گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
اسرافیل‌


اشاره

اسرافیل: فرشته‌ای مقرّب، ابلاغ‌کننده فرمان الهی به دیگر فرشتگان، دمنده صور و از حاملان عرش الهی در قیامت
واژه إسرافیل را به صورتهای دیگری نیز از قبیل «اسرافین» ، «سرافین» و «سرافیل» ذکر کرده‌اند. «1» برخی واژه إسرافیل را رباعی و گروهی با اصلی دانستن همزه، آن را خماسی می‌دانند. «2» بیشتر لغت‌دانان اسرافیل را واژه‌ای غیر عربی دانسته‌اند «3» ؛ برخی آن را برگرفته از سریانی و مرکب از اسرا (بنده) و ایل (خدا) می‌دانند. «4» نامهای دیگر اسرافیل (عبدالله «5» ، عبیداللّه «6» ، عبدالرّحمن «7» ) نیز با این معنا انطباق دارند. در روایاتی به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله، امام سجاد علیه السلام، صحابه و تابعان گفته شده است: هر اسم مرکبی که بخش دوم آن واژه ایل باشد (مانند جبرئیل، میکائیل و عزرائیل) به نحوی بندگی خدا را می‌رساند. «8»
برخی دیگر، احتمال داده‌اند مأخذ این واژه، لغت عبریِ «سرافیم» باشد «9» که بر اساس تورات، نام جمعی از فرشتگان است که بر بالای کرسی خداوند ایستاده و دارای 6 بال هستند که با دو بال روی خود را و با دو بال دیگر پاهای خود را پوشانیده‌اند و با دو بال دیگر پرواز می‌کنند و هنگام آواز جمله «قدّوس قدّوس، پروردگارِ لشکرهاست، تمامی (1). لسان‌العرب، ج 5، ص 245؛ مجمع‌البحرین، ج 2، ص 366، «سرفل» ؛ تاج‌العروس، ج 23، ص 431، «سرف»
(2). لسان‌العرب، ج 5، ص 245، «سرفل» ؛ ریاض‌السالکین، ج 1، ص 85
(3). تاج‌العروس، ج 23، ص 431، «سرف» ؛ المعرب، ج 1، ص 97؛ ریاض‌السالکین، ج 1، ص 85
(4). لغت‌نامه، ج 2، ص 1925، «اسرافیل»
(5). بحارالانوار، ج 15، ص 352
(6). همان، ج 56، ص 250
(7). الدرالمنثور، ج 1، ص 225
(8). همان؛ ریاض‌السالکین، ج 1، ص 85
(9). الملائکه، ص 45؛ المعرب، ص 97- 98؛ دائرةالمعارف الاسلامیه، ج 2، ص 113

زمین از جلال او مملوّ است» را بر زبان می‌آورند. «1»
گاهی نظریه اشتقاق اسرافیل از سرافیم با حدس و احتمال چنین توجیه می‌شود که شاید اعراب پیشین، از جمله نصارا، الف و لام را به «سراف» افزوده باشند؛ همچنین امکان دارد که «میم» به «لام» تبدیل شده تا بر قیاس جبرئیل و میکائیل، این واژه، سرافیل (اسرافیل) شود. «2»
برخی، از همسانی لفظی این دو واژه، پا را فراتر نهاده، برای نشان دادن ارتباط هرچه بیشتر بین آن دو به تشابه پاره‌ای از اوصاف همانند داشتن 6 بال، حضور در نزد کرسی خداوند و قدّوس قدّوس گویی فرشتگان سرافیم در کتاب تورات، با دارا بودن 4 بال و حامل عرش الهی بودن و تسبیح‌گویی فرشته اسرافیل در روایات اسلامی استناد جسته‌اند «3» و در اظهار نظری غیر دقیق، این‌گونه مطالب را به صراحت، ساخته کعب‌الاحبار و از اسرائیلیات دانسته‌اند. «4» اگرچه بیشتر روایات از منابع اهل‌سنت بوده و در سند پاره‌ای از آنها کعب‌الاحبار وجود دارد؛ اما فراوانی روایات به حدی است که شبهه‌ای، در اصل وجود فرشته‌ای به نام اسرافیل در فرهنگ اسلامی باقی نمی‌گذارد و این گونه اوصاف که نظیر آن در آیات قرآن (فاطر/ 35، 1) نیز آمده است، براساس دیدگاههای گوناگون کلامی و فلسفی قابل تبیین است. «5»
اندکی توجّه روشن می‌سازد که لغت سرافیم در زبان عبری به رغم برخی شباهتهای لفظی و وصفی، تفاوتهای آشکاری با واژه اسرافیل در فرهنگ اسلامی دارد: 1. سرافیم جمع و در تورات به معنای گروهی از فرشتگان مقرّب است و اسرافیل مفرد، و در فرهنگ اسلامی نام فرشته* ای مقرّب. 2. در فرهنگ اسلامی مسئولیت اسرافیل، ابلاغ پیام الهی به دیگر فرشتگان «6» و دمیدن در صور معرفی شده است؛ ولی در تورات، نه تنها فرشتگان (1). کتاب مقدس، اشعیاء نبی، 6: 2- 7
(2). المعرب، ص 98
(3). دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 8، ص 289؛ عجائب المخلوقات، ص 260
(4). الملائکة، ص 45
(5). ریاض‌السالکین، ج 1، ص 83
(6). التوحید، ص 264؛ مجمع‌البیان، ج 10، ص 652

