سیروزهای کبدی
اشاره
سیروزهای کبدی یا مستقیما بصورت سرطان در کبد ظاهر شود و یا به هر دلیلی که قبلا ذکر شد، موجب سوء مزاج شدید و تباهی و از بین رفتن بافتهای کبد میشوند. کبد به تدریج قابلیت خود برای هضم مواد غذایی برگرفته از معده را از دست میدهد، تجزیه و جداسازی آب و غذا در کبد مختل میشود، درنتیجه سلولهای بدن گرسنه و تشنه میمانند، درحالیکه شکم بیمار پر از آب شده است. در اغلب موارد یبوستها و تنبلی روده منجر به چند روز و حتی یکی دو هفته کار نکردن شکم میشود و این خود باعث ایجاد نفخ و فشار بر قفسه سینه و اندامهای مجاور میگردد، عطش رو به افزایش دائما بیمار را آزار میدهد و بیمار با احساس داغی که در اثر حبس صفرا و مواد دیگر ایجاد شده، همواره طلب آب یخ میکند. کبد در بیشتر مواقع زیر دست کاملا احساس شده و بتدریج سفت میشود. بر اثر افزایش گاز در شکم و عدم دفع آن پوسته شکم مانند طبلی کشیده و سفت میشود و آب آسیت هم به حجم شکم میافزاید و شکم را چون مشکی پرآب نشان میدهد. نیروی هاضمه بتدریج ضعیف و گاه به سرعت از کار میافتد و تباهی بر کبد کاملا چیره میشود.
نیروی هاضمه یکی از چهار نیروی کلی و مهم و حیاتی بدن انسان در تقسیمبندی طب ایرانی میباشد، این نیروها عبارتند از:
ص: 92
1. نیروی جاذبه
2. نیروی هاضمه
3. نیروی ماسکه
4. نیروی دافعه
بنگرید هنگامی که نیروی هاضمه تباه شد چه بر سر آب و غذایی که وارد بدن میشود میآید و چگونه بدنبال آن 3 نیروی دیگر نیز به تباهی میگرایند.
غذای هضم ناشده با نفوذ در زوایای اعضای دیگر با ایجاد فساد کمکم آنها را ضعیف کرده و درصورتیکه تدبیری توسط بیمار و سیستم پزشکی انجام نپذیرد، ناگزیر بدن را به هلاکت میکشاند. تقلیل غذا و مصرف غذاهای لطیف و یا منع غذا تا زمانی که نیروی هاضمه به حال عادی برگردد ضروری است. کمک به نیروی دافعه و تقویت آن و هدایت نیروی جاذبه برای جذب داروها اقدامی منطقی از سوی طب ایرانی تلقی و بدن را از هلاکت بازمیدارد. نیروی دافعه کلی که در بدن برای مواقع بحران خلق شده با تدابیر پزشک فعال میشود و نیروی دافعه داخلی اعضا نیز در یک مسیر متعادل با داروها و رژیم غذایی و تقویت آن از طریق حمامهای دارویی، شموم، عطوس، نقوع (جوشاندنیها)، سفوف (به داروهای خشک گویند که کوبیده و نرم شود و روی زبان ریخته بلعیده گردد)، نطول و مراهم و ضمادها و غیر و به فریاد بیمار میرسد و بتدریج بیماری را دفع و دشمن حیات دنیوی به عقب رانده میشود.
شناخت بیماری و نحوه عملکرد آن برای درمان اهمیت حیاتی دارد این بیماری خطرناک در طب قدیم استسقاء و در طب جدید سیروز کبدی نام دارد.
استسقاء
اشاره
کلمه استسقاء به معنی طلب آب کردن است. مصداق آن بیماری است که علیرغم مصرف آب و نوشابههای سرد همواره در حال تشنگی است و عطش چنان بر جان بیمار چیره میشود که گویی کبد را در کورهای گذاشته میگدازند. از نظر
ص: 93
طب ایرانی ماده استسقاء سردمزاج است و پس از نفوذ به داخل اندامی که در بحث ما کبد میباشد شده و رشد میکند. سؤالی که در این مرحله مطرح میباشد این است که چرا درحالیکه بیمار از داغی و سوزش و عطش ناله میکند، ماده این بیماری سرد مزاج نامیده شده است؟
پاسخ این است که ماده اصلی بروز استسقا سرد است و ترکیبی از بلغم و سودای رسوبی است که در کار کبد اختلال ایجاد و پس از عبور از مراحل سوء المزاج و سوء القنیه بتدریج به سیروز کبدی میرسد. اگر چه اغلب ماده اصلی بیماری سرد است ولی در طول گذر از مراحل مختلف مبدل به مزاج گرم و حاد میشود.
کبد اندامی است که غذای همه اعضاء و سلولهای بدن را تأمین میکند و زمینه را برای پاکسازی و تقسیم اخلاط آماده مینماید تا خوراک میلیاردها سلول گرسنه تأمین گردد و پس از آن سموم و فضولات بسوی اندامهای دفعی رانده شوند.
هنگامی که ماده سرد بر آن چیره شد، در کار کبد نقصانهایی ایجاد میشود که مواد هضمناشده زیادی در خود کبد و متعاقب آن اندامهای دیگر بدن بر جای میمانند و فساد حاصل از آنها سوخته و گرم و گرمتر شده و سرانجام مشتعل میشود، اشتعالی که سردی حاکم بر کبد را نمیتواند گرم کند چرا که سلولهای کبدی از مدّتها قبل در اثر سردمزاجی شدید و گرفتاری در چمبره ماده سردیبخش از کار افتادهاند و به حالتی از اغما فرومیروند و در این حالت گرمای حاصل از فساد مواد هضمناشده نمیتواند آنها را سرحال آورد چرا که این گرما زهرآگین و هلاککننده است.
سلولهای مرده و نیمهجان قبلا از مسیر بیماریهایی از قبیل یرقان یا هپاتیتها بدون علاج گذشته و در چیرگی سوء القنیه دستوپا زده است و حالا توانی برای از سرگیری حیات ندارند. حضور ماده بلغمی و سوداوی و بلغمی که سودایی شده و یا بلغمی که در ترکیب با سودا سوخته است در فضای داخلی کبد مانع دفع گرمای ناشی از اشتعال و شعلهور شدن اخلاط فاسد میشوند. انسداد در کوچهپسکوچههای داخل کبدی راه را بر عبور همه چیز میبندد. در این حالت با مرگ کبد، اندامهای
ص: 94
دیگر از آب و غذا محروم شده و در آنها نیز نیروهای چهارگانه پس از اندام نیروی هاضمه کبد دچار آسیب جدی شده و به سبب تشنگی و گرسنگی از پای درمیآیند.
