بیعت عشیره
اشاره
بیعت عشیره: بیعت علی علیه السلام با پیامبر صلی الله علیه و آله پس از دعوت بنیعبدالمطلب به اسلام
از بیعت عشیره «1» به «یومالدار» «2» ، «یوم الانذار» «3» ، «حدیث العشیره» «4» و «انذار العشیره» «5» یاد شده است. برخی این بیعت را نخستین بیعت در تاریخ اسلام میدانند که در آن علی علیه السلام با پیامبر صلی الله علیه و آله بیعت کرد. «6» از نظر برخی دیگر، نخستین بیعت در سیره نبوی، بیعت علی علیه السلام و خدیجه علیها السلام با رسول خدا در آغاز بعثت است. «7» شاید بدین جهت باشد که علی علیه السلام را بایع البیعتین «8» لقب دادهاند که اشاره به دو بیعت یاد شده است.
درباره چگونگی این دعوت به صورت متواتر دانشمندان اهل سنت و شیعه از علی علیه السلام نقل کردهاند که چون آیه «وانذِر عَشیرَتَکَ الاقرَبین» (شعراء/ 26، 214) نازل و پیامبر صلی الله علیه و آله مأمور انذار خویشاوندان خود شد، آن حضرت به من امر فرمود تا طعامی و شربتی آماده ساخته، مردان بنی عبدالمطلب را به مهمانی فرا خوانم. با آمدن آنها که شمارشان به حدود 40 تن میرسید و 4 تن از عموهای آن حضرت (ابوطالب، حمزه، عباس و ابولهب) نیز حضور داشتند «9» پیامبر صلی الله علیه و آله پس از پذیرایی از آن جمع، برخاست و به آنان فرمود:
خداوند مرا مأمور کرده تا نزدیکان خویش را انذار کنم و خداوند پیامبری را مبعوث نکرد، (1). مناقب، ج 2، ص 31؛ بحارالانوار، ج 38، ص 221
(2). رسائل، ج 4، ص 93؛ الاقتصاد الهادی، ص 222
(3). من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 275؛ النص و الاجتهاد، ص 9؛ بحارالانوار، ج 109، ص 19
(4). الغدیر، ج 2، ص 276؛ مستدرک سفینة البحار، ج 7، ص 244
(5). منتهیالمطلب، ج 2، ص 897؛ فتح الباری، ج 6، ص 401
(6). مناقب، ج 2، ص 28-/ 34؛ سفینة البحار، ج 1، ص 117
(7). بحارالانوار، ج 65، ص 392-/ 393؛ وسائلالشیعه، ج 1، ص 381
(8). الامالی، مفید، ج 5، ص 235؛ شرح الاخبار، ج 2، ص 394؛ المحاسن، ج 2، ص 331
(9). السیر و المغازی، ص 146
مگر برای او وارث و وزیر و وصیی از اهل خویش قرار داد. کدامیک از شما آمادگی دارد در این دعوت با من بیعت کرده، برادر، پشتیبان و نماینده من و پس از درگذشتم وصی و جانشین و ادا کننده دَیْن من باشد؟ همه مهمانان سکوت کرده، هیچیک به پیامبر صلی الله علیه و آله پاسخ مثبت ندادند؛ اما من که از همه آنها کوچکتر بودم برپا خاسته، با آن حضرت بیعت کردم.
در این حال رسول خدا فرمود: این علی برادر، وزیر، وصیّ و خلیفه من در میان شماست.
گوش به فرمان او بوده، از او اطاعت کنید. با این سخن، خویشان رسول خدا مجلس را ترک کردند و با تمسخر به ابوطالب میگفتند که محمد صلی الله علیه و آله به تو امر میکند تا از پسرت علی علیه السلام پیروی کنی. «1» مطابق روایت دیگری از علی علیه السلام پس از بیعت، پیامبر صلی الله علیه و آله گردن وی را گرفت و فرمود «هذا أخی و وصیّی و خلیفتی فیکم … / این است برادر، وصیّ و جانشین من در میان شما» «2» ، «و یکون منّی بمنزلة هارون من موسی إلّاأنّه لا نبیّ بعدی/ و نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی باشد، جز آنکه پس از من پیامبری نخواهد آمد.» «3» نیز گزارش شده که رسول خدا پس از انجام بیعت، لعاب دهان مبارک خود را به دهان علی علیه السلام افکند و میان دو کتف او را با آب دهان متبرک ساخت و از آن روز چشمههای حکمت و دانش از دل علی علیه السلام جوشیدن گرفت. «4» برخی مهمانی حضرت را در سرای ابوطالب میدانند. «5» بنابر مشهور این مهمانی طی دو روز صورت گرفت که در نخستین بار آن ابولهب با ساحر خواندن رسول خدا و سخنان نسنجیده موجب پراکنده شدن مهمانان شد؛ اما بار دوم پیامبر صلی الله علیه و آله قومش را انذار و علی علیه السلام را به وصایت برگزید. «6» برخی نیز دعوت عشیره را طی سه روز دانستهاند که جانشینی آن حضرت در هر سه بار تکرار شد. «7» بر پایه روایتی، از علی علیه السلام پرسیده شد: به چه سبب تو وارث پسر عمویت پیامبر صلی الله علیه و آله شدی؛ ولی عموی تو (عباس) نشد؟ گفت: تنها من بودم که در (1). تفسیر فرات الکوفی، ص 300- 301؛ تفسیر ثعلبی، ج 7، ص 182؛ روض الجنان، ج 14، ص 363
(2). تفسیر فرات الکوفی، ص 302؛ تاریخ طبری، ج 1، ص 542- 543؛ انباء نجباء الابناء، ص 71
(3). مجمعالبیان، ج 7، ص 357
(4). تفسیر فرات الکوفی، ص 303-/ 304؛ تاریخ دمشق، ج 42، ص 50
(5). روض الجنان، ج 14، ص 361
(6). مجمعالبیان، ج 7، ص 356؛ الامالی، طوسی، ص 583
(7). تاریخ دمشق، ج 42، ص 48-/ 50
ماجرای انذار عشیره به دعوت رسول خدا پاسخ مثبت دادم و با وی بیعت کردم. به این سبب وارث آن حضرت شدم. «1»
در حالی که برخی از منابع تفسیری «2» ، روایی «3» و تاریخی «4» اهل سنت برای بیعت علی علیه السلام با پیامبر صلی الله علیه و آله در این مجلس به عنوان وزیر، وصی و خلیفه حضرت گزارشهایی نقل کردهاند متکلمان شیعه این حدیث را از ادلّه امامت و خلافت بلافصل علی علیه السلام دانسته «5» ، بیعت علی علیه السلام با رسول خدا صلی الله علیه و آله را که در حضور خویشاوندان صورت گرفت بیعت عشیره نام نهادهاند.
