چگونگی رشد تومورهای مغزی
اشاره
شکل ظاهری یک مغز را شاید بارها دیده باشید، بافتهای درهم تنیده مغز و پیچیدگیهای آن حفرههایی را ایجاد میکند که بوسیله خون و مایع مغزی نخاعی پر شده است و این 3 عنصر محوطه جمجمه را پر میکنند. پوششهایی روی بافت مغز در حد فاصل سطح داخلی استخوانهای جمجمه تا بافت مغز وجود دارد هنگامی که تومور به جمع این 3 عنصر اضافه میشود قائدتا باید جای دیگری را تنگ کند و سبب فشار به بافتهای مجاور خویش گردد. هرچه سرعت رشد تومور بیشتر باشد فشار بیشتری به بافتهای مغز و مایع مغزی نخاعی میآورد و باعث حتی جابهجائی بافتهای مغز میشود. این جابهجائی لاجرم عروق ریز مغز را کمکم تنگ میسازد و باعث کند شدن جریان خون در بخشی که تحت فشار قرار گرفته میشود.
وریدهای کوچک بخصوص در ماده سفید مغز تنگ یا مسدود میشوند. این حالت و فشار حاصل از آن باعث ایجاد ورم در همان منطقه و اطراف میگردد. فشار داخل جمجمه و فشار تومور به بافت مغز حتی باعث کشیده شدن بافتی از مغز به منطقه مجاور میشود که در آنجا فشار کمتر است. این روند هم تفرق اتصال و فاصله بین
ص: 32
دو بافت را میتواند بوجود آورد. فشار به اندام مجاور و فشار روی عروق ریز مغز، باعث کاهش مقاومت در مویرگها میشود. از طرف دیگر فشار مغز از راه سوراخهای موجود در جمجمه به سمت عصب بینائی کشیده میشود. عروق غذا دهنده محاصره شده و اعصاب پلک نیز آرامآرام از سیستم گردش خون مویرگی جدا میشوند، پلکافتادگی پیدا میکند، بینائی کمتر میشود و از سوی دیگر ورمهای موضعی در هرجا که فشار ایجاد شده بر علّتهای دیگر میافزاید. افزایش فشار داخل جمجمه در نتیجه حجیمتر شدن توده تومورال و یا هیدروسفالی انسدادی به صورت سردرد منتشر آشکار میشود. فعالیت ذهنی کاهش مییابد، خواب آلودگی نیز افزایش مییابد. نواحی آسیبدیده از فشار داخل جمجمه تحت تأثیر ادم (ورم) های موضعی و موضع اصلی و مرکزی تومور نیز با ترشحات گستردهای که تحت تأثیر ورم ایجاد میکند، محیط و پوششهای مغزی را به حالت غیر عادی در میآورند، نبض مویرگهای مغز کندتر از همیشه میزند و ترشحات دفع نشدنی مانند ابری که گرمای گلخانهای ایجاد میکند مانع خروج حرارت از جمجمه به بیرون میشوند و این گرمای حاصل از دفع نشدن بخارهای اعضای پایین مغز بر غیر عادی بودن اوضاع میافزاید وریدهای ریز و مویرگها از کندی حرکت خون متورم میشوند. احساس کلافگی و گرما بر بیمار غلبه میکند و در این حالت همه بافتها و عروق و اعصاب در یک شرایط بحرانی سعی در انجام اعمال جبرانی دارند و حاصل این عملیات جبرانی نیز از شرایط بحران نمیکاهد، تومور در همان طرف نیمکره مغز که وجود دارد سبب درد در همان ناحیه میشود و تومورهای حفره خلفی مغز نیز سردردهای پشت سری ایجاد میکنند. تشنج یکی دیگر از علامات بحرانی شدن وضع مغز در اثر رشد تومور و یا ترشحات و تأثیرات آن بر بافتهای مجاور است. در برخی نواحی تشنج در این بیماران تا 20% را شامل میشود و در جائی دیگر
ص: 33
تا نیمی از بیماران مبتلا به تومور مغزی دچار تشنج میشوند. این تشنجها ممکن است قبل از بروز علامات تومور ایجاد شود و گاه بعد از آن در حالی که خلط بلغم ناشی از ترشحات تومور یک پوشش با مزاج سرد را ایجاد میکند. مانند آن است که در دیگهای عرقگیری گیاهی بخارهای داغ تحت تأثیر سرمای آوندهای بالای دیگ تبدیل به عرق و شبنم شوند. این حالت در اواخر عمر بیمار شدّت مییابد. ترشحات ریممانند که مانع خروج گازها و بخارها میشوند در آن اوضاع آشفته راه به بیرون نمیبرند و تحت تأثیر بلغم پوششی بالای مغز به ریم تبدیل میشوند، در این حالت املاح بلغمی در خون بیمار اوضاع را بدتر میکند. املاح و اخلاط بلغمی چنانچه همراه با غذاهای سرد غیر سیال خورده شود امکان ایجاد تشنج را شدیدتر کرده و سرانجام چند تشنج پیاپی با شدّت و ضعف متفاوت، و عاقبت ایجاد حالت اغماء و قطع عصب تنفسی.
