بنیاسلم
اشاره
بنیاسلم: شاخهای از قبیله قحطانی خزاعه
آنان از تبار اسلم بن افصی بن حارثة بن عمرو بن مزیقیا (عامر)، از عرب قحطانی و از زیرشاخههای خزاعه دانسته شدهاند. «1» از تیرههای همنام بنیاسلم میتوان به اسلم بن الحاف و اسلم بن ربیعه از سعد بن حِمْیَر اشاره کرد که هر دو به قحطانیان نسب میبرند «2» و در این مقاله مدّ نظر نیستند. بنا به نقلی، پیامبر صلی الله علیه و آله، اسلمیها را از تبار اسماعیل علیه السلام خواند؛ اما ابن حَجَر، با این استدلال که در این صورت، همه عرب قحطانی از نسل آن حضرت خواهند بود این روایت را نپذیرفته است «3» ، ضمن آنکه در میان عرب عدنانی نیز، تیرهای از بنیقَمْعه به نام اسلم وجود دارد. «4» نسل اسلم از دو فرزندش سلامان و هَوازن استمرار یافت. «5»
اسلمیها در مسیر مکه به مدینه و در همسایگی قبیله بنیغفار استقرار داشتند. مناطق منتسب به ایشان عبارت است از: «جَمدان» (کوهی در حجاز حد فاصل قُدید و عُسْفان) «6» ، «ضَجْنان» (متعلق به اسلم، هُذَیل و غاضره «7» )، شَبَکه شَدَخ (آبی از آن اسلم و غفار) «8» ، «وَبْرَه» (قریهای دارای نخلستان از مناطق پیرامونی مدینه «9» ). آنان همچنین در (1). النسب، ص 291؛ الانساب، ج 1، ص 151- 152؛ نهایة الارب، ص 49
(2). الاغانی، ج 2، ص 257؛ ج 13، ص 90؛ معجم قبایل العرب، ج 1، ص 26؛ معجم ما استعجم، ج 1، ص 23
(3). العقد الفرید، ج 1، ص 210؛ فتح الباری، ج 6، ص 392- 393
(4). نهایة الارب، ص 49
(5). النسب، ص 291؛ جمهرة انساب العرب، ص 240
(6). معجم ما استعجم، ج 1، ص 3
(7). المنمق، ص 131؛ تاریخ المدینه، ج 2، ص 655؛ معجم البلدان، ج 3، ص 453
(8). معجم البلدان، ج 3، ص 322، 328
(9). معجم قبائل العرب، ج 1، ص 26
«مر الظهران» نخلستانهایی داشتند «1» ، از این رو به نظر میرسد، عمده اشتغال اسلمیان، کشاورزی و دامداری بوده است.
از آداب، ایام و مسائل مربوط به عصر جاهلی آنان گزارشی ارائه نشده است، جز آنکه همپیمان قبیله غفار بودند «2» و در تیراندازی مهارت داشتند «3» ، چنانکه پیامبر صلی الله علیه و آله به آنان فرمود: پدر شما از تیراندازان بود. «4»
روابط با پیامبر صلی الله علیه و آله
در خصوص زمان و کیفیت اسلام آوردن اسلمیها، اخبار چندانی برجای نمانده است؛ اما از گزارشهای پراکنده برمیآید که برخی از ایشان در همان سالهای نخست هجرت، اسلام آورده و پیامبر صلی الله علیه و آله را در غزواتش یاری کردهاند. در غزوه حَمْراء* الاسد «5» (سال سوم) یا احد* «6» برخی از اسلمیان در مقدمه سپاه اسلام حضور داشتند. پس از حادثه بِئرمَعونه (سال چهارم) که طی آن شماری از مبلغان به شهادت رسیدند، رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره قبایلی چون «عَضْل» و «قاره» نفرین و در حق قبایلی چون اسلم دعا کردند «7» که حاکی از اسلام یا حداقل بیطرفی برخی از اسلمیهاست. در خبری دیگر، پیامبر صلی الله علیه و آله این قبیله را از جمله موالی خود معرفی کرده، بهتر از قبایلی چون تَمیم و غَطَفان دانستند. «8»
گویند: عمر بن افصای اسلمی با گروهی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند و با معرفی خود به عنوان (1). معجم البلدان، ج 4، ص 63؛ ج 5، ص 104
(2). الاغانی، ج 21، ص 21-/ 22
(3). اسدالغابه، ج 4، ص 139؛ الاصابه، ج 4، ص 589
(4). جمهرة انساب العرب، ص 235؛ صحیح البخاری، ج 4، ص 156؛ عقدالفرید، ج 1، ص 210
(5). المغازی، ج 1، ص 337
(6). جمهرة انساب العرب، ص 240
(7). مسند احمد، ج 2، ص 20، 50
(8). الدرالمنثور، ج 4، ص 271