تدبیر چیست؟
ابتدا به شناخت انواع استسقاء توجه کنید تا ببینیم راهی برای نجات کبد و سلولهای آن پس از عبور از مرحله سوء القنیه وجود دارد؟ بدیهی است انهدام سلولهای کبدی به تدریج و با نمایش علامتهای متعدد صورت میپذیرد و باید راهی برای بازسازی سلولهای کبدی یافت. یکی از هدایای خالق انسان امکان بازسازی و نوسازی سلولهای نیممرده و خراب کبد و تولد یاختههای جوان است.
این امکان تنها بوسیله اتخاذ تدابیر بسیار قوی و موفق و آزموده میسر میشود. باید راههای دفع سموم را پاکسازی و باز کرد و سلولهای قابل ترمیم را سرحال آورد و با داروها و روشهای مؤثر، کبد را از لوث وجود خلطهای خبیث پاکسازی نمود. اگر کبد در این حالت که با مرگ دست و پنجه نرم میکند سفت و سختتر شود، سلولهای خبیث با سلولهای نیمهجان و لاشههای مرده و ترشحات و اخلاط هضم ناشده به هم میپیوندند و اولین نقطه و هسته تومورال سفت و سخت را ایجاد میکنند.
خلطهای صفراوی با حرارت بسیار و ترشحات ناشی از آن با خلطهای سودایی که از ابتدا منشأ آن مواد سودایی جداشده از غذاها بوده و بلغمی که در اثر حرارت یا به بخار تبدیل شده و بصورت ابرهای بلغمی در تبادل حرارتی بین کبد و اندامهای مجاور اختلال ایجاد میکند و یا در اثر حرارت رطوبتش بخار شده و جرمش رسوب کرده است همه باهم ترکیب شده و سودای سوختهای بوجود میآورد که عرصه را بر سلولهای سالم و اخلاط غذایی تنگ میکنند. اگر صفرا در حاکمیت خود بیشتر شود گرمای کبد بالا رفته و عطش بیمار را آزار خواهد داد. بیمار آب طلب میکند و از شدت گرما آب سرد و یخ را میبلعد. آب وارد معده میشود ولی کمتر میتواند از گلوگاههایی که کبد بهواسطه آن آب را بسوی اندامهای دیگر میراند عبور کند. اگر
ص: 95
سودا بر صفرا چیره شود رسوبهای آن بر انسدادهای مجاری و آوندهای کبد میافزایند و در آن محیط بسته تنگ و پرانسداد سردی حاکم و کبد به تدریج سفت و سخت میگردد که با لمس دست از روی پوست احساس میگردد. این بدترین حالت رویآور بر کبد به حساب میآید. سفت و سخت شدن بخشی از کبد از مجموعهای بیشمار از سلولهای سرطانی آکنده است، آنقدر سرد که دیگر قادر به تولید حرارت نیست، بخشهای دیگر کبد که هنوز سخت نشدهاند کماکان گرما تولید میکنند که گفتم این گرما در چتری ابر مانند گرفتار میشوند که مانع صعود به بالا میشود اما این بخشها نیز به تدریج سرد شده و به سختی و سفتی میرسند و دستوپای خرچنگ را تحکیم میکنند. این فرایند باعث میشود اندامهای بدن گرسنه و تشنه بمانند، کبد سفت و سخت مانع عبور مواد غذایی به سوی آوندهای خونرسان میشود. رنگ بیمار پریده و کدر میشود. اگر راهی هم برای عبور غذا به اندامهای دیگر بدن باشد خلطهای هضمشده و آب و غذای سالمی برای عبور به اندامهای گرسنه وجود ندارد اگر هم باشد محدود و با هضم ناقص و تا حدود زیادی زهرآگین است، تشنگی نسوج و بافتهای بیمار را لاغر و پژمرده میکند درحالیکه مایعات در شکم جمع شده و پوست شکم بتدریج آنچنان کشیده میشود که گویی مشکی پرآب به جای شکم بیمار قرار گرفته است. مواد نفاخ و گازساز همراه با آب شکم را بزرگ و بزرگتر میکند. اگر نفخ کمتر و مایع در درون معده و شکم زیادتر باشد شکم به مشک پر میماند که با حرکت دادن آن صدای حرکت آب بگوش میرسد. مواد مذکور که آب و باد ناشی از اخلاط خبیث میباشد به پرده دیافراگم فشار وارد کرده و نفس بیمار را در سینه حبس میکنند و به تدریج تحت فشارهای مضاعف به اندامهای دیگر مانند ران پا و سپس به ساق پا رانده میشوند، بیضهها چنانچه بیمار مذکر باشد و نیز آلت تناسلی متورم و بزرگ میشوند. فشار حاصل قفسه سینه، ریه و جمجمه را نیز بینصیب نمیگذارد و آژیر مرگ بتدریج در اثر فشار بر قلب و مغز به
ص: 96
صدا درمیآید و بیمار با تشنگی و عطش شدید درحالیکه شکمش پر از آب و باد است و در اثر کمخونی و ضعف شدید دار فانی را وداع میگوید.
از توضیحاتی که ذکر شد میتوان تقسیمبندی طب ایرانی را در مورد انواع استسقاها درک کرد. اگر رطوبت و آب در حالات بحران کبد و وخامت اوضاع آن زیاد باشد استسقاء را ذقی مینامند. و اگر باد و گاز بر احوال وخیم کبد افزونتر از آب و مایعات خلطی باشد شکم بصورت طبل درمیآید و به آن استسقای طبلی گویند. هرچه فزونی باد بیشتر از آب باشد امکان بهبودی میسر و راحتتر خواهد بود.
استسقای سومی چیست؟ سومی استسقای لحمی است.
استسقای لحمی زمانی صورت میگیرد که کبد علیرغم وخامت اوضاع خود قادر خواهد بود که بطور نسبی اخلاط نیمهضم را بتدریج در همه اندامهای بدن منتشر کند و از حاصل آن بتواند بطور نسبی مقداری آب و غذا برای اندامهای دیگر مهیا سازد و خود نیز از آن بهره ببرد. وجود مواد نیمهضم در بافتهای بدن ورم و گاز تولید و اندامان بدن به رنگ سفید مایل به زرد بدرنگ میماند که جریان خون کمتر در آن به چشم میخورد.
قبل از آنکه علامات و نشانههای بیشتری از هریک از استسقاهای ذقی، طبلی و لحمی را برشمارم علامتهای مشترک میان هر 3 نوع استسقاء را ذکر میکنم:
رنگ صورت حالتی است بدرنگ و زشت که خوشایند نیست و بیمار خسته و ناتوان نشان داده میشود، پاها ورم میکند و خون با گردش در عروق پا تورم توأم با هیجان و بدرنگی دارد و رنگ پشت دستها نیز همینطور همراه با بادکردگی کاملا غیر عادی است، اشتهای به غذا کم است و نفس کامل نیست و هرازگاهی تنگی در نفس نمایان میشود. بیمار زود خسته میشود و نیروهای خود را از دست میدهد.