تسبیح‌گوی سرافیم چنین مسئولیتهایی ندارند، بلکه از هیچ فرشته‌ای حتی با لفظی دیگر برای چنین مسئولیتی، نامی به میان نیامده است. بر اساس روایات، همچنین اسرافیل ولیّ لوح محفوظ «1» و واسطه امین بین خداوند و سه فرشته برگزیده دیگر معرفی شده است «2» و بر این نکته تصریح شده که وحی خدا بر جبرئیل توسط او ابلاغ می‌گردد. «3» براساس این روایات فرمانها و وحی الهی در لوح محفوظ* ظاهر می‌شود و اسرافیل آن را به دیگر فرشتگان ابلاغ می‌کند. علامه مجلسی در ذیل روایات پیشگفته، از برخی نقل می‌کند که وی براساس روایتی، همه فرشتگان لوح را تحت امر و پیرو اسرافیل دانسته است. «4»
در روایتی دیگر علم جبرئیل* از میکائیل، و علم میکائیل* برگرفته از اسرافیل، و دانش اسرافیل از لوح محفوظ معرفی شده است «5» و در سلسله سند روایات قدسی نیز پیامبر سخن خداوند را از جبرئیل و او از میکائیل و میکائیل از اسرافیل و او از لوح و لوح از قلم و در نهایت آن را از خداوند نقل می‌کند «6» ؛ همچنین در روایات از نگاشته شدن قرآن «7» و نامی از اسمای الهی «8» و 4 حرف از حروف گشایش امور بر پیشانی اسرافیل «9» گزارشهایی ارائه شده و در دعا «10» ، تعقیقات «11» و حرزهای بسیاری «12» از او نام برده شده است. بدین سان و با عنایت به نبودن واژه اسرافیل در زبان عبری و سامی «13» ، صرف حدس و گمان یا وجود پاره‌ای تشابهات نمی‌تواند اشتقاق این واژه را از لغت عبری سرافیم توجیه کند.
واژه اسرافیل در قرآن کریم نیامده است؛ امّا مفسران در ذیل آیات بسیاری، از این (1). عالم الملائکه، ص 63؛ البدایة والنهایه، ج 1، ص 59
(2). الدرالمنثور، ج 1، ص 230؛ بحارالانوار، ج 56، ص 260
(3). بحارالانوار، ج 54، ص 366، 368؛ التوحید، ص 264
(4). بحارالانوار، ج 54، ص 319؛ التفسیر الکبیر، ج 2، ص 162
(5). الاختصاص، ص 45
(6). همان،؛ بحارالانوار، ج 39، ص 246؛ وسائل‌الشیعه، ج 8، ص 42، 86؛ ج 27، ص 187
(7). الدرالمنثور، ج 1، ص 123
(8). بحارالانوار، ج 56، ص 253
(9). الخصال، ج 2، ص 510؛ اعلام القرآن، ص 89
(10). بحارالانوار، ج 87، ص 213؛ ج 86، ص 316؛ ج 90، ص 261- 262
(11). همان، ج 56، ص 93، 253؛ ج 83، ص 75، 88
(12). همان، ج 83، ص 311؛ ج 87، ص 191
(13). المعرب، ص 97

