گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
اصحاب رایات‌


اشاره

اصحاب رایات: زنان بدکاره دارای پرچم
به روزگار جاهلیت و هم پس از ظهور اسلام در حجاز و به ویژه در مکه و مدینه شمار زیادی کنیزان و زنان بدکاره از مشرکان و اهل‌کتاب بودند که از راه فحشا برای خود یا اربابانشان کسب درآمد می‌کردند. «1»
برخی از آنان برای شناسایی خود «2» و راهنمایی تازه‌واردان پرچمی سرخ رنگ «3» بر سر در خانه خود که «مواخیر» «4» (جمع میخوار به معنای فاحشه‌خانه) نام داشت، برمی‌افراشتند که بدین جهت اصحاب یا صواحبِ رایات، متعالمات، معلنات «5» ، متعالنات «6» ، مستعلنات «7» و قَلیقیات یا قلقیات «8» (از قلقی به معنای گردنبند آراسته به لؤلؤ که این زنان به گردن می‌آویختند و یا از قلق به معنای رفت و آمد زیاد) «9» نام گرفتند.
برخی از این پرچمداران، کنیزانی بودند که توانگران مکه «10» و مدینه «11» برای کسب درآمد بیشتر، آنها را به زنا* وامی‌داشتند و دخترانی را که از این راه زاده می‌شدند «ولائد» «12» (1). جامع‌البیان، مج 10، ج 18، ص 93- 98؛ اسباب النزول، ص 263؛ الدرالمنثور، ج 6، ص 127
(2). جامع‌البیان، مج 10، ج 18، ص 96؛ اسباب‌النزول، ص 263؛ التحریر والتنویر، ج 18، ص 222؛ بلوغ الأرب، ج 2، ص 4
(3). المفصل، ج 5، ص 139
(4). جامع‌البیان، مج 10، ج 18، ص 95؛ اسباب النزول، ص 263؛ المفصل، ج 5، ص 135، 138- 139
(5). جامع‌البیان، مج 10، ج 18، ص 95- 96؛ التبیان، ج 7، ص 407- 408
(6). اسباب النزول، ص 263؛ السنن الکبری، ج 10، ص 385؛ الدرالمنثور، ج 6، ص 127
(7). تفسیر قمی، ج 1، ص 96
(8). جامع‌البیان، مج 10، ج 18، ص 94
(9). جامع‌البیان، مج 10، ج 18، ص 94
(10). همان، ص 95- 96؛ اسباب النزول، ص 263
(11). الدرالمنثور، ج 6، ص 127؛ المفصل، ج 5، ص 135
(12). الدرالمنثور، ج 6، ص 127