اشتهای بیماران استسقایی بسیار کم میشود و به حد اقل ممکن میرسد. مزه دهان تلخ و اگر تلخ نباشد بدمزگی آن از تلخی بدتر است. رنگ ادرار تیره است زرد تیرهای که آن به آن کدورت بیشتر مییابد و علت آن قلّت خون است. آنقدر زردرنگی
ص: 97
ادرار شدید میشود که قرمز میشود و شاید طبیب تصور کند که ماده استسقایی حاکم بر کبد از حرارت زیاد کبد و یا اندامهای دیگر مانند کلیه است. شیخ الرئیس میفرماید که طبیب نباید این قرمزی رنگ ادرار را که به خون میماند بهمعنای حرارت بیماری استسقاء بداند و بگوید پس استسقاء از حرارت است. بهنظر حقیر، شیخ الرئیس به آن علت که ماده استسقاء را سرد تصور میکند قرمزی ادرار را از حرارت نمیداند. دور از ذهن است که شیخ علیه الرحمه به این مسئله توجه نکرده که بههرحال اگر چه ماده استسقاء از سردی است اما در فرایند پیچیدهای که ببار میآورد، گرما را بر کبد حاکم میسازد، حد اقل این مورد در استسقای ذقی بسیار محسوس است، اگر غیر از این است پس چگونه است که بیمار همواره احساس داغی و عطش میکند و بیمار نه تنها طلب آب میکند و بهرهای از آب خوردن نمیبرد بلکه طلب آب یخ از گرمای کبد است. بنابراین سرخی رنگ ادرار میتواند از گرمی کبد باشد نه از کلیهها و نه جای دیگر! مگر آنکه مسئله دیگری در میان باشد که سرخی رنگ ادرار از آن متأثر شده است.
البته وقتی کبد به انتهای زندگی خود میرسد بدیهی است که سرد و سخت میشود و مرگ بیمار حتمی است ولی تا زمانی که بیمار احساس عطش میکند معنی آن این است که کبد هنوز در مقابل بیماری مقاومت میکند و الا کبد سرد و بیجان شده که دیگر آب نمیخواهد بلکه عنصر خاک بر آن غلبه کرده و سرد شده و بدنبال آن همه بدن سرد میشود و به اصل خود که از آن خلقت شده یعنی خاک باز میگردد. باید توجه نمود که سردی یا بلغم زمانی که بر عضوی از بدن چیره شد و از حالت طبیعی خارج شد و راه دفع نیافت بههرحال در اثر فعل و انفعالات حیاتی عضو و ایجاد گرما، به بخار تبدیل میگردد و این بخار بیشتر به سوی سطح و پوسته خارجی عضو رانده شده و مانند ابر میشود و در آنجا همان فرایند تبدیل بخار به آب صورت میگیرد و مانند باران دوباره بر عضو و قسمتهای داخلی آن میبارد و باز هم چون راه دفع بسته است بخار میشود و این جریان بدلیل آنکه تکرار میشود، مانند همان
ص: 98
است که در بیماران مبتلا به تومور مغزی رخ میدهد و گرمای گلخانهای ایجاد میکند و گرما را بر عضو حاکم مینماید. ببینید در مناطق استوایی بارش باران چگونه هوای داغ و مرطوب ایجاد میکند که حتی هر انسان ناتوان از سرما را تشویق میکند که تن را از لباس خالی کند و زیر قطرههای باران گرم حمام کند. همین حالت در همه انسدادهای بلغمی ایجاد میشود و اکثر طبیبان به دلیل اینکه ماده اصلی بیماری را از سردی میدانستند از تجویز داروهای سردمزاج خودداری میکردند که این کار بنظر حقیر صحیح نیست چرا که گرمای حبسشده و مرطوب بالاخره مزاج گرم را بر عضو مربوط حاکم کرده است و فعلا چارهای نیست جز اینکه عضو بیمار و یا اگر سراسر تن و کالبد بیمار به گرمی کشیده شده، تن را به تبرید و سردی بکشانیم. البته به مناسبتی باید گاه داروهای گرم هم به بیمار بدهیم و آن زمانی است که ماده سرد استسقاء مانع هضم غذا در معده شود. پس به مناسبتی گرمی و به مناسبتی سردی در تجویزات داروئی و غذائی باید در نظر گرفته شود. اما وقتی کبد داغ شده و بیمار از عطش میسوزد سردی بخشیدن اجتنابناپذیر است، تنها وجه اختلاف در این حالت آن است که سردیبخشی و تبرید بر عضو استسقازده باید در حالت شناوری و در ترکیبی سیال و روان باشد نه آنکه داروها و غذاهای سرد قابض و یا کند کننده نیروی هاضمه و حرارت غریزی و تخدیرکننده به بیمار بدهیم که این اشتباهات مهلک در تجویزات برخی پزشکان قدیم البته اقل پزشکان سنتی و اکثر پزشکان جدید کرارا انجام میشود و نتیجهای جز مرگ بیمار نخواهد داشت.
شیخ علیه الرحمه در جای دیگر میفرماید:
بدترین نوع استسقاء در کسانی رخ میدهد که دارای مزاج خشک باشند و لاغری و خشکی مفرط بر آنان حاکم بوده باشد و سپس دچار استسقاء میشوند من عرض میکنم که این مسئله که بغرنجترین استسقاء آن است که بیمار از قبل دارای مزاج خشک بوده باشد و حالا دچار استسقاء نیز بگردد، در همه موارد صحیح نیست چرا که در تجربیات گوناگون دیدهام که صاحبان مزاج خشکی که بدلیل عادت کردن
ص: 99
بدن به کمآبی بسیار مقاوم و محکم بار آمدهاند در مقابل استسقاء نیز پرقدرت ظاهر میشوند و به طبیب فرصت میدهند که با درمانهای مناسب به دادش برسند. بنابراین این فرمایش شیخ علیه الرحمه تنها در افرادی صادق است که دارای مزاج خشک بوده باشند اما محکم و مقاوم نیستند و این غلبه خشکی و کمآبی و لاغری بدن در اثر سوء مزاج خشک و درنتیجه ضعف بدن ایجاد شده باشد. بدیهی است که این افراد به سرعت ضعیف و کمخون شده و حالت قبض و یبوست توأم با ضعف بیمار را به سرعت ناتوان کرده و میکشد. شیخ عزیز ما ایرانیها در جائی دیگر نیز اظهاراتی فرمودهاند که شاید نقد آن فرمایشات نیز بتواند کمکی به درمان بیماران استسقایی کنند. میفرمایند: اسهال برای این بیماران میتواند خطراتی داشته باشد. من عرض میکنم درست است که اسهال میتواند خطراتی برای بیمار در بر داشته باشد، اما آیا راهی قویتر و مطمئنتر از رودهها برای دفع اخلاط و آبهای بد گوهر و خبیث هست؟ نمیشود که همه آلودگیها را از طریق مثلا دفع ادرار از کلیهها خارج نمود.
