بنیاسرائیل
اشاره
بنیاسرائیل: نوادگان و نسل یعقوب، قوم یهود
اسرائیل واژهای عبری است که به صورت «اسرائین» ، «اسرال» و «اسرائل» نیز خوانده شده است. «1» این واژه نامی برای یعقوب بن اسحاق است «2» که در کتاب مقدس به معنای «با خدا کشتی میگیرد» یا «خدا کشتی میگیرد» و «مقاوم و پیروز در نزد خدا و مردم» آمده است. «3» براساس گزارش کتاب مقدس این نامگذاری در پی کُشتی گرفتن یعقوب با یکی از فرشتگان، یا خدا در فنوئیل بوده است. «4» در مقابل، برخی از مفسران مسلمان آن را عبری و به معنای بنده و برگزیده خدا دانستهاند. «5» به رغم پارهای چالشها درباره دخیل بودن واژه یاد شده و سبب نامگذاری یعقوب به آن «6» ، در اینکه اسرائیل نام دیگر آن حضرت بوده و مراد از بنیاسرائیل فرزندان و نوادگان او هستند، تردیدی نیست. «7» (ظ یعقوب)
بنیاسرائیل، گاه یَهود و عبرانیان نیز نامیده میشوند. در وجه نامگذاری آنان به «یهود» برخی یهود را به معنای «توبه میکند» و سبب این نامگذاری را توبه آنان از گوساله پرستی «8» و برخی دیگر «یَتَهَوّد» را به معنای «یَتَحَرّک» گرفته و حرکتهای ویژهی یهودیان در هنگام عبادت را سبب ایننامگذاری دانستهاند. «9» برخی دیگر سبب آن را انتساب آنها (1). المعرب، ص 14؛ املاء ما من به الرحمن، ج 1، ص 33
(2). غریب القرآن، ص 97
(3). کتاب مقدس، پیدایش 32: 22- 31
(4). همان؛ ر. ک: قاموس الکتاب المقدس، ص 69- 72
(5). جامع البیان، مج 1، ج 1، ص 355؛ مجمع البیان، ج 1، ص 206؛ مجمع البحرین، ج 1، ص 139
(6). واژههای دخیل، ص 119- 120
(7). غریب القرآن، ص 126؛ تاریخ طبری، ج 1، ص 192، 231
(8). لسان العرب، ج 15، ص 156، «هود»
(9). بنو اسرائیل، ج 1، ص 8
به «یهودا» فرزند چهارم یعقوب گفتهاند «1» (ظ یهود)؛ همچنین عبرانی نامیده شدن این قوم را بر اثر انتساب آنان به ابراهیم که هنگام عبور از نهر فرات به ابراهیم عبرانی شهرت یافت یا اقتباس شده از «عبر» نام جدّ پنجم ابراهیم دانستهاند. «2» دستهای از لغت شناسان نیز بازگشت این نامگذاری را به زادگاه اصلی بنیاسرائیل میدانند، زیرا آنان بدوی و صحرانشین بوده، به سبب عبور از مناطق گوناگون در جست و جوی آب و علف، عبرانی لقب گرفتهاند. «3»
ترکیب «بنیاسرائیل» و «بنو اسرائیل» قرآنی بوده و مجموعاً 42 بار در قرآن با همین عنوان آمده است. بنیاسرائیل از اقوامی است که به صورت گسترده مورد توجه قرآن قرار گرفتهاند. شماری از آیات مربوط، بخشهایی از تاریخ و حوادث مهم زندگی آنان را گزارش میکند. هجرت نیاکان نخست آنان به مصر و زندگی در آنجا (یوسف/ 12، 99)، خروج از آن و حرکت به سوی سرزمین موعود (طه/ 20، 77- 78؛ شعراء/ 26، 52- 66)، سرگردانی در بیابان (مائده/ 5، 26)، استقرار در سرزمین موعود (اعراف/ 7، 137) و جنگهای گوناگون بنی اسرائیل با دشمنان و نیز با یکدیگر (بقره/ 2، 85، 246، 251) بخشهای مهمی از این تاریخ است.
آموزههای وحیانی ابلاغ شده به آنان در طول تاریخ به وسیله موسی علیه السلام و دیگر انبیا، بخش دیگری از آیات را به خود اختصاص داده است. این آموزهها حوزه وسیعی از مباحث خداشناسی (بقره/ 2، 40، 83)، معادشناسی (بقره/ 2، 48)، نبوت (بقره/ 2، 41؛ مائده/ 5، 70) و احکام گوناگون عبادی و اجتماعی (بقره/ 2، 43 و 81 و 83) را در بر میگیرد. انواع نعمتهای خداوند به بنیاسرائیل، (بقره/ 2، 49- 60؛ جاثیه/ 45، 16) و امتیاز آنان نسبت به دیگر اقوام و ملل (بقره/ 2، 122؛ اعرف/ 7، 140) در دسته دیگری از آیات گزارش شده است و سرانجام نوع برخورد آنان با انبیا، معجزات و نعمتهای الهی و آموزههای وحیانی (بقره/ 2، 67- 73، 83، 87، 91، 246؛ آلعمران/ 3، 49، 93)، انواع انحرافهای اعتقادی و رفتاری، نافرمانیها (بقره/ 2، 44؛ اعراف/ 7، 138- 140؛ (1). تاریخ الملل و النحل، ج 2، ص 4؛ المصباح، ص 642، «هود»
(2). تاریخ اللغات السامیه، ص 77؛ بنو اسرائیل، ج 1، ص 3
(3). تاریخ اللغات السامیه،، ص 78
مائده/ 5، 79) و در نتیجه عذابهایی که به آن گرفتار شدند (بقره/ 2، 54- 55، 61، 65، 85؛ مائده/ 5، 12- 13، 26)، موضوعات دیگری است که شمار چشمگیری از آیات به گزارش آن پرداخته است.
تاریخ بنیاسرائیل
به سبب نقش و اهمیت دوران زندگی و تحولات تاریخی بنیاسرائیل، کتاب مقدس و قرآن کریم در موارد گوناگون به شرح و تفسیر آن پرداختهاند که با وجود اختلافات زیاد دارای برخی اشتراکات نیز هستند. منابع تاریخی اسلامی و غیر اسلامی نیز پرداختهای فراوان و گاه متفاوتی از سرگذشت، رویدادها و فرجام این گروه دارند که اغلب برگرفته از قرآن یا کتاب مقدس است.
گزارش دورههای مهم زندگی آنان بدون توجه به ترتیب نزول سورهها و آیات مربوط و تنها با توجه به نحوه شکلگیری این قوم و نسلهای متوالی آن به صورت ذیل قابل بیان است:
1. مهاجرت به مصر: زادگاه اصلی بنیاسرائیل منطقه فلسطین بوده؛ امّا بر اثر خشکسالی که تقریبا همه آن مناطق را فراگرفت، مرحله نخست ورود فرزندان یعقوب به مصر*، با سفر آنان برای دریافت غلّات بوده است. این سفر به مواجهه فرستادگان یعقوب با برادرشان یوسف انجامید. در سفر دوم، یوسف به بهانه گمشدن جام خود و یافتن آن در میان بار بنیامین او را نزد خود نگه داشت. در سفر سوم، که فرزندان یعقوب به امر پدر، برای یافتن یوسف و برادرش بنیامین راهی مصر شدند، یوسف پس از معرفی خود به برادرانش از آنان خواست تا به همراه پدر و تمامی خاندان یعقوب به مصر مهاجرت کنند. «1»
(یوسف/ 12، 58- 100) این دعوت نقطه شروع شکلگیری و سکونت قوم بنیاسرائیل در مصر که در آن زمان بیش از 0 7 نفر نبودهاند، «2» به شمار میآید؛ گویا این دوره تا زمان حیات یوسف یا اندکی پس از آن به سبب موقعیت ممتاز او در حکومت برای بنیاسرائیل دوران آرام و مناسبی بوده است و آنان از مهمان نوازی یوسف علیه السلام برخوردار بودهاند: (1). کتاب مقدس، پیدایش، 45: 17- 28؛ 46: 1- 28؛ تاریخ طبری، ج 1، ص 216
(2). تاریخ طبری، ج 1، ص 203
«فَلَمّا دَخَلوا عَلی یوسُفَ ءاوی الَیهِ ابَوَیهِ وقالَ ادخُلوا مِصرَ ان شَاءَ اللَّهُ ءامِنین» .
(یوسف/ 12، 99)
پس از مرگ یوسف و برادرانش به عنوان سرشاخههای اصلی و نیای بنیاسرائیل، نسلهای بعدی به سرعت زیاد شده، قومی بزرگ و فراگیر را تشکیل میدهند. با پیدایش حکومتهای جدید، حاکمان جامعه به بهانه هراس از طغیان بنیاسرائیل به سختگیری و برخورد شدید با آنان پرداختند تا آنجا که در مدت کوتاهی بسیاری از بنیاسرائیل به بردگی مصریان درآمدند و فرزندان پسر آنان بعد از تولد و به دستور فرعونِ زمان موسی کشته شدند «1» : «انَّ فِرعَونَ عَلا فِی الارضِ و جَعَلَ اهلَها شِیَعًا یَستَضعِفُ طَافَةً مِنهُم یُذَبّحُ ابناءَهُم و یَستَحیی نِساءَهُم انَّهُ کانَ مِنَ المُفسِدین» . (قصص/ 28، 4 و نیز اعراف/ 7، 127) مفسران گفتهاند: تعبیر «شِیَعًا» حاکی از این معناست که فرعون با تقسیم بنیاسرائیل به گروههای کوچک و ایجاد تفرقه در میان آنان توان پایداری در برابر خودش را از آنها گرفت «2» ؛ همچنین به نقل از سدّی فرعون در خواب دید آتشی از سوی بیت المقدس شعله کشید و همه خانههای مصر و قبطیان را فرا گرفت؛ ولی به بنیاسرائیل آسیبی نرساند.
