فصل ششم اعتدال
اشاره
آیات عدل در قرآن با الفاظ: «لِأَعْدِلَ»، «تَعْدِلْ»، «تَعْدِلُوا»*، «یَعْدِلُونَ»*، «اعْدِلُوا»*، «عَدْلٌ»*، «عَدْلٌ»*، «عَدْلًا» و در مجموع، در 26 آیه آمده است که ما در اینجا تنها آیات «تَعْدِلُوا»* را که در سورههای نساء و مائده آمده و مجموعا چهار آیه میباشد و از آیاتی است که در مدینه نازل شده و ترتیب مصحفی و نزولیشان، ترتیب واحدی میباشد، برگزیده و ابتدا همچون گذشته تحت عنوان: «آیات اعتدال» تنظیم مینماییم و سپس بعد از تحقیق در معنا و تفسیر آن، به تفسیر روایی آن از تفاسیر علمای شیعه و اهل تسنن خواهیم پرداخت و سرانجام هم با فضل الهی به تدبّر در آنها میپردازیم.
1. تنظیم آیات اعتدال به ترتیب مصحفیشان
1. وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتامی فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنی أَلَّا تَعُولُوا. «1»
2. وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً. «2»
______________________________
(1). نساء/ 3: مدنی.
(2). همان/ 129: مدنی.
ص: 170
3. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلی أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقِیراً فَاللَّهُ أَوْلی بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوی أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً. «1»
4. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلی أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ. «2»
2. معنای اعتدال
راغب در مفردات فرموده: عدل، عبارت است از تقسیم بهطور مساوی، و در معنای اعتدال فی قوله: «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ»، فرموده: اشاره است به تمایل طبیعی و فطریای که مردم بر آن هستند و براساس آن، توانایی ابراز محبت در بین زنان (متعدّد) را بهطور مساوی ندارند. فی قوله: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا» هم فرموده:
اشاره است به عدل در اعطا نمودن و نفقه دادن. «3»
فخر الدین در مجمع البحرین فی قوله: «وَ إِنْ تَعْدِلْ کُلَّ عَدْلٍ لا یُؤْخَذْ مِنْها»، فرموده: «ای تفد کل فداء»؛ یعنی: و اگر هر عوضی را به جای آن بدهد، و عدل، بر خلاف جور (ستم) است، و عدل از لحاظ نعمت، عبارت است از مساوی بودن بین دو شیء، و عدل از اسمای خدای متعال بوده و آن، مصدر قایم مقام اسم است، و حقیقت آن، ذو عدل است و او کسی است که هوا و هوس او را متمایل نمیکند، پس مجاز در حکم کردن است. «4»
در فرهنگ لغات درباره اعتدال آمده که: اعتدال، مصدر است به معنای میانه حال شدن و راست و مستقیم گشتن. «5»
در مقدمه کتاب مرآة الانوار و مشکوة الاسرار (مقدمه تفسیر برهان)، فرموده: عدل، ضد
______________________________
(1). نساء/ 135: مدنی.
(2). مائده/ 8: مدنی.
(3). مفردات، ص 337.
(4). مجمع البحرین، ص 444.
(5). ملخّص المنجد و منتهی الأرب، ص 520.
ص: 171
جور بوده و آن، چیزی است که در نفوس به امر راست و مستقیم قیام میکند، و اعتدال، حالت در وسط بودن بین دو حالت کمی و کیفی است، و در تناسب، به آن اعتدال، و در اقامه، به آن عدل گفته میشود. ابو عمر گفته است: عدل به فتح عین، به معنای فدیه، قیمت، حق و مرد صالح است و این معانی و غیر این معانی در قاموس آمده است و استعمال آن در قرآن به اکثر از این معانی آمده است و اگرچه در بعضی از آنها نیاز به تأویل است، اما در اخبار، تأویل عدل یک بار به معنای شهادتین آمده؛ چنانکه در تفسیر عیاشی و غیر آن از امام باقر علیه السّلام فی قوله تعالی: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی الْقُرْبی وَ یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»، نقل شده که عدل، شهادت به «لا اله الا اللّه» است، الخبر، و به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بار دیگر؛ چنانکه در تفسیر مذکور از آن بزرگوار علیه السّلام در آیه یاد شده آمده است که: عدل تنها محمّد صلّی اللّه علیه و آله است، پس هرکه او را اطاعت کند عدالت نموده و احسان علی علیه السّلام است، پس هرکس ولایت او را کند، احسان نموده و محسن در بهشت است، و نیز تأویل آن یک مرتبه به امام آمده، به خصوص علی علیه السّلام، و بار دیگر تأویل آن به صدق آمده است، و از امام صادق علیه السّلام در قوله تعالی: «وَ مَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»، روایت شده که فرمود: یعنی علی علیه السّلام و ائمه معصومین علیهم السّلام، و در برخی از زیارات آمده که: «اشهد انک قد حکمت بالقسط و العدل.» «1»
3. اعتدال در تفاسیر
شیخ طوسی در تبیان فی قوله: «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتامی فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ الخ»، «2» فرموده که: حسین بن علی مغربی گوید: معنای «ما طاب»؛ یعنی زنانی که بالغ شدهاند، و مراد، منع از ازدواج با زن یتیم، پیش از بلوغ او است؛ زیرا (در این صورت) بر او ظلم وارد میشود؛ چون وقتی بالغ شد، خودش در قبول و انتخاب همسر مختار خواهد بود. گفتهاند: معنای: «ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ»، چنین است: آن کسانی از زنان که
______________________________
(1). مقدمه تفسیر برهان، ص 162.
