اصحاب فیل
اشاره
اصحاب فیل: سپاه ابرهه؛ سپاهی با فیلهای جنگی و با قصد ویران کردن کعبه
اصحاب فیل به سپاهی گفته میشود که به فرماندهی ابرَهه، قصد ویران کردن کعبه را داشتند. ابرهه، فرزند صَبّاح، اهل حبشه و از فرمانروایان یمن بود و بر اثر زخمی که در یکی از جنگها در صورت وی پدید آمد به اشرَم ملقّب شد. کنیه وی را ابویَکْسوم دانستهاند. «1» او با حیلهای، فرمانروای پیشین یمن، یعنی «ارباط» را کشت و خود بر جای او نشست. «2» ابرهه از اینکه کعبه* مورد توجه ویژه مردم بود و زیارت آن، قدرت و شوکت مکّه* را در پی داشت ناخشنود بود و تصمیم گرفت مردم را به جای مکّه، متوجّه یمن کند. انگیزه او در این تهاجم را گسترش سلطه و نفوذ حبشه و امپراتوری روم و تسلط آنها بر همه سرزمینهای عربی مانند مکّه، ایجاد پایگاهی در برابر امپراتوری ایران، و حذف واسطهگری ساسانیان در روابط تجاری میان روم با سیلان و هند دانستهاند. «3» وی در پی این تصمیم، کلیسایی باشکوه به نام «قُلَّیْس» در صَنعا بنا کرد و از مردم خواست تا به جای کعبه، به زیارت آن بروند. «4» خبر تأسیس این کلیسا عربها را بسیار خشمگین ساخت، بهطوریکه گفتهاند: یکی از آنها خود را به قلّیس رساند و آن را آلوده ساخت «5» و یکی از فرستادگان ابرهه به نام محمّد بنخُزاعی که برای فراخوانی مردم به زیارت قلّیس به میان عربها رفته بود، به دست آنان کشته شد. «6» برخی گفتهاند: گروهی از قریش در راه (1). مجمع البیان، ج 10، ص 821؛ روح المعانی، مج 16، ج 30، ص 420
(2). السیرةالنبویه، ج 1، ص 42؛ روحالمعانی، مج 16، ج 30، ص 420
(3). المفصل، ج 3، ص 517- 518؛ پرتوی از قرآن، ق. 2، ج 30، ص 260- 261
(4). جامع البیان، مج 15، ج 30، ص 386؛ مجمع البیان، ج 10، ص 822
(5). السیرةالنبویه، ج 1، ص 45؛ تاریخ طبری، ج 1، ص 440
(6). تاریخ طبری، ج 1، ص 440؛ جامع البیان، مج 15، ج 30، ص 387
تجارتشان، کنار یکی از معابد مسیحیان فرود آمده، برای پختن غذا آتشی برافروختند و باد، آتش را در معبد افکند و آن را سوزاند. «1» این عوامل خشم ابرهه را برانگیخت و فهمید که با بودن کعبه، نمیتواند مردم را از مکّه متوجه یمن کند و به اهداف خود برسد، ازاینرو تصمیم گرفت کعبه را ویران کند. برای اینکار سپاهی مجهّز فراهم آورد و با فیلهای جنگی به سوی مکه حرکت کرد. شمار سپاهیان را 000/ 60، و تعداد فیله* ا را یک، 8، 12، 13 و 1000 رأس نوشتهاند. «2» در بین راه، هر قبیلهای را که با آنها به مقابله برمیخاست درهم شکسته و سران آنها را اسیر میکردند «3» تا در نزدیکی مکّه در محلّی به نام «مُغَمَّس» «4» یا «حبّ المُحَصَّب» «5» فرود آمدند. ابرهه گروهی از سواران خود را به فرماندهی اسود بن مقصود برای تاراج اموال مردم به مکّه فرستاد که در این میان 200 شتر را از عبدالمطلب به غارت بردند «6» و به وسیله حُناطه حِمْیَری به بزرگ مکّیان یعنی عبدالمطلب پیامی به این مضمون فرستاد که من قصد جنگ با شما را ندارم و هدفم ویران کردن این خانه است. عبدالمطلب پس از شنیدن پیام ابرهه گفت: ما نیز توان جنگ نداریم؛ امّا کعبه خانه خدا و خانه خلیل وی ابراهیم علیه السلام است و او خود حرم خویش را حفظ خواهد کرد. «7»
