سنگ کیسه صفرا
یکی دیگر از عوامل ایجاد مشکل در روند کارکرد طبیعی کبد در دستگاه گوارش کیسه صفرا و بیماریهای مربوط به آن است. بهنظر میرسد غذاهای غلیظ وارداتی غربی از جمله سوسیس و کالباس و سرخکردنیها بخصوص با روغن مایع و انواع ساندویچها، پیتزا، ماکارونی و تهدیگهای چرب و سرخشده و مصرف بیرویه گوشتها بخصوص گوشت گوساله و گاو در ایجاد غلظت مایع صفرا درون کیسه نقش داشته باشند.
هنگامی که کیسه صفرا در اثر غلظت مواد داخل آن به سنگ تبدیل شد به تدریج احساس سنگینی زیر دندههای راست ایجاد میشود و در صورت پر شدن کیسه
ص: 59
دردهای شدید شکمی ایجاد میکند. چنانچه سنگ راه خروج صفرا را به روده ببندد کیسه متورمشده و مقدار زیادی ماده صفراوی که زهره نامیده میشود از اطراف سنگها به کبد ریخته و وارد خون میشود و یا کیسه را متورم نموده و بر شدت درد میافزاید. در این صورت طب جدید اقدام به درآوردن کیسه صفرا مینماید که معمولا محل زخم ناشی از درآوردن کیسه صفرا جوش نمیخورد و به زخم ناصور مبدل میگردد و همیشه بیمار در داخل شکم احساس ناراحتی کرده و نمیتواند در برخی از حالات مثلا بر پهلو خوابیدن و یا بر پشت خوابیدن راحت باشد، این زخمها مستعد تبدیل به سرطان هستند. طب سنتی با روشی بسیار عالی سنگها را بدون در آوردن کیسه متلاشی کرده و از روده خارج میسازد، که در کتاب جداگانهای انتشار خواهد یافت.
ورم کیسه صفرا
در اکثر مواقع به علت وجود سنگ، کیسه صفرا ملتهب میگردد. کیسه صفرا با افزایش فشار درونی به جلد خود و سنگینی سنگ و ترشحات زهره که به سختی به روده میریزد و بسیاری در کیسه حبس میشود ممکن است ایجاد درد شدید، حالت تهوع و استفراغ و تب و فشار به اعضای مجاور خود کند و اعمال آنان را تحت تأثیر قرار دهد. ممکن است پارگی در جدار کیسه بوجود آید. خوشبختانه درمان این مورد به آسانی و با روش طب ایرانی به سامان میرسد.
عفونت کیسه صفرا
علامت آن درد در ناحیه معده و ناف به سمت راست، تب و لرز، بیاشتهایی، یبوست و گاه اسهال و استفراغ و پریدگی رنگ و کمخونی.
عفونت کیسه صفرا گاه بصورت التهابی درآمده و باعث ناراحتی و درد شدید و استفراغ در بیمار میشود، معمولا پس از چند ساعت درد فروکش میکند. ترشحات عفونی میتواند از ناحیهای که گرفتار شده به سمت آوندهای معده و اثنیعشر روان
ص: 60
گردد و این روند تا زمانی که علاج صورت نگیرد همواره ممکن است تکرار شود.
عفونت کیسه صفرا همراه با سنگینی کیسه و فشار بر اندام مجاور خود یعنی کبد زمینه را برای بیماری کبدی هموار میکند.
برداشتن کیسه صفرا با عمل جراحی در بسیاری مواقع مشکلات جدی برای بیمار به ارمغان میآورد.
کارسینوم و سرطان کیسه صفرا در آمارهای منتشر در 2% افرادی که کیسه صفرا را با عمل جراحی خارج کردهاند دیده میشود. تعداد مراجعین به سیستمهای طب ایرانی و گیاهی آمار بیشتری را نشان میدهد.
ناراحتیهای مذبور همگی به زیان کبد تأثیرگذارند و شایسته است برای تأمین سلامتی و نشاط کبد بعنوان عضوی که همه اعضای رئیسه و غیر رئیسه و خادمه و مخدومه و کلیه نسوج و بافتهای بدن به او وابستهاند، همت کرده و بهترین و سالمترین شرایط را برای کبد مهیا سازیم، این توجه از لحاظ پیشگیری از سیروز کبدی، استسقاء یا سرطان کبد بسیار حائز اهمیت است.
عوامل، ابزار و داروهای ساخت دست انسان
بسیاری از مواد ساخته دست انسان که وارد طبیعت میشود و همینطور موادی که در ساخت غذاها و نگهداری آن در بازار برای زمانهای طولانیتر بکار میرود از موارد مهم و زمینهساز کارسینومای سلول کبدی بشمار میرود.
ظروف آشپزخانه از جمله ظروف آلومینیومی، ظروف توزیع کنسروها و اخیرا ظروف آبمیوههای بستهبندیشده و بسیاری از مواد شوینده در آشپزخانه و کارگاههای کوچک صنعتی و تشعشعات شیمیایی محیط کار و موارد مشابه از آن جملهاند.
یکی از عوامل مهم در ایجاد کارسینوماهای سلولی کبد داروهای شایع و معمولی است که حتی به راحتی در دسترس مردم قرار داشته و در جریان خوددرمانی
ص: 61
بدون مشورت با پزشک از این داروهای مخرب استفاده میشود. آیا یکی از عوارض مصرف استامینوفن زمینهساز بروز کارسینومای کبدی و متعاقب آن سیروز کبدی نیست؟! داروی مذکور سادهترین نوع آن است. آیا سموم فلزی که در بدن پس از مصرف درازمدت و حتی در برخی موارد کوتاهمدت ایجاد بیماریهای خطرناکی مانند ام. اس و بیماریهای مربوط به رشتههای منفرد مشترک عصبی میکند از آن جمله نیست؟!