فرشته سخن گفته‌اند: 1. نفخ صور و دمیدن در ناقور. (نمل/ 27، 87؛ زمر/ 39، 68؛ انعام/ 6، 73؛ کهف/ 18، 99 «1» ؛ مدثّر/ 74، 8) 2. دعوت و ندا. (روم/ 30، 25 و 27؛ ق/ 50، 41- 42) طبق نظر مفسران مقصود از دعوت و ندا دمیدن اسرافیل در صور است. «2»
3. برانگیخته شدن در قیامت. «3» (نازعات/ 79، 6- 7؛ انعام/ 6، 94) 4. معراج پیامبر صلی الله علیه و آله. «4»
(اسراء/ 17، 1) 5. فرشتگان: الف. جبرئیل و میکائیل و تمثل به جبرئیل. «5» (بقره/ 2، 98؛ نجم/ 53، 8- 13؛ تکویر/ 81، 23) ب. مدبّرات امر. «6» (نازعات/ 79، 5) ج. حاملان عرش. «7» (حاقّه/ 69، 17) د. عبادت و تسبیح فرشتگان. «8» (انبیاء/ 21، 19؛ فصّلت/ 41، 38) ه. فرشتگان بشارت دهنده به ابراهیم علیه السلام. «9» (هود/ 11، 69) و. فرشتگانی که به هنگام مرگ مؤمن بر بالین وی حاضر می‌شوند. «10» (فجر/ 89، 30) ز. حضور فرشتگان در قیامت. «11» (نبأ/ 78، 38) ح. اوصاف و افعال فرشتگان. «12» (فاطر/ 35، 1؛ بقره/ 2، 34) ط.
برتری فرشتگان برگزیده بر بنی‌آدم «13» (اسراء/ 17، 70)، افزون بر این، در ذیل برخی از آیات نیز به مناسبت خاصی از اسرافیل سخن به میان آمده است؛ مانند پیوستن ذرّیه مؤمنان به ایشان «14» در قیامت، (طور/ 52، 21) شادکامی بهشتیان «15» (روم/ 30، 15) و فرستادن فرشته پیامبر برای فرشتگان بر فرض زندگی آنها در زمین. «16» (اسراء/ 17، 95) (1). روض‌الجنان، ج 12، ص 363
(2). مجمع البیان، ج 8، ص 47؛ ج 9، ص 226؛ التفسیر الکبیر، ج 28، ص 188؛ تفسیر قرطبی، ج 14، ص 15
(3). مجمع‌البیان، ج 10، ص 653؛ روض‌الجنان، ج 7، ص 380
(4). تفسیر قمی، ج 2، ص 31؛ روض الجنان، ج 12، ص 152
(5). کشف‌الاسرار، ج 9، ص 307؛ الدرالمنثور، ج 1، ص 225، 230؛ البرهان، ج 5، ص 199- 200
(6). مجمع‌البیان، ج 10، ص 652
(7). الدرالمنثور، ج 8، ص 270
(8). قصص عن الملائکه، ص 14
(9). جامع‌البیان، مج 7، ج 12، ص 89
(10). تفسیر فرات الکوفی، ص 553
(11). روض‌الجنان، ج 12، ص 152
(12). تفسیر قرطبی، ج 14، ص 204- 205؛ الدرالمنثور، ج 1، ص 123
(13). روض‌الجنان، ج 12، ص 251
(14). تفسیر فرات الکوفی، ص 445
(15). کشف‌الاسرار، ج 7، ص 440
(16). تفسیر قمی، ج 2، ص 27

