امّ سلمه
اشاره
امّ سلمه: هند (امالمؤمنین) دختر أبی أمیه (حذیفة) بن مغیرة بن عبدالله بن عمر بن مخزوم
پدر امّ سلمه از بخشندگان عرب معروف به زادالراکب «1» و مادرش عاتکه دختر عامر بن ربیعة بن مالک است «2» که برخی به اشتباه او را عاتکه دختر عبدالمطلب دانستهاند. «3» وی پیش از هجرت در خانوادهای شریف در مکه متولد شد «4» ؛ اما زمان ولادتش به طور دقیق مشخص نیست. با توجه به تاریخ وفات و طول عمرش میتوان حدس زد که 20 سال و اندی پیش از هجرت به دنیا آمده است. در نوجوانی به ازدواج ابو* سلمه عبدالله بن عبدالاسد مخزومی درآمد. با ظهور اسلام به همراه همسرش به دین اسلام گروید، در حالی که برادرش عبداللَّه بن ابی امیه و پسر عمویش ابوجهل از دشمنان سرسخت پیامبر بودند. «5» بر اثر آزار مشرکان و اقوام خویش، به همراه شوهرش در سال پنجم بعثت با گروهی از مسلمانان عازم حبشه گردید. «6» با انتشار خبر خودداری قریش از اذیت و آزار مسلمانان، با همسرش از حبشه به مکه بازگشت؛ ولی چون خبر دروغ بود، برای رهایی از فشار مشرکان، به حبشه بازگشت. «7» سرانجام در سال سیزدهم بعثت به همراه همسرش تصمیم گرفتند به یثرب هجرت کنند؛ امّا بنیمخزوم مانع مهاجرت امّسلمه و سلمه، تنها فرزندش که در حبشه متولد شده بود، شدند و نهایتاً ابوسلمه به تنهایی راه یثرب را در پیش گرفت. ام سلمه پس از چندی دوری از شوهر، در نهایت با رضایت (1). الاستیعاب، ج 4، ص 493؛ سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 202
(2). الاصابه، ج 8، ص 404؛ الطبقات، ج 8، ص 69
(3). مناقب، ج 1، ص 207؛ سفینةالبحار، ج 4، ص 227
(4). سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 202
(5). المعارف، ص 136؛ الاستیعاب، ج 4، ص 493
(6). السیرة النبویه، ج 1، ص 326
(7). الطبقات، ج 8، ص 69؛ السیرةالنبویه، ج 1، ص 366 به بعد
بنیمخزوم به اتفاق فرزندش سلمه و با همراهی عثمان بن طلحه از بنیعبدالدار عازم یثرب شد. «1» میگویند: او اولین زن هودج نشینی است که به یثرب مهاجرت کرد. «2» ابوسلمه با جراحتی که در جنگ احد برداشت در هشتم جمادیالآخر سال چهارم هجری «3» و به قولی در سال دوم بعد از نبرد بدر «4» به شهادت رسید. «5» ام سلمه از او دو پسر و دو دختر داشت: سلمه، عمر (عمرو) «6» ، درّه (رقیه «7» ) و زینب «8» .
امّ سلمه قصد کرده بود بعد از شوهرش دیگر ازدواج نکند تا در بهشت با ابوسلمه باشد؛ ولی ابوسلمه او را از این قصد بازداشت و از خدا خواست مردی بهتر از خودش نصیب امّ سلمه گرداند. «9» ابتدا ابوبکر و سپس عمر به خواستگاری وی رفتند؛ ولی وی نپذیرفت تا اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله او را خواستگاری کرد و وی پذیرفت. امّ سلمه با جهیزیه «10» و مهر اندک، «11» در شوال سال چهارم «12» یا دوم هجرت «13» به عقد آن حضرت درآمد. وی زنی زیبا روی بود و گاه مورد رشک و حسادت و طعن و تمسخر دیگر همسران پیامبر صلی الله علیه و آله قرار میگرفت. «14» او را بعد از خدیجه برترین همسر پیامبر دانستهاند. «15»
آمده است که به رسم عقد اخوت پیامبر او و صفیّه (دیگر همسر رسول خدا) را همپیمان کردند. «16» نوشتهاند که مراسم عروسی حضرت فاطمه علیها السلام در خانه امّ سلمه (1). الاصابه، ج 8، ص 404- 405
(2). الاستیعاب، ج 4، ص 493
(3). اسدالغابه، ج 3، ص 296؛ الطبقات، ج 8، ص 69
(4). اسدالغابه، ج 3، ص 297
(5). الطبقات، ج 8، ص 69
(6). البدء والتاریخ، ج 5، ص 13
(7). السیرةالنبویه، ج 4، ص 645
(8). الاصابه، ج 8، ص 404
(9). الطبقات، ج 8، ص 70
(10). همان، ص 71
(11). اعلام النساء، ج 5، ص 222
(12). الطبقات، ج 8، ص 69
(13). مناقب، ج 1، ص 207
(14). سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 209
(15). الخصال، ص 419
(16). مناقب آلابیطالب، ج 2، ص 211
برپا شد. «1» این خبر، احتمال ازدواج پیامبر را با امّ سلمه در سال دوم هجری قوت میبخشد.