بسیاری از مبتلایان به آسیت معده در استسقای ذقی با تجویز برخی پزشکان داروهای شیمیائی ادرارآور قوی میخورند و میبینی که به سرعت آب شکم تخلیه شده و ظاهرا بیمار رو به بهبودی میرود. شکم از آب تهی میشود و بیمار بهتر نفس میکشد اما این خوشحالی دیری نخواهد پائید که به بحرانی سختتر بیانجامد. دوباره آب در شکم جمع شده و کلیهها اینبار بدلیل آنکه تحت فشار داروها و قرصهای شیمیائی ادرارآور قوی به سختی از آنها کار کشیده شده است ناتوان میشوند و مشکلی بر مشکلات بیمار افزوده میشود.
بهترین راه در این حالت این است که همزمان داروهای نرمکننده کبد و نوشداروهای تصفیهکننده مایعات خبیث کبد و سایر داروهای ضد سرطان کبد دست بکار شده و مقادیر زیادی از سلولهای بدخیم و سموم و اخلاط بدگوهر را هم از طریق کلیهها و هم از طریق اسهال دادن به بیمار از کبد خارج کنند. از نقد نظریات شیخ علیه الرحمه بگذریم و بهترین هدیه و فاتحه ما برای ایشان این باشد که قول
ص: 100
بدهیم نظریات ایشان را در صحنه عمل پیاده کنیم نه اینکه هزاره وفات ایشان را با شکوه و عظمت برگزار کنیم اما در عمل با پیشرفت طب ایرانی مخالفت کنیم.
بارزترین نکته در کار ما این است که ما هرگز خشتهای زیرساختهای علوم طبی مانده از سدهها و هزارههای پیش را خراب نکردیم، بلکه بر خشتهای قبلی خشتی افزودیم و ساختمان و بنای طب را بالا و بالاتر و بالندهتر افراشتیم تا بعد از ما چه کنند؟ حتّی اگر سیروز کبدی در زمان شیخ درمان نداشته و درمان آن بسیار مشکل بوده است اکنون میگوئیم درمان دارد و علاج میشود، ولی بیشترین مشکل ما عدم اطلاع مردم و همینطور پزشکان آکادمیک از امکان درمان و نحوه درمان است. بهمین دلیل بیماران پس از مدتی سرگردانی و درمانهای غلط طب غربی، با اوضاعی وخیمتر به سیستمهای گیاهی مراجعه میکنند، زمانی که دیگر سایه مرگ را در چند قدمی میبینند و چهرههای علمی کسانی که بیمار را تحت درمان داشتند کمرنگ و کیش و مات میشود.
علائم دیگر مبتلایان به سیروزهای کبدی (استسقاء) یبوست شدید و قبض دستگاه گوارش و همینطور تنبلی رودههاست. هر نوع نظریه مبتنی بر مضر بودن ایجاد اسهال در بیماران سیروز کبدی مردود میباشد بلکه ایجاد اسهال لازم و واجب است، مگر این نیست که آب و باد حاصله از سیروزهای کبدی بسیار خبیث و آزاردهنده است بنابراین خروج این مواد خبیث از اهمیت زیادی برخوردار است. گرچه در بعضی موارد چارهای جز کشیدن مایعات با آمپول نیست امّا من عرض میکنم اگر بتوانیم با سیستم صحیح و تنظیم مزاج فعلی بیمار کاری کنیم که مواد اضافی و مایعات مانده در شکم از طریق طبیعی وارد رودهها شده و خارج گردد امید به بهبودی استسقاء (سیروز کبدی) بسیار افزایش مییابد.
راههای دیگری نیز که باید مورد توجه قرار گیرد این است که از راههای گوناگون به هر نحوی حتی اگر کم و ناچیز باشد باید سموم و گازها را از اطراف کبد پراکنده کنیم. حتی اگر مقدار ناچیزی از سموم از طریق تعریق از پوست خارج
ص: 101
شود نسبت به اینکه هیچ اقدامی برای پاکسازی بیمار انجام ندهیم بهتر است، هنگامی که اخلاط و آبهای بیمصرف راه خروج نیابند به هرجا که روزنهای باشد سرازیر میشوند، به بافتهای پا اگر بریزند پاها ورم میکند، وقتی به بیضهها میریزند آنها را پر از آب میکنند.
در برخی از این بیماران هرجا را سوراخ کنیم حتی پهلوها و شکم را میبینیم که آب همراه با مقدار کمی خونابه خارج میشود. این آبها و اخلاط سرگردان هر قدر دارای ماده خبیثتری باشند خطرناکترند. اولین اثر مصرف داروهای گیاهی و روشهای تغذیهای طب ایرانی تسهیل مسیرها برای دفع این اخلاط میباشد. برخی از پزشکان که میدانند آب خوردن برای بیمار سودی ندارد بیمار را از مصرف آب منع میکنند ولی در این رابطه افراط میورزند و به مریض توصیه میکنند که غذای سفت مانند کباب و امثال آن بخورند، با این توجیه که بدن پر از آب را باید با مواد سفت آکند. در این مورد برخی از بیماران مؤسسه به ما اعتراض میکردند که دکتر دیگری گفته چرا اینقدر جوشانده و مواد آبکی به مریض میدهید و چرا توصیه به خوردن سوپ مینمائید؟
در جواب عرض میکنم اگر ما جوشانده و مایعات به بیمار میدهیم در حالیست که از طرف دیگر راه خروج مایعات اضافی را با مسهلات و مدرّات مناسب میگشاییم. این داروها و مایعات به دلیل آنکه گشاینده انسدادها هستند مورد توجه ما واقع شده و تجویزشان میکنیم. این کار قابل مقایسه با تجویز غذای سفت نیست، بیماری که دچار سیروز شده غذای ساده را هم نمیتواند هضم کند پس چگونه خواهد توانست غذاهای سفت و کباب را هضم کند. من به بیماران توصیه کردهام در صورت عطش طاقتفرسا تنها مجاز به مصرف عرق بادیان و عرق کاسنی و آب انار هستند و لاغیر آنهم در شرایطی که داروهای جوشانده ضدّ سیروز کبدی مصرف میشود و گدارهای خروج مایعات و اخلاط کثیف در حال باز شدن باشد، در
ص: 102
این صورت ظرف مدت کوتاهی آبهای اضافی به شدت کاهش مییابد. این پروسه درمانی را در بخش علاج سیروز کبدی انشاءا ... توضیح خواهم داد.
