گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران
جلد سوم
بنی‌مُقَرّن مُزَنی‌


اشاره

بنی‌مُقَرّن مُزَنی: خانواده‌ای بیابان‌نشین از قبیله مُزینه
آنان فرزندان مقرّن بن عامر بن صبح «1» (یا عائذ بن میجا «2» ) از قبیله بیابان‌نشین و عدنانی مُزینه «3» و از همپیمانان اوس در یثرب بودند. «4» محل سکونت قبیله مزینه، در نزدیکی مدینه بود. «5» شمار فرزندان مقرن را به اختلاف 7 «6» یا 10 تن «7» دانسته‌اند. ابن‌سعد «8» نامهای ایشان را نعمان، سوید، معقل، سنان، عقیل، عبدالرحمن و عبدالرحمن بن عقیل بن مقرن (نوه مقرن) بر شمرده است. ابن‌حزم «9» ، نام 6 تن را ذکر کرده و به جای دو نام پایانی (عبدالرحمن) از معاویه و نعیم، نام برده است. منابع تفسیری بیشتر از دیگر منابع به بنی‌مقرن پرداخته‌اند. در این میان قرطبی افزون بر آنها از عقیل و سنان نام برده و واحدی و میبدی از سه تن از فرزندان مقرن (معقل، سوید و نعمان) یاد کرده‌اند. «10»

اسلام بنی‌مقرّن‌

بنا به گزارشی، نعمان بن مقرن با 10 تن از قبیله مُزینه به سرپرستی خزاعی بن عبد نُهْم که خود متولی بتی به نام «نُهْم» بود پس از شکستن آن بت، به مدینه آمد و وعده اسلام (1). جمهرة انساب العرب، ص 202
(2). الطبقات، ابن خیاط، ص 81؛ الاستیعاب، ج 4، ص 68؛ اسد الغابه، ج 5، ص 277
(3). النسب، ص 242؛ المقتضب، ص 131؛ الانساب، ج 5، ص 277- 278
(4). معجم قبائل العرب، ج 3، ص 1083
(5). معجم البلدان، ج 1، ص 242؛ ج 2، ص 492
(6). الاستیعاب، ج 4، ص 68؛ تفسیر قرطبی، ج 8، ص 145؛ اسد الغابه، ج 5، ص 223
(7). جامع البیان، مج 7، ج 11، ص 9
(8). الطبقات، ابن سعد، ج 6، ص 96-/ 97
(9). جمهرة انساب العرب، ص 202
(10). اسباب النزول، ص 212؛ کشف الاسرار، ج 4، ص 192

قومش را به رسول خدا داد و پس از آن قبیله مُزینه مسلمان شدند. «1» به نقل خود نعمان وی همراه 400 تن از قبیله مُزینه، طی هیئتی در رجب سال پنجم هجرت «2» ، نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده و اسلام آوردند «3» ، از این رو و نیز با توجه به اینکه عمده قبایل عرب در سال نهم نزد پیامبر آمدند، گفته شده: هیئت قبیله مُزینه اولین هیئت عدنانی (مُضَر) بود که خدمت رسول خدا رسید. «4» هرچند در این گزارش به جز نعمان از دیگر پسران مقرن، یادی نشده؛ اما از گزارشهایی که حکایت از مهاجرت همزمان نعمان با برادرانش دارد «5» چنین برمی‌آید که آنان، طی همین وفد، اسلام آورده‌اند. منابع بسیاری از بنی مقرن به نیکی یاد کرده و همگی آنان را اهل‌هجرت و از صحابه دارای فضل دانسته‌اند. «6» ابن مسعود از آنان با عنوان «خاندان ایمان» یاد کرده است. «7» مشهور است که خانواده‌ای به تعداد فرزندان مقرن که همگی به مدینه هجرت کرده و در زمره صحابه باشند، وجود ندارد «8» ، هرچند ابن‌اثیر در این قول تردید کرده و فرزندان حارثةبن هند اسلمی را به تعداد 8 تن که همگی در بیعت رضوان شرکت داشتند صاحب فضیلت یاد شده دانسته است. «9» درباره زندگی پسران مقرن (جز نعمان، سوید و معقل) اطلاعات محدودی در اختیار است.
ابن سعد «10» و قرطبی «11» از حضور جمعی پسران مقرن در غزوه خندق خبر داده‌اند. از میان ایشان نعمان‌بن مقرن، مکنّا به ابو عمرو «12» ، یا ابوحکیم در فتح مکه «13» و غزوه حنین «14» جزو (1). بلوغ الارب، ج 2، ص 210؛ الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 222؛ تاریخ دمشق، ج 10، ص 424
(2). تاریخ المدینه، ج 1، ص 151؛ الطبقات، ابن سعد، ج 1، ص 222؛ تاریخ دمشق، ج 10، ص 422
(3). مسند احمد، ج 5، ص 445؛ الاستیعاب، ج 4، ص 68؛ اسد الغابه، ج 5، ص 323
(4). السیرة النبویه، ج 4، ص 77؛ البدایة والنهایه، ج 5، ص 32
(5). اسد الغابه، ج 5، ص 323
(6). جمهرة انساب العرب، ص 202؛ اسد الغابه، ج 5، ص 323؛ الاستیعاب، ج 4، ص 68
(7). الاستیعاب، ج 4، ص 69؛ اسد الغابه، ج 5، ص 324
(8). تفسیر قرطبی، ج 8، ص 145
(9). اسد الغابه، ج 5، ص 223
(10). الطبقات، ابن سعد، ج 6، ص 96
(11). تفسیر قرطبی، ج 8، ص 145
(12). الطبقات، ابن سعد، ج 6، ص 96
(13). المغازی، ج 2، ص 800، 820
(14). المغازی، ج 3، ص 896