مصرف قرصهای ضد حاملگی یکی از دهها نمونه بارز آن است. ماده شیمیایی دیاکسید توریوم که برای تصویربرداری رادیولوژیک به مدت 20 سال تا اواسط دهه 1950 بصورت گسترده بکار میرفت از آنجا که تا پایان عمر در کبد ذخیره میشود و غیر قابل تجزیه میباشد یکی از عوامل مهم در ایجاد آنژیوسارکوم (بیماری مزمن کبدی) همراه با کارسینوما میباشد. این عوارض بعد از دوره نهفته 15 تا 20 سال خود را نشان میدهد. آدنوم سلول کبدی که یک تومور به اصطلاح خوشخیم ولی پر عروق میباشد از مصرف طولانیمدت قرصهای ضد بارداری بوجود میآید. تمایل به خونریزی داخلی و یا داخل صفاقی دارد اما تغییر شکل بدخیمی بسوی کارسینوما نیز گزارش شده است.
سنتز با آزمایش و عرضه روزافزون جدید منجر به واکنشهای نامطلوب در سایر نسوج بدن از جمله کبد مینماید. بدیهی است اولین اثر داروهای شیمیایی از معده و کبد آغاز میشود. یکی از حساسیتهای بسیار ضروری پزشکان حفظ هوشیاری پیوسته نسبت به واکنشهای دارویی است. حد اقل تأثیر این داروها ایجاد انسداد در مجاری کبدی است. برخی از داروهایی که برای کبد اثر سمی دارند عبارتند از: استامینوفن، الکل، تتراکلرول کربن، کلروفورم، فلزات سنگین، فسفر، جیوه، سرب، ژرمانیوم، تالیوم، کادمیوم، تتراسایکلینها و غیر و.
داروهایی نیز هستند که واکنشهایی شبیه به هپاتیت و سوء القنیه ایجاد میکنند. از جمله کلرمفنیکول، کلرتتراسیکلین، سنکوفن، هالوتان، ایزونیازید،
ص: 62
متوکسی فلوران، فنیل بوتازون، پیرازینامید، استرپتومیسین، سولفامتوکسی پیریدازین و زوگسازالامین.
داروهایی که ایجاد کولستاز میکنند برخی ایجاد واکنشهای غیر التهابی مینمایند و بر مکانیزمهای ترش صفرا تأثیرگذاراند مانند: مسترانول، متیل تستوسترون و توراتاندرولون. و برخی دیگر باعث التهاب در مناطق پورتال میشوند و باعث عوارض آلرژیکی میشوند. که برخی از آنها عبارتند از: کلروتیازید، کلرپرومازین، کلرپروپامید، پروکلرپرازین، پرومازین، سولفادیازین، تیوراسیلها و اریترومایسین.
داروهایی نیز باعث هپاتیت مزمن فعال میگردند و از لحاظ بالینی و آسیبشناسی با هپاتیت مزمن فعال قابل تفکیک نیستند مانند: استامینوفن، آسپیرین، کلرپرومازین، هالوتان، ایزونیازید، متیل دوپا، نیتروفورانئوئین و اکسی فنی زاتین.
داروهایی که موجب واکنشهای کبدی دیگری از قبیل کبد چرب میگردند مانند الکل و کورتیکوستروئیدها و برخی که ایجاد گرانولوم کبدی میکنند عبارتند از الوپورینول، فنیل بوتازون، فنی توئین.
تأثیرات آب و هوایی
آلودگی هوا و محیط زیست اگر حتی بصورت مسلّم و آزمایشگاهی مطرح نشده باشد از نقطهنظر عقلی بسیار محتمل میباشد. بهعنوان مثال میزان رسوخ سرب در هوای آلودهای مانند تهران نگرانکننده است. برای بحث در این مورد احتیاج به تحقیقات گستردهای است که از حوصله این کتاب خارج میباشد.
افزایش تنشهای عصبی
افزایش تنشهای عصبی، استرس، دلشوره و نگرانیهای اجتماعی و ناآرامیهای درونی و دوری از معنویت قطعا ضربات جبرانناپذیری بر پیکره جسمی و روحی انسان وارد میکند. در چهارچوب انسانی خدا اگر نبود هرگز پوچی و خلأ نمیتواند بماند، شیطان پرکننده جای خالی دوست است.
ص: 63
پزشکانی که صاحب تجربیات زیادی در درمان دقیق بیماریهای صعب العلاج هستند میدانند که مسائل روحی چقدر در روند درمان تأثیرگذارند!
بیمارانی که ارتباط معنوی خود را با جهان دیگر برقرار کرده بودند و از دنیای دیگر خوانده شده بودند، ناچارند برای حفظ اسرار به تلاشهای بستگان خویش پاسخ مثبت بدهند و برای مداوا نزد طبیب بیایند. از نگاههای مشتاق آن میتوان فهمید که به تلاشهای مذبوحانه ما ریشخند میزند. درحالیکه وقتی بستگانش در اطراف او نگران بودند او در عوالم دیگری با آرامش سیر میکرد. این یکی از خاطرات رزمندهای بود که در جبهه جنگ فرمانده خلبانان هلیکوپتر کبرا بود و بهترین دوستان و همرزمانش شهید شده بودند. او هرگز در جبهه جنگ به دشمن پشت نکرده بود و هیچگاه از مأموریتهای محوّله شانه خالی نکرده بود. هیچ دلهره و نگرانی از مردن نداشت بلکه بیصبرانه منتظر لحظه آخر بود. حال با این تجربیات چگونه میتوان نقش معنویت را در سلامت جسم و جان نادیده گرفت؟ آن یکی با معنویت حاکم بر روح خویش بیماری را به کناری میزند و چند صباحی به زندگی دنیوی بازمیگردد، این یکی با تکیه بر معنویت و ایمان خویش به درمانهای ما میخندید و به ما میفهماند که چقدر مشتاق رفتن از این منزل ویران به دنیای آباد و مملو از زیبائی و سرور است! آری این موارد و دهها مورد مشابه را در طول سالیان درمان دیدیم و در ضمیر خویش به خاطر سپردیم و فهمیدیم که دنیای وسیعتری بر این جهان خاکی حاکم است و علم پزشکی باید به این مسائل مهم توجه داشته باشد که بتواند توسن علم و دانش را در بیکرانهای دیگری نیز به جولان درآورد. کالبد انسان برای یک قرن و دو قرن ساخته نشده است بلکه محتمل است که برای یک و دو هزار سال ساخته شده باشد. اگر مادیگرائی بشر نبود اینقدر عمر انسان کوتاه نمیشد! حال که سخن بدینجا رسید بگذارید ادعا کنم که طب ایرانی اسلامی نزدیکترین و مطمئنترین راه را برای سلامتی و طول عمر یافته ولی شرایط دیگر باید مهیا شود تا عمرها توأم با نشاط و به درازا بکشد.
