اصطلاحاتی در طب سنتی
1- مصلح، اصلاحکننده
زیان داروها را کم و رفع میکند و در مشارکت با عمل هضم و حفظ نیروهای مفید، نیروهای زائد را هدایت و متحول و یا دفع مینماید.[32]
مجموعه پیک شفا ؛ متنج7 ؛ ص121
2- آرامکننده، مطفی
با نیروی اعتدالبخشی و سردی فعالیت اخلاط گرم و تند و خلطهای دیگر را از میان میبرد.
3- منضج، اعتدالبخش، پزنده
داروهایی هستند که باعث قوام و پخته شدن اخلاط شده و آنها را برای دفع آماده میکنند، اعم از اینکه رقیق را غلیظ نمایند مانند خشخاش و یا بالعکس غلیظ را رقیق کنند مانند حاشای پخته و یا مواد سفت و سخت را نرم و سیال مینمایند مانند شنبلیله.
4- مجمد، بستهکننده
با قدرت جمعکنندگی و برودت اخلاط و رطوبتها را جمع میکند مانند بذر البنج.
5- بازکننده، مفتّح
ادویهای هستند که مواد راکد و رسوبکننده در مجاری و منافذ را به حرکت درآورده و مجاری را باز میکنند مانند فراسیون. بازکنندهها قویتر از جالی عمل میکنند.
6- بیحسکننده، مخدّر
با نیروی جمعکنندگی و خشککنندگی و سردکننده اخلاط و مسامات بدن
ص: 122
را بسته نگه داشته و ارتباط روح نفسانی را با آن مانع میشود و گفتهاند که روح نفسانی را بدین ترتیب کثیف نموده و از حرکت و احساس آن کم میکند مانند استعمال افیون.
7- پاککننده، جالی
خاصیت پاککنندگی اعضاء و مسامات را دارند که مواد مرطوب و لزج و جامد را تحریک مینمایند. مانند انزروت و آب عسل. گفتهاند ادویهای که دارای خواص پاککنندگی هستند ملیّن میباشند.
8- پراکندهکننده
ادویهای که با نیروی خاص و حرارتی خود گازهای جمع شده را متفرق و قابل دفع میکند.
9- تسکیندهنده، مسکن
ادویهای که حرکت اخلاط و ارواح را منظم میکنند مانند شیره تخم هندوانه و کاهو و کدو.
10- تشنهکننده (معطش)
ادویهای هستند که طبیعت انسان را به هر صورتی تشنه آب یا هوا نمایند.
11- تهوعآور، مقیّئی
داروئی است که با داشتن کیفیت حرارتی خود اخلاط غلیظ و جمع شده در مجاری غذا و معده را رقیق نموده و باعث تهوع میگردد مانند تخم ترب.
12- جداکننده پوست، قاشر
ادویهای که دارای قدرت پاککنندگی شدید بوده و پوست فاسد عضو را جدا میکند مانند قسط و زراوند.
ص: 123
13- جداکننده (مقطّع)
ادویهای که دارای نیروی حرارت بوده و لطیف و قابل نفوذند و با همین خواص در اخلاط لزج و سطح عضو بدن نفوذ نموده و بدون هیچگونه فعل و انفعالاتی دفع میگردد مانند سکنجبین و خردل.
14- چسبنده، لزج
داروهایی که تحت تأثیر حرارت مزاج قوّت آن در بدن منتشر شده و اجزاء را همبستگی میبخشد مانند خبازی.
15- چسبنده، مغری
ادویهای که با داشتن قدرت لزجکنندگی و رطوبت در منافذ و مجاری آن چسبیده و مانع از جریان میشود مانند آهک شسته.
16- چرکآورنده زخمها، موسخ قروح
دارویی است مرطوب که موجب افزایش رطوبت در زخمها گردیده و این عمل مانع خشک شدن و بهبود آن میشود مانند موم روغن.
17- حلکننده، محلل
دارویی است که دارای حرارت شدید بوده و اخلاط را از مواضع خود جدا نموده و دفع نماید مانند جندبیدستر.
18- خورنده، اکّال
ادویهای هستند که اجزاء جوهری اعضاء را به علت داشتن نیروی فوق العاده از هم میپاشد مثل زنگار.
