برصیصا
اشاره
برصیصا: راهبی عابد و زاهد که با اغواگری شیطان بدفرجام شد
برصیصا را برخی در لغت، برگرفته از واژه «صیصا» در زبان آرامی و به معنای سینهبند مرصّع اسقف اعظم یا کاکلهای کلاه او دانستهاند که یادآور برترین مقام کلیساست. «1»
برصیصا شخصیتی شبه تاریخی است که نام و سرگذشت او به صورت نمونهای عبرتآموز از تلاش بیوقفه شیطان برای اغوای انسان و نیز امکان بدفرجامی آدمی به رغم سابقه درخشان، بازتابی عمدتاً گسترده در منابع تاریخی «2» ، تفسیری «3» ، حدیثی «4» ، اخلاقی «5» و کلامی «6» مسلمانان یافته است. گاه به سبب شباهت در سرگذشت و سرنوشت، نام برصیصا در کنار ابلیس و بلعم باعورا یاد میشود که هر سه به رغم پیشینه درخشان در عبادت و بندگی خدا، بدفرجام و کفر آیین شدند. «7»
نام و سرگذشت برصیصا در قرآن نیامده است؛ اما همه مفسران شیعه «8» و سنی «9» هرچند با دیدگاه و چند و چونی متفاوت، در ارتباط با آیه 16 حشر/ 59 داستان او را آوردهاند:
«کَمَثَلِ الشَّیطنِ اذ قالَ لِلِانسنِ اکفُر فَلَمّا کَفَرَ قالَ انّی بَریءٌ مِنکَ انّی اخافُ اللَّهَ رَبَّ العلَمین» . این تمثیل درباره تحریک و فریب یهود بنینضیر از سوی منافقان مدینه (1). مجله سخن، دوره 13، ش 2، «هشت تحریر از داستان برصیصای عابد»
(2). المنتظم، ج 2، ص 158، 161؛ سیر اعلامالنبلاء، ج 5، ص 48؛ البدایة والنهایه، ج 2، ص 162
(3). جامع البیان، مج 14، ج 28، ص 63، 65؛ التبیان، ج 9، ص 570؛ تفسیر ابن کثیر، ج 4، ص 364
(4). کنزالعمال، ج 1، ص 399؛ الدرالمنثور، ج 8، ص 199، 100؛ بحارالانوار، ج 14، ص 486
(5). شعب الایمان، ج 4، ص 372- 373؛ اغاثة اللهفان، ج 1، ص 184؛ احیاء علوم الدین، ج 3، ص 31
(6). من الحوار اکتشفت الحقیقه، ص 91
(7). الکبائر، ص 228؛ منالحوار اکتشفت الحقیقه، ص 92؛ من عنده علم الکتاب، ص 191
(8). التبیان، ج 9، ص 570؛ مجمع البیان، ج 9، ص 397- 398؛ المیزان، ج 19، ص 215
(9). جامع البیان، مج 14، ج 28، ص 63، 65؛ تفسیر قرطبی، ج 18، ص 25؛ تفسیر ابن کثیر، ج 4، ص 364
است. «1» در پی پیمانشکنی بنینضیر در جریان دسیسه کشتن پیامبر صلی الله علیه و آله و براساس توافق حاصل شده، آنان باید خانه و دارایی خود را رها ساخته، جلای وطن میکردند. «2»
(نک: حشر/ 59، 2، 6) منافقان با وعده همیاری و همراهی در صورت جنگ با پیامبر صلی الله علیه و آله یا جلای وطن (حشر/ 59، 11) بنینضیر را به مخالفت با تصمیم یاد شده و خودداری از کوچ اجباری تحریک کردند. «3» خداوند با دروغگو خواندن منافقان، از همیاری و همراهی نکردن آنها و رویگردانیشان از بنینضیر در صورت جنگ و جلای وطن خبر داده (حشر/ 59، 12) و آنان را همانند شیطان مینامد که به سبب دشمنی دیرینه و با وعدههای دروغین و وسوسه انگیزش به اغواگری انسان میپردازد و هنگامی که آدمی در دام کفر گرفتار آمد و درمانده شد از او برائت و بیزاری میجوید. «4» (حشر/ 59، 16) اینکه «انسان» به معنای جنس آن و آیه بیانگر تعامل شیطان با نوع بنیبشر است یا اینکه به شخصی معیّن در حادثهای خارجی و تاریخی اشاره دارد مورد اختلاف است. گروهی از مفسران شیعه «5» و شماری از اهل سنت «6» به پیروی از مجاهد «ال» در «الانسان» را به معنای جنس دانستهاند. این دیدگاه با سیاق «7» و مفهوم «8» آیه و کاربردهای دیگر «انسان» در قرآن که به معنای جنس آمده سازگار است. (برای نمونه نک: یوسف/ 12، 5؛ اسراء/ 17، 53؛ فرقان/ 25، 29؛ معارج/ 70، 19؛ تین/ 95، 4؛ عصر/ 103، 2) بر اساس این دیدگاه که آلوسی آن را به جمهور مفسران نسبت داده است «9» معنای آیه عام و فراگیر است و میتواند درباره همه آدمیان صادق باشد «10» ، بر این اساس، شیطان با وعدههای دروغین، زیبا جلوه دادن بهرهمندیهای زندگی و آرزوهای رنگارنگ و دور و دراز، انسان را به وادی کفر (1). جامعالبیان، مج 14، ج 28، ص 63- 65؛ مجمعالبیان، ج 9، ص 397- 398؛ المیزان، ج 19، ص 213
(2). جامع البیان، مج 14، ج 28، ص 63- 65؛ التبیان، ج 9، ص 559؛ مجمعالبیان، ج 9، ص 387- 388
(3). تفسیر قمی، ج 2، ص 371؛ تفسیر بغوی، ج 4، ص 286؛ تفسیر قرطبی، ج 18، ص 23- 24
(4). جامعالبیان، مج 14، ج 28، ص 63؛ مجمعالبیان، ج 9، ص 397- 398؛ تفسیر بغوی، ج 4، ص 294
(5). التبیان، ج 9، ص 570؛ روضالجنان، ج 9، ص 132- 139؛ المیزان، ج 19، ص 213؛ الفرقان، ج 28، ص 255
(6). فتحالقدیر، ج 5، ص 205؛ تفسیر بیضاوی، ج 5، ص 322؛ روح المعانی، مج 15، ج 28، ص 85
(7). اغاثةاللهفان، ج 1، ص 184؛ المیزان، ج 19، ص 213؛ من وحی القرآن، ج 22، ص 126- 127
(8). نمونه، ج 23، ص 537- 538
(9). روحالمعانی، مج 15، ج 28، ص 85
(10). تفسیر جامع، ج 7، ص 111؛ کنزالدقائق، ج 13، ص 187؛ من وحی القرآن، ج 22، ص 187
میکشاند و هنگامی که دروغ بودن وعدهها آشکار شد، آدمی را بیهیچ یار و یاوری رها ساخته، از او بیزاری میجوید. «1» چنین مضمونی در برخی دیگر از آیات نیز آمده است که میتواند مؤیّد دیدگاه یاد شده باشد. (نک: ابراهیم/ 14، 22؛ فرقان/ 25، 29) دسته دوم از مفسران «ال» را به معنای «عهد» و «انسان» را اشاره به شخصی معین میدانند.
ابن جوزی هم، این دیدگاه را به جمهور مفسران نسبت میدهد «2» که با ادعای گفته شده آلوسی در تناقض است. برخی به کار رفتن صیغههای ماضی «قال و کفر» و امر «اکفر» را در آیه مؤیّد این دیدگاه دانستهاند، با این استدلال ضعیف و شکننده که صیغههای یاد شده نشان میدهد که محتوای آیه در زمان گذشته روی داده و شخصی معین، مورد خطاب شیطان بوده است. در غیر این صورت باید، صیغه مضارع به کار میرفت. «3» این دسته از مفسران در تعیین مصداق انسان، به اختلاف گراییدهاند؛ برخی بر اساس دیدگاه زمخشری که بدون اشاره به مصداق انسان، آیه را مربوط به اغواگری شیطان نسبت به مشرکان قریش در جریان جنگ بدر میداند «4» ، انسان را اشاره به ابوجهل دانستهاند. بنابراین نظر، محتوای آیه همان است که در آیه 48 انفال/ 8 به گونه روشنتر و مبسوطتری آمده است «5» :
«و اذ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیطنُ اعملَهُم و قالَ لا غالِبَ لَکُمُ الیَومَ مِنَ النّاسِ وانّی جارٌ لَکُم فَلَمّا تَراءَتِ الفِئَتانِ نَکَصَ عَلی عَقِبَیهِ و قالَ انّی بَرِیءٌ مِنکُم انّی اری ما لا تَرَونَ انّی اخافُ اللَّهَ» .
