قَریَةٍ کانَت ظالِمَةً» ارمیا را پیام‌آور نزول غضب خداوند بر عرب‌های حجاز می‌داند.
آنان که طغیان و فساد را به سرحدّ نهایی رسانده، و پیامبرشان را کشته بودند، مورد غضب خدا قرار گرفتند و ارمیا از سوی خدا نزد بخت نُصَّر آمده، او را برای انتقام از ایشان به آن دیار می‌فرستد. خداوند پیش از حمله بخت نُصَّر به ارمیا مأموریّت می‌دهد که معدبن عدنان، جدّ پیامبر را از جزیرةالعرب خارج سازد. «2» به ماجرای نجات معدبن‌عدنان به‌گونه‌ای افسانه‌وار و گسترده در منابع اسلامی توجّه شده است «3» و او را در زمره پیامبرانی برشمرده‌اند که مژده ظهور پیامبر اسلام را داده‌اند. «4» مورّخان اسلامی، سلسله نسب پیامبر تا عدنان را نیز برگرفته از کتاب برخیا یا بورخ، کاتب ارمیا دانسته‌اند. «5» احتمالا برخیا یا بورخ، واژه معرب باروک است که در عهد عتیق، شاگرد ارمیا و یکی از پیامبران بنی‌اسرائیل معرّفی شده است. نقش مژده رسانی ارمیا در سروده‌های اسلامی نیز انعکاس یافته است. «6»
6. سرانجام ارمیا: در منابع اسلامی صرف نظر از روایاتی که او را همان خضر نبی دانسته، برای او عمری دراز می‌پندارند، در برخی روایات دیگر به‌گونه‌ای تصویر شده که قرین به شهادت است. در این دسته روایات به جریان سنگسار شدن وی به وسیله یهودیان مصر یا عرب‌های حجاز «7» اشاره، و روز شهادت او نیز در برخی منابع شیعی، 23 ذی‌قعده دانسته شده است. «8» ارمیا از عالمان دانش رمل و حروف شمرده شده «9» و در منابع تاریخی (1). مجمع البیان، ج 2، ص 610؛ المیزان، ج 2، ص 296- 297
(2). تفسیر قرطبی، ج 11، ص 182
(3). تاریخ طبری، ج 1، ص 327؛ المحبر، ص 6- 7؛ تاریخ ابن خلدون، ج 2، ص 161، 239، 299
(4). البدایة و النهایه، ج 6، ص 138؛ الدرالمنثور، ج 1، ص 86
(5). عمدةالطالب، ص 28؛ تهذیب‌الکمال، ج 1، ص 175؛ الطبقات، ج 1، ص 47
(6). الغدیر، ج 6، ص 39
(7). تاریخ ابن خلدون، ج 2، ص 107
(8). مستدرک سفینة البحار، ج 8، ص 556
(9). ینابیع الموده، ج 3، ص 198؛ کشف الظنون، ج 1، ص 912

متأثر از فرهنگ ایرانی، از زردشت به صورت شاگرد یا خدمت‌گزار یکی از شاگردان ارمیا یاد شده است. «1» افزون بر این، نقش‌های متعدّد دیگری نیز به ارمیا نسبت داده شده است:
آبادسازی مصر و پادشاهی بر آن پس از تخریب به دست بخت نُصَّر، «2» پنهان ساختن تابوت موسی «3» که در آخرالزمان از دریاچه طبریّه بیرون کشیده خواهد شد. «4»

منابع‌

اثبات الوصیه؛ اسرائیلیات والموضوعات فی کتب التفسیر؛ الاعتقادات؛ اللَّه والانبیاء فی‌التوراة والعهد القدیم؛ انوارالتنزیل و اسرار التأویل، بیضاوی؛ بحارالانوار؛ البدء والتاریخ؛ البدایة والنهایه؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ تاریخ ابن‌خلدون؛ تاریخ الامم والملوک، طبری؛ تاریخ تمدن، ویل دورانت؛ تاریخ مدینة دمشق؛ تاریخ الیعقوبی؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر جوامع الجامع؛ تفسیر الصافی؛ تفسیر عبدالرزاق؛ تفسیر العیاشی؛ تفسیر غریب القرآن؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن‌کثیر؛ تفسیر القمی؛ تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب؛ تهذیب الکمال؛ جامع البیان فی تفسیر آی القرآن؛ الجامع لأحکام القرآن، قرطبی؛ دائرةالمعارف بستانی؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روضة الواعظین؛ زادالمسیر فی علم التفسیر؛ الطبقات الکبری؛ عمدةالطالب فی انساب آل ابی‌طالب؛ الغدیر فی الکتاب و السنة والادب؛ فتح‌الباری شرح صحیح البخاری؛ الفرج بعد الشده؛ قاموس الکتاب المقدس؛ قصص الانبیاء، ابن‌کثیر؛ قصص الانبیاء، راوندی؛ الکامل فی التاریخ؛ کتاب مقدس؛ الکتاب المقدس؛ کشف الظنون؛ الکشاف؛ مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن؛ المحبر؛ مستدرک سفینةالبحار؛ المعارف؛ معانی القرآن، نحاس؛ معجم احادیث المهدی؛ معجم البلدان؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ وسائل‌الشیعه؛ الهدی الی دین المصطفی؛ ینابیع الموده..
.. ma LsI foai depoL cycnE (1). تاریخ طبری، ج 1، ص 317؛ البدایة والنهایه، ج 2، ص 51؛ تاریخ ابن خلدون، ج 2، ص 161
(2). معجم‌البلدان، ج 5، ص 140
(3). تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 65
(4). معجم احادیث المهدی، ج 1، ص 530- 531

ا