برخی از تومورهای مغز از راه سرایت متاستاز و انتشار خون به سایر نقاط و از جمله مغز پدید میآیند. تومورهای واقع در ریه، پستان و کبد و اعضای دیگر میتوانند از این طریق به مغز سرایت کنند. درمانهای منطبق با اصول طب ایرانی و گیاهی با در نظر گرفتن این حالات توسط پزشک یا حکیم متخصّص تنظیم میشود.
داروهای طب سنتی بهگونهای تنظیم میشود که مبدأ ایجاد تومور و متاستازهای آن را به نحو احسن کنترل میکند، به عنوان مثال برخی از تومورها هنگام سرایت به اعضای دیگر از مسیر خون عبور میکنند و طبیب طب ایرانی در کمین سلولهایی که از طریق خون میخواهند به جاهای دیگر کوچ کنند نشسته و با داروهای مناسب آنها را نه تنها از امکان نفوذ و ایجاد محیط امن برای رشد و تکثیر باز میدارد بلکه با رساندن داروهای ضد تومور خون بیمار را علیه سلولهای غیر عادی تجهیز مینماید و از سوی دیگر راه عبور این سلولها را از طریق لنف نیز میبندد. ایمنسازی راههای
ص: 34
سرایت تومور به جاهای دیگر قطعا هنگام درمان تومورهای اصلی مورد توجه میباشد. برای مقابله با متاستاتیک بودن تومورها به نقاط دیگر شناخت مزاج شخص، مزاج عضو در معرض تهاجم و نوع استفاده از داروها در زمان مناسب وابسته به تجربیات عمیق و مهارت پزشک متخصص طب ایرانی است و تجربه نشان داده که در راستای مقابله با این بیماری مهلک روشهای درمانی طب ایرانی و گیاهی، نسبت به سایر روشها برتری کامل و رجحانی واضح دارد.
از میان انواع تومورهای مغزی شاید بدخیمترین نوع آن همان گلیوبلاستوما است. تومور بسیار بدخیمی به شمار میآید که مغز را بطور گسترده آنفیلتره نموده و میتواند به سطح مننژ یا دیواره بطنها گسترش یابد و بر قسمتهای مختلف مغز فشار وارد آورد و یا ایجاد خونریزی نماید که معمولا سریعا به مرگ منتهی میشود.
