گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد دوم
ع‌



عابد?bed

اشاره

عابد (آبه) دیه کوچکی است در دهستان کوهپایه، از شهرستان اصفهان. این دیه در سال 1345، سال آماری ما، فقط 8 نفر جمعیت داشته است ولی اطمینان ندارم که در حال حاضر حتی جمعیتی داشته باشد.[111] با وجود شیاع لهجه برخواری و در حقیقت گزی، که گفته‌ایم آن را موسعا برخواری می‌گوییم چون عین آن نیست و از قهرود تا اردستان و از آنجا تا نایین این لهجه و زبان در بین ساکنان و کوه‌نشینان رایج است. معلوم می‌شود این ناحیه قدیمی است و سابقه کهن سکونت و تمدن دارد و ما هم به اعتماد این سخن دامن بحث را کوتاه کرده بر سر توضیح واژه آن می‌رویم.

واژه‌شناسی:

واژه عابد به‌طوری که امروز می‌نویسند به نظر می‌رسد که یک واژه عربی است ولی نامگذاری محلی کهنه و بسیار کهن با نامی عربی سخت غریب است، تا آنجا که می‌توان گفت اساسا پذیرفتنی نیست بالاخص اگر معادل فارسی خوب داشته باشد. با دقت در واژه عابد و با توجه به اینکه کلمه آب اساس نامگذاری نامهای کهن است، متوجه می‌شویم که واژه عابد تحریف یافته کلمه «آبه» است که چون «آبه» در زبانها افتاده است آن را «آبد» خوانده‌اند و بعد به تقلید عربی آن را با «ع» هم نوشته‌اند و واژه به شکل ناپسند «عابد» درآمده است. «آبه» صورت دیگری از همان کلمه «آوه» است و همان صورتی است
ص: 528
که در آوه، زاوه، لاوه و پاوه بسیاری دیگر داشته‌ایم. یعنی منسوب به آب.
تنبیه: در واژه درچه گفتیم که یک درچه غیر از درچه کلماران داریم به اسم درچه عابد و اینک تذکر این نکته را لازم می‌دانیم که این عابد نیز اگر به صورت عربی نوشته شود به‌کلی خالی از معنا است. نام محل را که کسی عبادت‌کننده نمی‌گذارد و این پیداست که عابد در اینجا صورت معرب «آبد» است یعنی مردمی که ذهنشان متوجه واژه‌های عربی بوده است «آبه» فارسی را عابد عربی گفته‌اند و خوانده‌اند و نوشته‌اند.

عادگان‌

- آدگان‌

عاریض?riz

اشاره

عاریض (آریز) نام دیهی است در دهستان حومه بافق این دیه، دیه بزرگی نیست و در سال 1314 فقط 16 نفر جمعیت داشته است. و اصلا تمام دهستان بافق با تقریبا شصت پارچه آبادی تنها 3586 نفر جمعیت داشته است (البته در همان سال) و ناگفته پیداست که یک چنین جمعیتی با چنین تعداد بسیار زیستگاه نامتناسب است، ولی حقیقت آن است که این دهستان قنات آب است و آب قناتها کم و جمعیت هم کم. گذشته از قلت نزولات آسمانی باید دانست که این ناحیه به‌ویژه ناحیت کم‌آبی است. دیه‌ها کم‌آب و کم‌جمعیت می‌باشد ولی به حکم وجود نامهای کهن مثل ندکوه کوشک و همین عاریض، فهوائیه و غیره ... همه جلیل و فاخر، به ناچار باید پذیرفت که این ناحیه از زیستگاههای کهن تمدن و سکونت آریایی‌ها بوده است و اینک حکم آبادی و عمران ناحیه در آینده بستگی به نزولات آسمانی دارد تا چه پیش آید اگر همین روش کم‌آبی ادامه پیدا کند این دیه‌ها به ناچار محکوم به نابودی خواهد بود. در اینجا سخن ما همه راجع به نام این محل است که اینک به آن می‌پردازیم.

