بنیسَلِمَه
اشاره
بنیسَلِمَه: از قبایل خزرجی یثرب
بنیسلمه یکی از چند قبیله برجسته خزرجی است که در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله در یثرب میزیستند. سلمه نیای اعلای این قبیله با 6 واسطه به خزرج میرسد. آنان در کنار قبایل خزرجی دیگری چون بنینجار، بنیزریق، بنیحارث و بنیساعده خزرج بن حارثه نیای اعلای خزرجیان را تشکیل میدادند. بنیسلمه به لحاظ گستردگی خود به سه شاخه حرام، بنیعبید و بنیسواد تقسیم میشوند و اعضای هر سه شاخه آن را سَلَمی گویند. «1»
بنیسلمه در شمال غربی مدینه مستقر بودند و سکونتگاه ایشان را خُربی مینامیدند که پیامبر آن را صُلَحه یا صالحیه نام نهاد. با توجه به موقعیت اقلیمی یثرب که تنها دروازه طبیعی آن شمال آن بود، در حملات نظامی به یثرب، سکونتگاه بنیسلمه بیش از دیگر سکونتگاهها در معرض خطر قرار میگرفت، چنانکه در غزوه احزاب منتهی الیه خندق از غرب، مَذاد بود که از مناطق بنیسلمه شمرده میشد. «2»
هریک از مجموعههای سلمی قلعه خاصی داشتند. از جمله قلعههای ایشان میتوان به اغلب، خیط، منیع، اشنق، اطول، مَذاد، جاعس و اخنس اشاره کرد «3» ؛ همچنین میان سکونتگاه ایشان و سکونتگاه بسیاری از قبایل ساکن یثرب آبراهی فاصل شده بود. «4»
آنان در جنگهای پیش از اسلام که میان اوسیان و خزرجیان صورت پذیرفته بود حضور داشتند. در یکی از این جنگها که اوسیان شکست خوردند و آسیبهای فراوانی دیدند، بزرگان بنیسلمه به یکی از سران قبیله اوس از تیره بنیعبدالاشهل پناه دادند و وی (1). المعارف، ص 81؛ جمهرة انساب العرب، ص 358- 359
(2). الطبقات، ج 4، ص 83؛ معجم البلدان، ج 5، ص 88
(3). وفاء الوفاء، ج 1، ص 201- 202
(4). تاریخ المدینه، ج 1، ص 78؛ وفاء الوفاء، ج 1، ص 203
توانست جان سالم به در برد، از این رو در جنگ بزرگ بُعاث که خزرجیان از اوس شکست خوردند اوسیان بنیعبدالاشهل از بنیسلمه حمایت کردند و مانع صدمه ایشان شدند. «1»
زمانی که پیامبر با یثربیان آشنا گردید بزرگان بنیسلمه سه تن بودند: براء* بن معرور، عمرو* بن جموح و جد بن* قیس. براءبن معرور که خود در پیمان عقبه دوم حضور داشت به عنوان سخنگوی خزرجیان با پیامبر صلی الله علیه و آله سخن گفت و پس از بیعت با پیامبر برای حمایت از ایشان، به عنوان یکی از نقبای دوازدهگانه یثرب تعیین گردید؛ اما پیش از رسیدن پیامبر به یثرب از دنیا رفت. عمرو بن جموح نیز هرچند با اندکی تأخیر اسلام آورده بود؛ اما در جنگ احد در سال سوم هجری به شهادت رسید «2» ، ازاینرو بنیسلمه جد بن قیس را رهبر خود میدانستند؛ اما وی برخلاف رهبران پیشین بنیسلمه با پیامبر همسو نبود، به هرحال پیامبر در پی آن بود که از نفوذ وی در میان بنیسلمه بکاهد و بُشر فرزند براء بن معرور را جایگزین وی معرفی کند. «3»
به نظر میرسد در پی تلاش پیامبر صلی الله علیه و آله بنیسلمه دو دسته شدند و عدهای رهبری بُشر را بر جد بن قیس ترجیح دادند و به رغم آنکه جد بن قیس در نبرد خیبر (سال هفتم هجری) حاضر نشد و بنیسلمه را از حضور در این اعزام باز میداشت، جمعی از بنیسلمه به پیروی از بُشربن براء در این نبرد شرکت کردند؛ اما بشر، رهبر پیشنهادی پیامبر بر اثر خوردن گوشتی سمّی در خیبر به شهادت رسید «4» و از آن پس جد بن قیس رهبر بلامنازع بنیسلمه محسوب میشد. وی پیش از این در صلح حدیبیه (در سال ششم هجری) نیز حاضر نشده بود تا با پیامبر صلی الله علیه و آله عهد بندد که در صورت حمله قریش فرار نکند و از اینرو وی تنها فردی از صحابه حاضر در حدیبیه بود که در پیمان بیعت رضوان شرکت نکرد»
