گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
 سایبان یا ابر، آنان را فرو گرفت: «فَکَذَّبوهُ فَاخَذَهُم عَذابُ یَومِ‌الظُّلَّةِ» . (شعراء/ 26، 189) روز نزول عذاب بر اصحاب ایکه به «روز بزرگ» وصف شده است: «انَّهُ کانَ عَذابَ یَومٍ عَظیم» .
(شعراء/ 26، 189) درباره کیفیت عذاب اصحاب ایکه روایاتی نقل شده که یادآور شباهت عذاب این قوم با اصحاب مدین است. گفته شده: پس از آنکه شعیب را تکذیب کردند و ناباورانه از او خواستند تا پاره‌ای از آسمان یا ابر «6» بر آنان بیفکند، خداوند 7 شبانه روز (1). الکشاف، ج 3، ص 332
(2). تفسیر بیضاوی، ج 3، ص 263
(3). کشف الاسرار، ج 7، ص 148
(4). الکشاف، ج 3، ص 333؛ التفسیر الکبیر، ج 24، ص 164
(5). مجمع‌البیان، ج 7، ص 317، المیزان، ج 15، ص 313
(6). الکشاف، ج 3، ص 334

گرمای شدیدی را بر آنها مسلط «1» و باد را ساکن گرداند، به‌گونه‌ای که نفس کشیدن بر آنان دشوار شد و آرامش را از آنان گرفت. پناه بردن به درون خانه‌ها و سردابها و استفاده از آب و سایه نیز برای خنک شدن بر آنان سودی نبخشید، آنگاه پس از 7 روز خداوند ابری (ظُلّه) به سوی آنان فرستاد. اصحاب ایکه به سوی سایه آن ابر رو آوردند. ناگهان از آن ابر آتش بارید (صاعقه آنان را فرا گرفت) و همه آنان را نابود کرد. «2»
در برخی نقلها تعبیرهای مبالغه‌آمیزی در باره عذاب نازل شده بر اصحاب ایکه، دیده می‌شود که می‌توان آن را تعبیرهایی مَجاز به شمار آورد؛ مانند اینکه خورشید آنان را به سان ملخی که در ظرف پخته شود، سوزاند «3» ، خداوند دری از دوزخ بر روی آنان گشود «4» ، آنگاه که اصحاب ایکه زیر آن ابر گرد آمدند، چون کوهی بر سر آنان فرود آمد «5» و بر اثر آتشی که از ابر بر آنان بارید همگی خاکستر شدند. «6» ابن‌کثیر اصحاب مدین و ایکه را یک امت دانسته، با توجه به آیه 91 اعراف/ 7 که عذاب اصحاب مدین را رَجفه (زمین لرزه) و آیه 94 هود/ 11 که عذاب آنان را صیحه (بانگ شدید) بیان کرده، درباره چگونگی عذاب می‌گوید: پس از پناه بردن مردم به سایه ابر، شعله‌های آتش بر آنان فرو بارید و زمین به لرزه درآمد و صیحه‌ای از آسمان برخاست و همه اصحاب ایکه را که در زیر ابر جای گرفته بودند نابود کرد. «7» برخلاف این نقلها و اظهار نظرها، در روایتی از ابن عباس در بیان نوع عذاب اصحاب ایکه با احتیاط برخورده شده است. او گفته است:
هرکس درباره چگونگی عذاب «یوم الظلّه» سخنی گفت او را تکذیب کن. «8» شاید به این سبب که کسی از آنان نجات نیافت، تا چگونگی عذاب را شرح دهد.»

سرزمین اصحاب ایکه‌

آخرین آیاتی که درباره اصحاب ایکه نازل شده آیات 78- 79 سوره حجر/ 15 است:
«و ان کانَ اصحبُ الایکَةِ لَظلِمین* فانتَقَمنا مِنهُم وانَّهُما لَبِامامٍ مُبین و راستی (1). مجمع‌البیان، ج 7، ص 317
(2). همان؛ روض‌الجنان، ج 14، ص 352؛ المیزان، ج 15، ص 313
(3). الدرالمنثور، ج 6، ص 320
(4)
(5) 3-. تفسیر قرطبی، ج 13، ص 92
(6). همان؛ بحارالانوار، ج 12، ص 383
(7). قصص‌الانبیاء، ص 177- 178
(8). جامع‌البیان، مج 11، ج 19، ص 135
(9). کشف الاسرار، ج 7، ص 149

اصحاب ایکه ستمگر بودند، پس، از آنان انتقام گرفتیم و آن دو سرزمین اصحاب ایکه و قوم لوط بر سر راهی آشکار است» . از ذیل این دو آیه برمی‌آید که آثار سرزمین اصحاب ایکه تا زمان نزول قرآن باقی و در کنار بزرگراه عمومی در معرض دید کاروانهای تجارتی مکیان بوده است. در میان مفسران اتفاق نظر است که سرزمین اصحاب ایکه میان مدینه و شام قرار داشته است. برخی آن را نزدیک مدین «1» و برخی دیگر آن را مابین ساحل دریای‌سرخ و مدین دانسته‌اند. «2» یاقوت حموی گفته است: به اعتقاد اهل تبوک، ایکه همان تبوک است که آخرین غزوه رسول خدا صلی الله علیه و آله در آنجا واقع شد؛ ولی این نظر در کتب تفسیر دیده نشده است، بنابراین، ایکه باید همان مدین باشد که مجاور تبوک بوده است. «3»