استسقای ذقی از نظر من بدترین نوع استسقاست گاه اتفاق افتاده که بیماری مبتلا به سیروز را زمانی نزد این حقیر آوردهاند که بیمار روزهای پایانی عمر خود را میگذرانده است ناچار تلاشهای درمانی تنها توانسته استسقای ذقی را به استسقای طبلی تبدیل کند. در این حالت بیمار زنده مانده اما همیشه با شکمی پر از گاز و باد روبرو بوده است. اگر استسقای ذقی همراه با خارش شدید بدن و سوزش بینی باشد درمان بسیار مشکل خواهد بود. این بیماران نیاز به بستری شدن در یک درمانگاه طب ایرانی دارند تا تحت مراقبتهای ویژه قرار گیرند. در چنین شرایطی حتی با کمک اطرافیان بیمار نمیتوانند خود نسخههای پیچیده را در خانه انجام دهند، ریزهکاریهای زیادی در این مرحله درمان لازم است که تنها نظارت و مدیریت مستقیم پزشک را طلب میکند.
نشانیهای ویژه هریک از استسقاهای کبدی را در این فرصت برمیشمارم، سپس به نحوه درمان هریک ان شاء ا ... خواهم پرداخت.
نشانیهای استسقای ذقی «خیگی»
شکم برآمده و احساس سنگینی شدید میدهد، شکم را اگر تکان بدهید، صدای حرکت آب از سویی به سوی دیگر شنیده میشود، فشار با دست روی شکم بیمار همان احساس فشار بر خیگی که پر از آب است را میدهد. نفس بیمار تنگ است و کامل برنمیآید. نبض بیمار کوچک و پیاپی میزند و تا حدودی سست است.
ص: 103
نشانیهای استسقای لحمی «گوشتی»
تمام بدن بیمار حالت آماس دارد، مانند جسم کسی که تازه مرده و هنوز ورم سر تا پای او نخوابیده است. اکثر جاهای بدن را اگر با انگشت فشار دهی در آن فرو میرود. ورم و بادکردگی آن مانند استسقای ذقی و طبلی نیست.
معده در این بیماران بد کار میکند و رنگ مدفوع گرایش به سپیدی دارد. در این نوع استسقا هضم غذا در آوندها و تمام نسوج بدن ناقص و تباه است. به صاحب این بیماری که بنگری گویی مردهای است که حرکت میکند ولی پوست و گوشتش مانند مرده اما سپیده است، نبض بیمار استسقای گوشتی پهن و نرم میزند. تباهی هضم در این نوع استسقاء فساد در مرحله سوم هضم است. ماده غذایی در دو مرحله قبل ناقص بود و در مرحله سوم ناپخته و کال همراه با بلغم کثیف و آلوده که از ناهضمیهای مکرر قبل فاسد شده، باعث ایجاد ماده سرطانی شده که مسلم است خون حاصل از آن بسیار بد گوهر است. این خونهای بدگوهر و مسموم بخاطر آنکه سه نیروی هاضمه ضعیف بوده اما نیروی جاذبه و کشنده غذا به قوت خود باقی است رخ میدهد.
نشانیهای استسقای طبلی
ناف بیمار برجسته و گرایش به بیرون آمدن دارد. احساس کشیدی در شکم این بیماران آنچنان میباشد که گویی پوست است که به شدت روی طبل کشیده و محکم شده است و کوبیدن دست بر شکم صدای طبل میدهد هرچه باد از معده به سمت بالا و از روده به سمت پائین دفع شود، احساس راحتی به بیمار میدهد. آروغ در این بیماران زیاد است و بیمار را راحتتر میکند. نبض آنان درازتر از نبض سایر بیماران استسقایی میزند. هیجان و برانگیختگی پاها در استسقای طبلی نیست و انگشت در بدن فرونمیرود.
ص: 104
در هر سه نوع استسقاء پزشک هرگز نباید از حالات معده غافل شود. در سطور بعد که علاج این بیماری را توضیح خواهم داد به چگونگی توجّه به حالات معده ان شاء ا ... خواهم پرداخت. مبحث مورد بحث ما در این کتاب توجه به استسقای ذقی یا خیگی است که ارتباط مستقیم با ایجاد سیروز کبدی دارد. در استسقای طبلی و استسقای لحمی گرچه نقش اساسی دارد، اما در صورتی که امکان تبدیل به استسقای ذقی وجود داشته باشد آنگاه وارد مبحث سوء القنیه و سپس سیروز میشود که شامل بحث همین کتاب است.
بهداشت و پیشگیری از بروز سرطان کبد
یادگیری علل ابتلا به سرطان کبد و راههای پیشگیری از مهمترین موضوعات مربوط به سالم نگاه داشتن کبد است که بسیاری از مردم از آن غافلند. در طب اسلامی و ایرانی در این مورد تأکید فراوان شده است که در این گفتار به اهمّ مسائل بهداشت کبد اشاره میکنم:
- نوشیدن آب سرد و آب یخ یکی از عادات بسیار متداول بهخصوص در فصل تابستان است. کبد در گرمترین جای بدن قرار گرفته و خود عضوی است که گرمای اندامهای دیگر را نیز تأمین میکند. بخش مقعّر کبد که همواره بر معده تکیه دارد ناگهان با هجوم صفر درجه آب یخ مواجه میشود، مسلم و بدیهی است تکرار این عمل میتواند آسیب جدی به کبد وارد سازد. در احادیث طب اسلامی خوردن یکباره آب معمولی نیز مکروه شمرده شده است تا چه رسد به اینکه نوشیدنی یخ باشد. شاید یکی از علل سرطانزایی نوشابههای گازدار علاوه بر مواد شیمیایی موجود در آن سرد و یخ بودن آن است. کسانی که عادت به نوشیدن نوشابههای گازدار دارند با چند خطر عمده روبرو هستند. یکی سرطان دهانه معده و سرطان بخش مقعّر کبد که تقریبا به معده چسبیده است، دوم بیماری بواسیر و شقاق، سوم بیماری دیابت.
- نوشیدن آب سرد در حمام و یا درست هنگام خارج شدن از حمام.
ص: 105
- نوشیدن آب سرد پس از یک ورزش سنگین یا کار طاقتفرسا که فرد را بسیار خسته و تشنه کرده است.
- مصرف آب و مایعات به افراط تحت هر عنوانی از جمله آبدرمانی که متأسفانه این روزها توسط برخی از متخصصین فن تغذیه نیز مطرح گردیده است.
برخی از روشهای آبدرمانی بویژه مواردی که مصرف آب زیادی را در طول روز پیشنهاد میکنند از آن جملهاند.
- بیدلیل نیست کراهت مصرف آب، بخصوص آب سرد و یخ پس از نزدیکی و جماع.
- آب خوردن در فاصله حدود نیم ساعت قبل از غذا تا 5/ 1 الی 2 ساعت بعد از صرف غذا.
- خونگیری بیش از حدّ چه حجامت باشد یا فصد یا زالو و بویژه خون دادن به افراط از ساعد دست که این روزها معمول است.