و در سال نهم هجری نیز به جهت خودداری از شرکت در نبرد تبوک در شمار منافقان درآمد (1). الاغانی، ج 17، ص 129- 130
(2). الطبقات، ج 3، ص 619- 620؛ اسدالغابه، ج 4، ص 93
(3). السیرةالنبویه، ج 2، ص 316؛ عیون الاثر، ج 1، ص 224؛ بحار الانوار، ج 21، ص 193
(4). السیرةالنبویه، ج 3، ص 338؛ رجال الطوسی، ص 28؛ تاریخ ابن خیاط، ص 50
(5). السیرةالنبویه، ج 3، ص 780- 781؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 280
(توبه/ 9، 19) و پس از بازگشتِ پیامبر، از کار خود توبه کرد (توبه/ 9، 118) «1» ، از اینرو میتوان گفت رهبران بنیسلمه در نوسان جریان حمایت بنیسلمه از پیامبر نقش مؤثری داشتند. در مجموع میتوان گفت بنیسلمه در مقایسه با دیگر قبایل یثرب از سوابق برجستهتری در روابط با پیامبر صلی الله علیه و آله برخوردار بودند و این مسئله از آغاز نمایان بود.
در نخستین روابطی که میان پیامبر و یثربیان در مراسم حج (سال یازدهم بعثت) ایجاد شد 6 تن مسلمان شدند که دو تن از بنیسلمه بودند. «2» در سال بعد 12 نفر از مسلمانان یثرب با پیامبر پیمانی بستند که به پیمان عقبه اول شهرت یافت. دو نفر از بیعت کنندگان این پیمان نیز بنیسلمهای بودند. «3» در بیعت عقبه دوم که یکسال پس از بیعت عقبه نخست روی داد و بر اساس آن بیعت کنندگان، حمایت خود را از پیامبر اعلام کردند و آنگاه هجرت از مکه به مدینه آغاز گردید، 70 مرد و دو زن از مسلمانان یثرب حضور داشتند که از این بین 30 تن از مردان و یکی از آن زنان همگی از اعضای بنیسلمه بودند. «4» در همان پیمان پیامبر برای مسلمانان یثرب نقیبانی تعیین کرد. تعیین دو نقیب برای بنیسلمه حکایت از رواج پرشتاب اسلام در آن قبیله داشت. «5»
بتهای این قبیله همگی به دست برخی جوانان سلمهای شکسته شد «6» و تنها عمرو بن جموح بود که قدری مقاومت کرد و هر بار جوانان سلمهای به بت او اهانت میکردند تا آنکه عقیدهاش را به آن بت از دست داد. «7»
پیامبر پس از حضور در یثرب در محله خزرجیان بنینجار مستقر گردید که از محلّه بنیسلمه فاصله داشت.
در مسیر حرکت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله از قبا، برخی سلمهایها تلاش کردند با تحریک شتر وی (1). الطبقات، ج 3، ص 571
(2). تاریخ طبری، ج 2، ص 86- 87؛ الطبقات، ج 1، ص 219
(3). الطبقات، ج 1، ص 220
(4). الاحاد والمثانی، ج 3، ص 400؛ السیرةالنبویه، ابن هشام، ج 2، ص 317- 318
(5). السیرةالنبویه، ج 2، ص 304
(6). اسدالغابه، ج 1، ص 474؛ الاصابه، ج 1، ص 521
(7). السیرةالنبویه، ج 2، ص 309- 310؛ البدایة والنهایه، ج 3، ص 202
ایشان را به منازل بنیسلمه ببرند. «1» پس از تأسیس مسجد نبوی در آن محلّه، بنیسلمه تصمیم گرفتند خانههای خود را بفروشند و به زمینهای بایر اطراف مسجد نقل مکان کنند تا از روابط بیشتری با پیامبر برخوردار باشند، از این رو پیامبر به محلّه بنیسلمه رفت و ایشان را از این اقدام منصرف ساخت و در عوض از ثواب گامهایی که به سمت مسجد بر میدارند سخن گفت. «2»