تیراندازان عرب، از حضرت خواستند، تا منزلتی برای آنان نزد خود قائل شود تا دیگران آن را بپذیرند و به آن اقرار کنند. به همین منظور به دستور رسول خدا نامهای برای آنان نوشته شد. «1»
اسلام آوردن آنان و برخی دیگر از قبایل صحرانشین که نزد قبایلی چون قریش، بنوعامر و غطفان پایگاه اجتماعی پستی داشتند، موجب ناخرسندی ایشان شد و با خردهگیری و سرزنش آنان میگفتند: اگر اسلام خوب بود هرگز آنها بر ما پیشی نمیگرفتند «2» : «و قالَ الَّذینَ کَفَروا لِلَّذینَ ءامَنوا لَو کانَ خَیرًا ما سَبَقونا الَیهِ» . (احقاف/ 46، 11) مطابق قولی این آیه درباره اسلام اسلمیها و دیگر قبایل صحرانشین مسلمان و همچنین خردهگیری مشرکان بر ایشان نازل شده است. در مقابل تهمتها و سرزنشهای مشرکان، خداوند آنان را از جمله صحرانشینانی معرفی کرد که به خدا و روز قیامت، ایمان دارند: «و مِنَ الاعرابِ مَن یُؤمِنُ بِاللَّهِ والیَومِ الأخِرِ و یَتَّخِذُ ما یُنفِقُ قُرُبتٍ عِندَ اللَّهِ و صَلَوتِ الرَّسولِ الا انَّها قُربَةٌ لَهُم سَیُدخِلُهُمُ اللَّهُ فی رَحمَتِهِ انَّ اللَّهَ غَفورٌ رَحیم» . (توبه/ 9، 99) به نقل ابنعباس «3» ، مقصود از صحرانشینان مؤمن در این آیه، اسلمیان و دیگر قبایل با ایمان هستند.
به نقل واقدی در حدیبیّه که مسلمانان به قصد انجام عمره، به مکه رفتند (سال ششم) 100 و به قولی 70 تن از اسلمیان حضور داشتند «4» و ناجیة بن جندب اسلمی با جوانانی از قبیله خود، قربانیها را حرکت میدادند. «5» 8 تن از فرزندان حارثه اسلمی نیز در بیعت رضوان شرکت کردند. «6»
به رغم ایمان بالای برخی از اسلمیان، برخی دیگر ضعیف الایمان و منافق بودند.
مطابق نوشته برخی مفسران، گویا برخی اسلمیها، در جریان اعزام سرایای پیامبر به سمت مناطق ایشان، برای حفظ جان و مالشان اظهار اسلام کردند؛ اما به هنگام فراخوانی جهت (1). الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 271، 354؛ اسدالغابه، ج 4، ص 139
(2). مجمعالبیان، ج 9، ص 129
(3). زادالمسیر، ج 3، ص 489
(4). المغازی، ج 2، ص 574؛ فتح الباری، ج 7، ص 342
(5). المغازی، ج 2، ص 732
(6). اسدالغابه، ج 4، ص 398
یاری پیامبر صلی الله علیه و آله از فرمان آن حضرت سرپیچی کردند «1» ، از این رو بنا به نقل سدی آیه «قالَتِ الاعرابُ ءامَنّا قُل لَم تُؤمِنوا و لکِن قولوا اسلَمنا و لَمّا یَدخُلِ الایمنُ فی قُلوبِکُم … / عربهای بادیهنشین گفتند: ایمان آوردهایم. بگو: شما ایمان نیاوردهاید؛ ولی بگویید: اسلام آوردهایم؛ اما هنوز ایمان به قلبهای شما وارد نشده است … »
(حجرات/ 49، 14) درباره قبایلی چون اسلم نازل شده که در عین اظهار ایمان، برخی از ایشان از همراهی با پیامبر در حدیبیه* تخلف کردند. «2» چنین گزارشی ذیل آیه 17 حجرات/ 49 نیز آمده است که آنان در شمار قبایلی بودند که درباره اسلام آوردنشان بر پیامبر صلی الله علیه و آله منت* میگذاشتند و چون برای شرکت در «عمره» فراخوانده شدند، سرپیچی کردند «3» : «یَمُنّونَ عَلَیکَ ان اسلَموا قُل لا تَمُنّوا عَلَیَّ اسلمَکُم بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیکُم ان هَدکُم لِلایمنِ ان کُنتُم صدِقین» . (حجرات/ 49، 17)
به نقل ابنعباس مقصود از «المُخَلَّفونَ مِنَ الاعرابِ» در آیه 11 فتح/ 48، اسلمیان و دیگر منافقان صحرانشین هستند که در پی فراخوانی رسول خدا برای شرکت در غزوه حدیبیه با بهانهتراشی، دعوت پیامبر را اجابت نکردند «4» : «سَیَقولُ لَکَ المُخَلَّفونَ مِنَ الاعرابِ شَغَلَتنا امولُنا واهلونا» .