(2). نساء/ 3.
ص: 172
برای شما حلال است بدون آن زنانی که بر شما حرام هستند، و تنها گفت: «ما طاب» و نگفت: «من طاب»، هرچند که «من» برای ذوی العقول، و «ما» برای غیر ذوی العقول است، برای اینکه معنا چنین است: «انکحوا الطیب»؛ یعنی حلال این عده را؛ چون همه زنان حلال نیستند، و تقدیر آن چنین است: «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتامی فتحرّجتم فیهم، فکذلک فتخرجوا فی النساء، فلا تنکحوا الا ما امنتم به الجور فیه منهن مما احللته لکم منهن من الواحدة الی الاربع»، و درباره: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً»، فرموده: «واحدة»، منصوب است بنا بر آنکه مفعول به باشد، و تقدیر آن چنین است:
«فان خفتم الا تعدلوا فیما زاد علی الواحدة فانکحوا واحدة.» «1»
همینطور فی قوله: «ذلِکَ أَدْنی أَلَّا تَعُولُوا»، «2» فرموده: اشاره به عقد یک زن است در صورت خوف از جور در زنان ما زاد بر یکی، یا اکتفا نمودن به کنیزی میباشد که در تملّک است. «3»
فی قوله: «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ» «4» هم فرموده: یعنی هیچیک از بندگان قادر نیست در بین زنان و همسران، محبّت و تمایل یکسان و مساوی را نسبت به آنان نشان دهد؛ به گونهای که تمایل به یکی از آنان، مانند تمایل به دیگری باشد، و مراد از آن، نفی قدرت بر تساوی در نفقه، لباس و قسمت بین آنان نیست.
نیز فی قوله: «وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً»، «5» تفسیر فرموده که:
یعنی: و اگر اصلاح کنید در قسمت بین همسران و ایجاد یکسانی بین آنها در نفقه، لباس و معاشرت به معروف، و ترک نمایید میلی را که خداوند شما را از آن نهی نموده است، از برتری دادن یکی بر دیگری در آن، «فَإِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً.» «6»
و فی قوله: «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوی ، «7» فرموده: سه وجه در معنای آن هست:
______________________________
(1). تبیان، ج 3، ص 105 و 107.
(2). نساء/ 3.
(3). تبیان، ج 3، ص 105 و 107.
(4). نساء/ 129.
(5). نساء/ 135.
(6). تبیان، ج 3، ص 356.
(7). نساء/ 135.
ص: 173
وجه اوّل: از هوای نفس در عدول از حق پیروی نکنید که در این صورت با ترک اقامه شهادت، ستم میکنید.
وجه دوّم: به سبب گریز از اجرای عدالت در ادای شهادت، پیروی هوای نفستان را نکنید.
وجه سوم: پیروی هوای نفستان را نکنید، تا عدالت را جاری کنید. «1»
همچنین فی قوله: «وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلی أَلَّا تَعْدِلُوا»، «2» فرموده: بغض قومی، شما را بر آن ندارد که در حکمتان در بین آنان و روش و سیرتتان نسبت به ایشان عدالت نکرده و بر آنان ظلم و ستم روا دارید.