امّ سلمه در غزوات مریسیع، خیبر، حدیبیه، فتح مکه، حنین «2» ، طائف «3» ، تبوک «4» و نیز حجة الوداع «5» همراه پیامبر بود. او عقلی رسا و رأیی صائب داشت «6» و مورد احترام و محبت پیامبر بود. در غزوه حدیبیه که همراهان پیامبر از سر تراشیدن و قربانی خودداری میکردند طرف مشورت پیامبر قرار گرفت و پیشنهاد او مبنی بر اینکه پیامبر بدون توجه به مسلمانان شخصاً به سر تراشیدن و قربانی اقدام کند مؤثر واقع شد و مسلمانان بعد از حضرت سر تراشیدند و قربانی کردند. «7»
پیامبر بیش از دیگر زنان خود، به امّ سلمه توجه داشت. طبق منابع، پیامبر فهرست اسامی اهل بهشت و جهنم «8» و نوشتهای برای خلیفه برحق پس از خود «9» و مقداری تربت کربلا «10» به امّ سلمه سپرده بودند. او نیز پس از رحلت ایشان همچنان وفادار ماند و در حوادث حساس و هنگام لزوم، از خاندان پیامبر دفاع میکرد و همواره با نقل احادیثی از پیامبر ولایت علی علیه السلام و منزلت او را نزد پیامبر به یاد مسلمانان میآورد. «11» میگویند: در (1). بحارالانوار، ج 43، ص 95
(2). المغازی، ج 2، ص 467
(3). همان، ج 3، ص 926
(4). همان، ص 1036
(5). همان، ص 1090
(6). الاصابه، ج 8، ص 406
(7). المغازی، ج 2، ص 613؛ اعلام النساء، ج 5، ص 223- 224
(8). بحارالانوار، ج 26، ص 126
(9). همان، ج 22، ص 224
(10). سفینةالبحار، ج 4، ص 231
(11). بحارالانوار، ج 22، ص 222
ماجرای غصب فدک که صحابه و بزرگان قوم، همه سکوت اختیار کرده بودند او شجاعانه در برابر خلیفه نخست ایستاد و از فاطمه علیها السلام دفاع کرد، چنانکه در پی آن خلیفه در آن سال مقرری او را قطع کرد. «1»
در طول 25 سال خلافت خلفای سهگانه او به حمایت اهل بیت علیهم السلام میپرداخت و درگاه لزوم خلفا را موعظه میکرد. در همین راستا خلیفه سوم را از مخالفت با سنت پیامبر صلی الله علیه و آله پرهیز داد. «2» در جریان مخالفتهای عمار با خلیفه سوم، جانب عمار را گرفت و خلیفه سوم را نکوهش کرد. «3» در دوران خلافت علی علیه السلام از حضرت حمایت کرد. او ضمن ردّ درخواست طلحه و زبیر برای شرکت در خونخواهی عثمان «4» کوشید با یادآوری سخن پیامبر صلی الله علیه و آله در این خصوص که علی علیه السلام ولیّ هر مؤمن و مؤمنهای است و عایشه نیز آن را تصدیق کرد عایشه را از رفتن به جانب بصره باز دارد. «5»
چون در این کار موفق نشد، برای گروهی از انصار و مهاجران سخنرانی کرد و در آن ضمن حمایت از علی علیه السلام موقعیت و مرتبه او را در جامعه اسلامی و نزد پیامبر صلی الله علیه و آله یادآور شد و گروه فراوانی را از همراهی سپاه جمل منصرف کرد. «6» با حرکت سپاه جمل از مکه، نامهای به علی علیه السلام نگاشت و او را از حرکت سپاه آگاه کرد و ضمن اعلام آمادگی برای همراهی علی علیه السلام پسرش عمر را برای یاری او فرستاد. «7» زمانی که حفصه همسر پیامبر صلی الله علیه و آله از ابتلای علی علیه السلام به اصحاب جمل اظهار خشنودی و مجلس شادی برپا کرد، ام سلمه بدان مجلس درآمد و معترضانه این عمل را تقبیح کرد. «8»
امّ سلمه در عهد معاویه نیز از حمایت علی علیه السلام دست نکشید. درمقابل لعن علی علیه السلام و دوستدارانش ایستاد و در نامهای به معاویه شهادت داد که خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله دوستدار علی هستند و لعن علی و دوستدارانش لعن خدا و پیامبر اوست. «9» امّ سلمه رخداد دلخراش کربلا را نیز شاهد بود و در شهادت امام حسین علیه السلام عزادار شد. «10» (1). سفینةالبحار، ج 4، ص 229- 230
(2). اعلام النساء، ص 224
(3). الامامة والسیاسه، ج 1، ص 51
(4). الجمل، ص 233
(5). الفتوح، ج 2، ص 454- 455
(6). الجمل، ص 237- 238
(7). تاریخ طبری، ج 3، ص 8
(8). الجمل، ص 276- 277
(9). العقد الفرید، ج 4، ص 335
(10). سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 202، 207؛ المستدرک، ج 4، ص 20
وی مورد عنایت و توجه امامان علیهم السلام بود. حضرت علی علیه السلام آنگاه که از مدینه به قصد کوفه حرکت کرد، نوشتهها و وصایای خود را نزد وی نهاد و امام حسن علیه السلام که به مدینه بازگشت آنها را تحویل گرفت. «1» امام حسین علیه السلام نیز وصایای خود را نزد او نهاد که بعد از بازگشت امام سجاد علیه السلام به مدینه به آن حضرت تحویل داد. «2»
امّ سلمه از راویان حدیث است و بیش از 378 حدیث روایت کرده است. «3» او عمدتاً از شخص پیامبر صلی الله علیه و آله یا از طریق فاطمه علیها السلام دختر پیامبر صلی الله علیه و آله یا ابوسلمه نقل حدیث کرده است. «4»
از جمله راویان او اسامة بن زید، أسود بن یزید نخعی و حبیب بن ابی ثابت هستند. «5»
حدیث کساء «6» ، حدیث «علیٌّ مع القرآن (الحقّ) والقرآن (الحقّ) مع علیٌّ … » «7»
و حدیث «من کنت مولاه فهذا علیٌّ مولاه … » «8»
از احادیث متواتری هستند که امّ سلمه نیز نقل کرده است.
وی در 84 سالگی در مدینه درگذشت. «9» سال وفات او را به اختلاف 59 «10» تا 63 هجری «11» دانستهاند. ابوهریره «12» یا عبدالله بن عبدالله بن ابی امیه «13» یا ولید بن عتبه «14» بر او نماز گزارد و در قبرӘʘǙƠبقیع دفن شد. «15»
امّ سلمه در شأن نزول
1. بنا به روایت مجاهد روزی امّ سلمه به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: چرا درباره هجرت زنان (1). الکافی، ج 1، ص 354
(2). همان، ج 1، ص 360
(3). سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 210
(4)
(5) 4-. تهذیب الکمال، ج 35، ص 317
(6). جامع البیان، مج 12، ج 22، ص 10 به بعد
(7). الجمل، ص 418؛ المعیار والموازنه، ص 35، 46؛ المعجم الصغیر، ج 1، ص 255
(8). معجم رجالالحدیث، ج 24، ص 204؛ السننالکبری، ج 5، ص 131؛ کنزالعمال، ج 11، ص 602
(9). الطبقات، ج 8، ص 76
(10). انساب الاشراف، ج 2، ص 66
(11). الاصابه، ج 8، ص 407
(12). الطبقات، ج 8، ص 76
(13). المستدرک، ج 4، ص 19
(14). انساب الاشراف، ج 2، ص 66
(15). تاریخ المدینه، ج 1، ص 120
آیهای نازل نشده است؟ در پاسخ او این آیه فرود آمد: خداوند عمل هیچ عمل کنندهای خواه مرد یا زن را تباه نمیکند و کسانی که در راه خدا هجرت کرده، آزار دیدهاند و جنگیده و کشته شدهاند بدیهایشان را میزداید و آنان را در بهشت جاودان جای میدهد «1» :
«فَاستَجابَ لَهُم رَبُّهُم انّی لا اضیعُ عَمَلَ عمِلٍ مِنکُم مِن ذَکَرٍ او انثی بَعضُکُم مِن بَعضٍ فَالَّذینَ هاجَروا واخرِجوامِن دِیرِهِم و اوذوا فی سَبیلی وقتَلوا و قُتِلوا لَاکَفّرَنَّ عَنهُم سَیّاتِهِم ولَادخِلَنَّهُم جَنتٍ تَجری مِن تَحتِهَا الانهرُ ثَوابًا مِن عِندِ اللَّهِ واللَّهُ عِندَهُ حُسنُالثَّواب» . (آلعمران/ 3، 195)
2. در روایات متعددی آمده است که امّسلمه به رسولخدا صلی الله علیه و آله گفت: چرا در قرآن از مردان یاد شده و از زنان یاد نشده است؟ در پاسخ وی فرشته وحی این آیه را بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرود آورد: خداوند برای مسلمانان مؤمن، فروتنِ فرمانبردار، راستگو، شکیبا، خداترس، صدقه دهنده، روزهدار، پاکدامن و آنان که بسیار بهیاد خدایند، مرد باشند یا زن آمرزش و پاداش بزرگ آماده ساخته است «2» : «انَّ المُسلِمینَ والمُسلِمتِ والمُؤمِنینَ والمُؤمِنتِ والقنِتینَ والقنِتتِ والصدِقینَ والصدِقتِ والصبِرینَ والصبِرتِ والخشِعینَ والخشِعتِ والمُتَصَدّقینَ والمُتَصَدّقتِ والصّمینَ والصّمتِ والحفِظینَ فُروجَهُم والحفِظتِ والذّاکِرینَ اللَّهَ کَثیرًا والذّاکِرتِ اعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَغفِرَةً و اجرًا عَظیما» .
(احزاب/ 33، 35) برخی گفتهاند: این اولین آیهای است که درباره زنان فرود آمده و از آنان به خوبی یاد شده است. «3»
3. روزی امّ سلمه جامهای پوشید که بر روی آن شالی بسته بود و سرِ شال از پشت آویزان بود و بر زمین کشیده میشد. دو تن از همسران پیامبر او را مسخره کردند. آیه 11 حجرات/ 49 در این باره نازل شد: «یایُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا یَسخَر قَومٌ مِن قَومٍ عَسی ان یَکونوا خَیرًا مِنهُم ولا نِساءٌ مِن نِساءٍ عَسی ان یَکُنَّ خَیرًا مِنهُنَّ ولا تَلمِزُوا انفُسَکُم ولا تَنابَزُوا بِالالقبِ بِئسَ الِاسمُ الفُسوقُ بَعدَ الایمنِ ومَن لَم یَتُب فَاولکَ هُمُ الظلِمون (1). جامع البیان، مج 3، ج 4، ص 284؛ التبیان، ج 3، ص 89؛ زادالمسیر، ج 1، ص 530
(2). تفسیر ابن ابی حاتم، ج 9، ص 3133؛ روضالجنان، ج 15، ص 421؛ نهج البیان، ج 4، ص 225
(3). تفسیر ماوردی، ج 4، ص 404
ای کسانی که ایمان آوردهاید، نباید قومی قوم دیگر را ریشخند کند. شاید آنان از اینان بهتر باشند و نباید زنانی زنان دیگر را ریشخند کنندشاید آنها از اینها بهتر باشند و از یکدیگر عیب مگیرید و به همدیگر لقبهای زشت مدهید، چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان و آنان که توبه نکردند، همان ستمکارند» . «1»
4. در پی پرسش امّ سلمه از پیامبر صلی الله علیه و آله که چرا جهاد به مردان اختصاص دارد و میراث زنان نصف سهم مردان است آیه 32 سوره نساء/ 4 نازل شد «2» : «ولا تَتَمَنَّوا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعضَکُم عَلی بَعضٍ لِلرّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اکتَسَبوا ولِلنّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اکتَسَبنَ وسَلوا اللَّهَ مِن فَضلِهِ انَّ اللَّهَ کانَ بِکُلّ شَیءٍ عَلیما زنهار آنچه را خداوند به سببآن بعضی از شما را بر بعضی دیگربرتری داده، آرزو مکنید. برای مردان از آنچه به اختیارکسب کردهاند، بهرهای است و برای زنان نیزاز آنچه به اختیار کسب کردهاند بهرهای است و از فضل خدا درخواست کنید، که خدا به هر چیزی داناست» .