ص: 64
علائم بالینی با معیارهای طب جدید
اشاره
سرطانهای کبد در مدت زندگی ممکن است از نظر مخفی بماند و معمولا هنگام بروز سیروز خود را نشان میدهد. بزرگی کبد همراه با درد یا حساسیت معمولا خفیف و محدود به سه قسمت فوقانی شکم در بیش از نیمی از موارد شکایت عمده بیمار بشمار میرود. علامتهای زردی در کارسینومای اولیه در صورت فقدان بیماری فعال کمتر دیده میشود.
تشخیص:
گرچه علائم بالینی فوق امکان وجود کارسینومای اولیه را مطرح میسازد اما تفکیک بین ندولهای دژنراتیو کبد سیروز زده با تومورهای اولیه یا متاستاتیک کبد را مقدور نمیسازد. آنژیوگرافی نیز نمیتواند انواع تومور را متمایز نموده و تومورهای خوشخیم را از بدخیم منفرد تفکیک نماید. بیوپسی از راه پوست و فضای بین دندهای و سایر روشها هرکدام در مواردی دچار محدودیتهایی هستند.
سیر بیماری:
سیر بیماری معمولا سریع و مهلک است. اغلب بیماران در مدت 2 تا 6 ماه به علتهای مختلف از جمله خونریزیهای گوارشی، کاشکسی پیشرونده یا نارسایی کبد فوت مینمایند. درصورتیکه بیمار جوان و نیرومند باشد و ضایعات وسیع خارج کبدی نداشته باشد با درمانهای مختلف به طول عمر پائینتر از 5 سال دست مییابد.
غالبا پس از برداشتن تومور بالاخره مقداری از تومور باقی میماند و ماندن یا پیشرفت آلفافتوپروتئین باعث عود بیماری میشود. کارسینومای اولیه ممکن است برای مدت کوتاه به شیمیدرمانی سیستمیک یا داخل شریانی با ترکیباتی از عناصر شیمیدرمانی پاسخ دهد. نتایج هنوز نامساعد است و تحقیق و پیشرفت در بکارگیری روشهای بهتر شیمیدرمانی در جریان است. پیوند کبد در درمان سرطان اولیه کبد انجام شده است
ص: 65
اما عود تومور و بروز متاستازها پس از پیوند فوائد این اقدام درمانی را محدود ساخته است.
تومورهای خوشخیم و بدخیم
هپاتوبلاستوما از نظر بافتشناسی، تومورهای بدخیم اولیه و مشخص کبد بوده که در مواقع شیرخواری و اوایل دوران کودکی مشاهده میشوند و بطور مشخص مقادیر بالای آلفافتو پروتئین را نشان میدهند. میزان طول عمر 5 ساله در آنها بالاتر از کارسینومای هپاتوسلولر است. همانژیومها که شایعترین تومورهای خوشخیم هستند معمولا منفرد و کوچک هستند ولی ممکن است بصورت یک ندول بزرگ کبدی بروز کنند. بیوپسی با سوزن از راه پوست به دلیل خونریزی ممنوع است و تشخیص با آنژیوگرافی داده میشود. درمان جراحی معمولا ضرورت ندارد مگر اینکه تومورها بزرگ و دارای علامت باشند. همانژیو آندوتلیوما یا آنژیوسارکوم تومورهای عروقی بدخیم و نادر هستند.
آدنومهای خوشخیم کبد و هیپرپلازی ندولرفوکال هرچند که بسیار نادر هستند ولی خصوصا در زنان مصرفکننده داروهای ضد حاملگی خوراکی به مدت طولانی بطور شایع گزارش شده است. این ضایعات پس از قطع قرص ضد حاملگی ممکن است پسرفت پیدا کند. سایر تومورهای نادر شامل کلانژیوم خوشخیم، رابدومیوم و رابدومیوسارکوم میباشند. این تومورها معمولا بصورت یک توده قابل لمس در کبد و یا خونریزی داخلی شکم بروز میکنند که آنها را میتوان با آنژیوگرافی مشاهده و وسعت آنها را مشخص کرد. عمل جراحی اکتشافی و بیوپسی باز یا رزکسیون برای تشخیص قطعی معمولا ضرورت دارد.
تومورهای متاستاتیک
تومورهای بدخیم متاستاتیک کبد در تجزیه کلینیکی شایع بوده و پس از سیروز دومین علت شایع بیماریهای مهلک کبد بشمار میرود. در ایالات متحده
ص: 66
شیوع کارسینومای متاستاتیک قابل توجه از نظر بالینی حد اقل 20 مرتبه بیشتر از کارسینومای اولیه است.
پاتوژنز
اشاره
کبد بطور اختصاصی نسبت به تهاجم سلولهای تومورال آسیبپذیر است. کبد پس از غدد لنفاوی شایعترین جایگاه متاستازها میباشد. همه انواع نئوپلاسماها به استثناء تومورهای اولیه مغز ممکن است به کبد متاستاز بدهند. شایعترین تومورهای اولیه از دستگاه گوارش، ریه، پستان و ملانوم هستند. متاستاز از تومورهای تیروئید، پروستات و پوست نادر میباشد.