فی قوله: «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی هم فرموده: با هرکس خواه دوست باشد یا دشمن، با عدالت رفتار کنید که اجرای عدالت برای شما مؤمنان به تقوا نزدیکتر است. «3»
زمخشری در تفسیر کشّاف، فی قوله: «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتامی فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ»، «4» فرموده: اگر از ستم کردن در حقّ یتیمان خوف دارید، آنچه از زنان را که برای شما پسندیده است، دو تا، سه تا و چهار تا را به نکاح خود درآورید.
همینطور فی قوله: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا»، گفته: چنانکه از ترک عدل بین این تعداد زن میترسید، «فواحدة»: پس ملزم هستید یا مختارید یکی را برگزینید و آن مجموع را رها کنید، پس امر کلّا بر مدار عدل است. بنابراین هرکجا عدل را یافتید، بر شماست که به آن عمل کنید. «5»
نیز فی قوله: «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ»، «6» فرموده: «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا»: و غیر ممکن است که بر اجرای عدل توانا باشید، «بَیْنَ النِّساءِ»، تا تساوی میل بدون کم و
______________________________
(1). تبیان، ج 3، ص 356.
(2). مائده/ 8.
(3). تبیان، ذیل آیه شریفه.
(4). نساء/ 3.
(5). کشّاف، ج 1، ص 497- 496.
(6). نساء/ 129.
ص: 174
زیاد، در آنچه برای آنان واجب است، فراهم شود، پس به همین جهت تمام عدل و نهایت آن از شما رفع شده است. گفتهاند: معنای آن، عدالت داشتن در محبت است، و گفتهاند: البتّه، عدل بین آنان امری دشوار است؛ به آن اندازه از دشواری که در آن توهّم ناتوانی میرود. «1»
همینطور فی قوله: «قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ»، «2» فرموده: «قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ»: تلاشگران در اقامه عدل باشید، تا ظلم و ستم نکنید، «شُهَداءَ لِلَّهِ»: شهادتهای خود را برای رضای خدا اقامه کنید، همان گونه که شما را به اقامه آن امر نمودم. در قوله: «أَنْ تَعْدِلُوا»* هم عدل و هم عدول در آن محتمل است؛ مثل اینکه گفته شود: «فلا تتبعوا الهوی کراهة ان تعدلوا بین الناس او ارادة ان تعدلوا عن الحق.»: پیروی از هوای نفس نکنید به جهت ناخشنودی که از عدل بین مردم دارید، یا داشتن اراده اینکه از حق عدول کنید. «3»
نیز فی قوله تعالی: «شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلی أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی ، «4» فرموده: دشمنی شما با مشرکان، شما را بر آن ندارد که عدل را رها کرده و بر آنان ظلم کنید؛ به اینکه بر بعضی از آنان پیروز بشوید و کینههایی را که در قلوبتان است، تشفی بدهید. «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی ، اوّل، آنان را از تحریک کینههایشان بر ترک عدل نهی نمود. پس از آن از لحاظ تأکید و تشدید، تصریح در امر به عدل را از سر گرفت. سپس وجه امر به عدل را که عبارت از: «هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی است، برای آنان بیان کرد؛ یعنی عدل نزدیکتر به تقوا و داخلتر در مناسبت با آن است. «5»
شبّر در تفسیرش فی قوله: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً»، «6» فرموده: یعنی اگر میترسید که در نفقه این تعداد از زنان، عدالت نکنید، پس یک زن را به نکاح درآورید. «7»
______________________________
(1). کشّاف، ج 1، ص 568.
(2). نساء/ 135.
(3). کشّاف، ج 1، ص 570.
(4). مائده/ 8.
(5). کشّاف، ج 1، ص 598.
(6). نساء/ 3.
(7). تفسیر شبّر، ص 179.