در مقابل، اغلب مفسران دسته دوم، با اشاره به داستانی مشهور، مصداق «انسان» را برصیصا خواندهاند. براساس این حکایت، برصیصا، راهبی از بنیاسرائیل است که روزگاری دراز، در صومعهای دور از مردم، زاهدانه به عبادت خدا پرداخته و بنا به روایتی، مستجاب الدعوه شده است. شیطان که خشمناک از پرهیزگاری، ریاضت و عبادتهای پیوسته برصیصا، سالها، بیهیچ توفیقی در پی فریب او بود سرانجام با وسوسههای خود، وی را بر آن میدارد تا با زنی درآمیزد و سپس از ترس رسوایی، او را کشته، مدفون سازد. (1)
. التبیان، ج 9، ص 570؛ تفسیر ثعالبی، ج 3، ص 319- 320؛ المیزان، ج 19، ص 213
(2). زادالمسیر، ج 71، ص 219
(3). بیانالسعاده، ج 4، ص 165؛ تفسیر منسوب به امام عسکری صلی الله علیه و آله، ص 619- 620
(4). الکشاف، ج 4، ص 507؛ مجمعالبیان، ج 9، ص 398؛ تفسیر بیضاوی، ج 5، ص 322
(5). منهج الصادقین، ج 9، ص 537، 539؛ الجوهر الثمین، ج 6، ص 191- 192؛ انوار درخشان، ج 16، ص 270
راز این رسوایی که آشکار میشود، برصیصا را به صلیب میکشند. در این هنگام، شیطان در آخرین مرحله از اغواگریهایش، در برابر دیدگان او ظاهر شده، از نقش اصلی خود در رقم خوردن چنین سرنوشتی برای برصیصا و نیز رهاسازی او در صورت سجده بر وی خبر میدهد. برصیصا ناامید از همه جا و با سجدهای به اشارت، کافر شده و شیطان* بدون هیچ کمکی، از وی بیزاری جسته، در کام مرگ رهایش میسازد. «1»
در کنار این روایت مشهور، روایت نادر و کاملًا متفاوتی نیز درباره سرگذشت برصیصا در برخی منابع گزارش شده است. بر اساس این روایت، برصیصا عابدی مسلمان و مؤذّن در یکی از مساجد مصر است که روزی هنگام اذان بر بالای مأذنه با دیدن دختر ترسای همسایه، دلبسته او شده، در پی وصال آن دختر و به درخواست خانواده او از آیین مسلمانی دست برمیدارد؛ اما پیش از آنکه کام دل برگیرد، در حادثهای از بالای بام افتاده، میمیرد. «2»
داستان مشهور برصیصا با سندهای گوناگون از ابن عباس (م. 68 ق.)، ابن مسعود (م. 33 ق.)، طاووس و همچنین از امیرمؤمنان، علی علیه السلام «3» و در پارهای منابع از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله «4» روایت و بیشتر سندهای آن تضعیف شده است «5» ؛ از جمله، روایت منسوب به پیامبر صلی الله علیه و آله را عبید بن رفاعه نقل میکند که برخی با نفی صحابی بودن، «6» روایت او را مرسل دانستهاند. «7» از سوی دیگر به رغم آنکه برخی پژوهشگران، سند روایت منسوب به علی علیه السلام را صحیح پنداشتهاند، «8» اساساً اثری از حکایت برصیصا در احادیث شیعه به چشم نمیخورد و روایت ابن عباس و ابن مسعود که به احتمال زیاد از زمان (1). جامعالبیان، مج 14، ج 28، ص 63، 65؛ مجمعالبیان، ج 9، ص 397؛ تفسیر ابن کثیر، ج 4، ص 364
(2). الکبائر، ص 228
(3). جامعالبیان، مج 14، ج 28، ص 63، 65؛ تفسیر بغوی، ج 4، ص 294، 296؛ الدرالمنثور، ج 8، ص 116، 119
(4). تلبیس ابلیس، ج 1، ص 37؛ شعب الایمان، ج 4، ص 372؛ احیاء علوم الدین، ج 3، ص 31
(5). تفسیر ثعالبی، ج 3، ص 319- 320؛ دائرةالمعارف الاسلامیه، ج 3، ص 546، «برصیصا»
(6). معرفة الثقات، ج 2، ص 117؛ الجرح والتعدیل، ج 5، ص 406؛ تهذیب الکمال، ج 19، ص 205
(7). تهذیب الکمال، ج 19، ص 205؛ الاصابه، ج 5، ص 208
(8). المستدرک، ج 2، ص 484- 485؛ روحالمعانی، مج 15، ج 28، ص 86؛ دائرةالمعارف الاسلامیه، ج 3، ص 546- 547
شیخ طوسی (م. 460 ق.) به بعد به تفاسیر شیعه راه یافته، «1» از منابع اهل سنت گرفته شده «2» و حتی برخی آن را با عقل و مذهب امامیه ناسازگار خواندهاند. «3»