جایگاه إسرافیل‌

در ذیل آیه «ولَقَد کَرَّمنا بَنی‌ءادَمَ … و فَضَّلنهُم عَلی کَثیرٍ مِمَّن خَلَقنا تَفضیلا» (اسراء/ 17، 70) که بنی‌آدم بر بسیاری از مخلوقات الهی برتر معرفی شده است، برخی به برتری انسان جز بر فرشتگان برگزیده (جبرئیل، اسرافیل، میکائیل و عزرائیل) و جماعتی از کروبیان اشاره کرده‌اند؛ ولی ابوالفتوح با ژرف اندیشی نیکویی، صحت آن را موقوف بر استثنای پیامبران از بنی‌آدم دانسته است. «1» آیه شریفه: «وما مِنّا الّا لَهُ مَقامٌ مَعلوم» ، (صافّات/ 37، 164) هریک از فرشتگان را دارای جایگاهی مشخص معرفی کرده است.
با توجه به دیدگاه فیلسوفان مشّاء نیز که بر اساس قاعده «الواحد» به سلسله طولی مراتب هستی قائل‌اند و رابطه وجودی عقول و فرشتگان را نسبت به یکدیگر تکوینی و علّی دانسته‌اند «2» می‌توان جایگاه اسرافیل در نظام هستی را بازشناسی کرد. در ذیل آیاتی که از جبرئیل و میکائیل سخن به میان آمده است، همچون: «مَن کانَ عَدُوًّا لِلَّهِ ومَلکَتِهِ و رُسُلِهِ و جِبریلَ و میکلَ … » (بقره/ 2، 98) مفسران پس از ذکر نام اسرافیل به ذکر روایاتی پرداخته‌اند که مفاد برخی از آنها بیان شأن نزول «3» و برخی برتری جایگاه وی بر جبرئیل و دیگر فرشتگان برگزیده است. «4» در ذیل آیات تمثل جبرئیل:
«دَنا فَتَدَلّی … ولَقَد رَءاهُ نَزلَةً اخری (نجم/ 53، 8- 13)، «ولَقَد رَءاهُ بِالافُقِ المُبین» (تکویر/ 81، 23)، مفسران «5» روایاتی را ذکر کرده‌اند که در آنها اسرافیل دارای عظمتی بیشتر از جبرئیل وصف شده است. «6» در بسیاری از روایات نیز برای اسرافیل جایگاهی (1). روض‌الجنان، ج 12، ص 251
(2). الشفاء، ص 435؛ نهایةالحکمه، ص 381- 382
(3). تفسیر منسوب به امام عسکری علیه السلام، ص 451
(4). الدرالمنثور، ج 1، ص 225، 229- 230
(5). کشف‌الاسرار، ج 10، ص 398
(6). البرهان، ج 5، ص 199- 200؛ تفسیر قرطبی، ج 9، ص 157

والاتر از سایر فرشتگان برگزیده تصویر شده و با تعابیری مانند نزدیک‌ترین فرشته به خداوند «1» ، نزدیک‌ترین مخلوقها به خداوند «2» ، دربان پروردگار «3» و اولین فرشته‌ای که پس از حجابهاست «4» و سیّد ملائکه «5» از او یاد شده است. این گونه روایات با نظر به نقش هر یک از فرشتگان برگزیده قابل تبیین است، زیرا بدون احیا که بر عهده اسرافیل است زمینه‌ای برای ایفای نقش تعلیم و روزی دادن و اماته که به ترتیب بر عهده جبرئیل و میکائیل و عزرائیل است «6» نمی‌ماند.
براساس ظاهرِ گونه‌هایی از روایات، اسرافیل با جبرئیل و میکائیل همسان و این سه از گرامی‌ترین آفریده‌ها نزد خداوند «7» ، آفریده شده از گوهری واحد «8» ، از رؤسای فرشتگان «9» ، و هر سه از کروبیان فرشتگان مقرب هستند. «10» شایان ذکر است که فضیلتهای مشترک یاد شده در پاره‌ای ازاین‌روایات و به دنبال آن فرشتگان برخوردار از آنها می‌توانند دارای مراتب باشند، بنابراین، بین این روایات و روایاتی که مفاد آنها برتری اسرافیل بر سایر فرشتگان برگزیده است تنافی نیست.
در برخی روایات نام اسرافیل پس از جبرئیل و میکائیل ذکر شده «11» یا مقام و جایگاه آن دو برتر دانسته شده است. «12»