19- خارشآورنده، حکاک
ادویهای که اخلاط گزنده و خارشآور را بهعلت تندی و گرمی جذب
ص: 124
مینمایند ولی کیفیت آنها به حدی نیست که باعث ایجاد زخم در عضو شود مانند کبیکج.
20- علاج قطعی زخم، خاتم
ادویهای که بهعلت داشتن قدرت خشککنندگی زخمهای سطح پوست را خشک کرده و خشکی آن باعث میشود که از عفونت مواد خارجی تار شد بافتهای سالم پوست جلوگیری نماید.
21- خشککننده، مجفّف
دارای نیروی خشککنندگی بوده و رطوبت را از بین میبرد مانند سندروس.
22- خامکننده، مفجّج
ادویهای هستند که با نیروی برودت خود حرارتهای غریزی را از جنس خود و یا سایر حرارتهای غریزی را از میان میبرند و به هر صورت اخلاط را خام و هضم را ناقص مینمایند و عمل آن عکس اصطلاحاتی از قبیل منضج و هاضم است.
23- داغکننده و سوزاننده، کاری
ادویهای که دارای قدرت خشککنندگی و سوزندگی بوده و باعث میشوند که مجاری اخلاط و مسامات بسته شده و سطح پوست را بهم میآورند.
مانند زاج و قلقطار.
24- دملساز و درمانکننده جراحات و آب افتادگیها، مدمل
دارویی است که رطوبت موجود بین خلل و فرج اجزاء زخم را خشک کرده و باعث غلظت بسیار آنها شده و بالنتیجه آنها را به هم میچسباند. مانند دم الاخوین، صبر، کتیرا، صمغ عربی.
ص: 125
25- رطوبتدهنده، مرطب
دارویی است که قدرت مرطوبکنندگی زیاد دارد مانند لعابهای سرد.
26- رقیقکننده، مرقق
ادویهای که دارای نیروی نفوذکنندگی شدید و حرارت و رطوبت میباشند مانند لعابهای گرم.
27- رویاننده گوشت، منبت یا ملحم
ادویهای که مزاج خون را که وارد بر زخم میشود معتدل و خشک میکنند و باعث خواهد شد که گوشت نو بر سطح پوست ظاهر شود.
28- زبرکننده، مخشن
دارویی که دارای نیروی جمعکنندگی و خشککنندگی است و سطح پوست را به اجزاء مختلف تقسیم مینماید و یا اینکه دارای نیروی پاککنندگی و تحلیل است که اجزاء مرطوب عضو را در خود حل میکند مانند اکلیل الملک و خردل.
29- زخمکننده و چرکآورنده، مقرح
ادویهای که با حرارت و قابلیت نفوذ و جذب خود کلیه رطوبتهای موجود در اجزاء پوست را حل نموده و پراکنده مینماید و در نتیجه مواد حاصل و دفعشدنی را بسوی آن جذب و ایجاد زخم مینماید مانند بلادر.
30- سفتکننده، جامد
ادویهای که اخلاط رقیق را سفت میکند مانند موم.
31- سردکننده
داروئی که دارای قدرت سردکنندگی بوده و ایجاد برودت مینماید مانند
ص: 126
کافور.
32- سوزاننده، محرّق
داروئی است که دارای کیفیت بسیار گرم و خشک باشد و بهمین علت بتواند با نفوذ خود اجزاء بسیار لطیف و رطوبتهای عضو را در خود حل نماید.
مانند زرنیخ.
33- سرخکننده، محمر
داروئی که دارای گرمای شدید و جذب زیاد بوده و باعث جذب خون به عضو مورد لزوم شود و البته رنگ ظاهر آن سرخ خواهد شد مانند خردل، انجیر، فودنج.
34- سستکننده، مرخّی
داروئی است که به واسطه قدرت و حرارت و برودت خود مسامات را وسیع میکند. مانند شبت و بذر کتان.
35- سفتکننده، مصلّب
ادویهای که برعکس داروهای سستکننده بعلت برودت و خشکی و نیروی جمعکنندگی باعث سفت شدن عضو با مواد خود میشود.