دسیسههای گام به گام ابلیس، یاری جستن وی از شیاطین دیگر در پی ناتوانی در فریب برصیصا، مأمور شدن شیطانی به نام «ابیض» برای این کار و وارد شدن او از راه عبادت و در شکل و شمایل یک راهب، چگونگی راهیابی زن یاد شده به صومعه برصیصا و نقش شیطان در فاش شدن خیانت و جنایت او، از موضوعات دیگری است که گاه با جزئیاتی متفاوت در روایتهای گوناگون داستان به چشم میخورد. در بیشتر روایتها برصیصا راهب و در برخی دیگر، عابدی از بنیاسرائیل خوانده میشود، چنانکه در اغلب پرداختهای داستان، راهیابی زن یاد شده به صومعه، با بیماری او و دعای برصیصا برای شفای وی در ارتباط است. «4» بنابر روایت منسوب به امیرمؤمنان، علی علیه السلام او زنی است که شیطان دچار جنونش کرده و در دل برادرانش القا میکند که شفای او به دست برصیصاست. در روایت ابن عباس از برادران سهگانهای یاد میشود که خواهر بیمار خود را به دست برصیصا به عنوان فردی مورد اعتماد سپرده، روانه سفر میشوند. روایت ابن مسعود از زن چوپانی یاد میکند که شب را به صومعه برصیصا پناه میبرده است. حکایت برصیصا در منابع متأخر با بسط و جزئیات بیشتری آمده است. «5» حتی در برخی منابع از باردار شدن آن زن، تولد نوزاد و کشته شدن او نیز به دست برصیصا یاد میشود. «6» اصل داستان عبری و از اخبار بنیاسرائیل است «7» ؛ ولی منبع پیش از اسلام آن معلوم نیست و به احتمال فراوان از زبان اهل کتاب شنیده شده است. «8» در برخی منابع از وهب بن منبه نیز نقل میشود. (1)
. التبیان، ج 9، ص 570؛ مجمع البیان، ج 9، ص 438؛ روضالجنان، ج 19، ص 132- 139
(2). الدرالمنثور، ج 6، ص 200
(3). تفسیر جامع، ج 7، ص 113
(4). جامع البیان، مج 14، ج 28، ص 63، 65؛ تفسیر قرطبی، ج 18، ص 25، 29؛ الدرالمنثور، ج 8، ص 118- 119
(5). زادالمسیر، ج 8، ص 219، 223؛ تفسیر قرطبی، ج 18، ص 25، 29
(6). اغاثة اللهفان، ج 1، ص 184
(7). البدایة والنهایه، ج 2، ص 162- 163؛ بحارالانوار، ج 108، ص 192؛ مجله سخن، دوره 13، ش 2 «هشت تحریراز داستان برصیصای عابد»
(8). دائرةالمعارف الاسلامیه، ج 3، ص 547؛ من وحی القرآن، ج 22، ص 127
نام برصیصا نیز در اصل نامعلوم بوده است. در منابع دست اول، از جمله تفاسیر نخست شیعه «1» و سنی «2» ، بدون ذکر نامی فقط از یک راهب و گاه عابد یاد میشود؛ گویا این نام برای نخستین بار در اواخر قرن چهارم قمری به وسیله ابولیث سمرقندی (م. 375 یا 383 ق.) و در کتاب تنبیه الغافلین، بر شخصیت داستان نهاده شده است. «3» برخی چون ابن کثیر، نام برصیصا را برای راهب نامبرده، با تردید یاد کردهاند. «4» این نام یادآور سرگذشت «آنتونی قدیس» (251- 355 یا 356 م.) از راهبان و زاهدان نخستین مسیحی است. او روزگار درازی را در غارها و قلعهای کهن (صیصه) در مصر به عزلت و عبادت و ترک و تجرد گذراند. زندگی او سراسر پیکاری افسانهای با ابلیس و وسوسههای اغواگرانه اوست. آنتونی که سرگذشت وی بازتابی گسترده در هنر و ادبیات مسیحی دارد هنوز هم برای شماری از راهبان، اسطورهای آرمانی به شمار میرود. «5»
محلی که ماجرای برصیصا در آن روی داده، مورد اختلاف است؛ ابن بطوطه (م. 779 ق.) در سفرنامه خود از قصر برصیصای عابد یاد میکند که بین طرابلس و اسکندریه آن را دیده است. «6» در تاریخ شهر حلب از کوه برصایا که مقام و قبر برصیصا در آن قرار دارد یاد میشود. «7»