منجمان تعبیر آن را قیام مردی از بیت المقدس دانستند که مصر و حکومت آن را نابود خواهد ساخت، برای همین فرعون دستور داد سختگیری شدیدی با بنیاسرائیل صورت گیرد. «3» این مصیبتها با آغاز نبوت موسی علیه السلام به اوج خود رسیده بود. او و برادرش هارون با مشاهده این ستمها تلاش زیادی برای رهایی بنیاسرائیل داشتند که به صورت دعوت از فرعون برای ایمان به خدا و اجازه بازگشت بنیاسرائیل به سرزمین کنعان تحقق یافت «4» :
«اذهَبا الی فِرعَونَ انَّهُ طَغی فَأتیاهُ فَقولا انّا رَسولا رَبّکَ فَارسِل مَعَنا بَنی اسرءیلَ ولاتُعَذّبهُم … » (طه/ 20، 43 و 47)؛ امّا با رد این درخواست از سوی فرعون (طه/ 20، 56- 57) موسی و هارون برای خارج کردن بنیاسرائیل از مصر فرار شبانه را برگزیدند.
بر اساس گزارش تورات، فرعون با دیدن معجزات موسی، ناگزیر از رها کردن بنیاسرائیل (1). کتاب مقدس، خروج 1: 1- 22
(2). جامع البیان، مج 11، ج 20، ص 34؛ مجمع البیان، ج 7، ص 374؛ المیزان، ج 16، ص 7
(3). جامع البیان، مج 11، ج 20، ص 34؛ تفسیر قرطبی، ج 1، ص 232
(4). کتاب مقدس، خروج، 3: 1- 18
شد و یهودیان این روز رهایی را به عنوان «عید پسح» جشن میگیرند. «1»
2. خروج از مصر: حضرت موسی علیه السلام فرمان یافت تا با استفاده از تاریکی شب بنیاسرائیل را از مصر خارج کند و با عبور دادن از دریا راه رهایی را بر روی آنان بگشاید:
«و لَقَد اوحَینا الی موسی ان اسرِ بِعِبادی فَاضرِب لَهُم طَریقًا فِیالبَحرِ یَبَسًا لاتَخفُ دَرَکًا و لا تَخشی . (طه/ 20، 77) پس از خروج شبانه بنیاسرائیل سحرگاهان که فرعون از فرار آنها آگاه شد با لشکری مجهز به تعقیب آنان پرداخت (یونس/ 10، 90)؛ امّا پیش از رسیدن فرعونیان، موسی به دستور الهی و با عصای خود راه عبور بنیاسرائیل از دریا را باز کرد. (شعراء/ 26، 63) با ورود آخرین نفر از فرعونیان به دریا آخرین فرد بنیاسرائیل از آن خارج شد و با به هم آمدن دریا فرعونیان غرق شدند «2» : «فَاتبَعَهُم فِرعَونُ بِجُنودِهِ فَغَشِیَهُم مِنَ الیَمّ ما غَشِیَهُم» . (طه/ 20، 78 و نیز شعراء/ 26، 52- 66) از آیات قرآن بر میآید که همه بنیاسرائیل نجات یافته و فرعونیان تعقیب کننده غرق شدهاند. (بقره/ 2، 50؛ شعراء/ 26، 65- 66).
از زمان خروج بنیاسرائیل تا زمان استقرار در سرزمین موعود حوادث و تحولات دینی مهمی برای آنان رخ داد؛ از جمله اینکه آنان با پشت سر گذاشتن دریا و مشاهده بتپرستی گروهی از بتپرستان، از موسی خواستند برای آنان نیز بتهایی را بسازد تا آنها نیز خدایانی همانند شامیان داشته باشند. این درخواست با مخالفت شدید موسی روبهرو شد: «وجوَزنا بِبَنی اسرءیلَ البَحرَ فَاتَوا عَلی قَومٍ یَعکُفونَ عَلی اصنامٍ لَهُم قالوا یموسَی اجعَل لَنا الهًا کَما لَهُم ءالِهَةٌ قالَ انَّکُم قَومٌ تَجهَلون* انَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُم فیهِ وبطِلٌ ما کانوا یَعمَلون* قالَ اغَیرَ اللَّهِ ابغیکُم الهًا و هُوَ فَضَّلَکُم عَلَی العلَمین» .
(اعراف/ 7، 138- 140) علامه طباطبایی در توجیه گرایش بنیاسرائیل به بتپرستی، زندگی سالهای متمادی آنان در میان قبطیان و فرعونیان را که دارای روحیهای مادیگرایانه بودهاند، علت این تمایل میداند، به همین سبب هرگاه عدهای بتپرست یا مانند آن را میدیدند به یاد همان روزگاران روحیه مادیگری در آنها زنده میشد. «3» (1). ر. ک: کتاب مقدس، خروج، 12: 1- 28؛ قاموس کتاب مقدس، ص 626
(2). کتاب مقدس، خروج 14: 1- 31
(3). المیزان، ج 8، ص 234
آغاز شکوههای بنیاسرائیل از تشنگی، گرسنگی وگرمای سوزان بیابان و در نتیجه شکافتن 12 چشمه آب از سنگ و با ضرب عصای موسی، نزول منّ* و سلوی، و سایه افکندن ابر بر سر آنها در این زمان بوده است. «1» (بقره/ 2، 57، 60؛ طه/ 20، 80- 81) آیات و معجزات یاد شده بیشتر برای تقویت ایمان بنیاسرائیل به خدای یگانه و به وعدهها و امدادهای او نشان داده میشد؛ اما بنیاسرائیل همچنان به نافرمانی، بهانهجویی و انکار ادامه میدادند. تقاضای رؤیت خداوند و مرگ و حیات دوباره 70 نفری که همراه موسی به میقات رفتند (بقره/ 2، 55- 56) و نیز قرار گرفتن کوه طور* در بالای سر آنان به سبب عدم پذیرش آموزههای تورات* (اعراف/ 7، 171) از این قبیل است.
در میانه راه شام به سوی سرزمین موعود خداوند به موسی وعده داد که کتابی آسمانی برای هدایت بنیاسرائیل به وی خواهد داد. آن حضرت برای دریافت تورات مأمور شد مدت 30 روز در کوه طور عبادت کند؛ امّا به عللی این مدت تا 40 روز طول کشید.
(اعراف/ 7، 142، 144- 145) با تأخیر موسی بنیاسرائیل از فرمانهای او سرپیچی کرده، بدون اعتنا به مخالفتهای هارون (طه/ 20، 90- 91) و متأثر از وسوسههای سامری به گوساله پرستی روی آوردند: « … ثُمَّ اتَّخَذتُمُ العِجلَ مِن بَعدِهِ و انتُم ظلِمون» .
(بقره/ 2، 51، 92 و نیز اعراف/ 7، 148؛ طه/ 20، 85- 88) برخی از مفسران معتقدند موسی گفته بود که عبادت او 40 روز بیشتر نخواهد شد؛ ولی آنان به گمان اینکه مراد او 20 روز و 20 شب است پس از بیست روز به گوساله* پرستی پرداختند. «2» انحراف یاد شده بنیاسرائیل با برخورد شدید موسی علیه السلام (طه/ 20، 92- 94؛ اعراف/ 7، 150- 152) و کیفر سخت الهی روبهرو شد. (بقره/ 2، 54) (ظ گوساله سامری)
3. سرگردانی در وادی تیه: موسی علیه السلام پس از خروج از مصر و نابودی فرعون، بنیاسرائیل را به سوی مشرق زمین گسیل داشت و آنان را به فتح سرزمین مقدس (1). ر. ک: کتاب مقدس، خروج 16- 17
(2). تفسیر منسوب به امام عسکری علیه السلام، ص 251؛ تفسیر قرطبی، ج 1، ص 269
فرمان داد. با نزدیک شدن بنیاسرائیل به مرزهای جنوبی فلسطین، موسی 12 نفر از نقیبان و فرماندهان خود را به آن سو فرستاد تا از وضعیت ساکنان آنجا، امکانات دفاعی و میزان آمادگی آنها آگاه شوند. «1» 10 نفر از آنان پس از دیدن ساکنان قوی هیکل، نیرومند و ستمگر آن سرزمین هراسناک شده، پس از بازگشت به اطرافیان و قبایل خود توصیه کردند که از جنگ پرهیز کرده، هرگز همراه موسی وارد سرزمین مقدس نشوند «2» (ظ ارض مقدس)؛ امّا دو نفر از آنان با توکل بر خدا قوم خود را برای ورود به آنجا و جنگ با جباران تشویق کردند «3» (مائده/ 5، 23)؛ امّا بنیاسرائیل بدون توجه به سخنان آن دو، از ورود به شهر امتناع کردند: «و اذ قالَ موسی … * یقَومِ ادخُلوا الارضَ المُقَدَّسَةَ الَّتی کَتَبَ اللَّهُ لَکُم ولا تَرتَدّوا عَلی ادبارِکُم فَتَنقَلِبوا خسِرین* قالوا یموسی انَّ فیها قَومًا جَبّارینَ و انّا لَن نَدخُلَها حَتّی یَخرُجوا مِنها فَان یَخرُجوا مِنها فَانّا دخِلون» . (مائده/ 5، 20- 22) آنان از موسی خواستند که خود به همراه خدایش به جنگ ساکنان آن سرزمین رود. (مائده/ 5، 24) به کیفر این نافرمانی، بنیاسرائیل مدت 40 سال در بیابانها سرگردان و از ورود به سرزمین مقدس محروم شدند. (مائده/ 5، 26) بر اساس گزارش تورات «4» و مفسران مسلمان «5» همه امتناع کنندگان از ورود به سرزمین مقدس، در مدت 40 سال سرگردانی در بیابان مردند و نسل جدیدی جایگزین آنان شد. (ظ تیه)
4. تشکیل حکومت در سرزمین مقدس: با نزدیک شدن زمان رحلت موسی علیه السلام و با درخواست او، خداوند یوشع بن نون را به رهبری بنیاسرائیل برگزید و آنان پس از تحمل رنجها و مشکلات زیاد، سرزمین موعود را فتح کردند و یوشع آن را میان قبایل دوازدهگانه بنیاسرائیل تقسیم کرد. «6» دستیابی بنیاسرائیل به سرزمین مقدس و سکونت در آنجا از سوی قرآن چنین گزارش شده است که شرق و غرب سرزمین پربرکت را به آن قوم به ضعف کشانده شده واگذار کردیم؛ و وعده نیک پروردگارت بر بنیاسرائیل به سبب صبر و استقامتی که به خرج دادند، تحقق یافت و آنچه فرعون و فرعونیان (از کاخهای مجلل) (1). جامع البیان، مج 1، ج 1، ص 423؛ مجمع البیان، ج 3، ص 278