علائم بالینی
اغلب بیماران مبتلا به بیماری بدخیم متاستاتیک کبد با علائم مربوط به تومورهای اولیه مراجعه میکنند که در جریان بررسی متوجه متاستاز کبد میشوند.
علائم غیر اختصاصی مانند سستی، کاهش وزن، تب، عرق و از دست رفتن اشتها میباشد و گاه علائم نشاندهنده بیماری فعال کبد خصوصا درد شکم، بزرگی کبد، آسیت یا یرقان مطرح میباشد. سفتی یا حساسیت موضعی کبد در شکایت برخی از بیماران وجود دارد. افزایش فسفاتاژ قلیایی سرم شایعترین و غالبا تنها اختلال آزمایشگاهی است.
تشخیص:
شواهد موجود در متاستاز اولیه مثلا ریه، دستگاه گوارش و یا پستان که معمولا اغلب متاستازها از آن نواحی بوجود میآیند بطور جدی مورد توجه قرار میگیرد.
انواع آزمایشها که روز به روز روند پیشرفت را طی میکنند مسیر متاستاز را روشن مینماید.
ص: 67
درمان:
اکثریت کارسینوماهای متاستاتیک متأسفانه به همه انواع درمانها کموبیش پاسخ ضعیف میدهند. شیمیدرمانی سیستمیک با عوامل مختلف ممکن است برای مدت کوتاهی رشد تومور را کند نماید.
بازگشت به مبحث سوء القنیه
اشاره
بازمیگردیم به بحث سوء القنیه یا بیماری مقدماتی سیروز یا استسقاء کبدی و غرض از طرح نظریات طب غربی مقایسهای بود بین دیدگاه طب جدید و طب ایرانی یا به اصطلاح طب سنتی. بسیاری از یافتههای طب جدید با گزارشات آزمایشگاهی و انواع روشهای شناسایی مدرن با بررسی سوءمزاجها و سپس بیماری سوء القنیه قابل تطبیق است. اما تفاوت این دو دیدگاه با نگاهی نقادانه میتواند ما را بسوی روشهای بسیار موفقی سوق دهد.[1]
مجموعه پیک شفا ؛ ج9 ؛ ص67
ی از اشکالات روشهای شناسایی طب جدید عوارض نامطلوبی است که اینگونه آزمایشها برای بیمار به ارمغان میآورد. طب ایرانی و سنتی معتقد است که هرگاه در نقطهای از بدن آثاری از بدخیمی آشکار گردید سراسر بدن بیمار مستعد دریافت متاستاز است. بنابراین اگر به تومورها و بافتهای سرطانی به روشهای امروزی حمله کنیم جایجای بدن را آماده پذیرش سلولهای سرطانی خواهیم دید.
حتی میتوان ادعا کرد که اگر یک سلول یا توده و تومور سرطانی در بدن کسی پیدا شد، سراسر بدن برای پذیرش و تولید سلولهای سرطانی آمادگی دارد. کافی است یکی از عوامل مولّد بدخیمیها بر بافتی از بدن اثر بگذارد و منجر به تومور بدخیم گردد. حال اگر به تومورهای بدخیم حمله شد باید بتوانیم بکلی ریشه بیماری را از بیخ و بن بر کنیم و الا فرار تعدادی از سلولهای یک تومور که مورد حمله قرار گرفته به بافتهای دیگر بسیار محتمل بوده و میتواند بیمار را با معضل سخت دیگری مواجه سازد. مثلا عمل جراحی برای برداشتن تومور اکثرا منجر به گرفتاری اعضاء دیگر
ص: 68
میشود با این تفاوت که اینبار عضو متاستاز زده با قدرت بیشتری نسبت به تومور اولیه تهاجم خواهد نمود و بیماری را که در مرحله قبلی دچار ضعف و ناتوانی شده از پا درخواهد آورد. نمونهبرداری (بیوبسی) به نظر میآید تخریب بیشتری در مقایسه با عمل جراحی به بار خواهد آورد چرا که در اقدام به برداشتن تومور با عمل جراحی به خاطر آنکه مقدار زیادی از بافتهای سرطانی برداشته شده بالاخره تومور تا حدودی ضربه خورده و تعداد زیادی از سلولهای خود را از دست داده است و فرصت بیشتری را برای بازسازی میخواهد، در نمونهبرداری هم تومور تحریک میشود امّا با این تفاوت که همه سلولها و به عبارتی دیگر همه سربازان خود را در اختیار دارد.
تومورها و سلولهای سرطانی با دیدگاه طب قدیم نسبت به هر نوع اقدامی تحریکپذیر میباشند بهعنوان مثال در اتاق عمل شکم بیمار شکافته میشود و طبیب با مشاهده وخامت اوضاع هیچگونه عملی انجام نداده و دوباره پوسته شکم را میبندد.
در این صورت هم تومور سرطانی تحریک شده و به شدّت تهاجم جدیدی را آغاز میکند که معمولا منجر به مرگ بیمار میشود.
بیماری را دیدم که از کودکی وجود چیزی را در عمق بافت ران خود احساس میکردند و سالها بدون هیچ مشکلی به زندگی ادامه داده و در سن 33 سالگی که صاحب دو فرزند شده بود به توصیه برخی از نزدیکان به پزشک مراجعه نموده و پزشک نیز بیدرنگ دستور برداشتن تومور را صادر نمود. قبل از عمل جراحی یک نمونهبرداری از تومور برای شناسائی نوع تومور انجام گردید. پس از مدت کوتاهی محل نمونهبرداری ورم کرده و ملتهب شد و زمانی نگذشت که ران پای بیمار به اندازه سه برابر اندازه طبیعی خود بزرگ شد. شیمیدرمانی و انواع درمانهای موجود در طب جدید سودی نبخشید و تعفن پای بیمار را در بر گرفت و پس از مدت کوتاهی تحمل رنج و درد با کمخونی شدید و گرفتار شدن بافتهای دیگر فوت کرد.