ص: 175
نیز فی قوله: «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ»، «1» فرمود: در مودّت قلبی، یا در همه امور از جمیع وجوه قدرت آن را ندارید که در بین این تعداد از زنان، عدالت را رعایت کنید. «2»
همینطور فی قوله: «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوی أَنْ تَعْدِلُوا»، «3» فرموده: در شهادتتان از هوای نفس پیروی نکنید، تا اراده عدول از حق در شما پیدا شود، یا از اجرای عدالت در بین مردم اکراه داشته باشید. «4»
فی قوله: «لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلی أَلَّا تَعْدِلُوا» «5» هم فرموده: خشمتان از بغض کفار را با ترک عدل نسبت به آنها ظاهر نکنید. «6»
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان فی قوله: «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوی أَنْ تَعْدِلُوا»، «7» فرموده: یعنی ترس به سبب عدول از حق و قسط، به واسطه پیروی از هوای نفس و ترک شهادت برای خدای متعال است. پس «أَنْ تَعْدِلُوا»،* مفعول لاجله است، و ممکن است مجرور به تقدیر لام متعلق به اتبّاع باشد؛ یعنی: «لان تعدلوا.» «8»
همچنین فی قوله: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلی أَلَّا تَعْدِلُوا»، «9» فرموده: این آیه، نظیر آیه دیگر: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلی أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقِیراً فَاللَّهُ أَوْلی بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوی أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً» «10» است و تفاوت این دو آیه در این میباشد که آیه نساء، در مقام نهی از انحراف از عدل در شهادت دادن است به واسطه پیروی از هوای نفس به جهت تمایل نشان دادن به مشهود له به سبب قرابت و نظیر آن. پس به آنچه به نفع آن خویشاوند است اما بر خلاف حق است، شهادت میدهد، و آیه مائده، در مقام ردّ انحراف از عدل در شهادت
______________________________
(1). نساء/ 129.
(2). تفسیر شبّر، ص 228.
(3). نساء/ 135.
(4). تفسیر شبّر، ص 230.
(5). مائده/ 8.
(6). تفسیر شبّر، ص 247.
(7). نساء/ 135.
(8). المیزان، ج 5، ص 114.
(9). مائده/ 8.
(10). نساء/ 135.
ص: 176
است به واسطه بغض و خشم شاهد نسبت به مشهود علیه، پس به نوعی علیه او اقامه شهادت میکند تا از وی انتقام گرفته و برای حقّ خود او را بازخواست نموده باشد. این اختلاف در بیان، سبب اختلاف در قیود دو آیه میگردد؛ چنانکه در آیه نساء فرمود:
«کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ»، و در آیه مائده فرمود: «کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ.» «1»
در تفسیر نمونه فی قوله: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً»، «2» آمده: و اگر میترسید عدالت را (درباره همسران متعدّد) رعایت نکنید، تنها به یک همسر قناعت نمایید. «3»
باز در این تفسیر سخنی تحت عنوان: «منظور از عدالت درباره همسران چیست؟» در ذیل تفسیر آیه: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً»، آمده که عینا به نقل آن میپردازیم:
اکنون پیش از آنکه فلسفه حکم تعدّد زوجات را در اسلام بدانیم، لازم است این موضوع بررسی شود که منظور از عدالت که جزو شرایط تعدّد همسر ذکر شده است، چیست؟ آیا این عدالت مربوط به امور زندگی، از قبیل: همخوابگی و وسایل زندگی، رفاه و آسایش است، یا منظور عدالت در حریم قلب و عواطف انسانی نیز هست؟ شک نیست که عدالت در محبّتهای قلبی، خارج از قدرت انسان است. چه کسی میتواند محبّت خود را که عواملش در بیرون وجود اوست، از هر نظر تحت کنترل درآورد؟ به همین دلیل رعایت این نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آیه 129 همین سوره نساء میفرماید: «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ.»: شما هر قدر کوشش کنید نمیتوانید در میان همسران خود (از نظر تمایلات قلبی) عدالت و مساوات را برقرار سازید. بنابراین محبّتهای درونی، مادامی که موجب ترجیح بعضی از همسران بر بعضی دیگر از جنبههای عملی نشود، ممنوع نیست. آنچه مرد موظّف به آن است، رعایت عدالت در جنبههای عملی و خارجی است.
______________________________
(1). المیزان، ج 5، ص 255.
(2). نساء/ 3.
(3). تفسیر نمونه، ج 3، ص 251.
ص: 177
از این بیان روشن میشود کسانی که خواستهاند از ضمیمه کردن آیه فوق: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً»، به آیه 129: «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ» چنین نتیجه بگیرند که تعدّد زوجات در اسلام مطلقا ممنوع است؛ زیرا در آیه نخست آن را مشروط به عدالت کرده، و در آیه دوم عدالت را برای مردان در این مورد امری محال دانسته است، سخت در اشتباهند؛ زیرا همانطور که اشاره شد، عدالتی که مراعات آن از قدرت انسان بیرون است، عدالت در تمایلات قلبی است، و این از شرایط تعدّد زوجات نیست و آنچه از شرایط است، عدالت در جنبههای عملی است.