(2). التبیان، ج 3، ص 466؛ مجمع البیان، ج 3، ص 278- 279
(3). مجمع البیان، ج 3، ص 279؛ زاد المسیر، ج 2، ص 326
(4). کتاب مقدس، اعداد 13: 1- 33؛ 14: 1- 34
(5). جامع البیان، مج 4، ج 6، ص 249- 250؛ مجمعالبیان، ج 3، ص 281؛ التفسیر الکبیر، ج 11، ص 201؛ تفسیربیضاوی، ج 2، ص 314
(6). کتاب مقدس، یوشع، 13- 21
میساختند و آنچه از باغهای داربستدار فراهم ساخته بودند، درهم کوبیدیم: «و اورَثنَا القَومَ الَّذینَ کانوا یُستَضعَفونَ مَشرِقَ الارضِ ومَغرِبَهَا الَّتی برَکنا فیها وتَمَّت کَلِمَتُ رَبّکَ الحُسنی عَلی بَنیاسرءیلَ بِما صَبَروا و دَمَّرنا ما کانَ یَصنَعُ فِرعَونُ وقَومُهُ و ما کانوا یَعرِشون» . (اعراف/ 7، 137)
بر اساس گزارش عهد عتیق، پس از مرگ یوشع که فتوحات زیادی برای بنیاسرائیل داشت، دوران «داوران» شروع میشود. این دوره حدوداً 350 ساله با آغاز دوران «پادشاهی» که با سلطنت شائول به عنوان نخستین پادشاه همراه بود، به پایان میرسد. «1»
در این دوره که رهبران اداره کننده بنیاسرائیل اصطلاحاً «داور» خوانده میشدند، هنوز اقوام و قبایلی چون فلسطینیها، حتّیها و أمّوریها در سرزمین کنعان باقی مانده بودند و گاه و بیگاه به بنیاسرائیل حمله میکردند. «2» بنیاسرائیل در این دوره همانند اقوام مجاور به بتپرستی روی آورده و گاه به جای جنگیدن با دشمن به جان یکدیگر میافتادند. «3» آنها هنگام یورش دشمن، از خداوند طلب یاری میکردند و خداوند نیز یک «داور» به کمک آنان میفرستاد تا آنان را رهبری کرده، دشمن را شکست دهد. سپس برای مدتی صلح برقرار میشد؛ اما به مجرد مرگ «داور» قوم بنیاسرائیل دوباره به روش گناه آلود خود روی میآورد. «4» کتاب داوران به شرح کارهای 12 «داور» بنیاسرائیل در این دوره تاریخی پرداخته است. برخی بخشهای برجسته این دوره در قرآن نیز گزارش شده است؛ از جمله در پایان دوران داوران و معاصر نبوت سموئیل، فلسطینیها (قوم جالوت) بنیاسرائیل را شکست داده، تابوت* مقدس را به غارت میبرند. «5» از آیات قرآن بر میآید که قوم جالوت با تسلط بر بنیاسرائیل، آنان را از دیارشان بیرون رانده، شماری از فرزندانشان را به اسارت گرفته بودند. بنیاسرائیل از پیامبر زمان خویش که او را سموئیل دانستهاند «6» ، خواستند که فرمانروایی برای آنان برگزیند تا برای بازپسگیری سرزمین و (1). کتاب مقدس، داوران، «مقدمه»
(2). همان؛ التفسیر التطبیقی للکتاب المقدس، ص 472
(3). کتاب مقدس، داوران 2: 1- 20، 3: 1- 13
(4). همان: 15- 19
(5). همان، اول سموئیل 4: 10- 11
(6). مستدرک سفینة البحار، ج 5، ص 196؛ المیزان، ج 2، ص 296
آزادی فرزندان خویش به جنگ و جهاد بپردازند: «الَم تَرَ الَی المَلَإِ مِن بَنیاسرءیلَ مِن بَعدِ موسی اذ قالوا لِنَبِیّ لَهُمُ ابعَث لَنا مَلِکًا نُقتِل فی سَبیلِ اللَّهِ قالَ هَل عَسَیتُم ان کُتِبَ عَلَیکُمُ القِتالُ الَّا تُقتِلوا قالوا وما لَنا الَّا نُقتِلَ فی سَبیلِ اللَّهِ وقَد اخرِجنا مِن دِیرِنا وابنانا فَلَمّا کُتِبَ عَلَیهِمُ القِتالُ تَوَلَّوا الّا قَلیلًا مِنهُم واللَّهُ عَلیمٌ بِالظلِمین» . (بقره/ 2، 246) مفسران هماهنگ با تورات، «1» سرپیچی بنیاسرائیل از دستورات خداوند، تغییر وتبدیل دین الهی، گناهان زیاد، پیروی نکردن از پیامبران الهی و در نتیجه تضعیف روابط و عواطف اجتماعی میان آنان را زمینهساز تسلط جالوت بر آنان دانستهاند. (ظ جالوت) با اعلام آمادگی بنیاسرائیل برای جهاد، پیامبر آنان از انتخاب الهی طالوت (شائول) برای فرماندهی جنگ خبر داد و در پاسخ اعتراض قوم به این انتخاب به دانایی و قدرت جسمانی طالوت اشاره کرد و اینکه آمدن تابوت مقدس نشانه پادشاهی و انتخاب الهی اوست. (بقره/ 2، 247- 248) (ظ تابوت) در این رویارویی، سپاه فلسطین به رغم شمار انبوه آنان (بقره/ 2، 249) با کشته شدن جالوت به دست حضرت داود علیه السلام، دچار شکست شد و زمینه پادشاهی داود علیه السلام فراهم گشت. (بقره/ 2، 251) (ظ جالوت) بر اساس ظاهر برخی آیات (ص/ 38، 20) و گزارش مفسران «2» ، با پادشاهی مقتدرانه داود*، دوران شکوه و عظمت بنیاسرائیل آغاز شد. از مهمترین رویدادهای این دوره که آن را 40 سال گفتهاند «3» پیروزیهای پیدرپی بنیاسرائیل و گسترش قلمرو حکومتی آنان بوده است. «4»
5. بنیاسرائیل در جزیرة العرب: به اعتقاد بیشتر مورخان گروههایی از بنیاسرائیل با هجوم بخت* النصر، به جزیرةالعرب وارد شده، بیشتر در مناطق شرقی عربی مانند عراق و سواحل خلیج فارس سکنا گزیدند. «5» (ظ بنیقریظه، بنینضیر، بنیقینقاع) (1). کتاب مقدس، اول سموئیل 28- 31؛ داوران، «مقدمه»
(2). جامع البیان، مج 2، ج 2، ث 853؛ التبیان، ج 4، ص 529- 530؛ تفسیر قرطبی، ج 7، ص 173
(3). تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 141- 142
(4). همان، ص 11، 231؛ ج 1، ص 97
(5). همان، ج 2، ص 101؛ الاغانی، ج 22، ص 111- 114
بر اساس برخی از احادیث، گروهی از یهودیان با توجه به پیشگویی کتاب مقدس درباره هجرتگاه پیامبر اسلام و در جست و جوی آن در اطراف مدینه سکنا گزیدند. برخی آیات نشان میدهد آنان هنگامی که مورد تعرض قبایل پیرامون قرار میگرفتند با اشاره به بعثت پیامبر اسلام به خود نوید پیروزی میدادند. «1» (بقره/ 2، 89)
دستورات خدا به بنیاسرائیل
خداوند در برابر نعمتهای ارزانی شده به بنیاسرائیل دستوراتی به آنان داده و از آنان میخواهد نسبت به آن پایبند باشند. این دستورها عبارتاند از:
1. وفای به عهد: بر اثر پیمان شکنیهای مکرر، خداوند بارها از آنان خواسته بود که بر پیمان الهی خویش با خداوند استوار بمانند: «یبَنی اسرءیلَ اذکُروا نِعمَتِیَ الَّتی انعَمتُ عَلَیکُم و اوفوا بِعَهدی أوفِ بِعَهدِکُم» . (بقره/ 2، 40) برخی آیه را خطاب به یهودیان زمان پیامبر، و عدهای دیگر آن را شامل مسیحیان نیز دانستهاند. برخی هم آن را درباره احبار و عالمان یهود میدانند. «2» محتوای عهد یاد شده نیز مورد اختلاف است؛ برخی به نقل از امام حسن عسکری علیه السلام آن را نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دانستهاند که تورات از آن خبر داده است. «3»
عدهای نیز آن را مجموعه آموزههای وحیانی نازل شده بر بنیاسرائیل تفسیر کردهاند که آنان موظف بودند به آن ایمان آورده، از آن پیروی کنند. «4» به نقل از ابن عباس علمای بنیاسرائیل به رغم تشویق یهود به تلاوت تورات، خود به مضمون آن درباره بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عمل نمیکردند. «5» برخی، مخاطبان این آیه را خطیبان و قضات دانستهاند که مردم را به نیکی دعوت کرده، خود عمل نمیکردند. «6» طبرسی آیه را درباره یهود میداند که نزدیکان مسلمان خود را به پیروی از محمد صلی الله علیه و آله فرا میخواندند؛ ولی خود منکر او بودند. «7» (ظ عهد)
2. ترس از خدا: گویا بنیاسرائیل با نافرمانی و پیمان شکنیهای مکررِ خود بدون هیچ (1). تفسیر عیاشی، ج 1، ص 49- 50؛ جامعالبیان، مج 1، ج 1، ص 577- 578؛ مجمع البیان، ج 1، ص 310- 311
(2). التبیان، ج 1، ص 181؛ مجمع البیان، ج 1، ص 207؛ تفسیر قرطبی، ج 1، ص 273
(3). مجمع البیان، ج 1، ص 208؛ تفسیر قرطبی، ج 1، ص 227؛ الصافی، ج 1، ص 123
(4). التبیان، ج 1، ص 183؛ مجمع البیان، ج 1، ص 93؛ تسنیم، ج 4، ص 35
(5). التبیان، ج 1، ص 197؛ مجمع البیان، ج 1، ص 215؛ تفسیر صدر المتالهین، ج 3، ص 259
(6). تفسیر قمی، ج 1، ص 74
(7). مجمعالبیان، ج 1، ص 215