گفته شده: پیامبر به سبب موقعیت حساس و امنیتی بنیسلمه مایل نبود این منطقه از سکنه تهی گردد. «3» مفسران ذیل آیه 12 یس/ 36 به این مسئله اشاره کردهاند و مراد آیه را ثبت گامهایی دانستهاند که بنیسلمه از محلّه خود تا مسجد نبوی برمیدارند. « … و نَکتُبُ ما قَدَّموا و ءاثرَهُم و کُلَّ شَیءٍ احصَینهُ فی امامٍ مُبین» . (یس/ 36، 12) «4»
بنیسلمه افزون بر حضور در مسجد نبوی، مسجدی در محله خود تأسیس کردند که معاذ بن جبل امامت آن مسجد را به عهده داشت. «5» معاذ بن جبل سلمی تبار نبود؛ اما از نظر نسبی قرابت فراوانی با بنیسلمه داشت و بسیاری منابع از او به عنوان عضو بنیسلمه یاد کردهاند. «6»
17 ماه پس از هجرت پیامبر، هنگامی که ایشان به دیدن بنیسلمه رفته بود و در مسجد آنان در حال ادای نماز ظهر بود آیاتی نازل شد و آنگاه مسلمانان در حالی که رکعاتی از نماز ظهر را به جای آورده بودند متوجه تغییر قبله شده، بقیه نماز را به سمت کعبه به جا آوردند، از این رو این مسجد از آن پس به مسجد ذوقبلتین (مسجد دو قبله) شهرت یافت. «7» آیه 144 بقره/ 2 در این حادثه نازل شد: «قَد نَری تَقَلُّبَ وجهِکَ فِیالسَّماءِ فَلَنُوَلّیَنَّکَ قِبلَةً تَرضها فَوَلّ وجهَکَ شَطرَ المَسجِدِ الحَرامِ وحَیثُ ما کُنتُم فَوَلّوا وُجوهَکُم شَطرَهُ و انَّ الَّذینَ اوتوا الکِتبَ لَیَعلَمونَ انَّهُ الحَقُّ مِن رَبّهِم و مَا اللَّهُ بِغفِلٍ (1). وفاء الوفاء، ج 1، ص 260
(2). تاریخ المدینه، ج 1، ص 77- 78
(3). السنن الکبری، ج 3، ص 64؛ المصنف، ج 2، ص 112
(4). جامعالبیان، مج 12، ج 22، ص 184- 185؛ مجمعالبیان، ج 8، ص 653؛ التفسیر الکبیر، ج 26، ص 49
(5). المحلی، ج 4، ص 234؛ الاصابه، ج 3، ص 142
(6). اسدالغابه، ج 4، ص 376؛ الاصابه، ج 6، ص 107- 108
(7). تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 42؛ الطبقات، ج 1، ص 242
عَمّا یَعمَلون» . (بقره/ 2، 144) «1»
اندکی بعد و در جنگ بدر 40 و اندی اعضای بنیسلمه شرکت کردند. «2» انصاریان حاضر در این نبرد حدود 230 نفر بودند. «3» فردی که عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر را به اسارت درآورد «4» و همچنین برخی از قاتلان ابوجهل «5» از بنی سلمه بودند. در نبرد احد بنیسلمه جانفشانی فراوانی از خود نشان دادند، چنانکه از میان 70 و اندی شهدای نبرد احد، 43 تن (حدود 59%) از بنیسلمه بودند «6» ؛ همچنین در این نبرد 40 تن از آنان زخمی شدند. «7» عمرو بن جموح از بزرگان این قبیله و نیز عبدالله بن عمرو پدر جابربن عبدالله و یکی از نقبای بنیسلمه در این نبرد شهید شدند. «8» گفته شده که بنیسلمه به سبب موقعیت جغرافیایی خود، در آغاز بر اثر ترس و نگرانی مدتی در همراهی پیامبر تردید کردند؛ زمانی که عبدالله بن ابّی با 300 تن (حدود 30% کل سپاه) از همراهان خود پیامبر را تنها نهاد، از این رو مفسران در روایت مشهوری آیه 122 آل عمران/ 3 را در شأن ایشان و قبیله بنیحارثه (از اوس) دانستهاند که از همین امر حکایت دارد: «اذ هَمَّت طَافَتانِ مِنکُم ان تَفشَلا واللَّهُ ولِیُّهُما وعَلَی اللَّهِ فَلیَتَوَکَّلِ المُؤمِنون» . در این آیه خداوند پس از اشاره به مجموعههایی که به هراس افتاده بودند از مؤمنان میخواهد بر او توکل کنند. «9»
پس از نبرد احد پیامبر برای ترساندن سپاه قریش و جلوگیری از بازگشت آنها به مدینه شماری از سپاهیان را با خود همراه ساخت و غزوه حمراء الاسد را سامان داد.