علائم و عوارض تومورهای مغزی در انواع مختلف آنکه شناسایی شدهاند عبارتند از:
سردرد، سردرد همراه با حالت تهوع بخصوص صبحها، گیجی، کندی ذهن و برخی دچار زوال عقل نیز میشوند، بیمار به سؤالات دیر جواب میدهد و معمولا پس از دریافت سئوال یک مکث وجود دارد و سپس در ادای کلمات و پاسخ دادن دچار مشکل میشوند سردرد در بعضی از مبتلایان خفیف و در برخی بسیار شدید و غیر قابل تحمل است. بسیاری از بیماران دچار تشنج نیز میشوند. داروهای ضد تشنج مانند دیازپام و امثال آن گرچه برای کنترل تشنج لازم است امّا این دو سیستم درمان شیمیائی طب جدید در کنار طب قدیم قابل توجیه نیست و با هدفگیری طب گیاهی مغایر میباشد، چرا که مصرف این داروهای خوابآور با ایجاد کندی در جریان خون و حرکت ارواح مغز فضای گلخانهای را در مغز عمیقتر کرده و ترشحات ابر مانند بلغمی بیشتر در فضای زیر پوشش مغز ماندگار میشوند و بیمار را هر روز بیشتر
ص: 35
از روز قبل خوابآلودهتر میکنند. هدفگیری طب ایرانی بر فعال کردن بیشتر مغز برای دفع ترشحات تومورهاست و حلقه محاصره را علیه تومور با پاکسازی بافتهای غیر درگیر اطراف تومور تنگ میکند و بتدریج آن را در خود حل کرده و سرانجام باعث حذف تومور و تحلیل آن و بتدریج حذف آن از حضور در مغز است. مسلم است که این روش با تأثیرات داروهای شیمیایی مخدر و کندکننده کاملا مغایر است.
انواع تومورهایی که به مغز و لایههای پوششی آن هجوم آورده و هرکدام عوارض و علاماتی از خود نشان میدهند، تاکنون توسط دانشمندان علوم پزشکی شناسایی شده است که به نقل از کتاب اصول انکولوژی و بیماریهای سرطانی از مبحث مبانی طب داخلی هاریسون اسامی آنها عینا نقل میشود:
گلیوم
گلیوبلاستوم مولتیفرم
آستروسینوم
اپاندیموم
مدولوبلاستوم
الیگوداندروسیتوم
مننژیوم
آدنومهیپوفیز
نوریلموم
کارسینوم متاستاتیک
کرانیوفارنژیوم و درموئید، اپیدرموئید یا تراتوم
آنژیوم و مالفورماسیون عروقی
ص: 36
سارکوم
تومورهای مغزی غیر قابل تقسیمبندی و متفرقه
خصوصیات بالینی و پاتولوژیک هریک از این تومورها با دقت تمام در این کتاب نقل شده که طالبین برای شناسایی دقیقتر میتوانند به آنکه توسط آقای دکتر بهمن شفائیان و آقای دکتر پرویز میرهادی استادیاران بیماریهای داخلی و دکتر حمید زاهد به فارسی ترجمه شده است مراجعه کنند.
علّت اینکه در این کتاب همه خصوصیات بالینی و پاتولوژیک به دقتی که در کتب پزشکی از جمله کتاب مذکور نوشته شده نقل نمیشود، کلّینگری طب سنتی ایرانی به این نوع مقولات است. امّا بطور کلّی اکثرا مبتلایان به تومورهای مغزی در حالات زیر با یکدیگر مشترک میباشند:
تغییر در فعالیت ذهنی ممکن است در همه بیماران مبتلا به تومورها آشکار شود، تغییر در حالات روانی، سردرد و تشنج از عوارض شایع این افراد است. فقدان تمایل نسبت به انجام کارهای روزانه، تحریکپذیری بدون استنباط و بینش معیوب، فراموشی، کاهش واضح فعالیت ذهنی و شعوری، بیتفاوت بودن نسبت به مسائل اجتماعی معمول و فقدان قوه ابتکار علائم بالینی معمول هستند که ممکن است اشتباها به تأثر، اضطراب و افسردگی نسبت داده شود. معمولا پس از چند هفته خواب آلودگی و تیرگی ذهنی و شعوری افزایش مییابد.
از آنجا که طب ایرانی در شناخت بیماری ابتدا از کلّینگری شروع کرده و عوامل و عوارض دیگر بیماری را به تدریج از کل به جزء دستهبندی میکند، هرجا
ص: 37
که در مسیر از کل به جزء به شناخت بیماری واقف گردید متوقف شده و درمان را با تکیه بر اصول اصلی خود آغاز خواهد نمود.
طب ایرانی
چگونگی درمان با روشهای متقن طب ایرانی، با توجه به اصول کلی و لایتغیر آن در حیطه مزاج بیمار و مزاج محیط و مزاج داروها در یک سیستم منطقی دنبال میشود و همواره اثرات مثبت آن آشکار و تسلط قوی این طب در درمان بیماریهایی از این قبیل در طول تاریخ علوم پزشکی به اثبات رسیده است. این شناساییها از جهاتی میتواند مورد استفاده پزشک طب ایرانی قرار گیرد. مثلا تومورهای خونریزیدهنده در صورت شناسایی بوسیله داروهای گیاهی جمعکننده خونریزی با داروهای ضد تومور همراه میشود. اگر تومور از نوع گلیوبلاستوما باشد که با شبکهای بسیار وسیع از عروق غیر طبیعی همراه است و شباهت زیادی با همانژیوم دارد باید بوسیله داروهایی که از طریق خون بیشتر میتوانند به تومور نزدیک شوند علاج گردد.
همانطور که گفتیم تومورهای مغزی در محاصره ترشحات بلغمی خود، بافتهای درگیر و یا بهتر بگویم بافتهای قربانی شده را در بر میگیرد. این ترشحات بلغمی ارواح مغز را تحت تأثیر رطوبی خویش به بخار تبدیل کرده و محیط مهآلودی بوجود میآورد که مانند هالههای ابرمانند مانع خروج بخورات بدن به سطح مغز و خروج از سطح جمجمه به بیرون میشود. این بخارات فضای گلخانهای در جمجمه ایجاد کرده و بر سطح مغز فشار وارد آورده و فشار داخلی جمجمه را فزونی بخشیده و باعث گیجی و منگی و سردرد و حبس گازهای مضر در جمجمه
ص: 38
میشود. افزایش فشار داخلی تومور را وادار به حرکت و گسترش حیطه قلمرو خویش نموده تا بتواند تا حدودی خود را از خفقان و فشار داخلی جمجمه که خود ایجاد کرده برهاند. دفع این بخارات و اخلاط مضرّ موجود در جمجمه به همین دلیل مورد توجه پزشک حاذق طب ایرانی است. بارها مشاهده شده که داروهای گیاهی دافع اخلاط حاکم بر جمجمه بیمار همراه با روشهای خاص طب سنتی تومور را پخته و متلاشی کرده و بصورت ریم و چرک از بینی بیمار همراه با خونابه خارج کرده و بیمار به سرعت به سوی بهبود و سلامتی کامل سوق داده شده است. داروهای طب سنتی با توجه به همه اخلاط حاکم بر بدن بیمار تجویز میشود تا به این ترتیب یک حمله همه جانبه با کمک سایر اعضاء و بافتهای بدن علیه تومورها تدارک دیده شود. علاج تومورهای مغزی نسبت به نوع علاج در درمان تومورهای کبدی به همین دلیل تفاوت آشکار دارد که در تومورهای کبدی اخلاط با مصرف داروهای مسهل مخصوص به معده و روده سرازیر شده و دفع میگردند ولی از فضای گلخانهای خبری نیست چون اسهال مناسب ضد خلط مخصوص بیمار اجازه به تمرکز مواد و گازهای مضر نمیدهد. ولی داروهای ضد تومور مغزی قطعا باید اخلاط بلغمی و ترشحات و بخارات ابرمانند را از طریق فیلترهای جمجمه از جمله بینی دفع کند.
سردردهای ناشی از تومورهای مغزی معمولا از شبها آغاز و تا هنگام برخاستن از خواب کاملا احساس میشود و حالت ضربانی نداشته امّا عمیق است.
نمیتوان این علائم را ویژه تومور بدانیم، در برخی سردردهای دیگر همین علائم را داریم امّا خبری از تومورها نمیباشد. سردرد ناشی از تومور یک سردرد مبهم و گنگ است که در اکثر مواقع بتدریج در مقابل بیشتر مسکنها مقاومت میکند. در برخی افراد سردرد بسیار شدید میشود و همراه با حالت تهوع و یا استفراغ جهنده بخصوص در صبح میباشد.