هراسی از عذاب الهی بر شیوه پیشین خویش مداومت میکردند، برای همین خدا آنان را از عذاب خود برحذر میدارد: «یبَنی اسرءیلَ اذکُروا نِعمَتِیَ الَّتی انعَمتُ … و اییَ فَارهَبون» . (بقره/ 2، 40) شاید این آیه از بنیاسرائیل میخواهد به دلیل ترس از ظالمان عهد خویش با خدا را در مخالفت با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله «1» یا ارتکاب گناهان، «2» نقض نکنند و تنها از او بترسند، چنان که این نکته از «ایّایَ» که مفید حصر است استفاده میشود؛ همچنین در آیه دیگری بنیاسرائیل از عذاب روز جزا پرهیز داده شدهاند: «واتَّقوا یَومًا لا تَجزی نَفسٌ عَن نَفسٍ شَیًا ولایُقبَلُ مِنها شَفعَةٌ … » . (بقره/ 2، 48)
3. ایمان به وحی: ایمان به وحی الهی و نهی از انکار آن از دیگر دستورات خداوند است: «وءامِنوا بِما انزَلتُ مُصَدّقًا لِما مَعَکُم و لا تَکونوا اوَّلَ کافِرٍ بِهِ ولا تَشتَروا بِایتی ثَمَنًا قَلیلًا واییَ فَاتَّقون» . (بقره/ 2، 41) مفسران «بِما انزَلتُ» را قرآن «3» یا نبوت موعود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در تورات «4» دانستهاند. به نقل از امام باقر علیه السلام عدهای از علمای بنیاسرائیل به رغم آگاهی از بشارت تورات در این باره برای آنکه از هدایای مردم یا کمکهای حکومتی بهرهمند شوند، آن را انکار کردند «5» ، بنابراین «ثمن قلیل» ثمن دنیایی است که احبار برای دستیابی به آن، آخرت خویش را فروختند؛ همچنین مفسران بر این باورند که با توجه به پیشی گرفتن قریش بر یهود در کفر به پیامبر و کتمان نبوت او، مراد از «لا تَکونوا اوَّلَ کافِرٍ بِهِ» میتواند اول بودن در میان اهل کتاب «6» ، امام و پیشوای کافران بودن «7» ، اولین کافر اهل معرفت و آگاهی «8» یا سابق بودن بر دیگران برای پیروی آنان «9» باشد. برخی نیز آیه را درباره کتمان حقانیت علی علیه السلام به سبب منافع دنیوی قلمداد کردهاند. «10» که در این صورت (1). تفسیر منسوب به امام عسکری علیه السلام، ج 1، ص 227- 228؛ تفسیر ابن کثیر، ج 1، ص 86؛ البرهان، ج 1، ص 199
(2). التبیان، ج 1، ص 183؛ مجمع البیان، ج 1، ص 208
(3). جامع البیان، مج 1، ج 1، ص 359؛ البرهان، ج 1، ص 201؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج 3، ص 214
(4). التبیان، ج 1، ص 185؛ مجمع البیان، ج 1، ص 209؛ الصافی، ج 1، ص 123- 124
(5). جامع البیان، مج 1، ج 1، ص 361- 362؛ مجمع البیان، ج 1، ص 210؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج 3، ص 217
(6). مجمع البیان، ج 1، ص 210؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج 3، ص 215
(7). تفسیر صدرالمتالهین، ج 3، ص 215
(8). جامع البیان، مج 1، ج 1، ص 361؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج 3، ص 216
(9). کنزالدقایق، ج 1، ص 397
(10). ر. ک: البرهان، ج 1، ص 201؛ نورالثقلین، ج 1، ص 73
آیه خطاب به بنی اسرائیل نخواهد بود.
4. عدم خلط حق و باطل و کتمان حق: «و لا تَلبِسُوا الحَقَّ بِالبطِلِ وتَکتُموا الحَقَّ وانتُم تَعلَمون» . (بقره/ 2، 42) به نقل از امام حسن عسکری علیه السلام این آیه درباره یهودیانی است که با پذیرش اصل نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و جانشینی علی علیه السلام، بر این باور بودند که این رخداد 500 سال دیگر اتفاق خواهد افتاد، بنابراین حق و باطل را با هم آمیخته بودند. «1»
به نقل از ابن عباس گفتهاند: آنان نبوت محمد صلی الله علیه و آله را درباره دیگران میپذیرفتند؛ ولی در مورد خویش چنین باوری نداشتند. «2» ممکن است آیه خطاب به رؤسا و عالمان بنیاسرائیل بوده، مراد از آن خلط حق و باطل در تورات باشد؛ یعنی آنان برخی از اخبار و احکام تورات را که به سودشان بود میپذیرفتند؛ ولی آن بخش از آن که به بیان صفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مربوط میشد کتمان میکردند. این تفسیر با ادامه آیه: «و تَکتُموا الحَقَّ و انتُم تَعلَمون» سازگاری بیشتری دارد. «3» البته برخی «و انتُم تَعلَمونَ» را به معنای آگاهی بنیاسرائیل از معاد و جزا یا عذابهایی مانند مسخ که خداوند پیشینیان آنان را به آن مبتلا کرده بود تفسیر کردهاند. «4»
5. اقامه نماز و ادای زکات: از دستورات اکید و مکرر خدا به بنیاسرائیل برپایی نماز و ادای زکات است: «و اقیموا الصَّلوةَ وءاتوا الزَّکوةَ وارکَعوا مَعَ الرّ کِعین» . (بقره/ 2، 43 و نیز نک: 83) بسیاری از مفسران مخاطبان آیه را بنیاسرائیل دانستهاند که خداوند پایبندی به احکام شرعی را به آنان دستور داده است. ذکر نماز و زکات برای این است که از میان عبادات بدنی نماز و در میان عبادات مالی زکات برترین است. «5» برخی نیز آیه را (1). تفسیر منسوب به امام عسکری علیه السلام، ج 1، ص 230؛ البرهان، ج 1، ص 202- 203
(2). التبیان، ج 1، ص 191؛ مجمع البیان، ج 1، ص 211؛ تفسیر قرطبی، ج 1، ص 233
(3). مجمع البیان، ج 1، ص 211؛ تفسیر ابن کثیر، ج 1، ص 88
(4). تفسیر قرطبی، ج 1، ص 281؛ تفسیر ابن کثیر، ج 1، ص 88؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج 3، ص 237- 238
(5). التبیان، ج 1، ص 194- 196؛ مجمع البیان، ج 1، ص 213؛ تفسیر قرطبی، ج 1، ص 235؛ ج 2، ص 14
اشاره به اعمال روز فطر میدانند که شامل نماز و زکات فطره است. «1» تمسک امام صادق و امام رضا علیهما السلام به این آیه در اثبات وجوب نماز و زکات فطره گزارش شده است. «2»
صدرالمتألهین با اشاره به شرط ایمان در پذیرش اعمال، از این آیه مأمور بودن اهل کتاب به فروع را برداشت کرده است. «3» برخی در تأیید اشاره این آیه به بنیاسرائیل و با استشهاد به «وارکَعوا مَعَ الرّ کِعین» معتقدند چون نماز یهودیان رکوع ندارد، بخش نخست آیه دستور به آنان و بخش دوم «وارکَعوا مَعَ الرّ کِعین» مختص مسلمانان است «4» ؛ امّا با توجه به اینکه با نزول قرآن بنیاسرائیل مأمور به همه دستورات قرآن بودهاند، این تفسیر دور از واقع به نظر میرسد، به همین دلیل بسیاری از مفسران توجیهاتی مطرح کردهاند که با توجه به اینکه در صدر آیه امر به اقامه نماز شده، تکرار آن با جمله «وارکَعوا مَعَ الرّ کِعین» اینگونه قابل توجیه است که این قسمت از آیه به نماز جماعت یا تواضع در برابر عظمت الهی اشاره دارد. «5»
6. عبادت خدا، احسان به والدین و دستگیری از یتیمان و بینوایان: «و اذ اخَذنا میثقَ بَنیاسرءیلَ لا تَعبُدونَ الَّااللَّهَ وبِالولِدَینِ احسانًا وذِی القُربی والیَتمی والمَسکینِ» .
(بقره/ 2، 83)
7. گفتار نیکو: پرهیز از ناسزاگویی و پرخاشگری و سخن نیکو گفتن از دیگر آموزههای الهی برای بنیاسرائیل است: «و قولوا لِلنّاسِ حُسنًا» . (بقره/ 2، 83)
8. پرهیز از کفران نعمت: «کُلوا مِن طَیّبتِ ما رَزَقنکُم و لاتَطغَوا فیهِ فَیَحِلَّ عَلَیکُم غَضَبی و مَن یَحلِل عَلَیهِ غَضَبی» . (طه/ 20، 81) برخی با استشهاد به آیاتی مانند «واذ قُلتُم یموسی لَن نَصبِرَ عَلی طَعامٍ و احِدٍ» (بقره/ 2، 61) طغیان در این آیه را کفران نعمت و شاکر نبودن آنان در برابر این روزیها دانستهاند. «6» ممکن است این طغیان خوردن این روزیها به صورت حرام باشد. «7» (1)
. تفسیر منسوب به امام عسکری علیه السلام، ج 1، ص 232؛ تفسیر عیاشی، ج 1، ص 42؛ البرهان، ج 1، ص 204
(2). البرهان، ج 1، ص 204
(3). تفسیر صدرالمتالهین، ج 3، ص 243
(4). مجمع البیان، ج 1، ص 213
(5). البرهان، ج 1، ص 204؛ کنزالدقایق، ج 1، ص 400- 401
(6). المیزان، ج 14، ص 187
(7). التبیان، ج 7، ص 195
نعمتهای خداوند بر بنیاسرائیل
قرآن در موارد گوناگون با یادآوری نعمتهای خداوند به بنیاسرائیل در دورههای مختلفی از تاریخ حیاتشان آنان را به سبب ناسپاسی، سرزنش کرده و به خداترسی، وفای به عهد الهی، ایمان به قرآن و پرهیز از آمیختن حق و باطل و کتمان حق فرا میخواند.