گواه بر این موضوع، ذیل آیه 129 همین سوره است، آنجا که میگوید: «فَلا تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ.»؛ یعنی اکنون که نمیتوانید مساوات کامل در محبّت را میان همسران خود رعایت کنید، لااقلّ تمام تمایل قلبی خود را متوجه یک نفر از آنان نسازید که دیگری را به صورت بلا تکلیف درآورید.
نتیجه اینکه: کسانی که قسمتی از این آیه را گرفته و قسمت دیگر را فراموش کردهاند، گرفتار چنان اشتباهی در مسأله تعدّد زوجات شدهاند که برای هر محققی جای تعجّب است. از این گذشته، از نظر فقه اسلامی و منابع مختلف آن در میان شیعه و اهل تسنن، مسأله تعدّد زوجات با شرایط آن جای گفتگو و چانه زدن نیست و از ضروریات فقه اسلام محسوب میشود.» «1»
همچنین فی قوله: «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوی أَنْ تَعْدِلُوا»، «2» بیان داشته که: جمله «تعدلوا» ممکن است از ماده عدالت و یا از ماده عدول بوده باشد. اگر از ماده عدالت باشد، معنای جمله چنین خواهد بود: «فلا تتّبعوا الهوی لان تعدلوا.»: از هواپرستی پیروی نکنید تا بتوانید اجرای عدالت کنید، و اگر از ماده عدول باشد، معنای جمله چنین است: «فلا تتّبعوا الهوی فی ان تعدلوا.»: از هواپرستی در مسیر انحراف از حق پیروی نکنید. «3»
______________________________
(1). تفسیر نمونه، ج 3، ص 255.
(2). نساء/ 135.
(3). تفسیر نمونه، ج 4، ص 163.
ص: 178
4. اعتدال در تفاسیر روایی
سید هاشم بحرانی در تفسیر برهان، فی قوله: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً»، فرموده:
محمّد بن یعقوب با اسنادش از نوح بن شعیب و محمّد بن حسن نقل کند که ابن ابی عوجاء از هشام بن حکم سؤال کرد: آیا خدای متعال احکم الحاکمین نیست؟ هشام گفت: بلی، او احکم الحاکمین است. پس از آن، از او درباره آیه: «فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً»، پرسید که آیا این فرض نیست؟ هشام گفت:
بلی. ابن ابی عوجاء گفت: پس سخن خدای عزّ و جلّ: «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ»، چیست؟؛ یعنی حکیم اینگونه سخن میگوید؟! هشام پاسخی نداشت، و لذا راهی مدینه شد و قصّه را برای ابی عبد اللّه، امام صادق علیه السّلام، بیان کرد و آن حضرت در جواب فرمود: «امّا قوله عزّ و جلّ:" فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً"؛ یعنی بالنفقه، و اما قوله:" وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ"؛ یعنی فی المودة.» هشام میگوید:
هنگامی که به پاسخ دادن با این جواب اقدام نمودم و آن را به ابن ابی عوجاء خبر دادم، او گفت: و اللّه، این پاسخ از خود تو نیست!» «1»
باز بحرانی در تفسیر برهان فرموده: علی بن ابراهیم در تفسیرش آورده که مردی از زنادقه از ابا جعفر احول، درباره فرق بین دو آیه پرسید: «" فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً"، ثم قال:" وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ"، و بین القولین فرق؟»
او گفت: پاسخی برای آن نداشتم تا اینکه در مدینه به خدمت ابی عبد اللّه، امام صادق علیه السّلام، رسیدم و درباره آن سؤال نمودم. آن بزرگوار فرمود: «اما قوله: «" فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا"، فانه عنی فی النفقه، و اما قوله:" وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا"، فانه عنی فی المودة، فانه لا یقدر احد ان یعدل بین المراتین فی المودة.» ابا جعفر احول گوید: (پس از شنیدن پاسخ) به سوی آن مرد (زندیق) مراجعت کرده و آن را به او خبر دادم. او گفت: مطلبی را که بیان کردی، از حجاز است. «2»
______________________________
(1). نور الثقلین، ج 1، ص 439، حدیث 36 و ص 558، حدیث 601- برهان، ص 209.
(2). مجمع البیان، ذیل آیه 129 سوره نساء- برهان، ص 209.