36- شستشودهنده، غسّال
داروئی است که دارای کیفیت منفعل و سرد و پاککننده میباشد و باعث تحریک اخلاط شده و از سطح پوست پاک میکند. مانند ماء الشعیر.
37- شکننده، مفتت
ادویهای را گویند که دارای نیروی تند و نافذی بوده که در برخورد با اخلاط لزج تبدیل به سنگ شده، اجزاء آنها را خرد کرده و نرم مینماید مانند حجر الیهود،
ص: 127
سنگ سرد و ماهی رماد کرم و رماد عقرب.
38- عرقآورنده، معرّق
داروهایی که با حرارت ذاتی خود رطوبتهای جمع شده در جدار پوست را به عرق تبدیل و دفع مینمایند.
39- عطسهآورنده، معطس
ادویهای که با نیروی حرارت و نفوذپذیری خود مواد دفاعی را تحریک و بصورت عطسه عکس العمل نشان میدهد.
40- عاصر، فشاردهنده
ادویهای هستند که دارای نیروی جمعکنندگی فوق العاده بوده و باعث فشار در اجزاء اعضاء هستند و در نتیجه کلیه مایعات رقیق موجود در عضو را از منافذ خارج میسازد مانند ضماد هسته تمر هندی.
41- فاسدکننده، مغض
ادویهای که با نیروی حرارت فوق العاده خود مزاج عضو را فاسد و بعلاوه رطوبت آنها را به تحلیل رسانده و مانع شود که بقیه اجزاء جزء اصلی شده و با حرارت خود آنها را متعفن سازد مانند زرنیخ.
42- کشنده، جاذب
داروهایی که اخلاط و سردیها را بهعلت داشتن لطافت و حرارت بسوی خود یا سطح پوست جذب میکند. در این مورد گفته شده که گوشت حلزون و با بدن موش تیغ و خارها را از عمق پوست بدن خارج میکند.
43- گزنده، لاذغ
داروئی که دارای قدرت نفوذ و حرارت بوده و باعث جدا شدن منافذی که
ص: 128
دارای اتصالات بسیار ریز یعنی نامحسوس است میشوند. از نوع این داروها خردل، سرکه و یا استعمال سرکه به تنهایی است.
44- لغزاننده، مزلق
داروهایی با نیروی ملین کردن و رطوبت آنکه خاصیت لغزندگی دارد باعث تحریک اخلاط شده و از سطح پوست جدا نموده و دفع مینماید مانند آلوی بخارا.
45- لطیفکننده، ملطف
داروهایی که با حرارت معتدلی اخلاط غلیظ را به رقیق تبدیل مینمایند.
مانند حاشا.
46- مانع، رادع
ادویهای هستند که بهعلت داشتن کیفیت سرد و نیروی جمعکنندگی ایجاد تنگی در مسامات نموده و باعث غلظت و انجماد اخلاط رقیق و جاری رگها شده و در نتیجه از ورود آن به بافتهای دیگر جلوگیری میکند. مانند فعل و انفعال عنب الثعلب در انواع ورمها.
47- مسدودکننده، مسدد
داروئی است که بهعلت یبوست و تراکم مادی خود موجب چسبندگی فوق العاده و بالاخره باعث مسدود کردن شود، مانند کتیرا.
48- نیروبخش، مقوی
ادویهای هستند که اعضاء و مزاج را اعتدال داده و در نتیجه مانع از جذب فضولات میشوند. این داروها تبها را سرد و اعضاء سرد شده را گرم مینماید مانند روغن گل یا طین مختوم.
ص: 129
49- نرمکننده، ملین
داروهایی که با داشتن حرارت معتدل و خاصیت مرطوب خود باعث خارج شدن مواد اضافی معده و امعاء میشوند و بهر صورت اعتدال خواهد بخشید مانند مغز فلوس، خیارشنبر، تمر هندی، شیرخشت و غیرو.
50- نفخآورنده، نفّاخ
ادویهای که دارای کیفیت مرطوب غلیظی هستند و چون فعل و انفعال نمایند بعلت آنکه حرارت غریزی بدن بر آنها دارای سرعت کمی است به گاز تبدیل شده و تولید باد مینمایند مانند لوبیا. گفتهاند که مواد منفخ ایجاد سردرد کرده و برای چشمها مضر است. ادویه مزبور بخاطر داشتن خاصیت رطوبتی در امعاء و معده ایجاد گازهای زیادی میکنند.