(بقره/ 2، 40- 42) مهمترین این نعمتها به ترتیب تاریخ از این قبیل است:
1. رهایی از دست فرعونیان: نجات از دست فرعونیان و شرایط بسیار دشوار و مصیبت بار زندگی در مصر و گذشتن از دریا و نابودی فرعونیان در آیات متعددی به عنوان نعمت خدا به بنیاسرائیل یادآوری شده است: «واذ نَجَّینکُم مِن ءالِ فِرعَونَ یَسومونَکُم سوءَ العَذابِ … و اغرَقنا ءالَ فِرعَونَ وانتُم تَنظُرون» . (بقره/ 2، 49- 50 و نیز اعراف/ 7، 141؛ ابراهیم/ 14، 6) بردگی و اسارت در دست فرعونیان چنان سخت و دشوار بوده که از آن با عذاب خوارکننده یاد شده است: «ولَقَد نَجَّینا بَنیاسرءیلَ مِنَ العَذابِ المُهین» .
(دخان/ 44، 30)
آمرزش گناه گوسالهپرستی (بقره/ 2، 51- 52) و زنده شدن 70 نفری که در پی درخواست رؤیت خداوند در میقات، با صاعقه کشته شدند از دیگر نعمتهای خدا بر بنیاسرائیل (بقره/ 2، 55- 56؛ اعراف/ 7، 155) و دلیل هر دو نعمت ترغیب آنان به شکرگزاری یاد شده است. (بقره/ 2، 52، 56)
2. اعطای حکم، نبوت و کتاب: «و لَقَد ءاتَینا بَنیاسرءیلَ الکِتبَ والحُکمَ والنُّبُوَّة» .
(جاثیه/ 45، 16) مراد از حکم را آشنایی با مسائل دینی، دانش قضاوت یا تمیز حق از باطل گفتهاند. «1» در برخی نقلها شمار پیامبرانی که خداوند برای هدایت بنیاسرائیل به سوی آنان فرستاد، تا 000/ 1 نفر نیز نقل شده که مهمترین آنها موسی* علیه السلام است. «2» به این نعمت در آیات دیگر نیز اشاره شده است: «وءاتَینا مُوسَی الکِتبَ وجَعَلنهُ هُدًی لِبَنیاسرءیلَ الّا تَتَّخِذوا مِن دونی وَکیلا» . (اسراء/ 17، 2) چون این کتاب مشتمل بر شریعت موسی علیه السلام بوده است، خداوند از آن به عنوان هادیِ بنیاسرائیل یاد میکند. «3» (نک:
سجده/ 32، 23)
3. بهرهمندی از روزی پاک: « … و رَزَقنهُم مِنَ الطَّیّبتِ» . (جاثیه/ 45، 16؛ بقره/ 2، 57) این روزی حلال همان «مَنّ» و «سَلْوی است که در برخی از آیات به آن (1). مجمع البیان، ج 9، ص 113؛ تفسیر قرطبی، ج 16، ص 108
(2). مجمع البیان، ج 9، ص 112؛ المیزان، ج 18، ص 165
(3). المیزان، ج 13، ص 36
اشاره شده است. (بقره/ 2، 57؛ اعراف/ 7، 160؛ طه/ 20، 80) شاید اهمیت این یادآوری به سبب ناسپاسی بنیاسرائیل در برابر این نعمت بوده است، زیرا آنان بدون توجه به این غذاهای آسمانی در پی غذاهای دیگری بودند «1» : «و اذ قُلتُم یموسی لَن نَصبِرَ عَلی طَعامٍ و احِدٍ فَادعُ لَنا رَبَّکَ یُخرِج لَنا مِمّا تُنبِتُ الارضُ مِن بَقلِها وقِثّاها وفومِها وعَدَسِها وبَصَلِها … » . (بقره/ 2، 61) (ظ تیه) برخورداری بنیاسرائیل از خوردنیهای گوارا در سرزمین موعود نیز به مثابه نعمت یاد شده است. (بقره/ 2، 58)
4. سایه افکندن ابر و جاری شدن چشمه: بنیاسرائیل هنگام سرگردانی در بیابانهای میان مصر و سرزمین موعود از شدت گرمای خورشید و تشنگی به تنگ آمده، اعتراض میکردند. «2» خداوند به درخواست موسی علیه السلام و با فرستادن ابری، بر سر آنان سایه افکند:
«و ظَلَّلنا عَلَیکُمُ الغَمامَ» (بقره/ 2، 57)؛ همچنین آن حضرت به فرمان خداوند و با زدن عصای خود بر سنگ، 12 چشمه به شمار 12 سبط بنیاسرائیل جاری ساخت: «و اذِ استَسقی موسی لِقَومِهِ … فَانفَجَرَت مِنهُ اثنَتا عَشرَةَ عَینًا … » . (بقره/ 2، 60 و نیز اعراف/ 7، 160) (ظ تیه و چشمه)
5. برتری بر عالمیان: در برخی آیات، خداوند از برتری بنیاسرائیل بر دیگر عالمیان خبر داده است: «یبَنِی اسرءیلَ اذکُروا نِعمَتِیَ الَّتِی انعَمتُ عَلَیکُم و انّی فَضَّلتُکُم عَلَی العلَمین» . (بقره/ 2، 122 و نیز اعراف/ 7، 140) با توجه به آیه 110 آلعمران/ 3: «کُنتُم خَیر امَّةٍ اخرِجَت لِلنّاس» که برتری امت حضرت محمد صلی الله علیه و آله بر دیگر امتها را میرساند، مفسران در حل تعارض ظاهری دو آیه که در نگاه نخست به نظر میرسد، نظرهایی ابراز داشتهاند؛ برخی مراد از عالمیان را فقط مردمان معاصر بنیاسرائیل دانستهاند. «3» برخی دیگر مراد از برتری بنیاسرائیل را برخورداری آنان از امتیازاتی مانند کثرت پیامبران، معجزات فراوان واقع شده در زمان آنان و برخورداری از نعمتهای فراوان گفتهاند. «4» البته توجه به تفاوت کاربرد دو تعبیر «فَضَّلتُکُم» و «خَیرُ» میتواند در حل این چالش کارگشا (1). مجمع البیان، ج 1، ص 255
(2). تفسیر قرطبی، ج 1، ص 276
(3). تفسیر قمی، ج 1، ص 75؛ جامعالبیان، مج 1، ج 1، ص 377؛ تفسیر قرطبی، ج 1، ص 256
(4). جامع البیان، مج 1، ج 1، ص 377- 378؛ مجمع البیان، ج 9، ص 113؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج 3، ص 311- 312
باشد. تعبیر «تفضیل» در مورد برخورداری از پارهای امتیازات مادی و معنوی کاربرد دارد و لزوماً به معنای خیر و بهتر بودن افراد برخوردار نیست، چنانکه تاریخ نشان میدهد بنیاسرائیل به رغم برخورداری از امتیازات فراوان نه فقط بهره لازم را نبردند، بلکه همواره به بیراهه رفتند.