پرچمداران قبیله مُزینه بود. برخی سیره نویسان به گاه سخن از نبرد تبوک از آنان یاد کرده و مقصود از بکائین را بنی‌مقرن دانسته‌اند که به رغم اشتیاق فراوان برای شرکت در جنگ، از آن رو که امکانات سفر نداشتند گریان بودند. «1» برخی از ایشان راوی حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله بودند، چنان‌که معقل «2» و فرزندش عبدالله‌بن معقل، مشهور به ابوالولید مزنی از تابعان ثقه «3» است که از علی علیه السلام حدیث نقل کرده است. «4» سوید «5» و پسرش معاویه «6» و نعمان هم «7» به عنوان راوی حدیث معرفی شده‌اند.

نقش بنی‌مقرّن در فتوحات‌

در نبردهایی که در دوران خلافت ابوبکر بر ضد ارتداد قبایل شکل گرفت نام نعمان و سوید به عنوان فرماندهان جناح راست و ساقه به چشم می‌خورد. «8» نیز از ابوحکیم «9» عقیل بن مقرن یاد شده که در جریان فتح عراق از جانب خالدبن ولید مأموریت یافت به ابلّه رود. «10»
سویدبن مقرن، مکنّا به ابوعلی «11» یا ابوعدی که از فرماندهان عمر بود با اهل طبرستان (1). المغازی، ج 3، ص 994؛ الطبقات، ابن سعد، ج 2، ص 125؛ ج 6، ص 197
(2). تأویل مختلف الحدیث، ص 225
(3). الطبقات، ابن سعد، ج 6، ص 214- 215؛ معرفة الثقات، ج 2، ص 62
(4). الناصریات، ص 422؛ منتهی المطلب، ج 3، ص 280
(5). مسند احمد، ج 5، ص 444؛ المعجم الکبیر، ج 7، ص 85
(6). صحیح البخاری، ج 2، ص 70؛ معرفةالثقات، ج 2، ص 284؛ الخصال، ص 340
(7). مسند احمد، ج 5، ص 444؛ اسد الغابه، ج 5، ص 324؛ سنن الترمذی، ج 3، ص 84
(8). البدایة والنهایه، ج 6، ص 234
(9). الطبقات، ابن سعد، ج 6، ص 97
(10). تاریخ طبری، ج 2، ص 556
(11). الطبقات، ابن سعد، ج 6، ص 97

صلح کرد. «1» نعمان نیز از سوی خلیفه دوم بر «کسکر» حاکم بود. گزارشهای دیگری نیز از مسئولیتهای او در زمان عمر ارائه شده است. «2» شاید بارزترین نقش فرزندان مقرن در جنگ نهاوند باشد که مورخان به حضور سه تن ازآنان اشاره کرده‌اند. در این نبرد (سال 21) نعمان فرمانده سپاه مسلمانان و اولین کسی بود که به دست ایرانیان کشته شد. «3»
گویند: عمر خبر کشته شدن او را روی منبر، اعلام کرد و دست بر سر گذاشت و گریست. «4»
سوید پس از شهادت برادرش نعمان، پرچم را به دست گرفت و در نهایت، این جنگ به پیروزی مسلمانان در نهاوند انجامید. «5» شبیه چنین گزارشی برای معقل بن مقرن نیز ارائه شده است. «6»
در جریان فتوحات، فرزندان مقرن به عراق مهاجرت کردند. نعمان ابتدا در بصره و پس از آن در کوفه ساکن گشت. «7» عقیل مکنّا به ابو حکیم «8» ، سوید «9» و معقل و بازماندگانش نیز در کوفه اقامت کردند. «10»