سپس عبدالمطلب به ملاقات ابرهه رفت. ابرهه با دیدن سیمای زیبا و ابّهت او از تخت به زیر آمد و کنار وی روی زمین نشسته، گفت: خواستهات چیست؟ عبدالمطلب گفت:
سپاهیانت 200 شتر از من ربودهاند. بگو تا باز گردانند. ابرهه با آنچه از مقام بزرگ قریش شنیده بود، از این درخواست شگفتزده شد و گفت: تصور میکردم از من بخواهی خانهای را که آیین تو و پدران توست، ویران نکنم. عبدالمطلب گفت: من صاحب شتران خویشم و خانه، خود صاحبی دارد که تو را از تعرض به آن باز خواهد داشت. عبدالمطلب پس از بازگشت از نزد ابرهه به مردم مکه فرمان داد شهر را ترک کرده، به کوهها و درههای اطراف (1). المفصل، ج 3، ص 510، 512؛ مجمع البیان، ج 10، ص 824
(2). مجمع البیان، ج 10، ص 824؛ روح المعانی، مج 16، ج 30، ص 421
(3). السیرةالنبویه، ج 1، ص 46؛ تاریخ طبری، ج 1، ص 440
(4). جامعالبیان، مج 15، ج 30، ص 388؛ مجمع البیان، ج 10، ص 822
(5). مروج الذهب، ج 2، ص 139
(6). السیرةالنبویه، ج 1، ص 48؛ جامع البیان، مج 15، ج 30، ص 388
(7). السیرةالنبویه، ج 1، ص 48؛ جامعالبیان، مج 15، ج 30، ص 388- 389
پناه برند و خود با تنی چند در مکه ماند. وی حلقه در کعبه را گرفت و با سرودن اشعاری از خدای خانه یاری خواست. «1» پس از آن، حلقه خانه را رها کرده، به سوی درههای مکه رفت. گویند زمانی که ابرهه فرمان حمله داد عبدالمطلب یا شخصی به نام نفیل بن حبیب، خود را به فیل جنگی رساند و در گوشش گفت: از حرکت بایست و از جایی که آمدهای بازگرد. اینجا سرزمین امن الهی است. ناگهان فیل پیش او زانو زد و هیچ فشاری نتوانست او را به سوی کعبه به حرکت درآورد؛ ولی به هر سوی دیگر که او را بازمیگرداندند، شتابان میرفت. «2» خداوند خانه خویش را از آسیب اصحاب فیل حفظ کرد و آنها را به عذابی دردناک مبتلا ساخت.
قرآن کریم با اختصاص سورهای به داستان اصحاب فیل، چگونگی عذاب آنان را اینگونه بیان میکند که خداوند دستههایی از پرندگان را با سنگهایی از گِل، به سوی آنان فرستاد تا با آنها اصحاب فیل را هدف قرار داده، نابود کنند: «وارسَلَ عَلَیهِم طَیرًا ابابیل* تَرمیهِم بِحِجارَةٍ مِن سِجّیل» . (فیل/ 105، 3- 4) سپس میفرماید: آنها بر اثر عذاب الهی مانند عَصْف مَأکول (زراعتی که چهارپایان خورده و بر آن سرگین انداخته و لگدمال کرده باشند، برگ پوسیده درختان، خورده کاه) «3» شدند: «فَجَعلَهُم کَعَصفٍ مَأکولٍ» . (فیل/ 105، 5)
درباره جزئیات این عذاب، میان مورّخان و مفسران، اختلافات فراوانی وجود دارد؛ نقل شده که در منقار و پاهای هر یک از مرغان ابابیل*، سه سنگ* ریزه بود و هر سنگریزه بر سر و پیکر یک نفر فرود میآمد وی را نابود میکرد. «4» گفتهاند: وقتی ابرهه چنین دید پا به فرار گذاشت؛ امّا یکی از سنگها به او اصابت کرد و بر اثر آن به تدریج گوشت بدنش ریخت و از آن چرک و خون خارج شد. «5» به نقلی، دست و پایش جدا شد»
تا به یمن رسید و (1). السیرة النبویه، ج 1، ص 50- 51؛ جامعالبیان، مج 15، ج 30، ص 389- 390
(2). السیرةالنبویه، ج 1، ص 52؛ روح المعانی، مج 16، ج 30، ص 423
(3). جامع البیان، مج 15، ̠30، ص 392؛ مجمعالبیان، ج 10، ص 825
(4). جامعالبیان، مج 15، ج 30، ص 390؛ مجمعالبیان، ج 10، ص 842
(5). السیرةالنبویه، ج 1، ص 54؛ جامع البیان، مج 15، ج 30، ص 391
(6). بحارالانوار، ج 15، ص 74
