بخش دوم کبد و بیماریهای آن
اشاره
ص: 88
پیشگفتار کبد چیست؟
کبد یا جگر سیاه، اندامی است که زیر دندههای راست و مسلط بر معده قرار دارد. کبد خونسازی و پالایش و توزیع خون و مواد غذایی را به عهده دارد. در این کارخانه عظیم خلقت صدها ترکیب شیمیائی همواره در حال رخ دادن است. ظرافت کار کبد به حدی است که پیشرفتهترین رایانههای امروز از لحاظ پیچیدگی نمیتواند با آن برابری کند. اعمال کبد و کنش و واکنشهایی که انجام میدهد گمانی را در ذهن ایجاد میکند که گویی این اندام عجیب صاحب فکر و روح است و الله اعلم.
هنگامی که آلودگیها و بیماریها در بدن اوج گیرند، کبد برای حفظ حیات صاحب خویش اقدامات خاصی انجام میدهد. اندامهای کم ارزشتری را بر میگزیند تا به اندامهای اصلی مانند قلب و ریه و مغز صدماتی کمتر وارد شود. برای پالایش بدن درصورتیکه اندامهای دفعی قادر به دفع همه مواد زائد نشوند مثلا پوست و منافذ آن را مأمور تصفیه مینماید، یا با ایجاد بیماری بواسیر راهی را برای خروج آلودگیهای خون باز میکند و یا مواد آلوده را تبدیل به دمل یا کورک مینماید. فداکاری کبد برای حفظ سلامتی انسان آنقدر ادامه مییابد تا خود نیز خسته و دچار بیماری میشود و این نهایت ظلم و بیتوجهی است که انسانها با شکمپروری و سورچرانی کبد خویش را دچار بیماری میکنند و این طبیب حکیم درون بدن را ناتوان میسازند.
آنچه مسلم است بطور کلی دو نوع ترشح مهم از دو مجرا یکی مجرای ویرسونگ و دیگری مجرای کولدوک وارد آمپول دوازده میشود. این
ص: 89
ترشحات عبارت از صفرا و مایعات دیگری است که از لوزالمعده یا پانکراس خارج میگردد.
ترشحات لوزالمعده که غدّه مهمی در زیر معده است شامل دیاستازهای لیپاز و آمیلاز و مالتاز است. لیپاز با همیاری صفرا چربیها را حل میکند و آمیلاز نشاسته را و مالتاز هم روی مادهای به نام مالتوز اثر میگذارد قند گلوکز تولید میکند. ماده دیگری بنام پیسین از لوزالمعده ترشح میشود که در محیط قلیایی روی پروتئیدها اثر میکند و آنها را به آلبوموز و پپتین تبدیل مینماید. روده کوچک علاوه بر دیاستازهای فوق همراه با دیاستازهایی بنام انورتن و لاکتاز و لیپاز مادهای بنام ارپسین و مادهای بنام آنتروکیناز دارد که به ویژه باعث فعالتر شدن پپسین لوزالمعده میشود. آمیلاز نشاسته را به مالتوز و دکستروز تبدیل و مالتازو و مالتوز را به دو مولکول گلوکز تبدیل و انورتن روی ساکاراز اثر کرده آن را به گلوکز و لولز مبدل میسازد از طرف دیگر لیپاز با همکاری تنگاتنگ با ترشحات صفرا چربیهای آمولسیونه را به صابون تغییر میدهد. ارپسین روده روی آلبوموز و پپتین اثر کرده و آنها را به مواد قابل جذب بنام اسیدهای آمینه بدل مینماید.
یکی از کارهای مهم کبدی ساختن قند است. کبد علاوه بر صفرا، آنزیم یا دیاستاز دیگری بنام گلیکوژناز ترشح میکند که روی گلیکوژن اثر نموده و آن را به قند قابل جذب تبدیل میکند.
کار دیگر کبد که طحال هم همین کار را میکند، این است که گلبولهای قرمز و فرتوت خون با کمک گلبولهای سفید با ترشح همولیزین متلاشی شده و آهن باقیمانده از تجزیه هموگلوبین در کبد ذخیره و از تجزیه آن دو ماده دیگر بنام بیلیروبین و بیلیوردین ساخته میشود. کبد در ساختن اسید اوریک و فیبرینوژن و هپاتین و تهیه و تخریب چربیها و ویتامینسازی دخالت دارد.
ساختن اوره بوسیله کبد فرآیند تجزیه اسیدهای آمینه است که آمونیاک تولید میکند تا بصورت مواد زائد دفع شود غذا در بدن انسان از دو طریق
ص: 90
وارد خون میشود.