ولی برخی از اهل سنت از روی تعصب، اثبات خلافت علی علیه السلام را از طریق حدیث بیعت عشیره مورد خدشه قرار داده، به توجیه و تضعیف برخی رجال حدیث یا حذف بخشی از حدیث روی آوردهاند، چنانکه آلوسی ذیل آیه یاد شده آورده: شیعه به بعضی از روایات برای مقصود خود در امر خلافت استدلال کردهاند؛ ولی باید آنها را تأویل یا تفسیر کرد یا گفت ضعیف یا مجعول است. «6» طبری به رغم تصریح به دو واژه «وصیی و خلیفتی» در تاریخ خود «7» در کتاب تفسیرش ضمن حذف آن دو، واژههای کذا و کذا گنجانده است. «8» به پیروی از وی مفسران و مورخان بعدی چون ابنکثیر «9» و هیکل «10» نیز چنین کردهاند. برخی نیز منظور از جانشینی در حدیث یوم الدار را توجیه کرده، مقصود از آن را جانشینی بر تیره بنیعبدالمطلب دانستهاند. «11» ابن تیمیه دلیلهایی برای خدشهدار کردن بیعت علی علیه السلام با رسول خدا، اقامه کرده که علامه جعفر مرتضی پس از (1). خصایص امیرالمؤمنین علیه السلام، ص 97-/ 98؛ علل الشرایع، ج 1، ص 202؛ کفایة الطالب، ص 206
(2). تفسیر ثعلبی، ج 7، ص 182؛ شواهد التنزیل، ج 1، ص 543
(3). مسند احمد، ج 1، ص 178؛ خصائص امیرالمؤمنین علیه السلام، ص 97؛ شرح نهج البلاغه، ج 13-/ 14، ص 169
(4). تاریخ طبری، ج 1، ص 543؛ انباء و نجباء الابناء، ص 71؛ تاریخ دمشق، ج 42، ص 48-/ 50
(5). دایرةالمعارف تشیع، ج 3، ص 584
(6). روح المعانی، مج 11، ج 12، ص 204
(7). تاریخ طبری، ج 1، ص 543
(8). جامعالبیان، مج 11، ج 19، ص 149
(9). تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 364
(10). حیاة محمد صلی الله علیه و آله، ص 104؛ الغدیر، ج 2، ص 287- 289
(11). انباء نجباء الابناء، ص 71-/ 73؛ البدایة والنهایه، ج 3، ص 33
بازگویی سخنان وی به رد آنها پرداخته است. «1» علامه امینی نیز طرق گوناگون حدیث را یادآور شده و رجال آن را موثق دانسته است. «2»
منابع
الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد؛ الامالی، طوسی؛ الامالی، مفید؛ انباء و نجباء الابناء؛ بحارالانوار؛ البدایة و النهایه؛ تاریخ الامم و الملوک، طبری؛ تاریخ مدینة دمشق؛ تفسیر فرات الکوفی؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر؛ جامعالبیان عن تأویل آی القرآن؛ حیاة محمد صلی الله علیه و آله؛ خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام؛ دایرة المعارف تشیع؛ رسائل الشریف المرتضی؛ روحالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ روضالجنان و روح الجنان؛ سفینة البحار و مدینة الحکم والآثار؛ السیر و المغازی؛ شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار علیهم السلام؛ شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید؛ شواهد التنزیل؛ الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلی الله علیه و آله؛ عللالشرایع؛ الغدیر فی الکتاب والسنة والادب؛ فتح الباری شرح صحیح البخاری؛ الکشف و البیان، ثعلبی؛ کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب علیه السلام؛ مجمع البیان فی تفسیرالقرآن؛ مستدرَک سفینة البحار؛ مسند احمد بن حنبل؛ مناقب آل ابی طالب؛ منتهی المطلب فی تحقیق المذهب؛ من لایحضرهالفقیه؛ النص و الاجتهاد؛ وسائلالشیعه. (1)
. الصحیح من سیره، ج 3، ص 64
(2). الغدیر، ج 2، ص 278-/ 289