ص: 69
جوان دیگری در سن 17 سالگی به همین نحو از دنیا رفت. خانمی 55 ساله بر اثر برداشتن یک توده شبیه به خال گوشتی در ناحیه گردن که از کودکی با وی همراه بود بدون آنکه وجود این خال مشکلی ایجاد کرده باشد ظرف مدت کوتاهی از دنیا رفت. پروندههای کلینیکی ما پر از اینگونه اشتباهات است که به دلایل واهی بیمار کار دست خودش میدهد. آخر پس از دهها سال که هیچگونه ناراحتی از ناحیه تومور مشاهده نشده بود آیا بهتر نبود با آن مدارا مینمود؟! حیرتآور است برخی از حساسیتهای بیمورد و نمونهبرداری که چهبسا بارها موجب خسران میشود؟!
کتابی به دستم رسید از یک آقای پزشک آمریکائی که دچار سرطان بدخیم پستان شده بود. پزشک امریکائی به همکاران خود که متخصص درمان سرطان بودند مراجعه نموده و از آنان نظر میخواهد. همه دوستان وی که دارای بالاترین تخصص در زمینه درمان سرطان بودند به وی توصیه میکنند که حتی از آزمایشهای میکروسکپی ساده نیز خودداری کند. چرا که موجب گسترش شدید سرطان به بافتهای دیگر میگردد. او مینویسد از همه جا ناامید شدم. سئوالهای زیادی در ذهنم خطور میکرد که آخر اگر حتی آزمایشهای میکروسکوپی باعث وخیمتر شدن اوضاع میگردد چرا به همه بیماران مراجعهکننده به کلینیکهای درمان سرطان بلافاصله دستور انواع آزمایشها و نمونهبرداری میدهند؟! بههرحال تصمیم گرفتم که به نقطهای دوردست بروم که از دنیای صنعت دور باشد. جایی را در یک منطقه طبیعی خریدم و در آنجا زندگی جدیدی را با یک رژیم غذایی مبتنی بر خامخواری و دوری از غذاهای پختنی و گوشت اتخاذ نمودم. بسرعت تومور سینهام کاهش یافت ولی از بین نرفت. در حقیقت با بیماریام کنار آمدم. روزی از روزها به قصد دیدن بستگانم در راه بازگشت به محل زندگی قبلی در فرودگاه متوجه شدم که انگور خشکشده طبیعی که در رژیم روزانه هر روز بهقدر مشتی تناول میکردم تمام شده است. به فروشگاههای مواد غذائی واقع در فرودگاه مراجعه کردم ولی کشمشهای موجود همه از انواعی بودند که بوسیله مواد شیمیایی از جمله گوگرد خشک شده
ص: 70
بودند. ناچار مقداری از همان کشمشها را تهیه کرده و سوار هواپیمای بعدی شدم.
شاید باور نکنید ساعتی پس از مصرف کشمشهای مزبور تومور سینهام شروع به هیجان نمود و سوزش و درد شروع گردید. فهمیدم علت از همین کشمشهایی است که به روش طبیعی خشک نشده بودند. بقیه کشمشها را دور ریختم و پس از رسیدن به مقصد دوباره از همان کشمشهای کاملا طبیعی تهیه و مصرف نمودم و به فاصله کوتاهی دوباره زخم سینهام به حالت عادی بازگشت.
توجه به نکات فوق ما را به حقایقی رهنمون میسازد که اساسا راههای درمانی طب در این زمینه در برخی کشورها نه تنها ناکارآمد میباشد بلکه در بسیاری از موارد ویرانگر هم هست. لزوم بازنگری در صحّت اینگونه اقدامات به وضوح احساس میشود و اصلاح در تشخیص و در درمان هر دو باید مد نظر قرار گیرد. ما برآنیم که اثبات کنیم اقدامات طب قدیم ایران بهویژه روشهایی که هماکنون با تکیه بر اصول لایتغیر طب ایرانی شکل گرفته در حال حاضر بهترین راهگشا و هدایتکننده بیماران مبتلا به انواع بدخیمیهاست. با این نگرش و دید منطقی به ادامه تبیین روشهای درمانی خودمان بازمیگردیم و ادامه سخن در مورد سوء القنیه را پی میگیریم:
خوشبختانه در عین خطرناک بودن بیماری سوء القنیه در صورت توجه به موقع و بهینه در درمان آن بسرعت به پاسخ مثبت میرسیم. اگر به سادگی خلط یا اخلاط غیر طبیعی شناخته شود راه دفع آن آسان خواهد بود. باید توجه کنید چه میزان صفرا و چه میزان بلغم غیر طبیعی در کنار هم یا در ترکیب باهم حضور دارند و چه میزان سودا از رسوبات این دو حاصل شده است. در این صورت میزان اخلاط و عناصر دخیل در ایجاد سوء القنیه محاسبه و داروها براساس معیارهای طب شریف ایرانی داده خواهد شد. این کار تعدیل مزاج یا پاکسازی یعنی همان روش همیشگی ما بهحساب میآید.
ص: 71
در اینجا به چند نسخه با توجه به حالات فرضی که برای بیمار در نظر میگیریم توجه کنید:
بیمار با رنگ پریده، حالت تهوع، اضطراب، کلافگی، بینظمی دستگاه گوارش، نفخ و سوزش معده مراجعه کرده است. آزمایش خون و ادرار که پس از مراجعه به چندین پزشک و نتیجه نگرفتن آورده است معمولا به این شرح است:
بیمار شماره 1
Billirobin total/ 2. 1 H/ 0. 1
Billirobin direct/ 5. 7 H/ 0. 52
SGOT( ALT )/ 711 H/ 0- 13
SGPT( AST )/ 031 H/ 0- 13
Alkaline phosphatase/-/ 46- 603
دوبار آب آسیت شکم کشیده شده است. قبلا وارفارین مصرف میکرده که پزشک به خاطر بالا رفتنpt مصرف آن را قطع کرده است.