در غزوه خیبر، هنگامی که اسلمیان به مدت 10 روز دژ «نَطَاة» را در محاصره داشتند و نتوانستند آن را بگشایند، اسماء بن حارثه اسلمی را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله فرستادند تا در حق ایشان دعا کند. اسماء، سلام آنان را به رسول خدا رسانید و گرسنگی و ناتوانی اسلمیها را یادآور شد. رسول خدا برای آنان دعا کرد که خداوند بزرگترین دژ را که از همه بیشتر آذوقه داشته باشد برای اسلمیان بگشاید. «5» مطابق گزارش دیگری، آنان دژ صعب بن معاذ را محاصره و به همراهی قبیله غفار آن را فتح کردند «6» و یک تن از ایشان در این غزوه به شهادت رسید. «7»
در عُمرة القضاء (سال هفتم) جوانانی از اسلم تحت امر ناجیه اسلمی مأمور بردن (1). زادالمسیر، ج 7، ص 187
(2). زادالمسیر، ج 7، ص 187؛ تفسیر قرطبی، ج 16، ص 227
(3). کشف الاسرار، ج 9، ص 267
(4). مجمعالبیان، ج 9، ص 190؛ زادالمسیر، ج 7، ص 164؛ تفسیر قرطبی، ج 16، ص 268
(5). المغازی، ج 2، ص 659
(6). همان، ص 615، 659
(7). همان، ص 700
قربانیها بودند. «1»
در فتح مکه (سال هشتم)، اسماء و هند پسران حارثه اسلمی مأموریت یافتند تا اسلمیان را برای شرکت در آن فرا خوانند و از ایشان بخواهند که در ماه رمضان در مدینه حضور داشته باشند «2» ، از این رو آنان به تعداد 400 تن و با دو پرچم که یکی را بُریدة بن حُصیب و دیگری را ناجیه حمل میکرد، به پیامبر صلی الله علیه و آله پیوستند. «3» در همین سال و قبل از فتح مکه، بُریده اسلمی نزد رسول خدا آمد و به دستور آن حضرت نامهای در تأیید ایشان نوشته شد. «4» در غزوه حُنین* نیز اسلمیها دو پرچم داشتند و به قولی به تعداد 000/ 1 تن شرکت داشتهاند. «5»
در غزوه تبوک* (سال نهم) پیامبر صلی الله علیه و آله بُریده اسلمی را مأمور فراخوانی آنان کرد و به وی دستور داد که اسلمیان در ناحیه «فُرع» به آن حضرت بپیوندند «6» ؛ اما برخی از ایشان از فرمان رسول خدا سرپیچی کرده، در تبوک حضور نیافتند. آن دسته از مسلمانان به ویژه صحرانشینان که به رغم فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله ایشان را در سپاه اعزامی به تبوک همراهی نکردند منافق خوانده شدند، از این رو ذیل آیات مربوط به نفاق سوره توبه به ویژه آیات 90 «7» ، 101 «8» و 120 «9» مفسران به قبایل و افرادی اشاره کردهاند که از فرمان پیامبر سرپیچیدند و از آن جمله از اسلمیها یاد شده که شامل همه مسلمانان اسلمی نمیشود:
«و جاءَ المُعَذّرونَ مِنَ الاعرابِ لِیُؤذَنَ لَهُم وقَعَدَ الَّذینَ کَذَبُوا اللَّهَ ورَسولَهُ سَیُصیبُ الَّذینَ کَفَروا مِنهُم عَذابٌ الیم» . (توبه/ 9، 90) خداوند در این آیه ضمن دروغگو خواندن قاعدان و تخلفکنندگان از فرمان جهاد آنان را از عذاب دردناکشان آگاه میکند. «ومِمَّن حَولَکُم (1). المغازی، ج 2، ص 732
(2). الطبقات، ابن سعد، ج 4، ص 240
(3). المغازی، ج 3، ص 896
(4). همان، ج 2، ص 782
(5). الدرالمنثور، ج 3، ص 225؛ المیزان، ج 9، ص 234
(6). المغازی، ج 3، ص 990
(7). همان، ص 1002
(8). مجمعالبیان، ج 5، ص 114؛ تفسیر ثعالبی، ج 3، ص 208؛ تفسیر قرطبی، ج 8، ص 240
(9). مجمعالبیان، ج 5، ص 141؛ تفسیر قرطبی، ج 8، ص 290
مِنَ الاعرابِ مُنفِقونَ ومِن اهلِ المَدینَةِ مَرَدوا عَلَی النّفاقِ لا تَعلَمُهُم نَحنُ نَعلَمُهُم سَنُعَذّبُهُم مَرَّتَینِ ثُمَّ یُرَدّونَ الی عَذابٍ عَظیم» . (توبه/ 9، 101) در این آیه خداوند منافقان صحرانشین از جمله اسلمیها «1» و همچنین آن دسته از ساکنان مدینه را که به نفاق خو گرفتهاند به دوبار عذاب در دنیا و آخرت تهدید میکند؛ نیز آیه «ما کانَ لِاهلِ المَدینَةِ و مَن حَولَهُم مِنَ الاعرابِ ان یَتَخَلَّفوا عَن رَسولِ اللَّهِ ولا یَرغَبوا بِانفُسِهِم عَن نَفسِهِ … /
سزاوار نیست که اهل مدینه و بادیهنشینانی که اطراف آنان هستند، از فرمانرسول خدا تخلف جویند و جان خود را عزیزتر از جان او بدانند … » (توبه/ 9، 120) به سرزنش آنان میپردازد «2» که آنان نباید از غزوه تبوک تخلف کنند.
