موخره کتاب شربتها
اشاره
کتاب شربتها در راستای احیای فنآوریهای درخشان طب سنتی ایرانی و گیاه درمانی همان طب پایه است که بر اصول لایتغیر دانشمندان صالح و کهن خدامحور سرزمین ما و جهان نگاشته شده است. این میتوانست پیشگفتار باشد ولی اینک در انتهای کتاب آمده تا ابتدا و انتهای کتاب در میان یک بحث اجتماعی قرار گرفته و استیلای عقل و حکمت را بر علم و دانش در طب ایرانی به نمایش بگذارد.
این هم بر سبیل رویش دانش، در سینه پاک هر طبیبی که دانش را در مسیر سیر الی اللّه میطلبد به خاطر آمده و مطلب این است که میخواهیم ساختمانی را بر شالوده و ستونهای مستحکم بنا نهاده بدست دانشمندان باستان استوار کنیم تا پس از ما که بسی تیر و دیماه و اردیبهشت میآید و میرود از آسیب زمان در امان بماند.
میخواهم این نکته را برای خودم و همراهان مسیر علم و دانش به عنوان تذکاری مهم گوشزد کنم که تکیه بر طب سنتی به معنی تحجرگرایی و ماندن در دریای وسیع دانش و معرفت پیشینیان نیست بلکه پرواز از پایگاهی است که ستیغهای بلند قلههای علم را زیر پا دارد و در زمان خود ظرف علم و دانش را پر کرده است. باید بر اندیشههای تابناک آنان بسی بیافزاییم و بالاتر از آن رایت حکمت و اندیشه و علم را به اهتزاز درآوریم. این هدف و این راه مجاهدتهای بسیار میخواهد و خارهای مغیلان بارها و بارها در پای رهروان میخلد و زخم زبانهای معاندان، دل انسان را ریشریش میکند ولی لذت موفقیت در علاج دردمندان همچون لذت باز کردن طره پیچدرپیچ نگاری است که عاشق شیدا را پروانهوار از خود بیگانه میسازد و سختیها را به جان میخرد. حال که به ارزشمندی و تقدس راه و هدف وقوف
ص: 61
حاصل گردید باید چنان از یافتههای خویش پاسداری کنیم که بتوانیم دست آوردهای خویش را از گزند ایام محفوظ نگاه داشته و بیعیب و نقص به نسلهای بعدی بسپاریم.
در راه پیشرفت و دوری از عقبگرایی و تحجر موانع و دامهایی است که رهروان را به تعمق و تدبر و هوشیاری بیشتر وادار میکند. یکی از این دامهای مخوف علم زدگی، غربزدگی و تقلیدهای کورکورانه از غرب است. تحت عنوان علم ناچار باید طب سنتی را به مسلخ ببریم و با کارد و چنگال غربیها پارهپارهاش کنیم و با معیارهای غربی دستهبندی کرده و بعد به دانشگاه ببریم و برداشتهای بیگانگان را به خورد دانشپژوهانمان بدهیم. این خطر دهشتناک آنچنان طب بومی کشورهای صاحب دانش پزشکی سنتی را تهدید میکند که غفلت از آن گناهی نابخشودنی برای دستاندرکاران طب بومی کشورمان به حساب میآید و شاید نسلهای آتی هرگز ما را به خاطر این سهلاندیشی نبخشند.
برای پیشگیری از وقوع این حادثه باید ابتدا به کارآیی و قدرت تفکر طب سنتی و طب پایه ایمان بیاوریم و باور کنیم که طب ما یک مکتب کامل طبی است و ابزار لازم را برای تحقیق در مورد روشهای گوناگون پزشکی دارد. چگونه ممکن است یک مکتب کامل پزشکی که سابقه چند هزار ساله از تجربه و تلاش دانشمندان را در چنته دارد در مورد روشهای تحقیق و ارزیابی از یافتههای جدید بیاطلاع باشد؟! پس ارزیابی روشهای مختلف طبی باید با دیدگاه همین مکتب طبی صورت پذیرد نه معیارهای طب غربی. شاید مختصات ارزشیابی آنان با نوع یافتههای علمی خودشان سازگار و مفید باشد اما در مورد طب پایه که بر اصولی لایتغیر استوار است نمیتوان به معیارهای پزشکی غربی که بر اصول پایه استوار نیست تکیه کرد. مثلا اگر شخصی دچار بیماری ام. اس میباشد طب پایه ناچار باید اخلاط اضافی و آلودگیهای
ص: 62