ص: 179
ابن جمعه عروسی در تفسیر نور الثقلین فی قوله: «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ»، فرموده: در تفسیر عیاشی از هشام بن سالم آورده که از ابی عبد اللّه، امام صادق علیه السّلام، فی قوله تعالی: «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ»، روایت شده که آن حضرت فرمود:
«فی المودة.» «1»
همچنین فی قوله: «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ»، به نقل از مجمع البیان فرموده:
و در معنای آن گفته شده: هرگز قادر نیستید در همه امور از جمیع جهات از قبیل: نفقه، لباس، مسکن، مصاحبت، خوشرفتاری، معاشرت و غیر ذلک در بین زنانتان بهطور مساوی و به عدالت رفتار کنید، و مراد این است که: امر را بر شما سبک نمیکند، بلکه آن را سنگین و دشوار مینماید، به واسطه تمایلی که شما نسبت به بعضی از آنان دارید:
«فَلا تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ»: پس با هوا و هوسهایتان نسبت به کسانی که محبتی ندارید، کمال عدول را روا ندارید تا در مورد مصاحبت با آنان، با ترک ادای واجب، از قبیل: حقّ قسمت، نفقه، لباس و معاشرت به معروف، بر خودتان ظلم و ستم کرده باشید.
«فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ»؛ یعنی در نتیجه، آن را که تمایل و علاقهای به او ندارید مانند کسی که بیشوهر یا زن شوهر مرده است، رهایش میکنید. از ابن عباس و دیگران، و از ابی جعفر، امام باقر، و ابی عبد اللّه، امام صادق علیهم السّلام، نیز اینچنین روایت شده است. «2»
در تفسیر درّ المنثور آمده که سعید بن منصور، عبد بن حمید، ابن جریر، ابن منذر و ابن ابی حاتم از سعید بن جبیر اخراج نمودند که او گفت: «بعث اللّه محمّدا صلّی اللّه علیه و آله و الناس علی امر جاهلیتهم، الا ان یومروا بشیء و ینهوا عنه، فکانوا یسألون عن الیتامی و لم یکن للنساء عدد و لا ذکر، فانزل اللّه:" وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتامی فَانْکِحُوا ما طابَ الایة"، و کان الرجل یتزوج ما شاء فقال کما تخافون ان لا تعدلوا فی الیتامی، فخافوا فی النساء ان لا تعدلوا فیهن، فقصرهم علی الاربع.»: خدا محمّد صلّی اللّه علیه و آله را مبعوث نمود و در حالی که مردم در زندگی جاهلیشان بودند جز اینکه آنان به چیزی امر، و از چیزی نهی میشدند، پس درباره یتیمان سؤال
______________________________
(1). نور الثقلین، ج 1، ص 559، حدیث 603.
(2). همان، حدیث 603.
ص: 180
فرهنگ قرآن، اخلاق حمیده ج1 199
میکردند و برای زنان نه تعدادی مطرح بود و نه ذکری. پس خدا نازل فرمود: «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتامی فَانْکِحُوا ما طابَ الایه»، و مرد از زنان آنچه میخواست، به زوجیت خود درمیآورد، پس فرمود: همچنان که خوف دارید در مورد یتیمان که عدالت را رعایت نکنید، بترسید از اینکه در بین زنان هم رعایت عدالت نکنید. پس شمار آنان را به چهار تا محدود کرد. «1»
ابن منذر فی قوله: «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ»، از ابن مسعود اخراج نمود که او گفت: «فی الجماع.» «2»
ابن جریر، ابن منذر، ابن ابی حاتم و بیهقی در سننش از ابن عباس درباره آیه: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ الایه»، اخراج نمودند که او گفت: «امر اللّه المؤمنین ان یقولوا بالحق و لو علی انفسهم او آبائهم او ابنائهم؛ لا یحابوا غنیا لغناه، و لا یرحموا مسکینا لمسکنته، و فی قوله:" فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوی ، فتذروا الحق فتجوروا و" إِنْ تَلْوُوا"؛ یعنی السنتکم بالشهادة او تعرضوا عنها.» «3»
5. تدبّر در آیات اعتدال
اشاره
«کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ.» «4»
الف- تنوع معانی و مفاهیم اعتدال با توجّه به آیات
اشاره
چهار آیهای که تحت عنوان: «آیات اعتدال» به معنا، تفسیر و بررسی روایی آن پرداختهایم، در دو سوره نساء و مائده که هر دو در مدینه نازل شدهاند، قرار دارند. سوره نساء به لحاظ نزول، نود و دومین سوره، و سوره مائده به لحاظ نزول، یک صد و دوازدهمین سوره است. در اینجا معنا و مفهوم اعتدال را در هر آیه با توجّه به مفردات همان آیه بررسی و تدبّر مینماییم و پس از آن، به بررسی قراین و وجوه اشتراک و افتراق در آن آیات میپردازیم.