ص: 39
تشنج یکی دیگر از علامتهای وجود تومور است که در اثر افزایش فشار گلخانهای در جمجمه ایجاد میشود. تشنج همراه با سردرد بیشتر نظر پزشک را به وجود تومورهای مغزی جلب میکند. مصرف غذاهای با طبیعت سرد بخصوص غذای سردمزاجی که غیر سیال باشد مانند ماهی و یا ماهی همراه با جو و همراهی با سردیهای دیگر مانند ماست و کشک و هندوانه و هر نوع سردی که غیر سیال باشد و با ایجاد جمود و توقف در ارواح مغز و عروق مرتبط با تومور ایجاد سردی کند تشنج را بشدّت افزایش میدهد. خفقان داغ حاصل از خلط سرد ابرمانند و مهآلود عروق و ارواح مغز را در بیماران اینچنینی باید جدّی گرفت. همانطور که گفتم بلغم سرد یک پوشش ابرمانند در فوقانیترین فضای بالای جمجمه ایجاد میکند که با حبس گازهای داغ فضای داخل را به خفقان میکشاند. تومورها چنانچه کم و درشت باشند براساس اینکه به کدام جهت فشار وارد میکنند عوارض مختلفی دارند، امّا تومورهای ریز متعدد بدلیل نفوذ بیشتر به حفرههای مغز و ترشحات گوناگون بیشتر میتوانند ایجاد تشنج کنند. طبق معمول دارویی که برای کنترل تشنج در طب شیمیایی بکار میرود همانا امثال دیازپام است. گرچه این داروهای ضد تشنج موقتا خطر را دفع میکنند امّا باید بلافاصله به هر شکلی فشار حاکم بر جمجمه و حضور گازهای همراه که حرکات ارواح مغز را سد میکنند و ترشحات خلطی را کاهش میدهند، به نوعی پاکسازی نمود تا از خطر آنی موقتا نجات حاصل شود. تفاوتی میان سرطان مغز و سرطان برخی دیگر از اعضاء و بافتهای بدن وجود دارد، با دیدگاه طب ایرانی تومورهای مغز چنانچه با همین کیفیت بخواهند در دیگر اعضای بدن رشد کنند، امکان زیست و تجمع میسر نمیباشد. بویژه آنکه داروهای گیاهی ضد سرطان توسط شخص مصرف شود، بنابراین فرض امکان سرایت متاستاز تومورها و سلول های سرطانی از مغز به سایر اعضاء بسیار ضعیف است امّا احتمال متاستاز سلولهای
ص: 40
سرطانی از سایر بافتهای بدن به مغز قوّت بیشتری دارد. علاج تومورهای مغزی بوسیله گیاهان دارویی با درمان سلولهای سرطانی در برخی از بافتهای بدن با هم مشابهت دارد. امّا بلاخره در تجویز داروهای فرعی و رژیم غذایی از یکدیگر متمایز میشوند. میان تومورها و سلولهای سرطانی که منحصر به بافت کبد و طحال میشود تفاوت فاحشی در درمان وجود دارد. بخصوص سرطانهای کبد بدلیل حاکمیت کیسه صفرا در آن منطقه به داروهایی که برای سرطانهای مغز بکار میرود واکنش مثبت نشان نمیدهند و در برخی موارد میتوان ادعا نمود که واکنش کبد سرطانزده به داروهای ضد سرطان مغز کاملا منفی است و لازم است پزشک حاذق طب ایرانی از مصرف این داروها خودداری کند.
یک نکته امیدوارکننده به ذهن متبادر میشود و آن نکته این است که درست است که فضای گلخانهای و آلوده مغز سرطانزده باعث بالا رفتن فشار جمجمه میشود و یا تومورهای مغز برای باز کردن جای خود بافتهای مغز را جابجا میکنند، امّا همین عوارض باعث نرمی تومورها شده و در نتیجه امکان نفوذ و اثربخشی داروهای ضد سرطان و کنترل و سپس نابودی تومورهای مغزی بسیار زیاد میشود. به اصطلاح عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. هنگامی که داروها از طریق لنف و عروق وارد بافت مغز گردید، دیگر امکان متاستاز و کوچ کردن سلولهای سرطانی به سایر نقاط بدن وجود ندارد، چرا که این سلولها خود در اثر فضای نامطلوبی که در جمجمه بیمار بوجود میآورند دچار فتور و سستی شده و بهای ایذاء و اذیتی را که به میزبان خود یعنی مغز وارد میکنند را با نابودی خود خواهند پرداخت.