ویژگی اسرافیل‌

در تبیین آیاتی که از عبادت فرشتگان: «ومَن عِندَهُ لایَستَکبِرونَ عَن عِبادَتِهِ» (انبیاء/ 21، 19) و تسبیح آنان: «یُسَبّحونَ لَهُ بِالَّیلِ والنَّهَارِ» (فصّلت/ 41، 38) سخن (1). الدرالمنثور، ج 1، ص 269؛ بحارالانوار، ج 55، ص 44
(2). تفسیر قمی، ج 2، ص 28؛ بحارالانوار، ج 18، ص 327
(3). تفسیر قمی، ج 2، ص 27؛ الدرالمنثور، ج 1، ص 230
(4). الدرالمنثور، ج 1، ص 229؛ ریاض السالکین، ج 1، ص 85
(5). بحارالانوار، ج 40، ص 47
(6). روض‌الجنان، ج 20، ص 133؛ عجائب المخلوقات، ص 260- 261
(7). الدرالمنثور، ج 1، ص 230
(8). بحارالانوار، ج 56، ص 175
(9). همان، ج 9، ص 339؛ ج 10، ص 86؛ الاختصاص، ص 46؛ اعلام القرآن، ص 89
(10). المفصل، ج 2، ص 269
(11). الخصال، ج 1، ص 225؛ ج 2، ص 457
(12). ریاض السالکین، ج 1، ص 86

می‌گوید از اسرافیل نام برده شده است. «1» فرشتگان دارای بالهای دوگانه، سه‌گانه و چهارگانه‌اند: «اولی اجنِحَةٍ مَثنی وثُلثَ و رُبعَ» . (فاطر/ 35، 1) در برخی از روایات اسرافیل دارای 4 بال معرفی شده است. «2» برابر روایات اسرافیل فرشته‌ای بسیار بزرگ، با شکوه و دارای قدرت فراوان است. ابن‌عباس در روایتی مبسوط می‌گوید: اسرافیل دارای قدرت 7 زمین، کوهها، بادها، درندگان و سراپای وجود او برخوردار از شعور، قدرت بیان و زبان است که خداوند را به هزار هزار لغت تسبیح می‌گوید … و اسرافیل در هر شبانه روز سه بار به جهنّم نگریسته، می‌گرید … میکائیل 500 سال پس از اسرافیل و جبرئیل 500 سال پس از میکائیل آفریده شده است. «3» ذوالقرنین او را همانند مردی جوان، سفید چهره، زیبا صورت و دارای لباسی سپید معرفی کرده است. «4» او در هنگام نزول بر حضرت ابراهیم و حضرت لوط با هیبتی نیکو و لباس وعمامه‌ای سفید نمایان شده است. «5»
چشمانش همانند دو کوکب درّی (ستاره درخشان) دانسته شده است. «6» این‌گونه اوصاف برگرفته از نحوه تمثل اسرافیل در برابر وصف کنندگان یا حاکی از عظمت و مرتبه وجودی اوست که به‌صورت تشبیه معقول به محسوس بیان شده است.

مسئولیت و مأموریت اسرافیل‌

بخشی از آیات، مربوط به مسئولیتهای فرشتگان در نظام آفرینش است: «جاعِلِ المَلکَةِ رُسُلًا» (فاطر/ 35، 1) که مصداق آن، 4 فرشته برگزیده معرفی شده‌اند «7» و در ذیل آیه «فَالمُدَبّرتِ امرا» (نازعات/ 79، 5) برابر روایات، جبرئیل موکَّل وحی الهی، بادها و لشکرها، میکائیل موکَّل باران و نباتِ زمین، اسرافیل مأمور رساندن فرمان الهی به ایشان و عزرائیل مأمور گرفتن جانها معرفی شده است. «8» در آیات بعد تنها به نفخ در صور اشاره شده است «9» : «ونُفِخَ فِی الصّورِ فَصَعِقَ مَن فِی السَّموتِ ومَن فِی الارضِ … » . (1). قصص عن الملائکه، ص 14
(2). الدرالمنثور، ج 7، ص 253؛ بحارالانوار، ج 56، ص 262
(3). البرهان، ج 5، ص 200- 201
(4). تفسیر عیاشی، ج 2، ص 347
(5). همان، ص 153، 155
(6). الدرالمنثور، ج 7، ص 253
(7). تفسیر قرطبی، ج 14، ص 204
(8). مجمع‌البیان، ج 10، ص 652؛ روض‌الجنان، ج 20، ص 133؛ المیزان، ج 20، ص 180
(9). روض‌الجنان، ج 20، ص 134