یکی از راه کبد و دیگری از راه لنف. شیرههای جذب شده از معده و روده کوچک وارد سیاهرگ باب شده و به کبد میروند و کبد نیز مواد قابل جذب را از طریق سیاهرگ فوق کبدی به بزرگ سیاهرگ زیرین فرستاده و از آنجا به قلب میریزد تا قلب با تپش خود مواد مغزی را به سایر اندامها برساند.
موارد فوق تنها گوشهای از شگفتیهای کبد را نشان میدهد تکبر و علم زدگی طب غربی باعث شده تا کمتر به روح اعمال کبدی و سایر اندامها توجه شود. شاید روزی برسد که معلوم گردد همه اندامها و حتی سلولهای بدن، موجودات زندهای هستند که در بدن ما جمع شده و هر کدام برای خود زندگی و آمال و آرزوهایی دارند و هدفمند زیست میکنند و با زندگی خود بطور عملی وجودی را تسبیح میگویند که خالق همه این شگفتیهاست و این همه نقش عجب غمزهای از نگاه آن معبود. الله اکبر.
علائم بالینی نشاندهنده وضعیت کبد.
چگونه بدانیم که کبد سالم و شاداب است یا برعکس؟
بطور کلی برای مردم عادی علاماتی هست که میتوانند به نحوه کار کبد شک کنند و برای تشخیص آن اقدام نمایند:
1) رنگ صورت به تیرگی یا بدرنگی میگراید مثلا زرد میشود یا پریده رنگ و پف کرده و سایر تغییرات که در رخسار ایجاد میشود و ممکن است ره آورد اقدامات کبد باشد.
2) احساس اینکه در قسمت کبد زیر دندههای راست چیزی سنگینی میکند.
3) با لمس دست ورم یا سفتی احساس شود.
4) اگر یبوست و یا اسهال طولانی باشد و یا گاه اسهال و گاه یبوست عارض شود.
5) احساس گرمای شدید و داغ شدن، عرق کردن ناگهانی، احساس سرمای بعد از گرما و امثال آن ممکن است از کبد باشد و یا اندامهای دیگر در
ص: 91
آن دخالت داشته باشند.
6) آفتها و زخمهای مکرر که در دهان بوجود میآید.
7) زخمها و ناراحتیها و جوشهای فراوان پوستی، مانند اگزما و کهیر.
8) سوزش کف پا و داغ شدن آن و یا سردی پا و بیحس شدن آن میتواند از کبد باشد.
اگر رنگ صورت سرخ و سفید بود دلیل بر سلامت کبد است. شاید این سؤال پیش آید که افراد سبزهرو و سیاهپوستان همگی دارای کبد ناسالم هستند. توجه کنید که منظور از سفید و سرخ بودن رخسار باز بودن رنگ پوست به نسبت رنگ ذاتی پوست است، یعنی یک سیاهپوست دارای کبد سالم نسبت به یک سیاهپوست دارای کبد بیمار از لحاظ باز بودن و روشن بودن پوست متمایز هستند. زردی رخسار دلیل بر سوء مزاج گرم و رنگ نیلی یا توسی یا سربی دلیل بر سوء مزاج سرد است، تیرهگی و گرفتگی دلیل بر سوء مزاج سرد و خشک و یا بیماری یرقان میباشد، زردی بیش از حد عادی نیز میتواند دلیل بر یرقان بادش. چاقی و پرخونی گوشت صورت دلیل بر مزاج گرم و تر کبد است. اگر چاقی همراه با پیه زیاد در صورت است دلیل بر مزاج سرد و تر کبد است. لاغری صورت مزاج خشک کبد را نشان میدهد.
اگر کسی دارای خون تمیز و سالم بود دلیل بر سلامت کبد است، این حالت را هنگام حجامت کردن باید فهمید نه اینکه به آزمایش خون و اندازهگیری چربی و قند و اوره و امثال آن اکتفا کنید. داغ بودن بدن بدون آنکه تب داشته باشند که به معنای نوعی بیماری باشد دلیل بر گرمی زیاد کبد است. در معاینه زبان نیز حالات کبد روشن میشود. رنگ زرد علامت صفرا و تیره علامت سودا و قرمزی آن علامت خون و سفیدی زبان بلغم است. لبها اگر پرخون و متورم باشند علامت مزاج گرم و پریدگی آن ممکن است نوعی سردی کبد را یادآور شود. سازگاری غذای گرم و سرد نیز از احوال کبد حکایت میکنند.
علامات فوق و دهها علامت دیگر میتواند ما را به حالات کبد رهنمون سازد.