اصحاب عَقَبَه
اشاره
اصحاب عَقَبَه: منافقان سوء قصد کننده به جان پیامبر صلی الله علیه و آله
عقبه در لغت به معنای راه دشوار در کوه است «1» که در فارسی به گردنه و گریوه موسوم است. «2» این عنوان یادآور دو رخداد مهم در تاریخ اسلام است که در دو مکان مشهور به عقبه به وقوع پیوست: یکی بیعت گروهی از اهل یثرب در سالهای دوازدهم و سیزدهم «3» بعثت با پیامبر صلی الله علیه و آله در عقبه منا (در راه منا به مکه) که برخی منابع از ایشان با عنوان اصحاب عقبه یاد کردهاند «4» و تعبیر از پیمان آنان به بیعت عقبه شهرت بیشتری دارد (ظ بیعت عقبه) و دیگری سوء قصد نافرجام به جان پیامبر صلی الله علیه و آله است که در عقبهای واقع در مسیر تبوک به مدینه صورت گرفت. «5»
بنا به نوشته برخی از مورخان و مفسران، اصحاب عقبه کسانی بودند که در بازگشت رسول خدا از غزوه تبوک* در سال نهم هجری، تصمیم داشتند شب هنگام، شتر آن حضرت را بِرَمانند و از گردنهای خطرناک پرتاب کنند؛ امّا قبل از عملی ساختن نقشه خود، پیامبر صلی الله علیه و آله از توطئه آنها آگاه شد و به حذیفة* بن یمان که از پشت سر، شتر آن حضرت را میراند فرمود تا ایشان را دور کرده به آنها بگوید که اگر کنار نروند پیامبر صلی الله علیه و آله آنان را با نامهای پدران و قبیلههایشان صدا خواهد زد. منافقان که از نقشه خود طرفی نبسته بودند با اقدام حذیفه گریخته و خود را در میان سپاه پنهان ساختند. روایت شده که حذیفه گفته است: من نام ایشان و نامهای پدران و قبیلههای آنان را میدانم. «6» بنا به گزارش واقدی (1). مفردات، ص 576، «عقب»
(2). لغتنامه، ج 10، ص 14098، «عقبه» ؛ فرهنگ فارسی، ج 3، ص 3297، «گریوه»
(3). المنتظم، ج 2، ص 154، 162، 166
(4). الطبقات، ج 1، ص 170- 172؛ ج 3، ص 321؛ تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 38
(5). المغازی، ج 3، ص 1042؛ دلائل النبوه، ج 5، ص 256
(6). تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 68؛ دلائل النبوه، ج 5، ص 256- 258؛ مجمع البیان، ج 5، ص 70
افزون بر حذیفه، پیامبر صلی الله علیه و آله عمار* را نیز از نام آنها آگاه ساخته بود. «1»
عدهای سوء قصد به جان پیامبر صلی الله علیه و آله را نه در عقبه مسیر تبوک بلکه در عقبه دیگری دانستهاند. «2» چنین به نظر میرسد که گویا دو یا سه بار قتل رسول خدا صلی الله علیه و آله طراحی شده بود.
