(2). تفسیر ابنکثیر، ج 3، ص 293، 315
اسماءْ بنت یزید
اشاره
کنیهاش امّ عامر «2» و به گفته برخی امّ سلمه «3» است. او از قبیله اوس تیره بنیعبداشهل «4» و مادرش امّ سعد دختر خزیم اشهلی «5» و طبق برخی نقلها امّ بجاد بود. «6» همسرش را ابوسعد «7» و برخی ابوسعید «8» یاد کردهاند.
وی زمانی که در شمار نخستین زنان بیعت کننده با پیامبر صلی الله علیه و آله قرار گرفت «9» ، تازه جوان بود. «10» پدر و برادرش (عامر) در غزوه احُد* شهید شدند. در مسیر بازگشت پیامبر صلی الله علیه و آله از صحنه احد به مدینه، هنگام عبور از محلّه بنیعبداشهل، اسماء در حال شیون و زاری بر پدر و برادر خود بود و به پیامبر عرض کرد که با وجود شما، هیچ مصیبتی سنگین نیست و به شیون خود پایان داد. «11» هنگام حفر خندق در سال پنجم هجری مقداری غذا تهیّه کرد و نزد پیامبر فرستاد. «12» در غزوه ذی قِرد (غابه) در سال ششم هجری که شتران پیامبر به غارت رفته بودند، مردان را به شرکت در غزوه وا میداشت و همواره نگران سلامت پیامبر بود. «13» (1). الطبقات، ابنخیاط، ص 635؛ اسدالغابه، ج 7، ص 347؛ الاستیعاب، ج 4، ص 350
(2). تاریخ دمشق، ج 69، ص 31
(3). همان، ص 34؛ عارضة الاحوذی، ج 6، ص 365؛ تهذیب التهذیب، ج 12، ص 350
(4). اسد الغابه، ج 7، ص 18
(5). الطبقات، ابن سعد، ج 8، ص 244
(6). الطبقات، ابنخیاط، ص 635
(7). المعجم الکبیر، ج 22، ص 307؛ اسدالغابه، ج 6، ص 135
(8). اسد الغابه، ج 6، ص 137
(9). الدرالمنثور، ج 8، ص 141؛ اسد الغابه، ج 7، ص 347
(10). مجمع الزوائد، ج 6، ص 39؛ المعجم الکبیر، ج 24، ص 164
(11). المغازی، ج 1، ص 315
(12). المغازی، ج 2، ص 477؛ تاریخدمشق، ج 33، ص 223
(13). المغازی، ج 2، ص 543
وی سال ششم هجری جزو 4 زنی بود که در صلح حدیبیّه شرکت جست و در بیعت* رضوان با پیامبر بیعت کرد. «1» در جنگ با یهودیان خیبر* نیز حضور داشت و یکی از 20 زنی بود که در این جنگ شرکت کرده بودند. «2» او افزون بر این، در فتح مکّه نیز همراه پیامبر بود. «3» در حجّةالوداع*، اسماء که افسار شتر پیامبر را در دست داشت، سنگینی نزول وحی بر پیامبر را هنگام نزول آیات سوره مائده، از نزدیک مشاهده کرد. «4» پس از پیامبر صلی الله علیه و آله اسماء در جنگ یرموک (منطقه شامات) در سال 13 هجری شرکت جست و با عمود خیمه، چند تن از سپاه روم را کشت «5» و از آن پس، در شام سکنا گزید. «6» اسماء به پیامبر علاقه فراوانی داشت. «7» یکبار هنگامی که پیامبر به محلّه بنیعبداشهل آمد و در مسجد آنان نمازگزارد، پیامبر را به منزل خود دعوت، و از حضرت پذیرایی کرد که همراهان پیامبر نیز به برکت آن حضرت از غذای او سیر شدند. «8»
هنگامی که زنان مدینه از او خواستند پرسشهای خود را نزد پیامبر طرح کند، در حضور اصحاب چنان زیبا سخن گفت و پرسشهای آنان را مطرح کرد که مورد تحسین پیامبر قرار گرفت. «9» در گفتوگو با پیامبر کمتر خجالت میکشید «10» ، بدین جهت (1). المغازی، ج 2، ص 574؛ تاریخ دمشق، ج 69، ص 36؛ تاریخ الاسلام، ص 73