______________________________
(1). درّ المنثور، ج 2، ص 118.
(2). همان، ج 2، ص 233.
(3). همان، ص 234.
(4). ص/ 29.
ص: 181
1. الف- معنا و مفهوم اوّل اعتدال
اعتدال به معنای اجرای مساوات در امور معیشتی زنان است. خدای متعال در سومین آیه سوره نساء چنین میفرماید: و اگر میترسید درباره یتیمان اقساط را رعایت نکنید: «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتامی ، پس از بین زنانی که بر شما حلالند با دو تا، یا سه تا و یا چهار تا نکاح کنید: «فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ.» پس اگر میترسید که (در بین آنان) اجرای مساوات در امور معیشتی نکنید، پس به یکی از آنان، یا به آن کنیزانی که مالکش هستید، بسنده کنید: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ»، که آن به کمهزینه بودن و سبکی امور معیشتیتان نزدیکتر است: «ذلِکَ أَدْنی أَلَّا تَعُولُوا» ( «تعولو» از ماده عول و به معنای قوت و مایه معیشت شخص یا عیال و به معنای سنگین و ثقیل است).
2. الف- معنا و مفهوم دوّم اعتدال
اعتدال، به معنای اجرای مساوات در امور معیشتی زنان و تساوی علقه عاطفی (محبت) در بین آنان است. در آیه 129 سوره نساء میفرماید: و شما هرگز نمیتوانید مساوات را (هم در امور معیشتی و هم در رابطه عاطفی محبّت) در بین زنان اجرا کنید، هرچند بر آن حرص ورزید: «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ.» پس (حال که چنین است) همه میل و رغبت خود را به یک سو (به یکی از زنان مورد محبّت) معطوف نکنید که در این صورت آنها (یعنی زنان دیگر) را همچون زنان معلق (و بیشوهر) رها مینمایید: «فَلا تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ»، و اگر امر مساوات بین زنان را (با روشی نیکو) به اصلاح آورید و در کار این اصلاح، تقوا داشته باشید، البتّه که خدای تعالی (بر لغزشهای شما) بسیار آمرزنده و مهربان است: «وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً.»
3. الف- معنا و مفهوم سوّم اعتدال
اعتدال، به معنای عدالت در شهادت دادن است، چه آن شهادت برای خود شخص باشد و چه آن برای والدین و یا خویشاوندان باشد، و لازمه اجرای آن، عدم متابعت از
ص: 182
هوای نفس است. در آیه 135 سوره نساء خطاب به مؤمنین میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید! برپاکننده عدل و داد باشید در حالی که شاهدان و گواهانی برای خدای تعالی هستید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ»، و اگرچه (این شهادت دادن) برای خودتان یا برای والدین و یا برای خویشاوندان باشد، خواه آنان ثروتمند و بینیاز باشند و خواه فقیر و محتاج: «وَ لَوْ عَلی أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقِیراً»، پس (بدانید که) خدای متعال از آن دو سزاوارتر است: «فَاللَّهُ أَوْلی بِهِما»، پس برای اینکه (در امر شهادت دادن) عدالت کنید، از هوای نفس پیروی نکنید:
«فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوی أَنْ تَعْدِلُوا»، و اگر شهادت را تبدیل نموده و از شهادت دادن اعراض نمودید، پس (بدانید که) البته، خدای متعال به آنچه شما انجام میدهید، همیشه بسیار آگاه است: «وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً.»
4. الف- معنا و مفهوم چهارم اعتدال
اعتدال، به معنای شهادت عادلانه برای رضای خداست، اگرچه این شهادت برای گروهی باشد که مورد بغض و کینهاند، و لازمه اجرای آن، تقواست؛ چنانکه در آیه هشت سوره مائده خطاب به مؤمنین میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید! قیامکنندگان برای خدای متعال باشید در حالی که شاهدانی از روی قسط و عدالت هستید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ»، و بغض و کینه گروهی، شما را به این جرم واندارد که شهادت عادلانه ندهید: «وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلی أَلَّا تَعْدِلُوا.» از روی عدالت شهادت دهید که آن (شهادت عادلانه) به تقوا نزدیکتر است: «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی ، و خود را از ارتکاب به گناه حفظ کنید؛ چون که در محضر خدای متعال هستید. البته، او به آنچه شما عمل میکنید، بسیار آگاه است: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ.»