(زمر/ 39، 68) دمیدن در صور مهم‌ترین مسئولیت اسرافیل است. بیشتر مفسران شیعی و برخی از مفسران اهل‌سنت براساس روایات تفسیری «1» دمیدن در صور را دو بار دانسته‌اند که در پی نفخه نخست، همگان می‌میرند و در پی نفخه دوم برای حضور در قیامت زنده می‌شوند «2» ؛ امّا برخی به استناد تعابیر قرآنی «فَزَع، صَعق و احیاء» و برابر پاره‌ای از روایات آن را سه بار و برخی 4 بار (فزع، صعق، احیاء و جمع) دانسته‌اند. «3» (ظ نفخ صور)
اسرافیل یکی از 8 حامل عرش* الهی در قیامت دانسته شده است «4» : «ویَحمِلُ عَرشَ رَبّکَ فَوقَهُم یَومَذٍ ثَمنِیَه» . (حاقّه/ 69، 17) براساس بسیاری از روایات، وی از حاملان عرش الهی است. «5» در روایتی پس از اشاره به عبادت به دور از خستگی فرشتگان حامل عرش، نام اسرافیل و مسئولیت وی در نفخ صور ذکر شده است. «6» شارحان، این سخن را ذکر خاص پس از عام و دلیل آن را فضیلت، و اهمیت این مسئولیت وی دانسته‌اند. «7»
برابر روایات در مورد آیه «واذ قُلنا لِلمَلکَةِ اسجُدوا لِأدَمَ فَسَجَدُوا» (بقره/ 2، 34) اسرافیل اولین کسی بود که برای خدا و بر حضرت آدم سجده کرد. «8» بر اساس روایتی از امام صادق علیه السلام در ذیل آیه «یایَّتُهَا النَّفسُ المُطمَنَّه* ارجِعی الی رَبّکِ» (فجر/ 89، 27- 28) در هنگام مرگ مؤمن، پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل‌بیت علیهم السلام و فرشتگان برگزیده، از جمله اسرافیل حضور یافته و بر اساس درخواست امیرمؤمنان علیه السلام همگی به فرشته مرگ توصیه (1). جامع‌البیان، مج 15، ج 30، ص 41؛ مجمع‌البیان، ج 10، ص 653
(2). التبیان، ج 4، ص 174؛ مجمع‌البیان، ج 4، ص 496؛ تفسیر قرطبی، ج 13، ص 159
(3). مجمع‌البیان، ج 6، ص 766؛ المیزان، ج 17، ص 293؛ روح‌البیان، ج 8، ص 138- 139
(4). الدرالمنثور، ج 7، ص 258، 276؛ عالم الملائکه، ص 61
(5). ریاض‌السالکین، ج 1، ص 84- 85؛ الدرالمنثور، ج 7، ص 276؛ ج 8، ص 270
(6). صحیفه سجادیه، دعای 3
(7). ریاض‌السالکین، ج 1، ص 85
(8). الدرالمنثور، ج 1، ص 123؛ البدایة والنهایه، ج 1، ص 59؛ التعریف و الاعلام، ص 57