مزاجی بیمار را دفع کند و صفرا و سودا و بلغم را به حالت طبیعی بازگرداند تا بتواند داروهای علاجکننده ام. اس را به محل اصلی بیماری برساند. در بوته آزمایش طب غربی چگونه میتوان مزاجهای چهارگانه را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟ و چگونه میتوان میزان تر و خشک بودن داروها را با معیار طب غربی محک زد. اگر طب غربی به این معیارها اعتقاد داشت طبعا این همه داروهای پرعوارض تولید نمیکرد! و در علاج بیماریها اینقدر ناتوان نبود! بیماریهای سادهای مانند میگرن، اگزما، حساسیتهای فصلی، ریزش مو، کهیر، یرقان نوزادی، آرتروزها، رماتیسم، آرتئید روماتئید، سینوزیت، داء الثعلب، نقرس و دهها مورد دیگر در طب سنتی به سهولت و بدون عوارض درمان میشود ولی در طب غربی همین بیماریها به خاطر نوع نگرش آنان به ساخت داروها نه تنها درمان ریشهای نمیشود بلکه تبدیل به بیماریهای دیگر گشته و در درازمدت چه بسا امراض صعب العلاج به وجود میآورد. یک مثال ساده شاید به تفهیم بهتر بیانجامد. جوش صورت که امروزه یکی از معضلات پزشکی میباشد، با تجویز داروهای آنتیبیوتیکی گاه چند سال به طول میانجامد و نتیجه آن همواره رضایتبخش نبوده و مبتلایان دچار عوارض گوناگونی از جمله ضعف عمومی و غلبه خشکی و مستعد شدن پوست به اگزما و خارش و دهها مشکل دیگر میگردند. بنابراین باید مجموعههای پزشکی نباید در یک دایره بسته و انحصارگرایانه با طرد رشتههای موفّق طبّی مانند طب سنّتی عمل کنند، چرا که زیانهای بسیار در پی دارد. گویی علم فقط و فقط آن چیزی است که غرب و غرب زدگان میگویند. یکی از اقدامات زیانبار ناشی از این طرز تفکر گماردن متخصصین طب غربی برای ساماندهی طب سنتی و بومی کشور است که همیشه با عدم توفیق روبرو شده و در انتهای کار به برخوردهای خشن با تولیدکنندگان و اساتید فن طب
ص: 63
سنتی و استفاده از زور رویآور میشوند. هماکنون نیز بهترین راه برای ساماندهی طب بومی کشورمان انتخاب دانشمندان مسلط به طب سنتی و دوری از هتک حرمت و برخوردهای خشن میباشد.
این روشها انسان را به یاد سیستم استبدادی و خفقانآور کلیسا و انگیزاسیون میاندازد که با هر نوآوری و پیشرفت و ترقی مخالفت میکردند. دادگاهها تحت نفوذ کلیسا ظلم و تعدی را به آخر میرساندند و حتی به کشتن و اعدام دانشمندان نیز دست میزدند و علاوه بر هتک حرمت و ریختن عرض و آبروی محققین و نوابغ زمان خود لکه ننگی را در تاریخ تمدن اروپایی برجای نهادند.
حالا که کتاب شربتها را قلم زدهام بحث فوق را به این ترتیب با نگارش این کتاب به هم گره میزنم که فنآوری و رشتههای گوناگون طب سنتی از این دست که قابل اجرا در زمان ماست بسیار است و میتوان به جای نوشابههای بیماریآور و سرطانزا نوشابههایی از نوع شربتهای فواکه که با الهام از کلمه فواکه قرآن کریم مطرح میشود را در میان مردم شایع کرد و از برکات آن بهرهمند شد. به شرط آن که تنگنظریها و زورگوییها را کنار بگذارند و آنچه برای مردم و بیماران مفید است را در نظر بگیرند نه آنکه چه کسی این پیشنهاد را مطرح مینماید. ما از آن جهت که پیرو عترت پاک پیامبر (ص) هستیم باید رفتار و کردار آنان را به عنوان الگوی مناسب زندگی مادی خویش به اجرا بگذاریم. رهبر فرهنگی جهان تشیع، صادق آل محمد (ع) هرگز حتی با ملحدان زمان خود از روش زور و تهدید و حتی بیاحترامی استفاده نکردند و همینطور امام هشتم شیعیان حضرت رضا (ع) در مناظرههای مختلف با تکیه بر علوم روز بر مخالفین خویش غلبه کردند. آیا نشان دادن فرهنگ و تمدن ایرانی از طریق طرح روشهای طب سنتی که تفوق و برتری
ص: 64
چشمگیری نسبت به طب غربی دارد در محافل علمی جهان افتخارآفرین نیست؟! پس بیایید بسوی کلمه واحدی روی آوریم که آن کلمه واحد تلاش برای شفای عاجل بیماران است و کتاب شربتها از مجموعه کتب پیک شفا تلاشی خالصانه در این راستا میباشد که به ساحت مقدس رنجدیده کربلا زینب کبری (س) هدیه شده است.
پایان
تذکر:
1- در مورد نسخه شربتهائی که لیموشیرین در آن بکار برده میشود، بعلت تلخی برخی از انواع لیموشیرینها بهتر است برای حفظ مزه شربت از لیموشیرین تلخ استفاده نکنید و بجای آن یکی دیگر از آبمیوهها را جایگزین کنید.
2- بطور کلی هریک از موارد عرقیات یا آبمیوهها که در دسترس نبود از موارد موجود جایگزین کنید تا به حد نصاب برسد.
ص: 66
1- خوندرمانی
2- زالودرمانی
3- درمان قطعی سردردها و سکتههای قلبی و مغزی
4- بیماریهای دستگاه گوارش و کبد
5- بیماریهای زنان
6- عوارض داروهای گیاهی
7- درمان تومورهای مغزی
8- درمان استسقا (سیروزکبدی)
9- حقنه
10- فن پیشگیری و بهداشت
[2]
_______________