اصحاب عقبه در شأن نزول
1. برخی از مفسران تنها جمله « … و هَمّوا بِما لَم یَنالوا … » (توبه/ 9، 74) را درباره اقدام اصحاب عقبه ذکر کردهاند «3» ، هرچند قولی دیگر تمام این آیه را در شأن آنها دانسته و آوردهاند که چون ایشان از آگاهی پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به سوء قصدشان با خبر شدند سوگند یاد کردند که چنین تصمیمی نداشتهاند. در اینباره آیه «یَحلِفونَ بِاللَّهِ ما قالوا و لَقَد قالوا کَلِمَةَ الکُفرِ وکَفَروا بَعدَ اسلمِهِم و هَمّوا بِما لَم یَنالوا … به خدا سوگند یاد میکنند که در غیاب پیامبر، سخنان نادرستنگفتهاند، در حالی که قطعاً سخنان کفرآمیز گفتهاند و پس از اسلام آوردنشان کافر شدند و تصمیم به کاری خطر ناک گرفتند که به آن نرسیدند» نازل شد و نیت آنان را آشکار کرد. «4»
2. طبرسی ماجرای اصحاب عقبه را افزون بر آیه 74 توبه/ 9 در ذیل آیات 64- 65 توبه/ 9 «یَحذَرُ المُنفِقونَ ان تُنَزَّلَ عَلَیهِم سورَةٌ تُنَبّئُهُم بِما فی قُلوبِهِم … منافقان میترسند از اینکه سورهای بر علیه آنان فرود آید که آنها را به آنچه در دلهایشان دارند آگاه سازد … » نیز آورده و نزول این آیات را به نقلی در اینباره دانسته است. «5»
3. از امام رضا علیه السلام روایت شده که مراد از « … انَّمَا استَزَلَّهُمُ الشَّیطنُ بِبَعضِ ما کَسَبوا …
همانا شیطان آنان را به سبب برخی از آنچه کرده بودند بلغزانید» (آلعمران/ 3، 155) اصحاب عقبه هستند. «6» (1). المغازی، ج 3، ص 1044؛ التبیان، ج 5، ص 261
(2). تفسیر قمی، ج 1، ص 300
(3). تفسیر ماوردی، ج 2، ص 383؛ الکشاف، ج 2، ص 291؛ مجمع البیان، ج 5، ص 79
(4). روض الجنان، ج 9، ص 298؛ الدر المنثور، ج 4، ص 242- 243
(5). مجمع البیان، ج 5، ص 70- 71
(6). تفسیر عیاشی، ج 1، ص 201؛ الصافی، ج 1، ص 394
گزارشها در تعداد اصحاب عقبه، همسانی ندارد. شمار آنان را از 12 تا 15 تن برشمردهاند. «1» از امام باقر علیه السلام نقل شده که شمار آنها 12 تن، 8 تن از قریش و 4 تن از سایر عرب «2» بوده است.
شیخ صدوق بر اساس روایتی 12 تن از آنان را از بنیامیه و 5 تن را از سایر مردم دانسته است. «3» بیهقی و سیوطی، نامهای ایشان را چنین آوردهاند: عبداللّه بن ابیسعد، سعد بن ابیسرح، ابوحاضر (حاصر) الأعرابی، عامر، ابوعامر، جُلاس بن سوید، مجمع بن حارثه، ملیحاتیمی، حصین بن نمیر، طعمة بن ابیرق، عبداللّه بن عیینه و مرة بن ربیع، گویا رئیس ایشان ابوعامر بوده است. «4» برخی منابع نامهای دیگری برای آنها ذکر کرده و بیشتر این افراد را از صحابه سرشناس و نیز برخی از کسانی دانستهاند که پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله عهدهدار امور حکومت بودهاند. «5»
منابع
تاریخ الیعقوبی؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر الصافی؛ تفسیر العیاشی؛ تفسیر القمی؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ دلائل النبوه؛ روضالجنان و روح الجنان؛ صحیح مسلم با شرح سنوسی؛ الطبقات الکبری؛ فرهنگ فارسی؛ کتاب الخصال؛ الکشاف؛ لغتنامه؛ مجمعالبیان فی تفسیر القرآن؛ المغازی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المنتظم فی تاریخ الملوک والامم؛ النکت والعیون، ماوردی. (1)
. الکشاف، ج 2، ص 291؛ مجمع البیان، ج 5، ص 79؛ المغازی، ج 3، ص 1044
(2). التبیان، ج 5، ص 261؛ مجمع البیان، ج 5، ص 79
(3). الخصال، ج 2، ص 398
(4). دلائل النبوه، ج 5، ص 259؛ الدرالمنثور، ج 4، ص 243
(5). الخصال، ج 2، ص 499