6. اسکان در سرزمین مقدس: «و قُلنا مِن بَعدِهِ لِبَنی اسرءیلَ اسکُنُوا الارضَ فَاذا جاءَ وَعدُ الأخِرَةِ جِئنا بِکُم لَفیفا» . (اسراء/ 17، 104) شماری از مفسران این سرزمین را شام «1» یا مصر «2» امّا برخی دیگر با استشهاد به آیه «یقَومِ ادخُلوا الارضَ المُقَدَّسَةَ الَّتی کَتَبَ اللَّهُ لَکُم» (مائده/ 5، 21) آن را ارض مقدس موعود دانستهاند «3» ؛ گویا سرزمین موعود در آن زمان بخشی از شام بوده است؛ همچنین در آیه دیگری خداوند از به میراث نهادن سرزمین مبارک خبر میدهد: «واورَثنَا القَومَ الَّذینَ کانوا یُستَضعَفونَ مَشرِقَ الارضِ و مَغرِبَهَا الَّتی برَکنا فیها وتَمَّت کَلِمَتُ رَبّکَ الحُسنی عَلی بَنی اسرءیلَ» . (اعراف/ 7، 137) مفسران با بهرهگیری از وصف «برَکنا فیها» این سرزمین را همان سرزمین مقدس موعود (فلسطین) گفتهاند. «4» در تعبیر دیگری از مکانی که بنیاسرائیل در آن ساکن شدند با عنوان «مُبَوَّءَ صِدقٍ» یاد شده است: «ولَقَد بَوَّأنا بَنیاسرءیلَ مُبَوَّا صِدقٍ» . (یونس/ 10، 93) علامه طباطبایی این مکان را جایگاهی میداند که همه امکانات و لوازم زندگی به وفور در آن فراهم بوده است. «5» برخی از مفسران دیگر نیز با اشاره به مناسب بودن این مکان، آن را مصر، شام یا بیت المقدس دانستهاند. «6» (ظ ارض مقدس)
7. نشان دادن معجزات الهی: خداوند برای تقویت ایمان بنیاسرائیل و پایداری آنان بارها معجزات خود را برای آنان نمایان کرد. عبور بنیاسرائیل از دریا و غرق شدن فرعون از این جمله است. (یونس/ 10، 90) براساس برخی گزارشهای تاریخی، خداوند (1). جامع البیان، مج 9، ج 15، ص 219؛ التبیان، ج 6، ص 529
(2). تفسیر قمی، ج 2، ص 28؛ نورالثقلین، ج 3، ص 231
(3). ر. ک: المیزان، ج 13، ص 234
(4). تفسیر ابن کثیر، ج 2، ص 252؛ تفسیر المنار، ج 8، ص 100؛ المیزان، ج 5، ص 288- 289
(5). المیزان، ج 10، ص 120
(6). التبیان، ج 5، ص 429؛ البرهان، ج 3، ص 53؛ کنز الدقائق، ج 6، ص 95
برای راسختر شدن ایمان بنیاسرائیل اجساد همه لشکریان فرعون را در دریا غرق کرد؛ ولی جسد فرعون را به ساحل آورد تا حقارت او روشن شود و بنیاسرائیل در مرگ او تردیدی نکنند «1» ؛ امّا آنان به رغم دیدن چنین معجزاتی پس از نجات باز به بتپرستی روی آوردند. (اعراف/ 7، 138)
برخی آیات شمار معجزات الهی برای بنی اسرائیل را 9 تا ذکر کرده است: «و لَقَد ءاتَینا موسی تِسعَ ءایتٍ بَیّنتٍ فَسَل بَنیاسرءیلَ» . (اسراء/ 17، 101) مفسران درباره این 9 نشانه اختلاف کردهاند. علامه طباطبایی با اعتقاد به اینکه مجموع معجزات بیش از 9 تاست، ذکر این تعداد معجزه را به احتمال اشاره به معجزات موسی علیه السلام برای دعوت فرعون دانسته است. «2» برخی با استناد به روایتی از امام صادق علیه السلام این نشانهها را عصای* موسی علیه السلام، طوفان*، بلای ملخ، بلای قورباغه*، بلای خون* شدن رودها و دریاها، بردن کوه طور بر فراز سر آنان، نزول مَنّ و سَلْوی و شکافته شدن دریا ذکر کردهاند. «3» در برخی از تفاسیر دیگر، این موارد با اندکی تفاوت بیان شده است. «4»
عوامل سرزنش بنیاسرائیل در قرآن
بنیاسرائیل افزون بر عهدین در قرآن کریم نیز بارها مذمت شدهاند. این ملامتها به علل ذیل صورت گرفته است:
1. پیمانشکنی: پیمانهایی که خداوند از بنیاسرائیل گرفت، دست کم در 10 آیه یاد شده است. مهمترین آنها را پیمان مبنی بر ایمان به تورات و عمل به آموزههای آن دانستهاند «5» : «و اذ اخَذنا میثقَکُم و رَفَعنا فَوقَکُمُ الطّورَ خُذوا ما ءاتَینکُم بِقُوَّةٍ واذکُروا ما فیهِ لَعَلَّکُم تَتَّقون» . (بقره/ 2، 63 و نیز ر. ک: آیه 93) برخی گفتهاند: به سبب انکار تورات به وسیله گروهی از بنیاسرائیل، خداوند کوه طور را بر فراز سر آنان قرار داد و از آنان (1). تفسیر قمی، ج 1، ص 344؛ جامعالبیان، مج 7، ج 11، ص 215؛ روضالجنان، ج 10، ص 198
(2). المیزان، ج 13، ص 218
(3). البرهان، ج 3، ص 597
(4). تفسیر قمی، ج 2، ص 28؛ تفسیر عیاشی، ج 2، ص 318؛ التبیان، ج 6، ص 527
(5). الکشاف، ج 1، ص 147؛ تفسیر ابن کثیر، ج 1، ص 108- 109
پیمان گرفت. «1» (ظ طور سینا)
در آیه 83 بقره/ 2 پیمان گرفتن از بنیاسرائیل مبنی بر یگانه پرستی و پایبندی به پارهای از ارزشهای اجتماعی و عبادی گزارش و از پیمان شکنی بیشتر آنان خبر داده میشود: «و اذ اخَذنا میثقَ بَنیاسرءیلَ لا تَعبُدونَ الَّااللَّهَ و بِالولِدَینِ احسانًا وذِی القُربی والیَتمی والمَسکینِ وقولوا لِلنّاسِ حُسنًا واقیموا الصَّلوةَ وءاتوا الزَّکوةَ ثُمَّ تَوَلَّیتُم الّا قَلیلًا مِنکُم و انتُم مُعرِضون» . برخی از عبارت «انتُم مُعرِضون» معنای استمرار پیمان شکنی را برداشت کردهاند «2» ؛ گویا پیمانشکنی از ویژگیهای بارز بنیاسرائیل بوده و آنان بر هیچ پیمانی استوار نبودهاند. پرهیز از جنگ و خونریزی، بیرون نراندن یکدیگر از شهر و دیار خویش (بقره/ 2، 84)، ایمان به انبیای الهی (مائده/ 5، 70)، دروغ نبستن به خدا و کتمان نکردن آموزههای آن (اعراف/ 7، 169؛ آلعمران/ 3، 187) از پیمانهای دیگر الهی است. در همه این موارد بیشتر بنیاسرائیل پیمان شکنی کردند. (بقره/ 2، 63- 64، 84- 85، 100؛ آلعمران/ 3، 187) این پیمان شکنیها، پیامدهایی چون خواری و ذلت در دنیا و عذاب در آخرت (بقره/ 2، 85)، لعنت خداوند، قساوت و دشمنی مداوم با یکدیگر (مائده/ 5، 13- 14) را برای آنان در پی داشت.
2. گمراهی، با وجود آیات فراوان: قرآن از اینکه بنیاسرائیل با وجود نشانههای زیاد الهی در گمراهی بودند، آنان را سرزنش میکند: «سَل بَنیاسرءیلَ کَم ءاتَینهُم مِن ءایَةٍ بَیّنَةٍ ومَن یُبَدّل نِعمَةَ اللَّهِ مِن بَعدِ ما جاءَتهُ فَانَّ اللَّهَ شَدیدُ العِقَاب» (بقره/ 2، 211)؛ « … و ان یَرَوا کُلَّ ءَایَةٍ لا یُؤمِنوا بِها و ان یَرَوا سَبیلَ الرُّشدِ لا یَتَّخِذوهُ سَبیلًا وان یَرَوا سَبیلَ الغَیّ یَتَّخِذوهُ سَبیلًا ذلِکَ بِانَّهُم کَذَّبوا بِایتِنا وکانوا عَنها غفِلین» (اعراف/ 7، 146) این نشانهها شامل تبدیل شدن عصای موسی علیه السلام به اژدها، سایه انداختن ابرها، شکافته شدن دریا و غرق شدن فرعون و نزول مَنّ و سَلْوی برای آنان بود «3» ؛ امّا آنان کفر ورزیدند و گناهانی مانند تبدیل و نقض عهد، قتل انبیا و ترک وصیتهای موسی را مرتکب شدند «4» ؛ (1). جامع البیان، مج 1، ج 1، ص 462؛ مجمعالبیان، ج 1، ص 262
(2). مجمعالبیان، ج 1، ص 299
(3). جامع البیان، مج 2، ج 2، ص 452؛ التبیان، ج 2، ص 190؛ مجمع البیان، ج 1، ص 540
(4). التبیان، ج 2، ص 190
همچنین وقتی عیسی علیه السلام به عنوان پیامبر به سوی آنان فرستاده شد با آنکه معجزات فراوانی مانند زنده کردن مردگان، شفا دادن بیماران درمانناپذیر و بینا کردن نابینایان را نشان داد، بسیاری از آنان کفر ورزیده، از او پیروی نکردند: «و رَسولًا الی بَنِی اسرءیلَ انّی قَد جِئتُکُم بِایَةٍ مِن رَبّکُم انّی اخلُقُ لَکُم مِنَ الطّینِ کَهَیَةِ الطَّیرِ فَانفُخُ فیهِ فَیَکونُ طَیرًا بِاذنِ اللَّهِ … » . (آلعمران/ 3، 49 و نیز 52)
3. نافرمانی پیامبران: قرآن بارها از نافرمانی بنیاسرائیل نسبت به پیامبران خویش یاد میکند. سرپیچی آنان از فرمان موسی علیه السلام مبنی بر ورود به سرزمین مقدس (مائده/ 5، 24) و نیز در داستان گاو بنیاسرائیل از این قبیل است (بقره/ 2، 67-/ 73)؛ همچنین زمانی که بنیاسرائیل برای رویارویی با قوم جالوت، از پیامبرشان خواستند که فرماندهی برای آنان برگزیند تا به رهبری او به جنگ با دشمنان بروند، پس از تعیین فرمانده نافرمانی کرده، او را یاری نکردند (بقره/ 2، 246)؛ گویا نافرمانی بنیاسرائیل برای آن پیامبر معهود بوده است که با گوشزد کردن فرار از جنگ، از آنان اقرار مجدد میگیرد؛ ولی باز هم آنان نافرمانی میکنند.
4. انکار و تکذیب انبیا: تکذیب انبیا رفتار نکوهیدهای است که همواره از بنیاسرائیل سر میزد. قرآن ریشه این برخورد را ناسازگاری آموزههای انبیا با خواستهها و خواهشهای نفسانی آنان خوانده، ملامتشان میکند: «افَکُلَّما جاءَکُم رَسولٌ بِما لاتَهوی انفُسُکُمُ استَکبَرتُم فَفَریقًا کَذَّبتُم وفَریقًا تَقتُلون» . (بقره/ 2، 87) تکذیب حضرت عیسی علیه السلام (آلعمران/ 3، 52؛ مائده/ 5، 110) و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله (بقره/ 2، 41؛ شعراء/ 26، 197) نمونه بارزی از این قبیل است.
5. عمل نکردن به کتاب آسمانی: بنیاسرائیل مدعی پایبندی به دستورات تورات بودند؛ امّا قرآن مواردی از تخلف آنان را گزارش میکند. آنان ضمن اعتراض به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد خوردن برخی از غذاها مانند گوشت و شیر شتر مدعی حرمت آنها در دین ابراهیم علیه السلام بودند. «1» قرآن با تکذیب چنین حرمتی از آنان میخواهد به کتاب آسمانی (1). جامعالبیان، مج 3، ج 4، ص 7؛ التبیان، ج 2، ص 532؛ اسباب النزول، ص 75
اعلام قرآن، ج3، ص: 204
خویش پایبند باشند: «کُلُّ الطَّعامِ کانَ حِلًّا لِبَنِی اسرءیلَ الّا ما حَرَّمَ اسرءیلُ عَلی نَفسِهِ مِن قَبلِ ان تُنَزَّلَ التَّورةُ قُل فَأتوا بِالتَّورةِ فَاتلوها ان کُنتُم صدِقین» . (آلعمران/ 3، 93) اسرائیل، (یعقوب علیه السلام) به عللی خوردن گوشت و شیر شتر را بر خود حرام کرده بود. «1»
به سبب این نسبت ناروا به تورات، خداوند نیز برخی غذاهای حلال را بر آنان حرام کرد.