برخی پژوهشگران اروپایی همانند گولدزیهر، لندبرگ و مک دونالد با استناد به منابع مسلمانان، تحقیقاتی را درباره اصل داستان برصیصا، تاریخ پیدایش و سیر بسط و تحول آن انجام دادهاند. «8» برخی از این پژوهشگران، منطقه حضرموت و برخی دیگر حلب را محل داستان گفتهاند «9» ، چنانکه این اعتقاد نیز وجود دارد که رمان سه جلدی (1). تفسیر منسوب به امام عسکری علیه السلام، ص 619- 620؛ تفسیر قمی، ج 2، ص 371- 372؛ التبیان، ج 9، ص 570
(2). تفسیرعبدالرزاق، ج 3، ص 299- 300؛ جامع البیان، مج 14، ج 28، ص 63، 65
(3). دائرةالمعارف الاسلامیه، ج 3، ص 545
(4). تفسیر ابن کثیر، ج 4، ص 365
(5)
.1055.I ،aidepolcycnE cilohtaC ewen ehT ؛841 ،444 -441 PP ،I ،acinatirB.1
(6). رحلة ابن بطوطه، ص 20
(7). بغیة الطلب، ج 1، ص 437
(8). 1055، I، aid epolcycnE cilohtaC weN ehT. 2
(9). 668 P، II، … fo yranoitciD drofxO ehT. 3
«آمبروسیو یا راهب» ) Ambrosio or the Mark (با الهام از این داستان که در اواخر قرن 18 میلادی وارد انگلستان شده، به رشته تحریر درآمده است. «1» شخصیت اصلی این رمان، راهبی از مادرید است که سرانجام در دام وسوسههای شهوانی گرفتار و پس از ارتکاب زنا و از ترس رسوایی، مرتکب قتل میشود. «2»
با توجه به آنچه که تاکنون گفته شد، به نظر میرسد داستان برصیصا، فارغ از اینکه واقعیت تاریخی داشته باشد یا نه نمیتواند مورد اشاره آیه باشد. حداکثر میتوان آن را همانند مشرکان شرکتکننده در جنگ بدر، از مصادیق و نمونههای اغواگری شیطان دانست. به احتمال زیاد، در آغاز نیز به عنوان یک مصداق ولی بعدها و از سر بیدقتی، به عنوان حکایت مورد اشاره آیه در منابع تفسیری راه یافته است. مقایسه روایتهای متفاوت و گزارشهای منابع گوناگون نشان میدهد که داستانْ درگذر زمان، برای انطباق بیشتر با آیه، تأثیر عمیق و ماندگار در مخاطب و نیز متأثر از ذهنیت و نوع نگرش اسلامی به شیطان، وسوسهها و چگونگی تعامل وی با انسان، شرح و بسط بیشتری یافته است.
منابع
احیاء علوم الدین؛ الاصابة فی تمییز الصحابه؛ اغاثة اللهفان من مصایر الشیطان؛ انوارالتنزیل و اسرارالتأویل، بیضاوی؛ انوار درخشان در تفسیر قرآن؛ بحارالانوار؛ البدایة و النهایه؛ بغیة الطلب فی تاریخ حلب؛ بیان السعاده فی مقامات العباده؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر جامع؛ تفسیر عبد الرزاق؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر؛ تفسیر القمی؛ تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب؛ تفسیر المنسوب الی الامام العسکری علیه السلام؛ تفسیر من وحی القرآن؛ تفسیر منهج الصادقین؛ تفسیر نمونه؛ تلبیس ابلیس؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال؛ جامعالبیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ الجرح و التعدیل؛ الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ثعالبی؛ الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین؛ دائرة المعارف الاسلامیه؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ رحلة ابن بطوطه؛ روح المعانی فی تفسیرالقرآن العظیم؛ روض الجنان و روح الجنان؛ زاد المسیر فی علم التفسیر؛ سیر اعلام النبلاء؛ شعب الایمان؛ فتحالقدیر؛ الفرقان فی تفسیر القرآن؛ الکبائر؛ الکشاف؛ کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال؛ (1)
.1055 P ،I ،aidepolcycnE cilohtaC weN ehT ؛841 P ،I ،acinnatirB.1
(2). دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 11، ص 721
مجله سخن؛ مجمعالبیان فی تفسیر القرآن؛ المستدرک علی الصحیحین؛ معالمالتنزیل فیالتفسیر و التأویل، بغوی؛ معرفة الثقات؛ المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم؛ من الحوار اکتشفت الحقیقه؛ من عنده