ب- بررسی قراین و وجوه اشتراک و افتراق در آیات اعتدال
1. ب- بررسی قراین در آیات 3 و 129 سوره نساء
آیههای: «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتامی فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ
ص: 183
ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنی أَلَّا تَعُولُوا»، «1» و «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ»، مفسر یکدیگرند؛ زیرا آیه «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا»، به قرینه «ذلِکَ أَدْنی أَلَّا تَعُولُوا»، بنا بر آنکه «تعولوا»، از ماده عول و به معنای مایه معیشت شخص یا عیال باشد، عدالت در معیشت را بیان میفرماید و آیه «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ»، به قرینه «فَلا تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ»، و همچنین به قرینه «فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ»، عدالت در مودّت را بیان مینماید؛ اینگونه که برای اجرای حکم اوّل: «فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ»، میفرماید: «فَلا تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ»: برای اجرای عدالت، همه تمایل و رغبت خود را معطوف به جانب یکی که مورد مودّت شماست، نکنید، که در این صورت، زنان دیگر به لحاظ نیازشان به شوهر، به تعلیق درمیآیند: «فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ»، و نیز به قرینه شرط: «وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا»: اگر مودّت و علقه عاطفی بین زنانتان را اصلاح کنید و در این امر تقوا داشته باشید: «فَإِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً»: البتّه، خدای متعال همیشه بسیار آمرزنده و مهربان است (بهویژه نسبت به آن لغزشهای غیر ارادیتان در مودّت بیشتر نسبت به یکی از زنها) و بسیار مهربان است نسبت به شما.
2. ب- وجوه اشتراک و افتراق در آیات 135 نساء و 8 مائده
اشاره
در آیات 135 سوره نساء و 8 سوره مائده، با بیانی فصیح و بلیغ به شهادت از روی عدالت امر نموده است. اگرچه هر دو آیه خطاب به مؤمنین است، امّا در مفردات آنها، در بعضی جهات اشتراک، و از بعضی جهات افتراق است که ما در اینجا بهطور فهرستوار آنها را یادآور میشویم.
1. 2. ب- وجوه اشتراک
1. هر دو آیه خطاب به مؤمنین است:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»، نساء: 135، «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»، مائده: 8.
2. در هر دو آیه امر به اقامه قسط و شهادت به عدل شده است:
______________________________
(1). نساء/ 3.
ص: 184
«کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ»، نساء: 135، «کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ»، مائده: 8.
3. هر دو آیه اعلام میدارد: خدای متعال نسبت به آنچه شما انجام میدهید، بسیار آگاه است: «فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً»، نساء: 135، «إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ»، مائده: 8.
2. 2. ب- وجوه افتراق
1. در آیه نساء، مشهود له خود شخص، یا والدین و یا خویشاوندان نزدیک اویند و در آیه مائده مشهود له گروههای دیگرند: «وَ لَوْ عَلی أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ»، نساء: 135، «شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلی أَلَّا تَعْدِلُوا»، مائده: 8.
2. در آیه نساء، عامل بیعدالتی در شهادت، (رذیله) هوا و هوس است، و در آیه مائده، سبب بیعدالتی در شهادت، (رذیله) بغض و کینه است: «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوی أَنْ تَعْدِلُوا»، 135: نساء، «شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلی أَلَّا تَعْدِلُوا»، آیه 8: مائده.
3. در آیه نساء برای عدم متابعت از هوا و هوس در امر شهادت باید توجه کرد که کسی را که میخواهیم در شهادت رجحان دهیم، خدا است، و در آیه مائده، برای عدم مداخله بغض و کینه در شهادت دادن، امر شده به اینکه عادل باشیم، که چنین کاری به تقوا نزدیکتر است: «کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلی أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقِیراً فَاللَّهُ أَوْلی بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوی أَنْ تَعْدِلُوا»، نساء: 135، «کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلی أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی ، مائده: 8.
خدایا! عدل از صفاتی است که عین ذات توست، و وسعت نعم تو به خاطر فضل بیکرانت بر همه بندگان گسترده است؛ این است که تو را به فضل بیکرانت سوگند میدهیم که بهرهای از عدلت را نصیب ما گردانی و نیز ما را موفق به اعتدال و رعایت عدل و قسط در اعمالمان نمایی، و در محاسبه اعمال هم با فضلت با ما رفتار کنی.
آمین، یا رب العالمین!