(انعام/ 6، 146) قرآن همچنین از عمل بنیاسرائیل به برخی از دستورات کتاب و ترک برخی دیگر خبر میدهد: «افَتُؤمِنونَ بِبَعضِ الکِتبِ و تَکفُرونَ بِبَعضٍ» . (بقره/ 2، 85) با توجه به صدر آیه شاید مراد عمل به دستور تورات درباره فدیه گرفتن از اسیران همکیش خود و ترک دستور آن درباره عدم اخراج آنان است «2» : «و ان یَأتوکُم اسری تُفدوهُم وهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیکُم اخراجُهُم» . (بقره/ 2، 85)
6. اسراف: اسرافکاری بنیاسرائیل به رغم نهی از آن، از دیگر علل سرزنش آنان در قرآن است: «مِن اجلِ ذلِکَ کَتَبنا عَلی بَنیاسرءیلَ … ولَقَد جاءَتهُم رُسُلُنا بِالبَیّنتِ ثُمَّ انَّ کَثیرًا مِنهُم بَعدَ ذلِکَ فِی الارضِ لَمُسرِفون» . (مائده/ 5، 32) این اسراف به خروج از اعتدال و تحریم حلالها و تحلیل محرمات و قتل نفس تفسیر شده است. «3»
7. شرک: «لَقَد کَفَرَ الَّذینَ قالوا انَّ اللَّهَ هُوَ المَسیحُ ابنُ مَریَمَ وقالَ المَسیحُ یبَنیاسرءیلَ اعبُدوا اللَّهَ رَبّی ورَبَّکُم انَّهُ مَن یُشرِک بِاللَّهِ فَقَد حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیهِ الجَنَّةَ» . (مائده/ 5، 72) مفسران این گروه از بنی اسرائیل را یعقوبیه، دانستهاند که معتقد بودند خدا با مسیح ذاتاً متحد شده و ناسوت تبدیل به لاهوت گردیده است. «4»
8. آزار و اذیت و کشتن انبیا: بنیاسرائیل در آزار و اذیت و کشتن انبیا سابقهای دیرینه دارند. آزار و اذیت یوسف و یعقوب علیهما السلام به وسیله نیاکان نخست بنیاسرائیل (یوسف/ 12، 9- 20) و آزار هارون تا مرز کشتن (اعراف/ 7، 150) از این قبیل است، چنانکه آیات متعددی به پیامبر کشی آنان اشاره میکند: «قُل فَلِمَ تَقتُلونَ انبِیاءَ اللَّهِ مِن قَبلُ ان کُنتُم مُؤمِنِین» . (بقره/ 2، 91 و نیز ر. ک: بقره/ 2، 61، 87؛ آلعمران/ 3، 181؛ نساء/ 4، 155) (1). مجمع البیان، ج 1، ص 794؛ تفسیر قرطبی، ج 4، ص 87؛ البرهان، ج 1، ص 654؛
(2). الکشاف، ج 1، ص 161؛ تفسیر ابن کثیر، ج 1، ص 125- 126
(3). التبیان، ج 3، ص 504؛ مجمع البیان، ج 3، ص 290؛ البرهان، ج 2، ص 284
(4). جامع البیان، مج 4، ج 6، ص 422؛ التبیان، ج 3، ص 601؛ مجمع البیان، ج 3، ص 352
اقدام برای کشتن حضرت عیسی علیه السلام نمونهای برجسته از این قبیل است. (نساء/ 4، 157) (ظ تصلیب)
9. فسادانگیزی: تبهکاری و فسادانگیزی از همان آغاز در میان بنیاسرائیل بوده است.
موسی علیه السلام هنگام رفتن به میقات، هارون را از پیروی مفسدان نهی میکند: «و لاتَتَّبِع سَبیلَ المُفسِدین» . (اعراف/ 7، 142) مطابق آیه 4 اسراء/ 17 خداوند در تورات آورده است که بنیاسرائیل دوبار در سرزمین مقدس فسادانگیزی میکنند: «وقَضَینا الی بَنیاسرءیلَ فِی الکِتبِ لَتُفسِدُنَّ فِیالارضِ مَرَّتَینِ ولَتَعلُنَّ عُلُوًّا کَبیرا» . (اسراء/ 17، 4) یکی از فسادها مخالفت با احکام تورات و قتل برخی پیامبران و دیگری قتل زکریا، یحیی، و قصد کشتن عیسی علیه السلام تفسیر شده است. «1» فسادانگیزی بنیاسرائیل در عصر ظهور اسلام نیز ادامه داشت و آنان همواره درپی ایجاد جنگ و درگیری با مسلمانان بودند»
: «کُلَّما اوقَدوا نارًا لِلحَربِ اطفَاهَا اللَّهُ ویَسعَونَ فِی الارضِ فَسادًا واللَّهُ لا یُحِبُّ المُفسِدین» . (مائده/ 5، 64)
10. امر به نیکی و ترک آن: «یبَنی اسرءیلَ اذکُروا … اتَأمُرونَ النّاسَ بِالبِرّ و تَنسَونَ انفُسَکُم و انتُم تَتلونَ الکِتبَ افَلا تَعقِلون» . (بقره/ 2، 40، 44) برخی با اشاره به «انتُم تَتلونَ الکِتبَ» مخاطب آیه را علمای یهود دانستهاند که با دعوت مردم به پرداخت صدقات و مبرات اموال به دست آمده را خود تصرف میکردند. «3»
11. ترک نهی از منکر: سکوت در برابر گناه از دیگر عوامل سرزنش بنیاسرائیل است:
«کانوا لایَتَناهَونَ عَن مُنکَرٍ فَعَلوهُ لَبِئسَ ما کانوا یَفعَلون» . (مائده/ 5، 79) برخی، منکَر یاد شده را صید ماهی از سوی اصحاب سبت در روز شنبه دانستهاند. «4»
(ظ اصحاب سبت)
12. بهانهگیری: بنیاسرائیل همواره برای فرار از مسئولیت و انجام دستورات الهی، بهانه تراشی میکردند، به گونهای که بهانههای بنیاسرائیل ضرب المثل شده است. (1)
. الکشاف، ج 2، ص 649؛ کنز الدقایق، ج 7، ص 358
(2). الکاشف، ج 5، ص 19؛ تفسیر ابن کثیر، ج 2، ص 79
(3). تفسیر منسوب به امام عسکری علیه السلام، ج 1، ص 233- 234؛ جامع البیان، مج 1، ج 1، ص 355؛ تفسیر ابن کثیر، ج 1، ص 88
(4). التبیان، ج 3، ص 610- 611
بهانهگیریهای آنان در قالب پرسشهای مکرّر درباره ویژگیهای گاو موسوم به گاو بنیاسرائیل که با هدف فرار از امتثال دستور الهی موسی علیه السلام صورت میگرفت نمونه بارزی از این قبیل است. (بقره/ 2، 68- 71) (ظ گاو بنی اسرائیل) بهانهگیری درباره عدم تنوع غذایی در وادی تیه نیز نمونه دیگری است. (بقره/ 2، 61) آنان از خوردن مداوم «مَنّ» و «سَلْوی ابراز خستگی کردند و خداوند در برابر این ناسپاسی از آنها خواست به سوی شهر و آبادی روانه شوند (بقره/ 2، 61) مفسران سبب اعتراض را یکسان شدن غذای همه و در نتیجه از بین رفتن فاصله طبقاتی و زمینه برتری طلبی گروهی خاص دانستهاند. «1»
13. دنیا گرایی: گرایش و دلبستگی به ریاست، ثروت و زینتهای دنیوی و فخرفروشی و ارزشگذاری بر اساس آن از دیگر ویژگیهای نکوهیده بنیاسرائیل است. نگاه حسرتآمیز به ثروت قارون* و آرزوی برخورداری از آن از این قبیل است. (قصص/ 28، 79) آنان برای بهرههای دنیایی از هیچ تلاشی فروگذار نکرده، معیار ارزش و برتری افراد را ثروت و دارایی میدانستند «2» ، برای همین در ماجرای گزینش طالوت* برای پادشاهی به استناد اینکه وی ثروت انبوهی ندارد، بر او خرده گرفتند: « … قالوا انّی یَکونُ لَهُ المُلکُ عَلَینا و نَحنُ احَقُّ بِالمُلکِ مِنهُ ولَم یُؤتَ سَعَةً مِنَ المالِ» . (بقره/ 2، 247) ریاستطلبی نیز از ویژگیهای گروهی از بزرگان و علمای بنیاسرائیل بود. «3» بسیاری از مفسران معتقدند که آنان برای حفظ ریاست و موقعیت خویش، دست به تحریف تورات زدند و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را تکذیب کردند: «فَوَیلٌ لِلَّذینَ یَکتُبونَ الکِتبَ بِایدیهِم ثُمَّ یَقولونَ … لِیَشتَروا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا» . (بقره/ 2، 79) اغلب مفسران مراد از «ثمن قلیل» را که در آیات دیگر نیز آمده است (بقره/ 2، 174؛ آلعمران/ 3، 77، 187) ریاست دنیایی دانستهاند. «4»
14. جنگ و خونریزی: خداوند از بنیاسرائیل پیمان گرفت که خون یکدیگر را نریزند و همدیگر را از سرزمین خویش (ارض مقدس) بیرون نرانند: «و اذ اخَذنا میثقَکُم (1). مجمع البیان، ج 1، ص 256
(2). المیزان، ج 16، ص 79؛ ج 2، ص 110
(3). جامع البیان، مج 1، ج 1، ص 566- 567؛ مجمع البیان، ج 1، ص 293؛ زادالمسیر، ج 1، ص 293
(4). جامع البیان، مج 1، ج 1، ص 566؛ جوامع الجامع، ج 1، ص 196؛ الصافی، ج 1، ص 148
لاتَسفِکونَ دِماءَکُم ولا تُخرِجونَ انفُسَکُم مِن دِیرِکُم ثُمَّ اقرَرتُم و انتُم تَشهَدون» (بقره/ 2، 84)؛ امّا آنان همواره و در پی زیر پا نهادن آموزههای الهی به جان یکدیگر افتاده، خونهای زیادی بر زمین میریختند: «ثُمَّ انتُم هؤُلاءِ تَقتُلونَ انفُسَکُم و تُخرِجونَ فَریقًا مِنکُم مِن دِیرِهِم تَظهَرونَ عَلَیهِم بِالاثمِ والعُدونِ و ان یَأتوکُم اسری تُفدوهُم و هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیکُم اخراجُهُم» . (بقره/ 2، 85) براساس برخی گزارشها این آیه درباره قبیله بنی قریظه و بنینضیر است که مکرر به جنگ و خونریزی با یکدیگر پرداختند. «1»
عذابهای بنیاسرائیل
بنیاسرائیل بارها بر اثر گناه و نافرمانی گرفتار انواع عذابهای دنیایی شدند، چنانکه عذاب آخرت نیز به آنان وعده داده شده است؛ از جمله:
1. کشتن همدیگر: بنیاسرائیل پس از گوساله پرستی، فرمان یافتند که به کیفر این گناه بر روی هم شمشیر کشیده، همدیگر را بکشند: «انَّکُم ظَلَمتُم انفُسَکُم بِاتّخاذِکُمُ العِجلَ … فَاقتُلوا انفُسَکُم … » . (بقره/ 2، 54) برخی گفتهاند: حتی کسانی که گوساله پرستی نکردند نیز به سبب ترک نهی از منکر دچار این کیفر شدند. درباره مدت زمان این کیفر و نیز شمار کشته شدگان، برخی سخنان اغراقآمیز نیز گفته شده است. «2»
2. عذاب صاعقه: 70 نفر از کسانی که همراه موسی علیه السلام به میقات رفتند، در پی درخواست جاهلانه خویش مبنی بر دیدن خدا، گرفتار صاعقه و مرگ شدند. (بقره/ 2، 55)
3. سرگردانی در بیابان: بنیاسرائیل پس از خروج از مصر و رسیدن به مرزهای سرزمین موعود، در پی سرپیچی از فرمان خداوند مبنی بر ورود به آن سرزمین و نبرد با دشمنان، 40 سال در بیابانها سرگردان و از ورود به سرزمین مقدس محروم شدند.