می‌کنند که با او به مدارا رفتار شود. «1»
مورد دیگر درباره مژده‌دادن به حضرت‌ابراهیم است: «ولَقَد جاءَت رُسُلُنا ابرهیمَ بِالبُشری . (هود/ 11، 69) بر اساس روایات، فرشتگانی که برای بشارت فرزند، نزد ابراهیم فرستاده شده‌اند سه «2» ، 4 «3» ، 9 یا 11 «4» تن بوده‌اند که در همه موارد اسرافیل یکی از آنان گزارش شده است. این فرشتگان به دلیل آیات بعد مأمور عذاب قوم لوط نیز بوده‌اند.
در تفسیر آیه معراج پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله: «سُبحنَ الَّذی اسری بِعَبدِهِ» (اسراء/ 17، 1) از همراهی اسرافیل و دو فرشته برگزیده دیگر، جبرئیل و میکائیل، با پیامبر سخن گفته شده است «5» ؛ همچنین در ذیل آیه «قُل لَو کانَ فِی الارضِ مَلکَةٌ یَمشونَ مُطمَنّینَ» (اسراء/ 17، 95) بر اساس روایتی، اسرافیل بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل و از سوی خداوند او را بین پیامبریِ همراه با سلطنت و شوکت ظاهری و پیامبریِ همراه با عبودیت، مخیّر ساخت و پیامبر به اشارت جبرئیل بندگی را برگزید. در این روایت جبرئیل بر رفعت درجه اسرافیل تأکید کرده است. «6» برخی از مفسران در ذیل آیه «یَومَ یَقومُ الرّوحُ والمَلکَةُ» (نبأ/ 78، 38) که حضور فرشتگان را در قیامت گزارش می‌کند از حضور ویژه اسرافیل سخن گفته‌اند. «7» براساس روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله در ذیل آیه «والَّذینَ ءامَنوا واتَّبَعَتهُم ذُرّیَّتُهُم بِایمنٍ الحَقنا بِهِم ذُرّیَّتَهُم» (طور/ 52، 21) اسرافیل با سه حلّه از نور برای پوشش به نزد حضرت فاطمه علیها السلام آمده، او را برای حضور در محشر فرا می‌خواند. «8» در ذیل آیه «فَامَّا الَّذینَ ءامَنوا وعَمِلُوا الصلِحتِ فَهُم فی رَوضَةٍ یُحبَرون» (روم/ 30، 15) یکی از عوامل شادکامی بهشتیان، خواندن اسرافیل با آوازی بسیار خوش معرفی شده است. زیبایی و جذابیت آواز اسرافیل از همه الحان، برتر است «9» و به هنگام آواز اسرافیل، درختان و حوریان و پرندگان بهشتی نیز با وی همنوا شده او را همراهی می‌کنند «10» و به نقل کشف‌الاسرار وی برای بهشتیان، قرآن می‌خواند. «11» شاید بتوان گفت زیبایی و جذابیت (1). تفسیر فرات الکوفی، ص 553
(2). جامع‌البیان، مج 7، ج 12، ص 89؛ روض‌الجنان، ج 10، ص 300؛ بحارالانوار، ج 12، ص 88
(3). تفسیر عیاشی، ج 2، ص 153، 155؛ مجمع‌البیان، ج 5، ص 272؛ بحارالانوار، ج 12، ص 88
(4). روض‌الجنان، ج 10، ص 300؛ بحارالانوار، ج 12، ص 88
(5). تفسیر قمی، ج 2، ص 3
(6). همان، ص 27؛ البدایة و النهایه، ج 1، ص 58؛ الایمان بالملائکه، ص 90- 91
(7). روض‌الجنان، ج 12، ص 152
(8). تفسیر فرات الکوفی، ص 445
(9). روض‌الجنان، ج 15، ص 247
(10). تفسیر قرطبی، ج 14، ص 10
(11). کشف‌الاسرار، ج 7، ص 440

آواز اسرافیل و همنوا شدن درختان و حوریان و پرندگان بهشتی با وی از آن روست که آواز او، آواز احیا و زندگی‌آفرین است.
افزون بر موارد پیشگفته، برابر روایات، اسرافیل دارای مأموریتهای دیگری است؛ مانند: مؤذن اهل آسمان «1» ، احیای اصحاب کهف «2» ، احیای جرجیس پس از سوزانده شدن جسد وی به دست پادشاه زمان. «3»