- علاج نکردن بیماریهایی مانند فیبروم رحم همراه با خونریزی مفرط و یا خونریزی بواسیر که در حجم زیاد و شفاف باشد.
چه کنیم تا به سمت بیماریهای کبدی از جمله سیروز کبدی نرویم؟
اولین اقدام که مهمتر از هر اقدامی است تعدیل و تنظیم و پاکسازی اخلاط چهارگانه است. هرگاه مزاجهای اربعه صفرا، سودا، بلغم و خون در حد تعادل باشد هیچگاه زمینه تباهی کبد بوجود نمیآید. چنانچه یکی از اخلاط از حال تعادل خارج شد، اخلاط غیر طبیعی بر کبد حاکم میشود و زمینه بیماریها و ناخوشیهای کبد را فراهم میسازد. به همین دلیل است که همواره در طب ایرانی اسلامی پاکسازی معده و کبد مورد توجه جدی قرار گرفته است. برنامه پاکسازی که همان تنظیم اخلاط اربعه است، میتواند مستقیما از خود کبد آغاز شود و یا ممکن است اندامهای دیگر دچار افزایش اخلاط غیر طبیعی شده باشند و تباهی آنها باعث تباهی کبد شود. این مبحث یعنی بیماریهای اشتراکی کبد و اعضاء دیگر از آن جهت حائز اهمیت است که
ص: 106
منشاء سرایت یا باصطلاح متاستاز بیماری در شیوه درمان بسیار تأثیرگذار است. اگر کبد در این حالت مورد درمان قرار گیرد و منشأ بیماری در عضو دیگری باشد اگر چه بیماری رو به بهبودی میرود اما دوباره تحت تأثیر منشأ دیگر دچار مخاطره خواهد شد و بیمار از بیماری سرطان نخواهد رهید. بیماریهای اشتراکی اندامهای دیگر با کبد عبارتند از:
بیماری اشتراکی با طحال
اخلاط سوداوی در طحال به فعل و انفعالات خاصی دچار میشود. ممکن است ماده سوداوی به شکل مطلوب در طحال مورد تجزیه و تحلیل قرار نگیرد، ماده سوداوی از طحال سر زده و معده یا کبد را آلوده ساخته و مورد آزار قرار دهد. ممکن است سلولهای سرطانی در طحال حکومتی تشکیل بدهند و از آنجا به اندامهای دیگر مانند کبد دستاندازی کنند. از آنجا که قصد دارم سرطان اعضای دیگر را جداگانه مورد بررسی قرار دهم، تفسیر و تحلیل و علاج آن را به کتاب کوچکتری به همین نام حواله میکنم، در اینجا تنها به این نکته بسنده میکنم که با این دید، اگر منشأ سرطان کبد را از طحال یافتیم، ناگزیر درمان طحال را هدف اول و کبد را هدف دوم قرار میدهیم و یا شاید هر دو را باهم علاج میکنیم، شاید راه خروج اخلاط سرطانی و بدگوهر را از طحال به جائی دیگر منتقل کنیم و به علاج کبد بپردازیم و گزینه دیگر اینکه اگر دیدیم طحال دیگر قابل بازسازی نیست، آن را به کلی از بدن جدا کنیم تا بتوانیم با خیال راحت کبد را درمان کنیم.
بیماری اشتراکی با معده
اشاره
کسانی که مرتب از نوشابههای گازدار استفاده میکنند و افرادی که بیش از حد از غذاهای غلیظ و سرخکرده استفاده میکنند و کسانی که به هر دلیلی معدهشان در معرض غذاهای شیمیائی است، مصرف روغن مایع، سیبزمینی سرخکرده و یا افراط در مصرف سیبزمینی و غذاهای امروزی که حاوی مواد نگهدارندهاند از جمله:
ص: 107
کنسروها، آبمیوههای بستهبندی و بخصوص مصرف نوشابههای گازدار که مولّد سرطان دهانه معده است، معده را به سرطان دچار ساخته و از عوارض آن کبد آسیب بیند دچار سرطان و استسقاء شود. در این صورت نیز چارهای جز درمان معده و جلوگیری از آزار آن به کبد نخواهیم داشت. این مناسبت را هم با دقت دنبال خواهیم کرد. توضیحات مفصلی در کتاب پیک شفا تحت عنوان بیماریهای دستگاه گوارش در زمینه سوءمزاجهای معده داشتهام. اجالتا با اشاراتی کوتاه توجه خوانندگان گرامی این سطور را به ارتباط ناراحتیهای معده با کبد و سیروز کبدی جلب میکنم.
معده دچار سوءمزاجی است که روی زبان بیمار خلط بلغم زیرنشین و صفرای رونشین را نشان میدهد و نشانههای عفونت و میکروب هلیکوباکتر در آن هویدا است با علامات نفخ شکم، قراقر، حالت تهوع صبحگاهی و دلهره و اضطراب و کمخونی ناشی از آن. در عین حال استسقا (سیروز کبدی) در حال شکل گرفتن است و آزمایشها ویروس هپاتیتC را تأیید کرده است. هنوز تشنگی بر بیمار چیره نشده ولی مقداری آب آسیت در حال جمع شدن در معده است. تنظیم داروهای سوء القنیه و یا شروع سیروز کبدی در این صورت چگونه است؟
توجه کنید مزاج معده بیشتر با خلط بلغم درگیر و کبد با داغ شدن و عطش.
این نوع هپاتیت دارای ماهیت گرم است و از این لحاظ با هپاتیتA که معمولا با بلغم بهعنوان خلط اول و صفرا بهعنوان خلط دوم عجین است تفاوت فاحش دارد. دو خلط متضاد در مقابل پزشک قرار گرفته است و تصمیم پزشک بسیار حساس میباشد.
اگر به مناسبت کبد داروی سردمزاج بدهد معده دچار آسیب جدی میشود چرا که داروی سرد معدهای را که دارای سوء مزاج سرد است بدتر میکند و اگر به مناسبت معده داروی گرممزاج بدهد کبد را که دچار بیماری گرممزاج شده بدتر میکند. چه باید کرد؟
در اینجا باید به مناسبت معده به خاطر سردی حاکم بر آن داروهای گرم بدهد و به مناسبت کبد داروی سرد. دو نوع دارو در این حالت تجویز میشود، یکی
ص: 108
آنکه یک روز داروی گرم و یک روز داروی سرد، دوم آنکه هر روز دارویی بدهد که مشترک بین گرمی و سردی کبد و معده باشد. البته باید اولویت بیشتر را در چینش داروها از آن جهت که بیماری هپاتیتC گرم است به داروها و غذاهای سردمزاج بدهد. به این شکل که دارو بطور نسبی کمی گرممزاجتر باشد تا معده که دچار بیماری سرد است با هجوم یکباره گرمی آسیب نبیند و در کنار این دارو مسهل و دیگر داروها و رژیم غذایی را بهگونهای تنظیم نماید که سردی تنها کمی بیشتر از گرمی باشد. اگر یک روز داروی گرم بدهد و یک روز داروی سرد آن هم باید به همین وجه باشد که مقدار کمی گرمی بیشتر از سردی باشد یعنی جمع بین میزان سردی و گرمی بهتدریج به برتری سردی در معده و کبد بیمار بیانجامد. چینش داروها به نظر من باید به این ترتیب باشد است:
بزوری گرم یک روز در میان
رازیانه، تخم کرفس، تخم کاسنی، زیره سبز، تخم شوید، گل سرخ، افسنتین
از هرکدام 25 گرم تهیه کنید.