بیمار شماره 2
Billirobin total/ 12. 89/ 0. 1
Billirobin Direct/ 71. 62/ 0. 52
Albumin/ 3. 73/ 3. 5- 5. 2
SGOT( ALT )/ 58/ 0- 13
SGPT( AST )/ 57/ 0- 13
Alkaline phosphatase/ 236/ 46- 603
بیمار شماره 3
Billirobin total/ 5. 6 H/ 0. 1
Billirobin direct/ 3. 0 H/ 0. 52
SGOT( ALT )/ 05 H/ 0- 13
SGPT( AST )/ 001 H/ 0- 13
Alkaline phosphatase/ 586 H/ 46- 603
بیمار شماره 4
Billirobin total/ 2. 3 H/ 0. 1
Billirobin direct/ 0. 6 H/ 0. 52
SGOT( ALT )/ 25 H/ 0- 13
SGPT( AST )/ 45 H/ 0- 13
Alkaline phosphatase/ 246 H/ 46- 603
ص: 72
بیمار شماره 5
Billirobin total/ 1. 1 H/ 0. 1
Billirobin direct/ 0. 2 H/ 0. 52
SGOT( ALT )/ 61/ 0- 13
SGPT( AST )/ 33/ 0- 13
Alkaline phosphatase/ 841/ 46- 603
W. B. C/ 05603/ 0004- 00011
به درمان بیمار مربوط به آزمایش شماره یک توجه فرمائید:
بیمار مذکور 45 ساله است، بار زبان بیمار عبارت از لایهای است با رنگ سفید مایل به زرد زیرنشین که روی آن را لایهای زرد صفرایی به رنگ زرده تخممرغ پوشانده است. قضای حاجت بیمار بینظم و گاه دچار یبوست و گاه اسهال است، حس و حال ندارد، بیحوصله است و زود خسته میشود، ادرار بیمار نیز تکرر پیدا کرده است. پس از آنکه دریافتیم بیمار دچار سوء القنیه است به این ترتیب درمان را شروع میکنیم:
ابتدا اولویت اول را برای انتخاب نوع منضج (پزنده) و مسهل خلط عامل بیماری قرار بدهیم، منضج ما در این حالت باید تا 15 روز اول پزنده خلط زیرنشین که زبان بیمار از آن خبر میدهد باشد و کمی هم روی مرّه صفرا اثر بگذارد. بنابراین یکی از منضجهای ضد بلغم را انتخاب و همراه آن کمی داروی پزنده صفرا اضافه میکنیم. پس منضج زیر را ملاحظه کنید:
رازیانه، بادرنجبویه، انیسون شیرین، پرسیاوشان از هرکدام 25 گرم، گلقند 50 تا 75 گرم.
داروها را مخلوط و با هاون برقی آسیاب کنید تا به صورت نیمکوب درآید، هر روز صبح ناشتا یک قاشق غذاخوری آن را با 2 لیوان آب بجوشانید تا یک لیوان بماند صاف کنید و با یک قاشق غذاخوری گلقند مخلوط کرده همراه با 5 تا 7 عدد انجیر پخته یا خیسشده از شب قبل، صبح ناشتا میل کنید.
ص: 73
یا اینکه 3 قاشق غذاخوری خاکشیر را در آب جوش مخلوط کرده و پس از شیرین کردن میل کنید.
و یا یک قاشق غذاخوری بارهنگ بوداده را در یک لیوان آب جوش و شکر میل کنید.
ساعت ده صبح به مناسبت صفرا یک مثقال شیرخشت را با 3 قاشق غذاخوری گلاب داغ حل کنید، صاف کنید و 7 قاشق غذاخوری آب انار یا شربت رب انار خانگی رقیق شده با آن بیامیزید و میل کنید. یا 3 قاشق غذاخوری ترنجبین را در یک لیوان آب جوش ریخته صاف کنید و میل کنید. یا یک قاشق مرباخوری تخم خرفه و یک قاشق مرباخوری اسفرزه را باهم در یک لیوان آب خنک مخلوط کرده کمی شیرین کرده میل کنید.
سپس بعد از ظهرها مسهل عام را با 25 گرم بنفشه، 25 گرم نیلوفر و 25 گرم پوست هلیله زرد مخلوط و باندازهای میل کنید که اسهال ایجاد گردد.
بیمار هر روز از میوه انگور میخوش میل کند، حد اقل یک کیلو انگور میخوش و سه لیوان آب انار در طول روز. سپس بعد از ظهرها یک الی دو بار نسخه زیر که اخلاط سوء القنیه را در معده و کبد و بعد در همه اعضاء و جوارح بدن تجزیه و مضمحل میکند و حکم نوشدارو را دارد تهیه و مصرف کنند.
نوشدارو
کاکل ذرت، تخم کافشه، چای مکه، زرشک آبی، قدومه، سهپستان، تخم شوید، گل ختمی، خارخاسک، تخم کرفس. از هرکدام 25 گرم تهیه، نیم
ص: 74
کوب و مخلوط کنید و هربار یک قاشق غذاخوری در 2 لیوان آب بجوشانید تا یک لیوان بماند، صاف کنید و پس از شیرین کردن میل کنید.
رژیم غذایی بطور کلی مبتنی بر غذاهای آبپز بوده و باید از مصرف روغن مایع و جامد نباتی، سرخکردنی، سوسیس، کالباس و نوشابه و آب یخ پرهیز شود.
رژیم غذایی کانسر
اشاره
رژیم غذایی فوق در مورد همه انواع تومورها و حتی غدههای چربی نیز کار برد دارد.