درحالی نابود شد که سینه و قلبش شکافته «1» و شکمش پاره شده بود «2» و به قولی، در بین راه در میان قبیله خَثْعَمْ هلاک شد. «3» به نقلی، مرغان ابابیل، شبانه اصحاب فیل را هدف قرار دادند و صبح که عبدالمطلب آگاه شد، همگی را نابود شده یافت. «4» گفته شده: در بدن هر یک از سپاهیان پس از اصابت سنگریزه، خارشی پدید میآمد و و بر اثر خاراندن، گوشتش میریخت. «5» امام باقر علیه السلام فرمود: پس از آنکه اصحاب فیل هدف سنگریزه قرار گرفتند بیماری آبله در میانشان شایع شد و نابودشان کرد و تا آن زمان، چنان مرضی در آنجا دیده نشده بود. «6» گفته شده: چون ابرهه دید در سپاهش بیماری وبا پدید آمده و بیشتر آنان را از بین برد، ناچار شد به سرعت بازگردد و در برگشت به یمن نیز بسیاری از لشکریانش در میان راه از بین رفتند و خود ابرهه نیز که به این بیماری مبتلا شده بود، به زحمت توانست خود را به صنعا برساند و چون به آنجا رسید جان سپرد. «7» به نقلی، فقط یک نفر توانسته بود نجات یابد و خود را به نجاشی* پادشاه حبشه برساند. او هم پس از گزارش دادن نابودی سپاه، با سنگریزه یکی از همان مرغان که مأمور تعقیب او بود در حضور نجاشی نابود شد. «8» به نقل سیوطی از محمّد بن کَعب قُرَظی دو فیل در این حمله شرکت داشتند که یکی سالم ماند و دیگری نابود شد. «9» بیشتر نویسندگان مسلمان، عذاب اصحاب فیل را 40 سال پیش از بعثت و در سال ولادت رسولاکرم صلی الله علیه و آله دانسته «10» و این تقارن را از برکات ولادت آن بزرگوار (ارهاص*) برشمردهاند. «11» داستان اصحاب فیل در میان مردم حجاز چنانمشهور بود که سال وقوع این رخداد، «عامالفیل» را مبدئی برای (1). السیرةالنبویه، ج 1، ص 54؛ مجمع البیان، ج 10، ص 823
(2). مجمع البیان، ج 10، ص 823
(3). الدرالمنثور، ج 8، ص 632
(4). همان، ص 628
(5). همان، ج 8، ص 629؛ مجمعالبیان، ج 10، ص 824
(6). الکافی، ج 8، ص 84
(7). المفصل، ج 3، ص 516
(8). روح المعانی، مج 16، ج 30، ص 424
(9). الدرالمنثور، ج 8، ص 632
(10). مجمعالبیان، ج 10، ص 825؛ المفصل، ج 3، ص 507
(11). مجمعالبیان، ج 10، ص 825؛ روح المعانی، مج 16، ج 30، ص 420
تاریخ قرار داده و در اشعارشان از آن یاد کردهاند و زمانی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سوره فیل را برای مشرکان خواند با وجود مخالفت شدیدی که با او داشتند هیچکس آن را انکار نکرد «1» ، ازاینرو خداوند، عذاب اصحاب فیل و خنثا شدن مکر آنها برای ویرانی کعبه را از نشانههای روشن الهی و از نعمتهای خداوند برای قریش میداند: «الَم تَرَ کَیفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِاصحبِ الفیل* الَم یَجعَل کَیدَهُم فی تَضلیل» . (فیل/ 105، 1- 2)
منابع
بحارالانوار؛ پرتوی از قرآن؛ تاریخ الامم و الملوک، طبری؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ الدرالمنثور فیالتفسیر بالمأثور؛ روحالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ السیرة النبویه، ابنهشام؛ الکافی؛ مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن؛ مروج الذهب و معادنالجوهر؛ المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام؛ المیزان فی تفسیرالقرآن. (1)
. مجمعالبیان، ج 10، ص 826؛ المیزان، ج 20، ص 361
ا