7/ 12/ 1385
[2] ( 1)- اسهال خونی و مزمن
[3] ( 1)- فانید: قند
[4] ( 1)- یعنی در بدن بر حسب استعداد و کیفیت خاص آن بدن نیروهای مختلفی از سردی و گرمی ایجاد میکند.
[5] ( 2)- نمکی است در کنار دریاهای شور که بر سنگی سفید یا مایل به زرد ایجاد میشود.
[6] ( 1)- برخی آن را اشنان گفتهاند که غلط است.
[7] ( 1)- فقاح: شکوفه
[8] ( 1)- آب کامه: نانخورشی که از شیر و ماست و چیزهای دیگر درست کنند، گندم یا جو که در آب با شیر یا ماست خیسانده و داروهایی نیز به آن افزوده و در آفتاب خشک کنند.
[9] ( 2)- ماء العسل: دو من عسل که در چهار من آب روی آتش ملایم بجوشد و کف آن را بگیرند تا آنکه در مجموع چهار من باقی بماند. این ماء العسل ساده است. ماء العسلهای ترکیبی که با داروهای گیاهی تهیه میشود نیز از انواع آن است.
[10] ( 1)- نظر بعضی محققین بر آن است که اطریلال با غازیاغی معروف و مشهور بسیار متفاوت است و بخصوص در علاج برص نباید آن را اشتباه گرفت. اطریلال داروی برص است.
[11] ( 1)- سدّه: چیزی که باعث گیر کردن مدفوع در رودهها شود.
[12] ( 1)- جوارش کمونی: جوارش یا گوارنده داروهایی ترکیبی است که در آب مقل یا آبهای دیگر و روغنها و عسل خوب مالیده و هموار شده باشد. فرق آن با معجونها در آن است که ادویه گوارنده از ادویه معاجین خشنتر و در عین حال خوشطعم و خوشبو است.
[13] ( 1)- جوارش: داروهای ترکیبی که گاه در آب مقل یا آبهای دیگر و روغنها و عسل خوب مالیده شود و هموار گردد. ادویه جوارش یا گوارنده از ادویه معجون خشنتر و در عین حال خوشطعم و خوشبو است ولی در معجون تلخی و تندی و بدی مزه جایز است.
[14] ( 1)- ورک: کفل، بالای ران، استخوان ران
[15] ( 1)- ابازیر: جمع بذر و داروهایی که در غذا میریزند مانند فلفل و زنجبیل و دارچین زیره و زعفران.
[16] ( 1)- سدر: بیماری است که بیمار هنگام برخاستن از خواب دچار تاریکی چشم میشود.
[17] ( 2)- دوّار: نوعی سرگیجه ناشی از بخار بلغم.
[18] ( 3)- گوارنده: جوارش، تعریف آن مذکور شده.
[19] ( 1)- لکههای سفید روی پوست که بسیار سخت علاج است، پیسی.
[20] ( 1)- مرّه: تلخی
[21] ( 1)- جدری: جوشهای ریز شبیه آبله روی پوست، آبله بچگان
[22] موسوی، محمد، مجموعه پیک شفا، 12جلد، کانون پژوهش - اصفهان، چاپ: دوم، 1388 ه.ش.
[23] ( 1)- حکّه: بیماری است مبتنی بر میل افراطی در زنان که از جماع سیر نمیشوند و تأثیر عصبی بسیار منفی بر آنان دارد.
[24] ( 1)- ربو: بیماری است مربوط به دستگاه تنفس که صاحب آن هنگام حرکت و راه رفتن دچار تنگی نفس و تواتر در تنفس میشود و توازن دم و بازدم بهم خورده و بیمار پیدرپی نفس میکشد.
[25] ( 1)- ایرسا: بیخ سوسن کوهی نیز گفته شده که این بنظر صحیحتر است.
[26] ( 1)- طرخشقوق: هندبا بری یا بقله الیهود
[27] ( 1)- نزف الدم: خونریزی