(جمع ولیده) نامیده و به همین عمل مجبور می‌کردند. کنیزانی که بدین کار وادار می‌شدند بسیار بودند. نام شماری از آنان بدین قرار است: ام‌مهزول، کنیز سائب‌بن‌ابی‌سائب مخزومی، ام‌عُلیط یا غُلیظ، کنیز صفوان‌بن‌امیّه؛ حَنَّه قبطیَّه، کنیز عاص بن وائل؛ مُزْنه یا مریّه، کنیز مالک بن عمیله؛ جَلاله یا حَلاله، کنیز سُهَیل بن عمرو؛ ام سُوید، کنیز عمروبن‌عثمان مخزومی؛ شَریفه یا سریفه؛ کنیز زمعةبن‌اسود؛ فرسه، قرینه یا قریبه، کنیز هشام بن ربیعه؛ فَرْتَنا، قرینه یا قریبا، کنیز هلال بن أنس. «1» در مکه زنان بدکاره غیر کنیز هم بودند که نام شماری از پرچمداران آنان چنین است: ساره، حنتمه، رباب «2» ، صفیه مادر طلحه، دوحه، حمامه مادر ابوسفیان، عقیله، ماریةالهموم، ام‌عبداللَّه، ام‌غانم، ام‌ابی‌الجهم یا رمیثاء، ماریه بنت ابی‌ماریة، نابغه مادر عمرو بن عاص، ممتعه مادر بزرگ عبدالرحمن بن عوف، کریمه مادر ذر برادر طلحةبن‌عبیداللَّه «3» و عَناق. «4»
در مدینه نیز کنیزان، کنیززادگان (ولائد) و زنان بدکاره از اهل کتاب و مشرکان بسیار بودند «5» که نام 5 تن از پرچمداران آنان به دست آمد: نُسیکه، امیه «6» ، مُسیکة، امیمة «7» و معاذة. «8» سه نفر اخیر که کنیزان عبداللَّه بن ابی بودند بعدها اسلام آورده «9» و از بدکارگی رهایی یافتند. بسیاری از این زنان از همین راه ثروت هنگفتی به دست آورده بودند. «10»
انتساب فرزندان زاده شده از این راه به مردان به دو روش انجام می‌شد: 1. اگر شمار مردان بیش از 10 تن بود کودک با نظر قیافه شناس به یکی از آنان نسبت داده می‌شد.
2. اگر شمار آنان کمتر از 10 تن بود، زن به دلخواه خود فرزند را به یکی از آنان نسبت می‌داد؛ چنانکه نابغه فرزند خود عمرو را با آنکه به ابوسفیان بن حرب شبیه بود، به (1). جامع‌البیان، مج 10، ج 18، ص 96؛ اسباب النزول، ص 263؛ التحریروالتنویر، ج 18، ص 223
(2). تفسیر قمی، ج 1، ص 96
(3). مثالب العرب، ص 77- 86
(4). اسباب النزول، ص 65؛ مبهمات القرآن، ج 2، ص 251؛ کشف‌الاسرار، ج 6، ص 484
(5). جامع‌البیان، مج 10، ج 18، ص 94، 97؛ الدرالمنثور، ج 6، ص 127
(6). الدرالمنثور، ج 6، ص 127
(7). التحریر والتنویر، ج 18، ص 223؛ اسدالغابه، ج 7، ص 256
(8). التحریر والتنویر، ج 18 ص 223؛ الاستیعاب، ج 4، ص 466؛ اسدالغابه، ج 7، ص 257- 258
(9). التحریر والتنویر، ج 18، ص 223
(10). الدرالمنثور، ج 6، ص 127

عاص بن وائل که دست و دل بازتر بود نسبت داد. «1»

اصحاب رایات در شأن نزول‌

به نقلی پس از مهاجرت مسلمانان به مدینه، شماری از آنان در نهایت فقر و تنگدستی بودند و بدین جهت برخی بر آن شدند تا به رسم جاهلی و برای رهایی از فقر با زنان ثروتمند بدنام همسر شوند و پس از بی نیازی آنان را رها سازند، ازاین‌رو از پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه خواستند که آیه 3 نور/ 24 نازل شد و با بیان اینکه تنها مردان بدکاره با زنان زشت کار ازدواج* می‌کنند، آنان را از این عمل بازداشت «2» : «الزّانی لا یَنکِحُ الّا زانِیَةً او مُشرِکَةً والزّانِیَةُ لا یَنکِحُها الّا زانٍ او مُشرِکٌ وحُرّمَ ذلِکَ عَلَی المُؤمِنین» . بنابر روایتی از سعید بن مسیب آیه در شأن زنان زناکار مدینه «3» و به نظر قمی «4» در شأن زنان مکه نازل شده است؛ اما بنابه روایاتی از امام باقر و امام صادق علیهما السلام «5» و نیز از ابن‌عباس، مجاهد «6» و عکرمه «7» ، در شأن زنان زناکار مشرک روزگار آغازین اسلام (اعمّ از مکه و مدینه) فرود آمده است.

منابع‌

اسباب النزول، واحدی؛ الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ اسدالغابة فی معرفة الصحابه؛ بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب؛ التبیان فی تفسیرالقرآن؛ تفسیر التحریر و التنویر؛ تفسیر القمی؛ تفسیر مبهمات القرآن؛ جامع‌البیان عن تأویل آی القرآن؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ السنن الکبری؛ الکافی؛ کشف الاسرار و عدة الاسرار؛ مثالب العرب؛ المفصل فی تاریخ‌العرب قبل‌الاسلام. (1). مثالب العرب، ص 78- 79
(2). جامع‌البیان، مج 10، ج 18، ص 94- 95؛ اسباب‌النزول، ص 263؛ الدرالمنثور، ج 6، ص 127
(3). جامع‌البیان، مج 10، ج 18، ص 94، 97؛ السنن‌الکبری، ج 10، ص 385
(4). تفسیر قمی، ج 1، ص 96
(5). الکافی، ج 5، ص 354- 355
(6). جامع‌البیان، مج 10، ج 18، ص 95- 96
(7)