صرفاً کسانی میتوانستند در این اعزام حضور داشته باشند که در احد شرکت کرده بودند.
40 تن از مجروحان بنی سلمه در این اعزام شرکت کردند، با اینکه چند تن از ایشان بیش (1). تفسیر بغوی، ج 1، ص 84- 85؛ تفسیرقرطبی، ج 2، ص 101؛ جوامع الجامع، ج 1، ص 161
(2). الطبقات، ج 3، ص 423- 443؛ المغازی، ج 1، ص 169؛ المحلی، ج 4، ص 234
(3). المغازی، ج 1، ص 157؛ الطبقات، ج 3، ص 420- 443
(4). الاغانی، ج 4، ص 207؛ الطبقات، ج 4، ص 12؛ بحار الانوار، ج 19، ص 228
(5). اسدالغابه، ج 4، ص 381- 382
(6). سیر اعلام النبلاء، ج 1، ص 251
(7). المغازی، ج 1، ص 335
(8). همان، ص 306
(9). التفسیر الکبیر، ج 8، ص 220- 221
از 10 زخم بر تن داشتند، از این رو هنگامی که پیامبر با آنان مواجه شد از خداوند برای بنیسلمه طلب آمرزش کرد. «1» (ظ حمراء الاسد)
از مجموع 6 تن شهدای خندق دو تن سلمی بودند. «2» ایشان در محاصره بنیقریظه هم حضور داشتند، از این رو پس از تقسیم غنایم بنیقریظه به 4 سهم، یک سهم آن به سه قبیله خزرجی بنیسلمه، بنیزریق، و بنیحارث رسید. «3» گزارشها حکایت از حضور قابل توجه بنیسلمه و بهرهمند شدن ایشان از یک هجدهم غنایم خیبر در سال هفتم دارد. «4» پیامبر جبار بن صخر سلمی را مأمور اداره نخلستانهای خیبر گردانید. «5» از 15 شهید نبرد خیبر نیز دو تن از بنیسلمه بودند. «6» یک سال پس از آن ایشان برای فتح مکه همراه پیامبر شدند و طبق درخواست پیامبر پرچمی ویژه خود داشتند که در دست قطبة بن عامر بود. «7»
در سال نهم هجری جد بن قیس، رهبر بنوسلمه از حضور در اعزام تبوک خودداری کرد و تشویقهای پیامبر در این زمینه سودی نبخشید. وی افزون بر این دیگران را به ماندن فرا میخواند.»
در مقابل، منابع از برخی از اعضای بنیسلمه یاد کردهاند که بر اثر فقر و برخوردار نبودن از تجهیزات جنگی نمیتوانستند در این نبرد شرکت کنند و به سبب محرومیت از این اعزام گریان بودند. «9» (توبه/ 9، 92)، با این حال بنیسلمه در تبوک* حاضر بودند و پرچم آنان در اختیار معاذ بن جبل بود. «10»
منابع
الآحاد و المثانی؛ اسدالغابة فی معرفة الصحابه؛ الاصابة فی تمییز الصحابه؛ الاغانی؛ (1). المغازی، ج 1، ص 335
(2). همان، ج 2، ص 496؛
(3). همان، ص 521
(4). همان، ص 690
(5). البدایة والنهایه، ج 4، ص 230؛ ج 7، ص 175
(6). المغازی، ج 2، ص 700
(7). الطبقات، ج 3، ص 578- 579؛ اسدالغابه، ج 4، ص 205
(8). المغازی، ج 3، ص 993؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 181
(9). المغازی، ج 3، ص 994
(10). تاریخ دمشق، ج 2، ص 36
بحارالانوار؛ البدایة و النهایه؛ تاریخ الامم و الملوک، طبری؛ تاریخ خلیفة بن خیاط؛ تاریخ المدینة المنوره؛ تاریخ مدینة دمشق؛ تاریخ الیعقوبی؛ تفسیر جوامعالجامع؛ التفسیر الکبیر؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جمهرة انساب العرب؛ رجال الطوسی؛ سیر اعلام النبلاء؛ السنن الکبری؛ السیرة النبویه، ابن هشام؛ الطبقات الکبری؛ عیون الاثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر؛ مجمعالبیان فی تفسیر القرآن؛ المحلی بالآثار؛ المصنف فی الاحادیث والآثار؛ المعارف؛ معالم التنزیل فیالتفسیر والتأویل، بغوی؛ معجم البلدان؛ المغازی؛ وفاء الوفاء باخبار دارالمصصطفی صلی الله علیه و آله.