(مائده/ 5، 20- 26) پس از پایان این 40 سال، آنان هنگام ورود به سرزمین موعود فرمان یافتند که جمله معینی را مبنی بر استغفار بر زبان جاری کنند؛ اما باز با تغییر آن عبارت، نافرمانی کرده، دچار عذاب الهی شدند: «فَبَدَّلَ الَّذینَ ظَلَموا قَولًا غَیرَ الَّذی قیلَ لَهُم (1). التبیان، ج 1، ص 336؛ مجمعالبیان، ج 1، ص 303- 304؛ الکشاف، ج 1، ص 161
(2). تفسیر قرطبی، ج 1، ص 273
فَانزَلنا عَلَی الَّذینَ ظَلَموا رِجزًا مِنَ السَّماءِ بِما کانوا یَفسُقون» . (بقره/ 2، 59 و نیز اعراف/ 7، 161- 162) برخی «رِجزاً مِنَ السَماءِ» را عذاب آسمانی «1» و برخی دیگر بیماری طاعون دانستهاند که هزاران نفر را به کام مرگ فرستاد. «2»
4. لعن الهی و سنگدلی: در آیات 12- 13 مائده/ 5 مواردی از پیمان شکنیهای بنیاسرائیل و پیامدهای آن، از جمله دچار شدن به لعن الهی و سنگدلی گزارش شده است:
«و لَقَد اخَذَ اللَّهُ میثقَ بَنِیاسرءیلَ … و قالَ اللَّهُ انّی مَعَکُم لن اقَمتُمُ الصَّلوةَ و ءاتَیتُمُ الزَّکوةَ … فَبِما نَقضِهِم میثقَهُم لَعَنهُم و جَعَلنا قُلوبَهُم قسِیَةً یُحَرّفونَ الکَلِمَ عَن مَواضِعِهِ ونَسوا حَظًّا مِمّا ذُکّروا بِهِ ولا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلی خانَةٍ مِنهُم الّا قَلیلًا مِنهُم» . لعن الهی را، دوری از رحمت خدا، مسخ یا پرداخت جزیه دانستهاند. «3» سنگدلی آنان باعث شد که تورات را تحریف کردند و جز اندکی به پیامبر اسلام ایمان نیاوردند. آنان به سبب نافرمانی خدا و پیامبران و استمرار تجاوزگری، مورد لعن برخی پیامبران نیز قرار گرفتند: «لُعِنَ الَّذینَ کَفَروا مِن بَنیاسرءیلَ عَلی لِسانِ داودَ وعیسَی ابنِ مَریَمَ ذلِکَ بِما عَصَوا و کانوا یَعتَدون» .
(مائده/ 5، 78) طبرسی با استناد به روایتی از امام باقر علیه السلام لعن شدگان در زبان داود را کسانی میداند که در پی شکستن حرمت روز شنبه* با لعن او به میمون مسخ شدند، چنانکه درخواست کنندگان مائده آسمانی که پس از نزول بدان کفر ورزیدند، با لعن* عیسی علیه السلام خوک شدند. «4» برخی به احتمالْ کافران یاد شده را لعن شدگان در زبور و انجیل دانستهاند. «5»
برخی نیز گروهی دانستهاند که در آینده به پیامبر اسلام ایمان نمیآورند. «6»
5. رسوایی دنیا و عذاب آخرت: بر اثر گناهانی مانند قتل، دشمنی با مؤمنان، کفر به کتابهای آسمانی و … خداوند بنیاسرائیل را به رسوایی در دنیا تهدید کرده و از عذاب دردناک الهی در آخرت برای آنان خبر داده است: «ثُمَّ انتُم هؤُلاءِ تَقتُلونَ انفُسَکُم … فَما جَزاءُ مَن یَفعَلُ ذلِکَ مِنکُم الّا خِزیٌ فِی الحَیوةِ الدُّنیا ویَومَ القِیمَةِ یُرَدُّونَ الی (1). جامع البیان، مج 1، ج 1، ص 436؛ مجمع البیان، ج 1، ص 248
(2). التبیان، ج 1، ص 268؛ الکشاف، ج 1، ص 143
(3). ر. ک: التبیان، ج 3، ص 469؛ المیزان، ج 5، ص 240؛ کنز الدقایق، ج 4، ص 61
(4). تفسیر عیاشی، ج 1، ص 335؛ مجمعالبیان، ج 3، ص 357؛ البرهان، ج 2، ص 343
(5). جامع البیان، مج 4، ج 6، ص 426؛ مجمع البیان، ج 3، ص 357
(6). مجمع البیان، ج 3، ص 357
اشَدّ العَذابِ» . (بقره/ 2، 85)
6. مسخ شدن: گروهی از بنیاسرائیل با نادیده گرفتن حرمت صید ماهی در روز شنبه، به صورت میمون مسخ شدند: «و لَقَد عَلِمتُمُ الَّذینَ اعتَدَوا مِنکُم فِی السَّبتِ فَقُلنا لَهُم کونوا قِرَدَةً خسِین» . (بقره/ 2، 65) (ظ اصحاب سبت)
7. ذلت و زندگی فقیرانه: خواری در دنیا و نداری از کیفرهای دیگر بنیاسرائیل است:
«و ضُرِبَت عَلَیهِمُ الذّلَّةُ والمَسکَنَةُ وباءو بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ» . (بقره/ 2، 61 و نیز آلعمران/ 3، 112) برخی، ذلت را پرداخت خراج به برخی حکومتها در دورههایی از تاریخ دانسته و برخی نیز مسکنت و ذلت را یک چیز دانستهاند «1» ، با این توضیح که آنان همواره به سبب احساس فقر، تن به ذلت* میدادند. انکار آیات الهی و تکذیب و قتل انبیا سبب این کیفر خوانده شده است. «2»
منابع
اسبابالنزول؛ الاغانی؛ املاء ما من به الرحمن؛ انوارالتنزیل و اسرارالتأویل، بیضاوی؛ بنو اسرائیل فی القرآن والسنه؛ البرهان فی تفسیرالقرآن؛ تاریخ ابن خلدون؛ تاریخ الامم والملوک، طبری؛ تاریخ اللغات السامیه؛ تاریخ الملل و النحل؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تسنیم تفسیر قرآن کریم؛ التفسیر التطبیقی للکتاب المقدس؛ تفسیر جوامع الجامع؛ تفسیر الصافی؛ تفسیر العیاشی؛ تفسیر غریب القرآن الکریم؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر؛ تفسیر القرآن الکریم، صدرالمتالهین؛ تفسیر القمی؛ التفسیر الکاشف؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر کنز الدقائق و بحرالغرائب؛ تفسیر المنار؛ التفسیر المنسوب الی الامام العسکری علیه السلام؛ تفسیر نورالثقلین؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ روضالجنان و روحالجنان؛ زادالمسیر فی علم التفسیر؛ غریب القرآن؛ قاموس کتاب مقدس؛ قاموس الکتاب المقدس؛ کتاب مقدس؛ الکشاف؛ لسان العرب؛ مجمع البحرین؛ مجمعالبیان فی تفسیر القرآن؛ المصباح المنیر؛ المعرب من الکلام الاعجمی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ واژههای دخیل در قرآن مجید. (1)
. الکشاف، ج 1، ص 146؛ الصافی، ج 1، ص 137
(2). همان؛ تفسیر قرطبی، ج 1، ص 292