مسهل عام را که در بخشهای قبلی ذکر کردیم و اجزاء آن 6 تاست با فرمول بالا که بزوری گرم است مخلوط و طبق دستور همه جوشاندهها (نقوعات) ابتدا با هاون برقی نیمکوب کرده، بعد از ظهرها 1 الی 2 بار هربار یک قاشق غذاخوری آن را با 2 لیوان آب میجوشانید تا یک لیوان باقی بماند. آنگاه اگر بیمار قند خون نداشته باشد با شکر شیرین کرده تناول کند، باید روزانه 3 تا 4 بار اجابت مزاج انجام گیرد. یک روز به مناسبت سردی بزوری گرم و یک روز به مناسبت گرمی بزوری سرد میدهیم.
بزوری سرد یک روز در میان
تخم خیار، تخم کاسنی، تخم خربزه، تخم گشنیز، تخم خرفه، تخم کاهو، تخم تره از هرکدام 25 گرم.
ص: 109
یک روز در میان با مسهل عام مانند بزوری گرم مخلوط و دستور جوشانده را اجرا و صبح ناشتا بیمار تناول کند. به این ترتیب به تدریج سردی بر گرمی غلبه خواهد کرد.
توجه کنید سنا در مسهل عام نقش اسهالدهنده اصلی و تأثیرگذار را بازی میکند و بسیاری از سناهای موجود در بازار دارای کیفیت لازم نیستند بنابراین سناء موجود چنانچه ایجاد اسهال مناسب تا 3 الی 4 بار در روز نکند تا میزان 150 گرم در نسخه فوق قابل افزایش است. تعداد دفعات مصرف نیز براساس همان 3 تا 4 بار در روز که باید اسهال بدهد قابل افزایش است. چرا که اگر اسهال ایجاد نشود نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد. ضمنا عکس العمل افراد در واکنش به داروهای مسهل متفاوت است. برخی با کمترین مقدار مصرف مسهل دچار اسهال میشوند و برخی بر عکس چند بار باید مسهل را تکرار کنند تا مقصود حاصل گردد. نکته دیگر در هنگام مصرف مسهلها عوارض موقتی است که در بعضی افراد ایجاد میگردد از قبیل دل پیچه، حالت تهوع، نفخ و درد در ناحیه شکم. این عوارض گرچه موقتی است و ظرف روزهای اول بهتدریج از میان خواهد رفت اما میتوان با مصرف مصلحات آن را از میان برداشت. مثالی در این مورد علت عوارض مذکور را روشن میکند. یک حوض آب را در نظر بگیرید دارای آبی ظاهرا زلال است حال اگر آب آن را به هم بزنید لجنهای ته حوض به سطح آمده و آب زلال کاملا آلوده میشود. تأثیر مسهل در بدن ما نیز به همین شکل است. روزهای اول با بر هم خوردن اخلاط چسبیده به دیواره معده و روده مصرفکننده دچار عوارض مذکور میشود که اگر چند روز تحمل کند با دفع آلودگیها به حالت عادی بازمیگردد. نکته دیگر آن است که افرادی که دچار یبوستهای مزمن بوده و یا مزاج معده و روده آنان دچار خشکی بیش از حد بوده است، با مصرف مسهل به دلیل سفتی قولون و رکتوم در انتهای روده بزرگ نزدیک مقعد املاح متلاطم شده از تأثیر مسهل راهی برای خروج نمییابند لذا باید روز اول و دومی که مسهل مصرف میشود با استفاده از شیاف مسهل و یا داروی
ص: 110
حقنه لیّن که از طریق مقعد استعمال میشود راه را برای عبور ماده اسهال باز کنند تا روزهای بعد با خوردن مسهل دیگر مشکلی پیش نیاید. نرم کردن رودههای خشک نیز به رفع دلپیچه و نفخ شدید هنگام مصرف مسهل کمک میکند. به موارد زیر توجه فرمائید:
5 عدد انجیر خشک را با 10 عدد آلوی بخارا هر شب در یک پیاله آب خیس کنید و روز بعد بیمار تناول کند. یا اینکه همین تعداد را با مقداری آب چند دقیقه بجوشانید تا پخته و نرم گردد. اگر سردتر میخواهید هربار از هلو و زردآلو و آلوبخارای خشکشده هرکدام 5 عدد باهم در یک پیاله آب خیس کرده و روز بعد تناول کند تا مسیر داروها در روده کوچک و بزرگ نرم شود و از دلپیچه و دلدرد جلوگیری به عمل آید.
راه دیگر آن است که از داروی ضد درد آنی استفاده کنند که هم درد را ساکت کرده هم دلپیچه را رفع و هم باد را میشکند و در هر حال به بیمار توان میبخشد. این دارو برای دردهای سریع در کودکان و مسمومیتهای غذایی بویژه در کودکان و درد پریود در بانوان نیز بسیار ثمربخش است.
نسخه ضد دلپیچه و درد
2 قاشق غذاخوری شوید خشک آسیابشده را با 2 لیوان آب روی شعله ملایم بجوشانید تا یک لیوان بماند صاف کنید و با عسل شیرین کرده میل کنید.
نسخه دیگر
یک قاشق غذاخوری پودر کاکائو را با یک لیوان آب روی شعله ملایم داغ کنید تا نباتی که داخل آن انداختهاید حل شود. هنگام بروز عوارض فوق تناول کند. داروهائی امثال زنجفیل و مشابه آنکه دارای مزاج گرم و در عین حال جمع کنند رطوبتها باشند خوب است.
ص: 111
منضج صبحگاهی
صبح ناشتا یک روز در میان 3 قاشق غذاخوری خاکشیر را با یک لیوان آب جوش که با کمی شکر یا چیز دیگر شیرین شده میل کند و تا 2 ساعت بعد چیز دیگری مصرف نکند.
یک روز در میان منضج پزنده بلغم و صفرا که اولویت در این منضج ابتدا بلغم و سپس صفراست. این بار هم تا 2 ساعت چیزی نخورد. 2 ساعت امساک از خوردن به خاطر آن است که منضج بدون دخالت مواد دیگر تأثیر کامل خود را روی معده و سپس کبد بگذارد.