واژه‌شناسی:

آشکار است که عاریض یک واژه تازی است و با این املاء و این تلفظ نمی‌تواند نام یک محل و زیستگاه کهن آریایی باشد و به ناچار این واژه بر اثر نفوذ فرهنگ عربی به این صورت در آمده است.
نامواژه عاریض در فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور هم نیامده است ولی به جای آن نام آریچ در دهستان بافق آمده است و معلوم می‌شود که اصلا واژه در صورت اصالت خود
ص: 529
آریز معادل آریچ یا آریج بوده است و چون حرف «ز» به «ج» تبدیل می‌شود صورت آریز به گونه آریج درآمده است و اینک برماست که ببینیم آریز یعنی چه؟ اگر این نامواژه را تقطیع کنیم به دو جزء «آ+ ریز» در می‌آید و جزء اول «آ» همان تخفیف یافته «آو» است و «ریز» به معنای جا و محل و میدان است.
بنابراین آریز معادل آریج درست همان «آبریز» است و می‌دانیم که در اطراف ایران صدها محل به نام آبریز نامیده شده است و از آن جمله است آبریز (اردکان، بیرجند، تبریز، کهگیلویه)، آبریزک (اهواز دو محل)، آبریش معادل آبریز (بندرعباس، جیرفت دو محل) و بسیاری دیگر و در اصفهان واژه حسن‌آباد آبریز و یا آبریزه که در فصل خود گذشت، نشان دیگری از صحت همین تفصیل است.

عسگران‌

- اسگران‌

عقدا?aqd

اشاره

عقدا نام شهرکی بزرگ و آباد است و دهستانی را هم با این اسم می‌خوانند. شهرک عقدا در سال 1345 (سال آماری ما) 1508 نفر و بلوک آن 5997 نفر جمعیت داشته است و جمعا 74 دیه را در این دهستان به‌شمار آورده‌اند که از لحاظ تعداد زیاد و از نظر جمعیت بلوک نیز روی‌هم‌رفته کم نیست. این بلوک آماری را نشان می‌دهد که گذشته از عقدا و دو دیه هفتادر و هفتشهر که هریک چهارصد نفر جمعیت دارد باقی دیه‌ها همه کوچک است.[112]
عقدا و دهستان آن دارای تمام ویژگیهایی است که درباره یزد گفته‌ایم. مردم کوشا و زحمتکش و دارای یک نحوه زندگی و معیشت خودکفایی خوب هستند. آب آن از قنات و محصول آن گندم و جو و بیشتر انار و انجیر است و انارش به شیرینی و خوبی، شهره است.
این زراعت بسیار و این دیه‌های نسبتا آباد در این سرزمین چگونه به‌وجود آمده است؟
جواب این است که هنر بزرگ ایرانی و سختکوشی مردم این کار درخشان و نمایان را به انجام آورده است، همچنان‌که یزد یکی از مراکز مهم تمدن و حضارت ایرانی است، عقدا نیز این خصوصیت بزرگ را دارد و همین‌طور که به شهر و روستا نگاه کنی ویژگیهای نژادی و[113]

فرهنگ جامع نامها و آبادیهای کهن اصفهان ؛ متن ؛ ص529
ص: 530
اخلاقی مردم را درمی‌یابی. ساختمانهای خشتی محکم با پیها و دیوارهای ستبر و بادگیرها و طرح مخصوص ساختمان که برای سرزمینهای گرم حاشیه کویر مناسب است، همه و همه به ما می‌گویند که این محل قدیمی است و تمدن خاصی داشته که تا امروز آثار آن آشکارا باقی است. همین تمدن و اختصاصات روحیه و اخلاق که به‌وجود آورنده بوده است باعث بقای امکنه و دیه‌ها شده است. منتهی قلت نزولات آسمانی باعث کم‌آبی قناتهای آن شده است و دیه‌ها دائم کم‌جمعیت می‌شود و این مسأله در تمام دیه‌های ساحل کویر وجود دارد تا بعد چه شود.
عقدا، بی‌شبهه به این صورت عربی نه درست و نه پسندیده است. از ریشه عربی به معنی بستن هم هیچ مفهومی برای اطلاق به محل به دست نمی‌آید، و الا در محلی که تمدن و حضارتی قدیم دارد واژه عربی را چگونه می‌توان تصور کرد که بر محلی نهاده شده باشد. چون این معنی مسلم است باید ببینیم واژه اصلی چه بوده است.

واژه‌شناسی:

بی‌شک واژه اصلی نام محل «اکدا» معادل «اکدا» است که در تعریب به آسانی به صورت عقدا درآمده است. جزء اول آن(Ow) «آو» به معنی آب است که در سرتاسر روستاهای ایران به همین صورت و به همین معنی آب رایج است و جزء دوم «کد» همان واژه «کده» است که در دانشکده، آتشکده، کدبانو و کدخدا و غیره و غیره داریم و به معنی خانه و با مسامحه به معنی محل و جاست و «عقدا» معادل «اوکدا» به معنی خانه و جای آب است یعنی جایی که آب کافی دارد. «الف» آخر در عقدا نشانه همان فتحه آخر در اصل تلفظ کهن اوستایی است که گاه و بی‌گاه دیده می‌شود و در برخی از واژه‌ها باقی مانده است و باقی ماندن آن خلاف قاعده نیست.