(2). المغازی، ج 2، ص 633؛ تاریخ دمشق، ج 69، ص 31
(3). تاریخ دمشق، ج 69، ص 34
(4). مسند احمد، ج 7، ص 609؛ البدایة و النهایه، ج 3، ص 19
(5). تاریخ دمشق، ج 69، ص 32
(6). تاریخ الاسلام، ص 74؛ سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 297
(7). مسند احمد، ج 7، ص 614؛ حلیة الاولیاء، ج 2، ص 76
(8). تاریخ دمشق، ج 69، ص 37؛ الطبقات، ابنسعد، ج 8، ص 244- 245
(9). اسدالغابه، ج 7، ص 17
(10). مجمع الزوائد، ج 4، ص 311؛ ج 6، ص 39؛ تاریخ دمشق، ج 69، ص 32
81 روایت در زمینههای گوناگون از پیامبر نقل کرده «1» و راوی ثقه (مورد اعتماد) شناخته شده است. «2» ابنحنبل، بخشی از اثر خود را به روایات او اختصاص داده است. «3» در مباحث قرآنی، روایاتی از اسماء درباره اسم اعظم در قرآن «4» ، سوره قریش/ 106 «5» و آیه 53 زمر/ 39 «6» وجود دارد.
اسماء را زنی دیندار، خردمند «7» ، سخنور «8» ، خادم پیامبر و مجاهد در راه خدا «9» و بیتوجّه به زیور دنیا «10» وصف کردهاند.
او به سال 70 هجری از دنیا رفت «11» و در قبرستان باب الصغیر شام مدفون شد. «12»
اسماء در شأن نزول
زنان مسلمان در آغاز، پس از طلاق، عِدّه* نگه نمیداشتند تا اینکه اسماء از همسر خود طلاق* گرفت و آیه «والمُطَلّقتُ یَتَربّصنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلثَةَ قُروءٍ … » (بقره/ 2، 228) نازل شد.
به روایت ابی داود و ابنابی حاتم از اسماء، حکم عدّه طلاق، نخستین بار درباره او نازل شدهاست. «13»
منابع
الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ اسد الغابة فی معرفة الصحابه؛ اعلام النساء فی عالمی العرب والاسلام؛ البدایة و النهایه؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام؛ تاریخ مدینة دمشق؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر؛ تهذیب التهذیب؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ سنن ابیداوود؛ سیر اعلام النبلاء؛ عارضة الاحوذی بشرح جامع الترمذی؛ الطبقات الکبری؛ کتاب الثقات؛ کتاب الطبقات؛ مجمعالزوائد و منبع الفوائد؛ مسند احمد بن حنبل؛ المعجم الکبیر؛ المغازی؛ الوافی بالوفیات. (1)
. اعلام النساء، ج 1، ص 67
(2). الثقات، ج 3، ص 461
(3). مسند احمد، ج 7، ص 606
(4). همان، ج 7، ص 615؛ تفسیر قرطبی، ج 4، ص 4
(5). مسند احمد، ج 7، ص 615
(6). همان، ص 608
(7). اسدالغابه، ج 7، ص 17؛ الاستیعاب، ج 4، ص 350
(8). تهذیب التهذیب، ج 12، ص 350؛ الاصابه، ج 8، ص 21
(9). سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 297؛ تاریخ دمشق، ج 69، ص 32؛ حلیة الاولیاء، ج 2، ص 76
(10). حلیة الاولیاء، ج 2، ص 76
(11). الوافی بالوفیات، ج 9، ص 54
(12). سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 297
(13). سنن ابیداود، ج 2، ص 151؛ تفسیر قرطبی، ج 18، ص 99؛