اصحاب ایکه و اهل مدین‌

آیا اصحاب ایکه همان اصحاب مدین‌اند؟ یکی از پرسشهای جدی درباره اصحاب ایکه آن است که باتوجه به اینکه پیامبر هر دو قوم در قرآن کریم حضرت شعیب علیه السلام معرفی شده است، آیا آنان یک قوم و ملت بودند که قرآن کریم از آنان با دو عنوان یاد کرده یا آنکه دو قوم و گروه مستقل بودند، با پیامبری مشترک و با اعمالی مشابه و فرجامی تقریباً نزدیک به هم؟ به نظر بیشتر مفسران اصحاب ایکه غیر از اهل مدین بوده‌اند و شعیبِ پیامبر ابتدا به سوی قوم خودش (اصحاب مدین) مبعوث شد و پس از نابودی آنان رسالت هدایت اصحاب ایکه را بر عهده گرفت «4» ؛ اما مستند این نظر مفسران ظاهراً سخن قتاده است که گفته: حضرت شعیب علیه السلام به سوی دو امت مبعوث شد: قوم خودش و اصحاب ایکه «5» ، و هر یک از آن دو قوم با عذابی ویژه نابود شد «6» ؛ در کنار ظاهر آیات که از این دو قوم یاد کرده است. نیز عبدالله بن عمرو از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده است که اهل مدین و (1). المیزان، ج 15، ص 312
(2). الدرالمنثور، ج 6، ص 318
(3). معجم‌البلدان، ج 1، ص 291
(4). مع الانبیاء، ص 203
(5). جامع‌البیان، مج 8، ج 14، ص 64
(6). الدرالمنثور، ج 5، ص 92

اصحاب ایکه دو امت بودند که خداوند شعیب را به سوی آنان فرستاد. «1»
در برابر این نظریه، گروهی از مفسران از جمله ابن عباس «2» معتقدند که اصحاب ایکه همان اهل مدین‌اند. ابن کثیر ضمن غریب شمردن‌روایت عبدالله بن عمرو و تضعیف برخی از روایاتش آن را از اسرائیلیات دانسته و می‌گوید: عمده‌ترین دلیل نظر اول دو چیز است:
1. خداوند در آیه «والی مَدیَنَ اخاهُم شُعَیبًا» (اعراف/ 7، 85) شعیب را برادر اهل مدین خوانده؛ ولی شعیب برادر اصحاب ایکه خوانده نشده است. 2. کیفر اصحاب ایکه را عذاب «یوم الظُلّه» معرفی کرده؛ اما عذاب اهل مدین «رَجْفه» و «صَیْحه» بیان شده است، آنگاه در رد این دو دلیل می‌نویسد: با توجه به اینکه توصیف اهل مدین به اصحاب ایکه بر اثر پرستش درخت ایکه بود، مناسب نبود شعیب را برادر آنان معرفی کند؛ همچنین تعدد عذاب نیز نشان تعدد امت نیست وگرنه خود اهل مدین نیز باید دو امت شمرده شوند، زیرا در سوره اعراف عذاب آنان «رَجْفه» اما در هود «صَیْحه» معرفی شده است. «3» ابن کثیر می‌افزاید که اشتراک اهل مدین واصحاب ایکه در صفت کم فروشی شاهدی بر این است که آنان یک امت بودند و با چند گونه عذاب نابود شدند. «4» به این سخن ابن کثیر باید افزود که ذکر اصحاب ایکه در کنار قوم نوح، عاد، فرعون، ثمود ولوط در دو سوره ص و ق، بدون آنکه در اینجا نامی از اهل مدین برده شود، و در مقابل، ذکر اهل مدین در کنار همین پیامبران در دو سوره اعراف و هود، بدون آنکه از اصحاب ایکه یاد شود، شاهدی بر یکی بودن اهل مدین و اصحاب ایکه است. (ظ اصحاب مدین)

قرائت و کتابت الأیکه‌

«الأیْکَه» در سوره‌های حجر و ق به همین شکل و در سوره‌های شعراء و ص به شکل «لَئیْکَه» کتابت شده و همه قاریان در هر 4 مورد «الأیْکه» قرائت کرده‌اند، مگر قاریان شام و حجاز «5» که در مورد اخیر «لَیْکه» قرائت کرده‌اند، ازاین‌رو برخی بین ایْکه و لَیْکه (1). همان، ص 91
(2). جامع‌البیان، مج 11، ج 19، ص 130- 131
(3). قصص‌الانبیاء، ص 177- 178
(4). همان، ص 178
(5). مجمع‌البیان، ج 7، ص 316؛ التیسیر فی القراءات السبع، ص 166

فرق گذاشته و لَیْکه را نام شهر دانسته «1» و ایْکه را درخت یا بیشه؛ ولی ظاهراً قرائت «لَیْکَه» خطایی است که بر اثر رسم الخط مصحف پدید آمده است و در قرآن موارد متعددی برخلاف قانون خط نوشته شده است، افزون بر اینکه «لَیْکَه» اسمی ناشناخته است. «2»
ابن‌منظور درباره واژه لَیْکه می‌گوید: اصل‌آن الایْکه بوده که ابتدا همزه آن در تلفظ حذف شده و به‌صورت «الْیکه» درآمده و چون همزه اول آن نیز هنگام وصل به کلمه قبل تلفظ نمی‌شده هر دو همزه را در کتابت انداخته «3» و مطابق با تلفظ کتابت کرده‌اند.

منابع‌

انوار التنزیل و اسرار التأویل؛ بحارالانوار؛ البرهان فی علوم القرآن؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ التفسیر الکبیر؛ التیسیر فی القراءات السبع؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روض الجنان و روح الجنان؛ قصص‌الانبیاء، ابن کثیر؛ الکشاف؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ لسان العرب؛ لغت نامه؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مع الانبیاء فی القرآن الکریم؛ معجم‌البلدان؛ معجم مقاییس اللغه؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ النشر فی القراءات العشر. (1)
. تفسیر قرطبی، ج 13، ص 90
(2). الک