فرجام اسرافیل‌

مفسران برابر روایات، اسرافیل و سه فرشته برگزیده دیگر (جبرئیل میکائیل و عزرائیل) را مصداق مستثنا در آیه «ونُفِخَ فِی الصّورِ فَصَعِقَ مَن فِی السَّموتِ ومَن فِی الارضِ الّا مَن شاءَ اللَّهُ» (زمر/ 39، 68 و نیز نمل/ 27، 87) به هنگام نفخ صور و از مرگ بر کنار دانسته‌اند «4» ؛ اما در نهایت اسرافیل نیز همچون فرشتگان برگزیده دیگر طعم مرگ را خواهد چشید؛ طبق برخی روایات، پس از دمیدن نخست و مرگ همگان، خداوند یا عزرائیل، ابتدا جان جبرئیل، سپس میکائیل و در پایان اسرافیل و «5» برابر روایتی ابتدا جان اسرافیل، سپس دو فرشته دیگر را می‌گیرد و خود عزرائیل نیز قبض روح می‌شود. «6» برابر روایت دیگر به نقل از امام‌علی بن الحسین علیهما السلام همه اهل آسمان براثر نفخه نخست می‌میرند واسرافیل‌آخرین کسی است که قبض روح می‌شود. «7» نکته اخیر در (1). الدرالمنثور، ج 1، ص 229- 230
(2). بحارالانوار، ج 14، ص 417
(3). همان، ص 447
(4). تفسیر قرطبی، ج 13، ص 160؛ روض‌الجنان، ج 15، ص 81
(5). البرهان، ج 4، ص 730- 731؛ روض‌الجنان، ج 15، ص 81
(6). کشف‌الاسرار، ج 8، ص 436؛ تفسیر قرطبی، ج 15، ص 182
(7). البرهان، ج 4، ص 729

روایت و نیز برخی منابع ذکر شده است. «1» به نظر برخی مرگ مجردات مانند ملائکه به معنای محو نسبتِ وجود آنها به ماهیاتشان است. «2» در روایتی، اسرافیل به عنوان اولین کسی که زنده می‌شود «3» معرفی شده و در روز قیامت نیز پس از لوح و قلم اولین فرشته‌ای است که در مورد ابلاغ فرمان خدا از او پرسش می‌شود. «4» با توجه به مسئولیت مهم اسرافیل در احیا شاید سرّ اینکه او آخرین فردی است که قبض روح می‌شود و اولین کسی است که زنده می‌شود، این باشد که وی مجرای افاضه حیات از ناحیه خداوند به سایر موجودات است.

منابع‌

الاختصاص؛ اعلام القرآن؛ الایمان بالملائکه؛ بحارالانوار؛ البدایة و النهایه؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ تاج العروس من جواهر القاموس؛ التعریف و الاعلام؛ تفسیر روح البیان؛ تفسیر العیاشی؛ تفسیر فرات الکوفی؛ تفسیر القمی؛ التفسیر الکبیر؛ التفسیرالمنسوب الی الامام العسکری علیه السلام؛ التوحید؛ جامع‌البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه؛ دائرة المعارف الاسلامیه؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روض‌الجنان و روح‌الجنان؛ ریاض السالکین؛ الشفاء (الهیات)؛ صحیفه سجادیه؛ عالم الملائکة من خلال القرآن و الاحادیث الشریفه؛ عجائب المخلوقات و الحیوانات و غرائب الموجودات؛ قصص عن الملائکه؛ کتاب مقدس؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ لسان‌العرب؛ لغت‌نامه؛ مجمع‌البحرین؛ مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن؛ مسند احمد بن حنبل؛ المعرب من الکلام الاعجمی؛ المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام؛ الملائکه حقیقتهم وجودهم صفاتهم؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ نهایةالحکمه؛ وسائل‌الشیعه. (1)
. تفسیر قمی، ج 2، ص 255
(2). اسفار، ج 9، ص 278
(3). البرهان، ج 4، ص 731؛ روح البیان، ج 8، ص 138- 139؛ البدایةوالنهایه، ج 1، ص 59
(