که در اغلب موارد کانسر تجویز میشود به شرح زیر است:
صبحانه:
* نان جو و فندق و گردو با چای کمرنگ و سالاد کاهو و گوجهفرنگی با آبغوره و یا آبلیمو.
* نخود که از شب قبل روی شعله ملایم پخته شده باشد همراه جوانه ماش و نان جو و کاهو و برگ لطیف کرفس و یا سالاد خیار و گوجهفرنگی و پیاز.
* پاچه گوسفند که چربی آن را گرفته باشید با شربت رب انار و سالاد خیار و گوجه و پیاز و کاهو.
* اسفناج پخته با قارچ آبپز، نان سنگک و سالاد خیار و گوجهفرنگی و پیاز و کاهو.
* کنگر چرخشده با نان سنگک و سالاد خیار و گوجه و پیاز و کاهو.
* مرباجات خانگی همراه با تمام موارد فوق در صورت نداشتن بیماری قند خون بلامانع است.
ناهار و شام:
* آش جو
ص: 75
مقداری جو و نخود روی شعله ملایم با نمک و کمی پیاز پخته شود. هنگام مصرف کمی روغن زیتون با چاشنی آبغوره یا آبلیمو همراه کرده میل کنید.
* سوپ گشنیز
سبزی گشنیز با اسفناج یا برگ چغندر با عدس و کمی برنج با ماهیچه گوسفند یا مرغ بدون چربی با آلوی بخارا یا آلوچه با چاشنی آبغوره.
* آش جو با جگر سفید
مقداری جو همراه با نخود و لوبیای سبز و کمی جگر سفید روی شعله ملایم با نمک و پیاز پخته شود. هنگام مصرف کمی روغن زیتون با چاشنی آبغوره یا آبلیمو همراه کرده میل شود.
* خوراک کلمسنگ
کلمسنگ (قمری) سه برابر اجزاء دیگر، کلمگل، کرفس، لوبیای سبز، شلغم، ریواس، کنگر، گوجهفرنگی، کمی گوشت گوسفند یا مرغ بدون چربی روی شعله ملایم با نمک و پیاز و زردچوبه پخته شود. از مواد فوق هرکدام که در دسترس بود استفاده کنید.
* نخودآب
مقداری نخود با آب و نمک روی شعله ملایم خوب پخته شود. هنگام مصرف کمی روغن زیتون با چاشنی آبلیمو همراه کرده میل کنید.
* کدو
مقداری کدو که با گوجه و گشنیز و جعفری روی شعله ملایم پخته شده همراه با ساقه لطیف کرفس میل شود.
* کته گشنیز
برنج که با مقدار زیادی گشنیز بصورت کته پخته شده باشد. همراه با سالاد کاهو و خیار و گوجهفرنگی تناول گردد.
ص: 76
* کته شوید
برنج که با مقدار زیادی شوید بصورت کته پخته شود همراه با سالاد کاهو و خیار و گوجهفرنگی و کمی گوشت آبپز مرغ یا گوسفند یا ماهی یا میگوی آبپز یا بخارپز میل گردد.
* قلیه ماهی
ماهی با سبزی قلیه و تمر هندی روی شعله ملایم پخته و با نان سنگک یا جو تناول گردد.
* میگو
میگو با سبزی جعفری و نعناع و یا هر سبزی دلخواه پخته و با نان سنگک یا جو میل شود.
* آش زرشک
سبزی خورشی به انواع مختلف با گوشت گوسفند و آب زرشک روی شعله ملایم پخته گردد.
* آش شلغم
آش رشته یا شوروا که همراه با شلغم پخته شده باشد. کنار غذا با کاهو و ساقه لطیف کرفس از خود پذیرایی کند.
* آبگوشت بدون چربی
این غذای ایرانی را با نخود و گوشت و لیموی عمانی و پیاز طبخ کند و از لوبیا و سیبزمینی صرفنظر کنید. چربی گوسفند در دیگ نباشد. کنار این غذا سبزی خوردن و پیاز و نان سنگک تناول گردد. هیچ نوع میوه تا 5/ 1 ساعت پس از صرف غذا مصرف نشود.
نخود و با گوشت گوسفند بدون چربی و لیموی عمانی و گوجهفرنگی و بادمجان و کدو و هویج و اگر خواستید در فصل خودش ریواس، کنگر، و سبزی
ص: 77
کوهی مانند والک، تره کوهی به اجزاء غذا اضافه و پخته شود و نیز میتوان یک یا چند تا از سبزیهای کوهی را در کنار غذا بصورت خام تناول نمود. تأکید بر سبزیهای کوهی توجه به نمو این گیاهان در فضای پاک دشت و کوهستان و تأثیر اشعه خورشید بر آن است که توان بدن را در مقابله با سرطانات افزایش میدهد.
توجه به این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که در بوته آزمایش تأثیر برخی از داروهای تر را بر تومورهای بدخیم و انواع بیماریهای صعب العلاج دیدهایم که قویّا برتری محسوسی بر خشک داشته است. البته همه داروها شامل این قانون نمیشوند.
* خورشت گزنه
مقداری گزنه تازه را ریزریز کرده گویی سبزی قورمه را آماده میکنید نعناع، جعفری و گشنیز و هر نوع سبزی که به دلخواه و سلیقه آشپز باشد. گوشت گوسفند بدون چربی، حبوب آن نیز به دلخواه و سلیقه شخصی خانم باشد. همراه با آن نان سنگک یا نان محلی باشد که کمتر سبوس آن گرفته شده باشد. شاید بتوانید یکی دو قاشق پودر سبوس برنج تهیه کرده و با مقداری کته برنج دم کنید.
* قارچ و شش گوسفند
مقداری قارچ را آبپز کنید. به همان مقدار شش گوسفند را با نمک و پیاز و زردچوبه بپزید همه را باهم چرخ کنید، مانند بریانی ولی بدون کباب کردن روی آتش با نان سنگک و سبزی خوردن یا سالاد کاهو با چاشنی آبلیمو میل کنید.