بنی‌مقرّن در شأن نزول‌

1. برخی مفسران و سیره نویسان نزول آیه 92 توبه/ 9 را در شأن بنو مقرن دانسته‌اند که به جهت تنگدستی به رغم تمایل به شرکت در غزوه تبوک، از آن باز ماندند «11» و می‌گریستند، از این رو به «بکائون» شهرت یافتند: «ولا عَلَی الَّذینَ اذا ما اتَوکَ لِتَحمِلَهُم قُلتَ لا اجِدُ ما احمِلُکُم عَلَیهِ تَوَلَّوا واعیُنُهُم تَفیضُ مِنَ الدَّمعِ حَزَنًا … / و نه بر کسانی که چون نزد تو آمدند تا برای رفتن به جنگ بر ستوری‌سوارشان کنی گفتی: چیزی نمی‌یابم که شما را بر آن نشانم، بازگشتند، در حالی که دیدگانشان از این اندوه که چیزی ندارند تا در رفتن به جهادهزینه کنند سرشک می‌بارید» . (توبه/ 9، 92) قرطبی «12» و ثعالبی «13» (1). تاریخ ابن خلدون، ج 2، ص 135
(2). الاستیعاب، ج 4، ص 68
(3). الطبقات، ابن سعد، ج 6، ص 96
(4). سیر اعلام النبلاء، ج 1، ص 404؛ الاستیعاب، ج 4، ص 69
(5). اخبار الطوال، ص 136؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 519
(6). تاریخ طبری، ج 2، ص 521؛ صحیح ابن حبان، ج 11، ص 69
(7). الاستیعاب، ج 4، ص 68
(8). الاستیعاب، ج 3، ص 188؛ اسدالغابه، ج 4، ص 63
(9). الطبقات، ابن خیاط، ص 81؛ اسد الغابه، ج 2، ص 600
(10). الطبقات، ابن سعد، ج 6، ص 97؛ معرفة علوم الحدیث، ص 191
(11). اسباب النزول، ص 212؛ جامع البیان، مج 6، ج 10، ص 269- 270؛ الطبقات، ابن سعد، ج 2، ص 125؛ المغازی، ج 3، ص 994
(12). تفسیر قرطبی، ج 8، ص 145
(13). تفسیر ثعالبی، ج 2، ص 68

ادعا کرده‌اند که جمهور مفسران نزول این آیه را درباره آنان دانسته‌اند. البته مفسران در تعیین بکائون آرای همسانی ندارند. (ظ بکائین)
2. به نقل مجاهد، آیه 99 توبه/ 9: «و مِنَ الاعرابِ مَن یُؤمِنُ بِاللَّهِ والیَومِ الأخِرِ ویَتَّخِذُ ما یُنفِقُ قُرُبتٍ عِندَ اللَّهِ و صَلَوتِ الرَّسولِ … » . نیز درباره بنی‌مقرن نازل شده است. «1»
براساس این آیه خداوند در برابر صحرانشینانی که انفاق خود را هدر دادن دارایی خود می‌دانند (توبه/ 9، 98) بنی مقرن را از بادیه نشینانی دانسته که برای تقرب الهی انفاق می‌کنند. از عبد الله بن معقل (مُغَفَّل) مُزنی نیز نقل شده که این آیه درباره ما 10 تن از بنی مقرن نازل گشت. «2»
3. به نقل از سدی «3» مقصود از «معذّرون» در آیه «و جاءَ المُعَذّرونَ مِنَ الاعرابِ لِیُؤذَنَ لَهُم … / عذر دارندگان از بادیه‌نشینان با اینکه جهاد بر آنان واجب نبود آمدند تا به آنها رخصت داده شود که به کارزار نروند» (توبه/ 9، 90) بنو مقرن هستند که در جریان غزوه تبوک بر اثر تنگدستی از شرکت در آن واقعاً معذور بوده‌اند.