نسخه منضج بلغم و صفرا به این شرح است:
منضج بلغم:
پرسیاوشان، بادرنجبویه، گلسرخ یا گلقند، رازیانه
منضج صفرا:
تخم کاسنی، زرشک آبی، عناب، بادرنجبویه، گلسرخ، پرسیاوشان و بابونه از هرکدام 25 گرم.
هر دو جوشانده را باهم مخلوط کنید و با هاون برقی آسیاب نمائید تا بصورت نیمکوب درآید. سپس هربار یک قاشق غذاخوری آن را با 2 لیوان آب روی شعله ملایم بجوشانید تا یک لیوان بماند، صاف کنید و کمی شیرین کرده میل کند. بدیهی است مبتلایان به دیابت باید از شیرین کردن دارو خودداری کنند. حسن منضجها در آن است که اگر شیرین نشوند خود تا حدودی قند و چربی اضافی را پائین میآورند.
اگر بیمار دیابتی نمیتواند بدون شیرین کردن دارو را بخورد باید بلافاصله از مصلح استفاده کند مثلا مقداری آبغوره تناول نماید تا از افزایش قند جلوگیری گردد.
ص: 112
بیمار حدود ساعت 10 یا زمانی بین صبح و ظهر درصورتیکه احساس گرسنگی دارد میتواند صبحانه میل کند و الا با مصرف یک داروی دیگر که به پزندگی منضج کمک میکند بسنده کند تا وقت ناهار ظهر. دستور رژیم غذایی بیماران سوء القنیه و مبتلایان به هپاتیتهای مزمن و فعال و سیروز کبدی همان رژیم غذایی کانسر است.
منضج مکمّل
ساعت حدود 10 صبح بارهنگ است که به میزان یک قاشق غذاخوری در یک لیوان آبجوش با کمی شکر مخلوط و خورده میشود.
مالیدنی روی ناف
صبر زرد، سناء مکی، شحم الحنظل، روغن زیتون، چلغوز کبوتر و سرکه انگور خانگی.
داروها را پودر کنید و با روغن زیتون و سرکه بسرشید و روی ناف بمالید شب تا صبح بماند. این دارو به تدریج بر دفع ویروسهای هپاتیت و عوامل مولد زردی و سوء القنیه و سیروز کبدی مفید خواهد بود.
9 روز تمام تدابیر فوق را بکار بندید. طی این مدت کمکم معده به حال تعادل بازمیگردد. حال به داروهای اصلی مربوط به علاج سیروز بپردازید. داروهای علاج سیروز در سطور مربوط به خود خواهد آمد.
مثال دیگر بیمار مبتلا به هپاتیتB است و سوءالقنیه کبدی آزارش میدهد.
بیماری همراه با کولیت و اسهال عصبی روده است.
بیمار با مصرف هر وعده غذایی بلافاصله باید برای اجابت مزاج برود. هر حالت عصبی و هیجانی نیز چنین میکند. مزاج اصلی بیمار صفراوی است اما اجابت مزاج گاه با خروج تکههای بلغممانند و لزج است. چینش داروها و رژیم غذایی به این شرح است.
ص: 113
منضج صبح ناشتا عبارت است از:
خاکشیر، بارهنگ و عدس به مقدار مساوی باهم بوداده و با هموزنشان شکر پودر کنید. هر روز صبح ناشتا یک قاشق غذاخوری در یک لیوان آب جوش ریخته و تناول کنید.
منضج کمکی داروی بودادنی است به شرح زیر:
انیسون شیرین، زیره، بادیان. از هرکدام 25 گرم بگیرید و در ماهیتابه بو بدهید تا قهوهای رنگ شود با هموزن خودش شکر مخلوط و پودر کنید، حدود ساعت 10 صبح یک قاشق غذاخوری آن را در یک استکان آب مخلوط و میل کند.
داروی قبل از هر غذا:
آب انار، آب به، آب سیب، آب لیموترش، آبغوره، آب کنار، آب خرمالو از هرکدام 25 گرم
آبغوره خانگی بینمک و رب انار خانگی از هرکدام 25 گرم
آبغوره و رب انار را باهم مخلوط کرده و روی شعله یک دقیقه بجوشانید سپس با آبمیوهها مخلوط و در یخچال نگهداری کنید قبل از هر غذا یک لیوان میل شود.
هرکدام از میوهها که در دسترس نباشد میتوان از میوههای دیگر موجود در نسخه به میزان 2 تا 3 برابر استفاده کرد تا به حدّ نصاب برسد.
داروی بعد از غذا
جوشانده دیابت و بهجت که در قسمت درمان سوء مزاج گرم کبد فرمول آن ذکر شد هر روز 5/ 1 ساعت پس از صرف غذا میل کند.
ص: 114
هر دو را باهم مخلوط و با هاون برقی نیمکوب کرده روزی 2 بار، 5/ 1 ساعت بعد از ناهار و شام، یک قاشق غذاخوری آن را با 2 لیوان آب روی شعله ملایم بجوشانید تا یک لیوان بماند، صاف کنید و کمی شیرین کرده میل کند.
رژیم غذایی همان رژیم ویژه سرطان و سیروز کبدی است. پرهیز در این بیماری بسیار جدّی است و باید با دقت رعایت شود.
به این ترتیب بیماریهای مشترک با کبد با بررسی دقیق همراه با درمان سیروز کبدی و سایر بیماریها را در نظر میگیریم و راه علاج را به خوبی پیگیری میکنیم. بهتر است یاد بگیریم که چگونه از کلّینگری طب ایرانی و تجربیات گرانسنگ علمای پیشین بهره ببریم و چند بیماری را با چینش صحیح داروها و رژیم غذایی تحت کنترل قرار داده و شفای عاجل را به این ترتیب از درگاه خداوند رؤف دریافت کنیم. بیماریهای مشترک با ناراحتیهای کبدی و سیروز بسیارند مثلا اشتراک بواسیر با سیروز کبدی، میگرن، آرتروز، سینوزیت، رماتیسم، نقرس، نفس تنگی، سرماخوردگی، اگزما (پزوریاسیس)، قولنج، یبوستهای مزمن، گرفتگی عروق کرونر، آسم، حساسیتهای فصلی، انواع ناراحتیهای رحم مانند فیبروم، میوم، چسبندگی آندومتریوز، کیست تخمدان، پروستات، ناراحتیهای کلیه و مجاری ادرار، کمخونی، لوپوس، بهجت، زخم معده و اثنیعشر و دهها مورد دیگر که بیماران مبتلا به سوء القنیه، هپاتیتها و سیروز و سرطان کبد در عین حال با آن مواجه هستند.
در سطور قبل 3 نوع سیروز کبدی یا 3 نوع استسقا مطرح و علامتهای آن را برشمردیم. اکنون با همان تقسیمبندی طب ایرانی به روش مبارزه با سرطان کبد و درمان آن میپردازیم: