ایّوب علیه السلام
اشاره
ایّوب علیه السلام: پیامبری بزرگ و الگوی صبر و استقامت
ایّوب نامی است عبری که ایبوب و یوباب نیز خوانده شده است. «1» برخی آن را به احتمال برگرفته از ریشه عبری ایبوب به معنای گریه یا از ایبت به معنای ندبه دانستهاند «2» ؛ برخی شارحان تورات آن را در اصل عربی و ترجمه شده به عبری دانسته و گفتهاند: این واژه به آیب در عربی به معنای بازگشت کننده به سوی خدا نزدیک است. «3» این معنا با وصف «اوّاب» که برای ایوب در آیه 34 ص/ 38 آمده، سازگار است. «4» برخی دیگر آن را برگرفته از آبَ یَؤوب و به معنای کسی میدانند که سلامتی و مال و خانواده خود را باز یافته است. «5»
نسب ایوب مورد اختلاف است؛ مشهور نسب شناسان جدّ ششم وی را ابراهیم علیه السلام دانستهاند «6» ، در صورتی که ضمیر «ذُرِّیَّتِهِ» در آیه 84 انعام/ 6: «و مِن ذُرّیَّتِهِ داوودَ وسُلَیمنَ وایّوبَ» به ابراهیم بازگردانده شود این نظر به واقع نزدیکتر است «7» ؛ اما بر اساس گفته برخی که پدر ایوب را از مؤمنان به ابراهیم و مادرش را از فرزندان لوط دانستهاند «8» وی از معاصران حضرت ابراهیم است؛ نه از نوادگان ندیده او. البته این با دیدگاه مشهور که جدّ ششم وی را ابراهیم دانستهاند مخالف است. درباره زمان زیست (1). المعرب، ص 12؛ واژههای دخیل، ص 134؛ قاموس الکتاب المقدس، ص 146
(2). التحقیق، ج 1، ص 200، «ایوب»
(3). قاموس الکتاب المقدس، ص 146؛ الاعلام، ج 2، ص 36
(4). اعلام قرآن، ص 234
(5). روضالجنان، ج 13، ص 259
(6). روضالجنان، ج 13، ص 259؛ الطبقات، ج 1، ص 46
(7). التحقیق، ج 1، ص 200
(8). الطبقات، ج 1، ص 46؛ البدایة والنهایه، ج 1، ص 200
اعلام قرآن، ج2، ص: 488
ایّوب احتمالهایی از جمله معاصر بودن با موسی، یعقوب، سلیمان و یوسف وجود دارد. «1»
با توجه به اینکه بیشتر مورخان و مفسران ایوب را از طریق عیص بن اسحاق، به ابراهیم منسوب میدانند، وی از پیامبران بنیاسرائیل نیست، زیرا آنان فرزندان یعقوب، برادر عیص بودند. «2»
برخی ایوب را از پیامبران اولوا العزم دانسته و معتقدند که وی از پیامبرانی است که افزون بر نبوت، مقام پادشاهی نیز داشته است و آمدن نام وی در کنار داود و سلیمان (انعام/ 6، 84) را شاهد بر آن دانستهاند، چنانکه برخی متون تفسیری و تاریخی نیز وی را از پادشاهان روم دانسته است. «3» کتاب مقدس نیز در سِفْر ایوب به تفصیل سرگذشت ایوب را آورده؛ امّا به نبوت وی اشارهای نکرده است. «4»
نام ایوب علیه السلام 4 بار در قرآن آمده است: در سوره نساء/ 4، 163 و انعام/ 6، 84- 90 نام وی در ردیف پیامبران دیگر ذکر و به مقام نبوت و بعضی صفات برجسته او تصریح شده است. در سوره انبیاء/ 21، 83- 84 اجابت دعای او دربرطرف شدن سختی و مصیبتهایش و در سوره ص/ 38، 41- 44 با تفصیل بیشتری مشکلات آن حضرت، پایان یافتن آن و رویآوردن نعمتهای الهی به وی بیان شده است.
ابتلای ایوب علیه السلام
آیات مربوط به ایوب، گرفتار شدن وی به درد و رنج را به صراحت گزارش میکند؛ اما به چگونگی و سبب آن هیچ اشارهای ندارد: «و ایّوبَ اذ نادی رَبَّهُ انّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ و انتَ ارحَمُ الرّاحِمین» (انبیاء/ 21، 83)؛ همچنین از آیه 43 ص/ 38 برمیآید که خانواده و فرزندانش نیز از بین رفته بودند: «وَ وَهَبنا لَهُ اهلَهُ وَ … » . این در حالی است که انبوهی از روایات و گزارشهای تاریخی در این باره وجود دارد که در این میان دستهای به افراط گراییده و گزارش کردهاند که ایوب علیه السلام به مَرضی مبتلا شد که مردم و اطرافیان (1). تفسیرقرطبی، ج 15، ص 135؛ البدایة والنهایه، ج 1، ص 200؛ بحار الانوار، ج 12، ص 352
(2). مبهمات القرآن، ج 1، ص 439؛ تاریخ طبری، ج 1، ص 194
(3). روضالجنان، ج 7، ص 363؛ آثارالبلاد، ص 253؛ نمونه، ج 5، ص 329
(4). کتاب مقدس، ایوب، 1- 42
به جز همسرش وی را ترک کردند. همه اعضای بدن، جز قلب او به بیماری جزام دچار شد. مردم از حالت او دچار وحشت و تنفر شده و وی را در مزبلهای در بیرون شهر جای دادند. برخی نیز آن را از نوع روماتیسم و دردهای مفصلی دانستهاند. «1» مدت درد و رنج وی نیز 7 یا 18 سال گفته شده است. «2»
درباره سبب گرفتاری و بیماری ایوب نیز مطالبی گفته شده که با چالش جدی روبهروست؛ گاهی سبب آن را پناه بردن ایوب به فرعون بر اثر قحطی در سرزمین شام گفتهاند و اینکه در حضور فرعون به اعمال او اعتراض نکرده است. «3» این افراد برآناند که آیه 41 ص/ 38: «واذکُر عَبدَنا ایّوبَ اذ نادی رَبَّهُ انّی مَسَّنِیَ الشَّیطنُ بِنُصبٍ و عَذاب» تأیید بر این است که او مرتکب گناه ترک امر به معروف و نهی از منکر شده؛ زیرا عذاب، جزای گناه است. گاهی هم یاری نکردن مظلومی که از وی یاری جسته بود یا مغرور شدن وی به مال فراوان را سبب گرفتاریش گفتهاند «4» ؛ اما افزون بر معتزله «5» دانشمندان و مفسران شیعه نیز این دسته گزارشها را برنتابیده و آن را بر گرفته از تورات و اسرائیلیات دانستهاند که از طریق وهب بن منبه و کعب الاحبار به منابع اسلامی وارد شده است. «6» چالش یاد شده بر این دیدگاه کلامی استوار است که انبیا چون مرجع و هدایتگر مردماند، هرگز به بیماری نفرتانگیز دچار نمیشوند «7» و نیز پناه بردن به فرعون، یاری نکردن مظلوم، غرور و ترک امر به معروف و نهی از منکر با عصمت آنان سازگار نیست، هرچند برخی در توجیه گزارشهای یاد شده، بیماری ایوب را مربوط به پیش از نبوّت وی دانستهاند. «8» از سویی هیچ دلیلی هم وجود ندارد که بیماری و گرفتاریهای ایوب پیامد گناه او باشد و واژه «عذاب» در آیه 41 ص/ 38: «انّی مَسَّنِیَ الشَّیطنُ بِنُصبٍ و عَذاب» نیز به معنای (1). قصص الانبیاء، ص 350؛ الاسرائیلیات، ص 281
(2). البدایة والنهایه، ج 1، ص 201؛ الکامل، ج 1، ص 99؛ کشف الاسرار، ج 6، ص 289
(3). الکامل، ج 1، ص 99
(4). تنزیه الانبیاء، ص 93؛ الکشاف، ج 4، ص 97
(5). التفسیر الکبیر، ج 8، ص 175
(6). تفسیر قمی، ج 2، ص 241؛ تنزیهالانبیاء، ص 94؛ مجمعالبیان، ج 8، ص 364
(7). تنزیه الانبیاء، ص 95؛ الابتلاء، ص 428؛ قصصالانبیاء، ص 350؛ عصمة الانبیاء، ص 191- 192
(8). قصص الانبیاء، ص 350؛ الاسرائیلیات، ص 282
مجازات نیست، بلکه به معنای درد و رنج و ضرر است، برخلاف واژه «عقاب» که همواره به معنای مجازات است. «1» احادیث اسلامی نیز گزارشهای یاد شده را رد میکند. در روایتی از امام صادق علیه السلام ساحت انبیا منزه از گناه دانسته و ابتلای ایوب به بوی بد، کریه شدن چهره، جاری شدن خون و چرکابه از بدن و تنفر مردم از وی نفی شده است. براساس این روایت دوری مردم از وی به سبب فقر و ناتوانی ظاهریش بود. «2»
نقش شیطان در ابتلای ایوب: دیگر موضوع مورد چالش در قصه ایوب رابطه شیطان* با مصیبتهای اوست. قرآن به صراحت شکوه ایوب به خدا از آسیب شیطان را گزارش میکند: «انّی مَسَّنِیَ الشَّیطنُ بِنُصبٍ و عَذاب» . (ص/ 38، 41) بر اساس گزارشهای تاریخی همه مصیبتهای ایوب به وسیله شیطان بود. خداوند شیطان را بر مال، فرزندان و جسم ایوب مسلط ساخت تا صبر و پایداری وی را به شیطان نشان دهد. «3»
گرچه برخی در تفسیر این آیه اعطای چنین سلطه و قدرتی را به شیطان از سوی خداوند دور از حقیقت ندانستهاند «4» ؛ اما نظری که بر پایه مبانی اعتقادی و روایات ائمه علیهم السلام بیشتر مورد توجه و تأکید مفسران و متکلمان شیعه قرار گرفته است مقصود از مسّ شیطان را وسوسه او میداند؛ یعنی شیطان، هنگام گرفتاری و بیماری ایوب، از یک سو او را به بیصبری و جزع و از سوی دیگر مردم و اطرافیان را به ترک او فرا میخواند. این دیدگاه برخلاف دیدگاه نخست با قرآن که شیطان را فاقد سلطه یاد شده بر انسان و تنها وسوسهگر میخواند سازگار است: « … و ما کانَ لِیَ عَلَیکُم مِن سُلطنٍ الّا ان دَعَوتُکُم فَاستَجَبتُم لی فَلا تَلومونی ولوموا انفُسَکُم … » . (ابراهیم/ 14، 22) «5» درباره سبب ابتلای ایوب نیز گفتهاند: حسد ابلیس به شکرگزاری وی بر نعمتهای فراوانی بود که پروردگار به او عطا کرده بود. ابلیس به خداوند عرض کرد که اگر نعمت را از ایوب بگیری دیگر شکرگزار نخواهد بود و خداوند مال و فرزندان و سلامتی را از او ستاند (1). الکشاف، ج 4، ص 97
(2). بحار الانوار، ج 12، ص 348
(3). کشف الاسرار، ج 6، ص 284؛ الدر المنثور، ج 5، ص 656
(4). عصمةالانبیاء، ص 189- 190
(5). التبیان، ج 7، ص 271؛ ج 8، ص 567؛ تنزیهالانبیاء، ص 94
و با وجود این از شکرگزاری ایوب کاسته نشد و وی در همه مراحل آزمون الهی، صبر کرد. «1» در روایتی امامصادق علیه السلام سبب ابتلای وی را به گونهای دیگر بیان کرده و آن اینکه خداوند ایوب را به بلایی بزرگ گرفتار کرد تا مردم از دیدن وضع او عبرت گیرند و هیچ گاه ضعیف، فقیر و مریض را تحقیر نکنند و بدانند که ممکن است خداوند ضعیف را قوی، تهیدست را توانگر و بیمار را بهبودی ببخشد و نیز هرکس را بخواهد بیمار میکند، گرچه پیامبر باشد. «2»
در اینکه چگونه مقام صبر ایوب علیه السلام با شکوهای که از حال خویش کرده سازگار است، مفسران «3» به تفصیل به توجیه آن پرداخته و گفتهاند: ایوب شکوه نکرد، بلکه دعا کرد. خدا هم خواسته او را اجابت کرد: «فَاستَجَبنا لَهُ فَکَشَفنا ما بِهِ مِن ضُرٍّ» (انبیاء/ 21، 84)، افزون بر آن، شکایت به خدا با صبر منافاتی ندارد، همان گونه که حضرت یعقوب علیه السلام در فراق یوسف علیه السلام گفت: «انَّما اشکوا بَثّی وحُزنی الَی اللَّهِ من غم و اندوهم را تنها به خدا میگویم و شکایت نزد او میبرم» . (یوسف/ 12، 86) برخی نیز نه تنها آن را موجّه بلکه لازم دانسته و گفتهاند: اگر کسی بر بلا صبر کند و رفع آن را از خداوند نخواهد نوعی مقاومت در برابر قهر الهی از خود نشان داده است. «4»
شفای ایوب: پس از آنکه ایوب علیه السلام از آزمون دشوار الهی سربلند بیرون آمد خداوند به او دستور داد پایش را بر زمین بکوبد تا چشمه آبی خنک بجوشد که هم برای شست و شوی تنش مفید و هم برای نوشیدن گوارا باشد: «ارکُض بِرِجلِکَ هذا مُغتَسَلٌ بارِدٌ و شَراب» . (ص/ 38، 42) مکان چشمه را در سرزمین بیت المقدس، سه میلی شهر «نوی» حد فاصل دمشق و طبریه در نواحی جولان دانستهاند. «5» گفته شده: دو چشمه* برای ایوب علیه السلام جوشیده که از یکی آشامید و در دیگری خود را شستوشو داد. «6» پس از آن، (1). علل الشرایع، ج 1، ص 95؛ الخصال، ص 399
(2). الخصال، ص 399- 400
(3). کشف الاسرار، ج 6، ص 290؛ الکشاف، ج 4، ص 98؛ روض الجنان، ج 13، ص 267
(4). رحمة من الرحمن، ج 3، ص 142- 143
(5). مبهمات القرآن، ج 2، ص 435- 436؛ جامع البیان، مج 12، ج 23، ص 198؛ مروج الذهب، ج 1، ص 45
(6). مبهمات القرآن، ج 2، ص 436؛ الکشاف، ج 4، ص 97؛ روضالجنان، ج 16، ص 283
خداوند همه بیماریهایش را شفا داد، آنگاه فرزندانی که مرده یا بر اثر بیماری طولانی ایوب او را رها کرده بودند «1» به گردش جمع شدند: «وءاتَینهُ اهلَهُ و مِثلَهُم مَعَهُم» (انبیاء/ 21، 84)، «و وهَبنا لَهُ اهلَهُ ومِثلَهُم مَعَهُم» . (ص/ 38، 43) گفتهاند: مراد از «ومِثلَهُم مَعَهُم» افرادی از خانواده ایوباند که قبل از ایام بلا مرده بودند. «2» اقوال دیگری نیز در تفسیر این جمله وجود دارد. «3»
قرآن کریم هدف از بازگشت این مواهب را رحمت الهی بر او و یادآوری به «عابدان و خردورزان» میداند: «رَحمَةً مِن عِندِنا و ذِکری لِلعبِدین» (انبیاء/ 21، 84)، «رَحمَةً مِنّا وذِکری لِاولِی الالبب» . (ص/ 38، 43)
ویژگیهای ایوب: خداوند ایوب علیه السلام را به سه صفت مهم: مقام عبودیت، صبر و استقامت، و بازگشت پیاپی به سوی خدا وصف کرده است: «انّا وجَدنهُ صابِرًا نِعمَ العَبدُ انَّهُ اوّاب» (ص/ 38، 44) و تنها ایوب و سلیمان را (ص/ 38، 30) «نعم العبد» خوانده، زیرا در حال نعمت شکرگزار بودند. «4» ایّوب علیه السلام از سلسله پیامبران ابراهیمی است، زیرا از ذریّه آن حضرت و از نیکوکاران است: «و مِن ذُرّیَّتِهِ داوودَ وسُلَیمنَ وایّوبَ و یوسُفَ وموسی وهرونَ و کَذلِکَ نَجزِی المُحسِنین» (انعام/ 6، 84) و او از هدایت ویژه الهی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله مأموریت یافت از آن پیروی کند بر خوردار شده است: «اولکَ الَّذینَ هَدَی اللَّهُ فَبِهُدهُمُ اقتَدِهُ» (انعام/ 6، 90) و از پیامبرانی است که قرآن از وحی به آنان به طور ویژه سخن گفته است: «انّا اوحَینا الَیکَ کَما اوحَینا الی نوحٍ والنَّبِیّینَ مِن بَعدِهِ واوحَینا الی ابرهیمَ واسمعِیلَ واسحقَ ویَعقوبَ والاسباطِ وعِیسی و ایّوبَ … » . (نساء/ 4، 163)
همسر ایوب علیه السلام
در قرآن هیچ نامی از همسر ایوب برده نشده؛ اما در تفسیر آیه 44 ص/ 38: «و خُذ (1). التفسیر الکبیر، ج 9، ص 399؛ المیزان، ج 17، ص 210
(2). تفسیر قمی، ج 2، ص 243
(3). عرائس المجالس، ص 144
(4). تفسیر قمی، ج 2، ص 243؛ قصص قرآن مجید، ص 370؛ الدرالمنثور، ج 5، ص 660
بِیَدِکَ ضِغثًا فَاضرِب بِهِ ولا تَحنَث … » نقلها و گفتههای بسیاری در باره همسر ایوب در تاریخ به جای مانده است که نمیتوان همه آنها را پذیرفت. وی تنها کسی از اهل و اطرافیانش بود که ایّوب را ترک نکرد، بلکه در همه سختیها و هنگام درد و رنج و مصیبت همگام با همسرش صبر کرد. در این باره گفتهاند: همسر ایوب برای تأمین هزینه زندگی و غذای ایوب دستهای از موی زیبای خود را به شخصی داد که آن ابلیس بود و چون ایوب از ماجرا باخبر شد او را سرزنش و سوگند یاد کرد که اگر بهبودی بیابد 100 تازیانه به او بزند و پس از بهبودی، خداوند به او فرمود: برای آنکه سوگند خود را رعایت کرده باشد دستهای از گیاه یا خوشه گندم را بگیرد و یک بار به او بزند. علتهای دیگری نیز برای سوگند او گفتهاند؛ از جمله اینکه چون دوران مصیبت و سختیها به طول انجامید همسرش قدری بیصبری کرد و ایوب از آن ناراحت و دل آزرده شد «1» ؛ امّا هیچ یک از این مطالب مستند نیست.
به نقل تورات پس از آنکه خداوند ثروت و فرزندان ایوب را به وی باز گرداند 140 سال زندگی کرد و با 4 نسل بعد از خود زیست. «2» عمر او را جمعاً 200 سال دانستهاند. «3» وی در کنار همان چشمهای که با شست و شوی بدنش در آن بهبودی یافته بود مدفون شد. «4»
منابع
آثارالبلاد و اخبار العباد؛ الابتلاء و اثره فی حیات المؤمنین؛ الاسرائیلیات والموضوعات فی کتب التفسیر؛ الاعلام؛ اعلام قرآن؛ بحارالانوار؛ البدایة و النهایه؛ تاریخ الامم و الملوک، طبری؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تفسیر القمی؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر نمونه؛ تفسیر مبهمات القرآن؛ تنزیه الانبیاء؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ رحمة منالرحمن فی تفسیر و اشارات القرآن؛ (1). مجمع البیان، ج 8، ص 365؛ عرائس المجالس، ص 142- 143
(2). کتاب مقدس، ایوب، 42: 12- 17
(3). المحبر، ص 5
(4). نهایة الارب، ج 13، ص 164
روض الجنان و روح الجنان؛ الطبقات الکبری؛ عرائس المجالس فی قصص الانبیاء؛ عصمة الانبیاء؛ علل الشرایع؛ قاموس الکتاب المقدس؛ قصص الانبیاء، نجار؛ قصص قرآن مجید؛ الکامل فیالتاریخ؛ کتابالخصال؛ کتاب مقدس؛ الکشاف؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المحبر؛ مروج الذهب و معادن الجوهر؛ المعرب منالکلام الاعجمی؛ المیزان فی تفسیرالقرآن؛ نهایة الارب فی فنون الادب؛ واژههای دخیل در قرآن مجید.