بنابراین فرض و فرضهای دیگر تفاوت فاحشی میان انواع سرطانهای مبتلا به انسان با یکدیگر وجود دارد. شناسایی این تفاوتها و توجه به وجوه افتراقی برای پزشک متخصص طب ایرانی بسیار حائز اهمیت است و همینجا فرصت را مغتنم
ص: 41
شمرده عرض میکنم که شناسایی این تفاوتها از دیدگاه طب غربی بسیار ناکارا و ناقص است. این تفاوت را باید با شناخت مزاج سلولهای سرطانی و تومورهای بدخیم تشخیص داد. باید فهمید توموری که بیمار را مورد حمله قرار داده اکنون دارای چه مزاجی است. سرعت رشد تومور مسلما در مزاج صفراوی حاد حاکم بر تومور گلیوم بلاستوماها در سرعت بخشیدن به رشد تومور بسیار مؤثر است. طب غربی با همه آمارگیریهایی که در این زمینه بدست آورده، بدلیل عدم توجه به مزاج شناسی طب قدیم در این شناسایی نیز عاجز است. طب غربی به جز تشخیص سرعت نمو تومورهای سرطانی و شدّت و ضعف آن چگونه میتواند کیفیت مزاجی تومورها را بشناسد و در نتیجه داروهای مناسب را برای از بین بردن این سلولها تجویز نماید؟
طبعا سلولهای سرطانی نیز در بدن انسان باید محیط مساعد و امنی را برای خود بدست آورند و یا آن را ایجاد کنند، این همان بستر مناسب برای رشد سلولهای غیر عادی است که در طب قدیم کیفیت مزاجی این بستر مورد بررسی قرار گرفته و داروها و تدابیر مؤثری برای از میان بردن این بستر و ناامن کردن محیط زیست سلولهای سرطانی تجویز میشده است، امّا طب جدید از این تمهیدات و تجهیزات منطقی طب سنتی محروم و نماینده قابل اطمینانی برای سلامتی بشر نخواهد بود، مگر آنکه نقاط ضعف خود را با استناد به تجربیات هزاران ساله دانشمندان طب پایه برطرف نماید.
اینجاست که میگویم زلف یار در دست ما ایرانیان است و ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم، ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما. و بر مصداق: «تعالوا الی کلمة سواو بیننا و بینکم» بیایید با کمک همدیگر به جنگ غول سرطان برویم. چگونه
ص: 42
این همه تجربیات طب سنتی را نادیده میگیرید حال آنکه در درمانهای خود نیز به هیچ جایی نرسیدهاید؟
در علاج سرطانها یک تقسیمبندی دیگر را نیز باید در نظر گرفت:
بیمارانی که پس از یأس از درمانهای شیمیایی با روشهای طب جدید به سیستمهای گیاهی و سنتی طب ایرانی مراجعه میکنند و دسته دوم افرادی هستند که با آگاهی از ضعف و ناتوانی طب جدید و عوارض خطرناک آن از ابتدا به سیستمهای گیاهی و سنتی طب ایرانی مراجعه میکنند و هرگز خود را درگیر مشکلات طاقتفرسای طب جدید و هزینههای کمرشکن آن نمیکنند. اکنون توجه شما را به تحقیقات وسیعی که طب غربی در زمینه شناخت انواع تومورهای مغزی کرده جلب میکنم، عجبا این همه شناساییهای دقیق چگونه نتیجه و بازده امیدوارکننده و مفیدی برای خیل دردمندان در بر ندارد!
تومورهایی که بیشتر از همه تمایل به ایجاد تشنجات یا سندرم مبهمی از سردرد، سرگیجه، استفراغ، حالت کندی ذهن یا خوابآلودگی و تغییرات روانی دارند، به نقل از کتاب اصول انکولوژی و بیماریهای سرطانی (هاریسون) عبارتند از:
کارسینومای متاستاتیک، گلیوبلاستومای مولتی فورم، آستروسیتوما، الیگوداندر و گلیومای مننژیوما، و رتیکولوم سل سارکومای (لنفوم هیستیوسیتیک) اولیه مغز