منابع‌

اخبار الطوال؛ اسباب النزول؛ الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ اسدالغابة فی معرفة الصحابه؛ الانساب؛ البدایة و النهایه؛ بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب؛ تأویل مختلف الحدیث؛ تاریخ ابن خلدون؛ تاریخ الامم والملوک، طبری؛ تاریخ مدینة دمشق؛ جامع‌البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جمهرة انساب العرب؛ الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ثعالبی؛ الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور؛ سنن الترمذی؛ سیر اعلام النبلاء؛ السیرة النبویه، ابن کثیر؛ صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان؛ صحیح البخاری؛ الطبقات الکبری؛ کتاب الخصال؛ کتاب الطبقات؛ کتاب النسب؛ کشف الاسرار و عدةالابرار؛ مسند احمد بن حنبل؛ معجم البلدان؛ معجم قبائل العرب القدیمة والحدیثه؛ المعجم الکبیر؛ معرفة الثقات؛ معرفة علوم الحدیث؛ المغازی؛ مفحمات الاقران فی مبهمات القرآن؛ المقتضب من کتاب جمهرة النسب؛ منتهی المطلب فی تحقیق المذهب؛ الناصریات. (1). جامع البیان، مج 7، ج 11، ص 9؛ تفسیر قرطبی، ج 8، ص 149
(2). جامع البیان، مج 7، ج 11، ص 9
(3). الدر المنثور، ج 4، ص 261؛ مفحمات الاقران، ص 109

حکام القرآن، جصاص؛ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد؛ اسباب النزول؛ الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ اسدالغابة فی معرفة الصحابه؛ اعلام الوری باعلام الهدی؛ الاغانی؛ الامالی، صدوق؛ ایام العرب فی‌الجاهلیه؛ بحارالانوار؛ البدء والتاریخ؛ البدایة والنهایه؛ بشارة المصطفی صلی الله علیه و آله لشیعة المرتضی علیه السلام؛ بصائرالدرجات الکبری (فی فضائل آل محمد صلی الله علیه و آله)؛ تاریخ (1). تاریخ طبری، ج 2، ص 302؛ تاریخ المدینه، ج 2، ص 466- 467
(2). جامع البیان، مج 4، ج 6، ص 200؛ زادالمسیر، ج 2، ص 249؛ الدرّالمنثور، ج 2، ص 266
(3). فتوح البلدان، ج 1، ص 23؛ تاریخ المدینه، ج 2، ص 466
(4). تاریخ المدینه، ج 2، ص 467
(5). روض‌الجنان، ج 5، ص 388
(6). تفسیر قرطبی، ج 2، ص 73

ابن خلدون؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام؛ تاریخ الامم والملوک، طبری؛ تاریخ الخمیس؛ تاریخ الشعوب الاسلامیه؛ تاریخ مدینة دمشق؛ تاریخ المدینة المنوره؛ تاریخ الیعقوبی؛ تاریخ الیهود فی بلاد العرب؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر الجلالین؛ تفسیر جوامع الجامع؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم؛ تفسیر القمی؛ تفسیر نورالثقلین؛ التمهید فی علوم‌القرآن؛ التنبیه والاشراف؛ تهذیب الاحکام؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ثعالبی؛ الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره؛ الخصائص الکبری؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه؛ الروض الانف؛ روض الجنان و روح الجنان؛ زادالمسیر فی علم التفسیر؛ سبل السلام؛ سبل الهدی والرشاد؛ سنن ابی داود؛ السنن الکبری؛ سنن النسایی؛ سیر اعلام النبلاء؛ السیرة الحلبیه؛ السیرةالنبویه، ابن کثیر؛ السیرةالنبویه، ابن هشام؛ صحیح البخاری؛ صحیح مسلم با شرح سنوسی؛ الطبقات الکبری؛ العجاب فی بیان الاسباب؛ عون المعبود شرح سنن ابی داود؛ عیون الاثر فی فنون المغازی والشمائل والسیر؛ غررالتبیان فی من لم یسم فی القرآن؛ الفائق فی غریب الحدیث؛ فتح الباری شرح صحیح البخاری؛ فتوح البلدان؛ الکامل فی التاریخ؛ کتاب الثقات؛ کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال؛ لباب النقول فی اسباب النزول؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المحبر؛ المستدرک علی الصحیحین؛ مسند احمد بن حنبل؛ مسند الشافعی؛ مسند الشامیین؛ المصنف، صنعانی؛ المصنف فی الاحادیث والآثار، ابن ابی شیبه؛ معالم التنزیل فی التفسیر والتأویل، بغوی؛ معانی الاخبار؛ معجم البلدان؛ المعجم الکبیر؛ المغازی؛ المغنی والشرح الکبیر؛ مناقب آل ابی طالب؛ المنتظم فی تاریخ الملوک والامم؛ موسوعة تاریخ الاسلامی؛ النهایة فی مجرد الفقه والفتاوی؛ وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی صلی الله علیه و آله..
.. malsIylraE dnaayyilihaJ ni s