عقدک?aqdak

اشاره

عقدک را دیهی در دهستان ونک از شهرستان سمیرم به حساب آورده‌اند. این عقدک به حساب دیه‌های اطرافش جمعیت چندانی ندارد و در سال 1345 جمعیت آن را 78 نفر آورده‌اند[114] تمام دهستان کم‌جمعیت است و از آن‌میان فقط دهستان ونک در آن سال 2199 و سولکان
ص: 531
585 نفر جمعیت داشته است.
ناحیت سمیرم از نواحی کهن سکونت و حضارت آریایی‌ها بوده است ولی دورافتادگی محل و کوهستانی بودن ناحیه و حوادث بسیاری که از تصادم اقوام در آنجا رخ داده است وضع اقتصادی و اجتماعی آن را به عقب برده است بسیاری از دیه‌ها زبان ترکی را برگزیده‌اند و برخی در زیر نفوذ فرهنگ لری واقع شده‌اند. در تمام ناحیه اثر تاریخی دیده نمی‌شود.
ونک دیه معتبر آن همچنان‌که از نامش پیداست بسیار قدیمی و کهن است و همچنان سولکان که هردو قدمت خود را از پیشانی معنایی نامواژه جار می‌زنند.
در این ناحیه بارندگی زیاد است و خاک سست و کلبه‌ها و خانه‌های روستایی از خشت خام و گل برآورد شده منظره دلپذیری ندارد. همه کوچک و محقر و تنگ و تاریک از نامهای دیگر دیه‌های وابسته به آن چندان قدمت آشکار نیست بلکه نمونه‌ای از نفوذ فرهنگ ترکی را نشان می‌دهد (قره‌نیاشی، قره‌آقاج، قاپاق‌لو) به‌هرحال نامواژه ما همه ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی سمیرم را دارد ولی ما می‌پردازیم به نام آن‌که یادگار روزگار کهن است.

واژه‌شناسی:

عقدک به این املاء و تلفظ ناشی از نفوذ فرهنگ تازی است و الا در این ناحیه واژه «عقد» عربی به معنای بستن چگونه می‌تواند نام دیهی واقع شود همچنان‌که در عقدا از توابع یزد چنین اندیشه‌ای نادرست به نظر می‌رسید. ولی عجب است که وجه اشتراک شگفتی در میان عقدک و عقدا هم از لحاظ صورت ظاهر نگارش واژه و هم از نظر معنا وجود دارد با اینکه بین آنها فاصله‌ای بعید از همه جهت وجود دارد. و این نشان این است که در تمدن آریایی‌ها یک نحوه پیوستگی وجود داشته است که در نامگذاری امکنه و دیه‌ها تظاهر می‌کرده و خودنمایی می‌نموده است. بپردازیم به معنای آن.
همچنان‌که مکرر در طی مباحث این فرهنگ گفت‌وگو کرده‌ایم، جست‌وجوی وجه تسمیه به صورتی که جغرافیدانان و ادیبان عرب می‌کرده‌اند بی‌حاصل است و کاری که واقعا باید کرد این است که نامواژه محل را شکافت و معنای درست آن را به دست آورد و به‌نحو پسندیده از نظر فقه اللغه ریشه آن را به زبان بنیاد رساند و این است کاری که ما در این کتاب وجهه همت خود قرار داده‌ایم. عقد با «ع» عربی بی‌شک در اینجا بی‌موضوع است.
این واژه از دو جزء «عقد+ ک» ترکیب یافته است. «عقد» در واقع از دو جزء پارسی «آو+ گد» ترکیب یافته و از همین صورت بوده است که تعریب شده و تلفظ و کتابت عربی
ص: 532
به خود گرفته است بنابراین ترکیب درست واژه چنین است «آو+ گد+ ک»، اما جزء اول «آو» همان آب است و در اطراف، ایران با همین تلفظ رایج می‌باشد. و جزء دوم «گد» معادل «کت» همان است که در واژه‌هایی مثل آتشکده، دانشکده، دهکده، و کدخدا و امثال اینها داریم و به معنای خانه است. آتشکده- خانه آتش، دانشکده- خانه دانش، و «کد» در کدخدا معادل خانه خدا پس دو جزء «آوکد» (در تازی «عقد» شده) به معنای خانه آب است و جزء سوم «ک» حرف تصغیر است پس «اوکدک» یا عقدک به معنای «آبکدک» است یعنی جایی که آب کمی دارد.

علون‌آباد

- الان‌آباد
ص: 533