* باقلا
مقداری باقلا را در آب جوش بپزید. اگر با پوست است پوست را جدا کرده و باقلا را با مقدار 2 برابر وزنش شوید خشک چند جوشی بدهید. هنگام طبخ نمک و زردچوبه و پیاز چرخشده آن را فراموش نکنید. خورشت مذکور را با نان سنگک میل کنید. اگر با برنج میخواهید، کته شوید بشرط آنکه مقدار سبزی شوید بسیار زیاد
ص: 78
باشد و حد اقل یک قاشق غذاخوری پودر سبوس برنج به کته اضافه کرده باشید. کته زیره نیز مطلوب است و از لحاظ مزاجی مانند کته شوید سردی و گرمیش با خورشت باقلا متناسب میشود. سالاد کاهو و مقداری سبزی خوردن و امثال آن نیکوست.
* سیراب و شیردان گوسفندی
چربی سیراب را بگیرید ولی پرزهای آن را دور نریزید. با نمک و پیاز و زرد چوبه طبخ کنید. چاشنی آن سرکه، آبغوره یا آبلیموی خانگی باشد. شربت رب انار 5/ 1 ساعت پس از صرف غذا خوب است. با نان سنگک یا نان خانگی همراهیش کنید.
* دلمه سیراب شیردان
سیراب شیردان را با پرز آن امّا بدون چربی نیمپز کنید مواد دلمه همان سبزیهای معروف دلمه باشد همراه با گوشت چرخکرده گوسفند یا هر گوشتی که بطور طبیعی تغذیه شده مانند کبک، بلدرچین، تیهو، گنجشک، کبوتر، بوقلمون، شترمرغ و امثال آن و مقداری لپه برنج. سیراب شیردان را به اندازه بیشتر از کف دست قطعهقطعه نمائید و مواد را در آن گذاشته با نخ طبیعی بدوزید و در دیگ سنگی یا پیرکس طبخ کنید.
* خوراک سیراب شیردان بزرگ
سیراب شیردان را بدون قطعه کردن با پیاز و نمک و زردچوبه نیمپز کنید و درون آن را با موادی که در غذای قبلی با سیراب شیردان گفته شد پر کنید. تفاوت آن چنین است که علاوه بر گوشت چرخکرده تکه گوشتهای گوسفند جوانی را به اندازه گوشت قورمه به مقدار کافی در آن پر کنید و روزنههای سیراب و شیردان و نگاری و هزار لا را با نخ طبیعی بدوزید و روی شعله ملایم در آبی بسیار کم که در آن کمی پیاز و گوجه چرخکرده و مقداری رب گوجه خانگی ریختهاید بگذارید و درب قابلمه را که بیشتر باید سنگی باشد و اگر نبود پیرکس و اگر نبود استیل یا لعابی،
ص: 79
محکم کرده پس از مدتی جوشیدن روی شعله ملایم چند ساعت دم کنید. این غذا برای بیماران مبتلا به انواع کانسرها بسیار مقوی و خونساز است. اگر قابلمه را مانند زمان قدیم سنگی انتخاب کرده و اطراف آن را با گل رس ببندید و لای خاکستر ذغال مخفی کنید و شب تا صبح به آرامی بپزد بسیار لذیذ و مناسب بیمارانی است که در ابتلا به سرطان دچار کمخونی شدهاند. مبتلایان به سوء القنیه و ابتدای شروع سیروز کبد باید همراه با سرکه یا آبلیمو و شربت رب انار میل کنند و در خوردن آن افراط نکنند.
* پاچه گوسفند
چربی آن را بگیرید و با پیاز و نمک و زردچوبه روی شعله ملایم بپزید و روی آن شربت رب انار و آبلیمو مصرف کرده با نان سنگک یا نان خانگی همراهی کنید.
تذکر:
رژیم فوق براساس نیاز بیماران مبتلا به سوء القنیه و مراحل بعدی تا سیروز کبدی تنظیم شده است، بنابراین مصرف شربت سرکه شیره انگور همراه با هر غذا ضروری است. شیره انگور به نسبت 10 به 1 با سرکه انگور خانگی باید مخلوط و به مدت 2 دقیقه بجوشد و در جای خنک نگهداری شود. همراه با هر وعده غذا در یک لیوان آب جوشیده سرد شده چند قاشق غذاخوری آن را رقیق کرده و میل کنید. در صورتی که بیمار مبتلا به قند خون باشد نسبت سرکه مخلوط با شیره انگور را افزایش میدهیم. سرکه انگور خانگی را به نسبت مساوی با شیره انگور قرار دهید به همان ترتیب آماده و با هر وعده غذایی میل کنید.
طریق دیگر برای بیماران دیابتی حذف سرکه شیره و مصرف شربت آبغوره رب انار میباشد. ترکیب آن به این شرح است که هر 3 کیلو آبغوره بدون نمک خانگی با 2 کیلو رب انار خانگی مخلوط و حدود یک دقیقه میجوشانیم. در
ص: 80
جای سرد نگهداری کرده هنگام مصرف مقداری از آن را در یک استکان آب بصورت شربت درآورده مصرف میکنیم.
بههرحال چه آبغوره رب انار، چه سرکه شیره بهتر است همراه با غذا یا پس از آن مصرف گردد. اگر چه این دستور با قانون آبدرمانی طب ایرانی که میگوید مصرف مایعات در اکثر موارد همراه غذا و تا 5/ 1 ساعت بعد از آن ممنوع است منافات دارد اما در این مورد استثناء وجود دارد چون تجربه نشان داده که این شربت هنگام غذا مناسبتر و بهتر جذب میشود.
استثناء دیگر هنگامی است که بیمار دچار سرماخوردگیست در این صورت شیره و سرکه و هر چیزی که با ترشیست باید حذف گردد و بجای آن از شکر قرمز که در یک لیوان آبجوش بصورت شربت درآمده استفاده میشود.