بنیاسلم پس از پیامبر صلی الله علیه و آله
آنان به سهم خود در تثبیت خلافت ابوبکر، نقش محوری داشتند و با مساعدت ایشان، برای ابوبکر بیعت گرفته شد. «3»
در دوره خلافت امیرمؤمنان علی علیه السلام، آنان در نبرد صفین حضور یافته، کسانی چون بریده، عبدالله، مُنْقذ و عُرْوَه به شهادت رسیدند و امام ضمن خواندن رجزی به ستایش از ایشان پرداخت. «4» آنان همچنین در قیام نفس زکیه برضدّ منصور عباسی، به همراهی قبایل مُزینه و جُهینه، طائف را از عباسیان گرفتند. «5»
مشهورترین افراد اسلمیان در عصر رسول خدا عبارتاند از: هند و اسماء پسران حارثه «6» از خادمان رسول خدا، بُریدة بن حُصیب «7» راوی حدیث پیامبر، ناجیة بن جندب صاحب شتران قربانی رسول خدا در حجة الوداع «8» ، ابوفراس ربیعة بن کعب اسلمی، (1). مجمع البیان، ج 5، ص 99؛ اسباب النزول، ص 174؛ تفسیر ثعالبی، ج 3، ص 208
(2). مجمع البیان، ج 5، ص 123؛ تفسیر قرطبی، ج 8، ص 290
(3). معالم المدرستین، ج 1، ص 176
(4). شرح الاخبار، ج 2، ص 33
(5). الاغانی، ج 11، ص 302
(6). الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 497؛ الاستیعاب، ج 1، ص 179؛ تهذیبالکمال، ج 1، ص 206
(7). الانساب، ج 1، ص 334؛ مسند احمد، ج 5، ص 356
(8). المغازی، ج 3، ص 1091- 1090؛ جامعالبیان، مج 2، ج 2، ص 307؛ الطبقات، ابن سعد، ج 2، ص 121
حمزة بن عمرو، ابوبرزه عبدالله بن نضله اسلمی و عطاء بن ابیمروان. «1» واقدی (مؤلف المغازی) نیز از موالی اسلمیان بوده است. «2» از دیگر محدثان آنان میتوان به إیاس بن سلمة بن اکوع «3» و محمد بن حمزة بن عمرو اسلمی «4» اشاره کرد.
منابع
اسباب النزول؛ الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ اسد الغابة فی معرفة الصحابه؛ الاصابة فی تمییز الصحابه؛ الاغانی؛ الانساب؛ تاریخ المدینة المنوره؛ تفسیر العیاشی؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جمهرة انساب العرب؛ الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ثعالبی؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ زادالمسیر فی علم التفسیر؛ سبل الهدی و الرشاد؛ شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار علیهم السلام؛ الطبقات الکبری؛ العقد الفرید؛ الغارات؛ فتح الباری شرح صحیح البخاری؛ کتاب الطبقات؛ کتاب النسب؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مسند احمد بن حنبل؛ معالمالمدرستین؛ معجم البلدان؛ معجم قبایل العرب القدیمة و الحدیثه؛ معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع؛ المغازی؛ المنمق فی اخبار قریش؛ نهایة الارب فی فنون الادب. (1)
. الانساب، ج 1، ص 151- 152؛ الطبقات، ابن خیاط، ص 318
(2). الغارات، ج 2، ص 581
(3). الطبقات، ابن سعد، ج 5، ص 247- 248
(4)