5. همسران پیامبر صلی الله علیه و آله پس از سپری شدن چند غزوه، از پیامبر خواستند که بر نفقه آنان بیفزاید و هریک از آنان از آن حضرت چیزی خواستند. امّسلمه نیز درخواست کرد تا پردهای خطدار برایش تهیه گردد. «3» پیامبر صلی الله علیه و آله ناراحت شد و از پاسخ به این خواستها سر باز زد و به مدت یک ماه از آنان کناره گرفت تا اینکه آیات 28- 29 احزاب/ 33 نازل شد و خداوند با لحن قاطع به زنان پیامبر هشدار داد که اگر زندگی پر زرق و برق دنیا را میخواهید، میتوانید از پیامبر صلی الله علیه و آله جدا شوید و اگر به خدا و رسول او و روز جزا دل بستهاید و به زندگی ساده و افتخارآمیز پیامبر قانع هستید، بمانید «4» : «یایُّهَا النَّبیُّ قُل لِازوجِکَ ان کُنتُنَّ تُرِدنَ الحَیوةَ الدُّنیا وزینَتَها فَتَعالَینَ امَتّعکُنَّ واسَرّحکُنَّ سَراحًا جَمیلا* و ان کُنتُنَّ تُرِدنَ اللَّهَ و رَسولَهُ والدّارَ الأخِرَةَ فَانَّ اللَّهَ اعَدَّ لِلمُحسِنتِ مِنکُنَّ اجرًا عَظیما» .
بنا به روایتی امّ سلمه اولین کسی بود که برخاست و خدا و پیامبرش را بر مال دنیا (1). اسبابالنزول، ص 334؛ مجمعالبیان، ج 9، ص 202
(2). مجمع البیان، ج 3، ص 3، 440؛ تفسیر قرطبی، ج 5، ص 106
(3). تفسیر ماوردی، ج 4، ص 395
(4). تفسیر سمرقندی، ج 3، ص 48؛ مجمعالبیان، ج 8، ص 554
ترجیح داد. «1» در این جریان هنگامی که عمر همسران آن حضرت را سرزنش کرد. امّ سلمه عمر را از وارد شدن به حوزه خصوصی زندگی پیامبر برحذر داشت. «2» گویند: آیات 102 «3» و 118 «4» توبه/ 9 و 33 «5» احزاب/ 33 در خانه امسلمه بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد.
منابع
اسباب النزول، واحدی؛ الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ اسد الغابة فی معرفة الصحابه؛ الاصابة فی تمییز الصحابه؛ اعلام النساء فی عالمیالعرب و الاسلام؛ الامامة والسیاسه؛ انسابالاشراف؛ بحارالانوار؛ بحرالعلوم، سمرقندی؛ البدء و التاریخ؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ تاریخ الامم و الملوک، طبری؛ تاریخ المدینة المنوره؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن ابیحاتم؛ تفسیر القمی؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال؛ جامعالبیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ الجمل و النصر لسید العترة فی حرب البصره؛ روضالجنان و روح الجنان؛ زاد المسیر فی علمالتفسیر؛ سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار؛ السنن الکبری؛ سیر اعلام النبلاء؛ السیرة النبویه، ابن هشام؛ الطبقات الکبری؛ العقد الفرید؛ الکافی؛ کتاب الخصال؛ کتاب الفتوح؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال؛ المستدرک علی الصحیحین؛ المعارف؛ معجم رجال الحدیث؛ المعجم الصغیر؛ المعیار و الموازنه؛ مناقب آلابیطالب؛ النکت و العیون، ماوردی. (1)
. تفسیر قمی، ج 2، ص 167؛ تفسیر ماوردی، ج 4، ص 395
(2). جامعالبیان، مج 11، ج 21، ص 188
(3). تفسیر قمی، ج 1، ص 303؛ البرهان، ج 2، ص 835
(4). کشفالاسرار، ج 4، ص 227؛ البرهان، ج 2، ص 791
(5)